عملکرد سه ضلع نبرد غزه، مقایسه شیوه نخبگان ایران و اسراییل در مواجهه با بحران
  •  

01 آذر 1402
Author :  
ایران و انسانیت نهالی در دستان ما، که باید از آن حراست کرد

جهان به مجلس مستان بی‌خرد ماند        که در شکنجه بود هر کسی که هشیارست   "صائب تبریزی"

حوادث فاجعه آمیز، انسان و جامعه را از روند عادی، جاری و روزمره خارج می کند، و این بهترین زمان برای دیدن، دقت و شناخت است، چرا که در هنگامه ها، چشم ها بازتر، و پرده ها بیشتر کنار می رود، تا حتی چشم های ضعیف نیز بتوانند مواردی را دیده، که در حالت عادی از دیدن آن گاه عاجزند؛ و البته این تنها چشم های بینا و نافذ و حکیم است که در خشت خام، به سان آینه ایی، به دیدار حقیقت می روند، کم نیستند بزرگمردان و بزرگزنانی که این چنیند، دلسوز و آگاه، که باید کشف شان کرد و در صدر نشاند. روزمرگی ها انسان را غافل می کند، و بحران ها انسان را از غفلت بیرون کشیده، چشم ها را به دیدن باز می گرداند، تا دوباره ببیند، تفکر و تجربه کند. نبرد غزه پرده ها از حقیقت برداشت، واقعیت هایی که برای دیگران روشن، و شاید برای بعضی مغفول مانده بود.

نبردی که از 15 مهر 1402 (7 اکتبر 2023) در سرزمین انبیای قوم بنی اسراییل، یعنی فلسطین آغاز شد، نشان داد که سه ضلع دعوای فعال در این صحنه ی نبرد، هیچ ارزشی برای جان، مال و کرامت انسان هایی که در صحنه نبرد آنان، قرار می گرفتند، قائل نبوده و نیستند، جنگجویانی که مثل فیل های در حال نبرد، مردمِ زیر پای خود را له کرده، و نابود می کنند.

سردمداران حماس اگر با الفبای جنگ خود آشنا بودند، که به حتم با سابقه نزدیک به 75 ساله ی نبرد بی پایان برای آزادی فلسطین، به آن آگاه بودند، می دانستند که اگر دست به چنین حجمی از عملیات و کشتار بزنند، باعث خواهند شد تا از زمین، آسمان و دریا بر سر نزدیک به 2.3 میلیون نفر فلسطینی بازمانده از نبردهای سابق، ساکن در منطقه ی محدودِ غزه، بمب و آتش خواهد بارید، اما با آگاهی به عواقب ناگوارش، لجاجت کردند، و این را نادیده انگاشتند و انگشت ها را بر ماشه ها بی تعلل به عواقبش فشردند، و نشان دادند نسبت به جان، مال و کرامت هموطنان شان، ارزشی قائل نبوده و نیستند.

چنین جنگی پیش از این نیز اتفاق افتاده بود، و تجربه اش پیش چشم گروه حماس قرار داشت، آقای حسن نصرالله، فرمانده حزب الله لبنان، سال ها بعد از جنگ معروفِ 33 روزه، وقتی با این سوال مواجهه شد، که اگر می دانستید بعد از به اسارت گرفتن اسراییلی ها، و متعاقب آن چنین نبرد 33 روزه ایی اتفاق خواهد افتاد، و اسراییلی ها تا بیروت ویرانتان خواهند کرد، آیا باز هم عملیات می کردید، بی تعارف گفت "نه!"؛ اما حماس می دانست که غزه زیر سلطه و حاکمیت اسراییل است، و چنین عاقبتی برای اهل غزه، بیش از اهل لبنان، بعد از عملیات آنان حتمی و متصور است، و باز همان کردند، که اگر نمی دانستند، می کردند!

این ها نشان می دهد که حماس به عنوان یک عنصر از عناصر شبکه جهانی گروه "اخوان المسلمین" که به صورت شبکه ایی، برای اهداف جهانی خود حاضرند، همه چیز را، حتی فلسطینی های هموطن خود، و بلکه هر که در مسیرشان باشد را، قربانی اهداف خود کنند، این همان بلایی است که انترناسیونالیست های جهان، کسانی که ماموریت جهانی برای ایده ی خود قائلند، و مرز و ملیت نمی شناسند، در دوره مدرن، بارها بر سر بشریت آورده اند، تازه امپراتوری های متصور از چنین تفکری، مملو از ظلم به اقلیت های شامل در آن خواهد بود.

آنها خونسردانه بشریت را، فدای اعتقاد، هوای نفس و ایده ی جهانی خود کرده و می کنند؛ میلیون ها کشته در شوروی سابق و کشورهای اقمار آنان، نشان از عملکرد اندیشه های انترناسیونالیستی دارد و... و انترناسیونالیسم اسلامی نیز چیزی غیر از این نبوده و نخواهد بود؛ چنین تفکری بویی از اصل اساسی زندگی جمعی، و البته دینی، یعنی "حق الناس" نبرده است، و حقی برای انسان ما هو انسان قایل نیست، او تنها به پیروزی و مجد و عظمت عقیده خود می اندیشد؛

اینجاست که در باریکه کوچک غزه، حق حیات و زندگی و عزت جمعیّت بسیاری، طعمه خواست و طرح این رهبران هتل نشین در قاهره، دوحه، آنکارا و... می شود. این تفکر و راهبرد را من نیز، در طول جنگ خسارتبار 8 ساله با رژیم بعث عراق در خود تجربه کردم، چرا که معتقد بودم، ما مامور به انجام تکلیف هستیم، نتیجه جنگ اصلا ربطی به ما ندارد، هر چه بود، باشد، و هر چه خواست، بشود!

در آن سوی دیگر این ماجرا، ضلع اسراییلی آن قرار دارد، آنها معتقد به ناسیونالیسم و یا ملیگرایان مذهبی و یا قومی و نژادی یهود هستند، که یک مردم در محاصره کامل توسط آنها، در بزرگترین زندان سر باز جهان (غزه) زندگی می کنند، و آنان هر طور بخواهند، این مردم را مورد آزار و اذیت قرار می دهند، و به سان دیکتاتوری که مخالف خود را اسیر، و در سلولی انفرادی، به مهمیز تصمیم های ظالمانه خود کشیده، و هر آنچه هوای نفس سرکش و مالیخولیایی اش امر کند، بر سر این زندانی بی پناه می آورد.

فلسطینیان مستقر در غزه در گاز انبر حماس و اسراییلی ها، (و ضلع سومی که به این جمع اضافه شده است) درست مثل آن جوان معترضی اند، که در سلول انفرادیِ خصمِ کینه جو، گرفتار آمده، و هر روز و هر ساعتی، با انواع شکنجه های روحی و جسمی مواجه است که دل مستبد می خواهد و طلب می کند، و راه فراری هم از این کینه ی لجام گسیخته، لجاجت و ظلمِ بی پایان آن وجود ندارد. این سرنوشت یک مردم، در بزرگترین تنگنای یک تاریخ آوارگی است، که بازیچه نیروهای خودی، و دیگر ظالمانی از این دست قرار گرفته و می گیرند.

اما در این شرایط طرف و ضلع سومی هم وجود دارد، کسی که این صحنه ی مشکوک را طراحی کرده، صحنه ایی حساب شده را تدارک دید، که همه را به دلیل غافلگیری و حجم گسترده اش و...، در جهان انگشت به دهان کرد؛ یکی از مظنونان اصلی و احتمالی طراحی عملیات 7 اکتبر 2023، با نظر داشت به میزانِ بزرگی سودی که از این ماجرا می برد، روسیه است، و به احتمال قوی، چنین مردم مظلومی را، روس ها طعمه این شرایط دهشتناک کردند، و با طراحی و اجرای این عملیات مشکوک و مخفی، و در اشل قدرت های جهانی، به زعم خودشان خواستند تا هر چه ممکن است، خود را از مخمصه تمرکز رسانه ایی جهانی، بر اشغالگری و جنایات شان در اوکراین نجات دهند،

این سومین ضلعِ تفکر ظالمانه دخیل در جنگ غزه، برای نجات و سود خود، یکی از آواره ترین مردم جهان به لحاظ حجم و تعداد، که سابقه 75 ساله ی تحمل آوارگی و بلاتکلیفی را دارند، و در بزرگترین زندان سر باز جهان، یعنی در غزه نیز، حتی آواره و گرفتار شده اند، سرزمین و مردمی که با توجه به اندازه و حجم جمعیتی که در آن زندگی می کنند، به سان یک زمین مسابقه بوکس می ماند، که بوکسور قدرتمندی چون اسراییلی ها، که در پس خود همیار قدرتمندتری مثل امریکا و اروپا را دارند، یک فلسطینی نحیف را با مشت های قدرتمند خود، بدون هیچ پشتوانه قابل اتکایی؛ گیر انداخته، و هر لحظه ایی او را نواخته، و به گوشه ایی تنگ، از گوشه های نداشته این تشک بوکس پرتاب می کنند.

این نشان می دهد که حضور روسیه در سوریه، چقدر برای خاورمیانه خطرناک است، و بشار اسد برای ماندن در قدرت، پای چه دسیسه گر و توطئه چی قهاری را به منطقه خاورمیانه باز کرد، و روس ها در سوریه، چه طرح های مخوفی را می توانند برای منطقه ما طراحی و اجرا کنند؛ در این دنیای بی رحم، دیکتاتوری همچون پوتین، برای انحراف افکار عمومی جهان از جنایاتش در اوکراین، اینبار ملت زمین خورده ی فلسطین را، طعمه خود ساخت، و در معرض لگدهای پوتین وارِ صهیونیست هایی قرار داد، که در نواختن لگدهای دردناک، از قهار ترینان تاریخند، و ملتی که روزانه از سر تفنن، تا کنون لگد می خوردند، اکنون از سر خشم و کینه، به رگبار لگد های دردناک امثال نتانیاهو و... مبتلا شده اند.

به احتمال زیاد، این عملیاتی بود که روس ها با طراحی و اجرای آن، قصد دارند، تا با درگیر کردن ایران و آنچه که محور مقاومتش در منطقه خاورمیانه می نامند، در یک جنگ فراگیر منطقه ایی، و بلکه جهانی، بسیاری را به دام جنایت و کشتاری جدید، و در نقطه ایی جدید و خارج از اورپا بکشانند، تا خود در اوکراین، وسعت عمل بیشتری یابند، و باقی لقمه بزرگ اوکراین را که، نزدیک به دو سال است در گلویشان گیر کرده، قورت دهند ؛ که خوشبختانه ایران و حزب الله، با خویشتنداری درست و بجای خود، تا کنون در این دام جدیدی که روسیه، برای ایران و منطقه خاورمیانه و بلکه جهانیان پهن کرده است، نیفتاده اند، و خدا کند "روسوفیل های داخلی" و جواسیس روسی در دستگاه های راهبردی کشورمان، از این به بعد هم موفق نشوند، ایران را در این دام هُل دهند و آن شود که روس ها می خواهند.

چرا که اگر این جنگ ابعاد منطقه ایی و جهانی به خود گیرد، به یک نبرد آخر الزمانی دچار خواهیم شد، که ده ها میلیون کشتار، و هزاران میلیارد خسارت، انتظار منطقه ما را می کشد، تا در پس این جنایات بی حد و حصر، دیکتاتور مسکو نشین، نفسی تازه کند، و خود را از مخمصه اوکراین نجات داده، و ما، منطقه و بلکه جهان را در منجلاب جنگ و کشتاری بیرحمانه غرق کند، و این بیش از یکماه و نیم نبرد نشان داد، برغم دنیایی از ناکارآمدی که ایران را در ابعاد توسعه، و کشورداری در نوردیده و عقب نگه داشته است، باز کورسوهایی از امید باقی است، و هنوز مغزهایی در این نظام یکدست، خالص سازی شده، و تحت سیطره تمامیت خواهان خودی، هستند، که گاهی حداقل چنین تله های بزرگی را می بینند، و در آن وارد نمی شوند.

اما درس های دیگری هم اسراییلی ها به ما ایرانیان در خلال این نبرد دادند، درس هایی که اگر چشم باز کنیم و نخوت و غرور به کناری نهاده و آنرا بگیریم، برای ما رهگشا و بن بست شکن است، چرا که ما نیز چون اسراییلی ها، جزیره ایی هستیم که در دریایی از بدخواهان در اطراف خود غرقیم، و این شرایط، ما را بر آن می دارد که از آنان درس مانایی بگیریم، و در مقابل نبوغ و بلوغ مردم، جامعه اسراییلی، و نخبگانش، از این لحاظ سر تعظیم فرود آوریم، و درس های کارساز بیاموزیم، درس اول این است که نظام دمکراتیک آنان خوش درخشید، و ما هم برای نجات از بدخواهان خود، باید به چنین نظامی دست یابیم، و آن را وسیله ی ماندگاری ایرانِ در محاصره قرار گرفته، تبدیل کنیم؛

یکی از عوامل نجات بخش اسراییل، جامعه دمکراتیک و سیستم دمکراسی کارای آن است، و به واقع چنین دمکراسی و نظام دمکراتیک معقولی، در منطقه دیکتاتورخیز خاورمیانه نوبر است، این حد از تفکر دمکراتیک، تکثر نیرو، و در عین حال وحدت، برآزنده دنیای آزاد، مدرن و پیشرفته است، حتی از اشل کشورهای مدرن نیز پیشرو تر است، نه منطقه داعش خیز، طالبان خیز، وهابیت خیز و... با مغزهای منجمد و زورگو و تحمیل گر خاورمیانه؛

به واقع می توان مدرن ترین سیستم دمکراتیک را در اسراییل دید، که کارایی خود را به خوبی نشان داده، و همین یکی از دلایل نجات آنان، در میان خیل دشمنان شان گردید، و می گردد، و این درس بزرگی برای ایران نیز در خود دارد، که در دمکراسی خواهی و آزادیخواهی از تمام ملل منطقه پیشتازتر است، و سابقه ی خیزش های دمکراتیک ایرانیان، به دوره قاجار، و قیام مشروطه باز می گردد، زمانی که ملل دیگر منطقه، چنین نیازی را برای خود حتی حس هم نمی کردند.

