4 بهمن 1403
مقدمه مترجم (سایت یادداشت های بی مخاطب):
جمله ایی از ناپلئون بناپارت باز نشر میشود که «در دنیا خفتگانی هستند که بیداریشان همچو بیداری اژدها وحشتناک است. تاریخ بشر اثبات کرده ... که مذهبیهای متعصب، و ابلهان خرافاتی از بدترین نوع آنند.» امروز ترجمان این جمله حکیمانه (گذشته از این که در گویش کدام حکمتدانی آمده) را میتوان در سرزمینهای مذهبزده (هند، خاورمیانه و...) دید.
و ما آن را در بروز آن چیزی که به «بیداری اسلامی» در جهان اسلام شهرت یافت، دیدیم، که در رویش جنبشهای اسلامی سلفی، وهابی و... نظیر القاعده، تحریر الشام، جبهه النصره، طالبان، داعش، بوکوحرام و... خود را نشان داد، که به بنای دیکتاتوریهای زورگو و تحمیلگر مذهبی انجامید، که ایدهی ویرانگر امثالِ متفکرین اسلامی همچون سید قطب، را به عمل درآوردند، و دنیای استعمارزده اسلامی را، به درد استکبار، تحمیل و زورگویی مذهبی نیز مبتلا و آلوده کردند، و نهضتهای رهاییبخشِ سرزمین های اسلامی را نیز، به سمت و سوی ایجاد بستری برای ایجاد خفقان، عقبماندگی، فقر، فساد، زورگویی مذهبی و... بیشتر بردند.
چنین روندی را اکنون، در قالب بیداری نوعی رادیکالیسم مذهبی هندویی نیز میتوان با چشم خود دید، که فریاد مظلومیت انسان و انسانیت را از زیر آوارِ سمت و سوگیری مذهبی، و اعتقادات اهل آن، میتوان در هند شنید، که در یک قلمِ آن، اقلیتی زیردست، در جامعهایی بزرگ بیگانه پنداشته شده، و در سرزمین آبا و اجدادی خود، به سانِ «دشمن» ملت و کشور خود تعریف میشوند، و جان، مال و شخصیت و اجتماع آنان، به چپاول و بیداد اهل قدرت میرود.
تا جایی که تو گویی رادیکالیسم مذهبی هندویی افراطی، انتقام خونها و پیروزیهای اجداد اقلیتِ مسلمان در هند، که بیش از چهار قرن قبل، ممکن است رخ داده باشد را، میخواهند از بازماندگان آنان در این روزها بگیرند. چیزهایی که باید فراموش، و نادیده گرفته میشد، اما نشد و پروندههای چند قرن پیش، اکنون توسط ارکان قدرت در هند گشوده، و حسابرسی میشوند، و اثراتش دامنگیر اخلاق، انسانیت، مهر، رواداری و... انسانی میگردد.
دولت حزب مردم (BJP)، یعنی شاخه سیاسی جبههایی به نسبت وسیع از راستگرایان مذهبی هندو، که دهها گروه، حزب و سازمان می باشند که حول تفکر هندوتوا [1] گردهم آمدهاند، و قدرت را در برخی از ایالتها و در دولت مرکزی هند از آن خود کردهاند، سالهاست که نبش قبر میکنند، تا بلکه اجساد معابد ویران شدهی خود را، از زیر ساختمانِ مساجد، اماکن و خانههای ساخته شده، بیرون کِشند و...
فعالین مذهبی رادیکال هندو، برای آرزومندان معتقد هندویی خود، تو گویی همان آروزهایی را با این اعمال خود برآورده می کنند که برخی از مسلمانان انتظارش را به نوعی دیگر میکشند، تا مثلا منجی موعود از راه رسد، و حتی اجساد متهمین به قتل فرزندان پیامبرشان را، در بیش از یکهزار سال قبل، از قبرها، در اماکن مورد نظر بیرون کِشد و...
