ترامپ، آغاز دور جدیدی از دنیای سیاست منفک از اخلاق
  •  

31 تیر 1398
Author :  
چقدرمتفاوتند این دو

یادم هست در همان روزهای نخست پیروزی آقای دونالد ترامپ، در شرایطی که این رئیس جمهور متمایز و عجیب، و وابسته به جمع خاصی از سرمایه داران امریکایی، هنوز سکان کاخ سفید را در دست نگرفته، و کنه ذات خود را رو نکرده بود، آقای صادق زیباکلام استاد علم سیاست ما در دانشگاه تهران، خطاب به مخالفان برجام می گفت [1] روزی خواهد رسید که آنهایی که فرصت ریاست جمهوری آقای باراک حسین اوباما را از دست دادند "چراغ به دست" به دنبال "روزهایی که آقای اوباما در راس کاخ سفید بود" خواهند گشت و متوجه خواهند شد که "چه روزهای خوبی بود که می‌ شد با آمریکا به تفاهم رسید، به سمت تنش ‌زدایی رفت، اما این فرصت طلایی را ما در ایران از دست دادیم."

و انگار او درست می گفت چرا که اکنون با آمدن جانشین آقای اوباما، باید هستی و نیستی کشور را به قمار مذاکره و یا رویارویی با کسی برد که نه به اخلاق، نه به قانون توجه در خوری دارد و در عین حال متقاضی افزایش قدرت غیر پاسخگو نیز برای خود در سیستم قانونی امریکاست.

و حال که فرصت آن رئیس جمهور رنگین پوست امریکایی، که به نسبت به اخلاق، قانون و... وفادار تر بود و مهمتر اینکه برخواسته از جامعه مستضعفین می نمایاند و ممکن بود دردهای ما را بهتر درک کند، و... را از دست دادیم، بوی تحقق این پیشگویی ها، در حال استشمام است، چرا که اکنون "دور جدیدی در سیاست آمریکا ورق خورده که اخلاق را از سیاست منفک می‌ کند." [2] اکنون باید با امثال جان بولتن، مایک پمپئو و ترامپ در مذاکره و یا جنگ، رویارو شویم؛ فرصت سوزی از ایران، و صلح یعنی همین.

طرف های مقابل ما اکنون کسانی اند، که به جامعه ایی در امریکا تعلق دارند که اصلا درد جهان سومی ها را نمی فهمند، نه از این جامعه بوده و نه میانه خوبی با جهان سومی ها دارند، و از سوی دیگر وفاداری و پایبندی درخوری هم به قواعده، قوانین، عهدنامه ها و میثاق نامه های بین المللی نشان نمی دهند، و جانشین آقای اوباما اکنون در چنان جایگاهی، با چنین خصوصیاتی سخن از مذاکره و توافق می کند، چیزی که بدان اعتقادی نشان نداده، که اگر داشت از این همه قوانین و قراردادهای امضا شده دوجانبه و چندجانبه بین المللی، که در واقع حاصل ده ها سال تلاش دیپلماتیک جهان، مطابق با معیارهای زیست محیطی، حقوق بشری، صلح و آرامش و... بود، خارج نمی شد.

بله امروز صدای شکستن استخوان های اخلاق، قانونمداری و... را حتی در امریکای مدعی تمدن هم می توان شنید، و انگار از این لحاظ، امریکا هم رو به جهان سومی شدن پیش می رود، و این را بسیاری هم شنیده و ابراز می دارند. که اساس های بنیادین بشری را زلزله ایی با خصوصیت های تمامیت خواهی، ظلم، عدم پاسخگویی، دوری از اخلاق، قانون و... تکان داده و به لرزش در آورده است،

و امروز کسانی سکاندار جامعه جهانی اند که دیگر نه به قوانین بین المللی این جهان شانی در خور قایلند، و نه می توان به قول قرارشان دل خوش کرد، و نه به تتمه اخلاقی که رکن رکین انسانیت است، و ممکن بود در ظلم و جنایت بازدارنده آنان باشد، و در نبود آن، جهان جنگلی بیش نیست؛

اگر در زمانی "آقای باراک حسین اوباما برای عادی سازی روابط ویران شده با امریکا، مثل یک داروی شفابخش بود، و باعث شد که جناح ضدجنگ در دو کشور، در موضع ضعف شدید قرار گیرند" [3]، امروز جنگدوستان در اوج قرار گرفته اند، و سرنوشت ملت ها در دست کسانی است که ثروت و قدرت خود را در بحران و جنگ می جویند،

و در این کشاکش درد و ماتم چالش های بی حاصل، و دور باطل رویارویی های خرد کننده که بدنه جامعه مظلوم و تحت ستم، بیشتر از هر بخش دیگری متاثر از آن می شود و مورد هدف قرار می گیرد، معمولا ملت ها خود را به کناری می کشند تا ببینند این دعوا به کجا خواهد انجامید، و در واقع چیزی نخواهد شد الا، پیشبرد اهدافی شوم توسط فرصت طلبانی اهل خدعه و نیرنگ، که نیاز به بحران، درهم ریختگی و کنار نشستن و تماشاچی شدن ملت ها دارند، تا در این فرصت گرفتن از آنها، به اهداف از پیش تعیین شده و شوم خود برسند.

Click to enlarge image Barak.PNG

کاریکاتوری از اوباما با ژست مخصوص او

 

[1] - "آنقدرها طول نخواهد کشید که خیلی‌ها از ایران چراغ به دست خواهند گرفت و به دنبال روزهایی که آقای اوباما در راس کاخ سفید بود و آقای جان کری سکان وزارت خارجه آمریکا را در دست داشت بگردند، آن روز متوجه خواهند شد که چه روزهای خوبی بود که می‌شد با آمریکا به تفاهم رسید، به سمت تنش‌زدایی رفت اما این فرصت طلایی را ما در ایران از دست دادیم."

