مفهوم عدم خشونت در اندیشه ی مهاتما گاندی
به نام ایزد یکتا، اندیشه های موهنداس کرمچند گاندی (Mohandas Karamchand Gandhi) اوایل قرن بیستم میلادی حرکت آزادی خواهانه هند از استعمار امپراتوری بریتانیا به اوج خود رسید رهبری شاخص مهاتما گاندی بر این جریان و تفکر و روشی که بر این مبارزات حاکم بود، در جهان نوع خاصی از مبارزه علیه نیروهای شرور را به نمایش گذاشت که به نام هند و رهبری مبارزه اش در جهان ثبت شد. این روش بر مبارزه مبتنی بر عدم خشونت و عدم همکاری با دشمن ملت هند استوار بود.
گرو گوبیند سینگ از رهبران سیک ها می گوید
چو کار از همه حیلتی در گذشت حلال است بردن به شمشیر دست
یکی از برهمن آچاریاها (آیت الله های بلند مرتبه هندو) می گوید:
باید با جهان در ارتباط بود و فعالانه در فرایند آن شرکت کرد، ولی نباید در آن هضم شد.
اگر شما از عملی متنفرید نباید شخص انجام دهنده را هدف قرار دهید زیرا هدف قرار دادن فرد مذکور شما را از محدود کردن آن عمل باز می دارد.
اگر انسان جنبه های حیوانی (Animal Passion) وجود خود را کنترل کند به موقعیت "برهماچارایا" (Brahmacharya) یا همان خداگونه شدن، دست خواهد یافت. برهماچاریا نازل بر کنترل افکار، سخن و عمل، تمام احساسات در تمامی زمان ها و مکان هاست. یک عبادت فردی باید از تمامی امیال خالی باشد. گاندی این نوع عبادت را ممکن دانسته است اگرچه اذعان می دارد که خود به این امر موفق نشده است. او ارزش نهایی و عالی (در این جهان و جهان دیگر) را با رسیدن به "موکشا" مرتبط است و حقیقت (Truth) را همان ارزش نهایی (Ultimate Value) دانسته است.
عدم خشونت گاندی مفهومی است که از عشق سخن می گوید اما دایره این مفهوم از خشنونت های جسمی و فیزیکی فراتر است. به گفته گاندی اصول عدم خشونت به وسیله هر تفکر شیطانی صدمه می بیند که از آن جمله می توان به تنفرهای غیر ضروری، دروغ گفتن، آرزو کردن مشکل برای هر فرد دیگر؛ می توان اشاره کرد.
عشق بنیاد عدم خشونت گاندی است هر عمل غیر خشونت آمیزی باید خصوصیت عدم تنفر (Hatred) و خالی از هر شکل بدخواهی (ill-will) باشد، در این تفکر حتی دشمن نیز باید با خیرخواهی (goodwill) و احترام (Respect) و هواداری و مهر (Sympathy) شما مواجه گردد. عشق به انجام دهندگان اعمال خلاف (Wrong-doer) هم حتی توصیه می شود و لازم شمرده می شود که البته به معنی موافقت با عمل بدشان نیست و نباید به تقویت عمل بد آنان منتهی گردد.
بی عدالتی باید در هر شکلی با مقاومت طرفداران عدم خشونت(Satyagrahee) مواجه شود که این همان ساتیاگراها (Satyagraha) می باشد. گاندی معتقد است که حقیقت (Truth) باید با زبان فاخری (Gentle Language ) بیان گردد و اگر فردی توان سخن گفتن به این زبان را ندارد، بهتر است که آن را عنوان نکند. نیت (intention) نهفته پشت اعمال مهمترین موضوع است. گفتن دروغ مصلحتی (White lie) هم توسط گاندی به رسمیت شناخته شده است.
عدم خشونت (Non-Violence) به عنوان یک ارزش نهایی و جاودان
در اندیشه گاندی بزرگ عدم خشونت مفهومی اساسی است و به عنوان یک ارزش نهایی محسوب می شود. در این اندیشه خشونت حتی در حد کشتن نفس انسان نیز در جایی خود عدم خشونت تعبیر می شود. او معتقد به وحدت جهان می باشد و این که جهان قسمتی از وجود خداوند است. گاندی به وداها (Vedas کتب مقدس هندو) اعتقاد دارد ولی این اعتقاد بر اساس دکترین کارما (Karma) می باشد. در فلسفه "عدم خشونت" گاندی در سه حالت می توان اقدام به کشتن نفس کرد و مجوز آن وجود دارد و کشتن در این موارد عمل خشونت آمیز تلقی نمی گردد:
اول) برای حفظ بدن با هدف ماندن و رسیدن به موکشا، زیرا می توان از بدن (ریاضت کشنده) استفاده کرد و به موکشا رسید لذا برای حفظ این بدن که چنین ماموریتی را می تواند انجام دهد، کشتن مجاز می شود مثل کشتن حیوانات موزی، میکرب ها و یا حتی کشتن دیگران که خطری برای جان ما می شوند.