پیش از حمله 7 اکتبر، سال ها بود که اسراییل دارای دولت های شکننده ایی بودند، که توسط تندروترین نیروهای راستگرای افراطی جامعه اسراییلی به شکل دمکراتی شکل گرفته بود، و این اقلیت فکری در اسراییل، دولتی همواره در لبه ی پرتگاه سقوط را، به رهبری حزب لیکود، و فردی تندخو به سان نتانیاهو، در اورشلیم تشکیل دادند، که طغیان و هجوم اخیر او، به قانون اساسیِ دمکرات اسراییل، و قصد او و شرکایش برای محدود کردن اختیارات سیستم قضایی مستقل اسراییل و...، ماه ها اعتراضات بزرگ را، در ساحت سیاسی و اجتماعی اسراییل باعث شده بود، که گاه انسان فکر می کرد، هر لحظه است که این دولت متزلزل، با این حجم از اعتراضات، برای بار دیگر سقوط کند.

 اما دولتی که به مویی بند بود، ناگاه با این حمله مشکوک و مخفی، توسط حماس مواجهه شد، که کشتاری باورنکردنی برای جامعه اسراییل را رقم زد؛ لذا اگر مخالفین این دولت شکننده در اسراییل، بعد از این حمله ی حماس، تکان کوچکی به خود می دادند، به خاطر این غافلگیری نابخشودنیِ دولت نتانیاهو، می توانستند به راحتی دولت راستگرایان افراطی اسراییل را به سقوط بکشانند،

اما رقبای سیاسی نتانیاهو، در یک عقلانیت بزرگ، و خویشتنداری مدبرانه، دامن خود را از این اختلافات و تصمیمات جناحی، و کینه های سیاسی داخلی پس کشیدند، و با دولتی که با تلنگری قابل سرنگونی بود، جوانمردانه ائتلاف و مدارا کردند، تا "با هم" ، این بحران را از سر اسراییل بگذرانند، و افتخار این پیروزی را با رقیب سرسخت و افراطی خود، شریک شوند، و پس از گذر از شرایط جنگی، به دعواهای جناحی، سیاسی، حزبی و... خود برسند، این اوج بلوغ در جامعه نخبه اسراییلی بود، که می تواند درخشش چشم هایی حسرت زده بسیاری را در منطقه ی خالی از عقلانیت، دمکراسی خاور میانه و دچار تمامیت خواهی و انحصار و خالص سازی را دچار حسادت کند.

از این رو بود که در فردای این روز بحرانی، جامعه سیاسی اسراییل، یک جبهه متحد و همه گیر را، در مقابل حمله کنندگان به سرزمین خود، تشکیل دادند، و این باعث شد که "چند صدایی" داخلی اسراییل در زمان صلح، به "تک صدایی" وحدت بخش و باور نکردنی در مقابل تجاوز به خاک اسراییل، در زمان بحران تبدیل، و بساط اختلافات و خودخواهی های جناحی و سیاسی، بدون هیچ اعمال زور و تحمیلی، جمع شود، تا به این موارد در موقع مقتضی، و در روندی دمکراتیک، و در موعد مناسب خود، رسیدگی گردد.

 اسراییلی ها درس همبستگی را به ما ایرانیانِ شقه شقه شده از خودخواهی ها، تکبر، تمامیت خواهی ها، انحصار طلبی ها، خالص سازی ها، حذف ها و یکدست سازی ها دادند، و به ما آموختند که باید در مقابل خطراتی که موجودیت وطن را تهدید می کند، چه کنیم، در اسراییل این روزها، دیندار و بی دین، دیکتاتور و آزادی خواه، با حجاب و بی حجاب، رادیکال و اهل تسامح و تساهل، راستگرا و چپگرا، مدرن و سنتی، میانه رو و تندرو، زن و مرد، نظامی و غیر نظامی و...، همه و همه، اختلافات خود را به کناری نهاده اند، تا اول ظرف اسراییل، یعنی وطنی که همه با آن معنی می یابند را حفظ کرده، سپس به وجوه اختلاف فکری و جناحی خود در موعد مقتصی و به صورت دمکراتیک برسند.

در برابر این بلوغ و درخشش تفکر مدرن اسراییلی ها باید سر تعظیم فرود آورد، باید درس گرفت، که آنان می توانند و این پتانسیل عقلانی و دمکراتیک را داشته و دارند که چنین همبستگی را، نه به فرموده هیچ سلطان و ولی امری، و نه از سر تحمیل و دستور شورای عالی امنیت ملی و... و نه هیچ قوه فرا قانونی ایی، بلکه به واسطه شرایط جنگی ایجاد، و با بلوغ برسند، که در شرایط مشابه در کشورهای جهان سوم، این چنین سکون و همراهی سیاسی، تنها با تعطیلی مطبوعات، رسانه ها، احزاب، گروه ها، و ایجاد سانسور و شرایط ویژه، و کودتا علیه وجوه دمکراتیک جامعه و... حتی تعطیلی فعالیت های عادی است که محقق می شود، آن هم از نوع سکون مردابی، پادگانی و امنیتی؛

جامعه اسراییلی هیچ یک از شرایط فوق العاده فوق را به جامعه مدنی خود تحمیل نکرد، تا چنین همبستگی را به شیوه سیستم های دیکتاتوری، از طریق سلب آزادی های مردم ایجاد کند، این وحدت از طریق قطع اینترنت، تعطیلی مطبوعات و رسانه ها، لغو مسافرت و آمد و شد های خارجی و داخلی، دستگیری های پیش دستانه از مخالفین و معترضین و نخبگان، محدودیت فعالیت احزاب و... ایجاد نشد، بلکه این بلوغ فکری و تفکر دمکراتیک در جامعه نخبه و مردم اسراییل بود که به ایجاد آن همت گماشتند، وحدتی را در عین کثرت ایجاد کردند که باید در مقابل این بلوغ آنان سر تعظیم فرود آورد.

و اما به شرایط خود در این سو در ایران نگاه کنیم، انسان دچار شرم و حرمان می شود، وقتی به جامعه نخبه و سطح دمکراسی که در این کشورِ غرق در محاصره بدخواهان جاری است، نگاه می کند، غبطه می خورد، وقتی می بیند که هنوز بحرانی نیست و تنها پیش بینی بحران را می کنند، و دست به چه اقداماتی زده می شود، و به عکس جامعه اسراییلی، که بحران، گروه ها و جناح های سیاسی اسراییل را متحد و در عین تکثر و همراه می کند، و اینجا در ایران، تنها پیش بینی یک بحران، به یک روند حذف، خالص سازی، یکدست سازی و... و به دستگیری های عجیب و غریب و بی نظیر منجر از فعالین اجتماعی و سیاسی و صنفی می شود، گروهی از نخبگان مریض، در یک کوتای خزنده و بدون خونریزی و تدریجی، از سال ها پیش از آن که این شرایط بحرانی پیش بیاید، شروع به دستکاری قانونی، غیر قانونی و شبه قانونی شرایط می کنند، تا در آن ساعت صفر، آرامشی مردابی، پادگانی و بی فروغ داشته، تا نتیجه همآنی شود که آن گروه و جناح می خواهند!

انسان از چنین روندی دچار حالت تهوع می شود، وقتی می بیند که عده ایی در این کشور رهبری نظام را، در سن و سالی نزدیک به مرگ می بینند، و برای ساعت صفر مرگ او، از هم اکنون و بلکه از سال ها قبل، دست به چه کارهایی که نزدند و نمی زنند، تا به آن نقطه بحران که رسیدند، در غیبت رقبا و دیگران، حتی همفکران خطرناک خود، آرامشی گورستانی، مردابی و پادگانی داشته باشند؛

اینان تمام پتانسیل های کشور، مردم، انقلاب، قانون اساسی ج.ا.ایران را به گوشه رینگ رانده، و می رانند، چرا؟! چون جریانی سیاسی که قدرت را به صورت یکدست در اختیار خود گرفته، مهره چینی می کند و پیش می رود، و می خواهد در لحظات سخت و بحرانی که در آینده برای کشور پیش بینی می کند، زمانی که رهبری دوم انقلاب مرد، و قدرت باید به رهبری سوم تحویل شود، تمام مجاری قدرت را در اختیار خود داشته باشند، تا آنچیزی رقم بخورد، که این جناح خاص سیاسی می خواهند، چقدر حقیرند، و چقدر حقیرانه برخورد می کنند، و طبیعتا نتایج آن نیز به حتم برای ایران و ایرانیان تحقیرآمیز خواهد بود.

اینان تمام پتانسیل صحنه دمکراتیک کشور، که در لحظه بحران باید نجات بخش ایران باشد را، به تعطیلی کشانده و می کشانند، تا به مقصدی موهوم در آینده ایی که معلوم نیست بشود و یا نشود، وجود داشته باشد یا نداشته باشد، دست یابند. شورای نگهبان، سپاه، دولت، قوه قضاییه، صدا و سیما، قوه مقننه و... را برای آن ساعت صفر، سال پیش از وقوعش، از کار می اندازند، از ریل طبیعی اش خارج می کنند، از کار طبیعی اش باز می دارند، تا برای بحرانی که حتی نمی دانند، چند سال دیگر اتفاق می افتد، آماده باشند!

و طبق همین پیش بینی، انتخابات مجلس ملی، مجلس خبرگان، و ریاست جمهوری گذشته را، با رسواترین وجه ممکن، به انجام رساندند، تا در اثر حذف، و نبود رقبا، خود را برای آنچه پیش بینی می کردند، آماده کنند، مجلس اقلیت شکل دادند، مجلسی که حتی عصاره جناح حاکم هم نبود و نیست، چه رسد به عصاره فضائل ملت بودن! اما از قضا آن حادثه مرگی که انتظارش را می کشند، اتفاق نیفتاد! و لذا اکنون باز مجبورند، طبق همین قاعده و پیش بینی این مرگ، انتخابات آتی مجلس ملی را رسواتر از مجلس قبل انجام دهند، تا در لحظه بحران، و ساعت صفر، نیروهای حاضر در پست های انتصابی و انتخابی، یکدست و خالص، از آنِ خود آنان باشند، تا انحصار آنان ادامه یابد،

لذاست که رد صلاحیت های انتخاباتی را در این روزها، حتی قبل از رسیدن لیست ثبت نام کنندگان به شورای نگهبان، آغاز کرده و بسیاری از همکاران خود در مجلس را، رد صلاحیت کرده اند، و کاری را که قبلا شورای نگهبان برای اصولگرایان منتخب، انجام می داد، در وزارت کشور شروع کرده، تا انتخاباتی رسوا را، در عدم حضور رقیبی قدرتمند، یا ضعیفِ خطر آفرین، و حتی همکارانی که رقیب شان می پندارند، در آخر سال رقم زنند،

انتخاباتی که مردم شرکت کننده در آن تنها قادر باشند، فقط از بین کاندیداهای یک جریان خاص، انحصاری و تمامیت خواه، حق انتخاب داشته، و حتی مثل قبل، مردم حق انتخاب بین "بد و بدتر" را هم نداشته باشند، بلکه سبدی از نیروهای خودی، یکدست و خالص سازی شده، در مقابل انتخاب کنندگان قرار گیرد، که هر کدامشان را که ملت برداشت، به قول خودشان مجلس آینده، مجلس "اصولگرا" باشد، و در واقع مجلس کر و لال ها، که هر تصمیمی برای کشور، مردم و انقلاب گرفته شد، نماینده غیر خودی، و ساز ناکوکی در این بین نباشد، که فریادی از سر دلسوزی بزند، و یا با اعتراضی، خطرسازی کند و.... که چرا مردم، کشور و انقلاب را نابود می کنید؟!

این تفاوت بین سطح بلوغ سیستم، و مسئولین اسراییلی و ایرانی، شگفت انگیز است، اسراییلی ها برای لحظات بحران، متکثر و وحدت یافته، آزاد و دمکرات حضور می یابند، و اینجا در ایران، در لحظه بحران یکدست، خالص سازی شده و از طریق حذف دیگران، جماعتی انحصاری و کر و لال جمع می شوند و به استقبال بحران می روند، و تصمیم بزرگ می گیرند و عمل بزرگ انجام می دهند، و در نتیجه این انحصار و تمامیت خواهی، ضعیف ترین کارگزاران، رانتی ترین سیستم، فساد آمیز ترین ترتیبات را رقم می زنند و نتیجه آن خواهد بود که هر بی قواره ایی را به راحتی می توانند بر مسند راهبری کشور بنشانند، و برای چنین مغزهای منجمدی، مهم این است که رهبر و یا آن مسئول، باز هم از خودشان باشد، هر چه بر سر کشور، مردم و انقلاب و قانون و نظم و اجتماعی آمد، مهم نیست. تیم و جناح شان در قدرت باشد، هر چه شد که شد!