[2] - داشتم مطلبی را از آقای رسول نفیسی، در خصوص سیاست پیچیده دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا برای غلبه بر رقیب دمکرات خود تحت عنوان "دونالد ترامپ و «جوخه» دمکرات ها" و کیس حملات توئیتری او به چهار نماینده زن رنگین پوست کنگره امریکا مربوط به حزب دمکرات را مطالعه می کردم که نویسنده در پایان مطلب خود به دمکرات ها هشدار داد که باید بفهمند که دنیای سیاست امریکا عوض شده است، و این مطلب در واقع هشدار او به دمکرات ها بود.

[3] - http://mostafa111.ir/neghashteha/articel/745.html

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (4)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

چه شد که بولتون به آرزویش برای حمله به ایران نرسید؟

جان بولتون در کتاب جدید خود به نقل روایت کاملی از ساعات باقی مانده به حمله آمریکا به ایران به تلافی سرنگونی پهپاد آمریکایی پرداخته؛ تصمیمی که به روایت مقام‌های این کشور در آخرین لحظات لغو شد.
به گزارش مشرق، «جان بولتون» مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید که کتاب جدیدش به بمب خبری جدید علیه «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور این کشور تبدیل شده در بخشی از این کتاب به روایت رویدادهای ساعات قبل از حمله به ایران پرداخته؛ حمله‌ای که بولتون را آرزو بر دل باقی گذاشت.
کاخ‌سفید کتاب بولتون قلعه حیوانات است
روایت جان بولتون از تصمیمات ضدایرانی ترامپ/ خروج آمریکا از برجام و تحریم سپاه پاسداران کار من بود
در دوران تنش‌های فزاینده در خاورمیانه، بولتون روایت خود از فضای کاخ سفید در پی انتشار خبر سرنگونی پهپاد آمریکایی بوسیله ایران و بعد واکنش مقامات آمریکایی و تصمیم درباره پاسخ به این حمله را اینطور توصیف کرده است: گرچه خبر حمله به نیروگاه «شقیق» در عربستان، مسئله مهمی در آن زمان به نظر می‌رسید، مسئله مهمتر خبری بود که حدود ساعت ۹ و ۳۰ دقیقه شب در تماس با اتاق وضعیت کاخ سفید اعلام شد و آن سرنگونی دومین پهپاد آمریکایی به دست ایران در کمتر از دو هفته بود. اینبار پهپاد «آرکیو-۴اِی گلوبال هاوک» بر فراز تنگه هرمز سرنگون شده بود.
وی افزود: (ژنرال جوزف) دانفورد (رئیس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا) پیشنهاد کرد ۳ سایت در امتداد ساحل ایران هدف قرار بگیرد، استدلالش هم این بود که این پاسخ متناسب است. دقیقاً از آن جا که فکر می‌کردم به پاسخ شدیدتری نیاز داریم تا بار دیگر بازدارنگی برقرار کنیم، پیشنهاد کردم عناصر دیگری از فهرست گزینه‌ها که قبل از آن با ترامپ بعد از حمله به نفتکش‌ها درباره آن‌ها صحبت کرده بودیم، اضافه شود. زمانی را به مرور گزینه‌ها گذراندیم، من و پامپئو در مقابل دانفورد و شاناهان، خواستار واکنش محکم‌تر بودیم.

بولتون در ادامه نوشت: از قبل، صبحانه هفتگی با (پاتریک) شاناهان (سرپرست وقت وزارت دفاع آمریکا) و (مایک) پامپئو (وزیر خارجه) برای صبح پنجشنبه برنامه‌ریزی شده بود و بعد از حمله به نیروگاه سعودی، (مارک) اسپر (وزیر ارتش وقت و وزیر دفاع کنونی) و دانفورد هم به این جلسه اضافه شده بودند، بنابراین همه چیز برای یک نشست آماده بود. واکنش دانفورد به سرنگونی گلوبال هاوک خیلی مهم بود. او این حادثه را که به تخریب دارایی آمریکا به ارزش بین ۱۲۰ تا ۱۵۰ دلار منجر شده بود، به لحاظ کیفی از حملات دیگرِ ماه‌های گذشته غرب آسیا که آمریکا پاسخی به آن‌ها نداده بود، متفاوت توصیف کرد.

به نوشته بولتون، اسپر که تازه وارد بحث شده بود، بیشتر وقت را ساکت بود. سرانجام بر روی تخریب ۳ سایت و چند اقدام دیگر توافق شد. او افزود: می‌خواستم مطمئن شوم همگی توافق داریم تا به ترامپ بگویم مشاورانش توصیه واحدی دارند. این پیشنهاد خوبی برای رئیس‌جمهور بود زیرا کسی نمی‌گفت که او موضع خیلی سخت یا نرمی را در قبال ایران به کار گرفته و همچنین رسانه‌ها فرصت گزارش درباره وجود اختلاف میان مشاوران ترامپ را که قبلاً نشان داده بودند، موضوع مورد علاقه‌شان است، از دست می‌دادند. گرچه گزارش‌های مطبوعاتی از منابع ناشناس بعد از این جلسه از مخالفت دانفورد با این تصمیم خبر دادند که درست نیست زیرا همه کسانی که در آن صبحانه کاری حضور داشتند، موافقت خود را اعلام کرده بودند.

در ادامه روایت بولتون آمده که ترامپ قصد داشت قبل از تصمیم‌گیری نهایی، ملاقاتی هم با رهبران کنگره که جلسه ملاقات با آن‌ها برای عصر همان روز ترتیب داده شده بود، داشته باشد.

