ترامپ قرارداد برجام را یکطرفه پاره کرد

این پیروزی به جمیع برادران همسو در دشمنی با برجام و در یک کلام شرایط آرامش و صلح جهانی مبارک باد، به خصوص برادران دلواپس اصولگرا که خیلی برای تحقق این پیروزی چند ملیتی زحمت کشیدند، به خصوص صدا و سیما که ارگان رسمی و تبلیغاتی آنها علیه برجام بود و برای این لحظه ثانیه شماری و تبلیغ کردند، برادران قاچاقچی که بازارشان داغ خواهد شد، برادارن مجاهد که در خیانت علیه ملت خود با بدترین دشمنان همیشه همسو و دست در دست هستند، برادران کیهان نشین که از پول این مردم علیه صلح، آرامش، امنیت و بزرگان این مردم دایم استفاده می کنند، تا به اهداف جناحی خود برسند، امامان جمعه که علیه برجام و دست اندر کاران به فرجام رسیدن برجام سنگ تمام گذاشتند، برادران طرفدار مدیریت بی مبنا، غیر علمی، فراقانونی، یله و رها، احمدی نژادی، خودسر که کشور را به این روز سیاه نشاندند، برادر صهیونیست نتانیاهو که با وجود برادران تند و آتشین خود در داخل ایران هرگز در رسیدن به اهداف خود تنها نبود، برادر بن سلمان که همیشه همسایه ایی مزاحم و در دشمنی با ایران حاضر است دست هر نامردی را بفشارد، برادران جمهوریخواه امریکا و...که سفره رنگین آنها از خون ملل منطقه همیشه رنگین است و همیشه و در هر موقع که دست مردم ایران در تعیین سرنوشت خود محکم تر حرکت می کند، آنان دستپاچه می شوند و افراطی تر تصمیم می گیرند و یا با کودتا و یا با این نوع خیانت به عهد و عهدمداری و پیمان و پیمانداری، دست غارتگران عزت و سربلندی مردم ایران را در داخل ایران باز می کنند و آنان را از شکست نجات می دهند، و مردم ایران را زیر یوغ جماعت حقیر می خواهند، و کلی برادرها و خواهرهای دیگر که تمام مساعی خود را در این راستا به کار بردند، تا برجام به فرجام نرسد، و صلح و آرامش هرگز شکل نگیرد و مردم ایران و منطقه همیشه نان خود را در خون قاتق کنند؛

همه شما برادران و خواهران می توانید این پیروزی بزرگ جنگ طلبی و تمامیت خواهی خود را در پرونده خود علیه ملت ایران ثبت و درج کرده در تاریخ بدان فخر بفروشید.

ترامپ قرارداد برجام را یکطرفه پاره کرد

اما به یاد داشته باشید که پیش از این صدام حسین هم مغرورانه و بی شرمانه تر از شما جشن پاره کردن قرارداد 1975 الجزایر را جلوی دید همه جهانیان با شلیک گلوله به ما برپاکرد، اما چند سالی بیش نگذشت (چند سالی که از نظر تاریخ چشم بهم زدنی بیش نبود)، که به زباله دان تاریخ پیوست، و تاریخ خسارات او را به عراق و کشورهای همسایه اش فراموش نخواهد کرد؛ و البته این قانون طبیعت است که "عهدشکنان چوب بدعهدی خود را به حتم بخورند"، "دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد"؛ قطعی است که "ظالمین به کیفر ظلم خود مجازات شوند"، و به حتم "چرخ روزگار خواهد چرخید"، ایستادن برای این چرخ محال است؛

