رونمایی از محور استکبار و استعمار قرن بیست و یکم‌ی ترامپ - پوتین، در دیدار زلنسکی از کاخ سفید
  •  

12 اسفند 1403
Author :  

آقای دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا، ارزش‌های آدمیت و لیبرالیسم را به تمام، به حراجِ ساخت «امریکایی شکوهمند» گذاشته است. زیاده‌خواهی، تمامیت‌خواهی و تکبر، به سان دیگرِ دیکتاتورهای جهان در او نیز موج زد، رهبرانی که ملت‌های خود را به اسارت نظرات و سیاست‌های دیوانه‌وار، شخصی و سخیف خود گرفته‌اند، و سقوط آدمیت را به دید انسانِ نگرانِ قرن بیست و یکم‌ی می‌کشند.

و اینگونه است که عصر جدید، نیز، با رویکرد امریکای ترامپ به جهان، به عرصه تاخت و تاز دیکتاتورها و تمامیت‌خواهان در خواهد آمد، و همه این ستیز حیوانی را به چشم می‌بینند، و ترامپ از دولت جدید حزب جمهوریخواه امریکا، یک دولت پوپولیست خواهد ساخت که دنیا را به بازی اهداف کودکانه، و ملعبه خوی تجارت مسلکانه خود گرفته، حال آنکه با این خوی منفعت طلبانه و زیاده خواهانه، امریکا نمی‌تواند در نقش رهبری جهان انسانی، و جهان آزاد ظاهر شده، الگوی آزادی، انسانیت و دمکراسی باشد.

با این اخلاق و منش، تنها می‌توان در بازار چشم‌های گرسنه‌ و تشنه به قدرت و ثروت، دلبری کرد، و نظر حریص حرام چشمانِ متجاوز را ربود، و آنانرا دیوانه‌ی صدای جرینگ جرینگ سکه‌ها، و مست بوی پالت‌های اسکناس نو ساخت، که به سوی امریکا سرازیر می‌شوند.

 ترامپ برای ساخت امریکایی شکوهمند آمده است، اما حرکاتش امریکا را کوچک و حقیر می‌کند، بروز زورگویی و تجاوز به داشته‌ها، و حدود دیگران را نشان می‌دهد، بیشتر به حرام چشمی می‌ماند که به داشته‌های دیگران چشم طمع دارد، و هرزه‌ایی زیاده‌خواه که به ربایش زیبارویان خانه این و آن فکر می‌کند و...، و با این تجارت رسوا، آبرویی برای امریکا و لیبرالیسم و پیشتازان بشریت باقی نخواهد گذاشت،

امریکایی که در قرن بیستم در نقش منجی، حضورش در صحنه‌های پرخطر جهانی، متجاوزان را سرجای خود ‌می‌نشاند و اروپا را از تجاوز هیتلر، و شرق دور را از تهاجم ژاپنی‌ها، مردم افغانستان را از ظلم طالبان، کویت و عراق را از زیاده خواه دیوانه ایی چون صدام و... نجات داد، امروز پشت شعار ساخت «امریکایی شکوهمند»، از راه دست اندازی به سرزمین، معادن و داشته‌ها و حدود دیگران، نابودی آدمیت را در کل جهان  رقم می‌زند، و امریکا را از یک موجود نجات بخش، به شریک و همراه متجاوزین زیاده خواهی، چون روسیه‌ی پوتین، کیم جونگ کره شمالی و... در خواهد آورد، که این برای دیده‌های نگران به روند حرکت آدمیت، نه لذت بخش، بلکه نگران کننده خواهد بود، این نه افتخارآمیز، و نه در جهت پیشرفت جبهه آزادیخواهی و سرشت انسانی، که فروپاشی انسانیت و تمدن آدمی را به ارمغان خواهد آورد، هرج و مرج و غارت جهان را در خود فرو خواهد برد.

نشست دونالد ترامپ و ولادیمیر زلنسکی، در مقابل دوربین‌ها، نبرد یک موجود کوچک، اما با اراده‌ایی آهنین، و در جستجوی بقا بود، که سه سال تمام است که با قلدرمابی جهانی پوتین، پنجه در پنجه دارد، بود. زلنسکی که اگرچه تاکنون پنچه در پنجه گرگ‌های کرمیلین‌نشین داشت، اکنون در گازانبر ترامپ – پوتین گرفتار شده است، و نبرد تازه‌ی او با ناخن‌های تیز ببر درنده کاخ سفید، روند امریکایی و روسی را که جهان را به چالش بقا خواهد انداخته، را به چالش کشید، و زلنسکی با ایستادن در برابر ترامپ و معاونش در کاخ سفید، از خود آزادمردی به نمایش در آورد که برای نجات کشور و مردمش، تمام هستی خود را به قمار زورگویان جهانی برده است.

او نشان داد که اگر تا کنون، روسیه یکه تاز تجاوز و زیاده‌خواهی در جهان بود، با آمدن ترامپ، اکنون کرملین و واشنگتن، یک روی سکه استکبار و استعمار در قرن بیست و یکم را به نمایش گذاشته‌اند، و می‌خواهند همه را در ترس فرو برند و...، اما حتی موجودی ناچار، و در محاصره گرگ‌ها و ببرهای درنده‌ایی همچون پوتین و ترامپ، یعنی ولادیمیر زلنسکی هم تن به این خوی غرور و نخوت غیرانسانی طغیانگرانه نمی‌دهد، زلنسکی از ببر تازه ناخن تیزکرده کاخ سفید، بزرگی بیشتری در این نشست از خود نشان داد، تا کسی مثل ترامپ که می‌خواهد، وقتی صحبت می‌کند، «همه ماست ها را کسیه کنند.»

زلنسکی را باید از رهبران بزرگ جهان دانست که با هدفی مقدس، یعنی دفاع از آزادی، انسانیت و غرور و کرامت آدمی به میدان آمده، سالها با تجاوز جنگید، و اکنون آنرا نمایندگی می‌کند، یعنی دفاع از خاک، و کرامت اوکراینی‌ها در مقابل متجاوزی بی شرم، همچون پوتین، و اکنون ترامپ.

زلنسکی سه سال تمام است که یک پایش پشت خاکریزهای شکننده‌ایی است که مقابل روس‌های متجاوز، در مرزهای شمالی، جنوبی و خاوری خود کشیده، و مردانه با خداوندگاران تجاوز و غرور می‌رزمد، و یک پایش در پرواز، که از این کشور به آن کشور، از این اجلاس به آن اجلاس، و از این نشست به آن نشست، از این دیدار به آن دیدار برود، و مردانه و با اعتماد به نفس، بدون هیچگونه ترسی از عدم توانمندی خود، مذاکره کند، و در هر پهنه بین المللی حاضر شود و از منافع اوکراین و اوکراینی‌های مظلوم و مورد تجاوز بگوید، و نظرها را به نبردی جلب کند، که دل هر آزادیخواه جهانی را به پیروزی خود دعاگو می‌کند، او از همه خواستار کمک شد (دوست و دشمن)، تا بلکه بتواند مردم و خاک خود را از چنگ متجاوز مستبد کرملین نجات دهد.

آمدن ترامپ به کاخ سفید را باید یک مصیبت جهانی دانست، چراکه دست‌های تجاوز را بلندتر کرد، دیکتاتور متجاوز کرملین را، در نزد کاخ نشینان امریکایی به مظلومِ صلح طلب تبدیل، و این رهبر اوکراینی، که در لبه تیز تجاوزِ این تزار متجاوز و بیشرم می‌رزمد را، به دیکتاتورِ جنگ طلب تغییر نام داد! و چنین عملکرد رسوایی، رهبری دنیای آزاد و دمکرات را، با شکستی بزرگ رودرو کرد، امریکایی که دم از دمکراسی و کرامت انسانی می‌زد، در کنار متجاوز، و در مقابل تمام دنیا، قرار گرفت، و خود را در سطح دیکتاتور متجاوزی مثل پوتین، پایین آورد.

