پوپولیسم (عوامفریبی) متوهم و بیسوادی که دنیا را به صحنه‌ی اعمال حیرت انگیز خود تبدیل کرده است، تا بلکه منافع و امنیت امریکا را هرچه بیشتر تامین کند، و رکورد‌دار آن در تاریخ امریکا شود، در بهترین حالت دورنمای فاشیسمی (نژادپرستی) را در چشم جهانیان نشان می‌دهد، که پیروزی احتمالی‌اش، تنها هُورای برخی از هموطنان امریکایی‌اش را در پی خواهد داشت، که در میان غم و اندوه جهانی، شاد و سرزنده باشند، و ترامپ را نه رئیس جمهور، که شاه ترامپ (King Trump) بنامند. [1]

 چرا که او می‌خواهد جیب هموطنان خود را به هر قیمتی پر کند، تا بهترین شراب را بنوشند، بهترین اتومبیل را سوار شوند، بهترین خوراک را بخورند، از قدرتمندترین پول جهان برخوردار باشند و...، تا فارغ از هر مانعی، هر زیبارویی (سرزمین، معدن، منافع و...)، به سوی سرزمین آرزوها (امریکا) سرازیر باشد، حتی اگر از خانه و سفره دیگران ربوده شود.

 اما چنین پوپولیست بی‌شرم و حیایی چگونه به این پیروزی رسید، و کرسی ریاست بر قدرتمندترین دمکراسی جهان را از آن خود کرد؟! عوامل پیروزی پوپولیست‌ها در جهان، بسیار مشابهند، وقتی امثال ج.ا.ایران فارغ از اینکه باراک حسین اوباما، یا جانشین خلف او جو بایدن، و یا دونالد ترامپ در کاخ سفید باشند، به هر شلیک کننده‌ی به سوی سربازان امریکایی لبخند می‌زند، چه آن شلیک کننده، آن داعش مسلکی باشد که شرح جنایات او در خاورمیانه و... جهان را به تیک عصبی و لرزه خشم می‌اندازد، و یا آن جنگجوی طالبانی که، در نبود سربازان امریکایی در افغانستان، یک ملت را به خاک سیاه خواهد نشاند، و این مردم مظلوم را در عدد ده‌ها میلیونی، از خانه و کاشانه خود فراری، و وبال گردن دیگر کشورها خواهد نمود و...، و ما چنین نیروی طالبانی و... را که خود پر از استکبار فرعونی، و خالی از آدمیت است، جهادگری ضد استکباری دیده، اصیلش می پنداریم، و به او لبخند می‌زنیم، و از افغانستان تا یمن، از چنین نیرویی، محور مبارزه با غرب می‌سازیم و می‌خواهیم! فارغ از این که در صورت پیروزی چنین محوری، با چنین اندیشه و رفتاری، چه بر سر ملت‌های منطقه خواهد آمد، اینها پوپولیسم را در امریکا و اروپا و... تقویت می کند.

 وقتی برای ما شلیک به سمت اسراییل مهم و اصل و اساس می‌شود، حتی اگر این شلیک را نیرویی مثل گروه حماس کند، که به گروه اخوان المسلمین تعلق دارند و در صورت پیروزی چنین تفکری، ما و دنیای اسلام را، به دیکتاتوری عثمانی، عباسی، اموی و... مبتلا خواهد کرد، اما ما با نتایج کار خود کاری نداریم، چرا که می‌خواهیم به اصطلاح خود، به تکلیف عمل کنیم، و با نتایج آن هم کاری نخواهیم داشت، و از آنجا که تکلیف ما مبارزه با اسراییل تعیین شده است، و هر که در این راه مبارزه کند، با آن رزمنده حزب الله، تفاوتی نخواهد داشت، جهادگر، و کشتگان‌شان شهید خواهند بود! و همه را در «محور مقاومتِ» خود، جا می‌دهیم، فارغ از این که مارهایی باشند، که به اژدهایی تبدیل خواهند شد، و آدم و آدمیت را خواهند بلعید، چه بشار اسد جنایتکار باشد، یا هر جانی دیگری، با هر اندیشه و هدفِ ناپاکی، چرا که در اندیشه ما، هدف وسیله را توجیه می‌کند و  این تنها هدفِ مبارزه با اسراییل است که مهم بوده، هرچند اگر ما را، حتی با جنایتکاران در یک ائتلاف قرار دهد! این همان انحرافی است که در جامعه مقابل ما، به بنیامین نتانیاهوی پوپولیستِ جنایتکار قدرت و تداوم می‌دهد، خانم کملا هریس (رقیب ترامپ) را به ورطه شکست می‌کشاند و امثال ترامپ را سکه روز، و منجی جامعه امریکا می‌کند و...

 یکی از عوامل پیروزی دونالد ترامپ، بر کملا هریس، نتیجه آن تیرهای مسموم و مشکوکی بود که در هفت اکتبر 2023 از مسلسل‌های حماس شلیک شد، و در قلب جبهه آزادیخواهان و کرامت جویان، اهل ارزش های انسانی در جهان نشست، و در نهایت جهان را دچار پوپولیسم دونالد ترامپ و... کرد، که به هیچ سازمان و ارزش آدمی و جهانی پایبند نیست. این گلوله‌ها از جبهه ما به سوی صاحبان و مدعیان ارزش‌های آدمی و جهانی شلیک شد، تا پوپولیسم امریکایی قدرت گیرد، و اکنون جهان و ما را به سمت ویرانی ببرد، تا پوپولیست‌ها امریکایی آباد را تحویل دهند، و جهانی را مسموم به راستگرایی، نژادپرستیِ کور و آنارشیسم (درهم ریختگی) کنند.

