درهای نیم لا، طعمه هایی وسوسه انگیز برای بلعیدن طمع کارها در خاورمیانه  
  •  

18 آذر 1403
Author :  

دروازه های باز سوریه به سوی مخالفان مهاجم و مسلح اسد، و فتح دمشق در کمترین زمان ممکن، و در نزدیک به ده روز، یادآور هجوم یکباره و برنامه ریزی شده طالبان، و فتح سریع و دوباره کابل، و شروع حاکمیت جور طالبانی بود. همچنان که یادآور حمله نیروهای حماس به مناطق درونی اسراییل، در 7 اکتبر 2023 است که در ساعات اولیه، پیروزی های حیرت انگیز آنان در سرزمین های اشغالی، همه را انگشت به دهان کرد، و نظر همه را به خود جلب نمود، که در هر سه این موارد، و به خصوص در پرونده جنگ غزه، نیروهای حماس با دروازه هایی مواجه شدند که به طرز حیرت انگیزی چنین باز گذاشته شده بود، و از این رو هجومی با موفقیت های خیره کننده را، به نمایش گذاشتند.

اما نقطه مهم همینجاست، که وقتی چشم های آشکار و پنهان اسراییل می تواند، سفر خانوادگی محسن فخری زاده، دانشمند هسته ای ما را به منطقه آبسرد دماوند، و در قلب ایران، و یا حرکت سید حسن نصر الله در دالان های تنگ و عمیق تونل های زیرزمینی حزب الله در لبنان و... را این چنین رصد کند، چطور نتوانست، حرکت، جنبش، آمادگی و هدفِ صدها تن از مبارزان فلسطینی را برای این عملیات بزرگ ببیند و سد نماید؟!، حرکت مبارزانی که در بزرگترین زندان سر باز جهان، یعنی منطقه تمام محاصره، و کنترل شده غزه زندگی می کنند، و خود را آماده حمله ای این چنین بزرگ، و سراسری و خونبار، به داخل اسراییل می کردند، تا به قول اسراییلی ها بزرگترین کشتار یهودیان بعد از هلوکاست را رقم زنند؟!

پاسخ این است که دروازه ی بازی وجود ندارد، درها را به سان تله ای بزرگ برای ناآزمودگان، نیم لا می گذارند، تا در طمع افتند و ورود کنند و قتل عام شوند، و این را هم کردند، نیروهای مبارز فلسطینی و عمدتا حماس، و مردم غزه در عددهایی باورنکردنی که جنایت جنگی و نسل کشی نژادی در عرصه بین الملل نام گرفت، قتل عام و سلاخی شدند، بعد از آن دمشق هم پس از سقوط بیروت، توسط دست هایی مشکوک گُشوده شد و...

و این آخرین میخ بود که بر تابوت ستون فقرات محور مقاومت، یعنی حکومت بعثی اسد زده می شود، آن هم به دست گروه هایی با مشی تروریستی، خشن و رادیکال مذهبی، به نام تحریر الشام، که از بازماندگان گروهک های تکفیری، و تفکر مشکوک القاعده و داعش اند؛ گروهی که داستان کشتار و جنایت آنان در حق مردم، عراق سوریه و... در سال های گذشته زبانزد خاص و عام بوده، و موضوع پروژه های مطالعاتی گروه هایی در علوم سیاسی در دنیا، که چطور گروهی مذهبی این چنین می توانند جنایتکار و بی رحم باشد، و مکانیسم رفتاری آنان چگونه است که به قصابانی این چنین خونریز تبدیل می شوند و...

چنین گروه هایی زیر حمایت، آموزش، هدایت و پشتیبانی ترکیه بودند، کشوری که توسعه طلبی هایش باعث شده است، که در راستای تحقق اهداف ملی خود، دست به خیانتی آشکار به همان اسلامیست هایی زند که سنگ آنان را بر سینه می زند، و به نابودی جبهه ایی برخیزد که از پشتیبانان حماس هستند، حماسی که وابسته به جنبش اخوان المسلمین است، و ترکیه آنان را از خود می داند، اما از پشت، خنجر خدعه خود را در پشت حمامیان مبارزان حماس، در جبهه ضد صهیونیسم فرو کرد، 

پروژه حمله تحریرالشام به سوریه در کل نماینگر دست های پر شمارِ کثیفِ ریز و درشتی است که این پروژه عظیم را اجرایی، و تمام کردند، چرا که تصور انتهایش، مو بر تن انسان سیخ می کند، که جنایتکاری مثل رژیم اسد برود، و جنایتکارانی در همان اشل، و یا بلکه بالاتر از آن، جایگزین او شوند، چرا که اگر رژیم اسد یک حاکمیت جور کمونیستی و دیکتاتوری خشنی از این نوع بود، در عین حال سکولار هم بود، تا انسان ها را بر اساس مذهب و رفتار اجتماعی و فرهنگی اشان زیر ظلم خود در نیاورد، اما ریش بلندهای تحریر الشام و...، در نهایت با افکار مذهبی خشنی که دارند، خود حاکمیتی همچون اسد، و بدتر از آن، استبداد مذهبی طالبانی را رقم خواهند زد، که در جنایت از رژیم های مستبد چپ کم نخواهند آورد، بلکه در جنایات خود را راحت تر و توجیه گر تر خواهند یافت، چرا که استبداد و خودرایی، و جنایات خود را حکم خدا در نظر گرفته، و تمام آزادی های بشری را از مردم مظلوم سوریه دریغ خواهند کرد، خدا کند چنین نشود، هر چند این نوع دعاها، در عالم واقع تحققی نخواهد یافت، و این دست های پشت پرده تحریر الشام هستند که، تصمیم خواهند گرفت چه بر سر مردم مظلوم سوریه بیاید.

در این عملیات حساب شده، حکومتی سرنگون شد، که اخبارِ استبدادِ خشنِ داخلی آنان، به سان دیگر حاکمیت های ایدئولوژیک کمونیستِ از این نوع، می تواند دستمایه داستان های مخوف و ترس آورِ اسارت انسان در دستِ کسانی باشد که از انسانیت، تنها شمایل جسمانی آن را دارند، و تو گویی ایدئولوژی، و هدف مقدسِ سیاسی، آنان را از هر گونه اخلاق، انسانیت، وجدان و... خالی نموده است، به قول مرحوم پدرم تنها «غلافی از آدم» هستند، تهی از انسانیت.

چرا که بهترین معیار، و بروزگاه میزان پایبندی حکومت ها بر شعارهای زیبای شان را، در برخورد آنان با مخالفین شان است که به بهترین وجه نشان می دهند، و داستان هایی که از شرایط زندان های خاندان اسد (پدر و پسر) و حزب بعث سوریه، به بیرون درز کرده است، مو بر تن انسان و انسانیت سیخ می کند، چرا که از هیچ جنایت ضد بشری، علیه مردم مخالف و اسیر خود، در پستوهای مخوف زندان های آشکار و پنهان شان فروگذار نبودند، و ما تکرار آن را در زندان های حزب بعث عراق هم، علیه کردها، شیعیان و اهل سنت مخالف صدام، پیش از این با تن و جان خود دیده و تجربه کرده بودیم، و از این لحاظ رژیم های بعثی و کمونیستی تفاوتی با هم نداشته و ندارند.

و این داستانی تکراری، برای رژیم های بعثی، و بسته و امنیتیِ کمونیستی و ایدئولوژیک است، که تمام نیرو و انرژی خود را ابتدا صرف سرکوب و سیطره بر شهروندان خود می کنند، و خود را به انواع و اقسام وسایل کنترل امنیتی، اطلاعاتی و نظامی مجهز می نمایند، و خشن ترین برخوردها را با معترضین به عملکرد، و ایده خود دارند.

آنچه بر آلکسی آناتولیویچ ناوالنی رقیب انتخاباتی، حقوقدان، سیاستمدار و منتقد عملکرد ولادیمیر پوتین (رئیس‌جمهور مادام العمر) در روسیه رفت، که این سیاستمدار جوان 48 ساله متولد 1976، در ۱۶ فوریه ۲۰۲۴ در مدار شمالگان، به طرز بسیار مشکوکی در یک زندان سردِ قطبی جان سپرد، که یادآور اردوگاه های کار اجباری سیبری بود، که مخالفان را، اسلاف پوتین در آنجا زجرکش می کردند، در حالی که این پرونده در پیش چشم های رصد کننده جهانی بود، اما این نظاره جهانی نیز، این جوان مبارز مسالمت جو را از ظلم زندان های مخوف روسیه نجات نداد، تا جان سالم به در برد، برای چنین حکومت هایی در سراسر جهان، چنین جنایات آشکاری، امری عادی، و روزمره بوده، هرگز احساس شرمی در چهره آنان نمی توان دید، چرا که مدعی اهداف مقدسی در راستای ملیت، مکتب و یا در مقابله با دشمنی فرضی، خود را می بینند و از این رو هر جنایتی نزد آنان توجیه شده است و...

از این لحاظ هرگز بر پایان این رژیم بعثی، خشن و ضد انسانی، غمناک نبوده و نیستم، حاکمیتی که از نوع رژیم هایی بود، که تکیه گاه راهبردی خود را بعد از فروپاشی شوروی، بر بازمانده خلفِ بدعهد آن، یعنی روسیه نهاد، و در آخر روسیه نیز در روز مبادا، او را تنها گذاشت، و پا به فرار نهاده، حفظ پایگاه های خود در ساحل مدیترانه را اصل قرار داد و بر ذبح اسد رضایت داد، و یا معامله اش کرد.

سوری ها در کنار آن، بازی با کارت ایران را نیز در دست داشتند، که بر پایه دشمنی ایدئولوژیک بین ج.ا.ایران و اسراییل، روابطی بین این دو استوار شده بود، که مثل نمکی بر آش شور حاکمان شام، نگاه جهانیان را به خود جلب کرده بود. ناگفته نماند، خاندان اسد، در جنگ خسارتبارِ هشت ساله حزب بعث صدامی با ج.ا.ایران، همچون یاسر عرفات، جانب برادر عرب خود را نگرفتند، و خود را قاطی بازی های ناسیونالیسم عربی، که دیگرانی همچون کویت، عربستان و... را مسحور خود کرده بود، نکرد، و گول سردار به اصطلاح قادسیه را نخورد، و جانب احتیاط را نگه داشت، و البته کمک هایی نیز به ایرانیانِ مورد تجاوز قرار گرفته، در این جنگ کردند، و...،

که ایرانیان نیز این لطف آنان را هرگز بی پاسخ نگذاشته، و دوام و پایداری حاکمیت بشار اسد، در سه سال گذشته، مرهون کمک های ج.ا.ایران، و فداکاری های سردار قاسم سلیمانی، و یارانش بود که بدهی ایران، بابت آن حمایت از ایرانیان در جنگ ایران و عراق را، تمام و کمال پرداختند، و بیش از آنچه آنان در خلال آن جنگ، برای ایران کردند را، پیش از سقوط بشار اسد، باز پرداختند، البته بسیار با گشاده دستی تمام، زیاده روی کردند و سرمایه های بسیاری از کشور را صرف نمودند و...،

و تاریخ، ایران را در این زمینه بدهکار سوریه و خاندان اسد نخواهد نوشت، و این نشان داد که ایرانیان بدون نگاه به منافع خود، تکیه گاهی مطمئن برای کسانی اند که، روزگاری به آنان کمکی، هر چند ناچیز کرده باشند، این را از خصلت اساسی یعنی « جوانمردی » آنان باید دانست، که ریشه در تاریخ، فرهنگ و منش ایرانیان دارد، که در هزاره های تاریخِ پایدار این فرهنگ و کشور، باقی مانده و دوام یافته است.

