ایرانیان اراده کنند می توانند بازی ناجوانمردانه را، برغم چینش ظالمانه پنج بر یک، ببرند
  •  

21 خرداد 1403
Author :  

این یک فرصت استثنایی برای تحمیل اراده ملت ایران، در مدنی ترین و کم خسارت ترین شکل، بر کسانی است که تفکر، وجود و اهداف ناچیز و کوته خود را به یک ملت، با بیش از هفت هزار سال تمدن تحمیل کرده و می کنند، یکدست سازان خالص پرور، روی تفرق مردم ایران حساب کرده اند که این فرصت را به یک نیروی پاکدست و با افکار مترقی چون مسعود پزشکیان داده اند، ایرانیان می توانند با وحدت خود، با یک نه بزرگ به وقاحت، تحمیل و ظلم انحصار گرایان پاسخ دهند.

سه انتخابات یکدست ساز و خالص ساز خانگی بین اصولگرایان مسلط بر شریان های قدرت در ایران، که به تشکیل دو مجلس خسارتبار و یکدست و بی خاصیت و خالی از نمایندگان واقعی مردم، و یک ریاست جمهوری خسارتبار متشکل از شرکت تعاونی اصولگرایان کوتوله به نام جوانگرایی منجر شد، و البته همه دیدند و نشان داد که نظام یکدست و خالص، نتیجه ایی جز ناکارآمدی و ویرانی بیش از پیش، و به محاق بردن تمام شعارهای انقلاب 57، برای کشور نداشته، و در صورت ادامه ثمره آن ویرانی و فروپاشی کامل ایران خواهد بود؛

در دوره این خزان پاییزی ایران و ایرانیان، شاخص های کلی کشور به طرز وحشتناکی سقوط کرد، شاخص های جهانی کشور نزول شدیدی را به خود دید، موج مهاجرت ایرانیان به خارج از ایران شدت گرفت، فرار سرمایه های انسانی و مالی کشور به اوج رسید، رقم چپاول سرمایه های ملی با پرونده سو استفاده های نزدیک به چهار میلیارد دلاری مثلا در پرونده "چای دبش"، ذوب آهن اصفهان و... که توسط وزرای جوان انقلابی منصوب رقم خورد و...، رکورد شکست،

شکاف بین مردم و حاکمیت افزایش بیش از اندازه و خطرناک گرفت، و آخرین دولت که به نام خدمت به محرومان خود را به این مردم محروم و مظلوم با شعارهای عوام فریبانه غالب کرد، بدبختی بی سابقه ایی را نصیب تمام مردم ایران، به خصوص محرومان جامعه کرد، و دامنه محرومیت در کشور را افزایش و وسعت بی سابقه ایی داد، قشر متوسط آن را که موتور محرک توسعه کشورند، نابود کرد و شاخص های ملی را سقوطی بی سابقه داد، تندروی ها را به اوج رساند، میانه روی و اعتدال را خانه نشین کرد، اعتراضات با اوج گیری بی سابقه ایی به جنبش سراسری و ملی "زن، زندگی، آزادی" منجر و پر نفوذتر و فراگیر تر خود را خونین تر از قبل نشان دادند، و ایرانیان داخل و خارج کشور را برای اولین بار در کنار هم قرار داد، تا مقابل حاکمیت مستقر در کشور قرار گرفته، و ملت و حاکمیت، نیروهای پرارزش خود را که باید هزینه اوج گیری و توسعه ایران شوند، را در جهت ضدیت با هم هدایت، و خنثی کردند، و نفس قدرت طلبان حال آمد که ما آنان "جمع کردیم"، و بدین ترتیب ایران به قعر فقر، فلاکت، عدم توسعه، کمبود و عقب ماندگی بیشتر سقوط کرد، و از تمام همسایگان و رقبای جهانی خود عقب ماند.

از همه مهمتر سیاست نگاه به شرق، ایران را به دامن جنایتکاران تاریخ تجاوز و دیکتاتوری سوق داد، که همین نیز باز شکست خود را نشان داد، و چین و روسیه در خیانتی آشکار به کشور و ملت ما، به رغم قرار گرفتن ایران در کنار تجاوز آنان به ملل همسایه شان، کاری کردند که حتی اسراییل نیز تاکنون با ایران نکرده است، آنان در کنار طمع ورزان متجاوز به خاک ایران، یعنی امارات متحده عربی قرار گرفتند، و وقیحانه از اماراتی بودن خاک ایران به کرات سخن گفتند، و جزایر ایرانی در خلیج فارس را به امارات دادند، و چشم در چشم حامیان خود در ایران، به ریش تمام روسوفیل های اصولگرای مدعی انقلابی گری که تخم مرغ های امنیت، اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی ایران را در سبد بی اعتبار شرق گذاشتند، خندیدند.

کار دولت مستقر در تهران به جایی رسید که سیاست خارجی و توان داخلی ایرانیان در خدمت ملل خارجی و کشورهای عمدتا عربی در غرب ایران قرار گرفت، و در مقابل، پارس زبانان در شرق، بی پناه تر از همیشه طعمه طالبان و داعش شدند، و می روند تا در گرداب پشتونیسم افراطی، و اسلامگرایی وحشی وهابیسم و خشک مغزان مدارس دینی پاکستان غرق و نابود شوند، و هم اکنون ایرانی و پارسی زدایی از افغانستان و مُلک خراسان باستان ایران، که خیزشگاه تمدن و فرهنگ ایران، و زایشگاه امثال مولوی بلخی، ناصر خسرو قبادیانی، این سینا، خوارزمی، خواجه عبدالله انصاری، بابا طاهر عریان و... است شروع شده، و شدت آوارگی مردمان حوزه تمدنی ایران، در شرق به حدی است که دامن تمام آسیا و اروپا را گرفته است و...

و همزمان با این فاجعه ملی برای ایران و ایرانیان، دولت متشکل از کوتوله های بر کرسی قدرت نشسته، در دولت مرحوم ابراهیم رئیسی متفخرند که گفته شود مرحوم امیر عبدالهییان "وزیر خارجه فلسطین" بوده است، یا مرحوم رئیسی مدافع جبهه عربی در سواحل مدیترانه است، و رئیس جمهور ایران در سازمان ملل این چنین از آنان دفاع کرده است! و آقا ابراهیم یادش رفت، شاید هم هرگز نفهمید که رقیب او در آنکارا، چه اهدافی را در شمال ایران، آسیای میانه، کردستانات، شامات و... در ذهن دارد، و هر روز عرصه را بر منافع و امنیت ایران تنگ می کند، و در عین حال هم از فلسطین، هم از ترک ها، هم از عرب ها، هم از اوکراینی ها، هم از لیبیایی ها و... و به خصوص از ملت خود دفاع می کند. کاش مرحوم رئیسی بعد از اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، سخنرانی خود را با سخنرانی جناب اردوغان مقایسه می کرد، و آنگاه خودش از خجالت آب می شد. 

همه فراموش کردند که سابقه مبارزاتی طولانی اعراب با اسراییل از تمام ایرانیان بیشتر است، و ما بعنوان دایه مهربان تر از مادر، ایران و تمام حوزه تمدنی ایران را فراموش کردیم و در گرداب نبرد اعراب و اسراییل، غرق شدیم، شیعیان و پایگاه های سنتی ایران در عراق، لبنان، یمن را فدای گروه حماس کردیم، حماسی که به محض پذیرفته شدن به عنوان یک دولت فلسطینی، اطمینان دارم که در اولین اجلاس سران کشورهای عربی، به نفع امارات رای به اماراتی بودن جزایر ما خواهند داد، همانگونه که در جنگ خسارتبار 8 ساله با عراق، در کنار بعثی ها قرار گرفتند و نزدیک به سه هزار و اندی فلسطینی، تنها اسرایی بودند که توسط رزمندگان شجاع ما در طول این جنگ لعنتی، به اسارت گرفتیم، که این نشان از چند برابر این مقدار، فلسطینی هایی دارد که در آن جنگ بودند، و علیه ما جنگیدند، و نه به اسارت در آمدند و نه کشته شدند، و بعد از مرگ صدام، برایش مراسم عزای پرشور گرفتند، و در همین غزه، میدان و خیابان، و بچه های خود را به نامش کردند و...،

ما در کنار چنین مردمی قرار گرفتیم، و مردمان خود و حوزه تمدنی ایران را بین گازانبر ناسیونالیسم ترکی، به رهبری ترکیه، و اسلامگرایی وهابیسم وحشی و خشن مورد حمایت عربستان و... رها کردیم، و شدیم مدافع سرسخت مردم فلسطین! که زاویه آشکاری با ایران و ایرانیان داشته و دارند،

این انحراف در ابعاد سیاست داخل و خارج، ایران و مردمش را به تنهاترین کشور و مردم در میان کشورهای منطقه و جهان تبدیل کرد، و به گاو شیرده روسیه و چین تبدیل مان کرد، تا در فرایند تحریم، ایران را از ثروت هایش جارو کنند، و ما را نه به غرب (که سردمدار جهان است)، بلکه به چند کشور کوچک در حاشیه جنوبی خلیج فارس، به رقمی مفت و ناچیز بفروشند، و لابد سر شکستگی را برای طراحان سیاست نگاه به شرق فراهم نمایند، که بعید می دانم این جماعت وقیح حتی به این شکست اعتراف کنند، چه رسد به عذرخواهی از مردم ایران.

امروز در چنین شرایطی شورای نگهبان حاضر شده است، 5 بر 1 بازی نامساوی را با معترضین به وضع موجود آغاز کند، و در ناجوانمردی کامل، مهندسی انتخابات ریاست جمهوری را طوری رقم بزند، که 5 اصولگرا را، در مقابل یک اصلاح طلب قرار داده، و دوئل مرگ و زندگی برپا نمایند، اما به رغم خواست خالص سازان و یکدست پروران مقیم شورای نگهبان، مردم ایران می توانند همچون گذشته با حضور در پای صندوق های رای، همچون عصای موسایی، بر این سحر و ظلم آشکار پایانی دهشتبار برای طراحان این صحنه دهند، و بار دیگر نشان دهند که به چنین وضعی معترضند، اعتراضی آشکار و مدنی، به تمام وضعیتی که در این دوره خالص سازی، یکدست سازی ظالمانه بر نخبگان کشور تحمیل شد، و نتیجه آن فرو رفتن در باتلاق تورم، گرانی، چپاول ثروت ملی، بی توجهی به خواست عمومی، فساد گسترده و سیستماتیک غارت منابع کشور، سقوط شاخص های ملی، برخورد نا شایست با ناموس مردم در خیابان ها توسط گشت ارشاد و...، نظارت استصوابی که ایرانیان را از حضور در صحنه های کشور فیلتر کرده و می کند، و نادانان را بر گرده این مردم نجیب و صبور سوار کرده و می کند، تا شرایطی این چنین را بر ایران کنونی، و ایران بزرگ و تمدنی عارض نماید،

دود ادامه چنین شرایطی نه تنها به چشم ایرانیان ساکن در ایران شامل مرزهای کنونی، بلکه تمام حوزه تمدنی ایران در مناطق کردستانات (کردستان سوریه، عراق و ترکیه) که اصیل ترین قوم ایرانی اند، تا آذری ها و ارمنی ها و تاجیک ها و ساکنان کاشغر، تا شناسنامه داران ایرانی مقیم بحرین (آخرین نقطه جدا شده از مام میهن) و... خواهد رفت و همه ایرانیان ساکن ایران و بزرگتر از آن ایرانی تباران در حوزه تمدنی ایران بزرگ را متضرر خواهد نمود.