ایران و اسراییل جوامعی شبیه به هم دارند، و می توانند برای مانایی خود، از تجربه های همدیگر سود جویند، دو جامعه درس های بزرگی برای همدیگر دارند، فقط باید چشم ها را باز کرد و دید، راه را شناخت و در پیش گرفت، تفاوت نمی کند که شما به ایران فکر می کنید، به شیعه فکر می کنید و..، هرچه اولویت شماست، این راه مانایی برای ظرفی است که باید بماند و آنچه شما فکر می کنید، در این ظرف است که به حقیقت می رسد. 

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

موارد مرتبط

نظرات (18)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

تحریک برای ورود به جنگ مستقیم!

آن دسته از تندروهای اصولگرا و متحدان توده‌ای‌شان در سایت پیک‌‌‌نت که به رغم پذیرش مسئولیت عملیات انتحاری کرمان از سوی داعش، همچنان اصرار دارند که این عملیات کار آمریکا و اسرائیل بوده است، در واقع قصدشان تحت فشار قرار دادن تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی برای ورود به جنگ مستقیم با آمریکا و اسرائیل است!
سود ورود مستقیم ایران به جنگ آمریکا و اسرائیل برای گردانندگان سایت پیک‌نت، امر محرمانه‌ای نیست. آنها از هر امری که روسیه را برای یک لحظه هم که شده از فشار جنگ اوکراین نجات دهد، با آغوش باز استقبال می کنند حتی اگر موجب ویرانی ایران و نارضایتی خودِ روسیه شود!
تندروهای اصولگرا ولی چه سودی از جنگ مستقیم با آمریکا و اسرائیل خواهند برد؟ لابد گمان می‌کنند که با ورود ایران به جنگ، اسرائیل به سرعت نابود خواهد شد و آمریکا نیز با جمع کردن جل و پلاسش، منطقه را ترک خواهد کرد و آنان سرور خاورمیانه خواهند شد!
نهادهای اصلی تصمیم‌گیر اما عواقب جنگ رو در رو و فراگیر را بهتر درک می‌کنند و به همین علت نیز از آن گریزانند. حال چرا اصولگرایان افراطی علیه تصمیم آنها عملاً اقدام به تحریک بدنۀ تندرو می‌کنند؟ چون از یک طرف متوهمند و از طرف دیگر، خود را با جریان پیک‌نتی نزدیک‌تر می‌بینند و ظاهراً به آستانۀ عبور از سیاست‌های رسمی جمهوری اسلامی رسیده‌اند!
شگفتی‌های بسیاری در پیش است!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad

This comment was minimized by the moderator on the site

علیرضا شریفی
هم جنگ هم صلح
زمانی محمود درویش، بعد از تشکیل دولت حماس در غزه گفته بود: برای سالیانی طولانی ما تنها ملتی بودیم که دولت نداشتیم و حالا تنها ملتی هستیم که دو دولت داریم.
این طنز تلخ نشان می‌دهد که فلسطینی‌ها بعد از آن‌همه مبارزه و آن‌همه جنگ و پس از تحمل آن‌همه رنج، به جای این که به هدف خود نزدیک شده باشند از آن دور شده‌اند.
به فلسطینیان به طور مرتب از سوی دیگر کشورها کمک مالی می‌شود و آن‌ها از این کمک‌ها صرفاً برای سامان دادن به زندگی روزمره و برای ادامه‌ی حیات استفاده می‌کنند، دولت خودگردان‌شان یک الیگارشی است که سران‌اش کمک‌های خارجی را بیشتر به حساب‌‌های شخصی خود انتقال می‌دهند و حماس‌ نیز یک گروه میلیتاریستی است که رهبران‌اش با کمک‌های خارجی همین کار را می‌کنند.
و اکنون بین دو دولت تقسیم کار شده است یکی می‌جنگد و یکی هم خواهان صلح است، این است که نه جنگ‌شان به جایی می‌رسد و نه مذاکرات صلح‌شان.

اگر کشوری مستقل شکل بگیرد فلسطینیان باید در اندیشه اداره کشور و مدیریت امور باشند. آن‌ها دیگر نمی‌توانند از مبارزه حرف بزنند و کسی هم به آن‌ها بی‌‌حساب و بی‌کتاب  کمک نخواهد کرد. پس ترجیح می‌دهند در همین وضعیت بمانند.

از سوی دیگر غربی‌ها هم تمایلی ندارند این نمایش تراژیک به پایان برسد؛ آن‌ها به یهودی‌ها کمک کردند تا کشوری تشکیل دهند تا شاید مسئله یهود را حل کنند و هر اندازه که مقدور است از شر قوم مشکل آفرین یهود، خلاص شوند.
درست است که  اسرائیلی‌ها در زمینه‌ نظامی و تکنولوژی و به گفته خودشان در زمینه حکومت و حاکمیت کارآمد موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند، اما آنها در این ۷۰ سال همواره در معرض جنگ و تهدید هم بوده‌اند. مصیبت ساده‌ای نیست در سرزمینی زندگی کنی که مالکیت آن مورد مناقشه و خبرهای آن همیشه در صدر اخبار جهان باشد.
درگیری مداوم اسرائیل، وضعیتی ایده‌آل برای کارخانه‌های اسلحه‌سازی است؛ به ویژه که کشورهای غربی در مورد تجهیز اسرائیل خیلی دست و دل باز هستند.

در جهان اسلام هم دفاع از فلسطینی‌ها اغلب ساز و کاری است برای مشروعیت بخشی به حکومت‌ها، دیکتاتورهای مرده دولت‌های عرب بیش از همه به فلسطینی‌یان کمک می‌کردند و به این وسیله برای خود مشروعیت می‌خریدند و ملت‌شان را سرکوب می‌کردند.

با این حساب به نظر نمی‌رسد که مسئله فلسطین به این زودی‌ها حل شود. ولی عجالتا می‌توان آرزو کرد ای کاش وقتی به سراغ خبرها می‌رویم؛ خبر اول خبر آتش‌بس و خبر  پایان جنگ و پایان کشتار مردم بی‌گناه غزه باشد.
@sokhanranihaa

This comment was minimized by the moderator on the site

وبلاگ نویس عرب “هدا جنت” در پلتفرم ایکس نوشته⁩:

‏ناگهان متوجه شدیم که غزه که دو میلیون نفر جمعیت دارد و دارای ۳۶ بیمارستان است.
‏کشورهای عربی با ۳۰ میلیون شهروند وجود دارند و این تعداد بیمارستان ندارند.

‏ ناگهان متوجه شدیم که غزه آب، برق، گاز و سوخت رایگان از اسراییل دریافت می‌کند.
‏البته هیچ شهروند عربی نیست که قبوض آب، برق و سوخت را پرداخت نکند.

‏ ناگهان متوجه شدیم که غزه فقط از قطر ماهانه ۳۰ میلیون دلار دریافت می‌کند
‏و ۵۰ میلیون دلار در ماه از اتحادیه اروپا
‏و ۳۰ میلیون دلار در ماه از آمریکا.
‏کشورهای عربی غرق در بدهی هستند و نمی‌توانند کسی را پیدا کنند که حتی یک میلیون دلار به آنها کمک کند.

‏ناگهان متوجه شدیم که غزه محاصره نشده است و همه کالاها و خارجی‌ها و افراد خارجی وارد آن می‌شود. ساکنان آن به مصر و از آنجا به سایر نقاط جهان سفر می‌کردند و فافو [سخصیت اول پالیوود] بزرگترین نمونه آن است.

‏ ناگهان متوجه شدیم که در غزه بهتر از بسیاری از کشورهای عربی زندگی می‌کنند.

‏ناگهان... متوجه شدیم که ذهن ما توسط یک دروغ برنامه‌ریزی شده... توسط رسانه‌های اخوان المسلمین محاصره شده‌ایم.
کانال باران
@kafaeealirezaa

This comment was minimized by the moderator on the site

احمد زیدآبادی

خون از خون رنگین‌تر است؟

وقتی عمربن خطاب خلیفۀ دوم بر اثر ضربۀ خنجر فیروز نهاوندی -ابولؤلؤ- وفات یافت، عبیدالله فرزند ارشد خلیفه چنان خشمگین شد که به جانِ خانوادۀ ضارب افتاد و هرمزان از سرداران ایرانی را نیز به ظن دست داشتن در قتل پدر، به ضرب شمشیر کشت.

مولاعلی از کشتن هرمزان چنان به خشم آمد که قسم یاد کرد هر گاه دستش رسد، عبیدالله را در ازای ریختن خون هرمزان ایرانی قصاص کند.
سعدبن ابی‌وقاص، مدتی عبیدالله را در حبس نگه داشت، اما عثمان بن‌عفان خلیفۀ سوم او را بخشید. هنگامی که علی به خلافت رسید، عبیدالله از ترس قصاص شدن توسط علی به معاویه پناه برد و به لشکر شامیان پیوست.
به دلیل همین سابقه بود که وقتی مولاعلی، خود ضربت خورد به فرزندانش وصیت کرد که مبادا پس از مرگش به این بهانه که امیرالمؤمنین را کشته‌اند، به جان مردم بیفتند. او گفت؛ یک ضربت در برابر یک ضربت! و یا عفو، چرا که خدا عفو را دوست دارد.

علی با آنکه خلیفه بود، خون خود را رنگین‌تر از هیچکدام از مردم نمی‌دید، در روزگار ما اما خون از خون رنگین‌تر شده است! جانی را در برابر زخمی می‌گیرند و چند جان را در برابر یک جان!

در جریان ناآرامی‌های سال گذشته، مرحوم روح‌الله عجمیان کشته شد. بابت قتل او، دو نفر اعدام و شماری از جمله دکتر حمید قره‌حسنلو و همسرش به حبس‌های طولانی و تبعید در زندان محکوم شده‌اند!

با این همه، پدر مرحوم عجمیان به جای آنکه نسبت به این نابرابری و احقاق حقوق متهمان بخصوص متهمی مثل دکتر قره‌حسنلو که شرحی دلخراش از بدرفتاری با خود و خانواده‌اش داده است، حساسیت نشان دهد، خواهان شدت عمل بیشتر نسبت به متهمان بیشتر شده است! او در یک برنامۀ زندۀ تلویزیونی، حتی علی اکبر ولایتی را - احتمالاً به دلیل درخواستش برای تعدیل حکم برخی محکومان- قاتل فرزند خود معرفی کرده است!

وقتی حکومتی خون یک حامی خود را از خون هموطنان معترض، رنگین‌تر می‌بیند و حتی به سنت دیرینۀ دینیِ "یکی در مقابل یکی" آن هم در چارچوب یک کشور رضایت نمی‌دهد، آنگاه چطور انتظار می‌رود که اسرائیل خون اتباع یهودی خود را نسبت به خون مردمی بیگانه و جدا از خود، برابر ببیند و دست از کشتار بردارد؟
@sokhanranihaa

This comment was minimized by the moderator on the site

رئیس‌جمهور در جمهوری اسلامی شخص دوم مملکت نیست!
بابک مشکات

بزرگ‌ترین دستاورد دوران هشت سال ریاست‌جمهوری محمد خاتمی برای جامعه  سیاسی ایران چیزی نبود، جز این گفته که:"

«ریاست‌جمهوری در نظام ایران چیزی جز تدارکچی نظام نیست»
و شاید تنها سخن درست دوران ریاست‌جمهوری محمد خاتمی همین سخن او باشد.

این سخن خاتمی چند پیش‌فرض دارد که عبارت‌اند از:

۱. ریاست جمهوری در نظام جمهوری اسلامی قدرت چندانی برای اجرایی کردن تصمیمات سیاسی خود ندارد.

۲. بنابراین انتظارات زیادی از ریاست‌جمهوری برای اینکه بتواند حقوق شهروندی را  تضمین نماید نباید داشته باشیم.

۳. ریاست‌جمهوری مقام دوم کشور هم نیست. همان‌گونه که هویدا می‌گفت؛

"شخص دومی وجود ندارد، فقط یک شخص وجود دارد و آن‌هم خود شخص اول است"

درحال در اینجاواین زمان هم یک شخص وجود دارد و آن‌هم باقی تدارکچی هستند.

۴. تا زمانی که ریاست‌جمهوری تدارکاتچی باشد، نباید در انتخابات شرکت کرد. اگر هم شرکت کردید نباید انتظاری از یک تدارکاتچی داشته باشید.

حال سئوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است، چرا جامعه سیاسی ایران به این گفته کلیدی محمد خاتمی توجه لازم را نکرد؟

اگر بخواهیم به این سئوال یک پاسخ اجمالی بدهیم باید بگوییم که، شاید یکی از دلایل اصلی این بی‌توجهی این باشد که آنها فکر می‌کردند از طریق انتخابات می‌توانند نظام را استحاله کنند و یا فکر می‌کردند نظام توان رقابت درون ساختاری را دارد.

و با این سنجش اشتباه بود که جامعه سیاسی ایران  مردم را هموار تشویق به شرکت در انتخابات و انتخاب بین بد و بدتر می‌کرد.

