بالا گرفتن دوباره جنگ قدرت در داخل، در شرایط توقف جنگ گرم با خارج

هر چه از جنگ 12 روزه [1] و آتش بس حاصل از میانداری رئیس جمهوری امریکا آقای دونالد ترامپ و... بین ایران و اسراییل، فاصله می‌گیریم، به رغم تاکید و سفارشِ سکاندارانِ مدیریتِ شرایط سختی که کشور [2] در آن گرفتار آمده است، مبنی بر اقدام موضعگیری بر اساس تقویت «انسجام ملی» در برابر هجوم خارجی، اما جنگ جناح‌های دخیل در قدرت، در بدنه ج.ا.ایران، بیشتر بالا می‌گیرد، حال آنکه از شرایط خسارتبار «نه مذاکره، نه جنگ»، به شرایط «هم مذاکره و هم جنگ»، و سپس به شرایط خسارتبار دیگری به نام «نه جنگ، نه صلح» شیفت کرده، و تغییر فازمان داده‌اند،

که عملا امور کشور را فِریز‌ (حالت یخ زدگی و انجماد)، و در یک شرایط حیران و سرگردان رها کرده، و به یک ایستایی خسارتبار دیگر مبتلا کرده‌اند، و با اینحال هرچه می‌گذرد، راهبرد وفاق [3] اعلامی از سوی رئیس جمهوری، بین مجلس و دولت رنگ می‌بازد، و حملات جناح‌ها به هم افزایش می‌یابد تا این گزاره دهشتناک که «جنگ نعمت است»!، دوباره چهره تلخ خود را در جامعه ایران نمایان کند.

جمله‌ایی تامل برانگیز و دردناک، که نشان از شرایط بیمار و هولناک جامعه ایرانی بعد از انقلاب دارد، که کثیف‌ترین، خونین‌ترین و خشونت‌بارترین چهره‌ی وجه حیوانیتِ جامعه آدمیزاد، یعنی جنگ، باید به کمک ما ایرانیان بیاید، تا جامعه ما را به سوی آرامشی نسبی ببرد، و اینگونه است که حتی جنگ نیز برای این مردم و کشور به یک "نعمت" تبدیل می‌شود، چرا که جنگ و شرایط خسارتبار جنگی، خود بازدارنده‌ی دعواهای داخلی بوده، و از سطح تنش، دعوا و درگیری در کشورمان خواهد کاست! 

تا پیش از این جنگِ تن به تن با اسراییلی‌ها، شاهد اوج گیری شکافی داخلی در جامعه ایران بودیم، که به رویارویی خونینی بین بدنه مردمی و حاکمیت، در جنبش «زن، زندگ، آزادی» منجر شد، دعوایی که بر سرِ تحمیل یک سبک زندگی، و برای حاکم کردن «حجاب اجباری» [4] درگرفت؛ و این رویارویی از سوی حاکمیت، با تصویب قوانین سختگیرانه [5] ، راه اندازی گشت خسارتبار و خشونتبار ارشاد، تصویب قانون مشکوک حجاب و عفاف [6] ، اعزام حجاب‌بان‌ها به اماکن عمومی و خیابان‌ها و... پی گرفته شد، و در سوی دیگر مردمی بودند که با نافرمانی مدنی، به این وضع پاسخ می‌دادند، و از سطح آزادی‌های فردی و اجتماعی خود دفاع کردند، و بدین ترتیب نوعی وزن کشی، زیر پوست جامعه ایرانی، میان آزادیخواهی (داشتن حق انتخاب و تعیین سرنوشت)، و تحمیل اجبار [7] در پوشش و سبک زندگی و...، در جریان بود،

و همین سطح از دعوای سیاسی نیز، همزمان در بدنه حاکمیتی ج.ا.ایران در جریان بوده و هست، نبردی بین جناح‌های سیاسی موسوم به راستگرایان که مراکز انتصابی حاکمیتی و... را گاه مادم العمر در اختیار دارند، و جریان اصلاحات که تنها متکی به رای مردمند، و در آخرین حرکت در پهنه نبرد انتخاباتی، موفق شدند، از روزنه‌ایی کم‌سو، سود جسته، و با پیروزی نسبی در انتخابات ریاست جمهوری، این وزن کشی سیاسی داخلی را به اوج برسانند، که باز دوگانگی در تقسیم قدرت رخ داد، و مجلس اقلیتِ [8] در اختیار راستگرایان (که بروندادی از دخالت نظارت استصوابی، و آرایی اندک است که نمایندگانی کسب کردند و بر کرسی‌های سبز مجلس تکیه زدند، و خود را بر قوه قانونگذاری مسلط کردند و...)، به تقابل با دولت انتخابی جدید پرداختند،

جنگ 12 روزه و تجاوز امریکا و اسراییل به کشورمان، تا حدودی باعث فروکش کردن این دو تقابل بزرگ، بین ملت و حاکمیت، و جناح‌ها و باندهای سیاسی حاکم شد. اما مصیبت از آنجا آغاز شد که هرچه از وقوع آتش بس بین ایران و اسراییل، فاصله می‌گیریم، آتش تنش‌های داخلی دوباره بالا می‌گیرد، و این روزها مسئولین طراز اول ج.ا.ایران، وجه درست بودن این گزاره را، دوباره نشان می‌دهند، که انگار بقای ساختار سیاسی موجود در ایران بر وجود بحران و درگیری استوار است [9]، و از جمله این جنگ است که به عنوان بحرانی‌ترین رخداد اجتماعی می‌تواند جامعه توفان‌زده سیاسی کشور را آرام کند، و به عبارتی «موجیم که آرامش ما، عدم ماست».

این روزها دعواهای سیاسی دوباره اوج گرفته، صدا و سیما [10]، روزنامه‌های حاکمیتی (افسارگسیختگان و دست گشاده‌هایی) همچون روزنامه کیهان و...، نمایندگان جبهه پایداری و تندروهایی از این دست، و... کم بودند، تریبون مجلس، در حد رئیس آن هم به صحنه درگیری پیوسته و با بیانیه‌خوانی از تریبون مجلس علیه منتقدین، و دمیدن در جنگ و نبرد داخلی، به یک طرف دعوا، در دنیای دو قطبی جناح‌های قدرت در ج.ا.ایران بدل شده، و محمد باقر قالیباف در نقش وکیل مدافع سفارت روسیه در تهران [11]، حملات انتقادی خود را متوجه دکتر حسن روحانی، و دکتر محمد جواد ظریف کرد [12].

آنانیکه انتقاداتی را مطابق با تجربه مسئولیت خود، از جمله تجربه مذاکراتی که در روند ایجاد برجام کسب کردند، کشور را متوجه خطرات تکیه به روسیه کرده، و نسبت به جلب و جذب شدن در سیاست مزورانه روس‌ها هشدار دادند، و سیاست خارجی شرقگرایانه کنونی را به چالش کشیدند، و محمد باقر قالیباف هم به زعم خود، در زمین روسیه نقش بازی کرده، تا بلکه بتواند زمین را برای منتقدان سیاستِ تکیه به شرق مین گذاری کرده، و منتقدان را به سکوت وادارد و...

جنگ 12 روزه به عنوان یک خطای راهبردی از ناحیه غرب علیه ایران بود، که از سوی آنان آغاز شد، و اسراییل و امریکا علیه توان هسته‌ایی، و نیروی دانش و توان پیشبرنده علمی ایران، و توان و زیرساخت دفاعی کشور و... دست به اقدام زدند، و در مسیر قتل و ترور ناجوانمردانه دانشمندان، فرماندهان و بیش از هزار و دویست تن از مردم ایران گام برداشتند، و میلیاردها دلار خسارت به ایرانیان تحمیل کردند،

کمترین بهره‌ایی که این هجوم آنان داشت، انسجام ملی ایرانیان بود، که در گرداگرد موجودیتی به نام "ایران" شکل گرفت و آنرا قوت بخشید [13] ، اما هر چه از آن جنگ دور می‌شویم، این انسجام بیشتر مورد حمله و خدشه قرار می‌گیرد، و دوره سکوت و آتش بس داخلی ناشی از صحنه هولناک جنگ، کشتار و ویرانی نیز، به پایان خود نزدیک شده، دعواها، و چنگ کشیدن‌های جناحی نیز اوج می‌گیرد، و چهره لخت و کراهتبار جنگ قدرت در داخل، خود را بیشتر نشان می‌دهد،

بله متاسفانه با داشتن چنین روند سیاسی، و در سایه حضور مسئولینی چنین در صدر امور کشور، جنگ نیز نعمت می‌شود! تا ویرانی، کشتار و وحشت به داد مردم ایران رسیده، و چندی آنان و نخبگانش را از گزند درگیری‌ها و حملات ایادی قدرت، در داخل نجات دهد، درگیری‌هایی که باید بعد از هر انتخاباتی به صورت طبیعی پایان پذیرد، و کار در اِشلِ ملی توسط دست اندرکاران کشور پی گرفته شود، اما دیگر دهه هاست که نبردهای جناحی بدون وقفه شده، و در تمام سطوح کشور جریانی دائم دارد، و پایانی بر آن نیست، و این درگیری‌ها توسعه و پیشرفت، صلح عمومی، روان جامعه را هدف گرفته، و در گروگان خود نگه داشته، و در معرض خطر جدی قرار داده، و وحدت ملی را پایمال از حضور خود می‌کند،

و چقدر جامعه و مردم ایران مظلومند که حاکمان آنان، تنها در شرایط اوجِ جنگ و نبرد است که دست از یقه همدیگر، و ملت خود می‌کشند، و این تنها کشتار و حمله دشمن است که قادر است، شمشیر مراکز قدرت و ثروت را تا حدودی به غلاف فرو برد؛ اما در نبود جنگ، میدان رقابت سیاسی داخلی خونین بوده، و بازار تصویب و اِعمال قوانین ضد آرامش و رضایت مردم (قوانینی همچون حجاب و عفاف و...) گرم خواهد بود. 

تهران - 6 آبان 1404 برابر با 28 اکتبر 2025

[1] - جنگ ایران و اسرائیل یا جنگ ۱۲ روزه، درگیری مسلحانه‌ای بود که با انجام مجموعه‌ای از حملات غافلگیرکننده از سوی اسرائیل به ایران در ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ آغاز شد. نیروهای اسرائیلی برخی از فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان هسته‌ای و سیاستمداران ایران را ترور کردند و به سامانه‌های پدافند هوایی و برخی تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران آسیب رساندند یا آن‌ها را تخریب کردند.[۲۲] ایران در پاسخ موشک‌هایی را به سوی پایگاه‌های نظامی و شهرهای اسرائیل شلیک کرد. حوثی‌های یمن نیز چندین موشک به سمت اسرائیل پرتاب کردند. ایالات متحده آمریکا علاوه بر دفاع از اسرائیل در برابر موشک‌ها و پهپادهای ایرانی، در روز نهم جنگ با حمله به سه سایت هسته‌ای ایران اقدام تهاجمی انجام داد.