اما نکته ایی که خردمندان ما، همواره به آن توصیه کرده اند، و در سخن مرحوم پدرم هم می آمد، این که « انسان باید پا به اندازه گلیم خود دراز کند»، و متاسفانه با خالی کردن کتب درسی ما از نوشته های حکمت آمیز بزرگان ادب و حکمت ایران، چون زرتشت، بزرگمهر، فرودوسی، سعدی، مولوی، حافظ، ناصر خسرو، رازی، خیام، امیرکبیر، مصدق و...، نسل جدید دچار انقطاعی خطرناک از حکمت ایرانی شده اند، و این، حکمت را از زندگی ما ایرانیان دور کرده، و کم کم موجودیت رفتاری ایران را هم در معرض خطر نابودی قرار می دهد،

همچنان که تصمیم سازان در ج.ا.ایران، در چند دهه اخیر حکمتِ « با دوستان مروت، با دشمنان مدارا » را، به کناری نهاده، سخت ترین فشارها را بر معترضین داخلی خود روا داشته، و در بُعد خارجی نیز، غرق در ایده مشکوک غرب ستیزی بیمارگونه ای شده اند، که در نتیجه، هر دروازه نیمه بازی را که در جبهه غرب دیدند، فرصتی برای ضربه به دشمن فرضی خود قلمداد کرده، با حرص و ولع به آن ورود می کنند و از آن نمی گذرند، و از آن در راستای ضربه به غرب، سود می جویند، و امروز در اثر عملکرد بدون محاسبه و ناخردمندانه خود، در اوکراین و غزه، بادهایی که کِشِته اند را، به سان توفان هایی بنیانکن، درو می کنند، و خسارات عمده ای را به ایران، جمهوری اسلامی و جا پاهای تاریخی آن در منطقه و جهان وارد می کنند.  

سقوط سنگرهایی که بسیار محکم و استوار می نمودند، نشان از ناپختگی طراحان و مجریانی داشت که، عبرتی از جنگ هشت ساله خسارتبار گذشته با حزب بعث عراق نگرفتند، و فراز و فرودها، نتایج و روندهای آن را نادیده گرفتند، و دوباره خطاهای آن جنگ را، در غرب آسیا نیز آزمودند، و بیش از آن اَبَر جنگ، اکنون نیز به توان، سرمایه، آبرو، عزت، و داشته های کشور صدمه وارد نمودند.

چرا که در این نبرد نیز، نه به موقع حمله کردند، و نه به موقع عقب نشستند، نه به موقع مذاکره کردند، و نه به موقع تصمیم های اساسی داشتند و...، و هرکه نصیحتی به آنان کرد، غیر خودی اش پنداشتند و حذف کردند، تا حدی که بیم می رفت، در این لحظات آخرِ اسد نیز، در باتلاق جنگ داخلی آنان فرو روند، که خوشبختانه این بار سکان دیپلماسی، ضعف از شکست های قبلی و... به کمک آمد، و میدان را از میدان دارانی که قربانی باید می شدند، خالی کرد، اما بدین سان کشور، جاپاهای راهبردی خود را و... که حاصل هزاره ها رقابت ایرانیان با رقبای خود در منطقه مذکور بود را، با مشکل جدی مواجه کرد، همانگونه که در بُعد داخلی، ایران خرج ایده و نظر اقلیتی ناچیز شد، منابع قدرت ایران در خارج از مرزها نیز، به همان میزان پیشخور و یا تمامخورِ حرکاتی این چنینی شدند.  

Click to enlarge image M.E.peace.png

جنگی که صلح را همیشه در منطقه ما بلعیده است

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (18)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

متوهمانِ ایده‌پرداز و استراتژیست‌های آخرالزمان‌باز

دکتر علی‌رضا آزاد

حماقتی که پوستین دیانت بپوشد و آبروی ایمان را سکه بازار سیاست‌بازان کند، از هر دشمنی خطرناک‌تر است.

اخبار حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه و مواضع ایران را که می‌خوانم و کلیشه "انتقام سخت" و "واکنش در زمان و مکان مناسب" را که می‌شنوم، به یاد کتاب "سال نابودی اسرائیل" می‌افتم که سال ۱۳۹۱ منتشر شد، در این کتاب ادعا می‌شود که بر اساس محاسبه اعجاز عددی آیات قرآن، نابودی اسرائیل در سال ۱۴۰۱ هجری شمسی اتفاق خواهد افتاد. (جزئیات محاسبات)

نویسنده کتاب، حجه‌الاسلام حسینی، که گویا از مدیران حوزه هنری سازمان تبلیغات مشهد و استاد جامعه المصطفی و رئیس مرکز اسلامی ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی و مشاور دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و... بود، بعد از مراسم رونمایی کتابش که با حضور مشاهیری مثل علی‌رضا قزوه و... برگزار شد، در مصاحبه‌هایش، از دیدار با مسؤولان بلندپایه ایران و حزب‌الله لبنان و خشنودی و استقبال فراوان آنها از مطالب این کتاب گفت (مصاحبه نویسنده) و اکنون که ۲ سال از تاریخ پیش‌بینی‌شده او گذشته و ادعای محاسبات قرآنی‌اش غلط از آب در آمده و اسرائیل هنوز نابود نشده، مُهر خاموشی بر لب زده و احتمالاً در فکر محاسبه مجدد ابجد آیات و تألیف جلد دوم این کتاب است. الله اعلم (نقد رسول جعفریان بر این کتاب)

این قبیل متوهمانِ ایده‌پرداز و استراتژیست‌های آخرالزمان‌باز، ابلهانه یا شیادانه، درّه را بسان قلّه می‌آرایند و از آیات و روایات و آمارهای جعلی مایه می‌گذارند و توهمات خود را به خورد تصمیم‌گیران مملکتی می‌دهند و باد نخوت در پوستین این جماعت می‌دمند و مواجب و مناصب می‌گیرند.

یکی از طرح اقتصاد مدینه‌النبی رونمایی می‌کند و دیگری از آمادگی لشکر اجنه برای حمله به اسرائیل خیال می‌بافد و آن یکی، ایده انتقال مسافر با آبزیان مطابق الگوی یونس(ع) می‌دهد و این یکی، اختیار دادستان را یک بند‌انگشت کمتر از خدا می‌داند و آن دیگری از رؤیای تحویل پرچم به بقیه‌الله می‌لافد و این یکی از استقرار تک‌تیراندازهای سعودی در اطراف کعبه برای هدف قرار دادن امام زمان در لحظه ظهور خبر می‌دهد و شخصی هاله نور می‌بیند و فردی از رهنمودهای امام زمان در دیدارش با مسؤولان می‌گوید و مجنونی ظهور را چنان نزدیک می‌داند که مملکت را بی‌نیاز از برنامه‌ریزی می‌پندارد و مدیریت آنی و بی‌برنامه را با تکیه بر روایات اسلامی پیشنهاد می‌کند و...

کاش این موارد، صرفاً کار شیادان بود که در آن صورت تکلیف، عیان بود. مشکل آنجاست که شیادیِ سازمان‌یافته، لباس حماقتِ دین‌دارانه می‌پوشد و تبدیل به جهلِ مقدس می‌شود؛ مطالب کتاب "سال نابودی اسرائیل" توسط برخی مسؤولان کشور، واقعاً باور می‌شود و مبنای تصمیم‌‌گیری‌های مملکتی قرار می‌گیرد

یکی از عواملی که انتقام سخت‌ را به صبر مؤمنانه‌ در برابر آمریکا و اسرائیل جنایتکار بدل کرد، آن بود که در پس موشک شهاب۳ و پهپاد شاهد۱۷۱ برداشت‌هایِ نادرستِ گاه سفیهانه و گاه شیادانه از متونِ دینی، مبنای عمل قرار گرفت.

از سرنوشت شوم کتاب "سال نابودی اسرائیل" و خرافاتی که به نام اعجاز عددی قرآن، مبنای عمل سیاست‌مداران شد، عبرت گیرید و از بادمجانی که جهلِ مقدس دُور قابِ سیاست می‌چیند، نخورید که
امام علی(ع) فرمود:
"ما العَدُوُّ إلى عَدُوِّهِ أسْوأَ تَضْيِيعا مِن الأحمَقِ إلى نَفْسِهِ:
زيانى كه احمق به خود می‌زند، دشمن به دشمنش نمی‌زند."