اما این برجامی که پاره شد، تا صلح و امنیت جهان را فاتحه بخواند و عرصه را به جنگ طلبان دهد، حاصل خیانتی بود که دشمنان داخلی و خارجی این کشور، بر این آتش خروارها هیزم و نفت ریختند، تا این "رییس جمهور تاجرپیشه" کبریت بر آن کشد، البته من از ترامپ انتظاری ندارم که او بنا به منافع خود عمل کرد، همچنین به نتانیاهو، و بن سلمان حق می دهم تا بنا بر منافع خود عمل کنند، هر چند دنیای سیاست با همه کثافت و لجنی که در خود دارد، و بسیاری را به لجن و کثافت کشیده است، گاه مردان مردی را هم به خود دیده که بر اساس انسانیت و موازین اخلاق عمل کرده اند، و پا روی خواست و منافع خود نهادند، و حال که ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان نمی خواهند بر چنین معیاری باشند، بگذار آنها هم چون دیگر بد عهدها و پیمان شکنان تاریخ، اسب چموش قدرت طلبی و تمامیت خواهی خود را بتازند تا در لیست جباران تاریخ جایگاهی بهتری برای خود ردیف کنند.

اما کسانی که خوشه از خرمن خون ملت خود بر می چینند، به خصوص آقای حسین شریعتمداری، مریم رجوی، کوچک زاده ها، زاکانی ها، علم الهدی ها، خاوری ها، مرتضوی ها و... و بی شمار برادران قاچاقچی، اختلاس گر، غارتگران بیت المال و مدافعین آنها در تمام ارکان نظامی که سنگر به سنگر فتح کرده اید، باید بگویم که این خیانت شما را تاریخ و مردم ایران هرگز فراموش نخواهند کرد، که این ملت، انقلاب و کشور را به بازهای کودکانه قدرت طلبی و ثروت طلبی و تمامیت خواهی خود گرفتید و هر چه توانستید برای نابودی برجام انجام دادید، برجامی که به دنبال دور کردن جنگ و خون ریزی و صلح بود و می رفت تا شرایط کشور را آرام کند و شرایطی را ایجاد کند، که شفافیت، قانونمداری، اخلاق و... وجه قالب صحنه کشور شود، اما ترامپ به مدد شما دوستان داخلی خود و دشمنان برجام آمد و آن را با قلدری تمام مقابل چشم همه جهانیان پاره کرد، تا دوباره ثروت و خون جوانان این مرز و بوم به خدمت اهداف حقیر قدرت طلبی و ثروت جویی چون شماها که دشمنان صلح جهانی و برادری و آرامش هستید، قرار گیرد و..

باید به شما دست مریزاد گفت، خوب با هم حرکت کردید و به هدف هم رسیدید، تبریک به شما؛ اینک شرایط به دوران دولت های نهم و دهم برگشت می توانید، حوزه های سلطانی را دوباره شکل دهید، سلطان شکر، سلطان سیگار، سلطان ماشین های راه سازی، سلطان دارو و... حوزه های سلطانی بسیاری را می توانید به راه اندازید و برای واردات هر کدام از اقلام نیازمندی این مردم، می توانید حوزه های سلطانی تشکیل دهید و خون این مردم را در شیشه سیری ناپذیر خود بریزید و بساط رانت خواری و بخور بخورهای هزاران هزار میلیاردی خود را دوباره در بستر تعطیلی قانون، بلبشو ارز و سکه، تحریم، شرایط فوق العاده بعد از برجام و... راه اندازی کنید و حسابی کیف کنید، و هر کس گفت "آزادی" ، "جمهوریت" ، "گردش آزاد اطلاعات" ، "حقوق شهروندی" ، "قانومداری" و... توی دهنش بزنید که امروز که "امریکا در مقابل ماست سخن از این حرف های سسول بازی ممنوع".

 اکنون می توانید قوه مجریه را بیش از گذشته تحت فشار قرار دهید، تا ناکارمدی سکاندارش را در پرتو کمک بزرگ "عمو سام" ثابت کنید، و بدین طریق هر چه بیشتر رکن جمهوریت را در مقابل سنگرهایی که تا کنون از آن خود کرده اید، نحیف تر کنید و عرصه داری کشور را به بهانه "مقابله با دشمن" ، "دور زدن تحریم" و... عهده دار شوید و نقش نمایندگان مردم را به "مترسک های سر جالیز" کاهش دهید و بکوبید بر هر طبل بد آهنگی که می خواهید، و هم کاندیدای خود را بی دغدغه بر کرسی ریاست جمهوری آتی، کرسی های سبز مجلس و شوراها بنشانید و... عقده ها بگشایید و بساط همان بشود که در دولت های نهم و دهم داشتید و کشور را به این روز سیاه نشاندید و... پس می توانید تیترهای شادی بر تارک "کیهان" ، "جام جم" ، "رسالت" و... بزنید و حال کنید.