دوم) موقعی که عده یی تحت حفاظت شما هستند در این موقع برای محافظت از آنان کشتن مهاجم به جمع شما مجاز می شود.
سوم) کشتن خود برای رهایی خود، مثل کسانی که امیدی به بهبودی آنان نیست و برای رهایی از درد و رنج بیهوده و لاعلاج می توانند خود را بکشند.
در اندیشه عدم خشونت گاندی گاهی حتی کشتن به عنوان یک وظیفه تبدیل می شود و آن زمانی است که یک حیوان یا یک انسان دیوانه می خواهد به دیگران آسیب برساند و تمام راه ها را برای توقف آن برویم اگر نشد، کشتنش به یک وظیفه تبدیل می شود. در مورد دیگر چنانچه متجاوزی حمله کند اگر شما به خشونت متوسل نشوی از جماعت "غیر خشونت طلب" خارج شده یی و با بی خشونتی به خشونت طلب ها کمک کرده ایی.
البته گاندی بی خشونتی محض (Absolute Non-Violence) را محال می داند. او راه حاکم شدن جو عدم خشونت در بین مردم، را نیروهای قانونی (legal Force) می داند که وجود نیروهای قانونی بدون خشونت متصور نخواهد بود.
از اهداف مهم گاندی در حرکت خود به تحرک وا داشتن مردم Mass Mobilization)) بود.؛ که این در فرهنگ مبارزاتی امام خمینی (ره) هم به طور فعالی مطرح می شود و در این نقطه گاندی بزرگ و خمینی کبیر با هم اشتراک داشتند. اما تفاوت تفکر گاندی بزرگ و خمینی کبیر در تکلیف گرایی و پراگماتیک بودن بود. تفکر رهبر مبارزاتی هند پراگماتیک بود و به نتیجه بسیار حساس؛ ولی مبنای تفکر امام خمینی (ره) تکلیف گرایی بود و نتیجه به آن شدت اهمیت نداشت؛ البته هر دو تفکر خرد محورند به این صورت که در تفکر امام خمینی (ره) با محوریت خرد و عقل جمعی و فردی روی موضوع کار شدید و جدی کارشناسی شده و تمام جوانب کار سنجیده می شود و حرکت آغاز می گردد و در این زمان واژه ها و مفاهیم دینی مثل توکل وارد شده و بعد از تلاش انسانی و مبتنی بر عقل بشری، نتیجه و برکت کار از خدا خواسته می شود، لذا در روش تکلیف گرا نا امیدی دیده نمی شود.
در تفکر گاندی ارزش نهایی بسیار مهم است و باید گفت که در بستر هندویسم، دکترین گاندی کارایی خوبی از خود نشان داد و مناسب ارزیابی گردید اگرچه ممکن است بخش هایی از آن در بستر اسلام و مسیحیت و... موضوعیت نداشته باشد. تفکر گاندی که از مبانی تفکر خود را از زیربناهای تفکر ودایی و هندو کمک گرفته و اساس خود را بر آن نهاده است، کشتن هر موجود زنده یی را خشونت و ضد ارزش تلقی می کند. اما در مواردی مثل عدم وجود آینده یی برای بهبود یک موجود در حال رنج از درد و بیماری، کشتن آن موجود برای پایان این وضعیت را مجاز می شمارد؛ این کیس در مورد یک گوساله موقعی که او در افریقای جنوبی بوده است انجام شده است. ایجاد درد و رنج بدون نیت های خود خواهانه و شخصی مجاز است که از جمله آن می توان به عنوان مثال به درمان به وسیله جراحی اشاره کرد. این کار خالص ترین نوع عدم خشونت است. در اندیشه گاندی مهمترین شاخص برای تشخیص یک عمل که خشونت بار یا غیر خشونت باشد، در ذیل نیتِ آن عمل نهفته است. عملی غیر خشونت بار است که : بر خشم و خودخواهی خود فائق آییم، بر تمام ترس ها غلبه داشته باشیم.
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 14:26 شماره پست: 377
- توضیحات
- زیر مجموعه: مطالب نویسنده
- دسته: درس های دیار سند و هند
- تاریخ ایجاد در 20 خرداد 1395
- بازدید: 2757