اما روی وحشتناک و تاسفبار این بروز بیداری مذهبی رادیکال مذهبی را، در ظلم مضاعفی میتوان دید که به ویژه ناشی از کنار هم آمدن قدرت، و اعتقاد مذهبی است که به بار میآید، چنین روندی، افراد و جامعهی اقلیتِ مورد هدف خود را، به هر طریق و ترفندی، با هر ابزاری که ساختار پیچیده، گسترده و چند لایه قدرت و نهادهای مختلفش در اختیار تندروهای مذهبی قرار میدهد، در زیر فشاری خردکننده میگیرد، و تمام بازیهای سیاسی، و سکانداری پهنه قدرتِ چیرگی آور را، به خدمت گرفته، جان، مال و آبروی انسانها را، به بهانه واهی غیرخودی بودن، بازیچه منویات دل مومنانی خودی میگیرد، که معلوم نیست، خواستههایشان از هوای نفس، یا احکام دینی و...، و یا از کجا سرچشمه میگیرد، اما همان خواستهها حق، پایه و مجوز رفتاری حاکمانه پنداشته شده، سکوی رفتار ظالمانهایی میشوند، که انسان از شنیدن و ترسیم چنین وضعی در ذهن خود نیز، از انسان بودنش نیز شرمگین میشود، که در سِلک چنین انسانهایی قرار گیرد.
چنین رویکردی حتی اموال همین مردم مورد ظلم و ستم در اقلیت را به زور مصادره میکند، و برای خود حق مصادره قائل است، تا از آن سکویی بسازد و به خدمت نظام و قدرت خود در آورد، و در تحمیل و زورگویی، دستبازانهتر عمل کند. و تنها باید خود را بجای آن مردم اقلیت مسلمان شهر سمبهال در ایالت اوتارپرداش هند قرار داد، تا نشست، دید و تحمل کرد که چطور حتی اسناد رسمی مالکیت آنان بر اموالشان نیز زیر سوال میرود، و جعلی خطاب میشوند، و زمینهاشان را مصادره میکنند، و اگر دهان به اعتراض بگشایند، دستگاههای دولتی و حاکمیتی هستند تا معترض را به جرم تبلیغ علیه نظام، و تشویش اذهان عمومی، زیر فشاری خردکنندهایی برده، به اعتراف علیه خود وادار سازد، و این داغ درفش است که در انتظار معترضین به وضع موجود خواهد بود.
چنین اموال و یا زمینهایی را، اگر برای ساخت مدرسه، بیمارستان و دیگر مسایل رفاه عموم مردم هم مصادره میکردند، شاید درد آن قابل تحملتر بود، چراکه خیرش به عموم مردم محل میرسید، اما از زمین و اموال مصادره شده، برای حاکم کردن و چیرگی سرپنجههای ترس و وحشت استفاده میشود، تا چنین شرایطی را، بر همان مردم سختتر و دردناکتر کند.
گزارشی که میآید ترجمه شرایطی است که بر یک اقلیت، در حال دفاع از اماکن، اعتقاد و افراد خود میرود، دردآور است، اما دانستن آن درس انسانیت میدهد، چرا که در هر جامعهایی اقلیتهایی وجود دارند که غیرخودی تلقی میشوند، اما وظیفه انسانی است که فارغ از نوع اعتقاد، دین، رسم، فرهنگِ و... آنان، از موجودیت و حقوقشان دفاع کرد و آنرا تضمین نمود. این گزارش را شروتی شارما، که خود از اقلیت مسلمان نیست، برای رسانه «وایر» از هندی به انگلیسی ترجمه کرده است، کاری انسانی که از رسانهها و خبرنگاران آزاداندیش در حق اقلیت های زیر ستم مورد انتظار است.
چرا ساخت یک ایستگاه پلیس نزدیکی مسجد جامع، نگرانی آور است [2]
برگردانی از شروتی شارما [3] از نوشته نوشین رحمان، منتشر شده در رسانه وایر هندی
21 ژانویه 2025 (2 بهمن 1403)
وقتی ایستگاه پلیس روی زمین وقفی ساخته میشود، امری که پلیس منکر آن آست، و آن را متعلق به دولت میداند.