اکنون روزنه ای کوچک باز شده است، تا این بازی ناجوانمردانه را به نفع ایران و ایرانیان تغییر جهت دهیم، و فردی را وارد میدان سیاست و اجرا در کشور کرده که شعار و اعتقادش "ایران برای تمام ایرانیان" است دکتر مسعود پزشکیان مردی با صداقت، سیاستمداری پاکدست، با تجربه و مردی از خطه قهرمان خیز آذربایجان است، منطقه ایی که بارها ایران را از شر دیکتاتوری، به سوی آزادی فرا خوانده، و به فرار ایرانیان از باند های تحجر و خشک مغزی، و کوتاه کردن دست دشمنان ایران کمک کرده است، قهرمانان مشروطه از این منطقه، نهضت آزادیخواهی ایرانیان را در کنار بختیاری های قهرمان و نجیب و... نجات دادند، اکنون نیز چنین مردانی می توانند بارقه های امید را بار دیگر در دل ایرانیان روشن نمایند، از این فرصت باید سود جست،

اکنون که قدرت فائقه و فاقد نظارت مردم بر شورای نگهبان، که با نظارت خسارتبار استصوابی اش کشتی ایران و انقلاب را به گل نشانده، و اکنون مجبور به تایید صلاحیت یک عنصر پاکدست در میان مردان ایرانیِ با اخلاص به وطن و مردم ایران شده است، نباید از این فرصت گرانقدر دست شست، و این فرصت را نادیده اش انگاشت، می توان صحنه آراسته شده برای پیروزی این 5 نفر از "خودی" هایشان را، به نفع یک مدیر موفق که از جنس مردم است، تغییر داد، صحنه ی آراسته شده برای پیروزی شان را به صحنه شکست برای انحصار طلبانِ زورگو و یکدست سازان کوتوله تبدیل کرد؛

آنان که به دنبال رفراندوم بوده و هستند، این یک میدان استثنایی برای دادن رای نه به خالص سازان، یکدست سازان، انحصار طلبان، زورگویان فاسد است که اهداف آزادیخواهی و حق تعیین سرنوشت ایرانیان را به انحراف بردند؛ امروز در این صحنه می توان یک نه بزرگ به انحصار طلبی، مطلق گرایی، یکدست سازی، خالص سازی های بی حد و حصر، تعرض به نوامیس و زنان ایرانی در خیابان ها تحت عنوان حجاب و عفاف، چپاول باند ها و مافیای قدرت و ثروت، خوشه چینان نظام تحریم، سلطه نظامیان بر عرصه سیاست، فرهنگ و اقتصاد، حاکمیت طبقاتی و... گفت.

البته همه باید از هم اکنون بدانند، مسعود پزشکیان در صورت پیروزی، با یک سد سکندری بزرگ همچون مجلس یکدست و ویرانگر و... مواجهه خواهد بود، بعلاوه تمام قوای اصولگرایان، که تمام مناسب کشور را از طریق رانت و سو استفاده از ظرفیت های قانونی کشور، یکدست از آن خود کرده اند، متحد مقابل این نماینده شما مردم، در صورت پیروزی به صف خواهند شد، تا ناکارآمدی اش را تضمین و تبلیغ کنند، بدتر از بلایی که بر سر دولت حسن روحانی آوردند، و با استفاده از تمام ظرفیت رسانه های ملی و اختصاصی، روز را شب، و شب را روز به نمایش در آوردند، اما این خود یک فرصت مناسبی است که هر ایرانی شناسنامه به دستی، در اختیار دارد تا بدون هزینه، کمکی به جبهه آزادیخواهان، تحول جویان و تغییر طلبان کرده، و به نظر من نباید از این فرصت گرانقدر، که اصولگرایان در اوج ناکارآمدی، و ناچاری و ترس از رسوایی بیشتر و... مجبور شده اند به نفع مردم بدهند، گذشت و آن را از دست داد، هر چند دستاوردهای آن به میزان انتظار نبوده و نخواهد بود، اما حداقل دست ردی به سینه ی صحنه چینان یکدست ساز و خالص ساز در ایران خواهد بود، که تمام ظرفیت گرانسنگ ملی ایران را ظالمانه به انحصار و تیول تفکر و عدد ناچیز باند های مافیایی خود در آورده اند، و ظالمانه و بدون رضایت صاحبان ایران، و ولی نعمتان خود، ثروت و امکانات این کشور را، بی توجه به عواقب خطرناک خیانت به حق الناس، خرج تفکرات پوچ، اهداف ناچیز، نیروی های بی مصرف و ناتوان خود، و توان و آرزوهای بی مقدار خود کرده و می کنند.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (50)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

وقتی معنای واقعی «مؤمن و انقلابی» برملا می‌شود.
یادداشتی از: افشین حکیمیان

هر اختلافی هم که با هم داشته باشند؛ ولی در مؤمن و انقلابی بودن‌شان شک‌وشبهه‌ای نیست. نظام حاکم بر این صفات بارزشان مهر تأیید زده است. مؤمن بودن‌شان را به مردمِ هوادارشان فروخته است و انقلابی بودن‌شان را هم برای برندسازی استانداردهای مسؤلین حکومتی ذکر کرده و می‌کند.

و اُمت شهیدپرور و همیشه در صحنه، مؤمن بودنِ هر دو را خریده‌اند. این یکی مُهر عبادت‌اش از پیشانی‌اش پیداست. به ادب و نزاکت سخن می‌گوید. متانت مؤمنانه از رفتارش گم نمی‌شود. یاد و ذکر امامان و پیامبران از کلامش کم نمی‌شود. تقید به آداب و مناسک دینی را در رفتار خود حفظ می‌کند. آن‌چنان که در حین مناظره هم یادش نمی‌رود که به مناسبت عید قربان، عیدانه‌ی مؤمنِ دیگر را نپردازد.

آن یکی هم، مطهر به تصدیق و تأیید کلی مداح و شیخ و روحانی است. با آیات عظام نشست و برخاست دارد. خود را از جامعه‌ی خیرین قلمداد می‌کند و به اتفاق همسرش مؤسسه‌ی خیریه امام رضا را برپا کرده است. به سر و صورت چفیه بسته‌اش در پیاده‌روی اربعین حسینی و زیر تابش سوزان آفتاب، به امامان و ائمه تمسک و متوسل می‌شود.

ولی انگاری مؤمن بودن‌شان به پرهیزکاری در برابر وسوسه‌ی قدرت و ثروت کِش پیدا نمی‌کند. آن تصویرِ پیشانی پینه‌بسته به مُهر و آن تصویر عاشق سینه‌چاک حسینی، در پای چنگ انداختن به قدرت، تاب مستوری پیدا نمی‌کنند. رنگ می‌بازند. از هم می‌پاشند و وا می‌روند.

حالا در لحظه‌ی تعیین‌کننده‌ی ترسیم چشم‌انداز «جبهه‌ی انقلاب» نه این تن می‌دهد به کنارکشیدن به نفع ارزش‌های انقلاب و نه آن یکی. انگاری در این لحظه به یک‌باره پرده‌ها پایین می‌افتد. و نه از مؤمن بودن چیزی برجای می‌ماند و نه انقلابی بودن معناومفهوم بارزی غیر از تمنای وصال قدرت را ترسیم می‌کند.

هردو به جان هم می‌افتند. طرفداران‌شان هم در عرصه‌ی مجازی و واقعی یک‌دیگر را خط‌خطی می‌کنند. یکی در رثای "سردار جهادی "توئیت می‌زند که :«بالا بری پایین بیای. خوشت بیاد خوشت نیاد. فشارت بالابره یا پایین بیاد. احساس سوزش بکنی یا نکنی. حرص بخوری یا حرص نخوری. توجیه داشته باشی یا نداشته باشی. اینو بدون؛ مصداق بارز تمام صحبتهای دیروزِ مقام معظم رهبری تنها یک نفر بود؛ جناب آقای دکتر محمد باقر ‎قالیباف‌.» و این‌ها را نه خطاب به برانداز و به‌قولِ خودشان ضدانقلاب، که در خطاب به همان‌هایی می‌گویند که شاید در روزوروزگار انقلاب زن، زندگی، آزادی؛ در کنار هم مخالفین را به ساچمه و باتوم سرکوب می‌کردند.

و آن دیگری هم در رثای آن جایِ مُهر بر پیشانی، خطاب به "سردار جهادی" این‌گونه توئیت می‌کرد:«آقای قالیباف! شما الان هم رئیس یکی از قوا هستی. به همون قانع باش و انصراف بده به نفع اصلح مقبول. وگرنه ریاست جمهوری پزشکیان به گردن شما خواهد بود. رای دکتر جلیلی به وضوح از شما بیشتره و رای منفی شما هم بسیار بالاست.» که ترجمه‌ی صریح‌اش به قول ظریفی این بود که:«آقای قالیباف تو که حالا یک جایی رو داری، بیا بیخیال شو. ما هم یک جایی بگیریم. از سایه بیایم بیرون، راحت سر سفره بشینیم یواشکی نباشه.»

کِش‌مکش‌ها اوج می‌گیرد. پای الگو و به اصطلاح اسطوره‌های خود را هم به میان می‌کشند. یک حزب‌الهی بسیجی، شهوت قاپیدن قدرت توسط آن یکی دیگر کاندیدای مؤمن و انقلابی را به سُخره گرفته و توئیت می‌زد که:«آقای رئیسی خودشو نکشت که ما بهش رای بدیم. ولی وقتی بهش رای دادیم، خودشو واسه ما کشت!»

ادامه‌ی یادداشت را از لینکِ زیر پی بگیرید.
https://telegra.ph/PS-06-27-2

This comment was minimized by the moderator on the site

سه سال پیش چهار نفر، نامزد ریاست جمهوری شدند، و همه باهم وعده بهبود اقتصاد و معیشت به مردم دادند،

از آن چهار نفر، یکی رئیس جمهور شد. (خدا رحمتش کند)، یکی معاون رئیس جمهوری، یکی رئيس مجلس و دیگری هم شهردار تهران شد.

آنها همه با هم با مجاهدت تمام؛

قیمت  گوشت را از ۱۰۰ هزار به ۷۰۰ هزار تومان.

قیمت مرغ ۲۵ هزار را به ۱۰۰ هزار توامان.

