ارديبهشت 28, 1404
33
احساس آقایی و سروری نکوهیده است هرگز آنرا سزاوار خود ندیدم
بر تیره و تبارم شاد، سربلند، بالنده و سرفرازم، همچنانکه از مهر، درستکرداری و نیک اندیشی پدر و مادرم، و مادر بزرگهایم، در فرصت زندگی زیبایی که با آنان داشتم، برخوردار شدم، و از این روست که اگر هزار بار خداوند فرصت انتخاب زادورانی را در این دنیا به من ببخشد، تا برای زایشی دگرگونه انتخاب، و توانِ تصمیم داشته باشم، هرگز هوس زاده شدن از پدر و یا مادری غیر از آنانکه، ژنهای مملو از خیر و خوبیشان را حمل میکنم، نکرده و نخواهم کرد، این یک احساس عمومی در بین بیشتر آدمهاست، و من نیز در آن، با آنان…
ادامه مطلب
ارديبهشت 25, 1404
51
آنقدر خشکی تن رنجورمان را افسرد که به نمی نیز مدهوش میشویم
چشمهایِ به آسمان مانده، حتی به نم بارانی اندک نیز، مستِ خوشیهای بسیار شده، و مدهوش از طرب، خود را گُم میکنند! زخمهای خشک شده بر تنِ زخمی، که با هر کِش و قُوسِ روزگار تَرَکها برداشته، باز، دردناک و خونآلوده میشوند، از نَمِ نگاه آسمان تر شده، هوسِ التیام میکنند! حتی قطرهها نیز احساسِ سیراب شدن را بر لبانِ خشک زنده کرده، فیل زمینیان از یادِ ترسالیها، آواز ترنم ریزشِ آب سر میدهند، یاد لطافت باران میکنند، خود را غرق در آب میبینند! انگار نه انگار که سالهاست که به نَمی، چشم به راه…
ادامه مطلب
شاخاب پارس، یا خلیج فارس، ریسمان یگانگی ایرانیان در برابر تجاوز بیگانه
از قافله رهسپاران دنیا که عقب افتادی، هر رهگذر بی قواره و ناطوری، یا با بی اعتنایی از کنارت خواهد گذشت، و یا با نیشخندی از سر لودگی، تو را خواهد نواخت، شاید هم هوس کرد با لگدی بر تن خسته و در راه ماندهات، مزاحمت تو را از مسیر راه توسعه ملتها کم کند، چرا که افکار و رفتارت، رفتن سلّانه سلّانه و نابهنجارت را، مزاحم راه و رهروان راهِ توسعه و پیشرفت بشر میبیند و... ایرانیان مدتهاست که از قافله پیشرفت و رقبا پس افتادند، گاه کسانی آمدند تا قافلهی به تاراج رفته را به سامان کنند، و این قطار خارج…
ادامه مطلب
ارديبهشت 15, 1404
106
مرا بدین وادی دلهرهآور هبوط داده، در هراس و رنج درافکندند
از آن لحظه ایی که آن پدر و آن مادر، خطای نافرمانی مرتکب شدند، [1] عدالتِ صاحبِ فرمان در عدالتخانهی عرش بر این حکم قرار گرفت، که آن دو، و هر چه وارثان این ژن را از وادی قرب و بهشت برانند، و به وادی سرگشتگی، حیرانی، ویرانی، جنایت، کشتار، ذلالت، ضلالت، ظلم، غارت، جنگ، تکبر، تفرعن، بیرحمی، چپاول، مادیت و... در اندازند. و من فرزند آن پدر و آن مادرم، بازماندهایی از آن سر سلسلهی نافرمانان، که حامل ژنِ این دو شدهام، و محکوم به گذران دوران محکومیتی، که اجرای حکمی چنین، نسل به نسل تمدید میشود، تا…
ادامه مطلب
ارديبهشت 08, 1404
223
تفکرعرفانی - انسانی ابوالحسن خرقانی، فرهنگ مدارا، لازمه فرهنگ گردشگری پیشرو
ای پاکزاد و پاکتر از پاک وی خاکسارِ برتر از افلاک مسجودِ کعبه شد خَرَقانت چونین که کرد، بُلحَسَن اِلّاک قدرِ بشر ز عَرش فراتر بُردی و رُوفتی خس و خاشاک چون تو گُلی مُنوّر و عطّار بیخار، کم برآمده از خاک کم چون تو، بَر زاوج پریدهست در شَطح [1]، ای پرندهی چالاک در حربِ ماورای طبیعت شطحت، چو تیغ، گرمِ چکاچاک شعر عروج و شادی انسان گفتی بسیّ و سینه ز غم چاک در حقِّ تو جُزین نتوان گفت ای خاکزادِ پاکتر از پاک مهدی اخوان ثالث (شفیعیکدکنی, 1391, ص. 21) مهمترین دغدغه عرفان خودشناسی است و محور بحث…
