اوکراین زیر پوتین های گَل بلند مستبد کرملین
  •  

07 اسفند 1400
Author :  

"حال همه ی ما خوب است، اما تو باور نکن" [1]؛ روزگار انسانیت و انسان این روزها، سیاهی هایی را می بیند که این لکه های سیاه بیماری سلطه، سلطه گری، استعمار، استبداد و..، در حال گسترشند، و هر روز ملتی را به طور یکپارچه، به مسلخ منویات دل مستبدی برده، در زندانی بزرگ، که دیکتاتوری بانی ساخت آن است، زندانی می کنند؛ زندان های که در اثر انقلاب ها، قیام های مردمی، پیشرفت فکری و عملی جامعه بشری و... نابود شده بود را ،دوباره بازسازی، نو و بزرگتر از قبل، به کارکرد، و روش سابق خود بر می گردانند، مرزهای دمکراسی، یعنی سرزمین هایی که مردمش از حق انتخاب، حق تعیین سرنوشت، آزادی و کرامت انسانی برخوردار شده اند، هر روز آب می روند و...؛ اما دنیا امروز اکراینی ها و... را در حال مبارزه برای حفظ کرامت و آزادی خود به چشم خود مشاهده می کند.

در حالی که این روزها هند زیر یوغ راستگرایان افراطی و مذهبی هندو افتاده است، تا آنان تفکر، فرهنگ، تصور و حتی خدای خود را بر یک ملت چند صد میلیونیِ متکثر و دمکرات و گریزان از خشونت، تحمیل کرده، و از "غیر" و اقلیت هایش، کشتار و غارت کنند، و کسی را جلودار، و شاکی آنان نباشد؛ دولت چین به عنوان نماینده نژاد "هان" [2] و تفکر چپ مارکسیسم، سوسیالیسم، خود را بر دیگر اقلیت ها، از جمله ایغورها و... غالب دیده و می تازند، و از هر آنچه بخواهند، بر این اقلیت ها روا می دارد، و کسی را متعرض بر آنان، حتی در بین مسلمانان که ایغورها از آنانند، و...، نمی توان دید، تا حداقل برای اسلام و مسلمانی هم که شده، ندای اعتراضی بلند کند. و اکنون در کنار راستگرایان افراطی، که در گوشه و کنار جهان، دنیایی خطرناک و مملو از نژاد پرسی و ملی گرایی مذهبی، نژادی و...، و در نتیجه خشونت را برای بشریت رقم می زنند،

در مسکو نیز، تزاری جدید، به نام ولادیمیر پوتین در کاخ مستبدین تاریخ ظلم، در کرملین، دهه هاست که بر تخت مادام العمر خود نشسته، و اکنون متکبرانه مرزهای محترم بین المللی را می شکند، و حال نوبت مردم اوکراین است، تا دوباره طعم سلطه گری و وابستگی به متجاوزین، و کشورگشایان حاکم بر کرملین را بچشند، آنانکه به تازگی از این بلیّه خانمان برانداز خلاص شده، و طعم آزادی از یوغ چکمه های استبداد سرخ را چشیده بودند، همان استبدادی که مخوف تر از استبداد مذهبی است، و بر هیچ اصل اخلاقی، بین المللی و دینی حتی پایبند نیست،

و اهالی اکراین که روزگاری چند، خود برای خود، دولتی را در روندی انتخاباتی تعیین می کردند، باید شاهد جولان تانک های روسی، در خیابان های شهرهای زیبای خود باشند، و لابد از این به بعد، دست نشاندگان کرملین بر آنان حکم برانند، و بدین ترتیب، آزادی، دمکراسی، حق تعیین سرنوشت و کرامت انسانی اشان، در زیر شِنی تانک های مستبد حاکم بر کرملین، و دستگاه های مخوف نظامی و امنیتی او له شود، و آرزوهای یک ملت، برای پیشرفت، استقلال، و برخورداری از آزادی و کرامت انسانی، بر بادی برخاسته از غرور و ظلم یک مستبد تمامیت خواه، به تاراج خزان خواهد رفت.

میکرب استبداد و تنوعی از انواع مستبدین سیاه، سرخ، زعفرانی و... در حال سرایت به کل جهانند، مرزها را شکسته به پیش می تازد، و در پناه همدیگر، سلطه خود را بر ملت های مظلوم و بی پناه، گسترش می دهند، در افغانستان مستبدین مذهبی، خود، فرهنگ و تفکر ظالمانه، ضد انسانی و منحرف شان را بر یک ملت باستانی، شاعر، عارف، حکیم و...، به تمامی تحمیل کرده اند، نظام های دمکرات جهان نیز نظاره گر صحنه هایی اند، که انسانیت و اخلاق و ارزش های بشری، به مسلخ دل های سیاه مستبدین برده می شود، و همه تماشاگر شده، نه منشور ملل متحد، نه منشور حقوق بشر، نه ارزش های بین المللی و... از گزند تصمیم های مستبدین افسار گسیخته در امان نیست، کشتار در فلسطین، یمن، سوریه، و اینک اوکراین و... لاینقطع ادامه دارد، و مستبدین در قلعه های ایمن، و تضمین شده، راحتند و اسب سرکش ظلم می تازند.

و متاسفانه ما هم که انقلابی آزادیبخش را در سال 1357 داشتیم، آنقدر در روندی نامیمون پیش رفته ایم، که دیگر حتی شعار نه شرقی و نه غربی که در جای جای بندها، و همچنین روح قانون اساسی [3] این کشور گنجانده شده را، از اثر انداخته ایم، و ما که مدعی آزادی، سعادت، کرامت انسانی بشر و... هستیم نیز، نمی توانیم در همان جهتی باشیم که باید، نه در کنار ایغورها، نه در کنار چچن ها، نه در کنار اوکراینی ها، و نه حتی از پارس زبانان و شیعیان همکیش خود در افغانستان و... می توانیم دفاع کنیم، و در مجموع (به غیر از مردم فلسطین، یمن و...) دفاعی در شان آزادیخواهی ایرانیان و انقلاب شان، از آزادی ملل جهان نداریم، حتی در کلام، کاش در بقیه موارد، سکوت می کردیم، و مثل بسیاری از دولت ها، که در دیگر مناطق دنیا، لااقل در کشاکش بروزِ و نمودِ بارزِ گسترش سلطه، و سلطه گری، و استبداد مستکبرین، بی طرفی اختیار کرده و می کنند، ما هم در سکوت می ماندیم، ولی متاسفانه بر خلافت تمام موازین انسانی، اخلاقی، انقلابی، دینی، ایرانی، بین المللی، قانونی و... به نظر می رسد، در موضع گیری [4] هم که شده، در کنار متجاوزِ متکبر و ظالمِ روس و... ایستاده ایم، و در راستای او سخن گفته، و موضع می گیریم! این جای تاسف و شرم دارد.

وقتی واکنش آقای ابراهیم رئیسی که بر کرسی ریاست جمهور ایرانیان تکیه زده است را، در خصوص حمله تجاوزکارانه روسیه، که با هدف توسعه سلطه به کشور اوکراین انجام شد، را دیدم [5] ، آه از نهادم بر آمد، و مو بر تنم سیخ شد، آنگاه که آقای رئیسی با مستبد مسکو، که روزی او را در مقام ریاست بر جمهور ایرانیان، به آن رسوایی روشن و آشکار، بدون حضور پرچم ایران، و اجرای پروتکل های مرسوم در دیدار مقامات در این سطح و... میزبانی کرد و...، تلفنی سخن گفت، که برآیند سخنش، تایید، و منطقی تصور کردن، حرکت مسکو تلقی گردید، اینجا بود که میزان انحراف ما از ارزش های انسانی، انقلابی، اسلامی، قانونی و... را دیدم، و تاسف خوردم، و بر خود در مقابل مردم اوکراین که این روزها زیر بمباران، و حمله شدید دشمن سلطه جویِ تا دندان مسلحی قرار دارند، شرمگین شدم؛ یاد روزگاری افتادم که در خلال جنگ خسارتبار هشت ساله با عراق، ما منتظر جمله ایی در محکومیت تجاوز صدامیان به کشورمان بودیم، و متاسفانه کسی موضعی نمی گرفت، و اکثرا به نفع دشمن ما موضع می گرفتند.

گویا رئیسِ جمهورِ ایرانیان، در جایگاه چنین مقام رفیعی، تصور نکرد که ما نیز همچون اوکراینی ها، با این غول متجاوز و متکبر هم مرز هستیم، و سناریو دهشتناکی که امروز بر سر اوکراینی ها آوار شده است، روزی می تواند بر سر هر همسایه ایی از جمله ما ایرانیان نیز، تکرار شود، و تاریخ تلخ تجاوزات گذشته، توسط این تزار جدید نو گردد، و ایرانیان نیز دوباره، به طعمه ی زیاده خواهی، و تجاوز و سلطه جویی روس ها تبدیل شوند، همانگونه که پیش از این، با مغز استخوان خود طعم تجاوز کرملین نشیانان را، نسل های گذشته ایرانیان چشیده اند، و زخم عمیق آن بر بدن ایران همچنان مانده است؛ و یک سر این اژدهای هفت سر، که اکنون در سمت غرب، اوکراین را می سوزاند، می تواند به سمت جنوب هم چرخش کرده، و ما ایرانیان، و دیگر ملل این منطقه را نیز، در شعله های تجاوز، خیانت و بد عهدی ایی که از روس ها سراغ داریم، بسوزاند.

و با وجود اینکه، در قانون اساسی این کشور، دوری از استبداد، سلطه جویی، و تبری از سلطه و سلطه گران مستبد داخلی و خارجی به روشنی ذکر شده است، بر این قانون اساسی، حتی در حد رئیس جمهور این کشور هم، وقعی نمی نهند، و این تجاوز آشکار و سلطه گری روسیه، بر ملل مظلوم و بی دفاع اطرافش را محکوم نمی کنند که هیچ، مواضعی در جهت آن نیز اتخاذ می شود، که این مقطع از تاریخ ما، مایه شرم تاریخی ایرانیان، در بین ملل آزادیخواه جهان خواهد شد.

درس تاریخی این تجاوز روس ها به اوکراین این است که، ملت ها نباید اجازه سلطه مستبدی (چه داخلی و چه خارجی) را بر خود بدهند، چرا که انگار این اجازه، حق استمرار برای مستبدین و سلطه گران ایجاد می کند، و حتی در صورت رهایی نیز، همواره فیل مستبدین، یاد هندوستان شان می کند، از این روست که مستبد کرملین، که روزگاری بر اوکراین آقایی می کرده است، این حق سیادت را برای خود، حتی بعد از استقلال اوکراین از شوروی سابق نیز قایل است، که اگر اوکراینی ها، راهی غیر از مسیری که او تعیین می کند، بروند، و یا انتخاب کنند، این چنین بر آنان، متجاوزانه و ظالمانه هجوم می برد، و متاسفانه مقامات ما هم، در حالی که مدعی استقلال هستند، بهانه های متجاوزی همچون پوتین را، تایید و تکرار می کنند، و بد به حال ما، که امروز مسئولانی داریم که خود را همگام و هم نفس با چنین خرس سنگدلی، قرار داده اند، که رهایی از چنگال او، حتی بعد از دهه ها، خلاصی، تلقی نمی گردد، و او بردگان آزاد شده از سلطه کاخ کرملین را نیز، همچنان برده می بیند، و با دیدن فروغ آزادیِ انتخاب در پیشانی آنان، آنچنان بر آنان خشم می گیرد که دنیا در قرن بیست و یکم، حیرت زده از این همه تجاوز، خیره سری، زیاده خواهی، سلطه جویی آشکار، قانون شکنی، دریدگی و... نظاره گر دوره بربریت جدید، و آغاز دوران برده داری نوین است.

[1] - برگرفته از دکلمه زیبای خسرو سینمای ایران، زنده یاد خسرو شکیبایی

حال همه‌ی ما خوب است       ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،        که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند     با اين همه عمری اگر باقی بود      طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم    که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و       نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!      تا يادم نرفته است بنويسم     حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود      می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است    اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی      ببين انعکاس تبسم رويا      شبيه شمايل شقايق نيست!      راستی خبرت بدهم     خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام       بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند!       بی‌پرده بگويمت      چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد      فردا را به فال نيک خواهم گرفت    دارد همين لحظه         يک فوج کبوتر سپيد          از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد        باد بوی نامهای کسان من می‌دهد      يادت می‌آيد رفته بودی       خبر از آرامش آسمان بياوری!؟      نه ری‌را جان       نامه‌ام بايد کوتاه باشد         ساده باشد        بی حرفی از ابهام و آينه،         از نو برايت می‌نويسم       حال همه‌ی ما خوب است      اما تو باور نکن

[2] - مردم هان یک گروه قومیتی بومی چین هستند که بزرگترین گروه قومی کره زمین محسوب می‌شوند. هان‌ها حدود ۹۲٪ جمعیت چین و ۱۶٪ جمعیت کره زمین را تشکیل می‌دهند. تفاوت‌های زبانی، فرهنگی، اجتماعی و ژنتیکی قابل توجهی میان زیرگروه‌های قوم هان به چشم می‌خورد که حاصل ادغام قبایل و طوایف مختلف چینی در طول هزاران سال زندگی در کنار یک‌دیگر است.

[3] - اصل سوم :دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد: ... 5- طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب. 6- محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی.  ... 16- تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان و حمایت بی‌دریغ از مستضعفان جهان. 

اصل یکصد و پنجاه و دوم:

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه‌جویی و سلطه‌پذیری، حفظ استقلال همه‌جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت‌های سلطه‌گر و روابط صلح‌آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.

اصل یکصد و پنجاه و چهارم:

جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‌شناسد. بنا بر این در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‌کند.

[4] - وزیر امور خارجه ایران ریشه بحران اوکراین را اقدامات تحریک‌آمیز ناتو دانست. حسین امیرعبداللهیان در توییتر نوشت: «بحران اوکراین ریشه در اقدامات تحریک‌آمیز ناتو دارد. ما توسل به جنگ را راه‌حل نمی‌دانیم. برقراری آتش‌بس و تمرکز بر راه‌حل سیاسی و دموکراتیک یک ضرورت است.» - به گزارش خبرگزاری فارس، «سعید خطیب‌‌‌زاده» سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در اظهاراتی ضمن ابراز تأسف از آغاز اقدامات نظامی و شدت گرفتن درگیری‌‌‌ها، گفت: جمهوری اسلامی ایران با نگرانی عمیق تحولات در اوکراین را پیگیری می‌کند. متاسفانه ادامه اقدامات تحریک‌آمیز ناتو با محوریت آمریکا منجر به وضعیتی شده است که منطقه اوراسیا در آستانه ورود به یک بحران فراگیر است. خطیب‌‌‌زاده عنوان کرد: جمهوری اسلامی ایران طرفین را به توقف درگیری‌‌‌ها و آتش‌بس برای مذاکره فوری به منظور حل و فصل سیاسی بحران دعوت کرده و ضرورت رعایت حقوق بین‌الملل و حقوق بشردوستانه در درگیری‌‌‌های نظامی را مجدانه یادآوری می‌کند. از سوی دیگر، سخنگوی دولت ایران نیز به تحولات اخیر در شرق اروپا و آغاز جنگ میان روسیه و اوکراین واکنش نشان داد. علی بهادری جهرمی در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «‌جنگ راه‌حل نیست، تکیه به آمریکا امنیت‌‌‌آور نیست.»  دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز دیگر مقامی بود که در توییتی با اشاره به سقوط بازارهای مالی و افزایش قیمت انرژی به دلیل ایجاد بحران در اوکراین، نوشت: بحران اوکراین می‌‌‌تواند عبرتی پندآموز باشد. علی شمخانی عصر پنج‌شنبه در توییتی درباره بحران اوکراین نوشت: ‌سقوط بازارهای مالی و افزایش قابل‌توجه قیمت انرژی به دلیل ایجاد بحران در شرقی‌‌‌ترین بخش از جغرافیای اروپا، نشان داد که بی‌‌‌ثباتی و ناامنی در همه اشکال آن در نیم کره شرقی جهان، آسیب‌‌‌های جدی را متوجه منافع غرب خواهد کرد. دبیر شورای عالی امنیت ملی روز جمعه و در دومین روز درگیری‌ها در اوکراین و بحران در این کشور در توییتی نوشت: هیچ چیز نفرت‌انگیزتر از جنگ نیست، اما وقتی غرب با روش‌های مختلف به دنبال ضربه به امنیت ملی کشورهاست، عملا مسوول مستقیم جنگ‌ها و بحران‌هایی است که با هدف ایستادگی در برابر راهبرد غرب شکل می‌گیرد.

[5] - ایسنا : رئیس‌جمهور روسیه در این گفت‌وگوی تلفنی (با ابراهیم رییسی)، وضعیت کنونی را «پاسخ مشروع به چندین دهه نقض معاهدات امنیتی و تلاش‌های غرب برای آسیب رساندن به امنیت روسیه» دانست. در این گفت‌وگو، سید ابراهیم رئیسی با بیان اینکه "گسترش ناتو به سمت شرق، تنش‌زا است"، تاکید کرد: گسترش ناتو تهدیدی جدی علیه ثبات و امنیت کشورهای مستقل در مناطق مختلف است. رئیس‌جمهور ابراز امیدواری کرد که آنچه اتفاق می‌افتد، به نفع ملت‌ها و منطقه تمام شود.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (59)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

بیش از ۲۰ هزار قطع عضو در اوکراین؛ فاجعه‌ای که از زمان جنگ جهانی اول دیده نشده است
Ukraine War Amputee Soldiers
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۰۴/۰۹/۲۰۲۳ - ۱۵:۲۶

اوکراین با آینده‌ای با بیش از ۲۰ هزار جانباز قطع عضو روبروست که بسیاری از آنها سربازانی هستند که به دلیل حضور در جبهه‌های نبرد با نیروهای روسیه، از آسیب‌های روانی زیادی نیز رنج می‌برند. چنین وضعیتی را اروپا پس از جنگ جهانی اول و ایالات متحده از زمان جنگ‌های داخلی، دیگر تجربه نکرده است.

ویتالی بیلیاک که با آسوشیتدپرس گفتگو کرده، یکی از این جانبازان است که بدنش مملو از جای زخم‌ها است و پایش را نیز در این جنگ از دست داده است.

پزشکان در مدت شش هفته‌ای که او بیهوش بود، بیش از ۱۰ عمل جراحی از جمله روی فک، دست و پاشنه پای ویتالی بیلیاک انجام داده‌اند تا به این ترتیب بتواند از جراحاتی که در ۲۲ آوریل بر اثر حرکت روی مین‌های ضدتانک دیده بود، بهبود یابد.

بیلیاک که تازه دوره توانبخشی را آغاز کرده، هنوز نمی‌داند که چه زمانی می‌تواند پروتز را برای پای قطع شده‌اش دریافت کند.

به گفته اولها رودنوا، رئیس مرکز توانبخشی افراد قطع عضو شده ارتش اوکراین، در این کشور به اندازه کافی متخصص پروتز برای رسیدگی به نیازهای روزافزون مجروحان جنگ وجود ندارد.

او می‌گوید که قبل از جنگ در سراسر اوکراین تنها پنج نفر آموزش‌های توانبخشی رسمی را برای کمک به افرادی دیده بودند که دچار قطع دست یا پا شده‌اند؛ زیرا در شرایط عادی و غیرجنگی مساله قطع دست و پا کمتر اتفاق می‌افتد و عمدتا به دلیل عوارض دیابت یا سایر بیماری‌هاست.

اما اکنون ۲۰ هزار اوکراینی دچار قطع دست‌کم یکی از اعضای بدنشان به دلیل جنگ شده‌اند و اگرچه دولت اعلام نکرده چه تعداد از این ۲۰ هزار نفر سرباز هستند، اما جراحات ناشی از انفجار، از شایع‌ترین موارد در خطوط مقدم جنگ است.

مراکز توانبخشی نیز عمدتا پروتزهای مورد نیاز برای سربازان اوکراینی را با کمک مالی کشورهای اهداکننده، سازمان‌های خیریه و شرکت‌های خصوصی اوکراینی تهیه می‌کنند. اولها رودنوا در این باره می‌گوید: «برخی از اهداکنندگان، مایل به ارائه کمک‌های نظامی به اوکراین نیستند اما آماده‌اند که پروژه‌های بشردوستانه را تامین مالی کنند.»

برای مجروحانی که شدیدا آسیب دیده‌اند، احتمالا دوره توانبخشی برای مدتی بسیار طولانی حتی پس از پایان جنگ نیز ادامه خواهد داشت و بسیاری از جانبازان قطع عضو شده می‌گویند که سخت‌ترین کار برای آنها، یادگیری زندگی با درد است: درد ناشی از پروتز، درد ناشی از زخم‌ها و درد ناشی از اثرات ماندگار موج و شوک انفجار.

بسیاری از آنها نیز مجبورند به دلیل تغییرشکل ظاهرشان در پی جراحات، به جراحی‌های زیبایی تن دهند. جراحی‌های زیبایی برای اینکه این سربازان در جامعه احساس راحتی کنند، بسیار مهم است.

دوره دردناک معالجه و توانبخشی در حالی ادامه دارد که این سربازان حتی در خواب نیز رویای نبرد را می‌بینند.

ویتالی بیلیاک، سربازی که از روی مین‌های ضد تانک عبور کرده می‌گوید: «گاهی که تنها روی تخت دراز کشیده‌ام، افراد ناشناسی را می‌بینم که به سراغم می‌آیند. بعد می‌فهمم که روس هستند و شروع به تیراندازی به سرم با تپانچه و تفنگ می‌کنند. آنها سپس عصبی می‌شوند زیرا گلوله‌هایشان تمام می‌شود و من هنوز زنده هستم، اینجاست که من به آنها می‌خندم.»

This comment was minimized by the moderator on the site

ذرّت پرت کردن!
در نظام‌های سیاسی اقتدارگرا، برخی افراد صرفاً برای "ذرّت پرت کردن" به پست و مقامی گماشته می‌شوند!
در نظام پوتینی هم این وظیفه به عهدۀ دمیتری مدودف گذاشته شده است.
کار او این است که هر گاه در جبهۀ نبرد، روسیه از اوکراین ضربه‌ای خورد، تهدید به استقاده از جنگ افزارهای هسته‌ای و آغاز جنگ جهانی سوم کند.
انگار جنگ هسته‌ای هم رسن‌بازی است که مدودف از تکرار آن خسته نمی‌شود! یعنی او نمی‌داند که اگر قرار به جنگ اتمی باشد، اثر و آثاری هم از روسیه باقی نمی‌ماند؟
حالا درست است که ذرت پرت کردن، بعضی وقت‌ها سببِ جلب توجهی می‌شود، اما تکرار آن به شیوه‌ای که مدودف در پیش گرفته، حال آدم را به هم می‌زند.
احمد_زیدآبادی @ahmadzeidabad

This comment was minimized by the moderator on the site

چهار چهرۀ روشنفکریمنوچهر هزارخانی، رضا براهنی، پرویز ناتل خانلری و احسان یارشاطر)، علی میرفطروس
" اگر می‌خواهیم که آیندۀ دموکراسی و جامعۀ مدنی در ایران به گذشتۀ پـُراشتباهِ بسیاری از رهبران سیاسی و روشنفکرانِ ما نبازد، باید شجاعانه و بی پروا به چهرۀ «حقیقت تلخ» نگریست و از آن، چیزها آموخت.

از دفترِ بیداری ها و بیقراری ها

فروردین ۱۴۰۱/ آوریل۲۰۲۲

در این شبِ سیاهم،گم گشته راهِ مقصود از گوشه ای برون آی! ای کوکب هدایت (حافظ)

این روزها حملۀ نظامی پوتین به اوکراین هوش و حواسم را با خود برده است. این جنگِ نابرابر جغرافیای سیاسی جهان را تغییر خواهد داد و تأثیرات مهمّی نیز بر آیندۀ سیاسی ایران خواهد داشت،ولی موضع گیری محمد علی عموئی، چهرۀ معروف حزب توده، در حمایت از حملۀ پوتین به اوکراین حیرت انگیز است، گوئی که در نظر عموئی«اردوگاه سوسیالیستی واقعاً موجود» هنوز برقرار است و منتظرِ ظهور «استالین تازه‌»ای است!.با خودم می گویم: کاش می‌توانستم در کنارِ اوکرائینی‌ها باشم…

در این میان، خبر در گذشت دکتر منوچهر هزارخانی و دکتر رضا براهنی مرا به سال‌های پُرشورِ دانشجوئی در دانشگاه تبریز برده است. دورانی که «ما بی‌خبر بودیم و هر یک در جستجوی آگاهی مرزهای«ادبیات ممنوع»را با لذّتی شَگَرف در می‌نوشتیم»[۱]. انتشار مجلّۀ دانشجوئی سهند (بهار ۱۳۴۹) محصول آن شور وُ شراره‌های ۲۰ سالگی بود؛نشریّه‌ای که به قول صاحب نظری: «چون بُمبی در محافل دانشجوئی و روشنفکری منتشر شده بود»، مقالۀ «ادبیّات و مفهوم آزادی» نوشتۀ دکتر رضا براهنی-با نثری محکم و استوار- تندترین مقالۀ سهند بود.
دانشگاه تبریز در آن سال‌ها در تبِ «کشته شدن صمد بهرنگی در رودخانۀ ارس توسط ساواک»!! می‌سوخت و مقالۀ سراپا دروغ جلال آل احمد و یارانش در مجلۀ «آرش» (ویژۀ صمد بهرنگی) و خصوصاً مقالۀ دکتر منوچهر هزارخانی با نام «جهان بینی ماهی سیاه کوچولو»مانیفست روشنفکران و دانشجویان شده بود..ما بی خبر بودیم.
هزارخانی از معروف ترین روشنفکران دهۀ ۵۰ بود. آنچه که در نظر اوّل چشمگیر بود، ادب، اخلاق و متانت وی بود. او در فرانسه رشتۀ پزشکی خوانده بود با تخصّص در آسیب شناسی (پاتولوژی). در سال های 46-47 دکتر هوشنگ منتصری،خواهر زادۀ دکتر رضا راد منش و مترجم کتاب معروف «زردهای سرخ»، ریاست دانشگاه تبریز را برعهده داشت و دکتر هزارخانی دورۀ نظام وظیفه را در آن دانشگاه به تدریس گذراند و در آنجا با «محفل صمد بهرنگی» آشنا شده بود، امّا علاقۀ هزارخانی به فرهنگ و ادبیّات وی را به ترجمۀ آثار گرامشی ، پلخانف و دیگران کشاند ؛ ترجمۀ درخشانِ کتاب «در دادگاه تاریخ» اثرِ «رُی ممدودف» نیز از آن جمله بود؛ کتابی که دادگاه‌های هولناک دوران استالین را افشاء می‌کرد و در من تأثیر فراوان داشت.
اوّلین ملاقات من با هزارخانی در سال ۱۳۴۸ و در دفتر روزنامۀ آیندگان بود که شهرآشوب امیرشاهی (سردبیر آیندگانِ ادبی) و هوشنگ وزیری نیز حضور داشتند (دریغا شهرآشوب که در این سال‌های خاموشی و فراموشی یاد وُ نامی از او نیست!).همۀ اینان از شاگردان خلیل ملکی بودند.
در غوغای انقلاب اسلامی و اخراج شاعران و نویسندگان توده‌ای از کانون نویسندگان ، هزار خانی در صفِ مخالفان حزب توده قرار داشت. او پس از آغاز سرکوب‌های سال ۶۰ به فرانسه آمد و چندی بعد به شورای مجاهدین خلق پیوست.با توجه به باورهای عمیقاً غیردینیِ هزارخانی، نمی‌دانم که او چرا به مجاهدین خلق پیوسته بود؟. در کنسرت پریسا در پاریس (به همّت مرکز فرهنگی پویا) وقتی او را دیدم از همه چیز صحبت کردیم اِلّا از عللِ پیوستن وی به شورای مجاهدین. در واقع، اخلاق، ادب و متانت وی مرا از طرح این «موضوعِ دل-گزا» بازداشته بود. *
برخلاف هزارخانی، براهنی شخصیّتی تند وُ تیز بود؛ مصداقِ«چرخ برهم زنم ار غیرِ مرادم گردد».چنانکه گفته ام:براهنی یکی از نویسندگان تأثیر گذار در عرصۀ نقد ادبی بود با اینهمه، در غوغای ۵۷ عملکردهایش چنان بود که از «فاضلآب‌های انقلاب اسلامی» سر در آورد. نامۀ او به خمینی و باورِ وی به اینکه «با بازگشت آیت الله خمینی فقر و خفقان از میان می‌رود» تَرشّحاتی از آن «فاضلآب» بود. او انسانی چند ضلعی بود با استعدادهای متراکم و شگفت انگیز، دریغا که سیاست و ایدئولوژی باعث شد تا بسیاری از خلاقیّت‌های وی «حرام» گردد.
نفرت براهنی از رژیم شاه روایت‌های دروغینی ساخت که «رازهای سرزمین من» نبود بلکه محصول ذهنِ قصّه پردازِ وی بود. ارزیابی او از رژیم شاه تکرارِ این باور‌ِ آل احمد بود:
– «حکومتی که در زیر پوشش ترقیّات مشعشعانه، هیچ چیز جز خفقان و مرگ و بگیر و ببند نداشته است» [۲]
تحقّق آرمان‌های شریف-خصوصاً آزادی- به ابزارهای شریف و شرافتمندانه نیاز داشت در حالیکه رهبران سیاسی و روشنفکران ما با تکیه بر«هدف،وسیله را توجیه می کند»استفاده از انواع و اقسام دروغ ها را «مشروع» می دانستند [۳] بنابراین:
حاصلِ عشق مترسک به کلاغ
مرگِ یک مزرعه بود
پرسش اینست که روشنفکری مانند دکتر رضا براهنی که آنهمه از مدرنیسم و پُست مدرنیسم سخن می‌گفت، در حسّاس ترین دورۀ تاریخ معاصر ایران چرا به قهقرا سقوط کرده بود؟پاسخ به این پرسش،آسیب شناسیِ روشنفکران ایران را برجسته می‌کند. سال‌ها پیش در گفتگو با مجلّۀ کاوه (به سردبیری دکتر محمّد عاصمی) گفته ام:
در آن زمان، عموم روشنفکران ما بوسیلۀ انواع و اقسام ایدئولوژی‌های انقلابی (از مارکسیسم روسی و چینی و کوبائی گرفته تا تشیّع سرخ علوی) مسخ و افسون شده بودند؛ایدئولوژی‌هائی که بیشتر« توجیهاتی بودند برای مقاصد شرارت آمیزِ پنهان».با چنان ایدئولوژی هائی عموم روشنفکران ما تحولات عظیم اقتصادی، اجتماعی،هنری و فرهنگی را نمی‌دیدند. تحلیل‌های رایج چنان بود که آزادی‌ را به آزادی سیاسی فرو می کاست بی آنکه گفته شود که مثلاً آزادی زنان و دادن حق رأی به نیمی از جمعیّت جامعه می‌توانست تبلوری از آزادی سیاسی باشد. با چنین دیدگاهی، روشنفکران ایران خود را از دیدنِ تحولات جاری در جامعه، بی نیاز می‌دیدند و از این رو، به جای اندیشیدن، «نقل قول» می‌کردند. در واقع، این سخنِ افلاطون که: «ای فرزانگان! اگر شما از حکومت دوری کنید گروهی ناپاک آنرا اشغال خواهند کرد»بوسیلۀ روشنفکران ما ناشنیده ماند. آنان با تشکیل «جبهۀ امتناع» هم جامعه و هم رژیم حاکم را از داشتن روشنفکرانِ آگاه، میهن پرست و هدایت گر محروم کردند. البتّه بودند روشنفکرانی که با واقع بینی، ایراندوستی و شجاعت به نفوذ در دستگاه دولتی و «اصلاح رژیم از درون» معتقد بودند مانند:خلیل ملکی، داریوش همایون، عنایت الله رضا، پرویز نیکخواه، مهدی بهار (نویسندۀ «میراث خوار استعمار»)،فیروز توفیق، هوشنگ وزیری،حمید عنایت، پرویز اوصیا ، چنگیز پهلوان، محمد عاصمی،هوشنگ منتصری، کوروش لاشائی و خصوصاً فرزانه‌ای مانند فیروز شیروانلو. شیروانلو پس از جریان سوء قصد به شاه در کاخ مرمر و آگاهی و شناخت نزدیک از تحولات اجتماعی و توسعۀ صنعتی ایران، با کمک به سازماندهی و گسترشِ « کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» یا با تشکیل فرهنگسرای نیاوران و ترجمۀ «ضرورت هنر در روند تکامل اجتماعی» (اثر ارنست فیشر) فضای نوینی در عرصۀ فرهنگی ایران بوجود آورده بود که تأثیرات مثبت آن بر هیچ هنرمند و نویسنده‌ای پوشیده نیست … پس از گذشت نیم قرن، امروز باید کلاه از سر برداریم و به آنان ادای احترام کنیم.
در آن دوران باورِ نادرستی جریان داشت مبنی بر اینکه:«روشنفکران بر حکومت هستند نه با حکومت». این باورِ نادرست -که «آیزایا برلین» آن را «مفهوم روسیِ روشنفکر» نامیده – چنان تأثیری در جامعۀ ایران داشت که تا انقلاب اسلامی ادامه داشت. اعتقاد به اینکه: «روشنفکران بر حکومت هستند نه با حکومت» تأثیر دیگری نیز داشت و آن انکارِ شخصیّت‌های برجسته‌ای مانند دکتر پرویز ناتل خانلری، دکتر احسان یارشاطر، سید حسن تقی زاده، محمدعلی فروغی، علی اصغر حکمت و دیگران بود. با چنان باور نادرستی بود که اتومبیل پیکان دکتر خانلری را در دانشگاه تهران به آتش کشیده بودند به این «جُرم» که او وزیر فرهنگ شاه بود؛ به قول صدرالدین الهی: «مردی در ارتفاعِ بلعمی، ابونصر کُندُری، صاحب بن عَبّاد، خواجه نظام‌الملک طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی و قائم مقام فراهانی. وزیری دبیر و دبیری بزرگ» [۴]
خانلری، علاوه بر انتشار مجلۀ «سخن»، بنیانگذار «بنیاد فرهنگ ایران» بود که صدها کتاب در بارۀ تاریخ و فرهنگ ایران منتشر کرده بود. او طرّاح «سازمان پیکار با بیسوادی» و تشکیل سپاه دانش بود؛ «مردی که مدرسه را به روستاهای ایران بُرده بود».
روشنفکران ما -در آن سال ها- حتّی با جشن هنر شیراز، جشنوارۀ توس، بنیاد فرهنگ ایران، تالار رودکی و فرهنگسرای نیاوران میانه‌ای نداشتند. در واقع ، هرچه از «بالا» می‌آمد، «بو» می‌داد و اشرافی، بورژوائی یا «لانۀ فساد» تلقّی می‌شد؛ تلقّی جلال آل احمد از اصلاحات اجتماعی شاه(خصوصاً آزادی زنان) یا تلقّی دکتر براهنی از «کاخ جوانان» تبلوری از آن اعتقاد بود.
کاخ جوانان در ۴ آبان ۱۳۴۵ به دست شاه افتتاح شده بود و هدف از ایجاد آن ارتقای سطح فرهنگی و هنری و ورزشی جوانان بود. شعبۀ مرکزی کاخ جوانان در تهران روبروی حسینیّۀ ارشاد قرار داشت و «در بنای آن؛ کتابخانه، سینما، کافه تریا، اتاق‌های شطرنج، موسیقی و بیلیارد تعبیه شده بود. تالار اجتماعات آن گنجایش ۳۵۰ نفر را داشت و هر روز برنامه‌هایی از قبیل نمایش فیلم، تئاتر، کنسرت و سخنرانی در آن به اجرا درمی‌آمد»، ولی در نظر کسانی مانند آل احمد و براهنی«کاخ جوانان»مکانی مشکوک و «لانۀ فساد» بود. با چنان باوری، در خرداد ماه ۱۳۴۶ براهنی به «کاخ جوانان» رفت و کوشید جلسۀ شعرخوانی نادر نادرپور، فریدون مشیری، سیاوش کسرائی و هوشنگ ابتهاج را برهم زده تا به قول خود «مربّع مرگ و سنگر پوشالی» را تسخیر کند!.
شاید عمل براهنی از منظرِ «جدالِ سُنّت و تجدّد» می‌توانست قابل درک باشد همچنانکه سال ها پیش از او،احمد شاملو«حمیدیِ شاعر را بر دارِ شعر خویش،آونگ کرده بود»، امّا «مقاصدِ شرارت آمیزِ پنهان» به عقاید و اقدامات براهنی رنگ دیگری می داد. ۴۵ سال بعد،او در یادآوری آن ماجرا به ماهنامۀ تجربه (دی ۱۳۹۱) گفت:
– «کاخ جوانان روبه‌روی سازمان امنیّت در خیابان شمیران قرار داشت. کاخ جوانان جایی بود که دولت برای جلب اشخاص به سمت خودش راه انداخته بود و چند نفر از اینها که گربۀ مرتضی علی بودند[یعنی نادر پور، فریدون مشیری، سیاوش کسرائی و هوشنگ ابتهاج]رفته بودند آنجا. من در آن زمان که استادیار دانشگاه بودم به همراه تعداد خیلی زیادی از جوان‌ترها پا شدیم رفتیم آنجا و به اینها اعتراض کردیم و گفتیم: شما آمده‌اید در این مکان- نگفتیم سازمان امنیّت– چه کار می‌کنید؟ شعر فارسی را به چه مناسبت اینجا کشانده‌اید؟!».
دکتر براهنی در سال ۵۳ به خاطر مقالۀ تندی که بدون مجوّز به پایان کتاب«تاریخ مذکّر» افزوده بود،دستگیر شد ولی پس از ۱۰۲ روز با پیشنهاد فرح پهلوی و اعتراض نهادهای بین المللی آزاد گردید و به آمریکا رفت. اسدالله عَلَم ۶ مهرماه ۱۳۵۴ -با لحنی کنایه آمیز نسبت به فرح پهلوی-ضمن اشاره به مقالات تُندِ براهنی در مطبوعات آمریکا-می‌نویسد:
– «علیاحضرت شهبانو از شاهنشاه خواستند این شخص[براهنی]را آزاد کنند. او هم آزاد شد و این، نتیجۀ آن است».
با توجه به اِشراف براهنی به زبان و ادبیّات انگلیسی، فعالیّت‌هایش علیه شاه در رسانه‌ها و محافل روشنفکری آمریکا بسیار تأثیر داشت و موجب نگرانی شاه شده بود .مقارن حضور براهنی در «کمیسیون حقوق بشر سنای آمریکا» جهت ادای شهادت مبنی بر «وجود شکنجه در زندان‌های ایران»، عَلم در یادداشت های ۱۴ اردیبهشت و ۱۱ شهریور ۱۳۵۵ می نویسد که به خواستِ شاه دکتر احسان یارشاطر نامه‌ای به نام و امضای خود به کمیسیون حقوق بشر سنای آمریکا ارسال نمود و ادعاهای براهنی را تکذیب کرد. انتخاب دکتر یارشاطر از طرف شاه شاید به خاطر موقعیّت و نفوذ یارشاطر در دانشگاه کلمبیا بود. او در سال ۱۳۵۳/ ۱۹۷۴ دفتر «دانشنامۀ ایرانیکا» را در مرکز ایرانشناسی دانشگاه کلمبیا ایجاد کرده بود و شگفتا که یکی از سخنرانی‌های تند براهنی علیه شاه در همین دانشگاه صورت گرفته بود.

