پنجشیر، جبهه مقاومت در مقابل زر و زور و تحمیل خلافت طالبانی
  •  

02 شهریور 1400
Author :  
احمد شاه مسعود

در هجوم بنیانکن امواج یاس برانگیز، ترس و ناامیدی، ناشی از غلبه اسارتبار تحمیل طالبانی، در حالی که دل آزادیخواهان خراسان به تپش های تند، در آمده بود، در زمانیکه ارتش سیصد هزار نفری مجهز شده توسط غرب در افغانستان، در مقابل طالبانِ اسارت، ترور و تحمیل فرو ریخته بود، و طعمه معاملات سیاسی، و خیانت فرصت طلبان فاسد گردید، و مدافعان وطن، از جنگ و مقاومت باز ایستادند، و مردم در مقابل هجوم وابستگان دست های خارجی، و مدافعان و حاملان تحمیل، ترور، زور و اسارت طالبانی، تنها گذاشته شدند، انوار درخشان خورشید آزادگی از نقطه ایی در این سیاهی فراگیرِ حضور بند بدستان طالبانی، درخشید، و عده ایی که نمی خواهند تسلیم این شرایط خفتبار شوند، در تنها ایالت افغانستان، یعنی پنجشیر [1] غرورانگیز، در این سوی آمودریا، جمع شده اند تا از این وضع اسفبار به کنار مانده، مبرا از خیانت ها، و فرارها، امیدها را به آزادی، و زندگی انسانی، دوباره زنده و تازه نگه دارند،

این است که دل آزادگان جهان را مملو از شوق کردند، و اکنون دیدگان تحسین برانگیز آزادیخواهان، با آنان همراه است، با کسانی که در مقابل تحجر و تحمیل، قصد ایستادگی دارند، و ملت خود را آزاد، از سلطه کسانی می خواهند که زنجیرها برای دست و پای، و مغزهای دیگران فراهم کرده، برای به زنجیر کشیدن و اسارت یک ملت هجوم آورده اند، هجومی مغول وار و به سان هجوم دیگر متجاوزین خونخوار تاریخ که پیش و پس از مغول، ما را غارت کردند، طالبان جنایت پیشه، و بدگوهرند، اهداف و اعمال آنان با آب زمزم نیز قابل شستشو نیست.

پنجشیری ها، و آنانکه با این مردم، در این نبرد همراه شده اند، امید می رود همچون دیوارهای آهنین، از امید به پیروزی و بقای انسانیت در بلاد خراسان بزرگ و غرور آفرین، دفاع کرده، و روح آزادگی را، در دل خراسانیان زنده نگه داشته، اسیر ترس از خشونت، ترور و ظلم طالبانیان نشده، و مقاومت کنند، آنان جبهه مقاومت تشکیل داده اند، مقاومت کسانی که احساس می کنند، می تواند حماسه ی شیر دره پنجشیر، یعنی شهید احمد شاه مسعود را دوباره از نو بسرایند، و امید به آزادی و آزاد زیستن، امید به زندگی انسانی را، در دل مردمی که نمی خواهند در ذیل اسارت خلافت های زر و زور و تزویر تاریخ ظلم خلفا زندگی کنند، تازه نگه دارند.

این ماموریت شدنی، و البته تاریخ ساز است چرا که "وقتی تقریبا همه‌ی افغانستان سقوط کرده و حلقه‌ی محاصره تنگ‌تر و تنگ‌تر شده و هرکس از سویی می‌گریخت، شهید احمد شاه ‌مسعود (که از فرهیختگی تا فرماندهی آنچه خوبان همه دارند را یک‌جا داشت) فرمود: تا وقتی زمینی حتی به وسعت کلاهم باقی مانده باشد، می‌مانم و ‐ برای رهایی مردم‌ام ‐ می‌جنگم!" [2]

برایشان، در انجام این ماموریت خطیر، در این جهاد مقدس دفاع از انسان و انسانیت، که همانا دفاع از حق زندگی و انسان زیستن است، دعا می کنیم.

 کاریکاتوری از طالبان دنیا، که از آزادی و آزادگی بی خبرند

[1] - ولایت پنجشیردر شمال‌شرقی افغانستان واقع است. و مطابق آمار سال ۱۳۹۹ جمعیتش ۱۷۲٬۸۹۵ نفر و ۳٬۶۱۰ کیلومتر مربع پهناوری دارد. مرکز این ولایت، شهر بازارک است. باشندگان پنجشیر فارسی‌زبان و اکثراً از قوم تاجیک هستند. مناطق این ولایت تا سال ۱۳۸۳ خورشیدی بخشی از ولایت پروان بودند و ولسوالی‌های پنجشیر، حصه اول پنجشیر و حصه دوم پنجشیر را در پروان تشکیل می‌دادند. ولسوالی‌های اضافی عبارت‌اند از: انابه، بازارک، پریان، خِنج، دَره، آبشار، روخه، شُتُل. با آغاز هجوم طالبان در سال ۱۴۰۰، تعدادی از شخصیت‌ها و نیروهای مخالف طالبان به این ولایت آمده و جبهه مقاومت در برابر طالبان را تشکیل داده و پرچم سابق ائتلاف شمال را برای این جبهه برگزیدند. ولایت پنجشیر تا ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، تحت کنترل جبهه مقاومت در برابر طالبان قرار دارد و تنها ولایت افغانستان است که پس از سقوط کابل به کنترل طالبان و امارت اسلامی افغانستان در نیامده است.

[2] - توئیتر آقای حسین دهباشی @majazestan

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (34)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

فریبرزمحمد خانی پژوهشگرمسائل افغانستان :نبود یک دولت فراگیردرافغانستان یعنی ظهور داعش ازشرق
توسط پگاه امیددی 14, 14000171


بخش نخست گفتگوی ویژه «پایگاه اطلاع رسانی خبری _ تحلیلی پگاه فردا»: فریبرز محمدخانی کارشناس ارشد تاریخ جهان است وی در حوزه مطالعاتی افغانستان به صورت تخصصی کارو پژوهش انجام داده است .پایان نامه اش در دانشگاه تبریز در خصوص تاثیر تهاجمات خارجی و قومیت گرایی در گسست اجتماعی در افغانستان و فقدان پروسه دولت-ملت در این کشور است. محمد خانی به طور کلی علاقمند به مطالعات میان رشته‌ای در علوم انسانی است. در این گفتگو تلاش کردم از زوایای گوناگون سقوط کابل و روی کارآمدن گروه طالبان را با محمد خانی مطرح نمایم ایشان نیز با شکیبایی و دقت فراوان به پرسش ها پاسخ دادند که جای بسی سپاس و قدردانی دارد.فرهاد باغبانی

از افغانستان به عنوان جغرافیایی جنگ در طول چند دهه نام برده می شود علت اهمیت این سرزمین برای قدرت های جهانی و همسایه های این کشور را چگونه می توان ارزیابی و تحلیل کرد؟

پهنه‌ای به نام افغانستان را باید بیشتر جغرافیای اقوام و صحنه مناقشات قومیتی نامید، چراکه در خاورمیانه ما هماره شاهد جنگ و درگیری‌های نظامی فی مابین کشورها بوده‌ایم، از هند و پاکستان گرفته تا ایران و عراق. اما آنچه در خصوص جنگ در افغانستان برای دنیا اهمیت داشته موضوع ساقط شدن دولت بوده که هزینه‌های سنگینی برای کشورهای منطقه و حتی فرامنطقه‌ای داشته. افغانستان یک سرزمین لندلاکد است یعنی هیچ ارتباطی با دریاها و آب‌های آزاد ندارد و محصور در خشکی است. از نظر ژئوپلیتیکی یک خلع امنیتی است که قسمتی از آن در هارتلند قرار گرفته است و همین امر باعث شده افغانستان محل درگیری‌های نیابتی و محل صدور گروه‌های نیابتی به سایر مناطق باشد. مامنی که برای رشد و گسترش گرو‌ه‌های افراطی مسلح ایده آل است، مانند گروه طالبان و داعش خراسان.

با فقدان دولت در افغانستان، یک تهدید امنیتی برای آسیای میانه و روسیه، ایران و ترانزیت مهاجران غیرقانونی و مواد مخدر به اروپا، مناقشات مرزی در دیورند فی مابین پاکستان و پشتون‌ها، و حتی تهدیدی برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و تجارت چین و مسئله ایغورها وجود دارد. در اصل بود و نبود دولت در افغانستان است که برای سایر کشورها اهمیت دارد و نحوه مدیریت این کشور در نبود یک دولت فراگیر و همچنین تامین هزینه‌های نگهداری این کشور و مبارزه با تروریست.

منشا گروه طالبان را در افغانستان،فرهنگ قومی و قبیله ای،اختلافات درونی باید جستجو کرد یا در منازعات و تضاد منافع کشورهای پیرامونی و جهانی؟
منشا گروه طالبان را باید در هر دو وجه دانست. یعنی هم بستر اجتماعی مستعد برآمدن طالبان در این کشور بوده است و همچنین نقش کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را نباید نادیده گرفت. همانطور که می دانیم مدارس دیوبندی پاکستان کارخانه تولید نیروهای طالبانی است. پس در وهله نخست باید جلوی نام پاکستان در بوجود آمدن گروه طالبان یک تیک سبز گذاشت. جنش طالبان قطعاً از پاکستان و اردوگاه‌های مهاجران افغانی در پاکستان شروع شده است. پس از کودتای کمونیست ها در سال 1358 و هجوم شوروی به افغانستان عمده این نیروها به افغانستان وارد شدند. دولت‌های عربی و غربی برای مبارزه با کمونیست و موج شوروی، از این مدارس دینی و اشخاص تندرو حمایت مالی و نظامی کردند که برای مثال می توان به جمعیت علمای اسلامی، جماعت اسلامی و جمعیت اهل حدیث می‌توان اشاره کرد.

پاکستان به خصوص در زمان ژنرال ضیاء الحق، و در زمان خروج نیروهای شوروی کمک شایانی به نیروهای مجاهدین کرد. پاکستان منبع کمک های تسلیحاتی و غذایی آمریکایی ها به مجاهدین بود. تسلیحات فقط از خاک پاکستان می‌توانست وارد افغانستان شود، چراکه ایران و چین قطعا کشورهای مناسبی برای انجام چنین کاری نبودند.در سال 2012 نیز دفتر سیاسی طالبان در دوحه قطر تاسیس شد که هر چند رسمیت بین المللی نداشت اما به طور غیرمستقیم و غیر رسمی میان آمریکا و طالبان تعامل وجود داشت. شاید برای خیلی ها سوال باشد که از نظر نژادی تفاوت بسیاری بین پاکستان و پشتون‌ها با اعراب حاشیه خلیج فارس وجود داشته باشد، اما چرا پشتون ها که عمدتا از نژاد هندواروپایی هستند و در تاریخ گذشته ایران نقش مهمی در دوران اشکانی و شرق ایران داشتند، امروز خودهم پنداری شگرفی با کشورهای عربی دارند؟ در هم تنیده شدن ایدئولوژی دینی اقوام ساکن در پاکستان و افغانستان را با اسلام گرایان افراطی باید در قرن هشتم هجری و در افکار احمد بن تیمه بخدی منشا فقهی افکار وهابیت دانست.

عقاید وی زمانی اشاعه یافتند که چند قرن از مرگ او می گذشت، یعنی زمانی که محمد بن عبدالوهاب در قرن 13 هجری با کمک شیوخ قبایل نجد به حجاز، عراق، شام و یمن حمله برد. وی خشونت و قتل و غارت را در میان پیروان خود نهادینه ساخت و در سال 1343 ق حدود 7000 نفر از علما و سادات در کربلا به قتل رساند. پیروانش در آن زمان، رفتاری بسیار شبیه رفتار گروه های تندروی اسلامی کنونی در افغانستان و پاکستان داشتند. یعنی این حد از خشونت و افراط‌گرایی محصول بستر خود افغانستان نیست، بلکه سیرت سایر مناطق و باورهای دینی هم در تلفیق این ترکیب سمی تاثیرگذار بوده‌اند. در این میان نباید نقش بریتانیا و اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده امریکا را در تضعیف جایگاه دولت در این کشور نادیده گرفت. تنها بررسی ریشه‌های برآمدن طالبان کافی نیست. باید تامل کرد چرا دولت در افغانستان همسو با یک ملت مشخص نتوانست فراگیر شود؟ تاثیر هجوم و دخالت انگلستان در جدایی این کشور از ایران، و دولت – ملت سازی شوروی و مارکسیستی در این کشور نقش پررنگی داشته‌اند. همین خط دیورند بین پاکستان و افغانستان که همیشه مسئله‌ساز بوده است و حتی خود کشور پاکستان دستاورد بریتانیای کبیر است.

پروفسور فرد هالیدی معقتد است که طالبان از باقی مانده گروه‌های پیشین مجاهدین هستند که با کمک مالی عربستان و نظامی پاکستان قد علم کردند.
از سویی بافتار اجتماعی و بستر قومیتی افغانستان این سرزمین را مستعد افکار بنیادگرایانه کرده است و سنت و موزاییک اقوام در این کشور باعث شده است که دولت و مفهوم شهروندی در این کشور همیشه تحت نام اقوام و قوانین شریعت باشد. این کشور مستعد طالبان بود و هست.

سیاست های آمریکا را پس از اشغال افغانستان در طول 20 سال گذشته چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا اگر ترامپ رییس جمهور بود همین اتفاقات و حوادث تلخ می افتاد؟

از نظر من ایالات متحده با اطلاعات ناقصی وارد افغانستان شد. شوروی نفوذ ساختاری وسیعی در افغانستان کرد و اما یک چیز را نادیده گرفتند، وضعیت اقتصادی نابسامان شوروی و همسو نبودن بلندپروازی رهبرانش و خستگی سربازانش! ایالات متحده نه واهمه و نه دغدغه های شوروی را برای ورود به افغانستان داشت. یعنی از نظر اقتصادی و قدرت لجستیکی و نظامی چیزی کم نداشت. اما آنچه ایالات متحده اطلاعات صحیحی از آن نداشت، مسائل آماری و توصیفی نبود، بلکه شناخت درستی از تفسیر افغانستان نداشتند. حمایت آمریکا برای ایجاد کمربند سبز، از گروه های تندروی اسلامی و کانالیزه کردن آنها در کنار تلاش های شوروی در دولت – ملّت سازی مارکسیستی، افغانستان را از داشتن یک فرآیند استاندارد و مطابق خواست مردمی و بین المللی محروم ساخت.

آمریکا صرفا به تزریق مالی و نظامی دولت مرکزی بسنده کرد، اما تلاشی خنثی سازی روحانیون وابسته به دولت های منطقه نمی کرد و گروه های تندرو و متعصب مسلح همچنان به حیات خود در کشور هم پیمان آمریکا، یعنی پاکستان ادامه می دهند. حتی در سال 2007 نیروهای طالبان در کوه های هندکوش به حیات دوران انفصال خود ادامه می دادند. دولت-ملت سازی امریکا در افغانستان حدفاصل تضاد بین نیروهای دولتی مدرن و اسلام گرایان بنیادگرا بود که هر دو در تمام ابعاد اجتماعی با یکدیگر اختلاف داشتند.

تفاوتی بین رویکرد کلی ترامپ و بایدن در خصوص افغانستان وجود نداشت، بایدن ادامه روی راه ترامپ در خروج از افغانستان بود. ترامپ به خوبی می دانست چگونه مهره های خود را از صفحه شطرنج خاورمیانه خارج سازد تا هزینه حفظ و نگهداری و تامین امنیت افغانستان به عهده سایر کشورهای منطقه که نزدیک آن هستند بیافتد. اما تفاوت آشکار میان بایدن و ترامپ در نحوه خروج است که خود دونالد ترامپ بارها به آن اشاره کرده بود و اخیرا هم بارها بایدن را به بی برنامگی در خروج و حیف و میل کردن تجهیزات و سرمایه ارتش امریکا محکوم کرده بود. من با اطمینان خدمت شما عرض می کنم، وزارت خارجه ایالات متحده در برهه کنونی یکی از ضعیف ترین تیم ها و متخصصان حداقل در خصوص افغانستان را دارا هستند.

نحوه سقوط کابل و فرار اشرف غنی برنامه ای از پیش طراحی شده بود یا چنانچه که آمریکایی ها و دستگاه های امنیتی این کشور می گوینداز سرعت و نحوه سقوط کابل و تسلیم شدن ناگهانی قوای این کشورغافلگیر شدند؟

هر دو. هم از پیش تایین شده بود، یعنی کسانی که پشت پرده حمایت از طالبان بودند سالها برنامه‌ریزی کرده بودند و زیرپوستی به نیروگیری و تقویت طالبان و نفوذ در دستگاه پلیس و دولت و ارتش دست زده بودند. با رشوه و تهدید و تامین و جلب باورهای دینی که قبلا هم اشاره کردم افغانستان مستعد آن است، موریانه وار پیکر بی‌رمق دولت را در نوردیده بودند. فقط کافی بود بادی بوزد و یا لگدی محکم به این تنه پوسیده بخورد.

یا دولت امریکا تصورات غلطی از مقاومت دولت داشت که نشان از بی‌محتوا شدن پژوهشگران و تئوریسین‌های این کشور دارد و یا عامدانه بود که دیگر جای هیچ‌گونه دفاعی ندارد. من شخصا به عنوان یک پژوهشگر حوزه افغانستان، سه سال قبل، در خصوص حمله و ظهور داعش خراسان در افغانستان هشدار داده بودم. بسیار عجیب است که دولت امریکا با این دستگاه عریض و وسیع نتوانسته متوجه حمله انتحاری داعش در فرودگاه کابل بشود؟ حتی من با انفجار اول فرودگاه کابل، در فضای مجازی در همان دقایق اولیه اعلام کردم قطعا چهار یا پنج بمب دیگر از سوی داعش منهدم خواهد شد.

خروج اشرف غنی هم مانند سایر موارد، از دید یک پژوهشگر که عمیق به مسائل افغانستان نگاه کند محتمل بود. حتی من شخصا به جای اشرف غنی نگران بودم. سرعت عمل طالبان کاملا برای شخص بنده از همان روز اول مشخص بود.

ارزیابی شما از خروج شتابزده ارتش آمریکا از افغانستان چیست؟

من در چند مقاله قبلا به این موضوع پرداخته‌ام. یا ایالات متحده بسیار حساب شده این کار را کرد تا کشورهای متعدد منطقه‌ای مانند چین و روسیه را در آینده‌ای نزدیک به دردسر اندازد، یا اگر واقعا ایالات متحده برنامه ای در پشت پرده برای این کار نداشته باشد، باید عرض کنم واقعا امریکا به دوران افول خود نزدیک شده است. در یادداشت‌های قبلی منطق و فلسفه جکسونیسم ترامپ را برای خروج تشریح کرده‌ام. یعنی تمام احتمالات را بی‌طرفانه بررسی کردم. حالا باید صبر کرد و دید آیا ایالات متحده حساب شده این کار را کرده است که بسیار خطرناک است و یا اینکه تمام این اقدامات از روی تصمیم گیری نادرست تیم بایدن بوده است. همه اینها در طی سال‌ها و چه بسا ماه‌های آینده مشخص می‌شود.

آیا سقوط کابل را محصول یک اجماع جهانی است؟ نقش پاکستان را در این زمینه چگونه می توان ارزیابی و تحلیل نمود؟

در خصوص سقوط کابل و نقش پاکستان پیش تر اشاره کردم. از نظر من سقوط افغانستان نشان داد که هیچ اجماع جهانی در دوران پساکرونا وجود ندارد. تنها اجماع جهانی در خصوص افغانستان فرار و خروج شتابزده کشورها و نیروهای ایساف از آن و تنها گذاشتن مردم افغانستان بود. شاید بشود اینطور مطرح کرد که اجامع منطقه‌ای در کار بود تا اجماع جهانی. یعنی دیگر دوران ابتدایی بلوغ سیاسی کشورهای خاورمیانه گذشته است، کشورهای منطقه به خوبی درس سیاست بین‌الملل را فراگرفته‌اند و هر کدام خوب می‌دانند که چطور به رویکرد چندجانبه گرایی دست پیدا کنند، که الزاما مهره چینی آن از کشورهای غربی نباشد. پاکستان و ترکیه و حتی کشورهای عربی هم کم کم در عرصه سیاست بین‌المللی پخته تر و مصمم تر ظاهر خواهند شد.

در دوران پساکرونا کشورهای منطقه به نوعی به رویکرد ملی در درون خود و حفظ منافع خود روی آورده‌اند. شیوع کرونا و اقتصاد پساکرونا نشان داد که در پای عمل کشورها بیشتر به منافع خود نگاه می کنند تا مسائل جهانی.
تصویری آخر الزمانی از لحظه سقوط کابل و هجوم مردم به فرودگاه کابل

جهان گروه طالبان را یک واقعیت موجود در عرصه تحولات منطقه پذیرفته است؟ چگونه می توان یک گروه تا دیروز تروریست به عنوان یک دولت به رسمیت شناخت؟ ارزش ها و شعارهای حقوق بشری در این میان چه جایگاهی در بین دولت های غربی دارند؟

در اصل کشورهای جهان به ناچار طالبان را به رسمیت شناخته‌اند. هنوز یک تهدید بزرگتر در افغانستان وجود دارد. و آن هم گروه داعش خراسان است. نبود یک دولت فراگیر در افغانستان یعنی ظهور داعش از شرق. و برخلاف تصور رایج، داعش در افغانستان بسیار قدرتمند است و نیروگیری‌های این گروه از میان دانشگاهیان و مردم بسیار قوی بوده است. من تصور می‌کنم کشورهای جهان از طالبان اکنون به عنوان یک لشکر حائل در نبرد با داعش یاد می‌کنند هرچند ابا دارند که این مسئله را مشخصا بیان کنند. در اصل هیچ کشوری حاضر نیست خلع رهبری امریکا را در افغانستان بپذیرد، چراکه طبق اعلان منابع گفته شده بود که امریکا روزانه مبلغی نزدیک به 300 میلیون دلار هزینه افغانستان کرده است.

در دوران پساکرونا هیچ کشوری توانایی تامین چنین مبلغی را ندارد و اصلا عقلانیت ابزاری هم ندارد. در خصوص حقوق بشر باید عنوان کنم که حقوق بشر همواره یک اهرم فشار سیاسی در برابر رقیبان بوده. البته این نظر من است و نمیتوان به عنوان یک اصل و پارادایم به آن نگریست. مسئله حقوق بشر اولین بار نیست که بسیار مضحک به نظر می‌آید، تقریبا از زمانی که مسئله حقوق بشر مطرح شده است، رسوایی‌های اخلاقی و سیاسی فراوانی روی داده. دست کم در دوران گذشته تاریخی، سردمداران شعار حقوق بشر سر نمی داده اند.

نحوه برخورد دستگاه دیپلماسی و نهادهای متولی در ایران را در خصوص روی کارآمدن گروه طالبان چگونه تحلیل می کنید؟ آیا میان خلافت اسلامی داعش با امارات اسلامی طالبان می توان تفاوت قائل بود؟

به نظر من دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با احتیاط به مسئله نگاه کرد و این نگاه تا حدی رئالیستی بود. چراکه تمام کشورها پا پس کشیدند. حتی آنهایی که مثل ترکیه و اردوغان سر پرشوری برای ماجراجویی داشتند. مسئله افغانستان یک مسئله گنگ و ناشناخته و بستری پرخطر است که باید با احتیاط به آن نگاه کرد. ارتش‌های بزرگی در طول تاریخ در این سرزمین زمینگیر شده‌اند که پس از کشت و کشتار هیچ دستاوری نداشتند. حتی اگر پیروز می‌شدند دستاوردی در کار نبود. مذاکره با طالبان منطقی بود. حتی اگر غیراخلاقی به نظر می آمد اما دولت‌های منطقه‌ای خوب می‌دانستند که وضعیت دولت در افغانستان چقدر سست و ناپایدار است. به صراحت بگویم، افغانستان یک میدان مین بزرگ پر از جواهر و منابع اولیه است، که از این پس اولین کشوری که تصمیم بگیرد به آن عرصه وارد شود، نخستین بازنده است.

داعش خراسان یک تهدید بزرگ است که بسیار بدتر از طالبان است. طالبان در برابر داعش خراسان یک نیروی میانه رو به حساب می‌ایید و از سویی واقعا تنها نیرویی هست که توان درگیری با این گروه را دارد. ضمنا درگیری‌های گروه خراسان یا همان داعش با طالبان مکررا در افغانستان در حال رخ دادن است. پرداختن به داعش خراسان یک مقوله گسترده و جدا است که نیازمند زمان بیشتری است.
نقشه مجعول گروه تروریستی داعش خراسان

برخی جریان های سیاسی در ایران تلویحا از روی کار آمدن مجدد طالبان در افغانستان استقبال کرده اند و حتی این طالبان را نسخه تعدیل شده طالبان نخستین می دانند این محاسبه تا چه میزان با واقعیت وجودی طالبان همخوانی دارد؟

این رفتار از سوی برخی گروه ها در داخل ایران نشان از فقدان درک تعاملات سیاسی این افراد دارد. چراکه نه همسو با رویکرد وزارت خارجه جمهوری اسلامی است و نه رنگ واقعی دارد. اگر این استقبال کنندگان از این موضوع شیعیان داخل ایران باشند، که باید عنوان کرد که تصور ایشان نادرست است. اگر این استقبال کنندگان منشا مذهبی دیگری داشته باشند، مساله یک مقدار امنیتی می‌شود.

به نظر می رسد دولت جمهوری اسلامی در خصوص روی کارآمدن طالبان با نوعی خوشبینی همراه با خویشتنداری برخورد کرده است علت اتخاذ چنین رویکردی چیست؟

خویشتنداری بوده است. خروج امریکا از افغانستان برای دستگاه دیپلماسی ایران یک پیروزی محسوب می شود و طبیعتا برخی بیانیه‌ها و موضع‌گیری ها جنبه جنگ روانی و دیپلماتیک دارد. اما ظهور طالبان هم یک تهدید و هم یک فرصت بالقوه به حساب می‌آید. این بستگی به وقایع آینده و رویکرد دولت جدید با این موضوع دارد.