میانگین قیمت آپارتمان  درتهران را از متری ۳۱میلیون  به ۸۱ میلیون تومان
 
قیمت دلار را از ۲۵ تومان به ۶۰ هزار تومان

قیمت نان سنگک را از ۱۵۰۰ تومان به ۱۰ هزار تومان

قیمت پراید را از ۴۰ میلیون  تومان به ۳۰۰ میلیون تومان

قیمت شکر را از ۵ هزار تومان  به ۵۰ هزار تومان

قیمت روغن یک لیتری را از  ۱۰ هزار  به ۵۲ هزار تومان.

قیمت روغن موتور را از ۲۰۰ هزار به ۶۰۰ هزار تومان.

قیمت پژو پارس را از ۲۵۰ میلیون به ۷۰۰ میلیون تومان.

قیمت سکه را از ۱۰ میلیون به ۴۰ میلیون تومان.

قیمت برنج ایرانی را از ۴۰ هزار به ۱۰۰ هزارتومان افزایش دادند.

امروز دوباره همان افراد به همراه چهره جدید بنام جلیلی به چشمان ملت زل زده و می گویند که به ما رای دهید تا کشور را درست کنیم؟!
التماس تفكر

???? @fardayeiran

This comment was minimized by the moderator on the site

محسن رضایی:
«نیروهای حزب‌اللهی، به‌طور طبیعی باید حکومت در اختیارشان باشد.»

در نظام ولایت فقیه،
حزب‌ها قدرتمند نمی‌شوند.

۱۶ تیر ۷۵، حدود یک سال پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۶، ری‌شهری نزد هاشمی رفت و از او برای فعال شدن حزبش، جمعیت دفاع از ارزش‌های انقلاب اسلامی، مشورت خواست. به هاشمی گفت آیت‌الله خامنه‌ای نظر صریحی نداده است. هاشمی نوشته‌ است: «من هم، ضمن تذکر این مطلب که در نظام ولایت فقیه حزب‌ها نمی‌توانند قدرتمند بشوند، اصل حزب را تایید کردم.» هاشمی پس از دو دهه تجربه در عالی‌ترین سطح نظام، دریافته بود مشارکت‌های سیاسی و حزبی ممکن است با خواسته‌های نظام به تعارض‌هایی دردسرساز برسد.

چند ماه بعد، جمعه ۱۶ آذر ۱۳۷۵، محمد موسوی خوئینی‌ها و محمدرضا توسلی، از جناح موسوم به چپ، نزد رئیس‌جمهور هاشمی رفسنجانی رفتند تا نظر او و رهبری را درباره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری جویا شوند. هاشمی نوشته است که به آن‌ها گفته: «هر دوی ما نظرمان این است که انتخابات در محدوده‌ی نیروهای انقلاب آزاد باشد و ترجیح می‌دهیم که رقابت جدی باشد.» اما آن‌ها به هاشمی گفتند: «از احتمال این‌که رهبری در نهایت مانند انتخابات مجلس به نحوی دخالت کنند» نگران‌اند. هاشمی گفت بروند و با رهبری صحبت کنند.

به نظر می‌رسد اشاره‌ی آن‌ها به دور دوم انتخابات مجلس پنجم بود؛ جایی که محسن رضایی، فرمانده سپاه، پس از سخنان رهبری در نوروز سال ۷۵، از وظیفه‌ی سپاه برای تاثیرگذاری بر انتخابات مجلس گفت. رضایی در آستانه‌ی دور دوم انتخابات در جمع پاسداران لشکر ‌۲۷ محمد رسول‌الله(ص) گفت: «آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور، چندین بار نوشتند که کارخانجات به حزب‌اللهی‌ها واگذار شود و از این مصوبه یک‌و‌نیم سال می‌گذرد اما عملا کاری صورت نگرفته.»

او از پاسدارها خواست برای دفاع از ارزش‌های انقلاب در صحنه حاضر باشند؛ «نباید بنشینید و فقط توپ و تانک یاد بگیرید... امروز روزی است که لشکر حضرت رسول باید اولین عملیات سیاسی پرافتخار خودش را انجام دهد... لشکر حضرت رسول باید به میدان بیاید و به حزب‌الله رای بدهد.» فرمانده می‌گفت: «نیروهای حزب‌اللهی به‌طور طبیعی باید حکومت در اختیارشان باشد... خبر انتخابات تهران در تمام دنیا صدا می‌کند. شما باید با حضورتان در تهران واقعا ثابت کنید حزب‌اللهی‌ها تعدادشان چقدر است.»

رضایی گفت در مرحله‌ی اول انتخابات وضع نیروهای سپاه چیز دیگری بود، اما پس از سخنان رهبری در ابتدای سال در مشهد، كه به صراحت اعلام خطر کردند، «دیگر توجیه و بهانه‌ای نداریم که بنشینیم و مثل گذشته عمل کنیم.» (کیهان، ۲۹ فروردین ۷۵)

خاطرات هاشمی نشانه‌های فراوانی از اعتراض به دخالت سپاه در انتخابات مجلس این سال دارد. ۲۹ اردیبهشت ۱۳۷۵، غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران، به هاشمی رفسنجانی خبر داد تعدادی از فرماندهان سپاه به فرمانده کل سپاه نامه‌ای «در اعتراض به دخالت سپاه در انتخابات نوشته‌اند که باعث بدبینی بخش قابل‌ توجهی از مردم نسبت به سپاه شده است.»
امام همواره سپاه را از دخالت در مسائل سیاسی، مانند انتخابات و رقابت‌های جناحی، منع کرده بود و بسیاری از فرماندهان هنوز به فرمان آیت‌الله خمینی پایبند بودند.

۸ اردیبهشت ۷۵، هاشمی نوشته است: «سردار احمدلو، از فرماندهان سپاه، آمد؛ گزارشی از دخالت فرماندهان سپاه در انتخابات داد و اجازه می‌خواست که به خاطر این تخلف از فرمان امام، از سپاه استعفا بدهد؛ نصیحتش کردم که بماند.» و در همین روز، «شفیعی از وزارت اطلاعات آمد. گزارش وضع انتخابات و دخالت‌های غیرقانونی سپاه و بسیج را داد.» حسن روحانی نیز یکی از معترضان بود که چند بار اعتراضش منعکس شده و هاشمی نوشته که روحانی «انتقاد زیادی از دخالت سپاه در انتخابات دارد.» هاشمی در یادداشت روز پنجم بهمن، از گفتگویش با مهدی کروبی نوشته: «تصمیم گرفته‌اند که آقای خاتمی خود را نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری کند و از من خواست که کمک کنم تا آن شیوه‌های فشار و بهتان و استفاده از سپاه و صدا‌و‌سیما، که در انتخابات مجلس پیش آمد، تکرار نشود.»

با گذشت بیش از دو دهه از آن روزها آیا در همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد یا نگاه طیف‌های مختلف نظامی و سیاسی دچار تغییرات اساسی شده است؟


https://t.me/jafarshiralinia

This comment was minimized by the moderator on the site

من رفتنی‌ام، ایران تو بمان

محمد فاضلی

من دو بار به ناحق از دانشگاه اخراج شدم (۱۳۹۰ و ۱۴۰۰) و همکارانم در هر دو دانشگاه شاهدان این رفتار ناحق هستند. بار اول حتی شکایت نکردم و دم برنیاوردم. بار دوم هم کلامی درباره آن در عرصه عمومی نگفتم، تا آن‌‌جا که می‌توانستم آن‌را پنهان کردم و هیچ نقشی در رسانه‌ای شدن آن نداشتم. فقط در مهرماه ۱۴۰۰ به وزارت علوم شکایت کردم که تا امروز به آن رسیدگی نشده است. اما هیچ کدام از این‌ها مهم نیستند و تلویحاً و با صراحت بارها گفته‌ام که حتی اگر امروز بگویند به دانشگاه برگرد، بازنمی‌گردم. به هیچ شغل دولتی بازنمی‌گردم. هیچ اهمیتی هم ندارد.

من همکاری با دکتر مسعود #پزشکیان را آگاهانه #برای_ایران انتخاب کردم. سخنانش را شنیدم، از دوستان درباره شخصیت و کارش پرسیدم، ده‌ها نفر تماس گرفتند و از من خواستند به ستاد ایشان کمک کنم. من اطمینان پیدا کردم که مسعود پزشکیان بهترین گزینه موجود است، صداقت دارد، ساختار مجلس و دولت و نظام حکمرانی را می‌فهمد، کلامی دروغ نمی‌گوید، و یکی از بزرگ‌ترین دردهای این کشور یعنی عدم توافق میان نخبگان و نزاع دائمی میان آن‌ها و در نتیجه عقب‌ماندگی کشور را می‌فهمد و برای درمان آن منش و روش دارد.

من آمده بودم به دور از هیاهو، در زمانه‌ای که دعوت به عدم مشارکت، تحسین و لایک بیشتری دارد، از ضرورت مشارکت و قرار دادن کشور در مسیر «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» بدون تندروی بگویم. و اتفاق دیشب در تلویزیون هیچ تغییری در این باورم ایجاد نکرده است. من در آن صحنه نه شخص محمد فاضلی، بلکه مشاور نامزدی بودم که می‌خواهد «عقلانیت اصلاح‌جوی میانه‌رو، توافق‌ساز و تدریجی‌گرا» را نمایندگی کند.

اما #شهاب_اسفندیاری که اهمیت یک امر ملی را درک نمی‌کند، تلویزیون کشور را در مهم‌ترین رخداد سیاسی جاری آن، به صحنه کینه‌توزی شخصی، بالا آوردن پرونده‌ای شخصی که من خود سه سال است از آن دم نزده‌ام، و صحنه‌آرایی برای تحقیر شخص من تبدیل کرد. بدتر آن‌که از لحن حرف زدن، تا زمان پرسیدن سؤال تا اقدام برای قطع میکروفون، همه طراحی شده بود تا #محمد_فاضلی را تحقیر و حضور انتخاباتی دکتر #پزشکیان را تضعیف کنند.

آن‌چه مرا به هم ریخت، جز مشاهده یک صحنه کاملاً آماده شده در همه ابعاد برای تبدیل کردن یک امر ملی، امری حیاتی برای ایران، به صحنه کینه‌توزی شخصی بود. هیچ دلیلی وجود نداشت که در برنامه‌ای در این سطح به زندگی شخصی کسی وارد شوند که در آن برنامه مشاور نامزد ریاست جمهوری است نه شخص محمد فاضلی. با این‌حال، از بینندگانی که از این رخداد ناراحت شدند، عذرخواهی می‌کنم.

سخن آخر

پرتاب میکروفون رفتاری از سر عصبانیت شدید در آن لحظه بود. هیچ معنایی جز اعتراض به آنچه شرح دادم، نداشت.

من عمیقاً به شجاعت، صداقت و از خودگذشتگی مسعود پزشکیان احترام می‌گذارم که با از خود گذشتگی برای کار کردن در مملکتی پا به میدان گذاشته است که در رسانه ملی آن می‌توانند «امر ملی انتخابات» را به صحنه کینه‌توزی شخصی بدل کنند.