استاد یارشاطر، ایرانشناسی فرهیخته و فروتن بود که مانند محمد علی فروغی فضل و فضیلت را با هم داشت. مردی از تبار روشنفکران دوران رضا شاه که «خدمت به میهن» در سرشت و سُنّت‌شان بود.نوجوئی و مدرنیسم ادبی یارشاطر در دهۀ۵۰ باعث شده بود تا وی با همکاری کریم امامی، نجف دریا بندری و ابوالحسن نجفی فصلنامۀ «کتاب امروز» را منتشر کند. این مجله نخستین مجلۀ تخصّصیِ نقد و بررسی کتاب بود. یارشاطر در همۀ دوران زندگی پُربار خود «یارِ شاطرِ فرهنگ ایران» بود. او بود که نام «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را پیشنهاد کرده بود و به همّت او در «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» حدود ۵۰۰ کتاب در حوزۀ تاریخ و ادبیّات و فرهنگ ایران منتشر شده بود. یارشاطر سرانجام با «دانشنامۀ ایرانیکا»، شاهنامۀ فرهنگ و تاریخ و تمدّن ایران را منتشر ساخت. با این کارنامه، نظر یارشاطر در ترسیم چهرۀ دکتر براهنی می‌تواند منصفانه باشد:
– «… بودند کسانی که جز حمله کردن به دیگران و فرو باریدنِ آتشِ غضب خود بر سرِ نوشته‌های دیگران، راهی نمی‌شناختند و هیچ وقت هم تغییر نکردند و آدم فکر می‌کرد اینها اگر استعداد و وقت خودشان را به تولید کار مفید و بی ‌غرض می‌سپردند، چقدر برای کار خودشان بهتر بود. ولی در وجودشان خشم و کینه‌ای بود که نمی‌گذاشت، و هنوز هم نمی‌گذارد. یک نمونهٔ این‌ها که من هم برای همکاری از او دعوت کردم چون درک خوبی از متن داشت، رضا براهنی بود که در تمام عمر ظرفیت‌های خودش را فدای خشم درونی‌اش کرد»[۵]
مقاله‌ها و مصاحبه‌های براهنی در آمریکا همزمان با مناقشات نفتی شاه با دولت آمریکا بود؛ مناقشاتی که از ۱۳۵۳ شروع شده بود و در سال ۱۳۵۵ به مراحل حسّاسی رسیده بود آنچنانکه جرالد فورد، رئیس جمهور آمریکا، در نامۀ تندی (به تاریخ ۷ آبان۱۳۵۵=۲۹ اکتبر۱۹۷۶) به شاه هشدار داد و نوشت:
– «صبرش در برابر رفتار پرخاشگرانۀ شاه تمام شده است…».
شاه به تاریخ ۱ نوامبر ۱۹۷۶ =۱۰آبان ۱۳۵۵در پاسخ تندی به نامۀ جرالد فورد تأکید کرد:
– «هیچ کس نمی‌تواند چیزی را به ما تحمیل کند، هیچ کس نمی‌تواند به نشانۀ تهدید انگشت‌اش را به سوی ما بگرداند، چون ما نیز انگشت خود را به سوی او خواهیم گرداند».
شاه با لحنی تهدید آمیز در پایانِ نامه‌اش به رئیس جمهور آمریکا نوشت:
– «اگر وجود ایرانی خوشبخت و به لحاظ نظامی مقتدر مخالفانی در کنگره و دیگر کانون‌های قدرت[در آمریکا] دارد، منابع فراوان دیگری برای تأمین نیازهای ما وجود دارد و زندگی ما در دست آنها نیست… هیچ چیز بیش از لحنِ تهدیدآمیزِ کانون‌های خاص قدرت و شیوه‌های پدرمآبانه واکنش ما را تحریک نمی‌کند» [۶]
اینگونه سخنان تند ، دشمنان شاه در کاخ سفید را مصمّم ساخت تا برای راحت شدن از دستِ این «یاغی» و «شرِّ مطلق»، سرنگونی شاه را در دستورِ کارِ خود قرار دهند. سردمدارِ این طرح شیطانی «ویلیام سایمون» (وزیر دارائی و سلطان انرژی در دولت‌های نیکسون و فورد) بود که همراه با «دونالد رامسفلد» (یکی از سردمداران بعدی حملۀ آمریکا به عراق در سال۲۰۰۳) با کمپانی‌های نفتی و عربستان سعودی پیوند داشت. شاه در پاسخ به تاریخ ضمن اینکه تاریخ امپراطوری عظیم نفتی را «تاریخ غیرانسانی» می نامد، تأکید می کند:
– «از ۱۳۳۷که شکیبائی من در برابر تحمیلات و سوء استفاده‌های شرکت‌های بزرگ نفت-واقعاً-بپایان رسید و ما در مقامی بودیم که می‌توانستیم با آنان -جدّاً-به مقابله بپردازیم، اندک اندک حوادث و وقایعی غریب و شگفت انگیز وقوع یافت…به محض اینکه ایران حاکمیّت مطلق ثروت‌های زمینی خود را بدست آورد، بعضی از وسایل ارتباط جمعیِ دنیا مبارزه‌ای وسیع علیه کشور ما آغاز کردند و مرا پادشاهی مُستبد خواندند».
در چنان فضائی از توطئه وُ تهدید وُ تبلیغ، ادعاهای براهنی در رسانه های آمریکا مبنی بر وجود ۲۷۰ هزار زندانی سیاسی در ایران که «زیر شکنجه‌های هولناکِ مأموران ساواک، ناخن‌های‌شان را بیرون می‌کشند. جلوی شوهر‌ها یا پدرها، به زنان تجاوز می‌کنند و به کودکان سیلی می‌زنند.» افکار عمومی آمریکا را علیه شاه برانگیخت.انتشار کتاب«آدمخوران تاجدار»(نیویورک1356)نیز برآن کارزار بی شکوه افزوده بود و لذا، در آبان ۱۳۵۶ وقتی شاه به آمریکا سفر کرد، همۀ شرایط برای « استقبال چماقداران از شاه» آماده بود.
در این سال‌های زوال، «عُمر قرونی بر ما گذشته است». بنابراین، لازم است تا با وجدانی بیدار به گذشته بنگریم و با نقدِ اندیشه ها و عمکرد‌های خود به غنای حافظۀ تاریخی جامعه کمک کنیم و از این طریق، چراغی فراراهِ آیندگان بگذاریم. از این رو در مقدّمۀ «برخی منظره ها و مناظره ها…» گفته‌ ام:
-« اگر می‌خواهیم که آیندۀ دموکراسی و جامعۀ مدنی در ایران به گذشتۀ پـُر اشتباهِ بسیاری از رهبران سیاسی و روشنفکران نبازد، باید شجاعانه و بی پروا به چهرۀ حقیقت تلخ بنگریم و از آن، چیزها بیاموزیم؛ به این امید که از بازتولید و تکرار ايدئولوژی های خِرَد گريز و تجدّد ستيز جلوگيری گردد»…این مقاله و مقالۀ دیگر پاسخی به این ضرورت و امید است.

https://mirfetros.com
ali@mirfetros.com

[۱] – دیدگاه‌ها، علی میرفطروس در گفتگو با بهروز رفیعی، نشر عصر جدید، سوئد، ۱۹۹۳، ص۸

[۲] – کارنامۀ سه ساله، انتشارات زمان، تهران، ۱۳۵۳، ص۹۸.

[۳] – اکبر گنجی در همین باره گفته است:
– «ما دروغ می‌گفتیم، ما به دروغ می‌گفتیم حکومت شاه ۱۵۰ هزار زندانی سیاسی دارد و این دروغ بود، و امروز باید بابت این دروغ، یعنی خودمان و همه کسانی که این دروغ را گفته‌اند باید خودشان را نقد بکنند. ما به دروغ می‌گفتیم حکومت شاه صمد بهرنگی را کشت، ما به دروغ گفتیم حکومت شاه صادق هدایت را کشت، ‌ ما به دروغ می‌گفتیم حکومت شاه دکتر شریعتی را کشت. همۀ این دروغ‌ها را گفته‌ایم، آگاهانه هم گفته‌ایم. اینها باید نقد بشود. کسی که با روش دروغ بخواهد پیروز بشود، بعد هم که به قدرت برسد، دروغ می‌گوید، ‌ برای نگهداشتن قدرت دروغ‌های وسیع‌تر و بزرگ تری می‌گوید. این روش‌ها باید نقد بشود. روش مهم است».

[۴] – براهنی در شعر «مرگ شاعر» از دکتر پرویزخانلری به عنوان «للۀ مادرزادِ نطفۀ ولدالزنای شاه و شهبانو» یاد کرده است!.سال ها پیش در جلسۀ «کانون نویسندگان ایران در تبعید» (پاریس) وقتی نویسنده و شاعری انقلابی، خانلری را «مأمور سانسور رژیم شاه» نامید، گفتم: «یکی از افتخارات رژیم شاه این است که شخصیّتی مانند ناتل خانلری وزیر فرهنگش بود نه آدم مرتجعی مانند آل احمد»… و به اعتراض از کانون نویسندگان استعفاء دادم. نگاه کنید به: برخی منظره‌ها و مناظره‌های فکری در ایران امروز، علی میرفطروس، چاپ دوم، نشر فرهنگ، کانادا، ۲۰۰۵، ص۱۹۳

[۵] – احسان یارشاطر در گفتگو با ماندانا زندیان، شرکت کتاب، لس آنجلس، ۱۳۹۵ = ۲۰۱۶، ص ۱۲۹.

[۶] – برای منابع این روایت‌ها نگاه کنید به پژوهشِ درخشان پروفسور اندرو اسکات کوپر در مقالۀ زیر:

https://mirfetros.com/fa/?p=17214

This comment was minimized by the moderator on the site

احمدی‌نژاد: پوتین مرتکب کار شیطانی شد/ چرا باید به نام انقلاب برویم کنار قدرت های فاسد جهانی بایستیم!؟

احمدی نژاد گفت: وقتی بپذیریم که به یک بهانه ای می تواند به یک کشور حمله کند، فردا به همان بهانه به تو هم حمله می کند. دیگر نمی توانی بگویی چرا حمله کرد!؟

همین جنگی که روسیه به راه انداخت را ببینید؛ روس ها می گویند این ها روس هستند و ما باید از آنها دفاع کنیم. یعنی یک نگاه نژادی و قبیله ای وجود دارد. این کار شیطان است.

This comment was minimized by the moderator on the site

فارین پالیسی

استراتژی کلان ایالات متحده پس از اوکراین


هفت متفکر در مورد اینکه جنگ چگونه سیاست خارجی ایالات متحده را تغییر خواهد داد.

https://foreignpolicy.com/2022/03/21/us-geopolitics-security-strategy-war-russia-ukraine-china-indo-pacific-europe/

تهاجم روسیه به اوکراین نزدیک به یک ماه از عمرش می گذرد و اگر آن را یک تغییر در دورانی بنامیم، مثل یک کلیشه به نظر می رسد. این اولین جنگ تجاوزکارانه همه جانبه در اروپا از سال 1945 است. به نظر می رسد چین در حال نزدیک شدن به روسیه شده است. ایالات متحده و متحدانش در دهه‌ها به این اندازه متحد نشده‌اند و حتی آلمان نیز بیدار و نیاز به مسلح شدن است.

شوک جنگ، دولت بایدن را به تکاپو انداخت تا طرح امنیت ملی خود را بازنویسی کند. استراتژی دفاع ملی وزارت دفاع ایالات متحده، که رویکرد ایالات متحده در قبال چالش های امنیتی بلندمدت را بیان می کند، در ابتدا قرار بود در ماه فوریه ارائه شود. اکنون تا اطلاع ثانوی به تعویق افتاده است. هنگامی که نسخه اصلاح شده مهم ترین سند امنیتی واشنگتن منتشر شود، باید واقعیت های جدیدی را منعکس کند: تجاوز روسیه اساساً امنیت اروپا را به گونه ای تغییر داده است که با طولانی شدن جنگ هنوز نامشخص و حداقل به دلیل عدم اطمینان در مورد میزان آن است . این درگیری پکن را به مسکو نزدیکتر می کند. علاوه بر این، واکنش غرب از جمله یک جنگ اقتصادی بی‌سابقه به طور ناگهانی به استراتژیست‌های سیاست خارجی ابزار بزرگ‌تری داده است تا از آن‌ها برای چالش‌های آینده استفاده کنند.

جنگ ؛ چگونه استراتژی کلان ایالات متحده را که تا یک ماه پیش تقریباً به طور کامل بر چین و اقیانوس هند و اقیانوس آرام متمرکز بود، تغییر خواهد داد؟ ما از هفت متفکر برجسته سیاست خارجی خواستیم که نظر بدهند.

برای بیش از یک قرن، استراتژی کلان ایالات متحده بر کمک به حفظ موازنه های مطلوب قدرت در اروپا، آسیای شرقی و تا حدی کمتر در خلیج فارس متمرکز بوده است. ظهور چین بزرگترین چالش بلندمدت برای توانایی ایالات متحده برای حفظ این ساختارهای مطلوب قدرت است و تهاجم وحشیانه روسیه به اوکراین این واقعیت را تغییر نمی دهد. با نگاهی به آینده، دولت بایدن نباید اجازه دهد وقایع تکان دهنده در اروپا، آن را از وظیفه بزرگتر بازسازی قدرت در داخل و ایجاد تعادل قدرت چین در خارج منحرف کند.

با درک درست، جنگ در اوکراین نشان می دهد که مسئولیت بیشتر اروپا برای امنیت خود نه تنها مطلوب، بلکه امکان پذیر است. این جنگ زنگ خطری برای اروپایی‌هایی بود که معتقد بودند جنگ در مقیاس بزرگ در قاره‌شان به دلیل هنجارهای ضد برتری ، نهادهای بین‌المللی، وابستگی متقابل اقتصادی و تضمین‌های امنیتی ایالات متحده غیرممکن شده است. اقدامات روسیه یادآور اقدام وحشیانه ای است که قدرت سخت هنوز حیاتی است و نقش اروپا به عنوان یک " قدرت غیرنظامی " کافی نیست. دولت‌ها از لندن تا هلسینکی به شدت واکنش نشان داده‌اند و پیش‌بینی‌ها مبنی بر «ناهنجاری استراتژیک» در اروپا را تکذیب کرده‌اند. واکنش موثر قاره یک تهدید مشترک را جلوگیری می کند. به نظر می رسد حتی آلمان صلح طلب و پست مدرن نیز این نکته را دریافت کرده است.

این جنگ همچنین کمبودهای نظامی روسیه را آشکار کرده است. با وجود ماه‌ها برنامه‌ریزی و آماده‌سازی، تهاجم روسیه به اوکراین بسیار ضعیف‌تر ظاهر شد و برای ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، یک شکست شرم‌آور بود. مهم نیست که او چه امیدی داشته باشد، اکنون آشکار است که روسیه به همین سادگی ؛ آنقدر قوی نیست که امپراتوری سابق خود را احیا کند و با مسلح شدن مجدد اروپا از این موقعیت هم کمتر خواهد شد.

بنا بر این، حتی اگر تاکتیک‌های وحشیانه و تعداد برتر روسیه در نهایت اوکراین را مجبور به تسلیم کند، قدرت مسکو به کاهش خود ادامه خواهد داد. تا زمانی که پوتین در قدرت باقی بماند، نه اروپا و نه ایالات متحده به تجارت معمول با روسیه باز نمی‌گردند و تحریم‌های فعلی اقتصاد آسیب دیده روسیه را برای سال‌های آینده تحت فشار قرار خواهد داد.
حمایت از یک رژیم دست نشانده در کیف، روسیه را مجبور می کند تا تعداد زیادی از سربازان ناراضی را در خاک اوکراین نگه دارد و با همان شورش سرسختی روبرو شود که معمولاً ارتش های اشغالگر با آن مواجه می شوند. و سرباز روسی که برای پلیس اوکراین سرکش مستقر می شود، دیگر نمی توان او را برای حمله به دیگران استفاده کرد.

نکته اصلی این است که اروپا می تواند به تنهایی از عهده تهدید آینده روسیه برآید. اعضای اروپایی ناتو همیشه دارای پتانسیل قدرت نهفته هستند و توان بسیار بیشتر از تهدیدی از شرق خود دارند . آنها با هم تقریباً چهار برابر روسیه جمعیت و بیش از 10 برابر تولید ناخالص داخلی آن دارند. حتی قبل از جنگ، اعضای اروپایی ناتو سالانه سه تا چهار برابر بیشتر از روسیه برای دفاع خود هزینه می کردند. با آشکار شدن توانایی های واقعی روسیه، باید اعتماد به توانایی اروپا برای دفاع از خود به میزان قابل توجهی افزایش یابد.

به این دلایل، جنگ در اوکراین یک لحظه ایده‌آل برای حرکت به سمت تقسیم کار جدید بین ایالات متحده و متحدان اروپایی‌اش است .جایی که ایالات متحده توجه خود را به آسیا معطوف می‌کند و شرکای اروپایی‌اش مسئولیت اصلی دفاع خود را بر عهده می‌گیرند. ایالات متحده باید مخالفت دیرینه خود با استقلال استراتژیک اروپا را کنار بگذارد و فعالانه به شرکای خود کمک کند تا نیروهای خود را مدرن کنند. فرمانده عالی متحد بعدی ناتو باید یک ژنرال اروپایی باشد و رهبران ایالات متحده باید نقش خود را در ناتو نه به عنوان اولین واکنش، بلکه به عنوان مدافعان آخرین راه حل ببینند.

سپردن امنیت اروپا به اروپایی ها باید به تدریج انجام شود. وضعیت در اوکراین هنوز حل نشده است و توان دفاعی اروپا نمی تواند یک شبه احیا شود. در درازمدت، ایالات متحده، ناتو و اتحادیه اروپا نیز باید تلاش کنند تا نظم امنیتی اروپا را ایجاد کنند که روسیه را مستثنی نکند .هم برای تقویت ثبات در اروپا و هم برای دور کردن مسکو از وابستگی فزاینده اش به چین لازم است . این تحول باید در انتظار رهبری جدید در مسکو باشد اما باید یک هدف بلندمدت باشد.

ادامه در

https://foreignpolicy.com/2022/03/21/us-geopolitics-security-strategy-war-russia-ukraine-china-indo-pacific-europe/

This comment was minimized by the moderator on the site

حذف قوانین ایران برای کمک به اقتصاد روسیه

هیات وزیران در ۴ اسفند امسال (۱۴۰۰ شمسی) کلیه مصوبات در بازه زمانی بهمن ۱۲۸۸ تا اسفند ۱۲۹۹ را باطل کرده. این قوانین حذف شده، مصوبه‌‌هایی بوده‌اند که برای رابطه اقتصادی ایران و روسیه را تعیین تکلیف می‌کرده‌اند.

وکیل دادگستری و پژوهشگر امور حقوقی، امیر رئیسیان، در صفحه توییتر خود این تصمیم هیئت وزیران را اطلاع‌رسانی کرده و این سوال را پیش کشیده که «چه ضرورتی وجود داشت که هیات وزیران در مورد این مصوبات تصمیم‌گیری کند؟» و چطور چنین مساله‌ای در دستور کار جلسه هیئت وزیران قرار گرفته و به بررسی مجدد این مصوبات نسخ شده وقتی اختصاص یافته است؟ رئیسیان در ادامه این احتمال را مطرح کرده که معمولا در چنین اقدامات غیر ضروری، منافعی برای اشخاص، گروه‌ها یا دولت‌هایی نهفته است و مساله را اینگونه شکافته است:

۳ هزار و ۹۸۳ مصوبه در جلسه هیات وزیران باطل شده است که در ردیف ۵ آن خرید کالا از روسیه موقوف شده بود – که باطل شده است. همچنین، در ردیف ۲۲۴۵ صادرات کالاهای مورد نیاز مملکت به روسیه ممنوع بود – که با مصوبه هیات وزیران در ۴ اسفند ۱۴۰۰، این ممنوعیت برداشته شده و در حقیقت صادرات اقلام مورد نیاز کشور به روسیه آزاد شده است.

این وکیل دادگستری تاکید کرده که پیرایش مقررات قدیمی، تنقیح، از سال ۱۳۸۹ آغاز شده  اصولا الزام قانونی محسوب می‌شود. اما «چطور وقتی پیشنهادات تنقیحی که معاونت حقوقی رئیس‌جمهور ارائه می‌دهد ماه‌ها خاک می‌خورد اما این پیشنهاد ۱۰ روزه تصویب می‌شود؟»

او با اشاره به قحطی جنگ جهانی اول یادآوری کرده که صادرات کالاهای ضروری در اوج بحران‌های سال‌های ۱۲۹۷ممنوع شد. حال می‌بینیم که یک قرن بعد، رئیس جمهور ۲۹ دی‌ماه ۱۴۰۰ از سفر خود به روسیه بازمی‌گردد و تقریبا سه هفته بعد از آن (۲۴ بهمن) پیشنهاد نسخ این مقررات از معاونت حقوقی به دولت داده شد و ۴ اسفندماه، هیات وزیران مصوبات را نسخ (بی‌اثر) می‌کند و نهایتا جنگ اوکراین در پنجم اسفند شروع می‌شود.

با اطلاعاتی که رشته‌توییت این حقوقدان در اختیار خواننده می‌گذارد و با توجه تحریم‌های اقتصادی سخت غرب علیه روسیه، به نظر می‌رسد که صادرات کالاهای کمیاب در ایران و باز کردن درهای تجاری کشور به کالاهای روسی به معنی قبول کردن آسیب به اقتصاد تحریم زده ایران برای کمک به روسیه است.

در شرایطی که اقتصاد ایران در شرف ویرانی است اعمال هزینه‌های اضافی به جامعه و مردم برای جاه‌طلبی‌های هیات حاکمه روسیه چه معنایی دارد؟/ میدان

eskannews.com

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام و درود
درس‌های دو هفته اول جنگ اوکراین
فقط در این چند روز جنگ و تهاجم روسیه به اکراین، پنجاه درصد ارزش پول روسیه دراقتصاد جهانی افت کرد و ازدست رفت و مسکو میلیاردها دلار قرارداد با دیگر کشورها را هم از دست داد و به خاطر قطع شبکه سوئیفت بانکی صدها میلیارد دلار پول نقد روسیه هم بلوکه شد که حداقل تا اینجا چند صد میلیارد دلار به روسیه ضرر زده است.
ضمنا درازای بلوکه شدن ده‌ها میلیارد دلار دارایی روسیه، دهها هزار روسی بیکار شدند و مردم در صف عابر بانک‌ها در حال جمع آوری اسکناس هستند.
پوتین اعلام کرد خروج بیش از ده هزار دلار ممنوع است این یعنی اقتصاد روسیه به شدت به همان دلارهای نقدی موجود در کشور وابسته است.
مجمع عمومی سازمان ملل با اکثریت قاطع، روسیه را محکوم کرد و چهل کشور در دادگاه بین المللی علیه مسکو شکایت کردند که پرونده‌ی به جریان افتاده، باعث خواهد شد با رای دادگاه دارایی‌های روسیه به نفع اوکراین توقیف شود.
نکته جالب ماجرا اینجاست که بزرگترین لطمه را شرکت‌های نفتی و گازی دولتی روسیه متحمل شدند و هر یک دهها میلیارد ضرر کردند و نفت و گاز روسیه با اعمال تحریم از بازار رقابت جهانی حذف شد. ضمنا مهم‌ترین قرارداد تاریخ روسیه یعنی خط لوله گازی به اروپا، بر باد رفت. یعنی مهمترین منبع در آمدی روسیه برای همیشه نابود شد.
همین بلا بر سر صنایع فلزی روسیه و بخش های کشاورزی و کلیدی درآمد اقتصادی این کشور هم آمده است و به لطف تصمیم نابخردانه پوتین، دولت روسیه از صدها میلیارد دلار درآمد محروم شده است.
ضمنا روسیه از تمام رقابت‌های ورزشی اخراج شد که این برای اولین بار در دنیا اتفاق افتاده است و برای اولين بار هم مقامات روسی را به آمریکا برای شرکت در جلسه عمومی سازمان ملل راه ندادند.
این فقط بخشی از ماجرا است البته هنوز باید منتظر باشیم تا قسمت‌های جالبتر از راه برسند
آقای پوتین گویا هنوز سرخوش است تا صبح دولتش بدمد.
در اوکراین که تا به حال چند هزار کشته داده و چند میلیارد دلار هم تجهیزات نظامی از دست داده تازه اگر موفق شود کل اوکراین را هم بگیرد با یک جمعیت چند میلیونی طرف می‌شود و دهها هزار مبارز داوطلب که از خارج اوکراین برای کشتن سربازان روسی درحال واردشدن به اوکراین هستند و بنابراخبار رسیده همین الان هشتاد هزار نفر پشت مرزهای اوکراین در حال ورود هستند و سیل تجهیزات نظامی و پول به سمت اوکراین روان شده است.
علی‌رغم بمبارانها به نظر می‌رسد جنگ واقعی هنوز شروع نشده. درست است که زمین این جنگ در حال حاضر محدود به خاک اوکراین است ولی میدان واقعی جنگ علیه پوتین سراسر جهان را فراگرفته است.
خبرهایی می‌رسد که سربازان روسیه هم حاضر به نبرد نیستند و به محض درگیری خود را تسلیم می‌کنند.
پوتین بدجور در باتلاق گیر کرده است. اگر آمریکا دهها سال زحمت می‌کشید نمی‌توانست به این میزان به روسیه لطمه بزند و نمی‌توانست تا این حد روسیه را در افکارعمومی بد جلوه داده و به انزوا بکشاند و به اقتصاد روسیه خسارت بزند.
حامیان غرب می‌گویند
آقای پوتین متشکریم بخاطر این همه بی‌عقلی
درست است که می‌گویند دیکتاتورها در آخر عمرشان دیوانه و احمق می‌شوند. ما هم منتظر می‌مانیم تا آینده او و میراث‌ش را تماشا کنیم برای عبرت خود
تا حجت بر همه متکبران، تمام
و وعده خدا محقق گردد.

This comment was minimized by the moderator on the site

سفیر روسیه به رسانه های ایرانی دستور داد!
سفیر روسیه درتهران: در بحث اوکراین از همان عملیات ویژه روسیه استفاده کنید
یعنی ایشان می فرمایند مردم اوکراین را شورشیان اوکراینی و یا نازی های اوکراینی خطاب کنیم
علی مطهری: در کتابهای درسی حقایق به ضرر روسیه را حذف کرده اند.