شما به عنوان تحلیل گر و محقق حوزه ایران فرهنگی سیاست جمهوری اسلامی را در پهنه خراسان بزرگ چگونه می بینید؟

خراسان بزرگ کلمه خطرناکی است. چراکه اگر درست و دقیق بررسی نشود در آینده منشاء دردسرهای بزرگی خواهد شد. ما هنوز در جغرافیای تاریخی دقیقا نمی‌توانیم حدود خراسان کهن را مشخص کنیم. حتی در دوران محمدعلی شاه و اواسط سلسله قاجار هم حد و حدود خراسان دستخوش تغییر می‌شده است، مانند دامغان که زمانی جزو خراسان بوده و اکنون جزو سمنان است و در دوران باستان پایخت اشکانیان نیز در آنجا بوده است. هر بحث هویتی سرزمینی و زبانی، اگر درست و طبق جزئیات علمی، اقتصادی و آموزشی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و ….. بررسی نشود، یک تهدید به شمار می رود. من خود را در حال حاضر در این حد نمی‌بینم که در خصوص سیاست‌گذاری در خراسان بزرگ بخواهم نظر بدهم. ابراز این سخنان یک مسئولیت خطیر است و معتقد هستم که برخی دوستان هم که پرشور و حرارت در این خصوص نظر می‌دهند کمی محتاط باشند. ابدا مشخص نیست در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد!

ادامه دارد…

فریبرزمحمدخانی پژوهشگرمسائل افغانستان:فرمانده احمدمسعود شبیه سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه و لطفعلی‌خان زند است
توسط پگاه امیددی 19, 14000158
به اشتراک گذاشتن1

بخش پایانی گفتگوی ویژه «پایگاه اطلاع رسانی خبری _ تحلیلی پگاه فردا» با فریبرز محمدخانی کارشناس ارشد تاریخ جهان .وی در حوزه مطالعاتی افغانستان به صورت تخصصی کارو پژوهش انجام داده است .پایان نامه اش در دانشگاه تبریز در خصوص تاثیر تهاجمات خارجی و قومیت گرایی در گسست اجتماعی در افغانستان و فقدان پروسه دولت-ملت در این کشور است. محمد خانی به طور کلی علاقمند به مطالعات میان رشته‌ای در علوم انسانی است. در این گفتگو تلاش کردم از زوایای گوناگون سقوط کابل و روی کارآمدن گروه طالبان ونیز نقش جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود و سایر قدرت های منطقه ای و جهانی را با محمد خانی مطرح نمایم ایشان نیز با شکیبایی و دقت فراوان به پرسش ها پاسخ دادند که جای سپاس و قدردانی دارد.فرهاد باغبانی

جمهوری اسلامی چه سیاستی را می بایست در خصوص گروه طالبان در پیش بگیرد آیا با رسمیت شناختن طالبان توسط جمهوری اسلامی موافق هستید؟

در حال حاضر ایران برنامه ای برای به رسمیت شناختن طالبان ندارد. اتفاقا چند روز پیش(دوشنبه سیزدهم دی ماه) سخنگوی وزارت خارجه سعید خطیب زاده در یک نشست خبری گفت که ما در مرحله به رسمیت شناسی طالبان قرار نداریم. جمهوری اسلامی ایران هم مانند سایر کشورها با احتیاط در خصوص طالبان واکنش نشان می دهد. در اصل سیاست خارجه عمومی و برخورد کلی با طالبان باید براساس خط مشی و الگوی سایر کشورها باشد. اما در خصوص مسائل مرزی و امنیتی بخصوص رصد گروه داعش خراسان باید تدابیری اندیشیده شود. لازم است که نیروهای مرزبانی، ارتش و سپاه آمادگی بیشتری در خصوص تحرکات مرزی داشته باشند. ساخت پاسگاه های بیشتر و حتی هوشمند کردن کنترل مرز از طریق پهباد یا دوربین های امنیتی نیز لازم است. باید به یگان های مرزی آموزش هایی در خصوص افغانستان و نیروهای شبه نظامی طالبان و گروه داعش خراسان به آنها داده شود. نفتالی بنت در آگوست سال گذشته میلادی، طرح مرگ توسط هزاران زخم را به بایدن رئیس جمهور امریکا ارائه داد.

یکی از این اهداف قطعا می تواند داعش خراسان و حتی نیروهایی از طالبان باشد که دچار انشعاب گردیده اند. با توجه به اینکه مهاجرین افغان بسیاری در داخل ایران هستند، احتمال نفوذ آرام و خزنده اعضای برخی گروه های افراطی در ایران وجود دارد. اما در باره سیاست کلی وزارت خارجه در خصوص طالبان، ایران باید دنباله روی سایر کشورها باشد. طالبان و آینده افغانستان غیرقابل پیش بینی و غیرقابل اعتماد است.

برخی کارشناسان حضورطالبان درمرزهای شرقی ایران را یک تهدید تلقی می کنند؟نظر شما دراین باره چیست؟

طالبان به خودی خود تهدیدی برای مرزهای شرقی محسوب نمی‌شود. این نبود یک دولت فراگیر است که باعث ایجاد ناامنی در مرزهای شرقی ما می شود. ساده‌تر عنوان کنم، هرگونه شرایطی که منجر به نبود یک دولت فراگیر در افغانستان شود، برای حدود 1800 کیلومتر مرز مشترک ایران با پاکستان و افغانستان خطرناک و یا دست کم دردسرساز می‌شود. باید یادآور شوم که ما هنوز در ادبیات دیپلماتیک می‌گوییم گروه طالبان، نه دولت طالبان. شما با یک گروه طرف هستید که روش و قانون مشخصی حتی در برخورد با نیروهای خود ندارد و تمام رفتار طالبان باز می‌گردد به سرکرده قومی آنها. ولی از سویی طالبان در جغرافیای خود جولان می‌دهد. در جنگ داخلی سوریه دیدیم که اثری از طالبان نبود. طالبان در یک جغرافیای خاص توانایی دارد و برنامه‌ای برای خارج از آن جغرافیا ندارند. حتی درگیری‌های مرزی ایران که چند هفته پیش رخ داد، نشان داد که آنها قصد داخل شدن به خاک ایران را نداشتند و مهمتر از همه توانایی این کار را هم ندارند.

اما داعش از این منظر با طالبان متفاوت است. آنها داعیه تغییرات جغرافیایی دارند. هرچند داعش هم توانایی نفوذ به عمق استراتژیک ایران را ندارد. ولی داعش می‌تواند باعث ناامنی و عملیات‌های نامنظم در داخل خاک ایران شود. فقط در دو حالت ممکن است که طالبان تغییر رویه بدهد، و داعش توان نفوذ در عمق خاک ایران را داشته باشد؛ و آن هم پشتیبانی تسلیحاتی، آنتریک کردن و واداشتن طالبان از سوی دولت‌های غربی در پی فقدان توافق در برجام، و همچنین تضعیف دولت مرکزی در ایران است. در غیر اینصورت طالبان نه قصد نفوذ به داخل خاک ایران را دارد و نه توانایی انجام این کار را. ولی از سویی ناامنی در افغانستان و تشدید درگیری ها باعث ایجاد دردسرهای دیگری خواهد شد؛ مانند مسئله ترانزیت مواد مخدر، ناامنی در مرزها و نفوذ تروریست ها و عملیات‌های انتحاری محدود و بحث مهاجرین و آوارگانی که به داخل مرزهای ایران می‌آیند.

چرا برخلاف تاریخچه مقاومت اتلاف و پارتیزان های شمالی که در طول جنگ سرد سنگر مقاومت لقب گرفتند اینبار بسیاری از رهبران شمالی یا با طالبان مصالحه و یا فرار کردند و تنها احمدمسعود و یارانش پرچم مقاومت را برافراشته نگه داشتند؟

نسلی که در مقاومت مجاهدین و جبهه شمال شکل گرفته بود رو به پایان بودند. امیراسماعیل خان اکنون باید 73 سال سن داشته باشد. نسل جدید افغانستان آن جنگجوهای سابق نیستند. از زمانی که ایالات متحده در عملیات بلند مدت آزادسازی در سال 2001 افغانستان را تصرف کرد بیست سال می‌گذرد، در این مدت نسلی پرورش یافت که دستاوردهای زیادی در سایه نیروهای ایساف و اقتدار ایالات متحده امریکا بدست آورد. آنها اکنون تفاوت بسیاری با جنگجویان سابق دارند. ایشان آزادی‌های فردی، پیشرفت در تحصیل، و موفقیت در کار و ورزش و هنر را تجربه کرده‌اند. اکنون این نسل حاضر نیست این دستاوردها را از دست بدهد. اما این حاضر نبودن به معنای جنگیدن نیست، بلکه به معنای زنده ماندن و رها کردن و در نتیجه مهاجرت کردن از افغانستان است تا این داشته‌ها را در جغرافیای دیگری جستجو کند. طالبان از سال 2007 خزنده و آرام نیروهایی را تربیت کرد که همان جنگجوهای قدیم بودند.

مجرمین، قومگراها، کودکان و نوجوانان کم سن و سال و بی‌سرپرست را آموزش داد. به نیروهای دولتی رشوه پرداخت کردند و با کارتل‌های مواد مخدر و اشرار روابط خود را حفظ کردند. پنجشیر به خاطر جغرافیای خود و خاطره حماسه احمدشاه مسعود، حمایت مالی دولت فرانسه، و کمک نظامی و پنهان روسیه در پشت تاجیکستان توانست مقاومت کند. طالبان که در پنجشیر به بن بست رسیده است، دشمن اصلی خود را داعش خراسان می‌داند، نه پنجشیر و احمد مسعود. هرچند قصد دارند به صورت جدی این مسئله را هم حل کنند اما پنجشیر ادبیات مقاومت را در کارنامه خود دارد. من به خوبی به یاد دارم که در تابستان گذشته، پنجشیر توسط پهبادهای پاکستانی مورد حمله قرار گرفت و شب آخری که انتظار سقوط کامل پنجشیر می‌رفت، ناگهان جنگنده‌های ناشناس از ناکجاآباد به کمک آنها آمدند. غرب و ایران و حتی روسیه و سایر کشورها هم می‌خواهند که پنجشیر به عنوان یک آلترناتیو در آینده باقی بماند.

عملکرد جبهه مقاومت به رهبری احمد مسعود را درمقابله با گروه طالبان چگونه ارزیابی می کنید؟ چرا اینبارجمهوری اسلامی ازپنجشیر حمایت جدی نکرد؟

در پرسش قبل توضیح دادم احمدمسعود چرا توانست مقاومت کند. در جبهه مقاومت ما شاهد دو جبهه هستیم؛ پنجشیریان جوان به فرماندهی احمدمسعود، و هراتیان پا به سن گذاشته و دارای تجربه به هدایت امیر اسماعیل‌خان و دولتمردان باتجربه پیشین. کشورهای منطقه از جبهه هرات که مدعی مرکزیت است حمایت می‌کنند و قدرت‌های فرامنطقه‌ای از پنجشیر.اما در خصوص حمایت جمهوری اسلامی از پنجشیر باید بگویم که احتمال این حمایت‌ها وجود دارد. در این شرایط حتی ابرقدرت‌هایی مثل چین و روسیه هم علنا حمایت خود را از هیچ طرفی اعلام نمی‌کنند. هر کدام به دنبال تامین اطمینان از سوی طالبان هستند که به منافعشان آسیبی وارد نشود.

چین در خصوص ایغورها از طالبان تضمین گرفته است. روسیه نیز ورود نیروهای بنیادگرا به آسیای میانه و چچن را ملاک قرار داده است. از نظر من ورود مستقیم به جنگ افغانستان یک اشتباه است. جنگ در داخل افغانستان یعنی درگیری با کوه‌ها و دشت‌های بی‌انتها. یعنی هدر دادن بودجه و سوخت و نیروی انسانی بدون هیچ دستاورد مشخصی. شما با اشباح و افرادی می‌جنگید که با کمترین هزینه تربیت می‌شوند و نه محل خواب مشخصی دارند و نه خانه‌ای. آنها یعنی جنگجوی طالبان در سخت ترین شرایط زندگی کرده اند و از فردیت برخوردار نیست. انها چیزی برای از دست دادن ندارند. پس منطق حکم می‌کند که وارد یک کارزار در داخل خاک افغانستان نشویم. از سویی البته اخیرا نیروهای طالبان دچار دشواری در تامین معاش شده‌اند.

آیا احمد مسعود قابلیت تبدیل شدن به یک رهبر کاریزما و ملی را همچون پدرش شهیداحمدشاه مسعود دارد؟

همه چیز بستگی به آینده و تعامل بازیگران متعدد صحنه افغانستان با یکدیگر دارد. در این راه تنها طالبان برسر راه احمدمسعود قرار ندارد. یک موضوعی که کمتر کسی به آن توجه کرده است مسئله کانونی شدن پنجشیر در برابر هرات است. هراتیان اکنون متشکل از سیاستمداران اجرایی و قدیمی جبهه مقاومت هستند. کسانی که در امور اجرایی کشور مشارکت داشته‌اند و هرات را به عنوان پایتخت فرهنگ و ادب افغانستان و کانون زبان فارسی در این کشور می‌دانند. در صورتی که جبهه مقاومت در پنجشیر با جوانانی روبرو است که بیشتر اهل ریسک کردن و مقاومت مسلحانه هستند. در هرات ما امیر اسماعیل خان را داریم که در برابر طالبان هم مقاومت کرد و هم مذاکره. اما در پنجشیر جوانان و چهره‌های جدیدی می‌بینم که در برابر طالبان چیزی جز جنگ و مقاومت را در برنامه خود ندارند. شخصاً با مقایسه تاریخی چهره‌های امروز با گذشتگان زیاد موافق نیستم. اما فرمانده احمدمسعود در تاریخ بسیار شبیه سلطان جلال‌الدین و لطفعی‌خان زند است، سرداران جوانی که شجاعانه جنگیدند امیدوارم عاقبت تراژیک آن ها را پیدا نکند.

فکر می کنید دره پنجشیر می تواند به مبارزه مسلحانه خود با طالبان همچنان ادامه دهد؟ آینده این دره تاریخ ساز چه خواهد شد؟

اکنون ماشین جنگی دو طرف در دره پنجشیر تقریبا توقف کرده است و نیروهای دوطرف آماده گرم شدن هوا هستند. صعب العبور بودن دره پنجشیر جنگ را در زمستان غیرممکن می‌سازد. حملات احمدمسعود در اواسط اسفندماه سال جاری باید شروع شود و احتمالاً تاکتیک او در نبردهای چریکی باید حملاتی برق‌آسا به نیروهای طالبان در خارج از شهرها و در دشت‌ها و کوه‌ها باشد. داعش نیز که یک ماهی است عملیاتی نداشته به احتمال زیاد حملات خود را با آغاز حملات و درگیری‌های احمدمسعود به درون شهرها شروع خواهد کرد. پنجشیر قطعا به مبارزه خود ادامه خواهد داد. مسئله پنجشیر فعلا تا مدت‌ها به همین شکل ادامه دارد.

برخی از رهبران تاجیک تبار همچون «دکتر پدرام» راه حل مسائل و بحران های افغانستان را ایجاد حکومت فدرال می دانند نظر شما در این خصوص چیست؟ و چه مدلی را پیشنهاد می دهید؟

صریح سخن بگویم به نظر من مقاومت شمال قصدی فراتر از فدرال دارد، استقلال کامل با پرچم و زبان مشخص و روش سیاسی متفاوت. چون افغانستان یک کشور قومیتی است و در کشور قومیتی هرگز دولت ریشه نخواهد دواند. و اگر دولتی در کار نباشد ملتی در کار نیست. افغانستان از دو عنصر قدرتمند اقوام و مذهب تشکیل شده است که سایر مسائل ذیل اهمیت این دو قرار دارند. فدرال هیچ دردی از افغانستان دوا نخواهد کرد و می تواند مقدمه ای برای جدایی باشد. فدرالیسم با حضور پررنگ اقوام یعنی تجزیه. باقی سخنان و توجیهات و حرفها تماما تعارف است و تلاشی در جهت مجاب کردن طرف مقابل. فدرالیسم با رنگ قومی یعنی تجزیه. جامعه امروزین افغانستان پاسخگوی مطالبات تاجیک‌ها و جمعیت‌های دیگر نیست. دست کم فدرالیسم در برهه زمانی کنونی راه حل درستی نیست.

ضمن اینکه طرفداران فدارلیسم از سوی لطیف پدرام اکنون اندک هستند و تا جایی که من خبر دارم طرح فدرالیسم افغانستان از بیرون از افغانستان و از فضای رسانه‌ای به آنجا سرایت کرده است و شاید این طرح در آینده دورتر رنگ جدی به خود بگیرد. اما اکنون خیر. ارائه مدل برای افغانستان کار دشواری است. تنها چیزی که می‌توانم پیشنهاد بدهم، دوری از قومیت‌گرایی و افراط‌گرایی مذهبی است. حل مسئله افغانستان دشوارتر از آن است که تصور کنید. حل بحران افغانستان با این شرایط دیگر ممکن نیست. شخصاً شاید در آینده تمرکز بیشتری روی ارائه یک برنامه و مدل برون‌رفت از شرایط کنونی افغانستان ارائه دادم. ولی این موضوع نیازمند مطالعه و بررسی و بودجه و هماهنگی‌های بسیار زیادی است.

تحلیل و ارزیابی شما از نحوه حکومت طالبان را در چندماه اخیر چیست؟

طالبان در چندماه اخیر ضد و نقیض‌هایی از خود به نمایش گذاشت. در برخی سطوح حیرت جهانیان را در سخنان و شعارها و وعده‌های خود برانگیختند. مانند مسئله آموزش زنان و آزادی مذاهب و برخی مطالبات مدنی. در اصل این اصلاح‌گرایی را باید در جناح عبدالغنی برادر جستجو کرد. اما جناح حقانی همچنان رویکرد سفت و سخت گذشته را حفظ کرده است. طالبان تا کنون روش و خط‌ مشی مشخصی از خود در عمل به نمایش نگذاشته است، هرچند این طالبان با طالبان دهه نود بسیار متفاوت‌تر است. تصور من بر این است که طالبان در سال جدید خورشیدی با مشکلات بسیار بزرگتری روبرو خواهد شد و با این شرایط نمی‌تواند برای مدت طولانی ادامه بدهد.

برخی کارشناسان سیاسی عمدتا خوشبین در ایران معتقدند جریان ملابرادر اصلاح طلب را باید در برابر جریان “حقانی” تندرو تقویت نمود تا چه میزان با تاکتیک انتخاب بین بد وبدتر موافقید؟

این تصور درست نیست. سخنان ملامحمدحسن آخوند، رئیس الوزرای طالبان در خصوص خواب او و ناراحتی پیامبر اسلام از نیروهای طالبان تا حدی به همین شکاف اشاره دارد. این فکر که اگر یک طرف ماجرا را تقویت کنیم تا طرف دیگر ضعیف‌تر گردد و بهبودی شرایط حاصل گردد نمی‌تواند فکر درستی باشد. هرگونه شکافی در طالبان نتایج بسیاری شومی به دنبال خواهد داشت. یا باید ریشه فعالیت نظامی و اقتصادی طالبان خکشیدده شود یا زخمی کردن آن کاری بسیار خطرناک است که باعث تمایل جناح ناراضی به سوی نیروهای دیگری مانند داعش می‌شود. این احتمال می رود که برخی نیروهای طالبان در آینده نزدیک به داعش بپیوندند.

چه مدل و راهکاری را برای حل بحران و چالش های افغانستان درشرایطی کنونی می توان پیشنهاد داد؟

متاسفانه حل بحران افغانستان دیگر ممکن نیست. این شرایط ادامه دارد تا زمانی که باری دیگر یک تهاجم خارجی وسیع دیگر شکل بگیرد.

به نظر می رسد روس ها تحولات افغانستان را با جدیت و در عین حال پیچیده و مزورانه پیگیری می کنند سیاست روسیه نسبت به آینده افغانستان چگونه طراحی می شود؟

روس‌ها فعلا به دیده تردید و نگرانی به افغانستان نگاه می‌کنند. انها تلاش بسیاری برای روسی‌سازی آسیای میانه در چند قرن گذشته انجام داده‌اند و آن را حیات خلوت خود می‌دانند. روسیه به مراتب اعلام کرده است که نگران نفوذ نیروهای بنیادگرای اسلامی به داخل مرزهای روسیه است و در این صورت برخورد جدی و نظامی قاطعی خواهد کرد. اما نگرانی دیگری از سوی برخی کارشناسان روس مسئله چینی‌سازی آسیای میانه و حتی افغانستان از سوی چینی‌ها است که فعلا در حد یک تهدید ضعیف و بلندمدت می‌باشد. امریکایی‌ها هم این تهدید را به روس ها گوشزد کرده‌اند و حتی بدشان نمی‌آید روسیه و چین در برابر یکدیگر قرار بگیرند. اما در حال حاضر چین و روسیه در خصوص افغانستان متحد هستند، ولی روس‌ها قطعا به چین به منزله یک تهدید در آینده نگاه می‌کنند.

آیا تا سال های آینده نیز همچنان افغانستان جغرافیایی برای جنگ های نیابتی قدرت های بزرگ و منطقه ای و کانون صدور تروریسم خواهد بود؟ نقش ترکیه را درجنگ نیابتی احتمالی چگونه می بینید؟

پیش‌تر به این سوال پاسخ دادم. با گرم شدن هوا فصل جدیدی از جنگ‌ها میان جبهه مقاومت احمدمسعود و طالبان شکل خواهد گرفت. متاسفانه بازیگران جدیدی نیز به این بازی اضافه خواهند شد. داعش یک ماهی است عملیات جدیدی نکرده است. این سکوت مرموز داعش ترسناک است. قطعا آنها از کردار پیشین خود تادیب و نادم نشده‌اند. داعش در حال برنامه ریزی برای حملاتی وسیع تر و ویران گرتر به شهرها و مراکز تجمع طالبان است. آنها فعالیت‌های احمدمسعود را رصد می‌کنند و هرگاه که درگیری‌های احمدمسعود و طالبان شدت بگیرد، حملات کوبنده‌تری از سوی داعش در شهرها آغاز خواهد گشت. از سویی این احتمال می‌رود که داعش خراسان – نامی که دولت اوباما بر این گروه گذاشت – منتظر خروج واقعی باقی‌مانده نیروی‌های امریکایی باشد. خروجی که قرار بود از اواخر پاییز به صورت جدی شروع شود. فعلا 2500 پانصد نیروی امریکایی در عراق وجود دارند.

به گفته منابع روس، ترکیه برخی نیروهای نیابتی خود از لیبی را به داخل خاک افغانستان منتقل کرده است که هنوز چیزی مشخص نیست و در حد یک احتمال است. احتمال ورود این گروه‌ها در راستای سیاست خارجه ترکیه و نئوعثمانی گری اردوغان در آینده می‌رود. قطعا ترکیه برنامه‌ای برای سرمایه‌گذاری‌های فتح‌الله گلن که در گذشته در ترکیه انجام شده دارد. ترکیه در گذشته از طریق دیپلماسی فرهنگ و قدرت نرم به دنبال نفوذ در افغانستان بود و در این راه بسیار موفق بود. اما شرایط تغییر کرده است و شکاف میان فتح الله گلن و اردوغان و همچنین شرایط اقتصادی ترکیه نیز نقشه راه را کمی دچار تغییر کرده است.

عموم ملت ایران نسبت به روی کارآمدن طالبان ابراز نگرانی داشتند و هشتک های میلیونی در دفاع از جبهه مقاومت وپارتیزان های پنجشیری در فضای مجازی منتشر نمودند. حتی تظاهراتی در حمایت از مقاومت پنجشیر درتهران و شهرهای بزرگی چون مشهد و اصفهان برپا نمودند به نظر شما علت این ابرازهمدردی وهمبستگی با جبهه مقاومت توسط مردم را چگونه می توان تحلیل نمود؟

علت همدردی مردم ایران تاریخ مشترک و زبان مشترک و جغرافیای یکسان با افغانستان بود. هر دو کشور تاریخ غمناکی دارند. مردم هر دو کشور در بزنگاه‌های تاریخی از رسیدن و حرکت به سوی هدف بازمانده‌اند. مردم ایران، تلاش دختران و زنان افغان را برای کسب آزادی‌های فردی و شهروندی ستوده‌اند. مردم ایران برای موفقیت‌های این زنان و دختران و جوانان خوشحالی کردند. و حال با دیدن این فروپاشی غیرمنتظره، حس همدردی مردمان ایران به صدا در آمده است. در جامعه افغانستان بیش از هر قشری زنان و دختران جوان آسیب خواهند دید. برای این موضوع فقط کافی است به گزارش‌های ان.آر.سی نروژ توجه کرد. نمی‌دانم چه حکمتی دارد که آهنگ‌های غمناک افغانستان زیباتر از آهنگ‌های شاد آنان است! شاید چون سوگ این سرزمین واقعی است و شادی آنان یک پرده نازک زودگذر است که در تندباد حوادث به سادگی برمی‌افتد.
http://pegahefarda.com/%d9%81%d8%b1%db%8c%d8%a8%d8%b1%d8%b2%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%d8%ae%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%be%da%98%d9%88%d9%87%d8%b4%da%af%d8%b1%d9%85%d8%b3%d8%a7%d8%a6%d9%84-%d8%a7%d9%81%d8%ba%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%aa/

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا بسیاری از ایرانی ها به دنبال کردن اخبار پنجشیر و احمد مسعود علاقه دارند؟:

چون چهره کاریزماتیک دارد.
در اوج فرار سست عنصران، به وطنش برگشت تا مردمش را تنها نگذارد.

چون با قصه های اساطیری ما پیوند خورده. حضور در تنگه ای مرموز اعلان مقاومت در برابر لشکر فاتح ما را یاد اسطوره های ایرانی می اندازد. قهرمانی که محرک مبارزه با دیو میشود. جاه طلبی و ماجراجویی اش ما را به قهرمانان اسطوره ای مان پیوند میزند.