جناب دونالد ترامپ، در این چند روزه حضور در قدرت، عملکرد رسوایی را به نمایش در آورد، با این که دور دوم ریاست جمهوری خود را طی می‌کند، چنان مبتدی و عجول و حریص به پیروزی است، که ضعفی بزرگ را، در پس بلندپروازی‌های زیاده خواهانه خود نشان داد، که مبتدیان قدرت هم شاید اینگونه نکنند و نباشند، این بود که در پس دیوارهای بلند بی باکی و قدرت یک دیپلمات دست چندم اروپایی، مثل زلنسکی که مثل ترامپ، مشق سیاست را در دوره ریاست جمهوری خود آموخت، شکست خورد، و نشان داد که ترامپ، از دوره اول ریاست جمهوری خود جز غرور بیشتر، چیزی نیاموخت، تا او و معاون تازه کارش در برابر زلنسکی زانوی شکست بر زمین کاخ خود بسایند.

 

مجسمه آزادی زلنسکی را در آغوش گرفته و گفت :

«او (ترامپ) امریکای ما نیست، پسرم!»

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (14)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

نامه ترامپ به رهبری؛ آیا پنجره‌ای به‌سوی صلح است؟

عباس آخوندی، 18/12/1403

تمام منازعه‌های بین‌المللی نهایتا روزی از طریق گفت‌وگو به پایان می‌رسند. باید دید، آیا آن روز سرنوشت‌ساز در حل‌وفصل جامع منازعه‌ی چهل‌وپنج ساله‌ی ایران-امریکا فرا رسیده‌است؟ ارزیابی من با توجه به فرایند شکل‌گیری نظام نومرکانتالیستی در جهان و شخصیت ویژه ترامپ، این است که پاسخ به این پرسش می‌تواند مثبت باشد. البته، هر رابطه‌ای دو طرف دارد و آینده بستگی به نحوه‌ی ادراک ایران از نامه‌نگاری ترامپ نیز دارد. حال، با فرض این‌که ایران این نامه را نشان از اراده‌ی امریکا برای حل‌وفصل جامع مسائل فیمابین همراه با بدبینی تاریخی و هوشیاری و احتیاط کامل تلقی کند، چند حالت و ظرفیت مثبت ممکن در زیر ارزیابی می‌گردد.

این قلم جز اخبار آشکار انتشار یافته فاقد هرگونه اطلاع بیشتری است. در اخبار دیدم که ترامپ در گفتگو با فاکس نیوز رسما اعلام کرد که به رهبری ایران نامه نوشته‌است. البته پیش از این اوباما نیز با ایشان نامه‌نگاری داشته است. لیکن، خبر آن‌ها از طریق محافل غیررسمی انتشار یافت. لیکن، این بار شخص رییس جمهور امریکا است که از این نامه‌نگاری رسمی پرده‌ برمی‌دارد و رسما ضمن تجلیل از ملت ایران و کاربست عنوان رژیم سخت برای نظام حکومتی ایران رسما درخواست مذاکره و حل‌وفصل مسائل فیما بین را در میان می‌گذارد. ضمن این‌که تهدید عملیات نظامی را نیز منتفی نمی‌کند. حال باید دید آیا این اقدام پنجره‌ای به‌سوی صلح پایدار امریکا/ایران و برقراری صلح در منطقه است؟

فهم این قلم از تحولات نظم جهانی در قرن بیست و یکم این است که با پشت سرگذاشتن دو جنگ جهانی در قرن بیستم، استقرار نظام لیبرال در جهان و پیشرفت‌های سریع فناوری به ویژه در حوزه ارتباطات و اطلاعات، هوش مصنوعی، ژنتیک، کوانتوم، و فضا، جهان شاهد نظم جدیدی خواهد بود که من نام آن را نظم نومرکاناتالیستی می‌گذارم. در این نظم که حتما ظالمانه است و قساوت آن احتمالا از نظم لیبرال پیشین تا رسیدن به نقطه‌ی تعادل جدید سخت‌تر است، متغیرهای جغرافیای اقتصادی بر جغرافیای سیاسی برتری خواهند یافت. قدرت سخت نظامی پشتوانه منافع و سیاست‌های توسعه‌طلبانه اقتصادی قرار خواهد گرفت. اهداف اقتصادی عامل‌های تعیین‌کننده‌تری نسبت به اهداف سیاسی در فرایند سیاست‌سازی و سیاست‌گذاری جهانی خواهند بود. ارزش‌های لیبرال کم‌رنگ شده و قدرت عریان اقتصادی با پشتوانه قدرت سخت نظامی، هرم طبقاتی قدرت را در جهان شکل خواهد داد.

در این نظم، 1- اتحادهای پیشین فرو خواهند ریخت، هم‌چنان‌که می‌بینیم اتحاد امریکا و اروپا در دو سوی اتلانتیک در حال سست شدن است و جای خود را به هم‌کاری‌ها و یا تهدیدها و رقابت‌های دوبه‌دو می‌دهد. 2- همکاری‌های کوتاه مدت با هدف تامین امنیت و کنترل زنجیره‌ی ارزش‌های اقتصادی شکل خواهند گرفت. این تغییر در نهاد برنامه‌ی صلح ترامپ/پوتین به‌خوبی قابل مشاهده است و به گمان این قلم، خمیر مایه‌ی پیشنهاد ترامپ به ایران را نیز شکل می‌دهد. 3- فضا برای ظهور قدرت‌های نوظهور فراهم خواهد شد. هم‌چنان‌که می‌بینیم قدرت چین به رسمیت شناخته می‌شود و فضا برای کنشگری هند و برزیل نیز در حال فراهم شدن است. 4- زبان گفت‌وگو در این جهان فراقطبی و یا چندقطبی تنها زبان سیاست و امنیت نیست، بلکه زبان رقابت اقتصادی مقدم بر زبان قدرت نظامی است. هرچند قدرت نظامی هم‌چنان پشتوانه‌ی رسمی و بلافاصله قدرت اقتصادی خواهد ماند. بنابراین، اهمیت آن را نباید فراموش کرد. لیکن، نحوه‌ی کاربست آن کاملا تغییر خواهد کرد. و 5- بازیگران اقتصادی بزرگ فضای بازیگری بیشتر و موثرتری نسبت به نهادهای اداری ملی و نهادهای رسمی بین‌المللی خواهند یافت. هم‌چنان‌که می‌بینیم، ترامپ از برخی نهاهای بسیار مهم بین‌المللی رسما خارج می‌شود و در تصمیم‌گیری‌ها کمترین وقعی به سیستم اداری امریکا می‌گذارد و روابط خود را بر فراز آنها برقرار می‌سازد. هرچند، نهایتا در اجرای اهداف خود به آنها وابسته است، لیکن تا آن‌جا می‌تواند دولت پنهان (Deep State) را پشتِ سر می‌گذارد.

حال با ذکر این مقدمه نسبتا طولانی نسبت به ماهیت دینامیزم و پویایی در نظم جدید جهانی و با توجه به ویژگی‌های شخصیتی ترامپ که دوست دارد از خود چهره‌ای متفاوت از رهبران پیشین امریکا، دارای بی‌باکی لازم برای تغییر و طرفدار صلح ترسیم کند، می‌خواهیم ببینیم، آیا می‌توانیم پنجره‌ای به‌سوی صلح بیابیم؟ نظم جدید با تمام ویژگی ظالمانه و طبقاتی بودن آن فرصت‌هایی را فراهم می‌آورد که از منظر منافع ملی نباید آن‌ها را از دست داد. و این فرصت‌ها است که مورد توجه این نوشته است.