اما امثال من چه شما یزیدها سر کار باشید و چه هر نانجیب و ناخلف دیگری همچون شما، اگر چنانچه سربازی امریکایی، اسراییلی، سعودی و... پا بدین سوی مرز نهد خیالتان راحت، بی توجه به حضور بی مقدارتان در قدرت، در جبهه ها حاضر خواهیم شد، تا بلکه بتوانیم قسمتی از خسارت اعمال ناشایست و سیاست های قدرت و ثروت طلبی شما را برطرف کنیم، و کشور و ملت را از تسلط بیگانه نجات دهیم؛ و در این حرکت به سیره امام سجاد تاسی خواهیم کرد، که آن امام در زمانی مرزبانان سرزمینش را دعا می کرد، که زمان سلطه معاویه و یزید بود، و آنان سربازان آن ظالمین، و برای آن امام فرق نمی کرد این مرزداران خلیفه علی، و یا معاویه اند، و لذا در هر جنگی که شما و امثالهم رقم زنید، در صحنه هر نبردی علیه متجاوز خارجی مجبور بحضوریم، زیرا حساب آنروز، حساب کشور است نه حساب بی مقدارهایی مثل شماها.

 اما حساب این خیانت های شما باشد به قیامت و اگر در این دنیا وصال داد، که محکمه ایی آزاد و غیر وابسته به ارباب زر و زور تشکیل شد، که به محاکمه کشیده خواهید شد، و اگر وصال نداد، باز هنوز معتقد به قیامت هستیم و به برپا شدن قیامت و حساب و کتاب را فارغ از عملکرد شما امری منطقی و اعتقادی می دانیم و منتظر حساب کشی از شما خواهیم بود.

اما سخن دیگری با مردم ایران که "چندلغاز پولی در انبان دارند"، و وسوسه می شوند در این معرکه معرکه داران خطرناکی مثل این برادران، ثروت ناچیز خود را در "گرگدره ارز و طلا" بریزند، باید بگویم که این بازار هم در دست همین برادران است، و در این گرگدره نرفتن خیلی بهتر است، تا اینکه خود را طعمه این گرگان کرد، آنان طعمه ها برای شما گذاشته اند، تا غارت تان کنند، ثروت های بی حد و حسابی که از اشک دیده و خون دل این مردم برای خود جمع کرده و از هر گونه حساب و کتاب قانونی، چشم رکن چهارم دمکراسی (مطبوعات آزاد)، نمایندگان مردم در نهاد های قانونی، خارجند در این بازار مکاره این گرگدره، بازی گری می کند، شما مردم وارد این بازی کثیف و ضد ملی آنهایی نشوید که در تعطیلات نوروز بازار آرام ارز را بهم ریختند تا ما را غارت کنند، و ثروت ما را نصف کردند، تا دولت رقیب را زمین گیر کنند، این هایی که به منافع ملی و کشور و مرکبی که خود بر آن نشسته اند (انقلاب و کشور) رحم نمی کنند، به شما مردم و ثروت های ناچیزتان نیز رحم نخواهند کرد؛ یادتان نرود که همین ها بودند که موسسات اعتباری و صندوق هایی جورواجور را با نام های مقدس تشکیل دادند، و پول های شما را گرفتند و به غارت بردند، و پرداختش را به دوش بیت المال انداختند، تا دولت از جیب خودتان، پول به غارت رفته اتان را بپردازد؛ لذا در این بازار ورود نکنید که گرگدره ایی است با گرگ هایی دندان تیز که به موقع جیب تک تک شما را خالی خواهند کرد، از بازار مشابهی که از ارز و سکه در دولت های نهم و دهم راه انداختند عبرت بگیرید، بازنده های آن بازار هم تنها من و شما بودیم، و برندگانش را من که نمی شناسیم، آن موقع هم همین بازار را راه انداختند و عرصه داران آن بازار، ثروت خرده پاها را در یک چشم بهم زدنی غارت کردند، پس عبرت بگیرید و وارد این بازی کثیف دست های ناپاک غارتگران نشوید.