چون همزبان ماست.
لهجه شیرین دارد.
حافظ و سعدی و شاهنامه میداند. زبان مشترک، معنا تولید میکند و ارتباط را مستحکمتر میکند.

چون قهرمان در زمانه میانمایگی لذت دیدن دارد. پایبندی به اصول و ایستادگی بر آرمان کمیاب است. او تا اینجا با بازگشت مخاطره آمیزش به دل خطر از همه مدعیان افغانستانی جلو زده است‌.


فرهنگ عاشورایی هم در پس زمینه ذهن ما بی تاثیر نیست‌.
پنجشیر در محاصره کامل عناصر قدرت. یا بیعت کن یا بمیر.....
Les Miserables
اتحاد
مقاومت_دوم
احمد_مسعود
پنجشیر
@Panjshir_Resistance

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

آن­جا هزار ققنوس آتش گرفته است

Posted: 04 Sep 2021 05:24 AM PDT

سعید رضادوست

«خواستِ سرکوب شده­‌ی مردم» پس از چندی بدل می­‌شود به «رؤیای جمعی» و دیرگاهی که از این امر بگذرد، افراد در پیِ پیکربندیِ رؤیای خویش برمی­‌آیند و خواستار آن می­‌شوند تا رؤیای جمعی­‌شان را تجسم بخشند. ایشان روح زمانه را در کالبد یک فرد می­‌دمند و آن فرد بدل می­‌شود به استعاره­‌ی استعاره­‌ها. آن فرد می­‌شود نمودِ تمامِ آنچه باید باشد و اما در میانه نیست. به همین سبب است که مردم با لبخند او می­‌خندند و با گریستنش می­‌گریند. او می­‌شود «آیینه­‌ای برای صداها».

ایران و افغانستان همچون ظروفی مرتبطه به یکدیگر متصل­‌اند. اگر یکی تب کند، آن دیگری نیز نبضش نامنظم خواهد زد. همسایگیِ کهنِ جغرافیایی از یک­سو و همشانگیِ دیرینه­‌ی فرهنگی از دیگرسو موجب شده تا رشته­‌ی این ارتباط استوار و پایدار بماند. قاعده­‌ای در فیزیک می­‌گوید که: «آب در ظروفِ مرتبطه در یک سطح قرار می­‌گیرد.» بدین­‌ترتیب آبِ مسائل ایران و افغانستان نیز در یک سطح قرار گرفته است. ما از سردیِ آن­جا زردرو می­‌شویم و ایشان نیز از زردروییِ ما رنجور؛ «ما چون دو دریچه رو به رویِ هم».

پنجشیر و پیشوایِ جوانش؛ احمدمسعود امروز برای ما بدل شده­‌اند به استعاره­‌ی استعاره­‌ها. در روزگاری که دولت­‌ها دیگر نه «در هوای حق و عدالت» بلکه در فضای دود و دروغ نفس می­‌کشند و در پیِ تنظیم و موازنه­‌ی ارتباطات داخلی و خارجی خویش برآمده­‌اند، به پا خاستنِ یک نفر برای همه در تقابل با «تحمیلِ سبکی خاص از زندگی»، آبِ حیاتِ عشق را در رگِ زمانه روانه می­‌کند. احمدمسعود که بقای «مقاومت» را به «بودن یا نبودنِ خویش» گره نزده است و پیامِ ایستادگیِ نمادینش در پنجشیر را این می­‌داند که «یک مردمی با دستان تهی، با شکم­‌های تهی و در انزوایی که ممکن است قرار گیرد، به خاطر ارزش­‌هایی که به آن­ها باور دارند ایستاده­‌اند» بدل شده است به تجسمِ «وجدانِ بیدار» در روزگاری که زمانه­‌ی عسرت است و حقیقت پایمالِ مصلحت.

احمدمسعود نمادِ امیدواری است. امیدِ او معطوف به نجات است حتی اگر در زمانه­‌ی زندگیِ خودش محقق نشود. او با تخیلی وسیع در این میدان گام برمی­‌دارد. احمدمسعود می­‌داند برای امیدوار ماندن باید فعالانه کوشید و نباید صرفاً چشم به آسمان دوخت «که کلیدِ رهایی­‌ات را باد / آرَد و افکنَد به دامانت.» احمدمسعود نیک می­‌داند نخستین گام برای داشتنِ امیدِ راستین همانا «مبارزه علیه وضع موجود» است و دست شستن از آرزواندیشی­‌های واهی. احمدمسعود به درستی درک کرده است که برای تداوم در این راه «صبرِ مردان و دلِ امّیدواران بایدَش.»

وجدانِ بیدارِ درّه­‌ی پنجشیر، نیک دریافته است که «تو یکی نِه­‌ای، هزاری، تو چراغِ خود برافروز» و با هر امکانی که فراهم است باید برای راستی و درستی به پا خاست. او «تازیانه زدن به پیکرِ ظلمات» را ترجیح داده است به «خیره شدن تمامِ عمر به تاریکی ارچه آبِ حیات.» او دریافته است که از بذرِ سکوت، جز میوه­‌ی مرگ به بار نخواهد آمد و چاره­‌ای جز قیام نیست. برای احمدمسعود همین بس و «اینَش هنر که یک سر و گردن / خود را / از آب­‌های مرده فراتر کشید او / هرچند / هرگز به آسمان نرسید او.»

احمدمسعود مقاومت و ایستادگی خویش و همراهانش را در جغرافیایِ استعاریِ پنجشیر دارای پیامی قوی و اخلاقی می­‌داند. او امیدوار است همه­‌ی آزادگان جهان و هرآن‌کس که کنار مردمش ایستاده است این پیام را دریابد. بسیاری از هم­‌افق­‌های احمدمسعود در همسایگی و همشانگیِ او دل­‌نگرانِ کمیت و کیفیت تجهیزاتِ او برای تداوم مبارزه­‌اش هستند. گمانِ من اما این است که جوانمردانِ دره­‌ی پنجشیر حتی به این نیز نمی­‌اندیشند. راهِ ایشان صرفاً معطوف به وقوعِ یک نتیجه­‌ی خاص نیست. آن­‌ها علیه تاریکی شوریده­‌اند و به صدق دم زده­‌اند و امیدوارند خورشید زاید از نفَس­‌شان. پیامِ دره­‌ی پنجشیر را می­‌توان در این فراز از شعر شفیعی­‌کدکنی بازجُست:

وقتی که با شکستنِ یک شیشه
مردابکِ صبوریِ یک شهر را
یک­‌باره می­‌توانی بر هم زد
ای دست­‌های خالی
از چیست حیرانی؟

اکنون باید زنجیره­‌ی وجدان­‌های بیدار را تدارک دید. امروز ماییم و شما.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

تنهای ایستاده در پنجشیر

Posted: 02 Sep 2021 07:24 AM PDT

مجتبی نجفی

دولتهای سلطه گر از آمریکا تا جمهوری اسلامی احمد مسعود را تنها گذاشتند. از حامیان طالبان در ریاض، اسلام آباد و دوحه که انتظاری نیست. رسانه های عمده جهان، او و مقاومت پنجشیر را بایکوت کرده اند. طالبان شکست مذاکرات را اعلام و با چندین حمله ناموفق و تلفات سنگین در سودای ورود به پنجشیر و قتل عام مردمی است که تن به سیاهی نمیدهند.

تنگه پنجشیر تنهای تنها ایستاده و احمد مسعود همان که گفت “مذاکره میکنیم اما آرمانمان را نمی فروشیم” رهبر اقلیتی کوچک با سلاحهای اندک و ایمانهای بزرگ است که حرفش مشخص است: اعمال قدرت مطلقه فرمی از خشونت است و زیستن در چنین فضایی حتی اگر جنگی هم نباشد به معنای صلح نیست.

در حالی که جمهوری اسلامی در کنار طالبان ایستاده امروز بسیاری از فعالان مدنی ایران با هشتگ های مقاومت پنجشیر از آزادگان افغانستانی حمایت کردند تا با صدای رسا بگویند که مشکل ما نه با طالبان که با طالبانیسم است و فرقی ندارد چه در تهران حکمرانی کند چه در کابل. امروز قلب بسیاری از ایرانیان برای‌شیران‌درّه پنجشیر می تپد چرا که قلب آزادی آنجا میتپد جایی که احمد مسعود فراتر از شجاعت پدرش ایستاده. زمانی که سست مایگان حاکم بر افغانستان یک به یک پا به فرار گذاشتند و آمریکایی ها ارتش طالبان را با تجهیزات نظامی آراستند و در رفتند، احمد مسعود بازگشت و اعلام کرد که برای مقاومت آمده نه وادادگی. برای افغانستان آزاد میجنگد نه قوم خود، برای گفتمان دموکراتیک مبارزه میکند نه انحصارطلبی. بسیاری از دل خطر در رفتند اما او به قلب خطر، به نقطه کانونی مقاومت آمد تا چون درختی در کویر بایستد، چون ستاره ای در تاریکی بدرخشد.

این متن را در حالی مینویسم که قلبم در پنجشیر میتپد. جایی که احمد مسعود به همان سرنوشت نخستین بیتی از حافظ دچار شده که پدرش به او آموخت:

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها…

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

آخرین خبر از وقایع اتفاقیه در افغانستان :
چگونه اشرف غنی با یک صحنه سازی هالیوودی قدرت را بدست هم قومی های خود سپرد!!!

‎ماجرای فرار اشرف غنی و تبانی وی با طالبان حقانی

ایندیپندنت فارسی - کاملیا انتخابی فرد سردبیر ایندیپندنت فارسی
صبح روز یکشنبه ۲۴ مرداد، نزدیک به ۲۰۰ نفر از نیروهای گارد ویژه ریاست جمهوری افغانستان به ساختمان وزارت دفاع افغانستان آمدند تا مقدمات حضور رئیس جمهوری محمد اشرف غنی را برای بازدید فراهم کنند.
کمی پیشتر، به ژنرال بسم‌الله محمدی، وزیر دفاع وقت، اطلاع داده بودند که رئیس جمهوری قصد بازدید از وزارتخانه و گفت‌‌وگو با وزیر را دارد.
شب پیش از آن، شنبه‌شب، در نشستی که در ارگ انجام گرفته بود، طبق توافقی که حاضران در مجلس از آن صحبت می کنند، با توجه به پیشروی طالبان و با توجه به آنکه طالبان حاضر به گفتگو با رئیس جمهورغنی نبودند، بزرگان و وزیران از رئیس جمهوری خواستند که وی کاری کند. اشرف غنی وعده داد که از مقام خود کناره‌گیری کند و هیاتی را برای مذاکره با طالبان برای تشکیل دولت انتقالی به قطر بفرستد. این پیام به طالبان فرستاده شد وطالبان منتظر سفر هیاتی از کابل به دوحه در روز دوشنبه بودند تا درباره تشکیل دولت جدید با دکتر عبدالله عبدالله و حامد کرزی مذاکره کنند.
اما روز یکشنبه اتفاق دیگری افتاد. یک نفر از میان اعضای گارد ویژه محافظان ریاست جمهوری، از ارگ با ژنرال بسم‌الله محمدی تماس گرفت و اطلاع داد که رئیس جمهوری در حدود ۱۵ دقیقه پیشتر از آن تماس، سوار بر هلیکوپتری به همراه نزدیکان خود از ارگ خارج شده است.

برنامه بازدید از وزارت دفاع، حقه‌ای بود که بخشی از گارد ریاست جمهوری را به ساختمان وزارت دفاع بفرستند و آن‌ها را مشغول کنند، و از سوی دیگر، شیر پیر پنجشیری، یعنی ژنرال بسم‌الله محمدی را که سالیان سال در رکاب احمدشاه مسعود مبارزه کرده و دنیا دیده بود، را نیز با برنامه بازدید مشغول نگاه دارند.

بسم‌الله محمدی می‌گوید: «به محض رسیدن این پیام، از پنجره ساختمان وزارت دفاع سرک کشیدم تا داخل ارگ را نگاه کنم که دیدم در خیابان حایل بین وزارت دفاع و ارگ ریاست جمهوری، سیلی از خودروهای افراد مسلح در حال سرازیر شدن به داخل ارگ ریاست جمهوری است.» ( بین ارگ و وزارت دفاع خیابان باریکی است. و هر دو ساختمان به یکدیگر مشرف هستند)
ژنرال بسم‌الله محمدی تخمین می‌زند که بین ۵۰ تا ۶۰ خودرو را در حال حرکت به داخل ارگ ریاست جمهوری دیده است.
گروهی که امروز می‌دانیم وابستگان شاخه حقانی طالبان هستند، در آن روز کنترل ارگ ریاست جمهوری را ظرف زمانی کوتاهی، کمتر از نیم ساعت پس از خروج اشرف غنی، به دست گرفتند.
چنین اقدامی و رسیدن گروه تروریستی حقانی با چنین سرعتی از بیرون شهر کابل، پیش از آن که وزیر دفاع بتواند اقدامی انجام دهد و کنترل اوضاع و امنیت دفتر ریاست جمهوری را به‌دست گیرد، ناممکن است. این اقدام برق‌آسا، به این گمانه‌زنی دامن می‌زند که در یک تبانی بین رئیس جمهوری و گروه حقانی، یا بهتر است بگویم پشتونهای هم‌قوم وی، یعنی غَلجایی‌ها، محمد اشرف غنی احمدزی، ارگ را با برنامه ای از پیش تدوین شده تحویل آن‌ها داد و از کشور گریخت. حضور بلافاصله این افراد در ارگ، فرصت را از وزیر دفاع گرفت تا اقدامی علیه آنان انجام دهد و یا هدایت گارد ویژه در قصر ریاست جمهوری را بر عهده گیرد.
افرادی از گارد ویژه ریاست جمهوری به اطلاع بسم‌الله محمدی رساندند که زمانی که برخی از این نیروها کوشیدند مانع خروج غنی و حمدالله محب (‌رئیس شورای امنیت ملی) و سایرین از ساختمان ارگ به سمت هلیکوپتر شوند، نیروهای امنیتی مورد اعتماد غنی، باجی‌های دلار ( کیسه یا گونی) را به سمت این افراد پرتاب کردند تا آن‌ها مشغول جمع‌آوری پول شوند و فرصت کافی برای گریز رئیس جمهوری به‌دست آید.
به این ترتیب و با تبانی و هماهنگی اشرف غنی و برخی از نزدیکان وی با گروه حقانی، نه تنها مردم افغانستان و جهانیان غافلگیر و شگفت‌زده شدند، بلکه گروه دیگری که عضو مذاکره‌کنندگان اصلی در دوحه بودند و به گمان خود به سمت قبضه حکومت و دولت پیش می‌رفتند، یعنی طالبانی با شاخه قومی دُرانی یا همان قندهاری‌های نزدیک به حامد کرزی، نیز مات و مبهوت شدند.
شواهد بسیاری نشان می‌دهد که در چند سال آخر حکومت اشرف غنی، درگیری بین غلجایی‌ها و درانی‌ها تا چه اندازه علنی شده بود. درگیری کرزی و اشرف غنی، بخشی از این کشمکش شدید قومی بر سر به‌دست گرفتن قدرت بود و به‌رغم آن که غنی با حمایت کرزی به ریاست جمهوری رسیده بود، کرزی بعدها در صدد تخریب و برانداختن غنی بر آمد. طرح تشکیل دولت انتقالی به ریاست حامد کرزی نیز از درگیری قبایل قدرتمند پشتون در افغانستان نشات گرفته بود.
این دو قبیله قدرتمند، درانی و غلجایی، از دیرباز با یکدیگر رقابت داشته‌اند و تلاش آن‌ها برای به‌دست گرفتن قدرت، بخشی از تاریخ سیاسی افغانستان به شمار می‌رود. در تلاش برای پیدا کردن حامی قدرتمند، غلجایی‌ها به پاکستان نزدیک شدند که همسویی بیشتری با آنها دارد (‌عمران خان، نخست وزیر فعلی پاکستان، نیز غلجایی است)، و سیاستمدران درانی به قطر نزدیک شدند که با توجه به ثروتی که این کشور در اختیار دارد، این روزها در حلقه معاملات سیاسی، نقش‌آفرینی بسیاری در معادلات منطقه داشته است.
آنچه در کشمکش غنی و کرزی تا دیروز دو قبیله را به خود مشغول داشته بود، امروز بین فردی که خود را خلیفه می‌خواند ( سراج‌الدین حقانی)- غلجانی و امیرالمومنین ( هبت‌الله)- دُرانی جریان دارد. در صورتی که هبت‌الله زنده باشد و در نهایت در مقابل دوربین‌های خبری حاضر شود، این رقابت شانه‌به‌شانه با شدت بیشتری ادامه می‌یابد. و اگر ثابت شود که او زنده نیست، ملابرادر (از قندهار) امیرالمومنین خواهد شد.
کابل، یا همان پایتخت، در دست حقانی‌ها است. کادر سیاسی گروه حقانی، متشکل از تروریست‌هایی است که از زندان رها شده‌اند و از پشتیبانی پاکستان نیز برخوردارند. اکثر عملیات‌های تروریستی به دست این گروه انجام گرفته است و فرمان جنگ علیه آمریکا را نیز همین گروه طالب حقانی داده بود.
در تشکیلات کنونی، سراج‌الدین حقاتی، از تروریست های شناخته شده، معاونت هبت‌الله را بر عهده دارد و سهل‌انگارانه است که بگوییم، ایالات متحده آمریکا از سابقه شرارت و تروریستی این افراد مطلع نیست، یا نمی‌داند آن‌ها در کابل هستند.
بنابراین، می‌توان چنین گفت که رهبری گروه طالبان نیز به‌شدت دستخوش کشمکش‌های قومی و قبیله‌ای بین درانی‌ها و غلجایی‌ها است و همین تنش، می‌تواند گروه طالبان را با چالش‌ها و اختلاف‌های روزافزون رو‌به‌رو کند؛ به ویژه آن‌که هنوز سند و مدرک متقنی از زنده یا مرده بودن ملا هبت‌الله (‌امیرالمومنین) طالبان نیز در دست نیست.
با توجه به این وضعیت، فارغ از ناآرامی‌ها و پس‌لرزه‌های شدید خروج شتابزده نیروهای آمریکایی از افغانستان و تهدیدهای امنیتی که متوجه ساکنان افغانستان و به‌خصوص مردم پنجشیر است، به نظر می‌رسد که تروریست‌های بزرگ کم کم خود را برای تکیه زدن بر قدرت مطلق در افغانستان آماده می‌کنند. سراج‌الدین حقانی سعی دارد آرام آرام بر مسند کرسی «امیرالمومنین»، یا همان «خلافت»، تکیه زند و قدرت را به صورت کامل از خاندان درانی به غلجایی منتقل کند. از همین روست که از مدتی پیش به این سو، هواداران سراج‌الدین حقانی از وی با عنوان «خلیفه» یاد می‌کنند تا مسیر او برای رسیدن به رهبری طالبان هموار شود.
گاه‌شمار وقایع دوهفته گذشته در افغانستان و فرار نابهنگام اشرف غنی احمد زی، به ما می‌گوید که او قدرت را به قوم خود، یعنی پکتیایی‌های غلجایی، انتقال داد و دلیل استعفا ندادن وی نیز همین بود. او با تبانی با سران قوم خود، حرکتی تاریخی انجام داد و با خیانت به مردم و فریب دولت، زمینه را برای انتقال قدرت به قوم خود فراهم کرد.
آنانی که در ارگ ریاست جمهوری باقی مانده بودند ( اعضای گارد ریاست جمهوری)، می گویند از وحشت فقط آنقدر وقت یافتند که لباس‌های خود را تغییر دهند، سلاح‌ها را بر زمین بگذارند و بگریزند.
واقعیت سقوط کابل در آن روز یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰، این بود که رئیس جمهوری در تبانی و همدستی با گروه حقانی، شهر را تحویل آنها داد و از کشور گریخت.

This comment was minimized by the moderator on the site

روایت یک سپهبد ارتش افغانستان از سهم آمریکا در پیروزی طالبان

حسین باستانی
در هفته های اخیر، بساری از مقام های دولت آمریکا در مورد ناکارایی ارتش افغانستان صحبت می‌کنند و گویی پیروزی طالبان را صرفا به این ناکارایی نسبت می‌دهند. متن زیر خلاصه ای از مقاله ای است که هفته پیش در نیویورک تایمز، به قلم سپهبد سید سمیع سادات، از فرماندهان ارتش افغانستان، در مورد شرایط منتهی به سقوط کابل منتشر شد. این سپهبد، طبیعتا در مقاله به دنبال دفاع از عملکرد خود و همقطارانش است. ولی بازخوانی روایت او، برای آشنایی با نگاه دیگری به معادله سقوط افغانستان –که در روایت های یک‌طرفه دولت آمریکا غایب است- مفید خواهد بود:

این واقعیت است که ارتش افغانستان دیگر روحیه جنگیدن نداشت، اما این امر از تنها گذاشتن ما توسط همکاران آمریکایی‌مان، نیز بی ادبی و بی اعتمادی شخص رئیس جمهوری آمریکا نسبت به نیروهای افغان که در هفته ها و ماه های اخیر دیده شد نشات گرفت... در ۱۶ آگوست آقای بایدن اعلام که نیروهای افغان بدون هیچ‌گونه مقاومتی از هم پاشیده اند . حال آن که... ما ۶۶ هزار نیرو را از ۲۰ سال پیش تاکنون از دست داده ایم که معادل یک پنجم نیروهای رزمی ما می شد. اما چرا شیرازه ارتش افغانستان از هم پاشید؟

اول اینکه، توافق صلح صورت گرفته بین دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا در فوریه ۲۰۲۰ با گروه طالبان زمینه را برای شکست ما فراهم کرد. تاریخ مصرف منافع آمریکا در منطقه رو به پایان بود . مورد دوم، ما امکان تامین تدارکات و الزامات تعمیر و نگه داری خود را از دست دادیم که نیاز اصلی ما برای عملیات های نظامی بود. مورد سوم، فساد گسترده دولتی در حکومت آقای غنی که باعث شد نیروهای نظامی فلج شوند.

قبل از توافق [طالبان و آمریکا] طالبان حتی یک پیروزی بزرگ هم علیه ارتش افغانستان کسب نکرده بود... اما بعد از توافق ما هر روز ده ها سربازمان را از دست می دادیم... آقای بایدن در آوریل اعلام کرد طرح ترامپ را ادامه می‌دهد و برای عقب نشینی آمریکا برنامه زمانی تعیین کرد. از این جا بود که سقوط به سرازیری آغاز شد . آموزش های نیروهای افغان بر اساس مدل نظامی آمریکایی بود که به نیروهای شناسایی ویژه بسیار ماهر، بالگردها و حملات هوایی متکی بود. وقتی پشتیبانی هوایی از دست رفت و مهماتمان ته کشید، ما برتری مان در برابر طالبان را از دست دادیم .پیمانکاران جنگنده بمب افکن ها و هواپیماهای پشیتبانی نزدیک و ترابری ما را در حین جنگ از لحاظ تعمیر و نگهداری پشتیبانی می کردند. اما در ماه جولای بیشینه 17 هزار پیمانکار از افغانستان خارج شدند... پیمانکارها نرم افزارهای مرتبط با مالکیت سلاح ها و سیستم های رزمی را هم با خود بردند. آن ها سیستم دفاع ضدموشکی بالگردهای ما را از آن ها جدا کردند. دسترسی به نرم افزارهایی که ما خودروها ، سلاح ها و پرسنل خود را از راه آن ها ردیابی می کردیم هم از دست رفت... دیگر امدادرسانی به پایگاه ها با بالگردها ممکن نبود و سربازان مستقر در آن ها تدارکات نمی گرفتند.

طالبان از آمریکا تضمین عقب نشینی در تاریخ معین را گرفته بود و با حس کردن عدم اراده آمریکا می دانست هیچ یک از اقداماتش با پاسخ مواجه نخواهد شد. این گونه بود که طالبان به اقداماتش شدت بخشید . من و سربازانم در ماه جولای و هفته اول ماه آگوست هر روز با 7 حمله با استفاده از خودروهای بمب گذاری شده مواجه می شدیم.

با این حال من نمی توانم عامل سوم را نادیده بگیرم. آمریکایی ها در مورد فساد علنی که ارتش و دولت ما را آلوده کرده بود چندان نمی توانستند کاری بکنند. این تراژدی ملی ما بود. خیلی از رهبران ما -از جمله در داخل نیروهای نظامی-به خاطر پیوندهای شخصیشان و نه لیاقاتشان مقام گرفته بودند. این انتصابات اثر مخربی بر ارتش ملی داشتند ، چون رهبران ما تجربه نظامی کافی برای القای حس اعتماد به نفس و اعتماد به سربازان را نداشتند. فساد باعث اخلال در توزیع جیره های غذایی و سوخت به واحدهای نظامی می شود و روحیه نیروهای ما را نابود کرد.