سمبهال: یک پاسگاه پلیس در زمینی خالی درست در کنار مسجد جامع شاهی سمبهال، چند هفته پس از تصرف آن زمین توسط دولت، پس از خشونت اخیر در منطقه، در حال ساخت است. به گفته پلیس، نام پاسگاه پلیس - "ساتیا وارتا" [4] – نهاده شده که نشانگر "اهمیت مذهبی و تاریخی" سمبهال و "میراث تاریخی و فرهنگی" این شهر است.
برگزاری مراسم دعای زمین [5] ، مراسم مذهبی - که برای ساخت بنایی قبل از ساخت آن (در فرهنگ هندوها) برگزار می شود - در 28 دسامبر 2024 برگزار شد - و تنها در 15 روز درختان نخل بلندی در آن زمینِ در حال ساخت و ساز قرار داده شدند.
وقتی تیم رسانهایی بخش هندی «وایر» برای اولین بار در 28 دسامبر از سمبهال دیدار کردند، این مکان، خالی بود اما اکنون این ایستگاه پلیس به سرعت در حال ساخت است.
یک افسر ارشد پلیس عنوان داشت که این ایستگاه پلیس، بعد از خشونت هایی که در 24 نوامبر 2024 حادث شد، برای این ساخته شده است که «سیستم امنیتی تقویت شود»
مالکان این زمین، آنرا هنوز مورد منازعه میدانند، همچنانکه برخی از مردم میگویند که این زمین به هیات وقف مسجد جامع شاهی تعلق دارد، اما پلیس در سوی دیگر ماجرا آن را از اموال دولتی میداند (چرا که مسجد جامع را یک مکان تاریخی می دانند، و مالکیت مراکز تاریخی هم به دولت تعلق دارد، پس زمین های متعلق به آن نیز زمین دولتی تلقی می شوند).
یک وکیل در سمبهال که نخواست نام او فاش شود به بخش هندی رسانه وایر عنوان داشت که «این زمین وقف اولاد (واگذار شده به هیات وقف) توسط اجداد مولانا خالد است.» او اسناد این ادعا را نیز ارایه کرد. مولانا خالد که اکنون نود ساله است، یکی از اهالی محل می باشد، که اسناد به روشنی بیان میکند که روزگاری این ملک متعلق به او بوده است.
مقامات دولتی بخش سبمهال عنوان داشته اند که این اسناد جعلی است. مقامات شهرداری سمبهال نیز از ثبت گزارش اولیه ایی [6] علیه فردی ناشناس در رابطه با این اسناد گفتهاند. راجندرا پنسیا، قاضی منطقه گفت: «یک شکایت اولیه علیه یک فرد ناشناس به دلیل انتشار اوراق جعلی وقف تشکیل شده است.»
او همچنین عنوان داشت که محمد یعقوب وکیل مسجد جامع شاهی، این اسناد را در نهادهای قانونی شهر سمبهال ثبت و ارایه کرده است، که به دنبال آن کمیته سه نفره، در این خصوص بررسی کرده و آنها را جعلی تشخیص دادهاند. مسئولین شهری سمبهال (DM) ادعای پلیس را تکرار کرده، که زمینی که پاسگاه پلیس در آن ساخته می شود، زمینی دولتی است.
در همین حال، پای اظهارنامه جدیدی نیز به میان آمده، که منتشر شده است. که در آن مولانا خالد در تاریخ 6 ژانویه 2025 بیان میکند که وی و خانواده اش کاری به زمین مذکور نداشته و در آینده نیز ادعایی بر آن ندارند.
در این اظهارنامه آمده است: «از مدتها پیش، از مکان آبا و اجدادی اش، همان مکانی که در آن پست پلیس در حال ساخت است، مراقبت باید میکرد، همانگونه که گذشتگان این کار را کردند. اما به محض اینکه متوجه شد این زمین دولتی است، از رسیدگی و مراقبت از آن دست کشید.»
