ایرانیان در تاریخ معاصر، از پیشرو ترین مردم منطقه، برای بدست آوردن حق تعیین سرنوشت، و در دست گرفتن سر رشته داری امور خود بوده اند، تا حاکمیت را از دربار شاهان، افراد و دیکتاتوری های جور واجور به خود منتقل کنند؛ و خود به صورت جمعی، مستقیم و غیر مستقیم و از طریق صندوق رای حاکمیت خود را به دست گیرند، و تصمیمات کشور را منوط به آرای خود، واریز شده به صندوق های رای کنند، و از حاکمیت های موروثی و مادام العمر خلاصی یابند.
در دنیای یکپارچه و متصل به هم [1] در روزگار انفجار اطلاعات و گسترش سرعت انتقال تنوع دیدگاه ها، دیگر حرکتی، بخصوص در سیاست خارجی کشورها، بر کسی پوشیده نیست، و نخواهد ماند، مگر اینکه در عصر ارتباطات جهانی، به سان کشوری مثل کره شمالی، دیکتاتوری پیدا شود و به دور کشور و مردم خود دیواری به بلندی یک زندان بزرگ بکشد، و آنان را از قافله ی در حرکت و رشد جهانی جدا نموده در فقر و فلاکت، به بند و زندان کشد و روزی هزار بار آنان را بکشد، تا در بند بی اطلاعی و ناآگاهی نگه دارد؛ و به قول قدیمی ها امروز دیگر "شتر سواری، دولا دولا ممکن نیست"، این است که رویکردهای خارجی کشور ما نیز از نگاه تیزبین دنبال کنندگان روند جهانی، و البته مردم ایران، به دور نخواهد ماند، بر این اصل است که دلسوزانِ به آبرو، اعتبار و آینده ایران و ایرانیان، باید بیشتر توجه کرده و در تصمیمات خود تامل کنند؛
این روزها خبرهای نگران کننده ایی از نزدیکی های نا به هنگام، و خارج از حکمت و قرار گرفتن ایران در کنار روس های متجاوز، شنیده و دیده می شود، نزدیکی به متجاوز زورگو و بد عهدی که، در تجاوز به مردم اوکراین، [2] حتی برای رسانه های ما و دنیا تعیین می کند که، تجاوز آشکارش به مردم و خاک این کشور مستقل را، چه بنامیم و...، [3] چنین روندی تن ایرانیان آزادیخواه و صلح طلب را دوباره و صد باره می لرزاند، چرا که تنها سه دهه از تجاوز حزب بعث عراق به کشورمان نمی گذرد، که از قضا متجاوز آنروز به ایران، خود از اقمار و مسلح به سلاح های همین شرق جنایتکار بود، و این که متاسفانه امروز ما به رغم تجربه تاریخی از جنگ و تجاوز خارجی، در کنار متجاوز روس، در مقابله با مردم مقاوم اوکراین قرار بگیریم، جای تامل و تاسف بسیار دارد.
سیاست اصولی و انقلابی "نه شرقی، نه غربی" حاصل از انقلاب عظیم مردمی57، که ضامن استقلال ایران، در میان رقابت دو قطب توسعه طلب، تجاوز پیشه و استعمارگر غرب و شرق بود، به نظر می رسد در یک استحاله چند دهه ایی به رویکرد "نگاه به شرق" تبدیل، و می رود تا ایران را به یکی از اقمار دیکتاتور کرملین تبدیل، و در کنار و دوشادوش متجاوزین عصر جدید قرار دهد، و ایران را به عنوان کارت بازی این نو توسعه طلب و تجاوز پیشه قرن 21، برای مذاکره و امتیاز گرفتن از رقیب غربی خود، بدل نماید؛
تو گویی طراحان رویکرد "نگاه به شرق"، گذشته ویران و خسارتبار این کشور را در گاز انبر روسیه - بریتانیا، نادیده گرفته و بعد از نادیده گرفتن تاریخی از تجاوز و دست اندازی های ارضی بر کیان و خاک این کشور توسط روس ها از شمال و بریتانیایی ها از جنوب، حتی حوادث تاریخ معاصر ایران را نیز نادیده و نشنیده گرفته اند، و در طمع یافتن منبع قدرتی جدید برای خود، دست آویز دامنِ نو متجاوزین در نظام سلطه ی جدید جهانی شده، و با این رویکرد خطرناک در سیاست خارجی ایران، می روند تا بلای خانمان سوزِ جان به هنهن افتاده توسعه و پیشرفت نیم بند ایران شوند، و حتی تمامیت ارضی کشور را نیز با خطر بالقوه و بالفعل بسیار نزدیک، در روند رقابت های جدید جهانی مواجه گردانند، [4] انگار فراموش کرده اند که چه بر سر رضاشاه پهلوی آمد، موقعی که در یک طرف دعوا ایستاد، هر چند ایران از بیطرفی هم طرفی نبست، اما در روند این سیاست جدید هم، تجاوز دو طرف به خاک ایران را مجاز و مباح خواهد کرد، یکی برای حفظ سلطه (مثل آنچه روسیه با اوکراین می کند)، و دیگری را برای رفع سلطه رقیب!
