قانون اساسی سکولار، دمکرات، تکثرگرا و سوسیالیست هند، که بزرگترین دمکراسی مترقی در پرجمعیت ترین کشور جهان را، با یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر حول خود انسجام بخشیده، و در مسیر توسعه و پیشرفت هدایت می کند، حاصل مبارزه ی درازدامن، و پیروزی انقلابی شکوهمند به رهبری انسان هایی فرهیخته و الگو در جهان سیاست، تفکر و شیوه مبارزه، همچون مهاتما گاندی، جواهر لعل نهرو و... است.

این قانون که بدست انقلابیون مبارز، علیه سلطه بریتانیا و همچنین نظامات ظالمانه طبقاتی هندویی و... به صورت سکولار و تکثرگرا تنظیم و سامان یافت، یک نظام فدرال - دمکراسی پارلمانی را از سال 1947 در هند رقم زد، که ضامن موفقیت یک ملت در مسیر حیات، و توسعه خود بوده است، اما این قانون اکنون در خطر استحاله و تغییر قرار دارد، چرا که با پیروزی احزاب و تشکل های راستگرا و ملیگرای افراطی هندو، ستون های آن یعنی سکولاریسم و تکثرگرایی و حتی وجه دمکراتیک آن، در معرض خطر جدی قرار گرفته است، و زنگ های خطر مدت هاست که در هند به صدا در آمده اند.

صحنه دار سیاست هند اکنون گروه هایی اند که تحت رهبری سازمان داوطلبان ملی موسوم به RSS و با مجریگری سیاسی حزب مردم هند (BJP)، برای سومین دوره قدرت را در هند، در دست گرفته اند، و آشکارا از تغییر قانون اساسی سخن می گویند، و شدیدا به دنبال کسب اکثریت لازمِ پارلمانی اند تا این قانون را مطابق با فرهنگ و سیاست های فرقه ایی و ملیگرای خود، و بر اساس فرهنگ باستانی هندو تغییر دهند.

از جمله انتقادات آنان به قانون اساسی انقلاب هند این است که چرا کشوری با اکثریت هندو، باید قانونی بر اساس اصل سکولاریسم و تکثرگرایی داشته باشد، چیزی که موجودیت فرهنگ هندو را در معرض خطر تهاجم فرهنگی «دیگران» قرار داده است. چنین رویکردی، اقلیت پر تعداد مسلمان (نزدیک به 20% جمعیت هند فعلی)، مسیحی و... هند را «اغیار» تعریف می کند، و اسلام و مسیحیت را ادیانی مهاجم و وارداتی به هند در نظر می گیرد، که هجومی وسیع را به جامعه و فرهنگ هندو تدارک دیده، و اجرا می کنند.

از این روست که مبارزه دامنه داری با این اقلیت های پر تعداد در هند آغاز و اعلام کرده اند، و دهه هاست که به آن ادامه می دهند، حملات فرقه ای که اساس سیاست انتخاباتی افراط گرایان هندو، و موتور محرک انسجام اجتماعی و تجمع بانک رای آنان را، بر اساس تحریک احساسات مذهبی مردم هند تشکیل می دهد، و به مسلمانان و مسیحیان در هند در چند دهه گذشته، به طور وسیع، خونین و خسارتبار ادامه دار بوده، و وضع بسیار ناگواری را برای این اقلیت ها رقم زده، و نقض فاحش حقوق بشر را به نمایش در آورده، و نوعی تروریسم مورد حمایت دولت را در دست اندازی به حقوق افراد، جایگاه، اموال و اماکنِ متعلق به اقلیت ها در هند رقم زده است، بسان دیگر حاکمیت های موجود در جهان که سیاست های  ضد اقلیت در پیش گرفته اند، و درد و رنج انسان را بر اساس نپذیرفتن تکثر فکری و مذهبی، و آزادی عقیده، برای دیگران به ارمغان می آورند.

اما در انتخابات سراسری سال 2024، حزب سکولار - دمکرات و تکثرگرای کنگره ملی هند (NIC) بعد از مدت ها مورد اقبال بیشتری از سوی مردم هند قرار گرفت، و نسبت به انتخابات های اسفبار گذشته، کرسی های بیشتری را در مجلس هند بدست آورد، و راه تغییرات قانون اساسی را برای حزب BJP اگر نگوییم غیر ممکن، لااقل سخت کرد؛ از جمله نتایج این انتخابات، ورود خانم پریانکا گاندی [1] به عنوان نماینده ای از حوزه ایالت کرالا بود، که برای اولین بار به پارلمان این کشور راه یافت.

خانم پریانکا گاندی در حال سخنرانی در لوک سابها

او در نخستین نطق نمایندگی خود را در 13 دسامبر 2024، که در صحن مجلس ملی هند (لوک سابها) ایراد کرد، رقیب سیاسی – انتخاباتی اش، حزب BJP  را در مورد رویکردهایش به قانون اساسی زیر سوال برد و مورد شماتت قرار داد. پریانکا گاندی مراسمِ هفتاد و پنجمین سالگرد اعمال این قانون در سیستم حاکمیتی هند را که در پارلمان این کشور گرامی داشته می شد را غنیمت دانسته، و به بنیادگرایان راستگرای هندو، و کادر حاکمیتی دولت (حزب BJP) تاخت و هشدار داد که آنان باید بدانند که قانون مبنای کشور برای دولت مرکزی، قانون اساسی هند باید باشد، و نه اجرای «اساسنامه گروه راستگرایان ملیگرای هندویی RSS» که طرفداران آن، در گروه های «سنگ پرویوار» تجمع یافته اند. [2] 

چرا که قانون اساسی سپری برای پاسداشت ارائه داده است، تا هندوستان مدل «وحدت در عین کثرت» خود را بدست آورد و خود را حفظ کند، مدلی که اکنون مورد تعدی کسانی قرار گرفته است که تخم بدگمانی و ترس را در جامعه می کارند. خانم گاندی ادامه داد: «قانون اساسی ما سپر حفاظت است، سپر عدالت است،» و این قانون به مردم هند قدرت داد تا صدای خود را علیه دولت حاکم بر خود بلند کنند و «بسیاری از دولت ها توسط مردم هند، به دلیل تندخویی شان، سرنگون شده اند. این قدرتِ قانون اساسی هند بود.»

خانم گاندی افزود که تمجید و استنادی که از سوی دولت حزب BJP از قانون اساسی در امسال دیده می شود، نتیجه نمایش انتخاباتی ضعیف حزب حاکم BJP در انتخابات اخیر است، مردم هند جایگاه خود را در جهت گیری های رای خود، به حزب حاکم نشان دادند، حزبی که قانون اساسی را در هر مرحله از حکومت خود نقض کرده است، و این  جهت گیری رای مردم بود که آنان را به توجه به قانون اساسی باز گرداند، که امروز از آن سخن گویند چرا که "اگر نتایج ضعیف انتخاباتی کسب شده حزب مردم در مجلس نبود، آنها تغییر قانون اساسی را اکنون آغاز می کردند. [3] حقیقت این که سخن حزب BJP در مورد قانون اساسی، ناشی از نتایج ضعیف آنان در انتخابات است که متوجه اشان کرد که مردم از قانون اساسی محافظت می کنند و آن را زنده نگه می‌دارند.»

خانم گاندی با تاکید بر استراتژی سیاسی - انتخاباتی حزب BJP که همواره مجموعه ای از حوادث خشونت آمیز فرقه ایی را تدارک می بیند و رقم می زند، تا بین آحاد مردم هند شکاف اندازد، و از نتایج انتخاباتی این شکاف و حالت دو قطبی سود جوید، خطاب به نمایندگان حزب BJP در مجلس هند ادامه داد، شما درست می گویید، «تمام مسئولیت گذشته بر عهده جواهر لعل نهرو است، اما چرا در مورد وضعیت حال کشور صحبت نمی‌کنید... چرا قوانین بخش کشاورزی به نفع افراد قدرتمند تنظیم شده است... چرا پروژه ساخت همه فرودگاه‌ها، جاده‌ها، کارهای راه‌آهن تنها به یک نفر داده می‌شود. و دولت هند به نفع اَدانی (Adani) [4] کار می کند… مردم باید بر این باور برسند که قانون اساسی از آنها حفاظت می کند، اما اکنون مردم این اعتماد را از دست داده اند.» پریانکا گاندی پرسید که چرا زنان باید 10 سال دیگر صبر کنند تا از مزایای قانون قدرتمند سازی زنان [5] بهره مند شوند. «چرا اکنون نمی توان این قانون را اجرا کرد؟ چرا الان آن را اجرا نمی کنید؟»

خانم گاندی از نقش جواهر لعل نهرو در ملت سازی و پرکردن قابلیت های تولیدی هند با تأسیس شرکت های بخش خصوصی ( PSUها) [6] ، پالایشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی مانند IIT ها و IIM ها و... گفت، و به خفقان موجود در ذیل حاکمیت حزب BJP اشاره داشت که «ترس محسوسی در جامعه وجود دارد و روزنامه نگاران، اساتید، کشاورزان، فعالان، مورد حمله قرار می گیرند... گاهی اوقات، این I-T ، ED است که به آنها حمله می کند... معلمی در ایالت اوتار پرادش (تحت حاکمیت حزب BJP) به عنوان عنصر ضد ملی معرفی می کنند.» و در توضیح ترس هایی که حاکمیت حزب BJP بدان مبتلاست، این چنین ادامه داد که «وقتی کل اپوزیسیون خواستار برگزاری سرشماری در کشور مبتنی بر تعیین آمار نفوس طبقات اجتماعی (کاست) شدند، [7] حزب BJP (در عملی عوام فریبانه و با تکیه بر اعتقادات مذهبی مردم) درباره «گاو» و «ماگالسوترا» صحبت کردند.»

و این شرایط را ناشی از ترس حاکمیت ارزیابی کرد، خانم گاندی ماهیتِ ترس را به گونه‌ای دانست که کسانی که ترس را در کشور منتشر می‌کنند، خود همیشه خوفناکند، «ماهیت ترس چنین است. حتی کسانی که ترس را القا می کنند نیز حتی می‌ترسند مناظره کنند، در مجلس جواب بدهند... در 15 روز گذشته که من در مجلس هستم، نخست وزیر (نارندرا مودی) بیش از 10 دقیقه در جلسات مجلس شرکت نکرد. شواهد تاریخی ما نشان می‌دهد که ترسوها برای مدت طولانی بر هند حکومت نکرده‌اند. قانون اساسی تضمین می‌کند که ترسوها در قدرت باقی نمانند.» پریانکا گاندی اولین سخنان پارلمانی خود را با این جمله به پایان برد که : «تنها حقیقت پیروز است»

سخنرانی پر شور و موثر و بجای خانم پریانکا گاندی، مانور پارلمانی قوی از سوی وی به نمایش گذاشت که یادآور نطق های رهبرانی همچون ایندرا گاندی در پارلمان بوده است، و این سخنرانی واکنش های زیاد را در سطح رهبران ارشد حزب BJP بر انگیخت، از جمله در مقابل راجنات سینگ از رهبران و از اعضای ارشد کابینه حزب BJP، حملات تبلیغاتی را به حزب کنگره تدارک دید، و با اشاره به اعلام قانون شرایط اضطراری در زمان حاکمیت حزب کنگره به رهبری خانم ایندرا گاندی، این حزب را مورد سرزنش قرار داد که در زمان حاکمیت خود، روح قانون اساسی را مورد تعدی قرار داده است، او تغییرات قانون اساسی در زمان دولت حزب مردم و حاکمیت نارندرا مودی را در راستای ترقی جامعه زنان، گروه های مردمی به حاشیه رانده شده، و فقرا دانست. او قانون اساسی را نماینده ارزش های تمدنی هند دانست و عنوان داشت که :

«برخی قانون اساسی ما را استعماری می دانند، و برخی می گویند این قانون عاریه ای است. برخی ادعا می کنند که این قانون هدیه یک حزب (کنگره) به کشور است. واقعیت این است که قانون اساسی ما بیانگر ارزش های تمدنی ماست. میراث مبارزه آزادیبخش ما را به همراه دارد. قانون اساسی ما، یک شخص متعلق به یک خانواده فقیر را قادر می سازد که نخست وزیر و یا رئیس جمهور هند شود. این ظرفیت بعد از استقلال نادیده گرفته شد، اما دولت ما متعهد به آن است. ما قید و بندهای استعماری را شکسته ایم و قوانین جزایی جدیدی آورده ایم.»

وی افزود که فقرا در طول حاکمیت نارندرا مودی صاحب "خانه، درمان رایگان، جیره رایگان، آب لوله کشی و توالت" شدند. او همچنین در مورد چگونگی تلاش دولت برای "توسعه تحت رهبری زنان" سخن گفت. سینگ تأکید کرد که احترام به قانون اساسی تنها به معنای صحبت در مورد مفاد «حقوق» نیست، بلکه «وظایف و مسئولیت‌ها» هم هست، و گفت : ارزش‌های تمدنی هند به BJP تبلیغ ایده ی وظایف را آموزش داده است.

او ضمن دفاع از اقدامات فرقه ایی حزب، و دولت حزب راستگرای هندوی BJP  عنوان داشت که : «در نسخه اصلی قانون اساسی ما، در قسمت سوم، جایی که حقوق اساسی مورد بحث قرار گرفته است، تصویری از خداوندِ رام، سیتا و لکشمن وجود دارد. نقاشی هایی از غار اِجانتا و نیلوفر آبی نیز به تصویر کشیده شده است. که دومی بیرون آمدن از قرن‌ها بردگی را به تصویر می‌کشد...».

راجنات سینگ که خود از رهبران تحرکات فرقه ایی در ایالت اتارپرادش و ویرانی مسجد بابری و ساخت معبد رام به جای آن بوده است که به پاس خدمات خود در این راستا، به مقامات بالای حزبی دست یافته است، به نقش مهمی که جواهر لعل نهرو (نخست وزیر و از رهبران انقلاب هند) و دیگر رهبران حزب کنگره در تدوین قانون اساسی هند داشتند اذعان کرد، ولی تاکید کرد که افرادی هم بودند که نقش مهمی را از خارج از مجلس مؤسسان در این زمینه ایفا کردند. افرادی که عضو مجلس مؤسسان نبودند اما میراث آنها بخشی از قانون اساسی شده است. باید به یاد داشته باشیم که پاندیت مالاویا (Pandit [Madan Mohan] Malawiya)، سردار پاتل (Sardar Patel)، باگات سینگ (Bhagat Singh) و ویر سوارکار (Veer Savarkar) نیز به اخلاق قانون اساسی کمک کرده اند.

راجنات سینگ در ادامه به نظرات دکتر سیاما پراساد موکرجی [8] اشاره کرد که «معتقد بود که قانون اساسی باید نتیجه اخلاق و اجماع جمعی باشد. در سال 1944، قانون اساسی ایالات هندوستان حاوی نظرات بسیاری از رهبران بود. او گفت که دولت باید از آزادی مذهبی برخوردار باشد. همچنین به هر شهروند این حق را بدهد که از فرهنگ خود محافظت کند. دولت قرار بود سکولار باشد. این ها را کسانی می‌گفتند که کنگره آنها را فرقه ایی می‌نامید.»

و سپس ادامه داد که «دکتر موکرجی از این سند بسیار الهام گرفته است. او یک مرکز قوی می خواست و از قانون اساسی دموکراتیک حمایت می کرد. اما چنین جزئیاتی هرگز ذکر نشده است... یک طرف (حزب کنگره) تلاش کرد قانون اساسی را ربوده و تصاحب کند... همه این موارد پنهان شده است. قانون اساسی ما هدیه یک حزب نیست، بلکه متعلق به مردم هند است.»

راجنات سینگ سپس به دیگر نقاط ضعف عملکرد حزب کنگره اشاره کرد و داستان قاضی سابق دیوان عالی کشور، اچ‌.آر.خانا را یادآور شد که چگونه قضاوت مخالف او در پرونده ADM Jabalpur vs Shivkant Shukla به قیمت از دست دادن منصب قاضی عالی هند او تمام شد، در حالی که در تلاش برای حمله به «گرایشات استبدادی» دولت‌های کنگره در گذشته بود. سینگ گفت «او حاضر نبود حق زندگی کسی را به دولت واگذار کند و دادگاه را تغییر دهد. او باید برای آن بهایی می پرداخت (از دست دادن مقام).»

راجنات سینگ ادامه داد که «من می بینم که بسیاری از رهبران اپوزیسیون با یک نسخه از قانون اساسی در جیب خود حرکت می کنند. آنها این را از کودکی یاد گرفته اند. آنها شاهد بوده اند که قانون اساسی در طول نسل ها در خانواده خود در جیب نگه داشته شده است.» این رهبر ارشد BJP ادامه داد که : «اما BJP قانون اساسی را بر پیشانی خود می گذارد.»

در حرکتی دیگر، در راستای حملات حزب BJP به حزب کنگره، آمیت شاه وزیر کشور حزب BJP، در یک اظهارات عجیب و تمسخر آمیز که در 17 دسامبر 2024 در خلال جلسه قانون اساسی که در مجلس سنا هند (راجیا سابها) جریان داشت، در حمله ی دیگری به رهبران حزب کنگره در این مجلس، که نام معمار قانون اساسی هند، دکتر بهیم رائو امبادکار [9] را در نطق خود مرتب بیان می داشتند، عنوان نمود که :

« اکنون این شعار مد شده است که بگوییم امبدکار، امبدکار، امبدکار، امبدکار، امبدکار، امبدکار. اگر بجای این نام، چند بار نام خدا را برده بودی، جایی در بهشت ​​داشتی. شعار امبدکار، امبدکار کمکی نمی کند. بهتر است حمد و ثنای خدا را بخوانی، شاید به بهشت ​​برسی.» این سخنان وزیر کشور هند، موجی از اعتراضات را در پی داشت.

آرویند کجریوال [10] نماینده ملی حزب Aam Aadmi (AAP) در خصوص این سخنان آمیت شاه عنوان داشت که : «امبادکار روح ملت هند است و کمتر از یک الهه نیست. ما نمی‌توانیم بگوییم که آیا کسی پس از مرگ، به بهشت ​​می‌ رود یا خیر، اما اینجا روی زمین، میلیون‌ها نفر از مردم محروم از کرامت و حقوق خود، مدیون دکتر امبدکار هستند که قانون اساسی را به آنها هدیه داده است. اظهارات آمیت شاه احساسات میلیون ها هندی را به شدت جریحه دار کرده است. من شخصاً دکتر امبدکار را معبود خود می‌دانم، و سعی می‌کنم راهی را که او نشان داده است طی کنم. دکتر آمبدکار صدای ستمدیدگان و سنگ بنای دموکراسی هند است. توهین آمیت شاه به او توهین به هر دالیت (طبقه نجس ها)، هر شهروند محروم، و هر معتقد به برابری است. ما اجازه نخواهیم داد که این اتفاق بیفتد.»

 

 

کاریکتاتوری که امبادکار را نشان می دهد که ساختمان پارلمان هند را داخل جعبه قانون اساسی هند می گذارند

[1] - Priyanka Gandhi فرزند خانم سونیا گاندی (رهبر حزب کنگره ملی هند) و راجیو گاندی (نخست وزیر فقید هند که توسط تامیل ها ترور شد) است، پریانکا نوه خانم ایندرا گاندی (نخست وزیر فقید هند است که توسط سیک ها ترور شد)، و خواهر راهول گاندی (رهبر اپوزیسیون دولت هند در پارلمان این کشور)، وابسته به حزب کنگره ملی هند می باشد.

[2] - Constitution Not Sangh's Legislation گروه سنگ پریوار مجموعه ایی از احزاب، سازمان ها و گروه های سیاسی، فرهنگی و مذهبی را شامل می شود که شاخه سیاسی آنها حزب مردم هند (BJP)  می باشد، گروه RSS سازمان اصلی و ایدئولوگ این مجموعه است که گروه ها دیگری از جمله شیوسنا و بجرانگ دال و... شاخه های خشونت طلب و مسلح آن می باشند، گروه VHP شاخه روحانیت هندویی و گرداننده معابد را تشکیل می دهند، تفکر و ایدئولوژی آنها هندتوا (Hindutva) است که بازیابی و استقرار دوباره فرهنگ مذهبی هندو را در جامعه متکثر هند هدف گرفته است. این گروه دشمن خود را در اقلیت های مذهبی وارداتی به هند تعریف می کنند و اماکن آنان را ویران می کند و.... رقیب سیاسی این گروه حزب کنگره ملی هند است که به رهبری مهاتما گاندی انقلاب هند را رهبری و به سرانجام رساندند، اما امروز نهرو – گاندی زدایی از سیاست و قانون اساسی، که متکی بر مدارا و تکثرگرایی و سکولاریسم است، را دنبال می کنند،

[3] - این گفته دقیقی از سوی این عضو ارشد رهبری حزب کنگره می باشد، چرا که اگر حزب BJP می توانست آنچه را که در انتخابات امسال در نظر داشت را بدست آورد (400 کرسی از 543 کرسی لوک سابها)، یکی از برنامه های اعلام شده آنها، اصلاح قانون اساسی سکولار، تکثرگرای هند بود که در آن حقوق اقلیت ها به خوبی در نظر گرفته شده است، و این حزب مخالف حق برابر اقلیت ها در هند است، چرا که آنان را بازماندگان از مهاجمان به هند می داند، که باید به فرهنگ و دین هندو باز گردند، از جمله اقدامات آنان در دوره گذشته حاکمیت حزب مردم، الغای بند 370 قانون اساسی بود که در قانون اساسی به ایالت مسلمان نشین جامو و کشمیر حقوق خاصی را بنا بر توافق بین مسلمانان این ایالت و دولت هند در زمان استقلال برای باقی ماندن آنان در شاکله این کشور اعطا کرده بود، اما اکنون این حقوق از آنان بازپس گرفته شد. حزب BJP به دنبال تحمیل قانونی یکسان به همه هندی ها فارغ از دین و مذهب آنان است، چیزی که در قانون فعلی به اقلیت ها به طور خاص اعطا شده است که اقلیت های دینی بر اساس قوانین شرعی خود حقوق خصوصی خود را دارند، مثل ثبت ازدواج و...

[4] - گوتام ادانی یکی از ثروتمندترین صنعتگران و سرمایه داران هند، متحد حزب BJP است که رابطه دوستانه ایی با نخست وزیر هند، آقای نارندرا مودی دارد، و این روابط تا حدی پیش رفته است که او را به سان ایلان ماسک برای ترامپ می بینند، که در نقش یک ثروتمند امریکایی در پیروزی دونالد ترامپ در امریکا نقش بازی کرد، و در فردای پیروزی او نقش مهمی خواهد داشت، شباهت های قابل توجهی در نحوه برخورداری آدانی و ماسک از نفوذ در سیستمی که در آن فعالیت می کنند وجود دارد. اما طرح ترامپ برای استفاده از ایلان ماسک و تقویت متقابل آنها کاملاً آشکار و شفاف است. ترامپ آشکارا از حمایت ثروتمندترین میلیاردر آمریکایی برخوردار است اما نارندرا مودی به صراحت چنین چیزی نمی گوید، اما اقدامات دولت او گویای جایگاه ویژه ای است که گروه تجاری آدانی در طرح امور دولت، به ویژه دیپلماسی اقتصادی آن در سطح جهانی دارد. دونالد ترامپ تاکنون نشانه هایی را ارائه کرده است که ماسک سفیر جهانی او در زمان انجام معاملات تجاری/سرمایه گذاری مهم با شرکای بزرگ اقتصادی در سطح جهان باشد. برای کشورهای شریک، این می تواند اثری دو طرفه داشته باشد. نارندرا مودی قبلاً آدانی را به عنوان محوری برای گسترش دیپلماسی اقتصادی خود در سرتاسر جهان - البته با موفقیت متفاوت - ساخته است، چه در بنگلادش، سریلانکا، آفریقا، میانمار، اسرائیل، اروپا، آمریکا یا اخیراً چین، جایی که آدانی یک منبع عرضه زنجیره ای تجهیزات انرژی خورشیدی باز کرده است. ادانی همچنین یک بسته سرمایه گذاری ده میلیارد دلاری در امریکا را اعلام کرد که با سد دادگاه منطقه ایی در امریکا مواجه شد، که شرکت ادانی را متهم به فساد اقتصادی کرده است. با این حال، آدانی منصرف نشده است و گفته است که با این پرونده مبارزه خواهد کرد و قوی تر ظاهر خواهد شد. کسی که در حال حاضر شاهد چنین چیزی است که می توان آن را به عنوان حمایت بی قید و شرط از آدانی از سوی حزب حاکم توصیف کرد، که کمپینی در داخل و خارج از پارلمان هند ایجاد کرده است که نشان می دهد توطئه خارجی علیه این گروه تجاری، در واقع تلاشی بزرگتر برای ضربه زدن به حاکمیت هند است! بنابراین BJP عملاً اعلام کرده است که آدانی نماینده هند است و سؤالاتی را در مورد اینکه آیا دولت ایالات متحده به همراه جورج سوروس به سازمان های رسانه ای جهانی کمک مالی می کند تا به رشد هند آسیب برساند که عمدتاً توسط گروه آدانی تقویت شده است، سؤالاتی را مطرح کرده است. از رهبر عالی خود محافظت کنید، این خود یک توهم در سطوح مختلف را نشان می دهد. حزب حاکم هرگز اجازه نداده است که حقایق مانع روایت غیرباورانه آنها شود. ترامپ به هیچ وجه پنهان نمی کند که ماسک در ایجاد و تثبیت حضور ایالات متحده در فناوری های حیاتی در سطح جهانی نقش خواهد داشت. ترامپ آشکارا و صریحاً ماسک را به عنوان فردی که نقشی کلیدی در سیاست او «اول آمریکا» ایفا خواهد کرد، مطرح می‌کند.

[5] - Naari Shakti Vandan Adhiniyam

[6] - شرکت‌های بخش عمومی (PSU Public Sector Undertakings) در هند، نهادهای دولتی هستند که حداقل 51 درصد از سهام آنها تحت مالکیت دولت هند یا دولت‌های ایالتی است.

[7] - برگزاری آمارگیری ملی بر اساس نفوس طبقات اجتماعی از سوی حزب کنگره هند، چند هدف را دنبال می کند که به صورت شعار انتخاباتی در سال 2024 از سوی این حزب مطرح شد، یکی از اهداف این شعار نشان دادن آمار بسیار کم جمعیت طبقات بالای هندو است که آقایی خود را در قالب طرح های ایدئولوژیک حزب BJP و RSS و احیای فرهنگ هندویی دنبال می کنند، تفکر هندوتوا قائل به احیای نظام فرهنگی طبقاتی باستانی هندوست که در صورت تحقق، تضمین کننده حاکمیت طبقه برهمنان (روحانیت هندو) و... بر دیگر طبقات جامعه هند است، و بدین ترتیب عمده مردم هند که در طبقات پایین قرار می گیرند، اتوماتیک تحت سیطره آنان قرار می گیرند، قانون اساسی زمان استقلال این سیادت و این فرهنگ را نابود کرد و غیر قانونی اعلام نمود، اما در حال احیای دوباره است.

[8] - Syama Prasad Mookerji از وزرای دولت جواهر لعل نهرو بود، که به علت اعتقادات هندویی افراطی و فرقه ایی از این دولت کناره گیری کرد و پایه های حزبی هندویی را که اکنون همان BJP از آن نشات گرفته است را نهاد.