این تحلیل شاید تا قبل از پایان دوره خاتمی کمی قابل قبول باشد.
اما وقتی خود محمد خاتمی از تدارکچی بودن ریاست‌جمهوری در نظام در ایران سخن می‌گوید دیگر این گونه تحلیل‌ها قابل قبول نیستند.
اما چرا باز هم بخشی از جریانات سیاسی مردم را در انتخابات‌های مجلس و ریاست‌جمهوری که حکم تدارکاتی برای نظام دارد تشویق به شرکت در آن می‌کنند؟

به نظر می‌رسد این جریانات سیاسی تحلیل درستی از ماهیت قدرت نظام ندارند و دل در گرو همین نظام داشته و دارند
چرا که گمان می‌کردند همین امروز و یا فردایی نه چندان دور، نظام استحاله پیدا می‌کند که راه برای مشارکت سیاسی نیروهای خارج از حاکمیت به آسانی فراهم خواهد شد.

نتیجه گیری: در ایران ریاست‌جمهوری حکم تدارکات را برای نظام دارد و محمد خاتمی نیز خودش  این موضوع را به صراحت بیان کرد.
بنابراین کسانی که مردم را تشویق می‌کنند در انتخابات بد و بدتر شرکت کنند و به بد رای دهند، وقتی بد از بدتر، بدتر می‌شود به‌جای اینکه استراتژی خود یا تحلیل خود را مورد نقد قرار دهند و بگویند ما تحلیل درستی از ماهیت قدرت در نظام ایران نداشتیم و بر این اساس گرفتار مغالطه انتخابات‌گرای نظام شدیم، می‌گویند که بد زیر قولش زده است و  به وعده‌های خود عمل نکرد!

این عذر بدتر از گناه است.
چرا که آنها از تدارک بیشتر از حد انتظار امید داشته‌اند یا به سخنی دیگر آنها، یعنی جریانات سیاسی در امید بستن مثلاً به حسن روحانی که چکیده نظام بود دچار توهم شده بودند به همین دلایل بدون توجه به پیشینه روحانی در تله انتخابات مهندسی شده حزب پادگانی گرفتار شدند.
و یکبار دیگر از حزب پادگانی رودست خوردند...
تحلیل_زمانه
@TahlilZamane

This comment was minimized by the moderator on the site

12/5/2023 02:45 PM
امیر قطر: انفعال جامعه جهانی نسبت به وقایع غزه «شرم آور» است
شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر روز سه‌شنبه انفعال جامعه جهانی در برابر تداوم جنگ اسرائیل و حماس در غزه را «شرم آور» خواند.

وی که در افتتاحیه نشست شورای همکاری خلیج فارس در دوحه سخن می‌گفت، تصریح کرد: برای جامعه جهانی شرم آور است که چشم به روی جنایت شنیعی که از حدود دو ماه پیش با قتل عام نظام‌مند و عامدانه غیرنظامیان بی گناه از جمله زنان و کودکان در غزه جریان دارد، ببندد.

رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه نیز که به دعوت اعضای شوای همکاری خلیج فارس برای شرکت در این نشست روز سه‌شنبه وارد دوحه قطر شد، ضمن اشاره به کشته شدن بیش از ۱۷ هزار فلسطینی از جمله شمار زیادی زن و کودک در حملات اسرائیل به غزه گفت: نتانیاهو برای تداوم حیات سیاسی خود، امنیت و آینده کل منطقه را به خطر می‌اندازد.

وی تاکید کرد که نباید اجازه داد تا «ظلم و ستم جاری در غزه به یک جنگ منطقه‌ای که شامل سوریه نیز می‌شود» تسری پیدا کند.

رئیس جمهوری ترکیه در ادامه بر اعلام فوری آتش‌بس دائمی و اطمینان از جریان بی‌وقفه کمک‌های بشردوستانه به عنوان اولویت‌های مد نظر کنونی یاد کرد.

This comment was minimized by the moderator on the site

دیدگاه

‏پست جدید حسین عبدالحسین (روشنفکر معروف عرب) که به فارسی ترجمه شده:

یک قرن درگیری، ده‌ها هزار کشته، چهار دولت درمانده (لبنان، سوریه، عراق، ایران) و سه اقتصاد در حال فروپاشی.
همه این‌ها برای آزادی فلسطین از رود تا دریا و برای ایجاد یک فلسطین مستقل.

تاریخ تشکیل فلسطین معلوم نیست و این درگیری پایانی ندارد.
فلسطین یک هدف نیست، یک فرقه مرگ است.
حتی اگر یک فلسطین ایجاد شود، در کل تاریخ فلسطینیان هیچ شاهدی وجود ندارد که نشان دهد فلسطینیان بتوانند قادر به اداره یک کلوپ پیشاهنگی باشند چه برسد به اداره یک کشور.
فلسطین یک آشفتگی دیگر خواهد بود، مثل لبنان، سوریه، عراق، غزه.

دیگر بس است! اعراب و ایرانیان برای شیوه زندگی درمانده‌ای به نام فلسطین بهای سنگینی پرداخته‌اند.

به عنوان یک عرب می‌گویم که ما باید هر چه زودتر ببازیم و تسلیم شویم. ملت‌های موفق ملت‌هایی هستند که می‌دانند چه زمانی ببازند و چه زمانی ببرند.

ژاپن نزدیکترین متحد آمریکایی شد که دو بمب اتمی بر سرش ریخته بود. ژاپن تا همین امروز میزبان پایگاههای نظامی آمریکاست (آیا این اسمش اشغال است؟). آلمان و ایتالیا و کره جنوبی نیز به همچنین. مردم خودشان را به آب و آتش می‌زنند که بروند در این کشورها زندگی کنند، کشورهایی که باختند، تسلیم شدند، شکست را پذیرفتند، و بهترین دوستِ دشمنان قبلی‌شان شدند.

دیگر بس است! حماس باید تسلیم شود، تشکیلات خودگردان فلسطینی باید منحل شود و همه رهبرانش بازنشسته شوند.

باید به اردوغان گفته شود که ۳۰ سال ماندن در قدرت مغزش را معیوب و او را دیوانه کرده.

این حس تزلزل و ناامنی قطر که مدام می‌خواهد توجهات را به خودش جلب کند و باعث ترویج مرگ و نابودی شده باید به پایان برسد.

روحانیون ایران باید به مساجد بازگردند و فقط به شغل پیش‌نمازی مومنین بپردازند، و به ایرانیانی که می‌دانند چگونه از عهده اداره دولت بربیایند اجازه دهند اداره امور را به دست بگیرند و...

فلسطینی‌ها در بهترین حالت باید به تشکیل شوراهای محلی خودگردان رضایت دهند بهره ببرند از اقتصاد عالی و زیرساخت‌های خوبی که اسرائیل در اختیارشان قرار می‌دهد.
غزه فقط ۴۰ روز است که برق ندارد، اما بغداد ثروتمند تمام تابستان داغ را بدون برق سر کرد!، و لبنان فقیر در بهترین حالت فقط توانست ۱۳ درصد از برق خود را تولید کند!، تازه آن هم به لطف هدایای نفتی عراقی‌ها.

دیگر بس است! فلسطین‌بازی بس است! بومی‌بازی بس است! توهم استعمار بس است!
زندگی کنید و اجازه دهید دیگران زندگی کنند. فوراً و بدون قید و شرط با اسرائیل صلح کنید. همین حالا...
تلگرامخونه @TelgeramKhone

This comment was minimized by the moderator on the site

فلسطین تنها نیست!

رحیم قمیشی

چند روز پیش دوستان رزمنده سابقم با نماینده حماس در ایران جلسۀ گفتگویی ترتیب داده بودند. صریح و بی‌پرده.
آقای دکتر خالد قدومی را قبلا نمی‌شناختم. مردی شاید ۵۵ ساله، کمی چاق، خوش‌خنده، خوش‌قلب، متواضع، صمیمی و صاف، از همان تیپ آدم‌هایی که دوستشان دارم و ظرف یک ساعت با آنها می‌شود دوست شد.
نمی‌شود سه ساعت پرسش و پاسخش را در یک پست خلاصه کنم، اما آنچه برای خودم مهم بود را خلاصه می‌نویسم؛

او می‌گفت مهمترین مشکل ما فلسطینی‌ها آنست که ده‌ها سال است بی‌هویتیم، نه پاسپورت داریم، نه فرودگاه، نه نمایندگانی جهانی، نه آشیانه‌ای نه امیدی به آینده.
دلم گرفت با او بغض کردم.
می‌گفت الان می‌گوییم ۱۴ هزار کشته، ولی حداقل ۲۰ هزار کشته داده‌ایم! چون نیمی از شهدا هنوز شناسایی نشده‌اند یا هنوز زیر آوارند. ۲۰ هزار انسان! شامل زن و کودک و پیرمرد و پیرزن.
بدنم تکان خورد.
می‌گفت این‌همه به ما فشار آورده می‌شود راه‌حل دو کشوری را بپذیریم، مگر اسرائیل خودش چنین طرحی را یک‌بار پذیرفته.
دلم عمیقا سوخت.

می‌گفت وقتی با مقامات جهانی می‌نشینیم طوری نگاه‌مان می‌کنند انگار قرار است یک آدم عجیب و غریب ببینند، ما باید ثابت کنیم ما هم آدم‌هایی معمولی هستیم، ما هم دل‌مان زندگی می‌خواهد. ما هم دنبال راه حل هستیم.
یکی از دوستان پرسید فلسطینی‌ها از ما بدشان می‌آید؟ توضیح داد اکثریت مسلمانان فلسطینی شافعی مذهب هستند و شافعی‌ها همه، شیعیان را دوست دارند.
پرسیدیم آن صحنه‌های وحشتناک حمله شما به شهروندان بی‌دفاع اسرائیلی چه بود، گفت شما تبلیغات رسانه‌های قدرت‌ها را باور نکنید. ما اشتباهاتی داشته‌ایم، اما نه با آن حجمی که مطرح می‌کنند. آنها یک اشتباه ما را هزار برابر می‌کنند و هزار جنایت اسرائیل را می‌پوشانند.

او می‌گفت ما پیروزی بسیار بزرگی به‌دست آورده‌ایم، او معتقد بود ۹۵ درصد فلسطینی‌ها طرفدار اقدام حماس بوده و هستند.
از او پرسیدیم کدام کشورها کمک‌تان می‌کنند، گفت ده‌ها و شاید صدها نهاد و موسسه و کشور هستند که ما را کمک می‌کنند، اما فقط حاکمیت ایران است که رسماً کمک می‌کند و از اینکه بگوید تسلیحات هم به ما می‌دهد ترسی ندارد!!

من و دوستانم البته در همان جلسه برخی نقدهایمان را به ایشان و حماس مطرح کردیم، که تنها چند موردش را ذکر می‌کنم تا بروم سراغ نتیجه‌گیری؛
گفتیم آنچه شما اسمش را پیروزی می‌گذارید با ۲۰ هزار کشته، تا هزار زندانی را آزاد کنید به نظر ما پیروزی نیست.
گفتیم اینکه امروز همه التماس اسرائیل را می‌کنند آتش‌بس را قبول کند که پیروزی نیست.
گفتیم اینکه می‌گویید چاره‌ای جز عملیات نظامی نداریم، یک توجیه است!
و گفتیم چرا اشتباهات خودتان را واضح و رسماً نمی‌پذیرد و بابت آنها عذرخواهی نمی‌کنید.
که برای هر کدام توجیهاتی و دلایلی ذکر می‌کرد.

امروز آمدم تا برای آن برادر عزیز فلسطینی بنویسم؛
خالد جان من دل پر آشوبت را دیدم و واقعا از اینکه در قرن بیست و یکم، در جهان مدرن، در عصر ارتباطات چنین ظلم‌هایی به شما می‌شود متاثرم.
من از انسان بودن خودم در این زمانه پرظلم خجالت می‌کشم؛
اما یادت باشد فلسطینی‌ها تنها نیستند!!

ما هم میلیون‌ها بی‌وطن به جهان صادر کرده‌ایم، شاید بیشتر از فلسطینی‌ها!
ما اگر چه ظاهراً گذرنامه داریم اما در دنیا منزوی هستیم و بودن و نبودنش برایمان مساوی است.
شما شش میلیون فلسطینی بیکار در غزه و کرانه باختری دارید که با کمک‌های جهانی امورشان می‌گذرد، ما بیش از شش میلیون بیکار در ایران داریم، همه جوان، تحصیلکرده، با استعداد، که هیچ کمک جهانی هم دریافت نمی‌کنند!

خالد جان تو می‌نالی با رژیمی دینی طرف هستید که مبنای تشکیلش یهودیت است، خوبست بدانی ما هم با رژیمی دینی طرفیم که اکثر مردم ایران در آن جا نمی‌گیرند و ناخودی هستند.
دکتر خالد عزیز؛
اگر شما ظلمی تاریخی دیده‌اید، ما هم با یک ظلم تاریخی طرفیم. ما مردم ایران با فرهنگ بالا گرفتار قومی شده‌ایم که با غل و زنجیر می‌خواهند ما را برگردانند به عصر بدویت!
ما هم زبان مشترکی با حکام‌مان نداریم.
ما هم برای تقاضای یک همه‌پرسی باید زندان برویم. ما هم دختران‌مان برای یک زندگی عادی باید دلهره داشته باشند، باید زندان بروند.
ما اگر فرودگاه داریم تنها برای خارج کردن بااستعدادهایمان از آن استفاده می‌شود!

