مقدمه مترجم (سایت یادداشت های بی مخاطب):
هجوم اسلام به سمت شرق که از آغاز پیدایش آن شروع شد، طی سه مرحله متفاوت صورت گرفت، که فاز اول آن ابتدا شامل تمدن ایران گردید، و مرحله دوم آن سپس تمدن هند را هدف گرفت، و سومین مرحله نیز، جنوب شرق آسیا را از خود متاثر نمود. مرحله اول را اعراب مسلمانِ مهاجم از شبه جزیره عربی کارگردانی و اجرا کردند، و دو مرحله دوم و سوم را ایرانیان مسلمان کارگردانی و اجرا نمودند و اسلام را به سمت شرق گسترش دادند؛ اکنون اثرات تفاوت مجری و کارگردان ها را در فرایند و نتایج این هجوم ها می توان به چشم خود دید، آنچه در تفاوت وضعیت، و عاقبت ادیان زرتشتی و هندو دیده می شود، که از قضا هر دو از یک نژاد و فرهنگ، یعنی بروندادی از تاریخ، فرهنگ و مهاجرت تاریخ ساز آریایی ها هستند.
اولین فاز هجوم اسلام به سمت شرق را در حمله مستقیم سپاهیان اعرابِ مسلمان به امپراتوری ساسانی شاهدیم، که به چیرگی چند سده ایی حاکمیت های عرب اموی (۴۱–۱۳۲ ه.ق) [1] و عباسی (۱۳۲ تا ۶۵۶ ه.ق) [2] بر سرزمین های ایرانِ بزرگ و تمدنی دیده ایم، اما خیزش ایرانیان علیه این سلطه مستقیم، در پسامد آن، به ویژه در پهنه ایالت خراسان باستان، باعث گردید که علاوه بر برچیده شدن حاکمیت مستقیم اعراب بر سرزمین ایران، گسترش اسلام به سوی هند نیز با تاخیر انجام گیرد، و از شدت ویرانگری آن کاسته شود، و با پا گرفتن حاکمیت های ایرانی مسلمان، گسترش اسلام به هند توسط ایرانیان پی گرفته شد.
اما واقعیت این است که ایرانیان در پیشانی این هجوم، و در خیز اول، خسارات جبران ناپذیری را متحمل شدند، که برآیند همه این ها، پاکسازی پهنه ایران از دین و فرهنگ ایران، تغییر حرف الفبا، ویرانی بیشتر اماکن مذهبی، تغییر و صدمات فرهنگی و... بود، به طوری که اکنون از یک امپراتوری بزرگ زرتشتی نشین، جمعیت زرتشتیان در ایران، تنها حدود 50 هزار نفر، و در کل جهان نیز این جمعیت به 200 هزار نفر محدود شده است، بدین ترتیب دین غالب در ایران، که پیش از این حمله، زرتشت بود، به اکثریت مسلمان تبدیل شد، و در بُعد معماری دینی نیز، آتشکده ها ویران، و مساجد جای آن را گرفتند، و در بُعد فرهنگی نیز وضعیتی کم و بیش همینگونه است.
خیز دوم گسترش اسلام به شرق، سرزمین های زیر نفوذ تمدن هند را در بر گرفت، که این فاز را عمدتا ایرانیان مسلمان کارگردانی و اجرا کردند، از این رو آنچه بر ایران تمدنی رفت، هرگز دامنگیر تمدن هند نشد، عمده هجوم های موثر اسلامی، به خارج از سرزمین های ایران در پهنه خاوری را، سلسله های مسلمان ایرانی کارگردانی و اجرا کردند که از جمله آنان می توان به آخرین شان یعنی سلسله گورکانیان (1526 تا 1857 م) [3] و... اشاره نمود، که پهنه حکمرانی خود را به تمام شبه قاره هند گسترش داد.
اما این لشکرکشی ها، هرگز اثرات، شدت و کشتار و غارتِ ابتدایی هجوم مستقیم اعراب مسلمان به پهنه تمدنی ایران را در پی نداشت، و از شدت به بردگی و کنیزی گرفتن ها، ویرانی ها، تغییر فرهنگ و الفبا و... به طرز بسیار شگفتی آفرینی کاسته شد، به طوری که در نتیجه چند دور حاکمیت کامل سلسله های اسلامی - ایرانی در هند، روح مدارای مذهبی ایرانیان باعث شد که اکنون اکثریت کشور هند را هندوها و ادیان مرتبط به آن تشکیل دهند، الفبا، فرهنگ و معماری آنان حفظ شد و...،
این است که می بینیم، در مقایسه با جمعیت زرتشتی ها در ایران و جهان، هند کاملا خود را متفاوت نشان می دهد، و اکنون یک میلیارد و دویست میلیون هندو در جهان زندگی می کنند، که از این مقدار چیزی در حدود یک میلیارد و صد و شش میلیون نفر آن در هند ساکنند، که در مقابلِ عدد دویست هزار نفری کل زرتشتی ها در جهان، و جمعیت ناچیز 50 هزار نفری آنان در ایران، نشان از تفاوتِ اثر و میزان خسارتی است که این دو هجوم متفاوت اسلامی در ایران و هند ایجاد کرد.
گرچه در طول این حملات برخی از معابد و مراکز مذهبی هندوها که واجد زیورآلات و... بودند، از گزند مهاجمین به دور نماند، اما تاریخ نشان می دهد، پارس زبانان و یا ایرانی تباران مسلمان حاکم شده بر هند، در پی حضور خود در این منطقه کمتر ویران کردند و بیشتر آباد، و حضورشان باعث ثبات و شکوفایی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هند هم شد، به طوریکه گفته می شود در پایان آخرین امپراتوری قدرتمند و شکوفای اسلامی یعنی گورکانیان، در قرن نوزدهم میلادی، که با چیرگی بریتانیایی ها به پایان رسید، مناطق هند و چین به تنهایی، 50% حجم کل اقتصاد جهان را در خود داشتند، بله، به اندازه نصف جهان، که این مقدار، در پایان سلطه بریتانیایی ها بر این منطقه، در سال 1947، یعنی بعد از نزدیک به 200 سال، به 18% کاهش یافت.
اقتصاد، فرهنگ، معماری، توسعه و شکوفایی که در دوره حاکمیت گورکانیان، که همزمان با حاکمیت صفویان در ایران، ایجاد کردند، باعث ساخت و سازهای بزرگی در هند شد، که بسیاری از بناهای تاریخی هندِ کنونی، به این دوران تعلق دارد، سراسر هند، پر از معماری ایرانی – اسلامی است که در این زمان شکل گرفتند، بخش بزرگی از توریسم تاریخی هند، هم اکنون برای بازدید از بناهای با اهمیتی همچون تاج محل، قلعه سرخ دهلی، مسجد جامع دهلی و... جذب می شوند.
این است که پاکسازی اماکن، فرهنگ و پیروان مذهب هندو در دوره حاکمیت مسلمانان فارس زبان، به هیچ وجه قابل مقایسه با پاکسازی از اماکن، فرهنگ و پیروان دین زرتشت در ایران توسط اعراب نبوده و نیست، چرا که در دور اول هجوم، موجودیت زرتشتیان و فرهنگ ایرانی آنان نابود شد و به باد فنا رفت، اما در دور دوم این هجوم، اکنون دین، فرهنگ و الفبا، اماکن و... هندو کاملا باقی، و تا حدودی دست نخورده و بلکه غنی شده است و...؛
اما با این حال اکنون راستگرایان ملیگرای هندو، به این حد از تاثیر هم راضی نبوده، امروز به مجد و عظمت بیش از پیشِ فرهنگ، زبان و اماکن مذهب هندویی می اندیشند، و قائل به پاکسازی تمام آنچه از آثار اسلام و مسلمانی در هند باقیست، می باشند، و مسلمانان و دیگر ادیان وارداتی از خارج از این منطقه را «غیر» در نظر گرفته، و به هر بهانه ایی، و در یک روند سیستماتیک و هدایت شده دنبال می کنند، دست اندازی به سازه های مذهبی مسلمانان را برای خود مباح، لازم و واجب دیده، و یک به یک مساجد آنان را به زور، صلح و جنگ، گاه به جرم این که بر ویرانه های معابد هندویی بنا شده اند و... هدف قرار داده ویران کرده، و یا در صدد جایگزینی اند، تا معابد خود را دوباره بر خرابه مساجد آنان بنا کنند.
نیروهای بسیج مردمی و کف خیابان راستگرای افراطی هندو موسوم به (Kar Sevaks)، که موتور محرک سیاسی خود را بر اساس تاکتیک فرهنگی – سیاسی ویرانی اماکن مذهبی مسلمانان نهاده اند، با ویران کردن مسجد بابری در شهر فیض آباد ایالت اتارپرداش هند، در 6 دسامبر 1992، حرکت سیاسی – فرهنگی خود را به اوج رساندند، و نتایج انتخاباتی آن را درو کردند، و قدرت را در هند در دست گرفتند، که با آغاز به کار معبد رام، که بر ویرانه های این مسجد در سال 2024 توسط نخست وزیر هند افتتاح شد، اینک مساجد دیگری نیز در لیست تخریب های بعدی قرار دارند.
مطالبی که می آید فرایند اقداماتی است که اینک برای ویرانی مسجد جامع شهر سمبهال با عمری نزدیک به پنج سده در جریان است را پوشش می دهد که توسط سیستم دولتی و گروه های فشار مردمی هندو دنبال می شود، و نشان می دهد وقتی مافیای حاکمیتی و گروه های فشار مردمی آن، در کنار هم می آیند، چقدر ظالمانه و ویرانگر علیه اتباع خود ظاهر می شوند.