تاریخ سلطه شرق بر اقمار پرشمارش، خود نشان می دهد که، این نزدیکی های خطرناک، به این منبع تهدید دائم ایران و ایرانیان، علاوه بر این که راه های گشایش و ورود ایران را به عرصه پیشرفت جهانی سد خواهد کرد، این کشور، مردم و سیستم حاکمیتی آن را گرفتار دامن جنایتکاران دیکتاتور مسلک، ظالم و فاسدی خواهد کرد، که در تاریخ معاصر کشورمان رد آنان را می توان با چشم بسته هم دید، که روشن است در این بازی خطرناک، در آینده ایی نه چندان دور، به تکرار تاریخی خسارتبار خواهیم نشست،
تاریخ حضور روسها در مناطق شمالی ایران، علاوه بر تجاوز، کشتار و غارت ایران و ایرانیان، ماهیت ضد آزادی و آزادیخواهی آنان نیز بر گرده ایرانیان هنوز سنگینی می کند، زخم هایش نو، آثارش روشن است، چرا که روس ها علاوه بر تجاوز آشکار و بی پایان خود نسبت به خاک ایران، که به جدایی های دردناکی از خاک ایران منجر شد، همواره در امور داخلی ایران نیز به نفع ظالمین حاکم و بر ضد خواست مردم ایران دخالت کرده، دست اندازی آنان در تغییر روندها در کشورمان، بر هیچ محقق تاریخی ناروشن نیست،
روس ها که در عقیم کردن حرکت عظیم مردم ایران در نهضت بزرگ و پیشرو مشروطیت، که به نوعی در کنار دیکتاتور ظالم تخت نشین در تهران قرار گرفتند، و در شکست نهضت آزادیبخش مشروطه نقش پلیس سرکوب را بازی کردند، کاملا هویداست، و به نظر می رسد که اکنون که، دوباره باز جریان روشنفکری و طبقات مذهبی ایران، در یک وحدت انقلابی، جریان جنبش آزادیبخش 57 را، با آن شعارها و اهداف زیبا، که از آزادی، حق تعیین سرنوشت، جمهوری خواهی و... سخن گفت و سر لوحه شعار خود داشت را، به ثمر رساندند، باز دوباره در صدد عقیم کردن این نهضت عظیم، و دستاوردهای آن را دارند، و باز قصد بر دار کردن آزادیخواهان ایران را دارند.
روس ها در این تاریخ یکصد و چند ساله تلاش ایرانیان برای در دست گرفتن سر رشته امور خود، و خلاصی از استبداد داخلی و سلطه خارجی، علاوه بر قرار گرفتن در کنار دیکتاتور های حاکم بر کشورمان، فعالانه در سرکوب و کشتار ایرانیان آزادیخواه و ناکامی پروسه و پروژه های دمکراسی خواهی، آزادی طلبی، و درخواست برخورداری از حق تعیین سرنوشت ایرانیان، شرکت جسته و به عنوان مزاحم جدی این روند، شرکت فعالانه داشته اند، حال آنکه کمال و پیشرفت ملت های جهان امروز، و عزت و آقایی آنان، در میزان دخالت مردم هر کشوری، در حق تعیین سرنوشت و برخورداری از آزادی، و حق دخالت و سر رشته داری در حاکمیت بر امور خود، سنجیده می شود.
نمونه دخالت ارتش روس در نبرد مشترک دیکتاتور های حاکم بر ایران، با آزادیخواهان را، به همراهی روس های متجاوز، با شاهان مستبد قاجار، در برابر مشروطه خواهان می توان دید، که خود گویای تاریخی خطرناک از نفوذ و دخالت های این همسایه متجاوز شمالی، در امور داخلی کشورمان بوده است، جنایات روس ها در کشتار آزادیخواهان در تهران، خراسان [5] ، گیلان و آذربایجان [6] چنان روشن است که بر هیچ تاریخدان، سرباز و پاسدار میهن، و دلسوزان ایران پوشیده نیست.
آنان تا پیش از شروع جنگ جهانی اول در سال 1914، با حضور تجاوز پیشه خود در مناطق شمالی ایران، 70 نفر از سران مشروطه خواه تبریز را به دار کشیدند، و ریشه آزادی و آزادیخواهی را به نیابت از دیکتاتور قجری کندند، در شهریور 1320 نیز ایران را با همراهی انگلستان، از شمال و جنوب اشغال و باعث مرگ بسیاری از مردم ایران در اثر گرسنگی ناشی از غارت غذا و خوراک ایرانیان شدند. کرملین نشین های دیکتاتور، همواره نگاه طمع ورز خود را به حکومت های دیکتاتوری در تهران دوخته اند، که در زمانه ضعف آنان، تهران را به فرمانبردار، و دنباله رو خود تبدیل کنند، از ایرانیان غارت و کشتار نمایند.
و در مقابل نیز تاریخ گواه می دهد که حکام دیکتاتور تخت نشین در تهران، از تکیه به روس ها طرفی نبستند و خود نیز در دام این همسایه عهد شکن، فرصت طلب و متجاوز، گرفتار شدند و...؛ آنان گرچه سعی کردند خود را از درخواست های آزادیخواهی و حریت مردم خود، مصون بدارند، اما تاریخ نشان می دهد، دیکتاتورهای تخت نشین در تهران، گرچه با کمک روس ها، حتی مجلس مشروطه را به توپ بستند، اما تکیه به روس ها نتیجه ایی جز نابودی ایران، گرسنگی و غارت مردم و حتی نابودی حاکمیت دیکتاتوری آنان نداشت.
امروز که روسیه دور جدید تجاوز به کشورهای همسایه ی خود در غرب این کشور را در پیش گرفته و دوباره شدت بخشیده است، و ابتدا با تسخیر شبه جزیره کریمه [7] ، و اکنون با تجاوز مجدد به خاک کشور مستقل، و واجد دمکراسی اوکراین، می رود تا خوی تجاوزگری آشکار مسکو نشینان را دوباره، به رخ جهانیان بکشد، و جنگ و گرسنگی و فلاکت و ویرانی را بر جهانیان تحمیل نماید، گرایش و گردش تصمیم سازان در تهران به سوی این متجاوز، آبرو و حیثیت برای ایرانیان که خود سردمدار آزادی و آزادیخواهی در منطقه، و خود قربانی تجاوز روس ها و غیر روس ها هستند، در بین ملل آزاده جهان نخواهد گذاشت، و این به ضرر بنیان آزادی و آزادیخواهی، و حتی تمامیت ارضی کشور نیز خواهد بود، و در صورت درس نگرفتن از سیاست و روند کاری روس ها، تکراری مجدد، از تاریخ غمبار رقابت غرب و شرق و در نتیجه تجاوز و اشغال ایران دو پاره شده را، دوباره شاهد خواهیم بود. بازی خطرناکی که تاریخی از کشتار آزادیخواهان، و سربازان مرزهای کشور را، توسط روس ها و غیر روس ها به دنبال خواهد داشت.
[1] - بیماری کرونا سنبل اتصال جهانی و ارتباط مردم جهان و تاثیر پذیری آنان از اتفاقات جهانی است، یا تجاوز روسیه به اوکراین که گرسنگی و قحطی را بر جهان می رود تا تحمیل کرده و بر تعداد گرسنگان جهان بیفزاید.