[9] - امبادکار شخصیت فرهیخته و آگاهی است که قانون اساسی هند سکولار و تکثرگرا را بعد از پیروزی انقلاب هند طراحی و تنظیم کرد، او به پایین ترین طبقه اجتماعی هندوها یعنی دالیت ها تعلق دارد که این طبقه پرجمعیت از سوی طبقات بالای هندو، نجس انگاشته می شوند، و مورد ظلم و تعدی بسیاری اند. فقه هندویی طبقات بالا را از ارتباط با دالیت ها منع می کند، و آنرا مستوجب توبه و اقداماتی می داند، که بعد از ارتباط به پاکی دوباره آنها منجر شود.

[10] - Arvind Kejriwal از رهبران حزب عام آدمی، از احزاب سکولار هند است که اخیرا تاسیس و موفقیت های زیادی در پهنه سیاسی هند داشته است.

مقدمه مترجم (سایت یادداشت های بی مخاطب):

الگوی نظام سیاست زده، جامعه را از نیروهای کارا، متخصص و متکثر خود تهی کرده، آن را از سعادت و نیکبختی دور خواهد نمود، محیط مسموم چنین جامعه ایی، نیروهای اجتماعی خود را مستهلک کرده، امور را از روند شایسته سالاری خارج و به فیلترهای گزینش و حذف و یکدست سازی و خالص سازی سپرده، نیروهای متکثر جامعه را ضایع و بی اثر، و حقوق شهروندی مردمش را ضایع، و روند جامعه را به سوی ناکارآمدی، نابودی و قهقرا پیش خواهد برد.

بیماری افراط گرایی و رادیکالیسم فکری، ایدئولوژیک و مذهبی گریبانگیر جامعه انسانی بوده و است، و آن را به جنایت، بی عدالتی، بی کرامتی، بی عزتی و بردگی جمعی انسان ها مبتلا کرده و خواهد کرد. ابتلای بعضی از انسان ها به بیماری خود حق مطلق پنداری، آنان را بر آن می دارد تا سدهای اخلاقی و انسانی، حتی دینی را شکسته، و بر سر همنوع آنی را بیاورند که نه رضایت خلق، و نه رضایت خالق در آن است، و به حتم اگر وجدان زنده ایی در دل چنین انسان هایی، با چنین نگرشی باقی مانده باشد، از درون نیز آنان را خواهد آزُرد،

اما از آنجا که انسانِ مذکور خود را معمولا به یک امر متعالی، مثل خدا، جانشینی خدا، تحت امری خدا، عاملیت برای خدا، مجری اوامر خدا بودن و... وصل می کند، اعتنایی به هیچ کدام از ترمزهای سه گانه درونی و برونی یعنی خدا، خلق و وجدان نداشته، آن می کند که دلش بدان امر می کند، یا با قصد تحقق منویات دل انسان دیگری، که به عناصر مذکور متصلش کرده است، خود را وقف تحقق خواست و منویات دل آن می کند، تا اقتضای دولت و عزت مراد خود را در آن محقق سازد.

حال آنکه خود حق مطلق انگاری پدیده ایی شوم و بیماری انسانی است که نه به لحاظ نظری، و نه به لحاظ ایمانی، در شان و ظرف انسان نبوده و نیست، و تنها در شان و ظرفیت خدای خالق هستی می تواند مصداق یابد، و تنها در وجود اوست که می تواند بروز واقعی داشته باشد. دنیا (به ویژه از ناحیه راستگرایان، به خصوص راستگرایان مذهبی) اکنون گرفتار چنین پدیده ایی شده است، که پویایی تفکر، و دانش بشری، و پیشرفت و تعالی آن را مختل کرده، بشریت را در خون و جنایت و بی عدالتی متوقف کرده است، انسان خود حق مطلق انگار برای خود اختیاراتی قائل است که در شان خدای خالق هستی است، این چنین برای خود قائل بودن است که او را از گرفتن هر نعمتی از انسان همنوع و هم شان خود، حتی جان، ابایی نداشته و چون خدا، خود را بر جان، مال و ناموسِ دیگر انسان ها، و دیگر مواهب موجود در این دنیا، مالک و دارای حق دخل و تصرف می بیند، از این رو جان ستاندن از انسان ها را هم چنان که برای خداوند مجاز و منطقی می بینند، برای خود نیز چنین احساس می کند.

دیرزمانی است که دو محیط تمدنخیز ایران، و همسایه بزرگ تمدنی آن، یعنی هند نیز بدین پدیده شوم و منحوس مبتلا شده است، هندی ها اکنون چند دهه است که رشد افراط گرایان، و چیرگی آنان بر شوون جامعه خود را تجربه می کنند، افراط گرایانی که دستاوردهای دمکراسی خواهی، سکولاریسم و آزادیخواهانه آنان را مورد خطر حضور خود در قدرت قرار داده اند.

افراط گرایی و رادیکالیسم فرهنگی - مذهبی در هند، با ترور مهاتما گاندی در سال 1948، چهره کریهه خود را بیش از گذشته به جهانیان نشان داد، و آنان که در خیابان ها و محلات شهرهای خود، مسلمانان (و دیگر اقلیت ها) را به جرم جدایی پاکستان از هند در خلال پیروزی جنبش استقلال، کشتار می کردند و اموال شان را به غارت و چپاول می بردند، کار را به جایی رساندند که گاندی که همان روح بزرگ آزادیخواهی، و نماد نبرد با چیرگی انسان بر انسانی دیگر، و رواج دهنده برتری رواداری (تسامح و تساهل)، بر خود حق مطلق انگاری بود، و دنیای تشنه به انسانیت را، متوجه روح و تفکر انسانی خود کرده بود را هم، از دم تیغ حذف کینه جوی خود گذراندند، چرا که او را مزاحم اقدامات و تفکر ضد بشری و فاشیستی خود می دیدند، و او را چالشگر عمل و تفکر جنایتبار خود یافتند.

 این ترور تاسفبار آنگاه اتفاق افتاد که یک عضو از اعضای سازمان داوطلبان ملی (RSS) (یک گروه افراطی و ملیگرای فرهنگی – دینی هندو [1] که از 1925 موجودیت یافته است)، تپانچه اش را، تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب بزرگ و آزادیبخش هند، در مقابل سینه فراخ این رهبر الهام بخش به آزادگان جهان گرفت، و سینه و قلب او را، در حالی که پر از عشق به انسانیت و مشحون از مهر به آنان، حتی در حق دشمنانش هم بود، شکافت، در حالی که برای عبادتی اعتراضی، به ظلم و کشتار اقلیت مسلمان راهی عبادتگاه خود بود، ملتی که دچار ظلم و کشتار توسط اکثریت هندو، بعد از جدایی پاکستان از هند شده بودند، و بی پناه و غریب در سرزمین خود مورد هجوم بودند.

و این چنین بود که این استوانه کرامت طلبی برای انسان، به شهادت رسید، و افراط گرایان هندو او را این چنین از جلوی پای خود برداشتند، تا به زعم خود ریشه ی دلسوزی برای اقلیت مظلوم را، در جامعه اکثریت هندو بسوزانند، تا دیگر دلی برای آنان که در جامعه خود توسط هموطنان شان "دیگران" و «غیر» [2] تعریف می شوند، و مورد هجومند، نسوزد، و وجدانی از ظلم به «دیگران» به درد نیاید، و جنایتکاران خود حق مطلق بین، که حقی برای دیگران قایل نیستند، هر آنچه خواستند بر انسان های "دیگر انگاشته»، روا دارند، و چه ظالمانه است ظلم اکثریت بر اقلیتی که زیر چرخ بی عدالتی و ظلم آنان له می شوند، و همه در سکوت به تماشا می نشینند.

و این پدیده ایی نا آشنا برای ما ایرانیان نیز نبوده و نیست، چرا که در ایران نیز چنین افراط گرایی، و چنین رادیکالیسم فکری و مذهبی وجود داشته و دارد، و بخشی از این ظلم، به نخبگان این آب و خاک می شود، و همین موجب شده است، تا گردن های فرازی که در تفکر و اندیشه انسانی، گام هایی بلندی برداشته، و پیش رفته بودند را شکسته، کمر آنان را خم کند. 

جریان تفکر آزاد، و زاده تفکر بشری، که می رفت تا انسان شرقی را نیز از قیودی که بر دست و پایش بسته اند، برهاند، و بر بلندای اندیشه ی آزاد، به پرواز در آورد، و او را از آنچه که آن را انسانیت نام نهاده اند، دوباره بچشاند، کرامت و عزت خدادادی ساقط شده اش را باز نمایی کند، و روح رواداری او را برای پذیرش تکثر و تنوعی که خداوند بر انسان، و جهان خلقت در جمع، به رسمیت شناخته است، بازیابی و چیره نماید، تا این انسان را به سان بردگانی در چنبره قدرت انسان هایی دیگر نبیند، کسانی که، انسان را گله وار به دنبال خود می کشند، و اجازه نمی دهند انسان، با خود بماند، در خود فرو رود، و خود را بشناسد، و انسانیت خود را شکوفا نماید، خود باشد و کرامتی را برای خود حس و تحصیل نماید، و فارغ از نوع تفکر، دین و مرامش در جامعه خود از حق شهروندی و حقوق انسانی برابر برخوردار باشد.

اهل تفکر در ایران (گذشته از نوع تفکری که داشته اند و ممکن است من و شما آنرا قبول داشته و یا نداشته باشیم)، همواره با این پدیده شوم مواجه بودند، شهید گرانقدر دنیای تفکر، فلسفه، عرفان و علم همدان، یعنی "عین القضات" همدانی (۵۲۵–۴۹۲ ه.ق) [3] را همین جریان به خاک و خون کشیدند، ملاصدرای شیرازی (۹۷۹ – ۱۰۴۵ ه.ق) [4] ، ابن سینای بخارایی (۳۷۰–۴۲۸ ه.ق) را و... همین تفکر متواری و تبعید کردند، زکریای رازی (۲۵۱–۳۱۳ ه.ق) را همین ها در تنگنا قرار دادند، شهاب الدین سهروردی (۵۴۹–۵۸۷ ه.ق) [5] را در حلب همین تفکر جوانمرگ، و در عنفوان جوانی همنشین خاک گورستانش کرد و...

تا بزرگان تفکر و علم در این دیار آغشته به خون اهل علم و تفکر، با عدم قرار و آرامش همراه و همنشین باشند، و از محیط علمی، اجتماعی و گفتمان انسانی جامعه خود به دور افتند، تیغ ترور همواره در جان نویسندگان و متفکران پرتوانی همچون احمد کسروی (1269- 1324) [6] فرو رفت، و یا گلوله هایی این چنین، جوشش تفکر را در مغز متفکرانی چون مرتضی مطهری [7] نشانه رفت، و فکر را در سینه ی صاحبان آن، به این دلیل که با تفکر این چهره منحوس از ترور، خشونت و خود حق مطلق انگاری، متفاوت ش یافتند، و به خاک و خون کشیدند، در این دیار نه مزدک، و نه مانی توانستند بر تفکر رسمی، راه دومی باز کنند، و نه حلاج، و بر دار شدگان فراوانی از این دست، که به دلیل اندیشه دگر گون خود، بر دار شدند، و نابود گردیدند.

بی شک تروریست هایی که در هند مهاتما گاندی و آن روح بزرگ انقلاب آزادیبخش هند در قرن بیستم را به خاک و خون کشیدند، در ایران نیز سروهای بلند اندیشه را در خون خود غسل دادند، آنان از روح رواداری فکری خالی بودند، و تکثر و تنوع، که وجه غالب و بارز خلقت خداوندی است را، به رسمیت نشناختند، و تفکر یکدست ساز و مطلق انگارانه خود را تئوریزه کرده، به دیگران تحمیل کردند، و بر اساس این تفکر خشن، اندیشه را در مرزهایی که خود آنرا ترسیم کردند، متوقف و زندانی کردند.

به رغم این جنایت ناروا داران، حتی انهدام کامل چنین پدیده منحوسی از دیدگاه اهل مدارا و تکثر، درست و مناسب نیست، چرا که در کنسرت اندیشه و تفکر بشری، و در هر زمینه ایی از این دست، نوازندگان و آلات موسیقی چنین خشنی نیز، همچون طبل های پر صدا و گوش خراش لازم است، تا آنان نیز بنوازند و بر زیبایی تنوع و تکثر، نقش خود را در کنسرت هستی، بیافرینند و حذف آنان نیز حتی، نه لازم و نه درست است، اما راهبران جامعه نرمال، همیشه سعی می کنند تدبیری اندیشیده، تا چنین تنوعی ادامه و بقا یابد، و حضور اینان در کنسرت جامعه طوری باشد که صدای خشن طبل های پر صدای آنان، نفس را در سینه نوازندگان نی، تنبور و... خفه و قطع نکند، تا همه ی صداهای زیر و بم به اندازه و در زمان خاص خود شنیده شوند، چرا که زیبایی در شنیده شدن صدای تمامی سازهاست، و این از رواداری و تحمل به دور است، که حتی چنین صدای خشنی هم کاملا خاموش و بی اثر شود،

اما روندهایی هم باید باشد، تا در کنسرت متکثر اجتماع، از قدرت گیری و چیرگی این تفکرات ضد انسانی، و ضد اجتماعی جلوگیری کند، و سدی در برابر رشد قارچ گونه آنان همواره باید باشد، چرا که آنان در روند قدرت گیری خود، نه مقید به اخلاقند، نه قانون، و نه اعضای آنان به وجدانی قدرتمند مجهزند، تا ترمزی در مقابل انجام عمل ناروای شان باشد، و آنان را از صدمه زدن به جامعه و دیگران باز دارد، و نه ترمزهایی همچون دین و مرام آنان را از اقدامات ناشایست شان در روند قدرت گیری و پیش روی در جامعه، باز داری می کند،

لذاست که جامعه باید، خود دست اندازهایی را، در روند قدرت گیری چنین پدیده های مخوفی از ترور و خشونت و تمامیت خواهی ایجاد نماید، تا مردم خود را از گزند چیرگی و روند یکدست ساز و خالص ساز آنان دور دارد، متفکرین این جماعت خشن و بی پروا، و بی تقوا، و فاقد اخلاق انسانی، وقتی به مشی تشکیلاتی و گروهی روی می آورند، بسیار مخوف تر و خسارتبار تر از قبل می شوند، و حتی از ریختن خون کسانی که آنان را مانع خود می یابند نیز، ابایی نداشته و ندارند،

آنچنان که گروه های فرقان، فداییان اسلام، مصباحیست های فعلی و... در ایران کردند و می کنند، در هند سازمان RSS و گروه های پیرامونش کرده و می کند، در افغانستان داعش و طالبان کرده و می کنند، در پاکستان گروه هایی همچون سپاه صحابه، طالبان پاکستان و... انجام داده و می دهند و... همه از یک منطق برخوردارند، خود حق مطلق انگاری که لگام از وجدان انسانی آنان بر می دارد، تا هر جنایتی را مرتکب شوند، تا به اهداف آرمانی خود، که آن را آرمانی مقدس، و ناموس خلقت می دانند، دست یابند، حال آنکه در مکتب اهل علم و انسانیت "هدف وسیله را توجیه نمی کند"، و برای سعادت انسان نباید به جنایت و خودرایی روی آورد، حتی اگر واقعا سعادت را هدف گرفته باشی.

جامعه باید خود کنترلی و خود محاسبه گری دائم خود را داشته باشد تا از این خطرات همواره آگاه شود و حفظ شود، چراکه متاسفانه وقتی منطق و ضرورت اجتماع انسانی، و لوازم دوام طبیعی آن، از جمله پذیرش رعایت حقوق همه و...، به کناری رود، این گروه ها نیز مجوز می گیرند و صحنه خواهند یافت، تا در اجتماع ظهوری آشکارتر یافته، و به عضو گیری های آشکار، و هماهنگ سازی دیگران با خود اقدام کنند و حضور خود در قدرت را میسر نموده و دوام بخشند، و در مصادر کار که به اشغال در آورده اند، جولان دهند، و در واقع این همان حضور آشکار تروریسم در قدرت است، و نتایج آن را اکنون در جامعه هند و ایران می توان به چشم سر دید.

در ایران کنونی حضور قدرتمند تفکر معتقد به خوانش تک قرائتی از دین، و مخالف تکثر و تنوع، و مبلغ یکدستی و خالص سازی، اهل دین را هم به مخمصه انداخته، چه رسد به دیگران، و اکثر دیگران را به کنج خانه های خود خزانیده و فرستاده است، و روح خالص ساز و یکدست ساز ناشی از تفکر امثال مرحوم محمد تقی مصباح یزدی، که ادامه همان سبقه سابق پیرو بقای دیکتاتوری، در انقلاب شکوهمند مشروطه ایرانیان است، و... ، را می توان در جامعه انقلابی به چشم دید، که مجال حضور و فعالیت را از همه ی جریان های فکری و متنوعی که روزی در کنار هم کنسرت وار تجمع کردند و انقلاب 57 را آفریدند، گرفته است، و مجال حضور و فعالیت در روند اجتماع و قدرت سیاسی کشور را از همه آنان گرفته، و قدرت را در انحصار تفکری خاص می کشد که تنها بخش بسیار کوچکی از جامعه با آن همراه و هم عقیده اند،

حال آنکه اکثریت جامعه از آن تفکر و چیرگی منحوس آن دور و بیزارند، چرا که آزادی و کرامت انسان ایرانی، بلکه مسلمانان جهان، و در نهایت بشریت را هدف گرفته است و او را به انسان های گله وار تبدیل می کند که به دنبال انسانی دیگر از نوع خودشان، بی هیچ اراده و اختیاری روان می خواهد و...، و این اقلیت سعی می کند به هر وضعی، اکثریت سازی کند، اکثریت سازی که به قیمت نابودی تمام روند طبیعی جامعه است، و چقدر باید از نیروهای یک جامعه را نابود کرد، تا اقلیتی را به اکثریت تبدیل، و اکثریتی جدید را بر ویرانه و اجساد اکثریت سابق، بر پا ساخت، خسارت چنین عملیاتی، کمر جامعه انسانی را خواهد شکست و چه بسا که چنین عمل جراحی مخوفی، در هر جامعه ایی، به مرگ و نابودی آن تمدن نیز منجر شود.

روند خالص ساز و یکدست سازی که با چیرگی بر مجاری مهم قدرت، همچون شورای نگهبان قانون اساسی، سازمان های نظامی و اطلاعاتی، روند رسانه ایی و بودجه های کلان فرهنگی آن و... عرصه را بر همه گروه های فکری ایران، و حتی اکثریت بدنه جامعه تنگ کرده، و باقیِ غیر از خود را فتنه، تحت نفوذ، وابسته، جاده صاف کن دشمن، انحراف، غیرخودی، علف های هرز و... معرفی و از عرصه تاثیر گذاری اجتماع اخراج و حذف می کند، یا به رغم اصل عدم دخالت اهل دولت و نظام در روند سیاست، و از جمله توصیه های اکید بنیانگذار ج.ا.ایران مبنی بر عدم دخالت نظامیان در روند سیاسی کشور، سپاه پاسداران و بسیج را در روند سیاسی، اجتماعی، رسانه ایی، اقتصادی، اطلاعاتی، امنیتی و... نقش می دهد، و این چنین است که نیروهای ملی و مدافع وطن و مردم را، به وسیله ایی برای حذف جریان مخالف خود، و مردم معترض به وضع موجود و...، تبدیل می کند، تا گفتمانی سفارشی، طرح هایی فرقه ایی، جمع هایی مافیایی را و...، خارج از روند طبیعی، بر کشور تحمیل کنند، و از این پس است که انتخابات در این کشور شور و هیجان خود را از دست می دهد، و لوازم دمکراسی و حاکمیت مردم بر امر خود، برچیده می شود و دولت و مجلسی که باید نمایندگی مردم در قدرت باشند را، به بازیچه دست هسته های مافیایی قدرت تبدیل می کند، تا شرایط روند پیش گفته را مهیا کنند، اینجاست که امید از میان این مردم رخت بر می بندد، و به هر سقوطی بی حس و ستبر و بی حرکت و بی تفاوت می شوند.

حال آنکه این نهادها متعلق به مردم است، و باید پیگیر و حساس به حقوق اساسی و جزئی آنان باشند، اما این چنین از محتوا و کارکرد خود تهی شده، و حاضرین در آن، نماینده واقعی مردم خود نیستند، چرا که با کمترین میزان رای، سکاندار کاری می شوند که به نمایندگی اساسی از سوی مردم نیاز است، تا کارا و موثر باشند، از جمله این دولت و دولت قبلی، و این مجلس، و مجلس قبلی، که با کمترین مشارکت مردمی، کرسی های نمایندگی مردم ایران را اشغال، و مشغول به کار قانون گذاری و اجرای آن شدند، قانونی که مد نظر اقلیت است را تصویب می کنند، و جماعتی باید آنرا بر اکثریت معترض به آن تحمیل نمایند و...، روندی که بر زنان و دختران این کشور، در خیابان ها و اماکن عمومی کشور در این روزها و در خلال اجرای «طرح نور» یا همان تحمیل حجاب و پوشش اجباری جاریست، بیانگر چنین قوانینی و چنین روندی است که توسط اقلیتی تصویب، و برای اکثریت تجویز و با تکیه بر قوای امنیتی و... تحمیل می شود.

چنین روندی را در هند نیز شاهدیم، آنجا نیز اقلیت جامعه اکنون در حال تبدیل به اکثریت است، اما با کمی تفاوت، چرا که در هند هنوز دمکراسی و سازوکارها و نهادهایش تاحدودی زنده است، و ذیل چنین پتانسیلی در این کشور، مردم هر 5 سال یک بار، می توانند با رای خود، مسیر کشور و سیاست ها، و حتی قانون اساسی خود را هم تغییر دهند، قدرت را از کسانی گرفته و به کسانی دیگر بسپارند، هنوز راستگرایان هندو، دمکراسی و آزادی ناشی از انقلاب هند، و تلاش امثال دکتر امبادکار، جواهر لعل نهرو، مهاتما گاندی و... را آنچنان از محتوا خالی نکرده اند که شرکت در انتخابات در این کشور هم، آب در هاون کوبیدن باشد، و تغییری در روندها و شرایط ایجاد نکند.

 هر چند اکنون شاخه سیاسی سازمان مخوف RSS، یعنی حزب مردم هند (BJP)، با تکیه بر ملیگرایی هندویی و در یک پروژه چند دهه ایی، مشغول خالی کردن انقلاب هند از محتوای متکثر، سکولار، دمکرات و مردم سالار آن است، و یادگار آن حرکت بزرگ انقلابی و آزادیبخش قرن بیستم، یعنی قانون اساسی برآمده از آن حرکت بزرگ را، که حقوق همه اقشار متکثر و متنوع این کشور را در نظر داشته و دارد را، هدف گرفته اند و سعی می کنند اکثریتی در نهاد قانوگذاری هند بدست آورده، قانون اساسی را مطابق تفکر منحط خود، دوباره نویسی کنند و آن را از محتوای سکولار، دمکرات و تکثرگرای و مردم اساس خود تهی کنند،

و این چنین است که راستگرایان هند به سان راستگرایان لانه گزیده در ارکان انقلاب آزادیبخش ایران، با چنین تفکری اساس حرکات سیاسی خود را بر حذف "دیگران" پایه ریزی کرده، و با دگر سازی مخالفان حقیقی و غیر حقیقی خود، قصد دارند جامعه هند را به لحاظ فرهنگی، مذهبی، فکری، سیاسی، اجتماعی و حتی زبانی پاکسازی کنند، و "یک زبان، یک فرهنگ و یک مذهب" را هدف گرفته و برای مردم متکثر هند تعیین جهت می کنند، چرا که پیشرفت خود را در عدم دیگران می بینند و تعریف می کند، و حضور دیگران را تجاوز به فرهنگ خود، تفکر آنان را تهاجم فرهنگی دشمن می بینند و می دانند، و با تعریف اقشاری از هموطنان خود به عنوان «غیر»، و در نتیجه تبدیل آنان به اهداف سیاسی و امنیتی و...، در پی نابودی آنان بر آمده، و کشور را در این مسیر غلط بسیج می کنند،

در حالی که این بخش عظیم مردمی، بخش بزرگی از جامعه، و مردم هند را تشکیل می دهند، اما با تعریف آنان بعنوان «دیگران»، برای محدود سازی و در انتها نابودی آنان، نقشه و طرح ریخته، آن طرح ها را در قالب قدرت قانونی و دولتی، اجرایی و محقق می کنند، این چنین است که بدون هیچ بررسی قضایی سازمان پیچیده و مخوف و تشکیلاتی RSS را، با آن همه سابقه اقدامات فرقه گرایانه، تروریسم، و تفکر خطرناک یکدست ساز و خالص ساز خود و... از ذیل گروه های ممنوع و مضر به حال جامعه، در یک روند رانتخواری سیاسی، و سفارشی و اعمال نفوذ  و... خارج می کنند.

فشارهای بی پایانی که دولت راستگرای هندوی افراطی بر اقلیت مسلمان، مسیحی و... و دیگر آزادیخواهان هند وارد می کند، امری آشکار است، و حزب BJP با کمک شرکای خود در سازمان RSS و دیگر گروه های پر شمار از این دست، از طریق قانون گذاری و...، محدود سازی یک اقلیتِ چند ده میلیونی را، در این چند دهه، در سر لوحه کار خود قرار داده، و آشکارا جامعه را علیه آنان می شورانند، خانه های شان را با بلدوزر ویران می کنند، در استخدام شان در شغل های دولتی و... دست انداز ایجاد می کنند، و نظام گزینشی سفت و سخت، آنان را از شغل و کار و درآمد باز می دارد، مشاغل شان را تحریم می کنند، از ازدواج افرادشان با دیگران جلوگیری می کنند، مساجد شان را خراب می کنند و بر جایش معابد خود را می سازند، در نظامی که کارکنان دولت نباید سیاسی باشند، حتی نخست وزیر هند، رکن رکین سکولاریسم را در قانون اساسی هند زیر پا می گذارد، و به نفع یک مذهب در جامعه متکثر مذهبی هند، خود شخصا معبد ساخته شده بر ویرانه ی مسجد مسلمانان را با افتخار و پر سر و صدا افتتاح می کند و... و باز می گویند نه سازمان  RSS و نه کادر آن سیاسی نیستند! در حالی که نخست وزیر هند، آقای نارندرا مودی خود سابقه عضویت در این سازمان مخوف و سری RSS را دارد، و بسیاری از رهبران دیگر، و وزرای شاخص حزب حاکم BJP که شاخه سیاسی سازمان RSS محسوب می شود، خود سابقه عضویت در این سازمان مخوف را در سابقه خود دارند.