بولتون نوشت: بعد از ترک صبحانه فوراً با ترامپ تماس گرفتم تا او را در جریان صحبت‌هایمان قرار دهم و به او بگویم که مشاوران ارشدش روی یک پاسخ اتفاق‌نظر دارند که این توافق می‌تواند به وی در تصمیم‌گیری کمک کند. ترامپ فوراً موافقت خود را اعلام کرد و من این حس را داشتم که او می‌دانست که باید به تخریب گلوبال هاوک پاسخ بدهد.

توییت ترامپ هم قبل از جلسه شورای امنیت ملی به وضوح این را نشان می‌داد. ترامپ نوشته بود: «ایران اشتباه بزرگی را مرتکب شد!» جلسه شورای امنیت ملی راس ساعت ۱۱ شب برگزار شد که نشان می‌داد حتی ترامپ آن را جدی گرفته است. پنس، اسپر، شاناهان، دانفورد، پامپئو، (جینا) هاسپل (رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا)، (مایک) مولوینی (رئیس دفتر کاخ سفید)، (پت) سیپولون (مشاور حقوقی کاخ سفید)، (جان) آیزنبرگ (مشاور حقوقی شورای امنیت ملی آمریکا) و خود بولتون در این جلسه شرکت کردند.

جان بولتون این جلسه را اینطور توصیف کرد: من مسائلی که با آن روبرو بودیم را مطرح کردم و از دانفورد خواستم توضیح بدهد چه اتفاقی برای گلوبال هاوک افتاده است. او گفت که این پهپاد به ارزش ۱۴۶ میلیون دلار هنگام سرنگونی در حال انجام ماموریت خود در حریم هوایی بین‌المللی بوده است. دانفورد سپس پیشنهادی که بر روی آن توافق شده بود را ارائه کرد. همه کسانی که در جلسه صبحانه بودند موافقت خود را اعلام کردند. آیزنبرگ گفت که می‌خواهد به آن نگاهی بیندازد اما درباره وجود هر گونه مسئله حقوقی چیزی نگفت. او به هیچ وجه درباره میزان تلفات احتمالی هم سوالی نپرسید. ترامپ پرسید آیا این سایت‌ها روسی هستند و ارزش آن‌ها چقدر است که دانفورد اطمینان داد روسی هستند اما ارزششان کمتر از پهپاد ماست. در این جلسه همچنین درباره احتمال وجود تلفات از روس‌ها بحث شد که گرچه غیرمحتمل بود اما بعید نبود. دانفورد گفت که حملات در نیمه‌شب انجام خواهد شد تا افرادی که در آن حضور دارند کم باشند. او تعداد دقیقی مشخص نکرد و کسی هم از او چیزی در این خصوص نپرسید.

وی افزود: از رفتار ترامپ فهمیده بودم که به دنبال حمله‌ای فراتر از آنچه ما پیشنهاد کرده بودیم، است. وقتی به طرق مختلف به دنبال سوال در این خصوص بود، برای این که به او بفهمانم گزینه‌های دیگر را از او سلب نکرده‌ایم، گفتم «می‌توانیم (حمله را) به یکباره انجام دهیم، یا در چند بخش، می‌توانیم هر طور که بخواهی انجامش بدهیم.» مطمئن بودم ترامپ دست‌کم با بسته پیشنهادی موافقت خواهد کرد. همگی درباره موفقیت این بسته مطمئن بودیم. برای نتیجه‌گیری نشست، تصمیم گرفته شده که همان قبول پیشنهاد بود را به طور خلاصه گفتم، ترامپ موافقت کرد و خواست بیانیه‌ای در این خصوص صادر شود با این مضمون که «ما یک پاسخ جزئی به این خطای انجام شده توسط ایرانی‌ها خواهیم داد.» از آنجا که این پاسخ باید ایران را غافلگیر می‌کرد، هیچ کس دیگری با این پیشنهاد موافقت نکرد و به فراموشی سپرده شد.

به روایت بولتون، ترامپ پرسید «کی این حمله انجام خواهد شد و دانفورد در جواب گفت ساعت ۹ شب به وقت واشنگتن. دانفورد همچینن گفت اگر آن‌ها (ایرانی‌ها) تلاش کنند در حمله متقابل آمریکایی‌ها را بکشند، به شما رجوع خواهیم کرد.» ترامپ گفت که فکر نمی‌کند چنین چیزی رخ دهد و درباره سربازان آمریکا در سوریه نگران است. او گفت «آن‌ها را خارج کنید.» دانفورد پاسخ داد «می‌خواهیم به این مسئله رسیدگی کنیم». ترامپ در جواب گفت «سوریه دوست ما نیست».

بنابر این کتاب، تصمیم گرفته شده سه جنبه مهم داشت: اول این که اهداف نظامی فعال و نه نمادین هدف قرار می‌گرفت؛ دوم این که اهدافی داخل ایران را هدف قرار می‌داد که به معنی رد شدن از خط قرمز ایرانی‌ها بود و محکی برای اظهارات مکرر آن‌ها درباره این که چنین حمله‌ای با پاسخ تمام عیار مواجه خواهد شد؛ و سوم این که این حمله احتمالاً تلفاتی را شامل می‌شد، سوالی که قبلاً هم با آن مواجه شده بودیم، به ترامپ هم گفته شده بود که حملاتی که او دستور داده احتمالاً تلفات خواهد داشت.

بولتون نوشت: وقتی ترامپ اشتباهِ کنسل کردن این حمله را مرتکب شد، نظریه‌های مختلفی درباره این تصمیم متحیرکننده مطرح شد، اما من شدیداً معتقدم وقتی ترامپ این تصمیم را گرفت، دقیقاً می‌دانست در حال انجام چه کاری است.