[2] - ۵ اسفند ۱۴۰۰ (۲۴ فوریه ۲۰۲۲) روس ها تهاجم گستردهای را به همسایه غربی خود یعنی اوکراین آغاز کردند، بحران بین این دو کشور از سال ۲۰۱۴ آغاز شده بود. این تهاجم بزرگ ترین حمله نظامی متعارف به خاک اروپا از زمان جنگ جهانی دوم است. پیش از این تهاجم، روند نفوذ نظامی روسیه در اوکراین، از اوایل سال ۲۰۲۱ آغاز شده بود و طی آن ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه از گسترش ناتو از سال ۱۹۹۷ به عنوان تهدیدی برای امنیت کشورش انتقاد کرد و خواستار ممنوعیت قانونی پیوستن به ائتلاف نظامی برای اوکراین شد. او همچنین نظریه باز پیوند خواهی (بازپسگیری سرزمینهای شوروی سابق) را هم مطرح کرد. علیرغم افزایش نیروها، مقامات روسیه از اواسط نوامبر ۲۰۲۱ تا ۲۰ فوریه ۲۰۲۲ مکرراً طرح روسیه برای حمله به اوکراین را رد کردند. اما در ۲۱ فوریه ۲۰۲۲، روسیه بهطور رسمی جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوهانسک، دو کشور خودخوانده در منطقه دونباس در شرق اوکراین را بهرسمیت شناخت و نیروهای خود را به این مناطق اعزام کرد. روز بعد، شورای فدراسیون روسیه به اتفاق آرا به پوتین مجوز استفاده از نیروی نظامی در خارج از مرزهای روسیه را صادر کرد. حدود ساعت 5 صبح (بهوقت اروپای شرقی) در ۲۴ فوریه، پوتین از آغاز یک عملیات نظامی ویژه در شرق اوکراین خبر داد. دقایقی بعد، شلیک موشک به مناطقی در سراسر اوکراین، از جمله پایتخت، کییف شروع شد. سرویس مرزی اوکراین اعلام کرد پستهای مرزی این کشور با روسیه و بلاروس مورد حمله قرار گرفتند. دو ساعت بعد، نیروی زمینی روسیه وارد اوکراین شد. پاسخ ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین به این حمله، اعلام حکومت نظامی، قطع روابط دیپلماتیک با روسیه و دستور بسیج عمومی بود. عملیات نظامی روسیه از شرق اوکراین، جنوب بلاروس (متحد روسیه) و شبهجزیره کریمه انجام گرفت. پس از این تهاجم بسیاری از مردم اوکراین به سمت مرزهای همسایگان غربی اوکراین بهویژه لهستان گریختند. رئیسجمهور اوکراین از مردان ۱۸ تا ۶۰ سال خواست برای کشورشان با روسیه بجنگند، از آن تاریخ تا کنون مقاومت مردم اوکراین در برابر این تجاوز روسیه به خاک خود ادامه دارد.
[3] - لوان جاگاریان (سفیر روسیه در ایران) در یک نشست خبری در تهران خواستار استفاده رسانههای ایران از عبارت "عملیات ویژه نظامی" به جای حمله نظامی روسیه به اوکراین شد. جاگاریان گفت "باید بگویم این عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین است و حمله نظامی نیست."
[4] - اوکراین خود نمونه روشنی از نتیجه افتادن در دامن دیکتاتوری شرق است، این کشور بعد از استقلال هم حق انتخاب ترتیبات امنیتی و حفظ تمامیت ارضی خود و انتخاب رویکرد های سیاست خارجی کشورش را ندارد، و همه دیدند که با تصمیم این کشور برای اتکا به پیمان همکاری نظامی ناتو، برای حفظ خود از سوی مسئولین اوکراین، مورد حمله نظامی کشوری قرار می گیرد که به تازگی از سلطه آن خلاص شده است، این عاقبت کشورهای استقلال یافته از سلطه شرق است، که محکومند تا ابد در زمره غلامان حقله به گوش مسکو بمانند، حتی بعد از استقلال، نمانند تجزیه خواهند شد.
[5] - بمباران حرم امام رضا توسط قوای روس به سال 1291 شمسی رخ داد. در این واقعه، روسها به بهانه سرکوب شورشها، مسجد گوهرشاد و حرم و صحنهای امام رضا را به توپ بستند. در این واقعه حدود ۵۰ تا ۵۵۰ نفر کشته و خسارات بسیاری به حرم وارد شد. منابع از غارت اموال حرم توسط روسها خبر دادهاند. بمباران حرم امام رضا توسط قوای روس پس از دادن اولتیماتوم روس به دولت ایران برای سرکوب مخالفتها در ایران با قرارداد ۱۹۰۷ میلادی (که بر اساس آن اراضی شمالی ایران تحت نفوذ روسیه قرار گرفته بود) و اجرای کامل این قراداد روسهای قوای نظامی در شمال ایران از جمله مشهد مستقر کردند. مشروطه خواهان مخالف نیز حرم علی بن موسی الرضا را مأمن خویش قرار دادند. روسها با ترس از وقوع انقلابهایی همچون انقلاب مردم تبریز و گیلان، قوای زیادی را وارد مشهد کرد.