ما در این آش شور، نخودهای بسیار انداختیم! و اکنون از اولین‌هاییم که باید این زهر هلاهلِ خود فراهم آورده را سر بشکیم. پوپولیسم برونداد خشنی از کنارگیری، واپس زدن، واپس راندن، سرکوب و تضعیف نیروهای اندیش‌ورز جامعه (جهانی و ایران) است، که وقتی این تیره از آدم‌ها، که ارکانِ پایه و اساس جامعه‌ی انسانی پیشرو هستند، سردمداری و میدانداری خود را از دست می‌دهند، زمینه برای ظهور پوپولیست‌های ویرانگر و عوام فریبِ متوهم و بیسواد مهیا شده، این آنانند که میداندار جامعه شده، و آن را به سمت دره‌های ویرانی و نابودی می‌برند، چراکه خود را بیهوده در نقش قهرمانانِ منجی می‌بینند، در حالی که برای نجات جامعه، نه برنامه اصولی و درستی دارند، نه به قواعد جامعه و آدمیت وفادارند و...

 و از اینجاست که ویرانی و فروریزی پایه‌های اصالت نیز آغاز می‌شود و پوپولیسم با خود آنارشیسم را به ارمغان خواهد آورد، که صحنه را برای شکستن تغار ماست فراهم می‌کند «تا جهان به کام کاسه لیسان شود»، آنارشیسمی که نه تنها به نجات جامعه منجر نمی‌شود، بلکه داشته‌های کم و بیش آن‌را نیز به باد خواهد داد. پوپولیست‌های بیسواد، و بی‌مقدار برای رسیدن به اهداف پیش‌پا افتاده خود، نقش تازشگرانی را به عهده می‌گیرند که پیش از این در شرایطی توانسته‌اند، کاری بکنند، و چشم‌ها را به خود متوجه سازند، بله تنها کاری بکنند که دیگران از انجامش ناتوان بوده‌اند، کاری بزرگ، با نتیجه صفر، بلکه زیر صفر، کاری که چنگیز کرد، تیمورلنگ کرد، اسکندر مقدونی کرد و...

کاری بزرگ و خارق العاده، اما بی ارزش، و خسارتبار، چرا که در پس کار بزرگ اینگونه آدم‌های جهان‌گشا و متوهم، بشریت هیچ بدست نیاورد که هیچ، بسیاری از داشته‌های اندک‌ش را نیز از دست داد، تنها اَنبان غنایم عده‌ایی پر شد، مرزهایی جابجا شدند، بر کنیزان و بردگان افزوده شد، آزادگان و آزادی به گوشه‌ها خزیده، و این فقر، فلاکت، هرج و مرج، مرگ و میر، ویرانی و... بود که به دنبال آن دامنگر صدمه دیدگان از میدانداری پوپولیست‌هایی چون آنان، نصیب جامعه جهانی شد. خاکستری که از تازش این پوپولیست‌ها، بر صورت آدم و آدمیت نشست، هر تکاندن آن، زخمی نمایان کرد، که از آن چرکی بدبو و بیمارکننده برای قرن‌ها بیرون زد.

کاریکاتوری از ژست ترامپ موقع امضای فرمان های حکومتی

و اینجا بخشیدن اوکراین به روسیه متجاوز

طرح‌های دونالد ترامپ، که برای حل مسایل جهانی از جمله غزه، اوکراین و امریکا برملا شده است، عرق شرم را بر پیشانی طرفداران آن و آدمیت می‌نشاند، و آه از دل آزادمردان و زنانِ با وجدانِ بیدار بلند می‌کند. وقتیکه می‌بینند، فرمانده ملت مقاوم اوکراین، که در برابر حمله ددمنشانه پوتین مردانه ایستاد، و سه سال تمام، به همه‌ی آنچه داشت و قرض کرد، مبارزه و مقاومت سرسختانه‌ایی را هدایت و راهبری کرد، در حالیکه کمدینی ناچیز بیش نبود، که وارد سیاست شد، و در همان آغاز راه، با یورش یکی از بزرگترین ارتش‌های مسلح دنیا مواجه شد، و باید در برابر بیرحم‌ترین و خونخوارترین‌ها می‌جنگید، اما چنین مرد بزرگی، اکنون در نزد دونالد ترامپِ پوپولیست، یک دیکتاتور نامیده می‌شود که از وظایف خود کوتاهی کرده است! توگویی در نزد سردمدار پوپولیسم جهانی، زلنسکی باید کشورش را به یک متجاوز بدنام و تمامیت‌خواه می‌بخشید، که نبخشیده است، و در مقابل پوتین که خود دیکتاتوری خونریز و زیادخواه است، نزد ترامپ در مقام قهرمان، بر صدر می‌نشیند و ارج می‌بیند!

 کاش امریکای دونالد ترامپ، کناری می‌نشست، و در زخم اوکراین اصلا انگشت نمی‌کرد، تا اوکراینی‌ها بگویند «ما را به خیر تو حاجتی نیست، شر مَرسان» تا دولت و مردم این کشورِ موردِ تجاوز، خود در درد خود می‌مردند، و چنین خنجری را از پشت در بدن خود نمی‌دیدند، ملتی که کشته دادند، ویرانی‌ها تحمل کردند، تا وجب به وجب خاک خود را از متجاوزین روس پس گرفته، یا پاسداری نمایند، و برای سه سال، مقابل متجاوزی ایستادند که، می‌خواست سه روزه آنها را از صفحه روزگار پاک کند، همانگونه که صدام می‌خواست و بر ما کرد و نتوانست.