در جلسه با اعضای کنگره برای آگاه کردن آن‌ها از تصمیم گرفته شده، ترامپ موقعیت را تشریح کرد. ترامپ در پاسخ به سوال «آدام شیف»، رئیس دموکرات کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا درباره برنامه دولت، با گفتن این که ایرانی‌ها خواستار مذاکره هستند (ادعای ترامپ که بولتون بارها در کتابش آن را رد کرده)، اما اقدام «جان کری» (وزیر خارجه دولت سابق آمریکا) در نقض قانون لوگان به منظور منصرف کردن آن‌ها، مانع شده، از پاسخ مستقیم طفره رفت. دموکرات‌ها نگران استفاده نیروی نظامی بودند که ترامپ با پاسخی تمسخرآمیز گفت که این ضربه قرار نیست آنقدر ویرانگر باشد. وی در ادامه گفت که منفعل بودن بزرگترین خطر است و بعد از تایید «جیم ریش» (سناتور جمهوری‌خواه)، سایر جمهوری‌خواهان هم با این نظر موافقت کردند.

ترامپ در پاسخ به سوالی درباره این که آیا می‌توان اهدافی را که حمله به پهپاد از آنجا صورت گرفت، هدف قرار داد، گفت: نمی‌توانم نظری بدهم، اما خوشحال خواهید شد.

ترامپ همچنین در پاسخ به سوالی درباره تفاوت این حمله با آنچه «میچ مک‌کانل» (رهبر اکثریت جمهوری‌خواه در مجلس سنای آمریکا) حملات دوره‌ای در سال‌های گذشته خواند، مدعی شد: «مسئله این [حمله] نیست. مسئله مقصد آن‌ها (ایرانی‌ها) است. نمی‌توانیم اجازه بدهیم [سلاحهای اتمی] را به دست بیاورند.» دانفورد هم گفت چیزی که این حمله را به لحاظ کیفی متفاوت می‌کند، این است که مستقیم از ایران دستور داده شد و قابل نسبت دادن است.

بولتون در ادامه اینطور روایت می‌کند: این جلسه ساعت ۴ و ۲۰ دقیقه پایان یافت و آمادگی‌ها به منظور حمله تسریع شد. از آن جا که انتظار داشتم همه شب را در کاخ سفید بگذرانم، حدود ساعت ۵ و ۳۰ دقیقه به خانه رفتم تا لباسهایم را عوض کنم و برگردم. دانفورد تایید کرده بود که ساعت ۷ تصمیم درباره ادامه یا توقف روند حمله انجام خواهد شد، بنابراین می‌دانستم تا ساعت ۹ شب، زمان حمله، وقت زیادی دارم. با ترامپ از داخل خودرو در ساعت ۵ و ۳۵ دقیقه تماس گرفتم و به او گفت همه اقدامات در حال انجام است. او در پاسخ گفت که ادامه بدهید. با شاناهان و دانفورد هم درباره اظهاراتی که باید از مقر پنتاگون بعد از حمله ایراد می‌کردند و این که آیا باید به سوالات پاسخ بدهند یا فقط بیانیه مکتوب را بخوانند حرف زدم.

وی افزود: در راه بازگشت به کاخ سفید، شاناهان در تماسی با من از گزارشی نادرست درباره حمله به سفارت انگلیس در تهران خبر داد، و این که او و دانفورد تصمیم گرفته‌اند زمان حمله را یک ساعت به تاخیر بیندازند. منبع این خبر افسر رابط انگلیسی در ستاد مشترک ارتش بود که شاناهان به من گفت پامپئو در حال بررسی آن است و اطمینان داد موضوع یک تصادف خودروی ناچیز بوده است. باورم نمی‌شد که پنتاگون به تنهایی آنهم بر اساس اطلاعات ناکافی زمان حمله را تغییر داده است. در تماسی با ترامپ به او گفتم که مجبوریم زمان حمله را یک ساعت به تعویق بیندازیم، گرچه همچنان در حال بررسی هستیم. ترامپ هم نفهمید چرا باید زمان حمله تغییر کند اما مخالفتی هم نکرد.

بولتون در ادامه نوشت: نگران بودم که نکند شاناهان و دانفورد دچار ترس شده باشند، به پامپئو زنگ زدم؛ او گفت که شاناهان و دانفورد عجله کردند و کاملاً دچار اشتباه شده‌اند. پامپئو گفت که آن‌ها به او گفته‌اند که باید چند روز صبر کنیم تا با توجه به "حمله" به سفارت انگلیس، ببنیم می‌توانیم انگلیسی‌ها را هم در حمله تلافی‌جویانه مشارکت دهیم. در حال گفت‌وگو بودیم که اوضاع بدتر شد و از اتاق وضعیت خبر دادند ترامپ می‌خواهد با من، پامپئو، شاناهان و دانفورد مکالمه تلفنی گروهی داشته باشد.



بولتون درباره اعلام خبر لغو حمله و دلیل ترامپ نوشت: حدود ساعت ۷ و ۲۰ دقیقه روی خط تلفن آمد و گفت که به دلیل متناسب نبودن پاسخ، تصمیم گرفته آن را لغو کند. ترامپ گفت «۱۵۰ به یک»؛ فکر کردم منظور او تعداد موشک‌هایی است که قرار است ما در مقابل موشک ایرانی که پهپاد گلوبال هاوک را سرنگون کرد، شلیک کنیم. اما ترامپ افزود شخصی که نامش را نبرد به او گفته که ممکن است ۱۵۰ نفر از ایرانی‌ها در این حمله کشته شوند. ترامپ گفت «کلی کیسه اجساد».