‍ نگاهی به تجربه گفت‌وگوی او با پوتین در مورد اوکراین و موفقیت نسبی آن تا این لحظه -هر چند هنوز به نتیجه‌ی نهایی نرسیده‌است، به ما آموزد که 1- نباید پیشنهاد وی را در همان گام نخست رد کرد. باید او را آزمود و سپس تصمیم گرفت. شاید پنجره‌ای گشوده شد. البته این آموزه‌قرانی نیز هست. 2- او تمایل به گفت‌وگوی مستقیم و بدون واسطه و در سطح خودش با رهبران جهان دارد. این هم فرصت است و هم مشکلاتی را به‌همراه دارد. فرصت است، چون اغلب واسطه‌های گفت‌وگو منافع خود را در برقراری ارتباط ملحوظ می‌دارند. مشکل است، چون چابکی لازم برای برقراری این نوع ارتباطات معمولا بسیار اندک است.

حال با توجه به مطالب پیش‌گفته و ادارک اولیه‌ی رهبری ایران از صادق نبودن امریکائیان در بیان‌های‌شان، به‌نظر می‌رسد که با توجه به دینامیزم تحولات جدید جهانی، پیشنهاد مستقیم رییس جمهور امریکا و تجربه ترامپ/پوتین زمان آزمون اراده‌ی جدید امریکا فراهم رسیده است و ایران نباید این فرصت را از دست بدهد حتی اگر به نتیجه نرسد. با این توجه دو حالت، بدون داشتن هرگونه اطلاعات درون حاکمیتی و تنها بر اساس اطلاعات آشکار در ذهن نگارنده‌ی این سطور در این چندمدت اخیر تحکیم یافته که در زیر عنوان می‌کنم و در پایان یک پیشنهاد عملیاتی نیز ارائه خواهم نمود.

حالت نخست- ترامپ تمایل به گفت‌وگوی مستقیم و بدون هرگونه واسطه را با رهبری دارد. در نگاه اول به‌نظر می‌رسد که او تمایلی به شریک‌سازی پوتین در این ارتباط را ندارد. او نمی‌خواهد که پوتین از کارت ایران به قول خودش در ارتباط با او در حل‌وفصل مساله اوکراین بهره‌برداری نماید. این موضوعی است که ایران باید در باره آن بیندیشد و تصمیم بگیرد.

حالت دوم- با توجه به دیوار بی‌اعتمادی ایران به امریکا، ممکن است که ایران تمایل به مداخله شخص ثالث در گفت‌وگوها 1- به‌عنوان تسهیل کننده و 2- به‌عنوان تضمین کننده‌ی مذاکرات صلح داشته باشد. در این صورت، ایفای نقش مشترک زوج ترامپ/پوتین اهمیت پیدا می‌کند. به‌نظر نمی‌رسد که چنانچه ایران بر این ترکیب اصرار داشته باشد، در نهایت ترامپ با این گزینه مخالف باشد.

و اما پیشنهادی که در آخر می‌توانم ارائه کنم این است، که مذاکرات را می‌توان با موضوع فعال‌سازی قرارداد خرید 80 فروند هواپیمای مسافری از بوئینگ آغاز کرد. البته تنها به عنوان آغاز مذاکره و گرنه باید یک برنامه همکاری اقتصادی و سرمایه‌گذاری مفصل‌تری در تمام حوزه‌های اقتصادی در دستور کار باشد. خوبی این پیشنهاد این است که ما از یک یادداشت تفاهم صحبت نمی‌کنیم. بلکه از یک قرارداد امضا شده سخن می‌گوییم. تا آن‌جا که من اطلاع دارم و تا زمانی که من تصدی وزارتخانه راه‌وشهرسازی را داشتم، این قرارداد هم‌چنان به قوت خود باقی بود و تنها منجمد شده‌بود.باید یخ آن را باز کرد. پس از آن نمی‌دانم که چه کرده‌اند. حتی اگر این هم نباشد، چون قرارداد وجود دارد، می‌توان مجدد آن را زنده‌کرد. در فرایند بازآفرینی این قرارداد که با شخصیت و منطق ترامپ نیز سازگاری زیادی دارد، می‌توان شرایط ضمن عقد برای انتظار طرفین از یک‌دیگر و لغو تحریم‌ها و تامین مالی خرید هواپیماها از سوی امریکائیان را در دستور کار قرار داد، هم‌چنان‌که در متن قرار داد بوده‌است. در زیر به جدول خرید هواپیماها توجه کنید. به‌نظر من این جدول ظرفیت آغاز مذاکره را دارد. من در این یادداشت، تنها خواستم با نگاه مثبت و ملی، برای گفت‌وگوهای شرافتمندانه و عزت‌مندانه و از موضع منافع ملی ایران در ارتباط با آمریکا آغازی را ترسیم کنم. الباقی بستگی به تصمیم مقامات دارد.

[i] وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶۱﴾ وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ ﴿۶۲﴾
و اگر دشمنان به صلح و مسالمت تمایل داشتند تو نیز مایل به صلح باش و کار خود به خدا واگذار که خدا شنوا و داناست. (۶۱) و اگر دشمنان به فکر فریب دادن تو باشند البته خدا تو را کفایت خواهد کرد، اوست که به نصرت خود و یاری مؤمنان تو را مؤیّد و منصور گردانید. (۶۲) سوره انفال

This comment was minimized by the moderator on the site

با سلام و درود خدمت آقا مصطفی عزیز . امیدوارم تندرست و پرتوان باشی . درمورد جنگ روسیه و اکرائین یادآوری می کنم که حواسمان باشد از اولیگارشی حاکم بر اکرائین وشخص زلنسکی و دولت وی درزمینه سازی شروع جنگ ، ادامه و تشدید جنگ و تمرکز تمام قوای کشور اکرایین و دولت امریکا و اروپا برای طولانی کردن و تداوم جنگ که جز خسارت و کشتار حاصلی ندارد ، دفاع نکنیم و مظلوم نشان ندهیم . درتمام این بیش از سه سال ، اولیگارشی حاکم بر اکرایین و زلنسکی یک بارهم درجهت ضرورت خاتمه دادن به جنگ و اتش بس تلاش و اقدام نکردند و دقیقا طبق نقشه و برنامه امریکا برای تداوم جنگ ویران گر ، حرکت و بازی کردند . هوشمندی درک شرایط از جنگ روسیه و اکرائین بدون توجه به سابقه اختلافات دوکشور ، طرح و پیگیری پیوستن اکرایین به ناتو و تبدیل اکرایین به یک کانون تنش درهمسایگی روسیه و... کامل و جامع نیست . با تاکید بر اینکه توجه به نکات فوق به معنای تایید تجاوز و دفاع از روسیه و شروع جنگ درسال ۲۰۲۲ نیست . سلامت و شادباشی