من همه عمر برای ایران زندگی کرده‌ام، به ایران و مسائلش اندیشیده‌ام، و بقیه عمر را هم همین گونه خواهم زیست. ورودم به هیچ عرصه‌ای از سیاست برای منفعت شخصی نبوده و نیست. اکنون نیز بر همان راه و روشم.

از صمیم قلب به دکتر مسعود پزشکیان احترام می‌گذارم و امیدوارم آن‌چه گذشت ایشان را در پیمودن راهی که انتخاب کرده‌اند استوارتر سازد؛ ایمانش به سیاست اخلاقی و رفع تبعیض بیشتر شود.

در چند جلسه‌ای که با مسعود پزشکیان داشتم، او را مجذوب اخلاق و راستی یافتم؛ سخنش درباره مردم حقیقی است؛ مثل مردم زیسته است؛ تبعیض را درک کرده؛ صداقت و دیانت رحمانی را در خود نهادینه کرده؛ و باوری عمیق به علم و تخصص دارد. به قیمت چند رأی بیشتر هم حاضر به دادن وعده‌های دروغین نیست.

ما با انتخاب او هم ده‌ها مشکل عظیم پیش رو داریم، و بهبودهای بزرگ در زندگی ما ایرانیان به آسانی به دست نخواهد آمد؛ اما در منش و روش و اخلاق و کردار مسعود پزشکیان، و بدنه اجتماعی اثرگذاری که او را پشتیبانی می‌کند، ظرفیت‌های ایجاد بهبود وجود دارد.

من با عزمی جزم‌تر به مسعود #پزشکیان رأی می‌دهم و هیچ انتظار شخصی از او ندارم، بالاخص انتظار برای پیگیری کردن آن‌چه در آن برنامه گذشت.

شما هم بیایید راه «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» را انتخاب کنیم.

من رفتنی‌ام، ما رفتنی هستیم، ایران تو بمان.

This comment was minimized by the moderator on the site

نظر« دکتر شفیعی کدکنی»  ، استاد فرهیخته و ادیب بلند آوازه و بی مثال ایران در ارتباط با حضور در انتخابات  برای رأی دادن  به دکتر پزشکیان
سابقه نداشته است استاد شفیعی کدکنی در مورد موضوعی اجتماعی و نامزدی برای انتخابات اینطور صریح و شفاف سخن گفته باشد

استاد شفیعی کدکنی در تحلیلی از روشنفکری در ایران نهایتا آنها را به دو دسته تقسیم می کند :
الف. روشنفکرِ «نمی‌خواهم»
ب. روشنفکر «چه می‌خواهم»

متأسفانه جامعهٔ عقل‌گریزِ ما همیشه به «روشنفکران نمی‌خواهم»(امثال صادق هدایت) بها داده است و از «روشنفکر چه می‌خواهم»(امثال سید حسن تقی زاده) با بی‌اعتنایی و گاه نفرت یاد کرده است.
در میهن ما متاسفانه روشنفکران نمی خواهم غالب بوده اند و وعده های نا کجا آبادی داده اند و ما در گذشته اسیر افکار روشنفکران  "نمی خواهم"   شدیم .امثال بازرگان ها را که سخن از اصلاح و تغییرات گام گام می گفتند با انگ لیبرال و غیر انقلابی راندیم و آنچنان شدیم که عوامفریبانی بر ما مسلط شدند که وعده پوشالی مدیریت جهان به ما دادند و سرمایه های کشور را به هدر دادند و ساختارها و قواعد حکمرانی را بر هم زدند . 
روشنفکر متعقل وعده پوشالی نمی دهد و از هر فرصت ولو کوچک برای اعتلای مملکت بهره می جوید .امروز مملکت در آستانه انتخابات رئیس جمهوری قرار گرفته که با انتخاب گزینه ای مناسب‌تر احتمال کاستن از آلام مردم می رود. انتظار معجزه از رئیس‌جمهور آتی نباید داشت و توان آن را هم ندارد اما می تواند  حکمرانی شعاری و وعده‌اي و کارناشناس و غیر کارامد را قدری بهبود بخشد
مسعود پزشکیان فرد امتحان پس داده ایست. ساختار اجرایی و تقنینی کشور را می شناسد. به اقدام کارشناسی باور دارد خود مدارج علمی را بی شبهه گذرانده و در باندهای قدرت و ثروت رد پایی از او نیست .
اقتضا دارد دوستداران ایران عزیز و داعیه داران روشنفکری عاقلانه فرصت انتخاب پزشکیان را به عنوان  یک گام به پیشتلقی و تبلیغ کنند .* *تحریم انتخابات نسخه روشنفکران "نمی خواهم" و ... است
راه تحریم میوه اش حاکمیت اقلیت بر اکثریت و تسلط بی مایگان است
مسیر اعتلای ایران عزیز از تغییرات مستمر تدریجی می گذرد
قهرمان افسانه ای که همه چیز را سامان بخشد وجود ندارد . قهرمان اعتلای کشور مجموعه مردمی هستند که یاس را برآنند و  امیدوارنه در صحنه باز آفرینی مجد و عظمت ایران در حد امکان همراهی کنند
اگر ما بشویم واقعا می توانیم
جوانان این دیار باید به صحنه بیایند و آینده را بیارایند . یاس وسوسه شیطان است .به همت همگان و به تدریج به مسیر پیشرفت برخواهیم گشت
پس فرصت انتخاب پزشکیان را مغتنم شماریم

This comment was minimized by the moderator on the site

جنبش مردان مُسِن سیاسی!

https://fonts.gstatic.com/s/e/notoemoji/15.1/270d_fe0f/72.pngرحیم قمیشی

فصل انتخابات فصلی است که بسیار نایاب‌ها، "یاب" می‌شوند!!
مثل حرکتی که نه زنان در آن حضور دارند، نه جوانان، نه اصلا نسل پس از انقلاب و تصور جنبش بودن را هم دارند.
جنبش ایجاد تغییر، با شرکت در انتخابات.
که البته بهتر است نام آن را بگذاریم توهم جنبش.

ارزیابی‌ای از میزان مشارکت جوان‌ها در انتخابات پیش رو داشته‌اید؟ از خانم‌ها چطور؟ از دخترانی که سال‌هاست نادیده گرفته شده‌اند جز بوسیله ون‌ها و بازداشتگاه‌های مخوف. دختران معصومی که به آسانی مجرم شناخته می‌شوند و سوءسابقه در پرونده‌شان درج می‌شود.
در محاسبات شما آنها اصلا وجود هم داشته‌اند؟

می‌دانید به‌خاطر نبودن سفارت‌های آمریکا و کانادا در کشور، جهت اخذ ویزا جوان‌ها دسته دسته به ترکیه و امارات و عمان و ارمنستان و گرجستان و ده‌ها کشور دیگر می‌روند، برای توریسم هم که نمی‌روند، می‌روند که برنگردند. خبر دارید الان نوبت‌های مصاحبه سفارت های آمریکا در آن کشورها به بیش از یک سال و دو سال کشیده شده؟ و آنها از موج مهاجرت ایرانیان کلافه‌اند، نوبت دو سال دیگر بگیرند تا شاید، شاید با هزاران تحقیر و کلی هزینه، به آنها ویزا بدهند!
همه‌شان هم جوان‌های مستعد کشور.

آن وقت عده‌ای از نسل گذشته، که تا حال هر نسخه‌ای پیچیده‌اند، گند زده‌اند به کشور، یادشان آمده بعد از سه سال فشار شدید اقتصادی، سال‌های متوالی بی‌سامانی، سال‌ها دزدی‌های سازمان‌یافته بزرگ، وزیرهای نالایق، الان موج مردمی پشت سر یک نفر ایجاد خواهد شد و جنبشی برپا، تا باز مردم "نه" خود را به حاکمیت بگویند.
شاید وقتش شده آن نسل که هنوز هم تلاش می‌کند به مردم ثابت کند اشتباه نداشته، و می‌خواهد بگوید نیت بدی هم نداشته و هدفش ساخت کشور بوده است هم، و با یک رئیس‌جمهور خوب می‌شود به آن رسید، آن "نه" بزرگ را دریافت کند.
از جوان‌ها بپرسید انتخابات کِی هست.
از دختران بپرسید کاندیداها کدامند.
بپرسید تا حال سخنرانی یکی‌شان را گوش کرده‌اند؟
خودمان را گول نزنیم.
هیچ جنبشی در کشور (تا حال) ایجاد نشده. حتی بسیاری از همان انقلابیون سال ۵۷ هم پایشان را جلو نگذاشته‌اند.
انتظار اینکه طی ۱۵ روز، جنبشی اجتماعی، آنهم تنها با مشارکت مردان پا به سن گذاشته و بریده از مبارزه، به‌وجود بیاید و ناگهان پنجاه میلیون نفر بروند پای صندوق رأی، انتظار عبثی است.

خودمان را نباید فریب بدهیم.
اکثر مردم نه به شمارش صحیح آرا باور دارند. نه به توانایی اثرگذاری یک رئیس‌جمهور، ولو خوش‌قلب و پاکدست.
نه به آینده‌ای بهتر در سیستمی که روحانیون تصمیم‌گیران اصلی‌اش باشند.
با آرزو نمی‌شود جنبش ساخت.
امسال ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ نیست.
پزشکیان هم، خاتمی و روحانی نیست.
میرحسین و کروبی هم نیست.
هاشمی هم نیست.
تانک حکومت دینی به آسانی له می‌کند، آنکه منافعش را بخواهد تهدید کند.
به اسم خدا می‌زند، زندان می‌کند، می‌کُشد.
با چهار آدم نمی‌شود به مبارزه با فسادهای ریشه‌دار رفت، اگر همه مردم را پشت سرمان نداشته باشیم.
تقلیل دادن مسائل به مدیران میانیِ ناتوان اشتباه است، اشتباهی بزرگ
که فقط از عهده عده‌ای خاص برمی‌آید .
همان ها که تصور می‌کنند، امسال هم ۵۷ است
و هنوز خودشان مهم هستند و مرکز کره زمین
و توان ایجاد جنبشی فراگیر را دارند!!

@ghomeishi3

Mostafa Mostafavi, 4:02 AM
اوضاع را به جایی رسانده‌اند که اگر کسی تورم را افزایش ندهد و درگیری با زنان در خیابان را تجویز نکند، باید بر سر گذاشت

روزنامه اعتماد نوشت:

احتمالا آقای پزشکیان نتواند انبوه مشکلات کشور را حل کند، ولی مطمئنا مشکلی بر مشکلات نخواهد افزود. متاسفانه اوضاع را به جایی رسانده‌اند که اگر کسی تورم را افزایش ندهد، با جهان از در تشنج بر نیاید، محیط زیست را به قهقرا نبرد و درگیری با خانم‌ها و جوانان در خیابان را تجویز نکند، باید او را بر سر گذاشت و گرامی داشت!