[6] - اشغال تبریز توسط روسها (۱۹۱۱ میلادی - ۱۲۹۰ خورشیدی) اشاره به محاصره و اشغال تبریز درست پس از دوران استبداد صغیر و فتح تهران بدست مشروطه خواهان میباشد. در پی استخدام مستشار آمریکایی، مورگان شوستر، توسط دولت ایران برای اصلاح امور مالی ایران، حکومت تزاری روس و حکومت پادشاهی انگلیس مراتب ناخرسندی خود را از این استخدام ابراز و خواستار عزل مستشار آمریکایی از سمت خود و اخراج او از ایران شدند. دولت تزاری روسیه حتی اولتیماتومی مبنی بر تهدید دولت ایران به اقدام نظامی نمود و سرانجام نیز در ۲۸ آذرماه سال ۱۲۹۰ خورشیدی و با وجود تبعیت دولت ایران از اولتیماتوم روس، قوای روسیه توانستند پس از چندین روز اردو کشی و محاصره تبریز این شهر را به اشغال خود درآورند. روسها در حین تهاجم و در دوران اشغال دست به اعدام آزادیخواهان و کشتار مردم عادی تبریز زدند. آمار دقیق کشتهشدگان مردم تبریز بهطور دقیق معلوم نیست با این حال گزارشها مختلف تعداد کشتهشدگان تبریزی را حدود ۱۲۰۰ نفر تخمین زدهاند. آنها در روز عاشورا چوبههایداری که به رنگ پرچم امپراتوری روس تزیین شده بود برپا نمودند و اعدامها را آغاز نمودند. از جمله اعدامیان این روز روسها دو پسر علی مسیو بودند. این دو برادر که هنوز به سن بیست سالگی نرسیده بودند هنگامی که به پای چوبه دار آوردهشدند، طنابی را که به گردنشان میانداختند بوسیدند و به ترکی آذربایجانی فریاد زدند «زنده باد ایران! زنده باد مشروطه!». این دو برادر مرتکب جرمی نشدهبودند ولی چون برادر بزرگشان جز فداییانی بود که در برابر روسها مقاومت کرده و روسها از دستگیری وی ناتوان شدهبودند، روسها خواستند حس انتقام خود را با به دار آویختن این دو برادر اقناع کنند
[7] - الحاق کریمه به فدراسیون روسیه به فرایند جداشدن این منطقه از اوکراین و پیوستن آن به روسیه در جریان ناآرامیهای انقلاب سال ۲۰۱۴ اوکراین اطلاق میشود. کریمه با برگزاری یک همهپرسی قانونی در ۱۶ مارس ۲۰۱۴ و با آرای اکثریت شرکت کنندگان، موافقتش را با پیوستن به فدراسیون روسیه اعلام کرد. در پی این تحولات گروهی از روستبارهای اوکراین در مناطق شرقی و جنوبی اوکراین از جمله کریمه اعتراضاتی را علیه حکومت جدید اوکراین ترتیب دادند. شبهجزیره کریمه که در ساحل دریای سیاه واقع شده بخشی از اوکراین بود اما یک جمهوری خودمختار به شمار می رفت. بسیاری از معترضان که دولت جدید اوکراین را نامشروع و برآمده از یک کودتا میدانستند، پرچمهای روسیه را با خود حمل و از ورود نظامیان روسیه استقبال کردند. به گفته سفیر روسیه در سازمان ملل، ویکتور یانوکوویچ هم از ولادیمیر پوتین درخواست کرد تا برای «برقراری مشروعیت، صلح، قانون، نظم و ثبات و دفاع از مردم اوکراین» از نیروهای مسلح روسیه استفاده شود. یانوکویچ مدعی شده که «زندگی و امنیت و حقوق مردم اوکراین به ویژه در کریمه مورد تهدید قرار گرفته است». در روز ۲۶ فوریه روسها حدود ۱۵۰ هزار نفر از نیروهای خود را برای یک رزمایش در طول مرزهای اوکراین مستقر کردند. یک روز بعد نظامیان مسلح با نقاب و بدون یونیفرم ساختمانهای مهم کریمه و فرودگاهها و ایستگاههای مهم را به تصرف خود درآوردند. در همین روز پارلمان کریمه دولت این جمهوری خودمختار را برکنار کرده و سرگئی آکسینوف را به عنوان نخستوزیر جدید برگزید. پس از آن نیروهای روسی که بر اساس توافقهای دوجانبه در کریمه مستقر هستند تقویت شدند.
مبارزه ی اوکراین و اوکراینی ها برای حفظ آزادی، استقلال و دوری از بردگی و سرسپردگی برابر مستبد کرملین است، آنان اکنون سمبل مقاومت جهانی، برای صیانت از حق رای و انتخاب، دمکراسی، و رهایی از نظامات دیکتاتوری و برده داری نوینی اند، که در دروه جدیدِ تجاوزِ کرملین نشینان، در قرن 21 آغاز گردیده، و در واقع شروعی برای احیای امپراتوری های ظلم و استبداد و بردگی در شمال کشور ماست. تا قبل از این حمله، اوکراینی ها قادر بودند از میان سیاست پیشگان حاضر در صحنه سیاسی کشور خود، از صندوق رای، حتی یک کمدین را به سرپرستی خود انتخاب کنند، و گویا در این راه اشتباه هم نکرده اند، چرا که این کمدین، با شجاعت و ایستادگی غیر قابل انتظاری که از خود در این لحظات سخت نشان داد، شیرازه کشورش را در مقابل خصم قوی پنجه خود حفظ کرده، هیمنه ظلم را شکسته، و اکنون به محور محکم مبارزه مردم خود، برای رهایی اوکراین تبدیل شده است، و اوکراینی ها به پشتوانه حضور قدرتمندش در صحنه، حماسه ها در ناکامی مستبد کرملین، آفریده اند، که برای ملل دنیا به یاد ماندنی، و سرمشقی مناسب خواهد بود.
اخبار نبرد اوکراین، به خصوص مقاومت سرسختانه [1] و مثال زدنی شهر ماریوپل [2] و دیگر شهرهای تحت محاصره همچون، خارکیف، کیف و... را که دنبال می کنم، مردمی را می بینم که میان بیم و امید، در مسیر تمدید دوره دمکراسی، و صیانت از آزادیی که از چنگال استعمار شوروی سابق کسب کرده اند، هستند، و قهرمانانه مقابل سیطره سپاه استبداد، استکبار، استعمار، تجاوز، زورگویی و بردگی جدید کرملین نشینان، ایستاده اند و هر آنچه در چنته دارند را، بر دایره جنگی سرنوشت ساز ریخته اند، و در این پیچ مهم تاریخی، مقابل تسلط و توسعه تاریکی، سیاهی و بردگی نوین، سر تعظیم فرود نمی آورند، و به قماری خطرناک، در حد باختن جان، مال و کشور خود نشسته اند،
به رغم این که چه کسانی زمینه ساز این جنگ خشونت بار شده اند، این تلاش بزرگ و حماسه مبارزه ی اوکراینی ها، مرا به یاد قهرمانی های شاهزاده نامدار قجری خودمان، جناب عباس میرزا می اندازد، که او و یاران ایرانی مبارزش (مسلمان، ارمنی و...)، روزگاری چونان مردم مبارز اوکراین در این روزها، شهر به شهر، قلعه به قلعه، سنگر به سنگر، مقابل روس های متجاوز، متکبر و تا دندان مسلح، مقاومت می کردند، و گرچه نتوانستند در مقابله با خرس تا دندان مسلح سرخ، مدافعینی موفق، در نتایجِ جنگی باشند، اما به رغم شکستی بزرگ، نامی ماندگار از شجاعت، بینش و بزرگی و ایثار از خود بر جای گذاشتند، یاد شهدای آن نبرد رهایی بخش گرامی باد.