This comment was minimized by the moderator on the site

ضعف فرماندهی کل

صیاد شیرازی پس از شکست عملیات قادر ناراحت بود: «به‌شدت بدبین شده بود و درست یا غلط گمان می‌کرد در عملیات قادر او را تنها گذاشتند تا شکست بخورد.» (در کمین گل سرخ، ص ۳۴۵)
همدلی سپاه و ارتش در پیروزی‌های بزرگ سال دوم جنگ نقش مهمی داشت، اما به‌تدریج با شکست‌ها، اختلاف‌ها نیز تشدید شد.
صیاد به ضرورت یک فرمانده واحد برای جنگیدن معتقد بود. محسن رضایی می‌گوید: «بعد از والفجر مقدماتی ایشان آمد و نشست و گفت آره اگر شما نپذیرید که وحدت فرماندهی در جنگ حاصل شود، ما ول می‌کنیم و می‌رویم… ما گفتیم اصلاً این حرف، حرف بی‌خودی و بی‌ربطی است.» (گفت‌وگوی محسن رضایی با راویان جنگ، ص ۵۷)
اختلاف که بیشتر شد، هاشمی برای عملیات بدر (اسفند ۶۳) فرماندهی عملیات را به رضایی داد: «مطرح شد که من فرمانده هستم و برادرمان صیاد هم از من تبعیت بکند. منتها قرار شد که هیچ‌کسی این را نفهمد.» (سطرهای ناخوانده، ص ۷۷) بدر به شکستی تلخ تبدیل شد و فرمانده سپاه با افزایش انتقادها در شرایط سختی قرار گرفت.
هاشمی این‌بار (سال ۶۴) از طرح‌های صیاد استقبال کرد. رضایی می‌گوید صیاد گفت ۵ روزه جنگ را تمام می‌کند و هاشمی «ارتش را مسئول جنگ کرد. ما هم که شاهد این وضع بودیم، گفتیم حرفی نیست… ما یک نفر را معرفی می‌کنیم تا زیر نظر آقای صیاد شیرازی که گفته است من در عرض پنج روز جنگ را تمام می‌کنم، عمل کند.» رضایی با اشاره به مشکلات این دوره و شکست عملیات قادر می‌گوید: «برادران ارتش علاوه بر مشکلات بالا وقت زیادی را هم تلف کردند.» (گفت‌وگوی محسن رضایی با راویان جنگ، ص ۴۴ تا ۴۶)
حالا از طرفی صیاد به تنها گذاشته شدنش در عملیات قادر بدبین بود و از طرف دیگر بخشی از فرماندهان دلیل شکست را ضعف طراحی و فرماندهی او می‌دانستند. گویا بدبینی‌ها به بدنه نیروها نیز کشیده شده بود. عبدالحسین مفید، از فرماندهان ارتش، در خاطراتش به یک گردهمایی دوروزه در پاییز ۶۴ با حضور رزمندگان ارتش برای بررسی مشکلات ارتش در جنگ اشاره کرده است. از نتایج این گردهمایی این بود که در ارتش «پیروی کورکورانه از سپاه پاسداران در تعیین هدف، مأموریت و تهیه طرح و اجرا» وجود دارد. (بازخوانی جنگ تحمیلی، ص ۱۵۹)
وقتی بدنه دچار ابهام باشد و اختلاف‌ها ریشه‌دار، توصیه‌های اخلاقی مشکلی را حل نمی‌کند.
هاشمی در خاطراتش مشکل جنگ را نظرات دوگانه ارتش و سپاه معرفی می‌کند، هرچند می‌گوید هر دو طرف حسن‌نیت دارند و آماده شهادت‌اند؛ اما مفید معتقد است او نمی‌خواهد واقعیت را بیان کند و «مشکل اصلی در ناتوانی فرماندهی کل قواست که قادر به یکپارچه کردن نظرات دوگانه نیست.» و هاشمی و همکارانش در فرماندهی کل نمی‌توانند مسائل تخصصی نظامی را که توسط دو فرمانده ارائه می‌شود، تحلیل و بهترین گزینه را انتخاب کنند. (بازخوانی جنگ تحمیلی، ص ۱۵۲)
فرماندهان ارتش سعی کردند روسای دو قوه دیگر را نیز در جریان مشکلات ارتش قرار دهند. در سمیناری که با حضور رئیس‌جمهور خامنه‌ای در آذر ۶۴ برگزار شد، برخی مشکلات مطرح شد. آن‌ها هنوز در حال طرح مشکلات پشتیبانی و نیروی انسانی بودند که خامنه‌ای گفت: «اینجا جای این حرف‌ها نیست. همه هستند. بهتر است در جلسه خصوصی‌تری عنوان کنید.» فردای آن روز موسوی اردبیلی، رئیس قوه قضاییه، به سمینار آمد و واکنشش این بود که: «معلم تقصیر را به گردن شاگرد می‌اندازد و شاگرد به گردن معلم. بروید جنگ کنید.» (همان، ص ۱۶۲)
مسئولان باید زودتر درمی‌یافتند با حجم فراوان مشکلات و اختلاف زیاد در بالاترین سطح نظامی، جنگ از راه نظامی به نتیجه نخواهد رسید.
در این شرایط اصرار بر ادامه جنگ تنها به اختلافات بیشتر دامن می‌زند و حتی تغییر در رأس نیروها مشکلی را حل نمی‌کند؛ همان‌گونه که با استعفا و رفتن صیاد در سال ۶۵ اختلاف‌ها حل نشد.
فرمانده سپاه گمان می‌کرد با امکانات ارتش می‌تواند به پیروزی‌های بزرگ برسد. هاشمی در ۱۴ اردیبهشت ۶۶ نوشته است: «آقای محسن رضایی بعد از ملاقات امام آمد… پیشنهاد داشت که امام به خود ایشان درجه امیری ارتش بدهد که بتواند بر امکانات ارتش دست داشته باشد و از موضع قدرت همه‌چیز را در خدمت جنگ بگیرد و با ارتشی‌ها برخورد کند.» (دفاع و سیاست، ص ۹۴) اما فرمانده سپاه در آخرین ماه‌های جنگ به برآورد واقعی‌تری رسید و نامه‌ای نوشت که در آن درخواست‌هایی داشت که نه تنها در ارتش موجود نبود بلکه در مقدورات کشور نیز نبود.
حقیقت این بود که ضعف ها و کمبودها از قبل مشخص بود. به تعبیر هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای که با او داشتم؛«بعضی‌ها بودند که نمی‌خواستند واقعیت وجودی ذهن خود را پیش امام رو کنند. به من می‌گفتند که نیازهای زیادی داریم و نمی‌توانیم بجنگیم، اما به امام که می‌رسیدند، می‌گفتند: عاشورایی می‌جنگیم.»

آیا با استفاده از تجربه جنگ هشت‌ساله نمی‌توانستیم امروز در نقطه بهتری باشیم؟

https://t.me/jafarshiralinia

This comment was minimized by the moderator on the site

ذلت دروغگویی

اینکه چرا افکار عمومی و حتی خواص در حکمرانی حاضر به پذیرش تکذیب سفیر در مورد به غارت رفتن بیش از ۴۴ میلیون دلار سفارت ایران در دمشق نیستند! حتماً قابل بررسی است. اما پیام سپاسگزاری شیخ نعیم قاسم [رهبر جدید حزب الله لبنان] از آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی بابت صدور فرمان تحویل فوری کمک چمدانی ۷۷ میلیون دلاری [هر خانواده ۱۴هزار دلار] به خانواده های لبنانی و سوابق متعدد حاتم بخشی چمدانی و کانتینری دلارهای کشورمان در اثبات واقعه کافی است.
اینکه سفیر ایران در دمشق و بسیاری دیگر بفهمند جرا مردم حتی راست آنها را دروغ می دانند که در زمینه سازی برای کارسازی دروغی بزرگ گفته می شود حرف جدیدی نیست. چنانکه مرحوم آیت الله هاشمی در آخرین دیدارهایی مردمی تاکید کرد تاریخ ایران به یاد ندارد که مقامات کشور همه با هم اینقدر دروغ بگویند.
اینکه هنوز هم با توهین به شعور مردم ایران اصرار کنند تا از مشارکت مستقیم در سرکوب مخالفت مردم سوریه با دیکتاتوری بشار اسد [۲۰۱۵-۲۰۱۱] که همزمان با بهار عربی آغاز شده بود به دروغ تعبیر به دفاع از حرم و مقابله با داعش کنند حرف جدیدی نیست. اما باید بفهمند حضور نیروهای نظامی ایران در سرکوب قیام مردم سوریه [۲۰۱۵-۲۰۱۱] حتی توسط مرحوم آیت الله هاشمی در سخنرانی ۷شهریور۱۳۹۲ به جنایت بشار اسد علیه مردم سوریه نام برده شده است. چنانکه سردار چهار باغی فرمانده وقت توپخانه سپاه اعزام امثال او و سردار همدانی و بسیاری دیگر به سوریه را چیزی جز استفاده از تجربه سرکوب اعتراضات ۸۸ برای برخورد با معترضین سوری علیه بشار اسد اعلام نمی کند هرچند در ادامه [۲۰۱۵] به درگیری دو ساله با داعش هم می رسند که حکایت دیگری است.
اینکه چگونه و چرا داعش[۲۰۱۵] از القاعده شکل گرفت و در بدو شکل گیری با حکومت اسد، معارضه اسد، جبهه النصره، طالبان و ... به یک اندازه درگیر شد بماند. اما قطعاً تمامی تکرار کنندگان دروغ جنگ اعزام به سوریه[۲۰۱۵-۲۰۱۱] با داعش هم می دانند که پس از شکل گیری داعش در ۲۰۱۵ که محور سوریه-ایران هم به هیچ وجه توان رویارویی میدانی نداشتند، حاج قاسم بعنوان فرمانده تام الاختیار میدانی ایران- سوریه به مسکو اعزام تا با جلب موافقت پوتین از پشتیبانی هوایی و کمی موشکی روسیه در مقابله با داعش بهرمند گردند.
اینکه حاج قاسم بعنوان فرمانده عالی میدانی ایران در سوریه و عراق در نامه ارسالی مورخه ۳۰آبان۹۶ [۲۱نوامبر۲۰۱۷] به رهبری بر پایان سیطره داعش بر عراق و سوریه تاکید کرد چیزی جز ادامه حضور نظامی گسترده غیر داعشی ایران از ۳۰ آبان ۹۶ تا ۱۸ آذر ۱۳۰۳ در سوریه از دمشق تا حدود مرزی لبنان و اسراییل می باشد. حضور نظامی مبتنی بر جبهه سازی سه وجهی ایران، سوریه و لبنان علیه اسرائیل که برخلاف ۲۰۱۸-۲۰۱۱ با نارضایتی و کارشکنی آشکار و جدی سوریه، روسیه، ترکیه، اسرائیل و آمریکا همراه که نهایتاً به سقوط بشار و اخراج ایران رساند.
اینکه چرا ملاقات‌های پی در پی مقام معظم رهبری و نمایندگان معظم له تا فرماندهان عالی نظامی و ... با پوتین، بشار، اردوغان قادر به حفظ همراهی سوریه و روسیه با ایران در سوریه نبود حرف جدیدی نیست. اما می تواند پرسش بسیار جدی در مورد توانمندی و عملکرد مقامات منصب نشین حمله ناجوانمردانه یا خائنانه علیه مذاکرات برجامی بین تیم دکتر ظریف در یکطرف و وزرای خارجه پنج کشور حق وتوی شورای امنیت، اتحادیه اروپا و سازمان ملل [برخوردار از امتیاز قطعنامه های تحریمی ویرانگر بی سابقه فصل هفتمی منشور سازمان ملل علیه ایران] در طرف دیگر باشد. مقاماتی که در مذاکره مستمر با پوتین و اسد حتی قادر به قانع سازی بشار اسد به تحویل کمک‌های بلاعوض التماسی  جانی، مالی و اطلاعاتی تقدیمی ایران نشدند. چنانکه مقام معظم رهبری فرمودند بجایی رسیدیم که حتی هشدارهای اطلاعاتی تقدیمی ایران را فاقد ارزش مطالعه دانسته و دریافت نمی کردند. ۲۳آذر
https://t.me/Khabar_Naghde
نقد خبر
فَّبَشِّر
عِبٌاد اَلّّذينَ يَسَْتمِعُونَ الْقَوُلْ
فَيَّتبُِعونَ اَحْسّّن