به هر حال همه بزرگواران اکنون مختارند که با تلاش مستقیم خود پنجره‌ای به سوی کمال ورونق و آزادی ورفاه بازکنند یا روزنه‌های کوچک کنونی هم کم‌کم بسته شود. در هر شرایطی سرنوشت کشور و همه ظرفیت‌ها و معضلاتش در دست ماست که هنگام فرصت آستین بالا زنیم وآگاهانه و مسئولانه و پرتلاش راه درست را برگزینیم، تا در آینده احساس کم‌کاری و پشیمانی آزارمان ندهد.

@eskannews_com

Mostafa Mostafavi, 4:05 AM
رضا کیانیان خطاب به شش نامزد ریاست جمهوری: وعده ندهید، برنامه بدهید!/وعده‌ها گاهی توهین‌آمیز و از سوی دیگر خنده‌دار می‌شوند؛ مثل دادن گوشت در منازل!

رضا کیانیان، بازیگر سینما و تلویزیون خطاب به شش نامزد تأیید شده ریاست جمهوری در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

من اهل هنر هستم، و مشهور است که همیشه شاخک‌های حسی هنرمند بیشتر از دیگران, عواطف و احساسات مردم را درک می‌کند. به همین خاطر از غم دیگران بیشتر غمگین می‌شود و از شادی مردم بیشتر خوشحال می‌شود و دوست دارد مردم، زندگی خوبی داشته باشند. کار خداوند است.

اما شما سیاستمدارید. نمی‌توانید در کارتان با عواطف سرو کار داشته باشد. اما می‌توانید راست‌گو باشید. می‌توانید پاک دست باشید. می‌توانید مردم را دوست داشته باشید. می‌توانید به آینده کشورتان علاقه داشته باشید. شما برای ریاست بر مملکت مبارزه می‌کنید. اما لازم است در نبود احزاب، برنامه بدهید. که «چرا» ، «چگونه» و «چه» می خواهید بکنید. لازم نیست وعده بدهید.

این وعده‌ها گاهی توهین‌آمیز و از سوی دیگر خنده دار می‌شوند. مثل دادن گوشت در منازل! سَلَف ایشان، معجزه هزاره سوم، معقول تر حرف می‌زد. می‌خواست سود نفت را سر سفره‌هامان بیاورد. که هیچ وقت نتوانست یا نخواست و یا جاهای واجب‌تر بردند.

خدا عالم است. چگونه می‌توان درب تمام منازل شهرها، شهرستان‌ها و روستاهای ایران، گوشت تحویل داد؟ این وعده به یک سازمان‌دهی عظیم! یک بودجه ی عظیم ! کارگران و کارمندان فراوان و یک ناوگان ترابری عظیم! از تریلی و کامیون و وانت احتیاج دارد. که همه آن‌ها می‌بایست یخچال دار باشند. آیا کاندیدای مورد نظر، به این موارد آگاه است؟ و اگر آگاه هستند، بفرمایند «چگونه» می‌توانند چنین ناوگانی را سامان دهند، و مهم تر گوشت را چگونه تأمین خواهند کرد؟

اصلا قبل از تمام وعده‌ها اجازه دهید، چند سئوال از شمایان بپرسم:

۱-ما اهالی ایران دلمان به چه مواهبی خوش است؟

۲-از چه داشته‌هایی لذت می بریم که شاد باشیم وبتوانیم به آینده امیدوار بمانیم؟

۳- امیدمان به چه فردایی باید باشد؟

۴- فردای فرزندانمان چگونه تأمین خواهد شد؟

۵- سفره‌های مردم کِی «پُر»که نه، کِی معمولی خواهند شد؟

۶- اینترنت کِی «پر سرعت» که نه، کی در دسترس خواهد شد؟

۷- دسترسی آزاد به اطلاعات در سطح ملی و اینترنتی کِی فراهم خواهد شد؟

۸- کِی وزیری برای فرهنگ و هنر گماشته خواهد شد که وزیر‌ فرهنگ و هنر باشد و فقط وزیر «ارشاد» نباشد. آشنا با هنر و خلاقیت باشد.هفت هنر را بشناسد. هنرمندان را بشناسد. ارزش هر کدام را بداند. برای رشد فرهنگ و هنر بکوشد. بودجه بگیرد و برای ارتقای سطح هنری مملکت خرج کند./ جماران

@eskannews_com
.

‏اگر اقدامی مانند ⁧ #گشت_ارشاد⁩ قابل دفاع و اخلاقی و دینی و مردم پسند است چرا هیچ کدام از نامزدها حتی تندرو ترین آنها یعنی ⁧ #سعید_جلیلی⁩ آن را گردن نمی گیرد و با زبان بازی از موضع گیری شفاف طفره می رود؟ ایضا مسایلی مانند فیلترینگ و پارازیت ‌و
‏این تناقض هاست که سالهاست بی پاسخ مانده

https://t.me/andishkadeye_kherad

Mostafa Mostafavi, 4:14 AM
آیا واقعاً رئیس‌جمهور هیچ‌کاره است؟!

محمد فاضلی، جامعه‌شناس

برخی منتقدان و معترضان به وضع موجود و روش حکمرانی فعلی، در مقابل دعوت به مشارکت در انتخابات، غالبا می‌پرسند: فرق می‌‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد؟ خلاصه پاسخم به این پرسش چند بند است.

یک. به معترضان حق می‌دهم از نتیجه انتخابات پیشین ناراضی باشند. آن‌ها به اهدافی نرسیده‌اند که در نظر داشتند. اما این در چشم‌انداز تاریخی، ماجرای ۱۲۰ سال تلاش ما ایرانیان بعد از مشروطه است. ما هنوز به «حاکمیت قانون» که از مهم‌ترین شعارهای مشروطه بود نرسیده‌ایم. ماجرا محدود به این ۴۰ سال نیست. شرح مفصلی درباره این ۱۲۰ سال در بازخوانی ایران معاصر ارائه کرده‌ام.

دو. رئیس‌جمهور، انتخاب‌کننده ۱۸ وزیر و ده‌ها معاون و رئیس دستگاه است، که هر کدام از آن‌ها ده‌ها نفر را انتخاب می‌کنند و بر سرنوشت ما اثر می‌گذارند. رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور یکی از مهم‌ترین رئیس سازمان‌هاست.

khjkh
This comment was minimized by the moderator on the site

امه گلرخ ایرایی از زندان اوین: اصلاح‌طلبان بدانند ما مردم ایران خیانت‌شان را از روز نخست به خاطر داریم

اصلاح‌طلبان بدانند ما مردم ایران خیانت‌شان را از روز نخست به خاطر داریم. از یاد نمی‌بریم، تثبیتِ قدرتِ جمهوری اسلامی و کشتار فاجعه بار جوانان در دهه‌ی شصت را؛ در روزهایی که شما حزب اللهی‌ها و خط امامی‌ها در راس امور بودید.

انقلاب فرهنگی و اخراج و خانه‌نشین کردنِ دانشجویان و اساتید؛ و برتری دادن به سفاهت در برابر لیاقت را؛ کشتار، شکنجه، تجاوز، تواب سازی و وادار کردن زندانیانِ سیاسی به تیرِ خلاص زدن به رفقای‌شان در زندان‌های دهه‌ی شصت را؛ و قتل های زنجیره ای را که توسط شما و گماشتگان‌تان در وزارت اطلاعاتِ تحت نفوذتان رُخ داد.

وقتی در قتل‌های زنجیره‌ای نزدیک به هزار نفر طی چند سال سلاخی شدند، شما یک تدارکاتچیِ ساده شدید تا از پاسخگویی شانه خالی کنید و وقتی به جوانان در کوی دانشگاه حمله شد، دست از حمایت‌شان در خیابان و زندان‌ها کشیدید تا توسط انصار حزب‌الله به خاک و خون کشیده شوند و از پشت‌بام‌ها به زمین پرت شوند و مفقود شوند و بازماندگان‌شان به حبس‌های طویل‌المدت محکوم شوند.
وقتی در عاشورای ۱۳۸۸ شکل اعتراضات از راهپیماییِ سکوت فراتر رفت و شعارها از مرزهای تعیینی‌تان عبور کرد؛ مردمی که به واسطه‌ی فضای ایجاد شده توسط شما و ادعای رای‌های مفقود شده‌تان به خیابان آمده بودند را رها کردید تا کشته شوند و به اعدام محکوم شوند و در زندان‌ها مورد شکنجه قرار بگیرند.
هشتاد و هشت را مشخصا شما رقم زدید. برای برگشتن به عرصه‌ی قدرتی که از آن بیرون‌تان رانده بودند. اما حتا آن زمان هم به صندوق رای پشت نکردید و روی خونِ مصطفی‌ها و بچه‌های کهریزک "حماسه‌ی دماند" را آفریدید.
ما مردمِ کف خیابان همیشه سیاهی لشکرتان بودیم تا از پایین فشار بیاوریم و شما از بالا چانه بزنید تا بلکه به بازی قدرت دوباره راه‌تان دهند.

وقتی مردم در سال ۱۳۹۶ و در کف خیابان‌های ایران با شعار "اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" به میدان آمدند و از شما گذر کردند؛ مانند همیشه پوست انداختید و رنگ عوض کردید. پس از آن بود که بخش بزرگی از نسل دوم تان (نسل دوم اصلاحات) در پیوند با پهلوی و چهره‌سازی از او و چهره‌سوزی از نمایندگانِ واقعی مردم، خیانتی دیگر را رقم زدند و در جایگاه تئورسین‌‌ و مشاوران و مباشرانِ درگاهِ همایونی، حضورِ مردم را به مصرفِ خیابان تعبیر کردند و سهیم شدند شکستِ خیزش انقلابیِ ۱۴۰۱.

مردم از اصلاحات گذر کرده‌اند و شما هنوز بر جنازه‌های تلنبار شده‌ی جوانان ایران، وعده‌های محمد خاتمی را دوره می‌کنید. او که در سال ۱۳۹۸ و پس از کشتار معترضان، ما مردم را امواج مخرب خواند و قدردانِ مقامِ عظما شد.

حالا دوباره به میدان آمده‌اید تا نوجوانی و جوانیِ نسل‌های بعد از ما را نیز همچون ما تباه کنید. بعد از آن همه فراز و فرود و بعد از افزایشِ بینش سیاسی جامعه در سال‌های اخیر، باز به میدان آمدید تا با فریب افکار عمومی شعبده‌ای دیگر به راه اندازید. اما از پشت میله‌های زندان هم دیده می‌شوید که نه برای پیروزی در انتخابات بلکه برای شکستِ مردم به میدان آمده‌اید.

اشاره به "اقتصاد و تولیدِ ورشکسته، و سفره‌های خالی قشر فرودست، و مردمی که دیگر توان پرداخت اجاره‌خانه را ندارند" در بیانیه‌ی حزب ندای ایرانیان و نگرانیِ امثال حسین نورانی‌نژاد، یادداشت‌نویسِ حزب اتحاد ملت برای "محرومان و مردمی که با سخت‌گیری!! های فرهنگی مواجه‌اند"، بیش از هر چیز برای نسل من یادآورِ مکر و ریای خاتمی‌ست. سیدِ خندانی که با عبایی شکلاتی آمده بود تا جامعه‌ی مدنی را محقق کند و از حقوق شهروندی سیراب‌مان کند. اما در دولت اصلاحاتِ او بود که روشنفکران را سلاخی کردند و دانشجویان را گازانبری از میان بردند و کارگران و خانواده‌های‌شان را در خاتون‌آباد به خاک و خون کشیدند و هزاران کارگر را بدون کم‌ترین تضمینی بر حقوق و تامین اجتماعی‌شان، بیکار و بی‌خانمان کردند و از آنان در حالی که سفره‌های شان به شدت کوچک شده بود، با قراردادهای موقت بیگاری کشیدند.