مقاومت مردم و مبارزین شهر ماریوپل اوکراین، که اکنون نزدیک به یک ماه است در محاصره ایی سخت قرار دارند، برای من یادآور نبرد جانانه مدافعان شهر خرمشهر است، آن هنگامی که جنگ خسارتبار هشت ساله ایران و عراق، با هجوم بعثی ها به این شهر بندری ما آغاز گردید، و دلاورمردان تکاور و... ارتش مقابل آنان برای ده ها روز ایستادند، و این در حالی بود، که زخم هایی بی شمار، از جامعه انقلاب زده، و انقلابی های ما، در روزهای اول انقلاب، بر پیکر خود داشتند، اما وقتی که پای تجاوز دشمن، و دفاع از وطن که پیش آمد، تمام درد و زخم های عمیقی که بر تن و جان خود داشتند را فراموش کردند، و با مردمی که با آنان همراه شدند، به نمایندگی از کل ایرانیان، مقابل هجوم لشکر جرار بعث جنگیدند و مقاومت ها کردند، و برای روزهایی باورنکردنی، و سخت، پوزه دشمن را به خاک نزدیک کرده، طعم شکست و توقف را، در همان روزهای اول تجاوز، به دشمن مست و مغرور از قدرت چشاندند، و توقف و پایان پیشروی را، در همان آستانه تجاوز، بر او تحمیل نمودند، و آنان را مقهور مقاومت، جنگاورانه و دلیری خود کردند، نتیجه این برخوردهای اولیه مشت های پولادین دشمن با سندان این مدافعان بود، که دشمن حساب کار دستش آمد، و شکست ها را پی در پی، بعد از آن پذیرا شد.
نبرد ماریوپل برای من یادآور لحظات سخت نبرد مبارزان قهرمان کرد شهر کوبانی [3] است، که در مقابل هجوم دهشت، خشونت و بی رحمی داعشیان ایستادند، و برای مدت ها متجاوزان، را مقهور اراده آهنین خود کردند، آنان که برای تکرار غارت و تجاوزی تاریخی آمده بودند، تا مردمی آزاد را به اسارت و بردگی یک تن، که او را امیرالمومنین خود می نامیدندش، بکشانند، و بیشرمانه در عصر پیشرفت و بیداری انسان، در دیدگاه تیزبین وسایل ارتباط جمعی جدید، مردم خاورمیانه را تحت زعامت یک انسان از نوع خود، که او را مدعی جانشینی خدا بر زمینش می دانند، می کشیدند.
ماریوپل مرا به یاد کوبانی و مبارزین جان برکفش می اندازد، به یاد شهری که حماسه مقاومتش در مقابل بردگی داعشیان، را مردان و زنان مبارزش، خوب سرودند، و خود را در تاریخ مقاومت مبارزان حوزه تمدنی ایران، در مقابل تجاوز و بردگی، ماندگار و خود را نام آور و تاریخ ساز ساختند،
آنجا نیز اهالی کوبانی، پوزه متکبرین مستبد سیاه پوش، که با پرچم شهادتین، دهشت می آفریدند و پیش می آمدند را، در حالیکه بر خاک و ناموس اهل کوبانی چشم طمع داشتند، به خاک مالیدند، و اهالی کوبانی گرچه به ناگاه، و بار دیگر در معرض غارت و کشتار نومهاجمان تازی، در عصر جدید قرار گرفتند، اما حماسه مقاومتی، با نامی ماندگار از خود بر جای گذاشتند، تا سرمشق ملل جهان، از جمله اکراینی ها در این زمانه تصمیم باشند.
همچون منطقه کوچک نبل و الزهرا [4] که چهار سال میان محاصره داعشیان بی رحم و شفقت ایستادند، و مقاومت آنان سرمشق تمام آزادگان جهان خواهد بود. همچون مردم مبارز جنوب لبنان که یک بار برای همیشه، نمایندگی مردم این کشور را در سد نمودن مقابل تجاوز اسراییل به لبنان را به عهده گرفتند، و یا مردم مبارز یمن که مقابل غول های ابزار و دلار وهابیت ایستاده و هنوز هم مقاومت می کنند.
ماریوپل مرا به یاد پنجشیر می اندازد آنگاه که تمام مجاهدین تسلیم طالبان سیاهی و اسارت شده بودند، اما احمد شاه مسعود با مردمش ایستادند و پیروزمندان را، به شکست خورده ها تبدیل کردند، امروز هم که اشرف غنی با همه دولت و نظامیانش، باز تسلیمی نا به هنگام و خیانتکاران شد، و اکنون باز این پنجشیر است که راه مقاومت، و تکرار زیر بار زور نرفتن ها را، آموزش می دهد.
اکنون جبهه ایی آزادیبخش، اینبار در اوکراین، تمام مقاومت های سابق را زنده کرده است، و نام قهرمانان اوکراینی سراینده این حماسه بزرگ، در میان نام های دیگر آزادیخواهان جهان خواهد درخشید، چه موفق شوند، چه صحنه را به ظالم متجاوز کرملین ببازند، آنان برنده این جنگ نابرابرند.
[1] - محاصره ماریوپل یک درگیری نظامی میان فدراسیون روسیه و اوکراین است که در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، در جریان تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، به عنوان بخشی از تهاجم شرق اوکراین آغاز شد. شهر ماریوپل در استان دونتسک اوکراین قرار دارد و جمهوری خود خوانده خلق دونتسک بر خاک آن ادعا دارد.
[2] - شهر بندری ماریوپل در جنوب شرقی اوکراین و در کرانه ساحل شمالی دریای آزوف، در دهانه روده کالمیوس در منطقه پریازویا و در استان دونتسک واقع است، دومین شهر بزرگ این استان است. ماریوپل پیش از تهاجم روسیه در سال ۲۰۲۲ که به ویرانی کامل آن انجامید، ۴۳۲ هزار نفر جمعیت داشت و دهمین شهر بزرگ اوکراین محسوب میشد. ماریوپل پیش از ویران شدن بهدست نیروهای روسی در سال ۲۰۲۲، یک مرکز صنعتی بزرگ و همچنین یک مرکز دانشگاهی بود.