در آخرین روزهای جنگ... جنگنده های آمریکایی بالای سر ما تنها به گشت زنی اکتفا می کردند. حس ترک شدن و مورد خیانت قرار گرفتن ما از سوی خلبانان آمریکایی هم که دستور داشتند فقط به رخدادهای روی زمین بنگرند و اجازه کمک نداشتند هم حس می شد. سربازان من در حالی که زیر آتش برتر طالبان بودند صدای جنگنده ها را بالای سرشان می شدند و می پرسیدند چرا خبری از پشتیبانی هوایی نیست. روحیه مان نابود شده بود. در جای جای افغانستان سربازان دست از جنگیدن کشیدند...
منبع: @CR_Partou
@Sahamnewsorg

This comment was minimized by the moderator on the site

اشرف غنی:
تمام افغانستان را به مالک اصلی آن که طالبان است، سپردم!
گزارش تازه‌ترین اظهارات اشرف غني در جمعي از پشتونها در ابوظبي پيرامون اقدامات خائنانه‌اش در تسليم افغانستان به طالبان
یکی از اهالی ننگرهار افغانستان که فعلاً در دوبی تجارت می‌کند، روز جمعه با جمعی از تجار افغانی در ابوظبی با اشرف غنی رئیس‌جمهور سابق افغانستان دیدار کرد. او سخنان اشرف غنی در این دیدار را چنین نقل کرده است که با همان ادبیات افغانی ملاحظه می‌کنید:
بعد از نماز جمعه در دوبي جناب «حاجي صاحب ببري» که از تاجران بزرگ است در ختم نماز گفت بيايید که ديدن غني برويم. من که در دل، سخت کينه و نفرت داشتم اما چون تعداد برادران از «خوست»، «پکتيا»، «پکتيکا» و لوگر که همه تاجران و قراردادي‌هاي بزرگ بودن جمعا حدود بيست نفر با جمع‌شان يکجا شدم دو نفر از ننگرهار. من و حاجي صاحب هزاربز تقريبا يک ساعت موتر منزل کرديم تا ابوظبي پيش يک ويلا توقف کرديم بعداز راهنماي دو محافظ قطري داخل حويلي شديم که دونفر محافظ افغان، ما را راهنمايی کرد مثل که قبلا براي شان گفته شده بود.
داخل يک سالون شديم که تقريبا گنجايش پنجاه نفر را داشت روي ميز‌ها، ميوه خشک افغاني، ميوه تازه وگيلاس‌هاي خالي چاي بود، نشستيم بعد ازچند دقيقه انتظار از در وازه کوچک ديگر غني با لباس سفيد وواسکت سياه کم رنگ داخل شد وبه احوال پرسي ودست دادن شروع کرد وآمد نزديک من که جاي خالي بود نشست واز حاجي صاحب خواهش کرد تا ديگران را معرفي کند حاجي چون قبلا باغني شناخت داشت وقراردادي وزارت دفاع بود. به شوخي گفت: از لوگري‌هايش شروع کنم يااز يک طرف، غني گفت ني از يکطرف از من شروع وتا خودش همراهان را معرفي کرد وهر بار به غني ريس صاحب گفت من در عرق آب بودم اما غني شاد و خرم بود.
غني به شوخي گفت مرا خو انشاالله که همه مي‌شناسيد، همه خنديدن. غني تقريبا يک ساعت گپ زد.
در اول گفت چون تماما از خود هستيم من آنچه را به شما مي‌گويم تاريخ وفرزندان ما وشما انرا به خط زرين خواهد نوشت و اين خدمت بزرگ من که شرق و غرب را به حيرت انداختم و کاري را به سر منزل مقصود رساندم که نه امان‌الله‌خان توانست نه «داودخان» نه «دکتر نجيب» و آن اينست که تمام سرزمين را ماهرانه وعاقلانه از پامير تا تورغندي واز اسلام قلا تا تورخم واز نورستان تا کابل و قندهار و غزني و باميان واروزگان به مالک‌هاي اصليش سپردم آنهم نه دست خالي بلکه با قول اردوها، سلاح و مهمات اين کار ساده نبود در دور اول رياست جمهوري هم مي‌خواستم وقتش ميسر نشد در دور دوهم با چند هم فکر ديگر چون محب صاحب فضلي صاحب داودزي صاحب ستانکزي صاحب و... به اين نتيجه رسيديم که از خلاص شدن از شر شمال و دوستم، تاجک و اوزبک و هزاره فقط يک راه است و آنهم حضور قاطع و فاتح طالب‌هاست و بس از همين سبب به حکومت موقت تن ندادم وحکومت عبوري را رد کردم در صحبت‌هاي خاص به خليل زاد نيز فهماندم که اشتباه «بن» را تکرار نکند آنهم قبول کرد.
در اولين اقدام، تعرض اردو را منع کردم. دومين اقدام، قطعات را کوچک ساخته به نقاط دسترس طالب سوق دادم واکمالات شان را صعيف ساختم تا به طالب تسليم شوند که طالبان هم جرئت پيدا کند وهم سلاح.
سومين اقدام، ولسوال‌‌ها وقو مندان ولسوال‌‌ها را شخصا تعين کردم ودستور دادم بنام عقب نشيني تاکتيکي جا خالي کنند که خيلي خوب پيش رفت.
چهارمين اقدام، اول تمام ولسؤالي‌هاي شمال را پلان کردم وتوسط ستانکزي به رهبري طالبان، نقشه داده شده بود که چگونه عمل کنند.
پنجمين اقدام، به هيچ قطعه بجز عقب نشيني اجازه تعرض حتي دفاع را هم ندادم.
ششمين اقدام، بعد از يکطرفه شدن شمال تا واخان نوبت شهر‌‌ها رسيد لذا بعضي تغيرات و مصروف‌سازي آدم‌‌ها وشخصيت‌هاي مؤثر را شروع‌کردم مثلا يک پنجشيري را وزير دفاع ساختم تا امرالله مصروف شود، محقق را آوردم تا هزاره‌‌ها را مصروف کند، کدر‌هاي بي‌اعتبار را دور کردم و آدم‌هايی که به فرمانم بود مقرر نمودم در ولايت‌‌ها والي‌‌ها را هم افراد خاص با اهداف خاص مقرر کردم. مارشال دوستم را خواستم با دست خالي همراي معلم عطا به شمال بروند.
هفتمين اقدام، به قول اردو، دستور دادم حتي يک مرمي هم به شبرغان نفرستد تاشبرغان سقوط کند.
هشتمين اقدام، به مجرد رسيدن مارشال دوستم وعطا، به خاطري که کدام خرابي نکنند وغافل گيرشان کنم خودم فورا مزار رفتم ويک بچه قهرمان را به صفت قومندان قول اردو تعين کردم بنام مؤمند و برايش گفتم نام مؤمند را زنده کني وخصوصي برايش هدايت لازم دادم و جمعه خان همدررا تحريک کردم وگفتم که وقت انتقام نزديک است اما عجله نکني که خرابي نشود.
نهمين اقدام، اسماعيل خان را چنان در دام انداختم که مثل موش در تله افتيد، خلاصه تا رسيد به سقوط کابل و گفت شما خود فکر کنيد اگرمن امر جنگ مي‌دادم طالب در مقابل يک کمندو‌‌ها هم مقاومت نمي‌توانست چه رسد به قواي هواي و قول اردوها خلاصه وقتي مطمين شدم که قدرت گرفتن افراد شمال محال شده وهمه تار مار وفرار کرده‌اند نه مارشال مانده ونه شاخ‌دار وديگرضرورت به انتقال قدرت وحکوت موقت نيست که باز معاون بازي تاجيک و هزاره شود، به کرزي صاحب ساعت ده بجه بود زنگ زدم گفتم: عبدالله و وزير دفاع را مصروف بساز تا طالبان وارد کابل شوند من مي‌روم آنچه که ازدستم مي‌آمد کم نگذاشتم.
حالا شما بگوئيد که من قهرمان آينده افغانستان هستم يا ني؟ من اين قهرماني را با همه بدنامي‌ آن به دل و جان خريدم البته براي شما قومم. همه در سکوت رفتن و يک چند نفر ‌الله‌اکبر گفت و بعد از چند سخن‌هاي بي‌مورد ديگر و دزدي دالر، مجلس ختم شد. فقط کاري که از دستم پوره بود بدون دست گرفتن و خداي پاماني طرف موترم رفتم و حرکت کردم و تا خانه برايش لعنت گفتم! قضاوت با شما.
با خدمت بزرگی که به قوم خود کردم، تمام شرق و غرب را به حیرت انداختم
کاری کردم که نه امان‌الله‌خان، نه داودخان و نه دکتر نجیب نتوانستند انجام دهند
تمام افغانستان را با اردو و سلاح و مهمات به مالک اصلی آن طالبان دادم. این کار ساده‌ای نبود. من قهرمان آینده افغانستان هستم

This comment was minimized by the moderator on the site

طالبان بالاخره از رهبر خود، هبت الله آخوند زاده رونمایی کرد! طالبان اعلام کرده هرکس با هبت الله بیعت نکند، از اسلام خارج است! یاد این جمله از ابوعلی سینا افتادم، به قومی مبتلا شدیم که فکر می کنند خدا جز آنها کس دیگری را هدایت نکرده است!

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

سروده ای در استقبال از طالبان

امارت شیطان

دندان نیش ، خنده چرکین ، گرازها
ابلیس های نحس ، محاسن درازها

تلفیقی از شریعت و سنت ، ریا و جهل
محصول وعظ منبری حقه بازها

با قلب های مندرس سنگی و فسیل
با مغزهای پوک ، چراگاه غازها

بر ترک اشتر بدوی ، خوش خیال ها
بر اسب و استر نسبی ، یکه تازها

پر کرده از دروغ و دغل ، کوله بار زهد
تر کرده از پساب و لجن جانمازها

در باغ ها خزیده و چون سیم خاردار
پیچیده اند دور تن سرو نازها

دلتنگم از امارت شیطان به نام دین
تکرار دردناک نشیب و فرازها

عبدالجبار کاکایی

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

طالبان نه فقط به القاعده در افغانستان پناه دادند و باعث شکل گرفتن حوادث هولناکی شدند بلکه زمینه‌ساز حضور و فعالیت گروه‌های تروریستی زیادی در افغانستان شده‌اند. این امر که طالبان بستری را برای تروریزم و خشونت در افغانستان مساعد کرده‌اند، بارها مقام‌های افغان آن را تأیید کرده اند. امروزه ۲۱ گروه تروریستی فعال در افغانستان در کنار طالبان حضور دارند: «تحریک طالبان افغانستان»، «شبکه‌ی حقانی»، «جماعت الدعوه»، «داعش»، «القاعده»، «شبکه‌ی القاعده جنوب شرق آسیا»، «حزب‌المجاهدین»، «گروه طالبان به رهبری ملا نذیر»، «تحریک طالبان پاکستان»، «حرکت‌الجهاد اسلامی»، «حرکت الجهاد بنگلادیش»، «لشکر جنگوی»، «حرکت المجاهدین»، «جیش محمد»، «لشکر طیبه»، «گروه طارق گیدار»، «جماعت الحرار»، «جندالله»، «جنبش اسلامی ازبکستان»، «جنبش اسلامی ترکستان شرقی»، «اتحاد جهاد اسلامی» ۲۱ گروهی هستند که به عنوان گروه‌های ترویستی در فهرست سیاه به عنوان گروههای تروریستی قرار گرفته‌اند. افغانستان در معرض جنگ نیابتی و جنگ واسطه‌ای کشورهایی قرار دارد که مالکیت فکری، تجهیزاتی، آموزشی و رهبری و سازماندهی گروه‌های تروریستی را به عهده دارند. بسترسازی طالبان برای تروریزم بین‌المللی و منطقه‌ای در افغانستان یکی از استراتژیکی ترین خدمات آنان به ISI و دولت پاکستان و... برای تضعیف افغانستان بوده است.
حوادث انتحاری، ترویج، اشاعه و به جا گذاشتن میراث شوم تفکر انتحار توسط طالبان. نمی‌خواهیم وارد مفهوم، چرایی، منشأ، عوامل، دلایل و چگونگی مبحث انتحار شویم. با آن که آن را یک عمل و تفکر و تاکتیک تروریستی می‌دانیم، بنا به ضررهای بزرگ وارد شده در افغانستان از این مجرا و خطرهای احتمالی آینده، آن را به صورت مجزا، ولی ما بر این باوریم که پدیده‌ی انتحار در افغانستان یک محصول فکری طراحی شده در اتاق‌های فکری isi و نظامیان پاکستانی از بسترهای اسلامی است که توسط علمای مسلمان سنی‌مذهب پاکستانی پالایش شده و بعد از آموزش و آماده‌سازی انتحاری‌ها در مراکز نظامی و آموزشی گروه‌های تروریستی در خاک پاکستان، بیشتر توسط طالبان در افغانستان اجرا و تبلیغ شده است. به این که انتحار دستور دین اسلام است یا نیست، یا حتا این که دستورهای جهادی و و چه می‌شود که یک فرد انتحاری می‌شود با آن که مهم است، نمی‌توانیم بحث کنیم، فقط باید آگاه باشیم که این میراث شوم طالبان نیاز جدی به واکاوی دارد و بحث در مورد سوال‌های فوق را می‌گذاریم به آگاهان حوزه‌ی دین، تاریخ، فرهنگ و نظامی و اذعان می‌کنیم که روش‌های معمول مبارزه با تروریزم در امر مبارزه با انتحار و تفکر انتحار، کارایی چندانی ندارند و باید با آن به شیوه‌ی‌ مناسب خودش پاسخ گفته شود؛ اما بسیار واضح و روشن است که طالبان تفکر انتحاری را با عمل انتحار و تبلیغ در چهارچوب تبلیغات دینی‌شان به خیلی از مولوی‌های سنی مذهب و ملاهای شیعه مذهب افغانستان تلقین کردند، توسط طالبان و مولوی‌های طرفدار آنان این تفکر در جامعه‌ی افغانستان ترویج و اشاعه شد و به حیث یک تاکتیک خطرناک تروریستی توسط طالبان به میراث گذاشته شده است. خطر، اثرات و ماندگاری تفکر انتحار در تعامل با تاکتیک جنگی ترور بسیار زیاد شده است.
حملات انتحاری انجام شده توسط طالبان قربانی‌های بسیار زیادی از مردم افغانستان خصوصاً افراد بیگناه مدنی گرفته و ضربه‌های جبران ناپذیری که بر افغانستان از این مجرا وارد شده، در کنار ضایعه‌های بزرگ انسانی، معلولان، یتیم‌ها و بیوه‌های این حوادث، ترومای حوادث انتحاری طالبان و بقیه گروه‌های تروریستی در افغانستان حداقل برای یک نسل از این مردم اعم از زن و مرد، حتا اگر دیگر هیچ حادثه‌ی انتحاریِ در افغانستان صورت نگیرد، برای ده‌ها سال ماندگار است؛ اما فکر این که با توافق طالبان بعد از تشکیل دولت و حکومت امارت اسلامی تفکر انتحار می‌خشکد و دیگر در افغانستان انتحاری نمی‌شود، تفکر عبث هست

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

Dr. Latif Pedram @LatifPedram · Sep 2
کوه به کوه، دره دره پنجشیر است
پشت هر کوه مرد و شمشیر است!
- لطیف پدرام SavePanjshir


سیدپیمان طاهریpey.ta @peymanpp · 3h
گمان نمیکنم پنجشیر بتواند دوام بیاورد



Fariba Qolizadeh @FaribaQolizadeh · 5h
صبح را با این خبر خوب شروع کردم
شهر چاریکار از وجود تروریست های طالب پاک شد
StandWithPanjshir
SavePanjshir


khairullah khalid⬛⬜Green square @khairul26677613 · 15h
جنگ آهسته آهسته شروع شــد خدايا جز تو كسئ نداريم جز تو يار و نگهباني نداريم الهي چشم اميد اين ملت بِه اين دره دوخته شــده خدايا اين چشم ها را نااميد مگردان، الهي سرم ما جز بِه درگه تو خم ميشود الهي اين سرها را پيش اين مزدوران خم مگردان، هم وطن دعا كنيد بِه اميد پيروزي. الله اكبر


حسین دهباشى @majazestan · 1h
برای بار هزارم: که از نه غزه و نه لبنان، غرض این نبود که مثل طالبان جلوی موساد آب‌پرتقال بگذارید و اسرائیل را جنبش اصیل منطقه بخوانید و فارس و سیما برای صهیونیست‌ها رپرتاژ آگهی بروند. بلکه نفیِ حمایت مسلحانه از حماس بود که به خون شیعه تشنه است و خرج اندک پول ايرانيان برای ایران/۱


Fariba Qolizadeh @FaribaQolizadeh · Sep 2
گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز SavePanjshir


چلچیزکو @BarchiPresident · 13h
سرکوب مقاومت پنجشیر، سرآغاز سرکوب های بعدی است؛ سرکوب اقوام، سرکوب زنان، سرکوب گروهها، اندیشه ها، و سرکوب انسانیت..... پنجشیر


Seyyed Abbas Salehi @S_A_Salehi · Sep 2
احمد مسعود در پنجشیر یک حرف دارد: دولت جدید افغانستان فراگیر باشد و فقط طالبانی نباشد.
طالبان برای سرکوب این صدا پنجشیر را محاصره کرده‌اند.
فردای امن ایران، منطقه و جهان در دولت فراگیر در افغانستان است.
صدای حق را از پنجشیر پشتیبان باشیم.



حسن اسدی زیدآبادی @hasanasadiz · 12h
اینجا چراغی روشنه...
SavePanjshir
StandwithPanjshir


Ramin mazhar @RaminMazhar · 4h
نام پنجشیر را که می‌گیری، سرت را بلند بگیر. StandWithPanjshir


Munera Yousufzada @munerayousuf · Sep 2
این قهرمان و همراهانش پیروز میدان رویارویی با طالبان تروریست هستند. در گذشته برخی میگفتند چرا رهبری حکومت و سکتور امنیتی از آن مردم #پنجشیر باشد؟ دلیلی از این روشن تر؟


سالیما @salima_ssr · 2h
جنگ رو در پنجشیر زنان و مردان و کودکان پیش می‌برند
در هرات و کابل زنان
وقتشه بیدار بشید مگه نه؟


میرا قربانی‌فر @miraghorbanifar · 12h
ارتش پاکستان به کمک نیروهای #طالبان آمده است. طالب ها که نتوانستند در روزهای اخیر وارد #پنجشیر شوند تعارف را کنار گذاشتند و رفتند سراغ بزرگترشان تا با کمک پاکستان مقاومت پنجشیر را در هم بشکنند. شرم ابدی برای جهانی که کور و کر شد و نشنید صدای این مردم را. SavePanjshir


Jila Baniyaghoob ژیلا بنی‌یعقوب @jilabani · 12h
پنجشیر در واقع یک دره بزرگ است متشکل از دهها دره کوچک و چشم نواز و زیبا. دره هایی کوچک با قلب هایی بزرگ که هرگز تسلیم نشده اند و نمی شوند. SavePanjshir

حسین دهباشى @majazestan · 11h
توضیح‌اش به‌جهت فیزیک یا ریاضی ممکن نیست. امّا خوبِ خوب احساس‌اش می‌کنی که گاه آسمان به زمین نزدیک‌تر است. مثلا به وقتِ بیماری یا بیمارداری. یا پشت میله‌های زندان و در اوج تنهایی. یا شبی پرستاره ولی ترسناک چون امشب در همین پنج‌شیرِ خودمان. SavePanjshir


چلچیزکو @BarchiPresident · 14h
اکثر پشتون ها و همه طالب پرست ها، پنجشیری ها را مخاطب قرار داده اند و می گویند جنگ نکنید. پنجشیری ها در ولایت خود هستند، این طالبان است با آنها جنگ می کند. طالبان باید با مقاومت پنجشیر مصالحه کند و صدایشان را بشنود. سهم خواستن و شریک شدن در قدرت حق همه مردم از جمله پنجشیری هاست.



Fariba Qolizadeh @FaribaQolizadeh · Sep 2
پنجشیر تنها نیست SavePanjshir


ali mojtahedzadeh @alimojtahedzad3 · Sep 2
جان گرگان و سگان از هم‌جداست
متحد جان‌های مردان خداست
مقاومت_پنجشیر آدمی را به ياد‌واقعه کربلا و صف آرائی معدود آزادگانی در برابر سپاه کثير ظلم می اندازد SavePanjshir



Flag of Iranvahidjafari @vahidjafari1360 · 23h
هر دو نماد مقاومت،،،
شهيد جهان_آرا خرمشهر
احمد_مسعود پنجشیر


فرهاد فتحی @farhad_fathi66 · 12h
کاش میشد مردم افغانستان صدایم را بشنوند تا به آنها بگویم: پنجشیر آخرین چراغ و امید شما برای زندگی انسانی و تنها شریان آزادی شماست. هر کجا هستید علیه طالبان به پاخیزید و به یاری مقاومت بشتابید امروز اگر این چراغ خاموش شود سال های سال در ظلمات و سیه روز خواهید بود savepanjeshir


مرتضی گل‌پور @mortezagolpoor · 11h
سید معین آل داوود،مجری شبکه سه سیما در اخبار ساعت ۹ گفت:«درگیری ها میان طالبان و مخالفانش در پنجشیر...»
نه اسمی از محور مقاومت برد، نه احمد مسعود و نه شیرمردان مقاوم دره پنجشیر،فقط گفت «مخالفان طالبان»
نفرین تاریخ بر شما که حتی از بردن نام دلیران پنجشیر ابا دارید.
SavePanjshir



Flag of Afghanistan Nasrin Saffarian Flag of Afghanistan @Nasrinsaffarian · 6h
صبح شد و شب پنچشیر گذشت
کوروش کوچک پیروز برگشت
هندوکش به پیش گام هایش گل بریخت



هادی مهرانی @hadimehrani1 · Sep 1
پنجشیر زنده است ، ایستاده و مقاوم ، محکم و استوار
برای آزادی افغانستان save_panjshir

توئیت های مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

Mostafa Mostafavi مصطفی مصطفوی @wwwwmostafa • 36s
دیکتاتوری_زور_و_تحمیل_طالبان بدنبال سفت کردن آخرین حلقه های زنجیر بر پای ملتی است که به اندازه طول عمر انقلاب ما، سابقه نرفتن زیر بار زور خارجی و داخلی را در پرونده خود دارند، پیچ تاریخی اینان در مبارزه_پنجشیر امروز به نقطه عطف رسیده است پنجشیر_را_حفظ_کنید Save_Panjshir

چلچیزکو @BarchiPresident · 4h
پنجشیری ها میدانند نیروها و تجهیزاتشان در مقابل طالبان اندک است ولی در مقابل ظلم گردن خم نکردند.
و اگر کشته شوند و شکست بخورند، حسین وار شکست خواهند خورد. پنجشیر


asadbuda @asadbuda · 9h
اندراب، پنج‌شیر و اکنون پروان. کانون‌های مقاومت در برابر طالب در حالِ تکثیراند. خیرخانه و برچی به پاخیزید! کابل جای طالب نیست.


حسین دهباشى @majazestan · 13m Replying to @majazestan
الان هم کسی نخواسته به افغانستان سرباز یا پول بفرستید، پرسیده می‌شود که به ورزشکار ایرانی دستور می‌دهید در مسابقه ببازد تا با اسرائیلی بازی نکند ولی در حمایت از طالبان یقه می‌درانید؟ چه فرقی دارند؟ به علاوه افغانستان هم‌مرز و همسایه‌مان است و معلوم است که مهم‌تر باید باشد/۲


Gambardella @YASS3RB · 10h
من هزاره ام، از هر راهی که بتوانم مقاومت پنجشیر را حمایت میکنم. رهبرها و قومیت را کنار بگذارید، کسی ادعای رهبری ندارد و شما هم هرگز رهبری نداشتید، مقاومت راه درست است، مهم نیست چه کسی پرچم را برداشته، انتخاب آسان است و سکوت خیانت! من هر کاری بتوانم برایش میکنم. SavePanjshir


asadbuda @asadbuda · 3h
طالبان تلاش کرد خود را به پنج‌شیر برساند ولی مرکز پروان را از دست دادند و قلمرو مقاومت به سوی پایتخت توسعه پیدا کرد. درسی که می‌توان از شکست طالبان آموخت این است که اگر پای معامله در میان نباشد هیچ‌کاری از دست این گروه بر نمی‌آید. کابل جای طالب نیست. الفرار به سوی قندهار!


Akbar Ganji @GanjiAkbar · 14m
پیروزی طالبان امید بخش تروریست های جهان: داعش در یک حمله تروریستی ۶ نفر را در نیوزیلند کُشت
یک تروریست صبح جمعه ۳ سپتامبر با حمله به مشتریان یک سوپر مارکت در شهر اوکلند نیوزیلند ۶ نفر را به قتل رساند. نخست وزیر نیوزیلند گفت فرد مهاجم یک تروریست نزدیک به گروه داعش بوده است.


محمد شیروانی @Shirvani_moh · 2h
در فقره پنجشیر همین بس که BBC نیروهای حشد الشعبی عراق را "شبه نظامی" یا "جنگجویانِ نزدیک به ایران" میخواند اما در مقابل به پنجشیری‌ها لقب "نیروهای مقاومت افغانستان" داده است!
امان از مکر روباه پیر؛ امان از اسلام انگلیسی..


A. hamzeh @hamzehabolfazl · 13h
طبق اخبار واصله طالبان بعد از اینترنت برق منطقه را نیز قطع کرده است.



جاوید احوَر/ Javeed Ahwar @JaveedAhwar · 11h
کودکان پنجشیر زود مرد می شوند.
فرشید جان برادر کوچک ما برای عزت، شرف و ناموس ما در خاواک پنجشیر شهید شد. فدایت شوم فرشید جان! تو قهرمان ما هستی! خون مقدس تو قیمتی است که برای آزادی برادران و خواهرانت پرداختی.
الهی دشمنانش را خوار و زبون کن و همسنگرانش را پیروز ساز! SavePanjshir



mozhgan @mozhgannazari25 · 11h
آن دسته که از راه دور نشسته تز میدهند که احمد مسعود هنوز خودش را ثابت نکرده، فقط خفه شوید و بدانید احمد مسعود حتی اگر برای قدرت و ریاست هم مانده باشد، سگش به دیگر رهبران فراری تاجیک و هزاره و اوزبیک شرف دارد. SavePanjshir StandWithPanjshir


Roeina Shahabi | رویینا شهابی @roeinashahabi · 17h
همین ها که تا صدای آمدن طالب شد فورن امریکا و کانادا و اروپا تشریف بردند و حال تب پنجشیر گفتن شان بالازده این همه که به جبهه مقاومت و احمد مسعود ارادت داشتند چرا چند روزی صبر نکردند و پنجشیر نرفتند تا برای وطن مبارزه کنند؟حال که جان به در بردند،ریلکس باشند و کمتر شعار بنویسند.