و ترور مهاتما گاندی توسط اعضای سازمان RSS، به واقع اوج مبارزه چنین تفکری با مخالفین سیاسی خود در بین جریان تکثرخواه، آزادی طلب، و طرفداران مدارا و سکولاریسم در حزب کنگره، و جریان آزادیبخش و انقلابی هندو مسلک بود، و دگر پنداری اقلیت مسلمان که حدود یک پنجم مردم یک میلیارد و چهارصد میلیونی هند را تشکیل می دهند، و اعلام آنان به عنوان دین متجاوز به جامعه و سرزمین هندو، و تلقی اسلام، مسیحیت و... به عنوان یک نوع تهاجم فرهنگی، و در نتیجه اتخاذ مشی محدود سازی آنان از طریق ویران سازی اماکن مذهبی آنان، دست اندازی بر اموال و اماکن آنان، فشارهای امنیتی بر بزرگان و فعالین آنان، حذف قوانین مدافع آنان در قوانین اساسی و غیر اساسی هند و... ادامه داشته و دارد.

در بُعد داخلی با قدرت گیری هندوهای افراطی تحت رهبری حزب BJP، علاوه بر تشدید فشار به «دیگران»، فشار و محدودیت های سابق اعمال شده بر خودی های شان نیز به مرور بر داشته می شود، تا با فراغ بال بیشتری پنجه های این تفکر متجاوز را، در شریان های قدرت جامعه فرو کرده، دست باز تر در جامعه هند جولان دهند، از جمله آخرین اقدامات آنان رفع و بی اثر کردن قوانینی است که به علت مشی تروریستی چنین گروه هایی در طول تاریخ بعد از انقلاب هند، بر گروه های اساسی از این دست، همچون سازمان RSS تحمیل و تصویب شده بود، تا همانگونه که گفته شد دست اندازی باشد برای کنترل آنان، و باز داری از قدرت گیری بی حد و حصر افراط گرایانی از این دست، که تفکرشان اساس جامعه یعنی قانون اساسی را بی اثر و خنثی می کند.

گزارش زیر نشان از این روند و تلاشی دارد، که حزب BJP و طرفدارانش در دیگر بخش های کشور، چنین تفکری را از بندهای قانونی محدود کننده رها می کنند تا قدرت و دولت را بیش از قبل در قبضه و چنبره افراط گرایان در آورده، و بر شریان های قانونی و اجرایی چیرگی بیشتری یابند. 

 

توضیح این تصویر :

موهان بهاگوات رهبر سازمان RSS هند در لباس فرم این سازمان و در ژست احترام سازمانی آن، در مرکز تصویر می بینیم، سمت چپ گروهی از اعضای این سازمان در همین لباس فرم در حال مشق گروهی و سازمانی هستند، سمت راست پایین گروهی از مسلمانان هند، لابد عضو سازمان جماعت اسلامی هند، که با RSS  همزمان ممنوع شدند، و در بالای آن گروهی از مردم که هاج و واج به شرایط کشور خود نگاه می کنند که چطور عضویت کارکنان دولت دو سازمان به علت فعالیت غیر قانونی ممنوع می کنند، سپس در یک رانتخواری سیاسی، و یک حالت استاندارد دوگانه یکی را از ممنوعیت خارج کرده، و دیگری را همچنان در فشار مضاعف نگاه می دارند، این نتیجه چیرگی افراطگرایان بر سیاست کشور است که این استانداردهای دوگانه را، در چنین جامعه ایی بسیار باید دید.

RSS و خدمتگذاران دولت: با شلوار پاچه بلند ... به پیش! [8]

 

ممنوعیت عضویت کارکنان دولت در RSS و جماعت اسلامی زمینه و دلیل خاصی دارد. ابراز  اینکه RSS یک گروه سیاسی نیست به معنای نگاهی تنگ نظرانه به معنای اصطلاح « سیاسی بودن » است.

نویسنده : K. Chandru    -  27/Jul/2024

زمانی که قاضی چیتا رنجان دش [9] بعد از بازنشستگی از دادگاه عالی کلکته اعلام کرد، که « من یک عضو گروه RSS هستم و آماده ام که به این گروه باز گردم» زنگ به صدا درآمد. کمی پیش از این نیز قاضی روحیت آریا [10] از دادگاه عالی ایالت مادیاپرادش نیز، چند هفته پس از بازنشستگی به حزب BJP پیوست.

این دو واقعه علائمی کافی برای «مدیریت آموزش و نیروی انسانی (DoPT)» [11] دولت هند بود تا با بخشنامه ایی عجولانه در پیرامون سه مصوبه قبلی، اعلام نماید که آن دستورالعمل ها را « بازنگری کرده و تصمیم گرفته است، تا نام گروه "راشتریا سوایام سواک سنگ (RSS)" را از مندرجات این سه بخشنامه مورد اعتراض صادره در تاریخ های 3/11/1966، 25/7/1970 و 28/10/1980 آن مرکز، بردارد.»

 و این جای تعجب نیست که کاپیل سیبال، وزیر سابق در دولت مرکزی  (از حزب BJP)، و وکیل ارشد کنونی، در زمان انتخابش بعنوان رئیس انجمن وکلای دادگاه عالی بگوید : «اکنون قضاتی داریم که بعد از بازنشستگی اعلام می کنند که از گروه RSS بوده اند و می خواهند به این گروه باز گردند.»

بر این اساس تصمیم دولت مرکزی هند برای اجازه به کارکنان خود برای حضور بعنوان نیروهای بدنه گروه RSS و عضویت در شاخه های این گروه، که در واقع عقب نشینی از تصمیم قبلی دولت، مبنی بر ممنوعیت آن است، نمی تواند شوک بر انگیز باشد.

چیزی که تعجب برانگیز است، اقدام دادگاه عالی ایالت مادیا پرادش – یعنی یک شعبه از دادگاه منطقه ایندور است - که دادگاه به ریاست قاضی سوشروت آرویند دامادهیکاری با صدور دستوری در تاریخ 25 ژوئیه 2024 و ادای احترامی با شکوه به RSS در موضوعی که فرجام خواهی شده است، داشت.

 در پایان سال 2023 دادخواستی برای به چالش کشیدن قانوانین فرعی 12، 12A و همچنین بند 13 از قانون پنجم قواعد خدمات عمومی (رفتار) دولت مرکزی، مصوب سال 1964، برای اعلام این قوانین بر خلاف قانون اساسی و قوانین فوق العاده قانون اساسی ارائه شد. اساس این دادخواست لغو قوانین «مدیریت آموزش و نیروی انسانی (DoPT)» مربوط به ممنوعیت عضویت و ارتباط خدمتگذاران شاغل در دولت مرکزی، با سازمان RSS است. از دادخواست مشخص شد که درخواست کننده پوروشوتام گوپتا یک فرد بازنشسته، که کارمند دولت مرکزی بود و می خواست به RSS بپیوندد و در سال های باقی مانده از زندگی خود، عضو فعال آن سازمان باشد.

پس از صدور اخطار دادگاه عالی ایالت مادیاپردادش، یکی از معاونان مدیریت آموزش و نیروی انسانی دولت هند (DoPT) سندی را در متقابل دادگاه ارائه کرد که، در آن اظهار شده بود که دستورات صادره قبلی در این زمینه، مبنی بر غیر قانونی بودن عضویت کارکنان دولت مرکزی در سازمان مذکور دوباره بررسی شده و نام سازمان RSS از آن بخشنامه ها، توسط این بخش از دولت هند، از این بخشنامه های سه گانه حذف شده است و بنابراین، درخواست کتبی اهل دعوا از خواهان غیرقانونی شده است و از دستور کار دادگاه خارج شد.

در شرایط عادی، هر دادگاهی می باید دادخواست مذکور را ثبت، و سپس دادخواست کتبی را، غیرقانونی و رد می کرد. اما این شاخه از دادگاه ایالت مادیاپردادش این کار را انجام نداد. در واقع، آنها خاطرنشان کردند که پس از شهادت دولت مرکزی، بررسی این دادخواست بی مورد بوده و نافرجام مانده است. با وجود این اقدام دادگاه مذکور ما می دانیم که :

« از آنجایی که موضوعات مطروحه در دادخواست که دارای حواشی ملی است، به ویژه مربوط به یکی از بزرگترین سازمان های غیردولتی داوطلبانه، یعنی سازمان RSS است، بنابراین قبل از فارغ شدن از این موضوع، این دادگاه محتاج و مجبور به انجام مشاهدات و بررسی های خاص است. مشاهداتی لازم است تا اطمینان حاصل شود که آیا هر سازمان داوطلبانه ایی، در جهت منافع عمومی و ملی کار می کند و یا نه، و دوباره از مسیر دستورالعمل های اجرایی دولت وقت خارج نمی شود، کاری که سازمان RSS انجام نداده و تقریباً 5 دهه این روند کار علیه منافع عمومی و ملی را ادامه داده است.»

بدون بهره مندی و اتکا به هر پاسخ و استدلالی از سوی دولت مرکزی، قضات کارآزموده قضایی باید سه سؤال را طرح می کردند و خود بدان سوالات در روند خاص قضایی خود پاسخ می گفتند، و سپس حکم قضایی می دادند. و در آن فرآیند، آنها پیش‌فرض‌های خود را ساخته، و یافته‌های خود را جمع آوری می کردند. این در حوزه دانش عمومی است که RSS تنها سازمان داوطلبانه خودگردان در سطح ملی است، که خارج از سلسله مراتب بوروکراتیک دولتی قرار دارد و فعالیت می کند، که بالاترین تعداد و حجم عضویت را از تمام شهرستان ها و بخش های کشور در خود دارد، و در فعالیت های مذهبی، اجتماعی، آموزشی، بهداشتی و بسیاری فعال است که زیر چتر آن جریان دارد، که این فعالیت ها هیچ ارتباطی با کار این سازمان سیاسی ندارد.

سازمان همچنین مدعی است که سازمان های زیر شاخه دیگری شامل یک سازمان ملی خدمت به هند (راشتریا سوا بهاراتی (RSB)) [12] است که این خود 45 سازمان را نمایندگی می کند، و همچنین 1200 شرکت و سازمان غیر دولتی دیگر (NGO) را در خود دارد. آنها بر این باورند که با RSB نمی توان به عنوان یک سازمان سیاسی رفتار کرد. آنها همچنین به جزئیاتی از عملکرد معابد «ساراسواتی شیشو» [13] به عنوان نمونه‌هایی از اشاره کردند که به نفع افراد کم‌توان و کودکان فقیر در جامعه کار می کنند.

و همه این ها به این یافته و ارائه آنان ختم می شود که : « عضویت در سازمان فی نفسه به معنی و با هدف مشارکت در فعالیت سیاسی سازمان RSS نیست، و تعداد بسیار کمی از RSS در فعالیت های فرقه ایی، و ضد ملی و ضد سکولار فعالند. و این تمایز قائل شده بین عضویت در سازمان، و شرکت در فعالیت های سیاسی موقعی رنگ می بازد که بیانیه ها و بخشنامه های صادره از سوی دولت مرکزی در طول 45 تا 50 سال گذشته را مورد نظر قرار داد.»

دادگاه مذکور حتی بدون بهره مندی از نظرات دولت مرکزی، خود دریافته و اعلام کرده است که بخش مدیریت منابع انسانی و آموزش دولت هند (DoPT)، تصمیمی آگاهانه برای بررسی بخشنامه های سابق در این رابطه گرفته است و دولت نمی تواند عضویت کارکنان خود را در سازمان RSS با دستورالعمل های بخش اجرایی خود ممنوع کند.  

آنان قبل از بستن این پرونده هم، از این امر متاسف شدند که « تقریبا 5 دهه به طول انجامید تا دولت مرکزی به این حقیقت دست یابد، و به اشتباه خود پی ببرد، و به این حقیقت برسد که نام یک سازمان شناخته شده بین المللی همچون سازمان RSS به صورت اشتباه آمیزی در بین سازمان های ممنوع کشور قرار گرفته است، و برداشتن این ممنوعیت، بسیار ضروری بود. و آروزی تعداد زیادی از کارکنان دولت برای خدمت در جهات مختلف، در اثر این ممنوعیت با مانع مواجه بود، که تنها زمانی این ممنوعیت برداشته شد که این موضوع در این دادگاه مطرح، و ممنوعیت فعالیت کارکنان دولت، در سازمان RSS ، توسط خود دولت برداشته شد.»

دادگاه مذکور در یک اقدام سوال برانگیز، به این امر هم اکتفا نکرد و به مدیریت منابع انسانی و آموزش دولت (DoPT) توصیه کرد که این دستور جدید را در وبسایت رسمی خود منتشر کند، و همچنین عنوان داشتند که این بخشنامه به همه بخش های زیر مجموعه دولت در دولت مرکزی و در سراسر کشور ابلاغ شود.

دادگاه با این اقدام و توصیه خود، به نوعی می توان گفت که به یک اقدام پیشگیرانه نیز دست زد، تا نه تنها اقدام بخش مدیریت منابع انسانی و آموزش  DoPTرا در اقدام خود ستوده، بلکه از هر گونه چالش احتمالی متصور در مقابل این تصمیم نیز جلوگیری نماید.

فرایندهای بعدی نیز از یک سیستم قضایی قابل انتظار نبود، که بارها و بارها به دادگاه های عالی عنوان دارد که همه دادگاه ها را ملزم نماید که به هیچ تعریض اکادمیک درباره این موضوعِ غیر قانونی (رفع ممنوعیت فعالیت در سازمان RSS) پاسخ ندهند، چه شخصی و چه سازمانی. دادگاه عالی در این خصوص ابراز داشت :

«به نظر ما عاقلانه این است که دادگاه ها از ورود به این میدان مین ناشناخته خودداری کنند. ما اراده خود را اعمال نمی کنیم. ما نمی توانیم ارزش های خود را به جامعه تحمیل کنیم. هر تلاش این چنینی و در این زمینه به معنای قضاوتی ارزشی (و نه قانونی) است. حکم مورد اعتراض "خطر قضات را نشان می‌دهد که به اشتباه و ناخودآگاه دیدگاه‌های خود را جایگزین دیدگاه‌های تصمیم‌گیرنده می‌کنند که توسط قانون تعیین شده و مجاز به اعمال صلاحدید خود است." (Meerut Development Authority Vs. Association Of Management, 2009 (6) SCC 171) »

 

دور نگه داشتن کارکنان دولت از سیاست :

چه موقع مجزا نگه داشتن، و دور نگه داشتن خدمتگذاران شاغل در بخش دولتی از سیاست آغاز شد؟

در چهارم سپتامبر 1920 مهاتما گاندی "جنبش عدم همکاری" و همراهی با دولت استعماری بریتانیا در هند را اعلام کرد، او نه تنها از خدمتگذاران بخش دولتی، بلکه حتی از وکلا نیز خواست که به این جنبش بپیوندند. و بدین صورت بود که صدها تن از کارکنان دولت در تمامی سطوح خدمت، در ارکان دولت پادشاهی بریتانیا در هند، کار خود را ترک کردند، تعدادی از وکلا نیز خدمات خود را در این سیستم پایان دادند.

بعد از قانون سال 1935 دولت (استعماری وابسته به اشغالگران بریتانیایی در) هند، قوانین خدمت در این دولت شکل گرفت، شامل قوانین رفتاری خدمتگذاران دولت، در قسمت های ایالتی و مرکزی. این قانون روشن نمود که خدمتگذاران شاغل در بخش دولتی نباید به هیچ شکلی در سیاست دست داشته باشند. با این حال، از آنجایی که بیشتر صنایع در دست بخش خصوصی بود، اتحادیه‌های کارگری اجازه یافتند که صندوق سیاسی داشته باشند و از آن در هزینه های انتخاباتی استفاده کنند.

بعد از این که قانون اساسی هند اجرایی شد (در سال 1950 بعد از پیروزی انقلاب آزادیبخش هند درسال 1947)، یک فصل کامل (قسمت چهاردهم) به موضوع خدمتگذاران بخش دولت اختصاص یافت و بر اساس ماده 309، قوانین حاکم بر کارکنان بخش دولت در مرکز و ایالتی مشخص شد.

دولت هند قوانین و قواعد رفتاری بخش مدنی خود را شکل داد، در سال 1964 قانون 5(1) آن کارمندان دولت را از شرکت در سیاست و اقدامات انتخاباتی منع کرد، این قانونی این چنین ابراز می دارد :  «هیچ کارمند دولتی نباید عضو هیچ حزب سیاسی یا سازمانی باشد که در سیاست شرکت می‌کند یا به نحوی دیگر با آن ارتباط داشته باشد، و نباید در آن شرکت کند، در کمک‌های آن شراکت کند، یا به نحو دیگری کمک کند. هرگونه حرکت یا فعالیت سیاسی در این رابطه ممنوع».

تنها بر اساس اصل 33، نیروهای مسلح از حقوق اساسی مندرج در بند سوم قانون اساسی برخوردار نخواهند بود و مجلس می تواند در مورد محدود کردن این حقوق نه تنها در مورد نیروهای مسلح، بلکه در مورد سایر سازمان های شبه نظامی نیز قانونی وضع کند.

این برای اولین بار بود که یک رهبر اتحادیه کارگری راه آهن، تحت قانون حفظ نظم عمومی مَدرَس، دستگیر شد و از خدمات راه آهن اخراج گردید. وقتی او همین امر را زیر سوال برد، دیوان عالی گفت که، فرد می تواند رهبر اتحادیه، و یا کارمند راه آهن باشد، اما هر دو، نه (Balakotaiah, 1957).

بعدها، یک شعبه مربوط به قانون اساسی عنوان داشت که یک خدمتگذار دولتی حق دارد از تمام حقوق اساسی، مشروط به محدودیت های معقول برخوردار باشد (Kameshwar Prasad, 1962). اما هیچگاه قاعده منع شرکت در سیاست و انتخابات در مورد کارمندان دولت بد تلقی نشد.

ممکن است در مورد کارکنان بخش دولتی و صنایعی که توسط دولت اداره می شوند، از این قانون عدول شود. با این حال، زمانی که افرادی که برای پستی در خدمات دولتی درخواست داده بودند، به دلیل اعتقادات سیاسی گذشته خود قبل از استخدام، رد صلاحیت شدند، دادگاه عالی اعلام کرد که طبق قانون اساسی هند، مک کارتیسم کاربرد ندارد.

دادگاه عالی در حال رسیدگی به پرونده معلم مدرسه ای بود که دولت مادیا پرادش از انتصاب او به این دلیل که راستی آزمایی های پلیس نشان می داد که او در زمانی که دانش آموز بوده است، در فعالیت های سازمان RSS شرکت کرده بود، رسیدگی می کرد. دیوان عالی کشور با استثناء از نفی استخدام بر اساس اعتقادات سیاسی گذشته، به استخدام وی دستور داد.

با این حال، قاضی چیناپا ردی معتقد است که در حالی که اعتقاد سیاسی گذشته فرد نمی تواند دلیلی برای رد صلاحیت وی برای ورود به شغل باشد، اما زمانی که فردی وارد خدمات دولتی می شود، تحت قوانین تنظیم شده توسط دولت قرار می گیرد. او در این رابطه نوشت:

«ما حتی یک لحظه هم نمی‌گوییم که پس از ورود به خدمت دولتی، ممکن است شخصی به فعالیت‌های سیاسی بپردازد. تنها چیزی که می گوییم این است که او را نمی توان به خاطر فعالیت های سیاسی گذشته خود، به عقب برگرداند. زمانی که او خدمتگزار دولت شد، او دیگر مشمول قواعد متعددی می شود که رفتار او را تنظیم می کند و طبیعتاً باید مشمول کلیه قوانینی باشد که مطابق قانون اساسی در این رابطه وضع و تنظیم شده است. (Ramashankar Raghuvanshi, 1983)»

 

چرا مبنایی این ممنوعیت بررسی نشد؟

شعبه دادگاه ایالت مادیاپرادش، بدون بررسی و بازخوانی پرونده دستورالعمل های دولتی سابق صادره در تاریخ 30 نوامبر 1966، 7 آوریل 1970 و 28 اکتبر 1980 دولت مرکزی، بررسی پرونده درخواست برداشت ممنوعیت سازمان RSS را رد کرده، و ممنوعیت عضویت و فعالیت کارکنان دولت در سازمان RSS را بنا به استناد به نامه دولتی برداشت، حال آنکه اگر آن پرونده ها را فرا می خواند، و بررسی می کرد، مشخص می شد که مبنای منع عضویت کارمندان دولت نه تنها در RSS، بلکه در حزب جماعت اسلامی چه بوده است.

شعبه دادگاه ایندور در یک اقدام آکادمیکی همچنین عنوان داشت که فقط انجام فعالیت های سیاسی در قالب سازمان RSS برای کارکنان دولت ممنوع است، و نه سایر فعالیت های فرهنگی و اجتماعی در قالب این سازمان، و RSS یک سازمان سیاسی نیست. این نظری ساده و ساده لوحانه بود و هیچ تعریف قابل قبول روشنی در مورد اینکه منظور از سیاست چیست، وجود ندارد. آیا به این معناست که اگر سازمانی از سیاست و فعالیت انتخاباتی رسمی دور بماند، اما فعالیت‌های جمعی مخرب‌تری انجام دهد، دولت با عضویت مقامات دولتی در چنین سازمان‌ و سازمان های وابسته، راضی است و از منافع ناروا برخوردار نخواهد شد؟

این امری روشن است که سازمان RSS سه بار در کشور ممنوع اعلام شده است. اول بار در سال 1948 بعد از ترور مهاتما گاندی بود، بار دوم در جریان اعلام شرایط فوق العاده در سال 1975 و سومین بار در سال 1992 زمانی بود که شرایط خشونت بار ناشی از ویرانی مسجد بابری بر کشور حاکم شد.

نوشته های علمی متعددی در مورد فعالیت های RSS موجود است. گفتن اینکه صرفاً به دلیل شرکت نکردن در فعالیت انتخاباتی این سازمان از هرگونه دستور منع فعالیت کارکنان دولت در آن دور بماند، نشان دهنده درک ساده لوحانه از سیاست در این کشور است.

وقتی شرایط فوق العاده (1975) پایان یافت، دولت حزب جاناتا که توسط ائتلافی از چندین حزب، از جمله شامل حزب "جان سنگ" شکل گرفت، که مادر حزب فعلی BJP است، موضوع بحث برانگیزی مطرح شد که آیا اعضای حزب جاناتا همزمان عضو سازمان RSS هم هستند، که این عضویت خود را مخفی نگه می دارند؟ و یک پیش شرط عضویت در این ائتلاف گذاشته شد که اول افراد عضویت خود در سازمان RSS وا نهند (عضویت دوگانه در حزب جاناتا و RSS)، اما دولت آقای موراجی دسای به دلیل اقلیت بودن، نتوانست خواسته مذکور را به مرحله اجرا گذارد و در نهایت هم این دولت سقوط کرد.

 

موقعیت کنونی این مساله

دولت ایالتی تامیل نادو، نه تنها مدارس را از دادن زمین های بازی و ساختمان های خود برای هر گونه استفاده دیگر منع کرده است، بلکه در آخرین قوانین رفتاری خود در رابطه با معلمان خصوصی و کارکنان غیرآموزشی، آنها را از عضویت در هر سازمانی که ترویج دین و مذهب می کند، منع کرده است. چرا که فعالیت آنها را موجب صدمه به حفظ هماهنگی بین گروه های مذهبی مختلف دانسته، که به آن آسیب وارد می کند (قانون 36 (2) قوانین مدارس خصوصی).

اخیرا وقتی دولت ایالت کرالا و هیات Travancore Devaswom [14] استفاده از محوطه معابد را ممنوع کردند، از جمله جلوگیری از اجرای تمرینات خاص اعضای سازمان RSS در محوطه معبد، چالش ایجاد شده توسط یک شعبه دادگاه رد شد. (G.Vyasan, 2023).

باید اضافه کرد که بازنگری مدیریت منابع انسانی و آموزش (DoPT) دولت هند در سه دستورالعمل قبلی ممنوعیت عضویت در سازمان RSS و حذف این ممنوعیت، فقط برای کارکنان دولت مرکزی اعتبار و کاربرد دارد. در رابطه با کارکنان دولت های ایالتی، برداشتن این ممنوعیت، در محدوده اختیارات این دولت هاست که این اختیار را دارند که قوانین خود را در این زمینه به خواست خود تنظیم کنند. بنابراین، بخشنامه مدیریت DoPT و حکم صادر شده توسط شعبه دادگاه ایالت مادیاپرادش در مورد یک موضوع غیرقانونی، برای آنها الزام آور نیست.

باید عنوان داشت که طرح اعتراض به دستورالمعل جدید مدیریت DoPT صادره در تاریخ 9 ژوئیه 2024، در هر دادگاه عالی دیگر یا در دیوان عالی هند نیز می تواند نتیجه متفاوتی را به دنبال داشته باشد، بسته به اینکه تا چه حد بتوان فعالیت های RSS را مغایر با قوانین، و مخرب تلقی کرد، و دور نگه داشتن کارمندان دولت از این گونه فعالیت ها، تا چه حد در هماهنگی و همزیستی فرقه ایی کارکنان موثر است، و این که باید کارکنان دولت را از این گونه فعالیت ها دور نگه داشت.

لذا دستور دادگاه شعبه ایالت مادیاپرادش پایان کار نیست.

با پوشیدن شلوارهای پاچه بلند [15] و انتقال مقر خود از ناگپور [16]به دهلی، رویای آنها برای تصرف قلعه سرخ [17]ممکن است در نهایت با توجه به نتایج انتخابات 2024 به نتیجه نرسد.[18]

نویسنده این مقاله قاضی بازنشسته دادگاه عالی مَدرَس (مرکز ایالت تامیل نادو) می باشد.

[1] - Rashtriya Swayamsevak Sangh (RSS) the سازمانی با فعالیت همه جانبه، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی حتی تروریستی، که ملیگرایی هندویی را به لحاظ زبان، فرهنگ و مذهب در نظر دارد، و نظامی خالص سازی شده و یکدست از هندوها و ادیان زاده شده در این سرزمین را تحت تفکر و دکترین "هندتوا" از طریق دگرسازی ادیان و فرهنگ های دیگر همچون اسلام و مسیحیت و... دنبال می کند، این سازمان در سال 1925 توسط کیشاو بالیرام هدگوار در شهر ناگپور ایالت مهاراشترای هند پایه گذاری شد و رهبر فعلی آن موهان بهاگواد است. این سازمان زیر شاخه های فراوانی دارد که از جمله حزب مردم هند BJP دولت مرکزی و چند ایالت هند را بدست دارند.

[2] - others

[3] - عین‌القضات همدانی با نام کامل ابوالمعالی عبدالله بن محمد بن علی میانجی همدانی (۵۲۵–۴۹۲ هجری قمری) حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه ایرانی بود. او به زبان‌های فارسی، عربی و زبان پارسی میانه آشنایی داشت و در عین‌حال در عرفان و تصوف در بالاترین جایگاه قرار داشته‌است. او از شاگردان عمر خیام و احمد غزالی بوده‌است و در آثار خود از استادش غزالی گفته‌های بسیار نقل کرده‌است. او در سن ۳۳ سالگی به تهمت الحاد و زندقه در همدان بر دار کشیده شد.