This comment was minimized by the moderator on the site

رئیس‌جمهور مکزیک، کلودیا شینبام،
در نامه‌ای به ترامپ و ماسک به نمایندگی از باقی جهان نوشت:
پس شما به ساخت دیوار رأی داده‌اید...
بسیار خوب، آمریکایی‌های عزیز، حتی اگر درک زیادی از جغرافیا نداشته باشید—چراکه برای شما "آمریکا" فقط کشور شماست، نه یک قاره‌ی کامل—مهم است که قبل از گذاشتن اولین سنگ این دیوار بدانید که دقیقا چه چیزهایی را از خودتان جدا می‌کنید.
آن بیرون، ۷ میلیارد انسان وجود دارد؛ اما از آنجا که به نظر می‌رسد مفهوم "انسان‌ها" چندان برایتان مهم نیست، بهتر است آنها را "مصرف‌کنندگان" بنامیم.
۷ میلیارد مصرف‌کننده آماده‌اند که آیفون‌هایشان را ظرف ۴۲ ساعت با سامسونگ یا هوآوی جایگزین کنند. همان‌طور که می‌توانند لیوایز را با زارا یا ماسیمو دوتی عوض کنند.
خیلی راحت می‌توانیم در عرض شش ماه خرید خودروهای فورد و شورولت را متوقف کنیم و به جای آن، تویوتا، کیا، مزدا، هوندا، هیوندای، ولوو، سوبارو، رنو یا بی‌ام‌و بخریم، که از نظر فنی بسیار برتر هستند.
این ۷ میلیارد نفر همچنین می‌توانند اشتراک DirecTV را لغو کنند و—حتی اگر برایمان ناخوشایند باشد—تماشای فیلم‌های هالیوودی را کنار بگذارند و به جای آن، تولیدات سینمایی آمریکای لاتین یا اروپا را ببینند که از لحاظ کیفی، محتوایی و فنی بسیار برتر هستند.
شاید باورش سخت باشد، اما ما می‌توانیم سفر به دیزنی‌لند را متوقف کنیم و به جای آن Xcaret در کنکون، کانادا، اروپا یا ده‌ها مقصد شگفت‌انگیز در آمریکای جنوبی، آسیا و اروپا را انتخاب کنیم.
و باور کنید یا نه، حتی در مکزیک هم برگرهایی بهتر از مک‌دونالد پیدا می‌شود—با ارزش غذایی بالاتر.
آیا تا به حال کسی در آمریکا یک هرم دیده است؟ اما در مصر، مکزیک، پرو، گواتمالا، سودان و بسیاری از کشورهای دیگر هرم‌هایی وجود دارد که متعلق به تمدن‌های باشکوه و اسرارآمیز هستند.
فقط یک جست‌وجو کنید و ببینید عجایب هفت‌گانه‌ی جهان باستان و مدرن کجا هستند...
هیچ‌کدام در آمریکا نیستند!
خیلی بد شد برای ترامپ—وگرنه آن را می‌خرید و بعد دوباره می‌فروخت!
ما می‌دانیم که آدیداس هم هست، نه فقط نایکی، و می‌توانیم از همین حالا شروع به خرید کفش‌های مکزیکی مانند Panam کنیم.
ما خیلی بیشتر از آنچه شما فکر می‌کنید آگاه هستیم؛ ما می‌دانیم که اگر این ۷ میلیارد نفر دیگر محصولات شما را نخرند، نرخ بیکاری سر به فلک می‌کشد و اقتصاد پشت آن دیوار نژادپرستانه چنان فرو می‌پاشد که شما به زانو خواهید افتاد و از ما خواهش خواهید کرد که آن را خراب کنیم.
ما چیزی نمی‌خواستیم، اما... تو یک دیوار می‌خواستی؟ پس یک دیوار هم نصیبت خواهد شد.
با احترام،
باقی جهان.
لطفاً این پیام را به ۱۲ نفر بفرستید. اگر این کار را نکنید، اتفاقی نمی‌افتد—جز اینکه افراد زیادی از این واقعیت‌ها بی‌خبر می‌مانند.
کلودیا شین بام
رئیس‌جمهور مکزیک

This comment was minimized by the moderator on the site

‍ (http://axnegar.fahares.com/axnegar/4ce4a4d19cee986cc280cf6e91d3f025AgACAgQAAxkBCM1Y1mfH9F3mvVUqM_nw2yZCFkd9wikvAALWtzEbvAABPVKF-2tUmKqjMwEAAwIAA3gAAzYE.jpg) اذعان می‌کنم که همیشه ستایشگر کشور آمریکا بوده‌ام.منظورم حکومت آمریکا نیست بلکه مردم آمریکاست که نسل های پیاپی نمونه یک ملت متمدن و دموکراسی‌خواه بوده‌اند.شوخی نیست این مردم دویست و پنجاه سال است که هر چهار سال یک بار پای صندوق رای می‌روند و حاکمان خود را،از رئیس‌جمهور تا شهردار و رئیس پلیس شهرشان آزادانه انتخاب می‌کنند. از زمانی که ما ایرانی‌ها درگیر حکومت آقا محمد خان قاجار بوده‌ایم آمریکایی‌ها هر چهار سال یکبار انتقال قدرت به صورت مسالمت آمیز را تجربه کرده‌اند.زمانی که بقیه نقاط جهان فجایعی مثل نسل کشی ارامنه،هولوکاست،جنگ‌های جهانی اول و دوم و دیکتاتوری‌های مخوفی مثل استالین و هیتلر و موسولینی را تجربه می‌کردند مردم آمریکا متمدنانه رهبران خود را انتخاب کرده‌اند.به همین خاطر مردم آمریکا شایسته بیشترین احترامند.به همین خاطر آمریکا برای من همیشه یک الگوی دموکراتیک بوده ؛ الگویی‌که به رغم روی کار آمدن ترامپ قابل شکستن نیست.می‌دانم ترامپ در بین ایرانیان مخالف نظام بسیار محبوب است اما همراهی ذلیلانه او با دیکتاتور خون‌ریزی مثل پوتین برایم غیرقابل تحمل است.امریکا در این هشتاد سال گذشته که از برقراری نظم نوین جهانی می‌گذرد در عرصه سیاست خارجی اشتباهات زیادی داشته اما به رغم این اشتباهات همواره ستون خیمه دموکراسی و لنگر ثبات در جهان بوده و چراغ راه اخلاقی همه آزادیخواهان جهان.و‌ اطمینان دارم که این دوره کوتاه و تلخ سپری خواهد شد و دوباره آمریکا رهبر جهان آزاد خواهد شد.

بیژن اشتری

This comment was minimized by the moderator on the site

«تاملات زلنسکی طوری»

وحید اشتری

ما هیچ‌وقت روی صندلی ترامپ نبودیم.
ولی تا دل‌تان بخواهد جای زلنسکی نشسته‌ایم.

گرجستان ما را که روسیه در دوران فتحعلیشاه اشغال کرد ما خود زلنسکی بودیم.
با فرانسه قرارداد فین کنشتاین امضا کردیم.
قرار شد ناپلئون در بیرون کردن روسیه از گرجستان به ما کمک کند
در عوض ما به انگلیس اعلان جنگ بدهیم.

ناپلئون قرار بود به ما کمک نظامی کند و ارتش را برای بیرون کردن روس‌ها بازسازی کند ولی ته‌اش بد نارویی به ما زد!
توافق تیلسیت که بعدا ناپلئون با امپراتور روسیه امضا کرد و ما را قربانی کرد تقریبا شبیه همین کاری است که ترامپ با زلنسکی کرد.

از این تجربه‌ها ما یکی دو تا داریم؟
نه بابا تلخی با تاریخ ما گره خورده است.
ما هم‌ مثل زلنسکی از بی قدرتی و بی کس و کاری کم تحقیر نشدیم.
حتی در جنگ‌هایی که اعلام بیطرفی کردیم وجه المصالحه توافق ابرقدرت‌ها شدیم.

جلسه تحقیر زلنسکی خیلی تلخ بود.
من یک همذات پنداری عجیبی دارم.

با همان کام تلخ بنشینید مجدد چند قسمت از سریال تبریز در مه را ببینید.
دنیای بی قدرت‌‌ها همه شبیه هم است.
پناه بردن به دامن این زورگو از دست آن اشغالگر!

بالا برویم پایین بیاییم زلنسکی دارد به ما یاد می‌دهد دنیا برای ضعیف‌ها چقدر تحقیر آمیز می‌گذرد.