Daoud Naji @thedaoudnaji · 10h
خالد امیری در ارتش هم باشجاعت وصف ناپذیری جنگید، در مقاومت ضد طالبان او یکی از ستون‌هاست و هرقدر این مقاومت ادامه یابد، رزمندگان بیشتری به آن خواهند پیوست.
SavePanjshir


TamimRahyab @Rahyab2Rahyab · 12h
تازه: ۱۰۰ تن از گروه تروریستی طالبان توسط فرمانده خالد امیری در خاواک پنجشیر اسیر شده است.


Jila Baniyaghoob ژیلا بنی‌یعقوب @jilabani · 8h
بیش‌تر از چهل سال می‌شود که هیچ دشمنی نتوانسته پنجشیر را تسخیر کند. شکست روس و طالب در تسخیر پنجشیر برای مردمان آن دیار اعتماد به نفس و روحیه بلندی خلق کرده‌است. هیچ چیزی در میدان جنگ، مهم‌تر از روحیه نیست. (فیس بوک عبدالشهید ثاقب) SavePanjshir


Flag of Afghanistan Nasrin Saffarian Flag of Afghanistan @Nasrinsaffarian · 18h
امشب برای پنجشیر یک شب سرنوشت‌ساز است. هزاران جنگجوی گروه تروریستی طالبان دره را محاصره نموده و امشب حمله می‌کنند.
امشب شب امتحان است برای احمد مسعود.‌


Hossein Madadi @HosseinMadadiH · 19h
با “شوروشی” خواندن علیپور و احمد مسعود در برابر امارت طالبانی‌تان فقط خود را روی سیاه تاریخ می‌کنید همسایه….
هنوز خود اشغالگران امروز کابل و شورشیان اصیل دیروز به مدافعین مردمی قیام کرده این کلمه را اطلاق نمی‌کنند که شما چنین پیش می‌دوی و یاد می‌دهی مفلس…



پسرِ پدر ژپتو @_Tivay_ · 13h
تنها تویی تو
که میتپی به قلب این رهایی
صدای احمد مسعود شویم برای مبارزه با تحجر و بدویت
صدای پنجشیر و مقاومت_دوم باشیم
SavePanjshir

امیر تنها @tanha1358 · 1h
الان قصه مبارزان پنجشیر قصه جنگ بین تمام خوبی‌ها و تمام بدیهاست، جنگ بین ظالم و مظلوم، جنگ بین حق و باطل.
خدایا بفرست معجزی برای این دلیران


Saeed Bashirtash @bashirtash · 10h
ننگ ابدی بر جهانی که پنجشیر را تنها گذاشت!



Sattar Saeedi Flag of European Union @SattarSaeedi · 2h
چراغ مقاومت در یک نقطه روشن است
آیا این روشنایی گسترش خواهد یافت یا تاریکی فراگیر می‌شود؟
Panjshir پنجشیر



Dr. Latif Pedram @LatifPedram · 14h
گر دره بر کشم، همه پنجشیر می‌کشم
مسعود اگر کشم، سرِ مغرور می‌کشم!
(لطیف پدرام)
SavePanjshir



Abu Muslim Shirzad @AbuShirzad · 15h
این خاموشی شما را هیچ وقت مردم با عزت پنجشیر از یاد نخواهد برد، پنجشیر شهید می‌دهد شما تماشا می‌کنید.


Rahilah Massoud @MasoudRahilah · 12h
زنده باد جبهه مقاومت⁦Flag of Afghanistan⁩


حسین دهباشى @majazestan · 21h
احمدمسعود می‌گوید پنجشیر نه فقط برای خود که برایِ همه‌ی افغانستان، مقاومت می‌کند. و کاش یکی به او خبر رساند، بیرقی که افراشته، شعله‌ی امید را حتی در ضمیرِ لگدکوبِ شده‌ی ایرانیان برافروخته! اینک هریک از ما، یا مَست است یا پنجشیری! SavePanjshir



Azar Mansoori @MansooriAzar · 12h
این لشکر طالبان است که با تجهیزات امریکا به سمت پنجشیر می رود. چگونه احمد_مسعود را در میانه این میدان نابرابر تنها گذاشته اید؟ او فرزند همان شهید احمد_شاه_مسعود است. SavePanjshir

توئیت های مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

زنان هرات در تجمعی خواستار رعایت حقوق اساسی‌شان از سوی طالبان شدند
زنان در هرات در غرب افغانستان خواستار حقوق اساسی‌شان از سوی طالبان شدند.
شماری زنان معترض امروز پنج‌شنبه (۱۱ سنبله/شهریور) با در دست داشتن پلاکاردها و بنرهایی در مقابل ساختمان اداره ولایت هرات شعارهایی بر حفظ دستاوردها و حقوق زنان افغانستان پس از روی کار آمدن حکومت طالبان در این کشور تاکید کردند.
"نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم؛ هیچ حکومتی بدون حمایت زنان پایدار نمی‌ماند؛ حق تحصیل و کار زنان در تمام عرصه‌ها" از جمله شعارهایی است که روی برخی از پلاکاردهایی که معترضان در دست داشتند نوشته شده بود.



گزارش شده است که درگیری نیروهای طالبان و نیروهای جبهه مقاومت ملی در ورودی‌های ولایت پنجشیر ادامه دارد و به دو طرف تلفاتی وارد شده است.
دو هفته پیش طالبان تقریبا تمام ولایت‌های افغانستان را بدون این که با مقاومتی روبرو شوند، تصرف کردند. پنجشیر، تنها ولایت افغانستان است که گروه طالبان نتوانسته‌اند آن را تصرف کنند. احمد مسعود، فرزند احمد شاه مسعود و شماری از فرماندهان سابق محلی با تشکیل جبهه‌ای موسوم به "جبهه مقاومت ملی" در حال مقاومت علیه حملات طالبان به این ولایت هستند.این آلبوم را ورق بزنید تا در تصاویری که همین امروز از دره پنجشیر منتشر شده، از آنچه که در این منطقه می‌گذرد باخبر شوید.


امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان روز پنج‌شنبه‌، به برهان‌الدین ربانی و احمدشاه مسعود، دو تن از چهره‌های شناخته شده و درگذشته افغانستان نشان “اسماعیل سامانی" اعطا کرد. امروز، دوم سپتامبر مصادف با سالروز تولد احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان است که تا یک هفته دیگر بیست سال از ترور او توسط دو انتحاری القاعده در نهم سپتامبر ۲۰۰۱ می‌گذرد. در فرمان رئیس جمهور تاجیکستان آمده که به پروفسور برهان‌الدین ربانی، رئیس جمهوری سابق افغانستان و احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان “برای مساعدت و میانجیگری به برگزاری مذاکرات بین تاجیکان در سالهای ۱۹۹۳-۱۹۹۶ و سهم بزرگ در روند استقرار صلح در جمهوری تاجیکستان” با نشان “اسماعیل سامانی درجه یک" اعطا می‌شود. نشان “اسماعیل سامانی” عالی‌ترین نشان دولتی در تاجیکستان است که با فرمان رئیس جمهور تاجیکستان اعطا می‌شود.


سخنگوی جبهه مقاومت پنجشیر: پیشنهادهای طالبان در قالب 'امتیاز' بود نه راه حل
فهیم دشتی، سخنگوی جبهه مقاومت پنجشیر شام امروز به تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی گفت: پیشنهادهای طالبان بیشتر در قالب "امتیاز" بود نه راه حل.
گزارش شده است که گفتگوها میان طالبان و جبهه مقاومت در پنجشیر به نتیجه نرسیده و درگیری نیروهای طالبان و نیروهای جبهه مقاومت ملی در ورودی‌های ولایت پنجشیر ادامه دارد و به دو طرف تلفاتی وارد شده است.
او افزود که ما به دنبال حل ریشه‌ای مشکلات افغانستان یک بار و برای همیشه هستیم. راه حلی که آینده و حقوق مردم و اقلیت‌ها و حقوق بشر را در افغانستان تضمین کند.
آقای دشتی گفت که ترجیح ما گفتگو است اما ما تجربه مقاومت داریم اگر به سمت جنگ و حملات بیشتر برود. او افزود که چهار روز گذشته به طالبان نشان داد که جنگ راه حل نیست. آقای دشتی می‌گوید: موضوع فقط جغرافیا و امکانات نیست، موضوع اراده است و ایستادگی است و حتی در این جنگ اگر کشته شویم، موفقیت است. او تاکید کرد که تاریخ در مورد ما قضاوت خواهد کرد که گروهی ایستادند و تا آخر تسلیم نشدند.


برخی از ساکنان پنجشیر - جایی که جنگ بین طالبان و نیروهای مقاومت در جریان است - به بی‌بی‌سی در مورد وضعیت این منطقه می‌گویند.
محمد (نام اصلی او نیست) می‌گوید پسر عمویش پس از رفتن به پنجشیر برای جنگ توسط طالبان دستگیر شده است.
محمد به بخش جهانی بی‌بی‌سی گفت: "ما امیدواریم که او زنده باشد."
او می گوید که مردم در دره‌ای به وسعت ۶۰ مایل (۱۰۰ کیلومتر) برای مبارزه با طالبان بسیج شده اند.
او در برنامه او‌اس بی‌بی‌سی گفت: "از زن و مرد، کودک و بزرگسال آماده جنگ اند. همه می‌جنگند، همه آماده مبارزه با طالبان هستند."
"اگر کسی به شما حمله کند ، باید از خود دفاع کنید، باید از منطقه خود دفاع کنید."


در پی اجازه دولت آمریکا وسترن یونیون حواله های شخصی به افغانستان را از سر می‌گیرد
وزارت دارایی آمریکا به بانک‌ها و موسسات مالی اجازه داده است که انتقال حواله های خصوصی به افغانستان را مجددا آغاز کنند. در پی این تصمیم، وسترن یونیون، بزرگ‌ترین شرکت انتقال و حواله پول در جهان، اعلام کرده است که خدمات خود به افغانستان را پس از حدود دو هفته تعلیق، از سر گرفته است.

This comment was minimized by the moderator on the site

بادکنک‌های رنگی

رحیم قمیشی

خواهر افغان من، کودک گرفتارم
به هیچ‌کجا نرو
نترس
این اسلحه‌ها، همه اسباب‌بازی است
اسباب‌بازی کم عقلان!
این سیم‌های خاردار، همه پوسیده اند
این مردان خشمگین، دیرزمانی است مرده‌اند
اگر چه هنوز انگار نفس می‌کشند!

خواهر افغان من
اسلحه اصلی در دست توست
نگذار خنده‌هایت به گریه تبدیل شوند
نگذار امید در دلت بمیرد
من هم مثل تو سال‌ها زندان بودم
زندان‌بان از خنده‌های ما به خشم می‌آمد
زندان‌بان می‌دانست تا خنده بر لب ماست
تا امید در دل ما زنده است
ما نمی‌میریم، ما شکست نمی‌خوریم!

خواهر افغان من
به فرزندت بیاموز خدا او را آزاد آفریده
بگو اگر خودش نخواهد، برده هیچکس نخواهد شد
بگو هیچ دیکتاتوری جز بر گُرده ناآگاهی
جز بر آواره‌ها و خرابه‌ها
جز بر اشک و آه مردم
ننشسته
به دخترت بیاموز
به پسرت بیاموز
تا خنده‌های آنها هست
طالبان از انها می‌ترسند
مرگ هم از آنها می‌گریزد
به فرزندت بیاموز
هر روز بادبادکی را، بادکنکی را، هوا کند
یک روز قرمز یک روز آبی، یک روز سبز
بادبادک‌ها را طالب‌ها نمی‌توانند بزنند
بادک‌نک‌ها زندگی می‌آفرینند
طالب‌ها و دوستان‌شان
از شوق زندگی بیزارند
از شوق ما می‌میرند

مبادا افسرده شوید
مبادا ناامید شوید
مبادا اشک بریزید
مبادا لاک‌هایتان را پاک کنید
مبادا بگویید بدبخت شدیم
که آنوقت طالب برنده شده
طالبان همین را می‌خواهند
نگاهی به اطراف‌تان کنید
ما با شما هستیم
همه آزادگان با هم هستند
همه امیدواران با همند
همه دل‌ها با یکدیگرند
تا زنده‌‌اند
تا می‌خندند
طالبان و همدستان‌شان حتما مرده‌اند
وقتی ما همه با هم باشیم

@ghomeishi3

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

معاون اسبق وزارت خارجه : بعد از دوران خاتمی، روابط ایران با همسایگان از حوزه اختیارات وزارت خارجه خارج و در اختیار «سپاه قدس» قرار گرفت!

محسن امین‌زاده، معاون اسبق وزارت خارجه دولت هفتم و هشتم در گفت و گویی که امروز در اعتماد منتشر شده انتقادهای زیربنایی را به سیاست ایران در افغانستان وارد کرده است و تاکید دارد که آنچه این‌بار دست ایران را در تحولات افغانستان بست، عدم هماهنگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و نهادهای موازی با وزارت خارجه بوده است.

امین‌زاده می‌گوید:

«ظاهرا بخشی از جریان افراطی‌تر اصولگرا، نسبت به وضعیت فرهنگی، هنری و رسانه‌ای افغانستان نیز نگران بودند. آزادی مطبوعات و رسانه‌ها در افغانستان و حضور زنان با همه محدودیت‌های عرفی در محیط‌های سیاسی و فرهنگی، به سرعت تبدیل به پدیده‌ای متفاوت در تاریخ این کشور شده بود. این کشور می‌رفت که در مقایسه با ایران و پاکستان در این حوزه‌ها حرفی برای گفتن داشته باشد. متاسفانه طالبان نیز نسبت به همین موارد شدیدا حساس بود و در ایام مذاکره با امریکا عملیات تروریستی متعدد پرتلفاتی علیه دانش‌آموزان دختر، علیه اساتید و دانشجویان دانشگاه و نمایشگاه کتاب‌های فارسی دانشگاه کابل، علیه زنان مجری شبکه‌های تلویزیونی افغانستان، علیه برخی شخصیت‌های سیاسی مستقل پشتو و غیره اعمال می‌کرد و متاسفانه این رویدادها توسط کشورهای مذاکره‌کننده با طالبان به ویژه امریکا نیز نادیده گرفته می‌شد.»

«در تحولات اخیر، بدون شک پاکستان تا اینجا برنده اول خروج امریکا به این شکل از منطقه است. پاکستان انتقام خود را بابت حذف شدن در تحولات سال ۲۰۰۱ افغانستان از امریکا گرفته است. حتی زلمی خلیل‌زاد نیز کاملا در این جهت عمل کرده است. شگفت آنکه امریکا با این شیوه، بدون هیچ ضرورتی، عمده تلاش‌های ۲۰ ساله‌اش در افغانستان را نیز تخریب کرد.
اکنون در افغانستان طالبان و در منطقه پاکستان، برندگان اصلی شیوه بی‌خردانه خروج نیروهای امریکا از افغانستان هستند. برندگان بعدی متحدان پاکستان یعنی عرب‌های خلیج‌فارس هستند. با نگاهی وسیع‌تر حتی اسراییل که در مواجهه راهبردی با ایران است می‌تواند خود را در زمره پیروزمندان این تحول بداند.»

«به عقیده من بازندگان اصلی این رویداد تلخ در داخل افغانستان، مردم افغانستان هستند و در منطقه بازنده اصلی ایران است. البته طبعا خروج نظامیان امریکا از افغانستان به درستی مایه خشنودی مردم افغانستان و ایران است، اما شیوه خروج امریکا باعث شد که ابعاد خسارات این خروج بسیار گسترده و بسیاری از ساخته‌های مردم افغانستان در دو دهه گذشته تخریب و به منافع مردم افغانستان و ایران لطمات جدی وارد شود.»

نقش دولت و وزارت امور خارجه در دیپلماسی منطقه‌ای از سال ۱۳۸۴ به حداقل رسید و عملا این بخش اساسی از دیپلماسی ایران در حوزه‌های نظامی و امنیتی در دولت احمدی‌نژاد به قهقرا رفت و در دولت روحانی هم به جایگاه طبیعی و کلیدی خود در وزارت خارجه بازنگشت. نیروهای نظامی با توجه به هویت رزمندگی و آمادگی ذاتی برای مقابله دایمی با دشمن، در جایگاه نظامی خود صلاحیت و خلاقیت و شجاعت کنش دیپلماسی حرفه‌ای خردمندانه را نداشته و ندارند.

قدرت دیپلماسی ایران در سال ۱۳۸۰ در مدیریت حمله امریکا به افغانستان و تبدیل آن به یک پیروزی زودرس برای مردم افغانستان و گروه‌های متحد ایران، بخش مهمی از اقتدار ملی ایران در منطقه و جهان شد و باید در این مرحله نیز این قدرت بزرگ به‌کارگیری می‌شد و ایران در روابط با مردم و دولت افغانستان و در منطقه، مقتدرتر عمل می‌کرد. دو دهه پیش قدرت دیپلماسی ایران مولود هماهنگی جامع همه نهادها ذیل مدیریت وزارت امورخارجه بود.

دیپلماسی ایران که به بخشی از اقتدار ملی ایران بدل شد، نتیجه همکاری تنگاتنگ همه نیروهای نظامی و امنیتی تحت مدیریت وزارت امور خارجه بود. در این دوره نیز باید چنین می‌شد؛ اما عملا سال‌هاست که وزارت خارجه از دیپلماسی بحران‌های منطقه‌ای حذف شده است و نهادهایی هم که دیپلماسی منطقه‌ای را در دست دارند، صلاحیت و موقعیت مدیریت خلاقانه، شجاعانه و خردمندانه دیپلماسی را ندارد.»


@VOTEHRAN

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

آخرین خبر از وقایع اتفاقیه در افغانستان :
چگونه اشرف غنی با یک صحنه سازی هالیوودی قدرت را بدست هم قومی های خود سپرد!!!

‎ماجرای فرار اشرف غنی و تبانی وی با طالبان حقانی

ایندیپندنت فارسی - کاملیا انتخابی فرد سردبیر ایندیپندنت فارسی
صبح روز یکشنبه ۲۴ مرداد، نزدیک به ۲۰۰ نفر از نیروهای گارد ویژه ریاست جمهوری افغانستان به ساختمان وزارت دفاع افغانستان آمدند تا مقدمات حضور رئیس جمهوری محمد اشرف غنی را برای بازدید فراهم کنند.
کمی پیشتر، به ژنرال بسم‌الله محمدی، وزیر دفاع وقت، اطلاع داده بودند که رئیس جمهوری قصد بازدید از وزارتخانه و گفت‌‌وگو با وزیر را دارد.
شب پیش از آن، شنبه‌شب، در نشستی که در ارگ انجام گرفته بود، طبق توافقی که حاضران در مجلس از آن صحبت می کنند، با توجه به پیشروی طالبان و با توجه به آنکه طالبان حاضر به گفتگو با رئیس جمهورغنی نبودند، بزرگان و وزیران از رئیس جمهوری خواستند که وی کاری کند. اشرف غنی وعده داد که از مقام خود کناره‌گیری کند و هیاتی را برای مذاکره با طالبان برای تشکیل دولت انتقالی به قطر بفرستد. این پیام به طالبان فرستاده شد وطالبان منتظر سفر هیاتی از کابل به دوحه در روز دوشنبه بودند تا درباره تشکیل دولت جدید با دکتر عبدالله عبدالله و حامد کرزی مذاکره کنند.
اما روز یکشنبه اتفاق دیگری افتاد. یک نفر از میان اعضای گارد ویژه محافظان ریاست جمهوری، از ارگ با ژنرال بسم‌الله محمدی تماس گرفت و اطلاع داد که رئیس جمهوری در حدود ۱۵ دقیقه پیشتر از آن تماس، سوار بر هلیکوپتری به همراه نزدیکان خود از ارگ خارج شده است.

برنامه بازدید از وزارت دفاع، حقه‌ای بود که بخشی از گارد ریاست جمهوری را به ساختمان وزارت دفاع بفرستند و آن‌ها را مشغول کنند، و از سوی دیگر، شیر پیر پنجشیری، یعنی ژنرال بسم‌الله محمدی را که سالیان سال در رکاب احمدشاه مسعود مبارزه کرده و دنیا دیده بود، را نیز با برنامه بازدید مشغول نگاه دارند.

بسم‌الله محمدی می‌گوید: «به محض رسیدن این پیام، از پنجره ساختمان وزارت دفاع سرک کشیدم تا داخل ارگ را نگاه کنم که دیدم در خیابان حایل بین وزارت دفاع و ارگ ریاست جمهوری، سیلی از خودروهای افراد مسلح در حال سرازیر شدن به داخل ارگ ریاست جمهوری است.» ( بین ارگ و وزارت دفاع خیابان باریکی است. و هر دو ساختمان به یکدیگر مشرف هستند)
ژنرال بسم‌الله محمدی تخمین می‌زند که بین ۵۰ تا ۶۰ خودرو را در حال حرکت به داخل ارگ ریاست جمهوری دیده است.
گروهی که امروز می‌دانیم وابستگان شاخه حقانی طالبان هستند، در آن روز کنترل ارگ ریاست جمهوری را ظرف زمانی کوتاهی، کمتر از نیم ساعت پس از خروج اشرف غنی، به دست گرفتند.
چنین اقدامی و رسیدن گروه تروریستی حقانی با چنین سرعتی از بیرون شهر کابل، پیش از آن که وزیر دفاع بتواند اقدامی انجام دهد و کنترل اوضاع و امنیت دفتر ریاست جمهوری را به‌دست گیرد، ناممکن است. این اقدام برق‌آسا، به این گمانه‌زنی دامن می‌زند که در یک تبانی بین رئیس جمهوری و گروه حقانی، یا بهتر است بگویم پشتونهای هم‌قوم وی، یعنی غَلجایی‌ها، محمد اشرف غنی احمدزی، ارگ را با برنامه ای از پیش تدوین شده تحویل آن‌ها داد و از کشور گریخت. حضور بلافاصله این افراد در ارگ، فرصت را از وزیر دفاع گرفت تا اقدامی علیه آنان انجام دهد و یا هدایت گارد ویژه در قصر ریاست جمهوری را بر عهده گیرد.
افرادی از گارد ویژه ریاست جمهوری به اطلاع بسم‌الله محمدی رساندند که زمانی که برخی از این نیروها کوشیدند مانع خروج غنی و حمدالله محب (‌رئیس شورای امنیت ملی) و سایرین از ساختمان ارگ به سمت هلیکوپتر شوند، نیروهای امنیتی مورد اعتماد غنی، باجی‌های دلار ( کیسه یا گونی) را به سمت این افراد پرتاب کردند تا آن‌ها مشغول جمع‌آوری پول شوند و فرصت کافی برای گریز رئیس جمهوری به‌دست آید.
به این ترتیب و با تبانی و هماهنگی اشرف غنی و برخی از نزدیکان وی با گروه حقانی، نه تنها مردم افغانستان و جهانیان غافلگیر و شگفت‌زده شدند، بلکه گروه دیگری که عضو مذاکره‌کنندگان اصلی در دوحه بودند و به گمان خود به سمت قبضه حکومت و دولت پیش می‌رفتند، یعنی طالبانی با شاخه قومی دُرانی یا همان قندهاری‌های نزدیک به حامد کرزی، نیز مات و مبهوت شدند.
شواهد بسیاری نشان می‌دهد که در چند سال آخر حکومت اشرف غنی، درگیری بین غلجایی‌ها و درانی‌ها تا چه اندازه علنی شده بود. درگیری کرزی و اشرف غنی، بخشی از این کشمکش شدید قومی بر سر به‌دست گرفتن قدرت بود و به‌رغم آن که غنی با حمایت کرزی به ریاست جمهوری رسیده بود، کرزی بعدها در صدد تخریب و برانداختن غنی بر آمد. طرح تشکیل دولت انتقالی به ریاست حامد کرزی نیز از درگیری قبایل قدرتمند پشتون در افغانستان نشات گرفته بود.
این دو قبیله قدرتمند، درانی و غلجایی، از دیرباز با یکدیگر رقابت داشته‌اند و تلاش آن‌ها برای به‌دست گرفتن قدرت، بخشی از تاریخ سیاسی افغانستان به شمار می‌رود. در تلاش برای پیدا کردن حامی قدرتمند، غلجایی‌ها به پاکستان نزدیک شدند که همسویی بیشتری با آنها دارد (‌عمران خان، نخست وزیر فعلی پاکستان، نیز غلجایی است)، و سیاستمدران درانی به قطر نزدیک شدند که با توجه به ثروتی که این کشور در اختیار دارد، این روزها در حلقه معاملات سیاسی، نقش‌آفرینی بسیاری در معادلات منطقه داشته است.
آنچه در کشمکش غنی و کرزی تا دیروز دو قبیله را به خود مشغول داشته بود، امروز بین فردی که خود را خلیفه می‌خواند ( سراج‌الدین حقانی)- غلجانی و امیرالمومنین ( هبت‌الله)- دُرانی جریان دارد. در صورتی که هبت‌الله زنده باشد و در نهایت در مقابل دوربین‌های خبری حاضر شود، این رقابت شانه‌به‌شانه با شدت بیشتری ادامه می‌یابد. و اگر ثابت شود که او زنده نیست، ملابرادر (از قندهار) امیرالمومنین خواهد شد.
کابل، یا همان پایتخت، در دست حقانی‌ها است. کادر سیاسی گروه حقانی، متشکل از تروریست‌هایی است که از زندان رها شده‌اند و از پشتیبانی پاکستان نیز برخوردارند. اکثر عملیات‌های تروریستی به دست این گروه انجام گرفته است و فرمان جنگ علیه آمریکا را نیز همین گروه طالب حقانی داده بود.
در تشکیلات کنونی، سراج‌الدین حقاتی، از تروریست های شناخته شده، معاونت هبت‌الله را بر عهده دارد و سهل‌انگارانه است که بگوییم، ایالات متحده آمریکا از سابقه شرارت و تروریستی این افراد مطلع نیست، یا نمی‌داند آن‌ها در کابل هستند.
بنابراین، می‌توان چنین گفت که رهبری گروه طالبان نیز به‌شدت دستخوش کشمکش‌های قومی و قبیله‌ای بین درانی‌ها و غلجایی‌ها است و همین تنش، می‌تواند گروه طالبان را با چالش‌ها و اختلاف‌های روزافزون رو‌به‌رو کند؛ به ویژه آن‌که هنوز سند و مدرک متقنی از زنده یا مرده بودن ملا هبت‌الله (‌امیرالمومنین) طالبان نیز در دست نیست.
با توجه به این وضعیت، فارغ از ناآرامی‌ها و پس‌لرزه‌های شدید خروج شتابزده نیروهای آمریکایی از افغانستان و تهدیدهای امنیتی که متوجه ساکنان افغانستان و به‌خصوص مردم پنجشیر است، به نظر می‌رسد که تروریست‌های بزرگ کم کم خود را برای تکیه زدن بر قدرت مطلق در افغانستان آماده می‌کنند. سراج‌الدین حقانی سعی دارد آرام آرام بر مسند کرسی «امیرالمومنین»، یا همان «خلافت»، تکیه زند و قدرت را به صورت کامل از خاندان درانی به غلجایی منتقل کند. از همین روست که از مدتی پیش به این سو، هواداران سراج‌الدین حقانی از وی با عنوان «خلیفه» یاد می‌کنند تا مسیر او برای رسیدن به رهبری طالبان هموار شود.
گاه‌شمار وقایع دوهفته گذشته در افغانستان و فرار نابهنگام اشرف غنی احمد زی، به ما می‌گوید که او قدرت را به قوم خود، یعنی پکتیایی‌های غلجایی، انتقال داد و دلیل استعفا ندادن وی نیز همین بود. او با تبانی با سران قوم خود، حرکتی تاریخی انجام داد و با خیانت به مردم و فریب دولت، زمینه را برای انتقال قدرت به قوم خود فراهم کرد.
آنانی که در ارگ ریاست جمهوری باقی مانده بودند ( اعضای گارد ریاست جمهوری)، می گویند از وحشت فقط آنقدر وقت یافتند که لباس‌های خود را تغییر دهند، سلاح‌ها را بر زمین بگذارند و بگریزند.
واقعیت سقوط کابل در آن روز یکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰، این بود که رئیس جمهوری در تبانی و همدستی با گروه حقانی، شهر را تحویل آنها داد و از کشور گریخت.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

ابوالفضل ظهره‌وند سفیر پیشین ایران در افغانستان گفته است "طالبان طرح و برنامه روشنی برای اداره افغانستان ارائه نکرده است و همچنان تفوق ایدئولوژیک و قومی را در دستور کار دارد".