ترامپ چنین پاسخی را در ازای سرنگونی یک هواپیمای بدون سرنشین نامتناسب خواند. پامپئو سعی کرد برای ترامپ دلیل بیاورد اما او پذیرا نبود و یک بار دیگر گفت که نمی‌خواهد شاهد دیدن کلی کیسه جسد در تلویزیون باشد. تلاش بولتون هم به روایت خودش برای تغییر عقیده ترامپ جواب نداد. بولتون سپس گفت که در حال نزدیک شدن به کاخ سفید است و به محض رسیدن برای دیدار ترامپ به دفتر بیضی می‌رود.

بولتون در ادامه کتابش، تصمیم ترامپ را غیرمنطقی‌ترین چیزی خوانده که شاهد انجام آن از سوی یک رئیس‌جمهور بوده است.

وی سپس نوشت: وقتی به کاخ سفید رسیدم (چارلز) کوپرمن (معاون بولتون)، بیرون ساختمان منتظر من بود تا بگوید که حمله لغو شده است. بعد از مکالمه با ترامپ فهمیدم که آیزنبرگ به تنهایی به دفتر بیضی رفته و به ترامپ این آمار را درباره تعداد تلفات احتمالی داده بود. عددی که جایی در وزارت دفاع مطرح شده و گفته شده بود این حمله تلافی‌جویانه به دلیل عدم تناسب به لحاظ قانونی هم مشکل دارد. مسئله‌ای که صحت نداشت.



بولتون هر دوی این اظهارات را مزخرف خواند و نوشت آمار از سوی یک مقام ارشد محاسبه نشده بود و بحث قانونی بودن این اقدام هم به دلیل نتیجه‌گیری از روی آمار نادرست، سندیت نداشت.

ترامپ گفت که بعد از شنیدن این آمار با دانفورد تماس گرفت و او هم در مقابل تصمیم ترامپ مقاومتی نشان نداد. دانفورد روز بعد به بولتون گفت که این حرف صحت ندارد زیرا تلاش کرده بود که ترامپ را از تصمیمش منصرف کند اما او گوش نمی‌داد. ترامپ در گفت‌وگو با او مدعی شده بود که «نگران نباش، همیشه وقت برای حمله هست و اگر در آینده حمله‌ای انجام شود، سخت‌تر خواهد بود».

مشاور امنیت ملی سابق ترامپ نوشت که بعد از صحبت با وی به دفترش رفت و با پامپئو تماس گرفت. او هم مانند بولتون سرخورده شده بود. بولتون در ادامه نوشت قبل از این اتفاق چندین بار به استعفا فکر کرده بودم اما این برای من نقطه عطفی بود. اگر قرار بود در شرایط بحرانی این طور تصمیم بگیریم و این تصمیماتی بود که می‌گرفتیم، پس به دنبال چه بودیم؟ من حدود ۱۴ ماه در کاخ سفید بودم و به دنبال ثبت رکورد زیادی نبودم

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

posted:

اخلاق آمریکایی؛ حاشیه‌ای بر سخنانی ترامپ

Posted: 29 Oct 2019 01:49 AM PDT

سیدحمید طباطبایی

امروز به یمن شبکه های اجتماعی موفق شدم تا مصاحبه مطبوعاتی رییس جمهور آمریکا را ملاحظه کنم. سخنانی که به همه شما پیشنهاد می کنم تا آن را به دقت و چندین بار ببینید و بشنوید. با این سخنان جدای از هر چیز دیگر می توان به اخلاق آمریکایی پی برد.

البته هرگز معتقد نیستم که همه مردم آمریکا از یک نوع اخلاق برخوردارند و یا یک نظام اخلاقی را می توان بر مجموع آنها بار کرد بلکه بر سر آنم که بگویم آنچه از سخنان ترامپ بر می خیزد تا حدود بسیاری نمایانگر اخلاق حاکم بر دستگاه سیاسی ایشان است و باز هرگز نمی‌خواهم بگویم که همه سیاستمداران آمریکا الزاما از این روش اخلاقی پیروی می کنند اما می گویم که نظام حاکم بر بخش عظیمی از مردم و سیاستمداران آمریکا بر همین متد اخلاقی مشی می کنند.

ترامپ در این سخنان وقتی از ابوبکر بغدادی یاد می کند از تعبیر «سگ» استفاده می کند؛ سگی که از ترس مرگ جیغ می کشد.
لحن او در ادای کلمه «سگ» به گونه ای است که گویی این حیوان را پلیدترین موجودات می داند اما همین آدم وقتی درباره نیروهای خود حرف می زند می گوید در میان نیروهای ما هیچ کس حتی زخمی نشد و تنها یک سگ شجاع اندکی مجروح شد که او را هم برای معالجه با خود برگرداندیم.

از همین سخن به خوبی پیداست که در نگاه او اگر یک سگ در خدمت آمریکا باشد محترم است، و الا کشته می شود. ترامپ وقتی درباره سه کودک ابوبکر بغدادی که در کنار او کشته شده اند سخن می گوید کوچکترین احساس ترحم و یا ناراحتی ندارد. همان اندازه با شعف از مرگ آنها سخن می گوید که از مرگ شخص جنایتکاری مثل ابوبکر بغدادی. در نگاه ترامپ کودک و بزرگ فرقی ندارند و اگر در خدمت او نباشند بی ارزش هستند.

در سخنان ترامپ به قدری غرور نهفته است که هر بیننده‌ای را مشمئز می‌کند. ده ها بار از شجاعت نیروهایش یاد می کند و به همین میزان بقیه کشورها را تحقیر می کند. برای او هیچ چیز جز آمریکا ارزش ندارد. و مهم آن است که اندک تلاشی هم در جهت پوشاندن این امر از خود بروز نمی دهد.