قدرت واقعی ترین مفهوم دنیای ماست.
قدرت را نه می‌شود قرض کرد، نه اجاره کرد، نه می‌شود امانت گرفت و نه به هیچ ملتی وام می‌دهند.

ما که بعد از قرن‌ها توانستیم بدون هیچ هم پیمان جدی بین ابرقدرت‌ها ۸ سال بجنگیم و برای اولین‌بار یک وجب خاک ندادیم اوضاع زلنسکی را باید بهتر درک کنیم.

الغرض فریب این های و هوی فضای مجازی که ‎قاسم چک راه انداخته‌اند را نخورید.
اینها مهمترین داشته‌های یک ملت را تبدیل به نقاط ننگ و عارشان می‌کنند.

خجالت نکشید و به روح همه مردهایی که برای قدرتمند کردن ایران جان دادند بلند درود بفرستید.

روزگار بی قدرت‌ها خیلی تلخ است

This comment was minimized by the moderator on the site

لخ والسا در نامه‌ای از رفتار ترامپ با زلنسکی ابراز «بیزاری» کرد و آن‌‌را «وحشتناک» خواند
نگارش از یورونیوز فارسی
۰۴/۰۳/۲۰۲۵
لخ والسا، رئیس‌ جمهوری پیشین لهستان و رهبر اتحادیه کارگری «همبستگی» که نقش برجسته‌ای در سقوط کمونیست این کشور ایفا کرد، نامه‌ای خطاب به دونالد ترامپ، رئیس‌ جمهوری ایالات متحده را امضا کرد که امضاکنندگان آن، از مشاجره او با ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌ جمهوری اوکراین ابراز «وحشت» کرده بودند.
برنده جایزه صلح نوبل، متن این نامه را که توسط ۳۹ زندانی سیاسی سابق لهستانی نیز امضا شده بود، روز دوشنبه در فیسبوک منتشر کرد.
ترامپ در نشستی که روز جمعه با حضور زلنسکی تشکیل و به‌طور زنده در رسانه‌ها پخش شد، رئیس جمهوری اوکراین را به ناسپاسی در مقابل کمک‌های آمریکا، بی‌احترامی به این کشور و تقویت خطر وقوع جنگ جهانی سوم متهم کرد و حمایت مستمر واشنگتن از اوکراین را در جریان جنگ سه ساله‌ این کشور با روسیه زیر سوال برد.
در این نامه آمده است: «ما گفتگوی شما با ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین را با وحشت و بیزاری تماشا کردیم... ما انتظارات شما در خصوص احترام و قدردانی از کمک‌های مادی ارائه شده توسط ایالات متحده به اوکراین در نبرد با روسیه را توهین‌آمیز می‌دانیم. باید از سربازان قهرمان اوکراینی سپاسگزاری کرد که در دفاع از ارزش‌های جهان آزاد خون ریختند.»
در نامه‌ای که به امضای لخ والسا رسیده، فضای جلسه روز جمعه با فضای «بازجویی‌های سرویس امنیتی و...دادگاه‌های کمونیستی» مقایسه شده است.
در این نامه همچنین از ایالات متحده خواسته شده که به تضمین‌های امنیتی که در سال ۱۹۹۴ میلادی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به اوکراین داده شده بود، متعهد بماند.
نامه تاکید می‌کند که این تضمین‌ها «بدون قید و شرط» هستند و «هیچ کلمه‌ای در مورد تلقی چنین کمک‌هایی به عنوان مبادله اقتصادی وجود ندارد».
آندری دودا، رئیس جمهوری فعلی لهستان روز شنبه گفته بود که زلنسکی باید به مذاکره با آمریکا بازگردد.

This comment was minimized by the moderator on the site

شب سیاه زلنسکی در کاخ سفید:
پوتین از ترامپ جوانمردتر نیست و بر سر ایران معامله می‌کند

دکتر اسفندیار خدایی
خبرآنلاین

جلسه‌ای که میان دونالد ترامپ، ونس معاون او، و زلنسکی برگزار شد، به یکی از پرتنش‌ترین و بحث‌برانگیزترین لحظات تاریخ سیاست معاصر تبدیل شده است. این رویداد، که به‌طور زنده از تلویزیون پخش شد، به تعبیر روزنامه ایندیپندنت، «این اتفاق در تاریخ شوک‌آورترین و بیرحمانه‌ترین اتفاق سیاسی در پخش زنده» بود. «این لحظه‌ای بود که یک ملت از نقشه جهان محو شد. این اتفاق فراتر از مرزهای اوکراین رفت و نقطه عطفی در تاریخ اروپا بود. زلنسکی کوچک‌قامت برای حیات خودش و کشورش شجاعانه جنگید اما از کاخ سفید اخراج شد.»

مدودف رئیس‌جمهور سابق روسیه سرخوش از این اتفاق بزرگ نوشت: «این خوک کثیف و بی‌ادب (زلنسکی) بالاخره در کاخ سفید سیلی محکمی خورد. ترامپ به درستی می‌گوید رژیم کی‌یف در حال قمار با جنگ جهانی سوم است.» اما نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا، این ماجرا را «شکستی برای ترامپ» خواند

این رویداد یک پیام جدی برای متحدان و مخالفان آمریکا داشت. متحدانی همچون تایوان و کره جنوبی باید در مورد میزان اتکای خود به آمریکا تجدیدنظر کنند.

This comment was minimized by the moderator on the site

رئیس کاخ‌سفید؛ ترامپ یا پوتین؟

مالک رضایی

آنچه که دیروز و در دیدار میان ولادیمیر_زلنسکی رییس‌جمهور اوکراین و دونالد_ترامپ رییس‌جمهور آمریکا اتفاق افتاد، مذاکره نبود؛ بلکه به معنی واقعی کلمه یک مجادله بود که خارج از محاسبات اولیه و پیش‌بینی‌های تیم کاخ‌سفید، ترامپ با آن مواجه شد.

گویی که #کرملین جسم و جان #ترامپ‌ را چنان مسخ کرده بود که بر روح و روان وی نه عقل و شعور خود او، بلکه دستورات و فرامین ولادیمیر_پوتین فرمان می‌راند. طوری‌که رئیس‌جمهور اوکراین، با درک این حالات وابستگی در وی، با صریح‌ترین و کوبنده‌ترین جمله گفت: "عالیجناب، من از سه روز قبل، این سخنان تو را دقیقا از زبان پوتین شنیده‌ام".

این جمله را می‌توان سنگین‌ترین اهانتی دانست که در طول تاریخ نشست‌های کاخ‌سفید، رئیس‌جمهور آمریکا، در مقابل صدها دوربین تلویزیونی و رسانه‌ای از یک رئیس کشوری شنیده است.

اهانتی که این جمله در خود دارد را نه رسانه‌های امریکا فراموش خواهند کرد و نه کنگره و سیاستمداران آمریکا قادر به ناشنیده گرفتن و رفوکردن و داشتن تعبیر دیگری غیر از توهین از آن خواهند بود.

هنوز بدن دونالد ترامپ‌ گرم است. او بعد از برخاستن از جای خود خواهد فهمید که همتای اوکراینی او در اوج تنهایی و نیازمندی به کمک و حمایت آمریکا، با شلیک این جمله چه حیثیتی از او و آمریکا را بر باد داد و رفت.

نکته‌ای کآن جَست ناگه از زبان
همچو تیری دان که جَست آن از کمان

نه آن تیر، دیگر به کمان و نه آن سخن، دیگر به زبان برمی‌گردد. مهمان عاصی و خسته‌ کاخ‌سفید، دیگر آنجا را ترک کرده است و بعید است که بار دیگر به آنجا برگردد.