سفیر پیشین ایران در کابل گفته است "حکومت طالبان در افغانستان شکل نگرفته و این کشور در نوعی التهاب به سر می‌برد، در این صحنه همه چیز قابل اتفاق است، اما حوادث اخیر نشان داد که بدنه جامعه افغانستان طرفدار طالب نیست".

آقای ظهره وند گفته است "نکته مهم دیگر در مورد تحولات افغانستان این است که آمریکایی‌ها با چه سناریویی می‌خواهند دور جدیدی از بحران در افغانستان را مدیریت کند، قطعاً در این مرحله حضور نظامی نخواهند داشت، اما می‌توانند پشتیبانی مالی، اطلاعاتی و ساماندهی نیروهایی که در داخل این کشور باقی مانده اند را انجام دهند، زیرا بیش از ۱۸هزار نیروی آموزش دیده افغان در زمان حضور آمریکایی‌ها در این کشور با ارتش آمریکا و ناتو همکاری کردند".

This comment was minimized by the moderator on the site

سناریوهای خروج آمریکا از افغانستان؛ از انگیزه‌های اقتصادی تا مؤلفه‌های ژئوپلیتیک
به روز شده در: ۳۱/۰۸/۲۰۲۱ - ۱۱:۴۴
نگارش از فریبرز محمدخانی
مطالب بیان شده در مقاله های بخش دیدگاهها، تنها نظر شخصی نگارنده مطلب است
خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در یک ماه اخیر و به تبع آن، فروپاشی سریع و غیرمنتظره نیروهای مسلح این کشور در برابر طالبان، گمانه‌‌زنی‌های بسیاری را در پی داشته است، خروجی که نگرانی بسیاری از جمله ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را نیز برانگیخته است.
سناریوهای محتمل در خصوص خروج آمریکا از افغانستان، مبتنی بر این واقعیت است که این عمل یک حرکت برنامه‌ریزی شده به دست نهادهای امنیتی و مقامات ارشد این کشور بوده است.
سناریوی اول مربوط به مبحثی است که براساس الگوواره‌های چهارگانه والتر راسل مید، استاد روابط بین‌الملل و امور‌خارجه و علوم‌انسانی دانشگاه ییل آمریکا در خصوص سیاست خارجه دونالد ترامپ در مورد افغانستان مطرح شده است. در واقع تصمیم ترامپ برای خروج از افغانستان، پیرامون چهار پارادایم تعریف می‌شود که عبارتند از:
همیلتونیسم: ارتباط دولت با مشاغل بزرگ برای موفقیت در سیاست‎ خارجه.
ویلسونیسم: تشویق به توسعه اصول دموکراسی به خارج از کشور.
جفرسونیسم: حمایت از لیبرال‌دموکراسی داخلی در تناسب با اهداف وزارت‌ خارجه.
و در نهایت جکسونیسم: در اولویت قرار دادن امنیت اقتصادی و فیزیکی شهروندان آمریکایی بر دیگر اهداف.

خروج از افغانستان بیش از همه حول محور پارادایم جکسونیسم خودنمایی می‌کند. با افزایش فساد در دستگاه اشرف غنی و به سرانجام نرسیدن استخراج لیتیوم از افغانستان به وسیله شرکت‌های آمریکایی، دونالد ترامپ ماندن در این کشور را پرهزینه تلقی کرد و تصمیم به خروج تدریجی از آن گرفت. هزینه جنگ افغانستان روزانه ۳۰۰ میلیون دلار تخمین زده شده که با ۲ هزار و ۵۰۰ کشته و تعداد بسیاری زخمی همراه بوده است. اگر هزینه‌های جنگ آمریکا را در برابر تعداد کشته‌های نیروهای ستیزه‌جو قرار بدهیم، نتیجه چندان مثبتی حاصل نمی‌گردد.

این در حالی است که برای طالبان هزینه تربیت و تأمین نیروها همخوانی چندانی با هزینه‌هایی که آمریکا متحمل می‌شود ندارد. به نحوی که اگر هزینه سوخت پرواز یک بی ۵۲ و انداختن بمب‌های گران قیمت آن را بر سر صدها تن از نیروهای طالبان در نظر بگیریم، در خواهیم یافت که هر یک روز حضور بیشتر آمریکا یک شکست اقتصادی تمام عیار به حساب می‌آمد.

پیش از شیوع ویروس کرونا، کاهش تعداد پایگاه‌های نظامی آمریکا در خاورمیانه در دستور کار پنتاگون قرار داشت و همزمان با آسیب‌های اقتصادی ناشی از شیوع کرونا در آمریکا، هزینه حضور این کشور در افغانستان نیز به مشکلات اقتصادی بیشتر آن دامن می‌زد. بیان این مقدمه هم لازم است که این خروج نه تنها می‌توانست به کاهش هزینه‌ها بیانجامد، بلکه طبق معیارهای اقتصادی، هزینه تامین امنیت افغانستان بر دوش کشورهایی می‌افتاد که از لحاظ دیپلماتیک و اقتصادی در تعارض با منافع ایالات متحده هستند و از سویی کارخانه‌های اسلحه‌سازی می‌توانند دست از تولید ماسک و تجهیزات پزشکی برداشته و مجددا به تولید و فروش جنگ‌افزارهای خود بپردازند.

اما سناریوی محتمل دیگر، نگاه ژئوپلیتیکی ایالات متحده به افغانستان است که این فرصت را برای آن کشور پدید آورده تا رقبای خود را به نوعی درگیر هژمونی قدرت در افغانستان کند. اگر نقشه افغانستان، این کشور محصور در خشکی در نظر گرفته شود، به وضوح دیده می‌شود که آمریکا فقط با تغییر یک مهره از این صفحه شطرنج، یک بازی بزرگ را برای کشورهایی نظیر روسیه، چین، پاکستان، ایران و ترکیه رقم زده است که به نوعی در چند سال اخیر با منافع ایالات متحده درگیر بوده‌اند؛ این سناریو به این شکل مطرح می‌شود که خلع هژمونی قدرت برای کشورهایی که دارای مرز مشترک با افغانستان هستند، به جای یک فرصت مناسب، یک تهدید امنیتی و بستری مناسب جهت رشد گروه‌های تروریستی و اشاعه آن به سایر کشورها قلمداد گردد.

قدرت‌گیری طالبان در افغانستان؛ ضربه‌ای مهلک به منافع منطقه‌ای هند
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا: آنچه در افغانستان روی می‌دهد شکست غرب است
روسیه با نگاهی جدید به پیمان امنیت جمعی: خروج آمریکا از افغانستان برای ما تهدیدی امنیتی است
با خروج آمریکا از افغانستان، مناسبات کشورهایی مانند چین و روسیه، پاکستان و ترکیه – در صورت حضور این کشور برای تأمین امنیت فرودگاه کابل-، ایران با پاکستان و ترکیه و نیز روسیه با ترکیه درگیر تعارضات بسیاری خواهند شد.

روسیه از لحاظ تاریخی نسبت به حضور کشورهای دیگر در آسیای میانه حساسیت خاصی از خود نشان داده است. این کشور پیش از این نیز نسبت به چینی‌سازی آسیای میانه به دست چین هشدار داده و اعتراض خود را نسبت به اقدامات دولت پکن اعلام کرده بود.

از سویی دیگر ترکیه از طریق دیپلماسی فرهنگی و نرم در آسیای میانه نفوذ کرده بود که با وجود سرمایه‌گذاری‌های بسیاری زیاد، کشورهای آسیای میانه همچنان به سمت روسیه گرایش و تمایل داشته‌اند. افغانستان از نظر چین دارای اهمیت ترانزیتی است و شاید اولین کشور فاقد بندرهای تجاری مهم باشد که از راه زمینی می‌تواند چین را به ایران، سوریه و دریای مدیترانه برساند. از سویی دیگر افغانستان به مثابه دروازه ورود به آسیای میانه است. منطقه‌ای که برای چین دارای اهمیت تجاری فراوانی است.

با سقوط دولت اشرف غنی و در آستانه قدرت‌گیری طالبان، روسیه برای اولین بار در خاک چین با همکاری این کشور رزمایش بزرگی را در ایالات نینگ ژیا برگزار کرد که ۱۰ هزار سرباز در آن شرکت داشتند.

اگر چه چین و روسیه اکنون متحدانی علیه تهدیدات تروریستی به حساب می‌آیند، اما آندری سرنکو، رئیس مطالعات افغانستان نوین در مسکو چندی پیش هشدار داد که احتمال درگیری‌های نیابتی در افغانستان بسیار زیاد است و قطعا چین و روسیه از گروه‌هایی در این کشور حمایت خواهند کرد. ولی در صورت پیروزی هر یک از طرفین، این دو کشور به عنوان رقیب در برابر یکدیگر قرار خواهند گرفت. در این صورت چین اگرچه از لحاظ نظامی یکی از ابرقدرت‌های حال حاضر دنیا به شمار می‌رود، اما ارتش این کشور تجربه عملی چندانی در هدایت نبردهای غیرکلاسیک و نیابتی ندارد و بیم آن می‌رود که اقلیت‌های قومی همانند اویغورها در همجواری منقطه پرمناقشه، برای چین دردسرساز شوند.

آسوشیتدپرس
پرچم گروه طالبان آسوشیتدپرس
ترکیه نیز یکی از بازیگران اصلی افغانستان است که مدت‌ها پیش از طریق دیپلماسی فرهنگی و نرم فتح الله گولن، نفوذ قابل توجهی در افغانستان یافت. ترکیه در شمار نیروهای ایساف، یکی از موفق‌ترین نیروها در تعامل با مردم افغانستان بود. اما این کشور نیز بر سر خریدهای تسلیحاتی و مناقشات مرزی در سوریه دچار تنش‌هایی با ایالات متحده و روسیه بوده است.

از سویی دیگر حضور قدرتمند اقتصادی چین در افغانستان، تهدیدی جدی جهت سرمایه‌گذاری‌های ترکیه در این کشور است. روسیه نیز نگاهی تردیدآمیز نسبت به اقدامات ترکیه در آسیای میانه دارد. مقامات ترکیه در آخرین اظهار نظر برای تامین امنیت فرودگاه کابل با حدود ۵۰۰ سرباز مستقر خود در افغانستان اعلام آمادگی کرده بودند که این موضوع ابتدا با واکنش قاطع طالبان و سپس موافقت این گروه روبرو شد. طالبان از ترکیه خواسته بود مانند سایر نیروهای نظامی خارجی افغانستان را ترک کند، اما بعد از حملات تروریستی داعش، این طالبان بود که از ترکیه درخواست می‌کرد تا تأمین امنیت فرودگاه را در دست بگیرد.

اما چرا فرودگاه بین‌المللی حامد کرزی کابل تا این حد برای ترکیه حائز اهمیت بوده است؟ شاید بتوان پاسخ را به افشاگری یکی از خبرگزاری‌های مسکو مرتبط دانست که از قصد و نیت ترکیه در اعزام دو هزار نفر از گروه‌های مسلح تحت حمایت این کشور در لیبی و سوریه به افغانستان خبر داده بود؛ گروه‌هایی نظیر لشکر الحمزات، صقور الشمال، لشکر سلطان مراد، تیپ سلیمان شاه، و سپاه مجد.

از آنجا که پاکستان رابطه نسبتاً خوبی با گروه طالبان دارد، حضور ترکیه در این کشور می‌تواند به رویارویی غیرمستقیم این دو نیز منجر شود. چنان که در هفته‌های گذشته، مارشال دوستم و نیروهایش که تحت حمایت ترکیه هستند، از برابر نیروهای طالبان در مزارشریف عقب نشینی کرده و به سمت مرز ازبکستان عقب نشستند.

به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید

سناریوی سوم، مربوط به گروه داعش خراسان است. گروهی که آن را شاخه‌ای از القاعده معرفی می‌کنند و در جنگ سوریه نیز حضوری بارز داشتند. این نام توسط نهادهای اطلاعاتی امریکا و در دوران باراک اوباما برای این گروه انتخاب شد. این گروه نبرد علیه روسیه در چچن و علیه آمریکا در سوریه و حتی حادثه یازده سپتامبر را در کارنامه خود دارد. چند ماه پیش از سقوط دولت اشرف غنی، بمب‌گذاری‌ها و حملاتی از سوی گروه داعش خراسان به دانشگاه کابل و چند مرکز دیگر صورت گرفت که بسیاری پیکان انتقاد را به سوی طالبان هدف گرفتند و سخنگوی طالبان نیز متعاقباً آن را نادرست خوانده و سلب مسئولیت کرده بود.

خلع یک دولت ضعیف در افغانستان برای بسیاری از کشورها یک تهدید بالقوه محسوب می‌شود. روسیه، ایران، چین و پاکستان بیش از هر کشور دیگری نگران این موضوع هستند که در نبود دولت افغانستان چه کسی سکان هدایت این کشور را برعهده داشته باشد. دولت‌هایی که از نظر جغرافیایی بیش از دیگران با افغانستان در ارتباط هستند، این نگرانی را حس کرده‌اند و در صدد به رسمیت شناختن طالبان هستند تا از این طریق بتوانند روند صلح و برقراری یک دولت یا امارت را در این کشور تسریع بخشند. هر چند وزارت خارجه ایران هنوز تصمیمی در این خصوص را به صورت جدی اعلام نکرده است.

با حمله داعش به فرودگاه بین‌المللی حامد کرزی کابل، این احتمال قوت گرفت که داعش -به عنوان یک نیروی دفاکتو (بالفعل) در افغانستان- همچنان تهدیدی فزاینده برای منطقه باشد و نیز خروج نیروهای آمریکا از عراق -طبق برنامه تعیین شده در اواخر سال میلادی جاری- می‌تواند به قدرت گرفتن دوباره داعش در منطقه بیانجامد. با در نظر گرفتن چنین سناریویی و برای رویارویی با گروهی تندروتر، طالبان از پتانسیل بازدارندگی بیشتری نسبت به دولت اشرف غنی برخوردار است. قراردادن طالبان در برابر داعش، هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی معقول‌تر به نظر می‌رسد، چراکه تفاوت‌های این دو گروه از نظر مذهبی و فقهی می‌تواند آنان را که شناخت نسبی از یکدیگر دارند به خود مشغول کرده و از اشاعه گروه‌های افراطی به سایر نقاط دنیا جلوگیری کند. همچنین طالبان از تجربه جنگی لازم در برابر داعش برخودار هستند.

سخنگوی طالبان در گفتگوی اختصاصی با یورونیوز: آمریکا زمینه حمله دلخراش به فرودگاه کابل را فراهم کرد
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا: اگر دولت آتی افغانستان حقوق بشر را رعایت کند با آن همکاری می‌کنیم
چالش‌های پیش‌روی اتحادیه اروپا؛ آیا بحران افغانستان برکیست دیگری به جان اروپا می‌اندازد؟
لازم به ذکر است که طالبان پیرو مذهب حنفی و داعش پیرو سلفیت است. طالبان در برابر داعش از ملایمت بیشتری نسبت به سایر اقلیت‌های مذهبی و مسائل اجتماعی برخوردارند. آنها نیروهایی هستند که با کمترین هزینه در برابر داعش توان ایستادگی دارند، و برای تأمین نیروهای خود دارای سیستم و روشی چندین ساله می‌باشند. ویژگی‌های نظامی، آموزشی، عقیدتی و اقتصدی طالبان در برابر داعش می‌تواند تاثیر بسزایی در حمایت کشورهای منطقه از روی کار آمدن طالبان داشته باشد.

تا کنون رفتار دیپلماتیک کشورهای همجوار با افغانستان حاکی از خودداری این کشورها از تعمیم شتاب‌زده علیه طالبان و مسائل داخلی این کشور بوده است. پرهیز کشورهای همجوار از دخالت نظامی در افغانستان را می‌توان به تجربه جنگ‌های نیابتی آنها در مناطق دیگر و شناخت و آگاهی آنها از افغانستان دانست. این کشورها درک درستی از این مسئله دارند که تصرف و استقرار یک دولت با حمایت خارجی در افغانستان، عقلانیت ابزاری ندارد. اما این که تا چه زمانی کشورهای منطقه می‌توانند در مسائل افغانستان درگیر نشوند و این روند دیپلماتیک ادامه داشته باشد، به هیچ عنوان مشخص و قابل پیش‌بینی نیست.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

امرالله صالح، معاون اول غنی در مطلبی در نشریه آلمانی اشپیگل گفته که حکومت طالبان را به رسمیت نمی‌شناسد و قصد تسلیم شدن ندارد.

آقای صالح پس از ورود طالبان به کابل، فرار کرد و به احمد مسعود، رهبر مقاومت ضد طالبان در دره پنجشیر پیوست. پس از فرار غنی به امارات متحده عربی آقای صالح خود را –بنا به قانون اساسی- سرپرست کشور در غیاب رئیس جمهور اعلام کرد.

آقای صالح در اشپیگل نوشته که "از نظر جغرافیایی ما منزوی هستیم، اما از نظر سیاسی و اخلاقی افغانستان با ماست."

او می‌گوید طالبان "هرگز به حل و فصل سیاسی باور ندارند.""آنها از ساده لوحی، خستگی و کوته بینی کاخ سفید در دوران ترامپ و بایدن سوء استفاده کردند."

او می‌گوید هنوز راه حلی برای تسلط طالبان وجود دارد: "پاکستان را با تحریم‌های خاص تهدید کنید ، خواستار حل و فصل سیاسی شوید و مقاومت ملی در پنجشیر به رسمیت شناخته و حمایت سیاسی کنید."

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

کمیسیون امور بین‌الملل کانون وکلای دادگستری مرکز در ایران با انتشار بیانیه نوشته است "تغییر خشونت‌بار و قهرآمیز نظام جمهوریت در افغانستان و تصرف مناطق مختلف و پایتخت این کشور توسط گروه طالبان به زور اسلحه، به هیچ وجه نمی‌تواند اقدامی مشروع تلقی گردد." کانون وکلا استدلال کرده که کشورها باید از به رسمیت شناختن و شناسایی چنین حکومت‌هایی "تا زمانی که مبتنی آرای مرده در یک انتخابات دموکراتیک نباشد خودداری نمایند". کانون وکلا ضمن اعلام همبستگی با مردم افغانستان نوشته "از نظام مشروع و مبتنی بر جمهوریت و حاکمیت ملی در افغانستان و همچنین مقاومت به‌حق علیه تجاوز خارجی و خشونت طلبان داخلی پشتیبانی می‌نماید". کانون وکلا در این اطلاعیه از دولت ایران درخواست کرده "تا حدأکثر تسهیلات ممکن را برای این پناهجویان افغان فراهم کند.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

آخر هرات و میمنه آسان سقوط کرد
پروانه در حوالی پروان سقوط کرد

گنجشک ِ زخم خورده‌ی این روزهای شهر
از آسمان صاف خراسان سقوط کرد

کابل شبیه بغض زمین‌گیر چرخ بال
در دره‌های سبز بدخشان سقوط کرد
*
رستم! از این مسیر به جایی نمی‌رسی
برگرد از سفر که سمنگان سقوط کرد

پرواز را چگونه به خاطر بیاورد
انسان که از پرنده‌ی بی‌جان سقوط کرد

موسی عصمتی
لینک کانال اشعار موسی_عصمتی @bicheshmdasht2

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

نکات مهمی از سخنرانی لطیف پدرام:
بزرگترین اشتباه مردم افغانستان اعتماد کردن به آمریکا بود.
ما رفتن غنی را به فال نیک میگیریم. او یک فاشیستی بود که تاجیکان را به چندین قوم بدل کرد. و فاشیستی بود که در پوست دموکراسی پنهان شده بود و خطرناکتر از طالبان بود.
طالبان قانون بازی را شکستند آنها هیچگاه نمیتوانند از جایگاه امارت اسلامی دیگران را نیز در حکومت شریک سازند. (چون نفس این نظام مبتنی بر تک روی و تمرکزگرایی است)
مقاومت پنجشیر یک مقاومت برحق است. تاجیکان نمیتوانند منحیث یک قوم بزرگ در افغانستان/خراسان به این بی عدالتی لبیک بگویند.
مقاومت در افغانستان ادامه خواهد داشت تا زمانی که طالبان به عدالت تمکین کنند و به عدالت سر فرو آورند.
در توضیع تذکره الکترونیکی و افغانیزه کردن کشور آقای صالح بیشتر از غنی نقش داشت و من هیچگاه نمیتوانم او را ببخشم.
احمد مسعود بچه یک قهرمان است و خون قهرمان در رگ های او جاریست او هم میتوانست افغانستان را ترک کند ولی اینکار را نکرد. همه ما از او حمایت میکنیم.
ما اگر اسلحه نداریم، قدرت عظیمی از رسانه های جهانی را با خود داریم و ما پیروز میشویم.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

این پست را عباس عبدی در کانال تلگرامی خود منتشر کرده با عنوان نظر کارشناسی پیرامون آنکه آیا طالبان تغییر کرده یا نه ؟

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

خاورمیانه هرگز روی صلح و آرامش نخواهد دید!
علی مرادی مراغه ای

محال است روزی بیاید و به این زودی ها جنگ تمام شود و خاورمیانه روی صلح و آرامش بر خود ببیند!.
انگار مدتی بود بازار فروش سلاح کساد شده بود و طالبان آورده شدند و البته هر کدام از قدرتهای جهانی و کشورهای منطقه نیز در پی کلاهی از این نمدِ بدبخنی مردم افغانستان بودند و هستند.

غالبا گفته می شود طالبانِ امروز با طالبانِ بیست سال پیش فرق دارند و مدرن و پیشرفته شده اند...!
می گویم مگر در طول این بیست سال این گروه رفته بودند به کنجِ کتابخانه ها یا برای مطالعات تکمیلی به دانشگاههای شیکاگو، کمبریج یا آکسفورد...رفته بودند که مدرن و عوض شده باشند؟!
آنها در بالای کوهها یا پایین دره ها بودند و گاهگاهی هم برای تنوع و یا براینکه، آرمان خشونت طلبی شان، کمرنگ و فراموش نگردد هر از چندی به شهرها می آمدند تا بمبی به میان مردم انداخته یا مثلا مدرسه ایی دخترانه را منفجر کنند...

گروههایی چون طالبان، برای غرب و تمامی این کشورها که از این گروه به نوعی حمایت میکنند فوائد عدیده ایی دارند و حکایتش شبیه «قدرخان» راهزن معروف آذربایجان است در زمان حکمرانی مرحوم امیرنظام گروسی!.
در آن زمان، آوازه جلادت و صلابت قدرخان در همه جا پیچیده و ترس و وحشتی عظیم در دل مردم انداخته بود، روزی که پایان مأموريت امير نظام گروسی در آذربایجان فرارسید، كس فرستاد و «قدر خان» را امان داد تا در یکی از منزلگاههای بین راهی ملاقاتی با او داشته باشد.
امیرنظام به «قدر خان» فهماند كه آن همه هيبت و باد و بروت را او برايش ساخته و گرنه چیزی نیست و هر آینه میتوانست او را از بین ببرد اما نگهداشته است...!
قدرخان سر تعظيم فرود آورد و گفت:
از شاهزاده سؤالی دارم، چرا اینهمه محبت در حق من روا می داشتی؟!
مرحوم امير نظام گروسی پاسخ داد:
اگر تو نبودی و ماجرای تو نبود، اداره اين منطقه حساس در كنار روس و عثمانی برايم دشوار بود و من می بايست «قدرخان»ی می ساختم كه هر گاه مشکلی داشتم با استعانت از آوازه خشونت و صلابت تو آن را حل می كردم...!