ترامپ در همین سخنان به صراحت و به کرات فقط و فقط منافع مادی و در این مورد نفت را ملاک تصمیم گیری می داند. تصریح می کند که جان مردم اعم از ترک و کرد برایش ارزش ندارد. می گوید آنها هزاران سال با هم جنگیده اند و بگذار باز هم بجنگند و کشته شوند. آنچه مهم است و اگر جان سرباز آمریکایی برایش فدا شود عیبی ندارد ، نفت است.

ترامپ چندبار از روسیه و ترکیه به نیکی یاد می کند که به او در این عملیات کمک کرده اند ولی بلافاصله با حداکثر تبختر می گوید که روسیه و چین از حضور ما نفع مادی می برند و خودشان باید هزینه دهند.

ترامپ در برابر تروریسم هم موضع جالبی ابراز می کند. می گوید بین ما و تروریست ها اقیانوس فاصله است درحالیکه آنها می توانند با پای پیاده به اروپا بروند پس به ما ربطی ندارد که دنبال دفع تروریسم باشیم. صراحت سخنان او به خوبی نشان می دهد که هیچ چیزی که آن را «ارزش های لیبرال دموکراسی» می نامیدند و قبلا آمریکایی ها مثلا به دنبال آن بودند باقی نمانده است.

اما از همه اینها گذشته یک نکته در این میان قابلیت ملاحظه بیشتری را داراست. ترامپ اگر هزار بدی داشته باشد که دارد، اما یک خوبی هم برای همه جهانیان داشته است و آن اینکه همه فهمیده اند مدینه فاضله خویش را نباید در ینگه دنیا بجویند.

حتی اگر بپذیریم بقیه آمریکایی ها همانند ترامپ نیستند، باز این اشکال به طور اساسی باقی است که «تا آن هنگام که یک نظام سیاسی امکان حاکمیت امثال ترامپ را فراهم می کند، اگر هزار خوبی هم در حوزه اخلاق داشته باشد، یک شبه همه آنها بر باد می رود». از این پس روشنفکران ما دیگر نمی توانند رؤیای خویش را در چنان لیبرالیسم بی پایه ای تعبیر کنند مگر آنکه خود را بفریبند.

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

*آمریکا باید برای ایرانی باثبات بکوشد اما بالعکس می خواهد او را خفه کند*

*واشنگتن پست*

*مقاله ای نوشته مشترک اردشیر زاهدی و علی واعظ*

ترجمه : مصطفی باقری مقدم

ما دو نفر متعلق به دو نسل بسیار متفاوت از ایرانیان هستیم . یکی از ماها دارای مقامی ارشد در حکومت پادشاهی هوادار غرب بوده که قبل از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ در ایران ، حکومت می کرده و دیگری فرزند همان انقلاب است. یکی از ما ، حاکم در عصر طلایی روابط ایران آمریکا بوده و دیگری متعلق به سالها عصر ترویج تبلیغات حکومای ضد آمریکایی هستیم . با وجود این تفاوت ، ما دارای نگرانی بزرگ مشابهی در این دور از رویارویی و برخورد هستیم .

دولت ترامپ بنظر می رسد که بر این باور است که می تواند آنچه را که چهار دهه قبل پیشینیانش از انجام آن خودداری کرده اند انجام دهد ؛ منظور تغییرات اساسی در تهران است . او به روش های قدیمی که بارها استفاده شده ، متوسل شده تا به آن هدف نایل شود :
فشار بر اقتصاد ایران از طریق تحریم ، بی ثبات کردن ایران از طریق حمایت از ناراضیان و واگراها و تجزیه طلبان و
راه انداختن جنگ روانی و تبلیغاتی علیه رهبری تهران و ظاهرا گمان هم می کنند که انجام این اقدامات که به آن فشار حداکثری نام نهاده اند به تسلیم حکومت یا تغییر رژیم منجر می شود .

در همین حال ، مردم ایران که همچون بیش از یک سده قبل ، برای دموکراسی در تلاش هستند در حین نارضایتی فزاینده از فساد فراگیر , سرکوب و تحقیر، شایسته حکومتی هستند که حافظ منزلت آنها و عرضه کننده صلح و فرصت خوشبختی به آنها باشد . اما جنگ طلبان واشنگتن بار دیگر تلاش های آن مردم در جهت فوق را به اندوه و شکست می کشند. این بدلایل چندی است :

اول : دولت ترامپ دارای اعتبار حداقل برای انجام تغییرات مثبت نیست . وعده به له کردن ایران و پایان رسمی ایران از طریق نظامی ، نشان می دهد که ادعای آنها به تقاوت قائل شدن میان مردم و رهبری ، دروغ است .

فهرست بدکرداری های دولت ترامپ با مردم ایران بصورتی تاسف بار طولانی است . این فهرست از جمله ، ممنوع کردن همه ایرانیان از ورود به آمریکا، نابجا بکار بردن نام خلیج فارس، عدم همدردی با ایرانیان پس از حملات تروریستی داعش و گروه های تجزیه طلب و مهم ترین آن، خروج از برجامی که آرزوهای مردم برای بهبود زندگی شان به آن گره خورده بود را شامل می شود .

این اشتباهات موجب شد که جهت پدیده مخالفت با آمریکا که درحال از بالا به پایین آمدن بود دوباره معکوس شود و اوج بگیرد . هیچ چیز ، بیش از ۸۳ میلیون ایرانی را ، همچون تحقیر و تهدید ، در زیر یک پرچم جمع نمی کند .

ایرانیان چطور ادعای حسن نیت دولت ترامپ در محکومیت فساد و نقض حقوق بشر از جانب حکومت ایران را قبول کنند در حالیکه آنها از همان رفتارها از جانب حکومت های متحد آمریکا چشم پوشی می کنند . چرا ترامپ قبل از نمایش پر زرق و برق و بی حاصل توافق با کره شمالی و روسیه ، از آنها نمی خواهد که رفتار خود را بطور اساسی تغییر دهند .