شما ادامه‌دهندگان سیاست‌های محمد خاتمی و ادامه‌دهندگان سیاست‌های اقتصادیِ اکبر هاشمی رفسنجانی هستید؛ نمادِ بهره‌کشی از قشر فرودست. چگونه از قشر فرودست و سفره‌اش حرف می‌زنید. شما بر گُرده‌ی قشر فرودست و با ارتزاق از سفره‌هاشان که روز به روز کوچک‌تر می‌شود به آنچه هستید رسیده‌اید.
همان‌قدر که در آن زمان می‌دانستید پیروزی کارگرانِ خاتون‌آباد، آغازی خواهد بود بر پیروزی طبقه و قشر تحت ستم در جای جای ایران بر بهره‌کشی و استثمارِ فردستان و آگاهانه آن را به خاک و خون کشیدید، حال نیز می‌دانید داغ کردن تنور انتخابات رمز بقای رژیم است و با برنامه برای خنثی کردن مخالفان به میدان آمدید.

Mostafa Mostafavi, 10:28 AM
1 سال و 4 ماه پر تلاطم پیش روی ایران

سیامک مهاجری

در بحبوحه فضای انتخابات ریاست جمهوری، خبر مهم و سرنوشت‌سازِ نامه سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه به شورای امنیت سازمان ملل متحد چندان مورد توجه واقع نشد. این نامه، ایران را به نقض برجام متهم می‌کرد. اما اهمیت این نامه چیست و چرا باید آن را جدی گرفت؟

در آستانه پایان قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت

طبق بند هشتم قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، در تاریخ ۲۶ مهر ۱۴۰۴ که دهمین سال تصویب برجام است، همه تحریم‌های بند ۴۱ منشور ملل متحد و خطرات ناشی از این قطعنامه که موضوعی جداگانه است،ملغی و کلیه قطعنامه های 2224،1929،1835،1803،1747،1737 و 1696 که هدیه کسانی بود که تحریم‎ها را ورق‎ پاره‎ای بیش نمی‎دانستند این بار برای همیشه لغو و غیرقابل اجرا می شوند.

اهمیت بند ۱۱ و 12 قطعنامه ۲۲۳۱

با این حال، بر اساس بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱، هر یک از کشورهای مذاکره‌کننده در ۵+۱ می‌توانند در صورت تشخیص نقض برجام توسط ایران، پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دهند. به این صورت که پس از رای‌گیری، همه تحریم‌ها به وضعیت پیش از برجام بازگردانده می‌شود. اما این همه ماجرا نیست؛ آنچه بیشتر مایه تاسف و نگرانی است، بند ۱۲ این قطعنامه است که بر اساس آن هیچ یک از کشورهای عضو نمی‌توانند آن را وتو کنند و برای بازگرداندن تحریم‌ها تنها به رای اکثریت نیاز خواهند داشت. به نظر می‎رسد کشورهای غربی به خوبی در حال سو استفاده از فرصت فضای انتخاباتی در کشور و فقدان رئیس‎جمهور و وزیر خارجه برای پیشبرد اهدافشان هستند.

بنابراین، اگر ایران دوباره تحت ماده ۴۱ یا فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گیرد، تنها یک قدم تا تهدید نظامی فاصله خواهد داشت. به عبارت دیگر، در صورتی که کشوری تحت ماده ۴۲ منشور ملل متحد قرار گیرد، کشورهای عضو می‌توانند از گزینه نظامی نیز استفاده کنند، حتی اگر احتمال چنین اقدامی پس از نمایش بازدارندگی ایران دور از ذهن و توان طرف مقابل باشد، اما بازگشت تحریم‎های بند 41 عملا عمده فعالیت‎های اقتصادی، علمی و فناوری را با مشکلات جدی روبرو خواهد کرد.

فرصت آنها برای تحریم و فرصت ما برای تصمیم

اکنون کشورهای ۵+۱ (به‌جز آمریکا) تنها ۴۹۰ روز فرصت دارند تا از خاتمه قطعنامه و تهدیدات آن جلوگیری کنند، در نتیجه ایران در این 1 سال و 4 ماه در عرصه دیپلماسی روزهای سختی را پیش رو خواهد داشت و باید بسیار هوشمندانه در قبال آن عمل کند.
طبیعتا در این میان نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نیز می‎تواند حائز اهمیت باشد، بی‎آنکه بخواهیم با استناد به این گزارش و استراتژیِ هراس افکنی کسی را ناچار به شرکت در انتخابات کنیم، اما دور از ذهن نیست که برخی از نامزدهای این دوره در صورت پیروزی، می‎توانند بنزینی بر آتش حوادثی باشند که کشور در 490 روز آینده با آن دست به گریبان خواهد بود. شاید آنچه اینک ما در اختیار داریم فرصتی هر چند نامطلوب باشد، اما آنچه بعد از انتخابات پیش روی ماست، قطعا تهدیدی است که در صورت تحقق تبعات آن می‎تواند به صورت مستقیم در زندگی تک تک مردم دخیل باشد.
به دیدن بیا @Boof6

jjjjj
This comment was minimized by the moderator on the site

فرشاد مومنی، اقتصاددان: تندروها در ساخت رانتیِ غیرشفاف، حکومت را فریب می‌دهند

وجود فساد در ایران به هیچ وجه مختص یک جناح نیست.

درخشان‌ترین کارنامه‌ها در کاهش فساد در دوره‌های مصدق و مهندس موسوی رقم خورد.

در تاریخ، آنها که رگ گردنشان بیش از حد برجسته می‌شود، متصلان به خارج بوده‌اند.

مصدق می‌گفت هر که به جای تفاهم، ستیز را ترویج می‌کند، وصل به خارجی‌ها است.

این فرمول همچنان هم در ایران کار می‌کند.

فرشاد مومنی هشدار داد: تندروها در یک ساختار رانتیِ غیرشفاف، پاکدامن‌ترین و توسعه خواه‌ترین افراد را  متهم می‌کنند، حکومت را فریب می‌دهند و حکومتگر بی‌کیفیت سفله گزیده شده هم بسیار مستعد این فریب است.

می‌گویند هرکس شما را نقد کرد دشمن است! در حالی که شهید بهشتی تاکید داشت آزادی انتقاد از رهبران حکومت، جزء دُگم هایی از حکومت است که اصلا حکم ثانویه برنمی‌دارد، یعنی نمی‌توان گفت چون شرایط تحریم است نقد نکنید.

اتفاقا اگر در شرایط تحریم نقد نکنیم، ممکن است خود حکومت پاس گل به تحریم کنندگان بدهد./ جماران

This comment was minimized by the moderator on the site

«حماسه» بود یا «زیبنده نبود»؟

کلمه - سردار جوانی، معاون سیاسی سپاه در تازه‌ترین اظهاراتش گفته است: «سه انتخابات گذشته برای کشور ما زیبنده نبود» و تاکید کرد که «امروز نیاز جبهه مقاومت، قدرت ایران است».

این سه انتخابات که سردار از آن حرف می‌زند و از «زیبنده نبودن» آن گلایه دارد همان سه انتخاباتی است که پس از برگزاری‌اش مقامات مختلف کشور آن را «حماسه» توصیف کرده بودند؛ از جمله رهبر جمهوری اسلامی در پیامی انتخابات ریاست‌جمهوری پیشین را «حضور حماسی و شورانگیز» و «صفحه‌ی درخشان دیگری بر افتخارات» توصیف کرده بود.

چه اتفاقی افتاد که آنچه قبلا گفته می‌شد حماسه بوده، حالا گفته می‌شود زیبنده نبوده است؟ آیا غیر از این است که مقاومت مردم و تسلیم نشدن در برابر اراده استبداد، چنین اعترافی را رقم زد؟ این سخن، اعتراف به تاثیر مقاومت مدنی مردم است که گفتند «نه»! جبهه مقاومت ملی، بزرگترین سرمایه مردم برای نجات ایران در برابر استبداد دینی است.

@‌kaleme

This comment was minimized by the moderator on the site

استدلال عباس عبدی برای لزوم مشارکت در انتخابات امسال/ آیا فرقی دارد که چه کسی رییس‌جمهور شود؟

عباس عبدی در اعتماد نوشت:

پرسش و مساله اصلی امروز انتخابات این نیست که به چه کسی رای دهیم؟ پرسش مهم‌تری وجود دارد که اگر درباره آن به توافق برسیم، به‌طور قطع پاسخ این پرسش که به چه کسی رای دهیم نیز به سادگی داده خواهد شد. بنابراین ما باید به این پرسش بپردازیم که چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟

در ۱۴۰۰ نه مردم می‌آمدند و نه امکان نشان دادن چنین اراده‌ای بود. تفاوت میان روسای جمهور اتفاقا در ایران بسیار زیاد است. کافی است دولت رییسی را با دولت‌های روحانی، احمدی‌نژاد و خاتمی و هاشمی مقایسه کنید تا تفاوت‌ها را درک کنیم. البته من معتقدم که مخالفت عناصر قدرت با رییس جمهوری چون پزشکیان بسیار کم‌اثر و کم‌رمق‌تر از گذشته خواهد بود.