در واقع،‌ زلنسکی در آن جمله اهانت آمیز، با صراحت و جسارت کافی به ترامپ گفت: "تو خودت نیستی آقا. کوک تو مستقیما در کرملین تنظیم می‌شود. لطفا سخن خود را بگو. اینجا کاخ‌سفید است نه کرملین".

همین معنی کوتاه و صریح آن سخن، فعلا چیزی از حیثیت ترامپ باقی نگذاشته است. و چنین اهانت‌ها و پیام‌های تحقیرآمیزی، هرگز نمی‌تواند از دید سایر سیاستمداران آمریکا پنهان بماند؛ به‌گونه‌ای که دقیقا یک ساعت بعد از پایان نشست دیروز کاخ‌سفید "جیک اوچینکلاس" نماینده کنگره آمریکا گفت:
"زلنسکی امروز به واشنگتن پرواز کرد، اما وارد کاخ کرملین شد‌".

ولادیمیر زلنسکی، دیروز در آن دیدار چالش‌انگیز، به‌طور همزمان با کاخ‌سفید و کرملین می‌جنگید و روح و روان دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین را به چالش کشیده بود.

چنین گستاخی آشکار، احتمالا به نفع زلنسکی نخواهد شد؛ اما ترامپ‌ را هم به‌عنوان دست‌آموز پوتین، تیتر یک رسانه‌های مختلف جهان خواهد کرد.

از طرف دیگر، مذاکره و دیدار دیروز زلنسکی و ترامپ‌، چنان قواعد دیپلماسی را بر هم زد که نظریه‌پردازان فن دیپلماسی، باید فصل دیگری بر تألیفات خود بیفزایند و از آداب جدیدی در آن فصل‌ها سخن بگویند که تاکنون نگفته‌اند.

قواعدی از نزاکت که در نشست دیروز کاخ‌سفید، زیر پا نهاده شد؛ حتی در نشست‌ها و مذاکرات ژنرال‌های عصبانی دول متخاصم و در میدان‌های جنگی هم زیر پا نهاده نشده است.

تقریبا می توان گفت که دیروز کاخ‌سفید، به جای محل مذاکره به کانون معرکه‌ای تبدیل شد که در پایان این معرکه، آنچه که از امربکا باقی ماند، فقط برد هواپیماها و موشک‌های قاره پیمای پنتاگون و توان اقتصادی خزانه‌داری کل آمریکا بود.کاخ‌سفید، آشکارا حیثیت خود را در آن نشست، به حراج گذاشته بود.

آمریکا با سیاست‌های ترامپ‌ در همین مدت کوتاه زعامت وی، چنان غیرقابل‌اعتماد شده که هم‌پیمانان آن با صراحت کامل می‌گویند کوک رییس‌جمهور آمریکا، دیگر در کرملین تنظیم می‌شود و ارزش‌های حاکم بر آمریکا دیگر با ارزش‌های ما یکسان نیست.

انگ "وابستگی به روس"در آمریکا انگ خطرناکی است و ولادیمیر زلنسکی، دیروز ترامپ را با چنین انگ و اتهامی مواجه ساخت و کاخ‌سفید را ترک کرد.

دونالد ترامپ‌ و معاون او "جی دی ونس"، دیروز مقابل مردی نشسته بودند که نه کوچکترین ترس و ابایی از رویارویی و درگیر شدن با هیمنه و هیبت آنها داشت و نه خود را مقید به رعایت کوچکترین آداب دیپلماسی در مقابل آنها می‌دید.
شاید او می‌دانست که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد...‌/راهبرد
http://T.me/bestdiplomacy

This comment was minimized by the moderator on the site

ظریف و آش نخورده!

بار نخستی که محمدجواد ظریف از کابینۀ مسعود پزشکیان استعفاء داد، او را مورد انتقاد قرار دادم. به نظرم آن استعفاء زودهنگام بود.
این بار اما استعفایش موجه است بخصوص اینکه استعفاء هم نیست بلکه نوعی برکناری محترمانه و نصحیت‌آمیز است.
با این اوضاع و احوال، حضور دکتر ظریف در کابینه، مصداق "آش نخورده و دهان سوخته" بود. عملاً دخالت مؤثری در تصمیم‌گیری‌ها نداشت، اما تمام تیرهای مخالفان دولت در مجلس و محافل دیگر، به سوی او نشانه می‌رفت!
کارویژۀ اصلی او هم مذاکرات بین‌المللی بود که فعلاً از دستور کار خارج شده است. با این حساب، کار مؤثری در کابینه برایش باقی نمانده و زمان رفتنش فرارسیده بود. ادامۀ حضورش در کابینه فقط غریزۀ لفاظی و حرافی سیاسی برخی از نمایندگان افراطی مجلس را ارضاء می‌کرد تا از طریق توهین به او عرض اندامی کنند. با رفتن ظریف از کابینه این دسته از نمایندگان سیبل تیراندازی خود را از دست دادند. پیدا کردن سیبل دیگری برای‌شان آسان نخواهد بود. به همین دلیل ممکن است این بار خودشان دست به دامن ظریف شوند که به کابینه بازگردد!
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

آنچه زلنسکی به ما آموخت...

این‌که سیاست‌مداران چشم دیدن همدیگر را ندارند و احترامی برای هم قائل نیستند، امر غریبی نیست. ماکیاولی قرن‌ها پیش فاش کرد که سیاست عرصه‌ی اخلاق نیست و آن‌که اخلاقی رفتار می‌کند شکست خورده است. اما سیاست‌مداران بی‌اخلاق دو دسته‌اند: عموما دورو و ریاکارند هستند، ظاهر و باطنی متفاوت دارند، و به قول فروغ «همچنان که تو را می‌بوسند در ذهن خود طناب دار تو را می‌بافند»، و دسته‌ی دوم که در اقلیت هستند آن‌قدر وقیحند که برای حفظ ظاهر ارزشی قائل نیستند.

شاید از شانس ماست که از چندتایی هاله و تانک داریم که باعث شده‌اند دونالد ترامپ برای‌مان چندان ناخوشایند به نظر نرسد! اما آنچه مهم‌تر از قضاوت اخلاقی‌مان درباره‌ی ترامپ است، این است که او در حال طراحی چارچوبی متفاوت برای دنیاست و به نظر می‌رسد از جمله کشورهایی که از آن بسیار متاثر خواهند شد، ایران است.

نحوه‌ی معامله‌ی ترامپ با زلنسکی نشان می‌دهد که در این شرایط تازه، منافع اقتصادی برای او بسیار بیشتر از پرستیژ ابرقدرتی اهمیت دارد. او حاضر است مهمان متحد خود را تحقیر کند و در مقابل دوربین‌ها به قدرت پوتین اعتراف کند تا به خواسته‌های خود برسد؛ اما بخش مهم‌تر داستان ایستادگی زلنسکی در مقابل او بود. اگرچه رئیس‌جمهور اوکراین در این دیدار دست پایین را داشت اما نحوه‌ی مواجهه او با دولتمردان جدید آمریکا اولین تلنگر را به ترامپ زد تا بفهمد دنیا آن‌قدرها هم که او تصور می‌کند در مقابل طراحی ترامپ دست و پا بسته و گوش بفرمان نیست.

از طرف دیگر این رفتار زلنسکی هم بخشی از افکار عمومی دنیا را بیش از پیش به مظلومیت او و کشورش متوجه کرد، و هم فضایی روشن‌تر برای اتحادیه‌ی اروپا ترسیم کرد که می‌تواند به نفع اوکراین باشد. او نشان داد که حتی در بدترین زمان و نامطلوب‌ترین شرایط هم می‌توان از مذاکره سود برد. اگر او به مذاکره نمی‌رفت نه تنها این فرصت را از دست می‌داد، بلکه فرصتی ویژه به پوتین و ترامپ تقدیم می‌کرد.