این نوشته ترجمه مقاله ایی است که شامل اظهارات سروزیر ایالت اتارپرداش هند است (بزرگترین خاستگاه درگیری های فرقه ایی بین مسلمانان و هندوها در هند) که حاکمیت این ایالت را در دست حزب مردم هند (BJP) دارند، حزبی که به واقع شاخه سیاسی راستگرایان ملیگرای هندوست، و او خود از فعالین این مسیر، و از روحانیون هندو می باشد، که نشان دهنده اثرات ویرانگر کنارهم آمدن قدرت و مذهب است، که اساس یک اقلیت و هر آنچه آنان هدف قرار دهند را، در حالتی زورگویانه و ظالمانه در معرض خطر نابودی قرار داده و می دهد. زور، تهدید، ارعاب را در سخنان این روحانیِ سیاسمتدارِ مسئولِ هندو، حاکم بر این ایالت را، به خوبی می توان، در کلمات او حس کرد، کلماتی که از موضع قدرت، تکبر، چیرگی و...، اقلیتِ زیر حاکمیت خود را تهدید به محدودیت های بیش از پیش می کند.
یوگی آدیتیانات:
«آنرا ساختمان مسجد مورد اختلاف ننامید،
مسلمانان باید مسجد سمبهال را به هندوها تحویل دهند»
یازدهم ژانویه 2025
او همچنین از جامعه مسلمانان خواست که «اشتباهات خود» در رابطه با تخریب ادعایی معبد "هری هار" [5] در سمبهال [6] را در بیش از پنج قرن پیش، بپذیرند.
دهلی نو: یوگی آدیتیانات [7] سروزیر دولت ایالتی اتارپرادش گفته است که جامعه مسلمان باید «در محترمانه ترین شیوه» مکان شاهی مسجد جامع شهر سمبهال را که مربوط به دوره کورکانیان هند (مغولان هند) است را به هندوها واگذار کنند، شواهد معماری و نوشته های مقدس نشان می دهد که ساخت معبد هری هار به الهه کالکی مربوط است و ساخت آن به قبل از ساخت مسجد باز می گردد.
آدیتیانات با اشاره به مسجد جامع شاهی سمبهال که مدت 5 سده گذشته وجود داشته است، همچنین گفت که نباید به «هر ساختار مورد مناقشه» به عنوان مسجد اشاره کرد و آنرا مسجد نامید. او این سخنان را در کنفرانسی که توسط خانه رسانه ای «آج تاک» در کومب ملا [8] در پرایاگراج [9] در روز جمعه برگزار شد، عنوان نمود.
مسجد سمبهال در اتارپرادش (1789.م). نقاشی مداد و آبرنگ، 30 در 49 سانتیمتر. کتابخانه لندن، توماس دانیل
این اظهارات در شرایطی بیان شده است که دادگاه عالی از دسامبر 2024 به دادگاههای کشور دستور داد که هیچ گونه دعوای جدیدی را که ادعای سایر مکانهای مذهبی دارند را ثبت نکنند. دادگاه عالی که در حال رسیدگی به دادخواستهایی بود که "قانون مکانهای عبادت 1991" [10] را به چالش میکشید، همچنین دادگاهها را تا اطلاع ثانوی از صدور هر گونه دستور موقت مؤثر یا دستور نهایی، از جمله دستورالعملهای بررسی، در دعاوی معلق و منع کرد.
این دستور همچنین در مورد پرونده مسجد جامع شهر سمبهال هم اعمال شد، جایی که فعالان هندو تلاش کردند تا حقوق مذهبی عبادت را در مکان مسجد جامع شاهی سمبهال به دست آورند، و ادعا کردند که زمانی معبد هری هار در این مکان بوده است.
آدیتیانات در پاسخ به سؤالات مجری آج تک گفت: «هر بنای مورد مناقشه را نباید مسجد نامید. روزی که اسمش را مسجد نگذاریم، مردم هم از رفتن به آنجا منصرف می شوند. به هر حال، اگر بنای مسجدی پس از جریحه دار کردن ایمان کسی ساخته شود، خلاف اصول اسلام است. [11] هر نوع عبادت در چنین مکان هایی نیز مورد قبول خداوند نیست. اسلام هیچ نوع ساختاری را برای عبادت اجباری نکرده است، اما مذهب هندو (سناتانا دارما) این کار را می کند.»
بازسازی میراث نیاکان
سروزیر ایالت اتارپرداش گفت زمان آن فرا رسیده است که به یک "بهارات [12] جدید" فکر کنیم که بتواند به میراث خود افتخار کند. به نظر می رسد ادیتیاناک از برنامه فعالین هندو برای تصاحب مساجد تاریخی در تمام نقاط هند حمایت می کند. او می گوید : «وقتی ما از بازسازی میراثی سخن می گوییم که به نیاکان ما تعلق دارد، در این سخن ایراد و اشتباهی وجود ندارد.»
آدیتیانات با اشاره به مسجد سمبهال پیشنهاد کرد که اگر شواهد نشان میدهد که این بنا پس از تخریب معبدِ هری هار بر ویرانه های آن ساخته شده است، مسلمانان باید آن را بدون درگیر شدن در دادگاهها به هندوها تحویل دهند. «اگر شواهدی از ساختمان معبد هری هار در ساختمان مسجد وجود داشته باشد، اگر نشانه هایی از معتقدات هندویی در آن وجود دارد، و اگر سازمان باستانشناسی هند شواهدی در آنجا پیدا کند، من احساس میکنم که بدون نیاز به دخالت دادگاه، پیروان اسلام به پیروان سانتا دارما (هندوئیسم) به محترمانه ترین حالت بگویند که "این مال شماست، شما مراقب داشته های خود باشید و به دهمین آواتار حضرت هری ویشنو، تبریک و خوش آمدگویی با شکوه و با عظمت و بزرگی بگویند.»
او همچنین از جامعه مسلمانان خواست تا اشتباهات خود را بپذیرند، که معبد هری هار را در سمبهال ویران کردند و «اقدام به ایجاد موانع غیر ضروری در مسیر قرار دادن سمبل های (مسجمه الهه های) هندوئیسم در آن ننمایند.» که این باعث درگیری های فرقه ایی جدید در کل کشور خواهد شد.
این سخنان وی تنها چند ساعت پس از آن بیان شد که دادگاه عالی، اجرای «یادداشت» صادر شده توسط مقامات شهرداری سمبهال در مورد شروع عبادت و غسل در چاهی واقع در نزدیکی مسجد شاهی را متوقف کرد. دادگاه عالی همچنین به دنبال گزارش وضعیت این موضوع از دولت بود.
مراحل پرونده مسجد سمبهال تا 25 فوریه 2025
دادگاه عالی الله آباد اوایل روز چهارشنبه (8 ژانویه 2025) روند رسیدگی به پرونده دادگاه محاکمه در موضوع مسجد جامع سمبهال را تا 25 فوریه به تعویق انداخت.
قاضی رانجان آگاروال حکم منع تجدیدنظر مدنی را که توسط کمیته مدیریت این مسجدِ مربوط به عصر گورکانیان ارائه شده بود، علیه حکم دادگاه مدنی سمبهال در 19 نوامبر که خواستار بررسی سایت مرتبط با مسلمان توسط یک کمیسر شده بود، تصویب کرد.
قاضی ارشد بخش مدنی سمبهال در 19 نوامبر دستور بررسی فوری مسجد را پس از اطلاع از درخواست برخی از فعالان هندو صادر کرده بود. این فعالان ادعا کرده بودند که مکان مذهبی اسلامی که در زمان امپراتور بابر کورکانی ساخته شده بود، در اصل یک معبد برجسته هندو بوده که به الهه کالکی که آواتار خدای ویشنو است، تعلق دارد.
پس از انجام بررسی اولیه از مسجد، که ظرف چند ساعت پس از دستور دادگاه انجام شد، تیم بررسی به رهبری کمیسر رامش راگاو برای دور دوم عکاسی و فیلمبرداری صبح روز 24 نوامبر 2024 به مسجد رسیدند.
با این حال، آن روز اوضاع به خشونت کشیده شد. دستکم چهار مرد مسلمان در خشونتهایی که در کوچههای نزدیک مسجد جامع شاهی در جریان یک بررسی پرتنش از مسجد رخ داد، کشته شدند، و تنی چند نیز مجروح شدند، که بسیاری از مسلمانان محلی احساس میکردند که چنین بررسی هایی توجیهی ندارد. نزدیکان کشته شدگانِ این درگیری ها، پلیس را متهم به تیراندازی به سمت آنان کرده اند، اتهامی که توسط مقامات رد شده است. چندین پرسنل پلیس نیز زخمی شدند.
دولت اوتارپرادش به رهبری یوگی آدیتیانات در 28 نوامبر 2024 دستور داد تا تحقیقات قضایی توسط یک کمیسیون سه نفره به ریاست دیوندرا کومار آرورا، یک قاضی بازنشسته دادگاه عالی، برای بررسی خشونت ها انجام شود.
گزارش بررسی کمیسر وکلا از مسجد سمبهال، که در زمان امپراتور بابر گورکانی ساخته شده بود، در دادگاه محلی ارائه شد، این گزارش در یک بسته لاک و مهر شده نگهداری می شد.
فعالان هندو به رهبری هاری شانکار جین، وکیل ارشد، در دعوای خود ادعا کردند که مسجد جامع شاهی در شهر سمبهال، در جای معبدی با قدمت چند صد ساله هری هار ساخته شده است که به الهه کالکی اختصاص دارد و "به زور و غیرقانونی استفاده می شود" و توسط کمیته اداره این مسجد، این مکان اشغال شده است.
آنها گفتند که مسجد کنونی یک بنای تاریخی است، که زیر بند 3 (3) قانون حفاظت از آثار باستانی، مصوب سال 1904 محافظت شده است. آنها همچنین ادعا کردند که از "دسترسی" به مسجد که توسط آنها به عنوان "اموال موضوع" قانون فوق توصیف شده است، محروم شده اند. و هیچ اقدامی برای ورود عموم مردم به محوطه این سایت تاریخی طبق مفاد بند 18 قانون 1958 آثار باستانی و محوطهها و بقایای باستانی انجام نشده است. [13]
نقاشی از حمله پلیس هند به اقلیت مسلمان در داخل مساجد و اماکن مذهبی آنان
[1] - اُمَویان یا بنی اُمَیّه از دودمانهای تاریخی عربی و اسلامی بودند. این دودمان از قبیلهٔ قریش و از طایفهٔ بنیامیه بودند. جد آنان امیه بن عبدشمس برادرزادهٔ ناتنی هاشم، نیای پیامبر اسلام، است. این دودمان خلافت امویان (۴۱–۱۳۲ ه.ق / ۶۶۲–۷۵۰ میلادی) را تشکیل دادند. عثمان بن عفان سومین خلیفه از خلفای راشدین نیز از بنی امیه بود.