This comment was minimized by the moderator on the site

امنیت روانی زندگی نباتی

اینکه مقام معظم رهبری انتشار دیدگاه، تحلیل و نقد کارشناسی مغایر با خواست تمایلات حکمرانی را تحت عنوان ناامید افکار عمومی [تضعیف امنیت روانی جامعه] جرم انگاری و فرمان برخورد صادر فرمودند و یا بلافاصله غرور، سرکشی، غفلت و جهالت و احساس بی نیازی از فهم کارشناسی را از دلایل کلیدی سقوط بشار اسد نامیدند. شاید مهمترین مانع اندیشه ورزی کارشناسی شناخت و اعلام چرایی استیصال مطلق کشورمان در برابر اقتدار پایدار اسرائیل هم باشد.
اینکه چرا پس از آغاز سخنرانی مقام معظم رهبری در خصوص سقوط بشار اسد و اخراج ایران از سوریه و منطقه باید شاهد کاهش مجدد ارزش ریال در برابر دلار باشیم حتماً نیازمند توضیح کارشناسی دلایل ناترازی غیرقابل جبران ایران در برابر اسرائیل است که با استناد به فرمایش رهبری می تواند از مصادیق مورد جرم انگاری [ناامید سازی افکار عمومی] هم باشد.
اینکه با جرم انگاری نشر دیدگاه کارشناسی مغایر تصمیمات و عملکرد حکمرانی به راهی جز تشدید شکافهای اجتماعی و دوری گزینی بدنه کارشناسی از حکمرانی نخواهیم رسید یعنی روند فرار مغزها در مرحله بازگشت ناپذیر قرار گرفته است. چنانکه سردار قالیباف رئیس مجلس و فرمانده سابق نیروی انتظامی تا دادستان کل کشور و برخی دیگر از تمایز با بیانات دیروز رهبر فرزانه به گناهی نابخشودنی نام بردند.
اینکه وضعیت اسفبار پایانی بشار اسد که کودکان سوری دمشق بر سر مجسمه شکسته پدرش حافظ اسد ادار می کردند پس از سرکوب معارضه اول سرمست از غرور و نخوت و کور رنگی شد حتی نیروهای سازماندهی شده ضد معارضه ایران را به هیچ گرفت و بنابر فرمایش رهبری دیگر برای شنیدن توصیه و هشدار ایران هم گوش شنوایی نداشت حتماً می تواند و باید برای مقامات و فرماندهان کشورمان بسیار عبرت آمیز باشد. باید بفهمند که ایران فاقد سلاح سبک  تا سیم خواردار و پوتین دهه شصت و حتی اواخر دهه هفتاد تنها با اتکا بر قدرت ناشی از همراهی مردم به مصونیت از تهدید خارجی رسیده بود. حکمرانی که طی ادوار گذشته انتخابات با ۸۵-۶۵درصد ایرانی بی اعتنا به مشارکت طلبی یا مشروعیت خواهی روبرو است. ایرانیانی که مانند حماس و بسیاری دیگر از سقوط اسد بعنوان تنها متحد دولتی ایران به نهایت شادمان شدند.
اینکه شکست و حذف ایران از منطقه و نابودی محور مقاومت را با مسئله سازی تحت عنوان خروج ارتش اسراییل از مناطق مورد حمله اخیر در سوریه تنزل داده و خروج از پیش اعلامی اسرائیل را پیروزی بنامند حرف جدیدی نیست. اما قطعاً می تواند به تشدید غفلت از دلائل شکست‌های پی در پی مقابل اسرائیل و مردم گریزی برساند. ایکاش می توانستند با فهم تفاوت بودجه ارزی ۱۲ میلیارد دلاری کشورمان به درآمد حدود ۳۹میلیارد دلاری دو ماهه ایلان ماسک کا حالا ثروتش را به حدود ۴۴۰ میلیارد دلار رسانده است به بازبینی روند حکمرانی به سمت حکمرانی کارشناس پایه بپردازند.
اینکه دزد در آرامش و افشا کننده دزدی را به جرم افشاگری به نقض امنیت روانی جامعه یا ناامیدسازی مردم متهم کنند راهی جز سرانجام قذافی و صدام تا اسد نخواهد داشت. ایکاش بفهمند مردم مبتلا به فقر و فلاکت ایران با مشاهده ویرانه استادیوم آزادی در برابر بازی‌های ۲۰۳۴ جام جهانی در عربستان راهی جز احساس نهایت تحقیر شدگی و یاس مطلق ندارند. مردم بدبختی که حالا زیر اقیانوسی از کثافت دود و سایر آلاینده‌های تولیدی صنعت خودرو سازی ایران [برخوردار از حدود ۱۲میلیارد دلار] به زندگی نباتی یا مرگ تدریجی خو گرفته است. ۲۲آذر
https://t.me/Khabar_Naghde
نقد خبر
فَّبَشِّر
عِبٌاد اَلّّذينَ يَسَْتمِعُونَ الْقَوُلْ
فَيَّتبُِعونَ اَحْسّّن

This comment was minimized by the moderator on the site

چالدران دوم

به گمان من باخت ایران در جنگ‌های شامات (غزه، لبنان و سوریه) را می‌توان به عنوان «چالدران دوم» نام‌گذاری کرد. بیشتر مشخصات چالدران اول را در این جنگ هم می‌توان دید. درواقع، در جنگ‌های شامات، زمینه‌های پدید‌آورنده، شیوه بازی ترکیه و دستاوردهای بزرگی که برای او خواهد داشت، نقش غرب و اسرائيل، رفتارها و خطاهای فکری و راهبردی حاکمان ایران، ساختار فناوری نظامی دو طرف، تغییر ساختار سیاسی خاورمیانه، پیامدهای آن برای منطقه و جهان، و تاثیر عظیمی که بر جغرافیای سیاسی ایران خواهد نهاد، شباهت‌ها و قرابت‌های زیادی با جنگ چالدران دارد. شایسته است که پژوهشگران تاریخ ایران، در این زمینه واکاوی و اظهارنظر کنند.

چهارسال پیش، درست در آذر ۱۳۹۹، یادداشتی منتشر کردم با عنوان «حس نسبت و توسعه». در آنجا به خطاهای تاریخی حاصل از معیوب بودن «حسِّ نسبت» در حکومت‌های گذشته ایران اشاره کردم که منجر به شکست‌های خسارت‌بار تاریخی شده است. در پایان آن یادداشت نیز به حکومت زنهار دادم که اکنون که ظاهراً تنها یک نبرد را باخته‌ است، اگر حس نسبت خود را درباره قدرتش و درباره منازعات خارجی که در آن درگیر است اصلاح نکند، کل جنگ را خواهد باخت. به‌گمانم با آنچه در ماههای اخیر در شامات رخ داد و بویژه شکستن سد اسد، اکنون آن پیش‌بینی محقق شده است.

آن یادداشت را یکی از مخاطبان و علاقه‌مندان مباحث توسعه، صوتی کرده است که می‌توانید در فایل زیر بشنوید.

https://t.me/Renani_Mohsen/711

متن یادداشت را هم می‌توانید در پیوند زیر بخوانید:

https://renani.net/texts/notes/development-sense-proportion/

محسن رنانی / ۱۹ آذر ۱۴۰۳
.

This comment was minimized by the moderator on the site

حکومت وحشی بشار اسد با زنان زندانی چه کرده است؟


ویدئو مربوط به لحظه آزادسازی زنان از زندان صیدنایا است. زندانی که گفته می‌شود رژیم بشار اسد ۱۳ هزار نفر را در آن اعدام کرده و هزاران نفر دیگر را تحت شدید‌ترین شکنجه‌ها قرار داده است. زنان زندانی‌ به شکنجه جنسی و تجاوز گسترده در زندان‌های بشار اسد شهادت داده بودند. عده‌ای از این زنان با اتکا به صلاحیت قضایی جهانی در کشورهای اروپایی پی دادخواهی و پاسخگو کردن رژیم اسد رفتند. در ادامه بخش‌هایی از روایات و شهادت‌های زنان زندانی را می‌خوانید.

هشدار: محتوای آزاردهنده

پرتمان می‌کردند روی زمین و لگد می‌زدند‌، سرتاسر بدنمان را مورد ضرب‌وشتم قرار می‌دادند‌. با کابل‌های ضخیم برق شلاقمان می‌زدند. روی دست و پستانهایم سیگار خاموش کردند. یک بار با ضربه محکمی به سرم بیهوش شدم.

به‌زور به پشت می‌خواباندنم و پاهایم را بالا می بردند‌. بعد به ران و پاهایم با چوب و کابل برق حمله می‌کردند‌. بارها این کار را انجام دادند‌.

جنازه‌ها را با تحقیر روی زمین می‌کشیدند، زندانیان را آویزان می‌کردند و شکنجه می‌دادند‌. روی دیوارها رد خون بود. سلول‌های زندان بوی خون می‌داد.

ژاکت مشکی برایم صحنه‌های تجاوز را تداعی می‌کند. صدای قطره‌های آب مرا به سلول انفرادی بازمی‌گرداند‌. ابزارهای شکنجه بازجو دایما در کابوس‌هایم ظاهر می‌شوند.

در دفتر رئیس گارد جمهوری‌خواه در حلب، زیر تصویر بشار اسد به من تجاوز کردند. دچار خونریزی شدم.

طی دو هفته در فرودگاه ارتش در المره، بیش از سه بار مورد تجاوز و تعرض جنسی قرار گرفتم. در بازجویی‌‌ها لختم کردند و از جلو و پشت مورد تجاوز قرار گرفتم. از تجاوز فیلم گرفت و تهدید کرد که برای آشنایان و اطرافیانم می‌فرستد‌.

می‌توانستی در صورت همه زنان ببینی که شکنجه شده‌اند. دختری ۱۶ ساله توسط شش نفر مورد تجاوز گروهی قرار گرفته بود. از خانواده‌ای مذهبی بود. بردندش و دیگر از او خبری نرسید.

شکنجه شدم، به من جلوی دیگران تجاوز کردند. در سلول حبسم کرده بودند، اما صدای فریاد زندانیان را می‌شنیدم. صدایشان تا ابد در گوشم زنگ می‌زند و فراموش‌ کردن آن ممکن نیست.

«فرمانده سلیمان زیباترین دختران را انتخاب می‌کرد و به اتاق خود می‌برد. در دفترش دو اتاق بود. جلوی آن دفتر بود و پشت آن اتاق تجاوز جنسی. یکی از دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفته بود باردار شد. آن‌ها به تجاوز به او در دوره‌ بارداری هم ادامه دادند تا جایی که در ماه ششم بارداری زایمان کرد و جلوی چشمش به بچه شلیک کردند.

This comment was minimized by the moderator on the site

سوری‌هایی که «ناپدید شده بودند» از زندان‌های اسد بیرون می‌آیند؛از سلول‌های زیرزمینی صیدنایا چه خبر
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۰۹/۱۲/۲۰۲۴

هم‌زمان با پیشروی شورشیان سوری به رهبری گروه اسلام‌گرای هیئت تحریر الشام و تصرف شهرهای متعددی در مسیر دمشق که بشار اسد را مجبور به فرار از کشور کرد، درهای زندان‌های بدنام سوریه نیز باز شدند.

این زندان‌ها طی نزدیک به ۱۴ سال جنگ داخلی، بیش از ۱۰۰ هزار ناپدید شده سوری را در خود جای داده بودند.

بسیاری از آن‌ها نحیف و لاغر از زندان تاریک به بیرون از آن قدم گذاشتند و در زیر آفتاب ماه دسامبر با اعضای خانواده‌های خود که از زنده بودنشان بی‌خبر بودند و با گریه از آن‌ها استقبال می‌کردند، مواجه شدند.

درک این واقعیت که بشار اسد دیگر بر سر قدرت نیست، برای برخی از رندانیان قابل فهم نبود. تعدادی که مدت طولانی‌تری در زندان مانده بودند حتی نمی‌دانستند او پس از مرگ پدرش، حافظ اسد، در سال ۲۰۰۰ به قدرت رسیده است.