وقتی به طرح دونالد ترامپ، در مورد غزه می‌اندیشم که بی پروا، و خالی از شرم و آدمیت، و ارزش‌های انسانی و جهانی، مردمی را که هزاران سال در غزه زیسته‌اند، و از آن در مقابل بسیاری از تهاجمات بیگانگان پاسداری کرده‌اند، به خصوص این نبرد آخر، که بعد از حرکت مشکوک حماسِ یحیی سنوار، آشیانه‌اشان، به باد نابخردی سنوارها، و بمب‌ها و گلوله‌ی صهیونیست‌ها رفت، اما این مردم تشنگی، گرسنگی، محاصره، سرما، گرما، و از همه مهمتر، جنگی خسارتبار و پر از خون و خرابی و بیرحمی را یکسال و اندی پشت سر گذاشتند، و اکنون جناب ترامپ از راه نرسیده، طرح دهد که میلیون‌ها فلسطینی این سرزمین را ترک کنند، و راه آوارگی در مصر و اردن در پیش گیرند، تا او از سرزمینی که برایش جان داده اند، و آنرا ترک نکردند، چیزی مثل ساحل پر زرق و برق میامی در امریکا بسازد!

 این بی شرمی که در سخن چنین پوپولیست‌های پرده دری چون ترامپ نهفته است، انسان را دچار حیرت می‌کند، که وقتی فاحشه‌های دنیای سیاست در پهنه قدرت قدم می‌نهند، چطور چشم‌ها را فرو بسته، و یا نه، به قول آن بزرگمرد بصیرِ در حصر، به دوربین‌ها ذل می‌زنند، و نامربوط‌ترین حرف‌ها را نشخوار می‌کنند، و حقوق آدم‌ها (فردی و جمعی) را بدون اینکه از حرف خود خنده‌شان بگیرد، یا در پیشانی‌شان گرهی بیفتد، یا شرمی در خود احساس کنند، زیر پا می‌گذارند و...،

و اینچنین است که آدمیت و اخلاق، به مسلخ کسانی می‌رود که از آدمیت تنها شکل و تنه آن را دارند، در درون خود خالی از هرگونه آدمیت و اخلاق انسانی، وارد میدان شده، بی‌شرمانه به داشته‌های دیگران چشم می‌دوزند، و می‌تازند، و به رغم ناچیز بودن‌شان‌، از آن سهم می‌خواهند، و آنرا از آن خود می‌دانند!

پوپولیست‌های وطنی نیز از همین گونه‌اند، بیشرم و دریده، که دیگران را خس و خاشاک، گوساله و بزغاله و علف هرز می‌بینند، پدیده‌ایی که دهه‌هاست که ما نیز دچارشان شدیم، آنان نیز کمی از ترامپ ندارند، ایرانیان، پیش از امریکا، دچارشان شدند، و پیش از آمدن ترامپ، آنان پایه‌های ایران و ایرانیت را سست و نابود کردند، این پوپولیسم وقتی قدرت گرفت، که دکان اندیش‌ورزی ایرانیان به صورت فله‌ایی، به میدان تاخت و تاز امثال قاضی مرتضوی‌ها سپرده شد، تا کارگاه اندیشه، در رسانه‌های نوخاسته و امیدوار کننده ایران به عقلانیت و اندیشه و حاکمیت فرزانگان و اهل اندیشه را، به مسلخ نادانی و بی‌رحمی خود برده، و در عدد ده‌ها رسانه، به شهادت رسیدند، تا اندیشه‌ها را از بروز، و وارد شدن به میدانِ جامعه ممنوع و یا بی اثر کرده، تا اندیشه در سینه‌های اندیشمندان بماند و بپوسد و برای مردم و کشور خود، کارگشایی نکنند.

و این بود که پوپولیست‌های بیسواد و پوسیده مغزی همچون احمدی نژادها، و پایداری‌چی‌ها و... سکه روزِ میدان ایران و انقلاب شدند، و برای پاگیری آنان و اندیشه‌ی منحرفشان، یک ایران و یک انقلابِ رهایی‌بخشِ بی نظیر را، به پای آنان قربانی کردند، تا در نبود شیران عرصه اندیشه، جامعه ما به دام خرافات، دوری از فرزانگی، عقل، کرامت، به دام بی عزت کنندگان افتد؛ ترویج دهندگانِ عوام فریبی و پوپولیسم فضایی باورنکردنی یافتند و...، و چشم صحنه سازان چنین آوردگاه خسارباری کور ماند، که با آمدن چنین اندیشه‌های پوسیده‌ایی، به میدانِ اندیشه و گفتمان کشور، این جامعه است که از خود تهی شده، ضرر آن را به زودی پرداخت خواهد کرد.

و برون داد این سرکوب بیرحمانه‌ی اندیشه، با سلاحِ پوپولیسم، هاج و واج و به مسلخ بردن نسل‌هایی بود، که در جولان پوپولیسم و عوامفریبیِ آنان به شهادت رسیدند، و طعمه گرگ‌های هار شدند، و یا به دامن شراب، مواد افیونی و دود خزانیده شدند و...