با این حال، وکیلی که خواست نامش فاش نشود، گفت که مولانا خالد این اظهارنامه را از ترس پلیس تنظیم کرده است. این وکیل گفت: «او از سوی پلیس تهدید شد که در صورتی که حرف شنوی نداشته باشد، اعضای خانوادهاش در خشونت های اعتراضی دوماه گذشته در مورد مسجد سمبهال متهم، و دستگیر خواهند شد.»
ترس
ساکنان منطقه بر این باورند که این ایستگاه پلیس در این نقطه از شهر ساخته میشود تا ترس و وحشت را در ذهن مردم آن منطقه وارد کند. همچنان که یک مغازه دار در این منطقه به وایر هندی عنوان داشت : « این وضعی است که در شش ماه گذشته، در سمبهال دنبال شده است .... آنها میخواهند از سمبهال یک آیودیای جدید و دیگری بسازند، و خشونت را در منطقه مسجد جامع، با تبدیل آن به یک کمپ نظامی گسترش دهند.»
چیزی که از دوماه گذشته و بعد از خشونتهای سمبهال دنبال شده است.
تیم رسانه ایی «وایر هندی» چهار روز بعد از خشونت های سمبهال، وقتی برای اولین بار به منطقه رفت، خیابانها خالی از جمعیت بود و مغازهها بسته بودند. امروز خیابانها و مغازهها بازند، اما حضور پر تعداد پلیس نشان میدهد که اوضاع طبیعی و درست نیست.
داغ خانوادههای کشته داده در این خشونتها تازه است، و مادرانِ فرزندانی که در روند این خشونتها دستگیر و زندانی شدهاند، در انتظار آزادی فرزندان خود هستند. جوانان محل از ترس دستگیری توسط پلیس، جرات خروج از خانههای خود، بعد از غروب آفتاب را ندارند.
هر روز عصر، نیروهای پلیس حاضر در منطقه مراسم پرچم را به راه میاندازد. آنها اغلب از مردان جوان منطقه بازجویی میکنند.
کمی دورتر از مسجد، خانه شبنم قرار دارد، که فرزند پانزده ساله اش از 25 نوامبر 2024 تا کنون تحت بازجویی پلیس قرار دارد، او یک روز بعد از خشونتها و اعتراضات 24 نوامبر شهر سمبهال در رابطه با مسجد جامع، دستگیر شد. شبنم به تیم رسانه ایی وایر هندی گفت : «عروسی دخترم را به عقب انداخته ام. منتظر پسرم هستم که آزاد شود، اما من چه مدت دیگر میتوانم این مراسم را نگه دارم؟ میترسم حتی این عروسی به هم بخورد.»
ترس این مردم هم بی پایه نیست. وقتی اخیرا آدیتیانات، سروزیر ایالت اوتارپرادش [7] در مصاحبه با یک کانال رسانهایی عنوان داشت که : «هر مکان مورد منازعه ایی را نباید مسجد نامید.» او با اشاره به مسجد سمبهال مدعی شد که کتاب «آئین اکبری» [8] میگوید این بنای مسجدمانند، با تخریب معبد «هری هار» ساخته شده است، «پس مسلمانان باید اشتباه خود را اصلاح کنند و بدون ایجاد اختلافات بیمورد آن را با احترام به هندوها تحویل دهند».
درد و رنج خانواده ها
روز 19 نوامبر، بررسیهای کارشناسان دولتی در رابطه با ادعای ویرانی معبد و ساخت مسجد بر ویرانههای آن، از مسجد جامع شاهی سمبهال تا حدودی صلح آمیز به پایان رسید، اما وقتی این تیم در 24 نوامبر برای دومین بار قصد بررسی ساختمان مسجد را داشتند، اعتراضات و خشونتهایی در محل در گرفت، که منجر به کشته شدن پنج نفر از معترضین گردید. گزارش پلیس میگوید در جریان این اعتراضات حدود بیست نفر پلیس هم زخمی شدند.