مصطفوی! ناله و روضه بس کن، این روزها روز شادی این برادران است، پس بگذار به شادی خود برسند و به ثروت و قدرت خود بیفزایند، اما همه می دانیم که این درب بر یک پاشنه نخواهد چرخید، کید و مکر شان به آنان باز خواهد گشت، و سیل و زلزله ایی بالاخره از آسمان هم که باشد، فرود خواهد آمد و قارون و گنجش را دفن خواهد کرد.    

نظرات (2)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

افشاگری مسیح مهاجری از درز اطلاعات مذاکرات برجامی؛ گروه فشارِ ما، ترامپ را از برجام خارج کرد!

مسیح مهاجری، تحلیلگر سیاسی و مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی:

گروه فشار تلاش کرد برجامی سرنگیرد، بعد که سرگرفت، تلاش کرد به کمک ترامپ، صهیونیست ها، و ارتجاع عرب، آمریکا از برجام خارج بشود.

This comment was minimized by the moderator on the site

شکست‌های بزرگ‌تری در پیش است Posted: 26 Sep 2020 06:50 AM PDT آرمان امیری

هفت سال پیش، یادداشتی نوشتم با عنوان «در لزوم بازخوانی کلیشه تاریخی ترکمانچای»! آن زمان بسیاری برجام را به «ترکمانچای» تشبیه می‌کردند و من، به عنوان یکی از مدافعان جدی برجام، اتفاقا با این تشبیه بسیار موافق بودم؛ البته به این شرط که شکست را بپذیریم و به پیامدهایش پایبند بمانیم!
شواهد تاریخی نشان می‌دهد که بنیان جنگ‌های ایران و روس به هزار و یک دلیل قابل اجتناب بود. (از جمله اساتیدی که بر این مساله تاکید دارند می‌توان به دکتر داوود فیرحی اشاره کرد) متاسفانه، بی‌کفایتی دولت مرکزی و فساد حکومتی باعث شد که کار به جنگی برسد که در مرحله نخست با معاهده «گلستان» متوقف شد. بخشی از خاک کشور از دست رفت و هزینه‌های سنگینی هم به ایران تحمیل شد؛ اما متاسفانه از آن شکست بزرگ درس نگرفتیم و با توهم جبران شکست در دام جنگ دوم افتادیم.
نتیجه جنگ دوم، شکست بیشتر، هزینه‌های بیشتر و از دست دادن بخش بیشتری از خاک کشور بود که این بار با قرارداد ترکمانچای به تثبیت رسید. حالا می‌توان پرسید: آیا این قرارداد مایه ننگ کشور بود؟ یا جلوی ویرانی بیشتر و تجزیه باقی سرزمین‌های ایران را گرفت؟ بی‌شک اگر ترکمانچای نقطه پایان آن ماجراجویی دیوانه‌وار نمی‌شد، ای بسا جنگ سوم ایران و روس هم از راه می‌رسید و شاید این بار کل آذربایجان را هم از دست می‌دادیم. اتفاقی که البته در مورد برجام هم می‌شد پیش‌بینی کرد. در بند آخر آن یادداشت نوشته بودم:
«به باور من، توافق‌نامه ژنو اگر از جانب ایران نقض نشود، به صورت تاریخی می‌تواند با ترکمانچای مقایسه شود و به عنوان یکی از حامیان توافق ژنو، ابدا از چنین مقایسه‌ای هم شرمنده نیستم. بدین جهت که توافق ترکمانچای نیز جلوی پیش‌روی بیشتر ارتش روسیه و ویرانی هرچه بیشتر کشور را گرفت. اما اگر همین توافق ژنو از جانب ایران نقض شود، قطعا باید آن را با عهدنامه گلستان مقایسه کرد که دیر یا زود با خسارت‌های بیشتر و هزینه‌های گزاف‌تر یک ترکمانچای دیگر را به کشور تحمیل خواهد کرد».
