در جریان است. این مقاله به اوضاع هند در زمان فعلی از این لحاظ اشاره دارد و معتقد است که هند باید بر مدار سکولاریسم و تکثرگرایی جناب مهاتماگاندی (رهبر استقلال هند) بماند و در مقابل افراط گرایی های مذهبی و انحصار طلبی آنها ایستادگی کند که این هم به خیر و صلاح هند و هم به مصلحت اقلیت و اکثریت این کشور است، تا دچار مسایلی که همسایگان هند با آن دست به گریبانند، نشود. هند کلاس درس آموزی برای سیاست مداران ایرانی است که با مطالعه آن درس های بزرگی را بگیرند، زیرا آنان نیز همچون ما انقلابی بزرگ را پشت سر گذاشته و اکنون در سایه دمکراسی و پلورالیسم و سکولاریسم پایه گذاری شده توسط رهبران انقلابی خود (همچون مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو و...)، زندگی خوبی را برای جامعه متکثر و متنوع خود رقم زده اند و علیرغم کاستی هایی که دارند همچنان کاروان توسعه کشور خود را بی وقفه پیش می برند و یکی از امیدهای آینده آسیا می باشند. عنوان این مقاله که به ترجمه آن اقدام کردم بر تقاضای هندوها برای داشتن کشوری خاص هندوان دلالت دارد و در واقع می گوید وقتی رقیب (مسلمانان) متقاضی کشوری مسلمان و پاک از دیگرن هستند پرا هندوان نمی توانند کشوری خاص خود داشته باشند که از موجود دیگران پاک باشد.
چرا هند نتواند یک پاکستان هندو باشد
تصویر آقای نارندرا مودی نخست وزیر راستگرای هندوی افراطی که در زمان سروزیری او بر ایالت گجرات یکی از کشتارهای عظیم مسلمانان هند در سال 2002 توسط هندو ها افراطی رخ داد و او نیز متهم به همکاری با آنان در کشتار اقلیت مسلمان در این شورش فرقه ایی بود
با قرار گرفتن حزب [1]BJP در قدرت، گروه [2]RSS نیز درحاکمیت قرار گرفت، و اکنون جریانات رسانه ایی هند تحت کنترل ده کانال برتر تلویزیونی[3] قرار گرفته اند که به افزایش احساسات برتری نژادی مشغولند و یک افزایش انگیزه در مردم عادی هند برای گردن نهادن به آزمایش های عملی وفاداری به این جریان در حال به وجود آمدن است.
در اروپای قرن هیجدهم و نوزدهم مردم سرزمین خاصی را گرد هم آوردند (حتی بعضی مواقع به زور) تا ملت سازی کنند. در اکثر مواقع نیز پایه وحدت آنان زبان مشترک و یک دشمن مشترک بود. بنابراین برای فرانسوی بودن شما باید به زبان فرانسوی حرف می زدید و از انگلیس متنفر می بودید. برای انگلیسی بودن نیز باید به انگلیسی سخن گفت و از فرانسه متنفر بود.
بعضی مواقع هم یک مذهب به عنوان کلید سوم ستون هویت ملی این کشورها می شود. پروتستان ها بیشتر انگلیسی های واقعی در نظر گرفته می شدند تا کاتولیک ها. در فرانسه، به عبارت دیگر کاتولیک ها بیشتر مورد احترام بودند و پروتستان ها قربانی می شدند. به همین ترتیب برای اینکه یک لهستانی خوب باشی باید به زبان لهستانی حرف بزنی، کاتولیک باشی، از یهودی ها بیزار باشی (مخصوصا اگر آنها در لهستان به دنیا آمده و بزرگ شده باشند)، و آلمان ها و روس هار را دوست نداشته باشی، بنا به این که کدامیک بیشتر حیات ملی لهستان را به خطر بیندازند.
طیق این دیدگاه پاکستان یک ملت اروپایی ایدال است. زبان و مذهب هر دو کلید اساسی ملتِ آقای جناح (محمد علی جناح بنیانگذار پاکستان) بود. و همچنین دشمن مشترک. یک پاکستانی واقعی و مناسب در این منطق به این معنی بود که به زبان اردو سخن گفته و مسلمان باشد و از هند متنفر باشد.