[4] - صدرالمتألهین (۹۷۹ – ۱۰۴۵ ه.ق) حکیم متأله و فیلسوف ایرانی سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیان‌گذار حکمت متعالیه است. کارهای او را می‌توان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد. او را به بدعت‌گذاری در دین متهم ساختند و او را مرتد می‌خواندند. ملاصدرا به مدت ۵ یا ۷ سال در کهک قم و در تبعید زیست آموزش‌های وی بیشتر دربارهٔ اندیشه‌ها و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند شهاب‌الدین سهروردی، ابن سینا و ابویعقوب الکندی و برخی از دانشمندان اندلسی همچون ابن عربی و ابن رشد بودند

[5] - شهاب‌الدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید (۵۴۹–۵۸۷ ق / ۱۱۵۴–۱۱۹۱ م) فیلسوف نامدار ایرانی بود. او اهل شهر سهرورد زنجان است. وی از بزرگ‌ترین فلاسفه تاریخ ایران است که حکمت خسروانی ایران باستان را احیا کرد. وی در اصول فقه و فقه نیز ید طولایی داشته و شاعر هم بوده است

[6] - سیّد احمد حُکم‌آبادی تبریزی (۱۲۶۹ – ۱۳۲۴) که بعدها نام خانوادگی کَسرَوی را برگزید، تاریخ‌نگار، زبان‌شناس، پژوهشگر، حقوق‌دان و اندیشمند ایرانی بود. وی استاد رشتهٔ حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی در تهران بود. احمد کسروی در حوزه‌های مختلفی چون تاریخ، زبان‌شناسی، ادبیات، علوم دینی، روزنامه‌نگاری، وکالت، قضاوت و سیاست فعالیت داشت. وی بنیان‌گذار جنبشی سیاسی اجتماعی با هدف ساختن یک «هویت ایرانیِ سکولار» در جامعهٔ ایران، موسوم به جنبش «پاک‌دینی» بود که در دوره‌ای از حکومت پهلوی شکل گرفت. آثار احمد کسروی بالغ بر ۷۰ جلد کتاب به زبان‌های فارسی و عربی است احمد کسروی در ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ و در سن ۵۵ سالگی، در اتاق بازپرسی ساختمان کاخ دادگستری تهران «به ضرب گلوله و ۲۷ ضربه چاقو « توسط افراد گروه «فدائیان اسلام» ترور شد. 

[7] - مرتضی مطهری فریمانی (۱۲۹۸ – ۱۳۵۸) روحانی شیعه، استاد فلسفهٔ اسلامی و کلام اسلامی و تفسیر قرآن، عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه‌پردازان نظام جمهوری اسلامی ایران بود. وی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران بودو پس از انقلاب به ریاست شورای انقلاب منصوب شد. مطهری از شاگردان خمینی و بنیان‌گذاران و عضو مکتب متاع بود و در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از آخرین جلسه مکتب متاع در منزل یدالله سحابی پس از خروج از جلسه در خیابان پارک امین الدوله، هدف گلولهٔ یکی از افراد گروه فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه کشته شد سید روح‌الله خمینی علاقهٔ زیادی به وی داشت، تا آن‌جا که پس از مرگش گفت: «فرزند عزیزی را که پارهٔ تنم و حاصل عمرم بود، از دست دادم».در ادبیات نظام جمهوری اسلامی ایران از وی با عنوان «معلم شهید» یاد شده‌است.

[8] - «RSS and Government Servants: With Full Trousers…March On!»  بر گرفته از سایت وایر به آدرس : https://m.thewire.in/article/politics/with-full-trousers-march-on  همانگونه که در تصویر این پست از اعضای سازمان RSS دیده می شود، لباس رسمی اعضای این سازمان یک پیراهن سفید آستین کوتاه، و یک شورت پاچه بلند خاکی رنگ است، که در این عنوان مقاله از شلوار پاچه بلند ذکر به میان می آید، که کارکنان دولت را توصیه می کند با شلوار در رژه سازمانی شرکت کنند.

[9] - Chitta Ranjan Dash

[10] - Rohit Arya

[11] - the Directorate of Personnel and Training (DoPT) مدیریت منابع انسانی و آموزش دولت هند.

[12] - Rashtriya Seva Bharti (RSB)

[13] - the Saraswati Shishu

[14] - هیاتی خوداتکا که بر اساس قانون سال 1950 ایالت کرالا، در امور موسسات مذهبی تشکیل شد، که 1248 معبد را در ذیل خود شامل دارد

[15] - کنایه از تغییر قوانین داخلی سازمان RSS و پوشیدن شلوار پاچه بلند به جای شورت های پاچه کوتاه که لباس سازمانی این گروه است، برای ایجاد شرایط عضویت کارکنان دولت در فعالیت های سازمان

[16] - مقر رسمی سازمان RSS در شهر ناگپور در ایالت مهاراشترای هند قرار دارد که کنایه از این دارد که نویسنده معتقد است سازمان قصد دارد با شراکت در دولت مرکزی، مقر سازمانی خود در ناگپور را به شهر دهلی پایتخت منتقل کند و زمام امور را در دست گیرد.

[17] - قلعه سرخ یا لال کیلا در دهلی نو نقش میدان آزادی ما را در برگزاری مراسم های رسمی حکومتی بازی می کند، این قلعه محل حکومت سلسله پادشاهی کورکانیان هند یا همان مغولان هند بوده است و نخست وزیر هند مراسم رسمی روز استقلال را در این مکان برگزار می کند، این جمله کنایه از تسلط سازمان بر دولت مستقر در پایتخت می باشد.

[18] - دولت حزب BJP که انتظار داشت در انتخابات سال 2024 با کسب نزدیک به 400 کرسی از پانصد و اندی نمایندگان مجلس عوام هند، تغییرات بنیادین در قانون اساسی را پی بگیرد و قوانین مد نظر فرقه ایی و سیاسی و فرهنگی خود را در قانون اساسی جدید بگنجاند، اما این انتخابات انان را تا حدودی در دستیابی به اهداف خود مایوس کرد، چرا که اقبال مردم هند در این انتخابات به احزاب اپوزیسیون بسیار بیشتر از حد انتظار خود را نشان داد و حزب کنگره بعد از مدت ها شکست توانست کرسی های زیادی را به خود اختصاص دهد و اپوزیسیون قابل توجهی را در پارلمان هند برای خود تدارک بیند، از این رو نتایج غیر منتظره انتخابات اخیر، از دید نویسنده این مقاله، باعث شده است که رویاهای سازمان RSS در دست اندازی به مراکز قدرت نقش بر آب شود.

مقدمه مترجم : 

20 آوریل 2023 هتل آشوکا [1] در پایتخت هند، دهلی نو، میزبان نشست بودائیان جهان [2] بود، از سخنرانان مهم این نشست جهانی، نارندرا مودی (نخست وزیر هند) است که به زبان هندی در جمع حاضرین سخنرانی نمود [3] و بعد از اعتراف به این که هند "سرزمین بودا است"، زیرکانه به سان یک سیاستمدار صاحب سبک در"خالص سازی" [4] قومی و مذهبی، و آگاه به شرایط فرقه ایی و مذهبی خالص ساز جاری در هند، حاضرین بودایی در این اجلاس را "مهیمان"  [5] خطاب کرد! چراکه معتقدان به این شیوه رایج پاکسازی، هند را تنها سرزمین خاص "هندو ها" می دانند، که "دیگران" [6] را از این سرزمین باید راند، و "پاکستان هندو" را تحقق بخشید.

 حال آنکه به دلیل تنگی شرایط بوداییان در هندِ تحت سیطره هندوئیسم، در طول تاریخ، این مکتب فکری، کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا را محل مناسب گسترش دین و مسلک خود قرار داده، و با گذر از سلسله کوه های بلند هیمالیا، و جنگل های خشن و پر تراکم جنوب شرق آسیا، با ترویج بودا و تفکر او ، شرق و جنوب شرق آسیا را به سیطره فرهنگ بودایی در آوردند،

این امری مسلم است که شرایط کنونی بوداییان در هند، ناشی از پاکسازی و خالص سازی مذهبی است که هندوها بر این نحله اصلاح طلب بر حاکمیت مقتدرانه خود، تحمیل کردند، که بوداییان در سرزمین محل تولد مرام و مسلک و پیامبر خود، اقلیتی بسیار ناچیز باشند، و در سبد جمعیتی هند حتی قابل ذکر هم نباشند.

میهمان نامیدن بوداییان در هند، توسط نخست وزیر، نارندرا مودی، مثل این است که رئیس جمهوری در ایران، در کنگره جهانی زرتشتیان در تهران سخنرانی کند، و آنانرا در ایران میهمان! بنامد، حال آنکه آنان در ایران صاحبخانه، و زاده این سرزمین هستند، و زرتشت یک پیامبر ایرانی است و ایران خانه زرتشتیان جهان است و...؛ بودا نیز در هند زاده و سیر بیداری خود را در این سرزمین طی کرد، و پیروان خود را در آنجا یافت، و به راه تفکری خود هدایت نمود، و کارایی اش را در خلاصی مردم از درد و رنج ناشی از زندگی تحت سیطره مکتب به ابتذال کشیده شده هندو و... را نشان داد،

این کارایی در حدی بود که آشوکا [7] بزرگترین و معروفترین پادشاه تاریخ هند، از سلسله مائوری ها، بعد از خونریزی های بسیار فراوان، کیش و مرام بودایی را دوای بیماری خونریزی و عدم تحمل خود یافت، و لذا به کیش بودایی در آمد و خشونت و خونریزی را به کناری نهاد، و در پی آن باقی فرصت زندگی خود را به توسعه و ترویج بودایی باوری در هند بخشید،

اما هندویسم این نحله اصلاحگر برخاسته از محیط تفکر هندویی را بر نتافت، همانگونه که مغان زرتشتی مکتب اصلاحگرانی چون مزدک و مانی را برنتافتند و...، و در نتیجه این برنتافتن تاریخی، در حالی که آثار تمدن بودایی، تمام هند را فرا گرفته است، و نشان از گسترش و اقبال هندیان به این تفکر دارد، اما این سرزمین از بوداییان پاکسازی شد، به طوری که اکنون تنها نزدیک به هشت دهم درصد مردم هند را بودایی ها تشکیل می دهند، آن هم در مناطق مرزی این کشور، که این جمعیت در مقاسیه با بناهای تاریخی باز مانده از دوره شکوفایی بوادییان [8] در هند، بسیار بسیار بسیار ناچیز است، و نشان از یک پاکسازی و خالص سازی مذهبی بزرگ در جامعه هند، از بوداییان دارد.

البته باید گفت که اکنون بودیسم در جهان یک دین در حال گسترش است و بزرگترین رشد را در بین مذاهب زنده جهان دارد، و هند نیز از این موج به کنار نمانده، و با موجی از گرویدن هندوها به مذهب بودایی مواجهه است، و هندوهای فراری از سیستم ظالمانه طبقاتی، که هندوهای افراطی مدرن، در صدد احیای آن می باشند، به دین بودا پناه می برند، به طوری که پیوستن طبقات محروم هندو به بودیسم، زنگ های خطر را برای روحانیون هندو به صدا در آورده است،

پیوستن خانم مایاواتی (رهبر دالیت های در حزب BSP) و... به بودیسم، که از رهبران برجسته و معروف دالیت هاست، که پایین ترین طبقه افراد هندو و از قشر نجس ها در نزد طبقات دیگر تلقی می شوند، نشان از گرایش زیاد این اکثریت فقیر، و محروم هندی به بودایی گری دارد، لذا گرایش به بودیسم در هند، هم در بین قشر فرهیخته و هم در بین قشر عقب نگه داشته شده، شدید و رایج است

و لذا برغم نزدیکی که نخست وزیر راستگرای هندو در سخنان خود، به بودیسم از خود نشان می دهد، حاکمیت هند، در اصل آنانرا یکی از رقبای جدید (و البته قدیم) تفکر افراط گرایی سنتی هندویی خود می دانند، ولی با توجه به رقابت با چین، در مسیر تحمل این اقلیت ناچیز، اما پر پتانسیل و قدرتمند جهانی بر آمده، تا با استفاده از پتانسیل عظیم آنان، هم به توسعه اقتصادی کشور اقدام کنند، و هم در معادلات جهانی، و از جمله تقابل هند با چین، از آنان و نفوذ جهانی اشان بهره گیرند.

این روزها دغدغه فکری، و آشفتگی ذهنی هندی ها نسبت به چین در رفتار تشویش آمیز رهبر حاکمیت فرقه گرای هندویی حزب BJP در دهلی نو تبلور دارد، که این تشویش به حدی است که نارندرا مودی در اجلاس اخیر بریکس در افریقای جنوبی، وقتی در دیدار با رئیس جمهور میزبان، قصد پز دادن فرود فضاپیمای هندی در قطب جنوب کره ماه را می کند، آنقدر ذهن او درگیر چین و رقیب چینی خود در افریقای جنوبی است که به طرف افریقایی خود می گوید فضاپیمای هندی برای اولین بار در جهان، در جنوب چین فرود آمده است!

که این خود نشانگر سطح تشویش خاطرِ بالاترین مقام هندی، از چینی ها دارد، که سایه چین چقدر بر اندیشه او سایه افکنده است، که اگرچه در بریکس با چینی ها همگام و همکار است، اما ذهن او از این غول جهانی، این چنین مشوش و در استرس قرار دارد، که چنین خطایی را در مقابل دوربین زنده پوشش دهنده این دیدار، توسط مسلط ترین سیاستمدار هندو، انجام می شود، که واکنش هایی در هند و جهان هم در بر داشت.

بسیاری از سیاستمداران، گرچه بهترین سخنان را به زبان می آورند لیکن در عمل نه به گفتار خود یقین دارند و نه عمل می کنند، بعنوان مثال نارندرا مودی در فرازی از سخنان خود در این نشست، به موضوع ناروایی تحمیل تفکر و دینِ یک شخص، به دیگری اشاره می کند و آنرا به عنوان یک عمل ناپسند و خلاف آموزه های همین بودا می داند، بودایی که او لاف پیروی از او را می زند، و در ابتدای و انتهای سخنانش، خود را "پناهنده به بودا" می نامد،

اما تحت رهبری همین آقای مودی در ایالت گجرات و بدنبال آن حاکمیت او در مرکز و پایتخت هند، اقلیت های دینی و فرهنگی، به جرم اعتقادشان زیر ظلم مضاعف و شدیدی قرار گرفته و زندگی می کنند، و طرفداران هندوئیسم افراطی که در حزب حاکم BJP ، که او سردمدار آن است، اقدامات بی سابقه ایی را در ظلم و تعدی به آنان، قانونی و غیر قانونی، با فراخ بال، اعمال و اجرا کرده و می کنند.

بزرگترین تبعیض ها و تحمیل های دوره تاریخ 75 ساله استقلال هند را، نسبت به هموطنان غیر هندوی خود را روا می دارند، او خود یکی از هندوهای افراطی مرتبط با افراط گرایان مذهبیِ خشن و افراطی در گروه RSS می باشد که در زمان سروزیری اش در ایالت گجرات، بزرگترین کشتار از اقلیت مسلمان در این ایالت صورت گرفت، و دولت ایالتی در این زمینه به کمک اقلیت مسلمانان نیامد که هیچ، افراط گرایان هندو را در یافتن و کشتار و غارت و... مسلمانان وسعت عمل بخشید و...

اما از آنجا که یک ایده حکمت آمیز، همواره ما را به این فرا می خواند که "نگاه نکن چه کسی سخن می گوید، ببین چه می گوید"، این حکمت مرا بر آن داشت که بعد از مدت ها دوری از روند مسایل هند، نگاهی به روندها در هند انداخته و این سخنرای مودی، توجه مرا به خود جلب کرد، لذا آنرا ترجمه و منتشر می کنم، چرا که می توان حرف های زیبایی، که راهکارهای عملی برای حل مشکلات جهانی در خود دارد را، در آن یافت، این سخنان نخست وزیر هند نشان می دهد، اگر هندی ها به اصل اصیل فرهنگی خود (تسامح و تساهل، عدم خشونت، رواداری مذهبی و فرهنگی و...) باز گردند، برای جهان و بشریت حرف های کارآمد و کارگشایی دارند، همانگونه که مهاتما گاندی هند را به الگوی آزادیخواهان و اخلاق مداران و انسانیت جویان تبدیل کرد.

 

سخنان نارندرا مودی در نشست جهانی بوداییان در دهلی نو

به بودا پناه می برم [9]

اعضای کابینه مرکزی حاضر در این برنامه، جناب کیرن راجیجی، جناب کیشان ردی ، جناب آرجون رام مگاوال، جناب میناکشی لخای، دبیرکل کنفدراسیون بین المللی بوداییان، روحانیون محترم بودایی که از تمام هند و جهان در این نشست حاضر شدید، دیگر حضرات، خانم ها و آقایان!

تمام شما از نقاط مختلف دنیا برای افتتاحیه "نشست جهانی بوداییان" گردهم آمده اید. سنت این سرزمینِ بودا (هند) این است که "میهمان خداست"! بدین معنی که میهمان نزد ما مثل خدایان است. اما وقتی در حضور تعداد زیادی شخصیت ها که در ذیل عقاید بودا زندگی می کنند، قرار داریم، بودا را در اطراف خود حس می کنیم. بودا در ورای فردیت [10] قرار دارد، این یک آگاهی و عقیده است. بودا یک تفکر است که فراتر از فردیت است، و از فردیت فرا می رود، و بودا یک بصیرت [11] است فرای آنچه  تجلی [12] یافته است. این بصیرت و آگاهی ناشی از بودا، ابدی و پیوسته است. این تفکر ابدی است. این فهم متمایز و شاخص است.

همین امر دلیلی بر این گفته هاست که مردم زیادی از کشورها از جغرافیا و فرهنگ و محیط متفاوت، در این جا با هم گرد آمده اند. این نشانگر گسترش حضرت بودا است، که نخ تسبیح جمع کننده تمام بشریت در کنار هم شده است. ما می توانیم قدرت صدها میلیون پیروان بودا در کشورهای مختلف جهان را وقتی که به یک قطعنامه مشترکی برسند را، تصور کنیم، که چه انرژی نامحدودی را توسط آنان سبب خواهد شد.

وقتی تعداد زیادی از مردم، تحت یک ایده، برای ساخت آینده ایی بهتر برای جهان با هم کار می کنند، چنین آینده ایی به یاد ماندنی خواهد بود. و بنابراین، بنده معتقدم که اولین نشست جهانی بوداییان، یک سکوی موثر برای تلاش هایی خواهد ساخت که تمام ما کشورها، همه در همان جهت هستیم. قلبا به وزارت فرهنگ هند و کنفدراسیون بین المللی بوداییان جهان (IBC) برای سازمان دادن به این نشست، تبریک می گویم.

دوستان!

دلیل دیگری برای همبستگی صمیمانه من با این نشست هم وجود دارد. وادنگر [13] در ایالت گجرات، جایی که من در آن متولد شدم، ارتباط عمیقی با بودیسم دارد. شواهد معماری زیادی مرتبط با بودیسم در وادنگر یافت شده است. هیوئن تسانگ [14] جهانگرد بودایی هم همچنین از وادنگر دیدن کرده است. و همه یافته ها در این زمینه، در نمایشگاهی با جزئیات گردآوری شده است. شگفتی و شانس مرا ببینید که من در وادنگر با این مشخصات متولد شدم، و نماینده مجلس از حوزه انتخابیه کاشی [15] (در ایالت اتارپردادش هند) هستم که (سایت تاریخی بوداییان یعنی) سارنات [16] نیز در آن قرار دارد.

دوستان!

نشست جهانی بوداییان در حالی میزبانی می شود که هند هفتاد و پنجمین سال استقلالش را کامل کرده است و جشن شهد شیرین [17] هفتاد و پنجمین سالگرد استقلالش را برگزار می کند، هند اهداف بلندی برای آینده اش دارد، همچنان که در این ساعت سعد [18] برای  بهبود رفاه جهانی نیز در نظر دارد. امروز هند ابتکارعمل های جدیدی را برای موضوعات جهانی ارایه می دهد. و بزرگترین منبع الهامات در پس این ابتکار عمل ها، جناب بودا هستند.

دوستان!

شما همه به این امر واقفید که راه بودا بر سه بنیاد دانستن [19] ، عمل [20] و شهود [21] قرار دارد. این همان تئوری، عمل و فهم است. هند در مسیر هر سه ی این موارد، در نه سال اخیر (حاکمیت حزب BJP) به سرعت در حال حرکت و کار است، ما در یک حرکت مداوم، به سمت ارزش های حضرت بودا هستیم. ما فداکارانه کار می کنیم تا آموزه های حضرت بودا را به گروه توده های مردم منتقل کنیم.

"دانستن" (پاراپاتی یا تئوری) در این سه گانه، همانی است که پیشگام توسعه بودامدار ماست که در هند و نپال جریان دارد، که شامل تلاش هایی برای بازسازی مراکز زیارتی بودایی، همچون سارنات و کوشینگر [22] در جریان است، که شامل ساخت فرودگاه بین المللی کوشینگر، ساخت مرکز بین المللی میراث و فرهنگ بوداییان هند در لومبینی [23] (محل تولد بودا در نپال)، با همکاری کنفدراسیون بین المللی بوداییان جریان دارد.

 این از میراث و آموزه های حضرت بوداست که هند، درد و رنج هر نوع انسانی را، درد و رنج خود تلقی می کند. لذاست که، شرکت در ماموریت های صلح جهانی در کشورهای مختلف، یا حضور در فجایع طبیعی جهانی مثل زلزله ترکیه، که هند با تمام توان خود در کنار بشریت، در زمان هر بحرانی ایستاده است، ناشی از همین بینش بودایی است. امروز جهان این انساندوستی یک میلیارد و چهارصد میلیون هندی را می بیند، درک می کند و می پذیرد. و من معتقدم که نشست بین المللی کنفدراسیون بوداییان، یک توسعه و گسترش جدید به این احساس جهانی خواهد داد. و فرصت های جدیدی برای اذهان و قلب های کشورهایی که اینگونه فکر می کنند، ایجاد خواهد کرد، تا بودائیسم و صلح را در کسوت یک خانواده گسترش دهند. این نه تنها همفکری برای مواجهه با چالش های جاری خواهد بود، بلکه این نشستی است تا اشعه های امید را برای جهان زنده نگه دارد.  

ما باید به خاطر داشته باشیم که گذر از مشکلات به راه حل ها، در حقیقت همان سفر معنوی بودا است. بودا قصر خود را بواسطه داشتن مشکلات ترک نکرد، بودا قصر را ترک کرد، و زندگی لاکچری را وا گذاشت، زیرا او از همه خوشی ها برخوردار، در حالی که رنج و غم فراوان در زندگی دیگران بود. اگر ما می خواهیم دنیا را شاد کنیم، این آموزه کل نگر بودا است که تنها راه عبور و گذر از ایده های خودخواهانه و کوته نظرانه است. باید پیرامون مردم فقرزده اطراف خود فکر کنیم. ما باید به کشورهایی که با کمبود منابع دست و پنجه نرم می کنند، فکر کنیم. این یک ضرورت است، تنها و بهترین راه ایجاد جهانی پایدار. نیاز امروز ماست که اولویت هر فرد و هر ملتی، منافع جهان باشد، "منافع جهانی" [24] باید در کنار منافع کشور باشد.

دوستان!

این یک امر پذیرفته در جهان حال حاضر است، که در چالشی ترین دوره این قرن قرار داریم. امروز، از یک طرف دو کشور برای ماه ها است که در حال جنگ هستند (روسیه و اکراین)، از یک سوی دیگر، جهان نیز به سمت ناپایداری اقتصادی می رود. تهدیداتی از جمله تروریسم و بنیادگرایی مذهبی روح انسانیت را آماج حمله خود قرار داده است. تغییرات آب و هوایی بر موجودیت باقی بشریت، پرده ایی عظیم افکنده است. یخچال ها در حال آب شدن هستند، اکولوژی در حال نابودی است و گونه ها در حال انقراض هستند. اما در میانه ی همه این شرایط، میلیون ها انسان همچون ما وجود دارند، که به بودا اعتقاد دارند، و معتقد به رفاه همه موجودات زنده هستند. این امید، این اعتقاد، بزرگترین نقطه قوت زمین است. وقتی این امید متحد شود، مکتب بودا به عنوان اعتقادی جهانی، و حقیقت بودایی به اعتقاد بشریت تبدیل خواهد شد.

دوستان!

مشکلی در جهان مدرن نیست که راه حل آن را ما نتوانیم در آموزه های بودا مربوط به صدها سال قبل، پیدا کنیم، جنگ و ناپایداری هایی که جهان امروزه با آن رو در روست، بودا قرن ها قبل برایش راه حال پیشنهاد کرده است. بودا می گوید : استیلا زایشگر دشمنی است؛ مغلوب در دردی دائم قرار می گیرد. فرد ناخودآگاه غرق در شادی است و پیروزی و شکست را به طور یکسان نادیده می گیرد. بنابراین، ما تنها زمانی می توانیم شاد باشیم که شکست ها، پیروزی ها، جنگ ها و نزاع  را رها کنیم. حضرت بودا همچنین راه غلبه بر جنگ را نیز گفته است. حضرت بودا گفته است : دشمنی، آتش دشمنی را خاموش نخواهد کرد. دشمنی با نزدیکی و دوستی کاهش می یابد. حضرت بودا می فرماید :  شادکامی در وحدت بین اتحاد ها است. شادی در زندگی با همه، با تمامی مردم است که تحقق می یابد.

دوستان!

امروز ما فهمیده ایم که تحمیل تفکر و اعتقاد اشخاص به دیگران، به یک بحران بزرگ در جهان تبدیل شده است. اما حضرت بودا در این زمینه چه می فرماید؟ حضرت بودا فرمودند هر شخصی باید رفتار خوب را، خود انجام دهد، قبل از این که آن را به دیگران بیاموزد. در دوره مدرن، ما دیدیم که چگونه جناب گاندی یا تعداد دیگری از رهبران جهان از این روح و تفکر، ایده و الهام گرفتند. اما باید به خاطر داشته باشیم که بودا در این نقطه متوقف نشد. و پا را از این هم فرا نهاد و گفت : چراغ خودت باش [25] . امروز پاسخ به بسیاری از سوالات در همین جمله بودا نهفته است. به همین دلیل بود که چند سال قبل من در سازمان ملت متحد، با غرور ادعا کردم که هند به دنیا بودا (معنی کلمه بودا یعنی عقل و تفکر و منطق است) را داده است نه جنگ  [26] را. هر جا که مهربانی بودایی باشد، همکاری است و نه چالش و درگیری؛ آنجا صلح است و نه اختلاف.

دوستان!

راه بودا، راه آینده است، مسیر پایداری و سکون. اگر دنیا آموزه های بودا را پیروی کند، ما حتی با بحران تغییرات آب و هوایی هم روبرو نخواهیم شد. این بحران ها توسعه یافت، به این دلیل که برخی از ملت ها، مراقبت از دیگران و نسل های آینده ایی که در قرن آتی خواهند آمد را، وا نهادند. برای دهه ها بر این اعتقاد بودند که نتایج این دستکاری در طبیعت دامن آنها را نخواهد گرفت. آنان فقط دیگران را مقصر اعلام می کردند. اما حضرت بودا به روشنی در کتاب دامپادا [27] بیان داشته است که همچنان که آب یک ظرف قطره قطره پر می شود، اشتباهات تکراری هم، دلیل ویرانی می شوند. و بعد از هشدار به بشریت با این گفتار، بودا همچنین بیان می دارد که اگر ما اشتباهات خود را درست کنیم، و به صورت مداوم کارهای درست را انجام دهیم ، پس راه حل ها هم، برای مشکلات ما پیدا می شوند. می فرماید از انجام کارهای نیک غافل مشو، و فکر نکن که ثمره هیچ کاری به من نمی رسد. همانگونه که ظرف قطره قطره از آب پر می شود. به همین ترتیب، انسان عاقل، کم کم خود را پر از فضیلت می کند.