[2] - خلافت عباسی سومین خلافت در تاریخ اسلام بود. این خاندان را سلسلهای از نوادگان عموی محمد بن عبدالله، عباس بن عبدالمطلب (۵۶۶–۶۵۳)، که نام این سلسله برگرفته از اوست، بنیان نهادند. خلفای عباسی پس از سرنگون کردن خلافت اموی در جنگ سیاهجامگان در سال ۷۵۰ میلادی برابر با سال ۱۳۲ قمری، خلافت اسلامی خود را در بغداد، در عراق امروزی بنیاد نهادند و در اکثر دوران زمامداری، در همین شهر حکومت کردند.
[3] - گورکانیان هند که در ادبیات غرب با عنوان مغولان کبیر هند نیز شناخته میشود، یک امپراتوری ترکی-مغولی و مسلمان با فرهنگ ترکی-ایرانی در دوران تاریخی عصر جدید اولیه در شبهقاره هند بود این دولت که برای بیش از سه سده بر مناطق وسیعی در جنوب آسیا فرمان راند، در سال ۱۵۲۶ میلادی توسط بابر که از نوادگان امیر تیمور بود بنیان گذاشته شد. این امپراتوری با مرگ اورنگزیب در ۱۷۰۷ میلادی، زوال آغااز شد. گورکانیان در سال ۱۷۳۹ میلادی به سختی از نادرشاه در نبرد کرنال شکست خوردند که زمینهساز سقوط نهایی آنان شد و رفته رفته تمام قلمروی گورکانیان توسط کمپانی هند شرقی تصرف گردید. پس از شورشهای سال ۱۸۵۷، امپراتوری بریتانیا رسماً دولت گورکانی را منحل کرد و حکومت شبهقاره به راج بریتانیا واگذار شد.
[4] - https://thewire.in/communalism/dont-call-disputed-structures-mosques-muslims-should-hand-over-sambhal-masjid-to-hindus-adityanath
[5] - Hari Har
[6] - Sambhal شهری در نزدیکی شهر مرادآباد، در ایالت اتارپرادش هند، و در صد کیلومتری پایتخت، دهلی نو قرار دارد.
[7] - Yogi Adityanath روحانی هندو وابسته به حزب راستگرای هندویی افراطی مردم هند (BJP) سروزیر ایالت
[8] - Kumbh Mela بزرگترین مراسم مذهبی هندوها که هر 25 سال یک بار در شهر الله آباد یا آنچنان که آنرا تغییر نام داده پریاگراج تغییر داده اند صورت می گیرد
[9] - Prayagraj نامی جدید که بر شهر الله آباد، داده شده، هندوهای ملیگرا سعی دارند نام های متعلق به دوره اسلامی را از شهرهای و مناطق هند برداشته و به نام های باستانی آن باز می گرداند، در همین رابطه شهر الله آباد به پریاگراج، فیض آباد به آیودیا، احمدآباد به گاندی نگر، مدرس به چنای، بنارس به وارانسی و... تغییر یافته اند
[10] - The Places of Worship Act, 1991
[11] - اشاره سروزیر ایالت اوتارپرادش به اصل اسلامی عدم غصبی بودن زمین محل عبادت است، که باعث بطلان نماز می شود
[12] - Bharat هندوهای ملیگرا به جای نام هندوستان (India) که نامی است که ایرانیان بر این منطقه نهاده اند، از واژه بهارات استفاده می کنند که ریشه در نوشته های تاریخی آنان دارد.
[13] - این شگرد هندوهاست که ابتدا با کسب حق ورود به مساجد و قرا دادن مجسمه خدایان، پروسه تصرف را قدم به قدم پیش می برند، کاری که با مسجد چهارصد ساله بابری نیز کردند و سپس آن را کاملا ویران و اکنون معبد خدای رام را بر ویرانه های آن ساخته و توسط نخست وزیر ملیگرای هندو، آقای نارندرا مودی در سال 2024 طی تشریفات مذهبی و حکومتی، بر خلاف قوانین مشخص سکولار قانون اساسی هند، افتتاح کردند.
راستگرایان مذهبی [1] به سان مصیبتی مخمورگر برای جوامع بشری اند، آنان بشریت را از تعالی و رشد باز می دارند، چرا که گاه در نقش حافظان وضع موجود، و در اکثر مواقع بشریت را به سوی واپسگرایی سوق می دهند، بعنوان مثال ایرانیان در نبرد بدست آوردن حق تعیین سرنوشت، سه انقلاب بزرگ را از نهضت پیشگام و مهم مشروطه، تا نهضت ملی شدن صنعت نفت و سپس انقلاب بزرگ1357 تجربه کردند، و این راستگرایان بودند که ایرانیان را بعد از پیروزی، همواره به شرایط پیش از انقلاب، و نهضت خونین خود، و بلکه مخوف تر از آن سوق دادند،
البته چپگرایان که نام "مترقی" را همواره با خود یدک می کشند نیز، از آنها کم نمی آورند (که اینجا محل بحث عملکرد آنان نیست، پس از آن عبور می کنم)، و دنیا همواره گرفتار مردم فریبیِ راستگرایان، و به قول خودشان اصولگرایان بوده و هست، و گویا رهایی از آنها تاکنون وجود نداشته و ندارد، تنها راه کشف شده برای رهایی انسان، که توسط تجربه جمعی جامعه ی انسانی کشف و میسور گشته است، تا از این دایره بسته مد نظر راستگرایان، انسان خلاص شود، تفکر و شرایطی است که در دوره برقراری سیستم دمکراسی [2] واقعیِ مبتنی بر رای عموم مردم نهفته، و جاری می شود، که رای دهندگان در یک انتخابات آزاد، و با شرکت نمایندگان واقعی مردم، با یک رای می توانند فردی را بر کرسی قدرتِ حاکمیت خود بنشانند، و از آن مهمتر، و اساسی تر، اینکه، بتوانند با یک رای دیگر، او را از صندلی قدرت به زیر کِشند، ور نه در غیر این صورت، سابقه دیکتاتوری در جامعه ی بشری طولانی، نهادینه، و به نام های مختلف ادامه داشته، و خواهد داشت.
آنچه روشن است بواقع حکومت و حاکمیت یک ضرورت دنیای مدرن و برای ایجاد سهولت و رفاه در زندگی و در اجتماع بشری است، و حاکمیتی که پس از استقرار، آزادی، کرامت، عزت و رفاه بشر را لگدمال کند، و مردم را به خدمتِ تفکر و سیستم خود کشیده، برده قدرت فائقه شان سازد، نقض غرض است، و این مصیبت تنها در بستر وجود اصولی شکل می گیرد که عده ایی به آن معتقد می شوند و آنرا فصل الخطاب تلقی کرده، و حکومت را کم کم بر پایه آن شکل می دهند، و بدین وسیله قدم به قدم حکومتی را که باید در خدمت مردم و در راه حفظ کرامت و اخلاق آنان موجودیت یابد را به عکس به بلای جان جامعه تبدیل می کنند، به جای پاسداری از حقوق مردم، به عکس مردم را به پاسداران اصول و سیستم خود تبدیل، و در این راه اعمالی را مرتکب می شوند که شمارش و توصیف آن، مو را بر تن هر انسانِ منصفی سیخ می کند، و عرق شرم را بر پیشانی انسانیت و اخلاق می نشاند.
راستگرایان مذهبی نوعی از این نحله فکری اند که برای قرار گرفتن در قدرت، گاهی به رای مردم نیازمند می شوند، لذا خود را به هر دری می زنند تا این امر میسر شود، آنان از جمله خود را به خداوند خالق هستی متصل کرده، و رایِ به خود را، رای به خدا جلوه می دهند، تا بدینوسیله با سو استفاده از ظرفیت خدا در اذهان مردم، رای آنان را به نام خدا، در کیسه خود بِرُبایند، و در توبره قدرت، و اهل آن در جناح خود بریزند، و چون بر کرسی قدرت قرار گرفتند، همه چیز، از جمله وظایف حکمرانی خود را فراموش کرده و راه و نظر خود را در پیش می گیرند، و "ولی نعمتان" خود را "رعیت" دیده، و کرامت و عزت شان را فراموش، و لگدمال می کنند؛ اینان خدا و خلق را طعمه و قربانی قدرت طلبی، و استمرار قدرت شان می بینند، و می خواهند.
در این مسیر آنان حتی اگر قصاب انسانکشی باشند، که در راه سلطه خود دست هایی تا مرفق در خون انسان ها آلوده داشته باشند، خود را خدایی جلوه داده و می بینند، و آبروی خدای مورد ادعای خود را، خرج بی آبرویی های فکری، عملی و تشکیلاتی خود می کنند، خدایی که دیرینه ترین مفهوم ذهنی برای بشر، از هزاره ها قبل، با بشر همراه بوده، و هنوز هم سلطه ذهنی قالبی بر تفکر بشر دارد.
حزب مردم هند (بی جی پی BJP یا همان بهاراتا جاناتا پارتی) [3] از جمله احزاب راستگرای مذهبی و بسیار فعال در جهان است، که بانک رای خود را از میان اهل اعتقادات مذهبی، در میان معتقدین به دین و مرام و مکتبِ هندویی می جوید، و پشت خدایان بیشمار هندو، به خصوص مشهورترین و عام ترین آنان، یعنی جناب رام (Ram) سنگر گرفته و نان سیاست و قدرت خود را در تنور داغ اعتقادات مذهبی معتقدین به آن خدای افسانه ایی هندوها می پزد.