یعنی وابستگی سیاسی مملکت به حدی رسیده که برای احمد شاه قاجار هم قفل بود. وزیر امور خارجه روسیه می گه منافع روسیه باید در برجام حفظ بشه چند روز بعد سخنگوی وزارت خارجه ایران می گه منافع روسیه باید حفظ بشه الان هم رهبر بزرگ انقلاب فرمودند اصلا نباید جلو آمریکایی ها کوتاه اومد برای رفع تحریم یعنی اینا بدون روسیه اجازه ندارن منوی ناهار هفتگی وزارت خارجه رو عوض کنن

This comment was minimized by the moderator on the site

سفیر روسیه به رسانه های ایرانی دستور داد!
سفیر روسیه درتهران: در بحث اوکراین از همان عملیات ویژه روسیه استفاده کنید
یعنی ایشان می فرمایند مردم اوکراین را شورشیان اوکراینی و یا نازی های اوکراینی خطاب کنیم
علی مطهری: در کتابهای درسی حقایق به ضرر روسیه را حذف کرده اند.

یعنی وابستگی سیاسی مملکت به حدی رسیده که برای احمد شاه قاجار هم قفل بود. وزیر امور خارجه روسیه می گه منافع روسیه باید در برجام حفظ بشه چند روز بعد سخنگوی وزارت خارجه ایران می گه منافع روسیه باید حفظ بشه الان هم رهبر بزرگ انقلاب فرمودند اصلا نباید جلو آمریکایی ها کوتاه اومد برای رفع تحریم یعنی اینا بدون روسیه اجازه ندارن منوی ناهار هفتگی وزارت خارجه رو عوض کنن

This comment was minimized by the moderator on the site

شکل گیری نظم نوین وضرورت طراحی سازوکارهای مورد نیاز
جنگ اوکراین ثابت نمود دست ابر قدرت غرب از هرگونه تمهید و برگ برنده ای خالیست

تلاش آمریکا درجهت ایجاد وحدت رویه با اروپا و تعدادی از مرتجعین منطقه به منظور اتخاذ تصمیم واحد در مقابل روسیه ، با شکست مواجه شده است

برخی ، هنوز در گذشته ها و قالبهای پیشین ذهنی باقی مانده و بر این باورند که دنیا برسرانگشتان غرب ، همچنان در چرخش و نوسان وتغییر و جابجایی میباشد
غافل از اینکه نظم نوینی در جهان در حال شکل گیریست که دنیای غرب را از کانون توجه و اثر گذاری بر مناسبات جهانی ، به حاشیه رانده است

تاریخ مصرف راهبردها وتدابیر استراتژیستهای غربی، به پایان رسیده ودوره شعبده بازی ، تردستی و حاکمیت دلقک ها سپری شده است

استرا تژیست های غربی در تقابل با نگاه ابر استراتژیک انقلاب اسلامی در حال غرق شدن در گرداب خود محوری و غوغاسالاری و سقوط به ورطه نابودی و اضمحلال قرار گرفته اند

در این دوران، راهبردهای مورد نیاز در پیشبرد منا سبات جهانی، با نگاه ابر استراتژیک انقلاب اسلامی ،فارغ از امواج هیجانی و نفسانی ، در قالب تحلیل های دقیق و قابل فهم و تدابیر و برنامه های ضروری ، گام به گام تبیین و تشریح میگردد

شکل گیری نظم نوین مستلزم طراحی سازو کارهای مورد نیاز در ابعاد و زمینه های مختلف میباشد

طراحی سازو کارها ی مختلف ، در ایجاد ارتباط مابین کشورها به منظور پیشبرد اهداف خرد و کلان بسیار ضروری و با اهمیت به نظر میرسد

از مهمترین ساز و کارها ، سازو کار مالی ، پولی ، و اقتصادی میباشد

در اولویت برنامه های مورد نیاز در شکل گیری نظم نوین ، برنامه ریزی به منظور حذف دلار از چرخه اقتصادی میباشد
در این راستا لازم است ارزهای دیگری در چرخه تبادل کالا وخدمات جایگزین دلار شوند تا نقش دلار در عرصه اقتصاد جهانی ،کاهش یافته و کم رنگ و بی اعتبار گردد

برای عملیاتی شدن این امر مهم ، ضروریست ، برنامه های منسجم و هماهنگی توسط کشورهای مختلف جهان با حضور و مشارکت اتاقهای فکر و هیئت های اندیشه ورز و جوانان انقلابی، تهیه گردد تا با ایجاد انسجام و یکپارچگی در مراودات اقتصادی ، بدون استفاده از دلار آمریکا ، چرخ اقتصاد کشور ها درمسیر پیشرفت و توسعه ، به حرکت خود ادامه دهد

با حذف دلار آخرین میخ بر تابوت آمریکا کوبیده خواهد شد زیرا در آمریکا این حجم از کالا وخدمات و ظرفیت اقتصادی برای باز گشت و هجوم‌ میلیاردها دلار پول بدون پشتوانه که توسط حکام آمریکا به چاپ رسیده وبه دنیا سرازیر شده است وجود ندارد .

سید حسین آستانه

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا روسیه به اوکراین حمله کرد؟

به همان دلیلی که درسال ۱۲۲۳ قمری،به ایران حمله کرد و گرجستان وتالش وگنجه وشروان وباکورا ازکشور ما جدا کرد.

به همان دلیلی که درسال ۱۲۴۱ قمری، با تجاوز به کشور، ایالات ایروان ونخجوان وبخش دیگر تالش راایران جدا کرد.

به همان دلیلی که پس از عدم پذیرش درخواست روسیه از طرف مجلس ایران مبنی بر اخراج مورگان شوستر، درسال ۱۲۹۰ به تبریز و رشت وانزلی حمله کرد و وهزاران نفر از مردم رشت وتبریز وانزلی را قتل عام کرد. وتا جنگ جهانی اول درتبریزماند وتعداد زیادی از آزادیخواهان را اعدام کرد‌.

به همان دلیل که درجنگ جهانی اول ، آذربایجان رااشغال کرد و فقر وفلاکت وبدبختی را برای مردم به ارمغان آورد.

به همان دلیل که درسال ۱۹۰۷ شمال ایران را منطقه نفوذ خود اعلام کرد.

به همان دلیل که درشهریور ۱۳۲۰ ودر جنگ جهانی دوم خاک ایران را اشغال کرد و با حمایت از حزب دموکرات آذربایجان ،قصد داشت آذربایجان را ایران جداکند و برای حمایت از نوکران خود درایران، تا مدتها پس از جنگ نیز ازایران خارج نشد.

به همان علت که درسال ۱۲۹۱ شمسی به بهانه سرکوب شورش، مسجد گوهر شاد وحرم اما رضا را به توپ بست وسربازان روس با ورود به حرم امام رضا اموال حرم را به غارت بردند.

به همان دلیل که با قلدری وبا استفاده از انفعال دولتمردان ما، بخش مهم وپر از منابع خزر را به خود اختصاص داده است.

به همان دلیل که ازبرگ پرونده هسته ایی ما ، برای باج گیری از غرب استفاده می کند.

روسیه روسیه است و در طول تاریخ منفعت طلب و افزون طلب و زیاده خواه وتوسعه طلب بوده است و برای رسیدن به مطامع خود براساس توصیه استالین عمل می کند که هدف وسیله را توجیه می کند.

فریدون آدمیت در کتاب اندیشه ی ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار در خصوص سیاست روس ها در ایران می نویسد: «روس دشمن مطلق ایران بود، دشمن استقلال و آزادی و ترقی و تمامیت ارضی ما بود. ما را ناتوان و عقب مانده می خواست که سیاست صرف متجاوزانه نظامی و استعمار اقتصادی خویش را پیش ببرد با هر نقشه اصلاح و تغییری سرستیزگی داشت گفته‌ی امیر کبیر را شنیدیم که در خیال، کنستیتیون داشت و مانع بزرگ او روسیان بودند

مهدی مطهرنیا می گوید:
«روسیه همواره تلاش کرده است از ایران به عنوان برگ برنده ای از کشورهای غربی خصوصا امریکااستفاده کند و به هیچ وجه در رئالیسم روسی خود در حوزه سیاست خارجی به ایران به عنوان شریک استراتژیک ننگریسته است.

رضا اله دادی

This comment was minimized by the moderator on the site

«ایران و جنگ اکراین»


حتی اگر همیشه با نظرات من مخالفید، این چند سطر را بدون پیشداوری بخوانید، پس از خواندن و تأمل وقت برای مخالفت بسیار است...

خطرهای جدیدی متوجه ایران است. برخلاف دوستان ملی‌گرا یا روس‌دوست که حملۀ روسیه به اکراین را به سود ایران می‌دانستند، از ابتدا هشدار می‌دادم که این جنگ به ضرر ماست و امروز نگرانی‌ام بیشتر شده است.

برداشت ایرانیان از توان روسیه درست نیست. روسیه گیر افتاده و وضعیتش دائم بدتر می‌شود. روسیه آن چیزی نیست که ما تصور می‌کنیم. بجز فصل پایانی جنگ جهانی دوم که روسیه با کمک‌های گستردۀ غرب موفق شد آلمانِ بی‌رمق را عقب براند، روسیه در ۱۲۰ سال اخیر در جنگ‌ها ضعیف عمل کرده است (تاریخ جنگ‌های روسیه از ابتدای قرن بیستم اصلاً افتخارآمیز نیست! شکست مفتضح در برابر ژاپن، شکست‌های پیاپی در برابر آلمان در جنگ جهانی اول و افتضاح جنگ ارتش سرخِ استالین در برابر فنلاند ــ جنگی که همه آن را فراموش کرده‌اند.)

روسیه نتوانست در اکراین به پیروز رعدآسا دست یابد. فکر نمی‌کرد چنین واکنش گسترده‌ای از سوی اروپا ببیند. افکار عمومی و جبهۀ سیاسی دولت‌ها به شدت علیه روسیه است. روسیه در بدترین دوگانه قرار گرفت: یا باید پا پس کشد و همین‌جا متوقف شود که در این صورت هیمنه‌اش فرومی‌ریزد و دستاورد ناچیزی خواهد داشت و اکراین هم احساس پیروزی می‌کند؛ یا باید حمام خون به راه اندازد و با ویران کردن کی‌یف بر بخش شرقی اکراین پیروز شود که این پیروزی نیز فاجعه‌ای در تاریخ روسیه خواهد بود و کم از یک شکست نخواهد داشت ــ و اصلاً بعید است بتواند کل اکراین را بگیرد. خطر شکاف در جامعۀ روسیه جدی است و جبهۀ ضدروسی اروپا هر روز راغب‌تر می‌شود روسیه را سر جایش بنشاند. اوضاع روسیه خوب نیست و بدتر این‌که روسیه تنهاست!

در چنین شرایطی روسیه روز‌به‌روز بیشتر تمایل می‌یابد جبهۀ جدیدی علیه غرب باز کند تا فشار را از روی خود کم کند. چین هوشیارتر از آن است که در چنین تله‌ای بیفتد. چین می‌داند کامیابی‌اش در تجارت است و محال است آن را فدای مناقشۀ تایوان کند (هر چند در زبان‌بازی و رتوریک چیز دیگری نشان دهد).

در این‌جا خوش‌ترین گزینه برای روسیه ایران است، به ویژه وقتی مدت‌هاست سطح تنش در خاورمیانه بالاست و بعید نیست نزاعی دربگیرد. هر گونه درگیری در خاورمیانه باعث پرواز قیمت نفت می‌شود و این همان چیزی است که فشار را بر غرب افزایش می‌دهد و لبخندی بر لبان روسیه می‌نشاند. خلیج‌فارس از چرخۀ تأمین انرژی خارج می‌شود و انرژی در جهان به مخاطره می‌افتد و اوضاع غرب سخت‌تر می‌شود. در چنین شرایطی، اسرائیلی هم هست که آماده است به بهانه‌ای به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کند (چنانکه در ابتدای جنگ ایران و عراق به تأسیسات هسته‌ایِ اُسیراک در عراق حمله کرد). اگر اسرائیل بخواهد چنین کند، بعید نیست روسیه به او چراغ سبز نشان دهد.

حتی اگر برجام به سرانجام برسد، بعید نیست روسیه بکوشد ایران را در خاورمیانه درگیر جنگ کند. طبعاً بدون برجام، بهانه‌ها برای درگیری به مراتب بیشتر خواهد بود. اگر قرار بوده باشد روزی روزگاری ایرانیان هوشیارتر از همیشه باشند، قطعاً امروز همان روز مباداست. پس از احیای برجام نیز این خطر بیخ گوش ایران می‌ماند و به درایت فراوانی نیاز است. از همۀ مقامات سیاسی و نظامی کشور عاجزانه خواهش دارم، بیش از همیشه هوشیار باشند. سرنوشت ایران و ایرانیان در گرو هوشمندی شماست...
مهدی تدینی

This comment was minimized by the moderator on the site

نگاه تحلیلگران جهان: "استالینیزاسیون روسیه"

ترجمه برای کانال و وبلاگ راهبرد: فاطمه لطفی

شماره جدید "اکونومیست" امروز با تیتر «استالینیزاسیون روسیه» منتشر شد که در آن، در مقاله‌ای با عنوان «دیکتاتوری ولادیمیر پوتین» نوشته است:

با گذشت زمان مشخص می‌شود که پوتین اشتباه فاجعه‌باری را مرتکب شده است. او خسارت جبران‌ناپذیری به اعتبار نیروی نظامی قوی روسیه وارد کرد، نیرویی که ثابت شد در برابر یک ارتش کوچکِ بدمسلح شده اما با انگیزه، بسیار بی‌عرضه است.

روسیه کوهی از تجهیزاتش را از دست داد و خساراتی که این کشور در عرض دو هفته بر خود وارد کرد، به اندازه خسارتی بود که آمریکا از زمان تهاجم به عراق در سال۲۰۰۳ متحمل شده است. 

پوتین تحریم‌های خانمان‌براندازی را هم برای کشورش به ارمغان آورد. بانک مرکزی این کشور قادر به دسترسی به منابع مالی خود برای حمایت از سیستم بانکی نیست تا بتواند روبل را به ثبات برساند.

برندهای معتبر جهانی مثل آکیا و کوکاکولا خدمات خود در این کشور را متوقف کردند. بسیاری از کالا‌ها سهمیه‌بندی شده است. صادرکنندگان غربی از صادرات خیلی از کالاها به این کشور سرباز می‌زنند؛ در نتیجه بسیاری از کارخانه‌ها قادر به ادامه حیات خود نیستند.

تحریم‌هایی که بر صادرات انرژی این کشور وضع شده –هرچند محدود هستند- باعث شده منابع مالی روسیه برای خرید کالاهای مورد نیاز و واردات آنها با تهدید روبه‌رو شود. 

و استالین هم همینگونه عمل کرد؛ پوتین سرمایه‌داری، بزرگترین موتور محرک مدرن‌سازی روسیه را، ویران کرد. این سرمایه‌داران به جای آنکه به گولاگ‌ها فرستاده شوند، در حال فرار به شهرهایی چون استانبول در ترکیه و ایروان ارمنستان هستند. آنهایی هم که مانده‌اند نه آزادی بیان دارند، نه آزادی عمل.

این سرمایه‌داران با تورم بالا و از بین رفتن اقتصاد دست‌وپنجه نرم می‌کنند. در عرض فقط دو هفته آنها کشور خود را از دست دادند. 

استالین در یک اقتصاد در حال رشد حکومت می‌کرد. هرچند با قتل و جنایت اما در حال ترسیم یک ایدئولوژی بود. هرچند با بی‌عدالتی، اما به‌هرحال امپراتوری شوروی را یک‌جا نگه داشته بود.

بعد از اینکه نازی‌های آلمان به این کشور حمله کردند، او برای حفظ این کشور قربانیان زیادی داد که از بیشتر از هر چیز دیگری در پیروزی در نبرد موثر بود.

پوتین هیچ‌کدام از این امتیازات را ندارد. او نه فقط بازنده این جنگ است بلکه مردم خود را هم فقیرتر خواهد کرد: رژیم او فاقد یک هسته ایدئولوژیک است.

«پوتینیسم» ترکیبی از ناسیونالیسم و مذهب اورتدکس را برای بینندگان تلویزیون به نمایش می‌گذارد. نواحی روسیه، که ۱۱منطقه زمانی را دربر می‌گیرد، بر این باورند که این جنگ مسکو است [نه جنگ آنها].

متن کامل این یادداشت را در "وبلاگ راهبرد" بخوانید:

http://mjrahbord.blogfa.com/post/43

This comment was minimized by the moderator on the site

آنان که از درک واقعیت عاجزند

چگونه است که حمله صدام به سرزمین و مردم ایران می‌شود تجاوز و مقابله با آن می‌شود دفاع مقدس،
آن هم با آن مدیریت فاجعه‌بار که جنگ دو ساله را با توهم یک عده علیل المغز هشت سال طول داد و چندده هزار بهترین جوانان آینده ساز کشور رو به سینه ی خاک فرستادند در آخر هم بدون نتیجه، صلح تحمیلی را در بدترین شرایط پذیرفتند.
اما تجاوز روسیه به مردم اوکراین، می‌شود مقابله با ناتو
و دفاع مردم اوکراین در برابر تجاوز روسیه می‌شود ضعف مردم و ضعف حکومت اوکراین!!!.

این مغزهای علیل شوربختانه قادر به فهم یک حقیقت تاریخی نیستند که ،
تاریخ درست در لحظه‌ای که انتظارش را ندارید شما را کله پا می‌کند.
به وضعیت خانواده تزار روسیه نگاه کنید که چند ماه بعد از آنکه همچنان در اوج قدرت بودند، چگونه در یک زیر زمین تاریک تیرباران شدند.
به وضعیت هیتلر نگاه کنید که در اوج قدرت، فقط به فاصله چند ماه، چگونه زمین‌گیر شد و به فلاکت رسید.
به استالین نکاه کنیدکه چگونه در اوج قدرت، خودش و کشورش را به فنا داد و از آن همه قدرت، جرثومه فاسدی مثل پوتین باقی ماند.
به شاه نگاه کنید که چگونه در اوج قدرت، هم دوست دیرینش هویدا رابه زندان انداخت و باعث قتلش شد، هم تمام احزاب سیاسی را منحل کرد و فقط حزب رستاخیز و ساواک را آزاد گذاشت اما با گذشت فقط چند ماه بعد بود که آواره این کشور و آن کشور شد و برای مردن محتاج مکانی شده بود که گیرش نمیآمد !!
و امروز هم ایران پر قدرتی را می‌بینیم که به متجاوز می‌گوید دوست و به مردمی که مورد حمله و تجاوز واقع شدن می‌گوید بی‌عرضه، و بعد به راحتی می‌بینیم که یک دختر جاسوس موساد (کاترین پرز شکدم) در پوشش حزب‌الهی با حجاب اسلامی به پرستوی بسیاری از مقامات ایران تبدل شده و با خواندن چند جمله عربی، به اتاق خواب‌هاشان می‌رود و بعد از ربودن اطلاعت محرمانه، به راحتی آب خوردن هم از کشور خارج می‌شود.
انگار تاریخ است که اقتدار پوشالی یک ساختار به ظاهر مردانه را به دست یک جاسوس زن این چنین بی آبرو و رسوا می‌سازد
و این‌ها همان حقیقت مطلق است که می‌گوید:
تاریخ، خانه خاله هیچکس نیست

هر قدرتی که پشتوانه و حمایت مردمی نداشته باشد و خودسر فکر وعمل کند از جایی متلاشی می‌شود که فکرش را هم نمی‌کند و به فرجامی می‌رسد که حتی در خواب هم نمی‌بیند و در زمانی هم به فنا ‌می‌رود که هرگز انتظارش را نداشته است.
آنهایی که گمان می کنند استثنای تاریخند،
ابلهان تاریخند

This comment was minimized by the moderator on the site

بزرگترین هدیه برای روسیه: شکست برجام و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت!

روزنامه اعتماد نوشت:
روسیه نیاز دارد تا فشار را از خود بردارد. برای این کار باید نقطه بحران جابه‌جا شود. موضوعاتی مانند حمله چین به تایوان یا درگیری‌های جدید در خاورمیانه یا بن بست در مذاکرات برجام و حالت تهاجمی گرفتن سیاست در ایران می‌تواند بهترین حالت برای روسیه باشد.
طرح فریب می‌تواند اینگونه رقم بخورد که روسیه تا تامین منافع خود پای سند برجام را امضا نخواهد کرد. تداوم بحران در اوکراین و افزایش تحریم‌ها موجب افزایش قیمت نفت و گاز و تشدید بحران می‌شود. از سویی تندروهای ایرانی و امریکایی، هرکدام با نیاتی به ظاهر متفاوت از نتیجه مذاکرات راضی نیستند.
این در حالی است که عدم قطعیت در پرونده برجام، می‌تواند به معنای خروج دیگر کشورها از آن و فروریختن ساختار بنایی باشد که دولت رییسی هم علیرغم لفاظی‌های تندروهای ایران، به ساختار آن وفادار ماند. @Khabar_Fouri

This comment was minimized by the moderator on the site

لیز تراس وزیر خارجه بریتانیا گفته که حمله روسیه به اوکراین یک "تحول بنیادی" در ابعادی مشابه حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکاست که ساختار امنیتی جهان را "تکان داده است."

او در سخنانی در واشنگتن دی سی پایتخت آمریکا گفت که نحوه واکنش جهان "الگوی عصر حاضر را تعیین خواهد کرد."

او گفت: "اگر توسعه‌طلبی پوتین را بلامنازع رها کنیم، حاوی پیام خطرناکی برای متجاوزان بالقوه و مستبدان اطراف جهان خواهد بود."

او گفت که واکنش جهان به حمله روسیه پوتین را "منزوی" کرده است.

با این حال او افزود که جهان "کم‌کاری کرده" و خواستار تحریم های بیشتر از جمله ممنوعیت کامل روسیه از دسترسی به نظام مالی سوئیفت و انسداد کلیه داراییهای بانکی روسیه شد.

This comment was minimized by the moderator on the site

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي از حمله روسيه محافظت بفرما

حجت الاسلام مجتبي لطفي


محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری:
"امروز جاهلیت به شکل مدرن است. ظرفیت و توسعه‌ی فساد با زمان جاهلیت قبل از اسلام قابل مقایسه نیست. دولت‌های فاسد جهان خوار چه می‌کنند، این‌ها دولت‌ و ملت‌ها را از بین بردند، می‌دانید این انگلیس خبیث چه کرد، امروز تکه‌های کشورهای اسلامی که پاره پاره شده است، شام، فلسطین، لبنان و ایران و حتی امروز در جنگ اوکراین هم همین نقشه را داشتند تا روسیه را گرفتار کنند اما رئیس جمهور روسیه آدم زرنگی بود و پیش‌دستی کرد. جاهلیت مدرن دنیا را به فساد می‌کشاند و انشاالله این مقدمه ظهور حضرت ولی عصر خواهد بود."
پی نووشت:
با صغری و کبری چیدن گوینده که می‌رسد به حمایت از حمله روسها به اوکراین و تجاوز به یک کشور را زرنگی محسوب و با کمال تعجب آن‌را ان‌شاءالله مقدمه ظهور امام زمان قلمداد کرده است.
علی‌هذا از این به بعد بجای شعار قدیمی:
" خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما"
در تجمعات باید گفت:
" خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از حمله روسیه محافظت بفرما"

واقعا انسان از قوه تطابق برخی قضایا با برخی دیگر از قضایا، توسط برخی حضرات انگشت به دهان می‌ماند!
چند روز پیش هم نماینده ولی فقیه در سپاه گفته بود: آخرین مسئولیت سپاه این است که جهان را آماده ظهور امام زمان (عج) کند!

حالا شما حساب کنید نسل امروز چه خواهد گفت در باره ظهوری که مقدمات آنرا پیش‌دستی روسیه در حمله به اوکراین فراهم نماید؟! و اگر روسیه در تهاجم خود موفق نشد یعنی زمان ظهور عقب خواهد افتاد؟!

تحلیل_زمانه

This comment was minimized by the moderator on the site

از اوکراین تا خلیج فارس

یدالله کریمی پور

ارتش فدراتیو روسیه چه در مقیاس استراتژی و چه از منظر ژئوتاکتیک راهی را می پیماید که در شطرنج به آن میخکوب شدن یا آچمز گفته می شود.

در شطرنج آن گاه که مهره ای در جهت دفاع از یک خانه یا مهره ارزشمند دیگر و یا کیش شدن نمی تواند هیچ حرکتی کند ، آن مهره آچمز یا میخکوب شده است. در این حالت بازیگر باید بتواند مهره خود را از این حالت بیرون برده تا بلکه گشایشی رخ دهد.

امروزه روز خواه و ناخواه ، فدراتیو روسیه با وجود ارتش توانمند در اوکراین میخکوب شده است. نه راه پس کشیدن دارد و نه راه پیشروی برای برد.

بهترین شیوه برای برون رفت از این باتلاق ، ایجاد هراس اتمی است. چنان که ولادیمیر از همان روزهای نخست با تکیه به سیلوهای انباشته اش به هراس افکنی روی آورد و جهان را در ترس فرو برد. ولی ناتو با برخورد داهیانه با چنین ترفندی از دادن هرگونه مستمسکی به مسکو خودداری ورزیده است. در عین حال غیر مستقیم و در ابعادی گسترده به یاری ولودیمیر زلنسکی می پردازد. به بخشی از ترفندهای ناتو بنگریم:

۱- زلنسکی وادار شده که از پگاه تا شام ، از بد پیمانی ، ناجوانمردی و شانه خالی کردن ناتو و آمریکا در عدم پوشش هوایی و ایجاد منطقه پرواز ممنوع بنالد؛
۲- ولی در همان حال انبوه تسلیحات مدرن ضدتانک ، دوش پرتاب های پیشرفته ضد هوایی (ارتفاع کم) ، مین های هوشمند ، بالگرد زن های ویژه و...روانه سه جبهه جنوبی ، شمالی و خاوری می شوند؛
۳- هم چنین خیل داوطلبان، مزدوران ، کهنه سربازان و کماندوهای کارکشته روانه خارکف ، کیف، ماریوپل و...هستند.

بنابراین به ظاهر درخواست های پیاپی زلنسکی از نانو بی پاسخ مانده است. هم چنین چندین دولت برای دیپلماتیک کردن جنگ روانه مسکو شده و یا در حال رایزنی با ولادیمیر هستند.

کوتاه آن که ناتو مدبرانه در حال راهبری پوتین در جهتی است که مانع وی در کشاندن جنگ به دامنه جهانی و جنگ اتمی شود.

هدف چنین شگردهایی محدود کردن‌ میدان جنگ به اوکراین است. در همین حال برخورد غیر نظامی غرب با فدراتیو روسیه فراگیر ، همه جانبه و کمرشکن است. گستراندن مرگبار دامنه تحریم های بی سابقه اقتصادی، ورزشی، فرهنگی و سیاسی، نمود بیرونی چنین جنگ‌ جهانشمولی است. جنگی که تا کنون‌ ۱۱۱ کشور به آن پیوسته اند.

در واقع با این که نماد میدانی جنگ‌ پرچم‌ اوکراین است، ولی این ناتو است که بی سروصدا در حال نبرد با روسیه پوتین است. روز به روز بر دامنه حضور ناتو رو به فزونی است. هم چنین بریتانیا و لهستان کار ستاد فرماندهی را از باختر دنیپر آغاز کرده و در حال ساماندهی نبردها در سه جبهه نامبرده اند.

روس ها نیز به رغم آگاهی دقیق از این پروسه، تا کنون‌ تنها به تاکتیک قدیمی خود، یعنی ریختن آتش پرحجم و تخریب گسترده تکیه کرده و شگرد دیگری از خود بروز نداده اند.

از سوی دیگر با وجود امپراتوری رسانه ای غرب ، قدرت پشت جبهه ناتو صعودی و برعکس توانمندی روسیه حتی در درون فدراتیو رو به افول است.

البته فدراتیو روسیه دارای دو سلاح‌ کارساز جهانی برای واداشتن ناتو به دوراندیشی است: تسلیحات هسته ای و انرژی.

غرب ممکن است با زحمت و قبول بالا رفتن گزاف بهای انرژی ، توانایی جمع و جور کردن خود در برابر کمبود نفت و گاز وارداتی از روسیه باشد ، ولی با فرض احتمال عدم صدور انرژی از خلیج فارس ، شوک‌ خارق العاده ، کمرشکن و فراگیری نصیب جهانیان خواهد شد .

در چنین‌صورتی تجدید نظر در محاصره روسیه محتمل نیست؟ به گمانتان‌ با فرض چنین سازو کاری، کشاندن‌ دامنه جنگ‌ به خلیج فارس و فضاهای پیرامونی آن از سوی ولادیمیر محتمل نخواهد بود؟! آیا روسیه به آسانی حاضر به جانشینی ایران برای پر کردن کمبود انرژی در بازار خواهد بود؟@TahlilZamane

This comment was minimized by the moderator on the site

سید محمد خاتمی: آنچه در اوکراین می‌گذرد، تجاوز یک قدرت بیگانه به سرزمینی آزاد است @TahlilZamane
رئیس دولت اصلاحات در پیامی به سومین کنگره حزب مجمع ایثارگران: آنچه در اوکراین می گذرد سرکوب کردن ملتی است که می خواهد آزاد و غیروابسته زندگی کند.

هدف اصلی انقلاب که ایثارگران برای پیروزی و حفظ دستاوردهایش مجاهدت کردند مردم‌سالاری سازگار با ارزشهای دینی و اسلام سازگار با مردم سالاری بوده است

این آیا جز در سایه ی وجود و حضور فعال و موثر حزب های مستقل که از آرمان ها و مطالبات ملت نمایندگی می کنند قابل دسترسی است؟

نادیده انگاشته شدن مصالح ملت در رویکردها و چه در رفتار و منش و روش نادرست نهادهایی که باید مردمی و قانونی باشند، امری است ضدانقلابی.

بیش و پیش از همه فریاد خود را علیه تجاوز ‌و بیداد و تبعیض، نه تنها در ایران عزیز که در هر جای جهان برآورند و از جمله در موقعیت کنونی، خود را در کنار مردم مقاومی که در برابر تجاوز و توسعه طلبی ایستاده اند ببینند.

آنچه در اوکراین می گذرد فارغ از علل و اسباب پدیدآمدن این وضع ناگوار، تجاوز یک قدرت بیگانه به یک سرزمین آزاد و سرکوب کردن ملتی است که به خصوص در این روزها نشان داد که می خواهد آزاد و غیروابسته زندگی کند.

توسل به زور و نابود ساختن زیرساخت های اجتماعی و اقتصادی و فنی یک جامعه و سرکوب مردم و تحمیل خواست ها با مشت آهنین بر آنها در هر صورت محکوم است و بخصوص ایثارگران واقعی که خود طعم تلخ تجاوز را چشیده اند و جانانه در برابر آن مقاومت کرده اند در همدلی و هم سخنی با ملت اوکراین و همه ملت های تحت ستم از دیگران شایسته ترند.
تحلیل_زمانه

This comment was minimized by the moderator on the site

مهسا کمالی، بازیکن فوتسال تیم مس رفسنجان و تیم ملی ایران، که چندی پیش پس از گل‌زنی در مسابقه با تیم پالایش نفت آبادان شعار "جنگ را متوقف کنید" را زیر پیراهنش نشان داده بود، به کمیته انضباطی این باشگاه احضار شده است.

باشگاه مس رفسنجان در بیانیه اقدام او را "احساسی و شخصی" دانسته و وعده "برخورد قاطع" با او داده است.

روابط عمومی این باشگاه در این بیانیه نوشته است: "رسالت و سیاست باشگاه فرهنگی ورزشی مس رفسنجان حرکت در جریانات سیاسی نیست. حرکت بازیکن تیم فوتسال بانوان مس رفسنجان یک اقدام کاملا شخصی و احساسی بوده است و ارتباطی با سیاست های کلی باشگاه مس رفسنجان ندارد."