[3] - کوبانی (نام رسمی: عینالعرب) که در بخش کردنشین استان حلب در شمال سوریه و در دو کیلومتری مرز ترکیه قرار دارد، قبل از جنگ داخلی سوریه، این شهر با قریب به ۴۵٬۰۰۰ نفر جمعیت که اکثریت کردها هستند، و دارای اقلیتهای عرب، ترکمن و ارمنی است. از سپتامبر ۲۰۱۴ تا ژانویه ۲۰۱۵، این شهر توسط دولت اسلامی عراق و شام (داعش) تحت محاصره بود. بسیاری از اماکن شهر ویران شد و بیشتر جمعیت به ترکیه گریختند. در سال ۲۰۱۵، پس از بازگشت بسیاری از ساکنان به شهر، بازسازی شهر آغاز شد.
[4] - نُبل یک منطقه شیعهنشین در بخشِ اعزاز سوریه است که نزدیک به 50 هزار نفر جمعیت دارد، به مدتِ چهار سال در محاصره داعش بود. سرانجام، نیروی زمینیِ ارتش سوریه و متحدانش توانستند محاصره نظامیِ دو شهرکِ شیعیِ نُبل و الزهراء را در شمالِ غربیِ سوریه در هم بشکنند. دولت سوریه میگوید اهالی نبل در مدت 4 سال ارتباطشان با بیرون قطع شده بود.
"حال همه ی ما خوب است، اما تو باور نکن" [1]؛ روزگار انسانیت و انسان این روزها، سیاهی هایی را می بیند که این لکه های سیاه بیماری سلطه، سلطه گری، استعمار، استبداد و..، در حال گسترشند، و هر روز ملتی را به طور یکپارچه، به مسلخ منویات دل مستبدی برده، در زندانی بزرگ، که دیکتاتوری بانی ساخت آن است، زندانی می کنند؛ زندان های که در اثر انقلاب ها، قیام های مردمی، پیشرفت فکری و عملی جامعه بشری و... نابود شده بود را ،دوباره بازسازی، نو و بزرگتر از قبل، به کارکرد، و روش سابق خود بر می گردانند، مرزهای دمکراسی، یعنی سرزمین هایی که مردمش از حق انتخاب، حق تعیین سرنوشت، آزادی و کرامت انسانی برخوردار شده اند، هر روز آب می روند و...؛ اما دنیا امروز اکراینی ها و... را در حال مبارزه برای حفظ کرامت و آزادی خود به چشم خود مشاهده می کند.
در حالی که این روزها هند زیر یوغ راستگرایان افراطی و مذهبی هندو افتاده است، تا آنان تفکر، فرهنگ، تصور و حتی خدای خود را بر یک ملت چند صد میلیونیِ متکثر و دمکرات و گریزان از خشونت، تحمیل کرده، و از "غیر" و اقلیت هایش، کشتار و غارت کنند، و کسی را جلودار، و شاکی آنان نباشد؛ دولت چین به عنوان نماینده نژاد "هان" [2] و تفکر چپ مارکسیسم، سوسیالیسم، خود را بر دیگر اقلیت ها، از جمله ایغورها و... غالب دیده و می تازند، و از هر آنچه بخواهند، بر این اقلیت ها روا می دارد، و کسی را متعرض بر آنان، حتی در بین مسلمانان که ایغورها از آنانند، و...، نمی توان دید، تا حداقل برای اسلام و مسلمانی هم که شده، ندای اعتراضی بلند کند. و اکنون در کنار راستگرایان افراطی، که در گوشه و کنار جهان، دنیایی خطرناک و مملو از نژاد پرسی و ملی گرایی مذهبی، نژادی و...، و در نتیجه خشونت را برای بشریت رقم می زنند،
در مسکو نیز، تزاری جدید، به نام ولادیمیر پوتین در کاخ مستبدین تاریخ ظلم، در کرملین، دهه هاست که بر تخت مادام العمر خود نشسته، و اکنون متکبرانه مرزهای محترم بین المللی را می شکند، و حال نوبت مردم اوکراین است، تا دوباره طعم سلطه گری و وابستگی به متجاوزین، و کشورگشایان حاکم بر کرملین را بچشند، آنانکه به تازگی از این بلیّه خانمان برانداز خلاص شده، و طعم آزادی از یوغ چکمه های استبداد سرخ را چشیده بودند، همان استبدادی که مخوف تر از استبداد مذهبی است، و بر هیچ اصل اخلاقی، بین المللی و دینی حتی پایبند نیست،
و اهالی اکراین که روزگاری چند، خود برای خود، دولتی را در روندی انتخاباتی تعیین می کردند، باید شاهد جولان تانک های روسی، در خیابان های شهرهای زیبای خود باشند، و لابد از این به بعد، دست نشاندگان کرملین بر آنان حکم برانند، و بدین ترتیب، آزادی، دمکراسی، حق تعیین سرنوشت و کرامت انسانی اشان، در زیر شِنی تانک های مستبد حاکم بر کرملین، و دستگاه های مخوف نظامی و امنیتی او له شود، و آرزوهای یک ملت، برای پیشرفت، استقلال، و برخورداری از آزادی و کرامت انسانی، بر بادی برخاسته از غرور و ظلم یک مستبد تمامیت خواه، به تاراج خزان خواهد رفت.
میکرب استبداد و تنوعی از انواع مستبدین سیاه، سرخ، زعفرانی و... در حال سرایت به کل جهانند، مرزها را شکسته به پیش می تازد، و در پناه همدیگر، سلطه خود را بر ملت های مظلوم و بی پناه، گسترش می دهند، در افغانستان مستبدین مذهبی، خود، فرهنگ و تفکر ظالمانه، ضد انسانی و منحرف شان را بر یک ملت باستانی، شاعر، عارف، حکیم و...، به تمامی تحمیل کرده اند، نظام های دمکرات جهان نیز نظاره گر صحنه هایی اند، که انسانیت و اخلاق و ارزش های بشری، به مسلخ دل های سیاه مستبدین برده می شود، و همه تماشاگر شده، نه منشور ملل متحد، نه منشور حقوق بشر، نه ارزش های بین المللی و... از گزند تصمیم های مستبدین افسار گسیخته در امان نیست، کشتار در فلسطین، یمن، سوریه، و اینک اوکراین و... لاینقطع ادامه دارد، و مستبدین در قلعه های ایمن، و تضمین شده، راحتند و اسب سرکش ظلم می تازند.