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

گزارش شده است که چندین هزار رزمنده ضد طالبان در دره‌ای دورافتاده با ورودی باریک، در فاصله حدود ۵۰ کیلومتری از کابل، پایتخت کابل برای مقاومت علیه طالبان آماده شده‌اند. این اولین بار نیست که دره شگرف و خیره‌ کننده پنجشیر نقطه عطفی در تاریخ پرتلاطم معاصر افغانستان بوده است؛ یکبار در دهه ۱۹۸۰ میلادی سنگری علیه نیروهای شوروی بود در دهه ۹۰ هم علیه طالبان مقاومت کرد. جبهه مقاومت ملی افغانستان، گروهی که اکنون در آنجا حضور دارند یک بار دیگر قدرت این دره را به یاد جهانیان آورد.
علی نظری، مسئول روابط خارجی این گروه به بی‌بی‌سی گفت:"ارتش سرخ با تمام قوتش نتوانست ما را شکست بدهد...و طالبان هم ۲۵ سال قبل...می‌خواستند این دره تصرف کنند ولی ناکام شدند و شکست سختی مواجه شدند."

Taliban says Pakistan is their second home. I thought Afghanistan was their second home, Pakistan first.


Mohamad Ali Abtahi @abtahi_m · 15h
طالبان بخش مذاکره را برعهده گرفته
داعش بخش انفجار
وقتی ایديولوژی هردوشان یکی است تقسیم کار می کنند
أفغانستان
طالبان
داعش

حداد عادل : باید از تجربیات طالبان در زمینه کشت گیاهان دارویی استفاده کنیم.
هادی مهرانی @hadimehrani1 · 16h
این منظورش خشخاش نیست ؟
کشت گیاهان دارویی Neutral face خب داداش بگو تریاک دیگه
Mostafa Mostafavi مصطفی مصطفوی @wwwwmostafa · 3h
تبادل تجارب با جنایتکاران_تاریخ_ترور_و_خشونت و کشتار، برازنده کسانی نیست که 43 سال قبل انقلابی را برای رهایی و آزادی انسان داشته اند، برای خود ماموریت رهایی بخشی جهانی قائلند، عاقبت این آزادیخواهان در همفکری و همنشینی با جنایتکاران نیست طالبان_ترور_خشونت_و_تحمیل

مصطفی تاجزاده @mostafatajzade · 23h
پرسش‌های استراتژیک: چرا ولایت_فقیه که بنیانگذار نظام آن را رهائی‌بخش از چنگال استبداد و استعمار و پاسخگوی نیاز انسان و جهان معاصر و سازگار با جمهوری می‌دانست، به تدریج به حکومت اسلامی از نوع امارت_اسلامی طالبانی میل پیدا کرده؟ مشکل از نظریه است یا از مجری آن یا از هر دو؟

Fariba Qolizadeh @FaribaQolizadeh · 19h
همه هدفم برای کار و ادامه تحصیل بازگشت به افغانستان بود... میخواستم وقتی بر میگردم آنقدر قوی باشم که کارهای بزرگی برای وطنم بکنم... ی روزی یکی بهم می گفت فریبا اگه هیچ کار دیگه ای هم نتونی بکنی مطمئن باش چند سال دیگه میتونی در بامیان استاد دانشگاه بشی... امروز خواندم که اساتید زن دانشگاه کابل اخراج شدن... لعنت به همه حامیان طالبان و همه وطن فروشان که تمام رویاهای مهاجرانی مثل من را بر باد کردین...

Jamaluddin Mousavi @Jamal_Mousavi · 12h
مجاهدین در افغانستان علیه حکومتهای چپ‌ شوریدند و‌گفتند که آنها مسلمان نیستند، طالبان علیه مجاهدین شوریدند و‌گفتند که مجاهدین به اندازه کافی مسلمان نیستید. حالا داعش می‌گوید که طالبان آنطور که باید مسلمان نیستند. روز به روز هم سطح خشونت بالاتر می‌رود.

زینب کریمیان @zeynabkarimian · Aug 26
با ما از طالبان حرف نزنید!
رشته تئاتر برای دختران هنرستان سوره ممنوع شد

Marzia Hussaini @marziahussaini0 · 21h
اساتید زن دانشگاه های کابل اخراج شدند.
حاصل بیست و دو سال تحصیل و تلاش یک زن در حکومت طالبانیزم…

This comment was minimized by the moderator on the site

سفیر سابق طالبان در پاکستان به بی‌بی‌سی گفته است که این گروه هیچ برنامه ای برای تکرار سختگیری های گذشته ندارد و از حالا تعهدات خود را برآورده کرده است.

ملا عبدالسلام ضعیف که اخیرا در مذاکرات صلح افغانستان شرکت داشته گفت: "زندگی مردم در حال حاضر عادی است. آموزش زنان شروع شده و زنان می توانند سر کار بروند."

یک روز پیشتر سخنگوی طالبان از زنان شاغل خواسته بود تا زمان تنظیم تدابیر امنیتی در خانه بمانند و سر کار نروند.

آقای ضعیف گفت که برخی افغان ها هرج و مرج در فرودگاه کابل را دستاویزی برای ترک کشور بدون داشتن مدارک لازم قرار داده اند.

او همچنین از پوشش خبری درباره طالبان که گفت تصویر بدی از آنها ارائه می کند انتقاد کرد.

آقای ضعیف گفت: "این یک توطئه بزرگ علیه طالبان است، این تصور را به مردم می دهد که طالبان وحشتناک و ضد مردم است، با تحصیل مخالف است."

او افزود: "وقتی با مردم در کابل تماس می گیرم آنها در آنجا رضایت دارند. طالبان از مردم انتقام نمی گیرد، حتی کسانی که به فرودگاه می روند، طالبان مانع نمی شود به صورت قانونی به فرودگاه بروند."

This comment was minimized by the moderator on the site

خوشحالی بی‌دلیل!
محافلِ خرد و کلانی که در گوشه و کنار جهان از سیطرۀ طالبان بر افغانستان ابراز خوشحالی می‌کنند، بنا بر منافع خاص خود، قاعدتاً دلیلی برای این کارشان دارند، اما خوشحالی بخشی از جناح اصولگرا در این ایران از سلطۀ طالب‌ها بر کشور همسایه، بر چه پایه‌ای استوار است؟
در واقع هیچ مبنایی برای خوشحالی اصولگرایان از ظهور دوبارۀ طالبان در افغانستان وجود ندارد و آنها فقط در این مورد خود را فریب می‌دهند!
می‌پرسید چرا؟ توضیح می‌دهم.
آیندۀ طالبان در افغانستان از دو حال خارج نیست.
یا آنها در مواضع افراطی گذشتۀ خود تجدیدنظر می‌کنند و با تشکیل دولتی فراگیر با حضور همۀ احزاب دارای نفوذ اجتماعی، مشروعیت لازم را برای ادامۀ کمک‌های بین‌المللی به منظور توسعۀ افغانستان به دست می‌آورند که در آن صورت، به صورت عاملِ سرزنش و شماتتی برای اصولگرایانی در خواهند آمد که از یک سو قدرت سیاسی را در انحصار خود می‌خواهند و از سوی دیگر بر ادامۀ تشنج با قدرت‌های جهانی اصرار می‌ورزند.
و یا اینکه در صدد تحمیلِ سیاست‌های خشونت‌بار گذشتۀ خود علیه زنان و اقلیت‌های مذهبی و حذف نیروهای سیاسی رقیب برمی‌آیند که در آن صورت نیز نه فقط هرگونه نزدیکی با آنها به موضوعی شرم‌آور و چندش‌برانگیز تبدیل می‌شود، بلکه حفظ نظم و ثبات در افغانستان نیز به دلیل مخالفت فعالانۀ اقشار مدرن‌تر آن کشور به خطر می‌افتد و موج تازه‌ای از آوارگان به سوی ایران سرازیر می‌شود که این هم در درجۀ نخست دودش به چشم اصولگرایان حاکم بر کشور می‌رود!
با این حساب، خوشحالی برای چه؟
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

نکات بسیار جالب از سردار قاآنی؛ متخصص امور افغانستان و فرمانده سپاه قدس:

در خصوص رویدادهای چند روز گذشته افغانستان باید گفت که افغانستان مرز ابی ندارد و هم اکنون راحت‌ترین راه برای رفع نیاز‌های انها، از مسیر‌های ایران و خصوصا را‌ه اهن هرات- خواف - چابهار خواهد بود. اگر مرزهای ایران بسته بماند، اقتصادشان در چند ماه از هم خواهد پاشید.

اشرف غنی ضد ایرانی بود و چون پشتش به امریکایی‌ها گرم بود و هیچ‌کاری را بدون مشورت انها و بدون هماهنگی با زلمای خلیل زاد جاسوس انجام نمی‌داد، خیلی مغرور شده بود و روابطش را با ایران بخاطر حرف‌هایی که زد برای همیشه تخریب کرد.
ولی طالبان مجبور است روابطش را با ایران بهبود بخشیده و ایران و شیعیان افغانستان را راضی نگهدارد، وگرنه گرسنگی و قحطی به سراغشان خو‌اهد امد و به دنبال ان طغیان مردم گریبان امارات متزلزل انها را خواهد گرفت! آمریکایی‌ها خیلی مخالف ساخت راه آهن یاد شده و نیز هرگونه مسیر ترانزیت از ایران بودند، و اکنون هیچ مانعی برای اتمام ان پروژه‌ها نیست.
از مقدمه بالا چنین می‌توان نتیجه گرفت :

۱) همسایگی با طالبانِ خنثی و نرمالیزه شده نسبت به ایران و تشیع، از همسایگی با امریکای قدرتمند و پیشرفته و تروریست، که دشمن درجه یک ایران بوده و همیشه در حال توطئه بر علیه کشورمان است، قطعا خیلی بهتر است. افغان‌های گرسنه و محروم بسیار کم خطر‌ترند.
۲) با اتمام راه آهن یاد شده و دیگر پروژه‌های جاده‌ای، و با توجه به نیاز مبرم افغانستان به کالاهای ایران، صادرات و حق ترانزیت ما به افغانستان چندین برابر گذشته خواهد شد. یادمان نرود که انفجارهای بزرگ در گذرگاه مرزی اسلام قلعه که تقریبا در مقیاس بندر بیروت بود، قطعا کار امریکا یا اسراییل بود در ادامه جنگ اقتصادی بر علیه ایران؛ بنابراین مرزهای شرق کشورمان امن‌تر خواهند شد و صادرات و ترانزیت کالا بسیار شکوفاتر و پر رونق‌تر
۳) امریکا ده پایگاه بزرگ و کوچک علنی و ده‌ها پایگاه جاسوسی پنهان در افغانستان داشت برای مهار ایران! همه آنها برچیده خواهند شد و از سمت شرق و حدود ۹۰۰ کیلومتر مرز با افغانستان و حتی با پاکستان تا حدود زیادی خیالمان راحت‌تر از گذشته خواهد شد. خصوصا آنکه پایگاه‌های ازبکستان و قرقیزستان در ده سال گذشته تخلیه شده‌اند.
۴) طالبان برای جلب نظر ایران، در همه نقاط با داعش وارد جنگ شد و انها را نابود و مضمحل کرد.
۵) طالبان برای جلب نظر ایران، به تروریست‌های جندالشیطان ( تفاله‌های ریگی) که در افغانستان ‌چندین پایگاه داشتند، حمله کرده و آنها را نابود کرده و بخشی از آنها نیز زخمی به پاکستان فرار کردند. با توجه به نزدیکی عمران خان پاکستانی به ایران، گروه‌های تروریستی در شرق کشورمان عملا تارومار و یا اواره شده‌اند.
۶) طالبان رسما اعلام کرد اجازه نمی‌دهد از خاک افغانستان برای حمله به کشورهای همسایه استفاده شود.
۷) به نظر می‌رسد تحولات افغانستان تاکنون با تدبیر و هوش ایرانی‌ها به نفع منافع ملی کشورمان بوده و صددرصد به زیان آمریکای تروریست!
۸) با از هم پاشیده شدن ارتش ۳۰۰ هزار نفری و پوشالی ساخت امریکا در افغانستان در ظرف مدت فقط دو هفته، دشمنان ارتش‌های مردمی و بسیجی (که در کشورهای محور مقاومت، مکمل ارتش‌ هستند، همچون حشدالشعبی در عراق، حزب‌الله در لبنان، و جیش‌الوطنی در سوریه و انصارالله در یمن) سکوت اختیار کرده‌اند! ده‌ها هزار توئیت کاربران عراقی در ۲۴ ساعت گذشته به نفع حشدالشعبی، گویای این ادعاست.
۹) آمریکا بازنده اصلی، و ایران پیروز اصلی میدان این آوردگاه جنگ نرم و اطلاعاتی بود.
۱۰) ایران می‌تواند به طالب‌ها بفهماند که اگر هنجارشکنی نکنند و خصوصا نسبت به شیعیان هیچ‌گونه آزار و تحدی و تعدی نداشته و پای ترکیه و نیز عربهای عبری خلیج فارس (عربستان، امارات و حتی قطر) را به افغانستان باز نکنند، ایران به پیشرفت افغانستان و بازسازی آن و برآورده کردن نیازهای آنها کمک خواهد کرد.

در صفحه شطرنج ایرانی، امریکای مغرور و ناشی با چند حرکت ایران کیش و مات شد. شرق و شمال شرق ایرانِ بزرگ برای مدت‌ها از لوث وجود نحس امریکایی‌ها پاک و ایمن خواهد گشت.

This comment was minimized by the moderator on the site

شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان در دوشنبه پایتخت تاجیکستان، با امام‌علی رحمان، رئیس جمهوری تاجیکستان دیدار کرده است. تاجیکستان تأکید کرده که تاجیکان در دولت آینده افغانستان باید "جایگاه شایسته" داشته باشند.
رئیس جمهوری تاجیکستان در این دیدار تأکید کرده که برای حل فوری مشکلات سیاسی و امنیتی افغانستان باید هرچه زودتر یک دولت فراگیر با حضور همه اقلیت‌های ساکن این کشور ایجاد شود.
در خبرنامه دفتر مطبوعاتی ریاست جمهوری تاجیکستان آمده که وضعیت فعلی افغانستان از موضوع‌های اصلی در دیدار محمود قریشی با امامعلی رحمان بوده است.
رئیس جمهور تاجیکستان گفته که این کشور "همه‌گونه بی‌قانونی، قتل، غارت و تعقیب و ظلم علیه مردم افغانستان، به‌خصوص تاجیک‌ها، ازبک‌ها و اقلیت‌های دیگر ملی را قاطعانه محکوم می‌کند".
عصر امروز محمود قریشی در ادامه‌ سفر منطقه‌ای از دوشنبه به تاشکند، پایتخت ازبکستان رفت.

This comment was minimized by the moderator on the site

ما به افغانها خيانت كرديم

رايان كراكر
سفير اسبق آمريكا در افغانستان
نيويورک تايمز

ما آمريكاييها نقاط قوت زيادی داريم اما از موهبت صبر استراتژيک بی بهره‌ايم. البته ما توانسته‌‌ايم در برخی مواقع حياتی اين صبر را به كار بگيريم. برای مثال در جنگهای انقلاب و جنگ جهانی دوم صبر استراتژيک را به كار گرفتيم و كنگره هم تهديد نكرد كه اگر جنگ تا سال 1944 پايان نيابد، بودجه جنگ را قطع ميكند.
در كره‌جنوبی بعد از گذشت 70 سال از آتش‌بس‌ بی نتيجه بين دو كره، ما هنوز 28 هزار سرباز داريم. اما صبر ما هميشه يک عنصر ثابت نبوده است. و اين صبر در افغانستان به نمايش درنيامد و دنيا ديد كه چطور طالبان به كابل هجوم برد. 
همچنان كه تحولات افغانستان به پيش ميرود، گذشته محو ميشود و سوالات يكی پس از ديگری مطرح ميشوند؛ چطور اين اتفاق افتاد؟ چطور ما نتوانستيم اين اتفاقات را پيش‌بينی كنيم؟
چرا نيروهای امنيتی افغانستان سلاح‌شان را زمين گذاشتند؟ چرا ما درباره فساد در افغانستان اقدامی نكرديم؟ فهرست سوالات طولانی تر هم هستند.
اما يک سوال جامع در اين فهرست وجود دارد و آن اينكه آيا فقدان صبر استراتژيک ما در مواقع حياتی از جمله در دوران بايدن موجب وقوع اين اتفاقات شد؟
اين فقدان به ائتلاف ما ضربه زد، دشمنان ما را جسور كرد و خطر ناامن شدن ما را افزايش داد.
اين فقدان همچنين 20 سال كار و فداكاری را به باد داد. هدف آمريكا در افغانستان هميشه روشن و واضح بوده است؛ اطمينان حاصل كردن از اينكه خاک افغانستان هرگز بار ديگر برای حمله به امريكا مورد استفاده قرار نخواهد گرفت.
حضور ما در افغانستان هرگز با هدف ملت‌سازی يا استقرار يک دموكراسی جديد يا حتی تغيير رژيم نبوده است.
پيامی كه دولت بوش پس از حملات 11 سپتامبر به طالبان ارسال كرد كاملا واضح بود: اگر رهبر القاعده را تحويل بدهيد با شما كاری نخواهيم داشت.
اما طالبان در عوض تصميم گرفت با امريكا بجنگد. وقتی كه طالبان در اين جنگ شكست خورد، ماموريت اساسی ما در اطمينان حاصل كردن از اينكه افغانستان هرگز به عنوان پايگاهی برای حمله به آمريكا مورد استفاده قرار نميگيرد، تغيير نكرد.
اما مسير ما برای تحقق اين هدف بسيار پيچيده‌تر شد و تحولاتی كه در طول اين مسير رخ داد، به صبر نياز داشت.
در ژانويه سال 2002 وقتی كه وارد پايگاه هوايی بگرام شدم تا مسووليت سفارت آمريكا در افغانستان را برعهده بگيرم، افغانستان هيچ نداشت.
هيچ دولتی بر سر كار نبود، هيچ نهادی شكل نيافته بود، ارتشی در كار نبود، نيروی پليس وجود نداشت و فقط خلأ قدرت مشاهده ميشد. خلأيی كه بسياری از بازيگرانی كه قصد آسيب زدن به ما را داشتند، سعی در پر كردنش داشتند.
حامد كرزی تنها چند هفته قبل از من به عنوان رييس دولت انتقالی به افغانستان آمده بود.
من و او وقت زيادي را در هفته‌های اول با هم صرف گفت‌وگو كرديم. او هرگز از وظيفه بزرگی كه برعهده‌اش بود ترسي به خود راه نداد. در اتخاذ تصميمات ترديدی به خودش راه نميداد. بسياری از تصميماتش خوب بودند و برخی ديگر خير. او چشم‌انداز افغانستانی امن را در سر داشت كه تهديدی برای هيچ كشوری محسوب نشود. البته رسيدن به چنين هدفی به روندی طولانی نياز داشت اما او گفت كه صبر لازم برای طی كردن اين روند را دارد.
بنابراين ما حداقل در ابتدا كار را شروع كرديم. كمک به افغانستان برای ايجاد ثبات و ساختن جامعه‌ای آزاد بهترين راه برای دستيابی به اهداف امنيتی خودمان هم بود.
اين هدف حمايت همه‌جانبه گنگره را هم پشت سر خود داشت و ده‌ها هيات از كنگره آمريكا برای بازديد از اين روند به كابل سفر كردند.
نخستين هياتی كه از افغانستان بازديد كرد، هياتی بود كه به رياست رييس كميته روابط خارجی سنا به كابل آمده بود و او كسی نبود جز جو بايدن.
بايدن از مدرسه‌ دخترانه‌ای كه با حمايت آمريكا آغاز به كار كرده بود، بازديد كرد. بايدن يكی از مهمترين حاميان اين اقدامات در افغانستان بود. او ميفهميد كه تغييرات اجتماعی تا چه اندازه اهميت دارند و درک ميكرد كه اين كارها هم وقت ميبرد و هم به صبر زيادی نياز دارد.
اگر چه آمار و ارقام در افغانستان هرگز قابل اعتماد نبودند اما آمريكا تخمين ميزد كه وقتی طالبان شكست بخورد حدود 900 هزار بچه مدرسه‌ای در افغانستان وجود داشت كه همه آنها پسر بودند. وقتی كه من به عنوان سفير آمريكا در افغانستان در سال 2012 اين كشور را ترک كردم، 10 سال بعد از آن بازديد از آن مدرسه دخترانه، تعداد دانش‌آموزان در افغانستان به حدود 8 ميليون نفر رسيده بود و 37 درصد از اين تعداد دختر بودند.
مهم است كه در ذهن داشته باشيم كه اين پيشرفت به هيچ ‌وجه مختص به تلاشهای آمريكا يا نهادهای بين‌المللی نبود
@khabarestan_ir

This comment was minimized by the moderator on the site

رنج تکرار تاریخ در افغانستان
جلال خوش چهره
2 شهریور 1400
بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، واقعیت پایدار خاورمیانه را باردیگر به رخ کشید؛ اینکه تاریخ در این جغرافیا برخلاف دیگر نقاط جهان، مسیر خطی و رو به جلو ندارد.

سیر تاریخ در خاورمیانه دوار و گردشی است. همه چیز به روز اول خود باز می‌گردد، حتی اگر مانند افغانستان این گردش بیست سال به طول انجامد؛ یا در مصر پس از بهار عربی که نزدیک یک‌ سال به طول انجامید؛ در عراق که سرانجام بازگشت دیکتاتوری نزدیک به رژیم بعث دور از انتظار نیست؛ لیبی که حالا بخت فرزند «معمر قذافی» برای کسب قدرت در این کشور بی‌سامان بیش از دیگران شده است؛ تجربه سوریه، سودان، الجزایر، و حتی تونس که رفته رفته به گذشته خود نزدیک می‌شود.

اینکه خاورمیانه محکوم به تکرار تاریخ است را نمی‌توان به تمامی متوجه قدرت‌های استعماری و امپریالیستی دانست. در این صورت نقش مردم بومی، خصلت‌ها و عادات و رویکردهای آنان، به عنوان اصلی‌ترین نیروی تأثیرگذار در هر تحول سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نظامی کجاست؟ افغانستان مصداق روشنی از انفعال مردم در برابر سرنوشت تلخی است که برای آنان رقم زده شده است.

ممکن است این نوشته در روزهای تلخی که مردم رنج‌دیده افغانستان دچار آن هستند، گزنده بنماید. با این‌حال نمی‌توان بدون نقد آنچه واقعیت‌ها را می‌سازد، خرده گرفت که چرا تاهمیشه قدرت‌های بیرونی به مردم و سرزمین افغانستان به عنوان ابزار و پروژه نگریسته‌اند؟ چرا افغانستان حداقل از دوقرن پیش صحنه رویارویی استراتژی‌های متعارض میان قدرت‌های رقیب بیگانه بوده است؟ چرا مردم افغانستان به‌رغم مقاومت نستوه در برابر ارتش‌های بیگانه، اما در ایجاد «ملت- دولت» چنین ناتوان و سرخورده باقی مانده‌اند؟
«جوبایدن» در سخنرانی توجیه‌گرانه‌اش برای چرایی خروج نظامیان این کشور از افغانستان، دلایلی را برشمرد. فارغ از همه نگاه‌های انتقادی به تصمیم او و پیامدهای آن، نمی‌توان برخی نکات کلیدی و قابل تأمل در این سخنرانی را نادیده گرفت. نخستین اشاره و تأکید رئیس‌جمهوری آمریکا در این سخنرانی تاریخی، می‌تواند برای مردم خاورمیانه عبرت‌آموز و روشنگر باشد. او گفت؛ مأموریت نظامیان امریکایی در اشغال افغانستان، سرکوب القاعده و دور کردن خطر تروریسم از ایالات متحده بوده است. از این رو امریکائیان هیچ مأموریت یا وظیفه‌ای دیگری برای «ملت- دولت » سازی در افغانستان نداشته و نخواهند داشت. بایدن به صراحت همه ادعاهای نمایشی گذشته دولتمردان امریکایی را کنار گذاشت و تصریح کرد که منافع امنیتی امریکا در اولویت هراقدام این کشور در افغانستان - و بی‌تردید در هر نقطه از جهان و به ویژه خاورمیانه - است. بایدن ناکامی دولت قانونی در افغانستان را مربوط به فساد دولتمردان این کشور و بی‌عملی مردم افغانستان در مبارزه با فساد و در این حال ناتوانی آنان در ایجاد توافق میان یکدیگر خواند. او گفت که نمی‌تواند با سربازان امریکایی از مردمی دفاع کند که خود حاضر نیستند برای حقوق خود وارد کارزار شوند.

صراحت کلام بایدن اگرچه این احساس تلخ را میان مخاطبان ایجاد می‌کند که امپریالیست‌ها همواره منافع خود را دنبال کرده و از دیگران با پوشش‌های فریبکارانه بهره برده‌اند، اما منطق جاری در کلام او را نمی‌توان نادیده گرفت. افغانستانی‌ها کارنامه موفقی در مقاومت و جنگ بی‌امان با بیگانگان دارند اما به همین اندازه در ایجاد صلح و توافق میان یکدیگر ناکام بوده‌اند. آنان در بیرون راندن بیگانگان از سرزمین خود هرگز از پا ننشسته‌اند اما وقتی برای همان سرزمین لویی جرگه تشکیل داده‌اند، با دستاویز کردن مذهب و قوم، نه تنها مفهوم ملت ، بلکه دولت سازی را هم دور از تحقق کرده‌اند.