متاسفانه، آن آرزوی من به تحقق نپیوست و البته، در یک دهن‌کجی تاریخی، حتی به مخالفان برجام هم نشان داد که بالاتر از سیاهی هم رنگی هست. برجام، به جای اینکه ترکمانچای از آب در بیاید، فعلا در سطح گلستان ظاهر شده و بالاترین آرزویی که می‌توانیم بکنیم این است که یک ترکمانچای دیگر از راه برسد و ما را از تداوم این ویرانی نجات بدهد؛ مشکل اما از کجا بود؟
گروهی باور دارند که از اول هم نباید به برجام تن می‌دادیم. البته توضیح نمی‌دهند که اگر نمی‌دادیم پس چه می‌کردیم؟ نتیجه که احتمالا همین فلاکت تحریم بود، آن هم با حمایت باقی کشورهای جهان! گروه دوم که کمی هم ژست عاقل‌ اندر سفیه به خود می‌گیرند، مدعی می‌شوند ما کار درست را کردیم، اما ترامپ دیوانه همه چیز را خراب کرد؛ اصلا هم نمی‌فهمند که با این توجیه مضحک، فقط بر بلاهت خود صحه می‌گذارند، وگرنه هیچ دولتمرد عاقلی برنامه‌هایش را بر روی تصمیمات شخصی رییس جمهور کشوری دیگر بنا نمی‌کند.
به باور من اما مشکل کار به مانند همیشه ریشه در داخل کشور داشت. مشکل این بود که ما شهامت و صداقت آن را نداشتیم که اعتراف کنیم «نرمش قهرمانانه» یعنی اینکه به دلیل یک سیاست غلط شکست خورده‌ایم و حالا داریم پای معاهده شکست را امضا می‌کنیم. حکومت تلاش کرد که حتی شکست خودش را هم پیروزی جا بزند. بدبختی اینکه گویا تبلیغات‌ش بیشتر از آنکه مردم را فریب بدهد خود حضرات را دچار اشتباه محاسباتی کرد. در نتیجه خیلی زود دوباره فیل‌شان یاد هندوستان کرد و به جای آنکه از دستاوردهای برجام برای بهبود اقتصاد کشور و برداشتن باری از دوش مردم استفاده کنند، به فکر لشکرکشی‌های منطقه‌ای و جایگزینی سودای موشکی به جای رویای هسته‌ای افتادند.
به باور من، سقوط هر ملتی، تنها در نقطه‌ای متوقف می‌شود که بتواند شکست خود را بفهمد و بپذیرد. آلمان‌ها یک بار جنگ جهانی را باختند، اما چون در اعماق وجودشان شکست را نپذیرفتند و گناه‌ش را به گردن دیگران انداختند، در جنگ دوم کشورشان را به نابودی بیشتر کشاندند. ژاپنی‌ها هم تنها پس از فاجعه بمب‌های اتمی با سنگینی واقعیت کنار آمدند. شکست‌های بزرگتر، سرنوشت هر ملتی است که عقلانیت یا شهامت پذیرش مفهوم شکست‌های قبلی را نداشته باشد و حتی وقتی تن به معاهدات شکست می‌دهد، باز هم ضعف‌های خود را انکار کند و گناه اشتباهات‌ش را به گردن دیگران بیندازد. تاریخ نشان داده، برای چنین ملت‌هایی، همیشه فاجعه‌ای بزرگ‌تر در راه است.
منبع: مجمع دیوانگان

مصطفوی
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در آه ای خدای بدن های در هم کوفته...
ارنست همینگوی یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم است که از افسردگی رنج می‌برد. او که تلاش کرد از طر...
- یک نظز اضافه کرد در جنگ تحمیلی دیگری را در پارچه ا...
سه گزاره درباره تحرکات جدید سیاسی اعراب در حمایت از ایران! نشست اضطراری سازمان همکاری‌های اسلامی و ...