از سوی دیگر مهاتما گاندی (رهبر استقلال هند)، در تعریف هندی بودن از بیان واژه مذهب و زبان خاصی خودداری کرد. اگرچه هندوها در اکثریت بودند، اما هند به عنوان یک کشور هندو پایه گذاری نشد. به مسلمانان، مسیحیان، سیک ها و پارسیان (زرتشتیان) حقوق مساوی شهروندی اعطا شد. و گرچه اکثریتی از جامعه تکثرگرایی هند به زبان هندی سخن می گویند، ولی چنانچه بخواهند می توانند به زبان دیگری فکر کند، بنویسند، صحبت کنند و این نیز پذیرفتنی است.
گاندی می دانست که ملت هند تنها در سایه تکثرگرایی و پذیرش تنوع است که می توانند کنار هم باشند. او درست فکر می کرد؛ برای این که تحمیل زبان اردو به پاکستان شرقی (بعد از جدایی از هند) باعث به وجود آمدن کشور بنگلادش (و جدایی آن از پاکستان) شد. ندادن موقعیت مساوی به تامیل ها و زبان تامیلی باعث جنگ داخلی خونین در سریلانکا گردید. اما به رغم همسایگانش، هند به تشویق و ارتقا تنوع زبانی (پلورالیسم) اقدام کرد و همین بهترین خوشبختی برای هند به ارمغان آورد.
جالب اینکه آقای گاندی حتی از دشمن سازی ملتی که (به زور) بر هند حکومت کرده بودند (بریتانیایی ها) نیز خودداری کرد. او از امپریالیسم متنفر بود، ولی حتی افسران و گماشتگان آنان را در مقام فردی، انسان هایی قابل احترام می دید. او فکر می کرد که بریتانیا ارزش های زیادی دارد (تحمل، میانه روی و نظم در میان آنان می دید) که هندی ها باید خوب آن را از آنان فرا می گرفتند و در زندگی خود به عمل در می آوردند. او بارها گفت زمانی که بریتانیا اینجا را ترک کند و هند آزاد شود، دو کشور روابط دوستانه ایی خواهند داشت (همچنانکه همین کار را انجام داد).
این تفکر ملی گرایی، حتی بر عقاید گاندی در خصوص پاکستان نیز گسترش و به عمل در آمد. او مخالف تجاوز پاکستان به کشمیر بود اما این باعث نشد که او روح تنبیه را در رابطه با پاکستان در پیش گیرد. لذا او تاکید داشت که دولت هند باید پول های پاکستان (سهم پاکستان) را بعد از جدایی از هند به آنها باز گرداند. و اگر گاندی در ژانویه سال 1948 (توسط یک هندوی افراطی به اتهام نرمش در مقابل دیگران) ترور نمی شد همین سیاست صلح جویانه را در طول تمام مرزهای کشور ادامه می داد، از جمله در سند و پنجاب غربی (پاکستان).
در محل بروز و ظهور این مدل از ملی گرایی گاندی، دیگر متفکرین و سازمان های با این مدل و این نگاه بیگانه بودند. و حتی قبل از آنکه حزب مسلم لیگ آقای جناح، وفاداری خود را به پاکستانِ مسلمان اعلام کند، وی.دی. سوارکار (VD Savarkar) و سازمان هندو مهاسابهایش (Hindu Mahasabha) درخواست تاسیس یک هندِ هندو داشتند. از زمانی که کشورهای اروپایی ملت های خود را بر اساس زبان مشترک تاسیس کردند، برخی سیاست مداران هندی نیز همین وضع را برای ما (هندیان) نیز درخواست داشتند. مشهورترین در میان این گونه سیاست مداران که متعقد به تحمیل زبان هندی به تمام سرزمین هند بود، می توان به افراد شاخصی همچون ام.اس.گولواکار (MS Golwalkar) و رام مانوهر لوهیا (Rammanohar Lohia) اشاره کرد. نهایتا مثل تعداد زیادی از پاکستانی ها که از هند و هندی متنفرند، برخی ایدئولوگ های هندی نیز برای ما آرزو می کنند که به همین دشمنی ها و تنفرها و ترجیحا در یک شکل افراطی آن باز گردیم.
از زمان تولد ملت هند در شست و نه سال پیش (استقلال هند)، در این هفته جریان هندو افراطی هندوتوا و ایدئولوگ های هندو به دنبال متحد کردن هندی ها بر اساس مذهب، زبان و دشمن مشترک هستند. خوشبختانه این پروژه برای سال های متمادی است که مورد مقاومت قرار گرفته است. سکولارها، تکثرگرایان، افراد فاقد اعتقاد دینی و دمکرات های هند با هم متحد شده تا جلوی برنامه تجمیع حکومت و مذهب توسط جریان هندوتوا بایستند.