می‌دانم که الان عده‌ای در حال تنظیم تحلیلی هستند مبنی بر این‌که رئیس‌جمهور دلقک اوکراین در قمار مذاکره با ترامپ خرد شد؛ اما واقعیت با این حرف‌ها عوض نمی‌شود. ما به دلیل همان تاثیرپذیری باید با واقع‌بینی به ماجرای زلنسکی و ترامپ دقت کنیم، و بیاموزیم که در هر شرایطی می‌توان از مذاکره بهره برد، به شرط آن‌که با خودمان و مردم خودمان روراست باشیم و از شفافیت نترسیم.

محمدحسین روانبخش

This comment was minimized by the moderator on the site

نزاع در برابر دوربین!

سوای جر و بحث تند و تیز و بی‌سابقه‌ای که بین رهبران آمریکا و اوکراین در مقابل دوربین‌های فیلم‌برداری در کاخ‌سفید صورت گرفت، پرسش اصلی این است که اختلاف اصلی دو طرف دقیقاً بر سر چیست؟
ترامپ و تیمش بر این باورند که جنگ اوکراین به بن‌بست رسیده و به ناچار باید راهی به سمت صلح باز شود، هر چند که این موضوع به پرداخت هزینه‌ای دردناک از طرف کیف بیانجامد.
آنها ادامهٔ جنگ به قصد شکست و تحقیر نهایی پوتین را به احتمال وقوع جنگ جهانی سوم ربط می‌دهند و به همین جهت، خواهان آتش‌بس و سپس مذاکره برای دستیابی به پیمان صلح هستند.
ولودیمیر زلنسکی اما از عینک دیگری به ماجرا می‌نگرد. از نگاه او پوتین موجودی بی‌نهایت جاه‌طلب و غیرقابل اعتماد و در رؤیای تسلط بر سرتاسر اروپاست که اگر امروز در مرزهای بین‌المللی اوکراین متوقف نشود، فردا باید در دل اروپا با آن جنگید. از این رو، او خود را در صف مقدم دفاع از "دنیای آزاد" در برابر استبداد روسی می‌بیند.
در واقع ماهیت دعوا بر سر این اختلاف است و داوری بین آنها بستگی به دیدگاه داور به این موضوع دارد.
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

ترامپ در گفتگوی تلفنی با ولادیمیر پوتین:

یادش بخیر قدیم ! می‌دونی ولادی قدیم همه چیش بهتر بود
فقط ما بودیم و شما ! شرق دست شما بود و غربم واسه ما بود.
اروپا مث سگ میترسید اَزَمون.
شرقی غربی کرده بودیمش، بلغار و چک و لهستان و گشنه هاش واسه شما بود ، فقانس و انگلیس هم زیر پرچم ما بودن !
الو، ولادیمیر الو

پوتین با بغض : دارم می‌شنوم رئیس بگو بگو

خلاصه اومدم بهت بگم الان دیگه همه لاتیشون پُر شده! چین کلفت شده، اروپا ادعای حق و حقوق داره ! ژاپووووون ، همین جاپون داره واسه ما درشتی می‌کنه ! اوکراین دست شما رو بند کرده، کانادا واسه ما رجز میخونه !

پوتین : من که گرفتار اوکراینم !! چه کنیم به نظرت !

درستش میکنم پوتین جان ، باید یه مقدار جا پای پدرانمون بذاریم ، نیکسون بزرگ ، استالین جان ، من حرفهای گنده گنده میزنم و میرم تو شکمشون، تو هم وایس شو و نیگا و کن و لذتش رو ببر !
هم باد اروپا رو میخوابونیم ، هم اوکراین رو میمالیم !!! خلاصه که صفا باشه
قربون همون دهه شصت هفتاد میلادی !! دلم هوای کوچه های ویتنام رو کرده ! ولی اینبار بدون باروت ! فقط با حرفهای درشت و تعرفه های کلفت !
ردیفش میکنم ، نترس پوتی جون


پوتین : مرسی دونالدوف جان
ترامپ : تی جانا قوربان ولادی جون

This comment was minimized by the moderator on the site

«زلنسکی و ترامپ در کاخ سفید: نبرد غرورها و زوالِ هژمونی»
حمید آصفی
وقتی ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، در کاخ سفید به پیشنهاد «صلحِ تحمیلی» ترامپ «نه» گفت، نه تنها یک توافقنامه را رد کرد، بلکه پایه‌های نظم جهانی مبتنی بر زورگویی ابرقدرت‌ها را لرزاند. این دیدار صحنه تقابل دو نگاه بود: یکی، سیاستمداری که گمان می‌کند جهان هنوز در دهه ۱۹۸۰ ایستاده است و دیگری، رهبری که مقاومت را از دل ویرانه‌های جنگ آموخته است.
درس تاریخی: ابرقدرت‌ها در دام تحقیر
در سال ۱۹۵۶، انگلیس و فرانسه با تحقیر جمال عبدالناصر در بحران کانال سوئز، نه تنها به هدف خود نرسیدند، بلکه موجی از بیداری ضداستعماری در جهان عرب به راه انداختند. امروز، ترامپ همان اشتباه را تکرار کرد: تحقیر زلنسکی نه تنها اوکراین را تسلیم نکرد، بلکه نمادی از مقاومت در برابر امپراتوری‌ها ساخت. این نماد، از خیابان‌های کی‌یف تا شهرهای خاورمیانه، پیامی دارد: «قدرت واقعی نه در تهدید، بلکه در احترام به حاکمیت ملتهاست.»
سه لایهٔ شکست ترامپ: از تاکتیک تا اخلاق
۱. شکست تاکتیکی: ترامپ گمان می‌کرد می‌تواند زلنسکی را مانند رهبران اروپایی با وعده یا تهدید جابه‌جا کند؛ غافل از اینکه رهبران جنگ‌زده منطق خود را از خون سربازان می‌آموزند، نه از کتاب‌های دیپلماسی.
۲. شکست استراتژیک: تحقیر زلنسکی آخرین میخ بر تابوت اعتماد متحدان اروپایی به آمریکا بود؛ اکنون آلمان و فرانسه می‌دانند واشنگتن نه برای صلح، بلکه برای تقسیم غنائم به میدان آمده است.
۳. شکست اخلاقی: وقتی دوربین‌ها خاموش شدند، تصویر ترامپ در حال فریاد زدن بر زلنسکی، تبلیغات ده‌ها ساله آمریکا به عنوان «مدافع دموکراسی» را در خاورمیانه و جهان جنوب بی‌اعتبار کرد.
پوتین: برندهٔ موقت در بازی بزرگ
پوتین امروز شاید از اختلاف غرب خوشحال باشد، اما مقاومت اوکراین برای او هشداری است: اشغال سرزمینی هرگز برابر با اشغال اراده‌ها نیست. مردمی که دو سال در برابر ارتش روسیه ایستاده‌اند، اکنون به الگویی برای سایر مناطق تحت نفوذ مسکو تبدیل شده‌اند. شکست پوتین نه در میدان جنگ، بلکه در ناتوانی او از درک این واقعیت است: «امید به آزادی، از ترس اشغال قوی‌تر است.»
اروپا در گرداب بی‌عملی
اتحادیه اروپا در این ماجرا همچون تماشاگری است که بازیگر اصلی نمایش را به حال خود رها کرده است. سکوت بروکسل سه خطر به همراه دارد:
بی‌اعتمادی کشورهای شرق اروپا که خود را قربانی بعدی میدان می‌دانند.
تقویت راستگرایان افراطی با شعار «اروپا برای اروپایی‌ها».
تبدیل شدن قاره سبز به جبهه دومی از جنگ اوکراین، و آن هم بدون نقشه راه مشخص.
زلنسکی: قمارباز یا استراتژیست؟
ریسک «نه» گفتن زلنسکی به ترامپ، شبیه به قمار یک ژنرال با جان سربازانش است. این تصمیم دو پیامد متضاد دارد:
اسطوره شدن: در صورت مقاومت اوکراین، زلنسکی به نماد جهانی مبارزه با امپریالیسم بدل می‌شود.
فروپاشی: در صورت خالی ماندن پشتوانه غرب، او مسئول سقوط کشوری خواهد بود که برای آن می‌جنگید.
سرنوشت اوکراین بیش از هر چیز به تصمیمات بروکسل و برلین وابسته است.
آیندهٔ اوکراین: چهار سناریوی محتمل
۱. تقسیم تحمیلی: آمریکا و روسیه اوکراین را بدون حضور کی‌یف بین خود تقسیم کنند (محتمل، اما ناپایدار).
۲. جنگ فرسایشی: اوکراین با حمایت نیم‌بند غرب، سال‌ها درگیر جنگی شود که نسل‌ها را به تباهی بکشاند (بالاترین احتمال).
۳. انقلاب دیپلماتیک: اروپا مستقل از آمریکا، با میانجیگری واقعی، معادل‌های جدید تعریف کند (کم احتمال، اما انقلابی).
۴. فروپاشی داخلی: فشار همزمان روسیه و غرب، اوکراین را به چندپارگی قومی و سیاسی دچار کند (خطرناک‌ترین سناریو).
جهان در آستانهٔ بازتعریف قدرت
این نشست سه واقعیت را به تصویر کشید:
۱. مرگ هژمونی تکقطبی: آمریکا دیگر نمی‌تواند با زبان زور، نظم جهانی را دیکته کند.
۲. تولد دیپلماسی مقاومت: کشورهای کوچک آموختند که «نه» گفتن آغاز تغییر معادلات است.
۳. سقوط اخلاقی ابرقدرت‌ها: تحقیر زلنسکی نشان داد که برای قدرت‌های بزرگ، منافع بر هر اصل اخلاقی اولویت دارد.
نتیجه‌گیری: فردایی که از امروز آغاز شد
ترامپ شاید فردا خشمش را بر سر ایران یا چین خالی کند، اما جهان از پنجره این نشست دریافت که امپراتوری‌های خودشیفته، پیش از سقوط، خود را در آینه تحقیر دیگران می‌بینند. زلنسکی و اوکراین ثابت کردند که گاهی یک «نه» کوچک می‌تواند پایه‌های نظم کهنه را لرزاند. پرسش این است: آیا اروپا جسارت دارد از این «نه» الهام بگیرد یا تنها تماشاگر فروپاشی آخرین دیوار دفاعی خود در برابر توسعه‌طلبی‌ها خواهد بود؟