ویدیوهای تأییدشده از دمشق نشان می‌دهند که ده‌ها زن و کودک خردسال در سلول‌های زندان نگهداری می‌شدند. شورشیان با باز کردن درهای سلول‌ها به آن‌ها می‌گویند که نترسند.
زندان‌های بدنام دمشق و اطراف آن که به شکنجه‌گاه مشهور بودند، از جمله بدنام‌ترین آن‌ها، زندان صیدنایا، که تصاویر ماهواره‌ای در سال ۲۰۱۷ از ساخت یک کوره جدید برای از بین بردن اجساد در آن حمایت داشتند، اوایل صبح یک‌شنبه ۸ دسامبر گشوده شدند.

گزارش‌های متناقضی درباره سلول‌های زیرزمینی که هنوز به آن‌ها دست نیافته‌اند وجود دارد.

دیدن عکس‌ها و ویدیوهای اعضای خانواده‌هایی که پس از سال‌ها دوباره به هم رسیده‌اند، هم باعث شادی می‌شود و هم یادآور سال‌ها رنج و دوری است.

داستان‌های این زندانیان شگفت‌انگیز است؛ این داستان‌ها سال‌ها طول خواهد کشید تا به طور کامل بازگو شوند تا شاهدی باشند بر جنایاتی که خانواده اسد علیه بسیاری از مردم خود مرتکب شده‌اند.

العربیه تصاویری از ورود یک خانواده سوری به دمشق برای دیدار با پسر آزادشده‌شان پخش کرد. صدای مادر سالخورده در حالی که برای اولین بار پس از ۱۴ سال فرزندش را در آغوش می‌کشید، از شدت احساسات دچار لرزش شد.

رغد التطری، خلبانی که در دوران قیام علیه حافظ اسد در دهه ۱۹۸۰ از بمباران شهر حماه خودداری کرد، پس از ۴۳ سال از زندان آزاد شد. تل الملوحی که در سال ۲۰۰۹ در سن ۱۹ سالگی به دلیل انتشار یک پست وبلاگی انتقادی از فساد دولتی بازداشت شده بود نیز زنده پیدا شد.

مردی با سر تراشیده و لرزان به دلیل شکنجه و بدرفتاری‌ها در زندان صیدنایا، حافظه‌اش را از دست داده بود و برای صحبت کردن مشکل داشت. بنا به گفته خانواده این فرد، او ۱۳ سال پیش و زمانی که ۲۰ ساله و دانشجوی پزشکی بود، ناپدید شده بود.

«بعضی از زندانیان صیدنایا حتی دیگر نام خود را نمی‌دانند»
شروان ایبش، مدیر اجرایی سازمان غیردولتی بهار که در سوریه فعالیت‌های بشردوستانه دارد، در گفتگو با بی‌بی‌سی جهانی گفت که در جریان آزادی زندانیان زندان مخوف «صیدنایا»، زندانیانی را دیده است که دیگر حتی نام خود را نمی‌دانستند.

او گفت که دست‌کم دو زندانی را دیده است که دیگر حتی نام خود را نمی‌دانستند. بعضی از زندانیان هم بشدت سرگردانند زیرا حتی نمی‌دانند که از لحاظ زمانی، در چه عصر و دوره‌ای قرار دارند.

ایبش گفت: «مردم اطرافشان از آن‌ها می‌پرسیدند، اسمت چیست و چند سالت است، اما این افراد حتی نمی‌توانستند به این سؤالات پاسخ دهند. با نگاه کردن به آنها، تشخیص اینکه چند سال دارند سخت بود.»

هزاران معترض سوری در جریان انقلاب بهار عربی در ۲۰۱۱ به دلیل اعتراض به دولت مستقر بازداشت شدند. اسناد افشا شده نشان می‌دهند که نهادهای امنیتی سوریه از زندان به‌عنوان راهی کلیدی برای سرکوب مخالفت‌ها استفاده کرده‌اند.

نیروهای امنیتی سوریه به خانواده‌های زندانیان یا افرادی که ناپدید شده بودند، بدون رعایت تشریفات قانونی به آن‌ها اعلام می‌کردند که بستگانشان اعدام شده‌اند. گاهی این اطلاع‌رسانی سال‌ها پس از اعدام‌ها این افراد صورت می‌گرفت.
برای بسیاری هنوز یک انتظار دردناک وجود دارد، و آن اینکه بستگانشان عکس همه شواهد، زنده پیدا شوند.

This comment was minimized by the moderator on the site

سقوط اسد می تواند عبرتی بزرگ برای حاکمیت باشد

فاضل میبدی
اکنون که آینده اوضاع خاور میانه تاریک و نا معلوم است، واسراییل برای به هم ریختن اوضاع دنبال فرصت می گردد، بهترین سرمایه برای حفظ کیان کشورایجاد وفاق ملی، به معنای واقعی، و همدلی بیشتر با نخبگان و منتقدان است.
افکار تند غرب ستیزی و خشونت گرایی، که در غالب جاهانفوذ یافته، باید از ادبیات سیاسی، بویژه در صدا و‌سیما، حذف شود.

برخی مجریان کم خرد ودر س ناخوانده‌و خرافه گویانی که سقوط شام را زمینه ظهور می گویند و سخنشان در رسانه ملی جز زیانی برای کشور ندارد، ونسل جوان را دین گریز و ایران گریز کرده، کنار گذاشته شوند. محصوران و‌محبوسانی که به خاطر انتقاد از وضع موجود سالهاست گرفتار حصر و حبسندو کهولت سن همواره سلامتی آنان را تهدید می کند،نه تنها آزادشوند، که مورد استقبال و مشورت قرارگیرند.( طبق آیه قرآن،آل عمران / ۱۵۹) . گشودن درب های زندان بشار اسد مایه عبرت است. به قول مولانا:
عاقل آن باشد که گیرد عبرت از/ مرگ یاران در بلای محترز/
سیاست خارجی ما از رویکرد چندساله که دستاوردی جز زیان برای کشور نداشته، وفرصتهای زیادی رااز دست داده، عدول کند.

ادبیات امثال روزنامه کیهان که جز خسران و زیان برای کشور ندارد، درسیاست خارجی تاثیر گذار نباشد. از سال گذشته تا کنون افراد زبده ای که از فرزندان پاک کشورند، به خاطر پاره ای سیاستهای نادرست میدانی در لبنان و سوریه از دست ما رفتند؛ چه کسی پاسخگوست؟ اسف بار است که در بازیهای زیانبار و حساب شده منطقه ای، مجلسیان به دنبال ابلاغ واجرای طرح حجاب و عفافند. و فریادشان بلند است که چرا امثال ظریف در مملکت مخلصانه خدمت می کنند! زهی غفلت و خامی!
شگفتا! قدرتهای بزرگ چه خوابهایی برای ما دیده اند، وما دنبال تعیین نرخ جریمه ودورببن گذاری برای بانوان بی حجاب و رانندگان اسنپیم. خواجه پندارد که طاعت می کند/ بی خبر از معصبیت جان می کند/

دردا و دریغا! که یا نابلدیم و یا ابزاردست مافیا! ندانستن و خیانت کردن در نتیجه یکسان است.
حاکمیت بپذیرد کسانی که از وضع موجود نگرانند و انتقاد می کنند، نگران فروپاشی نظام و‌ایرانند. سقوط اسد عبرت بزرگ و فرصت خوبی می تواند باشد، اگر دز عقلانیت سیاست خارجی بالا رود. سالها پیش مرحوم آیت الله هاشمی گفت حضور نظامی ما در سوریه کار درستی نیست،
دردمندانه می گفت کسی به حرف من گوش نمی کند. ای کاش به حرف و درد این سیاستمدارتوجه می شد.

حال که دولت چهارهم برای حل مشکلات و گشودن باب گفتگو آمده، زمینه را هموار سازیم. دیپلماسی وگفتگو را بر میدان حاکم کنیم. شکست پزشکیان در این برهه شکست نظام و کشور است. دل خوش نکنیم که رقیب را از میدان بدر کرده ایم. بااین شکست جایی برای کسی نمی ماند.

مردم وارتش سوریه نشان دادند که زندگی می خواهند و از جنگ و کشتار و مهاجرت های ناگزیر خسته اند.
به قول فردوسی بزرگ:
بکوشیم تا رنجها کم کنیم/ دل مردمان شاد و خرم کنیم/

This comment was minimized by the moderator on the site

این فرد در کشور تصمیم‌ساز است!!

سردار نوعی اقدم که اخیرا در آنتن زنده صداوسیما گفته بود "اسرائیل از هم پاشیده، ارتش سوریه یک تکانی به خودش بدهد جولان را از اسرائیلی‌ها آزاد می‌کند"
فرد کوچکی نیست؛ فرماندهی تیپ ۴۸ فتح یاسوج، لشکر سپاه خوزستان، مسئول اطلاعات نیروی زمینی سپاه و... که پس از «حسین همدانی»، فرمانده قرارگاهِ حضرت زینب در سوریه شد. فاجعه آنجاست که فردی با چنین رزومه‌ای این مقدار اختلال محاسباتی دارد و احتمالا در جلسات بالادستیِ نظامی "تصمیم‌سازی" می‌کند. برآوردهای غلط از آینده، "جریان مقاومت" را دچار چالش جدی کرده!

علی قلهکی-فعال اصولگرا

This comment was minimized by the moderator on the site

کبکی که دیگر خروس نمی‌خواند!

تا همین دو سه سال پیش «میدان» (عملیات نظامی جمهوری اسلامی در کشورهای اطراف) تعیین‌کنندهٔ دیپلماسی بود. رهبران نظام قاطعانه می‌گفتند که وزارت خارجه صرفاً مجری دستورات و سیاست‌هایی‌ است که از سوی نهادهای بالا دستی (شورای امنیت ملی یا در واقع ارکان عالی ارتش و سپاه) اتخاذ شده است. آن زمان جمهوری اسلامی شش لشکر آماده در میدان نبرد با اسرائیل در منطقه داشت و کبکش خروس می‌خواند و در نتیجه اصرار داشت که دیپلماسی باید ابزار میدان باشد. اما حالا که باد میدان خالی شده و گریز از صحنهٔ نبرد در دستور کار نظامیان قرار گرفته، دیگر کسی از الویت میدان بر دیپلماسی سخن نمی‌گوید و دیپلماسی جمهوری اسلامی حقیقتاً وضع اسفبار و کمیکی پیدا کرده است.

وزیر خارجه به‌ظاهر پرتحرک است و از این پایتخت عربی به آن پایتخت می‌رود اما جز بیان حرف‌های کلی و بیان چند شعار علیه آمریکا و اسرائیل کاری نمی‌تواند پیش ببرد و حداکثر کاری که می‌تواند بکند خوردن غذا در رستوران‌های قاهره و دمشق است. آنچه عراقچی در سفرهای منطقه‌ای‌اش می‌گوید چیزی جز شلیک با تفنگ خالی نیست. اگر در تهران بماند سنگین‌تر است تا به این سفرهای حقارت‌آمیز برود.