هند به تازگی از انتخابات سراسری برای تعیین 543 عضو مجلس عوام خود (موسوم به لوک سابها) [4] فارغ گردید، مجلس هیجدهم هند که دولت از آن بیرون می آید، و اداره کشور را برای 5 سال آینده به عهده خواهد گرفت؛ و این حزب که پیروزی های خود را از دهه 1990 میلادی تا کنون، مرهون پیگیری تخریب مساجد اقلیت مسلمان [5] ، و ساخت معبد رام بر ویرانه های یکی از این مساجد، یعنی مسجد 400 ساله موسوم به "بابری مسجد"، در شهر فیض آباد، یا همان آیودیا می باشد، و با ویرانی این مسجد در آن سال هایِ خونین، بر موج احساسات ملی گرایانه مذهبی مردم سوار شد و کرسی های خود را در این مجلس اضافه کرده، و نهایتا در سال گذشته، معبد مذکور را که بعنوان محل تولد خدای رام تبلیغ می شود را، بر ویرانه های مسجد بابری ساخته، و آنرا پیش از پایان کاملِ ساخت و ساز، به فوریت توسط نخست وزیر هند، آقای نارندرا مودی افتتاح کردند، تا میوه های این افتتاح زود هنگام را در انتخابات آتی مجلس هیجدهم، در سه ماهه بعد جمع آوری کنند؛
در حالی که به لحاظ مذهبی و سیاسی، یعنی قانون اساسی هند و عرف مذهبی این کشور، نخست وزیر به عنوان عالیترین مقام انتخابی در کشور سکولار - دمکرات هند نباید در امور مذهبی اینچنین وارد شود، اما او که به نیابت از تمام احزاب و تشکل های سیاسی و مذهبی هندویی راستگرای افراطی همچون RSS ، VHP و ... قانون اساسی و آداب مذهبی معابد در کشور هند را نادیده گرفته، و در نقش یک سیاستمدار عالیرتبه، و در قالب یک مرد مذهب و در مقام یک روحانی هندو این معبد را چند ماه قبل از انتخابات در 22 ژانویه 2024 افتتاح کرد، و انتظار داشت، وقتی با ژستی مملو از خضوع و اخلاص، و البته پیروزمندانه و متکبر، سینی پر از هدایا و گل خود را پیشکش مجسمه خدای رام در این معبد تازه ساز، که بر خون های بیشماری بنا شده است، می کند، این حضور پیروزمندانه ناشی از غلبه بر اقلیت مغلوب، نظر مومنان هندو را به او و حزبش جلب، آرای آنان را در انتخابات آتی، روانه کیسه او و موتلفینش نماید، و او را در مقابل رقیب سکولار - دمکرات و دیرینه اش، یعنی حزب کنگره (INC) [6] و موتلفین آن در ائتلاف INDIA کمک کند، اما تمام پوپولیسم و عوام فریبی او و همکارانش گرچه باعث پیروزی آنان گردید، اما به واقع دکمه روند نزول آنان را کلید زد، [7]
آنان در این حرکت آخر، به هر وسیله ایی دست یازیدند تا نظر و رای مردم را به خود جلب کنند، و مردم هند را در راستای شعارهای ملیگرایی مذهبی و فرهنگی هندویی خود به حرکت در آورند، از تغییر در بندهایی از قانون اساسی که به نفع اقلیت های غیر هندو بود، گرفته، تا اعمال نفوذ در نهاد قضاوت، برای کسب مجوز قانونی دادگاه هند، برای ساخت معبد بر ویرانه های یک مسجد از آنِ اقلیت، که در پیش چشم جهانیان ویران و با اعمال زورگویی آشکار، بر آن معبد ساختند.
در آخرین حرکت، پوپولیست های راستگرای مذهبی، برای کسب محبوبیت در بین مردم معتقد هند، ادعای الوهیت بود که آنرا از زبان نارندرا مودی جاری کردند، و او نیز مثل بسیاری از رهبران پوپولیست مذهبی جهان، ادعای ارتباط با خدا را بارها و بارها به اشکال مختلف تکرار کرد، و خود را فرستاده و نظر کرده خالق متعال نامید، و این مرد اهل سیاست و مذهب که در زمان سروزیری خود در ایالت گجرات به "قصاب گجرات" مشهور بود، چرا که دست او در خون بیش از دو هزار تن از اقلیت بیگناه مسلمان که در این ایالت در سال 2002 توسط هندوهای افراطی سلاخی شدند، آلوده بود، با چنین پیشنه ی غیر انسانی، آنقدر در نقش معنوی که از سوی جامعه سیاسی - مذهبی خود به عهده گرفته بود، فرو رفت که در تبلیغات انتخاباتی اخیر در 14 ماه می 2024 در حوزه انتخابیه شهر بنارس (وارانسی) [8] در ایالت اوتارپرادش، در مصاحبه ایی با خبر ساعت 18 شبکه تلویزیونی گنگا [9] وقتی قصد داشت فرم کاندیداتوری خود برای انتخابات مجلس لوک سابها در این حوزه را ارایه دهد، در اوج تکبر سیاسی – مذهبی و توهم ناشی از این تکبر، مدعی وجود انرژی خاص و ویژه الهی [10] در خود شد، و خود را فرستاده خدا برای انجام ماموریت خاص اعلام، و با شدت بیشتری از قبل، از نردبان نسبت دادن الوهیت به خود بالا رفت و از خلقت خدایی خود گفت :
"در زمان حیات مادرم، به تولد بیولوژیکی خود معتقد بودم. اما پس از مرگ او، با تأمل در جمله ی تجربیات زندگی ام، متقاعد شدم که خدا مرا فرستاده است. این انرژی موجود در من نمی تواند از بدن بیولوژیکی من نشات گرفته باشد، بلکه از طرف خداوند است که به من عطا شده است. من معتقدم خدا برای هدفی، این توانایی ها، الهامات و نیت های خوب را به من داده است... البته من چیزی جز یک ابزار نزد خداوند نیستم. به همین دلیل است که هر وقت کاری انجام میدهم، معتقدم این خداست که مرا راهنمایی میکند. این پاسخی به سوال اهالی رسانه است که بارها از من پرسیده اند، چرا شما خسته نمی شوید؟!" [11]
اما با تمام این اقدامات راستگرایان هندو، به رهبری نارندرا مودی، که مکتب صلح جویانه و روادار هندوئیسم را در خدمت سیاست های خشن و تهاجمی خود علیه دیگران گرفته اند، بعد از این همه اقدامات عوام فریبانه، ضد مردمی، ضد اقلیت، ضد دمکراسی، ضد قانون اساسیِ دمکرات و سکولار هند و... این حزب در این انتخابات در مقایسه با انتخابات قبل، 64 کرسی از دست داده است، یکی از این کرسی های مهم و سمبلیک که حزب BJP در این انتخابات از دست داد، کرسی شهر فیض آباد یا همان آیودیا است؛ شهری که مسجد بابری در آن ویران، و به جایش معبد رام را میان تبلیغات جهانی بر ویرانه هایش ساخته و افتتاح کردند،
در واکنش به این نتیجه ی انتخاباتی، یک سیاستمدار هندی این عاقبت را برای حزب BJP، سیلی خدای رام به نارندرا مودی تحلیل کرد، رهبر حزب راشتریا جاناتا دال [12] آقای تجاشیوی یادو [13] عنوان داشت : "من از روز اول می گفتم که سیاست نفرت برانگیزی (علیه اقلیت) توسط حزب BJP گسترش داده می شود. نخست وزیر نارندرا مودی از الفاظ مسموم و سمی علیه مسلمانان استفاده کرد، و امروز حضرت رام به او درسی مهم داده است." و در شهر رام، و آیودیا متحمل این شکست انتخاباتی شد.
[1] - اعتقاد به نابرابری افراد در برخورداری از ثروتها و همچنین اعتقاد به نابرابری افراد در مشارکت در امور مملکتداری و قدرت و حقوق اجتماعی، از جمله نظریات گروههای راستگرا بهشمار میرود. دکتر محمد مسجد جامعی در خصوص رشد راستگرایان مذهبی در جهان عنوان داشته است : "راستگرایی دینی در واقع نوعی ناسیونالیسم دینی و بحث هویتی است. راستگرایی دینی در حال حاضر در سطح جهان بسیار قوی است. جهان در حال حاضر فوقالعاده و به صورت غیر قابل توصیفی به لحاظ دینی و سیاسی، راستگرا شده است. در حال حاضر راستگرایی دینی مربوط به هندوها، حتی بوداییها که معمولاً گرایشهای بنیادگرایانه ندارند، در بین مسیحیان مفصل است و در میان یهودیان نیز بسیار مفصل است. در میان همه ادیان، شاهد نوعی راستگرایی هستیم. در بسیاری از موارد، راستگرایی یک زمینه ایدئولوژیک دارد اما این زمینه مخصوصاً در دوران کنونی، بهانه است و در نهایت، دلواپسی آن، دین نیست بلکه سیاست است. راستگرایان در حال حاضر غیر خودشان را عمیقاً منفعل یا ساکت میکنند و بعضاً تحت تأثیر قرار میدهند. به دلیل آنکه راستگرایی یک مکتب منفعل و روشنفکرانه نیست بلکه مکتبی است که عملاً حضور فعال دارد و عملاً بسیار جسور است و در مقابل طرف مقابلش میایستد و او را منفعل میکند."
[2] - استیون رادلت به ما بشارت میدهد که دموکراسی به رغم همه کمبودها و نقایصش، امروزه تبدیل به هنجار شده و بدون وجود آن هیچ توسعه اقتصادی و اجتماعیای ممکن نیست و هیچ راه میانبری وجود ندارد. رادلت میگوید که دوران دیکتاتورهای مصلح و غیرمصلح گذشته و حالا فقط حرکت به سوی دموکراسی است که میتواند توسعه و رفاه به همراه بیاورد. هر چه حرکت به سمت دموکراسی بیشتر باشد رفاه و ثروت جامعه بیشتر خواهد شد و دیکتاتوری چیزی جز فقر و تباهی به همراه نخواهد آورد (https://t.me/mohandesmirhosseinmousavi). برگرفته از کتاب "موج عظیم" نوشته استیون رادلت ترجمهی بیژن اشتری
[3]- the Bharatiya Janata Party (BJP)
[4] - هندوستان دارای دو پارلمان است. لوکسابا (مجلس عوام) ۵۴۵ نماینده دارد، که ۵۳۰ نفر با رای مستقیم شهروندان و ۱۳ نفر از ۷ فرمانداری کل انتخاب و به مجلس عوام راه پیدا میکنند. ۲ نفر را نیز رئیسجمهور از میان بریتانیاییهای هندیتبار برمیگزیند. معرفی و رسمیت نخستوزیر از طریق حزب حاکم یا ائتلاف احزاب در مجلس عوام (لوکسابا) صورت میپذیرد
[5] - هندوهای افراطی معتقدند مسلمانان آن را بر ویرانه های معابد آنان در هنگام سلطه بر هند بنا نهاده اند،
[6] - حزب کنگره هند در سه انتخابات گذشته عملکری به این شرح داشته است، در انتخابات مجلس هند در سال 2014 با 44 کرسی و مجموع 19.31% آرا، انتخابات سال 2019 با 52 کرسی و مجموع 19.46% آرای کلی، و در انتخابات ماه گذشته 2024 نیز با 99 کرسی و 21.19% کل آرا توان تشکیلاتی خود را بهبود بخشید.