دوستان!

هر فردی به شکلی بر زمین تأثیر می گذارد، به یک روش، یا انواع روش ها. سبک زندگی ما، لباس پوشیدن، غذا خوردن یا عادات سفر، همه چیز تأثیر دارد، این اعمال در زمین اثر دارد، و تفاوت ایجاد می کند. هر فردی می تواند با چالش تغییرات آب و هوایی به مبارزه برخیزد. اگر مردم آگاه شوند و نسبت به تغییر سبک زندگی اقدام کنند، از آن پس، حتی این مشکلات بزرگ نیز با این روش بودا قابل حل است. با چنین روح و ایده ایی هند "ماموریت لایف" [28] را آغاز کرده است. که به معنی تغییر سبک زندگی، برای حفظ محیط زیست است. این ماموریت نیز با تاثیر و ایده گیری از اندیشه و افکار بودا به راه افتاد.

دوستان!

امروز، خیلی ضروری است که  دنیا از تعاریف مادیگرایی و خودخواهانه ی خود بیرون بیاید و این احساس را در دل خود جای دهد که، باید حال همه خوب باشد. بودا نه تنها باید یک نماد باشد، بلکه او یک انعکاس نیز بود، تنها در این صورت است که هدف مندرج در تصمیمات برآورده می شود. بنابراین، ما باید سخنان بودا را به خاطر بسپاریم: که به عقب برنگرد، حرکت به جلو داشته باش! ما باید حرکت به جلو داشته باشیم و این حرکت به جلو را حفظ کنیم. من مطمئن هستم که ما با هم، تصمیمات خود را به موفقیت نزدیک خواهیم کرد. یک بار دیگر از همه شما که به دعوت ما به اینجا آمدید تشکر می کنم. با این باور که بشریت از این بحث دو روزه، نور تازه، الهام جدید، شجاعت جدید، نیروی تازه خواهد گرفت، بهترین آرزوها را برای همه شما دارم.

به بودا پناه می برم

 

[1] - Ashok Hotel نام این هتل که محل برگزاری این نشست دو روزه بود، خود نمادی از شکوفایی هند در زمان بودایی شدن این شاه سلسله مائوری هاست که این هتل به نام او مزین گشته است.

[2] - the Global Buddhist Summit

[3] - متن اصلی سخنان نخست وزیر هند که توسط دفتر نخست وزیری هند از زبان هندی به انگلیسی برگردان و منتشر شد، و این پست ترجمه آن است، برگرفته از متن مندرج در https://pib.gov.in/PressReleasePage.aspx?PRID=1918232 می باشد

[4] - "خالص سازی" همانگونه که در عمل راستگرایان سیاسی در ایران نیز اکنون جریان دارد و مورد اعتراض نحله های متعدد فکری در ایران است، به جریانی اشاره دارد که معتقدین به این تفکر، خود را "حق مطلق" تصور کرده و خود را مجاز می بینند که با استفاده از تمام ابزار قانونی و غیر قانونی، دیگران را از صحنه سرزمین و یا ساحت سیاسی و فرهنگی و دینی و... کشوری پاک کنند. جریانی که هندوئیسم افراطی سال هاست در حق اقلیت های دینی در هند انجام می دهد، و راستگرایان حاکم در ایران نیز با فشار به دیگران، در صدد پاکسازی صحنه سیاست ایران از غیر خود می باشند.

[5] - مودی از عنوان 'Atithi Devo Bhava'  که از مولفه فرهنگی خاص فرهنگ هندویی است و به معنی "مهمان خداست" در سخنان خود سود جست  ما در فرهنگ فارسی خود از آن بعنوان "میهمان حبیب خدا" استفاده می کنیم که به نظر می رسد همان مُعَّرب شده این جمله ی آریایی تبار است که در فرهنگ آریاییان هند (هندوها) دست نخورده مانده و مهیمان را خدا تلقی می کند. و در بیش از یک هزاره و نصفی تسلط فرهنگ اسلامی در ایران، این جمله به دوست خدا تغییر ماهیت داده است. لذا این ضرب المثل ایرانی هندی و در واقع آریایی را می توان به قدمت تمدن در ایران و هند دانست.

[6] - در تفکر هندویسم افراطی "دیگران" شامل تمام فرهنگ ها و مذاهبی می شود که زاده هند نیستند، ادیانی که پیامبرانشان در خارج از هند بدنیا آمدند و رشد و توسعه یافته اند، البته باید اذعان داشت که رشد اسلام و مسیحیت در هند، هندوها را با یک خطر جدی برای بقای اندیشه باستانی خود مواجهه، و  لذا مبارزه ایی آشکار را با گسترش اسلام، مسیحیت و... در هند آغاز کرده اند، آنان را بیگانه و متجاوز می بینند، و آشکارا با آنان نبرد می نمایند و در این بین شرایط ظالمانه ایی رقم می خورد که در شان نظام دمکراسی و فرهنگ تسامح و تساهل دینی هندو نیست.

[7] - آشوکا (سلطنت ۲۶۸ تا ۲۳۲ پیش از میلاد) پیرامون دو سده و نیم پس از بودا، و شاهی از دودمان موریا بود که به کیش بودایی و آموزه‌های بودایی باورِ راستین یافت و همه زندگی خود را وقف تحققِ عملیِ اصول آن نمود. موریاها به احتمال زیاد از تبار سکاهای ایرانی تبار بودند که از شمال به هند درآمدند. آشوکا از سال ۲۷۳ تا ۲۳۲ پیش از زایش مسیح فرمانروایی کرد. وی پسر بیندوساره از شاهان موریایی بود و بر بیشتر شبه قاره هندوستان از بخش‌هایی از افغانستان امروزی گرفته تا میسور در دوردست‌های بنگال و تا جنوب گوآی کنونی فرمان راند. نام آشوکا از دو بخش آ و شوکا درست شده که در سانسکریت به معنای بی‌اندوه است آشوکا در جوانی خویی خشن داشت و به آشوکای درنده معروف بود اما پس از آن خوی وی برگشت، به کیش بودایی گروید و به یک بوداباور مهرورز تبدیل گشت. کوشش‌های آشوکا یاری فراوانی به ریشه دواندن و گسترش بوداگرایی نمود

[8] - نگارنده خود از یکی از بناهای تاریخی متعدد بوداییان در هند، حفر شده در سنگ های یک دره در 8 کیلومتری شهر ناسیک در ایالت مهاراشترا که به غارهای ناسیک شهرت دارند، دیدن کرده است که سالن های بزرگ عبادت و مراقبه مذهبیِ کنده شده در دل کوه ها با مجسمه هایی از بودا در انتهای هر یک و... نشان می دهد بوداییان برای قرن ها در این منطقه تفوق و تسلط داشته، که توانسته اند 23 سالن بزرگ را در دل سنگ های سخت کوه بکنند و آنرا به یک مکان عبادت، مراقبه و تفکر و... با این عظمت و بزرگی خیره کننده تبدیل سازند، از این گونه عظمت سازی ها توسط بوداییان، در هند بسیار است.

[9] - I take refuge in the Buddha Namo Buddhaya=

[10] - the individual

[11] - consciousness

[12] - manifestation

[13] - Vadnagar

[14] - Hiuen Tsang

[15] - Kashi

[16] - Sarnath سارنات مکانی تاریخی در ده کیلومتری شهر وراناسی در ایالت اتارپرادش هند و 1402 کیلومتر دور تر از احمدآباد مرکز ایالت گجرات هند قرار دارد که محل خیزش سیاسی نارندرا مودی نخست وزیر هند است؛ سارنات یک مکان بسیار مهم مذهبی برای بوداییان است که معتقدند در سن 35 سالگی، بودا در سال 528 قبل از میلاد در این نقطه اولین بیداری پیامبرانه خود را درک کرد. یکی از 4 مرکز زیارتی که برای بوداییان مطرح است.

[17] - अमृत महोत्सव Amrit Mahotsav "جشنواره شهد" (امریت ماهوتساو) که دلالت به شیرینی این استقلال دارد.

[18] - Amrit Kaal  این واژه از طالع بینی بر اساس حرکت ستارگان در فرهنگ وایی هندویی ناشی می شود که هنوز در هند رایج است، در ایران نیز بر اساس فرهنگ آریایی مشترک با هندی ها، تا همین چند سال پیش هم رایج بود، از جمله مرحوم مادرم بر اساس تقویم "مصباحزاده" برای مراجعینی که قصد اقدامی مهم در زندگی خود داشتند (ازدواج، خرید، نقل و انتقال، سفر و...) ، به این تقویم مراجعه کرده، و اقدامات مهم آنان را بر اساس ساعت سعد این تقویم تعیین می کرد، در فرهنگ ودایی، امریت کال دلالت به لحظه ایی دارد که دروازه های سعادت به روی همه باز است، انسان، فرشته، هیولا و...

[19] - Pariyatti یا پاریاتی، که به معنی دانستن و دانایی و فهم از راه یادگیری یا درکی نظری که از راه خواندن، مطالعه و فراگیری حاصل می شود.

[20] - Patipatti پاتیپاتی، یا عمل نمودن، که در مقابله وجه نظری قرار می گیرد یعنی عمل به دستورات نظری

[21] - Pativedha پاتودا ، یا همان شهود فهم مستقیم شهودی که هر انسان خود از حقیقت دریافت می دارد. که برای هر شاهدی منحصر به فرد است

[22] - Kushinagar شهری در شمال ایالت اتارپرادش هند یکی از مراکز چهارگانه زیارتی بودائیان که سه تای آن در هند (سارنات، بودگایا، کوشینگر) و چهارمی در نپال (لومبنی) از آن جمله اند. و متعلق به مکان هایی است که جناب بودا در آن به بیداری معنوی خود دست یافت.

[23] - Lumbini شهر لومبینی که محل تولد حضرت بودا است و هم اکنون در خاک کشور نپال قرار دارد، یکی از چهار مرکز زیارتی بوداییان می باشد

[24] - Global World Interest

[25] - अप्प दीपो भव: i.e. be your own light

[26] - Yudh (war)

[27] - Dhammapada مشهور ترین کتاب که توسط بوداییان خوانده می شود و آیات و آموزه های بودا در آن درج شده است. معنی آن "راه حقیقت" و در زبان پالی است

[28] - Mission LiFE یک حرکت عمومی برای انگیزه بخشی بر افراد است، تا به اشخاصی طرفدار کره زمین تبدیل شوند. که در سه فاز انجام می شود فاز یک تغییر در تقاضا، فاز دوم تغییر در عرضه، و فاز سوم تغییر در سیاست است. سرفصل های این برنامه در مواردی همچون حفظ انرژی، حفظ منابع آب، نه به مواد یک بار مصرف منجمله پلاستیک، اتخاذ سیستم غذایی پایدار، کاهش تولید زباله، اتخاذ سبک زندگی سالم، کاهش زباله های الکترونیکی از طریق (تعمیر وسایل برقی، رساندن وسایل الکترونیکی خراب به مراکز بازیافت آن، استفاده از باطری های قابل شارژ، ذخیره داده های دیجیتال در ابرهای دیجیتالی تا هارد درایوها و...) تاکید دارد.

مقدمه مترجم (سایت یادداشت های بی مخاطب) :

هند درس های زیادی برای ایران و ما ایرانیان دارد، این سخنرانی به واقع اعلام خطر، از شرایطی است که بر هند می رود، و پرده برداری از وضعی است که هند تا سال 2025 با آن مواجه خواهد بود، اعلام خطر از سوی یک متفکر هندی، از شرایطی که تحت حاکمیت راستگرایان مذهبی هندو در هند، در حال روی دادن است، به طوری که با تسلط آنان بر قدرت، تمام نهادهای مدنی کشور بی اثر شده، قانون اساسی این کشور به محاق می رود، و یک دولت-ملت جدید مبتنی بر مذهب و فرهنگ هندو، از بین ملت متکثر و دمکرات هندوستان سر بر آورده، و مثل اژدهایی دیگران را تحت سلطه خود برده، موجودیت آنان را خواهد بلعید، در این روند، او مبارزه را به همه هندی ها توصیه می کند چرا که آتش این موجودیت، درب خانه همه آنان قرار دارد، که در آستانه قرار گرفتن در تحت سلطه کامل هندویسم افراطی قرار دارند که تمام بنیان های دمکراسی و تکثر آنان را سست و همه سلطه گریزی های ناشی از پیروزی انقلاب هند در سال 1947 را به باد خواهد داد، و هندی ها را تحت سلطه برهمنیسم (جامعه روحانیت هندو) قرار خواهد داد.

در این نوشته وقتی از حزب بی.جی.پی، یا سازمان آر.اس.اس و در کل هندوئیسم افراطی سخن به میان می آید منظور تفکر ملیگرای مذهبی و فرهنگی هندو است که در گروه های نامیده شده تحت عنوان "سنگ پریوار" تجمع یافته و مجموع این سازمان ها تحت رهبری آر.اس.اس به دنبال بازگشت کل جامعه و سرزمین هندو، به فرهنگ و مذهب هند باستان هستند، که نمود های روشنی از اهداف فعلی آنان عبارتند از :

الف) حاکم کردن فرهنگ و شریعت هندو، که طی سال ها مبارزه مردم تا حدودی سست و از صحنه زندگی هند خارج شده است، که برخی از این فرهنگ آنقدر غیر انسانی است که اکنون حتی قانونا در هند منسوخ شده اند، که از جمله آن می توان به اجرای نظام طبقات اجتماعی باستان هند، که مردم هند را به طبقات مختلف تقسیم می کند و در راس آن حاکمیت و بالانشینی طبقه برهمن ها (روحانیت هندو) را تضمین، و باقی مردم هند را طبق سلسله مراتب طبقات، در ذیل آنان قرار می دهد،

ب) احیای هند بزرگ، که شامل تمام کشورهای برمه، بنگلادش، بوتان، سریلانکا، مالدیو، پاکستان نپال، حتی افغانستان هستند، که باید تصرف شده و ذیل حکمرانی هندوها در آید.

ج) جاری نمودن شریعت هندویی بر همه احاد مردم هند، که در
آن نظامی مردسالار تضمین می شود، این احکام شرعی گاه غیر انسانی حتی بر اقلیت های دینی مسلمان و... نیز به رغم عدم تطابق با اعتقاد، و اصول دینی آنان حاکم باید گردد، که از جمله آن می توان به حرام بودن خوردن گوشت گاو، و نجس بودن طبقه دالیت ها و... اشاره کرد که باید از جامعه برتر هندویی به دور باشند، تا بقیه را به وجود خود آلوده نکنند.

د) پاک سازی جامعه و سرزمین هند از اغیار و دیگرانی که متجاوز و بیگانه تعریف می شوند، در این تفکر فرهنگ و سنت هندو، اصیل و صاحب هند تلقی می شوند، باقی ادیان و فرهنگ ها، وارداتی و متجاوز تعریف می شوند که از جمله اسلام، مسیحیت و... غیر و بیگانه پنداشته شده، که پیروان آن یا باید به اصل هندوئیسم خود باز گردند و یا سرزمین پاک هندوها از وجود آنها پاک شود و... 

 

بهای نبرد برای حفظ هند، باید توسط تک به تک ما پرداخته شود

 

اگر RSS این نبرد را ببرد، پیروزی اش رقص پیروزی در رزم را در پی خواهد داشت.

چرا که هند از صفحه روزگار حذف خواهد شد. 

 22 آوریل 2022

این متن سخنرانی نویسنده و فعال اجتماعی، خانم آروندیتی روی [1] در بزرگداشت سیسی فارنتهولد [2] و در سالن لیندن بی. جانسون در دانشگاه تگزاس، اوستین، ایالات متحده امریکا ایراد گردید. این رویداد توسط مرکز راپوپورت [3]، که در زمینه حقوق بشر و عدالت فعال است برنامه ریزی گردید:

 عصر خوبی برای شما آرزو می کنم، و از شما برای دعوتم جهت سخنرانی در سیسی فارنتسهولد، تشکر می کنم، قبل از این که سخنان خود را آغاز کنم، می خواهد چند کلمه ایی در خصوص جنگ اوکراین بگویم. آشکارا و روشن تجاوز روسیه به اوکراین را محکوم می کنم، و مراتب تعظیم و تبریک خود را مقابل مقاومت شجاعانه مردم اوکراین در برابر این تجاوز، ابراز می دارم. و مراتب تبریک و عظیم خود را در برابر روس های مخالف و مبارزی تقدیم کنم که جان با ارزش خود را در مقابله با این روند تقدیم کرده اند.

این را در حالی می گویم، که از استاندارد دوگانه امریکا و اروپا غمناک، و به خوبی آگاهم،  آنانکه با همدیگر هچنین جنگ هایی را در دیگر کشورها در جهان راه انداختند. با هم مسابقه تسلیحاتی را در جهان رهبری کردند، و به مقداری سلاح ساخته و انبار کرده اند که برای نابودی چندین باره سیاره ما کافی است. و این یک حقیقت روشن است که، در حالی به داشتن این سلاح ها خشنودند که، همین سلاح ها آنها را مجبور کرده است تا دست و پا بسته، ناظر وضع متحد نابود و ویران خود باشند. کشوری که مردمش، گستره اش، موجودیت اش، توسط قدرت های استعماری طعمه بازی های بی پایان جنگ و سلطه و هژمونی خواهی خود کرده اند.  

اکنون برگردم به موضوع هند. من این سخنان را به زندانیان در حال افزایش، از اوتاد در هند، تقدیم می کنم، و از همه ما می خواهم تا پروفسور جی.ان. سایبابا [4] را به خاطر بیاوریم، فعال اجتماعی، خواننده و وکیل که تحت عنوان بهیما کورگئون 16 [5] شناخته می شود، فعالین اجتماعی که به دلیل اعتراض به CAA (قانون اعطای شهروندی) [6] زندانی شدند. و خرم پرویز که ماه ها قبل در کشمیر دستگیر شد، او یکی از شهروندان ارزشمندی است که من می شناسم. او و سازمانی که برایش کار می کرد، "اتحادیه جامو و کشمیر برای اجتماع مدنی" (جی.کا.سی.سی.اس) [7] که برای سال ها روشمند، داستان دردهای این جامعه را مستند می کردند، داستانی که با فشار و زور به حاشیه فراموشی و نادیده شدن برده می شوند، و مرگی که بر مردم کشمیر تحمیل می شود. پس آنچه که امروز خواهم گفت را به این ها تقدیم می کنم.

در هند تمام مخالفت ها و اعتراض ها مجرمانه تلقی می شوند. و اخیرا نیز مخالفان و معترضین را نیروهای "ضد ملی" [8] می نامند. اکنون آشکارا برچسب "تروریست های اندیشمند" [9] را می خوریم. قانون ترسناک "جلوگیری از اقدامات غیر قانونی" [10] پلتفورم و بستری را فراهم ساخته است، که ذیل این قانون، افراد را برای سال ها بدون محاکمه در زندان نگه می دارند، و رژیم کنونی از آن برای برخورد با تروریسم اندیشمندانه! استفاده می کند.

همه ما را برچست مائوئیست – همیار واژه های غیر رسمی، "نگذال های – شهری" [11] و یا جهادی [12] دریافت داشته ایم، که به ما زده اند، که ما را به عنوان هدفی، داغ خورده بر پشت مان [13]  تبدیل کرده تا به وسیله ایی برای بازی منطقی، گروه های لباس شخصی خیابانی [14] و یا حملات قانونی خود تبدیل کنند.

اکنون تنها چند روزی است که من دهلی را ترک کرده ام، تنها در همین چند روز ناچیز، روند شتاب حوادث نشان می دهد که ما مرزهایی را رد کردیم. و از این رو، به ساحلی باز نخواهیم گشت، که روزگاری آن را از آنِ خود می دانستیم.

در ماه مارس 2022 حزب بهاراتیا جاناتا [15] حاکمیت بر بزرگترین ایالت هند، یعنی ایالت اتارپردادش را برای دومین دوره، از آن خود کرد، انتخابات ایالت مذکور همواره به عنوان یک نبرد نیمه نهایی در مسابقه کسب قدرت در کل هند تلقی می شود، که باید آن واقعیت را برای انتخابات دو سال آینده یعنی سال 2024 در نظر گرفت. کمپین انتخاباتی که روحانیت هندو و مردان خدای، زعفرانی پوش،  آشکارا فراخوان برای کشتار جمعی  و بایکوت اجتماعی و اقتصادی  برای جامعه اقلیت مسلمان در هند را از قبل اعلام کرده اند.

در حالی که پیروزی حزب بی.جی.پی در این انتخابات، در روی زمین، نزدیک به اندازه کرسی هایی بود که برای پیروزی نیاز داشتند. این نتایج انتخاباتی، برای فعالین و رهبران حزب بی.جی.پی غیر طبیعی، ضعیف و مخلوطی از ترس و بی اعتمادی را به همراه داشت. درست بعد از اعلام نتایج انتخابات، بزرگداشت فستیوال رام نوامی [16]را توسط هندوها را داشتیم که همزمان با ماه رمضان در امسال قرار گرفته بودند. برای بزرگداشت رام نوامی هندوهای خشن مجهز به شمشیر به سان سیلی در بیشتر از یازده شهر به خیابان ها آمدند. در حالی که توسط روحانیون هندو [17] و فعالین حزب بی.جی.پی رهبری و هدایت می شدند، و وارد مناطق مسلمان نشین شدند و در بیرون از مساجد آنان صدای سگ در آوردند، و سرودها و شعارهایی را خواندند که   آشکارا فراخوان برای به تجاوز به زنان مسلمان و نسل کشی مردان ... آنان دادند.

در همین حال هر پاسخ اعتراضی اقلیت مسلمان به این تهدیدات باعث خواهد شد تا با بولدوزر زندگی اشان را عناصر دولتی ویران کنند، یا توده های هندوی متعصب و لباس شخصی هندو به آتش کشند. هر کدام از مسلمانان نیز که در اعتراضات دستگیر شوند، باید برای سال ها در زندان بمانند. یکی از کسانی که در جریان هیات خیابانی رام نوامی با حکم زندان مواجه شد، وسیم شیخ بود، که متهم به سنگ پرت کردن به این هیات جشن خیابانی هندوها گردید. که خانه و مغازه اش را با بولدزر بدون اختار قبلی ویران کردند، در همان شهری که لباس شخصی غیر منطقی و متعصب و مجری تلویزیون، داخل بولدوزر، ویران کردن خانه و مغازه این مسلمان معترض را هدایت می کرد.

یک بولدوزر که از آن برای ویران کردن ساخت و سازهای غیر قانونی که در یک عملیات مشترک توسط نیروهای ضد خشونت NDMC و PWD و عناصر محلی و پلیس در منطقه خشونت زده "جهانگیرپوری" در دهلی نو، در تاریخ 20 آوریل 2022 صورت گرفت.

در همین حال رهبران حزب بی.جی.پی دخیل، که آشکارا در راه اندازی و انگیزه دادن به خشونت طلبان لباس شخصی هندویی که، کشتار جمعی از اقلیت مسلمان در سال 2020 در دهلی انجام دادند، توسط دادگاه عالی این شهر بی گناه شناخته شدند و با لبخند گفته شد هیچ جرمی صورت نگرفته است. برخی از همین ها دوباره بعد از این، در شهرهای دیگر، به خیابان باز گشتند، و همین اقدامات را دوباره از سر گرفته اند. به رغم این آزاد کردن ها، اندیشمندان مسلمان مثل عمر خالد در زندان همچنان نگه داشته می شوند، در حالی که در همین کیس دستگیر شد. سخنرانی عمر خالد در مورد برادری، عشق و عدم خشونت، اجرای قانون اساسی هند که در جریان اعتراضات ضد CAA (قانون اعطای شهروندی) بیان شد، مبنای اتهامی گزارش پلیس برای نقشه ریزی منتهی به کشتار جمعی اقلیت مسلمان در دهلی گردید. و متعاقب آن آشکارا اقلیت مسلمان متهم به کشته سازی از خود، در جریان این خشونت ها، با هدف مخدوش کردن چهره زیبای هند، در جریان دیدار دونالد ترامپ (رئیس جمهور امریکا) از هند شدند!

گذشته از تمام این ها، نخست وزیر هند نارندرا مودی، که جهش آغازین ارتقا شخصیت سیاسی کنونی وی، با برنامه ضد اقلیت مسلمان در سال 2002 در گجرات، موقعی که سروزیر این ایالت بود، آغاز شد، و از آن زمان به عنوان یک شخصیت الگو و الهام بخش برای هندوهای افراطی باقی ماند. شخصیتی اغلب در برنامه های هندوئیسم افراطی ساکت، اما اغلب با پیام های سیاسی پس پرده خود، راهبر و مرد مقدس عناصر توده وار لباس شخصی در این گونه اعمال شد، کسانی که حوادث تاریخی غیر واقعی از خود را همواره در (رسانه های اجتماعی) واتس اپ ارایه و پخش می کنند، که طی آن خود را به عنوان "قربانی" حملات تاریخی معرفی کرده، که نسل کشی شده اند، کشتاری که توسط مسلمانان از آنان شد، و اکنون باید اعقاب آنها به خاطر آن اقدامات تلافی و تنبیه شوند.

ما اکنون در کشوری این چنین خطرناک قرار داریم، که در آن مجموعه هایی از حقیقت یا تاریخ درستی وجود ندارد، که بتوان بدان اتکا کرد، و یا آن را بیان نمود. گفته های ارایه شده با هم همخوانی و همپوشانی ندارد. افسانه ها و اسطوره ها تبدیل به آیه های تاریخی شده اند. داستان هایی که توسط دستگاه حکومتی، ثروت شرکت ها، تعداد بیشماری از شبکه های تلویزیونی که هفت روز هفته و بیست و چهار ساعته سخن پراکنی می کنند، حمایت و پشتیبانی می شود، که برد و قدرتی غیر قابل تصور دارند دنیا در اینجا از آنان جا مانده است، و ما اکنون می دانیم که در پس گفته ها و پیشنهادات، یک جنگ ویرانگر و فرسایشی آغاز می شود. 