دیپلماسی ایرانی در تاریخ خودش چنین زوال فاحشی را هرگز تجربه نکرده بود. واقعاً مایه شرمساری است. حالا تنها چیزی که برایشان باقی مانده تهدیدات اتمی است و گمان می‌کنند که این می‌تواند کارت برنده در مذاکرات با آمریکا و غرب باشد. به زودی این توهم‌شان هم مثل توهم «حکمرانی بر شش کشور عربی» رنگ خواهد باخت.

این وضع اسفبار مرا به یاد مقطعی از تاریخ شوروی می‌اندازد. پس از پیروزی انقلاب بولشویکی، تروتسکی وزیر امور خارجه شد. اما او به‌ندرت در محل کارش حضور می‌یافت. از او پرسیدند دلیل این غیبت‌ها چیست. تروتسکی پاسخ داد: «راستش را بخواهید یک حکومت انقلابی نیاز چندانی به وزارت خارجه ندارد. حداکثر کار ما صدور بیانیه‌های تهدید‌آمیز علیه کشورهای امپریالیستی است. ما باید کرکرهٔ وزارت خارجه را پایین بکشیم و برویم دنبال کارهای انقلابی مهم‌تر در عرصهٔ نبرد.»

البته این مربوط به یکی دو سال اول انقلاب بولشویکی است. بعدها کمونیست‌ها یاد گرفتند که از سفارتخانه‌هایشان در خارج می‌توانند برای انواع عملیات ترور، خرابکاری، جاسوسی و پروپاگاندا استفاده کنند و به این ترتیب دیپلماسی در خدمت «میدان» قرار گرفت و نتیجهٔ نهایی‌اش هم همان شد که دیدیم.‌ هیچ کسی هم از این تجربهٔ تاریخی درس عبرت نگرفت.

بیژن اشتری،

This comment was minimized by the moderator on the site

آزادی پس از ۴۴ سال، آیا ایران نیز طعم این آزادی را خواهد چشید؟

با سقوط دیکتاتوری بشار اسد و شیوه‌های خشونت‌آمیز و غیرانسانی‌اش در سرکوب مخالفان، باید تا مدت‌ها شاهد انتشار اخبار و روایاتی باشیم که از سال‌ها خفقان و استبداد در سوریه حکایت دارد.

یکی از این روایات دردناک، داستان رغید الططری، خلبان سابق نیروی هوایی سوریه است که به خاطر طولانی‌ترین سابقه حبس در سوریه شهرت دارد. او به علت سرپیچی از دستور بمباران حماة در زمان حکومت حافظ اسد دستگیر و زندانی شد و پس از ۴۳ سال حبس، در روز سقوط حکومت بشار و پایان حکمرانی خاندان اسد از زندان صیدنایا توسط مخالفان آزاد شد.

او که به عنوان نمادی از مقاومت در برابر بی‌عدالتی در سوریه شناخته می‌شد، بیش از ۴ دهه را در زندان‌های مختلف رژیم سوریه، از جمله زندان‌های اداره اطلاعات عمومی، مزه، تدمر، صیدنایا، و عدرا سپری کرد. رغید الططری در طول دوران اسارت خود بارها دست به مقاومت زد. از جمله در زندان عدرا که از پوشیدن لباس زندان امتناع کرد، اقدامی که منجر به ممنوعیت ملاقات‌های خانوادگی شد.

This comment was minimized by the moderator on the site

آزادی پس از ۴۴ سال، آیا ایران نیز طعم این آزادی را خواهد چشید؟

با سقوط دیکتاتوری بشار اسد و شیوه‌های خشونت‌آمیز و غیرانسانی‌اش در سرکوب مخالفان، باید تا مدت‌ها شاهد انتشار اخبار و روایاتی باشیم که از سال‌ها خفقان و استبداد در سوریه حکایت دارد.

یکی از این روایات دردناک، داستان رغید الططری، خلبان سابق نیروی هوایی سوریه است که به خاطر طولانی‌ترین سابقه حبس در سوریه شهرت دارد. او به علت سرپیچی از دستور بمباران حماة در زمان حکومت حافظ اسد دستگیر و زندانی شد و پس از ۴۳ سال حبس، در روز سقوط حکومت بشار و پایان حکمرانی خاندان اسد از زندان صیدنایا توسط مخالفان آزاد شد.

او که به عنوان نمادی از مقاومت در برابر بی‌عدالتی در سوریه شناخته می‌شد، بیش از ۴ دهه را در زندان‌های مختلف رژیم سوریه، از جمله زندان‌های اداره اطلاعات عمومی، مزه، تدمر، صیدنایا، و عدرا سپری کرد. رغید الططری در طول دوران اسارت خود بارها دست به مقاومت زد. از جمله در زندان عدرا که از پوشیدن لباس زندان امتناع کرد، اقدامی که منجر به ممنوعیت ملاقات‌های خانوادگی شد.

This comment was minimized by the moderator on the site

«اسد و دومینوی هفت اکتبر»


دومینویی که با عملیات هفت اکتبر آغاز شد، به بشار اسد رسید. با کمی اغماض حتی می‌توان از «اثر بومرنگی» صحبت کرد؛ گرچه قطعاً اسد شخصاً هیچ نقشی در پرتاب بومرنگِ هفتم اکتبر نداشت، اما دولت او از بخت بد یا خوب روزگار بخشی از جبهۀ مقاومتی شده بود که هفت اکتبر در نهایت به پای همۀ آن نوشته می‌شد. و همین هم شد! مثل روز روشن بود که پس از هفت اکتبر اسرائیل خاک غزه را به توبره می‌کشد و مشخص بود حزب‌الله در چنین جنگی نمی‌تواند نظاره‌گر بماند. کسانی که در صلح شعار می‌دهند، چقدر می‌توانند در جنگ بیکار بنشینند؟ ــ احتمالاً به همین دلیل اسد سال‌ها بود که دیگر شعار هم نمی‌داد تا در جنگ بعدی مجبور به عمل نباشد.

پس روشن بود که پای حزب‌الله به جنگ باز خواهد شد. نوع عملیاتی که اسرائیل در قبال حزب‌الله از خود نشان داد، گویای این بود که سال‌ها برای چنین جنگی آماده‌سازی کرده بود ــ که یک فقره‌اش پیجرها بود و فقرۀ دیگرش شناساییِ گستردۀ نیروهای حزب‌الله تا رده‌های پایین. سنگینی جبهه از غزه به جنوب لبنان چرخید و دیگر جای انکار نبود که حزب‌الله تضعیف شد. آسمان سوریه در طول سال‌های اخیر برای اسرائیل به اتوبانی بدون‌عوارض تبدیل شده بود و از این طریق رفت‌وآمد نیروها و عوامل لجستیکی ایرانی نیز زیر آتش اسرائیل قرار داشت. اسرائیل جنگ را کِش داد تا مطمئن شود رئیس‌جمهور محبوبش وارد کاخ سفید می‌شود. اینجا بود که نتانیاهو فکر می‌کرد می‌تواند سطح تنش با ایران و حزب‌الله را پایین آورد و بقیۀ کار را یا به فشار حداکثری ترامپ بسپرد یا کلاً صبر کند تیمِ اسرائیل‌دوست ترامپ در کاخ سفید مستقر شود.

به محض آتش‌بس در لبنان، آتش سوریه روشن شد. تنها در عرض چند روز رازی که چندان هم عیان نبود فاش شد! یعنی معلوم ‌شد چه نیرویی اسد را نگه داشته بود: همان نیرویی که در این جنگ تضعیف شده بود و اینک توان یا تمایل عمل نداشت. دیوار دفاعی اسد بدون آن نیروی کمکی به لگدی بند بود. ارتشی بی‌اراده که فقط عقب‌نشینی را خوب بلد بود، قلمرو اسد را شهر به شهر به تحریرالشام سپرد. فقط تعدادِ وارونگی‌ها را در جملۀ بعد بشمارید! در جنگی برق‌آسا، ته‌ماندۀ «سکولاریسم سوری» ــ که از قضا متکی به نیرویی کاملاً «غیرسکولار» بود و در نتیجه از ماهیت خود تهی شده بود ــ در برابر «اسلام‌گرایانِ» متکی به ترکیۀ مثلاً «لائیک» جبهه به جبهه گریختند. شام شبی قمر در عقرب را به صبحی رساند که در آسمان روزش ابرهای تیره‌ای جولان می‌دهد.

چهارده سال پیش می‌شد گفت «بهار عربی به سوریه رسید»، اما امروز بیشتر انگار موسمِ کابُل به دمشق رسیده است. در واپسین ساعات سرنگونی، نیروهایی غیر از تحریر‌الشام دمشق را آزاد کردند، اما در صبح سرنگونی، جولانیِ ری‌بِرَندشده با آرایشی القاعده‌زدوده در دمشق سجدۀ شکر به جا آورد و با اسم جدیدِ «احمد الشرع» وارد مسجد دمشق شد. آن روی عثمانی‌‌ـ‌اسلام‌گرای ترکیه برندۀ این جنگ برق‌آسا بود. در اینکه مقصر اصلیِ تمام این قمر در عقرب کسی مگر اسد نیست، تردیدی نیست! او بود که باید پس از پدرش فضا را باز می‌کرد و نکرد؛ او بود که به‌موقع نرفت و کشت تا بماند. در این نیز تردیدی نیست که صلح‌طلبیِ حماقت‌بار اوباما یکی از عوامل جهنم سوریه بود ــ وقتی نمک‌گیر نوبل صلح شد و تن به اعلام منطقۀ پرواز ممنوع در سوریه نداد تا جنگ زودتر تمام شود، و بدین‌سان با فرسایشی شدن جنگ، سوریه به گلخانۀ بنیادگرایی تبدیل شد.

به این ترتیب، سایر نیروها احتمالاً بختی برای جولان در برابر ایدئولوژی و عِده و عُدۀ جولانی ندارند. در عمل جولانی می‌ماند و کُردهایی که اگر کمک آمریکا نباشد، وضع خطرناکی خواهند داشت. جولانی فعلاً به هر کس همان چیزی را می‌گوید که آن طرف دوست دارد بشنود، اما خودفریبی است اگر گمان کنیم او پانزده سال اسلحه بر دوش کشیده تا یک دموکراسی سکولار بسازد. میزان درگیری جولانی با کُردها بستگی به میزان سرسپردگی او به اردوغان دارد. فعلاً خود سوری‌ها به این چیزها فکر نمی‌کنند و ترجیح می‌دهند از رفتن اسد خوشحال باشند. اما در خوشبینانه‌ترین حالت «جمهوری اسلامی» در انتظار سوریه است ــ که اگر چنین شود، باز با شگفتی باید گفت تنها سد دفاعیِ اسدِ سکولار در برابر این جمهوری اسلامیِ سوری، جمهوری اسلامی ایران بود. اما سناریوی تیره‌تر برپایی امارت اسلامی سوریه است ــ احتمالاً در فرایندی گام به گام.

بگذارید متن را با یک اثر بومرنگی معکوس پایان دهم: اگر امارت اسلامی در سوریه ایجاد شود، باید گفت دومینویی که حماس به حرکت انداخت، به پیدایش یک دولتِ شبه‌حماسِ بزرگ در سوریه منجر خواهد شد. قطعاً حاکمانِ آن امارت اسلامی، اَشبَهُ‌الرجال به هنیه‌ها و سینوارها خواهند بود و اسلام‌گرایان ترکیه نیز حیاط‌خلوتی بزرگ برای تخریب ریشه‌های سکولاریسم ترکی خواهند یافت.