ادریس وقتی از نعیم فرزندش که در این خشونت ها کشته شد، یاد میکند، چشمانش اشکبار میشود، او میگوید «شوهرم 29 سال قبل مرد، و من این بچهها را با سختی و مرارت بسیار بزرگ کردهام.» ادریس که اکنون 55 سال سن دارد، میگوید آنروز که نعیم کشته شد، برای خرید از شیرینیپزی، خانه را ترک کرد، و دیگر برنگشت. «پسر چهارساله نعیم هر روز او را به یاد میآورد و بیقراری میکند. او حتی نمیداند که پدرش کجا رفته است.» نعیم چهار فرزند دارد که که بزرگترین آنها ده ساله، و کوچکترینشان چهارساله است.
کیف (Kaif نامی ارو به معنی لذت) با هفده سال سن به فروش اقلام پلاستیکی مشغول بود که کشته شد. برادر بزرگتر او میگوید که « کیف برای رفتن به بازار خانه را ترک کرد. عمویم تلفن کرد و ما را از تیر خوردنش در اعتراضات مسجد جامع خبردار کرد.» این خانواده چهار فرزند دارد که دو تا از آنان تحصیل می کنند. «پدرمان بیمار است و ما دوتا برادر بار این زندگی را حمل میکنیم.»
نعمان چهل و پنج ساله و ساکن «حیات نگر» چهار کیلومتر دورتر از مکانی زندگی می کند که خشونتها در آن رخ داد. او پارچه ها را ترک دوچرخه اش بسته، و به نزدیکی مسجد جامع میآورد و روی دوچرخه آنرا به فروش میرساند که قربانی این خشونتها شد. از آن زمان به بعد فرزندش عدنان که در دوره لیسانس بازرگانی مشغول به تحصیل بود، مجبور به ترک تحصیل شد، دوره دانشجویی را نیمهکاره رها کرده، و برای کسب درآمد برای اداره خانواده اش، به کار کردن روی آورده است.
حزب سماج وادی [9] به هر کدام از خانواده کشته شدگان این خشونتهای اعتراضی، پانصد هزار روپیه اهدا کرده است. همچنین کمک مالی از سوی سازمان جمعیت العلمای هند [10] و دیگر سازمانها به بازماندگان این خانوادهها اهدا گردید.
در ارتباط با خشونتها و درگیریهای مرتبط با موضوع مسجد جامع شاهی سمبهال، 54 پرونده شکایت به ثبت رسیده است. پلیس هر روزه مردم محل را بازجویی میکند. محلیها مدعیاند که پلیس افراد مورد بازجویی را آزاد نمیکند، مگر این که پولی از آنان (رشوه) بگیرد. یکی از اهالی منطقه درخواست داشت به خاطر ایمنی از پلیس نامش فاش نشود گفت « آنان بین هزار تا ده هزار روپیه از بازجویی شده ها میگیرند تا آنان را آزاد کنند.»
شورش ها و اعتراضات سال 1978
در 17 دسامبر 2024، یکی از نمایندگان مجلس محلی، به نام شری چاند شارما در نامه ایی به دولت ایالتی خواستار تحقیق و بررسی در پیرامون شورشهای سال 1978 شد، و دولت ایالتی (حزب BJP) به سروزیری یوگی آدیتیانات نیز بلافاصله دستور تحقیقات تازه را داد.
گزارشها نشان میدهد که در شورشهای سال 1978 چیزی حدود 184 نفر در سمبهال کشته شدند. سال 2010 دادگاه به خاطر کمبود شواهد قضایی، پروندهها را پایان یافته اعلام کرد. یک وکیل دادگاه بخش سمبهال عنوان داشت که «تعداد زیادی از مردم وقتی دولت ایالت دستور بررسی مجدد این پرونده را داد، میخواهند در مورد شورشهای سال 1987 بدانند، آن شورش و اعتراض از مغز افرادی در همین محل برخاست. با بازگشایی یک چنین پرونده های قدیمی، دولت ایالتی آدیتیانات قصد دارد بر زخمهای کهنه محلی، ناخن بکشد.»