آمدم بگویم خالد قدومی عزیز
فلسطین تنها نیست. ما مردم ایران هم تنهاییم. ما هم بودجه‌مان صرف اموری می‌شود که هیچکدام دوست نداریم.
ما هم در کشور خودمان غریبه‌ایم.
ما هم مظلومیم و زجر می‌کشیم!

تنها فرق ما با شما آنست
ما تصمیم گرفته‌ایم اشتباه تاریخی‌مان را خودمان جبران کنیم، هیچ کشوری به ما کمک نمی‌کند، خودمان تصمیم گرفته‌ایم ایران‌مان را ایران کنیم.
همان که دوستش داریم!
فلسطین، تنها مظلوم دنیا نیست

اگر مظلومیت مردم ما بیشتر از شما نباشد
کمتر نیست!

@ghomeishi3

This comment was minimized by the moderator on the site

کرونا آمده است تا قانون پاکسازی داروینی را اجرا کند!

اشاره: محمدحسین غیاثی پزشک و نویسنده مشهدی تا همین اواخر می‌نبشت، و نیک و قرمطی‌پسند هم می‌نبشت، اما مدتی‌ست که حبر را در محبره قرار داده و نشانی از او نیست، امیدوارم هر کجا هست، یزدان نگاه‌دارش باشد. یادداشت زیر را در اوج دورانِ کرونایی با تغییر تیتر از او منتشر کرده‌ام که دیگربار هم‌رسان می‌کنم./ تحلیل و رصد

کرونا یک ویروس وحشی و جهش یافته است. در برابر کودکان نسبتاً مهربان یا دستکم کم‌خطر است. وقتی در قاعده‌ی ریه‌ می‌نشیند پس از چند روز به شکل انفجاری ریه را پر می‌کند و قلب را از کار می‌اندازد.
کشور ما کانون انتشار در خاورمیانه شده است. اگر در اقتصاد، چین نشدیم در کرونا چین خاورمیانه‌ایم. همسایگان ایران به درستی مرزهایشان را به روی ما بسته‌اند. مقابله با این ویروس نیازمند پول است. دولت افغانستان 25 میلیون دلار بودجه برای پیشگیری از گسترش کرونای جدید اختصاص داده است. اتحادیه‌ی اروپا 250 میلیون دلار.
اقتصاد ایران نسبت به سال‌های قبل، دهها میلیارد دلار فقیرتر شده است.
ذهن و توان دولت و ملت ایران در طول این سالها درگیر تحریم شده است. ما تحت استرس مداوم قرار گرفته‌ایم. کرونا همانطور که انسانهایی با بیماری های زمینه‌ای و ضعف ایمنی را از پای درمی‌آورد، حکومت های بیمار یا ناتوان را هم پاکسازی می‌کند. مردمی که محدودیت های قرنطینه را به سُخره می‌گیرند و در فرصت تعطیلی مدارس راهی شمال می‌شوند و نیز مردمی که اقلام بهداشتی را احتکار می‌کنند انسانهایی با چنین خطایای انباشته، بهترین قربانیان کرونا هستند.

کرونا آمده است تا همین‌ها را نابود کند!
کرونای جدید می‌خواهد بی‌رحمانه قانون پاکسازی داروینی را اجرا کند و جهان را از بیماران و کهنسالان، پاک نماید. حتی اگر کرونا موفق نشود، ویروس‌های جهش‌یافته‌ی بعدی راه کرونا را ادامه می‌دهند. عرصه، عرصه‌ی تنازع بقا است. موجودی زنده می‌ماند که توان تطابق بالایی داشته باشد نه اینکه الزاماً باهوش‌ترین و قدرتمندترین باشد.
چین با تکنولوژی خیره‌کننده و حکومت منسجم و متشکل و تقریباً عاری از فسادش، ویروس را شکست داد و آن بزرگترین جمعیت جهان را (یک میلیارد و سیصد و هشتادمیلیون انسان را) از دست کرونا تقریباً خلاص کرد. ولی ما ملت و دولت و حکومتی پرادعا هر صبح‌مان با رجزخوانی برای جهان شروع می‌شود، اکنون بوسیله‌ی این ویروس میکروسکپی چنان به بازی گرفته شده‌ایم که دست‌وپایمان را گم کرده‌ایم. مسئولین مان پرت‌وپلا می‌گویند و جامعه‌مان نگران است. ویروس دارد برای ما نصیحه‌الملوک امام محمد غزالی طوسی و اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی را تدریس می‌کند.
او به ما می‌گوید اگر می‌خواهید زنده بمانید باید عاقل باشید. باید با جهان بسازید (قدرت تطابق داشته باشید) باید اولویت‌های زندگی‌تان را درست تعیین کنید. باید اخلاق درست داشته باشید. ملتی که ماسک احتکار کند ملت بدبختی است. باید آینده‌نگر باشید. ملتی که 1500 پزشک آن فقط در یکسال و فقط به یک کشور مهاجرت کرده است، در چنین روزهای سخت بیچاره خواهد بود. کرونا می‌گوید باید ثروتمند باشید که اگر این ویروس شما را از پای درنیاورد ویروس جهش‌یافته‌ی بعدی این کار را خواهد کرد.
کرونا می‌گوید وقتی به این یا آن کشور موشک بیندازید و دست به یقه بشوید و جهان را از دید جنگ و دشمنی نگاه کنید و سیاست‌تان را به دست نظامیان بسپارید در مواقع مریضی، سیاستمداران توانی ندارند تا رغبت دیگر کشورها را به نفع شما برانگیزانند. همسایگان مرزهایشان را برویتان می‌بندند که دچار عفونت نشوند. دست شما را می‌گیرند و از هواپیمایشان بیرون می‌اندازند. نگاه نمی‌کنند که شما فرزند کوروش یا داریوش کبیر هخامنشی هستید و به کشور آنها کمک کرده‌اید که از شر داعش نجات یابند. کرونا می‌گوید هرچقدر پرچم کشور دیگری را آتش بزنید و لگدمال کنید اما عاقبت ممکن است واکسن و داروی همان کشور نجاتتان دهد. کرونا خرافه‌گرایان را حذف می‌کند. عاقبت، راه نجات همان کارهایی است که هاریسون نوشته است همان کتابی که یک آخوند ابله آن را آتش زد. آن ویروس کار ندارد که شما در سینما به تماشای فیلم نشسته‌اید یا در مصلی به اقامه‌ی نماز ایستاده‌اید. دست به دستگیره‌ی اتوبوس گرفته‌اید یا به ضریح حضرت معصومه دخیل بسته‌اید هردو در چشم ویروس یکی است.
پیام کرونا نه به ما بلکه به همه‌ی دولتها و ملتها این است؛
کسانی که اصول علم پیشگیری را رعایت نکنند محکوم به نابودی‌اند. جامعه‌ای که علمی اداره نشود محکوم به شکست است. جامعه‌ای که اخلاقش تباه شده محکوم به فروپاشی است. جامعه‌ای که دست‌اندرکارانش نالایق‌ و حکومتش ناکارآمد و اقتصادش فقیر و مردمش تحت استرس مداوم باشند، محکوم به حذف از روی زمین است، نه وارثان زمین!

با اندکی تلخیص و پاره‌ای اضافات از:
محمد حسین غیاثی
@tahlilvarasad

This comment was minimized by the moderator on the site

قانون؛ ابزار کنترل قدرتمندان یا مردم؟

نامه‌ای به مسعود پزشکیان
استاد ارجمند و گرانمایه جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان | خبر رد صلاحیت شما و شخصیت های امثال شما موجب تعجب نیست، گرچه موجب تاسف و نگرانی بسیار است. پیش از شما، بسیاری از چهره های درخشان این کشور را به تیغ رد صلاحیت از میدان خارج و خانه نشین کرده اند. آخرین انتخابات ریاست جمهوری اظهر من الشمس است. دریغ، که سالهاست در کشور عزیزمان، قانون، گروگان تنگ نظری ها شده و در نتیجه کارکرد واقعی خود را از دست می دهد. به جای آن که قانون مسلط بر قدرتمندان و ابزاری برای کنترل قدرت باشد، آن را به ابزاری برای کنترل مردم تبدیل ساخته اند. رد صلاحیت شما نمونه ای از این قبیل است.
جماعتی عاری از تحلیل های اندیشمندانه و تدبیر دور اندبشانه، نمی دانند که این کشور از آن این مردم است و آنها حق ندارند مردم را از داشتن کشوری آباد و آزاد و مترقی و اقتصادی پویا و حکومتی متعلق به همه مردم محروم نمایند. هر چه دلسوزان ملت فریاد می زنند «گر تو قرآن به این نمط خوانی، ببری رونق مسلمانی»، به گوش آقایان نمی رود که نمی رود و نتیجه ی تلخش را غمگنانه در تردید گروه های بزرگی از مردم نسبت به ارزش های بنیادی و در قهر با صندوق های رای، در قهر با کاندیدا شدن، در قهر با حاکمیت، در قهر با برخی احکام دینی، و در قهر باهمین امر فلسطین و .... می بینیم.
نه مردم علفند و نه قانون، ماشین چمن زنی که هر کس قدش بلند تر است، بریده شود و آن که می ماند، کوتاه بشود یا یکدست شود. قانون که شیوه ی اجرا یا خروجی اش، محروم کردن دلسوزترین و صالح ترین و توانمندترین مردمان این سرزمین از حضور در امر سیاست و قدرت باشد، یا ابزاری برای اعمال سلایق تنگ سیاسی و محروم کردن رقیب و برپایی نمایش های یک طرفه، ناکارآمدی و انحرافش از روز روشن تر است. آنها نمی دانند یا درک نمی کنند که جامعه متکثر را با حکومت یکدست نمی توان اداره کرد و دیر یا زود سرکنگبین صفرا خواهد فزود. بر این مصبیت، امر خیانت به دین و میهن را هم باید افزود.
به سهم خود و همراه با بسیاری دیگر ازمردم قدرشناس میهنمان، قدردان سالها تلاش شما به عنوان نماینده مردم، هستیم. ای کاش همین نمونه‌ی مشخص، آقایان را به بازنگری در مسیری که نتیجه اش جز خسران مضاعف برای میهن و مردم و دین خدا نیست، وادارد.
ابوالفضل فاتح
۲۶ آبان ۱۴۰۲ @kaleme

This comment was minimized by the moderator on the site

*بیانیه‌ی آیت‌الله محمود امجد، استاد اخلاق حوزه‌ی علمیه‌ی قم، در مورد سخنرانی اخیر آقای خامنه‌ای*

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم و به نستعین

جناب آقای خامنه‌ای!

سخنان دیروز شما را شنیدم و به خدا پناه میبرم از استدراج، به خدا پناه می‌برم از این همه بازیگری که به قول و فعل شما حاکم شده، به خدا پناه می‌برم از این دیکتاتوری و استبداد رأیی که شما – آن هم در لباس روحانیت – به آن دچار شده‌اید.

سخنان شما نشان داد که انسان – ولو با همه مزایا- می‌تواند در منظر عام، خلاف عقل و منطق سخن بگوید و نه از خلق پروا کند و نه از خالق.

شما نام این استخفاف مفتضح را انتخابات می‌گذارید؟! و بعد هم برای هرکسی که نخواهد در این نمایش شرکت کند، حکم ارتکاب گناه کبیره صادر می‌کنید؟! آیا اگر کسی نخواست به این استخفاف تن دهد معصیت کرده؟!

درحالی که گناه و بلکه ذنب لایغفر این است که شما با چماق و زور و تزویر همه بندگان خدا را عبد خود کرده‌اید و این جمهوری را به کلی از معنا تهی کرده‌اید و راه نفس‌کشیدن بر هر آزاده‌ای بسته‌اید و جاهلان بی‌حیا را بر جان و مال و آبروی مردم مسلط کرده‌اید و دانایان را به کنج عزلت رانده‌اید و علما را مرعوب یا زرخرید کرده‌اید و در حالی که پیش چشم همگان، در همه امور جزیی و کلی از خرید یک واکسن تا انتخاب وزیر و استیضاح و سؤال و تا حصر و حبس مظلومین -جملگی در ید اختیار شماست، باز جلوی دوربین‌ها نقش منتقد و بی‌گناه را بازی می‌کنید که کناری نشسته و به جبران ظلمی تذکر می‌دهد؟!

گمان می‌کنید بر عاقلان پوشیده است که جز تطهیر چهره خودتان، غرض از این همه سخن آن بود که زمینه را برای مسدود کردن همین فضای مجازی هم فراهم كنيد تا مبادا آگاهی مردم، مانعی ولو اندک برای استبداد رأی شما و جانشین شما باشد؟!

گمان می‌کنید مردم نمی‌فهمند و نیات شما و بازیگری های شما امری پوشیده و پنهان است؟!

بسیار شگفت‌انگیز است که از حجاب اجباری دفاع می‌کنید و کار را هم به دست پلیس می‌دهید در حالی که می‌دانید چه جنایت‌ها و فسادهایی در اثر این امر رخ می‌دهد. آن وقت اگر کسی در اعتراض به این مظالم و مفاسد روسری از سر برداشت در حکومت شما به قتل نوامیس مسلمین و حبس‌های طویل‌المدت محکوم می‌شود!