[2] -  «علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، در نامه‌ای با دستخط خود خطاب به مدیران رسانه‌ها، بر نقش مهم رسانه‌ها در حفظ انسجام ملی و مقابله با دوقطبی‌های کاذب تأکید کرد. در این نامه خطاب به رسانه‌ها  آمده است: «سلام علیکم، برای دفع خطرات از کشور سرافرازمان ایران، دو نکته مهم است: یکی تقویت نیروهای مسلح که پیگیری آن با ماست، و مهم‌تر، حفظ انسجام ملی و سد کردن راه گسترش دوقطبی‌های کاذب تا مسیر توسعه ملی فراهم گردد.پیگیری و کمک درباره این موضوع با شما اهالی معزز رسانه‌هاست» لاریجانی در این نامه، رسانه‌ها را عامل مؤثر در حفظ وحدت ملی و پیشگیری از تنش‌های سیاسی و اجتماعی دانسته و از آنان خواسته است در مسیر تقویت همبستگی و ثبات کشور گام بردارند»

[3] - علی مجتهدزاده وکیل دادگستری با انتقاد از تخصیص بودجه به طرح‌های مرتبط با امر به معروف گفت: «مقابله با تندروها اراده می‌خواهد. اگر دولت واقعاً دولت باشد، می‌تواند جلوی این بودجه‌ها را بگیرد، اما در دولت آقای پزشکیان چنین اراده‌ای نمی‌بینم. آقای پزشکیان به نام وفاق از حقوق ملت کوتاه می‌آید و این باعث جسارت تندروها شده است. وقتی رئیس‌جمهور باید پاسدار قانون اساسی باشد، چرا اجازه می‌دهد بودجه ۸۰ هزار نیروی امر به معروف از بیت‌المال تأمین شود؟ این حیف‌ومیل اموال مردم است. قوه قضاییه باید با کسانی که امنیت ملی و روانی جامعه را مختل می‌کنند برخورد کند. کشور در شرایط حساسی است و چنین اقدامات مشکوکی نگران‌کننده‌است. دولت پزشکیان در عمل به وعده‌هایش، از سیاست خارجی تا رفع فیلترینگ، ضعیف عمل کرده است. برای مقابله با جریان‌های تندرو، اراده‌ای جدی‌تر از وضع موجود لازم است؛ اراده‌ای که در دولت فعلی دیده نمی‌شود.»

[4] - سردار حسین علائی از فرماندهان عالی‌رتبه پیشین در جنگ ۸ ساله: «ما باید در سیاست داخلی‌مان تجدیدنظر کنیم. بابا! مردم را راضی کنید. گفتم این گشت ارشاد را رها کنید، شما باعث بی‌حجاب رسمی می‌شوید و الآن بی‌حجابی رسمی شده، کاری هم‌ نمی‌توانند بکنند. زن‌ها خودشان راه ورزشگاه را باز کردند. گفتم همه کسانی که در خارج و در زندان علیه اسرائیل موضع گرفتند را باید به کشور برگردانید و زندانیان را آزاد کنید»

[5] - « این ملت در این جنگ ۱۲ روزه با همه قدرت در کنار ایران ایستاد نه در کنار ما حاکمان. فلان چیز، فلان مسأله را مجلس تصویب کرده است. مگر مجلس رأی چند درصد مردم را دارد؟ حالا اگر رأی هم داشته باشند. کار آن‌ها هم قانونی باشد. اگر یک موضوعی برای ما روشن باشد که ۸۰ درصد مردم مخالف آن هستند، قانونگذاری در مقابل نظر ۸۰ درصد مردم یعنی چه؟ این که قانون نیست. اصلاً وقتی یک چیزی را ۹۰ درصد مردم مخالفند، می‌شود بگوییم چون در مجلس رأی داده و شورای نگهبان هم امضا کرده پس همه باید مطیع باشند؟ چه ارزشی دارد کار شما؟ (سایت حسن روحانی، ۱ آبان ۱۴۰۴). »

[6] - « خیالتان آسوده! در حالی که کشور در شرایط سخت و بحرانی پس از جنگ ۱۲روزه و بازگشت تحریم‌ها به سر می‌برد، و امنیت ملی و تمامیت ارضی مورد تهدید قرار گرفته است، به جای مدیریت بحران و دوری از هرگونه نزاع، متاسفانه دو اقدام غیرمنطقی توسط  تندروها از یک سو و رئیس مجلس از سوی دیگر، جامعه را با التهاب و نگرانی بیشتر روبرو کرد! تندروها، برغم مصوبه شورای عالی امنیت ملی و تصمیم سران قوا برای توقف اجرایی شدن قانون موسوم به حجاب و عفاف، راسا وارد عمل شده و به مردم در داخل پیام می‌دهند، به تنظیمات کارخانه باز خواهیم گشت، خیالتان راحت! یعنی حجاب اجباری را اجرا می‌کنیم! بدون اینکه به تبعات اجتماعی و سیاسی چنین اقدام خودسرانه ای توجه کنند. از دیگر سو، باقر قالیباف، با ادعایی بدون سند، روحانی و ظریف را به دامن زدن بر فضای ضد روسی و حرکت بر خلاف سیاست‌های کلان کشور متهم کرد. یعنی به نوعی غیرمستقیم،‌ ضمن دفاع از همسایه شمالی به آنان پیام داد که سیستم در مقابل غربگرایان ضد روسیه خواهد ایستاد، خیالتان آسوده....! اینها فقط دو نمونه از رفتارهای ضد انسجام ملی است، اما عاملان آن، با فرافکنی، به دنبال مقصر و دشمن می‌گردند!» بهرام گل‌زاده

[7] - صادق زیباکلام در مناظره با هاشمی گلپایگانی، دبیر سابق ستاد امر به معروف: « مسئله حجاب برای جریان رادیکال، مسئله‌ قدرت است، نه خدا و پیغمبر؛ اگر به خاطر خدا و پیغمبر بود چرا یک بار آیت‌الله سیستانی در نجف و کربلا که قلب تشیع است، نگفت که حجاب باید رعایت شود؟!.»

[8] - «به نام خدا و با سلام، آقای قالیباف خجالت نکشید این مدل حکمرانی شماست.  رسانه خبر فوری از قول آقای قالیباف گفت: "خجالت می‌کشم بگویم که ۵ سال قبل از محل معادن سهم دولت ۶ هزار میلیارد تومان بوده ولی مابه‌التفاوت قیمت گازوییلی که به معادن می‌دادیم ۴۰ هزار میلیارد تومان بوده است! این طور کار کردن که مدیر نمی‌خواهد، رهایش کنید بهتر نتیجه خواهد داد. آقای قالیباف خجالت نکش برادر، این مدل حکمرانی شماست. مگر در هولدینگ یاس چه اتفاقی افتاد لطفا یک مروری کنید ببینید از وضعیت معادن بدتر نبود؟ مگر در ساخت بیمارستان تخصصی مغز در منطقه ۲۲ چه اتفاقی افتاد؟ چرا خودتان را تبرئه و دیگران را متهم می‌کنید؟ شما در انتخابات ریاست جمهوری خود را کاندیدای ۹۶ درصدی ها می دانستید و گفته بودید که آمدید تا جلوی پیروزی چهار درصد زالوصفت را بگیرد امروز بر صندلی ریاست مجلسی نشسته‌اید که به مجلس چهار درصدی‌ها شهرت پیدا کرده است؛ خود شما با ۵/۷ درصد رای رئیس قوه مقننه شده‌اید . آقای قالیباف در گفتار بیشتر دقت کنید چرا که ۹۴/۳ درصد مردم تهران شما را نماینده خودشان نمی‌دانند . فاصله شما با بدنه مردم بسیار زیاد است و انشاالله به فکر ترمیم آن باشید .» سیداحمد نبوی  فعال سیاسی

[9] - «وقتی مجلس کشور را به هم می‌ریزد.  درحالیکه مسعود پزشکیان و حسن روحانی در روزهای اخیر حرفی درباره روسیه نزدند و محمد جواد ظریف هم در پیام اینستاگرامی نوشت، به صورت یک‌جانبه سکوت کرده‌ام تا خدشه‌ای به منافع ملی وارد نشود، محمدباقر قالیباف در اقدامی بی‌سابقه به تنش‌ها دامن زد و بی‌مورد از روحانی و ظریف انتقاد کرد.» خبرستان «ظریف: ما مدتی لب از سخن دوختیم..! جوادظریف،با این پست، ازسکوت خود خبر داد و نوشت: "سلام دوستان؛ هفته گذشته متن مستدل و متوازنی را برای حمایت از روابط همسایگی وهمکاری‌های بین‌المللی درکنار روشنگری در برابر سوءاستفاده‌‌های مغرضانه از اظهارات یک همکار قدیمی تهیه کرده بودیم و قصد داشتیم در روز یکشنبه و پس از اجرایی شدن بند 8 قطعنامه 2231 آن را منتشر کنیم. در این میان، پنجشنبه شب گذشته و در جلسه‌ای که از مدت‌ها قبل تنظیم شده بود، به احترام پرسش چندین نفر از حضار، ناگزیر از ارائه توضیحات مختصری شدم.پس از آن به توصیه دوستان و بزرگان، از انتشار متن مزبور خودداری کردم و در طول هفته گذشته در برابر موج گسترده هجمه سازماندهی‌شده، که علیرغم توصیه‌ها هنوز ادامه دارد، به صورت یک‌جانبه سکوت کرده‌ام تا خدشه‌ای به منافع ملی وارد نشود: ما را سری است با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم. دوست و برادر دانشمند و هنرمندم، دکتر محمدابراهیم انصاری لاری، با خط زیبای خود زبان حالم را ترسیم فرموده‌اند که حیف است آن را نبینید." تندرست و شاد و سربلند باشید»

[10] - انتقاد صریح محمدخاتمی از بازگشت صداوسیما به رویکرد قبل از جنگ ۱۲روزه/ نکند اشتباه کنیم و بگوییم، مردم ما را تایید کردند! بلکه مردم ایران را تایید کردند ایران، برای همه ایرانیان است. هدف ایران آباد و آزاد است و اسلام و انقلاب اسلامی هم ساختن ایران و پیشرفت آنرا تایید می کند. ایران برای همه ایرانیان است، اما باعث تاسف است که امروز از تمام شاخص های سند چشم انداز بیست ساله عقب افتادیم. مردم (در جنگ ۱۲روزه) خیلی خوب نشان دادند که در هنگام خطر کنار همدیگر هستند. حتی مخالفان جمهوری اسلامی هم برای ایران و در محکومیت تجاوز اطلاعیه دادند و اظهارنظر کردند. نکند اشتباه کنیم و بگوییم مردم ما را تایید کردند! نه؛ مردم ایران را تایید کردند و این ما هستیم که باید به سمت ایران حرکت کنیم.» خاتمی با انتقاد از عملکرد صداوسیما خاطرنشان کرد: « حتی سرودهایی که برای ایران خوانده شد، نیز خوب بود، اما مدتی بعد از جنگ صداوسیما دوباره به رویکردهای سابق خود برگشت. »