مهدی تدینی

This comment was minimized by the moderator on the site

محور مقاومت، مثل تار عنکبوت سست بود

دیکتاتور عمدتا تا لحظه آوار شدن بحران کر و کور است

مجتبی نجفی
سرنوشت دیکتاتور‌ همین است، به زباله دان تاریخ خواهد پیوست. مساله این نیست مخالفانش چه ترکیبی دارند، مساله این است دیکتاتور هم بر اساس قانون طبیعت، نقطه اوج و افولی دارد.

از دیکتاتوری دفاع نکنید چرا که زاینده بحران است. خرد شدن اسد در حالی که گمان می‌کرد خطر از بیخ گوشش گذشته، درس عبرتی برای همه دیکتاتورهاست و یادآوری اینکه « چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند». اما دیکتاتور عمدتا تا لحظه آوار شدن بحران کر و کور است.

محور مقاومت پوشالی، مثل تار عنکبوت، سست بود چون نمی‌شود در داخل مردم کشورت را ذله کنی و در خارج مدافع مظلوم شوی. امنیت بدون احترام به مردم کشورت و بدون انسجام ملی ممکن نیست. عده ای نابخردانه ستایشگر این سردار و آن سردار شدند. اما این سردارها نماینده سیستمی بودند که در داخل تفنگش به سمت شهروند بی پناه نشانه رفته بود و در بیرون مرزها حامی جنایتهای اسد شد تا اینکه تظاهرات های مسالمت آمیز نخستین به جنگ داخلی کشید و بین اسد و مخالفانش نه دموکراسی نه صلح که هر چه بود خشونت، وحشت و رقابت قدرتهای کوچک و بزرگ منطقه ای و جهانی بود. نگه داشتن دیکتاتور به زور کشتار و چکمه های روسی افتخاری نبود اما حالا همین را هم این «سرداران بی افتخار» ندارند. در کارنامه سیاه شان سرکوب زیباترین جوان‌های این سرزمین در اعتراض به خودکامگی چون لکه سیاهی می‌درخشد.

هر چند لحظه فروپاشی دیکتاتور از شیرین ترینهاست، اما باید توجه داشت آنچه که مهم است دموکراسی، سکولاریسم و زیست مسالمت آمیز مردم یک کشور در بستر تکثر است. برای همین تاریخ به ما می‌گوید نسبت به افتادنهای اینگونه به زور اسلحه، با ترکیب‌های نامتجانس و دور از گفتمان دموکراتیک باید احتیاط کرد ولو اینکه افتادن یک دیکتاتور که گمان می‌کرد به نقطه امن ثبات رسیده شیرین باشد.

دیکتاتورها می افتند اما مهم تر این است «دیکتاتوری» را براندازیم و برانداختن دیکتاتور، آسان تر از «دیکتاتوری» است. برای همین در وهله نخست باید هر گونه سیستم دیکتاتوری خوش خیم یا بدخیم را در ذهن خود کشت. در دیکتاتوری هیچ خیری نیست. دموکراسی فقط به دولت نظم نمی‌دهد بلکه شیوه زیست بشری است و برای جا افتادن آن به تمرین و بررسی تجربه ها نیاز است. شاید دیکتاتور بیفتد، اما دیکتاتوری می‌تواند به شیوه دیگر بازتولید شود؛ موفقیت اینجاست، دیکتاتور و دیکتاتوری با هم برانداخته شوند.
مبارزه بزرگ در ایستادن برای ارزشهایی است که یک جامعه را متحد و متکثر کند. در خاورمیانه این گفتمان را نمی‌بینم اما در ایران این گفتمان مانند جوی جاری است و باید دریا شود.

This comment was minimized by the moderator on the site

دست های پنهان آمریکا و ناتو در سوریه

به قلم: سید عطاءالله مهاجرانی

آنچه در سوریه می گذرد؛ فراتر از استراتژی توسعه طلبانه ترکیه با چشم انداز امپراتوری عثمانی جدید و جاه طلبی های سیری ناپذیر اردوغان و نیز فراتر از اندازه و توانایی گروه های ریز و درشت تکفیری مانند «هیات تحریر الشام» و «جبهه فتح الشام» و «جبهه انصار الدین» و «جیش السنه» و «لواء الحق» و «حرکه نورالدین ذنگی» و «صقور الشام» و «جیش المجاهدین» و «حراس الدین» و … است که امروزه در قالب «هیات احرار الشام» سازماندهی شده اند.

گفته می شود ۱۲۰ گروه کوچک و بزرگ تکفیری در سوریه فعال بوده و هستند. منتها بر حسب شرایط رنگ عوض کرده اند. در مرحله نخست جنگ داخلی سوریه از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ بیش از ۳۰۰ هزار نفر افراد تروریست یا وابسته و پیوسته به جماعت های تکفیری به سوریه آمدند. هدف ساقط کردن حکومت بشار اسد بود. مطلبی که اوباما و کامرون نخست وزیر انگلستان و ریس جمهور فرانسه و اردوغان با صراحت مطرح می کردند: این جمله بود: «بشار اسد باید برود.» پروژه سقوط نظام اسد و رفتن او و تجزیه سوریه به نتیجه نرسید. سردار شهید قاسم سلیمانی و نیروی قدس سپاه در متوقف کردن آن پروژه نقش تاریخی ایفا کردند. اما متاسفانه با باقی ماندن جبهه النصره در ادلب بر اساس پیمان آستانه بین روسیه و ترکیه و ایران به عنوان تضمین کنندگان صلح،‌ در واقع امر با تسلط جبهه النصره و عملا ترکیه بر ادلب استخوان لای زخم باقی ماند.

اگر به اخبار ادلب توجه کرده باشید می بینید جبهة النصره از پرچم ترکیه عکس های اردوغان در دفاتر خود استفاده می کند. در ادلب لیر ترکیه به عنوان پول متداول در بازار مالی و اقتصادی استفاده می شود. در این هفت سالی که از پیمان آستانه گذشت ترکیه پایگاه ها و زمینه نفوذ خود را در شمال غربی سوریه افزایش داده است. البته در غارت منابع ملی سوریه مثل غارت صنایع و انتقال کارخانه ها و دزدی نفت هر چه توانسته انجام داده است.

مرحله جدید تهاجم هیات احرار الشام که در واقع سازماندهی مهمترین گرو های تکفیری در این جماعت است، تروریست های تکفیری که با سازماندهی نو و تجهیزات مدرن و امکانات مالی درجه اول و فعال شدن تلویزیون الجزیره به عنوان رسانه اصلی و حضور کارشناسان اوکراینی در آموزش تروریست ها، در حقیقت ما شاهد موج جدید و بی سابقه ای از سازماندهی عملیات نظامی در یورش به حلب بودیم.

بلافاصله پس از اعلام آتش بس در لبنان نتانیاهو سوریه را تهدید کرد. درست در ساعت شروع آتش بس در ساعت ۴ صبح به وقت لبنان در روز ۲۷ نوامبر و در همان روز وزارت خارجه ترکیه بیانیه ای منتشر کرد و از آتش بس استقبال کرد. درست در همان روز و بلکه در همان ساعت هیات احرار الشام به فرماندهی جولانی یعنی به فرماندهی دستگاه اطلاعاتی/ نظامی ترکیه به حلب حمله کرد. بدیهی است که این حمله با هماهنگی امریکا، ناتو، اسرائيل و ترکیه و قطر و احتمالا کشورهای عربی منطقه انجام شده است.

در واقع ترکیه در سناریوی تغییر خاورمیانه، متناسب با منافع خود هم به اشغال بخشی از سرزمین سوریه ادامه داده است و هم در صدد اشغال مناطق جدیدی از سوریه بر آمده است. برانداختن نظام حکومت در سوریه و تجزیه سوریه سناریوی آمریکایی اسرائيلی و ترکی است. آن را در حد مطامع ترکیه و یا گرو های تکفیری تقلیل ندهیم. کارگردان و بازیگردان آمریکا و ناتو است.

This comment was minimized by the moderator on the site

اسد اکنون سقوط نمی کند...!
علی مرادی مراغه ای

باز کشوری از چاله به چاه می افتد دو سال پیش افغانستان شد و اکنون سوریه به غرقاب فلاکت و تحجر می رود.
اینهایی که دارند بر سوریه مسلط میگردند آدمخواران متحجری هستند که از اعماق تاریخ برآمده اند و بزودی دمار از روزگار مردم درخواهند آورد و آنوقت، مردم شروع خواهند کرد به غبط خوردن به دوران اسد!
اما مردمِ تاریخ نخوان که اکنون را می بینند فراموش خواهند کرد که خودِ اسد در بوجود آوردن آنها نقش بزرگی داشته!
چون اسد فرصت داشت بموقع قدرت را به مردم واگذار کند، گروههای مخالف ولی نرمال را در حکومت مشارکت دهد، اما چنین نکرد و اکنون تاریخ توالی فاجعه می گردد!
اما اسد اکنون سقوط نمی کند و الان نمی میرد، اسد آن زمان مُرد که آن کودکِ سه ساله سوری در زمان جان دادن، رو به دوربین کرد و گفت همه چیز را به خدا خواهم گفت..!
اسد و تمام کسانیکه آن زمان در قدرت بودند و می توانستند کاری بکنند و نکردند و آن نهیب خدایی را که از حلقوم آن کودک می آمد نشنیدند، پس همگی آن زمان مُردند!
سوریه بعد از این نیز دیگر صلح و ثبات را نخواهد دید.
پس هنوز آن کودک همه چیز را به خدا نگفته است...!