عجیب‌تر آنکه این موضوع را به امام استناد می‌دهید در حالی که همه می‌دانند امام در پاسخ به سوال مسئولان، صرفا با لزوم حجاب در ادارات دولتی موافقت کرد و این *شما بودید که مانند دوستان مؤتلفه‌ای‌تان مسأله اصلی مملکت برایتان حجاب زنان بود* و با سخنرانی‌تان عده‌ای به خیابان می‌ریختند و زنان را مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند و به کمیته می‌بردند. امام در همان وقت به آقای ناطق که وزیر کشور بود دستور داد ضاربان تعزیر شوند و اخبار تعزیر را از رسانه‌ها اعلام کنند. شما می‌دانید که اینگونه سخن‌گفتن خوار کردن امام است و باز این کار را انجام می‌دهید، در حالی که در ظاهر از او تجلیل می‌کنید!

آقای خامنه‌ای!

زمانی انتظار داشتیم توانایی‌های شما در راه بهبود معیشت و رفاه این مردم به کار گرفته شود و اینک با کمال تأسف شاهدیم که هر سخن و حرکت شما جز اینکه تنفر از خودتان و از اسلام و دین را نزد مردم بیشتر کند، نتیجه ای ندارد.

۱۲ سال قبل در نامه ای که به دست فرزندتان سپردم، برای شما نوشتم که من و شما باید به فکر آخرتمان باشیم و امروز هم می‌گویم از این فرصت اندک باقیمانده استفاده کنید و دست از استخفاف مردم و پایمال کردن حقوق ایشان برداريد . بترسید از ظلم به کسی که جز خدا کسی را ندارد و این مردم مظلوم و ستمدیده جز خدا کسی را ندارند.

و اما سخنی با دوستان، برادران و خواهرانم؛

اینجانب هرگز در هیچ دوره ای (چه زمانی که خود رأی داده‌ام و چه وقتی که رأی نداده ام) برای احدی تعیین تکلیف نکرده‌ام و معتقدم که در امر سیاسی هر فردی خود مجتهد است، لکن اکنون از جهت بیان معیارها و ملاک‌ها اظهار نظر را بر خود فرض مى‌دانم:

در وضعیت فعلی از آنجا که در مملکت یک رأی بیشتر وجود ندارد و آن رأی آقای خامنه‌ای است و این عین فرعونیت است و از آن جا که این ها همگان را برده می‌خواهند، شرکت در این نمایش، مصداق شراکت در استخفاف مردم و ظلم پذیری است و روشن است که انجام چنین فعلی و هر فعل دیگری که تأیید باطل باشد، منع اخلاقی و حکم حرام شرعی دارد.

امروز بر علماست که یا عمامه از سر بردارند و یا در مقابل این بدعت ها و ظلمی که بر مردم می رود و پایمال شدن حقوق ایشان بایستند.

سلام خدا بر همه حق جویان و حق پرستان عالم باد

خیرخواه شما
محمود امجد

پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی

@janbazanesabz

This comment was minimized by the moderator on the site

ملت یا رعیت؟

کامبیز نوروزی حقوقدان در روزنامه شرق نوشت:

این سخن مرتضی آقاتهرانی از قول مرحوم مصباح که می‌گوید: «ولایت مطلقه کافی نیست،‌ اطاعت مطلقه هم باید در کنار آن باشد؛ یعنی مردم باید به معرکه بیایند. دستورالعمل حضور مردم در معرکه، اطاعت مطلق است» معنایی جز تعطیلی کامل قانون اساسی و نظام قانون‌گذاری ندارد.

قانون اساسی ایران در اصول فراوانی جمهوریت نظام و موقعیت بنیادین اراده عمومی را به‌عنوان یکی از دو رکن نظام حکومتی مورد تأکید قرار داده است. یکی از مهم‌ترین این اصول که در نظام اجرائی و تقنینی به فراموشی سپرده شده است، اصل ۵۶ قانون اساسی است که به شکل مؤکد تصریح می‌کند به اینکه «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آنِ خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم کرده است. هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت فرد یا گروهی خاص قرار دهد».

شاید امروز که برخی از امور جاری کشور از مدارات حقوقی خارج شده است، این سخن چندان جذاب نباشد که اصل ۵۶ قانون اساسی واسطه میان انسان و خدا را برچیده و ملت را بی‌هیچ واسطه و هیچ استثنا بر خود و سرنوشت خود حاکم کرده است. این اصل، مبنای حاکمیت ملی است. نیز اصل ۶ قانون اساسی به‌ صراحت و روشنی تمام تکلیف کرده است که «در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکای آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات (انتخاب رئیس‌جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها) یا از راه همه‌پرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین می‌شود.

وقتی حاکمیت ملی بی‌واسطه از آنِ ملت است و امور کشور باید با رأی و اراده آزاد ملت اداره شود؛ یعنی ملت حق دارد آنچه را که می‌پسندد، اختیار کند و درباره آن تصمیم بگیرد. لازمه حق انتخاب‌کردن و انتخاب‌شدن، اختیار است.

تکلیف به اطاعت مطلق مغایر مقتضای ذات اختیار ملت و حق انتخاب است. با اطاعت مطلق ملتی نیز باقی نخواهد ماند. مفهوم ملت زمانی شکل گرفت که حق و اختیار و قدرتی برای مردمان ساکن در قلمرو سرزمینی به رسمیت شناخته شد.

اطاعت مطلق رعیت می‌طلبد، نه ملت.

اطاعت مطلق که مرحوم مصباح گفته و شاگردان و هواخواهان ایشان تجویز می‌کنند، به معنای سلب حق حاکمیت ملی از ملت ایران و از بین بردن حق انتخاب آنهاست که بر مبنای آن همه ارکان حکومتی شکل گرفته و مشروعیت می‌یابند.

نتیجه این سخن که بنیان‌گذار جمهوری اسلامی و نیز مقام رهبری مخالفت خود را با آن ابراز کرده‌اند، این است که دیگر مجلس شورای اسلامی، ریاست‌جمهوری، شوراهای شهر و روستا و حتی مجلس خبرگان نیز فلسفه وجودی خود را از دست می‌دهند؛ زیرا مردم فاقد هرگونه اختیارند و فقط مکلف به اطاعت مطلق‌اند.

در چنین وضعیتی قانون اساسی منتفی شده و قانون عادی نیز از بین می‌رود. قانون محصول اراده عمومی است که از طریق نمایندگان مردم در پارلمان وضع می‌شود. وقتی «رأی» که ناشی از اراده آزاد است، بی‌معنا شود، مجلس و قانون‌گذاری هم معنای خود را از دست می‌دهند.

دیدگاه اطاعت مطلق فقط مغایر جمهوریت نظام نیست؛ بلکه اساسا در برابر قانون اساسی و حتی نظر رهبری و نظام قانون‌گذاری قرار می‌گیرد و آن را منقلب می‌کند.

وقتی یک بنا مثل قانون اساسی بر دو ستون جمهوریت و اسلامیت استوار باشد، با برداشتن یک ستون، کل بنا فرو می‌ریزد.

این دیدگاه هرچه پیش‌تر برود و هر اندازه بیشتر قدرت بگیرد، اختلال نظم حقوقی کشور عمیق‌تر و نهادینه‌تر می‌شود.

@omid_media

This comment was minimized by the moderator on the site

محمدرضا عارف در نشست کمیسیون توسعه بازرگانی بنیاد امید ایرانیان:

جریان حاکم در تایید صلاحیت ها نشان داد به دنبال افرادی هستند که عین موم در دستشان باشند.
باید از برخی عملکردها از مردم عذرخواهی کنیم و صادقانه بگوییم اشتباه کردیم.
راهبرد حذف نخبگان از اول انقلاب در دستور کار قرار گرفت .
در اوایل انقلاب شخصیت‌های برجسته‌ای را با برچسب لیبرالی کنار گذاشتند .
"خالص سازی" ریشه در عملکرد گذشته عده‌ای دارد که خود الان گرفتار خالص‌سازی شده‌اند.
بعد از پیروزی انقلاب بجای آنکه مزیت ها را تقویت کنیم به حذف روی آوردیم.
مشخصه اغلب مدیران کشور در مقطع فعلی کارنابلدی است.
عده ای فرصت طلب در فضای فعلی رشد می کنند.
صداوسیما راهبرد نفی کامل گذشته را در دستور کار قرار داده است.
هر چه بگذرد هزینه اصلاح بیشتر خواهد شد.
ایران ستیزی به اوج خود رسیده است.
سخنان دکتر محمدرضا عارف در نشست کمیسیون توسعه بازرگانی بنیاد امید ایرانیان را  در امیدنامه بخوانید:
http://B2n.ir/w05026
@omid_media

This comment was minimized by the moderator on the site

يکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲ - ۰۶:۱۲
آستانه تحمل جامعه را تحریک نکنید

اگر اقدام بایسته‌ای برای ساماندهی ابربحران‌ها صورت نگیرد، آستانه تحمّل اجتماعی را از یکطرف و حیات سرزمینی و منابع حیاتی و سرمایه‌های ملی را از طرف دیگر دچار آسیب‌های خطرناک و جبران‌ناپذیری خواهد کرد که نادیده انگاشتن آن قابل اغماض و گذشت نیست.
فتح الله آملی: مرحله اول بررسی صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی در هیأت‌های اجرایی که توسط دولت صورت می‌گیرد پایان یافت و تا اینجای کار معلوم شد که بیش از 28 درصد داوطلبان و از جمله تعدادی از نمایندگان فعلی مجلس شورای اسلامی که از فیلتر سخت شورای نگهبان هم در زمستان چهار سال پیش رد شده بودند، تائید صلاحیت نشده‌اند.
تا پیش از این مرسوم این بود که هیأت‌های اجرایی رواداری بیشتری نسبت به داوطلبان داشته‌اند و حداقل در مرحله نخست فرصت رقابت بیشتری برای انتخاب مردم فراهم می‌کردند و بیشتر اعتراض‌ها متوجه شورای نگهبان بود که دایره انتخاب را تنگ و محصور و محدود می‌کرد اما ظاهراً در این دوره بخشی از این مأموریت حذف و تحدید، به وزارت کشور سپرده شده و یا وزارت کشور هم می‌خواهد همان کاری را صورت دهد که معمولاً شورای محترم نگهبان مأمور آن بود.
برخی از افرادی که در همین مرحله در بین تائید صلاحیت شده‌ها نیستند اتفاقاً آنهایی بودند که سعی داشتند ساکت ننشینند و به حداقلی از وظایف نمایندگی که نظارت بر عملکرد دولت و اجرای درست قوانین و بررسی کم‌کاریها و سوء مدیریت‌های دستگاه‌های اجرایی است، عمل کنند.
مثلاً پزشکیان نماینده تبریز که سابقه روشنی در خدمات پزشکی و انقلابی و سطوح مدیریتی و پاکدستی دارد اعلام کرده که به دلیل عدم التزام به نظام تائید صلاحیت نشده است یا آن دیگری اشاره کرده که چون موضوع شاسی بلندهای نمایندگان را رسانه‌ای کرده تأیید نشده و برخی دیگر هم تنها عدم تائید خود را اطلاع‌رسانی کرده و اظهار نظر دیگری نداشته‌اند، اما در میان آنان هم می‌شد تشخیص داد کسانی را که چون صدا و آوای دیگری داشته‌اند شایسته حضور در پارلمان دیده و شناخته نشده‌اند! خدا نکند که پاداش سکوت و تماشا بیش از انجام وظایف نمایندگی باشد! بگذریم...
همین حال هم دغدغه بسیاری از دلسوزان کشور و نظام، حضور حداقلی در عرصه انتخابات و بیشتر شدن شکاف دولت، ملت و سقوط افزونتر سرمایه اجتماعی است و معلوم نیست این سطح از سخت‌گیری‌ها و محدودیت‌ها ـ‌ که تازه مرحله اول آن را شاهدیم و اصل کار مانده است ـ چه نسبتی با این دغدغه اساسی دارد؟!
انذار مهمی که لازم است حاکمیت و نظام تصمیم‌گیری کاملاً آن‌ را جدی بگیرد کاهش قابل ملاحظه درایت و عقلانیت و توجه به علم و تخصص و تجربه و ظرفیت کارشناسی در سطوح بالای تقنینی و اجرایی نظام تصمیم‌گیری برای عبور از بحران‌های مهمی است که ملک و ملت با آن روبرویند.
بحران‌هایی که اغلب آنها تبدیل به ابر بحران شده‌اند و اگر اقدام بایسته‌ای برای ساماندهی آنها صورت نگیرد، آستانه تحمّل اجتماعی را از یکطرف و حیات سرزمینی و منابع حیاتی و سرمایه‌های ملی را از طرف دیگر دچار آسیب‌های خطرناک و جبران‌ناپذیری خواهد کرد که نادیده انگاشتن آن قابل اغماض و گذشت نیست.
محدود کردن هر چه بیشتر ظرفیت کارشناسی و برنامه‌ریزی مجلس که به تعبیر بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی و تصریح رهبری در رأس امور است، جز آنکه بر پیچیدگی و قفل‌شدگی راهکارها و سازوکارهای برون‌رفت از شرایط نه چندان مطلوب فعلی بیفزاید، چه پیامد دیگری خواهد داشت؟
در طول همین بیش از دو سالی که گذشت، نتیجه یکدست‌سازی و خالص‌سازی را دیده و مزه نه چندان شیرین آن را چشیده‌ایم، چه حسن و لطفی از آن احصاء شده است که درصدد تقویت آن برآمده‌ایم؟
هنوز البته داوری درباره اینکه تا چه حد در همین مرحله مقامات دولت در هیأت اجرایی در پی مقصود تقویت یکدست‌سازی بوده یا هستند، تا اظهارنظر همه رد صلاحیت شده‌ها را ندانیم چندان منصفانه نیست، اما به این امید همچنان دلخوشیم که هم وزارت کشور و هم شورای نگهبان بر این گمان نباشند که یکدست کردن نظام تصمیم‌گیری میوه‌های شیرین به بار می‌آورد که اگر تلخی آن را تا حال حس نکرده‌اند، در آینده بیشتر احساس خواهند کرد.
می‌شود همچنان با اتکای به 10 درصد آرای واجدین شرایط هم به مجلس راه یافت و بر صندلی تصمیم‌گیری و قانون‌نویسی تکیه زد و هنوز هم می‌توان انتخاباتی حداقلی با میزان مشارکت 40 درصدی را مقبول دانست اما قدر مسلم برای نظامی که داعیه‌اش پشتوانه مردمی و حمایت اکثریت آحاد جامعه و مردمسالاری دینی است، سقوط هر یک درصد پایین آمدن میزان مشارکت و کاهش بیشتر ظرفیت کارشناسی مجلس یک ضایعه به حساب می‌‌آید آن هم در شرایطی که شوربختانه همچنان برخلاف بسیاری از کشورها، حاکمیت و دولت در سایه نبود احزاب فراگیر، مستقل و پاسخگو و نهادها و آکادمی‌های مستقل علمی و اثرگذار و بخش خصوصی واقعی و قدرتمند، برای همه مقدرات ملک و ملت تصمیم می‌گیرد و بهبود فضای کسب‌و‌کار و رونق تولید و تجارت هم بستگی تام و تمام به اراده و عقل و تصمیم او دارد و چشمش به مصوبات و مقررات و مقدراتی است که او تعیین می‌کند و به همین اعتبار می‌توان این تمنا را داشت که اجازه دهید عقلانیت بیشتری بر نظام تصمیم‌گیری که پارلمان یکی از این عرصه‌های مهم تصمیم‌سازی و نظارت است، حاکم شود.
کوته سخن آنکه: به راستی خالص‌‌سازی چه طعم خوشی داشته یا هنوز دارد؟