[7] - حزب BJP با شعار کسب 400 کرسی مجلس هند و حمله به قانون اساسی سکولار – دمکرات – سوسیال هند پا به عرصه انتخابات اخیر گذشت، در عین پیروزی و تشکیل دولت، اما به واقع شکست بزرگی را متحمل گردید، عملکرد این حزب در سه انتخابات گذشته به این صورت بوده است، در انتخابات مجلس هند در سال 2014 حزب BJP با 282 کرسی و 31% آرای کلی، پیروزی خود را جشن گرفت، انتخابات مجلس هند در سال 2019 با 303 کرسی و مجموع 37.3% آرای کل نتایج خود را بهبود بخشید، در انتخابات سال 2024 مجلس هند این حزب با نزول 63 کرسی نسبت به انتخابات سابق با 240 کرسی و مجموع 36.5% آرا، گرچه تفوق خود را همچنان حفظ کرد، ولی به رغم این پیروزی شکست بزرگی را متحمل گردید.
[8] - the Varanasi Lok Sabha constituency
[9] - News18, on the Ganga
[10] - the special ‘divine’ energy
[11] - “When my mother was alive, I used to believe that I was born biologically. After she passed away, upon reflecting on all my experiences, I was convinced that God has sent me. This energy could not be from my biological body, but was bestowed upon me by God. I believe God has given me abilities, inspiration, and good intentions for a purpose… I am nothing but an instrument. That’s why, whenever I do anything, I believe god is guiding me.)” [Emphasis added]. This was an answer to a question which the same journalist had asked five years ago, “Aap thakte kyun nahi hain? (Why don’t you get tired”?)”
[12] - Rashtriya Janata Dal (RJD)
[13] - Tejashwi Yadav
مقدمه (سایت یادداشت های بی مخاطب) :
تفکر راستگرای اقتدار طلب، به خصوص از نوع مذهبی آن، یک روزه جامعه دمکرات خود را به یک دیکتاتوری بسته و متمرکز تبدیل نمی کند، بلکه قدم به قدم جامعه را در این مسیر هدایت کرده، مشتاقان و پاسداران چنین جامعه ی دیکتاتور مسلکی، ابتدا نمایندگان وجدان بیدار، و اهل تفکر جامعه خود را با استفاده از ظرفیت های قانونی و انقلابی و غیر قانونی و شبه قانونی سرکوب، و به سکوت می کشانند، و با تحت فشار مداوم و سخت قرار دادن نخبگان، آنان به وادی بی حسی و بی تفاوتی برده، آنان را بی اثر می کند، چرا که راهبران سیستم های خفقان زده دیکتاتوری معتقدند وقتی نمایندگان وجدان بیدار جامعه (دانشجویان، مخالفین سیاسی و...) را به حاشیه سکوت رانده، و بی اثر کرد، [1] آنگاه این جامعه را می تواند، به راحتی از یک جامعه دمکرات و آزاد، به یک جامعه دیکتاتور طلب، استحاله و تبدیل کند، بی آنکه با واکنش تندی از سوی مردم، و معترضین پر شماری این جامعه مواجه شود؛
البته جامعه انقلابیون و آزادیخواهان نیز در بسترسازی این مسیر خطرناک، گاه مقصرند، [2] چرا که آنان با باز کردن روزنه هایی در بین سطور قانونی، به هنگام تدوین و ترسیم مسیرهای قانونی، بعد از پیروزی، که با بهانه هایی از جمله لحاظ مصلحت و..، صورت می پذیرد، روزنه هایی را برای سو استفاده معتقدان به نظام دیکتاتوری فراهم می کنند، که آنان بعدها با سو استفاده از این سوراخ ها و خلا های قانونی، کم کم جامعه ی آزادی را که در یک روند دمکراتیک تحویل گرفته شده را، به یک جامعه بسته و دیکتاتوری تبدیل و استحاله کنند، بی آنکه نیاز به انجام کودتا و یا انقلابی خونین توسط دیکتاتوری طلبان باشد، و مجبور به پرداخت هزینه های گزاف فعالیت های سرکوب جمعی، کودتا و انقلاب وسیع سیاسی، قضایی، نظامی و… شوند، استحاله گران انقلاب ها، بدین روش، طی یک فرایند دمکراتیک قدرت را در دست گرفته، آن را تبدیل به ضد خود [3] ، یعنی نظام دیکتاتوری، بدل می نمایند.
در کنار کشورها و جوامع دیگری که گوشه گوشه این جهان دچار این بلیه خانمان برانداز شدند و دچار حاکمیت خسارتبار راستگرایان شده اند، هند نیز اکنون مطرح است، چرا که بعنوان یک کشور سکولار (قائل به جدایی دین از دولت)، تکثرگرا (پلورال)، دمکرات و...، با قبضه قدرت در دست راستگرایان افراطی مذهبی هندو، میرود تا هر روز پایههای آزادی فکری، رسانه ایی، سیاسی و… آنان ویران، و این جامعه آزاد و دمکرات، به سوی محدودیتهای فکری و عملی سوق داده شود؛ [4]
در این مسیر مشاهده می شود که حتی واژههای نهفته در متن قانون این کشور هم مظلومند، چرا که به طرز مبتذلی، توسط جریان قدرت مورد سو استفاده واقع شده، [5] تا رقیب را با استفاده از آن، از میدان مبارزه به در کرده، و بدین ترتیب واژههای زیبای قانونی نیز، بعد از سو استفاده توسط راستگرایان قدرت طلب، دیگر باید به دور ریخته شوند، چرا که بار معنی مثبت آن تغییر یافته، و به واقع زیبایی خود را از دست داده، و به لحاظ معنا و مصداق، نابود شده اند،
فتنه واژه ایی از این دست است، که برای کسانی استفاده می شود که قصد تخریب بنای خیری را دارند، اما راستگرایان افراطی که خود بیشترین لیاقت را برای داشتن چنین لقبی را دارا می باشند، چرا که در هر نقطه ایی وارد شوند جز ویرانی، اسارت و بدبختی برای اهل آن، چیزی به ارمغان نخواهند آورد، و در حالی که آنان خود فتنه اعظم اند، اما راستگرایان این واژه را در خصوص مخالفین خود، مورد سو استفاده قرار داده [6] و فتنه را به مظلومانی بار می کنند که بر این وضع معترض می شوند. راستگرایان برای سرکوب مخالفین خود اعم از اقلیت های دینی، سیاسیون مخالف، و مبارزین آزادیخواه و قانون طلب، تمام زوایای قوانین موجود را مطالعه کرده، تا حفره ایی بیابند و از آن سو استفاده کنند، و از هر روزنه ایی، حتی قوانین دوره استعمار و استبداد، وارد می شوند و آن را مبنای شبه قانونی، اقدامات غیر قانونی خود، در سرکوب مخالفین [7] قرار می دهند. [8]
اینک با ترجمه مقاله ایی در این خصوص، به روند موضوع در هند می پردازیم
دولت مرکزی، دادگاه عالی را از قصد خود برای تجدید نظر در قانون فتنه آگاه کرد [9]
در یک پروسه قضایی، دولت هند عنوان داشت که این تصمیم در مسیر سیاست نخست وزیر، آقای نارندرا مودی برای پاکسازی "بازمانده های دوره استعمار" [10] (بریتانیا) در 75 مین سالگرد استقلال هند صورت می گیرد.
گراف میزان استفاده از قانون فتنه در دوره حاکمیت حزب BJP
دهلی نو : دولت مرکزی هند به دادگاه عالی اطلاع داده است که بند 124A در قانون هند را که به عنوان قانون فتنه [11] است، مورد باز بینی قرار خواهد داد.
در یک پروسه قضایی، دولت عنوان داشت که این تصمیم در مسیر سیاست نخست وزیر، آقای نارندرا مودی برای پاکسازی "بازمانده های دوره استعمار" (بریتانیا) در 75 مین سالگرد استقلال صورت می گیرد. دولت بر این نظر است که این قانون را مورد بازبینی قرار دهد، لذا تاییدیه از دادگاه عالی خواسته است که به این موضوع در حال حاضر ورود نکند.
"دولت هند کاملا به نقطه نظرات مختلف موجود در پیرامون موضوع فتنه آگاه است [12] ، همچنین نگرانی هایی که در خصوص آزادی های شهروندان، و موارد حقوق بشر را مد نظر دارد، در عین حال به موضوعاتی همچون وحدت و وفاداری به کشور هم در این ملت بزرگ متعهد است، همچنان که تصمیم دارد بند A124 قانون سراسری هند را مورد بازنگری و بررسی دوباره، قبل نشست متخصصین قرار دهد." بخشی از متن ارایه شده در برابر دادگاه توسط دولت.