@eskannews_com

This comment was minimized by the moderator on the site

تحریم انتخابات یک کنش مدنی است
ابوالفضل قدیانی

با آنکه مستبد قدرت‌پرست ایران، علی خامنه‌ای، کارنامه تاریک خود را به ننگ کشتار پاییز ۱۴۰۱ نیز آلوده است و انتخابات مفتضح مجلس را در اسفند ۱۴۰۲ به شیوه‌ای رسواتر از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ و انتخابات مجلس ۱۳۹۸ برگزار کرده است، مرگ غیر منتظره ابراهیم رئیسی فرصتی را برای عده‌ای فراهم آورده است که باز بر طبل توخالی و رسوای «بهبود تدریجی امور بدون تغییر نظام حاکم» بکوبند و بکوشند از شکاف صندوق آرا راهی برای ورود خود به قدرت بگشایند. این در حالی است که مستبد حاکم هر روز بیشتر و بیشتر برنامه خالص‌سازی‌اش را پیش برده است و در سه انتخابات گذشته حتی تاب رقابت حداقلی و اندکی پیش‌بینی‌ناپذیری در نتایج انتخابات مهندسی شده‌اش را نیز نداشته است.
عجبا که علی‌رغم این اوصاف کسانی تندتر نعل وارونه می‌زنند و اختناق، سرکوب، نابسامانی و ناکارآمدی حاکم بر کشور را گاه به تلویح و گاه به تصریح به عدم استفاده از «فرصت» انتخابات نسبت می‌دهند و عدم مشارکت عمومی در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ و تحریم موفق انتخابات ۱۴۰۲ را مسبب تشدید مشکلات کشور قلمداد می‌کنند. گویی از طریق خیمه‌شب‌بازی‌ انتخابات، که بازیگران و قوانین‌ خلق‌الساعه‌اش دیگر جزءبه‌جزء مطابق هوس مستبد امروز ایران علی‌خامنه‌ای تعیین می‌شوند، تا کسی که کوچکترین شائبه‌ای از عدم متابعت بی‌چون‌وچرا یا تأثیرگذاری در آینده کشور برخلاف خواست‌های خودکامه قدرت پرست حاکم بر ایران در ناصیه‌اش نوشته شده حذف شود- می‌توان در کار کشور کارستان کرد.
جریان اصلاح‌طلب در انتخابات ۱۴۰۲ برای اولین بار و به درستی از شرکت در یک انتخابات رسوا سر باز زد هرچند کسانی با با انگیزه‌های عیان منفعت‌طلبانه کوشیدند که در یک‌پارچگی این عدم شرکت ترک بیندازند. به گمان من تحریم موفق انتخابات ۱۴۰۲(انتخابات مجلس با مشارکتی محدود که به کذب ۴۰ درصد اعلام شد زنگ خطر را برای این نظام به صدا در آورده است. مستبد به خوبی می‌داند که اکثریت همین شرکت‌کنندگان نیز یا از سر ترس و اجبار شغلی و معیشتی و یا به خاطر رقابت‌های منطقه‌ای حاضر شده‌اند در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ رأی دهند) مستبد حاکم و اتاق فکرش را واداشته که مکر دیگری را در کار کنند. این مکر همانا اجازه حضور چهره به زعم بعضی موجهی از گزینه‌های اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری است.

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/115132

This comment was minimized by the moderator on the site

سکانس اول:
سال۹۵، وقتی عبدالملکی در مناظره با ترکان حرف از ۲۰میلیارد دلار کالای قاچاق زد، ترکان گفت: «عدد نمی‌فهمی! چراکه وزن این مبلغ ادعایی، ۲۰میلیون تن است و اصلا بنادر ما قادر به پذیرش این مقدار نیستند.» (فیلم‌۲)
آن‌زمان عبدالملکی عضو تیم‌اقتصادی دولت درسایه‌ی جلیلی بود. بعدها که عبدالملکی وزیر شد همه دریافتند «عدد نمی‌فهمی» یعنی چه!

سکانس دوم:
سال۹۸، وحید جلیلی در نامه‌ای سرگشاده به مسئولین سازمان صداوسیما نوشت که ۷۰۰ فیلمنامه در جشنواره عمار دارد که اگر پای جبهه انقلاب به سازمان بازشود، ساخته خواهد شد. بسیاری همان موقع از این عدد متعجب شدند. حال ۵سال از آن روزگار می‌گذرد و سازمان در ید قدرت جلیلی است. آنتنِ خالی نشان می‌دهد که چند تا از آن ۷۰۰ فیلمنامه ساخته شده!

سکانس سوم:
دو روز پیش سعیدجلیلی زل زد به دوربین و گفت:
«اکنون یک جهان فرصت پیش روی ماست تا عقب ماندگی‌های چندصدساله را در چند سال جبران کنیم.»
او وعده داد با برنامه‌‌های او عقب‌ماندگی چندصد ساله، ظرف فقط چند سال جبران خواهد شد.

چند سوال:
۱- سخن سرآمد گفتمان‌انقلابی، به‌معنای دیگر یعنی عصر جمهوری‌اسلامی، پیشرفت که هیچ، حتی نتوانسته عقب‌افتادگی‌های دوران قاجار و پهلوی را جبران کند!
آیا این برآورد از جمهوری‌اسلامی انصاف است؟!
۲- برنامه جلیلی چه جادویی است که می‌تواند چندصدسال را در چندسال جبران کند؟!
۳- مگر شما دولت سایه شهیدرییسی نبودید، چرا این برنامه‌تان در چندسال، عقب‌ماندگی‌های چند صدساله را جبران نکرد؟ مگر بسیاری از همفکران شما در دولت نبودند؟رییسی توان اجرا نداشت؟ یا این برنامه فقط با شما قابل اجراست؟
۴- در تاریخ انتخابات‌های کشور، تاکنون هیچ نامزد و دولتی چنین وعده‌ هنگفتی نداده و نهایتا وعده کنترل تورم، رشد اقتصادی، احیای روابط‌ خارجی و... داده‌اند.
از طرفی، جلیلی سال‌هاست از اخلاق سیاسی و کار کارشناسی سخن می‌گوید. خود قضاوت کند که چگونه
می‌توان وعده «جبران چندصدسال عقب‌افتادگی در چند سال» را حاصل تدوین برنامه و راهبرد و استراتژی دانست؟!
چگونه این وعده هنگفت را عوام‌فریبی یا غیرکارشناسانه و توهین به فهم جامعه ندانیم؟
۵- باور کنید سخن از یک رقابت و نزاع انتخاباتی یا تخریب ارتباط خویشاوندی دو رجال فرهنگی-سیاسی نیست. هدف اعلام خطر از یک تفکر در «ساده‌سازی حکمرانی کشور» است. که با شعار انقلابی‌گری اعداد را این‌گونه خرج می‌کنند.

جواد_موگویی

جواد_موگویی
This comment was minimized by the moderator on the site

محمد مهاجری خطاب به قالیباف:
شانس‌ آورده‌اید در این دوره فردی که شما را لوله کندحضور ندارد وگرنه باز هم‌حساب‌تان با کرا‌‌م‌الکاتبین بود

جناب آقای محمدباقر قالیباف کاندیدای محترم

با سلام: در برنامه تبلیغاتی‌تان در تلویزیون، نه‌تنها نشانی از أرامش و تسلط بر اعصاب نداشتید که شدیداً مضطرب،آشفته و دستپاچه بودید.

دلیلش را مخاطبان برنامه فهمیدند. شما نه ذهن‌منسجمی دارید،نه حرفی برای گفتن ، و نه بیانی برای اقناع. کاش مشاوران‌تان به شما می‌گفتند که حرف‌زدن فقط پشت سرهم کردن چند جمله نیست. که حتی همان‌جمله ها هم به درستی چیده‌نمی‌شود. در ۴سال گذشته در مجلس هم همین‌گونه سخن گفته‌اید.

شانس‌ آورده‌اید که این دوره در مناظره‌ها فردی که با خاطره لوله ورود کند و شما لوله شوید حضور ندارد وگرنه باز هم‌حساب‌تان با کرا‌‌م‌الکاتبین بود.

با این حال توصیه می‌کنم قبل از حضور در برنامه‌های بعدی، مصاحبه‌های تلویزیونی آقای مصطفی_پورمحمدی را تماشا کنید. نکته سنجی، سخن‌دانی، ربط به موضوع، تسلط بر کلام، اطلاعات کافی ، اعتماد به نفس، قاطعیت و استحکام سخن را بیاموزید. قطعا به دردتان می‌خورد.

@eskannews_com

مهاجری
This comment was minimized by the moderator on the site

‏مردم بویژه جوانان می پرسند آیا با پیروزی ⁧ #مسعود_پزشکیان ⁩ مشکلات حل می شود؟
‏پاسخ من کاملا روشن و واقع‌بینانه است :خیر با وضع مطلوب و نامزدهای واقعی ملت خیلی فاصله داریم

‏اما در بین گزینه های موجود با پیروزی پزشکیان شاید بخاطرشکسته شدن انحصار طلبی موجود، وضع‌عمومی موجود حداکثر ۲۰ درصد بهبود یابد اما دست کم برمشکلات موجود افزوده نمی‌شود.
‏اما با ادامه روند‌موجود که نامزدهای دیگر مدعی آن هستند روزبه‌روز برفلاکت و فقر و‌تحقیر و‌محدودیتها افزوده خواهد شد
دیگر خود دانید باز هم #برای_ایران در این باره سخن خواهم‌گفت.
@dabirimehr

This comment was minimized by the moderator on the site

اصلاح‌طلبان و امید به پزشکیان»


با کمال بی‌میلی این مطلب را می‌نویسم و به خودم قول داده‌ام این واپسین نوشته‌ام دربارۀ انتخابات باشد؛ اما حقیقتاً نگفتن این حرف‌ها به روانم فشار می‌آورد. برخی حرف‌ها را هم در زمانش باید گفت و بیانش در آینده هیچ ارزشی ندارد.

متحیرم که اصلاح‌طلبان در حال ارتکاب همان اشتباه دوران روحانی به شکل حادتری‌اند. اصلاح‌طلبان در دور دوم روحانی به معنای واقعی کلمه آچمز شده بودند؛ نه راه پس داشتند نه راه پیش؛ نه در بالا گوش شنوایی داشتند و نه در پایین چشمی حاضر به دیدنشان بود و مقصر این وضع هم بیشتر خودشان بودند. آنها بدون هیچ تضمینی چک سفیدی به روحانی داده بودند و حالا هیچ فشاری نمی‌توانستند به روحانی بیاورند، جز اینکه نظاره‌گر اقدامات دولت باشند. این بی‌عملی اصلاح‌طلبان بدنۀ رأی‌دهنده‎شان را سال به سال عصبانی‌تر می‌کرد، اما کاری نمی‌توانستند بکنند، چون هیچ پیوند ارگانیک و سیستماتیکی میان روحانی و اصلاح‌طلبان وجود نداشت. بر اساس مصالح موقت انتخاباتی ائتلافی شفاهی میان افرادی شکل گرفته بود و دیگر هیچ! نتیجه این شده بود که تعدادی از اصلاح‌طلبان به کرسی‌های اداری میان‌رتبه رسیده بودند و اگر هم جامعه غر می‌زد و مطالبه‌ای داشت می‌گفتند هیس! روحانی هر کاری بتواند می‌کند.


دوباره همان آرایش پرهزینه و بی‌فایده در حال تکرار است: هیچ پیوند ارگانیکی میان پزشکیان و اصلاح‌طلبان وجود ندارد. دوباره چک سفیدی تحویل نامزدی می‌دهند و فردا آن نامزد هر چرخشی بخواهد می‌کند و دلیلی هم برای پاسخگویی ندارد. فردای پیروزی در انتخابات، اصلاح‌طلبان هیچ سازوکاری برای مشارکت در تصمیم‌ها و اِعمال نظرات خود درون دولت نخواهند داشت، جز اینکه دوباره شماری از اعضای منتسب به اصلاحات اینجا و آنجا مشغول کار شوند و دوباره جامعه لب فرو ببندد تا دولت کارش را بکند. اینکه شما یک اشتباه مهلک را دوبار می‌کنید تقصیر زور زیاد حکومت نیست، تقصیر ندانم‌کاری خود شماست.

