و اینجاست که باید گفت درود بر دمکراسی
  •  

18 آبان 1399
Author :  
رای دهندگان تصمیم گرفتند

وقتی بشر به شیوه ها و نظام های حاکمیت بر مردم و جامعه اندیشه می کند، و عملکرد و نتایج حاکمیت انواع آنها را با هم در تاریخ می سنجد، می تواند بفهمد که تا کنون بهترین روش در بین نظام های دیگر، "حاکمیت مردم بر مردم" یا همان "دمکراسی" و سیستم"جمهوری" دیده شده، که بروزی موفق داشته است، و تقریبا همه (چپ و راست، مذهبی غیر مذهبی و...) بر آن اتفاق نظر دارند. هر چند شاید عده ایی صد عیب برای سیستم حکمرانی دمکراسی بشمارند، که تعدادی از آنها هم به حق است، اما در دنیای جدید، انسان فرهیخته، بشر پیشرفته و بسیاری از دیگران که الگوهای موفقی ارایه داده اند، فهمیده اند، که بدیل بهتری برای دمکراسی تا هم اکنون کشف نشده است.

و البته پر واضح است که حاکمیت فردی بر سرنوشت جامعه و مردم یک کشور چقدر مردود، خسارت بار، ناکار آمد، فساد برانگیز و... است، و این تنها روح جمعی است که کمترین اشتباه را می کند، و همه را به سمت خیر واقعی رهنمون و راهنماست.

 انتخابات امریکا باز دنیا را بر لزوم فراهم سازی مقدمات حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، متوجه و آگاه کرد، آنچه در امریکا این روزها در جریان می باشد، نشان داد که باید مردم توان تجدید نظر، در رای و نظر قبلی خود را داشته باشند، تا هرگاه دیدند، اشتباهی کرده اند، سرشان کلاه رفته است، فساد اوج گرفت و.. شرایط خود را به صورت مسالمت آمیز تغییر دهند، هرگاه خودکامگی اوج گرفت، گردن خودکامگان را به راحتی یک رای دادن بشکنند، هرگاه تمامیت خواهی رخ داد، کمرش را در مقابل اراده جمعی مردم خم کنند، آنگاه که اشتباه کردند، و به جریانی زمینه کار دادند، وقت پشیمانی، فرصت جبران و تغییرش را داشته باشند و...

در چهار سال گذشته دنیا دید که امریکا دچار یک رهبر و یا رییس جمهور پوپولیست شده است که نه به میثاق های جهانی پایبند است و نه به قول قرار با دوست و دشمن، و هر چه می خواهد و هوس می کند انجام می دهد، او در رفتارش بسیار قصد خودنمایی داشت، و وقتی فرمان بدبخت کردن یک کشور و یک مردم را امضا می کرد، و خود می دانست که با "فشار حداکثری" چقدر جان، زندگی، آینده و... آنان دستخوش خطر شدید می کند، ولی حتی شرم و حیای انسانی را به کناری نهاده، و متن فرمانش، با امضای درشتش را، با افتخار و غرور تمام، در مقابل دوربین و چشم نگران مردمی که مورد حمله واقع می شوند گرفت و به رخ آن مردم مظلوم بی دفاع کشید، که باید طعمه منویات دل او شوند و... اما مردم امریکا در اولین فرصت، رای قبلی خود را جبران کرد، و این روند را متوقف کردند، این همان زیبایی دمکراسی، و بروز داشتن اصل اساسی حق تعیین سرنوشت است.  

متاسفانه آقای ترامپ با همه قدرت، ثروت و بزرگی که خود بدون تکیه به پست ریاست جمهوری داشت، مانند بعضی دیگر از رهبران خودشیفته دیگر جهانی، که از قضا دیکتاتور ترین ها هستند، عقده حقارت داشت و نظرات خود را بر همه (دوست و دشمن) تحمیل می کرد، و به رغم همه خوبی ها و بدی هایی که ایشان توامان داشتند، وقتی مردم امریکا متوجه شدند که جهان دیگر این ساز ناکوک را نمی خواهد، رای به رفتنش دادند،

این همان زیبایی سیستم مردم سالاری و یا دمکراسی است که انسانی را از اوج قدرت، وقتی که در آنجا جا خوش کرده است، حتی اگر شاخص های اقتصادی کشورش را بهبود بخشیده باشد، حتی اگر دامن امریکا را از جنگ ها و خون ریزی ها بیرون کشیده باشد، حتی اگر امریکا را به جایگاه ابرقدرتی اش باز گردانده باشد، و... ولی وقتی وجدان عمومی امریکا نگاه کرد که آقای ترامپ بد کرده است، این وجدان به میدان آمد و به راحتی دادن یک رای، روند را تغییر داد.

دیدگاه فاشیستی که می گوید، حرف فقط حرف من، طبقه حاکم فقط، طبقه همراه من، مردم در اولویت، فقط آنهایی که با من هستند، قدرت دست کسانی که، همراه و همنظر من هستند، نظر فقط نظر من، حق فقط همان جای قرار دارد، که من در آنجا قرار دارم و... این خصلت های زشت را وجدان عمومی مردم و جامعه درک می کند، و وقتی که مردم توان تغییر مسالمت آمیز داشته باشد، این همان دمکراسی است.

و اینجاست که باید گفت درود بر دمکراسی، زیبایی دمکراسی در انتخابات امریکا بروزی دوباره داشت، که چشم ها را روشن کرد، که چطور در یک روندی که نه کسی می تواند پیش بینی اش کند، و نه دستکاری اش کند، باد تغییر را مردم می وزانند، آن هم در پای صندوق های رای، نه با شورش و خون دادن در کف خیابان ها.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.