دادگاه بعد از دریافت درخواست ها و سوالاتی که در پیرامون اعتبار قانون مشهور به فتنه وجود داد، که بر سو استفاده از این قانون در کشور توسط پلیس این کشور حکایت داشت [13] هفته گذشته، دولت مرکزی از دادگاه درخواست داشت تا پاسخ نهایی خود را در این زمینه اعلام دارد. [14]
مجموعه این درخواست ها و سوال ها به وسیله سرلشکر بازنشسته ومبتکر [15] ، نویسندگان نشریه "راهنمای هند" [16] ، وزیر سابق دولت مرکزی آقای آرون شوری [17] ، ماهوا مویترا از اعضای پارلمان هند وابسته به حزب کنگره ترینامول [18] ، آنیل چامدیا [19] روزنامه نگار، پاتریشیا موخیم [20] ، آنورادها بهاسین [21] ، اتحادیه مردمی آزادی های عمومی [22] ، اتحادیه روزنامه نگاران آسام [23] نوشته شده است.
در پیرامون نگرانی از سو استفاده گسترده از ماده قانون فتنه، دادگاه عالی در ماه جولای سال گذشته از دولت مرکزی سوال کرد که چرا نسبت به لغو این قانون اقدام نمی کند، قانونی که دولت بریتانیا از آن برای به سکوت کشاندن مردان مبارز و آزادیخواهی مثل مهاتما گاندی استفاده می کرد، تا حرکت آزادیخواهی آنان را به شکست بکشاند.
بر حسب موافقت با درخواست آنچه توسط نویسندگان نشریه "راهنمای هند" و سرلشکر بازنشسته اس.جی ومبتکر پیرامون به چالش کشیدن قانون 124A (فتنه) در قانون سراسری هند نگاشته شد، دادگاه عالی عنوان داشته است که مهمترین نگرانی آنها "سو استفاده از این قانون" و افزایش تعداد موارد منتسب به آن است.
غیر قابل وثیقه و کفالت بودن متهمین منتسب به این قانون، هر گونه سخن و ابراز نظری را که منجر به معطوف شدن توجه به این قانون شود، تفسیر به مخالفت با دولت می شود، و منجر به تنبیه قضایی با بیشترین شدت، یعنی حبس ابد می گردد، هر گونه سخنی و بیانی که توجه را به این قانون معطوف دارد، تنفر و تلاش برای مخالفت با حاکمیت تفسیر می شود.
این در حالی است که بیانیه صادره توسط دادگاه پیرامون درخواست لغو آن در ماه جولای سال گذشته، به وسیله دادگاه ارشد، که اشاره دارد به اتهام سو استفاده از این قانون، و سوال کرده است که آیا بعد از 75 سال که از استقلال، و از دوره حاکمیت استعمار بریتانیا می گذرد، آیا هنوز به این قانون نیاز است.
سوال دادگاه این بود که : "به رغم موارد فوق، که خود نگرانی است. این قانون مربوط به دوره استعمار بریتانیا است. که سرکوب حرکات آزادیخواهانه توسط استعمارگران برای آنان ضروری بوده است. همان قانونی که توسط بریتانیایی ها برای به سکوت کشاندند مهاتما گاندی، تیلک [25] و... استفاده می شد، آیا ضرورت دارد که بعد از 75 سال که از استقلال هند می گذرد هنوز این قانون ساری و جاری باشد."
منبع : https://thewire.in/law/explainer-how-the-sedition-law-has-been-used-in-the-modi-era و https://thewire.in/law/union-government-tells-supreme-court-it-will-reconsider-sedition-law
[1] - آمار وزارت کشور هند (MHA) و بخش ثبت آرشیو جرایم ملی (NCRB) نشان می دهد که بین سال های 2014 (به قدرت رسیدن راستگرایان هندو که خود را مدافع برداشتن این قانون نشان می دهد) تا 2019 و 2020 ، آمار استفاده از قانون فتنه افزایش نشان می دهد، از بین 10938 هندی که تا سال 2010 بر طبق این قانون دستگیر شدند، 65% در زمانی دستگیر شدند که دولت راستگرای هندو حزب BJP در قدرت قرار داشته است. که از جمله قربانیان این قانون سیاسیون مخالف، دانشجویان، روزنامه نگاران، نویسندگان و اساتید دانشگاه ها و بخش آکادمیک می باشند. و جرایم آنان نیز برداشتن پوستر و پلاکارد، فعالیت و پست های آنها در شبکه های اجتماعی، شعار دادن و ارتباطات شخصی بوده است.
[2] - این قانون در سال 1837 توسط بریتانیایی های حاکم بر مستعمره هند معرفی، و بیست سال بعد در سال 1860 وارد قوانین جاری آنان شد، و این درست سه سال بعد از قیام بزرگ 1857 مردم هند علیه استعمار بریتانیایی ها بود، و در سال 1870 به عنوان ماده 124A به مورد اجرا در آمد. اما بعد از استقلال و پیروزی انقلاب هند در سال 1947، واژه "فتنه" از قانون اساسی جدید انقلابیون که در سال 1948 تدوین گردید، برداشته شد؛ و آزادی بیان کامل، تحت این قانون اساسی جدید، به شهروندان هندی اعطا گردید، اما ماده قانونی 124A همچنان در قوانین جاری کشور ماند. بعدها جواهر لعل نهرو (از رهبران ارشد انقلاب هند) تحت عنوان محدودیت های منطقی (reasonable restrictions) این ماده را باز تعریف کرد، و در دوره دولت خانم ایندرا گاندی! ماده 124A دوباره بازیابی شد و پلیس مجاز گردید بدون حکم قضایی، سوژه های خود را که در بین آنان فعالین سیاسی نیز بودند با استفاده قانون مذکور، دستگیر کند، اینجا می توان اشتباهات رهبران انقلابی سابق را دید که چطور راه برای سو استفاده دیکتاتورها، هموار می کنند.
[3] - این در حالی است که قوانین دیگری از این دست در راستای سرکوب مخالفین حاکمیت موجود هستند، که می توان به قانون "جلوگیری از فعالیت های غیر قانونی" (UAPA)، و "قانون جلوگیری از خسارت به اموال عمومی" (PDPPA) و... اشاره کرد، که تنها در سال 2019 تعداد 1226 مورد تحت قانون سخت گیرانه UAPA دستگیر شدند که دست پلیس در عدم انجام تشریفات قانونی تحت این قانون بسیار باز است که این خود 33% افزایش را از سال 2016 نشان می دهد، بی اساس بودن اتهامات به قربانیان این قانون به قدری بوده است که 9% دستگیری ها تحت قانون فتنه، و 11% دستگیری ها تحت UAPA به علت عدم وجود اسناد، رد شدند و تنها 9% موارد، تحت UAPA و 17% موارد مربوط به فتنه به حکم منجر شدند.
[4] - فتنه در ماده 124A به هر گونه تلاش، سخن، نوشته و نمایندگی ملموس اطلاق می شود که در خلال آن حاکمیت را مورد تنفر و بیزاری قرار دهد و اعلام نارضایتی نماید، و مجازات آن نیز از سه سال تا حبس ابد می تواند افزایش یابد. که این مجازات از عدم وفاداری تا دشمنی با حاکمیت تعریف و تعیین می شود.
[5] - از بین 405 نفر دستگیر شدگان در ده سال گذشته تحت عنوان قانون فتنه، 95% آنان بعد از سال 2014 دستگیر شدند که دولت راستگرای افراطی مذهبی هندو حزب BJP در قدرت قرار گرفت، که از بین آنان 149 نفر متهم به انتقاد و یا حملات لفظی علیه دولت نارندارا مودی (نخست وزیر وابسته به حزب BJP)، و یا حاکمیت یکی از روحانیون افراطی هندو در ایالت اوتارپرداش، به نام یوگی آدیتیانات (Yogi Adityanath) که به عنوان سروزیر در حاکمیت قرار دارد، سخن گفته اند. آمار نشان می دهد از سال 2014 به بعد هر سال 28% به آمار این دستگیری ها افزوده شده است که جو اختناق را می تواند نشان دهد که هر سخن علیه حاکمیت حزب راستگرای هندو، و مسئولین آن، به زندان منتهی گشته است.
[6] - از میان 5 ایالتی که بیشترین دستگیری ها تحت این قانون انجام گرفته 4 ایالت تحت حاکمیت حزب راستگرای افراطی هند BJP بودند (بیهار، کارناتاکا، جارکند، اوتارپرادش) که 77% از 115 مورد دستگیری هایی تحت قانون فتنه انجام شد، تنها در ایالت اتارپرادش صورت گرفته که تحت سروزیری یک روحانی افراطی هندو به نام یوگی آدیتیانات از حزب BJP حکمرانی می شود، و تامیل نادو تنها ایالتی غیر حاکمیتی توسط هندوهای افراطی است که در بین این 5 ایالت، با 139 مورد از سال 2010 صورت گرفت که 80% اتهام دستگیر شدگان مربوط به مسایل سیاسی نبود، بلکه به اعتراضات به پروژه برق هسته ایی در این ایالت و مخالفت ها با آن مربوط است.
[7] - فعالین حقوق بشری، و سازمان های مدافع حقوق عمومی که خود از قربانیان این نوع قوانین هستند نسبت به الغای قانون 124A درخواست هایی داشته اند و آن را مربوط به پیش از انقلاب هند و خفقان دوره استعمار بریتانیا دانسته اند، که نباید بعد از انقلاب، چنین برخوردهایی با منتقدین، جایی در نظام دمکراتیک کشور داشته باشد. در سال 2018 کمیسیون قانون، متنی را منتشر کرد که درخواست برای بازبینی این قانون در آن مطرح کرد، و اینکه کشورهایی مانند نیوزیلند، استرالیا، اندونزی، کره جنوبی و... نیز قربانیان این قانون انگلیسی اند، که در مقابله با حرکات آزادیخواهانه در مستعمراتش بکار گرفته شد،
[8] - این در حالی است که قوانین دیگری از این دست، مثل قانون فتنه، در راستای سرکوب مخالفین حاکمیت هستند که می توان به قانون "جلوگیری از فعالیت های غیر قانونی" (UAPA)، و "قانون جلوگیری از خسارت به اموال عمومی" (PDPPA) و... اشاره کرد، که تنها در سال 2019 تعداد 1226 مورد تحت قانون سخت گیرانه UAPA دستگیر شدند که دست پلیس در عدم انجام تشریفات قانونی تحت این قانون بسیار باز است که این خود 33% افزایش را از سال 2016 نشان می دهد، بی اساس بودن این نوع اتهامات به قدری بوده است که 9% دستگیری ها تحت قانون فتنه، و 11% دستگیری ها تحت UAPA به علت عدم وجود اسناد رد شدند و تنها 9% موارد تحت UAPA و 17% موارد مربوط به فتنه به حکم منجر شدند.