[11] - « تاریخ قاجاری؛ به بهانه سخنان قالیباف علیه روحانی و ظریف، از تریبون مجلس

 "یاسر هاشمی‌رفسنجانی"، در یادداشتی نوشت: «وقتی رئیس مجلس ایران با لحنی هشدارآمیز از « لطمه همکاری با روسیه » سخن می‌گوید، انگار انعکاس صدای ناهنجار تاریخ قاجاری است، که از لابه‌لای کلمات برمی‌خیزد تا به دلسوزان ملی هشدار دهد که مبادا باز املای سفارت ، انشای سیاست شود.  با جمله شگفت‌انگیز «مواضع حسن روحانی و محمدجواد ظریف به همکاری‌های ایران و روسیه لطمه زده است»، چنان بوی کهنگی تاریخ در فضا پیچد که گویی تاریخ ایران در تقویم دهکده جهانی سال ۲۰۲۵ به جای همراهی با دنیای مدرن، در چرخشی عجیب به روزگارانی برگشت که سایهٔ سرد سفارت روس و انگلیس چنان بر دیوار سیاست ایران سنگینی می‌کرد که شاه شهید قاجاری! پس از دسیسه روسی-انگلیسی با مهدعلیایی در شهادت امیرکبیر، در توصیف آن دوران می‌گوید: "به جنوب می‌خواهم بروم باید از کنسول انگلیس اجازه بگیرم و به شمال می‌خواهم بروم باید از کنسول روسیه اجازه بگیرم، ای مرده شوی این سلطنت را ببرد." در اوراق دفتر تاریخ ایران وقتی به ۲۵ تیر سال ۱۲۸۸ می رسیم، "محمدعلی‌شاه" پس از شکست از نیروهای مشروطه‌خواه، از کاخ گلستان گریخت و به سفارت روسیه در زرگنده پناه برد، درست چون دیوانه‌ای که از ترس مرگ، خودکشی می کند. آن پناهندگی، نه تصمیمی سیاسی برای تحکیم پایه‌های حاکمیت قاجار، که پایان آن سلسله در ایران و نقطه‌ عطفی برای تحقیر ملی بود، لحظه‌ای که شاه ایران در آغوش بیگانه آرام گرفت، هم قدرت از سلطنت قاجاری و هم اقتدار از جماعت ایرانی رخت بربست. تن پناهندگی برای همسایه زیاده‌خواه و فرصت‌طلب تزاری چنان شیرین بود که دو سال بعد، در آذر ۱۲۹۰، با لحنی تهدیدآمیز، به دولت مشروطه دستور اخراج مستشار آمریکایی می‌دهد و در تهران نیز گروهی از رجال روس‌گرا مجلس را به تمکین نشاندند تا قزاقان روس، با دستچین کردن شهرهای ایران، تبریز، رشت و مشهد را اشغال کنند و خون مشروطه‌خواهان بر خاک وطن بخشکد، غافل از آنکه آن واقعه، شکست یک دولت نبود؛ شکست استقلال ملی بود.اکنون بیش از یک قرن گذشت و قدرت در جهان برمدارهای هوش مصنوعی و دیپلماسی چندوجهی می‌چرخد. دراین شرایط، هشدار«لطمه به همکاری با روسیه» نمی‌تواند نشانهٔ دلسوزی باشد و اگر یک تسویه حساب جناحی و کینه انتخاباتی نباشد، پژواکی ازهمان ذهنیت‌ روسمداری دوران قاجار است. که میرزاده عشقی را به فریاد واداشته بودند که بگوید: "وطن‌فروشی از آن روز مد شد در ایران که هرکه پست گرفت، ازسفارت آمد"»

[12] -  واکنش توییتری بهرام پارسایی، نماینده شیراز در مجلس دهم، به اظهارات قالیباف علیه حسن روحانی و محمد جواد ظریف: «رئیس مجلس در کدام تیم بازی میکند؟! بدعت دفاع عجیب و خارج از عرف از اجانب در برابر مقامات رسمی پیشین از تریبون مجلس! حمایت رئیس مجلس ایران از روسیه در جدل با رئیس جمهور و وزیر امور خارجه پیشین ایران، یادآور به توپ بستن مجلس و تداوم استبداد در برابر مشروطه توسط لیاخوف روسی است!»

[13] - سیدمحمدخاتمی‌: «اشتباه نکنید! مردم در جنگ ۱۲روزه ایران را تایید کردند نه ما را»

22 فروردین 1404)

آیا دیدار (شنبه 23 فروردین 1404) بین نمایندگان ایران و امریکا، به دهه‌ها پرداخت هزینه‌های خسارت غرب‌ستیزی و امریکاستیزی بیمارگونه‌ایی که در تن ایران و ایرانیان کاشته و تزریق کرده اند، پایان خواهد داد؟! تنفر بیمارگونه‌ای از غرب و امریکا که کم کم سیاست نسبتا اصولی «نه شرقی، نه غربی» بازمانده از انقلاب 57 را به حاشیه محو شدگی برد، و ایران را به دامن شرق متجاوز و جنایتکار انداخت، و ما را با دشمن آزادی و تمامیت ارضی کشورمان همراه و همقدم کرد، تا جایی که به رغم چشیدن مزه تجاوز به خاک خود، با دیکتاتور روس در تجاوز آشکارش به مردم و خاک اوکراین همکاسه شدیم و...، و حضور فن آوری نظامی ایران در این تجاوز به اوکراین و بلکه کل اروپا، ایران را بی آبرو، فرسوده، مستهلک و منزوی کرد.

اما آیا توازنی در روابط خارجی ایران در روابط با شرق و غرب ایجاد خواهد ‌شد؟ آیا تن ایران از تب سوزنده این بیماری خسارتبار که دهه‌هاست که گرفتارش کرده‌اند، رها خواهد شد؟ این‌ها سوالاتی است که پاسخ آن شاید در نتایج دیدار آقایان عباس عراقچی و استیو ویتکاف (Withkoff) در عمان باشد؛ دیداری که می‌توانست، و باید در تهران به انجام می‌رسید، اما قهرهای کودکانه‌ای که بین رهبران ایران و امریکا سال‌هاست دامن زده می‌شود، مانع از پایان این قهر رسوا، و چنین دیداری از تهران گردید.

مثل قهر نوجوانانی که بزرگترهای دو طرف دعوا، خندان و با تمسخر و پوزخندی کمدی وار از پس سر، شرایطی را مهیا می‌کنند، تا دو کودک و یا نوجوان خام و مغرورشان، به نوعی رو در روی یکدیگر قرار گیرند و ملاقاتی، سلامی و... کنند، بلکه این قهر ناشی از ناپختگی و غرور بیجای خامی کودکی و یا نوجوانی را پایان دهند.

سال‌هاست که مقامات عمانی و دیگر کشورهایی از این نوع، دچار چنین پرونده‌ایی در روابط ایران و امریکا هستند، و دهه‌هاست کشورهایی که خود از این نوع دعواهای کودکانه به دورند، ما را در دل خود به تمسخر می‌گیرند، که مجبورند بین دو کشور متمدن ایران و امریکا، میانجی دیدارهایی از این نوع باشند، که دیگر به بازی خنده‌آور و کمدی‌ تراژیکی برای آنان نیز، تبدیل شده است؛

و باید دید، آیا سیستم فرسوده و محافظه‌کاری، که در مقابل چنین تغییر لازم و بدیهی در روابط خارجی مقاومت می‌کند، بدین رسوایی درازدامن پایان خواهد داد؟ سیستم و تفکری که با هر فرد و سازمانی که از اصلاح و تغییر و تحول در این رابطه بگوید، از سر تروشرویی وارد می‌شود، آنان را از اغیار می‌پندارد، و سخن آنان را به دشمنان نسبت داده، به آنان بدزبانی و حمله می‌کند.

در امریکا ستیزی، آنقدر زیاده روی کرده‌ایم، و در این پارادیم آنقدر مانده‌ایم و پوسیده‌ایم، که کار به رویارویی نظامی کشیده شده، و این امریکاست که باید ناوهای جنگی، و هواپیماهای پهن پیکرش را به منطقه گسیل دارد، و دست به کار شود، تا بلکه ایران و روابط دو کشور را از این بیماری، نجات دهد،

و «عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد»، ضرب المثلی نابجا در اینجا، چرا که «عدو» شمردن امریکا در مقابل دشمنی که رقیب او یعنی روسیه در حق ایران و ایرانیان طی دویست سال گذشته روا داشته و می‌دارد، بسیار ناچیز است، و انسان شرمنده می‌شود که امریکا را با چنین سطحی از تاریخ روابط دو کشور، با روسیه در یک کاسه قرار دهد، که در این مورد هرگز امریکا «سگ زرد» و «برادر شغال» روس نبوده و نیست.

اشتباهات بزرگ و کوچکی در تاریخ روابط دو کشور ایران و امریکا هست، که از بزرگترین آن یعنی دست داشتن امریکایی‌ها در کودتای 28 مرداد گرفته، تا اشتباه اخیر دونالد ترامپ، که قطعا دچار یک خطای راهبردی شد، و هر مشاوری که او را در دولت اولش بدین سمت و سو و تصمیم هدایت کرد، قطعا خیرخواه ترامپ و امریکا نبود، که قاتل همسنگر خود در مقابله با تروریسم اسلامی در شامات شد.

 ترامپ دستور به ترور کسی داد، که با او در مقابله با داعش، القاعده و... بدون هیچ پیمانی، همپیمانی همراه، و همکاری تلاشگر و بدون هزینه برای امریکا بود، و امریکا و سپاه قدس در سوریه و عراق، رسما به مقابله با حکومت مخوفی برخاستند که اگر در عراق و شامات پا می‌گرفت، نه غرب، نه همیاران غرب در منطقه، و نه ایران، و در کل انسانیت از وجود آنان آسودگی نداشتند.

 سردار سلیمانی و ترامپ هر دو در یک سنگر با این غول بی‌شاخ و دم جنگیدند و... و ترامپ به یار همراه خود در این نبرد، خیانتکارانه از پشت خنجر زد، و به حتم اکنون باید از کرده خود پشیمان باشد، گیرم هم که نباشد، مگر همراهان ج.ا.ایران در نبرد با داعش، اسراییل و... از امریکایی‌ها کم در سوریه، عراق، لبنان و... کشته‌اند، که انتظار داشته باشیم، آنان از ما نکشند؟! مگر ترامپ در روند روابط گُل و بلبل بین ج.ا.ایران و امریکا مرتکب چنین تروری گشت؟!