پیشتر بازیکنان باشگاه نساجی به پوشیدن پیراهن‌هایی حاوی پرچم اوکراین، شعار "نه به جنگ" را به نمایش گذاشته بودند.
شبکه‌های اجتماعی، باشگاه نساجی

This comment was minimized by the moderator on the site

حمله روسیه به اوکراین نشان داد:

۱- همه تجاوزگرها بد نیستند، یعنی تجاوزگر بد داریم و تجاوزگر خوب

۲- از همه مظلوم ها نباید دفاع کرد، یعنی مظلوم بد داریم و مظلوم خوب

۳- سرسپردگی و نوکری همیشه بد نیست، یعنی سرسپردگی بد داریم و سرسپردگی خوب

۴- مقاومت و دفاع از کشور در مقابل حمله دیگر کشورها همیشه مطلوب نیست، یعنی دفاع بد داریم و دفاع خوب

۵- پوتین همه کارهایش خوب است، این دفعه دیگر بد نداریم

۶- بهانه های آبکی برای حمله به کشور دیگر همیشه بد نیست، بهانه بد داریم و بهانه خوب

۷- تجاوز، جنگ و حمله به کشور دیگر در بعضی مواقع معنی دیگری دارد به نام « عملیات ویژه»

۸- نتیجه اخلاقی از این اتفاقات:
هر اتفاق بدی در هر جای دنیا بیفتد تقصیر آمریکاست،،،

شب نشینی هالو
https://zil.ink/mrhalloo

This comment was minimized by the moderator on the site

پشوپشو
ساربان پیر شده بود، از شتران حلالیت طلبید، شتران گفتند از کم آبی، خار خوردن و روزها در کویر بودن گلایه نداریم امّا هرگز این گناه‌، ترا نمی‌بخشم که افسار ما را به دم الاغ بستی، که الاغ جلو دار ما بشود و به ما ناز و غمزه هم بفروشد!!!
حالا آقای جمهوری اسلامی جنگ زشت است، جنگ طلبی خوب نیست. با زور و شمشیر و توپ و تفنگ و شلاق و زندان با مردم گپ زدن خرسندی ندارد، امّا این جنگ اخیر اروپا، مثل یک جعبه سر بسته بود که حالا گند این جعبه دارد دنیا را خفه می‌کند. کاری به کار ناتو و دلقک و پوتین و آمریکا و اروپا نداریم، امّا ناگهان یک پرده برافتاد و وزیر خارجه روس فریاد زد که در بر جام پس سهم ما چی؟ بدجور گندش درآمد، این همسایه بی‌سایه نونش در حالت نه جنگ و نه صلح امّا همیشه دعوای ما با غرب بود که او وسط دلاّلی کند، روسیه نه به اقتدار و نه به نابودی ما طالب بود، روسیه ایران گرفتار همیشه در دست انداز را می‌خواست، تا از این آب گل آلود ماهی بگیرد، روسیه در این چهل سال هم باز ما را دوشیده و در قالب دوست دشمنی‌ های فراوان پنهان با ما کرده که طشت رسوائی نامردی چهل سال اخیر او همین دیروز از بام افتاد، روسیه ناگهان فریاد زد که ای بابا برجام را تمام کردید حالا سهم من در قرارداد باید با تضمین آمریکا باشد، در این مدت بعضاً آه و ناله می‌شنیدیم که روسیه عملاً برجام برانداز است. امّا ایران که از غرب نفرت داشت، شعار نه شرقی را به جان فدای شرقی تبدیل کرد، تا آن جا رفت که حالا روسیه در برجام سخنگوی ما شد، عاقد شد، خطبه خوان شد خبررسان شد، و ما همه تخم مرغ‌هایمان در برجام را در سبد روس منحوس ریختم. که دیروز این سبد از دست لاوروف وزیر خارجه روس افتاد و این شد که من به جناب جمهوری اسلامی می‌گویم این را به تو نمی بخشم، همان کاری کردی که ساربان با شتر کرد، چرا افسار ما را به دم خر بستی؟ نه، هرگز، نه می‌بخشم، و نه فراموش میکنم...
چقدر گفتم و نوشتم کمدین وقتی از جایش جدا شود و کدخدائی کند می‌شود دلقک، می‌شود مملکت برباد ده، نه کمدین که هر که از جای خودش بلند شود و تکیه بر جای هر کس و ناکس بزند، می‌شود دلقک، با دلقک و دلقکی نه ملّت و نه مملکت پایدار نمی‌ماند، حالا برای فردای تاریخ چه پاسخی داریم که ما گرگ را در بر جام کدخدا کرده بودیم؟ در 1907 و 1919 دو تا کشور بودند، روس و انگلیس بود که بر سر بریدن کیک ایران دعوا داشتند، اون‌ها بر سر زمین ما و حالا 1+5 بر سر منافع ایران دعوا دارند. این کیک را دارند تقسیم می‌کنند که روسیه داد زد، سهم من کم شد، آمریکا تو باید با من بخوری، آیا هنوز متوجه می‌شویم که سگ زرد برادر شغال است؟
ما گرگ را داور و سخنگوی خود کرده بودیم، این یعنی همان بستن افسار شتر به دم الاغ. چه خوشبخت ملتی هستند آن‌ها که حاکمانشان به مردمشان اعتماد می‌کنند نه به هر نامرد بیگانه‌ای..

This comment was minimized by the moderator on the site

روسیه در جنگ علیه توطئه های ناتو

بهزاد احمدی

جنگ در اوکراین رویدادی است که از زوایای مختلف باید بدان پرداخت، از جمله نقش مشترک اروپا و امریکا در برافروختن این آتش.

بی شک با خاتمه قطعی این جنگ، اطلاعاتی از پشت پرده دلائل و انگیزه های جبهه غرب از این آتش افروزی فاش خواهد شد. آنچه تاکنون مشخص شده، آنست که امریکا و اروپا می خواستند با قبول اوکراین در پیمان نظامی ناتو، این پیمان نظامی را در نزدیک ترین مرز به روسیه مستقر کرده و موشک های اتمی را با هدف گیری روسیه، در خاک اوکراین مستقر سازند. این نکته را رئیس جمهور روسیه "پوتین" در سخنرانی خود که در پایان آن فرمان عبور ارتش روسیه از مرزهای اوکراین را داد با صراحت اعلام کرد. او گفت که روسیه با بهره گیری از تجربه تلخ جنگ دوم جهانی، منتظر حمله نظامی نشد، بلکه برای دفع این حمله وارد عمل شد.
معنای این جمله جز آن نبود که اروپا و امریکا که باید آن را "امپریالیسم جهانی" نامید، تدارک حمله نظامی به روسیه را دیده بودند و دروازه عبور آنها به طرف روسیه و متلاشی کردن روسیه مانند یوگسلاوی (حتی با استفاده از بمباران اتمی) "اوکراین" بود. حضور مستشاران نظامی ناتو در اوکراین و سیل سلاحی که پیش از آغاز جنگ، از طریق هوا و زمین (از مرز لهستان و رومانی) وارد اوکراین کرده و با کمک نئونازی ها و اقای زلنسکی رئیس جمهور طرفدار غرب، ارتش خصوصی و فاشیستی که مرکب از هزاران جنایتکار جنگی از سراسر جهان طی سالهای اخیر در اوکراین تشکیل و آن را آموزش داده بودند، نشان از عمق فاجعه ای دارد که در تدارک آن بودند. بویژه که نقشه استفاده از ظرفیت های اتمی اوکراین را که باقی مانده از دوران اتحاد شوروی بود را هم داشتند.

آنچه که کشورهای غربی سرمایه داری از طریق پیمان نظامی ناتو، در تدارک ان بودند، ایجاد یک فاجعه اتمی در روسیه بود که نتایج آن تمام اروپا را در بر می گرفت. فاجعه ای که با آنچه اکنون آنرا جنگ در اوکراین می شناسیم قابل مقایسه نیست. حتی از این نگاه نیز ورود ارتش روسیه به اوکراین و از کار انداختن ماشین جنگی اوکراین و تصرف پایگاه اتمی "چرنوبیل" و بمباران پایگاه های نظامی باصطلاح ارتش اوکراین،

تبلیغات جهنمی که امریکا بلافاصله پس از ورود ارتش روسیه به اوکراین علیه روسیه راه انداخت نیز خود گویای آن آمادگی است که برای جنگ بزرگ تدارک دیده بودند. شاهدیم که اکنون هم سعی میکنند با کشاندن فنلاند به ناتو و استقرار هواپیماهای اهدائی ناتو به دولت اوکراین اما مستقر در لهستان و تشکیل ارتش داوطلبین اروپائی برای جنگ در اوکراین علیه روسیه دامنه جنگ را به لهستان و فنلاند بکشانند و مانند جنگ دوم جهانی تمامی اروپا را در کام جنگ فرو برده و گریبان خود را از بحران اقتصادی که درآن غرق شده اند رها کنند.

پوتین در روز سوم جنگ اوکراین به درستی و با اشاره به همین تبلیغات همآهنگ اروپا و امریکا گفت "غرب امپراطوری دروغ است". این ستاد تبلیغاتی با بهره گیری از تمام امکانات رسانه ای ، مدیریت و رهبری اکثریت افکار عمومی جهان را بدست گرفت و با قرار دادن مردم کشورهای جهان در زیر بمباران اخبار جعلی و تبلیغات زهر آگین و منفی و دروغ، اجازه نداد که مردم فرصت اندیشه پیدا کنند و از دلائل اصلی این جنگ با خبر شوند. این فاجعه در ایران آمیخته شد با نارضائتی مردم از حکومتی که مردم تصور می کنند اگر روسیه نباشد سقوط می کند! در باره این تصور مردم و نقش جناح های راست دولتی طرفدار کشورهای غربی در ایران و نفوذ عوامل و جاسوسان مخفی شبکه های نفوذی سازمان سیا و موساد و اینتلجنت سرویس در روسیه ستیزی و چین ستیزی باید بطور جداگانه تفسیر داد.

نتیجه و نقش این عناصر و شبکه های نفودی طرفدار غرب را در حکومت ایران ، در کارزاری که علیه قرارداد 25 ساله با چین و قرارداد 20 ساله با روسیه شاهد بودیم، ، که متاسفانه بخش وسیعی از جناح راست اصلاح طلبان متمایل به غرب به همراه راستگرایان تندرو اصول گرا، نیز با آن همراه اند و هر دو را مافیاهای اقتصادی پروار شده در سرمایه داری تجاری حاکم رهبری می کنند.

باید بیش از امروز سخن گفت، همچنان که تاکنون (جدا از جنگ اوکراین) بارها نوشته شده است،. آنچه که بر روی آن تاکید می شود، حمایت از نقش مهم و مثبتی است که ارتش روسیه با فرمان رئیس جمهوری روسیه "پوتین" در اوکراین ایفاء می کند و حلقه محاصره روسیه از سوی ناتو را می شکند. حلقه های دیگر این محاصره که یک جنبش واقعی صلح باید آن را در هم بشکند اینگونه است

قابل ذکر است که :از 29 کشورعضو ناتو، ۲۶ کشور در اروپا واقع شده‌اند. این در حالی است که ترکیه در اوراسیا قرار دارد. تمام اعضای ناتو مجهز به نیروی نظامی هستند. اگرچه ایسلند اساسا نیروی نظامی ندارد اما ناتو در آنجا هم پایگاه نظامی دارد. سه عضو ناتو، جنگ‌افزارهای اتمی دارند: امریکا، فرانسه و بریتانیا.
ناتو در زمان تأسیس ۱۲ عضو رسمی داشت که پس از فروپاشی اتحاد شوروی قرار بود این پیمان هم منحل شود اما نه تنها منحل نشد بلکه تا آوریل سال ۲۰۰۹ بر اعضای آن ۱۶ عضو دیگر هم اضافه شد. حتی مونته‌ نگرو در سال ۲۰۱۷ و جمهوری مقدونیه شمالی در سال ۲۰۲۰ نیز به این پیمان پیوستند. این کشورها تقریبا روسیه را محاصره کرده اند و در صورت پیوستن اوکراین به آن، برای نخستین بار یک کشور بزرگ اروپائی نیز به ناتو ملحق می شد که تمام ظرفیت ها و امکانات اتمی شدن را دارد. پایگاه اتمی چرنوبیل در اوکراین است و در زمان اتحاد شوروی اوکراین یکی از جمهوری های این اتحاد بود و بزرگترین زرادخانه اتمی اتحاد شوروی در آنجا قرار داشت.

This comment was minimized by the moderator on the site

دیدگاه: همبستگی جهان غرب با مردم اوکراین استاندارد دوگانه است؟

هفته مارس

توضیح «هفته»: بخش دیدگاه نظر شخصی نویسندگان است. انتشار آنها به معنای تایید یا رد آن دیدگاه نیست.

احمد زیدآبادی|

آوارگی و قتل و جرح مردم اوکراین و تخریب زیربناهای این کشور بر اثر تجاوز نظامی روسیه، همدردی گسترده‌ای را بخصوص در جهان غرب به همراه داشته است.

افزون بر دولت‌های غربی، مردم این کشورها نیز در دفاع از آسیب‌دیدگان اوکراینی به تکاپو افتاده‌اند و صدای واحدی را علیه تعرض نظامی روسیه بلند کرده‌اند.

تجمع به‌قصد اعلام همبستگی، پوشش رسانه‌ای رویدادها، جمع‌آوری کمک‌های انسان‌دوستانه، استقبال از آوارگان جنگی، ترغیب دولت‌ها به رساندن انواع کمک‌ها به اوکراین، بخشی از رفتار ملت‌های اروپایی و برخی دیگر از جوامع در دفاع از مردم اوکراین بوده است.

دولت‌های غربی و متحدان آنها در سایر قاره‌ها نیز در محکوم‌کردن تجاوز روسیه به اوکراین تردیدی به خود نداده‌اند و با متهم کردن ارتش روس به ارتکاب «جنایت جنگی» و نقض آشکار قوانین بین‌المللی، خواستار پایان فوری جنگ شده‌اند و به این منظور تحریم‌های بی‌سابقه‌ای را علیه مسکو به اجرا گذاشته‌اند.

این نوع واکنش صریح و قاطع و فوری در برابر حمله‌ی روسیه به اوکراین و دفاع از مردم آسیب‌دیدهٔ آن، در برخی از نقاط جهان به‌ویژه خاورمیانه اما منتقدانی هم پیدا کرده است.

در حقیقت، سخن منتقدان این است که چرا دولت‌ها و ملت‌های اروپایی و آمریکایی در مقابل حملات نظامی سایر کشورها به کشوری دیگر، چنین واکنش هماهنگ و قاطعی نشان نمی‌دهند و از همدردی آنها مردم ستمدیده‌ی سرزمین‌های دیگر، معمولاً خبری نیست.

این محافل هرکدام بر روی مورد خاصی از جنگ‌های منطقه‌ی خاورمیانه مانند سوریه، لبنان، فلسطین، یمن، عراق و یا لیبی انگشت می‌گذارند و با مقایسه‌ی رفتار دولت‌ها و مردم کشورهای غربی در برابر بحران اوکراین و موارد فوق، سیاست و فرهنگ غربی را به دورویی، به‌کارگیری معیار دوگانه و یا نوعی نژادپرستی متهم می‌کنند.

این‌گونه انتقادات اما با چه رویکردی صورت می‌گیرد و تا چه اندازه موجه است؟

برای پاسخ به این پرسش، تفکیکِ رویکرد هر یک از نیروهای منتقد کاملاً ضروری است. در حقیقت، برخی از این محافل، صرفاً با انگیزه‌ی حمایت از سیاست‌های روسیه به واکنش غربی‌ها انتقاد دارند. از نگاه آنان «جهان سرمایه‌داری» به رهبری ایالات متحده آمریکا، در ماهیت خود موجودی مهاجم و ستمگر است و هر کشوری که در مقابل سلطه‌ی فزاینده‌ی آن ایستادگی کند، رفتارش موجه و شایسته‌ی تقدیر است. آنها روسیه‌ی پوتین را نیز نیرویی مؤثر در برابر «سلطه‌طلبی» اعضای پیمان نظامی ناتو تصور می‌کنند و از همین رو از اساس واکنش غربی‌ها در برابر تهاجم آن کشور به اوکراین را دورویی می‌دانند.

انتقاداتی از این زاویه، افزون بر آنکه جنبه‌ی سیاسی دارد، در چارچوب منسجمی هم مطرح نمی‌شود. یک دسته از این منتقدان موضع خود را «ضدسرمایه‌داری» معرفی می‌کنند حال‌آنکه به نوع اقتصاد روسیه که تحت تسلط اولیگارش‌های خوش‌گذران و مافیایی و میلیاردر است، توجهی نشان نمی‌دهند. در حقیقت، نظام سرمایه‌داری حاکم بر کشورهای غربی نسبت به‌نظام اقتصادی حاکم بر روسیه، بسیار ملایم‌تر و انسانی‌تر است و بر همین مبنا، تعریف روسیه به‌عنوان سدی در مقابل سلطه‌ی سرمایه‌داری بیشتر به طنز شباهت پیدا می‌کند. این محافل ظاهراً نقطه‌ی عزیمتشان در سیاست بین‌الملل بر نفرت از دنیای غرب بنا شده است و گویی بیشتر با دمکراسی آن سر ستیز دارند تا با نظام اقتصادی آن، چرا که در هر منازعه‌ای میان کشورهای غربی با نظام‌های اقتدارگرا، بی‌چون‌وچرا جانب نظام‌های اقتدارگرا را می‌گیرند.

برخی از این محافل اما با انگیزه‌ی دفاع از جهان چندقطبی به رفتار غربی‌ها در برابر بحران اوکراین انتقاد می‌کنند. این محافل که نظام دوقطبی مبتنی بر جنگ سرد را سودمندتر از نظام جهانی پس از آن می‌دانند، همچنان سر در سودای بازگشت به نظم کهن یا ایجاد نظامی چندقطبی در جهان دارند و بنابراین کشوری که در مقابل تک‌قطبی شدن جهان بایستد، مورد حمایت آنهاست حتی اگر خودش از نظام سیاسی و اقتصادی بسیار ظالمانه‌تری نسبت به غرب برخوردار باشد.

طیفی دیگر از منتقدان از زاویه‌ی ایدئولوژی بنیادگرایانه با بحران اوکراین مواجه می‌شوند. طبق این ایدئولوژی آنچه از عصر روشنگری به بعد «حقوق بشر» نام‌گرفته است، جز فریب و دروغی بزرگ نیست و در واقع، گرایشی قدرتمند از سلطه و حذف فرهنگ‌های غیر در زیر آن پنهان شده است. این محافل نه فقط حقوق بشر که دمکراسی غربی را نیز بخشی از برنامه‌ی فریب می‌دانند و با مقایسه‌ی رفتار غربی‌ها در بحران اوکراین و مناقشات خاورمیانه، در صدد اثبات ادعای خود برمی‌آیند. واقعیت این است که این قبیل انتقادات نه فقط از موضعی برابری‌خواهانه و انسان‌دوستانه صورت نمی‌گیرد، بلکه هدفی بسیار مخوف در زیر آنها مخفی شده است. به عبارت روشن‌تر محافل بنیادگرا، ادعای حقوق بشری عصر مدرن را به این انگیزه نفی نمی‌کنند که مورد اصیل‌تری از آن را جایگزینش کنند، بلکه منظورشان از این کار، توجیه رفتار خودشان در نادیده‌گرفتن و زیر پا گذاشتن تمام حقوقی است که تحت عنوان حقوق بشر در دنیا شکل‌گرفته است؛ بنابراین، انتقاداتی از این زاویه نیز بیشتر بهانه‌تراشی برای نقض حقوق انسان‌ها از طرف خود این افراد است تا دلسوزی برای مردمان ستمدیده.

گروهی دیگر از منتقدان اما نه از سر غیظ نسبت به دمکراسی‌های غربی، یا از سر نوستالژی جهان دوقطبی و یا بهانه‌تراشی‌های ایدئولوژیک برای نفی اساسِ حقوق بشر بلکه با انگیزه‌ای برابری‌جویانه استانداردهای دوگانه‌ی جهان غرب در برابر بحران‌های انسانی را به بوته‌ی نقد می‌کشند.

یک متفکر مدافع لیبرال دمکراسی غرب قاعدتاً می‌تواند با پیچیده توصیف کردن برخی از جنگ‌ها مانند جنگ سوریه و یمن و یا انگشت گذاشتن بر ماهیت بی‌رحمانه و سرکوب‌گرانه‌ی رژیم‌های صدام حسین و معمر قذافی، مصائب ناشی از حمله به این کشورها را بسیار متفاوت از حمله به یک “دمکراسی” نشان دهد و بر همین مبنا، تفاوت نوع واکنش به هر یک از آنها را توجیه کند و خودداری غرب از درگیرشدن عملی در جنگ اوکراین را نیز مثال آورد.

پذیرش یا رد این قبیل توجیهات قاعدتاً به درک طرف مقابل از موضوعاتی مانند اولویت امنیت ملی و منافع کشورها، دامنه‌ی تأثیر یک بحران بر نظم بین‌الملل و میزان مشروعیت نظام‌های سیاسی بستگی دارد.

بااین‌همه آنچه در این میان به‌صورت پاشنه آشیلِ جهان غرب درآمده است، حمایت آنان از دولت اسرائیل است. به خلاف بسیاری از ادعاها در خاورمیانه، نهادهای حقوق بشری بین‌المللی هیچگاه در مقابل سیاست اشغالگرانه‌ی اسرائیل سکوت نکرده‌اند. آخرین نمونه‌ی آن گزارش شدیداللحن سازمان عفو بین‌الملل در مورد سیاستِ «آپارتاید» اسرائیل است. مشکل در این میان به دولت‌های غربی برمی‌گردد که در مقابل یک بحران تاریخی و عذاب دهنده، دست روی دست گذاشته‌اند و با دفاع از اسرائیل هیچ حرکت مؤثری در جهت احقاق حقوق فلسطینی‌ها نمی‌کنند.

به نظرم بیشتر انتقادات مربوط به رفتار حقوق بشری غربی‌ها در بین مردم خاورمیانه ناظر به موضوع فلسطین است و تا هنگامی که این مناقشه سامانی منصفانه پیدا نکند، انتقاد از دورویی و رویکرد دوگانه‌ی جهان غرب در این منطقه از جهان ادامه خواهد یافت.

This comment was minimized by the moderator on the site

روس ها و حکایت روز از نو؛ روزی از نو

حسین منوچهری؛ دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی دانشگاه تهران،
۷ اسفند ۱۴۰۰

مردم اوکراین در حال تجربه پدیده‌ای هستند که ایرانیان حدود دو قرن است که با آن رو‌به‌رو بوده و هستند: جاه‌طلبی روس‌ها.

تجاوزات اخیر روسیه به اوکراین قصه و غصه‌ای تکراری برای ایرانیانی است که نمی‌خواهند حافظه تاریخی خود را در جهت نیل به منافع شخصی به فراموشی بسپارند.

صد و یازده سال پیش، پس از پایان استبداد صغیر و فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان بود که، روس‌ها به بهانه استخدام مورگان شوستر؛ مستشار آمریکایی به ایران اولتیماتوم دادند که در صورت عدم اخراج وی به ایران حمله خواهند کرد. با اینکه دولت، مجلس شورای ملّی را که مخالف درخواست‌ روس‌ها بود منحل کرد و مورگان شوستر را نیز اخراج نمود؛ اما روس‌ها در ۲۸ و ۲۹ آذر ۱۲۹۰ هجری‌شمسی (برابر با ۲۰ و ۲۱ دسامبر ۱۹۱۱م) به سه شهر تبریز، رشت و انزلی حمله‌ور شدند و نزدیک به ۱۲۰۰ تن از ایرانیان را به قتل رساندند و حتی صمدشجاع‌الدوله؛ رئیس ایل مقدم مراغه و از دشمنان مشروطیت را به حکمرانی تبریز گماردند.

پس از آنکه تبریز به دست آنان افتاد در روز عاشورای محرم ۱۳۳۰ هجری‌قمری؛ چندین تن از مشروطه‌خواهان در تبریز از جمله ثقةالاسلام تبریزی؛ روحانی مدافع مشروطه و منتقد دخالت روس‌ها در امور ایران را، در مقابل چشمان مردم، به دارهایی به رنگ پرچم روسیه آویختند. دو تن دیگر از این افراد، حسن و قدیر؛ فرزندان نوجوان علی موسیو؛ از بنیانگذاران فرقه اجتماعیه عامیون و دومین شهردار تبریز، بودند.

پس از آن؛ سربازان روس مشغول عکس‌گرفتن در کنار اجساد بی‌جانِ به‌ دارآویخته شهدای مشروطه شدند که امروزه نیز در دسترس است.

(( عکس‌های به دارآویختن مشروطه‌خواهان توسط روس‌ها را در مورد فاجعه به دارآویختن سران و مجاهدان مشروطه‌‌خواه تبریز توسط روس‌ها در عاشورای سال ۱۲۹۰ هجری شمسی، در ادامه پیوست شده)) ،
روایت تکان‌دهنده‌ای از احمد کسروی باقی‌مانده است تا امکان فراموشی این رخداد تلخ تاریخی برای ایرانیان غیرممکن شود. احمد کسروی که در زمان این رویداد، بیست و دو سال داشته و ساکن تبریز بوده است در کتاب تاریخ هجده ساله آذربایجان، این رخداد را اینچنین روایت می‌کند:

《روز دوشنبه دهم دی‌ماه تبریز را پراندوه‌ترین روزی بود. در این روز که دهم محرم نیز می‌بود؛ چون آفتاب برخاست، دسته انبوهی از سالدات [سرباز] و قزاق (ششصد تن کمابیش) سربازخانه را گرفته و چنین گفته می‌شد کسانی را که از سردستگان مشروطه، گرفتار کرده بودند در آن‌جا به دار خواهند کشید. در یکسو در پهلوی درختی دو تیری ستون‌وار بلند کرده و یک تیر افقی بر روی آن‌ها میخکوب می‌ساختند و ریسمان‌ها از آن می‌آویختند. این داری بود که آماده می‌کردند، و، چون با کشتن سران آزادی ایران جشن می‌گرفتند، تیر‌ها را با پارچه‌های سه‌رنگ بیرق روسی می‌آراستند. یک ساعت به نیمروز، چهار شصت‌تیر به چهارگوشه سربازخانه کشیدند و بر پشت‌بام‌ها سالدات و قزاق برای نگهبانی گماردند.

پس از نیمروز ناگهان دو ارابه باری روسی که ۸ تن دستگیر شامل: ثقه‌الاسلام، شیخ سلیم، ضیاءالعلما، محمدقلی‌خان دایی او، صادق‌الملک، آقا محمدابراهیم، حسن پسر هجده ساله علی مسیو، قدیر برادر شانزده‌ساله او، داخل آن‌ها می‌بودند، پدیدار گردید. دستگیران با رنگ‌های پریده و رخسار‌های پژمرده خاموش می‌نشستند و ثقه‌الاسلام و برخی آهسته دعا می‌خواندند. روسیان بر سر دستگیران ریخته به کندن رخت‌های ایشان پرداختند و جز پیراهن و زیرشلواری همه را از تن‌شان درآوردند. هنگامه دل‌گداز بس سختی می‌بود، یک دسته مردان غیرتمندی را دشمنان بیگانه در شهر خودشان به گناه آزادی‌خواهی به دار می‌کشیدند و کسی نبود به داد ایشان رسد. مرگ سیاه یک سو و غم درماندگی کشور یک سو. ثقه‌الاسلام به همگی دل می‌داد و از هراس و غم ایشان می‌کاست.

چون خواستند دار زنند نخست شیخ سلیم را خواندند. بیچاره خواست سخنی گوید، افسر دژخوی روسی سیلی به رویش زده خاموشش گردانید. دژخیمان ریسمان به گردنش انداختند و کرسی را از زیر پایش کشیدند. دوم نوبت ثقه‌الاسلام بود؛ شادروان همچنان بی‌پروا می‌ایستاد، دو رکعت نماز خوانده بالای کرسی رفت. سوم ضیاءالعلما را خواندند؛ شادروان از جوانی تن به مرگ نمی‌داد و دست می‌گشاد و به روسی با افسر سخن آغاز کرده می‌گفت: «ما چه گناه کرده‌ایم؟!... آیا کوشیدن در راه کشور خود گناه است؟!...». دژخیمان دست‌های او را از پشت بستند و با زور بالای کرسی‌اش بردند. چهارم صادق‌الملک را خواندند. پنجم آقا محمدابراهیم را پیش آوردند: او با پای خود بالای کرسی رفت و ریسمان به گردن انداخت. ششم دایی ضیاءالعلما آن پیرمرد را پیش خواندند. هفتم، حسن بود: جوان دلیر بالای کرسی با آواز بلند داد زد: «زنده باد ایران، زنده باد مشروطه». پس از همه نوبت قدیر پسر شانزده‌ساله رسید و او را نیز بالای کرسی برده ریسمان به گردنش انداختند.
روسیان برای آن‌که دژخویی خود را نیک نشان دهند باری آن نکردند چشم‌های اینان را بندند و یا، چون یکی را می‌آویزند و بالای دار دست و پا می‌زند دیگران را دور نگه دارند. برادر را روبه‌روی چشم برادر به دار کشیدند. چنان‌که از پیکره‌ها پیداست دژخیمان از ناآزمودگی ریسمان‌ها را چنان نینداخته‌اند که زود آسوده گرداند، بیش‌ترشان تا دقیقه‌ها گرفتار شکنجه جان کندن بوده‌اند.》 {احمد کسروی، تاریخ هجده ساله آذربایجان، امیرکبیر، آغاز از ص ۲۶۰.}

This comment was minimized by the moderator on the site

This comment was minimized by the moderator on the site

روسیۀ منزوی و رأی ممتنع جمهوری اسلامی

رأی اعضای مجمع عمومی سازمان ملل، نگاه جامعۀ جهانی نسبت به لشکرکشی روسیه علیه اوکراین را کاملاً روشن کرد.
روسیه در این لشکرکشی تنها و منزوی شده و در تمام جهان، فقط چهار کشور از اقدام تجاوزکارانۀ آن حمایت می‌کنند.
قاعدتاً روس‌ها باید پیش از رأی‌گیری در مجمع، برای جلب نظر کشورهای دوست و نزدیک خود، دست به لابیگری زده باشند و یکی از طرف‌های آنها در این لابیگری احتمالی، جمهوری اسلامی بوده است.
اینکه جمهوری اسلامی در رأی‌گیری مجمع عمومی حاضر نشد خود را در کنار رژیم‌هایی مانند کرۀ شمالی و سوریه و بلاروس قرار دهد و عملاً با کشورهایی نظیر هند و عراق و پاکستان و کنیا همراه شد، بی‌ارتباط با مطالبۀ افکارعمومی در این باره نیست و از این جهت، رأی ممتنع آن به سهم خود، گامی در جهت مثبت به شمار می‌رود.
حال که جمهوری اسلامی به قطعنامۀ ضد روسیِ مجمع عمومی رأی ممتنع داده است، طبعاً باید سیاست تبلیغاتی خود را نیز بر همین مبنا جهت دهد. متأسفانه بسیاری از رسانه‌های حکومتی یا نزدیک به حکومت، اخبار و تحلیل‌های خود را در مورد جنگ اوکراین به گونه‌ای جهت می‌دهند که تفاوت چشمگیری با تبلیغات رسانه‌های حزب توده ندارد!
رسانه‌های حزب توده هم گویا برای‌شان اصلاً مهم نیست که حزب کمونیست بر روسیه حاکم باشد یا الیگارش‌های میلیاردر! پنداری رسالت تاریخی آنها در حمایت همیشگی و بی‌ قید و شرط و بی چون و چرا از سیاست روسیه خلاصه شده است!
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

رفتار اشرف غنی و زلسنکی: «ماچگونه ماشدیم»| ۸ اسفند ۱۴۰۰
صادق زیبا کلام
تصور بسیاری از جمله پوتین آن بود که با نخستین شلیکها، زلسنکی رئیس جمهور اوکراین که چندان تجربه سیاسی هم ندارد و یک کمدین در تلویزیون اوکراین بوده، دست زن و بچه‌اش را خواهد گرفت و فرار را بر قرار ترجیح خواهد داد. حتی آمریکاییها هم باو پیشنهاد خروج امن میدهند. شایعاتی هم بود که او رفته. اما دیروز معلوم شد که سلاح در دست و در قلب پایتخت مانده، و از مردمش میخواهد که مقاومت کنند. او را مقایسه کنیم با اشرف غنی: طالبان کیلومترها با پایتخت فاصله داشتند ،او با عجله مردمش را رها کرد و ببهانه اینکه " میخواهد جلوی خونریزی را بگیرد" گریخت.
ایستادگی زلسنکی روحیه زیادی به مردمش بخشیده. با سلاح ساده و کوکتل مولوتوف دارند در برابر روس‌ها مقاومت می‌کنند. مقاومت مردمی و نبرد خانه بخانه در برابر روس‌ها خیلی زودتر از آنچه انتظارش میرفت براه افتاده.
مقاومت مردمی تا بدینجا باعث شده که روند جنگ آنگونه که پوتین و فرماندهان روسی تصور می‌کردند به پیش نرود. تصور پوتین آن بود که در همان روزهای اولیه وارد کیف خواهند شد.اما اینگونه نشده. کی‌یِف علیرغم حملات روس‌ها همچنان در دست اوکراینی‌هاست. روسها که انتظار چنین مقاومتی نداشتند بنظر می‌رسد رفته‌اند بر سروقتِ تاسیسات زیربنایی اوکراین: نیروگاهها، فرودگاهها، تاسیسات و خطوط انتقال نفت و گاز...
اشرف غنی رفت ؛ زلنسکی ایستاد. مهمتر از آمریکاییها، روسها، پروسها، ناتو، غربیها، شرقیها و... خودمان هستیم: "ماچگونه‌ ماشدیم"
https://instagram.com/p/CaeUvRDMfFh/

یک بحران و دو رهبر| ۹ اسفند ۱۴۰۰
پوتینِ مقتدر، محصولِ دیکتاتوری - زلنسکیِ کمدین، محصولِ دمکراسی.