[9] - Union Government Tells Supreme Court it Will Reconsider Sedition Law
[10] - shed colonial baggage
[11] - sedition اغتشاش، شورش، آشوب، طغیان
[12] - آمار ثبت شده در کیس فتنه در زمان دولت حزب حاکم BJP به ترتیب در سال 2014 با 47 مورد، 2015 با 30 مورد، 2016 با 35 مورد ، 2017 با 51 مورد، 2018 با 70 مورد، 2019 با 93 مورد می باشد، که بیشتر کسانی که در این سال تحت این قانون مورد پیگرد قرار گفته اند افراد بین سنین 18 تا 30 بودند، که از بین این 93 نفر 55 نفر در این سنین بودند که یک زن نیز در بین آنان است. بین سال های 2016 تا 2019 آمار دستگیری ها تا 160% افزایش نشان می دهد.
[13] - در میان پرونده های ثبت شده در موضوع قانون فتنه در ایالت اتارپرداش که به واقع یکی از مراکز مذهبی عمده هندوئیسم افراطی و هندویسم سیاسی است، 28 مورد در خصوص اعتراض اقلیت مسلمان در تبعیض به اعطای اقامت به مهاجرین کشورهای همسایه مقیم در هند (anti-CAA)، و 22 پرونده نیز به اعتراض دالیت ها در تبعیض در خصوص پرونده تجاوز و قتل یک دختر دالیت (جامعه نجس هند) توسط طبقات بالای جامعه هندو در نظام قضایی و پلیس می باشد (Hathras gang rape case) که پرونده وی به طور ظالمانه ایی به حاشیه برده شد، تا حق به حق دار نرسد و پرونده زیر مطالعه قضایی کافی قرار نگیرد، و 18 پرونده نیز به مخالفت با حاکمیت سران حزب BJP از جمله نارندرا مودی و یا یوگی آدیتیانات است، که هر دو از افراط گرایان مشهور مذهبی و مسئول در کوشر می باشند.
[14] - قانون فتنه توسط دولت بریتانیا در هند ایجاد شد و به عنوان ابزاری در دست دولت استعماری بود تا علیه هر انتقاد تندی علیه خود به آن دست آویزد و استفاده کند و با منتقدین و مبارزین در راه آزادی برخورد نماید. در میان رهبران آزادیخواه هندی که طبق این قانون مورد برخورد قرار گرفتند، مهمترین قربانیان مهاتما گاندی رهبر انقلاب هند و همچنین و بال گنگادهار تیلک از مبارزین مشهور علیه بریتانیایی ها می توان اشاره نمود. مهاتما گاندی در این خصوص اشاره داشته است که "در میان بخش های سیاسی قوانین هند که طراحی شده بود تا به سرکوب آزادی شهروندان هندی اقدام کند، این قانون شاه بیت بود". لذاست که دادگاه عالی هند نیز، خود راسا وجود چنین قانونی را مورد سوال قرار داده است و از دولت خواست تا آن را مورد بازبینی قرار دهد.
[15] - S.G.Vombatkere
[16] - Guild of India
[17] - Arun Shourie
[18] - Trinamool Congress MP Mahua Moitra
[19] - Anil Chamadia
[20] - Patricia Mukhim
[21] - Anuradha Bhasin
[22] - People’s Union for Civil Liberties (PUCL)
[23] - the Journalist Union of Assam
وقتی ناراحتی های از سر استیصال، بر راستگرایان غلبه می کند، خود و جایگاه شان در برابر این مردم معترض مظلوم را فراموش کرده، و از کوره به در می روند، عنان ادبیات گفتاری خود را از دست داده، و چهره ی واقعی، از ضمیر مخفی خود را بروز داده، نگاه هایی که در پستوی دل های زنگار گرفته و متکبرشان، نسبت به "دیگران" و "غیر" از خود، و رقبا دارند را، عیان کرده، نظراتی را که تا پیش از این، در هاله ایی از ماسک های مختلف (از جمله انقلابی بودن [1]، مذهبی بودن [2] ، شیعه بودن [3] ، ولایی بودن و...)، و یا در فرایندی از وام گرفتن، از مقاطع تاریخ اسلام، کلمات امامان شیعه، آیه های قرآنی و... آن را پیچیده و مخفی اش می داشتند، را روشن و آشکار بروز می دهند، حال آنکه تا پیش از این، اعمال و نیت های ناشایست شان را در مطابقت، و در پیروی از ارزش ها، اعلام می کردند، در حالی که به واقع بر خلاف تمامی اصول انقلابی، قانونی، اخلاقی، انسانی و دینی و...، روندی را به سوی انحصار قدرت، تهدید و تحدید آزادی های مردم و... و اینبار "آگاهی" آنان را، دنبال می کنند.
این دوستان وقتی از حال عادی خود خارج می شوند، از ضمیر واقعی شان، ستر عورت کرده، و آبروی آن عناوینی را که با خود در شعارها، یدک می کشند را (اگر چیزی باقی مانده باشد) می برند، در این هنگامه های خشم، که دیگر خود واقعی را نشان می دهند، از نامیدن مردمی که با آنان در امری مخالفت دارند، به هیچ نام و عاقبتی اِبا ندارند، از عتاب به مردم مخالف خود به عنوان "خس و خاشاک" [4] گرفته، تا "بزغاله و گوساله" [5] و اکنون "گرگ های مجازی" و یا "سگ های قلاده بلند غرب" و...
باعث تاسف، مجلسی که باید عرصه جولان انسانیت و مردم داری، و دفاع از مردم ایران و حقوق و حدود و آزادی هایشان باشد، تا مردان بزرگ علم، سیاست، اخلاق و پرهیزگاری، مجمعی از "عصاره های فضایل ملت" ، که از "میزان رای" آنان برخاسته اند، شکل گیرد، و حافظ حقوق، آزادی ها، آسایش، و امنیت فکری، ارتباطی، رفاهی و آینده ی آنان باشند، امروز این مجلس از نمایندگانی تشکیل شده، که مخالفین اقدامات خشن خود، علیه آزادی ها، و حقوق مردم ایران را، به "گرگ" و "سگ" های مجازی و قلاده به گردن این و آن تشبیه می کنند،
حال آنکه طبیعی است وقتی جنابان نمایندگان این چنینی، مشغول گذراندن قوانینی تحت نام مبارک "صیانت" هستند، که به واقع خیانتی بزرگ در پس این صیانت، در جهت مقابله با حق آزادی اطلاع داشتن و اطلاع رسانی، و آگاهی و آگاهی بخشی نهفته است و...، و آنان انتظار دارند همه ی ایرانیان که به آزادیخواهی شهره آفاقند، بنشینند، و نظاره گر، تصویب چنین قوانینی باشند، که شریان ها، و بستر های اساسی آگاهی مردم را قطع می کند، و آنان را به سمت یک حصر جمعی خانگی برده، و گرفتار بی اطلاعی و ناآگاهی خواهد نمود.
طرح صیانت از فضای مجازی [6] که بوی قطع اینترنت (به عنوان ابزار و بستر ارتباطات بشر کنونی)، و پلتفرم های فضای مجازی و... از آن برخاسته است، و بوی تهدید و تحدید ارتباطات مردم ایران با جهانیان از آن شدیدا استشمام می شود، مخالفت که هیچ، قیام حق طلبانه می طلبد، و اگر کسانی نسبت به آن معترض نشود، و بی تفاوت بنشینند، در صورت تحقق، باید شاهد مرگ تدریجی خود و یک ملت، و تبدیل آنان به ابزار دست سیاست بازانی باشد، که یک ملت را در ناآگاهی، به هر سو که بخواهند، خواهند کشید، بدون این که این ملت بفهمد، در کجا قرار دارد، و به کجا او را خواهند برد، و به کجا باید برود.
نماینده ایی که به دنبال قانونی کردن قطع ارتباطات مردم خود، با جهان و جهانیانی است، که امروز به واسطه در هم تنیدگی سرنوشت ها، عاقبت ها، زندگی جمعی، تاثیر متقابل و... "دهکده جهانی" اش می خوانند، نباید از فریاد معترضین به اقدامات محدود و تهدید کننده خود متعجب شده، و معترضین را ، سگ و گرگ قلاده بلند بنامد، بلکه باید به مردم خود تبریک بگوید، که واجد چنین انسان ها و نیروهای فرهیخته و آزاده و آزاد اندیشی است، که همچون شاخک هایی حساس، جامعه خود را از این روند نامیمون مطلع کرده، و به واکنش دعوت می کنند؛
چنین دلسوزان اجتماعی که این نماینده مجلس شورای اسلامی آنان را سگ و گرگ، و قلاده به گردن شان می نامد، در هر جامعه ایی لازم و وجودشان ذیقیمت، و لایق تشویق و تکریم اند، که اولا می فهمند و متوجه اند که، امثال جناب مهرداد ویس کرمی [7] ها برای آنان چه عاقبت و مقصدی را در نظر دارند، و ثانیا از فرهیختگانند، که آینده را دیده اند، که در پس این صیانت ها! چه زندان بزرگی، برای ملت ایران، با چه دیوارهای بلندی، شکل خواهد گرفت، که یک ملت از بسترهای ارتباط طبیعی اش با جهان قطع، و یا کانالیزه می شود، و از دانستن ها محروم، و از گفتن ها سلب ابزار می گردد، و ثالثا اینان آزادگانی بزرگوارند، که را در تاسی به سرور آزادگان، این روح آزادمردی را در خود دارند، که فریاد بزنند، و از خروج از موازین قانونی، انسانی، وجدانی، انقلابی و... هشدار دهند.