This comment was minimized by the moderator on the site

اکثریت اقلیت

اینکه سردار نوعی اقدم در گفتگوی زنده تلویزیونی اخیر می فرمود ارتش سوریه کافی است یک تکانی به خود بدهد جولان از دست اسرائیل آزاد خواهد شد و ... حرف جدیدی نیست. اراجیفی که هر ساعت و هر روز شاهد پخش از شبکه های مختلف تلویزیون هستیم. اما وقتی بدانیم سردار نوعی اقدم از مهمترین ارکان سپاه قدس در سوریه است و شاید بسیاری از جلسات تصمیم سازی و تصمیم گیری کشورمان بر تحلیل‌های امثال سردار نوعی اقدم رئیس قرارگاه زینبیه در سوریه می چرخد باید به حال این کشور و ملت خون گریه کرد. فرماندهانی که حتی از فهم معنای تحلیل عاجز و ناتوانند و با عملکردشان هزاران جوان ایرانی را به قربانگاه سوریه کشانده و دهها میلیارد دلار مردم مبتلا به فقر و فلاکت ایران را به فنا دادند. هرچند مردم ایران و ایران لااقل می تواند با مشاهده حضور سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس در مراسم روضه حسینه مرحوم امام خمینی مقام معظم رهبری که همزمان با درهم کوبیده شدن حکومت بشار اسد در سوریه برپا می باشد به آینده محور مقاومت در پیروزی قاطع بر استکبار جهانی، غرب، صهیونیست بین الملل، اسرائیل و کشورهای عربی موسوم به گاو شیرده آمریکا امیدوار باشد.
اینکه حالا ترکیه با اقتدار تام و پیروزی پی در پی در میدان با خواست ایران و روسیه در تحمل حکومت بشار اسد مخالفت کرد و حالا از چند جبهه به دمشق نزدیک می شود. یعنی رهبران و فرماندهان ایران در هیچ میدانی یارای رویارویی با ترکها را نداشته و توافقات راهبردی ترکیه - عربستان می تواند به یک حرکت راه به شماره افتاده نفس ایران را هم ببندد. کاری که احتمالاً در حوزه میدان به افغانستان طالبان و در عرصه بین الملل به شکایت حکومت جانشین بشار اسد در مراکز بین الملل از مداخله ایران در سرکوب گسترده مردم سوریه سپرده خواهد شد. ایکاش رهبران ایران قادر به فهم این مهم باشند چنانکه در یادداشت هیچ کس منتظر ایران نیست اشاره کردم بفهمند که در جهان امروز هیچ کس منتظر ایران نیست. ایکاش بفهمند که مردم مبتلا به فقر و فلاکت ایران بیش از دیگر مردمان در نقطه نقطه جهان محتاج صدها میلیون دلار اهدائی رهبران ایران هستند. باید بفهمند که یک مداخله هوشمندانه ایران در گذشته عمان را برای همیشه قدردان ایران کرد و هر کجا که ما مداخله داشتیم جز بر دشمنان ایران نیفتاده است.
اینکه مقامات مراکز تخصصی کشورمان قرار است در آینده بیندیشند که رمز ارزها می توانند قابل اعتماد باشند یا خیر حرف جدیدی نیست. اما ایکاش می فهمیدند که بنابر آمار بیش از ۲۵٪ مردم کشور همسایه ترکیه با هدایت مراکز رسمی این کشور از محل سرمایه گذاری در رمز ارزهای دیجیتالی به ثروت هنگفتی دست یافتند. چنانکه امروز کسانی بر احتمال واگذاری حرم حضرت رقیه(س) به معارضه وا اسلاما سر داده و تولید محتوا داشتند شاید فراموش کردند چگونه طی روزهای گذشته که معروفترین خوانندگان و رقاصان جهان با دستمزدهای میلیون دلاری حاضر به شرکت در شوآپ عربستان شده و چگونه با همراهی مردم عربستان بر نماد کعبه خواندند و رقصیدند. شاید همه با هم صُم و بکم فراموش کرده باشند که مسجدالحرام و کعبه هم هرچند نه در سطح و حد مسجدالاقصی و حرم حضرت رقیه(س) اما در سطحی نازل از اماکن مذهبی و مقدس تمام ادیان ابراهیمی و مسلمانان شناخته می شوند.
اینکه براساس آمار منتشر شده مراکز رسمی سوریه آقای بشار اسد را در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۱ حائز ۹۵.۵٪ آراء اعلام کردند که نسبت به ۸۸.۸٪ آراء انتخابات ۲۰۱۴ رشد قابل توجهی داشته که لابد بیانگر افزایش محبوبیت بشار اسد و مشروعیت تظام حکمرانی سوریه است. آمار و ارقامی که با استقبال مردم شهرها از ورود نبروهای معارض و هجوم مردم برای سرنگونی مجسمه های بشار و پدرش حافظ اسد سازگار نیست. شاید امتناع ۶۵٪-۵۵٪ مردم در انتخابات کشورمان که در برخی کلانشهرها مانند تهران یا کرج و ... تا ۸۵٪-۸۰٪ قابل مشاهده است از تمایل و علاقه مردم ایران به تغییر شیوه های حکمرانی با توسل به شیوه های مبتنی بر رای مستقیم مردم باشد. ایکاش بدانند باید از روزی ترسید که رای اعلامی صندوق علی رغم بی اعتنایی گسترده مانند کشورهایی مانند سوریه حتی تا ۹۵.۵٪ اعلام گردد. شاید بفهمند اکثریت اقلیت چنانکه جریانهای فرقه گرا مانند فرقه ضاله مصباحیه معتقدند برای ماندگاری مجاز به عبور از یکایک مردم هستند هرچند همه حکمرانیهای مشابه حتی علی رغم ۵۵ سال حکمرانی راهی جز روزگار دشوار و خونین خانواده اسد در سوریه نخواهند داشت. ۱۷آذر
https://t.me/Khabar_Naghde

This comment was minimized by the moderator on the site

سهم هر ایرانی در جنگ سوریه

اینکه مهمان برنامه تلویزیون [سهیل کریمی] می فرماید ما در سوریه ییش از شش هزار کشته داشتیم. اما حالا برخلاف صحبت‌ها و مواضع قشنگی که دکتر عراقچی در بغداد داشتند نمی دانم چه کسانی به بچه های حاضر در سوریه اجازه درگیری نمی دهند. شاید لااقل نسبت به حملات ناجوانمردانه و خائنانه گذشته به دکتر محمدجواد ظریف در درگیری‌های پیشین سوریه اندکی معقول و جدی باشد. یعنی شاید سوال مهمان برنامه که مدعی است سالها با دوستانش که غالباً کشته شدند در سوریه جنگیده و حالا اجازه درگیری نداشتند! شاید چیزی جز تکرار سوال گذشته بسیاری از ایرانیان نیست که بنابر خواست و فرمان چه کسی هزاران نیروی رزمی ایران باید طی بیش از ۱۰ سال در سوریه مستقر و جنگیده باشند؟ تاکنون چه تعداد از نیروها و جوانان اعزامی ایرانی به جنگ سوریه در جنگ آن کشور جان باختند؟ ایرانیان به دلیل مشارکت ایران در جنگ سوریه متحمل چند ده یا چند صد میلیارد دلار هزینه مستقیم و غیرمستقیم جنگ سوریه و امثال لبنان و یمن تا غزه شدند؟ هزینه دهها میلیارد دلاری ایران در جنگ سوریه به دستور چه کسی، از چه محلی و چگونه پرداخت شده است؟ آیا هزینه های حضور نیروی هوایی روسیه در سوریه که بنابر درخواست مستقیم و حضوری سردار سلیمانی از پوتین انجام شد، از طریق تحویل نفت ایران به روسیه پرداخت نشده است؟ هزینه تسلیحات ارسالی به سوریه طی ده سال گذشته چه مقدار بوده و از کدام منابع مالی در ایران تامین شده است؟
اینکه هزینه به اصطلاح محور مقاومت بازی نیروهای نظامی با مجوز کدام یک از مردم ایران و حتی خوش نشینان دورهمی به نام مجلس از جیب مردم مبتلا به فقر و فلاکت ایران پرداخت شده است؟ قطعاً نیازمند توضیح دقیق فرمانده کل قوا در محضر یکایک مردم ایران است. هرچند براساس اصول ۸۲-۷۷ قانون اساسی علی الظاهر مبتلایان به بیماری رانتیر مجلس باید تصویب کننده هر گونه کمک ایران به سایر کشورها باشند. چنانکه سالها پیش دکتر فلاحت پیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی وقت مجلس پس از اعتراض به هزینه های دهها میلیارد دلاری در سوریه از ریاست کمیسیون برکنار و در انتخابات مجلس دهم رد صلاحیت شد.
اینکه طراحان و مدافعان بازی عفاف و حجاب مانند شیخ کاظم صدیقی امام جمعه تهران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر که به دزدی خانوادگی از حوزه علمیه هم مشهور است یا احمد علم الهدی امام جمعه مشهد و پدر زن رئیسی که حالا به چپاولگر موقوفه بانو گوهرشاد شناخته می شود رسالتی ندارند جز تحقق فرمان جنجال سازی برای انحراف افکار عمومی از مطالبه پاسخ در مورد صدها میلیارد دلار هزینه مستقیم و غیرمستقیم و هزاران کشته به نام محور مقاومت انجام شده است. چنانکه جوانان بسیاری از اعتراضات ۸۸ تا کنون به صراحت و به قیمت جان باختن شان فریاد مخالفت با هزینه سازی ایران در موضوعاتی چون سوریه تا لبنان و فلسطین را سردادند.یعنی هزینه های انجام شده قطعاً در مخالفت با خواست عمومی و در مغایرت با منافع و مصالح ایران قرار داشته است.
اینکه روسیه و آمریکا همزمان از شهروندان خود خواستند فوراً خاک سوریه را ترک کنند و ایران در نشست سه جانبه روسیه، ایران و ترکیه به دلیل گزینه های انتخابی متفاوت و متمایز ترکیه شکست خود و سپس در نشست ایران، سوریه و عراق هم به دلیل بی اعتنایی عراق به سوریه و خواست ایران در مورد سوریه ناکام بود یا بشار اسد در سفر فوری به مسکو و حتی تهران راه بجایی نبرد. شاید چیزی جز پایان راه حکمرانی ۵۵ساله خانواده اسد بر سوریه نباشد. پایانی که می تواند آغاز مطالبات قانونی مردم سوریه از ایران به دلیل مشارکت در جنگ خانمانسوز ده ساله سوری - سوری هم باشد.
اینکه جماعت عفاف و حجاب بازی بخواهند افکار عمومی ایرانیان را از مهمترین اولویت‌های مطالباتی یک ملت به مطالبات در حد پوچی سوق دهند حرف جدیدی نیست. اما چنانکه در یادداشت های قبل اشاره شد گروه‌های معارض حکومت بشار اسد اینبار هیچ شباهتی با حیوانات داعش ندارند و حتی در بدو ورود به شهرها برای خرید غذا در صف ایستاده و پول پرداخت می کنند. یعنی مانند طالبان ۲۰۲۱ به شدت آداب حکومت آموختند و می خواهند حکومتی معقول و مشروع بنا کنند. هرچند اطمینان دارم چون حکومت طالبان و حتی عراق هرگز ایران را بعنوان کشوری قابل اعتماد نخواهند پذیرفت. چنانکه شیخ نعیم قاسم عامدانه یا ناخواسته از مقام معظم رهبری ایران بابت تخصیص ۷۷ میلیون دلار برای توزیع بین خانواده های ضاحیه بیروت و جنوب لبنان تشکر کردند یعنی ایران علی رغم فاجعه نابودی حزب الله پیشین و آسیب های گسترده وارده به ضاحیه بیروت و جنوب لبنان در تلاش است با صرف صدها و شاید دهها میلیارد دلار دیگر به باز سازی نیابتیها اقدام کند که با توجه حذف تمام سطوح رهبری و فرماندهی حزب الله و حماس و تغییر بسیاری از شرایط قطعاً میسر نخواهد بود. ۱۷آذر
https://t.me/Khabar_Naghde

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در تو را به شب چگونه بجویم در این...
???????????? از بهلول پرسیدند در قبرستان چه میکني؟ گفت: با جمعے نشسته ام که آزار نميرسانند حسادت ن...
- یک نظز اضافه کرد در پایان سال خشن و جنایتبار 2024،...
چماق ترامپ علیه نتانیاهو! اعلام آتش‌بس بین اسرائیل و حماس در نوار غزه بسیار نزدیک به نظر می‌رسد. ...