بسیاری از ایرانیان، بالاخص دولتی‌ها، در روزهای نخست حمله روسیه به اوکراین، مردم اوکراین را مقصر می‌دانستند که بجای انتخاب یک سیاستمدارِ باتجربه و کهنه کار، یک کمدین را انتخاب کردند که هیچ جوری در قد و قامتِ رهبری که بتواند در برابر پوتین مقتدر و با تجربه که ۲۳سال است با قدرت و اقتدار دارد بر روسیه حکومت میکند، بایستاد. حتی میگفتند که خبری از او نیست و ظاهراً بکمک آمریکاییها فرار کرده.
اما هرقدر که جلوتر می‌رویم بیشتر و بیشتر آشکار میشود که چقدر دولتی‌ها در ایران در خصوصِ انتخاب مردم اوکراین در اشتباه بودند. دمکراسی‌ها ممکنست بعضاً مطلوب‌ترین نتایج را ببار نیاورند، اما انتخاب مردم در نظام‌هایِ دمکراتیک، همواره نتایجِ بمراتب مطلوب تری از نظام‌هایِ غیر دموکراتیک ببار آورده است.
راه دور نرویم: زلنسکی و مردمی بودنش و عملکردش محصول دمکراسی، و پوتین و عملکردش محصول دیکتاتوری.
https://www.instagram.com/p/CahFiYtsXof/?utm_medium=copy_link


دمکراسی پیروز جنگ اوکراین | ۹ اسفند ۱۴۰۰
آنچه بسیاری از ایرانیها بلاخص حکومتی هایمان نمیخواهند ببینند آنست که ۲۳سال یک جمع بله قربانگو پوتین را محاصره کرده‌اند و میان او و واقعیتها یک دیوار بلند کشیده‌اند.بلایی که بر سر همه نظام‌های اقتدارگرا می‌آید. حصارهایی که بر گردشان کشیده میشود آنها را منظماً از واقعیت‌ها دورتر و دورتر میسازد. در دنیایی که پوتین برای خودش ساخته بود، ارتش قدرتمند روسیه در همان یکی دو روز نخست یورش به اوکراین وارد کی‌یف شده و کار را تمام میکرد. ارتش اوکراین تارو مار و تسلیم میشد. زلنسکی یا همچون اشرف غنی متواری میشد همچنانکه آمریکاییها باو پیشنهاد خروج از کشور داده بودند، و یا تسلیم روس‌ها میشد و پوتین یک غلام حلقه بگوش دیگری همچون لکوشنگو در بلاروس، در اوکراین هم بر سر کار میاورد. از همه جالبتر اینکه حتی تصور کرده بودند که اکراینی‌های روس تبار ممکنست باستقبال سربازان روسی بیایند.
اینها همه نتیجه سالها احاطه شدن توسط اطرافیان بله قربانگو هست. این فقط مقاومت دلیرانه مردم اوکراین در برابر تانکهای روسیه نیست که دنیا را شگفت زده کرده. در بسیاری از شهرهای روسیه و علیرغم سرکوب شدید، معترضین به حمله پوتین به اوکراین بخیابانها آمده‌اند. بیش از ۶۰۰۰ نفر از آنان تاکنون بازداشت شده‌اند.
پوتین دو راه بیشتر ندارد. یا ترک مخاصمه که با غرور و جاه‌طلبی وی نمی‌خواند. ویا همان بلایی که روسها بر سر مردم سوریه و چچن آوردند و با بمباران هوایی به شهرها و مناطق مسکونی و کشتار گسترده غیر نظامیان، آنان را وادار به تسلیم نمودند را در اوکراین ‌هم تکرار کنند. یعنی با براه انداختن حمام خون ساکنین کی یف و سایر شهرهای اوکراین را وادار به تسلیم نمایند.
شواهد حکایت از آن دارد که متاسفانه بسمت مقابله با مردم می‌خواهند بروند.پوتین در سوریه و چچن موفق شد، اما بعید بنظر می‌رسد در اوکراین با کشتار موفق شود.
https://www.instagram.com/tv/CakOljsuA_A/?utm_medium=copy_link

This comment was minimized by the moderator on the site

عذر خواهی از مردم اوکراین| ۷ اسفند ۱۴۰۰
صادق زیبا کلام
من از مردم اوکراین بواسطه حمایت حکومت کشورم از تهاجم روسیه به میهن‌شان عذر خواهی میکنم. برخلاف نظر حاکمیت، قلب بسیاری از ایرانیان با مردم اوکراین است و این تجاوز را محکوم مینماید. اما همانگونه که مردم روسیه نمیتوانند همدردی‌شان را باشما نشان دهند، و صدها نفر از آنان در ۵۲ شهر روسیه بواسطه تظاهرات‌شان علیه تجاوز کشورشان به اوکراین بازداشت شده‌اند، مردم ایران نیز چنین اجازه‌ای ندارند.

مسولین ما کاری به تجاوز روسیه ندارند. تنها هَم و غم‌شان آنست که بگویند،"ببینید غربیها چگونه پشت مردم اوکراین را خالی کردند". آنها نه جرئت میکنند کلامی علیه تجاوز پوتین ابراز نمایند و نه در صدا و سیمای حکومتی، اشاره‌ای به مقاومت قهرمانانه شما در برابر ماشین نظامی غول آسای اشغالگران بنمایند. اما پیروزی بدون تردید با شماست.


https://www.instagram.com/p/Cab7Tk6Mcmq/?utm_medium=copy_link

This comment was minimized by the moderator on the site

آیا ۴۴میلیون مردم اوکراین به بازگشت دیکتاتوری کرملین بر کشورشان تن خواهند داد؟| ۵ اسفند ۱۴۰۰
ماهها میشد که غربیها میگفتند پوتین میخواهد به اوکراین حمله کند و متقابلاً رهبر روسیه، غربیها را متهم به دروغگویی میکرد و میگفت روسیه قصدش صرفاً تمرین و مانور نظامی است. امانخستین ساعات اولیه صبح امروز نشان داد که چه کسی دروغ می‌گفت: غربیها یا رهبر روسیه.
سخنان پوتین بهنگام صدور فرمان حمله به اوکراین حکایتی بود. ایشان گفتند که "روسیه بمنظورِ دفاع از خاکش، و جلوگیری از تهدیداتِ نظامی اوکراین علیهِ روسیه دست به آن حمله زده و از سربازانِ اوکراینی خواستند که سلاح هایشان را زمین بگذارند و به خانه هایشان بروند". دست آخر هم "شیطان غرب" را تهدید کردند که "اگر دست از پا خطا کند آنچنان درسی بغربِ تجاوزگر خواهند داد که آنان هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد." سخنانی که ۴۳سال است مردم ایران آنقدر آنها را شنیده اند که دیگر از حفظ شده اند.
میماند این سؤال که آیا پوتین قادر خواهد شد یک دولت دست نشانده کرملین در کیف بر سر کار آورد و ۴۴میلیون مردم اوکراین حاضر خواهند شد به بازگشتِ دیکتاتوری و خودکامگی رهبران حزب کمونیستِ روسیه یکبار دیگر تن بدهند؟

https://www.instagram.com/p/CaWu9oMspm2/?utm_medium=copy_link

This comment was minimized by the moderator on the site

شوخی با جناب فروغ بسطامی:

مجذوبان شرق:

عُشاق" پوتین" پردهٔ پندار دریدند
یعنی که بجز شخص پوتین هیچ ندیدند

هر کار که او کرد لب از لب نگشودند
هر جمله که او گفت همان حرف شنیدند

جمعی به در کاخ" کرملین" پلکیدند
قومی به بر ساکن این کاخ مریدند

از بس که شده عاشق این تحفهٔ شرقی
یک چند به ظاهر همه از غرب بریدند

در طول چهل سال از آن" بهمن" معروف
هر لحظه و هر دَم به سوی شرق سریدند

البته به "چین" هم نظر افکنده به شدت
با عشوه به آغوش "پکن" جمله پریدند

" روسیه" و چین هم چو دوتا روبه مکار
"بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند"

شد کام دل هر دو روا از سوی این قوم
بر خواسته شان راحت و آسوده رسیدند

معشوقهٔ این قوم چو روسیه و چین است
"از حق ببریدند و به باطل گرویدند"

بر کل جهان مرگ فرستاده به کَرّات
همواره در ِ خانهٔ این دو پلکیدند

"جاوید" بزن جار که بی هیچ شک این دو
همواره به گلزار وطن خوب چریدند

هر گاه ولی دست نیازی سوی شان رفت
آن دست به دندان طمع سخت گزیدند!!

6 اسفند 1400

محمد_جاوید
@javidtanz

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا روس ها به اوکراین حمله کردند؟

به همان دلیلی که درسال ۱۲۲۳ قمری،به ایران حمله کرد و گرجستان وتالش وگنجه وشروان وباکورا ازکشور ما جدا کرد.

به همان دلیلی که درسال ۱۲۴۱ قمری،باتجاوز به کشور، ایالات ایروان ونخجوان وبخش دیگر تالش راایران جدا کرد.

به همان دلیلی که پس از عدم پذیرش درخواست روسیه از طرف مجلس ایران مبنی بر اخراج مورگان شوستر، درسال ۱۲۹۰ به تبریز و رشت وانزلی حمله کرد و وهزاران نفر از مردم رشت وتبریز وانزلی را قتل عام کرد. وتا جنگ جهانی اول درتبریزماند وتعداد زیادی از آزادیخواهان را اعدام کرد‌.


به همان دلیل که درجنگ جهانی اول ، آذربایجان رااشغال کرد و فقر وفلاکت وبدبختی را برای مردم به ارمغان آورد.

به همان دلیل که درسال ۱۹۰۷ شمال ایران را منطقه نفوذ خود اعلام کرد.

به همان دلیل که درشهریور ۱۳۲۰ ودر جنگ جهانی دوم خاک ایران را اشغال کرد و با حمایت از حزب دموکرات آذربایجان ،قصد داشت آذربایجان را ایران جداکند و برای حمایت از نوکران خود درایران، تا مدتها پس از جنگ نیز ازایران خارج نشد.

به همان علت که درسال ۱۲۹۱ شمسی به بهانه سرکوب شورش، مسجد گوهر شاد وحرم اما رضا را به توپ بست وسربازان روس با ورود به حرم امام رضا اموال حرم را به غارت بردند.

به همان دلیل که با قلدری وبا استفاده از انفعال دولتمردان ما، بخش مهم وپر از منابع خزر را به خود اختصاص داده است.
به همان دلیل که با همه قطع نامه های شورای امنیت علیه کشور ما رای مثبت داد.
به همان دلیل که ازبرگ پرونده هسته ایی ما ، برای باج گیری از غرب استفاده می کند.
روسیه روسیه است و در طول تاریخ منفعت طلب و افزون طلب و زیاده خواه وتوسعه طلب بوده است و برای رسیدن به مطامع خود براساس توصیه پدر معنوی خود لنین عمل می کند که هدف وسیله را توجیه می کند.
فریدون آدمیت در کتاب اندیشه ی ترقی و حکومت قانون در عصر سپهسالار در خصوص سیاست روس ها در ایران می نویسد: «روس دشمن مطلق ایران بود، دشمن استقلال و آزادی و ترقی و تمامیت ارضی ما بود. ما را ناتوان و عقب مانده می خواست که سیاست صرف متجاوزانه نظامی و استعمار اقتصادی خویش را پیش ببرد با هر نقشه اصلاح و تغییری سرستیزگی داشت گفته‌ی امیر کبیر را شنیدیم که در خیال، کنستیتیون داشت و مانع بزرگ او روسیان بودند

مهدی مطهرنیا می گوید:
«روسیه همواره تلاش کرده است از ایران به عنوان برگ برنده ای از کشورهای غربی خصوصا امریکااستفاده کند و به هیچ وجه در رئالیسم روسی خود در حوزه سیاست خارجی به ایران به عنوان شریک استراتژیک ننگریسته است.

رضا اله دادی

This comment was minimized by the moderator on the site

اوکراین
چگونه زلنسکی واکنش غرب به روسیه را تغییر داد؟
نگارش از یورونیوز فارسی به روز شده در: ۰۲/۰۳/۲۰۲۲ - ۱۴:۳۶
Ukraine President Volodymyr Zelensky

قریب یک هفته از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین می‌گذرد و در این مدت کوتاه مقاومت‌های ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین و ملت شجاعش در برابر روسیه آنچنان تاثیری بر سیاست‌های غرب در قبال کرملین گذاشته است که در ۳۰ سال پس از جنگ سرد دیده نشده بود.

مقاومت رهبر اوکراین در قبال پوتین، هم باعث الهام و هم شرمساری غرب شده است؛ عملکرد او همچنین باعث شده که روسیه به کشوری منفور آنهم بسیار فراتر از آنچه تصور می‌شد، تبدیل شود.

اکنون اوکراین در حالی که نه عضو اتحادیه اروپاست و نه پیمان ناتو، بطور نیابتی جنگ با روسیه را به پیش می‌برد و اعطای چنین وظیفه‌ای به کی‌یف عمدتا مرهون نقشی است که ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور ۴۴ سالۀ آن در این یک هفته ایفا کرده است.

مقاومت زلنسکی و هموطنانش باعث شد که واشنگتن و متحدانش که در ابتدا تنها به وضع تحریم‌هایی محدود علیه دولت روسیه اکتفا کرده بودند و سعی داشتند جانب احتیاط را در نظر گرفته و متناسب با رفتار روسیه و بصورت مرحله‌ای بر تحریم‌ها بیفزایند، اکنون شخص پوتین را تحریم و بانک‌های کلیدی آن کشور را از سیستم سوئیفت محروم می‌کنند.

علاوه بر تمام تحریم‌های سیاسی و اقتصادی، تنها در شش روز گذشته:

آلمان پس از دهه‌ها سیاست‌های غیردفاعی خود را تغییر داد و با غلبه بر اکراه در ارسال سلاح به مناطق جنگی، متعهد به تسلیح اوکراینی‌ها شد و «نورد استریم۲» پروژه مشترک خود با روسیه را نیز متوقف کرد؛
در میان سیاستمداران نزدیک به ولادیمیر پوتین، ویکتور اوربان نخست‌وزیر مجارستان در کنار رهبران اتحادیه اروپا علیه روس‌ها قرار گرفت و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه با بستن تنگه‌های کشور به روی کشتی‌های روسی، عملیات دریایی آنها در دریای سیاه را پیچیده‌تر کرد؛
بریتانیا پس از مدت‌ها چشم پوشی از ثروت الیگارش‌های روس در این کشور، اعلام کرد که «در بریتانیا جایی برای پول‌های کثیف وجود ندارد» و حتی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا که هفته گذشته پوتین را «نابغه» خوانده بود، مجبور شد روز شنبه به شجاعت زلنسکی ادای احترام کند. شجاعت کسی که ترامپ زمانی سعی داشت در یک تماس تلفنی و با اتکا به قدرت و کمک‌های مالی ایالات متحده از او اخاذی کند.
علاوه بر سیاستمداران، عملکرد ولودیمیر زلنسکی در این یک هفته مردم جهان را نیز تحت تاثیر قرار داد و موجی از حمایت و همبستگی حتی کوچک از او و کشورش را به راه انداخت؛ از لغو مسابقات ورزشی مقابل روس‌ها گرفته تا لغو برنامه‌های هنری همچون باله روسیه در بریتانیا و جمع کردن ودکاهای روسی از فروشگاههای آمریکا.

موج همبستگی با اوکراین تا به آنجا رسید که بر اساس نظرسنجی جدید شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان آمریکا ۸۳ درصد از آمریکایی‌ها اعلام کردند با افزایش تحریم‌های اقتصادی روسیه در پاسخ به این تهاجم موافقند؛ حتی اگر تبعاتی مالی بر زندگی آنها داشته باشد.

پیامد حمله روسیه به اوکراین؛ سیاست نظامی آلمان پس از دهه‌ها تغییر کرد
زلنسکی: فرانسه و آلمان مواضع خود را در قبال روسیه نرم‌تر کرده‌اند
ایمنی رآکتورهای هسته‌ای اوکراین در بحبوحۀ تهاجم روسیه؛ آیا فاجعه در راه است؟
زلنسکی و بسیج عمومی در داخل و خارج از اوکراین
موج جهانی همبستگی با اوکراین چه از سوی مردم و چه دولت‌ها پس از درخواست پرشور زلنسکی برای کمک شکل گرفت. او در گفتگو با رهبران اروپایی اعلام کرد که نمی‌داند او یا کشورش در برابر این تهاجم دوام خواهند آورد یا نه؛ اما به مقاومت ادامه می‌دهد.

سیاستمداران کمی انتظار داشتند که این بازیگر پیشین، پس از ناامیدی از دریافت کمک‌های مستقیم آمریکا و رهبران اروپایی و نادیده گرفتن هشدارهایش، به رهبری مناسب و شایسته برای این لحظه از تاریخ اوکراین تبدیل شود.

اکنون او در سخنانش، آنهم در یکی از بدترین لحظات تاریخ اروپا، از دفاع از ارزش‌هایی می‌گوید که اوکراین را واجد شرایط عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو می‌کند.

ایستادگی‌های زلنسکی در یک هفته اخیر باعث شد که نه تنها به چهره‌ای بارز در تاریخ معاصر تبدیل گردد، بلکه از او در کنار مخالفان مشهور جنگ سرد همچون لخ والنسا، رهبر همبستگی لهستان و ایمره نادی، رهبر قیام مجارستان یاد شود.

او نوعی رهبریِ الهام بخش را به نمایش گذاشت؛ آنهم در زمانی که جهان شاهد بود که برخی رهبران به دلیل برتر دانستن اهداف سیاسی خود به منافع عمومی، از وضع مقررات بهداشتی در دوران همه‌گیری ویروس کرونا امتناع می‌کردند و یا اشرف غنی، رئیس‌جمهور سابق افغانستان را دیدند که با حمله طالبان به کابل، از کشور گریخت.

زلنسکی بر خلاف چنین رهبرانی تصمیم گرفت که بماند و مبارزه کند و احتمالا در کنار مردمش بمیرد.

زلنسکی در مقابل پیشنهاد برخی دولت‌ها همچون فرانسه و آمریکا برای پناه دادن به او، اعلام کرد: «اینجا جنگ است. من به مهمات نیاز دارم و نه وسیله‌ای برای رفتن.»

او یکشنبه گذشته نیز در پیامی به جهان هشدار داد که اگرچه او و کشورش در خط مقدم حملات هستند، اما او به نمایندگی از دموکراسی و آزادی در سراسر جهان مبارزه می‌کند.

زلنسکی گفت: «اوکراینی‌ها در مقابل یورش روسیه، شجاعتِ دفاع از میهن و نجات اروپا و دفاع از ارزش‌های آن را به همگان نشان دادند. این فقط تهاجم روسیه به اوکراین نیست؛ این آغاز جنگ علیه اروپا، علیه ساختارهای اروپایی، علیه دموکراسی، علیه حقوق بنیادین بشر، علیه نظم جهانی و علیه قانون و همزیستی مسالمت‌آمیز است.»

به نظر شماری از تحلیلگران، تهاجم روسیه به اوکراین، بیش از هر چیز نتیجۀ وسواسی بود که یک نفر به مسأله سقوط اتحاد جماهیر شوروی داشت و تصوری که از قدرت روسیه در جهان پس از جنگ سرد، به عنوان یک قدرت شکست‌ناپذیر در ذهن پرورانده بود. و اگرچه پوتین جنگ را آغاز کرد، ولی این رفتار زلنسکی بود که واکنش‌های جهان به این جنگ را شکل و جهت داد.

بقای زلنسکی و آیندۀ اوکراین
این احتمال وجود دارد که از عمر «استقلال» اوکراین نه چند هفته بلکه تنها چند روز باقی مانده باشد. اما یک چیز از هم اکنون روشن است: اینکه حتی با اشغال کامل این کشور به دست نیروهای روسی نیز آیندۀ سختی در انتظار کرملین خواهد بود زیرا اکنون اوکراین رئیس جمهوری دارد که جهان به او چشم دوخته است.

به همین دلیل برخی گمان می‌برند که بقای زلنسکی بیش از هر زمانی برای آیندۀ اوکراین مهم است زیرا حتی با اشغال این کشور، با حضور زلنسکی می‌توان انتظار شورش‌های تمام عیار علیه روسیه را داشت.

نفوذ او در پایتخت‌های جهان و توانایی‌اش در بسیج عمومی، رهبران خارجی را نیز شگفت‌زده کرده است و امیدها به رهایی کشورش در آینده حتی در صورت اشغال به دست روسیه را نیز تقویت کرده است.

اما با توجه به سابقۀ سرکوب‌های روسیه از جمله در گروزنی پایتخت چچن، مسکو نیز ممکن است به این فکر کند که اگر زلنسکی دستگیر یا کشته شود، احتمالا روحیه مقاومت در اوکراین نیز از بین خواهد رفت.

This comment was minimized by the moderator on the site

 بدویت تهاجم و منافع ملی
February 28, 2022 by  
 سعید مدنی

از سالهای آغازین قرن بیست و یکم تا کنون شاهد یکی از بدوی ترین رفتارها از سوی ابرقدرتها و لشگر کشی و کشورگشایی به منزله نادیده گرفتن حق حاکمیت ملتها و ارجاع روابط بین ا لمللی به عصر مادون دنیای مدرن هستیم که آخرین آن تهاجم روسیه به مردم و دولت اوکراین است.
استقلال و تمامیت ارضی به عنوان یک مفهوم جهانی در قدیمی ترین سند حقوقی مورد پذیرش کشورها به نام "میثاق جامعه ی ملل" مورد توجه قرار گرفته است (فورية ۱۹۱۹). به موجب ماده ۱۰، دولتهای عضو ملزم هستند، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی اعضای دیگر را محترم دارند و در مقابل تجاوز خارجی از آنان حمایت کنند. در همین رابطه، بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد (۱۹۴۵)، برای تعقیب مقاصد صلح جویانه ی جهانی اعلام می دارد: "کلیه ی اعضا در روابط بین المللی خود از تهدید به زور یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشور خودداری خواهند کرد" (منشور ملل متحد، فصل اول). به این ترتیب، روح منشور، کوچکترین تعرض نسبت به آب و خاک هر یک از کشورها را امری نامشروع می داند. سازمان ملل متحد در اولین واکنش نسبت به تجاوزات ارضی، به نحوی آمرانه، کشور متجاوز را به بازگشت تا مرزهای شناخته شده ی بین المللی دلالت می کنند و برای تضمین این امر، حق دخالت نظامی تا حد رفع مزاحمت را برای خود قائل است (فصل هفتم منشور).
 
اصل احترام به تماميت ارضي خود مبتني بر اصلي ابتدایي تر و بنيادي تر به نام اصل برابري حاكميت هاست. تحول اين اصول را بايد از زمان آغاز حقوق بين الملل جديد پي بگيريم.  معاهده صلح وستفالي  متضمن دو اصل مهم بود: حاكميت و عدم مداخله در امور داخلي كشورها.
 
 مردم ایران فراموش نکرده اند که چهل سال پیش با تهاجم نیروهای عراقی به میهن مان، خود قربانی نقض همین اصول حاکم بر روابط بین الملل شده اند. در چنین شرایطی چگونه میتوان چشم بر نقض حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها بست یا بی شرمانه آن را تایید کرد؟
 
تعهد به حقوق بین الملل ، موازین دینی و انسانی و منافع ملی حکم محیکند بدون هر گونه استثنا و قید و شرط تهاجم به کشورها و نقض حاکمیت ملت ها محکوم شود  زیرا تنها در سایه صلح امکان دستیابی ملت ها به توسعه، دمکراسی و عدالت میسر می شود.

This comment was minimized by the moderator on the site

ادعای عجیب رهبر:عدم مقاومت مردم اوکراین در برابر تجاوز روسیه!
آیا رهبری را کانالیزه کرده‌اند؟

احمدرضا حائری
سخنرانی روز گذشته رهبر جمهوری اسلامی درباره تجاوز نظامی روسیه به اوکراین چنان با واقعیت‌های میدانی در تضاد بود که موجب طرح دوباره سوالی قدیمی میان فعالان سیاسی کشور شد، این سوال که :" آیا جریانی در سطوح بالای هرم قدرت، رهبری را کانالیزه کرده‌‌اند؟"

نکته نخست سخنرانی آقای خامنه‌ای این بود که، ایشان حتی یک بار نیز نام کشور متجاوز یعنی روسیه را در این سخنرانی مبسوط خود بر زبان نیاورده و در عمل صحنه نبرد را به گونه‌ای شرح دادند که، اگر مخاطب سخنان ایشان بی‌اطلاع از اخبار می‌بود، گمان می‌کرد این ارتش آمریکا بوده که به خاک اوکراین تجاوز کرده و اکنون نیز در تلاش است کیف پایتخت این کشور را اشغال کرده و دولتی دست‌نشانده در آنجا بر سرکار آورد!"

اما این تشریح عجیب صحنه نبرد را می‌توان با توجه به دشمنی همیشگی ایشان با آمریکا و رابطه نزدیکی که با پوتین دارند توجیه کرد، و این نکته از سخنرانی ایشان آن چیزی نبود که حیرت همگانی و ابهامات بعدی را در پی داشت.

احتمال کانالیزه شدن رهبری آنجایی به اذهان بسیاری از ناظران خطور کرد که ایشان با مقایسه تجاوز اخیر به اوکراین با تجاوز آمریکا به عراق در دوره بوش پسر و اهمیت نقش پشتیبانی مردمی از دولت‌ها در چنین مواقعی گفتند:" اگر در اوکراین مردم وارد میدان می‌شدند، وضع دولت اینگونه نمی‌شد اما چون مردم دولت را قبول نداشتند وارد نشدند. همچنانکه مردم در زمان حمله آمریکا به عراق در دوران صدام به میدان نیامدند..."

مقایسه ولودیمر زلنسکی به عنوان رئیس جمهوری بر آمده از یک انتخابات آزاد با دیکتاتوری چون صدام حسین را هم با اغماض فراوان می‌توان نتیجه تحلیل ایشان از نفوذ آمریکا و غرب در تحولات اوکراین و انتخابات‌‌های این کشور دانست و از آن گذشت؛ اما اینکه مقاومت تمام‌عیار زلنسکی و مردم اوکراین در برابر تجاوز روسیه و خوی کشورگشایی پوتین را ندیده و وضعیت فعلی اوکراین را همچون عراق ۲۰۰۳ بدانید، این را نمی توان با حواله کردن به تحلیل‌های متفاوت ایشان از وضعیت اوکراین و نقش آمریکا و غرب در آن کشور توجیه کرد، و اینجاست که این سوال -بار دیگر- در ذهن ناظران سیاسی به وجود می‌آید که:"آیا امکان دارد جریان و باندی در سطوح بالای قدرت رهبری را کانالیزه کرده‌ و اجازه نمی‌دهند در جریان برخی از حقایق جاری در کشور و صحنه بین‌الملل قرار بگیرند؟

شائبه "کانالیزه شدن رهبری" پیش از این نیز در صحنه سیاسی کشور مطرح شده و ایشان یک بار در سال ۹۷ در یکی از سخنرانی‌های خود به این موضوع اشاره و ضمن رد آن، گفته بودند: «البته این را هم به شما بگویم؛ بنده از مسائل کشور مطلعم. حالا گاهی گفته می‌شود که فلانی کانالیزه می‌شود و مانند اینها؛ نه، اینها نیست؛ بنده، هم گزارش می‌خوانم -گزارش رسمی، گزارش غیر رسمی- هم تماس با آدم‌ها از طرق مختلف داریم، تماسهای مردمی و دفتر ارتباطات مردمی داریم؛ مطّلعم از مسائل جامعه تا آن حدی که یک آدمی مثل من می‌تواند مطّلع باشد.»

اما با وجود رد این شائبه در سخنرانی مذکور، شدت تناقض اظهارات روز گذشته ایشان درباره "پشتیبانی نکردن مردم از دولت زلنسکی و در نتیجه عدم مقاومت آنها در برابر تجاوز روس‌ها" با واقعیت‌هایی که در برابر چشم جهانیان رخ داده، موجب طرح دوباره شائبه "کانالیزه شدن رهبری" پس از سخنرانی روز گذشته شده است.

نکته قابل توجه اینکه مقاومتی اوکراینی‌ها که رهبری دیروز منکر آن شدند، حتی خود روس‌ها را نیز وادار به تغییر تاکتیک کرده و آنها را به انجام جنایات جنگی همچون استفاده از سلاح‌های کشتارجمعی و حمله به مراکز غیرنظامی و....برای درهم شکستن این مقاومت کرده است.

درباره آفات خانمان‌برانداز "کانالیزه شدن رهبر" در جای خود خواهم نوشت، و فعلا به همین مختصر بسنده می‌کنم که اگر "رهبری مادام‌العمر" نداشتیم و چون همه دموکراسی‌ها، منتخب مردم در دوره مشخص و محدودی صاحب قدرت می‌بود، هیچگاه با آفتی تحت عنوان "کانالیزه شدن شخص اول مملکت" و خطرات آن مواجه نبودیم.

This comment was minimized by the moderator on the site

استش از جنگ اوکراین
درس بزرگی گرفته ام
فکر می کردم رئیس جمهورشان مثل اشرف غنی فرار می کند!
میلیاردرهاشان هم با چمدان های پر از دلار کرواتها را می بستند و با خونسردی کشور را ترک می کردند!
فوتبالیستهاشان هم عضو باشگاههای دیگر می شدند و می رفتند تا گلها را بر دروازه هایی بنشانندکه روزگاری برای شکست آنها عرق می ریختند!
نمایندگانشان می رفتند
ملکه های زیبایشان هم باچمدانهایی پر از البسه های گرانقیمتشان می رفتند تا در جایی دیگری ملکه باشند!
تاجرهاشان هم حتمن شروع به مخفی کردن مایحتاج مردم می کردند و خود در گوشه ای مخفی می شدند تا آبها که از آسیاب افتاد پنهانی جنسها را به چند برابر قیمت آب کنند
اما رییس جمهورشان با لباس رزمی که پوشیده بود و تفنگی در دستش
ملکه زیباییشان هم تفنگ در دست داشت
نمایندگان مجلسشان
میلیاردرهاشان!
تاجرهاشان هم سلاح می خریدند برای مردمشان.
چه انسجامی را به دنیا نشان دادند
بایستی تعظیم کرد در برابر چنین جوامعی
حالا فهمیده ام:
ملتها با ملتها چقدر تفاوت دارند!
برخی لیاقت آزادی دارند و بعضی ها لیاقت اسارت
برخی روح انسانی در کالبد جمعیشان دمیده شده و بعضی ها روح حقارت و خودفروختگی و منفعت طلبی و بردگی.
همان طور که روح آدمها می تواند کوچک و بزرگ باشد.
روح ملت ها و جمعیتها هم می تواند کوچک و بزرگ باشد.
هنوز در تصویر ذهنم مانده است انبوه آن
مردمانی که از چرخ هواپیماها آویزان شدند برای فرار.
همیشه بزرگی و کوچکی روح ملت ها در قاب تاریخ خواهد ماند.
همیشه بیچارگی و بدبختی دور از ملتهایی است که روحشان بزرگ است.

This comment was minimized by the moderator on the site

پوتین همین حالا هم جنگ را باخته است، زمان لازم است تا این را بفهمد

یواول نوح هراری نویسنده کتاب انسان خردمند:
به نظر می رسد هر روز بیشتر از قبل روشن می شود که ولادیمیر پوتین به سمت یک شکست تاریخی پیش می رود. او ممکن است در همه نبردها پیروز شود اما در جنگ شکست می خورد.
رویای پوتین برای بازسازی امپراتوری روسیه همیشه بر این دروغ استوار بوده است که اوکراین یک ملت واقعی نیست، اوکراینی‌ها مردمی واقعی نیستند و ساکنان کیف، خارکف و لویو مشتاق حکومت مسکو هستند. این یک دروغ کامل است – اوکراین ملتی با بیش از هزار سال تاریخ است، و کیف در زمانی که مسکو حتی یک روستا هم نبود، یک کلان شهر بزرگ بود. اما دیکتاتور روس آنقدر دروغ خود را تکرار کرده که ظاهراً خودش هم آن را باور کرده است.
او می دانست که روسیه از نظر نظامی قوی تر از اوکراین است. او می دانست که ناتو برای کمک به اوکراین نیرو اعزام نخواهد کرد.
همانطور که آمریکایی ها در عراق و شوروی ها در افغانستان یاد گرفتند، فتح یک کشور بسیار آسان تر از حفظ آن است. پوتین می دانست که قدرت تسخیر اوکراین را دارد. اما آیا مردم اوکراین هم رژیم دست نشانده مسکو را می پذیرند؟
هر روز که می گذرد، آشکارتر می شود که قمار پوتین باخته است. مردم اوکراین با تمام وجود مقاومت می کنند، تحسین تمام جهان را به خود جلب می کنند – و در جنگ پیروز می شوند. روزهای سیاه زیادی در راه است. روس ها هنوز هم ممکن است کل اوکراین را فتح کنند. اما برای پیروزی در جنگ، روس‌ها باید اوکراین را نگه دارند و تنها در صورتی می‌توانند این کار را انجام دهند که مردم اوکراین به آنها اجازه دهند. بعید به نظر می رسد که این اتفاق بیفتد.
هر تانک روسی که منهدم می شود و هر سرباز روسی کشته می شود، شجاعت اوکراینی ها برای مقاومت را افزایش می دهد. و هر کشته اوکراینی نفرت اوکراینی ها را عمیق تر می کند. نفرت زشت ترین احساسات است.
متأسفانه این جنگ احتمالاً طولانی خواهد بود. اما مهم ترین موضوع قبلاً مورد توافق قرار گرفته است. چند روز گذشته به تمام جهان ثابت کرد که اوکراین یک ملت واقعی است، که اوکراینی‌ها مردمی واقعی هستند و قطعاً نمی‌خواهند تحت یک امپراتوری جدید روسیه زندگی کنند./ انصاف‌نیوز
بین‌الملل
@Akhbar_montakhab

This comment was minimized by the moderator on the site

محاسبه هزینه حمله روسیه به اوکراین

۱- کل روبل روسیه در گردش ۳۴ تریلیون روبل است که قبل از حمله با قیمت هر دلار ۶۹ روبل و بعد از حمله با قیمت هر دلار ۸۶ روبل، ارزش روبل حدود ۲۵ درصد سقوط کرد که زیانی حدود ۱۰۰ میلیارد دلار برای روسیه است.