 می‌گویند ترامپ قاتل سردار سلیمانی است، مگر دیگر ریاست جمهورهای امریکایی دست آلوده‌ایی به خون نداشتند؟! مگر ما به صدام که قاتل صدها هزار ایرانی بود، نامه فدایت شوم ننوشتیم؟! صدام سرداران کمتری از ما کشته بود، که حال ترامپ استثنا شده است؟! مگر با روسیه که چند برابر خاک اسراییل، تنها از ایران، خاک جدا کرده است، دست دوستی دراز نکرده‌ایم؟! امریکا در تاریخ خود چند وجب از خاک ایران را جدا کرده است؟! آیا روس‌ها در تاریخ تجاوز خود به ایران، و سلاح‌های آنان در دست صدام، سرداران کمتری از سپاه ایران را به کشتن داده و یا کشته اند؟!

مگر تمام ابزار نبرد صدام علیه کشورمان در جنگ خسارتبار هشت ساله را همین شرق و شرقگرایان همپیمانانش به صدام نداده بودند؟! مگر همین روس ها مجلس مشروطه را به توپ نبستند؟ مگر تمام ابزار جنگی ایران در این هشت سال جنگ و دفاع، غربی و امریکایی نبود؟! مگر همرزمان همین سردار قاسم سلیمانی، هواپیماهای گرانقیمت ترامپ را در آسمان دریای پارس و... سرنگون نکردند و...، و به هر تقدیر او به عنوان رئیس جمهور کشوری قدرتمند چون امریکا، تحمل کرد، و پاسخ آن را با بمباران نداد،

مگر همین ترامپ نبود که صبر پیشه کرد، تا پایگاه عین الاسد (چشم شیر) را با هماهنگی و یا بدون هماهنگی‌اش! موشک باران کنیم و خشم عمومی در کشور را مهار کنیم؟! و سعه صدر نشان داد، هر چند اگر ما ایرانیان قدرت ترامپ را می‌داشتیم، از چنان نخوت و غروری برخورداریم که هرگز اجازه ندهیم حتی یک تیر به سمت پایگاه ما شلیک شود و... چه رسد به موشکباران بزرگترین پایگاه امریکایی در لب راهبردی مرزهای عراق، سوریه و اردن.  

حریف مذاکراتی آقای استیو ویتکاف (نماینده آقای دونالد ترامپ)، آقای عباس عراقچی (وزیر خارجه دولت چهاردهم) و هیات دیپلماتیک ایرانی همراهش خواهند بود، که این لحظه تاریخی را رقم خواهند زد، امیدوارم در این ماموریت موفق باشند، دعای خیر تمام دل‌های نگران برای آبادانی و حفظ تمامیت ارضی ایران، و تمام صلح طلبان، و تمام جنبش‌های ضد جنگ در جهان، بدرقه راه این هیات‌هاست، تا بلکه قفل‌های روابط بین ایران و امریکا را بشکنند، و دو کشور از این قهر کودکانهای که چهاردهه گرفتارش شده اند، رهایی دهند، تا در تعاملی روزمره، در پرتو روابطی عادی، از رسیدن کار روابط دو کشور، به این نقاط تقابل جدی، جلوگیری کنند، و از جمله لجبازی خجالت آوری که در روابط دو کشور حاکم است، پایان یابد که هر بار باید کشوری مسئولیت ارتباط بین این دو را عهده‌دار شود، و گاه حتی ملت ایران شرمنده رهبران کشورهای با آبرو و بزرگواری چون ژاپن باشند، که پیامی بیاورند و حتی پیام را از آنان دریافت هم نکنیم، که تصور دستخالی بازگشتن چنین میانجیگران با شخصیتی، همچون آنچه که بر آقای شینزو آبه (نخست وزیر ژاپن) رفت، که در تاریخ روابط کشورها جز رسوایی برای ایران نخواهد بود.

دومین آرزو و البته نگرانی که دارم، برای دکتر عباس عراقچی و هیات همراهش است، که مبادا در بازگشت از این ماموریت، به سیبل لچک دریدگانِ بی آبرو، و دهان گشادی چون روزنامه کیهان، و دلواپسانی بی‌آبرویی از این دست، گرفتار نشوند، همچنان که، نفوذی‌های روسیه و مثلث عبری، عربی و دلواپس در سیستم حاکمیتی ج.ا.ایران، هرچه خشم از برقراری روابط، و یا صلح با آمریکا داشتند را، بر سر ماموران مذاکره کننده با شش کشور بزرگ جهانی در فرایند مذاکرات پنج بعلاوه یک و برجام خالی کردند، مذاکراتی که سایه تحریم و جنگ را از سر ایران و ایرانیان برای سال ها کوتاه کرد.

امیدوارم مسئول شرافتمند و غیرتمندی در بین مسئولین کشور پیدا شود و مسئولیت اعزام این هیات به این مذاکرات را به عهده بگیرد و نگذارد، آنچه بر سر قهرمان دیپلماسی ایران، یعنی دکتر محمد جواد ظریف و البته در کل دولت آقای دکتر حسن روحانی آمد را، بر سر عراقچی و دولت مسعود پزشکیان هم فرود آورند، و حقد و کینه ایی که دکتر ظریف و دکتر حسن روحانی را از زندگی سیاسی ساقط کرد، بر سر عراقچی و پزشکیان هم سرازیر نشود، و کسی در این کشور مسئولیت دادن ماموریت مذاکرات برجام را به عهده نگرفت، و همه دهان بستند، و نظاره‌گر گرگان بی آبرویی شدند که این مردان شایسته را در هجوم‌های بیرحمانه و ناجوانمردانه خود دریدند، و به زندگی سیاسی اشان پایان دادند، و این لکه ننگ بر دامان دلواپسان مزدور روسیه و...، و نظاره کنندگان این شرایط در کشور، تا ابد باقی خواهد ماند،

چراکه تو گویی این مذاکره کننده قهار کشورمان، از سوی خود ماموریت داشتند تا روابط ویران ایران را با جهان و از جمله امریکا را ترمیم کنند، که در بازگشت مورد هجوم بیرحمانه و ناجوانمردانه مزدوران مکعب عبری، عربی، روسی و دلواپس در کشورمان قرار گرفتند، و این حمله‌ی رسوا و ناجوانمردانه تا کنون نیز پایان نیافته، و رسواترین صحنه‌های نفوذ جواسیس و مافیای بیگانه‌ی در پیرامون آن را، در سیستم حاکمیتی ایران رقم زدند،

آنچه در مجلس و قوه قضائیه در برکناری دکتر محمد جواد ظریف از معاونت راهبردی رئیس جمهوری دولت چهاردهم در چند ماه گذشته رقم خورد، و رد صلاحیت دکتر حسن روحانی برای کاندیداتوری در مجلس خبرگان دیده شد، تنها یک نمونه کوچک از نفوذ رسوای دشمنان و مزدوران بیگانه در ساختار حاکمیتی کشور ما بود، و ج.ا.ایران اصلا نیازی به داشتن سیستم های ضد جاسوسی قدرتمندی نداشت، تا تنها در پرونده حمله به دکتر جواد ظریف و دکتر حسن روحانی، به شناسایی و شکار جاسوسان قهار بیگانه در لباس خودی‌ها نائل آید، و تعداد بیشماری از مارهای مزدور بیگانه که در سیستم حاکمیتی کشور لانه کرده‌اند، و مافیای بزرگ و شبکه ایی را در کل ارکان کشور تدارک دیده اند را شناسایی و پاکسازی کند،

اما چه می‌شود کرد، وقتی کشوری به جولانگاه جواسیس تبدیل می‌شود، از مزدوری بیگانه نیز در این کشور آنقدر قبح شکنی شده و می شود که نبرد با دلسوزان به ایران و سرنوشت آن، علنا در کشور و سیستم حاکمیتی آن، به مبارزه ایی آشکار و موفق تبدیل شده، و آشکارا جریان می یابد، و از دلسوزان به کشور در بکش بکش‌های مافیای مزدور، یقه‌ها دریده می شود، و لش آلوده سیستم ضد جاسوسی کشور، توان هیچ حرکتی در دفاع از ماموران نظام را در سیستم خود احساس نمی‌کند، تمام دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی کشور می میرند، و در سکوت نظاره گر جولان جواسیس و مافیای شکل گرفته در پیرامون آنان می شوند، بلکه خود نیز به جاده صاف کنِ تحرک مزدوران بیگانه تبدیل می شوند.

بوی بهار و نو شدن در هنگامه‌ی نوروز باستانی، از فضای طبیعت ایران به مشام می‌رسد، و هر زنده‌جان از گیاه، حیوان و آدمی را مست خود می‌کند و به رقصِ زایشی دوباره می‌آورد. گیاهان و جانوران به کنارِ از آنچه که آدمیان بر سر خود و دنیای پیرامون خود می‌آورند، سرمست از شراب زایش و زندگیِ دوباره‌اند، و ما هم باید به سانِ هزاران سال تاریخ تمدنی خود، بر بزرگداشت این عیدگاهِ شادمانی، شاد و شادکام بوده، و شادی پراکنیم.

اما وضع ایران و منطقه ما در سال 1403، و پیش از آن، چنان اسفبار و خونین بود و هست، و چنان در کشتار و ویرانی غرق شدیم، که ابرهای تیره‌ آن، هنوز در پس و پایانِ این سالِ مخوف نیز هویداست، و دل و دماغی برای شادمانی و شادکامی نمی‌گذارد، و اینچنین است که ایرانیان در چرخه‌ایی از تیره روزی‌ها، از شادی که مشخصه تمدنی و شخصیت تاریخی آنان است، چنان دور شده‌اند که دیگر ایرانی نامیدن آنان، مشکل می‌شود، مردمی که تاریخ نشان می‌دهد به هر بهانه‌ایی و بر هر گاهشمارِ زایش و رویشی جشن می‌گرفتند [1] و شادمانه به استقبال آن می رفتند، و از مرگ و مرگ اندیشی، و بزرگداشت گاهشمارهای مرگ، دوری می‌جستند، اما این روزها با مرگ و ویرانی و گاهشمار مرگ چنان دمخور، همراه و همقدم شده‌اند، که جغد بداقبال مرگ و ویرانی، دست از سر این مردم و این سرزمین برنمیدارد، و آواز مرگآور خود را بر آسمان ایران و منطقه ما هر دم می‌پراکند، دهه‌هاست که این چنینیم و انگار بدین میهمان ناخوانده عادت کرده‌ایم، تا جایی که رنگ اعتیاد به جنگ و مرگ را در جامعه خود می‌توان دید، و بویش را فهمید.