 عرفان مولانای بلخی، کیمیای سعادت غزالی توسی، فاش‌گویی و رسواسازی حافظ خوش سخن از کج فهمی و ریا و چاپلوسی، و فرزانگی سعدی شیراز، و تَجَدُد اقبال لاهوری، طنز مسعود سعد سلمان و... که به راحتی در کلاس درس اندیشمندانی چون عبدالکریم سروش، سید ابراهیم نبوی و... در دسترس جوانان دانشگاهی بود، از آنان دریغ شد، و این جامعه یله و رها، به دامن هزاران دکاندارِ بی محتوایی، تهی مغزی، پوچی، در مجلس مداحان، امیر تتلوها و... انداخته شدند.

دایره گرم موسیقی سنتی ایرانی که پر از عشق، عرفان، فرزانگی، راستین زیستی، حیا و شرافت، آدمیت و اخلاق بود، و در نای زنده یاد محمد رضا شجریان، شهرام ناظری، حسام الدین سراج، علیرضا قربانی و... تنین انداز است، به نفع امیر تتلوها، و مداحان پرگوی خرافه پراکن و... برهم زده شد، کنسرت‌های‌شان توسط علم الهداهای مبسوط الید، ممنوع و حرام شد، چراکه پوپولیسم به لشکر دنبال کننده‌ی، جوانان از درون تهی شده‌ایی نیاز داشت، تا در مقابل اندیشه و اندیشورزان قرار گیرد، و آنانرا به زیر انقیاد لشکر بی فکر و اندیشه خود درآورد، سنگر به سنگر پیش رفته، تا به زعم خود همچون ترامپ‌های پوپولیست، فتح الفتوح بیافریند! فارغ از این که در تهی مغزی پوپولیسم، فتحی نخواهد بود، ویرانی است و خسارت.

و برایش مهم نبود که در مکتب چنین پوپولیسمی امثال سعید جلیلی را پرورش دهند و بال و پر دهند، که در یک فقره از عملکرد او، پرونده رسوای کرسنت وجود دارد، که در خیانت او به کشور و منافع آن، میلیاردها دلار خسارت نهفته است، و کشور را به مضحکه عام و خاص در جهان تبدیل کرده، و می‌کند، و خساراتی جبران ناپذیر به حیثیت کشور وارد می‌سازد. و این مرد ممهور به مهر و تسبیح، اگر کمی وجدان داشت، به سان سیاستمداران باغیرتِ بی‌خدایِ کره‌ایی، ژاپنی و... که وجدانِ انسانی و آدمیت، هنوز در رگ‌های قلب آنان یخ نزده است، و در درون آزارشان می‌دهد، تپانچه‌ایی بر شقیقه خود می‌نهاد، و تنها برای همین یک خسارت، از خیل خسارت‌هایش، از نگاه شماتت آمیز مردم، و یا از فشار وجدان بیدارِ خود، با شلیکی به زندگی خود، خاتمه می‌داد، اما دریدگی و بی شرمی در ذات پوپولیسم جای دارد، و وجدانی باقی نمی‌گذارد که شرمی به جا بماند.

این است که، پوپولیسم ایرانی، پیش از این که کاروان پوپولیسمِ جهانی ترامپ از راه در رسد، و بلای جان ایران شود، ایران را به شهادت رساند، یا ایران و انقلاب را در پایش به شهادت رساندند، و بعد از آن است که اکنون در دام عموسام، و بی‌شرمی پوپولیست‌های حرفه‌ایی چون او، بدون اندیشه، اندیشمند و اندیش‌ورزی در صحنه، خلع سلاح رها شده‌ایم، پوپولیسمی که اصلاح، اصلاح‌جویان، و اندیشه اصلاحات و اهل بصیرت آنرا، به بن بست رساند، و پرورش دهندگان آن پوپولیسم خطرناک، امروز کِشته‌ها‌ی شوم خود را، در مقابل چشم خود دارند، و نتایج آن کاشت و داشت را، برداشت می‌کنند.

مردمی که پایه‌های آنان از زمین اندیشه داخلی کنده شد، امروز در خارج از مرزها کورسوهای امید به گذر از شرایط خطرناک موجود را می‌جویند! و در این راه معلوم نیست، کدام فانوس به دستی، خود را کشتی نجات نشان خواهد داد، و به کدام گردباد خواهد برد، و از این پیچ خطرناک، ایرانیان با کدام راهبر، عبور خواهند کرد، که در پس آن، آقایی از آن مردم باشد، نه از آنِ چابکسواران پوپولیستِ فرصت طلبی که در این پیچ‌ها، دار و ندار مردم را می‌ربایند، و بر دوش آنان سوار شده، منافع خود را می‌جویند، و آتش را روی کماچِ قدرت خود می‌خواهند.

آنانکه ایران را گرفتار پوپولیسم کردند، اکنون با بنایی که بر عوام فریبی ساخته‌ و فراهم کرده‌اند، چطور می‌خواهند به جنگ پوپولیسمِ جهانی ترامپ بروند، که از اخلاق، آدمیت، قانون، معیار و هرگونه ارزش‌های انسانی (چون خود آنان)، تهی‌ست؟! و در عین حال مجهز به پول، اسلحه و رسانه است. در این وانفسای آنارشیسم و درهم ریختگی داخلی و جهانی، ناشی از رفتار و اندیشه پوپولیسم ایرانی و امریکایی، که هر بازیگری در جهان تنها در فکر بقای خود خواهد بود، ما به کدام برگ برنده‌ی قدرتمند داخلی و جهانی پناه خواهیم برد؟! حال آنکه هر آنچه داشتیم، از سرمایه‌های دینی، ملی و انقلابی را، بر کابین پوپولیسم وطنی، و جا اندازی آنان در مراکز قدرت، صرف کرده و باختیم، همه را در مقابل آنان قربانی کردیم.