و متاسفانه ما هم که انقلابی آزادیبخش را در سال 1357 داشتیم، آنقدر در روندی نامیمون پیش رفته ایم، که دیگر حتی شعار نه شرقی و نه غربی که در جای جای بندها، و همچنین روح قانون اساسی [3] این کشور گنجانده شده را، از اثر انداخته ایم، و ما که مدعی آزادی، سعادت، کرامت انسانی بشر و... هستیم نیز، نمی توانیم در همان جهتی باشیم که باید، نه در کنار ایغورها، نه در کنار چچن ها، نه در کنار اوکراینی ها، و نه حتی از پارس زبانان و شیعیان همکیش خود در افغانستان و... می توانیم دفاع کنیم، و در مجموع (به غیر از مردم فلسطین، یمن و...) دفاعی در شان آزادیخواهی ایرانیان و انقلاب شان، از آزادی ملل جهان نداریم، حتی در کلام، کاش در بقیه موارد، سکوت می کردیم، و مثل بسیاری از دولت ها، که در دیگر مناطق دنیا، لااقل در کشاکش بروزِ و نمودِ بارزِ گسترش سلطه، و سلطه گری، و استبداد مستکبرین، بی طرفی اختیار کرده و می کنند، ما هم در سکوت می ماندیم، ولی متاسفانه بر خلافت تمام موازین انسانی، اخلاقی، انقلابی، دینی، ایرانی، بین المللی، قانونی و... به نظر می رسد، در موضع گیری [4] هم که شده، در کنار متجاوزِ متکبر و ظالمِ روس و... ایستاده ایم، و در راستای او سخن گفته، و موضع می گیریم! این جای تاسف و شرم دارد.
وقتی واکنش آقای ابراهیم رئیسی که بر کرسی ریاست جمهور ایرانیان تکیه زده است را، در خصوص حمله تجاوزکارانه روسیه، که با هدف توسعه سلطه به کشور اوکراین انجام شد، را دیدم [5] ، آه از نهادم بر آمد، و مو بر تنم سیخ شد، آنگاه که آقای رئیسی با مستبد مسکو، که روزی او را در مقام ریاست بر جمهور ایرانیان، به آن رسوایی روشن و آشکار، بدون حضور پرچم ایران، و اجرای پروتکل های مرسوم در دیدار مقامات در این سطح و... میزبانی کرد و...، تلفنی سخن گفت، که برآیند سخنش، تایید، و منطقی تصور کردن، حرکت مسکو تلقی گردید، اینجا بود که میزان انحراف ما از ارزش های انسانی، انقلابی، اسلامی، قانونی و... را دیدم، و تاسف خوردم، و بر خود در مقابل مردم اوکراین که این روزها زیر بمباران، و حمله شدید دشمن سلطه جویِ تا دندان مسلحی قرار دارند، شرمگین شدم؛ یاد روزگاری افتادم که در خلال جنگ خسارتبار هشت ساله با عراق، ما منتظر جمله ایی در محکومیت تجاوز صدامیان به کشورمان بودیم، و متاسفانه کسی موضعی نمی گرفت، و اکثرا به نفع دشمن ما موضع می گرفتند.
گویا رئیسِ جمهورِ ایرانیان، در جایگاه چنین مقام رفیعی، تصور نکرد که ما نیز همچون اوکراینی ها، با این غول متجاوز و متکبر هم مرز هستیم، و سناریو دهشتناکی که امروز بر سر اوکراینی ها آوار شده است، روزی می تواند بر سر هر همسایه ایی از جمله ما ایرانیان نیز، تکرار شود، و تاریخ تلخ تجاوزات گذشته، توسط این تزار جدید نو گردد، و ایرانیان نیز دوباره، به طعمه ی زیاده خواهی، و تجاوز و سلطه جویی روس ها تبدیل شوند، همانگونه که پیش از این، با مغز استخوان خود طعم تجاوز کرملین نشیانان را، نسل های گذشته ایرانیان چشیده اند، و زخم عمیق آن بر بدن ایران همچنان مانده است؛ و یک سر این اژدهای هفت سر، که اکنون در سمت غرب، اوکراین را می سوزاند، می تواند به سمت جنوب هم چرخش کرده، و ما ایرانیان، و دیگر ملل این منطقه را نیز، در شعله های تجاوز، خیانت و بد عهدی ایی که از روس ها سراغ داریم، بسوزاند.
و با وجود اینکه، در قانون اساسی این کشور، دوری از استبداد، سلطه جویی، و تبری از سلطه و سلطه گران مستبد داخلی و خارجی به روشنی ذکر شده است، بر این قانون اساسی، حتی در حد رئیس جمهور این کشور هم، وقعی نمی نهند، و این تجاوز آشکار و سلطه گری روسیه، بر ملل مظلوم و بی دفاع اطرافش را محکوم نمی کنند که هیچ، مواضعی در جهت آن نیز اتخاذ می شود، که این مقطع از تاریخ ما، مایه شرم تاریخی ایرانیان، در بین ملل آزادیخواه جهان خواهد شد.