This comment was minimized by the moderator on the site

مسیله غزه
شاه کوه
چراعاقل کندکاری که بازارد پشیمانی

ایا باید برای آزادی چندنفر زندانی از2008 تا 2023 مسافت500 کیلومتر تونل حفرمیکردید هزاران موشک تولید میلیاردها دلارکمکهای سایر کشورها را مصرف و سلاح ذخیره بعد خود در 2000 کیلومتردورتر در عیش و رفاه، مردم خود را سپر انسانی گوشت دم توپ فریب بخورید،فریب بدهبد یا عملیات احمقانه و خشن و توام با بکارگیری صدها موشک و قتل زن و کودک سبب تحریک دشمن شده که او 15000نفر را کشته و 25000 نفر را زخمی و 1/500/000نفر را آواره و 200000 خانه و مدرسه و بیمارستان و موسسه را تخریب کند
500 کیلومتر تونل فاصله تهران تا کرمانشاه است آنهم زیر نوارغزه کوچک تعجب است چرا زمین نشست نکرده هیچ عاقلی سخن دروغ شما را باور نمیکند این همه هزینه برای آزادی چند نفر باشد و اصولا بعید است اسراییل قبل از عملیات زن و کودک از شما گروگان گرفته باشد برنامه چیزی دیگر و بسیار احمقانه بوده و سبب این فاجعه شده و باز هم عاقلان میدانند دارید دروغ میگویید

بیانیه حماس در مورد توافق آتش‌بس

بسم الله الرحمن الرحیم

بیانیه حماس درباره اعلام توافق آتش بس

بر اساس مسئولیتی که در قبال مردم صبور و سنگرنشین فلسطین داریم و تلاش خستگی ناپذیرمان برای تقویت استواری مردم قهرمان‌مان در غزه سرافراز و تسکین و التیام زخم‌های آنان و تحکیم اراده‌ی مقاومت پیروزمندانه‌مان در روز هفتم اکتبر (15 مهرماه) در مقابل دشمن صهیونیستی.

پس از چندین روز مذاکرات سخت و پیچیده، به یاری و توفیق خداوند متعال اعلام می‌کنیم که با تلاش‌های پیگیرانه و قابل تقدیر قطر و مصر به توافق آتش بس بشردوستانه (آتش‌بس موقت) برای مدت چهار روز دست یافتیم. که بر اساس آن:

آتش بس از هر دو طرف، توقف تمامی اقدامات نظامی ارتش اشغالگر در تمامی مناطق نوار غزه و توقف حرکت خودروهای نظامی این کشور در نفوذ به نوار غزه.
آوردن صدها کامیون کمک های بشردوستانه، امدادی، پزشکی و سوختی به تمام مناطق نوار غزه بدون استثنا در شمال و جنوب.
آزادی 50 زن و کودک زیر 19 سال از زندانیان اشغال‌گر، در ازای آزادی 150 زن و کودک زیر 19 سال مردم کشورمان از زندانهای اشغالی، بر حسب اولویت.
توقف ترافیک هوایی جنوب به مدت چهار روز.
توقف ترافیک هوایی شمال به مدت 6 ساعت در روز از ساعت 10 صبح تا 16 بعد از ظهر.
در طول دوره آتش‌بس، اشغالگر متعهد است که در تمام مناطق نوار غزه به کسی حمله نکند و یا کسی را دستگیر نکند.
تضمین آزادی رفت و آمد مردم (از شمال به جنوب) در امتداد خیابان صلاح الدین.
مفاد این توافق بر اساس دیدگاه مقاومت و عوامل تعیین کننده آن تدوین شد که هدف آن خدمت به مردم ما و تقویت پایداری آنان در برابر تجاوزات بود و همواره به فکر فداکاری ها، رنج ها و دغدغه های آنان بود و این این مذاکرات را با وجود تلاش های اشغالگران برای طولانی کردن و به تعویق انداختن مذاکرات، از موضع استواری و قدرت میدانی انجام داد.
در حالی که ما رسیدن به یک توافق آتش بس را اعلام می کنیم، تأیید می کنیم که دستان ما روی ماشه باقی خواهد ماند و گردان های پیروز ما مواظب دفاع از مردم و شکست اشغال و تجاوز خواهند بود.
ما به مردم خود قول می‌دهیم که به خون‌های آنان، فداکاری‌ها، صبرشان، پیوندشان و آرمان‌هایشان برای رهایی، آزادی، احیای حقوق و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی اورشلیم، خدا، وفادار خواهیم ماند. به اذن اله
جنبش مقاومت اسلامی - حماس

@almaalem_qotb

This comment was minimized by the moderator on the site

ریشه تاریخی اختلاف ایرانی‌ها با عرب‌ها و روس‌ها
✍️علی صالح‌آبادی

ایران به دلیل وسعت و موقعیت ژئوپلیتیک همواره در طول تاریخ مورد طمع دیگر کشورها بوده است. در این میان طمع روس‌ها به خاک ایران و منابع آن بیشتر از دیگر کشورها بوده است. این نوشتار به ریشه اختلاف ایرانی‌ها با عرب‌ها و روس‌ها می‌پردازد.

1-عرب‌ها از زمان خلافت ابوبکر (633 م.) حمله به ایران را آغاز کردند و در زمان عمر و عثمان جنگ بین اعراب و سلسله ساسانی ادامه داشت تا اینکه در نهایت یزدگرد سوم در نهاوند از سپاه عثمان شکست خورد و سلسله ساسانی متلاشی فروپاشید. (651 م.) عرب‌ها در طول 18 سال جنگ با ایرانی‌ها مرتکب جنایات بی‌شماری به‌ویژه در منطقه طبرستان (گلستان فعلی) شدند و عرب‌ها در آنجا به هیچ‌کس رحم نکردند. مرد، زن، کودک همه را کشتند و زنان را به کنیزی گرفتند و فروختند.
این موضوع با گذشت 1372 سال همچنان در حافظه تاریخی ایرانیان مانده است. به همین دلیل اختلاف بین عرب و عجم ریشه تاریخی دارد و در گذر زمان از بین نرفته است.

2-اعراب و اتحاد جماهیر شوروی در جنگ 8 ساله عراق علیه ایران تمام‌قد از صدام حسین دفاع کردند و هزاران ایرانی را به شهادت رساندند و زیرساخت‌های کشور را نابود کردند.

3-عرب‌ها شیعیان را «رافضی» می‌دانند و می‌گویند آن‌ها از سه خلیفه راشدی یعنی ابوبکر، عمر و عثمان اطاعت نکرده‌اند.

4-عرب‌ها بارها کوشیدند نام خلیج‌فارس را تغییر دهند که با هوشیاری ایرانی‌ها موفق نشدند.

5-عربستان در حج خونین سال 1366 نزدیک به 300 حجاج ایرانی را به شهادت رساند.

6-جنبش حماس پیرو مکتب اخوان المسلمین است که رهبر آن سید قطب بود که به دست جمال عبدالناصر، رییس جمهور وقت مصر اعدام شد. این سازمان وقتی صدام حسین اعدام شد، او را شهید نامید و سه روز عزای عمومی اعلام کرد و یک مجسمه از قاتل ایرانی‌ها هم‌ساخت.

7-روسیه در دو معاهده ننگین گلستان و ترکمانچای حدود 250 هزار کیلومترمربع از سرزمین ما را بلعید.

8-پطر کبیر امپراتور روسیه در زمان حیاتش و پس از مرگ وصیت کرده بود که برای رسیدن به آب‌های گرم (خلیج‌فارس) ایران باید به تصرف تزارها درآید.

9-روسیه دوران پوتین به شش قطعنامه شورای امنیت به‌ویژه قطعنامه 1929 که به لحاظ اقتصادی فلج‌کننده بود رأی موافق داد. این قطعنامه‌ها آثار مخرب و زیان‌باری بر اقتصاد و زندگی مردم ایران برجای گذاشته است.

10-به گفته وزیر پیشین خارجه، روسیه هم از ایران پهباد خرید و هم خودش آن را لو داد تا برای ایران دردسر و هزینه ایجاد کند و موجب شد غرب ایران را در جنگ اوکراین متهم و سهیم بداند.

وقتی چنین پیشینه‌ای از اعراب و روس‌ها در ذهن ایرانی‌ها وجود دارد، مسئولان لازم است در سیاست‌ها به خواست و مطالبه اکثریت توجه کنند، نه به آمال و آرزوهای ناشدنی اقلیت، مثل به راه انداختن پویش «حریفت منم» که ادعاشده شش میلیون نفر برای جنگ علیه اسرائیل در آن ثبت‌نام کرده‌اند، یا ثبت‌نام 142 نماینده مجلس برای جنگ در غزه و یا این که گفته‌اند اگر اجازه بدهند آماده شلیک موشک به بندر «حیفا» و «تل‌آویو»... هستیم.

این آقایان می‌دانند که این قبیل خط و نشان کشیدن‌ها باعث می‌شود تا از یک سو اسرائیل از آمریکا 14 میلیارد دلار پول بگیرد و از سوی دیگر ایران هراسی تشدید می‌شود و آمریکا ناوهایش را به آب‌های خلیج‌فارس اعزام می‌کند و کاخ سفید به حسن نصرالله پیغام می‌دهد که ویو«ـاگر حزب‌الله وارد جنگ تمام‌عیار با اسرائیل شود، ایران را بمباران می‌کند.

پرسش این است که این خط‌ونشان‌ها باعث شده اسرائیل جنگ را متوقف کند یا اینکه با استناد به همین حرف‌ها اسرائیل امتیاز بیشتری از غرب می‌گیرد؟ یا فردی در تلویزیون ظاهر می‌شود ضمن حمله به روحانی و ظریف می‌گوید ما باید آرایش جنگی به خود بگیریم یا یک واعظ مشهور می‌گوید اکنون وقت جنگ است. اگر عده‌ای می‌خواهند بجنگند راهش سر و صدا راه انداختن نیست. در حالی این‌ها چنین حرف‌هایی می‌زنند که مسئله فلسطین اکنون برخلاف گذشته اولویت مردمی که زیر فشار تورم و گرانی هستند، نیست. دلیلش این است که وجدان‌های بیدار در لندن، پاریس، نیویورک، واشنگتن، جاکارتا و ... به‌صورت خودجوش به خیابان می‌آیند؛ اما چرا چنین حرکتی به صورت خودجوش در ایران و پایتخت‌های عربی مشاهده نمی‌شود؟

خواست اسرائیل این است که پای ایران به جنگی که عربی-عبری-غربی است کشیده شود. ما نباید در تله غرب و روسیه بیافتیم. چرا توده‌های عرب و دولت‌های عربی ساکت هستند و حاضر به شلیک یک گلوله به سمت اسرائیل نیستند؟
حمایت واقعی از مردم غزه جنگیدن نیست،

به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
http://telegram.me/Iran_economy_online

This comment was minimized by the moderator on the site

غزه چگونه جهان را تغییر داد!