تصور کنید برای کسانی که محکوم به مرگ و محاکمه و زندان در این شرایط می شوند، وضعیت چگونه خواهد بود. همچنان که یک جامعه، مسلمانان متهم به زندگی در این فضای طرد و تنفر شده اند و به لحاظ اجتماعی و اقتصادی بایکوت می شوند. جامعه اقلیت مسلمانان به صورت ویرانگری متهم به جهاد عشق (مکانیسمی که در آن زنان هندو در دام عشق مردان مسلمان قرار داده می شوند تا جمعیت مسلمانان را افزایش دهند)، جهاد کرونا (مکانیسمی که بیماری کرونا توسط مسلمانان گسترش داده می شود، به سبک همان اتهامی که به نازی ها زده می شود که از اتهام گسترش تیفوس، علیه یهودیان استفاده می کردند)، و یا  جهاد شغل (مکانیسمی که شغل ها توسط مسلمانان در جامعه مدنی از آن خود می شود، تا بر جمعیت هندو حکم برانند)، چیزی در خصوص جهاد غذا و جهاد لباس، جهاد افکار، جهاد لذت و... نگویم که چنین اتهاماتی هم هست. (منور فاروقی، یک کمدین مسلمان، برای جوکی که هرگز نساخت، ماه ها در زندان ماند، چراکه متهم به برنامه ریزی برای ساخت آن شد). هر بیانی، هر گونه خطای اشتباهی کوچکی، می تواند یک مسلمان را گرفتار ترور و زجر و شکنجه لباس شخصی های هندوی افراطی کند. و برای تروریست ها و جنایت کاران هندوی افراطی هدایایی از جمله ارتقا شغل های سیاسی و... را در پی دارد. حتی فرد قربانی در صورت زنده ماندن، در حالی که شدیدا مورد ضرب و شتم قرار گرفته، در بین اهل خود به صورت زمزمه مانند می پرسد، ... آیا آنها (هندوهای افراطی) به همین راضی شدند، یا دوباره به ضرب و شتم را آغاز خواهند کرد؟ آیا این ترور و ضرب و شتم شدید یک عملیات برنامه ریزی شده است یا خارج از کنترل؟ آیا این ترور به همین جا ختم خواهد شد یا این که گسترش شمول خواهد بود؟

هند به عنوان یک کشور، یک دولت - ملت مدرن است، که تنها و تنها بعنوان مجموعه ایی پیچیده اجتماعی از زبان ها، طبقات، نژادها، و زیر ملیت ها، حول قانون اساسی هند موجودیت می یابد، که هر یک از ساکنان، بدین وسیله و یا اسباب دیگر، بدان تعلق می یابند، کشور ما یک اجتماع فشرده و ساخته شده از اقلیت هاست. این ساخت پیچیده اجتماعی توسط یک ساختار مصنوعی "اکثریت خشن هندو" ... در حال ناقص شدن، و آموزش داده می شوند تا باور کنند که تنها مردم قابل توجه و ارزشمند، اولین ملت قابل قبول از یک ملت، هندو هستند، یک اکثریت، که خود را در مقابل "عناصر ضد – ملیِ، غیر انگاشته شده" تعریف می کند. هند در حال ناقض شدن است.  

تعدادی از ما، که زینت دهنده این ملت متشکل از اقلیت ها هستیم، که می توانند پیشبرنده این ساختارِ مناسب و به خوبی طراحی شده باشند، که با تاریخی دست نخورده، نکوهش پذیر، منزه از قربانیان تجاوز باشد. داستان های ارتباط بین فرقه ایی ما، واجد همبستگی همگی ما با هم است، و سازنده شالوده ایی که می گوید که، چه کسی هستیم. در غیر این صورت، سلسله مراتب فراگیری از طبقات، مذهب، جنسیت و نژاد، جامعه سلسله مراتبی ما، در سطح خرد را، جاری می سازد. خرده استعمار، خرده بهره کشی، خرده وابستگی، هر رشته باریک از رشته های سازنده این پارچه منقش و متنوع، موضوعی است که ما را به تفکر، مطالعه، توصیه، گفتگو، و واکنش فرا می خواند. اما برای به حاشیه بردن یک رشته از این طرح حماسی نقاشی شده پر نقش و نگار، از موجی، استفاده می شود، تا برای تجاوز جمعی همدیگر را فرا بخوانند؟ برای نسل کشی؟ آیا این همانی است که به نمایش در خواهد آمد؟          

موقعی که شبه قاره هند دچار تجزیه شد، و صدها شاه نشین مستقل در هم ادغام شدند، برخی به زور، در کشورهای پاکستان و یا هند حل شدند، صدها هزار نفر از مردم این مناطق (هندو، مسلمان و سیک)، به دو طرف مرزها، نقل مکانِ متقابل کردند. یک میلیون نفر در این جریان کشته شدند. ده ها میلیون نفر آواره گردیدند. هر روایتی از این حوادث تراژیک توسط افراد، به تنهای، و جوامع اجتماعی به صورت جمعی، می تواند درست باشد، همچنین می تواند نادرست هم باشد، آن موقعی می تواند این روایت نادرست باشد که با هدف مقابله با روایت تراژیک دیگری بیان شود. یک دروغ خطرناک گفته می شود. تا یک تاریخ ناهمگون، نقش گیرد. تا یک فحوا ربوده شده، و به سلاحی تبدیل گردد، که به نتایج ناخواسته و بدی منتهی خواهد شد.

همه ما در شبه قاره هند این انتخاب را در پیش روی خود داریم که برای یک ایده مشترک عدالت، برای اجتناب از درد و تنفر، که در حال جویدن خاطره جمعی ماست، کار کنیم، و آنرا ارتقا بخشیم. نخست وزیر هند، حزبی که او آن را رهبری می کند، و همچنین اعضایش، سازمان راشتریا سویام سواک سینگ (RSS) – سازمان فاشیستی که نخست وزیر عضو آن است – راه تنفر و درد را انتخاب کرده اند. آنها ما را به چیزی بزرگ فرا می خوانند که از درون خاک تشنه به خود ما، می جوشد. آتشی که آنها روشن می کنند، مسیری طراحی شده را نمی سوزاند، این آتش ممکن است کل کشور را بسوزاند. این آتش سوزی آغاز شده است. در این راستا مسلمانان هند و کشمیر، مسیحیان همچنین، در خطر مقدم این حملات قرار دارند.  در سالجاری، به تنهایی، صدها حمله به کلیساها انجام شده است، مجسمه های مسیح مورد بی حرمتی قرار گرفت، و روحانیون مسیحی، زن و مرد، به صورت فیزیکی مورد حمله و بی حرمتی قرار گرفتند.

ما به حال خود رها شدیم. کمکی نمی آید. کمکی که نه به یمن رفت، نه به سریلانکا، و نه به رواندا. چرا ما باید انتظار داشته باشیم که از سوی سیاستمداران بین المللی به ما در هند کمکی شود؟ تعیین کنندگان ی اخلاق در جهان، تنها منافع، قدرت، نژاد، کلاس اجتماعی و ژئوپولتیک کشورهاست، باقی تنها ژست است، یک رقص در سایه.

هند اکنون توسط فردی رهبری می شود که بر موج قدرتی نشسته است که از کشتار صدها مسلمان برخاسته است، هیستری که توسط شبح طرح و نقشه ترور و کشتار تدارک دیده شد. برای این تنفر مخالفانی در بین مردم معمولی، در بین تمام اقشار وجود دارد، آنان که مخالف قانون ضد مسلمانان اعطای شهروندی [18] هستند، از سوی کسانی که حرکت تاریخی کشاورزان را در سال گذشته به راه انداختند، و احزاب محلی در بنگال غربی، تامیل نادو، کرالا و ایالت مهاراشترا، که سینه به سینه در مقابله حزب بی.جی.پی قرار گرفتند تا آن را شکست دهند. پر بی راه نیست اگر بگوییم که اکثریت هندی ها، با آنچه در حال رخ دادن است مخالفند، اما این محکومیت توسط اکثر مردم، با تنفر آشکار شد، به وسیله شانه بالا انداختن کارمایی به نشانه تحقیر و تحیر، و دوری گزینی از تب سوزاننده ایدئولوژیکی قبلی از کادرهای فاشیست با درآمد بالا.

حزب کنگره، تنها اپوزیسیون منحصر به فرد در سطح ملی، چیزی که برای ما به ارمغان آورد، ضعف بود و ناتوانی برای اتخاذ یک موضع اخلاقی، تا حتی نتوانیم از کلمه مسلمان در سخنرانی های عمومی سود جوییم. تجمع های متعلق به مودی هم مردم را به کشوری "پاک و منزه از حزب کنگره" [19] فرا می خواند؛ که در واقع فراخوانی برای یک دولت بدون اپوزیسیون است. شرایطی که در مقابل آن باید گفته می شد، دمکراسی تنها یک کلمه نیست که فقط در ذهن قرار گیرد، بلکه یک شرایط است که باید تحقق یابد.

در حالی که هند تمام تله گذاری ها انتخاباتی، و نمایش یک دمکراسی انتخاباتی را، به نمایش می گذاشت، قانون اساسی که ما را به سوی سکولاریسم، جمهوری سوسیالیستی، انتخابات آزاد و عادلانه، یک پارلمان که به صورت دمکراتیک توسط احزاب حاکم و اپوزیسیون اداره می شد، یک سیستم قضایی مستقل، و یک رسانه های آزاد فرا می خواند، در حقیقیت این مکانیسم حکومتی (شامل یک افزایش و گسترش، در سیستم قضایی، سیستم سرویس عمومی، نیروهای امنیتی، سرویس های اطلاعاتی، پلیس، و نیروهای دخیل در انتخابات بود) بود که در جهت گیری درست نبودند، و این نهادها به صورت عمیقی تحت نفوذ واقع شدند، و در اغلب موارد به صورت آشکارا به وسیله سازمان های قدرتمند در هند، که آشکارا دارای ایدئولوژی فاشیسم هستند، و ملیگرایی هندو را دنبال می کنند، مانند RSS به خدمت گرفته شدند. RSS  در سال 1925 پایه گذاری شد، که مبارزه طولانی داشته، تا قانون اساسی را به کناری نهاده، و در هند یک جمهوری هندو متشکل از ملت هندو شکل دهد. ایدئولوگ های RSS به صورت آشکار و واضحی به تمجید از هیتلر اقدام، و مسلمانان هند را با یهودیان در آلمان یکسان انگاری می کنند.

بر ارجحیت نژادی و حاکمیت آریایی نظر دارند، ایده ایی که برخی از انسان ها را اهریمن و دیو، و برخی را وجه خداگونه می دهند، و دیگران را زیر مجموعه ایی آلوده و غیر قابل لمس می داند، که در مراتب زیرین قرار می گیرند، این اساس برهمنیسم آنان، سیستم طبقاتی هندویی است که حتی امروزه نیز مردم هند را بر اساس آن سازمان می دهند.

حادثه تراژدیک این که، عده زیادی، حتی در بین اقشار تحت ظلم نیز به نفع سازمان RSS حرکت می کنند. کسانی که بر اثر موج سونامی تبلیغاتی RSS در جهت پروپاگاندای این گروه رای می دهند و جهت گیری قدرت را تعیین می کنند. در سال 2025 سازمان RSS صدمین سالش را رکورد خواهد زد. صد سال تلاش در جهت ایدئولوژی و مذهبی برای ساختن یک ملت هندو، درون ملت هندوستان.  تاریخ گواه است که این سازمان در این صد سال توسط انجمنی از برهمنان ساحل غربی هند کنترل و هدایت شدند. امروزه این سازمان دارای پانزده میلیون عضو است، که در میان این اعضا، یکی همین آقای مودی، و تعداد زیاید از اعضای کابینه او، سروزیران ایالت های مختلف هند، و فرمانداران هستند. به موازات آن یک تشکیلات در سطح جهانی هم دارند، که شامل ده ها هزار مدرسه ابتدایی، صاحب املاک کشاورزی، با کشاورزان، کارگران، دانش آموزان، سازمان ها، صاحب انتشارات خاص خود هستند، دارای شاخه گروه های تبشیری که در مناطق جنگلی کار می کنند تا قبایل را "خالص" [20] و پاک سازی کنند، و آنان را به هندوئیسم "باز گردانند" [21]، دارای یک سلسله سازمان های زنان هستند، چندین میلیون میلیشیای قدرتمند مسلح، که ملبس به پیراهن های سیاه موسیلینی (دیکتاتور فاشیست ایتالیا) هستند، و بیشمار و غیر قابل تصور از سازمان های ملیگرای هندو که نقش کمپانی های همچون شل را بازی می کنند، و شرایطی را محیا می کنند که توانایی محروم سازی غیر قابل انکاری دارند.

در حالی که هند دچار قتل عام و ریزش موقعیت های شعلی است، و به سوی در هم ریختگی اقتصادی حرکت می کند، حزب بی جی پی به سرعت در حال رشد است، و اکنون ثروتمندترین حزب سیاسی در دنیاست. که بر اساس توافقات پشت پرده، سیستم های ناشناخته و اتحادیه های انتخاباتی را معرفی می کند، که قادر است با استفاده از سرمایه گذاری شرکت های عظیم، فضایی مبهم و دودآلود سیاسی را ایجاد کنند. این سیستم به وسیله چند صد شرکت رسانه ایی، تلویزیونی و کانال های خبری که تقریبا در تمام زبان های رایج در هند برنامه پخش می کنند، حمایت می شود، که این کانال های تلویزیونی و رسانه ها، به وسیله لشکری از رسانه های مجازی، که متخصص ارایه اطلاعات جعلی اند، بازار رسانه ایی جمعی را شکل می دهند.

برای همه این موارد است، که حزب بی جی چی به عنوان تنها پیشانی رسمی گروه RSS قرار دارد. اکنون با همه این تفاسیر است که ملت ساخته شده در ملت، آماده می شود، تا از سایه بیرون آید و در جایگاه جهانی خود قرار گیرد. اکنون دیپلمات های خارجی، به دفتر مرکزی RSS می روند تا رسمیت یافته و به آنها ادای احترام کنند. پردیس های دانشگاهی ایالات متحده عرصه جدید برای درخواست سهم الارث برای آنان است. خطر در این نقطه قرار دارد که آنان که چنین روندی را رهبری می کنند، معتقدند، شاید آنچه را که در فضای عادلانه نتوان به دست آورد را، بتوان در فضای اقتصاد سرمایه داری خرید.

ارزیابی جشن سده RSS در سال 2025 یک شاخص مهم در تاریخ هند خواهد بود. سال قبل از آن ما یک انتخابات عمومی خواهیم داشت. این انتخابات شاید بیان کننده این پیش بینی باشد که ما با یک تشدید خشونت تصادفی و ناگهانی در فعالیت های خشونت آمیز مواجهه شویم.

در حالی که مودی، به عنوان مسیح (خدای) همه جا حاضر و ناظر مطلق، که تصویرش روی ارواق واکسن های کوید ما نقش بسته است، و روی کیسه های آرد و نمکی که به جای شغل، به میلیون ها نفر که اخیرا بیکار شده اند، اهدا می شود، چرا این مردم نباید از او متشکر باشند؟

 چگونه آنان می توانند، در حالی که شاهد قبرهای دسته جمعی کم عمق بوده اند که  در ساحل رود مقدس گنگ، به هنگام طغیانی نمایان شدند، قبرهایی که در ساحل طولانی آن در خلال موج دوم همه گیری اجساد آنان را در خود داشت، چگونه این را وا نهاده، به حرف های آنان باور کنند، اگر این کشتار جمعی نتیجه اقدامات مودی نیست، چه چیزی شرایط را بدین سمت وحشتناک برد؟

امیدهای ما سوزانده شد، تصاویر ذهنی ما تحت تاثیر قرار گرفت.

اگر RSS این نبرد را ببرد، پیروزی اشان یک رقص رزم جنگی خواهد بود، چرا که وجود هند به پایان خواهد رسید، انتخابات ها دیگر نمی تواند شرایط را به قبل باز گرداند. و دیگر برای همه چیز دیر خواهد بود، این نبرد باید با شرکت همه کشور ما انجام شود، آتش اکنون در پشت درب خانه همه ماست.

تشکر از شما.   

[1]- Arundhati Roy با نام کامل سوزانا آروندیتی رو، متولد 1961 در شیلونگ مگالیا در هند، نویسنده، بازیگر، و فعال سیاسی هندو، که به خاطر دریافت جایزه بوکر (Booker) برای رمان خود تحت عنوان “خدای اشیای کوچک” (The God of Small Things) در سال 1997 شهرت بیش از پیش یافت. او در زمینه حقوق بشر و محیط زیست نیز فعال است. از پدری هندو با شغل کشاورزی کاشت چای، و اهل بنگال، و مادری مسیحی متولد شد، او در کنار ملت های ستم دیده هندی در مناطق امنیتی شده مائویست ها و کشمیر هم فعال بوده که بارها پرونده قضایی برای او تشکیل شده است. ایشان جایزه های مختلفی در ارتباط با حقوق زنان و صلح و... دریافت داشته است.

[2] - the Sissy Farenthold مری فرانسیس تارلتون (سیسی فانتهلود) یک فعال سیاسی، قاضی فعال اجتماعی و استاد امریکایی است که به خاطر کمپین های سال 1972 تا 1974 تگزاس مشهور است. و تا انتخاب به عنوان معاون رئیس جمهور امریکا هم پیش رفت، مارتین لوتر کینگ در خصوص او گفته است "منحنی تاریخ طولانی است، اما به سوی عدالت قرار دارد، و سیسی قسمتی از این تاریخ است".

[3] - the Rapoport Centre برنارد و آدر رپپورت سنتر با هدف توسعه عدالت و حقوق بشر در سال 2004 بنیاد نهاده شد،

[4] - G. N. Saibaba نویسنده، متفکر و فعال حقوق بشر و پروفسور دانشگاه دهلی که توسط دولت هند متهم به ارتباط با گروه های چپ ممنوعه شد و به حبس ابد محکوم گردید. و تحت قانون جلوگیری از فعالیت های غیر قانونی دستگیر گردید.

[5] - the Bhima Koregaon 16 بزرگداشتی بر صدمین سال نبرد "بهیما کورگائون" بود که در سال 2018 صورت گرفت و این مراسم به خشونت کشیده شد.

[6] - CAA (Citizenship Amendment Act) قانون اعطای شهروندی به مهاجران خارجی در هند که به غیر از مسلمانان به باقی مهاجرین تعلق می گرفت و همین تبعیض باعث شد که مسلمانان هند اعتراض کنند و این اعتراضات منجر به کشتار آنان توسط دولت هندوی بی.جی.پی و لباس شخصی های متعلق به گروه های هندوی افراطی شد.

[7] - the Jammu Kashmir Coalition of Civil Society (JKCCS)

[8] - anti-national اصطلاحی که به مخالفین خود توسط مذهبیون افراطی هندو زده می شود، آنان خود را عناصر ملی تلقی کرده و مخالفین خود را ضد ملی می نامند

[9] - intellectual terrorists

[10] - Unlawful Activities Prevention Act قانونی که مقامات امنیتی هند می توانند افراد را بدون تشریفات قانونی دستگیر و تحت شکنجه و بازجویی قرار دهند، این قانون مورد سو استفاده یگان های نظامی و امنیت تحت نفوذ و سو استفاده گروه های هندویی از جمله RSS قرار گرفته و مخالفین خود بدین وسیله سرکوب و زندانی می کنند.

[11] - Urban-Naxals نگزالیت ها یا چریک های چپ گرای مائویست در مناطق محروم هند مبارزه ایی را با دولت هند داشته و دارند

[12] -  jehadisبه دلیل تاریخ طولانی مبارزه تروریستی گروه های اسلامگرا در هند، عناصر جهادی به تروریست هایی گفته می شود که مردم هند را مورد حمله قرار می دهند، واژه جهادی اکنون به هر فعالیت منفی که علیه جامعه اکثریت انجام شود تعمیم داده می شود و بار منفی آن سوار افراد متهم به هر فرد جهادی می گردد. این واژه در جامعه هند ویران و نابود شده، و به معنی تروریست و جنایتکار تبدیل شده است.

[13] - همچون مهر داغ خورده بر بدن بردگان در زمان باستان

[14] - mobs اجتماع های توده واری که به هر سو که تحریک گران سیاسی و مذهبی بخواهند، آنان را هدایت و دیگران را مورد حمله قرار می دهند.

[15] - the Bharatiya Janata Party (BJP) حزب سیاسی و رقیب حزب کنگره که اکنون به صورت بلامنازع قدرت را در مرکز در اختیار دارد، این حزب را باید شاخه سیاسی گروه های هندو رادیکال سنگ پریوار می توان نامید که تحت RSS گرد هم آمده اند.

[16] - Ram Navami فستیوال هندوی تولد خدای رام، هفتمین آواتارش ویشنو، که برای ویشنوئیست ها مهم است. این جشن علاوه بر آیودیا، در معابد مختص رام در سراسر کشور جشن گرفته می شود.

[17] - swamis عنوانی که در هند به روحانیون هندو، از مرد و زن تعلق می گیرد که حاکم و صاحب بر خود است، و وجودش از ناخالصی خالص شده و "او خود، خود اوست"، بدون اضافات ناخالص

[18] - Citizenship Amendment Act

[19] Congress mukt Bharat

[20] - purify

[21] - return

مقدمه مترجم : (سایت یادداشت های بی مخاطب)

جامعه زنده و پیشرو را باید از اندیشمندان آن شناخت، که بی توجه به بندهای زنجیر امنیتی، ترور، سیاسی، اقتصادی، تعصب و... به انعکاس حقیقتی می پردازند که آن را خود، یافته اند، و رهیافت خود از تجارب و علم خود را بدون لکنت، و بیم قطع نان و ناز، بیان می دارند، خانم آروندیتی روی [1] به عنوان یک نویسنده مشهور هندی، هم جامعه خود، و هم جامعه جهانی را در این سخنرانی به محاکمه ایی منصفانه کشید، در نقد او از وضعیت جهان، هم عیب جامعه خودش دیده می شود، و هم بدون نقاب و سانسور، در قلب لندن، سیاست های غرب و بریتانیا را، در حضور اساتید حاضر در این جلسه، به چشم لندن نشینان می کشد، مثل آینه ایی که مقابل بسیاری از صاحبان قدرت، باید گرفت، او این آینه را مقابل راهبران کشورمان نیز گرفته، تا خود را در نگاه دیگران، خوب ببیند، مطلبی که می آید سخنرانی خانم روی در لندن در بزرگداشت جامعه شناس مشهور بریتانیایی، استوارت هال، ابراز شده است که نکات روشنی را در خصوص آنچه در جهان می گذرد، در خود دارد. و از آزادگی و نقش آزادی بیان در رهیافت اصلاح جهان، نکته ها در خود دارد، دنیا به اصلاح طلبانی اندیشمند و چنین آزاد اندیش نیاز دارد، سخنرانی او نکته های بسیار در خود دارد، و درس آزاد اندیشی و زیست آزادانه به انسان می آموزد.

 و اما سخنرانی او :

آروندیتی روی از چیزهایی که می توان و نمی تواند گفت، می گوید :

برداشت حجاب از جهان، آنچنان که ما می دانیم. [2]

همبستگی، صدا بلند کردن برای حمایت از غیر پنداشته شده ها، امروز اهمیتش از هر زمانی بیشتر است. گرچه این فعالیت به یک اقدام مخاطره آمیز تبدیل شده است، این را نویسنده مشهور گفت.

  

از چپ به راست، ادوارد اسنودن، ولادیمیر پوتین، آروندیتی روی، نارندرا مودی و تستا استلواد 

06/OCT/2022

متن کامل سخنرانی انجام شده در یادبود آقای استوارت هال [3] ، در سالن کانوُی در تاریخ  8 مهر ماه 1401(30 سپتامبر 2022).  

 تشکر از این که مرا دعوت کردید تا امروز در یادبود استوارت هال سخن بگویم. انگار سال هاست که برای تحقق این نشست تلاش کرده ایم. من هرگز در آینده، خوشی بودن در یک مکان با تعداد زیادی از اساتید را دست نخواهم داد. همه گیری کرونا برخی از چیزها را کم رنگ کرد، اما تعدادی از ما هنوز در تلاشند تا بر این زخم که بر ما زده، فائق آیند. من هرگز آقای استوارت را ندیدم. اما مطالعه آثار او به من این احساس را داده است که انگار مدت ها با هم نشسته ایم و در مورد بسیاری از موضوعات گفتیم و خندیده ایم.  

عنوان اصلی سخنانم موضوعاتی که می توان و نمی توان گفت، است، و این عنوان کتاب کوچکی است که آنرا با هنرمند جان کوزاک [4] نوشتیم. این کتاب در خصوص سفر ما به روسیه در دسامبر 2013 برای دیدار از ادوارد اسنودن [5] در مسکو نوشته شد. همراه دیگر ما در این سفر، دانیل الیسبرگ [6] بود، برای کسانی که کم سن و سالند، باید توضیح دهم که او اسنودن زمان خود بود؛ و خطاکاران جنگ ویتنام را لو داد، و اعمال آنان را بر اساس اسناد پنتاگون، عمومی و افشا کرد.

اسنودن، کسی است که سال ها قبل به ما هشدار داد که ما در حال حرکت خوابگرد گونه در یک کشور، تحت تسلط کامل اطلاعاتی و امنیتی هستیم، همین اسنودن، در زمان دیدار ما، داشت زندگی خود را در تبعیدگاه مسکو می گذراند. و ما نیز به همراه او در آن زمان عمیقا در کشوری مسلط به ابزارهای اطلاعاتی و امنیتی فرو افتاده بودیم، که او شرایط حاکم بر آن را قبلا به ما هشدار داده بود، از طریق یک تلفن همراه کوچک، که اکنون ضروری ترین و نزدیک ترین به ما، که به سان ضروری ترین اُرگان، در بدن ما تبدیل شده است، که از ما جاسوسی می کند، حرف های ما را ضبط، و منتقل می نماید، شخصی ترین اطلاعات ما که، توسط این اطلاعات ما می توانستیم به زنجیر کشیده شده، کنترل، استاندارد و اهلی و رام شویم. نه تنها توسط این کشور، بلکه همچنین به وسیله دیگران.

تصور کنید که کبد یا کیسه صفرای شما عملکرد خوبی در قبال قلب شما نداشته باشند، دکتر به شما خواهد گفت که شما بیمار هستید. این زنجیره ایی از ریسمان ها بود که ما خود را در میان آن احساس می کردیم. ما کاری بدون آنها نمی توانستیم بکنیم، و آنها هم کارشان را می کردند.

بخش نخست سخنان من در مورد چیزهایی است که می توان و نمی توان گفت. در بخش دوم به پرده برداری و حجاب برداری از جهانی خواهم کوشید که ما از آن اطلاع داریم.

امسال سال بسیار بدی برای کسانی بود که از "چیزهایی که نمی توان در مورد آن گفت" را گفتند و یا انجام دادند. در ایران،  مهسا امینی، دختر 22 ساله در حین  بازخواست در پلیس اخلاقی به اتهام نپوشیدن روسری استاندارد، و مورد نظر حکم رسمی، کشته شد. در اعتراضاتی که به دنبال آن شکل گرفت و در جریان است نیز تعداد زیادی از مردم کشته شدند.

در همین حال، در هند، در ایالت جنوبی کارناتاکا، دختر مسلمان دانش آموز مدرسه ایی، که می خواست هویت خود به عنوان یک زن مسلمان، در کلاس درس حفظ کند، با حجاب در کلاس حاضر شد، که مورد هجوم فیزیکی مردان وابسته به راستگرایان افراطی هندو قرار گرفت. اینجا ایالتی است که مسلمانان و هندوها برای قرن ها در کنار هم زندگی کرده اند، اما اکنون به طرز خطرناکی فضای اجتماعی این ایالت دو قطبی شده است.

هر دو مثال – اجبار پوشیدن حجاب در ایران، و ممنوعیت حجاب در هند و دیگر کشورها – ممکن است به خشونت کشیده شود، اما در حقیقت چنین موضوعی نباید چنین ظرفیت خطرناکی داشته باشد. در موضوع اجبار یک زن برای پوشیدن حجاب، یا اجبار دیگری برای کنار گذاشتن آن، موضوع، موضوع حجاب نیست، اینجا بحث، بحث اجبار و کنترل جامعه است، بحث به بند کشیدن اوست، سیاست پوشاندن او، لخت کردن او، ملاحظه ی کنترل و تسلط بر زن را در خود دارد.