سیاست دولت ترامپ در مورد ایران ، یک راهبرد نیست بلکه یک فشار تاکتیکی مشحون از جنگ طلبی و وهم اندیشی است . این سیاست فاقد دیدگاه و مبتنی بر این فرضیه مهمل است که سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی بصورتی معجزه آسا به یک نظم هوادار آمریکا مبدل می شود . همه آن تغییر رژیم هایی که با حمایت آمریکا صورت گرفت و به حکومت های ناکام و یا به بدترین استبدادها منجر شد نتیجه همین کاهل نگری بوده اند .

حتی هنگامیکه دولت ترامپ می کوشد باب گفتگو را باز کند بازهم با چنان ناهماهنگی سخن می گوید که سلب اعتماد می کند . پمپئو می گوید آمریکا حاضر است بی قید و شرط با ایران مذاکره کند اما در همان حال می گوید ایران باید ثابت کند که مانند حکومتی نرمال عمل میکند . این نحوه برخورد دوگانه و ژله ای ، القاء کننده بی اعتمادی است .

تحریم های خفه کننده ای که ایالات متحده بصورت یکجانبه علیه ایران به راه انداخته است کشور را بسوی رکود تورم عمیق فرو می برد. طبقه متوسط را تضعیف میکند و بخش وابسته به حکومت خصوصا مجرب در استفاده از محدودیت ها را تقویت می کند. این روند می تواند به دو نتیجه منتهی شود :

جامعه ای تضعیف شده که تامین نیازهای اولیه اش بر آزادی ارجحیت پیدا می کند و یا طغیان کور که یا به سرکوب بی رحمانه و یا به جنگ داخلی منتهی می شود .

هر کدام از این سناریو ها ، ایرانی بجای خواهد گذاشت تجزیه شده ، رادیکال شده و نظامی شده و ممکن است در اختیار تندروترین عناصر همین نظام .. کجای این موجب ملایم شدن رفتار ایران می شود ؟ چگونه این می تواند بنفع ایالات متحده باشد ؟

قلدری و تهدید خام ، دستاوردی جز درهم پیجیده شدن هر چه بیشتر روابط آمریکا و منطقه از طریق جنگی بی معنا میان دو کشور پس از ۴۰ سال جدایی نیست . آمریکا باید برای ایرانی تلاش کند که دارای ثبات و برخوردار از طبقه متوسطی قدرتمند و جوانان تحصیل

کرده برخوردار از نفوذ ملایم غرب باشد . ایرانیان ، خواهان برقراری مجدد روابط صمیمی ۱۲۳ ساله قبل از انقلاب هستند اما راه ورود به قلب ها و روح ها از طریق تحریم و دخالت نظامی نیست .

حالا چندان دور هم نیست که این دولت ( دولت ترامپ ) بدگویی و تهدید علیه ایران را متوقف و از تقاضاهای حداکثری خود عدول کند . مولوی یکی از مشهورترین شاعران ایران در این جا توصیه خوبی دارد :

در میان عمل خیر و شر ، فضایی وجود دارد که ما می توانیم در آنجا با هم ملاقات کنیم .

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

جناب آقای سید محمد خاتمی، ریاست محترم جمهوری سابق کشورمان که سال 2001 را به عنوان سال "گفتگوی تمدن ها" در مقابل نظریه "جنگ تمدن ها" ی امریکایی، به نام ایران در سازمان ملل ثبت کرد، در پیامی به صلح طلبان جهانی که در روزنامه گاردین چاپ کرد، جمع بندی زیبایی از آنچه بر ما گذشته و می گذرد به شرح ذل در نگاه جهان قرار دارد :

۲۱ سال پیش، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پیشنهاد من و با اجماعی کم‌نظیر، سال ۲۰۰۱ را سال گفت‌وگوی تمدن‌ها نامید و امید به نشاندن صلح و گفت‌وگو به جای خشونت و ترور و جنگ و تحریم را افزایش داد. ملت ایران نیز به رغم خاطرات تلخ تاریخی، به افق جدیدی از گفتگو و تعامل برابر با کشورهای قدرتمند امید بست. این امیدها اما، با جنایت بزرگ یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و جنگ‌های ویرانگر و پرجنایت بعدی در غرب آسیا، مجال بالیدن نیافت. جنگ‌های فاجعه‌بار عراق و افغانستان و انواع مداخله‌ در منطقه، این زیست‌بوم را بحرانی‌تر کرد، زمینه‌ساز رشد تروریسم بین‌المللی و جنگ‌های داخلی در سوریه و عراق و جنایات جنگی در یمن و مخل امنیت در منطقه و سایر نقاط جهان شد.

در همان دوران، توسعه‌ی برنامه‌ی صلح‌آمیز هسته ایران به آزمون گفت‌وگو برای صلح بدل شد. دولت من برای جلب اعتماد بیشتر جامعه‌ی جهانی بر سر برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای‌اش به گفت‌وگو روی آورد و نهایتا پس از سال‌ها مذاکره‌ی دشوار و پرماجرا، دولت رئیس‌جمهور روحانی موفق شد با شش کشور قدرتمند جهان به «توافق برجام» دست یابد.

ایران مکررا اعلام کرده است که در پی ساختن سلاح هسته‌ای نیست و امضای برجام و التزام به مقررات NPT‌ نشانگر حسن نیت ایران برای التزام شفاف و قابل تایید به لوازم این تعهد به صلاح‌آمیز ماندن برنامه‌ی هسته‌ای‌اش است. دستاورد بزرگ برجام نشان داد که حسن نیت و تعهد و اعتماد متقابل میان ایران و کشورهای ۳+۳ در مسیر بسط صلح، نه‌تنها ممکن، بلکه مطلوب است. برجام همچنین سنگ بنایی بود برای ساختن روابط ثمربخش‌تر و سازنده‌تری بین کشورهای امضاکننده‌؛ اما ایران تنها کشوری است که مو به مو به برجام عمل کرد و متاسفانه سایر امضاکنندگان برجام به‌ همه‌ی مسئولیت‌ها و تعهدات‌شان در قبال ایران پایبند نماندند.