ایران و انقلاب رهایی بخش آن، پیش از این که طعمه پوپولیسم ترامپ شود، به پای پوپولیسم پوچ و تهی وطنی قربانی و سر بریده شد. 

[1] - 2 اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰ فوریه ۲۰۲۵) پس از آن که دونالد ترامپ عصر چهارشنبه در شبکه اجتماعی خود - تروث سوشال - از دستورش برای حذف طرح ترافیک در محدوده مرکزی نیویورک خبر داد، در انتهای جمله خود نوشت‌: «خدا پادشاه را حفظ کند» ، واکنش‌ها، چهارشنبه شب با انتشار پوستری از سوی کاخ‌سفید در حساب رسمی آن در اینستاگرام تشدید هم شد. در این پوستر آقای ترامپ روی جلد مجله تایم دیده می‌شود در حالی که تاج پادشاهی بر سر دارد و لبخند می‌زند و کنار آن هم جمله «خداوند پادشاه را حفظ کند» درج شده است. مجله سیاسی پولتیکو خیلی زود در یادداشتی به این پوستر و جمله آقای ترامپ واکنش نشان داد و غروب چهارشنبه نوشت: «پرزیدنت ترامپ همزمان با ادامه تلاش جدی برای تغییر نظام حکومت‌داری در آمریکا و تطبیق آن با آنچه در ذهن خود دارد، به طرز فزاینده‌ای علاقه وافر خود به سلطنت‌ را نشان می‌دهد».

راستگرایان مذهبی [1] به سان مصیبتی مخمورگر برای جوامع بشری اند، آنان بشریت را از تعالی و رشد باز می دارند، چرا که گاه در نقش حافظان وضع موجود، و در اکثر مواقع بشریت را به سوی واپسگرایی سوق می دهند، بعنوان مثال ایرانیان در نبرد بدست آوردن حق تعیین سرنوشت، سه انقلاب بزرگ را از نهضت پیشگام و مهم مشروطه، تا نهضت ملی شدن صنعت نفت و سپس انقلاب بزرگ1357 تجربه کردند، و این راستگرایان بودند که ایرانیان را بعد از پیروزی، همواره به شرایط پیش از انقلاب، و نهضت خونین خود، و بلکه مخوف تر از آن سوق دادند،

البته چپگرایان که نام "مترقی" را همواره با خود یدک می کشند نیز، از آنها کم نمی آورند (که اینجا محل بحث عملکرد آنان نیست، پس از آن عبور می کنم)، و دنیا همواره گرفتار مردم فریبیِ راستگرایان، و به قول خودشان اصولگرایان بوده و هست، و گویا رهایی از آنها تاکنون وجود نداشته و ندارد، تنها راه کشف شده برای رهایی انسان، که توسط تجربه جمعی جامعه ی انسانی کشف و میسور گشته است، تا از این دایره بسته مد نظر راستگرایان، انسان خلاص شود، تفکر و شرایطی است که در دوره برقراری سیستم دمکراسی [2] واقعیِ مبتنی بر رای عموم مردم نهفته، و جاری می شود، که رای دهندگان در یک انتخابات آزاد، و با شرکت نمایندگان واقعی مردم، با یک رای می توانند فردی را بر کرسی قدرتِ حاکمیت خود بنشانند، و از آن مهمتر، و اساسی تر، اینکه، بتوانند با یک رای دیگر، او را از صندلی قدرت به زیر کِشند، ور نه در غیر این صورت، سابقه دیکتاتوری در جامعه ی بشری طولانی، نهادینه، و به نام های مختلف ادامه داشته، و خواهد داشت.

آنچه روشن است بواقع حکومت و حاکمیت یک ضرورت دنیای مدرن و برای ایجاد سهولت و رفاه در زندگی و در اجتماع بشری است، و حاکمیتی که پس از استقرار، آزادی، کرامت، عزت و رفاه بشر را لگدمال کند، و مردم را به خدمتِ تفکر و سیستم خود کشیده، برده قدرت فائقه شان سازد، نقض غرض است، و این مصیبت تنها در بستر وجود اصولی شکل می گیرد که عده ایی به آن معتقد می شوند و آنرا فصل الخطاب تلقی کرده، و حکومت را کم کم بر پایه آن شکل می دهند، و بدین وسیله قدم به قدم حکومتی را که باید در خدمت مردم و در راه حفظ کرامت و اخلاق آنان موجودیت یابد را به عکس به بلای جان جامعه تبدیل می کنند، به جای پاسداری از حقوق مردم، به عکس مردم را به پاسداران اصول و سیستم خود تبدیل، و در این راه اعمالی را مرتکب می شوند که شمارش و توصیف آن، مو را بر تن هر انسانِ منصفی سیخ می کند، و عرق شرم را بر پیشانی انسانیت و اخلاق می نشاند.