در ماه آگوست، سلمان رشدی به صورت خشونت آمیزی در ایالت شمالی نیویورک توسط یک اسلام گرای افراطی به خاطر کتابش، آیات شیطانی [7] مورد حمله قرار قرار گرفت، کتابی که اولین بار در سال 1988 به چاپ رسید. در سال 1989 آیت الله خمینی، رهبر انقلابی ایران، و اولین رهبر جمهوری اسلامی ایران، فتوایی صادر کرد و خواستار مرگ رشدی شد. تمام سال های بعد از آن، فقط همان زمانی که به نظر می رسید، که عصبانیت بر انگیخته شده، کاهش یافته، و رشدی از مخفیگاه خود خارج شد، این حمله نیز بلافاصله صورت پذیرفت.

بعد از اخبار اولیه که سلمان رشدیِ هفتاد و پنج ساله، از این حمله جان سالم به در برده، و روحیه خوبی هم دارد، دیگر هرگزی خبری از او در بیرون درز نکرد. تنها امیدی که می توان داشت این است که او در حال بازیابی سلامت خود است و این که او با قدرت کامل، به کیان ادبیات جهانی باز خواهد گشت. رهبران کشورهای اروپایی و امریکایی، قدرتمندانه در حمایت از رشدی ظاهر شدند، برخی نیز در جملاتی کوتاه گفتند، "نبرد او، نبرد ماست".

در همین حال جولیان اسانژ [8] ، کسی که موارد جرایم جنگی غیر محرمانه سربازان همین کشورها، در جنگی که صدها هزار نفر در آن مردند را منتشر کرد، او اکنون غرق در مشکلات سلامت جسمی، در زندان بلمارش به دام افتاده، و منتظر است تا به امریکا مسترد شود، جایی که ممکن است حکم مرگ، یا چند حکم زندان ابد او را انتظار کشند.

بنابراین، ما باید این حمله تنفر برانگیز به رشدی را، در خلال توقف بیان فرازهای کلیشه ایی همچون "جنگ تمدن ها" [9] و "آیات تاریک دمکراسی" [10] متوقف می کردیم. چرا که میلیون ها نفر در خلال تجاوزاتی کشته شدند، که توسط همین اونجلیست های دارای آزادی بیان هدایت می شدند، که در میان این میلیون ها نفر کشته، نویسندگان، شعرا و هنرمندان و... نیز بودند.

در خصوص اخبار این چنینی که از هند می رسد، در ماه جون، نوپور شارما [11] ، سخنگوی حزب بی.جی.پی، حزب حاکم ملیگرای هندو، یک بار برای همیشه، قربانی سخنان ناخواسته خود علیه محمدِ پیامبر، در یک برنامه گفتگوی تلویزیونی شد، یک گفتگوی چالشی، که او خیلی تهاجمی و با انگیزه در آن وارد شد، و به یک هرج و مرج بین المللی و تعدادی تهدیدات مرگ، مواجه گردید، که مجبور به خروج از زندگی در بین عموم مردم، شد. اما دو مرد هندو که در حمایت از سخنان او برخواسته بودند، به طرزی خشن سر بریده شدند. در روزهایی که به دنبال آن مسلمانان افراطی جمع شدند و شعار "جدایی سر از بدن" [12] را فریاد زدند، و از دولت هند خواستند که قانون کفر و توهین به مقدسات را از مجلس بگذراند. به نظر نمی رسد، که این برای آنان اتفاق افتاده، و نمی تواند کشور را بدین امرر راضی کنند.

همچنین در این زمینه مقاله "در اپزود نوپور شارما، مذهبی بودن بر انسانیت پیروز شد"  را بخوانید.

آنها تنها کسانی نبودند که سانسور و ترور را در هم آمیختند. اوایل این ماه، در شهر بنگلور بودم تا در پنجمین سالگرد ترور دوستم خانم گوری لانکش [13] سخن بگویم، روزنامه نگاری که توسط متعصبین هندو درست در بیرون از منزلش به او شلیک شد که ترور این زن، در ارتباط با یک سری ترورهایی بود که با هم مرتبطند. دکتر نارندرا دابولکار [14] ، پزشکی مشهور، و متفکری منطقی که در سال 2013 کشته شد; دوستش، گویند پنسار [15] ، نویسنده و عضو حزب کمونیست هند که در فوریه 2015 به قتل رسید و استاد زبان کانادا (گویش ایالت کارناتاکا)  ام.ام کابورگی [16] که در ماه آگوست همان سال به قتل رسید.

ترور البته شکلی از سانسور است که ما تجربه کرده ایم. در سال 2022، هند جایگاه 150 را بین 180 کشور جهان در خصوص شاخص های آزادی مطبوعاتی کسب کرد، حتی پایین تر از کشورهایی مانند پاکستان، سریلانکا و میانمار. ما نه تنها به وسیله دولت تحت نظر و کنترل بودیم، بلکه توسط جمعیتی که در خیابان ها توده وار فعالند، و شاخ های فعال در شبکه های اجتماعی، و به وسیله خود رسانه ها، همچنین.

در صدها کانال تلویزیونی که بیست و چهار ساعته برنامه پخش می کنند، که اغلب به آنها به عنوان "رادیو رواندا" [17] خطاب می کنیم، گویندگانِ طیف وسیعی از تلویزیون های خریداری شده ایی، که علیه مسلمانان (اقلیت هند) و "عناصر ضد ملی" (عنوانی برای اقلیت مسلمان)، برای دستگیری، اخراج و تنبیه آنان دعوت می کنند. آنها در آزادی و بی مسئولیتی مطلقی که به آنها اعطا شده است، زندگی و شخصیت بسیاری را ویران می کنند. هر روزه فعالین، شعرا، روشنفکران، حقوقدانان، دانشجویان دستگیر می شوند. همچنان که در ایالت کشمیر – دره ایی که از آن هیچ خبری به بیرون درز نمی کند – که به یک زندان بزرگ تبدیل شده است. که در آن عدد نظامیان (هندی) از اهالی آن بیشتر است.

هر گونه ارتباط کشمیری ها، خصوصی یا عمومی، حتی آهنگ نفس های آنها توسط نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رصد می شود. در مدارس تحت نام آموختن عشق به مهاتما گاندی (رهبر قیام مردم هند علیه بریتانیا) سرودهای مذهبی هندوها را به دانش آموزان مسلمان یاد داده می شود. این روزها وقتی در مورد کشمیر فکر می کنم، به یاد اقدام برخی کشاورزان در نقاط جهان می افتم، که هندوانه های گرد را در جعبه های مکعب مربع پرورش می دهند، تا هندوانه گرد، به صورت مکعب عمل آید، تا بهتر بتوانند آن را نگهداری کنند. بنابر این به نظر می رسد که آنچه در دنیا روی هندوانه ها تجربه می شود، در دره کشمیر روی انسان ها آزمایش و تجربه می شود، در یک هدفگاه تفنگ ها.

در دشت های جغرافیایی پایین تر – در کمربند گاو – [18] در شمال  هند، جمعیت های شمشیر بدست هندو، که توسط مردان خدا [19] ، هدایت می شوند، افرادی که توسط رسانه ها به دلایلی بعنوان "غیبگو" ها نامیده می شوند، و مردم هندو را آزادانه به نسل کشی مسلمانان و تجاوز به زنان آنان فرا می خوانند.

ما شاهد شکنجه و کشتار مسلمانان در روز روشن، و نسل کشی بیشتر از هزار مسلمان (منابع غیر دولتی این مقدار را تا دو هزار نفر هم ذکر کرده اند) در ایالت گجرات در سال 2002 و همچنین صدها نفر در شهر مظفرآباد ایالت اتارپرداش در سال 2013 بوده ایم، و جالب این که هر دو کشتار دسته جمعی مذکور، بلافاصله پیش از برگزاری یک انتخابات صورت گرفته است.  

دیده ایم که مردی که تحت سروزیری او در ایالت گجرات این کشتار جمعی انجام شد، نارندرا مودی، موقعیت خود را تحکیم می کند تا به عنوان امپراتور قلب هندوها [20] ایستاده، و بالاترین کرسی رسمی کشور را اشغال کند. او هرگز نسبت به این جریان نه عذرخواهی و نه ابراز شرم کرد.  دیده ایم که او سرمایه سیاسی خود از پوزخندها و بیانات خطرناک و ضد مسلمانان جمع می کند. دیده ایم که بالاترین دادگاه در کشور او را، قانونا و اخلاقا، به صورت مطلق از پاسخگویی مستثنی کرد، اظهارات تهوع آور کشورهایی که تحت عنوان دنیای آزاد از آنها یاد می شود را، هم دیده ایم که او را به عنوان یک رهبر دمکرات مورد تشویق قرار می دهند.

ماه گذشته، هند هفتاد و پنجمین سالگرد استقلال خود از بریتانیا را جشن گرفت. نارندرا مودی از تریبون بلند خود در قلعه سرخ [21] در دهلی، از رویاهای خود برای قدرت بخشی به زنان هند گفت. او با حرارت و مشت گره کرده، سخن می گفت. عمامه ایی نیز بر سر داشت که با رنگ های پرچم ملی پیچیده شده بود.

 

نخست وزیر نارندرا در حال دست تکان دادن به حاضرین

در خلال سخنرانی خود در هفتاد و پنجمین سالروز استقلال هند

در قلعه تاریخ سرخ در دهلی نو، 15 اگوست 2021  

قدرتمند کردن زنان در جامعه ایی که بر اساس سیستم طبقاتی هندو شکل گرفته، جایی که برای قرن ها قدرت به مردان داده شده و این سیستم تجربه شده است! که مردانش معتقد به داشتن حقوق خاصی بر بدن زنان دالیت ها و ادیواسی [22] هستند، از این رو قدرتمند کردند زنان فقط موضوع مرتبط به سیاست نیست. این موضوع وابسته به اجتماعی شدن، و سیستم اعتقادی هم مرتبط است.

این روزها شاهد افزایش گراف جرم علیه زنان، در هند هستیم، و هند در جایگاه یکی از خطرناک ترین کشورها برای زنان قرار دارد. سورپرایز این روزها این است که ببینیم که چه موقع جرم کسانی که در حال حکمرانی هستند، علیه زنان آشکار خواهد شد. در چنین شرایطی، ما شاهد راهپیمایی هایی به نفع متجاوزین به عنف هستیم. در آخرین مورد از این موارد، یک دختر 19 ساله مورد تجاوز قرار گرفت و کشته شد، اما یک رهبر محلی هندو، پدر این دختر را به خاطر “پخش شیر خام به گربه های گرسنه” مورد شماتت قرار داد.

در همان زمانی که نارندرا مودی نخست وزیر حزب بی.جی.پی در حال سخنرانی روز استقلال خود بود، دولت ایالتی این حزب در گجرات، روز بزرگداشتی برای 11یازده مردی که برای تجاوز و قتل دختر 19 ساله مسلمان بلقیس بانو در سال 2002 برگزار کرده بودند، کسانی که قاتل او و 14 عضو دیگر خانواده این خانم بودند، که حکم حبس ابد دریافت داشته اند، و مقتول های این پرونده، شامل مادر این دختر، خواهرانش، برادران خردسالش، عمه ها و عمویش، دائی هایش، کودک یک ساله دائی اش، و صالحه، دختر سه ساله بلقیس، که سرش را با سنگ له کردند.

این جنایت وحشتناک یکی از جنایات متعدد از این دست بود که در خلال حرکت سال 2002 بر ضد اقلیت مسلمانان، در کشتار جمعی آن سال صورت گرفته، که پیش از این در مورد آن سخن گفتم. در این نشستِ حزب بی.جی.پی، آنان خواهان آزادی چنین افرادی شدند، تعداد زیادی از اعضای این حزب در آن شرکت داشتند، از جمله یکی از نمایندگان مجلس از این حزب، که در سخنرانی ضبط شده اش که بعد بیرون آمد گفت که، از آنجا که برخی از این افراد از جامعه برهمن [23] با "فرهنگ بالا" [24] هستند، به نظر نمی رسد که در اساس و در کل مجرم باشند.

در پرونده های بازجویی شده توسط واحد مرکزی بررسی و تحلیل [25] همچنان که در یک مورد هم انجام شد، به لحاظ قانونی هر گونه عفو و یا تصمیم برای بخشش اینها، باید توسط دولت مرکزی صورت می پذیرفت، که البته اکنون این دولت تحت اختیار نارندرا مودی است. بنابراین باید گفت که اجازه عفو آنها داده شده است.

وقتی این مجرمین از زندان بیرون آمدند، بیرون از دیوارهای زندان از آنها به عنوان قهرمان، توسط افراد مرتبط با گروه های متعدد هندویی و مرتبط با حزب بی.جی.پی (این "گستردگی" و تنوع گروهی، قدرت حاشا و انکار آنها را بالا می برد) که با هم "سنگ پریوار" [26]  را می سازند، که مجموعه یک خانواده سیاسی و... را تشکیل می دهند، مورد استقبال قرار گرفتند – بر گردن این مجرمین حلقه های گل انداختند، شیرینی پخش کردند، و به احترام، پای آنها را لمس کردند – در چند ماه آینده ایالت گجرات شاهد انتخابات خواهد بود. 

در هند، اقدامات عجیب درست قبل از انتخابات آزاد و منصفانه ما اتفاق می افتد. این دوره زمانی قبل از انتخابات، خطرناک ترین دوره زمانی در هند است.

این مقاله را نیز بخوانید : ‘من برای آینده خود بیمناکم: شوهر بلقیس بانو، بعد از آزادی این 11 مجرم

همچنانکه متجاوزین جمعی به زنان و قاتلین به جایگاه خود به عنوان افراد مورد احترام در جامعه باز گشتند، خانم تستا استالواد [27] ، یک فعال سیاسی که سازمان او "شهروندان برای عدالت و صلح" [28] ، اعتراضی را با یک برج بلند از شواهد و قرائن، ناظر بر نقش حمایتی دولت ایالتی گجرات به صورت عمومی، و شخص نارندرا مودی به خصوص، در کشتار جمعی سال 2002 ارایه نمود، او دستگیر و متهم به سند سازی شد، شواهد از بین برده شد، و حزب بی.جی.پی تلاش کرد تا ظرف فرقه ایی را همچنان جوشان نگه دارد.

این شرایط کشوری است که ما در آن زندگی و کار می کنیم. و چیزهایی گفته شد که نباید گفته شود. در سخنرانی ها، همچنان که در هر جای دیگر، قانون به صورت انتخابی، بسته به طبقه، مذهب، جنسیت و کلاس اجتماعی فرد مجرم، که در مقابل آنها قرار می گیرد، جاری می شود، یک مسلمان (اقلیت) نمی تواند آنچه را که یک هندو می تواند بگوید، را ابراز کند. یک کشمیری چیزهایی که دیگران می توانند بگویند را نمی تواند بیان کند. ابراز همدردی، و صدا بلند کردن برای حقوق "دیگران" (Others) مهمتر از هر چیز دیگری است. اما چنین اقدامی تبدیل به یک فعالیت بسیار خطرناک شده است.

در هند، مثل دیگر کشورها، هویت به یک سلاح تبدیل گردیده است، که هویت تفکیک، و به اتم های ریز ریز در دسته های ریزتر تقسیم شده، و این خود به یک ماشین تنبیه تبدیل شده، که به شکار مرتدین و اهل الحاد، نسبت به قوانین شرعی خود اقدام می کند. حتی چنین هویت های کوچکی هم در بین خود، باز سلسله مراتب قدرتِ توسعه یافته دارند. الیت کپچر [29] در کتاب خود، فیلسوف اولوفمی او. تایوو [30] توضیح می دهد که چگونه افرادی، تبدیل به موجود با اهمیت و ارزشمند در میان گروه خود می شوند، افرادی که معمولا در کشورهای قوی، در شهرهای بزرگ، در دانشگاه های بزرگ هستند، افرادی با سرمایه اجتماعی بر روی شبکه اینترنت، که بعدها بنیادها، شرکت ها و رسانه ها، پلتفرم در اختیار آنان قرار می دهند، تا به نمایندگی از جامعه ایی که به آن تعلق دارند تصمیم بگیرند و یا سخن بگویند.

این یک پاسخ قابل فهم، به دردِ تاریخیِ تحقیر و احساس حقارت است. اما این یک پاسخ انقلابی نیست. جذب خرده نخبگان [31] تنها پاسخ لازم به جذب نخبگان درشت [32] نخواهد بود. همچنان که تحقیقات تجربی نشان داده است، وقتی ما یک فرهنگ ممنوعیت پراکن و سانسور کننده را اتخاذ می کنیم، در حقیقت، این انتخاب باعث عدم تناسب جامعه خواهد شد. تحقیقات اخیر توسط موسسه پن [33] از کتاب های ممنوع شده در مدارس امریکا نشان می دهد، که بخش اعظم متون کتاب های ممنوعه، شامل مطالبی است که به صورت روشن و آشکاری، روی موضوع جنیست و نژاد مطالبی نوشته و مانور زیادی داشته اند (از این لحاظ ممنوع شده اند).

مهر و موم کردن ها در جوامع، کاهش و صاف و صوف کردن هویت ها و تجمیع آن در سیلوها (یکدست سازی)، می تواند خطرناک و  باعث توقف جریان همبستگی اجتماعی شود. – چیزی که بر عکس در هند، چنین روندی بوده و هست، و هدف غایی سیستم طبقاتی هندو است – تقسیم مردم در یک سلسله مراتب اجتماعی طبقات، در سیلوهای غیر قابل دسترسی به هم، که هیچ یک از اعضای جامعه نمی تواند درد دیگران را حس کنند، چراکه همه در یک درگیری و چالش دائم با هم قرار دارند. این شرایط مثل یک فرایند خودکار عمل می کند، ارتباط پیچیده ایی در مکانیسم حاکمیت/کنترل کننده که در آن، جامعه خود کنترل/ اداره کننده است، و در پروسه ایی قرار دارد که باید مطمئن بود، که هدف نهایی این ساختار، باقی ماندن و پابرجا ماندن این شرایط طبقاتی است. همه اعضای جامعه، به جز آنهایی که در بالاترین و پایین ترین طیف جامعه قرار می گیرند (و قسمت هایی از جامعه که به صورت نزدیک گرفتار شده اند) توسط دیگران در حال ظلم و ستم دیدن هستند، یا خود به عده ایی در حال ظلم و ستم کردن می باشند.

وقتی این ماز پر از تله برداشته شود، تقریبا هیچکس نمی تواند از امتحان خلوص و درستی، سربلند سر برآورد. در حقیقت، هیچ چیزی باقی نخواهد ماند، آنچه که در ادبیات فاخر خوب در نظر گرفته می شوند، نه شکسپیر مطمئن خواهد بود، نه تولستوی  (تصور کنید که آیا او ذهن آن زن، که آنا کارنینا نامید، را درک خواهد کرد). نه داستایوفکسی، که زنان پیر را "عجوزه" می نامید. در استاندارد سازی او، من به عنوان یک عجوزه خواهم بود. اما من هنوز شبیه دیگر مردم، نوشته هایش را می خوانم، و این استاندارد سازی ها از زنان، در هر کتاب مقدس، در هر مذهبی هست، بدون این که به آزمایش و گردآوری و همایش در آمده باشند، و امتحان خود را پس داده باشند.

بر اساس آنچه در گفتمان عمومی مطرح است، به سرعت به سمت یک بن بست فکری و آکادمیک می رویم. همبستگی هرگز به صورت یک امر واقع و ذاتی نیست، چیزی است که باید به چالش کشیده شود، در خصوص آن بحث شود، پیشنهاد داده شود و تصحیح شود. با توقف این فرایند، ما بسیاری از موارد را به عنوان مواردی که باید علیه اش نبرد کرد، در خواهیم آورد.

اکنون می خواهم برگردم به زیر عنوان سخنم، "پرده برداری از جهانی که ما آن را می شناسیم". دوست دارم کمی در خصوص ملکه ها و تشییع جنازه ی آنان سخن بگویم. وقتی  ملکه مرد برخی از روزنامه های بریتانیا از من خواستند تا قطعه ایی در خصوص این درگذشت بنویسم. من کمی بر این درخواست خیره شدم، شاید به این دلیل که من در انگلستان زندگی نکردم، ملکه الیزابت دوم، حتی در مرزهای ذهن من نیز موجود بود، بنابراین، گفتم البته که می نویسم، اما نه آن ملکه ایی که شما در موردش فکر می کنید.

ملکه ایی که من در موردش فکر می کردم، مادرم بود، که یک دبیرستان را بنیانگذاری و اداره کرد، و اوایل همین ماه درگذشت، خوب یا بد، منحصر به فردترین، تاثیر را روی زندگی من داشت. ما حریف سرسخت، در همان حال بهترین دوست با هم بودیم. او مانع و جلودار سرعتی بود که من از دوره جوانی خود را حول و حوش آن شکل داده بودم. اکنون او از پیش ما رفته است، اما او مرا نه با قلبی شکسته، بلکه با یک قلب محکم بر جای گذاشت، به نظر نمی رسد که ساخت و شکل فرد اولی، بیشتر از این، احساسی را ایجاد کند. من به این بحث پیوستم تا این سخنرانی را به سمت سیاستِ در پس این دو تشییع  ببرم. یکی تشییع در سطح جهانی (ملکه)، و دیگری در یک شهر کوچک در جنوب هند. اما من مقابل این فریبندگی و اغواگری مقاومت خواهم کرد. شاید، اکنون زمانیست برای من، که اولین نکته ایی که نباید گفته شود را بگویم، چیزی که لااقل اکنون اینجا، و در لندن نباید گفت، اما من خواهم گفت.

نمی توانم اعتقادی به این نمایش پرشکوه و جلال داشته باشم که به صورت بی وقفه ایی برای روزها تلویزیون ها مناسک و تشریفات تشییع  او را پوشش دادند، من مبهوت و میخکوب فرمانبرداری و تملق و احترام ارایه شده توسط آن مردم تاریک و عوام، که او آنان را در مستعمره های سابق خود داشت، که اکنون به عنوان مشترک المنافع شناخته می شوند، و هیچ اشتراکی در منافع وجود نداشته است. من افشرده و مچاله بودم. و این در یک جهت می دوید. ما در مستعمرات برای این سنت ها، برای این پوشش ها، برای این جواهرات، برای این ابزار و لباس های طلایی هزینه ها داده ایم.

چیزهای زیادی در خصوص مستعمرات و استعمار و سلسله های های پادشاهی که حاکمیت خود را در دوره بربریت تاریخ اعمال کردند، قابل گفتن است. چه کسی بهتر از استوارت هال (جامائیکایی)، تا از این شرایط، برای ما داستان ها بگوید؟ اما این شرایط چه بود -  فقط قسمتی از این دیوار نوشته غمناکی که بر کاروان گذشته ثبت شده است؟ تاریخ دان مایک دیویس [34] برآورد می کند در یک چهارم پایانی قرن نوزدهم، بین 30 تا 60 میلیون از این مردم در جامعه مرد سالار مستعمره های هند، چین و برزیل از گرسنگی مردند، او آن را هولوکاست ویکتوریای بزرگ [35] می نامد.

چرا ما به کسانی که، ما را غارت کرده اند، عشق می ورزیم؟ این همان سیاست وابستگی است، و به همان میزان شخصیت وابسته، و البته سوال زمان ما.

همچنین این گزارش را در این خصوص بخوانید : ارتباط سخت جنوب آسیا با پادشاهی بریتانیا

عذرخواهی می کنم سخنانم به بیانیه ایی علیه استعمار تبدیل شد. من در این جایگاه و بر این هدف نیستم، اما نمی خواهم همچون اندیشمندانی از کشورم شمرده شوم، که علیه استعمار سخن می گویند، اما نسبت به مسایل ناجور و بد جاری در سرزمین خود سکوت کرده اند. برای مثال سیستم طبقاتی هندویی، یک سیستم ظالمانه از سلسله بندی اجتماعی، که در جهان شناخته می شود. تعدادی آن را به عنوان بروز استعمار یاد می کنند، که در آن زمان، در هند مستعمره، ساری و جاری بود، و حتی اکنون نیز استمرار دارد. سیستم طبقاتی موتور حرکت هند مدرن باقی مانده است.

این نکته قابل توجهی است که چه تعداد از نویسنده ها و اندیشمندان تلاش می کنند تا این سیستم را از جامعه هند پاک کنند. برای ندیدن چیزی که همواره جلوی چشم ماست، هر لحظه، هر روز، آنان باید ادبیات و یا سبک آکادمیکی را اتخاذ کنند که با دقت و حساسیت تمام فریبکاری یوگا سنا [36] را ببینند. همه این ها موضوع بسیاری از نوشته های من است، بنابر این می خواهم برگردم به ابهامات و درگیری های ذهنی ام در پیرامون تشییع  ملکه. چه حقیقتی در آن بود؟ فردی کمک کند آن را بیرون کشیم، چرا که من نمی فهمم.

من نمی توانم این میزان مراسم تشییع برای یک اهل سلطنت 96 ساله در یک کشور جزیره ایی کوچک را درک کنم، که برای نگه داشتن قسمت های واقع شده در سرزمین خود، همچون اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی هم مشکل دارد (جدایی طلبی و استقلال طلبی ها). آیا این فقط یک بازگشت به نیایشی نوستالژیک، یا احضار ارواح بود، یا رجز یک شبح امپراتوری، که خورشید هرگز در سرزمینش غروب نمی کرد؟ یا این چیزی فرای این هاست، آیا این به گذشته مرتبط است، یا این که به آینده ارتباط می یابد؟ در زمانی که وضعیت جنگ در اوکراین هنوز روشن نشده، و جهان مدرن آنچنان که ما آنرا می شناسیم، در یک سو کنار هم آمده اند. آیا همه اینها در حقیقت اجرای یک پانتومیم واقعی است. یک خودنمایی، یک رژه و سان از دوستان و همپیمانان، برای یک نبرد، که هنوز به پایان نرسیده؟

این یک بخش باز مانده از نوشته باربارا تاچمن در کتاب [37] سلاح های آگوست [38] در خصوص رهبری جنگ جهانی اول است، که نوشت :

"نمایش تشییع در ماه می 1910 با شکوه و پر زرق و برق بود، زمانی که 9 پادشاه در تشییع  ادوارد هفتم از انگلستان اسب های خود را می راندند، در حالی که جمعیت، در سکوت کامل منتظر، مشکی پوش و پر هیبت، نمی توانست نفس بریده بریده کارگزاران را باز گرداند. سرخ، آبی، سبز و بنفش، سه به سه پادشاهانه از درب های قصر بیرون می آمدند، با کلاه های آراسته، حاشیه لباس های طلایی، شال کمر های قرمز، و شال های طلاکاری شده، که در خورشید می درخشید. بعد از آنها هفت ملکه ... و پراکنشی از سفرای مخصوص از کشورهای غیر پادشاهی. در کنار هم هفتاد ملت را، در یک گردهم آیی شاهانه، و رده بالا که تاکنون در یک جا گردهم آمده بودند، و این آخرین از این نوع، تا این زمان بود، نمایندگی می کردند. ساعت بیگ بن، ساعت 9 را با زبان بی زبانی اعلام می کرد، که ملتزمین قصر را ترک کردند، اما بر روی ساعت تاریخ، این افول خورشید بود، و خورشید این جهان پیر، مرگ دنیایی از غرور را رقم می زد که دیگر هرگز دیده نخواهد شد".