۲- بورس مسکو دو سال گذشته رشد بسیار بالایی داشت به طوری که ارزش بازار بورس مسکو تا ۸۴۰ میلیارد دلار گزارش شده بود،ولی در طول روزهای حمله به اوکراین، ارزش بازار بورس مسکو به حدود ۲۳۰ میلیارد دلار رسید که در اینجا نیز حدود ۶۱۰ میلیارد دلار ضرر کرد.


۳- تحریمهای امریکا و اروپا و نخریدن نفت روسیه و تحریم گاز روسیه و... هم اگر برفرض ۸۰ میلیارد دلار خسارت وارد کند.


۴- هزینه جنگ با کلیه مخارج ۱۵۰ هزار سرباز روسی و هزینه تانکها و ماشین الات جنگی و موشکها و پرداخت مخارج پناهندگان اوکراینی و غیره هم اگر ۱۰ میلیارد دلار باشد،
کل هزینه روسیه حدود ۸۰۰ میلیارد دلار می باشد.


در مقابل اقتصاد اوکراین تولید ناخالص اوکراین ۲۰۰ میلیارد دلار برای سال ۲۰۲۲ پیش بینی شده است، و روسیه اگر برفرض کل اوکراین را اشغال و حداکثر بهره برداری اقتصادی را بکند، وخیلی زرنگ باشد، میتواند ۵۰ میلیارد دلار از اقتصاد اوکراین را دردست بگیرد.


پس در اینجا غرب بدون ورود به جنگ و فقط ظرف چند روزاول توانسته ۸۰۰ میلیارد دلار به روسیه خسارت وارد کند.

و روسیه اگر زرنگ باشد، در آینده باید ببینیم این ضرر خود را چگونه میخواهد جبران کند ؟

این که سان تزو ژنرال باستانی ارتش چین ۲۵۰۰ سال پیش در کتاب هنر جنگ گفته که بالاترین هنر جنگ این است که بدون جنگیدن بر دشمن غلبه کنی، امروز به راحتی با تحریمهای غرب میتوان دید و محاسبه کرد وقدرت جنگ اقتصادی را هزاران برابر بالاتر از بمب های اتمی تحلیل کرد.

به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
http://telegram.me/Iran_economy_online

This comment was minimized by the moderator on the site

آیا جنگ اوکراین برای ایران منفعت دارد؟

حمله روسیه به اوکراین در روز پنجشنبه، افکار عمومی جهانیان را به خود معطوف کرده است و بسیاری از کشور‌ها بنا بر منافع و مصالح ملی خود در حال موضع گیری و واکنش‌های سیاسی هستند. در این میان، ایران نیز با توجه به همسایگی با روسیه، نگاه ویژه‌ای به این بحران دارد و در حال رصد رویداد‌های و تحولات جنگ در اوکراین است.

پرسش مهمی که شاید ذهن بسیاری از تصمیم گیران، تحلیلگران، کارشناسان و حتی عامه مردم را به خود مشغول کرده این است که حمله روسیه به اوکراین و بحران شرق اروپا چه پیامدهای مثبت یا منفی برای ایران خواهد داشت؟ در واقع، این بحران واجد چه فرصت ها و تهدیداتی برای کشورمان است؟

اینها پرسش هایی است که «امیرعلی ابوالفتح» کارشناس مسائل بین الملل و سیاست خارجی بدان ها پاسخ داده است.

جنگ روسیه علیه اوکراین چه فرصت ها و منافعی برای ایران به دنبال خواهد داشت؛

ابوالفتح: در ابتدا باید گفت که ما یعنی ایران از این بحران استقبال نکردیم و دخالتی هم نداشته ایم. در واقع، اگر قصد داشته باشیم از مزیت ها و فرصت های این جنگ برای منافع ملی ایران صحبت کنیم، بدین معنا نیست که استقبال یا دخالت کرده ایم. نکته دوم اینکه هر جنگی خوب نیست و نباید اختلافات از طریق زور و اقدام نظامی حل شود.

اما نکته مهم این است که فارغ از اینکه در اوکراین جنگ یا کشتار است و افکار عمومی جریحه دار شده است، ایران و روسیه در جلوگیری از گسترش ناتو اشتراک نظر دارند و ربطی به این ندارد که از روسیه خوشمان بیاید یا بدمان بیاید. لذا، گسترش ناتو به سمت شرق اگر از سد و جغرافیای اوکراین بگذرد، در فاز بعدی به قفقاز و مشخصا گرجستان، جمهوری آذربایجان و ارمنستان خواهد رسید. در حال حاضر گرجستان بعد از اوکراین نامزد جدی برای پیوستن به ناتو است. جمهوری آذربایجان نیز با فاصله بیشتری نسبت به گرجستان نیز ممکن است به ناتو ملحق شود و در نهایت ارمنستان هم اگر به این نتیجه برسد که روسیه در ضعف است و نیاز امنیتی پیدا کند، به سمت عضویت در ناتو سوق پیدا خواهد کرد.

بنابراین در این صورت ایران به جای اینکه با یک عضو ناتو که ترکیه است همسایه باشد، با چندین همسایه عضو ناتو روبه رو خواهد بود. یکی از آن ها جمهوری آذربایجان است که ما به آن ها مشکلات عدیده ای داریم. در حالی که هرچند ترکیه نیز عضو ناتو است، سال ها روابط خوبی با آن ها داریم و این روابط در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی همچنان در حال گسترش است. روابط ایران آن اندازه که با آنکارا حسنه است با باکو نیست؛ لذا، گسترش ناتو و عضویت همسایگان شمالی در آن به نفع ایران نیست و بهتر است این روند در اوکراین متوقف شود تا اینکه تا ارس در پشت مرزهای ما امتداد پیدا کند.

نکته بعدی اینکه، روسیه تحت تحریم برای ایران فرصت اقتصادی بیشتری ایجاد خواهد کرد. تاکنون بانک های روسی نگران بودند که تحریم و مجازات شوند، اما اکنون تحریم شده اند یا در حال تحریم هستند. در واقع، الان با ایران کار بکنند یا نکنند تحریم هستند. پس از این پس احتمالا ترجیح می دهند با ایران کار کنند. از این جهت، هر چه کشورهای تحریم شونده بیشتر شوند و مهم تر از آن کشورهای بزرگتری تحریم شوند، برای بلوک کشورهای تحریم شده فرصت های بیشتری را فراهم خواهد کرد. در چنین فرایندی، روسیه با ایران کار خواهد کرد، ونزوئلا با ایران و...

این بحران چه تاثیراتی بر موقعیت ایران و رقبایش در خاورمیانه به دنبال خواهد داشت؟

ابوالفتح: در این رابطه باید گفت، دو بازیگر مهم در منطقه خاورمیانه یعنی ترکیه و اسرائیل هستند که روابط گسترده ای با واشنگتن دارند که هرچه روابط بین روسیه و آمریکا پرتنش تر شود، آنکارا و تل آویو اجبار بیشتری برای پیروی از سیاست های واشنگتن و دوری از روسیه خواهند داشت و قدرت مانور ترکیه و روسیه در منطقه کاهش پیدا می کند و فضای مانور بیشتری به ایران خواهد داد. برای نمونه اسرائیل در ماجرای اوکراین روسیه را محکوم کرد و مسکو در پاسخ نیز بلافاصله اعلام کرد، حاکمیت اسرائیل بر بلندی های جولان را به رسمیت نخواهد شناخت. این فرصت هایی است که ممکن است در منطقه برای ایران ایجاد شود. مجموع این ها باعث می شود ایران ناخواسته از فرصت هایی بهره مند شود.

در رابطه با تاثیر جنگ اوکراین بر مذاکرات هسته ای ایران نظرتان چیست؟

ابوالفتح: در رابطه با مذاکرات هسته ای باید گفت تاکنون تهدیدی ایجاد نشده است. مذاکرات در حال انجام است و نسبت به پیش از حمله روسیه به اوکراین تغییر و تحول منفی و غیرسازنده ای در مذاکرات مشاهده نشده است؛ اما بعید نیست که اختلافات مسکو و واشنگتن به حدی بالا رود که این تنش به حوزه های دیگر از جمله مذاکرات هسته ای ایران هم سرایت کند.

یک تهدید دیگر هم ممکن است وجود داشته باشد؛ اینکه ممکن است روس ها ترجیح دهند یک بحران بزرگی در خاورمیانه ایجاد شود تا تمرکز غربی ها بر اوکراین کم شود؛ شاید این بحران به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای باشد. مساله ای که منجر به بحران جدی در منطقه و رفتن ایران به سمت گام های هسته ای بیشتر شود. مخاطره دیگر ممکن است در سیاست داخلی ایران ایجاد شود. اینکه عده ای در داخل بیایند فشار ایجاد کنند که باید از تجربه اوکراین درس بگیریم و به همین جهت از مذاکرات هسته ای خارج شویم. با این حال، باید گفت این دو مخاطره چندان جدی نیست و بعید به نظر می رسد چنین اتفاقاتی رخ دهد.

منبع : تابناک

This comment was minimized by the moderator on the site

جنگ روسیه و چند سوال
دکترمحمدزاهدی اصل

۱- آیا مرکزیت قدرت جهانی در حال انتقال از غرب به شرق است؟
این نگاه ساده لوحانه به نظر میو رسد. بلوک شرق در زمانی که بیش از نیمی از اروپا و آسیا را در اختیار داشت نتوانست به چنین جایگاهی دست یاید و حالا هم که چنان عرصه را تنگ می بیند که باید با «دوست و همشهری دیروز» خود وارد جنگ و منازعه شود، مطلقا در چنین شرایطی قرار ندارد و این سخنان بیش از آنکه پایه تئوریک داشته باشد ریشه در توهماتی دارد که به اسم مبارزه با گلوبالیسم معتقد بود پای بایدن به کاخ سفید نخواهد رسید.

۲- آیا چین در کنار روسیه خواهد ایستاد؟
عمده تجارت خارجی چین وابسته به آمریکا و اتحادیه اروپاست. چین قبل از آنکه هوس مالیدن پوزه آمریکا را داشته باشد باید به فکر سیر کردن شکم یک میلیارد و سیصد میلیون نفری باشد که اگر یک هفته کارشان تعطیل شود دچار بحران خواهند شد. چین در چنین شرایط ریسک تقابل با غرب را نخواهد کرد و بیش از هر کسی به هزینه تقابل با غرب و تحریم همه جانبه اقتصادی آگاه است.

۳- ضعیف شدن روسیه در این شرایط به نفع ایران است؟
در شرایط فعلی با ضعف روسیه و درگیری این کشور در اوکراین خلاء قدرت این کشور در سوریه و حوزه خزر احساس خواهد شد و به نظر اولین کشوری که سعی در پوشش این خلاء خواهد داشت، دولت ترکیه است. ترکیه در روزهای اخیر با خوشحالی جنگ روسیه و اوکراین را دنبال می کند و بدش نمی آید که با چند ژست نمادین مانند بستن تنگه بسفر و داردانل به روی کشتی های روسی پرستیژ بین المللی بیشتری برای ایفای نقش پررنگتر در مسائل منطقه ای و جهانی داشته باشد.
آنچه محتمل به نظر می رسد، با ضعیف شدن روسیه حوزه های تقابل و تضاد منافع ایران و ترکیه بیشتر خواهد شد.

۴- آیا انتقال مرکز قدرت جهانی از غرب به شرق به نفع ایران و جهان است؟
دموکراسی آمریکا همیشه ابزاری برای به چالش کشیدن تحرکات نظامی این کشور در کشورهای مختلف بوده است. یک قدرت نظامی بدون رقیب با یک نظام اقتدارگرای سرکوبگر به شدت خطرناکتر از یک قدرت نظامی بدون رقیب با یک نظام دموکراتیک است. تجربه ترامپ نشان داد که آمریکای بدون دموکراسی با یک نظام اقتدارگرای [تجدیدنظر طلب در عرصه بین الملل] چه تصویر ترسناکی می تواند داشته باشد.

This comment was minimized by the moderator on the site

این قطعه تاریخی از زبان عباس میرزا ولیعهد لایق ایران را بخوانید :

شاهزاده عباس میرزا می نویسد:
سیزده سال و یک ماه از پایان جنگ اول ایران و روس گذشته بود که جنگ دوم شروع شد. من دیگر نه آن جوان ناآزموده بودم که به راحتی وارد کشمکش شوم ...
در این سیزده سال اختلافات مرزی که بین طرفین پدید می‌آمد با رفت‌ و آمد آدم‌ و کاغذ حل میشد و سفرای دو کشور با احترام در کشور دیگر پذیرفته می‌شدند ...
عامل جدیدی که بهانه‌ای برای آغاز نبردی دیگر باشد رخ نداده بود و تنها بهانه زخم‌های باقیمانده از جنگ اول و نیز توطئه‌های اشراف قاجار برای از چشم شاه انداختن و سرنگونی من با یاری گرفتن از علما و روحانیون بود ....

بدین ترتیب غوغای جهاد با روسیان کافر بالا گرفت و مراجع و علما، در رأس آنان آیت‌الله سید محمد مجتهد، برای واداشتن دولت برای آغاز جنگ ، از کربلا و نجف به دارالخلافه تهران مهاجرت کردند ...

من به اتفاق قائم مقام فراهانی و میرزا معتمد الدوله نشاط به ملاقات آقایان رفتیم و سعی کردیم مشکلات ورود در جنگی تازه را برایشان توضیح دهم ...
آیت‌الله سید محمد مجتهد (مجاهد)، آیت الله ملا احمد نراقی و آیت الله جعفر کاشف الغطاء در صدر اتاق نشسته بودند با جمعی از نزدیکان و منصوبان شان. بی آنکه نگاهی به ما کنند در سکوت به سخنان من گوش میدادند و گاهی آیت الله سید محمد مجتهد (مجاهد) نفسی از قلیان میگرفت ، عرض کردم :

آقایان البته میتوانند با چرخش قلم فتوای جهاد صادر کنند ولی اجرای آن مشکل است ، از یک مشت روستانشین یا شهرنشین که برای جهاد راه افتاده‌اند در برابر یک لشکر عظیم و آموزش دیده و مسلح کاری ساخته نیست....
جنگ جنگاور و سلاح کامل می‌خواهد!!! جنگ ، جیره و مواجب می‌خواهد!!!
جنگ پول می‌خواهد!!!.
سرباز پوشاک گرم و اسلحه و آذوقه میخواهد !!
کل مالیاتی که در سال اخذ میکنیم حدود پنج کرور تومان است و روسیه پنجاه کرور تومان از مردمش در سال مالیات اخذ میکند ...

یکی از آقایان گفت :
چرا دولت پول ندارد ؟
چه بر سر جواهرات نادری آورده‌اید ؟
گفتم : آن جواهرات در خزانه است ولی جواهر را به راحتی نمی‌توان به پول تبدیل کرد...
اگر بخواهیم آن را یک مرتبه بفروشیم از ما نمی‌خرند و اگر یکایک بفروشیم عایدات آن در برابر مخارج سنگین جنگ هیچ است ...

تصور آقایان از جنگ غزواتِ بدر و احد است ولی زمانه عوض شده!!!
در جنگ قبلی به قدر کافی مردان‌مان به خاک افتادند ...
چرا باز بخواهیم خلق الله را به کشتن دهیم !!

در اینجا آیت الله سید محمد مجتهد که گویی از توضیحات من حوصله اش سر رفته بود سرش را بلند کرد و با صدای لرزان و چهره ای عبوس گفت :

حضرت والا بدانند که ما به اینجا نیامدیم که با این حرف‌ها دوباره به عتبات بازگردیم ...
این سخنان شاهزاده ، ظنی را که از قبل در اسلام‌خواهی ولیعهد بوده مع الاسف تقویت میکند!!
به چه مناسبت از طرف ولیعهد در جراید لندن و پاریس از فرنگیان برای زندگی در ایران دعوت می‌کنند ؟
پای فرنگی به ایران باز شود که چه شود؟
این تنبان‌های تنگ و چسبناک چیست که به بهانه چابک کردن و اصلاح امر نظام بر تن قشون مسلمین میکنند ؟
به چه دلیل در دارالسلطنه تبریز چاپ خانه زدید و کتاب تاریخ اروپا چاپ میکنید که مردم به جای قصص انبیا با اطوار معاش فرنگیان آشنا شوند؟؟

سرانجام اصرار علما و روحانیون مجتهد، و صدور فتاوای جهاد کار را بر من تنگ کرد ...
و چون اجماع خواص و عوام را در این باب مشاهده کردیم به جنگی دیگر ناخواسته وارد شدیم ...
این جنگ هم چند ماه طول کشید، به رغم پیروزی‌هایی که در ابتدا به خاطر غافلگیری و درگیری لشکر روس با عثمانی کسب کردیم در نهایت ایران شکست خورد ...

در ناحیه‌ای میان زنجان و میانه که روس‌ها تا آنجا پیش آمده بودند عهدنامه ترکمانچای منعقد گردید ...

مطابق این عهدنامه نخجوان و ایروان هم از دست رفت و چون روسیه طرف ایرانی را آغازگر جنگ معرفی می نمود درخواست غرامت سنگینی از ایران کرد و تخلیه خاک ایران را مشروط به پرداخت اقساط آن غرامت دانستند، حق کاپیتولاسیون را روس ها برای خود گرفتند و ...

من و سربازانم صادقانه تا آخر جنگیدیم ...

لیک همان آیت الله سیدمحمد مجتهد هنگام محاصره تبریز ، گُل و قربانی سوی روس‌ها فرستاد و خودش به فرمانده روس‌ها که تبریز را محاصره کرده بودند گفت :

ما جانمان از قاجاریه به لب رسیده و میخواهیم رعیت دولت روس باشیم !!

تاریخ معاصرایران
بازنشر:
حسین شاه اویسی

This comment was minimized by the moderator on the site

حمله روسیه به اوکراین و برجام / چرا پایداری ها جشن شکست مذاکرات گرفتند؟

امتداد- داوود حشمتی :

عدم تشخیص درست و موقعیت ناشناسی در مذاکرات کار را به جایی رسانده که امروز مذاکرات احیای برجام به یک متغیر وابسته دیگر به نام جنگ اوکراین گره خورده است. متغییری که هیچ کدام از مولفه های آن در اختیار ما نیست. امروز و بعد از حمله روسیه به اوکراین برجام در تضاد کامل با منافع روسیه قرار گرفته است. سئوال این است که آیا از ابتدا واسطه گری مسکو در مذاکرات با هدف کشاندن مذاکرات تا فوریه بود؟

در عین حال سئوال این است که چرا بعد از حمله روسیه به اوکراین، افراطی های وطنی زبانشان در مخالفت با مذاکرات تندتر شد؟ چرا کیهان می نویسد: «عدم توافق بهتر از توافق بد است» (8 اسفند 1400). یا چرا محمود نبویان در مجلس می گوید: «در توافقی که احتمالا در چند روز آینده در وین رخ می دهد، آنچه مطلوبِ نمایندگان است، وجود ندارد» (7 اسفند 1400) و یا ناگهان نزدیکان سعید جلیلی مدعی شدند: « یکی از وزرای مهم اقتصادی دولت با نگارش نامه ای به رییس جمهور اعلام کرده که هیچ نیازی به توافق برای اداره کشور ندارد و امور جاری کشور را با شرایط فرض ادامه تحریم ها میتواند به خوبی جلو ببرد»

واقعیت مسلم این است که اگر تا دیروز مسکو نقش واسطه را در احیای برجام ایفا می کرد، حالا احیای برجام در تضاد اساسی با منافع روسیه قرار دارد و در این وضعیت فعال شدن جریان ضد برجامی در داخل (که تضمین کننده منافع روسیه هم خواهد بود) کمی مشکوک و عجیب به نظر می رسد.

اما چرا برجام با منافع روسیه بعد از حمله به اوکراین در تضاد مستقیم قرار گرفته است؟ به یک دلیل ساده: اگر نفت و گاز ایران وارد بازار شود، آمریکا و اروپا به راحتی می توانند روسیه را تحریم نفتی کنند. می دانیم که اولین واکنش آمریکا نسبت به حمله روسیه به اوکراین این بود که قرار نیست نفت روسیه تحریم شود. اما دلیل آن چیست؟

به طور خلاصه یک روند را باید توضیح داد. در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم نمایندگان کشورهای دنیا در نیوهمپشایر آمریکا جمع شدند تا بر سر یک نظام پولی ر در جهان توافق کنند. توافقی که به آن نظام «برتون وودز» گفته میشود. براساس این توافق آمریکا تعهد می کرد ارزش دلار را با نرخ طلا ثابت نگهدارد. براین اساس نرخ برابری هر انس طلا 35 دلار تعیین شد. و آمریکا نزدیک به سه دهه نرخ دلار را حفظ کرد. اما آمریکا از سال 1970 از این معاهده خارج و پشتوانه طلا از دلار جدا شد. درعین حال توافقی نانوشته از همان زمان وجود دارد که طی آن تمام خرید و فروش نفت در دنیا باید به دلار صورت بگیرد تا ارزش دلار حفظ شود. از سوی دیگر آمریکا هم تعهد می کرد تا امنیت مناطق نفت خیز را حفظ کند. حالا با رفتارهای اخیر روسیه همه چیز تغییر کرده است؟

دکتر محمد حسین ادیب اقتصاددان اخیرا ضمن اشاره به همین توافق و خبری که مبنی بر قطع فروش نفت روسیه با دلار منتشر شد گفته: «تعجب می کنم هیچ کس در ایران به این خبر توجه نکرد. خرید و فروش نفت در دنیا به دلار است و روسیه دلار را از سبد ذخایر خود حذف کرده است. روسیه با حذف دلار اقتدار دلار را به بازی گرفته است» از همین منظر است که رفتار روسیه برای آمریکا قابل تحمل نیست. با همین مبناست که اساسا روسیه ضمن خارج کردن 600 میلیارد دلار دارایی هایش از دسترسی آمریکایی ها (تبدیل آنها به ارزهایی غیر از دلار) توانسته با حمله به اوکراین در مقابل آمریکا گردنکشی کند. در عین حال آمریکا تحمل افزایش قیمت نفت را هم ندارد. از همین روست که خبرگزاری پولیتیکو اعلام کرد که امریکا بخش نفت روسیه را تحریم نخواهد کرد (5 اسفند 1400) چرا که با تحریم نفت روسیه قیمت نفت در جهان دوبرابر خواهد شد. این را باید اضافه کنید به افزایش تقاضا برای نفت در بازارهای جهانی به واسطه خروج نسبی کشورها از رکود کرونا.

حالا در صورتی که برجام احیا شود ایران با سرعت زیاد به بازار نفت وارد خواهد شد. آنطرف آمریکایی ها هم همین را می خواهند چرا که می توانند روسیه را به راحتی تحریم کند. اما بلافاصله و به محض به خطر افتادن منافع روسیه عده ای در ایران ساز شکست مذاکرات را کوک کردند.

شاید بتوان گفت: مسکو دیگر اجازه احیای برجام را نمی دهد و اولین قربانی بین المللی حمله روسیه به اوکراین، برجام خواهد بود، مگر آنکه در ایران تصمیمی شجاعانه در این مورد گرفته شود.
http://emtedad.news/?p=6379
#امتداد

This comment was minimized by the moderator on the site

حزب کمونیست انگلستان: جنگ را متوقف کنید! صلح را آغاز کنید
«جنگ بین روسیه و اوکراین بخشی از درگیری گسترده‌تر بین قدرت‌های سرمایه‌داری است، بین روسیه از یک طرف و اوکراین و قدرت‌های توسعه‌طلب ناتو از سوی دیگر.

هیچ یک از طرفین در این جنگ از منافع واقعی مردم روسیه، اوکراین یا به طور گسترده‌تر اروپا حمایت نمی‌کنند، منافعی که شامل زندگی در صلح و تعیین سرنوشت آینده جامعه خود فارغ ازهر گونه تسلط خارجی است. .

پوتین نماینده منافع الیگارش های تجاری بزرگ روسیه است که از سرقت دارایی های اقتصادی آن کشور از طبقه کارگر روسیه سود می برند. او به دور از تمایل به احیای اتحاد جماهیر شوروی، سوسیالیسم را رد می کند و به صراحت به سیاست فدرالیسم و ​​خودمختاری لنین که حقوق ملت ها و ملیت ها را تضمین می کند، حمله کرده است.

دولت اوکراین نماینده الیگارشی های اوکراینی است که مانند همتایان روسی خود، ثروت دزدیده شده خود را در بانک های غربی مانند کردیت سوئیس ذخیره می کنند واز طریق شهر لندن به پولشویی مشغول هستند. حزب کمونیست اوکراین و نمایندگان پارلمان آن که حامی حاکمیت ملی اوکراین هستند – ممنوع شده اند و کشور به روی پایتخت های غربی باز شده است.

ناتو ائتلافی از قدرت های امپریالیستی است که تحت سلطه ایالات متحده است، با سابقه طولانی از گذشته تا به امروز بمباران، تهاجم، اشغال و تقسیم کشورهای مستقل؛ از جمله به عراق، افغانستان، یوگسلاوی، لیبی و سوریه.

حزب کمونیست بریتانیا خواستار آتش‌بس فوری در اوکراین، توقف همه عملیات‌های نظامی و آغاز مذاکرات برای حل عادلانه مسئله اوکراین است.

در صورت لزوم و با توافق، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل باید در اوکراین مستقر شوند تا از جوامع در برابر حملات بیشتر محافظت کنند. دولت های غربی در سازمان امنیت و همکاری اروپا باید خروج ناظران خود از کشور را متوقف کنند

حزب کمونیست بریتانیا با همه مردم و جنبش‌هایی که خواستار پایان فوری اقدام نظامی در اوکراین هستند، همبستگی اعلام می کند و هر گونه اقدامی برای خاموش کردن صداهای ضد جنگ چه در بریتانیا، چه اوکراین یا روسیه را محکوم می‌کند…»

This comment was minimized by the moderator on the site

روسیه در نقطۀ بی‌بازگشت!


به نقطۀ بی‌بازگشت رسیدیم. تمام شد! دیگر بازگشتی نیست. دیگر به پیش از بیست‌وچهارم فوریۀ ۲۰۲۲ بازنمی‌گردیم و یک روز دیگر در تقویم تاریخ جهان منحوس شد. شکارچیِ پیرِ اروپا عقب کشید تا خرس سیبری به این طعمۀ بزرگ دندان بساید. اما موج تحریم‌ها و واکنش‌هایی که همگی گام اول یک جنگ اقتصادی فرسایشی است، دیگر امکان عقب‌نشینی به روسیه نمی‌دهد. روسیه به اروپا چنگ و دندان نشان داد و عضلاتِ درهم‌تنیده‌اش را که بافتۀ پیچیده‌ای از تسلیحات و رزمندگان چچنی است، به رخ غرب کشید. در مقابل، غرب هم با این‌که یک گام عقب کشید و خود را نبردگریز نشان داد، اما دمادم جبهه‌اش را منسجم‌تر کرد تا مردمانش از خواب گران بیدار شوند.

خیابان‌های اروپای مرکزی و غربی شلوغ شد و تازیانۀ روسیه‌هراسی این خمار خمود را راست‌قامت کرد. اگر روسیه پیش رود، جبهۀ غرب روزبه‌روز جنگ‌پذیرتر و رزمجوتر می‌شود (و سرنوشت تیره‌تر)، و اگر روسیه از بیم فرسایش جنگ پا پس کشد، باید این ننگ را بپذیرد که اروپا بدون شلیک گلوله‌ای ماشین جنگی‌اش را متوقف کرده است. این همان «آرایش شیطانیِ» جنگ‌های فرسایشی است که عظیم‌ترین قدرت‌ها را در طول تاریخ به زانو درآورده است.

جنگ سرطان است؛ خرچنگ است. چنگک دارد. چنگک‌های بزرگ و زمختی که از پیکر خود جنگ بزرگ‌تر است و وقتی در تن سرزمین و زمانه‌ای فرو می‌رود، حتی تا سال‌ها پس از مرگِ جنگ، همچنان تنِ آن سرزمین را می‌فشارد. اگر به خرمشهر بروید، در جاهایی آثار این چنگک‌ها را سی‌وچند سال پس از آتش‌بس می‌بینید (البته این فقره بیش‌تر از بی‌کفایتی ماست، تا از بدسگالی جنگ!). هر چه بیش‌تر تاریخ اروپا را خوانده باشید، بیش‌تر این روزها را تداعی‌کنندۀ شروع جنگ‌های جهانی می‌یابید. هیچ‌یک از طرف‌هایی که در آن تابستان منحوس ۱۹۱۴ در غوغا و هلهلۀ مردمانشان وارد جنگ می‌شدند، نمی‌دانستند این جنگ به زودی به «جنگ بزرگ» و چند سال پس از پایانش به «جنگ جهانی اول» معروف می‌شود و فرسایش آن نقشۀ جهان را برای همیشه عوض می‌کند!

در آن جنگ، آلمانی‌‌ها وقتی به سوی پاریس می‌تاختند، هرگز فکر نمی‌کردند به زودی در وِردَن زمینگیر می‌شوند و چند سال جنگ فرسایشی و سنگرنشینی نسلی را می‌سوزاند و کشورشان را نابود می‌کند. تزار روسیه، وقتی با نهایت اعتمادبه‌نفس اعلام بسیج عمومی کرد تا برای پشتیبانی از صربستان علیه اتریش‌-مجارستان لشگرکشی کند، هرگز فکر نمی‌کرد سه سال بعد چنان بی‌رمق می‌شود که انقلاب نیم‌بندی او را سرنگون کند، و چه می‌دانست قرار است چند سال بعد، در زیرزمین خانه‌ای دورافتاده با همسر و فرزندان نوجوان و خردسالش به دست انقلابی‌ها به شنیع‌ترین شکل تیرباران شود. راستی کسی می‌داند پیکر تزار و همسرش را کجا به دست سرد خاک سپردند؟

بدترین سرمستی، سرمستی آغاز جنگ است و بدترین خماری، خماری پایان جنگ. ما به نقطۀ بی‌بازگشت رسیدیم. روسیه تنها می‌ماند. چین زیرک‌تر از آن است که رشد اقتصادی‌اش را - که منجنیق پرتابش به قلۀ جهان بوده - فدای ناتوستیزیِ روسیه کند. چین خوب می‌داند این ناتو ترس ندارد، زیرا عنان آن دست دولتمردانی است که میل به ابزار نظامی نه گزینۀ روی میز و نه حتی گزینۀ زیرمیزشان است. جهان دست دولتمردانی است که مطمئنند عصر جنگ گذشته است و تا چاقو زیر گلویشان نگذارید، نمی‌جنگند.

به همین دلیل، چین اقتصادپرست جز قدری حمایت زبانی و پشتیبانی ناچیز اقتصادی لطف دیگری به روسیه نخواهد کرد. وضعیت آرایش قوا بسیار بدتر از آرایش قوا در زمانی است که آلمان در جنگ جهانی اول و دوم وارد جنگ شد. آلمان در جنگ اول، دو امپراتوری را در کنار خود داشت: اتریش‌-مجارستان و عثمانی (گرچه عثمانی «پیرمرد فرتوت بُسفُر» بود و اتریش‌-مجارستان نظامی نیمه‎ فئودالی). در جنگ جهانی دوم نیز، دو قدرت فاشیستی قلب اروپا را تسخیر کرده بودند: هیتلر و موسولینی؛ ضمن اینکه میان دشمنان اینان، یعنی شوروی و غرب، شکاف ایدئولوژیک بسیار خصمانه‌ای وجود داشت.

اما امروز روسیه کسی را ندارد. روسیه تنهاست. این تنهایی تا وقتی جنگ فرسایشی نشده، تله‌ای است که می‌توان از آن جهید، اما وقتی جنگ به نقطۀ بی‌بازگشت رسید، از آن پس فقط خدا باید به داد رسد. وقتی هیتلر به لهستان حمله کرد، ساعاتی نگذشت که فرانسه و بریتانیا به آلمان اعلام جنگ کردند. مردان شمارۀ یک هیتلر در دفتر کار او بودند؛ همه مبهوت و نگران. یکی از آن‌ها که به گمانم گورینگ بود، زیر لب گفته بود، حالا دیگر خدا باید به داد رسد. این را حتی فرماندهان مدهوش آلمان هم می‌فهمیدند. هر ساعت که از بیست‌وچهارم فوریه دور می‌شویم، بیش‌تر یقین می‌یابم که حمله به اکراین اشتباهی عجیب بود! کبوتر گلوبُریده زنده نمی‎ماند.