راستگرایان مذهبی نوعی از این نحله فکری اند که برای قرار گرفتن در قدرت، گاهی به رای مردم نیازمند می شوند، لذا خود را به هر دری می زنند تا این امر میسر شود، آنان از جمله خود را به خداوند خالق هستی متصل کرده، و رایِ به خود را، رای به خدا جلوه می دهند، تا بدینوسیله با سو استفاده از ظرفیت خدا در اذهان مردم، رای آنان را به نام خدا، در کیسه خود بِرُبایند، و در توبره قدرت، و اهل آن در جناح خود بریزند، و چون بر کرسی قدرت قرار گرفتند، همه چیز، از جمله وظایف حکمرانی خود را فراموش کرده و راه و نظر خود را در پیش می گیرند، و "ولی نعمتان" خود را "رعیت" دیده، و کرامت و عزت شان را فراموش، و لگدمال می کنند؛ اینان خدا و خلق را طعمه و قربانی قدرت طلبی، و استمرار قدرت شان می بینند، و می خواهند.

در این مسیر آنان حتی اگر قصاب انسانکشی باشند، که در راه سلطه خود دست هایی تا مرفق در خون انسان ها آلوده داشته باشند، خود را خدایی جلوه داده و می بینند، و آبروی خدای مورد ادعای خود را، خرج بی آبرویی های فکری، عملی و تشکیلاتی خود می کنند، خدایی که دیرینه ترین مفهوم ذهنی برای بشر، از هزاره ها قبل، با بشر همراه بوده، و هنوز هم سلطه ذهنی قالبی بر تفکر بشر دارد.

حزب مردم هند (بی جی پی BJP یا همان بهاراتا جاناتا پارتی) [3] از جمله احزاب راستگرای مذهبی و بسیار فعال در جهان است، که بانک رای خود را از میان اهل اعتقادات مذهبی، در میان معتقدین به دین و مرام و مکتبِ هندویی می جوید، و پشت خدایان بیشمار هندو، به خصوص مشهورترین و عام ترین آنان، یعنی جناب رام (Ram) سنگر گرفته و نان سیاست و قدرت خود را در تنور داغ اعتقادات مذهبی معتقدین به آن خدای افسانه ایی هندوها می پزد.

هند به تازگی از انتخابات سراسری برای تعیین 543 عضو مجلس عوام خود (موسوم به لوک سابها) [4] فارغ گردید، مجلس هیجدهم هند که دولت از آن بیرون می آید، و اداره کشور را برای 5 سال آینده به عهده خواهد گرفت؛ و این حزب که پیروزی های خود را از دهه 1990 میلادی تا کنون، مرهون پیگیری تخریب مساجد اقلیت مسلمان [5] ، و ساخت معبد رام بر ویرانه های یکی از این مساجد، یعنی مسجد 400 ساله موسوم به "بابری مسجد"، در شهر فیض آباد، یا همان آیودیا می باشد، و با ویرانی این مسجد در آن سال هایِ خونین، بر موج احساسات ملی گرایانه مذهبی مردم سوار شد و کرسی های خود را در این مجلس اضافه کرده، و نهایتا در سال گذشته، معبد مذکور را که بعنوان محل تولد خدای رام تبلیغ می شود را، بر ویرانه های مسجد بابری ساخته، و آنرا پیش از پایان کاملِ ساخت و ساز، به فوریت توسط نخست وزیر هند، آقای نارندرا مودی افتتاح کردند، تا میوه های این افتتاح زود هنگام را در انتخابات آتی مجلس هیجدهم، در سه ماهه بعد جمع آوری کنند؛

در حالی که به لحاظ مذهبی و سیاسی، یعنی قانون اساسی هند و عرف مذهبی این کشور، نخست وزیر به عنوان عالیترین مقام انتخابی در کشور سکولار - دمکرات هند نباید در امور مذهبی اینچنین وارد شود، اما او که به نیابت از تمام احزاب و تشکل های سیاسی و مذهبی هندویی راستگرای افراطی همچون RSS ، VHP و ... قانون اساسی و آداب مذهبی معابد در کشور هند را نادیده گرفته، و در نقش یک سیاستمدار عالیرتبه، و در قالب یک مرد مذهب و در مقام یک روحانی هندو این معبد را چند ماه قبل از انتخابات در 22 ژانویه 2024 افتتاح کرد، و انتظار داشت، وقتی با ژستی مملو از خضوع و اخلاص، و البته پیروزمندانه و متکبر، سینی پر از هدایا و گل خود را پیشکش مجسمه خدای رام در این معبد تازه ساز، که بر خون های بیشماری بنا شده است، می کند، این حضور پیروزمندانه ناشی از غلبه بر اقلیت مغلوب، نظر مومنان هندو را به او و حزبش جلب، آرای آنان را در انتخابات آتی، روانه کیسه او و موتلفینش نماید، و او را در مقابل رقیب سکولار - دمکرات و دیرینه اش، یعنی حزب کنگره (INC) [6] و موتلفین آن در ائتلاف INDIA کمک کند، اما تمام پوپولیسم و عوام فریبی او و همکارانش گرچه باعث پیروزی آنان گردید، اما به واقع دکمه روند نزول آنان را کلید زد، [7]

آنان در این حرکت آخر، به هر وسیله ایی دست یازیدند تا نظر و رای مردم را به خود جلب کنند، و مردم هند را در راستای شعارهای ملیگرایی مذهبی و فرهنگی هندویی خود به حرکت در آورند، از تغییر در بندهایی از قانون اساسی که به نفع اقلیت های غیر هندو بود، گرفته، تا اعمال نفوذ در نهاد قضاوت، برای کسب مجوز قانونی دادگاه هند، برای ساخت معبد بر ویرانه های یک مسجد از آنِ اقلیت، که در پیش چشم جهانیان ویران و با اعمال زورگویی آشکار، بر آن معبد ساختند.