سیاست استقبال از احتمال جنگ و مخاطره، در موضوع اوکراین، در حالی بازی است، و به نوعی مخلوط با صدایی از پروپاگاندا و تبلیغات توسط دو طرف ابراز می گردد.  اما ساعت تاریخ، می تواند به خوبی به سمت افول سرعت گیرد. نقطه نظرات متفاوت از جنگ، نسبتا با سایه روشن، دیده می شود – برخی دیدن ها و ندیدن های نسبتا رادیکال – بسته به این که شما تصمیم بگیری خود را کجا قرار دهید. تعداد زیادی در جبهه چپ نمی توانند خود را در موقعیتی ببینند که از اشغال و تجاوز روسیه به اوکراین سخن بگویند. آنان بر این باورند که تقصیرهای اوکراینی ها علیه روسیه، نهایتا توسط امپریالیسم غرب کاشته و آماده شده است. قحطی دهه 1930 اوکراین، دوباره اتفاق نخواهد افتاد. آنان منکر این می شوند که میلیون ها اوکراینی – تاریخ نویس تیموتی سیندر [39] رقم آنها را 5 میلیون نفر برآورد کرد – در آن قحطی مردند. قحطی که تحت سیاست های جوزف استالین به اوکراینی ها تحمیل شد. آنها تجاوز روسیه به اوکراین را به عنوان یک جنگ دفاعی، در برابر تهدید موجود ناتو علیه خود می بینند. این یک نظر نادرست نیست. این که روسیه با یک تهدید جدی روبروست، غیر قابل انکار است. اما شلیدن این استدلال در این است که، جنگ دفاعی آنها، به یک جنگ تهاجمی در خاک اوکراین علیه مردم اوکراین تبدیل شده است.

وقتی جنگ جهانی به پایان رسید، غیر نظامی کردند و خلع السلاح اتمی باید آغاز می شد. در مقابل، ناتو به عکس عمل کرد. سلاح های بیشتری انبار کرد، جنگ های بیشتری را انجام داد، از سرزمین های متحدین خود سود جست، برای جنگ نیابتی برای هجوم به جلو، و چالش و جابجایی موشک و سربازان. اگر روسیه اقدامات نیابتی در اروپا و امریکا انجام داد، ناتو چه کاری می توانست انجام دهد، شک کمی در این خصوص وجود دارد که ما باید بیانات اخلاقی رسانه های غربی که در خلال پوشش اخبار، که درون خود را بیرون می ریزند را، ببینیم. 

هیچ کدام از این ها ولادیمیر پوتین را انقلابی ضد امپریالیست و یا یک دمکرات از هر نوعش، نمی سازد. هیچ کدام از این دگروار کردن ها، حقیقت این که او معتقد به مواجهه با فاشیست، ضد یهودیت، ضد همجنس بازی، ایدئولوژی ملی گرای مسیحی ( که او آن نازی زدایی [40] می نامد) که توسط دو ایدئولوگ مورد علاقه اش الکساندر دوگین [41] و الکساندر پروخانوف [42] بیان شده است، را نمی پوشاند.

اعلام مواضع او در خصوص اوکراین، کریمه و بلاروس که سرزمین های غیر قابل جدایی از روس باستان [43] است، تئوری است که بر اساس افکار هزاره ایی مسیحیت توسط ولادیمیر [44] در کریمه در سال 988 بیان شد، که اکنون به صورت درستی با حقیقت تصادم می یابد.

اما ما باید بپرسیم، اگر این تصرف های تاریخی، از سوی پوتین، درست و مباح است، پس چرا همنوایی کمتری، در همین نوع استدلال حضور به وجود می آید، وقتی سخن از رفتار اسراییل با فلسطینیان و راه حل اسراییل پیش می آید، و آن ها سرزمین موعود باستانی [45] برای یهودیان را اعلام می کنند که به زبان مدرن به "دولت - ملت یهود" [46] ترجمه می شود.

یا در هند، موقعی که سازمان راشتریا سویامسواک سنگ (آر.اس.اس) [47] یک میلیشیای هندو ملیگرا، و هادی فرهنگی نخست وزیر، که نارندرا مودی یکی از اعضای آن است، اعلام "هند بزرگ" [48] می کند، یک سری تصویر سازی ها که هم شامل گذشته می شود و هم اهداف آینده را در خود دارد، که آینده هند باستان، که شامل پاکستان و بنگلادش نیز می شود، که باید اشغال شوند، و توسط هندوها حکمرانی شوند.

مردم عادی در اروپا، آماده رویارویی با زمستانی سخت هستند، که به زودی آنها را در بر خواهد گرفت، با گرمایش کمی که در اختیار دارند، در حالی که روسیه در پاسخ به تحریم های آنها تهدید به قطع گاز خود به اروپا کرده است، همچنان که جنگ اوکراینی ها با شدت و دلاوری، و در حالی که شانس مذاکره و رفع مشکل دور از دسترس است، در جریان است، ترس از گسترش جنگ هم دیده می شود.  پوتین سخن از حرکت محدود [49] می کند، فراخوان سیصد هزار نیروی ذخیره توسط پوتین، هر معنی می تواند داشته باشد. شاید امریکا به اندازه کافی دور و البته به اندازه کافی امن باشد، اما تمام اروپا و روسیه و قسمت هایی از آسیا می تواند، تهدید جنگ را حس کنند، جنگی که در آن هیچ برنده ایی نمی تواند باشد.

آیا زمان آن نرسیده که همه بازگشت کنند؟ آیا زمان آن نرسیده است که گفتگو واقعی پیرامون رویارویی اتمی آغاز شود؟ 

همچنین این گزارش را بخوانید : روسیه و اوکراین : خطر قبول مخاطره رویارویی اتمی   

دوستان خوب، روسیه در حال برنامه ریزی برای استفاده از منطق امریکا، برای رویکرد استفاده از سلاح هسته ایی است. در یک مقاله تحت عنوان  اگر یک بمب اتمی نباید استفاده شود که در دسامبر 1946 توسط کارل ک. کاپشن [50] فیزیکدان و رئیس سابق دانشگاه ام.آی.تی [51] امریکا، نوشته و منتشر شد، او در این مقاله نوشت که "بمب اتمی که روی هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد، جان صدها هزار نفر را نجات داد – شاید چندین میلیون -  زندگی ژاپنی و امریکایی؛ که بدون این بمب، جنگ باید ماه ها ادامه می داشت".  منطق او این بود که ژاپنی ها، حتی شکست هم می خوردند، تسلیم نمی شدند و، اگر بمب روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی انداخته نمی شد، که صدها هزار نفر کشته شدند، ژاپنی ها تا آخرین نفرات می ایستادند و می جنگیدند تا کشته شوند. کاپشن از خود می پرسد: "آیا استفاده از بمب اتمی غیر انسانی است؟" سپس خود پاسخ می دهد "تمام جنگ ها غیر انسانی است".  آیا این پاسخ و قوت قلب دادن به خود بود. این مقاله در نشریه آتلانتیک چاپ شده است. رئیس جمهور ترومن هم، این منطق را به کار برد.

سال ها بعد، ژنرال ویلیام وستمورلند [52] این منطق را در خلال جنگ ویتنام به کار برد و گفت : "شرقی ها به میزانی که غربی برای زندگی هزینه های گزاف کرده اند، سرمایه نگذاشتند. زندگی فراوان است. زندگی در شرق ارزان است".  به بیان دیگر، ما به عنوان آسیایی ها برای زندگی مان ارزش قایل نیستیم، و بنابراین ما جهان سفیدپوست را مجبور می کنیم، تا بار سنگین نسل کشی ما را تحمل کنند.

و پس از ایشان، آقای روبرت مک نامارا [53] هستند، که یک سمبل موفقیت بودند، اول بعنوان برنامه ریز بمباران توکیو در سال 1946، که دویست هزار نفر را در حملات مختلف کشتند، و بعد به عنوان رئیس کمپانی فورد موتور، و بعد هم به عنوان وزیر خارجه امریکا در طول جنگ ویتنام که در آن سربازان امریکایی دستور یافتند که "هر جنبنده ایی را بکُشند" که در نتیجه آن سه میلیون ویتنامی جان خود را از دست دادند.

آخرین مشغولیت مک نامارا مراقبت از فقر جهانی بود که تحت ریاست بانک جهانی آن را دنبال کرد، در آخرین سال های عمر، در یک برنامه مستند توسط ارول موریس [54] که به نام ابر جنگ [55] او یک سوال دردناک پرسید : "در راستای خوب عمل کردن، چقدر باید شیطانی عمل کرد؟" [56]

 همچنان که شما هم باید جمع کرده باشید، من یک کلسیونر از این جواهرات هستم. اجازه بدهید رئیس جمهور اوباما را که یک لیست کشتار را دارد، را از لیست نیندازم، و مادلین آلبرایت، که جو بایدن اخیرا او را به عنوان "یک نیرو برای خوبی، عشق و نجابت برای آزادی" تعبیر کرد. وقتی از او در خصوص نیم میلیون بچه های عراقی که به دلیل تحریم های اقتصادی امریکا مردند، پرسیدند، پاسخ داد "من فکر می کنم این یک انتخاب سخت است، اما هزینه ایی، که ما در موردش فکر می کنیم، هزینه ایی گران تر است".[57]

ما از کجا هدایت می شویم؟ حتی افرادی از ما، که مستقیما با مردم اوکراین علیه تجاوز روسیه علیه کشورشان ایستاده، نمی توانند کمکی کنند، اما در شگفتی از شدت و ضعف تن صدا و مدل پوشش رسانه های غربی از جنگ اوکراین، و دولتمران نفس بند آمده، که به پوشش تجاوز امریکا و ناتو به عراق و افغانستان، که در آن صدها هزار تن از مردم کشته شدند. در همین ژانویه، تونی بلر بعنوان آتشی مزاج ترین پراکننده اخبار بی اساس در خصوص سلاح های کشتار جمعی ناموجود در عراق، که همین اخبار تجاوز به عراق را توجیه می کرد، و بهترین متحد رئیس جمهور جورج بوش کوچک، در این تجاوز بود، به دریافت نشان گارتر که بالاترین نشان سلطنتی انگلستان و قدیمی ترین نشان شوالیه دلاور [58] از دست ملکه، مفتخر شد.

تماشای مراسم تشییع ملکه، در روزی دیگر، مرا نزدیک به مرحله شوک برد، وقتی در حال صرف نوشیدنی بودم که یکی از سر اسقف ها، شبیه کسانی که تنها وفادار به ثروت و قدرتند، در حضور همه گفت ملکه الیزابت دوم، به خاطر "یک عمر خدمت گذاری"، همواره دوست داشته، و در خاطر خواهند ماند. فرزند ملکه، شاه جدید انگلستان، مالک ثروت و موقعیت او خواهد بود. زندگی شاهانه اش، توسط ثروت خصوصی اش، که بیشتر از میلیاردها دلار است، تامین نخواهد شد، بلکه این خرج ها از محل اموال عمومی، به وسیله مردم بریتانیا تامین خواهد شد، که به گفته روزنامه گاردین، میلیون ها نفر از آنها (به دلیل گرانی انرژی و تورم) از یک وعده غذایی خود صرف نظر می کنند، تا چراغ منزل خود را روشن نگه دارند. فهم این خاکساری و عشق مرموز مردم بریتانیا به سیستم پادشاهی شان، شاید برای ما و دیگر مردم جهان سخت باشد. شاید این باید به خاطر احساس هویت ملی، و یا غرور ملی است که باید از اقتصاد عوام الناس برداشته شود، اما اجازه دهید تا من، این افراط عوامانه را برای یک ثانیه یا دو ثانیه انجام دهم.

تحلیل اخیر روزنامه فایننشیال تایمز، این مطلب را در خود داشت که تفاوت برابری درآمد در امریکا و انگلستان، خیلی زیاد است، اینجا در انگلستان می توان جامعه را به "جامعه فقیر، و برخی خیلی ثروتمند" کلاس بندی کرد. آنان شبیه ما، کشورهای جهان سومیِ [59] متکی به صادرات مواد اولیه [60]، سطح ثروت ثروتمندان شان، سر به آسمان کشیده، و سطح ثروت فقرای شان از سطح دریا هم پایین تر افتاده است.

مطالعه اکسفام [61] در سال 2022 بیان می دارد که ثروت 98 ثروتمند هندی، برابر است با دارایی 552 میلیون فقیرترین مردم این کشور. در پاسخ به این گستاخی آکسفام، در اعلام این آمار، دفتر اکسفام در هند توسط دپارتمان درآمد های مالیاتی هند مورد هجوم واقع شد، و شاید در آینده بسته شود. شبیه آنچه برای دفتر سازمان عفو بین الملل، و سازمان های دیگر از این دست، که از دولت مودی انتقاد کرده اند، و بسته شدند.

همچنین این مطلب را بخوانید :  دفتر عفو بین الملل در هند بسته شد، انتقاد از انتقام دولت هند  

اگر ثروت شاه چارلز سوم انلگستان را در نظر بگیریم، ممکن است در برابر گوتام ادانی [62] شاید انسان مفلسی به نظر آید. او سومین مرد ثروتمند جهان، صاحب شرکت تایکون در ایالت گجرات هند، و دوست نارندرا مودی نخست وزیر است. ثروت ادانی 137 میلیارد دلار برآورد می شود. این ثروت در طول دوره همه گیری کرونا بارها چند برابر شد.

در سال 2014 وقتی برای اولین بار نارندرا مودی بعنوان نخست وزیر هند انتخاب شد، مودی از احمدآباد، شهر محل سکونتش، به دهلی را با جت اختصاصی ادانی پرواز کرد، در حالی که این هواپیما با نام و لوگی ادانی مزین بود. در طول نه سال حاکمیت مودی بر هند، ثروت هشت میلیارد دلاری ادانی در سال 2014 (سال ابتدای حکومت مودی)، به مقدار فعلی آن افزایش یافته است، افزایشی برابر با 129 میلیارد دلار. من فقط این را می گویم، لطفا شما به عمق معنی آن نروید. ثروت ادانی از معدنکاری ذغالسنگ، مدیریت بنادر و فرودگاه ها بدست می آید. در آخرین حرکت، او درگیر بدست آوردن اکثریت سهام ان.دی.تی.وی [63] تنها کانال مهم تلویزیونی ملی شده است، که همین امر، باعث انتقاد از رژیم مودی گردیده است. بیشتر رسانه های دیگر هند قبلا خریداری و بهای آن پرداخته شده است.

شرکت هایی که رشته کوه ها را منفجر می کنند، جنگل ها را از درخت خالی می کنند، صخره ها دریایی را از مرجان ها پاک می کنند. همچنین همزمان میزبان کنفرانس های "سعادت و خوشبختی" [64] ، رویدادهای ورزشی، فستیوال های فیلم و ادبیات هستند. پلتفرم هایی برای نویسنده های قهار، فراهم می کنند تا حمله به آزادی بیان را، در طی آن محکوم کرده، و بیانیه های التزام به صلح، عدالت و حقوق بشر را بنویسند.

و چیزهایی که نمی شد گفت، تمام شد.

نظام سرمایه داری در آخرین حرکت بازی شطرنج خود قرار دارد، مهره های زیادی برای بازی ندارد. بد بختانه هر چه آنها غرق می شوند، این سیاره را نیز با خود به زیر می برند. بین ستیزه گران اتمی، و شرکت های معدن کاری، یک مسابقه به سمت انتها در جریان است.

در این میان، برای مشغولیت های آشکار، اجازه دهید تمام نبرد، پیرامون اینکه چه خدایانی باید پرستیده شوند، چه پرچم هایی باید تکان داده شود، چه سرود هایی باید خوانده شوند، ادامه یابد. در شرایطی که شما را با حس افسردگی و حزن ترک می کنم، اجازه دهید ایمیلی را برای شما بخوانم، که در پاسخ به یکی از شنوندگان این مجلس نوشتم، که مرا به نرمی مورد انتقاد قرار داد. برای ابراز طنین مثبت انگاری و امید، وقتی من از خاطره گوری لانکش گفتم : اگر شما هیچ امیدی نداشتید، اجازه دهید همه بنشینند و تسلیم شوند، برای ما میلیون ها دلیل عالی، برای این که منفی نگر باشیم وجود دارد. به همین دلیل است که من توصیه می کنم، ما باید امید را طلاق دهیم، امید باید دیوانه، غیر منطقی و غیر قابل دسترس باشد.

در هر خطی که نوشتم، هر کلمه ایی که گفتم، آنچه حقیقتا گفته شد، این است که، ما برابر صفر نیستیم، شما ما را شکست نداده اید.

برای میلیون ها در جهان، که پشت به دیوار داده و ایستاده اند، این گفتار در خصوص امید، و یاس و ناامیدی، لاکچری است. حتی اینجا، در بخش تحتانی بوی بخار ثروت، در شهر لندن، دیدار کننده یک احساس نگرانی و بیم را می بیند، ارتعاش عدم آرامش را می بیند، صدای ریز و سنگین شکایت را از زیر قدم های شما، وقتی که یک قطار به سمت سکو روی می آورد، می شنود.

هیچ کدام از اینها، موضوعیتی در حادثه جنگ اتمی نخواهند داشت. این به سادگی ما را به اتمام خواهد رساند، اکنون زمانی برای دو طرف است که عقب بنشینند، و باقی دنیا قدم پیش بگذارند. آخر الزمان، بندی برای دومین شانس در خود ندارد.

منبع :  https://thewire.in/rights/arundhati-roy-stuart-hall-memorial-lecture

[1] - روی، آرونْداتی (۱۹۶۱)(Roy, Arundhati) نویسندۀ هندی. نخستین رمان او خدای چیزهای کوچک، برندۀ جایزۀ بوکر۱۹۹۷ شد. در بنگال به‌دنیا آمد، فرزند زنی مسیحی اهل ایالت کرالا و پدری هندو از مردم بنگال بود. در کرالا بزرگ شد و در مدرسۀ معماری دهلی تحصیل کرد؛ فیلم‌نامه‌هایی نیز نوشت، از جمله در آنچه ‌انی آن‌ را به آن‌ها داد (۱۹۸۸) و ماه برقی (۱۹۹۲). روی نخستین زن هندی برندۀ جایزۀ بوکر است، اما کتاب او بحث‌هایی را درپی داشت. این اثر موضوع محاکمه‌ای در کرالا بود، که در آن نویسنده به متزلزل ساختن اصول اخلاقی عمومی متهم می‌شود. در این اثر او به تصویر روابط عاشقانه بین یک زن مسیحی و یک مرد هندوی مطرود پرداخته است. روی در اوت ۱۹۹۹ سخنگوی معترضان محیط‌زیست بود که برضد برنامه‌های دولت در ساخت سد سرور، بخشی از طرح درۀ نارمادا، مبارزه می‌کردند. این طرح، که تولید برق و آبیاری را فراهم می‌کرد، سبب آواره‌شدن ۳۰۰‌هزار نفر از مردمی بود که در درۀ رودِ نارمادا در هند غربی زندگی می‌کردند.

[2] - Arundhati Roy on Things that Can and Cannot Be Said: The Dismantling of the World as We Know It

[3] - استوارت هال (Stuart Hall  ۱۹۳۲ –۲۰۱۴) جامعه‌شناس، نظریه‌پرداز فرهنگی و فعال سیاسی مارکسیست بریتانیایی با تبار جامائیکایی، که به همراه ریچارد هاگارت و ریموند ویلیامز، به عنوان یکی از چهره‌های بنیانگذار مکتب فکری است که اکنون به عنوان مطالعات فرهنگی انگلستان یا مدرسه مطالعات فرهنگی بیرمنگام شناخته می‌شود.

[4] - John Cusack

[5] - Edward Snowden فاش کننده اسناد امریکایی در خصوص اقدامات آنها در دنیا

[6] - Daniel Ellsberg

[7] - The Satanic Verses کتاب مشهور سلمان رشدی که موجب شد حکم ارتداد وی صادر و مرگ او به جایزه گذاشته شود

[8] - Julian Assange یکی از افشا کنندگان اسرار

[9] - Clash of Civilisations نظریه ایی که توسط فوکویاما مطرح گردید و مقابل آن گفتگوی تمدن ها توسط سید محمد خاتمی رئیس جمهوری ایران در سازمان ملل اعلام شد که مورد استقبال جهانیان قرار گرفت و آن سال به عنوان سال گفتگوی تمدن ها نام گرفت. تا فریاد صلح طلبی ایرانیان به گوش جهانیان برسد

[10] - Democracy versus Darkness

[11] - Nupur Sharma  سخنگوی حزب بی.جی.پی که در پی سخنان خود در خصوص همسران پیامبر اسلام از سوی حزب اخراج گردید و فعالیت او به تعلیق درآمد

[12] - tan se sar juda” (separate the head from the body) متاسفانه در ادبیات مسلمانان تنها چیزی که در برابر مخالف به نظرشان می رسد بریدن سرش هست که این تصویری بسیار بد از مسلمانان در دنیا ترسیم کرده است.

[13] - Gauri Lankesh روزنامه نگار و فعال سیاسی اهل ایالت کارناتاکا در جنوب هند متولد 1962 که در سال 2017 ترور شد. در زمان ترور او فردی برجسته در انتقاد از گروه های راستگرای هندو بود که همین امر انگشت اتهام این ترور را به تروریست های وابسته به گروه های هندوی افراطی برد. او مخالف ملیگرایی هندوتوا بود که برای پاکسازی هند از اغیار فعال است.

[14]- Dr Narendra Dabholkar متولد 1945 نویسنده، فعال اجتماعی که در سال 2013 در شهر پونا ایالت مهاراشترا ترور شد.

[15]Govind Pansare سیاستمدار چپگرای هندی متولد 1933، یکی بهترین نویسندگان به زبان مراتی، از حزب کمونیست هند، در سال 2015 توسط جوخه های ترور توسط دو موتور سوار از طریق شلیک گلوله کشته شد.

[16]M.M. Kalburgi از نویسندگان زبان کانادا، زبان ایالت کارناتاکا متولد 1938 ، 

[17] - رواندا به عنوان کشوری که در آن کشتار عظیمی در مسایل نژادی و فاشیستی انجام شد مشهور است

[18] - به واقع این منطقه به کمربند هندویی که زبان فرهنگ هندو و هندی دارند مشهور است که به واسطه تمرکز هندویسم افراطی روی فقه عدم مصرف گوشت گاو کشتار آنان در این رابطه که کسانی که این حکم شرعی هندویی را نقض می کنند را مورد شکنجه و کشتار قرار می دهند، از این منطقه به عمد کمربند گاو خطاب می کند.

[19] - منظور روحانیت هندوست که جمعیت توده هندو را علیه دیگر پنداشته شده و اقلیت ها همواره در سخنرانی های تند و آتشین خود تحریک می کنند. آنان هر جرم آشکاری حتی نسل کشی قسمتی از جامعه را از تریبون های مذهبی خود فریاد می زنند و سیستم قضایی و امنیتی هند با آنها کاری ندارد و تحت یک نوع آپارتاید و مصونیت هر حرفی را می زنند و هر کاری را انجام می دهند و کسی از آنها بازخواست نمی کند و جرات این را ندارد.

[20] -  Hindu Hriday Samrat نارندرا مودی که اکنون در زمان سروزیری ایالت گجرات در سال 2002 موجب کشتار اقلیت مسلمان با حمایت اعضای دولت او گشت به قصاب گجرات مشهور بود، اما او اکنون به این عنوان در مقام نخست وزیری خطاب می شود. او از هندوهای افراطی است که نقش زیادی در به قدرت رسیدن حزب بی جی.پی در سال 2014 داشت، 

[21] - بنایی تاریخی از دوره اسلامی در دهلی که مراسم بزرگداشت روز ملی هر ساله در مقابل آن برگزار می شود

[22] - Dalit and Adivasi پایین ترین طبقه در بین جامعه طبقاتی هندو که طبق شرع مذهب هندویی نجس انگاشته شده و ارتباط با آنها ناپاکی می آورد و کفاره دارد، زیرا آنها در وجود خود ناپاکی هایی ذاتی دارند که به شما در خلال این ارتباط منتقل می شود.

[23] - Brahmin جامعه روحانیت هندو، که بالاترین طبقه در بین طبقات باستان هندو قرار دارند.

[24] - good sanskar’ (good upbringing)

[25] - the Central Bureau of Investigation یکی از سازمان های امنیتی هند وابسته به حاکمیت مرکزی هند.

[26] - the ‘Sangh Parivar’ مجمعی از گروه های هندوی افراطی که حول فلسفه هندوتوا و ملیگرایی هندویی تجمع یافته و اکنون شاخه سیاسی این گروه ها حزب بی.جی.پی قدرت را در این کشور در دست دارد.

[27] - Teesta Setalvad متولد 1962، فعال حقوق بشری و روزنامه نگار هندی، که در جریان پیگیری حقوق اقلیت مسلمان اقدام به فعالت کرد و طعمه نفوذ هندوهای افراطی در سازمان های امنیتی و سیاسی هند شد و به خاطر اقدامات خود توسط سازمان های ضد تروریسم دستگیر و در سال 2022 زندانی شد.

[28] - Citizens for Justice and Peace

[29] -  Elite Capture

[30] - the philosopher Olufemi O. Taiwo

[31] - Micro-Elite Capture

[32] - Macro-Elite Capture

[33] - PEN

[34] - Mike Davis

[35] - the Great Victorian Holocaust

[36] - yoga asana

[37] - Barbara Tuchman

[38] - The Guns of August

[39] - Timothy Snyder

[40] - de-Nazification

[41] - Alexander Dugin

[42]- Alexander Prokhanov

[43] - Ancient Rus

[44] - Volodymyr/Valdemar

[45] - the ancient Promised Land

[46] - the Nation-State of the Jewish people

[47] - the Rashtriya Swayamsevak Sangh (RSS)

[48] - Akhand Bharat یا Akhand Hindustan که مفهومی شامل کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، بنگلادش، نپال، بوتان، سری لانکا، مالدیو و میانمار است که به عنوان یک ملت در نظر گرفته می شوند.

[49] - partial mobilisation

[50] - Karl K. Compton

[51] - MIT

[52] - William Westmoreland

[53] - Robert McNamara

[54] - Erroll Morris

[55] - he Fog of War

[56] - How much evil must we do in order to do good?

[57] - I think that is a very hard choice, but the price, we think, the price is worth it.

[58]- Order of the Garter

[59] - Third Worlders

[60] - Banana Republics

[61] - Oxfam

[62] - Gautam Adani

[63] - NDTV

[64] -‘happiness conferences

صفحه1 از2

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در تلخ تر از زهر، بار دگر روزگار ...
- چرا جامعهٔ ایران از اخلاق دور شده است؟ چرا مشکلات اخلاقی جامعه روزبه‌روز عمیق‌تر می‌شوند؟ پاسخ ا...
- یک نظز اضافه کرد در تلخ تر از زهر، بار دگر روزگار ...
yashar soltani @yasharsoltani همه مشاغل می‌توانند مهاجرت کنند و اگر شرایط مساعد نبود، برگردند. ...