آفریقای جنوبی روابط سیاسی اش را با اسرائیل قطع کرد. خاویر میلی رئیس جمهور منتخب آرژانتین که یک ترامپیست تمام عیار  است، قول داده که کشورش را به متحد اسراتژیک اسرائیل تبدیل کند!
گروه بریکس امروز با فلسطینی ها همدلی نشان داد و جنگ اسرائیل در  غزه را به باد انتقاد گرفت.
در حالی کە پیشتر گروه هفت کشور صنعتی به حمایت بی چون و چرا از اسرائیل پرداخته بود.
بی گمان حمابت پدرو سانچز نحست وزیر سوسیالیست اسپانیا از فلسطین و سوگیری محسوس ناندرا مودی رهبر راست گرای هند از اسرائیل مانع می شود که از شکافی قاطع میان جهان غربی و جهان شرقی سخن گفت.
اما یک تقسیم بندی هویتی میان شمال و جتوب جهان وجود دارد که در امتداد خطوط منافع سیاسی، ژئوپوبتیک و ملاحظات اقتصادی، کم رنگ و پررنگ می شود.

عملیات طوفان الاقصی که به اخگر جنگ بزرگ مقیاس کنونی تبدیل شد، طوفانی هم در جهان بین الملل برانگیخت.
عملیات انتقام جویانەی اسرائیل که به علت حجم گستردەی کشتار و ویرانی بحث برانگیز شده، شکافی بزرگ میان دولت ها پدید آورده است.
کشورهای جنوب عمدتا با آرمان فلسطین هم دلی می کنند، در حالی که جهان ثروتمند غربی تمام قد پشت اسرائیل ایستاده است.
انزوای اسرائیل در جهان سوم‌ و اتکای آن به دولت های غربی مسبوق به سابقه است.
این شکاف هویتی پس از کنفرانس صلح مادرید در سال 1991 به تدریج کم رنگ شد و می رفت تا اسرائیل به عضوی عادی در جهان تبدیل شود.

در دهەهای 70 و 80 میلادی اسرائیل یکی از معدود کشورهایی بود که فعالانه از نظام آپارتاید و حکومت اقلیت سفیدپوست بر اکثریت سیاه پوست در آفریقای جنوبی و رودزیا حمایت می کرد.
در حالی که بلوک شرق سابق، و کشورهایی چون روسیه، چین، کوبا و ... قاطعانه از مبارزات ضد استعماری مردم آفریقا پشتیبانی می کردند.
آمریکا و متحدان غربی اش هم ضمن رعایت ملاحظات سیاسی و ژئوپولتیک خود در جنگ سرد ، با اعمال برخی تحریم ها فاصلەای معنادار از نظام آپارتاید و دیکتاتوری های راست گرا در آسیا و آمریکای لاتین داشتند.
اما پشتیبانی اسرائیل از دیکتاتوری هایی مانند سوهارتو و مارکوس و پینوشه در اندونزی و فیلیپین و شیلی و حکومت ژنرال ها در آرژانتین تابع هیچ قید و شرطی نبود.
در دهەی 90 هم با دستگیری عبدالله اوجالان در کنیا توسط موساد، به دولت ارتش مدار ترکیه کمک کرد تا جنبش کردها را تضعیف نماید.
تل آویو نه ملاحظات حقوق بشری و نه خط قرمزهای سیاسی داشت و صرفا در اندیشەی یارگیری و غلبە بر حس تنهایی و انزوا در محیط جهانی بود.

اکنون هم کمک های تسلیحاتی و امنیتی اسرائیل به خونتاهای نظامی میانمار و دیکتاتوری خانوادگی علیف در آذربایجان برگ دیگری از کارنامەی پر از غلط تل آویو است.
اسرائیل بر خلاف دولت های غربی حتی پس از کودتای نظامی و تعلیق دمکراسی در میانمار و قتل عام اقلیت روهینگا نیز کمک هایش را به میانمار قطع نکرد.
در قفقاز هم با تسلیح و تجهیز آذربایجان، ارمنی ها را به صورت دستەجمعی از سرزمین مورد مناقشەی قرەباغ تاراند.
در دوران جنگ سرد اسرائیل با داشتن دولت هایی که عمدتا توسط حزب چپ میانەی کارگر تشکیل می شدند، با راست جهانی به مغازله می پرداخت.
در حالی که امروزه جناح چپ به کلی از سیاست اسرائیل ناپدید شده و راست افراطی سکاندار اصلی سیاست آن شده است،
از این رو هم ذات پنداری هویت طلبان راست افراطی در سطح جهان که پدیدەی سیاست امروز دنیا هستند با همتایان راست شان در تل آویو عجیب نیست.
ترامپ در آمریکا، میلی در آرژانتین، مودی در هند، بولسونارو در برزیل، جانسون در انگلیس و حتی به نوعی خانوادەی بن زاید در امارات، در مقام آنارکو کاپیتالیست های درجە اول عشقی فراتر از ستایش صرف، به دولت یهود دارند.
هر چند ممکن است از برخی دردسر آفرینی های آن نظیر افراط در خشونت علیه فلسطینی ها، ناراضی و سرخورده شوند.
جان کلام این که یکی از پیامدهای مهم حملەی حماس و واکنش غیرمتعارف اسرائیل، احیای دوبارەی مسالەی فلسطین پس از سه دهه زندگی نباتی در فاصلەی سال های 1993 تا 2023 بود.
از زمانی که پیمان صلح اسلو منعقد شد و بر اثر تداوم اشغال گری اسرائیل و تحولات سیاسی در خاورمیانه به روندی عقیم بدل شد.
اکنون در میان کشورهای جنوب انتقادات از آمریکا بخاطر عمل به استانداردهای دوگانه بالا گرفته است. سکوت در برابر جنایات جنگی اسرائیل، همزمان هیاهو برای جنایات روسیه در اوکراین.
حمایت آمریکا از عملیات نظامی خارج از چارچوب اسرائیل در غزه می تواند به تضعیف قدرت نرم آن و مدعای رهبری جهان آزاد در جنگ سرد فرضی علیه محور مسکو - پکن بینجامد.
این جنگ در صورتی که پایانی زودهنگام و فیصله بخش از حیث نیل به صلحی فراگیر نداشته باشد، مستعد آنست که مانند گذشته، تخیل روشنفکران و سیاستمداران را در جهان، حول خطوط هویتی و پیش فرضهای ایدئولوژیک و سیاسی شکل دهد.
صلاح‌الدین_خدیو
@sharname1

This comment was minimized by the moderator on the site

سود و زیان جنگ غزه برای روسیه؛ شانس بزرگ به پوتین رو کرد!
خبرآنلاین
پوتین که ایجاد نظم جهانی چندقطبی را اجتناب‌ناپذیر تلقی می کند در تلاش است تا نبرد وجودی خود را در بحبوحه جنگ غزه، برای به چالش کشیدن نظام تک قطبی تشدید کند.
November 20, 2023
ابوالفضل خدائی: از زمان آغاز عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر و متعاقب آن نبرد ارتش اسرائیل و گروه حماس در اراضی اشغالی، تحولات دیگری در نقطه ای مهم و پرتنش از دنیا رخ داده است. جنگ اوکراین که کم کم به دوسالگی خود نزدیک می شود این روزها در سایه جنگ غزه قرار گرفته و موضوعی برای گمانه زنی های جدید شده است. جنگ اوکراین که در عرصه بین الملل صحنه تنش و درگیری های روسیه با آمریکا و ناتو در زمینه های امنیتی، سیاسی، ژئوپلیتیکی، اقتصادی، انرژی و غیره بود زمینه ساز کشیده شدن جنگ به دیگر کشورهای اروپایی نشد و واحدهای سیاسی با در نظر داشتن بازدارندگی هسته ای تصمیم به مدیریت و کنترل تنش ها گرفتند و با حمایت های مستقیم و غیرمستقیم، رویکرد و نوع نگاه خود را نسبت به این بحران به معرض نمایش گذاشتند. حمایتی که در ابتدا تمام عیار و بی چون و چرا به نظر می رسید اما اتفاق هفتم اکتبر از واقعیت های دیگری در عرصه بین الملل پرده برداشت.
این واقعیت یا همان تغییر توجهات از جنگ اوکراین به جنگ غزه این روزها زمینه ساز نگرانی های بیشتر کی یف شده است. تا جایی که ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین نیز با صراحت تمام از عقب نشینی از میدان جنگ در صورت عدم دریافت کمک ها از غرب سخن می گوید. رئیس جمهور اوکراین با اشاره به اینکه روند تحویل سلا کاهش یافته عنوان کرد که تمرکز کشورهای غربی به دلیل وضعیت خاورمیانه در حال تغییر است و بدون حمایت آنان این عقب نشینی صورت خواهد گرفت.
این مساله به خوبی نشان می دهد که اوکراینی ها با توجه به فرسایشی شدن جنگ و عدم دستاوردهای محسوس در نبرد (با توجه به تبلیغات گسترده در مورد ضدحمله)، رقابت های سیاسی در اروپا، محدودیت منابع، از توان لازم برای ادامه جنگ برخوردار نبوده و تضعیف ارتش با این تحولات، آسیب های شدیدی را در میدان به آنها وارد می کندضمن اینکه بحران چین و تایوان نیز موضوعی اختلاف برانگیز برای تخصیص حمایت ها تبدیل شده است.
اوکراین به لحاظ میدانی نیز در شرایط فعلی اوضاع مطلوبی ندارد چرا که روسیه دست بالاتر را در حملات دارد.
طبق گزارش موسسه مطالعات جنگ در ۴۸ ساعت گذشته ارتش روسیه یک سری حملات پهپادی را علیه اهدافی در اوکراین انجام داده است.
ضربه به زیرساخت های منطقه چرنیهیو و تأسیسات زیرساخت انرژی و یک ساختمان اداری در منطقه اودسا وارد شد از جمله تحولات اخیر در صحنه نبرد است.
ضمن اینکه حملات نیروهای اوکراینی در خط کوپیانسک-سواتوو-کرمنایا در منطقه سینکوکا، دیبرووا و گرکوفکا ناموفق بوده است.
از طرف دیگر نیروهای روسی به عملیات تهاجمی خود در منطقه آودیوکا ادامه می دهند و به سمت شمال کارخانه کک آودیوکا پیشروی می کنند.
سرهنگ الکساندر اشتوپون، نماینده رسمی گروه نیروهای «تاوریا» اوکراین، گفت که نیروهای مسلح اوکراین انتظار دارند که نیروهای مسلح روسیه موج سوم حمله به آودیوکا را آغاز کنند و ممکن است به زودی آمادگی های توپخانه ای برای حمله را تشدید کنند. اشتوپون خاطرنشان کرد که نیروهای روسی طی دو روز گذشته به طور فعال از تجهیزات نظامی سنگین در جهت آودیوکا استفاده نکرده اند و استفاده از هواپیما در منطقه را کاهش داده اند و به طور فزاینده ای از پیاده نظام استفاده می کنند.
پیشروی ارتش روسیه به سمت غرب و جنوب غربی دونتسک و در شمال غربی مارینکا نیز قابل توجه است.
راهبرد روسیه در اوکراین در بحبوحه جنگ غزه
به باور کارشناسان و ناظران ولادیمیر پوتین رهبر روسیه، در بحبوحه جنگ غزه و با کاهش پوشش مطبوعات غربی در مورد جنگ در اوکراین، به دنبال پر کردن خلأ آن و تقویت قدرت نرم مسکو است.
راهبرد او این است که حوصله و حمایت غرب را کم کند، از اختلافات داخلی در ایالات متحده بهره ببرد و به شکاف در ناتو دامن بزند.
همچنین روایت کرملین که به عنوان سنگری در برابر توسعه‌طلبی تهاجمی ایالات متحده عمل می‌کند می تواند در جنگ حماس و اسرائیل به خوبی کارساز باشد.
مسکو حتی کی یف را به فروش تسلیحات به حماس متهم کرده است تا بتواند بین اسرائیل و اوکراین شکاف ایجاد کند.
در اینجا باید یک حالت منفی را نیز برای مسکو در نظر داشت: اگرچه به نظر می رسد که جنگ جدید در خاورمیانه در خدمت منافع کرملین بوده و حمایت آمریکا از کی یف را تضعیف می کند اما با این حال، احتمال بیشتری وجود دارد که جنگ حماس و اسرائیل به معنای پایان سیاست چند دهه‌ای روسیه برای ایجاد تعادل بین بازیگران مختلف در خاورمیانه باشد.
با توجه به امتناع روسیه از محکوم کردن حمله اولیه حماس و اتحاد نزدیک آن با ایران، دیگر سخت بتوان مسکو ـ تل آویو را دو متحد راهبردی پنداشت.
به هر روی، پوتین که ایجاد نظم جهانی چندقطبی را اجتناب‌ناپذیر تلقی می کند در تلاش است تا نبرد وجودی خود را در بحبوحه جنگ غزه، برای به چالش کشیدن نظام تک قطبی تشدید کند. جنگ اوکراین به خوبی نشان داد که همیشه در بر روی یک پاشنه نمی چرخد و شکنندگی اوضاع می تواند کارت های قوی را به دست رقبا و یا بازیگران دیگر بسپارد.
http://T.me/bestdiplomacy

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
ح‌سین ق‌دیانی, [4/26/2024 12:01 PM] از هادی_چوپان درس بگیریم آیینه‌ی توماج_صالحی باشیم ح‌سین ق‌دیانی...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
محکومیت به خواندن کتاب شهید مطهری در کنار مجازات زندان! محمد مطهری یک قاضی محترم، شروین حاجی‌پور ...