این روزها ایران و ایرانیان، بیشتر پاگیر بادهایی‌اند، که راهبرانشان در این چند دهه کاشتند، و این بادها می‌رود تا به توفانی دگرگون کننده تبدیل، و وزیدن گرفته، و بوی باروت، مرگ و ویرانی را، دوباره بعد از سی و شش سال که از جنگ خسارتبار هشت ساله با رژیم بعث صدام می‌گذرد، باز ‌بپراکند، و به نظر می‌رسد، ایران این روزها، از هر زمان دیگری، به جنگ و خونریزی، و ویرانی نزدیک‌تر شده است. همچنانکه تنها در یک سال گذشته، ایران شاهد دو تجاوز به حریم هوایی خود از ناحیه پاکستان و اسراییل بود، که برای اولین بار مرزهای ما را شکستند، و عمق خاک ما را مورد حمله هوایی و گاه تروریسم خود قرار دادند.

این حملات بیشتر از آنکه به خوی تجاوزگری رهبران آن دو کشور متجاوز مربوط باشد، ناشی از عوارض زیاده‌روی در نفرت بیمارگونه از غرب، و سیاست لگام گسیخته غرب‌ستیزی، و مبارزه کینه ورزانه و بیش از حد با اسراییل [2] ، و در مقابل، افتادن از آنسوی بام، و دوری از سیاست خارجی متعادل و متوازن و ناشی از فرزانگی بود، که ایران را شیدای روس‌ها و شرق نشان می‌دهد، در حالی که در یک نظام خردمندانه و متکی بر فرزانگی و خرد ارتباط جمعی، نه این نفرت و کینه، و نه آن شیدایی بیمارگونه، جایی در زندگی عقلا نداشته و ندارد.

 اما این نفرت و شیدایی بیش از حد، باعث گردید، این روزها، ایران بزرگ و تمدنی به دستمایه بازی غرب و شرق در تغییرات پازل قدرت جهانی و به محل و موضوع مذاکره آنان تبدیل شود، تا آنجایی که در آخرین برگ از دفتر بازیخوردن ایران در چنین جمع هایی، می‌بینیم که، وقتی رهبران امریکا و روسیه دیروز (28 اسفند 1403) یک ساعت و نیم گپ و گفت تلفنی داشتند، تا موضوع اصلی گفتگوی خود یعنی تجاوز روسیه به اوکراین را حل و فصل کنند، موضوع ایران نیز، در حاشیه آن، به عنوان یکی از موضوعات گفتگو تبدیل شد، و این دو بیرحمانه به این جمعبندی می‌رسند که ایران را خلع سلاح کنند، چرا که «نباید موقعیت نابودی اسراییل را داشته باشد» [3]

چنین موضعگیری از ناحیه امریکا، که بارها از سوی مقامات بلندپایه ج.ا.ایران به عنوان « دشمن » خطاب شده و می‌شود، به نوعی طبیعی به نظر می‌رسد، اما اشتراک نظر ولادیمیر پوتین با دونالد ترامپ در این نقطه، نشان از همسویی کشوری با «دشمن» دارد که رهبران ایران مدعی روابط راهبردی و نزدیک با آنند! اما سوال اساسی اینجاست که اگر قرار بود که دشمن تاریخی چون روسیه، دوست راهبردی انگاشته، و در نظر گرفته شود، و تمام موازین اخلاقی، قانونی، عرف جهانی زیر پانهاده شود و با او در پرونده رسوای تجاوزش به اوکراین همراه شویم، کشوریکه در میانه همکاری تهران با خود در جنگ اوکراین، در پرونده جزایر ایرانی خلیج فارس، کنار زیاده خواهی امارات قرار گرفت، و در سوریه جاده صاف کن حمله اسراییل و جریان رادیکال مذهبی مورد حمایت ترکیه و اعراب در مقابل ایران بود، و در چنین بزنگاه خطرناکی هم، همسو با امریکا از خلع سلاح ایران می‌گوید، چرا باید شریک راهبردی ایران تلقی شود و رهبران ایران در سه سال گذشته سیاستی را در پیش می‌گرفتند که ایرانیان بهای سنگین نزدیکی با چنین بدعهد خیانت پیشه‌ایی را بپردازند؟! آیا روسیه در تاریخ ایران برای رهبران ما ناشناخته بود؟!

کشوریکه در بزنگاه خطر، با امریکا اشتراک نظر یافت، و از خلع سلاح ایران سخن میگوید و همنظر با امریکا، از «ستاندن موقعیت نابودی اسراییل از ایران» (بخوانیم خلع سلاح ایران در مقابل کل رقبای خود) سخن بگوید، که لازمه چنین ستاندنی، محدودسازی توان هسته‌ایی، موشکی و هرگونه نیروی نیابتی ایران در منطقه خواهد بود، در کجا باید با ایران همسویی میکرد؟!

تاریخ نشان میدهد که روس‌ها همیشه دشمن آزادی و پیشرفت و تمامیت ارضی ایران بوده‌اند، و امروز روس‌های خیانتکار، بعد از بهره‌مند شدن از نیابتی‌های ایران در یمن، لبنان، فلسطین و سوریه، و بهره‌گیری از فناوری موشکی و پهپادی ایران در تجاوز خود علیه مردم و خاک اوکراین، و بازی با کارت پروژه پرخرج و هزینه‌بر هسته‌ایی ایران، که هزینه‌هایش را مردم ایران بیشتر از دیگر دارندگان آن پرداختند، و بازی با این کارت، که مدت‌هاست در دست روس‌ها افتاده است، تا از آن بهره برده، و روابط خود را با غرب تنظیم کنند، و در این روزهای خطر نیز، سخن از همراهی با امریکا میگویند! که این سه امکان را از ایران ستانده، تا به قول دونالد ترامپ، در دیدار تاریخی اش با ولادیمیر زلنسکی، ایران نیز بدون هیچ کارتی، در مذاکرات منطقه‌ایی، جهانی و دوجانبه حاضر شده و تسلیم شرایط بیرحمانه نظام جدید قدرت در جهان شود، اگر قرار بود ایران به چنین سرانجامی مبتلا شود، چرا باید ج.ا.ایران در کنار متجاوز روس قرار می‌گرفت و می‌ماند، و هزینه‌های تجاوز او به مردم و خاک اوکراین را، ما ایرانیان می‎پرداختیم؟!

ایرانیان در سال 1403 در کنار پرداخت هزینه‌های تجاوز روسیه به اوکراین، هزینه‌های حمله حماس به اسراییل در 7 اکتبر 2023 را هم پرداختند، جنگی که اکنون یک سال و نیم از آن می‌گذرد، و تنها بهره‌مند اصلی آن جنگ، بنیامین نتانیاهو (راستگرای بیرحم اسراییلی) و ولادیمیر پوتین (متجاوز دیکتاتور) بودند، که چرخه کشتار و ویرانی آن، پایه های متزلزل حکومت نتانیاهو را در داخل اسراییل، و در برابر جناح میانه رو اسراییل محکم کرد، و به روسیه این امکان را داد تا جنگ باخته را با پیروزی‌هایی در سال 1403 به پایان برد، جنگی که حماس آنرا آغاز کرد، و تو گویی ماموریت داشت تا رفیق پوتین را از مرکز توجهات جهانی خارج کند، و کرد، اما سایه این جنگ خسارتبار و تباه کننده‌ی ملت‌ها و دولت‌ها، هرگز از سر مردم مظلوم منطقه برداشته نشده، و بلکه این روزها سخن از آغاز دور جدیدی از کشتار و ویرانی توسط نتانیاهو سر زبان هاست، و جا دارد که 7 اکتبر 2023 را روزی نحس برای خاورمیانه و ایران و بلکه جهان دانست، چرا که منطقه و جهان را در گرداب جنگ و بازی جنگ‌طلبان غرق کرد، که هر روز بر دامنه ویرانی و خسارت این جنگ افزوده میشود.

بدنبال حمله دیوانه وار، مشکوک، هالیوودی و احتمالا هدایت شده حماس (توفان الاقصی) به اسراییل، گرچه در ساعات اولیه پیروزی با حماس بود، و به کشتار صدها تن از مردم اسراییل انجامید، اما در چند ساعت بعد، ورق برگشت، و اکنون یکسال و نیم است، که ابتکار عمل دست نتانیاهو قراردارد، و چرخه کشتار چند ده هزار نفری از مردم مظلوم فلسطین، لبنان و... آغاز شده، و در این نبرد، ناخن‌های دفاعی که، به «عمق استراتژیک» دفاعی ایران تعبیر شده بودند، یک به یک چیده شدند، ناخن‌هایی که برای پاگیری هر کدام از آنها، ج.ا.ایران دهه‌ها تلاش، و ده‌ها میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده بود،

و اکنون نیز در ادامه آن، این روزها دونالد ترامپ (رئیس جمهور جدید امریکا)، کسی که از جنگ و نبرد گریزان بوده و هست، خود شخصا با ضعیف‌ترین ملت‌های خاورمیانه، یعنی یمنی‌ها جنگی را آغاز کرده، تا ناخن دیگری را از پنجه قدرتمندی که «محور مقاومت» نام گرفته، بچیند، و کار ناتمام اسراییل را، خود شخصا دنبال، و تمام کند.

 با خنثی شدن قدرت حماس، حزب الله، حزب بعث اسد (با همکاری ترکیه، قطر و...) در اثر حرکت اشتباه 7 اکتبر 2023، اکنون شیعیان زیدی موسوم به «حوثی» هم مورد حمله مستقیم امریکا قرار گرفته‌اند، تا جاپاهای تمدنی ایران در شام، عراق، یمن و... یک به یک، فدای سیاست اسراییل‌ستیزانه‌ایی افراطی شوند، که به حتم هرگز در حد و اندازه و ضرورتی نبود، که این مقدار ایران، ایرانیان و سرمایه‌هایش، هزینه آن شده، و به پای فلسطین قربانی شوند.

در این سال‌ها آنقدر در پای فلسطین پیاپی باختیم، که باخت دیگر به عادت روزانه ما تبدیل شده است، و در این روزهای آغاز جشن نوروز، خود را به سان آن نواب مسلمان هندی حاکم بر منطقه «اوده» [4] در فیلم «شطرنج بازان» [5] می‌بینم که در این شاهکار هنری، سازنده این فیلم فاخر، زندگی بازنده‌ایی را به تصویر کشید، که غرق در باخت‌های بزرگ مقابل دشمن بریتانیایی خود، همچنان دغدغه‌مند بازی‌های کودکانه و عادات ناشی از تخدیر شده‌گی خود، یعنی شطرنج بازی بود، تا مسیر نابودی خود و سرزمینش را نبیند، و در خیالات خام کودکانه خود، نادیده بگیرد، تا دره نابودی، برای برد در بازی شطرنج بماند، تا از صفحه بازی روزگار محو شود.