بله آقایان و خانم های امثال مهرداد ویس کرمی ها، که از مفاهیم بلند انقلابی، مدعاهای اساسی شیعه گری و مذهبی بودن و وجدان بیدار آزاد، چنان دور شده اند، که به راحتی می توانند از مردم خود سلب آزادی های اساسی کرده، آنان را محدود، و در قالب نوعی سلطه رسانه ایی تک صدا، و انحصاری و انتخاب شده گرفتار نمایند، و از طریق نوشتن قانون، این تحدید و تهدید آزادی های اساسی را تحکیم، تقویت و قانونی کرده، و در همان حال انتظار دارند همه ایرانیان چون مردگانی بر قبور خود نشسته، بنشینند و نگاه کرده، و سکوت کنند، و یا لابد بگویند "به به! چه عالی!" ، ره به بیراهه می زنند؛
در زمانی که هنوز انقلابیون اصیل زنده اند و می توانند شهادت دهند که در ادبیات بنیانگذار ج.ا.ایران، یکی از کلمات کلیدی "آگاهی" و "آگاهی بخشی" بود، و او مرتب از "مردم آگاه" نام می برد و...، که این آگاهی جز بر بستر وجود رسانه های آزاد، همه گیر، وسیع، غیر وابسته، غیر انحصاری، متنوع و... تحقق نخواهد یافت، و در قالب این نوع "صیانت ها!"، این عنصر آگاهی و آگاهی بخشی، و بستر های ارتباطی آن است که به مسلخ خواست های جریان تمامیت خواه برده شده، و قربانی خواست جناح های قدرت می شود، و آگاهی از دسترس مردم ایران خارج خواهد شد، جریان های فاسد را آسوده کرده، و از زیر چشم تیز بین آگاهان فضای رسانه ایی غیر وابسته به قدرت، خارکرده و ایرانیان را به یک مردم عقب مانده، و در حصر کامل تبدیل می کند.
لهذا، معترضین به این روند، سگ و گرگ نیستند، و قلاده ایی از قدرتمداری، بر گردن خود ندارند، آنان انسان های آزاده و انقلابی واقعی اند، که برای آزادی، و عدم اسارت و خارج کردن مردم خود از حصری بزرگ، فریاد اعتراض بلند کرده اند؛ آنان پیروان واقعی آزادمردان دنیای مبارزه آزادیخواهی در تاریخ بشریت هستند، که هزینه های، مبارزه ی خود را با شنیدن این توهین ها، و هجوم های نابخردانه از این دست، و سخت تر از آن و... می پردازند، تا بلکه از انحرافی بزرگ، در جامعه خود جلوگیری کنند، و حقی را به سمت "ولی نعمتانِ" رهبران این جامعه، یعنی مردم ایران، باز گردانند.
دست اندرکاران قانون نویسی که امروز با طرح های صیانت 1 و 2، تنوع بسترهای ارتباطی مردم ایران را هدف قرار داده، و آنرا تهدید و تحدید می کنند، باید بدانند که وقتی وسیله های ارتباطی یک ملت با دیگران را، قطع و از دسترس آنان دور کردید، او را به واقع به یک حصر خانگی بزرگ برده اید، و نباید چنین ظلمی را در اسامی زیبا پیچید، که آبرویی بزرگ، از ارزش ها و کلمات زیبایی مثل انقلابی بودن، و مقید به مفاهیم والای مذهب، که شما را پرهیزگار، و به خارج از دایره ظلم به غیر، می برد و... و شیعه بودن که بزرگترین و پر افتخارترین پرچمش، شعار آزادگی، عدم سکوت در مقابل ناحق، و ظلم ستیزی را نمایندگی می کند و... خواهد برد.
نام هایی چون آزادگی، مسئولیت پذیری اجتماعی، ایثار، فرهیختگی، آگاه بودن، فعال اجتماعی بودن، فدایی ملت بودن و... برآزنده مخالفین چنین وضعی است، نه سگ و گرگ نامیدن آنان؛ ورنه انسان های مرده در جامعه ایی که جناب مهرداد ویس کرمی ها، منتظر تحقق آنند، نه انقلابی، نه شیعه، نه مذهبی و نه پیرو هیچ ارزشی نیستند، که مردگانی اند که بر گورهای محصور خود، در قبرستانی محدود، و در پس دیوارهای بلند کشیده شده به دور خود، نشسته اند، و نظاره گر خاموش هر آنچه اند، که بر قبرستان شان می رود، در حالی که از خارج این قبرستان هم خبری ندارد، که آب های پاک کجا جاریند، و فاضلاب ها به کدام سو می روند و...
جناب مهرداد ویس کرمی!
باید بدانید که سگ ها و گرگ ها هم، هیچ کدام از اول قلاده به گردن [8] نبودند، وقتی قلاده به گردن شدند که انسانی زیاده خواه، تمامیت طلب و... آنان را ابتدا از جامعه آزاد و طبیعی اشان جدا کرد، ارتباط شان را با دنیای آزاد و طبیعی جاری اشان قطع نمود، سپس آنان را به قلاده به گردن هایی مطیع تبدیل کرد، که به جای زندگی پاک و طبیعی، در این دنیای آزاد، پاچه گیر، و مطیع منویات دل انسان هایی شوند، که افسارشان را در دست دارندو. و این سگ و گرگ ها در این خلا اندیشه، و ارتباط با دنیای اصیل خلقت خود، نادانسته از منظور و منویات دل صاحبان شان، به این و آن حمله می کنند، در حالی که نمی دانند، در دل کسی که افسار شان را به دست دارد، چه می گذرد، و از این پاچه گیری ها، به دنبال چیست.
جناب ویس کرمی!
قلاده به گردن که شدی، دیگر مهم نیست، افسارت دست غرب باشد، یا شرق، یا یک انسان بی مقدار قدرت طلبِ تمامیت خواهی و...، که به نمایندگی از یک "ایسم" و یا ایدئولوژیی خاص، و یا چارچوبی بسته شده، و غیر قابل تغییری و...، انسان ها را به بردگانی بی اطلاع، و انبوهه ها، و توده هایی فرمانبردار و... تبدیل می کند، تا در مسیر اهدافِ انسانی دیگر، از آنان سود جوید.
جناب ویس کرمی!
پس خیلی به گرگ ها و سگ هایی این چنینی هم، خرده مگیر، چرا که برای این شدن، کافی است شما را از وجدان، عقل، منطق، انسانیت و هر آنچه خداوند به تو داده است، که تو را به خود آگاه کند، خالی کنند، و این خالی کردن ها جز با قطع ارتباط تو با اصالت انسانی، و کاروان انسان ها، میسر نیست، شما بانی این قطع ارتباط نباش، خواستی باشی هم، مردانگی کن و این را به نام شهدا، انقلابیون، آزادگان، انسانیت، صیانت و... انجام مده، این به خیر دنیا و آخرت شما، و هرچه ذیل این نام ها، نزدیک تر است.
[1] - بدان معنی مثبتی که در اوایل انقلاب وجود داشت و انسان های خیرخواه، کمک کننده، تسهیل گر، دلسوز، پاک و... نسبت به جان، مال، ناموس و امور و حقوق مردم، انقلابی شناخته می شدند
[2] - به معنی پرهیزگاری، مهربانی، خیرخواهی، بری بودن از جاذبه های دنیایی، دوری از ظلم و ظالمین و زورگویان و...
[3] - به معنی مثبتی که معروف بود، که حس جهانشمول از نجات بشر دارند، آزادگی و آزاد بودن را ترجمان و دنبال کننده اند، استبداد ستیز و ظلم ستیزند، هر جا مظلومی ببینند بر رفع مظلومیت از او شتابانند، امر به معروف و نهی از منکر شان گردن گردنکشان را نشانه می رود، زورگویان را حریف، و مظلومان را یاورند و...
[4] - خس و خاشاک واژهای به معنای آشغال و کاهریزه است، که پس از سخنرانی محمود احمدینژاد رئیس جمهور سابق ایران در جشن پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ ایران به یک اصطلاح سیاسی در اشاره به معترضان به نتایج انتخابات ریاستجمهوری تبدیل شد. احمدینژاد در این سخنرانی گفته بود: "در ایران در انتخابات ۴۰ میلیون نفر خودشون بازیگر اصلی و تعیینکننده اصلی بودند حالا ۴ تا «خس و خاشاک» در این گوشهها یک کاری میکنند…"
[5] -9 دیماه 1388) احمد علم الهدی: "اين نظام به جان مردم بسته است و اصل محوري اين نظام ولايت فقيه است. اين مملكت زير چكمه 40 هزار مستشار آمريكايي بود. اين مملكت در دست نظام ستمشاهي بود و اين مردم با سينه خشك به استقبال گلوله داغ رفتند، قطره قطره خون خود را دادهاند تا ولايت فقيه را حاكم كردند. آن وقت يك مشت بزغاله گوساله بيايند در مقابل چشم مردم به اصل ولايت فقيه توهين كنند؟" نماينده مردم مشهد در مجلس خبرگان افزود: "بنابراين امروز بر حسب اعلام خدا در آيه 53 سوره مائده، حزبالله بر روي كرهزمين كساني هستند كه رهبري اين ولي امر مسلمين را پذيرفته باشند."
[6] - که به واقع فضایی واقعی و بی سانسور از حقیقت مردم ایران است
[7] - مهرداد ویسکرمی (زاده ۱۳۵۰ در ویسیان) سیاستمدار اصولگرای ایرانی است. وی موفق شد در یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی که در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۹۸ برگزار شد، با کسب ۳۸ هزار و ۷۷ رای، از حوزه انتخابیه خرمآباد و چگنی از استان لرستان بعنوان نفر دوم انتخاب گردد و به مجلس راه یابد. اودر انتخابات دوره نهم و دهم انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد که از ورود به مجلس بازماند. در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ وی در تویتر فارسی مردم منتقد طرح صیانت را « سگ های قلاده بلند» و «گرگ» نامید.
[8] - جناب مهرداد ویس کرمی در توئیتی نوشت : #فضای مجازی؛ به دلیل اهمیت، موضوعی حاکمیتی و محتاج قانونگذاری است. در کشورهای پیشرفته قانونمند است. چند وجهی، پیچیده و نیازمند مدیریت فراقوه ایی است. گرگ های مجازی و #سگهای_قلاده_بلند غربگرا از قانونمندی آن می ترسند. قانونمندی، به نفع کسب و کارهای سالم مجازی است.