مطیع الرحمان از ساکنان محل عنوان داشت که سمبهال گوهری در نقطه به هم آمدن دو رود گنگ و جامونی است. «به رغم شورشهای فرقهایی گذشته (که در سالهای 1976، 1978 و 1992 در سمبهال بوقوع پیوست)، [11] هندوها و مسلمانان، در آرامش و وزانت با هم زندگی کردهاند، با هم تجارت میکنند و در مراسم یکدیگر شرک میکنند.»
در حالی که شهر این روزها در غلیان و جوشش میباشد، دولت به دنبال دمیدن در این آتش است.
[1] - «"هندوتوا" امروز به وضوح خود را از طریق گفتار و کردار مشتاقانش که هویت خود را در آن تعریف میکنند، شناخته می شود، به عنوان مثال این تفکر، اقلیتهای مذهبی را بعنوان افرادی با کمترین عرق میهن پرستی تلقی می کند. منطقی دیدن یا نادیده گرفتن خشونت اوباش را در پرونده خود دارد؛ حمله به اهل علم، روزنامه نگاران، روشنفکران و دیگرانی که جرأت می کنند در حمایت از تکثرگرایی صحبت کنند، را در پرونده دارد. معتقد به تحمیل ارزشهای غذایی خود بر دیگران است؛ و آخرین اما نه کماهمیت، ادعای دروغین، که در گفتار و عمل، از طرف همه هندوها نمایندگی دارد. که ما هندوهایی هستیم که هندوتوا را به خاطر آنچه که نشان می دهد و آنچه انجام داده، کاملاً رد میکنیم.»
[2] - عنوان این گزارش که در وایر انگلیسی منتشر شد «'Making Sambhal Into Ayodhya': Why a Police Outpost Near the Jama Masjid Is Concerning» اشاره به شهر آیودیا و یا فیض آباد دارد که پیش از این در دهه 1990 میلادی شاهد پروژه وسیع هندوهای افراطی برای ویرانی مسجد چهارصد ساله بابری بود، که توسط سلطان محمد بابر گورکانی بنا نهاده شده بود، و به جای آن هندوهای افراطی معبد رام، خدای هندوان را در زمین آن بنا کردند، و در سال 2024 بر خلاف تمام موازین سکولاریسم که در قانون اساسی هند موج می زند، بالاترین مقام هند، نخست وزیر، نارندرا مودی خود شخصا، این معبد را بر ویرانه های آن مسجد، میان تبلیغات گسترده افتتاح کرد.
[3] - Shruti Sharma مترجم این گزارش از هندی به انگلیسی است
[4] - Satyavrat به معنی راستگو، مملو از درستی،
[5] - bhumi-pujan مراسم مذهبی که قبل از ساخت و ساز با حضور روحانی مذهبی هندو، در زمین محل ساخت، اجرا می شود تا خیر و برکت و خداوند را به این پروژه فرا بخواند.
[6] - FIR (first information report) که اولین گزارش در مبنای شکایتهای حقوقی در سیستم پلیس و سپس دادگاه در هند می باشد.
[7] - روحانی متعصب هندو، و سروزیر ایالت U.P وابسته به حزب BJP
[8] - Ain-e-Akbari کتابی در مورد یادداشتها و اخبار حاکمیتی اکبرشاه گورکانی معروف به مغول اعظم، متعلق به قرن شانزده میلادی است.
[9]- Samajwadi Party حزب اپوزیسیون در ایالت اوتارپرادش هند، متعلق به جامعه دالیتها، که خود از جامعه ایی تحت ظلم در نظم طبقاتی جامعه هندو هستند
[10] - از سازمان های قدرتمند اسلامی در جامعه اقلیت مسلمان هند
[11] - این شورش های فرقه ایی عمدتا در ارتباط با مسایل مذهبی و فرقه ایی است، مثلا شورش های 1992 همزمان با کل کشور هند، در سمبهال نیز در اعتراض به ویران شدن مسجد بابری توسط هندوهای افراطی، وابسته به حزب BJP صورت گرفت که تعداد زیادی از مسلمانان در این اعتراضات کشته شدند.