نباید فراموش کرد که درست همزمان با مهار تقریبا کامل تروریسم داعش با نقش‌آفرینی تعیین‌کننده‌ی ایران، دولت ترامپ با خروج قاعده‌شکنانه‌اش از برجام (که نقض قطع‌نامه‌ی ۲۲۳۱ شورای امنیت بود که از جمله با حمایت خود آمریکا به تصویب رسیده‌ بود) و برافروختن جنگ اقتصادی شدیدی علیه مردم ایران دور جدیدی از اقدامات خصمانه علیه کشورم را آغاز کرد. به تعبیر دیگر، دولت ترامپ در حال مجازات ایران و جامعه‌ی جهانی است، نه به این خاطر که برجام را نقض کرده‌اند، بلکه اتفاقا به دلیل پایبندی‌شان به این توافق‌نامه‌ی بین‌المللی و مصوبه‌ی سازمان ملل. خروج از برجام، هجمه‌ی دولت ترامپ به ارزش گفت‌وگو، تعامل و ائتلاف جهانی برای تحقق صلح بود. تحریم حداکثری اقتصادی علیه ایران ستم جمعی به مردمی است که هیچ خطایی نکرده‌اند. افزون بر این، دولت کنونی آمریکا در حال افزایش تنش‌های خلیج فارس است که احتمال درگیری نظام و حتی جنگ تمام‌عیار را بالا می‌برد.

وضع مجدد تحریم‌های غیرانسانی و تهدیدهای دوباره‌ی نظامی موجب تسلیم دولت ایران و ‌هم‌وطنان من نخواهد شد. تحریم‌ اقتصادی، درست مثل تروریسم، میان قربانیانش تفاوت نمی‌گذارد و ویرانگر و غیراخلاقی است.

امروز خاورمیانه دوباره در معرض بحرانی قرار گرفته که خودش ایجاد نکرده، و هم غیرضروری است و هم قابل اجتناب. اما لازم نیست که چنین بماند و تنش‌های رو به افزایشِ کنونی هنوز قابل مهار و کاهش است. برای این‌که منطقه دوباره اسیر یک طوفان ویرانگر نشود باید خردمندان رشته‌ی امور را در دست بگیرند و این چرخه‌ی یک‌جانبه‌گرایی متکبرانه و نشاندنِ حمله‌ی نظامی به جای راه حل سیاسی متوقف شود. دولت آمریکا باید به تعهدات بین‌المللی‌‌اش احترام بگذارد و به جای تهدید به جنگ و زورگویی، گفت‌وگو را انتخاب کند.

به عنوان کسی که عمرش را صرف دفاع از گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، صلح جهانی، دموکراسی، رواداری و حقوق بشر کرده است، ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به چشم‌انداز پیش روی ملت ایران و ملت‌های منطقه، از همه‌ی آنان که در آمریکا و سراسر جهان حسن نیت دارند و «گفتگوی تمدن‌ها» و «صلح» را جایگزین «برخورد تمدن‌ها» و «جنگ» می‌خواهند، دعوت می‌کنم برای تشکیل «#ائتلاف_برای_صلح» بسیج شوند تا صدای «#نه_به _جنگ_با_ایران» را بلند کنند. با توجه به سطح بالای تنش کنونی در منطقه‌ی خلیج فارس، شرایط شکننده و انفجاری است.

علی‌رغم فشارهای گروهی از مشاورانش، ترامپ همچنان مختار است که تنش‌هایی که دولت خودش بی‌دلیل افزوده را بکاهد. او باید بداند که ایرانی‌ها مقاوم اند. هم‌وطنان من بیش از صد سال است که از انقلاب مشروطه برای حفظ کرامت و استقلال‌شان مبارزه کرده‌اند. فرآیند مذاکرات برجام هم نشانگر حسن نیت ایران و تعهدش به صلح توأم با احترام بود. اما آیا دولت کنونی آمریکا اهل احترام متقابل هست؟ یا می‌خواهد به توهین و بی‌حرمتی ادامه دهد و همچنان از زبان استعماری‌ مشابه یک دولت استعمارگر قرن نوزدهمی و نه یک قدرت جهانی قرن ۲۱ ام، استفاده کند؟

ساختن بسیار دشوارتر از خراب کردن است. موانع صلح پایدار واقعی‌اند، اما فائق‌نیامدنی نیستند. برای برداشتن این موانع باید برای مطالبه‌ی صلح و گفت‌وگو و طرد کسانی که خیال‌پردازانه به جنگ تمام‌نشدنی و نوعی «برخورد تمدن‌ها»ها می‌اندیشند فعال‌ شویم. باید در این مسیر جدی باشیم، نه‌تنها برای اکنونِ خودمان، که از جمله برای نسل‌های بعدی؛ که اگر امروز صدایمان را بلند و صلح را مطالبه نکنیم، ما را تبرئه‌ نخواهند کرد. گفتگو، همدلی و آمادگی برای شنیدنِ دیگری تنها راه گشودن افق‌های امیدبخش به آینده‌ی روشن است.

مصطفوی
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
ح‌سین ق‌دیانی, [4/26/2024 12:01 PM] از هادی_چوپان درس بگیریم آیینه‌ی توماج_صالحی باشیم ح‌سین ق‌دیانی...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
محکومیت به خواندن کتاب شهید مطهری در کنار مجازات زندان! محمد مطهری یک قاضی محترم، شروین حاجی‌پور ...