این روزها در دغدغه‌های بیمورد و با مورد، و جشن‌های عید و نیایش‌های ماه رمضان، تورم و گرانی، فساد و ناترازی، تحریم‌های کمرشکن، فساد و سقوط اخلاقی، ناشایسته سالاری و آنچه از این دست بر ما می‌رود، غرق شده‌ایم و برای قدرت اول منطقه شدن، در خیالات خام خود غرقیم، و از آنچه در انتظار ایران و ایرانیان است، سخت غافلیم، و تن به نابودی‌ها و ویرانی‌های پیاپی می‌دهیم، زنگ‌های خطر برای ایران و ایرانیان مدت‌هاست که به صدا درآمده، و در اینجا گوشی برای شنیدن و دست به کاری زدن نیست، و کسی نیست که برای ایران و ایرانیان دلسوزی کند، و به داد ایران برسد.

در چنین شرایطی است که با سال 1403 باید خداحافظی کرد، و به دامن سالِ تیره و تار 1404 خزید، در حالیکه ابرهای تیره جنگ و ویرانی، بر سر ایران و منطقه سایه افکنده است، و کشتاری کم سابقه [6] کلید خورده و جریان دارد. و این در حالیست که برخی از ما ایرانیان، وجود این روند را لازم هم می‌دانند و بر این نظرند که ایرانیان خود توان رها شدن از وضع موجود را ندارند، و چنان در چنبره جزایر مخرب قدرت در داخل ایران گرفتارند، که یک قدرت خارجی باید که به کمک آید، تا با زایش نظامی نو، ایرانیان را از این وضع اسفبار موجود نجات داده، و برخی بر این اعتقادند که در کوله سربازان خارجی رهایی را نباید جست، که نیست. برخی آنقدر خود را باخته و خنثی می‌بینند که به هر سناریویی حاضرند تن دهند تا فقط شرایط تحول یابد، و تغییر کند، و برایشان مهم نیست در پس این تغییر چه رخ خواهد داد، و در این میان اقلیتی را می‌توان دید که انگار ایران توپ بازی‌های آنان است، تا برای تحقق آرمان‌های ناروشن خود، ایران و ایرانیان را تا قتلگاه نابودی دنبال کرده و پیش برند و...

جای اصلاح و اصلاح طلبان در این بین خالیست، تا زایشی کنترل شده و تدریجی را راهبری کنند، تا ایران به دام افراط و تفریط نیفتاده، تاریخ دوباره و چندباره تکرار نشود. اصلاحات در ایران بیرحمانه و نابخردانه به پای پوپولیست‌های تندرو سر بریده شد، و خنثی گردید، تا عرصه‌داران صحنه سیاست ایران، در این پیچ‌های خطرناک تاریخی، افراطگرایانی در این و سو و آن سوی پیوستار جمعیتی ایران باشند، که اقلیتی ناچیز در هرم جمعیتی ایرانند، و آینده ایران را همین اقلیت‌های ناچیز، با این روند رقم خواهند زد، تا ایران هرگز، ایران مطلوب اکثریت ایرانیان نشود، و چرخه لزوم انقلاب و تغییر تحول، همیشه یقه ایران را در دست داشته و رها نکرده، و هر از چند سالی، ایرانیان را به خود مشغول داشته، و سرمایه‌های ایران را به نابودی برده و مستهلک نماید.  

این روزها ایرانیان در تفرقه کامل، با کمری خم از تحمل دهه‌ها تحریم کمرشکن، و فساد ناشی از آن و جدایی از جهانیان، به استقبال آینده‌ایی ناروشن می روند.

#نه_به_جنگ    #نه_به_جنگ_افروزی     #نه_به_کاسبان_جنگ

تماس تلفنی پوتین و ترامپ، و سیم تلفنی که بر گردن کشورهای مورد مذاکره در این تماس افتاد

[1] - ایرانیان برای 12 ماه سال، 15 جشن متفاوت داشتند، و آنرا با شادی همراهی می کردند. جشن های نوروز، مهرگان، سده، سپندارمزگان و... از آن جمله اند

[2] - که توگویی که اسراییل اولین و آخرین متجاوز به حقوق، و مرزهای سرزمینی آدمیان در روی زمین بوده و هست

[3] - روزنو :کاخ سفید در خصوص گفت و گوی تلفنی ترامپ و پوتین بیانیه ای منتشر کرد. در این بیانیه از توافق رهبران دو کشور مبنی بر توقف حمله به زیر ساخت های روسیه و اوکراین خبر داده شده است. همچنین ادعا شده پوتین و ترامپ اعلام کرده اند ایران هرگز نباید در موقعیت نابودی اسرائیل باشد! درباره این بخش هنوز کاخ کرملین بیانیه ای صادر نکرده است.

[4] - اوده  منطقه‌ای تاریخی به مرکزیت فیض‌آباد در شمال هند است این منطقه در ایالت اوتار پرادش واقع است که حکومت اوده در سال‌های ۱۷۷۲ تا ۱۸۵۸ میلادی در آن حکم‌رانی می‌کرده است زبان مردم این منطقه هندوستانی، زبان هندی و زبان اردو است.

[5] - شطرنج‌بازان فیلمی از سینمای هند ساختهٔ کارگردان بنگالی ساتیاجیت رای، بر اساس داستان کوتاهی از منشی پریم‌چند به همین نام، که در سال ۱۹۷۷ میلادی منتشر شد امجد خان در نقش واجد علی شاه، پادشاه اوده در این فیلم حضور دارد. همچنین بازیگران برجسته‌ای نظیر سانجیو کومار، سعید جعفری، شبانه اعظمی و ریچارد اتنبرا در آن بازی کرده‌اند. اتفاقات فیلم در ۱۸۵۶ میلادی واقع شده، زندگی و آداب‌ورسوم قرن ۱۹ شبه‌جزیزهٔ هند در آستانهٔ شورش‌های سال ۱۸۵۷ میلادی در این سرزمین را نشان می‌دهد. تمرکز فیلم بر سیاست‌های توسعه‌طلبانهٔ استعماری کمپانی هند شرقی بریتانیا می‌باشد. این اثر سینمایی برای بهترین فیلم خارجی‌زبان در پنجاه و یکمین دوره جوایز اسکار، پیشنهاد اما نامزد نشد.

[6] - به غیر از کشتاری که از فلسطینی ها در غزه می شود، که در یک قلم آن در یک روز نزدیک به پانصد نفر در اثر بمباران غزه کشته شدند، و تو گویی گشتار فلسطینیان به یک امر عادی تبدیل شده است، دیگر تنها رقم کشته هاست که گفته می شود و همه از کنار آن رد می شوند. البته چنین کشتاری خاموش در ایران نیز جریان دارد، که رسانه ایی نمی شود، چرا که رقم کشتاری که از تصادفات رانندگی، آلودگی هوا، سرطان و... کمتر از کشتار جنگ غزه نیست.

آقای دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا، ارزش‌های آدمیت و لیبرالیسم را به تمام، به حراجِ ساخت «امریکایی شکوهمند» گذاشته است. زیاده‌خواهی، تمامیت‌خواهی و تکبر، به سان دیگرِ دیکتاتورهای جهان در او نیز موج زد، رهبرانی که ملت‌های خود را به اسارت نظرات و سیاست‌های دیوانه‌وار، شخصی و سخیف خود گرفته‌اند، و سقوط آدمیت را به دید انسانِ نگرانِ قرن بیست و یکم‌ی می‌کشند.

و اینگونه است که عصر جدید، نیز، با رویکرد امریکای ترامپ به جهان، به عرصه تاخت و تاز دیکتاتورها و تمامیت‌خواهان در خواهد آمد، و همه این ستیز حیوانی را به چشم می‌بینند، و ترامپ از دولت جدید حزب جمهوریخواه امریکا، یک دولت پوپولیست خواهد ساخت که دنیا را به بازی اهداف کودکانه، و ملعبه خوی تجارت مسلکانه خود گرفته، حال آنکه با این خوی منفعت طلبانه و زیاده خواهانه، امریکا نمی‌تواند در نقش رهبری جهان انسانی، و جهان آزاد ظاهر شده، الگوی آزادی، انسانیت و دمکراسی باشد.

با این اخلاق و منش، تنها می‌توان در بازار چشم‌های گرسنه‌ و تشنه به قدرت و ثروت، دلبری کرد، و نظر حریص حرام چشمانِ متجاوز را ربود، و آنانرا دیوانه‌ی صدای جرینگ جرینگ سکه‌ها، و مست بوی پالت‌های اسکناس نو ساخت، که به سوی امریکا سرازیر می‌شوند.

 ترامپ برای ساخت امریکایی شکوهمند آمده است، اما حرکاتش امریکا را کوچک و حقیر می‌کند، بروز زورگویی و تجاوز به داشته‌ها، و حدود دیگران را نشان می‌دهد، بیشتر به حرام چشمی می‌ماند که به داشته‌های دیگران چشم طمع دارد، و هرزه‌ایی زیاده‌خواه که به ربایش زیبارویان خانه این و آن فکر می‌کند و...، و با این تجارت رسوا، آبرویی برای امریکا و لیبرالیسم و پیشتازان بشریت باقی نخواهد گذاشت،

امریکایی که در قرن بیستم در نقش منجی، حضورش در صحنه‌های پرخطر جهانی، متجاوزان را سرجای خود ‌می‌نشاند و اروپا را از تجاوز هیتلر، و شرق دور را از تهاجم ژاپنی‌ها، مردم افغانستان را از ظلم طالبان، کویت و عراق را از زیاده خواه دیوانه ایی چون صدام و... نجات داد، امروز پشت شعار ساخت «امریکایی شکوهمند»، از راه دست اندازی به سرزمین، معادن و داشته‌ها و حدود دیگران، نابودی آدمیت را در کل جهان  رقم می‌زند، و امریکا را از یک موجود نجات بخش، به شریک و همراه متجاوزین زیاده خواهی، چون روسیه‌ی پوتین، کیم جونگ کره شمالی و... در خواهد آورد، که این برای دیده‌های نگران به روند حرکت آدمیت، نه لذت بخش، بلکه نگران کننده خواهد بود، این نه افتخارآمیز، و نه در جهت پیشرفت جبهه آزادیخواهی و سرشت انسانی، که فروپاشی انسانیت و تمدن آدمی را به ارمغان خواهد آورد، هرج و مرج و غارت جهان را در خود فرو خواهد برد.

نشست دونالد ترامپ و ولادیمیر زلنسکی، در مقابل دوربین‌ها، نبرد یک موجود کوچک، اما با اراده‌ایی آهنین، و در جستجوی بقا بود، که سه سال تمام است که با قلدرمابی جهانی پوتین، پنجه در پنجه دارد، بود. زلنسکی که اگرچه تاکنون پنچه در پنجه گرگ‌های کرمیلین‌نشین داشت، اکنون در گازانبر ترامپ – پوتین گرفتار شده است، و نبرد تازه‌ی او با ناخن‌های تیز ببر درنده کاخ سفید، روند امریکایی و روسی را که جهان را به چالش بقا خواهد انداخته، را به چالش کشید، و زلنسکی با ایستادن در برابر ترامپ و معاونش در کاخ سفید، از خود آزادمردی به نمایش در آورد که برای نجات کشور و مردمش، تمام هستی خود را به قمار زورگویان جهانی برده است.