در آخرین حرکت، پوپولیست های راستگرای مذهبی، برای کسب محبوبیت در بین مردم معتقد هند، ادعای الوهیت بود که آنرا از زبان نارندرا مودی جاری کردند، و او نیز مثل بسیاری از رهبران پوپولیست مذهبی جهان، ادعای ارتباط با خدا را بارها و بارها به اشکال مختلف تکرار کرد، و خود را فرستاده و نظر کرده خالق متعال نامید، و این مرد اهل سیاست و مذهب که در زمان سروزیری خود در ایالت گجرات به "قصاب گجرات" مشهور بود، چرا که دست او در خون بیش از دو هزار تن از اقلیت بیگناه مسلمان که در این ایالت در سال 2002 توسط هندوهای افراطی سلاخی شدند، آلوده بود، با چنین پیشنه ی غیر انسانی، آنقدر در نقش معنوی که از سوی جامعه سیاسی - مذهبی خود به عهده گرفته بود، فرو رفت که در تبلیغات انتخاباتی اخیر در 14 ماه می 2024 در حوزه انتخابیه شهر بنارس (وارانسی) [8] در ایالت اوتارپرادش، در مصاحبه ایی با خبر ساعت 18 شبکه تلویزیونی گنگا [9] وقتی قصد داشت فرم کاندیداتوری خود برای انتخابات مجلس لوک سابها در این حوزه را ارایه دهد، در اوج تکبر سیاسی – مذهبی و توهم ناشی از این تکبر، مدعی وجود انرژی خاص و ویژه الهی [10] در خود شد، و خود را فرستاده خدا برای انجام ماموریت خاص اعلام، و با شدت بیشتری از قبل، از نردبان نسبت دادن الوهیت به خود بالا رفت و از خلقت خدایی خود گفت :

"در زمان حیات مادرم، به تولد بیولوژیکی خود معتقد بودم. اما پس از مرگ او، با تأمل در جمله ی تجربیات زندگی ام، متقاعد شدم که خدا مرا فرستاده است. این انرژی موجود در من نمی تواند از بدن بیولوژیکی من نشات گرفته باشد، بلکه از طرف خداوند است که به من عطا شده است. من معتقدم خدا برای هدفی، این توانایی ها، الهامات و نیت های خوب را به من داده است... البته من چیزی جز یک ابزار نزد خداوند نیستم. به همین دلیل است که هر وقت کاری انجام می‌دهم، معتقدم این خداست که مرا راهنمایی می‌کند. این پاسخی به سوال اهالی رسانه است که بارها از من پرسیده اند، چرا شما خسته نمی شوید؟!" [11]   

اما با تمام این اقدامات راستگرایان هندو، به رهبری نارندرا مودی، که مکتب صلح جویانه و روادار هندوئیسم را در خدمت سیاست های خشن و تهاجمی خود علیه دیگران گرفته اند، بعد از این همه اقدامات عوام فریبانه، ضد مردمی، ضد اقلیت، ضد دمکراسی، ضد قانون اساسیِ دمکرات و سکولار هند و... این حزب در این انتخابات در مقایسه با انتخابات قبل، 64 کرسی از دست داده است، یکی از این کرسی های مهم و سمبلیک که حزب BJP در این انتخابات از دست داد، کرسی شهر فیض آباد یا همان آیودیا است؛ شهری که مسجد بابری در آن ویران، و به جایش معبد رام را میان تبلیغات جهانی بر ویرانه هایش ساخته و افتتاح کردند،

در واکنش به این نتیجه ی انتخاباتی، یک سیاستمدار هندی این عاقبت را برای حزب BJP، سیلی خدای رام به نارندرا مودی تحلیل کرد، رهبر حزب راشتریا جاناتا دال [12] آقای تجاشیوی یادو [13] عنوان داشت :  "من از روز اول می گفتم که سیاست نفرت برانگیزی (علیه اقلیت) توسط حزب BJP گسترش داده می شود. نخست وزیر نارندرا مودی از الفاظ مسموم و سمی علیه مسلمانان استفاده کرد، و امروز حضرت رام به او درسی مهم داده است." و در شهر رام، و آیودیا متحمل این شکست انتخاباتی شد.

[1] - اعتقاد به نابرابری افراد در برخورداری از ثروت‌ها و همچنین اعتقاد به نابرابری افراد در مشارکت در امور مملکت‌داری و قدرت و حقوق اجتماعی، از جمله نظریات گروه‌های راست‌گرا به‌شمار می‌رود. دکتر محمد مسجد جامعی در خصوص رشد راستگرایان مذهبی در جهان عنوان داشته است : "راست‌گرایی دینی در واقع نوعی ناسیونالیسم دینی و بحث هویتی است. راست‌گرایی دینی در حال حاضر در سطح جهان بسیار قوی است. جهان در حال حاضر فوق‌العاده و به صورت غیر قابل توصیفی به لحاظ دینی و سیاسی، راست‌گرا شده است. در حال حاضر راست‌گرایی دینی مربوط به هندوها، حتی بودایی‌ها که معمولاً گرایش‌های بنیادگرایانه ندارند، در بین مسیحیان مفصل است و در میان یهودیان نیز بسیار مفصل است. در میان همه ادیان‌، شاهد نوعی راست‌گرایی هستیم. در بسیاری از موارد، راست‌گرایی یک زمینه ایدئولوژیک دارد اما این زمینه مخصوصاً در دوران کنونی، بهانه است و در نهایت، دلواپسی آن، دین نیست بلکه سیاست است. راست‌گرایان در حال حاضر غیر خودشان را عمیقاً منفعل یا ساکت می‌کنند و بعضاً تحت تأثیر قرار می‌دهند. به دلیل آن‌که راست‌گرایی یک مکتب منفعل و روشن‌فکرانه نیست بلکه مکتبی است که عملاً حضور فعال دارد و عملاً بسیار جسور است و در مقابل طرف مقابلش می‌ایستد و او را منفعل می‌کند."