مهدی تدینی،
نویسنده و مترجم
•• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید: @andiiishe

This comment was minimized by the moderator on the site

جنگی که پوتین پیشاپیش باخت

با خیزی که مجامع دولتی و غیردولتیِ بین‌المللی برای تحریم روسیه برداشته‌اند، اگر ولادیمیر پوتین عاقل باشد، باید هر چه سریع‌تر خود را از منجلاب جنگ اوکراین خارج کند.
روسیه حتی اگر در روزهای آینده سرتاسر اوکراین را به اشغال خود در آورد، سودی برایش نخواهد داشت؛ چرا که از هم اکنون بازندۀ این بازی شده است. به نظرم هزینه‌های همه‌جانبۀ اشغال اوکراین، روسیه را به تدریج از پای در می‌آورد.
پوتین آن روزی جنگ بر سر اوکراین را باخت که به رغم تصمیم قاطعش برای حمله به آن کشور، به طرز شرم‌آوری آن را انکار کرد. آیا او نمی‌دانست که چنین دروغِ آشکارشونده‌ای اعتبار و حیثیتش را لکه‌دار می‌کند؟ پاسخ به این پرسش چه مثبت و چه منفی باشد، نشان از برخی اختلالات دماغی دارد، زیرا یک فرد نابالغ هم از پیامدهای این نوع دروغ زننده بی‌اطلاع نیست.
بعضی دروغ‌ها در این عالم، عجیب رسواکننده می‌شوند به گونه‌ای که آشکارگی آنها، راهی برای انکار و پنهان‌سازی و توجیه‌شان باقی نمی‌گذارد. نه راه پیش می‌ماند نه راه پس. به قول مولانا:

هیچ پنهان‌خانه آن زن را نبود
سمج و دهلیز و ره بالا نبود
نه تنوری که در آن پنهان شود
نه جوالی که حجاب آن شود
هم‌چو عرصهٔ پهن روز رستخیز
نه گو و نه پشته نه جای گریز
......
زیر چادر مرد رسوا و عیان
سخت پیدا چون شتر بر نردبان



بحران اوکراین و احتیاط کشورهای عرب و مزخرف‌گویی بعضی‎ها!

رأی ممتنع امارات متحدۀ عربی به قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا برای محکوم کردن حملۀ روسیه به اوکراین در شورای امنیت سازمان ملل ، احتیاط کشورهای عرب در برابر این بحران را به نمایش می‌گذارد.
کشورهای عرب تا کنون عمدتاً از موضع‌گیری صریح در برابر جنگ روسیه علیه اوکراین خودداری کرده‌اند. فقط سوریه با ادبیاتی که با هر حسابی می‌توان واقعاً آن را "نوکرمآبانه" وصف کرد، به حمایت بی قید و شرط از پوتین برخاسته و در مقابلِ آن، دولت لبنان با لحنی شدید روسیه را محکوم کرده است.
واقعیت این است که اغلب کشورهای عرب در کنار رابطه با آمریکا و اروپا، با روسیه نیز روابط گرم و نزدیکی دارند و نمی‌خواهند که این روابط در پای بحران اوکراین قربانی شود.
کشورهای عرب از نقش‌آفرینی فزایندۀ روسیه در خاورمیانه در سال‌های اخیر آگاهند و طبیعی است که تلاش کنند تا جای ممکن، آن را با منافع خود همسو کنند.
روسیه علاوه بر حضور نظامی در سوریه، نفوذ قابل توجهی نیز در جمهوری اسلامی پیدا کرده است و در عین حال، به عنوان عضو دائمی شورای امنیت، در جهت‌گیری قطعنامه‌های مربوط به مناقشات خاورمیانه در سازمان ملل از جمله جنگ یمن، مسئلۀ فلسطین، عراق، لبنان و... نقش تعیین کننده‌ای بازی می‌کند.
کشورهای عرب با ایجاد رابطۀ متوازن با روسیه امیدوارند که آن کشور در مناقشات منطقه‌ای منافع امنیتی آنها را لحاظ کند و در این مورد بویژه نظرشان به برنامۀ اتمی ایران و نوع بازیگری آن در منطقه است.
روس‌ها ضمن برقراری رابطۀ نزدیک با جمهوری اسلامی اما با آنچه "تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای" نامیده می‌شود، به شدت مخالفند و در عین حال، در پی استقرار نظم و نظامی در خاورمیانه‌اند که از یک سو امنیت اسرائیل و کشورهای عرب را تأمین کند و از سوی دیگر، ایران نیز از منافع ناشی از چنین نظمی به اندازۀ لازم منتفع شود.
همین سیاست سبب شده است که روسیه در مذاکرات وین پا به پای قدرت‌های غربی برای احیای توافق برجام گام بردارد و همینطور تلاش‌های دیپلماتیک پشت پرده‌ای را برای نشاندن ایران و کشورهای عرب بر سر یک میز برای حل اختلافات آنها در دوران پسام برجام، سازمان دهد.
در واقع افق‌‌نگری، کشورهای عرب منطقه و همینطور اسرائیل را نسبت به حفظ روابط‌شان با مسکو محتاط کرده و از موضع‌گیری صریح و علنی در مورد بحران اوکراین باز می‌دارد.
به نظر می‌رسد کشورهای غربی این واقعیت را درک می‌کنند و برای همراه کردن کشورهای عرب با مواضع خود در بحران اوکراین، از اعمال فشار علیه آنها پرهیز دارند. بر این اساس، احتمال اینکه بیشتر کشورهای عرب در جلسۀ آتی مجمع عمومی سازمان ملل به قطعنامۀ پیشنهادی آمریکا برای محکوم کردن روسیه رأی ممتنع دهند یا از رأی دادن پرهیز کنند، بسیار است.
این رفتار اما به شرطی قابل دوام است که بحران اوکراین در نقطۀ مشخصی متوقف شود. اگر بحران ابعاد فزاینده‌ای پیدا کند و به یک رویارویی تمام عیار سیاسی و امنیتی بین روسیه و غرب کشیده شود، در آن صورت بسیار بعید است که خاورمیانه بتواند خود را از تیررس آن دور نگه دارد و سیاست بی‌طرفی بسیاری از کشورهای منطقه ادامه یابد.
جالب این است که تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی تا کنون کشورهای عرب منطقه را به عنوان "وابستگان به آمریکا" که از خود هیچ نوع اختیار و اراده‌ای در مناسبات بین‌المللی ندارند، معرفی کرده است، اما بحران اوکراین نشان داد که به رغم این تبلیغات، کشورهای عرب در مقایسه با جمهوری اسلامی نسبت به منافع خود واقف‌ترند و با بروز هر بحرانی در روابط بین قدرت‌های بزرگ، به جای غش کردن فوری در آغوش قدرتی که به آنان روی خوش‌تری نشان داده است، نوعی پختگی و صبوری از خود نشان می‌دهند.
این در حالی است که اظهارنظرهای رسمی و غیررسمی در کشور ما در مورد بحران اوکراین چنان خام و بی‌اساس بوده است که گویی هیچ فهم بنیادی در مورد منافع کشوری به نام ایران و چارچوب پیچیده و بغرنجی به نام نظام بین‌الملل در بین ما ایرانیان شکل نگرفته است.
با تأسف بسیار "مزخرف‌گویی" در مملکت ما در هر سه حوزۀ رسمی و غیررسمی و ضدرسمی چنان رایج و بی‌هزینه شده است که گویی انتها ندارد!
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

نسل من و بمب روسي و شعار مرگ بر آمريکا

نسل من با جنايت‌هاي آمريکا در کشورش آشناست و از دوران کودکي و نوجواني هميشه اين قدرت بزرگ را دشمن خود مي‌پندارد.
نسل من از سال‌هاي قبل از انقلاب، شعار «مرگ بر آمريکا» را با همه وجود سر داده و تا امروز به آن افتخار کرده و هنوز هم ـ دست‌کم در مورد خودم ـ آن را درست مي‌داند.
نسل من وقتي صدام عفلقي موشک‌هاي شش متري شوروي را به دزفول مي‌زد و با هواپيماهاي ميگ و سوخوي روسي به تهران حمله مي‌کرد، در اولين لحظات پس از بمباران و موشک‌باران در نقطه اصابت حضور پيدا مي‌کرد و شعار «مرگ بر آمريکا» مي‌داد.
نسل من در طول جنگ که زير بمب‌هاي روسي جان مي‌داد، اين را مي‌فهميد که کرملين‌نشينان و کاخ‌سفيدنشينان دست‌شان براي کشتار مردم ايران توي يک کاسه است.
نسل من همواره مدافع مظلوم بوده است. ده‌ها سال است از مظلومان فلسطين و لبنان حمايت مي‌کند؛ دلش براي مسلمانان بوسني که به دست صرب‌ها قتل‌عام شدند مي‌سوزد؛ از شنيدن خبر قتل‌عام مردم يمن به دست نامردهاي سعودي غمگين مي‌شود؛ از ظهور داعش در شام و عراق برآشفته مي‌شود؛ در حمله آمريکا به مردم محروم افغانستان داغدار مي‌شود؛ از حمله ناتو به عراق و قتل‌عام کرور کرور انسان بي‌گناه، اشکش درمي‌آيد؛ و البته در همان زمان خبرهاي تلخ کشتار مردم مسلمان چچن روسيه، آزار هم‌کيشانش در ايغور چين و شکنجه مسلمانان برمه‌اي را هم مي‌شنود و به‌ناچار بغضش را فرو مي‌برد تا مبادا منافع ملي! لطمه بخورد.
نسل من پنجاه سال است مي‌شنود سياست درست «نه شرقي، نه غربي» است. اما حالا مي‌بيند در برابر کشتار مردم اوکراين، چه شامورتي‌بازي‌ها درمي‌آيد. نسل من مي‌بيند بايدن، ترامپ، اوباما، بوش، کلينتون، ريگان و کارتر همگي جاني و بي‌شرف هستند (که هستند) اما وقتي نوبت به پوتين مي‌رسد، روي سرش آب توبه ريخته مي‌شود.
نسل من مي‌بيند عده‌اي که خودشان را ارزشي و انقلابي جا زده‌اند، در برابر چشم‌آبي‌هاي روسيه تزاري که بارها و بارها نسبت به آبا و اجدادش خيانت و جنايت و کشتار کرده‌اند، مجلس‌شان را به توپ بسته‌اند، به ناموس‌شان تجاوز کرده‌اند، در جنگ با سلاح‌هايشان ايران و ايراني را ويران کرده‌اند و هم‌زمان با اسرائيل نرد عشق باخته‌اند و در شوراي امنيت عليه برنامه هسته‌اي با هم‌دست آمريکايي‌ خود به قطعنامه‌هاي ضدايراني رأي مثبت داده، خفه شده‌اند و همه چيز را به طوفان فراموشي سپرده‌اند.
نسل من مي‌بيند جلوي چشمش تاريخ تحريف مي‌شود و لشکرکشي به اوکراين، گردن آمريکا مي‌افتد و رئيس‌جمهور کنوني اين کشور به‌خاطر آن‌که کشورش سال‌ها قبل تمامي زرادخانه‌هاي هسته‌اي‌ خود را قفل زده به هم‌دستي با غرب محکوم مي‌شود و به همين راحتي، خون صد‌ها آدم بي‌گناه شسته مي‌شود، حال آن‌که جرم اوکراين، فقط روي خوش نشان دادن به غرب نيست؛ سپردن کليد هسته‌اي‌ خود به دولت روسيه است.
بله آمريکا پشت اوکراين نايستاد و مثل هميشه نامردي کرد؛ اما فرض کنيم آمريکا به نفع اوکراين وارد جنگ مي‌شد، آن وقت چه مي‌گفتيم؟ مي‌گفتيم آمريکا مردانگي کرد؟ در جنگ اوکراين، غربي‌ها جنايتکارند و لعن و نفرين بيکران مااصولگراها به سمت‌شان سرازير مي‌شود. اما پوتين تقديس مي‌شود و بعضي‌ها براي پاسداشت لطف بزرگ رئيس‌جمهور روسيه مي‌خواهند پوتين‌هايش را جلوي پايش جفت کنند.
نسل من ـ لااقل درمورد خودم مي‌گويم ـ گول خورده است. مشاطه‌گران نصف استکبار زشت پير را آرايش کرده‌اند و با همه جنايت‌هاي دور و نزديکش هنرمندانه تبديلش کرده‌اند به يک عروس زيبا که بايد عشوه‌اش را به هر قيمتي خريد.
نسل من بغض توي گلويش مانده است. مي‌فهمد آمريکا و اروپا به همان اندازه خبيث‌ هستند که روسيه و چين. اما الآن بايد عزتش را قرباني همسايه شمالي کند و غيرتش را پاي چشم‌بادامي‌هاي چيني سر ببرد.
نسل من چه پرتحمل است... چه خاک بر سر است... چه بدبخت است، و...
و چه اسمي ازش مي‌ماند و چه ارثي براي آينده‌اش مي‌گذارد و چه نفريني مي‌خرد براي ابدالدّهر خودش...

محمد مهاجری
شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۰
کانال تلگرامی پیشکسوتان و کانال تلگرامی روزنامه جمهوری اسلامی
@JENewspaper

This comment was minimized by the moderator on the site

تحليل كيهان از جنگ اوكراين

روزنامه كيهان در تحليل جنگ اوكراين در سرمقاله خود نوشت: آمریکا و ناتو، اوکراین را به بازی گرفتند و آن را به مسلخ فرستادند و در روز واقعه تنها گذاشتند. شاید زلنسکی گمان می‌کرد این هم یکی از همان برنامه‌های مفرح تلویزیونی است و او قهرمان داستانی است که تماشاچیان برایش دست می‌زنند اما خیلی زود فهمید شاید در دنیای بازیگری ستاره باشد اما در بازی سیاست، یک آماتور متوهم بیشتر نیست. اظهارات این چندروزه او رقت‌بار و در عین حال عبرت‌آموز است. از اینکه دائم با بایدن در تماس است و با لحنی ملتمسانه از غرب می‌خواهد برایش کاری کنند و آنها جز لفاظی و خط و نشان کشیدن برای مسکو حرکتی نمی‌کنند و تنها اقدام واقعی آنها تحریم است. تحریم‌هایی که خود اذعان دارند باید به گونه‌ای باشد که به منافع اقتصادی آمریکا و اروپا ضرری وارد نکند.

برخی تحلیلگران معتقدند دنیا و روابط بین‌الملل و مناسبات قدرت در آن، پس از جنگ اوکراین وارد فاز تازه‌ای خواهد شد و این جنگ آغاز ماجرایی بسیار بزرگ‌تر است. درباره دنیای پساجنگ اوکراین باید فکر کرد و خواند و نوشت اما عجالتاً با قاطعیت می‌توان گفت نام زلنسکی را هم باید زیر نام اشرف غنی ثبت کرد؛ لیست رهبرانی که به غرب و وعده‌هایش اعتماد کردند و سیلی آن را خوردند. نام‌های بسیاری در این لیست دیده می‌شود؛ رضا قلدر که با خفت به موریس تبعید شد، پسرش که حتی آمریکایی‌ها حاضر به پذیرش او نبودند، حسنی مبارک دیکتاتور مصر و ...

با دقت در ابعاد بحران اوکراین و واکنش‌های جهانی به آن، بهتر می‌توان فهمید که چرا رهبر معظم انقلاب بر موضوع «قوی شدن»- در تمام ابعاد- تاکید دارند و به شدت با هرگونه سازش در زمینه آنچه امنیت کشور را به صورت مستقل و نه وابسته به دیگران، تامین می‌کند، مخالف هستند. در چنین دنیایی اگر درپی صلح و آرامش هستیم، باید همیشه برای جنگ آماده باشیم.

درس دیگر این صحنه برای کشور و ملت ما، مسئله حیاتی اتحاد و انسجام فارغ از تمام اختلافات قومی، نژادی، زبانی، مذهبی و گرایشات سیاسی- اجتماعی است. اوکراین در این زمینه کارنامه چندان خوبی ندارد. وقتی هیتلر به روسیه لشکر کشید، بخشی از اوکراینی‌ها با ارتش نازی همدست شدند و تعداد زیادی از هموطنان خود را به طرز فجیعی کشتند. وقتی ورق جنگ جهانی دوم برگشت، این بار نوبت طرف مقابل بود که دست به انتقام و کشتار بزند. ردپای این اختلافات همچنان در جامعه اوکراین هویداست و زخم‌های تاریخی و عمیق، همچنان التیام نیافته و به بهانه‌های مختلف خود را نشان می‌دهند. همین اختلافات بود که زمینه را برای نفوذ بیگانگان فراهم آورد. قدرت‌هایی اوکراین را بازیچه منافع خود کردند و در روز حادثه تنها گذاشتند.

حسین شریعتمداری نيز در يادداشتي با عنوان «شناسنامه‌های ایرانی و شناسه‌های آمریکایي!» نوشت: این اولین بار نیست که آمریکا و اروپا بعد از بهره‌گیری از توان و ظرفیت کشورها به آنها قول حمایت می‌دهند ولی سر بزنگاه زیر قول و قرارشان زده و پشت متحدان خود را خالی می‌کنند... روی سخن این وجیزه اما، با یک جریان غربگرا در داخل کشور است که علی‌رغم همه عهدشکنی‌ها، جنایات، غارتگری‌ها و خباثت‌های بی‌شمار آمریکا که حتی به متحدان استراتژیک خود نیز رحم نمی‌کند، هنوز هم از مذاکره و رابطه و اعتماد به آمریکا دَم می‌زنند!

آیا می‌توان در میان این طیف از غربگراها (و نه همه آنها) افرادی را یافت که از درک نتیجه فاجعه‌بار پیشنهاد اعتماد به آمریکا بی‌خبر باشند؟! افرادی از این دست، اگر خواب‌آلود نباشند، باید آنها را در شمار جماعتی از پادوهای دشمن شماره کرد که شناسنامه ایرانی و شناسه آمریکایی دارند!

This comment was minimized by the moderator on the site

پدرخوانده روس و پسرخواندگانش... !

پوتین به‌عنوان «پدرخوانده» با پسرخوانده‌هایی مانند علی‌اف و لوکاشنکو، رهبر بلاروس، از تاکتیک مافیایی «پیشنهادی دارم که نمی‌توانید رد کنید» استفاده می‌کند.

امیر طاهری 

دعوت بود یا احضار؟ این پرسشی است که سفر اخیر الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان (شوروی سابق)، به مسکو در محافل سیاسی منطقه برانگیخته است. با توجه به آنچه در دیدار علی‌اف با همتای روسش، ولادیمیر پوتین، گذشت، می‌توان گفت که رهبر آذربایجان در واقع احضار شده بود. به‌عبارت دیگر، پوتین سوت زد و علی‌اف با سر به سوی مسکو دوید.
این واقعیت از چند جهت روشن است. نخست، خبر سفر علی‌اف به مسکو ۴۸ ساعت پیش از باکو، در مسکو درز پیدا کرد، به‌طوری که می‌توان گفت باکو پس از انتشار خبر، از «دعوت» پوتین آگاه شده بود. خود علی‌اف نیز در سخنانش در حضور پوتین، به‌اصطلاح بند را به آب داد. با لحنی که معلوم بود نشانه تعجب او از این «دعوت» ناگهانی است، علیف گفت: «۴۸ بار به مسکو سفر کرده‌ام و همین سه ماه پیش نیز در حضور شما بودم.»
تعجب علی‌اف در مورد آنچه پوتین «قرارداد اتحاد ائتلافی» خواند نیز آشکار بود. مذاکرات درباره این قرارداد که به پیوستن باکو به «پیمان امنیت مشترک» می‌انجامد، از سال ۲۰۱۸ شروع شد و تصور نمی‌رفت به این سرعت به نتیجه برسد. پیمان امنیت مشترک پوتین، در واقع، احیای پیمان ورشو است که در دوران جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی را در برای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) قرار می‌داد. پوتین این پیمان جدید را برای حفظ رژیم‌های خودکامه و ضدغرب با حفظ نفوذ روسیه می‌خواهد. قزاقستان و بلاروس هم‌اکنون عضو این پیمان‌اند و با امضای علی‌اف در هفته گذشته، آذربایجان نیز به این پیمان می‌پیوندد. پیوستن به این پیمان یک تجدیدنظر اساسی در سیاست خارجی باکو را ملزم می‌کند. باکو نمی‌تواند هم عضو یک پیمان نظامی با روسیه باشد و هم با ترکیه، که عضو ناتو است، همکاری نزدیک داشته باشد.
به نظر می‌رسد که پوتین یک هفت‌تیر مجازی روی شقیقه علی‌اف قرار داد و امر کرد «امضا کن!»؛ متنی که علی‌اف امضا کرد در وزارت دفاع روسیه تهیه شده است و باکو تا آخرین لحظه، از آن آگاه نبود. همین تاکتیک را پوتین در مورد «کنوانسیون حقوقی خزر» به کار برد و جمهوری اسلامی ایران، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان را وادار کرد که چشم‌بسته متن روسی را امضا کنند.
آشکار بود که پوتین از احضار علی‌اف هدف دیگری نیز دارد: دهان‌کجی به قدرت‌های غربی که می‌کوشند او را به‌خاطر حمله به اوکراین منزوی کنند. منابع مسکو می‌گویند سفر علی‌اف یکی از سفرهایی است که پوتین با فشار به بعضی جمهوری‌های سابق شوروی، ترتیب داده است تا نشان بدهد که منزوی نیست.
در دیدار در کرملین، اوکراین در مرکز اندیشه‌های پوتین قرار داشت. او بیش از ۴۰ درصد از سخنان خود را به اوکراین اختصاص داد تا نشان دهد که حمله اخیر او به کشور همسایه نتیجه «کودتایی» است که قدرت‌های غربی در کی‌یف انجام دادند تا اوکراین را از روسیه دور کنند. پوتین آشکارا گفت که روش به‌کار‌برده در اوکراین را درباره دیگر همسایگان که با خطر «تغییر رژیم» مواجه‌اند به کار خواهد برد. پوتین گفت: «ما در قزاقستان نیز دخالت کردیم و همین روش را برای حفظ رژیم‌های متحد با روسیه به کار خواهیم برد. به عبارت دیگر، پوتین خود را به‌عنوان بیمه‌نامه آذربایجان، ارمنستان، جمهوری اسلامی ایران، سوریه، بلاروس و کشورهای آسیای مرکزی معرفی می‌کند. به‌عبارت دیگر، جهان شاهد پیدایش یک ژاندارم منطقه‌ای است که اجازه نخواهد داد مردم رژیم‌‌های خودکامه را براندازند.
متنی که علیف در نهایت مفلوکی امضا کرد «بیانیه همکاری متحدان» خوانده می‌شود. پوتین این متن را «حیاتی» توصیف کرد زیرا به او اجازه می‌دهد که هرگاه لازم دید، به آذربایجان لشکرکشی کند. در همین حال‌و‌هوا است که پوتین، چه مستقیم و چه با بهره‌گیری از سربازان مزدور‌، در بلاروس، اوکراین، ترکمنستان، تاجیکستان، ارمنستان، قزاقستان، لیبی، مالی و آفریقای مرکزی حضور نظامی دارد و اکنون می‌کوشد تا ازبکستان و قرقیزستان را نیز به حیطه تار عنکبوتی نفوذ خود بکشاند.
پوتین به‌عنوان «پدرخوانده» با پسرخوانده‌هایی مانند علی‌اف و لوکاشنکو، رهبر بلاروس، از تاکتیک مافیایی «پیشنهادی دارم که نمی‌توانید رد کنید» استفاده می‌کند.
امضای علی‌اف در مسکو توافق‌های او با ارمنستان و ترکیه را بی‌معنا خواهد کرد. بیانیه سه‌طرفه شوشا که قرار بود به حل نهایی منازعه قره‌باغ علیا بینجامد، اکنون یک سند متروک به نظر می‌رسد؛ در حالی که پوتین حضور نظامی خود را هم در آذربایجان و هم در ارمنستان تقویت کرده است. از این بدتر، او هنوز حاضر نیست کنترل قره‌باغ علیا را به علی‌اف واگذار کند. علی‌اف و همسرش در سفر یک‌روزه به قره‌باغ «آزاد‌شده»، با اجازه روسیه و زیر حمایت سربازان روسیه به گشت‌و‌گذار پرداختند.
اینکه علی‌اف دقیقا نمی‌دانست چه چیزی را امضا می‌کند از گفته خود او آشکار است. او گفت: «این سند مهم در ۴۰ بند عرضه شده است.» پوتین او را تصحیح کرد: «در ۴۳ بند.»
پوتین، علی‌اف را در «روز ارتش سرخ» و یک روز پس از حمله به اوکراین، به مسکو احضار کرد تا بر جنبه نظامی پیوستن آذربایجان به پیمان ورشو جدید تاکید کند. پذیرایی رسمی با فرش قرمز، گارد احترام و حضور مقام‌های برجسته در فرودگاه نشان داد که پوتین برای علیف بیشتر از آیت‌الله دکتر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی ایران، احترام قائل است. تعجب نخواهیم کرد اگر حرکت بعدی پوتین در جهت کشاندن جمهوری اسلامی به پیمان ورشو جدید باشد‌ــ البته پس از تصویب «کنوانسیون حقوقی خزر» در مجلس شورای اسلامی.
در دیدار اخیر در کرملین، پوتین نشان داد که کشاندن آذربایجان به پیمان ورشو جدید نخستین گام در راه جذب این جمهوری نوپا به حوزه نفوذ روسیه است. او با لحنی شکوه‌آمیز گفت که آذربایجان فقط ۳۰۰ مدرسه دارد که به زبان روسی تدریس می‌کنند. او افزود: «این کافی نیست.» علیف در پاسخ یادآور شد که تعداد مدارس روسی به ۳۴۰ افزایش یافته است با ۱۴۰ هزار دانش‌آموز، در حالی که ۱۵ هزار دانشجو نیز در رشته زبان و ادبیات روسی تحصیل می‌کنند. او افزود: «زبان روسی عامل وحدت جمهوری‌های شوروی سابق است.

آیا این چرخش علی‌اف به سوی روسوفیلی یک تحول فرابردی است؟ پاسخ به این پرسش آسان نیست. از یک سو، علی‌اف بازمانده خانواده‌ای است که نزدیک به ۷۰ سال سابقه همکاری با کاگ‌ب را داشت. از سوی دیگر، او می‌داند که رژیم خودکامه‌اش در چشم‌انداز نه‌چندان دور، با چالش‌های بزرگ داخلی روبه‌رو خواهد بود و در نتیجه، حمایت نظامی پوتین می‌تواند نجات‌بخش باشد. در همین حال، نباید فراموش کرد که علی‌اف برنامه فرابردی خود را بر اساس پان‌ترکیسم و همکاری با ترکیه رجب طیب اردوغان پی ریخته است. اگر قرار باشد زبان و فرهنگ روسی به‌عنوان عامل اصلی نفوذ فرهنگ در آذربایجان شکل گیرد، بازی با کارت «پان‌ترکیسم» و گرگ‌های خاکستری آسان نخواهد بود.
علی‌اف کوشید تا در برابر پوتین کاملا دم به تله ندهد. او در سخنانش، حتی یک بار کلمه «اوکراین» را به زبان نیاورد؛ در حالی که می‌توان تصور کرد رهبر روس انتظار داشت حمله او به اوکراین از متحد جدید تایید بگیرد.
نزدیکی بیش ‌از ‌حد به روسیه پوتین آسان نخواهد بود. تجارت سالانه دو کشور در حال حاضر حدود سه میلیارد دلار است که بخش عمده آن از طریق بانک‌های غربی تسهیل می‌شود. با تحریم روسیه، این مسیری تا حدی مسدود خواهد شد. از سوی دیگر، سایر شریکان بزرگ در بازرگانی آذربایجان، یعنی کشورهای اروپایی و ترکیه، نیز ناچار خواهند بود با توجه به تحریم روسیه، در توافق‌های موجود تجدیدنظر کنند. جذب آذربایجان در حوزه نفوذ روسیه ممکن است به سردی مناسبات باکو با اسرائیل نیز بینجامد. در ۲۰ سال گذشته، اسرائیل نزدیک‌ترین و موثرترین متحد و دوست باکو بوده است. اما اگر باکو در صف پسرخواندگان پوتین قرار گیرد، برای اسرائیل، با توجه به نیازش به حمایت آمریکا، ادامه روش ۲۰ سال اخیر آسان نخواهد بود.
علی‌اف که سند روسی را با‌شتاب امضا کرد، بی‌تردید از هول حلیم توی دیگ افتاد. این امضا درجه اعتماد به او را به‌سرعت کاهش می‌دهد زیرا همین یک ماه پیش بود که او با دنگ‌و‌فنگ فراوان به کی‌یف رفت و سند «همکاری فرابردی با اوکراین» را امضا کرد. عکس‌العمل اردوغان در برابر چرخش اخیر علیف هنوز کاملا روشن نیست. اما می‌توان گفت که او نیز ناخرسند است. آذربایجان با پیوستن به پیمان ورشو جدید نمی‌تواند وانمود کند که هیچ تغییری در مناسباتش با ترکیه، که عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است، رخ نداده است.
برنامه جدید روسیه برای احیای پیمان ورشو در تهران نیز باید مورد توجه قرار گیرد. آیا جمهوری اسلامی به این پیمان خواهد پیوست؟ در آن صورت، پوتین کارت سفید خواهد داشت که هرگاه خواست به ایران لشکرکشی کند، همان‌طور که به قزاقستان، بلاروس، اوکراین و دیگر کشورها کرده است. اگر ترکمنستان نیز به پبمان جدید بپیوندد، مرزهای شمالی ایران به وضعی که در دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی داشت برخواهد گشت. تسلط روسیه بر مجموعه سیاسی‌ـ‌نظامی جمهوری اسلامی از دید جمهوری خلق چین نیز ناخوشایند خواهد بود. چین از حمله پوتین به اوکراین حمایت نکرده است و می‌توان گفت به‌هیچ‌روی از پیدایش یک پیمان نظامی جدید در نزدیکی خود خرسند نیست.
در سال‌های اخیر، پوتین با پرده‌برداری از ماهیت خودکامه، خودبزرگ‌بین و ماجراجویانه خود، نشان داده است که به‌هیچ‌روی نمی‌تواند متفق یا همکار قابل‌ اعتماد باشد. او در همه موارد، خواستار کنترل کامل است. بعضی مفسران پوتین را شطرنج‌باز می‌خوانند اما در واقع، او بیشتر پوکرباز است که با بهره‌گیری از بلوف در برابر حریفان ترسو، بردهای موضعی و گذرا به دست می‌آورد. رفتار پوتین با علی‌اف، همان‌ طور که ذکر کردیم، در مقایسه با رفتار او با رئیسی، به‌نسبت محترمانه بود. اما در هر دو مورد، تزار ولادیمیر اصرار داشت برتری خود را زیر نورافکن قرار دهد و چنان وانمود کند که در نقش قوبلای خان قرن بیست‌و‌یکم، رهبران دیگر کشورها را به پابوس خود می‌خواند.
علی‌اف به اندازه رئیسی تحقیر نشد، اما پوتین با تحمیل یک متن مسئله‌ دار، کل مردم آذربایجان (شوروی سابق) را تحقیر کرد.
پوتین استاد پیروزی‌ های کوتاه‌مدت است. اما سرنوشت ملل در درازمدت شکل می‌گیرد.

This comment was minimized by the moderator on the site

همزمان با حملات هوایی روسیه به اوکراین در دو روز گذشته، ۳ حمله هوایی از طرف اسراییل به سوریه، 37 حمله هوایی توسط ائتلاف سعودی به یمن و همچنین حملات هوایی توسط آمریکا به سومالی صورت گرفت؛ اما این رسانه است که تعیین می‌کند تصاویر ویرانی‌ها و کشته‌شدگان کدامیک از این حملات در معرض دید شما قرار بگیرد و با قربانیان کدام حمله احساس همدردی کنید!

امروز با چند میلیارد وجدان دستکاری شده توسط رسانه طرفیم که می‌تواند در یک روز برای عملیات نجات یک سگ در اروپا اشک بریزد و در همان روز از کنار خبر مرگ چندین کودک و زن بی‌دفاع در فلان نقطه خاورمیانه با بی‌تفاوتی عبور کند؛ از عاقبت کار دنیا با این وجدان‌های دستکاری شده می‌ترسم!

This comment was minimized by the moderator on the site

به تاریخ این نظریه که هنری کسینجر ارائه داده توجه شود
لینک آن که در سایت VOAفارسی منتشر شده در زیر آمده
https://ir.voanews.com/amp/how-to-end-ukraine-crisis/1868162.html

کیسینجر: چطور بحران اوکراین را تمام کنیم؟
۱۹ اسفند ۱۳۹۲ !!!!