This comment was minimized by the moderator on the site

اریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۲ ساعت ۱۷:۲۷کد مطلب : ۵۱۸۴۵۲
اوکراین در نبردی نابرابر در برابر دو ابرقدرت اتمی
زلنسکی؛ شجاع سربازی‌ که تا پای جان برای میهنش ایستادگی کرده است

روزبه‌ یقینی
آمریکای امروز در حال ایفای نقشی‌ست که پیش از این بریتانیا در دورانِ نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران در دهه‌ی‌ پنجاه میلادی بازی می‌کرد. بریتانیا در آن دوران حاضر به پذیرش بازی برد برد نبود و به چیزی کمتر از صددرصد برد رضایت نمی‌داد. امروز هم همان خواسته‌ را آمریکای ترامپ و معاونش ونس از جهانیان دارند و به چیزی کمتر از صددرصد برد رضایت نمی‌دهند اما در مقابل‌ ترامپ و ونس، شیک پوشانِ کت شلوار پوش و بلند قامت، یک چریک فدایی اوکراین با قامت نه چندان بلند با لباس جنگ قرار گرفته است.
او در این نشست در برابر دوقلدر گردن‌ کلفت قرار نشسته‌ است که به وی می‌گویند؛ اگر منابع معدنی گرانقیمت خود را در اختیار ما نگذاری، تو هیچ کارت بازی در مقابلِ یک دیکتاتور جنایتکارِ مسلح به سلاح اتمی نخواهی داشت. این سرباز شجاع که در حال حاضر توسط دو ابرقدرت‌ امپریالیست که هردو‌ سودایی جز، اشغال سرزمین‌های‌ ثروتمند او را در سر ندارند، دو راه بیشتر ندارد، تسلیم یا مقاومت.‌ اگر تسلیم شود، باید پاسخ‌گوی خون‌های بی‌شماری باشد که برای آزادی اوکراین، بر روی خاک آن جاری شده‌اند. اگر مقاومت کند، باید به تنهایی، تن به جنگی نابرابر در برابر دو ابرقدرت اتمی جهان که در حال حاضر متحد شده‌اند بدهد.
جنگی که نتیجه‌ی نهایی آن از همین اکنون معلوم، آشکار و مشخص است. موقعیت زلنسکی چقدر شبیه، وضعیت دکتر مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران در دوران نهضت ملی ایرانیان است.
آمریکا در آن دوران، پیش از آن‌که متوجه شود، مصدق یک ملی‌گرای ساده لوح نیست که صرفا برای ارضا حس میهن‌پرستی، به مقابله با استعمار بریتانیا وارد کارزار شده است، در کنار بریتانیا قرار نگرفته بود‌. اما همین‌ که متوجه شد، مصدق حقوقدانی‌ مبرز و دولتمردی دل‌آگاه و شجاع است و می‌خواهد، کنترل واقعی بر میزان تولید، عرضه و بهای نفت ایران داشته باشد و خواهان بکار‌گیری‌کارشناسان ایرانی در صنعت نفت ایران است، در کنار انگلستان علیه نهضت ملی صف‌آرایی کرد‌. اما مصدق شجاع رهبری بود که به قول انگلیسی‌ها نمی‌شد او را تهدید کرد.
به همین سبب با همراهی بریتانیا کودتای‌ ۲۸‌مرداد را کارگردانی کرد. زلنسکی هم تا اینجای کار نشان داده است، شجاع سربازی‌ست که تا پای جان برای میهنش ایستادگی کرده است. اما با ورود ترامپ به کاخ سفید، صحنه‌ی‌ بازی به کل تغییر کرد و آمریکا تبدیل به متحد پوتین شده و در کنار روسیه قرار گرفته تا در یک معامله اوکراین را بین خود تقسیم کنند.
به نظر می‌آید، زلنسکی راه مصدق را انتخاب کرده تا در نبردی نابرابر در مقابل دو ابرقدرت برای میهنش بجنگد. حال باید دید، آمریکا و روسیه، کدامیک از خائنانِ به اوکراین را پیدا خواهند کرد، تا کودتایی شبیه به کودتای ۲۸‌مرداد، علیه رهبری که خواهانِ استقلال، آزادی، دموکراسی و تمامیت ارضی میهنش است‌ به راه بیاندازند.

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در ابلاغ لایحه حجاب و عفاف، و قرا...
رویا حشمتی : ‏”امروز صبح از اجرای احکام تماس گرفتن برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاقم. با وکیلم تماس گرفتم...
- یک نظز اضافه کرد در گلگشتی در آشیانه عقاب، آلاشت د...
به مناسبت زادروز رضاشاه پهلوی علی مرادی مراغه ای امروز ۲۴ اسفند زادروز رضاشاه است در (۱۲۵۶ ه.ش). مط...