مهم‌تر اینکه مردم افغانستان به‌هنگام جنگ از جان مایه می‌گذارند اما دریغ از چنین جهاد نستوه در بزنگاه ایجاد « ملت- دولت». بدتر آنکه تجربه تلخ خروج نظامیان امریکایی و دیگر ارتش‌های ناتو از افغانستان، نشان داد که افغانستانی‌ها با گذشت بیست سال استقرار دولت قانونی، نه تنها از فرصت‌ها برای تحقق ایجاد «دولت – ملت» بهره نگرفته‌اند بلکه این موهبت را به گونه اعانه از همان اشغالگران طلب کرده و می‌کنند. نخبگان رسمی این کشور در کارنامه خود هیچ نشان درخشانی از پاکدستی ندارند. نخبگان غیر رسمی در سودای خروج هرچه فوری‌تر از کشور هستند و مردم بی‌پناه یا با آویختن به بال‌های هواپیماهای نظامی آمریکا، فرار را بر قرار ترجیح داده‌اند و یا محکوم به سرنوشتی هستند که قرار است دولت امارات اسلامی برایشان رقم بزند.
احقاق حقوق ملت افغانستان و مقاومت در برابر ارتجاع طالبان، با فرار از سرزمین و یا برپایی تظاهرات اعتراضی و آتشین در بیرون از مرزهای افغانستان ممکن نیست.
این حجم از ولع خروج از کشور، نه تنها طالبان را در موضع ضعف قرار نمی‌دهد، بلکه امکان استقرار آسان امارات اسلامی را بدون دغدغه مقاومت‌های مردمی فراهم می‌کند. مردم افغانستان باید مانند شرزه‌گی دوران جنگ با ارتش‌های بیگانه، از دستاوردهای خود برای آینده کشورشان و در درون خاک خود دفاع کنند؛ همانگونه که اکنون «احمد مسعود» به همراه یارانش در دره پنجشیر پایدار مانده‌اند.
مسیر تاریخ در خاورمیانه و خاصه مردم افغانستان هنگامی پیشرفت خطی خواهد یافت که مردمانش فارغ از وابستگی‌های کاهنده، خود را از گردش تاریخ کشورشان دور کرده و در اندازه یک ملت، دولت خود را براساس معیارهای جهانی بنا کنند.

This comment was minimized by the moderator on the site

بیانیه پیمان ملی تاجیکستان درباره افغانستان
پیمان ملی تاجیکستان، یک سازمان مربوط به مخالفین تاجیک که فعالیتش در این کشور ممنوع است، از وضعیت افغانستان ابراز نگرانی کرده است.
در بیانیه این سازمان که اخیرا به نشر رسیده، تحقق ثبات و امنیت در افغانستان برای کشورهای منطقه مهم خوانده شده‌است. پیمان ملی تاجیکستان اظهار امیدواری کرده که در افغانستان یک حکومت شامل همه گروه‌ها و قوم‌ها ایجاد شود و خلاء حکومتی هر چه زودتر به پایان برسد.
به گفته پیمان ملی تاجیکستان، در "۲۰ سال گذشته ملت شریف و برادر افغان در مسائلی به مثل آزادی بیان، تأمین حقوق و آزادی‌های شهروندان، به ویژه زنان دستاوردهای مهمی داشته است. حفظ این دستاوردها در آینده برای تأمین صلح و ثبات در این کشور و منطقه مهم است".
در پیمان ملی تاجیکستان، انجمن آزاداندیشان تاجیک، جنبش اصلاحات و رشد، انجمن مهاجرین آسیای مرکزی و حزب ممنوع‌شده نهضت اسلامی عضویت دارند. همه این سازمان‌ها در خارج از تاجیکستان فعالیت می‌کنند.


رسانه‌ها و کارشناسان هند نسبت به تاثیر قدرت‌گیری مجدد طالبان در افغانستان بر وضعیت کشمیر هند، منطقه‌ای که در سه دهه گذشته شاهد ناآرامی بوده است، ابراز نگرانی کرده‌اند. سوبراهمانیام جایشانکار، وزیر خارجه هند، در جلسه ۱۹ اوت شورای امنیت سازمان ملل گفت که وضعیت افغانستان نگرانی‌های بین‌المللی بابت پیامدهایش برای امنیت منطقه‌ای و جهانی را افزایش داده است.

برنامه این هفته به عبارت دیگر: پاکستان و صلح در افغانستان؛ لطیف پدرام
لطیف پدرام سیاستمدار، شاعر و رئیس حزب کنگرهٔ ملی افغانستان و مهمان این برنامه به عبارت دیگر، یکی از اعضای هیئتی از سیاستمداران افغان است که در همان روز تسخیر کابل توسط طالبان با طرح‌هایی برای صلح و مذاکره با مقامات ارشد پاکستان وارد آن کشور شدند: «همه ما یک نظر خیلی مشخص داشتیم...و آن این بود که خشونت نشود درافغانستان یک، و افغانستان باید غیر متمرکز بشود...» وظیفه‌ای که به نظر آقای پدرام عمدتا بر دوش خود مردم افغانستان است: «خوب این وظیفه رهبران سیاسی افغان افغانستان است که باید در کابل کنفرانس بگیرند، اعلام موضع بکنند و بگویند که بله ما می خواهیم یک...دولت غیر متمرکز بسازیم». طرح‌های این گروه چه بود؟ و آیا با تسلط کامل طالبان بر افغانستان این مذاکرات تاثیری بر اوضاع خواهد داشت؟

بحران افغانستان؛ چین آمریکا به داشتن سیاست خارجی 'خودخواهانه' متهم کرد
چین از خروج آمریکا از افغانستان انتقاد کرده و واشنگتن را به داشتن اولویت‌های "خودخواهانه" در سیاست خارجی متهم کرده است. وانگ ونبین، سخنگوی وزارت امور خارجه در یک نشست خبری گفت: "ایالات متحده می‌تواند به طور غیرمنتظره‌ای در کشوری مستقل مداخله نظامی انجام دهد و نیازی به پاسخگویی در مورد رنج مردم این کشور ندارد". وی افزود: "ایالات متحده می‌تواند خودسرانه سایر کشورها را بدون پرداخت هیچ گونه هزینه‌ای سرکوب کند و به آنها زور بگوید." کارشناسان می‌گویند خروج از افغانستان یک فرصت طلایی برای چین بوده است تا مردم آسیا را متقاعد کند که نمی‌توان به آمریکا اعتماد کرد. در همین حال، چین در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو از ایالات متحده، بریتانیا و دیگر کشورها خواسته است "در مورد نقض حقوق بشر توسط ارتش خود در افغانستان پاسخگو باشند".

ذبیح الله مجاهد: مشکل پنجشیر حل می‌شود
سخنگوی طالبان درباره "مشکل پنجشیر" گفت این یک مشکل کوچک است و تلاش جریان دارد تا با گفتگو این موضوع حل شود.
آقای مجاهد اضافه کرد که طالبان جنگ را خاتمه یافته می دانند.
او افزود:"هشتاد درصد کار پیش رفته است و مطمیئن هستیم این موضوع از راه مسالمت آمیز حل خواهد شد."

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

معرفی 10 چهره اصلی طالبان به عنوان حُکام جدید افغانستان

با تسلط مجدد طالبان بر اغلب مناطق افغانستان، این گروه برای بار دوم، پس از 20 سال، قدرت را در این کشور به دست گرفت.اما چهره‌های اصلی این گروه که سکان اداره افغانستان را به دست گرفته‌اند، کدامند؟

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، گروه طالبان از زمانی که کنترل اغلب مناطق افغانستان از جمله پایتخت این کشور را به دست گرفته، به صورت مکرر از برنامه‌های خود برای مرحله آتی سخن می‌گوید. از سوی دیگر، تمامی نگاه‌ها به سوی تحولات افغانستان برای شناخت مهمترین و سرشناس‌ترین سران این گروه که در حال اداره صحنه کنونی این کشور هستند، است. همچنین این سوال مطرح است که در میان این رهبران، کدام یک، رسما نقش اداره مرحله آتی را برعهده خواهد گرفت.

«العربی الجدید» انتشار چکیده‌ای از زندگی و هویت ده چهره اصلی گروه طالبان نوشت که تحولات روزهای گذشته موجب معرفی و شناسایی برخی از رهبران این گروه شده است. برجسته‌ترین آن‌ها در زمینه نظامی و امنیتی، «ملا عبدالقیوم ذاکر» است که در صف مقدم ورود به کابل قرار داشت و از کاخ ریاست‌جمهوری، اداره امور امنیتی و نظامی کشور را برعهده گرفت. این در حالی است که هنوز سرنوشت سایر رهبران برجسته طالبان که در به قدرت رسیدن مجدد این گروه در افغانستان نقش داشتند، مشخص نیست.

۱- ملا ذاکر

«حسین سعید» از شخصیت‌های آکادمیک نزدیک به طالبان به العربی الجدید در خصوص ملا ذاکر گفت که او از بنیانگذاران طالبان و از افراد نزدیک به «ملا عمر» رهبر این گروه و از قدرتمندترین شخصیت‌های این گروه محسوب می‌شود. وی به منزله وزیر دفاع است.دارای نفوذ بالایی میان محافل طالبان و قبایل جنوب است و به همین دلیل اداره کلیه امور امنیتی کشور به او واگذار می‌شود.

وی افزود: البته در این امر و برقراری امنیت و ثبات در افغانستان، سایر رهبران از جمله «عبدالرحمن منصور» حاکم ولایت کابل، برادر «سیف الاسلام منصور» از مهمترین رهبران طالبان نیز به او کمک می‌کنند. حاکم ولایت کابل، پسر «مولوی نصرالله منصور» است که از «رهبران جهادی» علیه اتحاد جماهیر شوروی بود. اصالت او به قبایل پشتون از منطقه «زرمت» واقع در ایالت جنوبی بکتیا باز می‌گردد.

ولی‌الله شاهین از فعالان رسانه‌ای نزدیک به طالبان می‌گوید که ذاکر دارای تخصص و تجربه است و مسئول طالبان در ایالت کابل است و اغلب امور پایتخت را اداره می‌کند. وی پیش از این دارای پست‌های متعددی در طالبان بود و به همین دلیل از مهمترین چهره‌ها و شخصیت‌های کنونی این گروه است.

۲ ــ مولوی غالب

یکی از رهبران نه چندان مشهور طالبان با وجود نقش مهمی که دارد، مولوی غالب است. او قبل از کنترل طالبان بر کابل، مسئولیت عملیات آن را بر عهده گرفت و در حال حاضر رئیس پلیس پایتخت است یا چیزی که به عنوان مقام امنیتی کابل شناخته می شود. در کنار او، مولوی فتح الله ، رئیس اطلاعات نظامی است که به گفته سعید، اکنون، بر اقدامات عناصر «طالبان» و گروه‌هایی که از لباس این گروه را برای توقیف اتومبیل‌های مقامات و کارمندان دولت ، و تحویل سلاح از آن‌ها استفاده می‌کنند، نظارت دارد.

۳ــ عبد الحق آخوند

عبدالحق آخوند از دیگر مقامات مسئول طالبان است که از پس از تصرف کابل، در حال اداره صحنه هستند هرچند که چندان شناخته شده نیستند. او وظیفه رئیس کمیته بهداشت در جنبش را بر عهده دارد و در حال حاضر در حال کمک به وزیر بهداشت در دولت اشرف غنی، دکتر وحید مجروح است. وزیر بهداشت دولت غنی اخیرا طی بیانیه‌ای تایید کرد که اعضای کمیته بهداشت در طالبان با او ملاقات کرده‌اند و از او خواسته‌اند تا در همین پست خود به کار ادامه دهد، که او نیز موافقت کرده است.

۴ ــ ملا سخاء الله

ملا سخاء الله نیز اداره امور آموزش و پرورش را برعهده گرفته است و به گفته حسین سعید، فعالیت وی تا کنون به فراخواندن تمام دانشگاه‌های دولتی و خصوصی و مدارس دولتی و خصوصی به عدم توقف روند آموزش محدود بوده است.

۵ــ ذبیح الله مجاهد

سخنگوی طالبان، ذبیح‌الله مجاهد از رهبران برجسته طالبان است که در حال حاضر در کابل به سر می‌برد. او به دلیل نقشش در دفاع از تصمیمات سیاسی و نظامی طالبان شهرت داشت. اما اخیرا برای نخستین‌بار در رسانه‌ها ظاهر شده و در رأس هیأتی از طالبان با بازدید از مقر وزارت اطلاع‌رسانی و فرهنگ، از مسئولان و کارکنان آن خواست به کار معمول خود ادامه دهند.

۶ــ أمیر خان متکی

از نظر سیاسی، پرونده ها با ورود «ملا امیرخان متکی» عضو دفتر سیاسی طالبان در دوحه، به کابل به حرکت در آمدند. جایی که وی با «حامد کرزای»، رئیس جمهور پیشین افغانستان ، «عبدالله عبدالله» رئیس شورای عالی ملی و «گلبدین حکمتیار» رئیس حزب اسلامی، دیدار و درباره دولت انتقالی و موضع طالبان در قبال آن گفت‌وگو کرد. یک منبع در طالبان معتقد است که وی پست وزیر اطلاع‌رسانی و فرهنگ را بر عهده خواهد گرفت و مجاهد همچنان سخنگو باقی خواهد ماند.

متکی در نخستین فایل صوتی از خود پس از ورود به کابل ، پیام‌هایی را برای مردم ، مقامات دولتی و آمریکایی ها ارسال کرد و گفت «از آن‌جا که طالبان عزم و اراده خدمت به این مردمی که از آن استقبال کرده‌اند، دارد، از مردم می‌خواهد که صبر کنند».

وی از کارمندان و مقامات دولتی خواست تا از طریق شماره تلفن‌های اعلام شده توسط طالبان با آن در تماس باشند و تاکید کرد که هیچ کس به آن‌ها در هر پستی که باشند، حمله نخواهد کرد. متکی از نیروهای آمریکایی نیز خواست که بمباران هوایی علیه برخی مناطق را هدف متوقف کنند و تأکید کرد که این نقض توافقنامه دوحه است و پس از کنترل طالبان بر تمام مناطق افغانستان بی فایده است.

۷ــ عبد الغنی برادر

«ملا عبدالغنی برادر» رئیس دفتر سیاسی طالبان، متولد ولایت «اروزگان» در جنوب افغانستان است که در قندهار بزرگ شده است. از آخرین رهبران طالبان که پس از سیطره بر افغانستان وارد این کشور شد. او ابتدا به قندهار و سپس به کابل رفت تا در اداره صحنه جدید از قلب پایتخت مشارکت کند.

او به همراه ملا عمر که در سال ۲۰۱۳ درگذشت و تنها دو سال پس از مرگش خبر آن اعلام شد، از موسسان طالبان به شمار می‌رود. به نوشته خبرگزاری فرانسه، در سال ۲۰۰۱، با ورود آمریکا و سقوط رژیم طالبان، گفته می‌شد که ملابرادر بخشی از یک گروه کوچک شبه نظامی آماده توافق و به رسمیت شناختن دولت کابل بوده، اما این ابتکار شکست خورد.

وی فرمانده نظامی طالبان بود که در سال ۲۰۱۰ در شهر کراچی پاکستان بازداشت شد و در نهایت در سال ۲۰۱۸، با فشار واشنگتن آزاد شد. ملا برادر از احترام ویژه‌ای در داخل طالبان برخودار است تا جایی که به عنوان رئیس دفتر سیاسی آن در دوحه انتخاب شد. وی از آن‌جا، مذاکرات با آمریکایی‌ها را که به عقب‌نشینی نیروهای خارجی از افغانستان منجر شد اداره کرد و پس از آن مذاکرات صلح با دولت افغانستان آغاز شد که به جایی نرسید.

۸ ــ ملاهبت‌الله آخوندزاده

در می ۲۰۱۶، ملا هبت الله آخوندزاده به عنوان رهبر طالبان در جریان انتقال سریع قدرت و تنها چند روز پس از مرگ «اختر محمد منصور» رهبر پیشین انتخاب و معرفی شد. اختر محمد منصور در جریان حمله پهیادی آمریکا در پاکستان کشته شد. تا پیش از انتصاب ملا هیبه الله آخوند، اطلاعات کمی درباره او در دست بود و وی تا آن زمان بیشتر از هنر جنگ، به مسائل قضایی و مذهبی علاقه داشت.

وی عالمی دینی بود که دارای نفوذ زیادی در طالبان بود و در واقع نهاد قضایی این گروه را اداره می‌کرد. اما تحلیلگران معتقدند نقش وی در راس طالبان، بیشتر نمادین است تا عملی. ملا هبت الله فرزند یک عالم دینی است که اصالتاً از قندهار ، قلب منطقه پشتون در جنوب افغانستان است.

«ایمن الظواهری» سرکرده القاعده بلافاصله با وی بیعت کرد و او را «امیرالمومنین» نامید. امری که به او اجازه می‌داد اعتبار خود را در میان شبه نظامیان تثبیت کند. آخوند وظیفه ظریف اتحاد «طالبان» را پس از مرگ ملا منصور بر عهده گرفت. او تمایل به محافظه کاری داشت و به پخش پیام‌های نادر سالانه در اعیاد اسلامی بسنده می کرد.

۹ ــ سراج الدین حقانی

سراج الدین حقانی فرزند «جلال الدین حقانی»، یکی از مشهورترین رهبران موسوم به جهادی علیه اتحاد جماهیر شوروی، است. او «مرد شماره دو طالبان» و رهبر شبکه قدرتمندی است که نام خانواده اش را بر خود دارد. واشنگتن شبکه حقانی را که پدرش تأسیس کرده است، تروریست و یکی از خطرناک‌ترین جناح ها می داند که در دو دهه اخیر در افغانستان با نیروهای ایالات متحده و ناتو مبارزه می‌کند.

شبکه حقانی به دلیل استفاده از عملیات‌های انتحاری شهرت دارد و شماری از خشن ترین حملات صورت گرفته در سال‌های اخیر در افغانستان به آن نسبت داده می‌شود. این شبکه همچنین متهم است که برخی از مقامات ارشد افغان را ترور کرده و شماری از غربی‌ها را در ازای دریافت پول یا مبادله با زندانیان طالبان به گروگان گرفته است. مانند ماجرای سرباز آمریکایی به نام بو برگدال ، که در سال 2014 در ازای آزادی پنج زندانی افغان از گوانتانامو آزاد شد.. جنگجویان حقانی که به استقلال ، مهارت‌های رزمی و تجارت پردرآمد شهرت دارند ، ظاهراً مسئول عملیات طالبان در مناطق کوهستانی شرق افغانستان هستند و اعتقاد بر این است که تأثیر زیادی بر تصمیمات این گروه دارند.

۱۰- ملا یعقوب

او فرزند ملا محمد عمر و رئیس کمیته نظامی است که دارای نفوذ بالایی در طالبان است. وی رویکردهای استراتژیک جنگ علیه دولت افغانستان را تعیین می‌کرد. ارتباط او با پدرش که در میان نیروهای طالبان از احترام و جایگاه خاصی برخوردار بود، عامل وحدت چنین گروهی با این وسعت و تنوع است. با این حال ، نقشی که او در طالبان ایفا می‌کند هنوز در حد گمانه‌زنی است. برخی از تحلیلگران معتقدند انتصاب وی به عنوان رئیس این کمیته در سال ۲۰۲۰ تنها اقدامی نمادین بود.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

Qanjigha قَنجیغہ @fada_noori1999 · 14h
وقتی ما میگیم هزاره‌ها در خطر است هدف ما تنها هزاره‌ها نیست بلکه هدف ما اقلیت‌هاست!

Mortəza Ehsani Bokharaee @MEhsaniB · 13h
تقریبا مطمئنم که طالبان هیچ انگیزه‌ای برای حکومت کردن ندارند و آمده‌اند که مثل دهه نود یک میلیشیای جنگجو با مناطقی تحت تصرف باشند. حتی اگر پنجشیر و اندراب هم تسلیم شوند یک جای دیگر را به زور یاغی خواهند کرد تا جنگ هیچ گاه متوقف نشود. طالبان موجودیتش به جنگسالاری گره خورده است.


ســــعیدFlag of Iran @Saeidk222 · 17h
اخبار پنجشیر با اضطراب و دلهره دنبال می کنم.
گویی امروز آنجا تبلور امیدبذرهویت ماست شده
ما مردم ایران با متحجران و طالبان هیچ وجهه اشتراکی نداریم.


Abdul Qader Faqirzadah @QaderFaqirzadah · 12h
جنرال روسی به رویترز : جنگ طالب بر ضد پنجشیر، عین شوخی با دندان شیر است!


Maryam Moqaddam مریم مقدم @MaryamMoqaddam · 18h
کسی این حرف رو می‌زنه که گروهش به خاطر «آشپزی بد» یک زن رو آتش زدند
در ثانی انتخاب نوع پوشش جزو حقوق اساسی افراده
طالبان


Bruce Hoffman @hoffman_bruce · 15h
The inimitable Robin Wright in today's New Yorker. Robin has been covering terrorism for 4 decades & there are few better. Her excellent 1985 book, Sacred Rage, charted the rise of theologically-inspired terrorism & its profound consequences.


Mortəza Ehsani Bokharaee @MEhsaniB · 16h
مقاومت قهرمانانه و مظلومانه مردم اندراب آبروی نداشته لشکر جهل و تباهی را به باد داد؛ در اندراب معلوم شد که لشکر خلیفه جائر نه زور جنگ دارد و نه اخلاق تحمل شکست. اما کماکان همه توجهات رسانه‌های فاسد دنیا معطوف به فرودگاه کابل است.
رها کنید کابل را!!!
اندراب را دریابید!!!


BBC Dari @bbcafghanistan · 14h
کلیپ‌های ویدیویی از شماری از زنان بیجاشده از منطقه ارزنگان، مربوط ولسوالی دی‌صلاح منتشر شده است که در آنها گفته می‌‌شود که افراد منسوب به طالبان «چند زن، یک پیرمرد و یک کودک را کشتند.»


Yaqub Yasna یعقوب یسنا @yaqubyasna · Aug 23
به اساس توییت امرالله صالح طالبان به دروازه‌ی پنج‌شیر رسیده‌اند.
پنج‌شیر فقط یک دره نیست، پنج‌شیر یک روایت است، روایتی‌که در محور آن مقاومت شکل می‌گیرد. طالبان مدعی بودند با خارجیان می‌جنگند. جنگ با پنج‌شیر، آغاز جنگ با مردم افغان‌ستان است.

Jamaluddin Mousavi @Jamal_Mousavi · 20h
امرالله صالح که خود را سرپرست ریاست جمهوری افغانستان می داند: ما نمی خواهیم در افغانستان شاهد نظام آخوندی باشیم @AmrullahSaleh2


save.afghanwomen @SAfghanwomen · Aug 22 Narges barbari- student
Taliban has taken over the country and it is obvious that the very first victom of this event are women. Plz be the voice of thousands girl and do not let us die in history.
dont_let_us_vanish_into_history
saveafghanwomen
نگذارید_در_تاریخ_بمیریم


Ahmad Massoud's political office @AhmadMassoud02 · Aug 22 هموطنان گرامی!
در شبکه‌های اجتماعی متنی به عنوان اعلامیه‌ی جبهه‌ی مقاومت ملی دست‌ به دست می‌شود که ظاهراً از آدرس دفتر سیاسی احمد مسعود انتشار یافته است.
بدین وسیله وضاحت داده می‌شود که تا هنوز هیچ اعلامیه‌ی از سوی جبهه‌ی مقاومت ملی صادر نشده است.


Sima Sabet @Sima_Sabet · 17h
وزیر خارجه آمریکا اسم رئیس جمهور افغانستان را نمی‌داند و او ‌را کرزی می‌خواند! این‌ها برای سرنوشت مردم افغانستان تصمیم گرفتند. همین‌ها طرف‌ مذاکره با جمهوری اسلامی هم هستند و به نوعی برای مردم ایران هم تصمیم می‌گیرند، بی درکی از مصیبتی که بر مردم می‌رود


Akbar Ganji @GanjiAkbar · 23h
طالبان با لباس و سلاح های آمریکایی: مدرن ترین تسلیحات آمریکایی که به دست طالبان افتاده چه خواهد شد؟
استقرار نیروهای ویژه طالبان (بدر۳۱۳) در اطراف ارگ ریاست جمهوری و ورودی های شهر کابل


سمیرا عالم‌پناه @samiraalampanah · 23h
مجری شبکه خبر با لحن حماسی : سخنگوی طالبان، ولایت پنجشیر را محاصره کردیم، سعی می‌کنیم مشکل را با گفت‌‌وگو حل کنیم!
پ.ن: در تاریخ ثبت کنید در صداوسیما جمهوری اسلامی جای تروریست و مردم باهم عوض شد!



mujahid andarabi @mujahidandarabi · Aug 23
طالبان در اندراب پیرمردان را به گلوله بستند.
مردم محل می گویند آنها حتا به امامان مساجد هم رحم نکردند و چندین ملا را در مروبوطات ولسوالی بنو به قتل رساندند
هرچند منابع طالبان این اتهامات را رد کردند
https://twitter.com/Samiullah_mahdi/status/1429705267596480517/video/1


حسین یزدی @raheazadii · 20h
اولین استقبال گرم و داغ شیر مردان پنجشیری خراسان از مزدوران طالبان در دره پنجشیر


انقلاب زنانه @enghelabezanane · 11h
همراه شو عزیز!
جهان باید به حمایت از مردم افغانستان برخیزد.
در حمایت از مردم افغانستان تظاهرات علیه امارت اسلامی و طالبان برگزار می‌شود.
برلین
۲۴ آگوست ۲۰۲۱ ساعت ۱۸
Brandenburger Tor( Pariser Platz) in der nähe US_Botschaft Berlin
SaveAfghanLives


amador navidi @eshtrak · 7h
درباره افغانستان: فریدریش انگلس- برگردان به فارسی: رنگین دادفر سپنتا / ماندگار، چین: سقوط کابل شرم‌آورترین رویداد برای آمریکا پس از شکست در ویتنام، تکرار خیانت همیشگی آمریکا این بار در افغانستان، غرب مسئول تعمیق بحران افغانستان است، تسلط طالبان بر…

توئیت های مرتبط با این پست
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
بالاخره فشارهای لابی صهیونیستی به آمریکا جواب داد و بایدن به اسرائیل برای پاسخ به ج. اسلامی چراغ سبز...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
شروع شد مجلس نمایندگان آمریکا شدیدترین لوایح را علیه ایران تصویب کرد مجلس نمایندگان آمریکا در پی ...