هنری کیسنجر در سال های ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ وزیر امور خارجه آمریکا بود.
هنری کیسینجر، در مقاله ای در واشنگتن پست بحران اوکراین را از منظر بین المللی بررسی کرده و راهکارهایی برای پایان آن ارائه کرده است.
در بحث درباره اوکراین، همه به رویارویی فکر می کنند. اما آیا می دانیم که به کجا می رویم؟ من در طول زندگی ام شاهد چهار جنگ بوده ام که همه با غیرت و حمیت تمام، و با پشتیبانی مردمی آغاز شده ولی هیچ کدام را نمی دانستیم چطور تمام کنیم؛ و از سه تای این جنگ ها به طور یک طرفه بیرون آمدیم. آزمون سیاست نحوه پایان دادن به بحران است، نه نحوه شروع کردن آن.

غالباً مسأله اوکراین را به چشم زورآزمایی می نگرند، و این که اوکراین به بلوک شرق می پیوندد یا غرب. اما اگر اوکراین بخواهد دوام و بقا داشته باشد، نباید به پایگاه یکی علیه دیگری تبدیل شود – بلکه باید به صورت پلی میان دو بلوک عمل کند.

روسیه باید بپذیرد که تلاش برای کشاندن اوکراین به وضعیت اقماری و تغییردادن مرزهای روسیه، مسکو را بار دیگر به ورطه تکرار تاریخ و زورورزی های متقابل با اروپا و آمریکا می اندازد.

غرب هم باید دریابد که اوکراین برای روسیه هرگز یک کشور خارجی نیست. تاریخ روسیه به نام «کیف – روسیه» آغاز شد و مذهب از اوکراین به روسیه راه یافت. اوکراین قرن ها بخشی از روسیه محسوب می شد، و تاریخ روسیه و اوکراین پیشتر از آن به هم گره خورده بود. برخی از مهمترین جنگ ها برای آزادی روسیه – که با نبرد پولتاوا در سال ۱۷۰۹ آغاز شد – در خاک اوکراین به وقوع پیوست. «ناوگان دریای سیاه»، ابزار اعمال قدرت روسیه در دریای مدیترانه، از طریق اجاره بلندمدت در بندر سواستوپل در شبه جزیره کریمه مستقر شده است. حتی مخالفان سرسخت دولت اتحاد شوروی سابق همچون السکاندر سولژنیتسین و ژوزف برادسکی تأکید داشتند که اوکراین بخش جدایی ناپذیر تاریخ روسیه و البته کشور روسیه است.

اتحادیه اروپا باید دریابد که دیوانسالاری تأخیرآمیز و پیروی استراتژی از سیاست های داخلی در مذاکره برسر پیوستن اوکراین به اروپا موجب شد که مذاکرات به بن بست بیانجامد. سیاست خارجی هنر تبیین اولویت هاست.

عامل شکاف، مردم اوکراین هستند. آنها در کشوری با تاریخی پیچیده و ترکیبی چندزبانی زندگی می کنند. بخش غربی اوکراین سال ۱۹۳۹ – زمانی که استالین و هیتلر مشغول تقسیم سرزمین ها میان خود بودند – به اتحاد شوروی پیوست. سال ۱۹۵۴ نیکیتا خروشچف، که خود زاده اوکراین بود، در بخشی از بزرگداشت سیصدمین سالگرد توافق روسیه با قوم کازاک، شبه جزیره کریمه را – که ۶۰% ساکنانش روس هستند، به اوکراین بخشید. بخش غربی اوکراین، عمدتاً پیرو کلیسای کاتولیک است؛ بخش شرقی عمدتاً ارتودکس روسی است. ساکنان غرب اوکراینی زبان اند و ساکنان شرق، روس زبان. هر تلاشی از جانب یکی از این دو جناح برای تسلط بر دیگری در نهایت به جنگ داخلی و جدایی یک بخش منجر خواهد شد. برخورد با اوکراین به عنوان بخشی از مقابله شرق با غرب موجب خواهد شد که چشم انداز پیوستن روسیه وغرب، به ویژه اروپا، در یک نظام همکاری بین المللی را برای چند دهه به تاخیر خواهد انداخت.

اوکراین، که از قرن چهاردهم میلادی به بعد همواره تابع یک کشور خارجی بوده، ۲۳ سال است که استقلال یافته. تعجبی ندارد که رهبران اوکراین هنر سازش کردن را نیاموخته اند. سیاست اوکراین در سال های پس از استقلال به روشنی نشان می دهد که مشکل امروز در تلاش هایی ریشه دارد که سیاستمداران هر دو جناح برای تحمیل نظرشان به جناح مخالف در پیش گرفته اند. اصل مناقشه ویکتور یانوکوویچ با یولیا تیموشکنو هم از همین جا سرچشمه می گیرد. این دو نفر نماینده دو جناح اوکراین هستند و تمایلی به مشارکت دادن طرف مقابل در قدرت نشان نداده اند. خط مشی عاقلانه دولت آمریکا در قبال اوکراین این می تواند بود که راهی برای مشارکت و همکاری دو بخش مختلف کشور ارائه کند. باید به دنبال آشتی باشیم، نه سلطه یک جناح بر دیگری.

روسیه و غرب، و جناح های مختلف اوکراین بر اساس این اصل عمل نکرده اند. هر یک به نوبه خود وضع را وخیم تر کرده است. روسیه نخواهد توانست راه حلی نظامی بر اوکراین تحمیل کند مگر آن که در این زمان که بسیاری از مرزهایش در خطر است، خود را منزوی کند.

آقای پوتین باید این نکته را دریابد که رویکرد نظامی جنگ سرد دیگری خواهد آفرید. ولادیمیر پوتین استراتژیستی است که در زمینه تاریخ روسیه سخت جدی است، اما در درک ارزش ها و روانشناسی ایالات متحده چندان تبحر ندارد. سیاستگزاران ایالات متحده هم به نوبه خود درک کاملی از تاریخ و روانشناسی روسیه ندارند.

رهبران همه جناح ها باید به جای رقابت در ژست گرفتن، نتایج کارشان را در نظر بگیرند. تصور من از نتیجه ای که با ارزش ها و منافع امنیتی همه طرفین سازگار باشد این است:

۱. اوکراین باید حق داشته باشد که آزادانه شرکای اقتصادی و سیاسی اش را – از جمله در اروپا – انتخاب کند.

۲. اوکراین نباید به ناتو بپیوندد. ۷ سال پیش که این مسأله مطرح شد، موضع من همین بود.

۳. اوکراین باید در تشکیل دولتی همساز با خواستهای مردمش آزاد باشد. رهبران خردمند اوکراین هم باید سیاست آشتی میان بخش های مختلف کشورشان را در پیش بگیرند. در زمینه بین المللی، باید موضعی شبیه به فنلاند اتخاذ کنند – فنلاند در مورد استقلال خود هیچ تردیدی برای دنیا باقی نگذاشته و در حالی که در بیشتر زمینه ها با غرب همکاری می کند، به دقت از خصومت های نهادینه با روسیه پرهیز می کند.

۴. این که روسیه بخواهد کریمه را به خاک کشورش منضم کند با قوانین دنیای امروز سازگار نیست. اما روسیه می تواند بر روابط کریمه با اوکراین فشار کمتری بیاورد. بدین منظور، روسیه باید حق حاکمیت اوکراین بر کریمه را به رسمیت بشناسد؛ و اوکراین هم به نوبه خود در انتخاباتی با حضور ناظران بین المللی خودمختاری کریمه را تقویت کند. این روند، از بین بردن هرگونه شبهه درباره ناوگان دریای سیاه در سواستوپل را هم دربرمی گیرد.

مواردی که اشاره کردم، یک سری اصول قابل اجراست نه تجویز نسخه. کسانی که با منطقه آشنایی دارند می دانند که همه این موارد به مذاق همه گروههای درگیر خوش نخواهد آمد. آزمون پیش روی ما رضایت کامل نیست؛ نارضایی است که به طور عادلانه میان طرفین تقسیم می شود. اگر راه حلی بر اساس این اصول یا عناصر قابل مقایسه با آن به دست نیاید، لغزش به سوی جنگ شتاب بیشتری می گیرد. تا آن زمان فرصت زیادی نیست.

This comment was minimized by the moderator on the site

‏در هنگام سخنرانی آغاز ریاست‌جمهوری‌اش در سال ۲۰۱۹، ‎زلنسکی خطاب به نمایندگان مجلس گفت: "من نمیخواهم عکس من را در دفتر کارتان بزنید؛ رییس‌جمهور پرتره، نماد یا بت نیست؛ به جای آن، تصاویر فرزندانتان را بالای سرتان بزنید تا هر زمان خواستید تصمیمی برای کشور بگیرید، به آنها نگاه کنید"
فارغ از نتیجه ی جنگ اوکراین، تا اینجا درسش این‌ بود که اتحاد شونه به شونه ی یه ملت ‌مصمم به دفاع از خونه و‌ ارزش های انسانی و‌ ملی خودش…میتونه بزرگترین قدرت ها رو‌هم زمین گیر کنه.
کوین مک‌کارتی، رهبر اقلیت جمهوری خواهان در مجلس نمایندگان آمریکا: "فکر کنید که اگه الان اوکراینی‌ها نصف سلاح‌هایی که ما در افغانستان جا گذاشتیم رو داشتن. البته اونها پول این سلاح‌ها رو به ما میدادن و دیگه اصلاً اینجوری روسیه وارد جنگ نمیشد. فکر کنید که زلینسکی (رئیس جمهور اوکراین) به توصیه بایدن درباره خروج از اوکراین عمل می‌کرد. این کار منجر به فروپاشی حکومت و سقوط اوکراین می‌شد. زلینسکی یک وینستون چرچیل در این دنیای مدرن هست. ما دیگه به چمبرلین (نخست وزیر اسبق انگلستان که در فکر مذاکره با هیتلر بود) نیاز نداریم تا با دیکتاتورهایی مثل پوتین مماشات کنه. ما تاریخ رو دیدیم و فهمیدیم اون کار چقدر اشتباه بود و الان باید از این لحظات درس بگیریم و سریعاً به تایوان سلاح بفروشیم تا ببینیم در آینده چین چجوری به اتفاقاتی که امروز در حال رخ دادن هست، نگاه میکنه!"

امین زاده
This comment was minimized by the moderator on the site

‌یادم هست موقعی که غرب شوروی را متلاشی کرد ؛ پوتین نوجوانی بود که سخت با این کار غربیها وحکام وقت شوروی مخالف بود وحالا به این نتیجه رسیده که غربیها به نحوی خزنده قصد متلاشی کردن فدراسیون روسیه را دارند؛ اقدام اورا از این زاویه باید دید!!!!
استعمار انگلیس درهرجا که بوده آثار خوبی هم ازخود به جا گذاشته از جمله روش حکومت کردن!!!!!!!

جلال میمندی
This comment was minimized by the moderator on the site

برخی توئیت ها در رابطه با تجاوز روسیه به کشور اوکراین :

داوود حشمتی @heshmatid
ما به مردم ایران درس استقلال نمی‌دهیم. اتفاقا با شما درس استقلال میدهیم که حواستان باشد وقتی قبایتان را به کت مسکو گره میزنید، حتی اگر خودتان هم بخواهید دیگر بریدنی نیست. ملت ایران البته بلد است داغ لازم را به دل رسوفیل‌ها بگذارد. کریبایدوف

محمد صدوقی @msadoughii · 16h
عبرت جنگ اوکراین؛ خیانت روسیه و عدم حمایت اروپا و آمریکا بود. چرا برخی قسمت دوم را فقط برجسته می کنند؟


قاسم محمدی @ghasemsabz · 23m
سرباز اوکراینی برای توقف تانک های روس در منطقه خرسون ، خود را بر پل ورودی شهر منفجر کرد.


سایت دیده‌بان ایران @didbaniran · 25m
واکنش سخنگوی کمیسیون امنیت ملی به درخواست فعالان و مردم برای برگزاری راهپیمایی و #تظاهرات علیه #تجاوز #روسیه به #اوکراین درگفت وگو با #دیده‌بان_ایران:
عباس زاده مشکینی: وزارت کشور باید تصمیم‌ بگیرد که مجوز بدهد یا نه!


سعا @SAA_IRAN · 3h
ارزشی‌ها بخاطر ضریب هوشی پایین ، همیشه متخصص عوضی گرفتن نتیجه اخلاقی یک ماجرا هستند.
کل داستان اوکراین نتیجه اینه:
با پشتیبانی هیچ ابرقدرتی به جنگ ابرقدرت دیگر نرید.


This comment was minimized by the moderator on the site

احمد نقیب زاده:

بالاخره انتظار به پایان رسید و پوتین عصبانی دستور حمله به اکراین را صادر کرد. فکر نمی کنید که غرب هم همین را میخواست؟ این اولین بار نیست که غربیها کشوری را به عملی تشویق می کنند سپس پشتش را خالی می کنند. رئیس جمهور ساده لوح گرجستان هم همین کار را کرد به گمان اینکه نیروهای ناتو به کمکش خواهند آمد. ولی جواب غرب سکوت بود و سکوت. حال نیز دارند اوکراین را قربانی می کنند تا بهانه لازم را برای تحریم روسیه پیدا کنند. روسیه می بایست تحریم شود تا برای بیست سال از هر پیشرفتی عقب بماند وگرنه فردا دیر بود. سلاح مرگبار غرب در برابر رقبا و دشمنانش بمب اتم نیست بلکه تحریم کمرشکن است. ایرانیان این را بخوبی می دانند. ایران راهم تشویق یا مجبور به برنامه هسته ای کردند تا تحریمش کنند تا عسلویه تعطیل شود، پتروشیمی بخوابد و هزار مشکل دیگر که بیست سال بعد نتایجش آشکار می شود. آری غرب برنامه هایش را به دست خود قربانی عملی می کند. حالا چراغ بدست بگیرید و دنبال استکبار بگردید. با خوش خیال های بی چشم انداز همه کار میتوان کرد.

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا دل اصول‌گرایی ایرانی از حملۀ روسیه به اوکراین غنج می‌رود؟!

مهرداد خدیر
با آغاز حملۀ روسیه به اوکراین که البته مشخص نیست تا کجا ادامه دارد، می‌توان حدس زد که اصول‌گرایی رادیکال ایرانی از این اتفاق در دل شادان باشد و در روزهای اخیر نیز این شادمانی و حتی انتظار را در برخی تیترهای رسانه‌ها و تحلیل‌ها می‌شد دید. عجالتا صدا و سیما از تعبیر «حمله» یا «تجاوز» استفاده نمی‌کند و «عملیات ویژه» را گزارش می‌کند. کما این که برای تظاهر کنندگان در کشورهای مختلف تعبیر واحد به کار نمی برد و بستگی دارد بحرین باشد یا فراسه. لبنان باشد یا عراق.

مهم ترین دلایل رضایت نسبی یا شادمانی این طیف سیاسی را از این قرار می توان برشمرد:

1. رفتار پوتین اقتدارگرایانه است و غرب را آشکارا به چالش کشیده است. از این‌رو اقتدارگرایی ایرانی در کشمکش مستمر با اندیشه‌های غرب اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کند.

2. سرِ آمریکا به پوتین و اوکراین گرم می‌شود و در مذاکرات هسته‌ای فشار کمتری وارد می‌سازد چون جبهۀ جدیدی گشوده شده است.

3. همان‌گونه که از نخستین ساعات پنج‌شنبه شاهد بودیم قیمت نفت رو به فزونی گذاشته است. درست است که ایران به خاطر تحریم‌ها نمی‌تواند نفت خود را به اندازۀ مورد نیاز ارزی بفروشد و پول آن را منتقل کند ولی همچنان از افزایش قیمت نفت، منتفع خواهد شد.

4. قابل پیش‌بینی است که آمریکا و غرب تحریم‌های شدیدتری علیه روسیه اعمال خواهند کرد. هر چه شمار تحریم‌شده‌ها بیشتر باشد ایران کمتر احساس انزوا می‌کند خاصه وقتی در کنار روسیه قرار گیرد.

5. اگر روسیه به یک کشور اسلامی مثل افغانستان یا آذربایجان حمله می‌کرد موضع‌گیری برای جمهوری اسلامی به لحاظ عقیدتی دشوار می‌شد در این فقره و هر چند تهران روابط مناسبی با کی‌یف دارد اما کسی انتظار حمایت از دولت اوکراین را از ایران ندارد و از این نظر با فراغ بال بیشتری می توانند عمل کنند.

6. اگر آمریکا به حمایت جدی از دولت اوکراین برنخیزد و انها را تنها بگذارد زمینۀ تحقیر در ادبیات اصول‌گرایی فراهم خواهد شد چندان که خواهند گفت آمریکا متحدان خود را تنها می‌گذارد و دل به آن نبندید.

7. حمله به اوکراین تصویر قدرت‌مند‌تری از این غول در ذهن ایرانیان ترسیم می‌کند. از این رو پیوند با روسیه با نگاه مناسب‌تری دنبال خواهد شد و منتقدان نخواهند گفت متحدین ایران وزن قابل اعتنایی در جهان ندارند. هر چند که روسیه به معنی فنی و سیاسی کلمه متحد استراتژیک ایران به حساب نمی‌آید.

8. چنانچه مذاکرات احیای برجام در وین با شکست رو به رو شود و شورای حکام پروندۀ ایران را به شورای امنیت سازمان ملل بفرستند این بار احتمال وتوی روسیه وجود دارد. روسیه مثل چین در 7 قطعنامۀ تحریم ایران در دورۀ احمدی نژاد از حق وتوی خود استفاده نکرد چون روس‌ها هم نمی‌خواهند ایران اتمی شود ولی این بار تفاوت دارد و روسیه با آمریکا و اروپا هم آوا نخواهد شد.

9. هر چه قدرت‌های بزرگ جهان با هم درگیر باشند فرصت تنفس و استفاده از این شکاف را به کشورهای دیگر می‌دهند. اما وقتی کنار هم باشند کار دشوار می‌شود. چندان که در شهریور 20 قوای روس و انگلیس با هم به ایران آمدند. بعدتر اما آمریکا موافق ادامۀ حضور شوروی در خاک ایران نبود و ایران از این اختلاف بهره برد. یا در قضیه کودتای 28 مرداد چون همراه بودند دولت مصدق برافتاد. اختلاف قدرت های بزرگ به سود ایران است و این فقره فراتر از آن است که در ایران چه طیفی سر کار باشد.

10. اگر برندۀ جنگ روسیه و اوکراین را سلاح‌های برتر نظامی تعیین کند این امر نیز توجیه مناسبی خواهد بود برای تجهیز بیشتر و رهایی از این انتقاد که مگر قدرت نظامی اتحاد شوروی مانع فروپاشی آن شد؟

This comment was minimized by the moderator on the site

ما و حمله روسیه به اوکراین
حسین علایی
ما و حمله روسیه به اوکراین
سرانجام پس از ماه ها تمرکز قوای روسیه در اطراف اوکراین، ارتش روسیه حمله همه جانبه ای را به اکراین انجام داد تا آن کشور را به تدریج ضمیمه خاک خود کند.

روسیه با اطمینان از اینکه آمریکا و غرب و ناتو هیچگونه واکنش نظامی در برابر اشغال اوکراین از خود بروز نخواهند داد، با تمام قوا از مرزهای اوکراین عبور کرد تا خود را به اروپا نزدیک کند.
اما ایران بخوبی تهاجم روسیه را به یک کشور دیگر بخوبی درک می کند زیرا ظرف دویست سال گذشته روسیه تزاری سرزمین بزرگ قفقاز را از ایران جدا کرد و شوروی هم در جنگ صدام با ایران، از عراق حمایت کرد.

الان هم در مذاکرات هسته ای، روس ها سعی دارند زمام‌ مذاکرات با آمریکا را به دست خود بگیرند و اقتدار ایران را در موضوع هسته ای مخدوش کنند. متأسفانه روس ها تأثیرگذارترین کشور در مهم ترین موضوع امنیت ملی که برجام است، شده اند که برای جمهوری اسلامی بسیار ناگوار است.
از طرفی روس ها مانع رسیدن گاز ایران به اروپا هستند و یک رقیب جدی برای ایران در حوزه نفت و گاز هستند.

روس ها در عین درگیر شدن با سیاست های آمریکا و اروپا سعی دارند انتقال گاز روسیه به آلمان را حفظ کنند و بازار خود در اروپا را توسعه دهند. روس ها بیشترین بهره را از شکاف بین ایران و غرب تا کنون از کارت ایران داشته اند.

در هر صورت تهاجم روسیه به اوکراین فرصت مناسبی برای جمهوری اسلامی ایران است تا سیاست درست «نه شرقی نه غربی» را که برآمده از انقلاب اسلامی است در سیاست خارجی دنبال کند و ضمن توسعه روابط با روسیه و چین، تنها به آنها تکیه نکند بلکه روابط اقتصادی متوازنی را با کشورهای غربی هم برقرار کند و قدرت اقتصادی خود را تقویت کند. از طرفی تجربه تلخ تجاوز به یک کشور همسایه را برای مردم کشورهای جنگ زده در نظر داشته باشد. گرچه به نظر می رسد که کار اکراین تمام است ولی باید به آینده توجه کرد و به هوش بود.

This comment was minimized by the moderator on the site

نماینده سابق مجلس: تمام توئیت های مذاکره کننده روسیه مبنی بر اینکه به زودی توافق حاصل می شود دروغ بود

فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در دوره دهم :

با خدعه روس ها تا امروز برجام و مذاکرات وین به نتیجه نرسید تا این مذاکرات به عنوان یک کارت برنده در اختیار روسیه قرار بگیرد.
با آغاز جنگ در اوکراین، روسیه برای موازنه سازی علاوه بر ورود به خاک اوکراین تمام برگ های دیگر من جمله پرونده مذاکرات هسته‌ای در وین را هم در راستای منافع خود به کار خواهد گرفت تا این موازنه سازی انجام شود.
از دیروز پنج شنبه هم که پوتین جنگ در اوکراین را آغاز کرد یقین بدانید که کرملین نگاه دیگری به مذاکرات وین خواهد داشت.
در این راستا تمام توییت های اولیانوف مبنی بر اینکه به زودی توافق در وین حاصل می شود دروغ بود./ دیپلماسی ایرانی
فرا رسانه

This comment was minimized by the moderator on the site

اوکراین چرا برای روسیه و غرب بسیار مهم است؟

دنبال فرصت برای جواب به این سوال بودم که امروز مطلبی با عنوان «چرا اوکراین؟» در یکی از گروه ها خواندم. اهمیت بخش اقتصادی اوکراین را خوب شرح داده بود. این اهمیت هرچند به تنهایی برای سلطه گران وسوسه انگیز است. اما ویژگی اوکراین از منظر کرملین علاوه بر اینها و بیشتر حیاتی و امنیتی است؛ چون تنها همسایه روسیه است که در جایگاه ویژه رصد و شکار این بزرگترین خرس جهان را دارد !
خاطرنشان می شود که فدراسیون روسیه مقام اول یا دوم جهان از نظر ذخایر نفت و گاز، الماس، اورانیوم، طلا، مس، آهن، فلزات کمیاب، آب شیرین، جنگل، مراتع و... در 15 میلیون کیلومترمربع سرزمین است. روی این خزانه بی نظیر اژدهایی به نام ارتش روسیه خوابیده که زیر پر خود هزاران موشک قاره پیما با چند هزار کلاهک اتمی دارد. از این رو کسی جرات دست درازی به سوی این خزانه وسوسه انگیز را ندارد.
برای بی اثر کردن موشکهای رعب آور و ویرانگر روسیه، رادارهای سیستم سپرموشکی امریکا باید در نزدیکترین نقطه به قلب روسیه مستقر شوند، تا با رصد روشن شدن موتور موشک ها و رهگیری اولیه، انها را در بین راه منهدم کنند. بهترین نقطه برای این منظور اوکراین است.

روسها با علم به این حقیقت، همچنین یقین دارند که غرب درصدد تجزیه فدراسیون روسیه و تملک ذخایر افسانه ای رو و زیزمینی آن است. این حقیقت را در اوایل فروپاشی شوروی به چشم خود دیدند زمانی که سرزمین، هویت، فرهنگ و ناموس روسها بی پروا مورد هتک غربیان قرار گرفت. آنها نفوذ را تا جایی پیش بردند که بروزفسکی یهودی را بر صندلی دبیری شورای امنیت ملی روسیه نشاندند و هم او به صراحت گفت که مسکو باید به سرزمین کوچک روسیه بسنده کند! یعنی فدراسیون باید منحل شود.

از آن طرف کشاندن اوکراین به جبهه ناتو از بدو فروپاشی در برنامه غرب بود. آنها برای تصرف اوکراین از سلاح نرم استفاده کردند و به لطایف الحیل به خاخول ها(ملت اوکراین) درصورت دوری از مسکو زندگی افسانه ای وعده کردند و نزدیکترین خویشاوندان خونی شان (روسها) را دشمن اوکراین جلوه دادند!
من در سال 2008 از نزدیک شاهد شکل گیری توطئه موسوم به انقلاب نارنجی اوکراین بودم. به بهانه اعتراض به نتیجه انتخابات، در چله زمستان چادرهای عالی در میادین شهرها برپا کردند، چادرها را با انواع مشروبات گرانقیمت و تنقلات پر نمودند. روزی سه نوبت غذای گرم به تظاهرکنندگانی که شب را مستانه در آغوش هم در کیسه خوابهای گرم و نرم می خوابیدند، پخش می کردند. روزها گروه های معروف موسیقی غربی به جوانان شوریده اوکراینی در خیابان ها حال می دادند و دوربین های معروف ترین شبکه ای خبری جهان چشمان جوانان باحال خاخول را خیره و آنها را کیفور می کرد. این اوضاع و احوال بیشتر به کارناوال رقص و آواز امریکای لاتین شبیه بود تا تظاهرات و مبارزه سیاسی!
کسی هم به خود زحمت نمی داد که بپرسد آب این آسیاب از کجاست؟!
چرا باید افرادی مثل سورس یهودی هزینه عیش و نوش دهها هزار جوان اوکراین را برای برپایی تظاهرات ضد روس بپردازد؟
اوکراینی ها سالها بدینگونه مسحور شدند تا جایی که یک هنرپیشه کم مایه یهودی به نام زلنسکی را که بازیگر نمایش های سخیف کمدی بود، به ریاست جمهوری برگزیندند! و عضویت در ناتو را به قانون اساسی علاوه کردند!
انتخاب زلنسکی یهودی برای اوکراینی های ناسیونالیست مسیحی ارتدکس، شاید نشانه مسحور شدن کامل این ملت و رسیدن زمان عضویت آن در ناتو و استقرار پایگاه های ناتو در کنار قلب روسیه بود.
در همین حال؛
روسیه به رهبری فردی امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و سیاسی به نام ولادمیرپوتین، که شاهد فروپاشی دردناک شوروی و به سفالت افتادن ملت خود بوده، و چند دهه همزمان با تقویت بنیه دفاعی کشورش، موقعیت و توانایی دشمنان و رقیبان را رصد می کرد و چهارچشمی مترصد فرصت بود.
با شکست مفتضحانه امریکا در خاورمیانه و رودررویی بی سابقه سیاسی در واشنگتن، بروز اختلاف در درون ناتو بین اروپا و امریکا از یک طرف و بین اعضای اروپایی از طرف دیگر، پوتین دریافت که ناتو دیگر حال و توان مجادله جدی نظامی با حریفی مثل روسیه را ندارد. بویژه حالا که کرونا نفس اروپایی ها را گرفته و قطع گاز و ترس از سرما آنها را به لرزه در می آورد.
برای روسیه وقت حرکت رسیده بود. پوتین در اولین قدم با نشان دادن چتگ و دندان و یاد آوری بدعهدی غرب و برنامه ناتو برای تهدید حیاتی کشورش، شرط رها کردن تضمینی اوکراین از سوی ناتو را پیش کشید و با شنیدن جواب رد، یورش بی پروای نظامی را آغاز کرد.
خاخول های شیفته غرب و مطمئن از حمایت هم جانبه آنها، وقتی به هوش آمدند که گلوله توپ دیوار خانه شان را فرو ریخت!
حال،
شهرهای شاد و شنگولشان دوروزه رنگ ماتم گرفته و ملت بر خاکستر سرد نشسته و پریشان و بی پناه دنبال بنزین و نان می گردد و هاج و واج چشم و گوش به واکنش امریکا و اروپا دوخته اند که بشدت روسیه را محکوم می کنند! و قول تحریم می دهند!

روسیه
از هم اکنون به اهداف عمده خود رسیده! به دنبال همین بود؛
تا نشان دهد:
1_هر کشور همسایه روسیه به فکر هم پیمانی با غرب برای ضربه زدن به منافع روسیه باشد، به خاک سیاه می نشیند. الهام علیف اولین تواب بود که روز اول رفت دو زانو جلو تزار پوتین نشست و مثل بچه آدم بیعتنامه امضا کرد!
2_ اروپا و امریکا حاضر به هزینه برای دفاع از قربانیان و فریب خوردگان خود نیستند. اگر هم بخواهند نمی توانند. گذشت آن زمان ها!
نه پوتین صدام است و روسیه عراق و نه غربیها آن تاب و توان را دارند که شبانه لشکرکشی کنند.
3_ روسیه کشور قدرتمند و قادر به دفع و رفع خطرات و تهدیدات پیرامون خود است و در این راه به صغیر و کبیر رحم نمی کند.

این حرکت روسیه، صرف نظر از بعد اخلاقی و انسانی آن، جای تحلیل کلان دارد. می گویند نشان پایان دوران امریکاسلاری و اروپا سروری در جهان است.
نباشد هم
جهان امروز و مناسبات بین المللی حاکم برآن، جهان دیروز نیست و جهان فردا اصلا نخواهد بود.
دوران جدیدی است.
حال و روز ما در دوران جدید چه خواهد شد؟
با کدام فرصت و تهدید هایی رودرو خواهیم شد؟
برای غافل گیر نشدن در دوران جدید چه تمهیدات و اقداماتی را باید انجام دهیم؟
نقاط ضعف و قوت ما در آرایش جدید بین المللی کدام است؟
با چه کشورهایی اشتراک و یا تضاد منافع خواهیم داشت؟
و....

افسوس که در کشورمان آزردگی های سیاسی باعث شده است که همه اعم از عوام و خواص، همه تحولات و مقولات داخلی و خارجی را با فیلتر حب و بغض نسبت به حکومت و دولت می بینند و بر آن اساس قضاوت می کنند. کاری با اهمیت و حقیقت موضوع ندارند.
سفید یا سیاه! والسلام!

بعید است که ما با این خر لنگ احساسمان به سرمنزل مقصود رسیم!
شریفی

This comment was minimized by the moderator on the site

آینده بحران اوکراین تا ١۵ سال آینده
محمد حسین ادیب

روسیه ۵٧٠ میلیارد دلار ذخائر ارزی در خارج دارد و معادل ۴٨٠ میلیارد دلار نیز بدهی خارجی ، یعنی روسیه فقط ٩٠ میلیارد دلار بیش از بدهی اش در خارج ، پول دارد
٨٠ درصد پس انداز خارجی روسیه در بانکهای انگلیس و آمریکا نگهداری می شد که دیروز آمریکا و انگلیس آن را مسدود کردند‌‌ ، ٨٠ درصد ۵٧٠ میلیارد دلار دیروز مسدود شد
آیا بدهی خارجی روسیه از محل ذخائر ارزی اش پرداخت خواهد شد؟ یعنی بدهی اش را از محل دارایی اش در خارج تسویه خواهند کرد ؟
ابدا چنین نیست و ماهیت تحریم های بانکی تا کنون اینگونه نبوده است روسیه دارایی اش مسدود شد و بدهی اش را باید کار کند و پرداخت کند و این دو هیچ ارتباطی با هم ندارد
احتمالا تحریم روسیه ١۵ سال دوام خواهد داشت و در این ١۵ سال روسیه باید کار کند و بدهی ۴٧٠ میلیارد دلاری را پرداخت کند و پول اش در بانکهای آمریکا و انگلیس هم تا ١۵ سال دیگر صرف حل مشکلات آمریکا و انگلیس میشود
چرا سوئیفت را برای روسیه مسدود نکردند ؟ اگر سوئیف مسدود می شد روسیه امکان پرداخت بدهی خارجی عظیم اش را نداشت و تحریم روسیه به بحران بانکی در غرب منجر می شد ، بستن سوئیفت به معنای بستن راه وصول طلب از روسیه بود که این مجازات بانک های غربی بود تا تحریم روسیه .
تمرکز سیاست خارجی آمریکا با بحران اوکراین بر روسیه خواهد بود و در آینده بر چین ، ایران از تمرکز سیاست خارجی آمریکا خارج شد ، خارج شدن ایران از تمرکز سیاست خارجی آمریکا به معنای کاهش ریسک های ژئوپلیتیک برای ایران است ، کاهش ریسک های ژئوپلیتیک به کاهش انتظارات تورمی در ایران منجر میشود @adibmh

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در ابلاغ لایحه حجاب و عفاف، و قرا...
هادی موسوی در وصف طراح اصلی قانون حجاب  : امیرحسین بانکی پور فرد طراح اصلی قانون حجاب و عفاف استاد ...
- یک نظز اضافه کرد در ابلاغ لایحه حجاب و عفاف، و قرا...
"لایحه حجاب"، آزمونی نفس‌گیر الف) شرم نیابتی دین‌داران   وقتی خطایی چشمگیر و غیراخلاقی از کسی و یا ...