او نشان داد که اگر تا کنون، روسیه یکه تاز تجاوز و زیاده‌خواهی در جهان بود، با آمدن ترامپ، اکنون کرملین و واشنگتن، یک روی سکه استکبار و استعمار در قرن بیست و یکم را به نمایش گذاشته‌اند، و می‌خواهند همه را در ترس فرو برند و...، اما حتی موجودی ناچار، و در محاصره گرگ‌ها و ببرهای درنده‌ایی همچون پوتین و ترامپ، یعنی ولادیمیر زلنسکی هم تن به این خوی غرور و نخوت غیرانسانی طغیانگرانه نمی‌دهد، زلنسکی از ببر تازه ناخن تیزکرده کاخ سفید، بزرگی بیشتری در این نشست از خود نشان داد، تا کسی مثل ترامپ که می‌خواهد، وقتی صحبت می‌کند، «همه ماست ها را کسیه کنند.»

زلنسکی را باید از رهبران بزرگ جهان دانست که با هدفی مقدس، یعنی دفاع از آزادی، انسانیت و غرور و کرامت آدمی به میدان آمده، سالها با تجاوز جنگید، و اکنون آنرا نمایندگی می‌کند، یعنی دفاع از خاک، و کرامت اوکراینی‌ها در مقابل متجاوزی بی شرم، همچون پوتین، و اکنون ترامپ.

زلنسکی سه سال تمام است که یک پایش پشت خاکریزهای شکننده‌ایی است که مقابل روس‌های متجاوز، در مرزهای شمالی، جنوبی و خاوری خود کشیده، و مردانه با خداوندگاران تجاوز و غرور می‌رزمد، و یک پایش در پرواز، که از این کشور به آن کشور، از این اجلاس به آن اجلاس، و از این نشست به آن نشست، از این دیدار به آن دیدار برود، و مردانه و با اعتماد به نفس، بدون هیچگونه ترسی از عدم توانمندی خود، مذاکره کند، و در هر پهنه بین المللی حاضر شود و از منافع اوکراین و اوکراینی‌های مظلوم و مورد تجاوز بگوید، و نظرها را به نبردی جلب کند، که دل هر آزادیخواه جهانی را به پیروزی خود دعاگو می‌کند، او از همه خواستار کمک شد (دوست و دشمن)، تا بلکه بتواند مردم و خاک خود را از چنگ متجاوز مستبد کرملین نجات دهد.

آمدن ترامپ به کاخ سفید را باید یک مصیبت جهانی دانست، چراکه دست‌های تجاوز را بلندتر کرد، دیکتاتور متجاوز کرملین را، در نزد کاخ نشینان امریکایی به مظلومِ صلح طلب تبدیل، و این رهبر اوکراینی، که در لبه تیز تجاوزِ این تزار متجاوز و بیشرم می‌رزمد را، به دیکتاتورِ جنگ طلب تغییر نام داد! و چنین عملکرد رسوایی، رهبری دنیای آزاد و دمکرات را، با شکستی بزرگ رودرو کرد، امریکایی که دم از دمکراسی و کرامت انسانی می‌زد، در کنار متجاوز، و در مقابل تمام دنیا، قرار گرفت، و خود را در سطح دیکتاتور متجاوزی مثل پوتین، پایین آورد.

جناب دونالد ترامپ، در این چند روزه حضور در قدرت، عملکرد رسوایی را به نمایش در آورد، با این که دور دوم ریاست جمهوری خود را طی می‌کند، چنان مبتدی و عجول و حریص به پیروزی است، که ضعفی بزرگ را، در پس بلندپروازی‌های زیاده خواهانه خود نشان داد، که مبتدیان قدرت هم شاید اینگونه نکنند و نباشند، این بود که در پس دیوارهای بلند بی باکی و قدرت یک دیپلمات دست چندم اروپایی، مثل زلنسکی که مثل ترامپ، مشق سیاست را در دوره ریاست جمهوری خود آموخت، شکست خورد، و نشان داد که ترامپ، از دوره اول ریاست جمهوری خود جز غرور بیشتر، چیزی نیاموخت، تا او و معاون تازه کارش در برابر زلنسکی زانوی شکست بر زمین کاخ خود بسایند.

 

مجسمه آزادی زلنسکی را در آغوش گرفته و گفت :

«او (ترامپ) امریکای ما نیست، پسرم!»

امسال از معدود سال هایی است که به رغم اینکه سال سختی بود، خیلی ها در دنیا دوست ندارند که به پایان برسد، و دوام سال 2024 را آرزو می کنند، اما چه می شود کرد، آینده همواره نزدیک است و زود فرا خواهد رسید، فردا اولین روز آغاز سال 2025 میلادی است، اکثریت جهانیان این نقطه از گاهشمار میلاد مسیح را، بعنوان شروع سالِ جدیدِ کاری و زندگی، جشن می گیرند، پس سال نو به همه آنان مبارک باد.

2024 سالِ کشتار، جنایت و جنگ بود و هست، نزدیک به 50 هزار نفر تنها در فلسطین، زیر بمباران، گلوله و آوار سلاخی و نابود شدند، در اوکراین نیز روند سه ساله ی تجاوز، بمب، قتل و کشتارِ بیگناهان و مدافعان وطن ادامه داشته و دارد، 50 هزار نفر هم در ایران، تنها به علت آلودگی هوا کشته شدند، آمار مرگ و میر ناشی از تصادفات جاده ایی نیز خود به اندازه کشتار یک جنگ تمام عیار، هر ساله ایرانیان بسیاری را به مسلخ مرگ و کام نابودی برد و می برد و... اما با همه این ها، تاثیر نتایج انتخابات امریکا بر جهان، با روی کار آمدن دونالد ترامپ، وضعیت سیاه تری را برای جهان و ایران ترسیم، و در چشم انداز همه قرار می دهد.

اگرچه دنیا تشنه اصلاحات، تحول و تغییر است، اما این امر باز ملل زیادی را در معرض خطر و یا نابودی قرار داده و می دهد، برخی کشورهای زورمند نگرانند، برخی چون روسیه ی متجاوز، خوشحالند که یک فرد اهل معامله، و تجارت منش در امریکا روی کار خواهد آمد، و شاید بتوانند، در سایه معاملات او، مناطق اشغالی در خاک اوکراین مظلوم را، با یک معامله با ترامپ، تصاحب و در خاک خود تثبیت کنند، و به اهداف تجاوزکارانه خود از این طریق دست یابند، هم صلح، و هم سرزمین های جدیدی را به پاس تجاوز آشکارشان به ملت اوکراین بدست آورند!

 چینی ها انتظار دارند تا در زمان رهبری ترامپ، اگرچه فرصت های تجاری خود را در دنیا از دست خواهند داد، اما این فرصت را بیابند که یک کشور، و ملت دیگر به نام تایوان، که واجد نظام دمکراسی و مردم سالاری و آزادی اند را، در نظام بسته سوسیالیستی خود بلعیده، و به آمار افراد و کشورهایی که زیر حاکمیت دیکتاتوری طبقاتیِ احزاب کمونیست در جهان قرار دارند، ملت و سرزمین تایوان را نیز اضافه کنند.

جنایتکارانی همچون نتانیاهو، ولادیمیر پوتین و حاکم دیکتاتور پیونگ یانگ و... برای خود گشایش حس می کنند، چرا که انتظار دارند روابط حسنه بین آنان، و رئیس جمهور جدید امریکا باعث شود، تا مزد جنایات، کشتار و دیکتاتوری خود را دریافت دارند، و از عواقب اقدامات خود بگریزند.

اما ایران ذیل حاکمیت دونالد ترامپ بر جهان، که اساس کار خود را بر سیاست «اول امریکا» قرار داده است، حتی ممکن است با خطر موجودیت نیز مواجه شود، از این رو دلسوزان به تمامیت ارضی ایران را، در هر گروهِ دوست و دشمن، به هوشیاری در این باره باید فرا خواند، که با همه تفاوت ها، در این امر، اشتراک داریم، که ایران باید حفظ شود. چنین شرایط در اثر اشتباهات پی در پی رخ داده است.

تصمیم سازان در تهران، از سال 2023 با حمایت همه جانبه و نابخردانه خود از عملیات مشکوک و احتمالا هدایت و برنامه ریزی شده یحیی سنوار در 7 اکتبر، که نام توفان الاقصی را به خود گرفت، گرفتار بازی عناصر خطرناک گروه بین المللی اخوان المسلمین شدند، که در گروه حماس هم حضور دارند؛ و شیفتگان دشمنی با غرب و اسراییل در تهران، که به هر قیمت و هر شرایطی در این راه تن می دهند، فراموش کردند که حماس را باید ذیل تحرکات دو کشور قطر و ترکیه هم دید، و تعریف حکیمانه ایی از تحرکات آن کرد، که اهدافی فراملی، منطقه ای و فرامنطقه ای در برنامه خود دارند، تا این که به موضوعی در ذیل آرمان فلسطین، حرکات آزادیبخش و... فکر کنند،

تصمیم سازان در تهران، چشم های خود را به این واقعیت تلخ بستند، و حماس را هم در محور موسوم به «مقاومت» خود تعریف کردند، و با این اشتباه بزرگ، خود و «محور مقاومت» را اسیر و قربانی طرح های مشکوک و هالیودی امثال یحیی سنوار کردند، و محورِ پول و قدرت نظامی اخوانی قطر و ترکیه، تنها با قربانی کردن مهره مهم خود، یعنی یحیی سنوار، و پرداخت هزینه ایی نسبتا ناچیز، تا کنون خسارات بسیار بزرگی را به رقیب ایرانی خود وارد کردند، و بازوهای قدرتمند ایران، یعنی حزب الله لبنان، و حاکمیت بشار اسد را در سوریه و لبنان نابود کرده، حاشیه نشینان باب المندب نیز اکنون در نوبت شکست و نابودی قرار دارند.

این بود که بلوک اخوانی آنکارا – دوحه، که پیش از این جنایتکارترین های اسلامیست ها، را در خلال توافقات کنفرانس دوحه، با هماهنگی امریکا در کابل حاکم کرده بودند، با فدا کردن مهره ایی به نام یحیی سنوار، محاصره ایران را کاملتر کرده، و در محاصره مبارزان خشن و بیرحم اسلامی خود، ذیل گروه های خطرناکی همچون طالبان، القاعده، داعش، تحریر الشام و... در افغانستان و سوریه قرار دادند، و ارتباطات پیوسته ایران را، با همپیمانان طبیعی و نیابتی اش، در غرب آسیا و آسیای میانه قطع کردند؛ دو کشوری که دستارپوشان القاعده و داعشی را اینک با کت و شلوار، بر ملت مظلوم سوریه، در دمشق مسلط و حاکم کرده اند.