اکنون نژاد پرستی هندی با مخالفتی در سطح قدرت مساوی با مخالفین خود خصوصا در جنوب هند مواجه شده است. و علیرغم آتش افروزی ها در موضوع کشمیر و چهار با جنگی که با ما (پاکستانی ها) کردند، اکثر هندی ها غرور ملی خود را به تنفر از پاکستان و پاکستانی گره نزده اند.
جمهوری هند تعداد زیادی از اتباعش را به خاطر عدم امکان فراهم نمودن تحصیل مناسب، بهداشت عمومی مناسب و یا عدم توانایی در حفاظت از آنان در برابر خشونت و تبعض از دست داد. اما از سوی دیگر ثبت رکورد برقراری انتخابات های متوالی، آزاد و چند حزبی با کشوری در این سایز و پیچیدگی، خود پدیده ایی است.
تعهد هند به این گونه مسایل، و کم و یا زیاد توفیق آن در اجرایش، اما تکثر گرایی زبانی به نظر می رسد که در هند نابرابر است (کفه به نفع زبان هندی می چربد). سابقه هند در خصوص تکثرگرایی مذهبی هم به همین طریق بود و وضع آن از تکثرگرایی زبانی هم بدتر است، اما اگرچه در کشورهای همسایه ی هند که به حاکمیت بنیادگرایی اسلامی در آمده است، ما در هند هنوز "جمهوری هندو" تشکیل نشده، که این خود می تواند به عنوان یک دستاورد میانه روانه تلقی گردد.
جمهوری هند هنوز در مسیر رشد و توسعه است. اما ممکن است که مدل ملی گرای اصلی خود که واجد خصوصیات تحمل گرایی، تکثرگرایی است را منکر شده و یا فراموش کند، و یک مدل تهاجمی، اختلاف برانگیزانه (ملی گرایی هندویسم افراطی) را برای خود انتخاب کند و مدلی از ملی گرایی را برای خود برگزیند که اروپاییان ابداع کردند و بعدها در پاکستان و سریلانکا و کشورهای دیگر هم از آن استفاده کردند. در حقیقت با قرار گرفتن حزب BJP در قدرت، گروه RSS نیز درحاکمیت قرار گرفت، و اکنون جریانات رسانه ایی هند تحت کنترل ده کانال برتر تلویزیونی قرار گرفته اند که به افزایش احساسات برتری نژادی هندویی مشغولند و یک افزایش انگیزه در مردم عادی هند برای گردن نهادن به آزمایش های عملی وفاداری به این جریان در حال به وجود آمدن است.
قرار گرفتن در جایگاه یک شهروند خوب و وفادار هندی، نیابد به هندو زاده بودن، متعهد به انجام فرایض هندویی بودن و یا ارتباط فرهنگی با آن داشتن منوط شود؛ و یا لازم نیست که هندی بلد بود؛ و حتی لازم نیست که از پاکستان متنفر بود؛ و چنین ایده های خطرناک هندویسم افراطی باید از سوی مردم هند مورد بی اعتنایی قرار گرفته و رد شوند.
به قلم : راماچاندرا گوها (Ramachandra Guha) نویسنده هندی است که آخرین کتاب ایشان تحت عنوان Gandhi before India می باشد.
این مقاله در تاریخ 13 آگوست 2016 در روزنامه "هندوستان تایمز" به چاپ رسید که اصل آن در آدرس ذیل قبل دسترسی است:
[1] - حزب بهاراتیا جاناتا یا همان بی.جی.پی شاخه سیاسی گروه های هندویی افراطی می باشد که اکنون قدرت را در دهلی نو و برخی از ایالت های هند در اختیار دارد و نخست وزیر هند آقای نارندرا مودی از عناصر و رهبران این حزب می باشد.
[2] - گروه داوطلبان ملی یا آر.اس.اس گروه عمده هندویی است که رهبری بسیاری از جریانات هندویی افراطی را به عهده دارد و در واقع حزب بی .جی .پی شاخه سیاسی این گروه محسوب می شود.
[3] - گروه های تلویزیونی یکی از پر نفوذ ترین رسانه های هند می باشند و این شبکه ها نقش مهمی در سمت و سوی فکری مردم هند دارند که اصولا سابقه هنر هفتم در بین این مردم بسیار مهم است.