ادامه مطلب
قرار دیداری امیدآفرین، سرانجام بختک امریکاستیزی و غربستیزی بیمارگونه
22 فروردین 1404) آیا دیدار (شنبه 23 فروردین 1404) بین نمایندگان ایران و امریکا، به دههها پرداخت هزینههای خسارت غربستیزی و امریکاستیزی بیمارگونهایی که در تن ایران و ایرانیان کاشته و تزریق کرده اند، پایان خواهد داد؟! تنفر بیمارگونهای از غرب و امریکا که کم کم سیاست نسبتا اصولی «نه شرقی، نه غربی» بازمانده از انقلاب 57 را به حاشیه محو شدگی برد، و ایران را به دامن شرق متجاوز و جنایتکار انداخت، و ما را با دشمن آزادی و تمامیت ارضی کشورمان همراه و همقدم کرد، تا جایی که به رغم چشیدن مزه تجاوز به خاک…
ادامه مطلب
فروردين 23, 1404
221
فکر فرار! در اضطرابی بزرگ، وامانده و مقهور، تهور رفتن ندارم
گاه فکر فرار از این زندان ذهن و روانم را به خود مشغول میکند، گویا دلم گاه از یاد میبرد که برای بقا و استواریاش چهها کردند و کردیم، یادش میرود در این زندان زاده شدم، زندگی کردم، با فضای تنگش خو گرفتم، اصلا رفتن به فضایی بزرگتر از آن خوفناکم میکند! اضطراب جانم را فرا میگیرد! چراکه با تک تک میلههای فولادیاش انس گرفتهام؛ برای وجود هر کدامشان هزار فلسفهی وجود شنیدهام، و در ذهنم فلسفهها برای وجودشان بافتهام. عزیزترینهایم پشت همین میلهها زیستند، مردند، و دفن شدهاند، گوشه گوشهی این…
ادامه مطلب
بازیخوردگان شب
برخاستم، تا که ز مُوجم شَود خراب، آن خانه که بر موجِ شب استوار بود، آن خانه گَشت خرابُ، وَز خرابی بُرون نَشُد، ویرانه گَشت نمایان، ظُلمت نشین شدم، یک بار فرصت عمری گرفتم از خالق، یک عمر به بازیِ طراری چنین شدم، عمری بِرفت تا که نِشانَم آتشِ جنگی، آن مانده اش بِرفت، تا تدارک جَنگی دِگر کنم، عمری نماند تا که بِسازم خرابی اش، ویران شُدَست زندگی، ویران نشین شدم، جنگی بهانه شد، تا که یراقِ جنگی دِگر کنم، عمری بِرفت تا که به بُرَنده تیغ شَوَم حریف، بر آن حریف که یک قدم از من، هماره پیش، تیغی بهانه شد…
ادامه مطلب
جناب پزشکیان! در فرهنگ ایرانی فقر و فقیرانه زیستن ارزش نیست، آنرا ترویج نکنید
18 فروردین 1404 در میان هیاهوی فشار تحریمهای حداکثری دونالد ترامپ، که ارزش پول ملی ایران را به پایینترین مرزهای ممکن خود، تا کنون پایین کشیده، و بدین ترتیب مردم ایران را به صورت جمعی به دامن فقر و نداری سرازیر نموده است، و در هنگامهایی که شمشیر دامکلوس بمب افکنهای پهن پیکر امریکایی بر سر منطقه پاندولوار در حرکتند و پیام رئیس جمهور زیاده خواه امریکا را که دنیا و از جمله کشورمان را به جنگهای وسیع اقتصادی، نظامی و... و با شرایطی مبنی بر یا تسلیم و یا ویرانی مواجه کرده است و در این مسیر…
ادامه مطلب
ضد ملی ترین عناصر در تاریخ موجودیت ایران
نفوذ و حضور نیروهای مزدور و وابسته به بلوک شرق و شوروی سابق (حزب توده، سازمان چریکهای فدایی خلق و...) در روند وقوع و پیشبرد نهضت ملی شدن صنعت نفت و بعد از آن در روند انقلاب 57، باعث نتایج تلخ و دردناکی در روند توسعه و حرکت ایرانیان در مسیر درست…
.