درس تاریخی این تجاوز روس ها به اوکراین این است که، ملت ها نباید اجازه سلطه مستبدی (چه داخلی و چه خارجی) را بر خود بدهند، چرا که انگار این اجازه، حق استمرار برای مستبدین و سلطه گران ایجاد می کند، و حتی در صورت رهایی نیز، همواره فیل مستبدین، یاد هندوستان شان می کند، از این روست که مستبد کرملین، که روزگاری بر اوکراین آقایی می کرده است، این حق سیادت را برای خود، حتی بعد از استقلال اوکراین از شوروی سابق نیز قایل است، که اگر اوکراینی ها، راهی غیر از مسیری که او تعیین می کند، بروند، و یا انتخاب کنند، این چنین بر آنان، متجاوزانه و ظالمانه هجوم می برد، و متاسفانه مقامات ما هم، در حالی که مدعی استقلال هستند، بهانه های متجاوزی همچون پوتین را، تایید و تکرار می کنند، و بد به حال ما، که امروز مسئولانی داریم که خود را همگام و هم نفس با چنین خرس سنگدلی، قرار داده اند، که رهایی از چنگال او، حتی بعد از دهه ها، خلاصی، تلقی نمی گردد، و او بردگان آزاد شده از سلطه کاخ کرملین را نیز، همچنان برده می بیند، و با دیدن فروغ آزادیِ انتخاب در پیشانی آنان، آنچنان بر آنان خشم می گیرد که دنیا در قرن بیست و یکم، حیرت زده از این همه تجاوز، خیره سری، زیاده خواهی، سلطه جویی آشکار، قانون شکنی، دریدگی و... نظاره گر دوره بربریت جدید، و آغاز دوران برده داری نوین است.
[1] - برگرفته از دکلمه زیبای خسرو سینمای ایران، زنده یاد خسرو شکیبایی
حال همهی ما خوب است ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگويند با اين همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و نه اين دلِ ناماندگارِ بیدرمان! تا يادم نرفته است بنويسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود میدانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازهی باز نيامدن است اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببين انعکاس تبسم رويا شبيه شمايل شقايق نيست! راستی خبرت بدهم خواب ديدهام خانهئی خريدهام بیپرده، بیپنجره، بیدر، بیديوار ... هی بخند! بیپرده بگويمت چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد فردا را به فال نيک خواهم گرفت دارد همين لحظه يک فوج کبوتر سپيد از فرازِ کوچهی ما میگذرد باد بوی نامهای کسان من میدهد يادت میآيد رفته بودی خبر از آرامش آسمان بياوری!؟ نه ریرا جان نامهام بايد کوتاه باشد ساده باشد بی حرفی از ابهام و آينه، از نو برايت مینويسم حال همهی ما خوب است اما تو باور نکن
[2] - مردم هان یک گروه قومیتی بومی چین هستند که بزرگترین گروه قومی کره زمین محسوب میشوند. هانها حدود ۹۲٪ جمعیت چین و ۱۶٪ جمعیت کره زمین را تشکیل میدهند. تفاوتهای زبانی، فرهنگی، اجتماعی و ژنتیکی قابل توجهی میان زیرگروههای قوم هان به چشم میخورد که حاصل ادغام قبایل و طوایف مختلف چینی در طول هزاران سال زندگی در کنار یکدیگر است.
[3] - اصل سوم :دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد: ... 5- طرد کامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب. 6- محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی. ... 16- تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان.
اصل یکصد و پنجاه و دوم:
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.
اصل یکصد و پنجاه و چهارم:
جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنا بر این در عین خودداری کامل از هر گونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند.
[4] - وزیر امور خارجه ایران ریشه بحران اوکراین را اقدامات تحریکآمیز ناتو دانست. حسین امیرعبداللهیان در توییتر نوشت: «بحران اوکراین ریشه در اقدامات تحریکآمیز ناتو دارد. ما توسل به جنگ را راهحل نمیدانیم. برقراری آتشبس و تمرکز بر راهحل سیاسی و دموکراتیک یک ضرورت است.» - به گزارش خبرگزاری فارس، «سعید خطیبزاده» سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در اظهاراتی ضمن ابراز تأسف از آغاز اقدامات نظامی و شدت گرفتن درگیریها، گفت: جمهوری اسلامی ایران با نگرانی عمیق تحولات در اوکراین را پیگیری میکند. متاسفانه ادامه اقدامات تحریکآمیز ناتو با محوریت آمریکا منجر به وضعیتی شده است که منطقه اوراسیا در آستانه ورود به یک بحران فراگیر است. خطیبزاده عنوان کرد: جمهوری اسلامی ایران طرفین را به توقف درگیریها و آتشبس برای مذاکره فوری به منظور حل و فصل سیاسی بحران دعوت کرده و ضرورت رعایت حقوق بینالملل و حقوق بشردوستانه در درگیریهای نظامی را مجدانه یادآوری میکند. از سوی دیگر، سخنگوی دولت ایران نیز به تحولات اخیر در شرق اروپا و آغاز جنگ میان روسیه و اوکراین واکنش نشان داد. علی بهادری جهرمی در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «جنگ راهحل نیست، تکیه به آمریکا امنیتآور نیست.» دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز دیگر مقامی بود که در توییتی با اشاره به سقوط بازارهای مالی و افزایش قیمت انرژی به دلیل ایجاد بحران در اوکراین، نوشت: بحران اوکراین میتواند عبرتی پندآموز باشد. علی شمخانی عصر پنجشنبه در توییتی درباره بحران اوکراین نوشت: سقوط بازارهای مالی و افزایش قابلتوجه قیمت انرژی به دلیل ایجاد بحران در شرقیترین بخش از جغرافیای اروپا، نشان داد که بیثباتی و ناامنی در همه اشکال آن در نیم کره شرقی جهان، آسیبهای جدی را متوجه منافع غرب خواهد کرد. دبیر شورای عالی امنیت ملی روز جمعه و در دومین روز درگیریها در اوکراین و بحران در این کشور در توییتی نوشت: هیچ چیز نفرتانگیزتر از جنگ نیست، اما وقتی غرب با روشهای مختلف به دنبال ضربه به امنیت ملی کشورهاست، عملا مسوول مستقیم جنگها و بحرانهایی است که با هدف ایستادگی در برابر راهبرد غرب شکل میگیرد.
[5] - ایسنا : رئیسجمهور روسیه در این گفتوگوی تلفنی (با ابراهیم رییسی)، وضعیت کنونی را «پاسخ مشروع به چندین دهه نقض معاهدات امنیتی و تلاشهای غرب برای آسیب رساندن به امنیت روسیه» دانست. در این گفتوگو، سید ابراهیم رئیسی با بیان اینکه "گسترش ناتو به سمت شرق، تنشزا است"، تاکید کرد: گسترش ناتو تهدیدی جدی علیه ثبات و امنیت کشورهای مستقل در مناطق مختلف است. رئیسجمهور ابراز امیدواری کرد که آنچه اتفاق میافتد، به نفع ملتها و منطقه تمام شود.