کار خبیثانه ایی، که آینده مردمی که زیر دیکتاتوری بشار اسد له شده بودند را، در حالیکه حداقل از مزایای آزادی های زندگی در یک نظام سکولار برخوردار بودند را، در یک ابهام عمده و بزرگ گرفتار کردند، و احتمال دیکتاتوری دینی، که بسیار خطرناک تر از دیکتاتوری سکولار است، ممکن است انتظار مردم سوریه را هم، مثل افغانستان مظلوم بکشد، چرا که وقتی احمد الشرع (رهبر فاتحان دمشق) از تدوین قانون اساسی سوریه در سه سال آینده، و انتخابات در چهار سال دیگر سخن می گوید،

این ظن را ایجاد می کند، که گویا حاکمان جدید شام، در فضای آزادیخواهی و پیروزی بر دیکتاتوری اسد، و مقتضیات این دوره زمانی، حتی توان و جرات این را ندارند که نوع حاکمیت و شکل قوانینی که مد نظر دارند را اعلام کنند، لذا ابتدا می خواهند حاکمیت مخوف خود را طی سه سال آینده، مستقر و محکم کنند، و سپس، بعد از استقرار و هفت میخه کردن سلطه اسلامگرای خشن خود بر سوریه، نوع قانون و دولت مد نظر خود را اعلام نمایند، تا سوری ها، وقتی که قدرت تکان خوردن ندارند، با شکل دولت، و نوع قوانینی که انتظارشان را می کشد، مواجه شوند و...، چنین شکی در مورد حاکمان اسلامگرای تحریر الشام اکنون با شدت وجود دارد.

گذشته از شرایطی که در سوریه می بینیم، که نتیجه پروژه ایی جدید، ناشی از همآیی بین دوحه و آنکاراست، که عامل این همآییی نیز فشار نابخردانه سعودی های مغرور، بر دوحه بود، که قطر و انکارا را در کنار هم قرار داد، اما آنان پیش از پروژه سوریه نیز، پروژه دیگری را اجرا کرده بودند که همانا قرار دادن خشک مغزان تروریست طالبانی در حاکمیت بر کابل بود که متاسفانه از سوی تصمیم سازان در تهران، مصداق «انشاالله که بادمجان» است، تعبیر شد، و موش مرده طالبان را در خورشت خاورمیانه، بادمجان فرض کردند، و خود را به تغافل زدند و آنان را «جنبش اصیل منطقه» دیدند و اعلام کردند، و در خیال خود یک جبهه ضد غرب را از افغانستان تا یمن، ترسیم کردند،

اما روزی از تصورات خام خود خارج شدند که، این دو کشور شرایطی را برای شان تدارک دیدند و رقم زدند که اکنون آچمز شده، خود را در میان گاز انبر، جبهه عربی – پانترکیستی می بینند، که از شمال و جنوب، غرب و شرق، ایران را در محاصره خود قرار داده اند، جبهه ای که حتی تمامیت ارضی ایران را نیز تهدید می کند، چه رسد به منافع و یا سرمایه های ایران، که در صورت موفقیت کامل، احتمالا ما را به زمان صفویه باز خواهد گرداند، که گرفتار جنگ هایی همچون جنگ چالدران شویم، و با امپراتوری همچون عثمانی روبرو، که به نام اسلام، تمام آناتولی شرقی (مناطق کردی و..) و عراق را از ایران جدا کردند و...   

این است که سیاست بیمارگونه و افراط گرایانه ی مبارزه با غرب، اسلامگرایی های افراطی و کور، چشم ها را در تهران کور کرد، تا نتوانند دوست را از دشمن تشخیص دهند، روندهای خطرناک را ببینند، و لذا به نجات اردوغان اسلامگرا از دست کودتاچیان ترکیه شتافتند، که از قضا کودتاچیان از علویان بودند، و دیکتاتوری او را برنمی تافتند، و ج.ا.ایران بیهوده به نجات کسی رفت، که در رویای ایجاد امپراتوری عثمانی، بر اساس زبان ترکی است، و در دشمنی با مناطق، قلمرو و منافع ایران، حتی حاضر است مهره ایی اساسی در جبهه خود، مثل یحیی سنوار، آرمان فلسطین و... را هم قربانی توسعه طلبی های پان ترکیستی، و مجد و عظمت خواهی های عثمانیستی خود کند.

در چنین شرایطی بود که سال گذشته، ایران تمامی و یا بسیاری از سرمایه گذاری های راهبردی خود، طی چند دهه گذشته در غرب آسیا را، میان گاز انبر دوحه – آنکار و تل آویو – واشنگتن از دست داد، و به باد رفته می بیند، و در حالی وارد سال 2025 می شود که همپیمانانش نابود شدند، و یا در حال نابودی اند، و از بد حادثه نیز، در آینده ی بسیار نزدیک، با دونالد ترامپی مواجه خواهد بود، که کاخ سفید را مرکز فرماندهی خود قرار داده، تا یا یک تحریم کمرشکن دیگر را بر ایرانیان تحمیل کند، و ایران را مجبور به تسلیم نماید، و یا با تحمیل یک جنگ تمام عیار، نابودی را برای ایران و جمهوری اسلامی رقم زند، و ایران را طعمه کفتارها و غارتگران منطقه ایی کند، که در زیاده خواهی های خود، شرمی از تجزیه ایران نیز نداشته و ندارند.

عملکرد نابخردانه چند دهه ی گذشته، شرایط را برای سر بریدن ایران فراهم کرده، و تهران در اثر رفتار خارج از حکمت و رواداری، خود را به سوژه تبلیغات منفی جهانی تبدیل کرد، و در اثر همنشینی و همسنگر شدن با روس های متجاوز، در کنار استعمار شرق، از ایرانِ آرمان طلب و آزادیخواه، یک چهره همراه و همداستان با استعمارگرانِ شرقِ جدید نشان داد، چرا که پا روی تمام موازین اخلاقی، انقلابی، انسانی و ایرانی خود گذاشت، و برای همراهی با روسیه متجاوز در اوکراین، حتی شعار مبنایی «نه شرقی، نه غربی» را فارغ از درستی و یا نادرستی آن، که ناشی از بی طرفی تاریخی ایران در بکش بکش های توسعه طلبانه و جنایتکارانه غرب و شرق بود را، به کناری نهاد، و در کنار متجاوز شرق، در سوریه و در اوکراین سوژه تبلیغات منفی جهانی، علیه تجاوز و استعمار شرق شد، اشتباهی که رضا خان میر پنج نیز، با در کنار آلمان قرار گرفتن مرتکب شد و نتایج آن را دیدیم.

و اکنون دست ج.ا.ایران تا آرنج در خون مبارزان، مدافعان و مردم در سوریه و اوکراین، به خون آلوده نشان داده می شود؛ به تبلیغات جهانی در این روزها توجه کنید، به رغم تمام تکذیب مکرر مقامات رسمی ج.ا.ایران، دنیا هر حمله تجاوزگرانه روسیه به اوکراین را با تصویری از فن آوری ایران به نمایش در می آورد، و از حضور موشکی و پهپادی ایران در این حملات تجاوزکارانه می گویند، و فروش و یا تبادل تسلیحاتی با روس ها، ایران را به رسواترین شریک تجاوز روسیه به اوکراین؛ در کنار دیکتاتور کره شمالی قرار داده است.

خودکرده را تدبیر نیست، و چنین شرایطی، ایران را به یک محکومِ جهانی تبدیل کرده و می کند، همکاری و یا همسنگر شدن با روسیه در تجاوز، جنایت و کشتار در دو کیس سوریه (که هر روز افشای جنایات اسد، آبرویی برای مدافعان آن یعنی روسیه و ج.ا.ایران نمی گذارد)، و در اوکراین که حملات تجاوزکارانه روسیه به آن، احساسات جهانیان را در آغاز دور جدید توسعه طلبی های مستکبرین شرق، در قرن 21 جریحه دار کرده است، افکار عمومی جهان را علیه ایران بسیج کرده و می کند.

و از سویی تحلیل توان اقتصادی و انسجام در کشور، زیر تحریم های مداوم و کمرشکن دائمی شده و پی در پی، و تحمیل حجاب اجباری و...، از طریق زورگویی و قوانین مساله دار، در داخل، که به خیزش های فراگیر و متوالی همچون «زن، زندگی، آزادی» منجر گردید، شرایط را برای دونالد ترامپ آماده می کند که حداقل به لحاظ افکار عمومیِ جهانی و داخل ایران، در آنچه توسط صهیونیست ها به عنوان «کوبیدن سر مار» یا «سر اختاپوس» تبلیغ می شود، در جهان به لحاظ آمادگی افکار عمومی مشکل زیادی نداشته باشد و...

در چنین شرایطی است که سال 2025، سالی مخوف برای بسیاری از ملل جهان تلقی می شود، اروپا عزادار است، چرا که همپیمان سخاوتمند امریکایی خود را در مقابله با تجاوز روسیه به مرزهای شمال غربی خود از دست خواهد داد، آسیا عزادار است چرا که امریکا زیر حاکمیت ترامپ، متحد قابل اعتمادی در مقابل زیاده خواهی های چین، کره شمالی و روسیه در این منطقه نخواهد بود، و کشورهایی که در بحث سرزمینی به خصوص با چین مشکل دارند، متحد امریکایی خود را از دست داده، و یا قابل اتکا نخواهند یافت، ایران نیز عزادار است که چرا که معامله گری همچون ترامپ را نمی شود پیش بینی کرد، که با کدام جبهه، ایران و ایرانیان را معامله خواهد کرد.

با این حال، به رغم این دورنمای سیاه، که ممکن است سپید هم باشد، سال نو 2025 را به همه کسانی که سال نو را گرامی می دارند، تبریک گفته، امید دارم سال 2025 برای کسانی که زیر بار ظلم، تجاوز و غارتِ حقوق، اموال و سرزمین خود، در حال کمر خم کردن هستند، سالی همراه با گشایش باشد، و آنی نباشد که من ترسیم کردم و دیدم.

صفحه1 از3

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظر اضافه کرد در لطیفه های دریافتی شاهرودی - سر...
با سلام و عرض ادب و ارادت بسیار بسیار از جناب آقای مصطفوی سپاسگزاریم . که در راستای ماندگاری و ضبط و...
- یک نظر اضافه کرد در اصلاحات مردنی نیست خانم نرگس م...
ماریا کورینا ماچادو برنده جایزه «صلح نوبل» و رهبر اپوزیسیون ونزوئلا: «تنها تشدید نظامی می‌تواند ماد...