[2] - استیون رادلت به ما بشارت می‌دهد که دموکراسی به رغم همه کمبودها و نقایصش، امروزه تبدیل به هنجار شده و بدون وجود آن هیچ توسعه اقتصادی و اجتماعی‌ای ممکن نیست و هیچ راه میانبری وجود ندارد. رادلت می‌گوید که دوران دیکتاتورهای مصلح و غیرمصلح گذشته و حالا فقط حرکت به سوی دموکراسی است که می‌تواند توسعه و رفاه به همراه بیاورد. هر چه حرکت به سمت دموکراسی بیشتر باشد رفاه و ثروت جامعه بیشتر خواهد شد و دیکتاتوری چیزی جز فقر و تباهی به همراه نخواهد آورد (https://t.me/mohandesmirhosseinmousavi). برگرفته از کتاب "موج عظیم" نوشته استیون رادلت ترجمه‌ی بیژن اشتری

[3]- the Bharatiya Janata Party (BJP)

[4] - هندوستان دارای دو پارلمان است. لوک‌سابا (مجلس عوام) ۵۴۵ نماینده دارد، که ۵۳۰ نفر با رای مستقیم شهروندان و ۱۳ نفر از ۷ فرمانداری کل انتخاب و به مجلس عوام راه پیدا می‌کنند. ۲ نفر را نیز رئیس‌جمهور از میان بریتانیایی‌های هندی‌تبار برمی‌گزیند. معرفی و رسمیت نخست‌وزیر از طریق حزب حاکم یا ائتلاف احزاب در مجلس عوام (لوک‌سابا) صورت می‌پذیرد

[5] - هندوهای افراطی معتقدند مسلمانان آن را بر ویرانه های معابد آنان در هنگام سلطه بر هند بنا نهاده اند،

[6] - حزب کنگره هند در سه انتخابات گذشته عملکری به این شرح داشته است، در انتخابات مجلس هند در سال 2014 با 44 کرسی و مجموع 19.31% آرا، انتخابات سال 2019 با 52 کرسی و مجموع 19.46% آرای کلی، و در انتخابات ماه گذشته 2024 نیز با 99 کرسی و 21.19% کل آرا توان تشکیلاتی خود را بهبود بخشید.

[7] - حزب BJP با شعار کسب 400 کرسی مجلس هند و حمله به قانون اساسی سکولار – دمکرات – سوسیال هند پا به عرصه انتخابات اخیر گذشت، در عین پیروزی و تشکیل دولت، اما به واقع شکست بزرگی را متحمل گردید، عملکرد این حزب در سه انتخابات گذشته به این صورت بوده است، در انتخابات مجلس هند در سال 2014 حزب BJP با 282 کرسی و 31% آرای کلی، پیروزی خود را جشن گرفت، انتخابات مجلس هند در سال 2019 با 303 کرسی و مجموع 37.3% آرای کل نتایج خود را بهبود بخشید، در انتخابات سال 2024 مجلس هند این حزب با نزول 63 کرسی نسبت به انتخابات سابق با 240 کرسی و مجموع 36.5% آرا، گرچه تفوق خود را همچنان حفظ کرد، ولی به رغم این پیروزی شکست بزرگی را متحمل گردید.

[8] - the Varanasi Lok Sabha constituency

[9] - News18, on the Ganga

[10] - the special ‘divine’ energy

[11] - “When my mother was alive, I used to believe that I was born biologically. After she passed away, upon reflecting on all my experiences, I was convinced that God has sent me. This energy could not be from my biological body, but was bestowed upon me by God. I believe God has given me abilities, inspiration, and good intentions for a purpose… I am nothing but an instrument. That’s why, whenever I do anything, I believe god is guiding me.)” [Emphasis added]. This was an answer to a question which the same journalist had asked five years ago, “Aap thakte kyun nahi hain? (Why don’t you get tired”?)”

  https://thewire.in/politics/modi-claims-on-divine-origins-from-not-born-biologically-to-earn-punya-from-good-deeds-i-do  

[12] - Rashtriya Janata Dal (RJD)

[13] - Tejashwi Yadav

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در ایرانیان گرفتار آمده در چنبره ...
علم‌الهدی، امام جمعه مشهد : تو مملکت فقط و فقط یه مشکل وجود داره و اونم "بی‌حجابیه". این مشکلو حل ک...
- یک نظز اضافه کرد در گلگشتی در آشیانه عقاب، آلاشت د...
برآمدن رضا شاه و‌‌ نقض نظریه پادشاهی ‏ علی افشاری امروز، ۲۴ اسفند سالروز تولد رضا شاه است. نگاهی...