از دیگر سو، می‌بینم امید بسته‌اند که برخی از هموطنان عزیز ترکمان به دلیل همذات‌پنداری و علاقۀ زبانی یا ولایتی به آقای پزشکیان رأی دهند. متر و معیاری ندارم که این عامل چقدر مؤثر است. اینکه هموطن عزیزی بخواهد به این دلایل به آقای پزشکیان رأی بدهد صاحب‌اختیار است و نظرش محترم ــ گرچه نظر مرا بخواهید، معیار قرار دادن چنین چیزهایی حرکت رو به جلو به شمار نمی‌آید؛ ترقی نیست؛ پسرفت است.

اما اینکه اصلاح‌طلبان چشمشان را به روی این واقعیت بسته‌اند یا اینکه بسیار بدتر، به چنین احتمالی دل بسته‌اند، سراسر تناقض است. اصلاح‌طلبی یک پروژۀ ملی‌ــ‌اجتماعی است (البته وجه اجتماعی بودن آن به مراتب بیشتر است). یعنی یک بدنۀ اجتماعی نیرومند باید وجود داشته باشد که با اهداف مدنی یکسان پشت یک کادر همصدا و قوی باشد تا بتوان رَه به جایی برد. اینکه عزیز هموطنی به دلایل زبانی و ولایتی به آقای پزشکیان رأی بدهد ارتباطی با ایده‌های پروژۀ اصلاح‌طلبی ندارد. این یعنی اصلاح‌طلبان خیال می‌کنند می‌توانند با اسب دیگران به نبرد بروند.

راهبرد اصلی اصلاح‌طلبان ــ روزگاری که در اوج بودند، نه در دورانِ بلاتکلیف و بی‌بخار روحانی ــ خلاصه شده بود در تئوریِ «چانه‌زنی از بالا ــ فشار از پایین». وقتی بخش بزرگی از بدنۀ رأی‌دهنده به جناب پزشکیان تابع دغدغه‌هایی متفاوت از اصلاح‌طلبان رأی داده باشد، یعنی آرمان مشترکی وجود ندارد. چگونه ممکن است فردای انتخابات این بدنۀ مردمیِ ناهمگن به اصلاح‌طلبان در جهت تحقق ایده‌هایشان کمک کند وقتی اصلاً دغدغه‌ها مشترک نیست!؟ این یعنی «پایۀ راهبرد شما می‌لنگد». اگر این لنگی را نمی‌بینید که وای بر شما، اگر می‌بینید و به روی خود نمی‌آورید که وای بر همۀ ما!

در دوران روحانی فشار از پایین وجود داشت و چانه‌زنی در بالا نبود، در این دوره نه فشار از پایین خواهد بود (فشار مورد نظر اصلاح‌طلبان... شاید فشارهای دیگری باشد که خدا می‌داند چیست) و نه چانه‌زنی در بالا! این نمایی از رویکرد نسنجیدۀ اصلاح‌طلبان است. اینک که ۲۷ سال پس از خرداد ۷۶ با سواد سیاسی و تاریخی ناچیزی به عقب می‌نگرم این حرکات هیجانی و نسنجیده را در رفتار کلی آنها می‌بینم ــ گرچه هرگز منکر تلاش‌های صادقانۀ برخی از آنها و لطماتی که متحمل شده‌اند نیستم.

اگر کسی در این برهه دغدغۀ اصلاح و بهبود وضع موجود را دارد، باید منتقد این سازوکار انتخاباتی باشد، باید بپرسد چه شد که این تأیید شد و آن نشد... داستان چیست، ما کجای کاریم و شما چه کاره‌اید؟ نه اینکه نسنجیده جفت پا بپرد در هر به زعم خودش روزنه‌ای. وقتی در روزنه گیر کردید و راهکاری نداشتید، یا سطح فهم جامعه را زیر سوال می‌برید یا با مظلوم‌نمایی از پاسخگویی می‌گریزید.

اما چنان‌که گفتم این آخرین حرف من با شما و کلاً آخرین حرف من در این انتخابات است.

مهدی تدینی

@tarikhandishi

Mostafa Mostafavi, 6:13 AM
۲۲ خرداد است؛ به حماسه نیندیش!

اعتراف می‌کنم که دلم لرزیده است و در تصمیم قطعی و قاطعانه‌ام برای «رای ندادن» خلل افتاده؛ اما به نظرم حالا دیگر آنقدر تجربه دارم که کودکانه، ذوق نکنم و به شوق بازی، پابرهنه به کوچه ندوم... می‌توان آرام نشست و با طمانینه چند قاب را تماشا کرد:

بن‌بست دوم خرداد.
نوزده سال پیش بود! روزهای آخر دولت خاتمی بود؛ همه خسته بودیم از هر ۹ روز یک بحران. دانشجویانی که حال و آینده را باخته بودند در روز ۱۶ آذر مانع سخنرانی سید اصلاحات شده بودند. از خاکستر اصلاحات بنا بود معجزه‌ی هزاره‌ی سوم بیرون کشیده شود؛ شهرداری که در تلویزیون لاریجانی علنا به رییس‌جمهور مستقر توهین می‌کرد و از حمایت همه‌جانبه برخوردار بود!
آخرین نوشته‌ی خاتمی خطاب به مردم منتشر شد؛ از زبان گالیله و به روایت برشت که «بیچاره مردمی که محتاج قهرمان است» و ... رفت.

کوچه‌ی اختر.
دقیقا پانزده سال از پرشورترین انتخابات جمهوری اسلامی گذشته است. برکشیده‌ی قدرت هر بی‌اخلاقی ممکنی را انجام داد اما پاداش گرفت، و در مقابل میرحسین مظهر نجابت و راستی به جرم پاسداری از آرای مردم به حصر رفت. مگر می‌توان بی‌اخلاقی‌ها و نامردمی‌ها را در حق مردمی که برای انتخاب آمده بودند، فراموش کرد؟!
دبیر شورای نگهبان وقتی چند روز پیش روی نام احمدی‌نژاد خط می‌کشید، یادش بود که روزگاری نامه‌ی او را الهام الهی می‌خواند و می‌خواست که در کتاب‌های درسی درج شود؟‌‌‌ خار بصیرت قلابی در چشم مردم، آن‌ها که خس و خاشاک نامیده شدند، فرو رفته و تجربه‌ی تلخ آن روزها با حصر، ادامه دارد...

حماسه‌ی ولنجک.
«در این بهاران / که گل شکفته / که لاله خفته / به زیر باران
در این خموشی / که نای خسته / که می شکسته / ز جور طوفان
ز شب چه خواهی / طرب چه جویی / به دل چه گویی / ز هجر یاران
بیا سحر شو / ز شب به در شو / سپیده باش و / سیه بگردان
دوباه لبخند / دوباره پیوند/ دوباره پیمان / دوباره ایران
دوباره ایران / دوباره ایران / دوباره ایران»
سه سال پیش، در بی‌رونق‌ترین انتخابات ریاست‌جمهوری، از آن همه امید دوباره، از حماسه‌ی تکرار و تکرار حماسه چه مانده بود، جز مردمی که بدهکار شده بودند که چرا به حسن روحانی رای دادند؟! نامزد شکست خورده‌ی ۹۶ با همان آرا این بار پیروز شد و راهی راهی شد که شروعش برای مردم تلخ بود و پایانش برای خودش...

حالا مسعود پزشکیان آمده است و بعضی امیدهای را زنده کرده است. او باید نه خاتمی شود، نه میرحسین و نه روحانی! کدام صورت تجربه نشده برای مردم باقی مانده است؟! واقعا نمی‌دانم!
محمدحسین روانبخش
@shoukarani

Mostafa Mostafavi, 6:17 AM
سخنی با مرددان و امیدواران این روزها!

باز ایام انتخابات(؟!) است و جمعی از هم‌میهنان، آرزو‌اندیشانه خیالهایی در سر‌می‌پرورند و درباره‌ی آینده‌ای موهوم سخن می‌گویند. بگذارید با یک مثال توضیح دهم. زنی را در نظر بگیرید که از بدو ازدواج از مرد اهانت دیده و کتک خورده و انواع خشونت‌ها و تضییع حقوقش را تجربه کرده و حتی این اواخر چشمانش را هم در پی ضرب و شتم مرد از دست داده و هیچ دور نیست که در حمله‌ی جنون‌آمیز بعدی جانش هم در خطری جدی باشد! در موقعیتی که جیب مرد خالی است، به طمع منفعتی و گشایشی، مهمان‌هایی را برای راه انداختن کسب‌ و کاری دعوت کرده و چند ساعتی نیازمند خوش‌برخوردی و مهمان‌نوازی زن است، برای همین با چند کلمه "عزیزم" و "خانوم خودم" و "دردت به سرم"، از او می‌خواهد که آبروداری کند! و زن غرق در خیالات که خدایا شکرت! این کلمات عجب شیرین است! شاید خواب دیده! شاید پشیمان شده! کاش این عزیزم گفتن‌هایش ادامه داشته باشد، بدبختی‌ها هم اگر دوام داشته باشد باز همین زبان خوش، غنیمت است و چقدر به دل می‌نشیند!
دلم برای این زن می‌سوزد و بیشتر برای خودمان و وضع رقت‌بار ایران! در وضع مشابهی هستیم! گروه‌هایی از مردم مدتها پیش دل کنده و با نافرمانی مدنی دنبال چاره‌ی دیگر هستند اما حال و ‌روز گروه‌هایی که مهرطلبانه به دنبال جلب محبت مستبد هستند، جان آدم را به درد می‌آورد!
در این سال‌ها چقدر خشونت و جنایت دیده‌ایم! جوانان وطن را نکشتند؟ کور نکردند؟ آزادگان و بی‌گناهان بسیار هم‌اکنون در بند نیستند؟ چقدر فساد و دزدی و اختلاس دیده‌ایم! چقدر محرومیت و زندگی دور از شأن! چقدر دروغ و غدر و خیانت! بس نیست؟!
چشم‌ها را اگر باز کنیم خواهیم دید که این وضع اخیر، نهایت استیصال مستبد است و برای بازی جدیدش به امید اینکه چند صباحی بیشتر دوام آورد، استعاره‌ی مداوای دردها را با نام یک "پزشک" به میان کشیده و من و شما هم در نهایت درد و استیصال، چشم‌ها را بر واقعیات می‌بندیم که شاید معجزه‌ای رخ داده باشد! آیا پزشکیان در نخستین جملات سخن با ملت در نطق روز ثبت نام نگفت مشکل ما این است که راه‌حلهای مقام رهبری را گوش نکرده‌ایم! در سخنان اخیرش، ذکر اطاعت از رهبری، ترجیع‌بند کلامش نبود؟ چگونه باید بگوید که در این سیستم همه دست و پا بسته‌اند و چاره‌ای جز تسلیم بودن نیست و درافکندن طرح نو خواب و خیال است ! او بصراحت گفت! او پیامش را به شفافیت تمام رسانده است!
در پی مهر و امید موهوم سیستمی فاسد که تلخی‌ها و شرنگ بسیار به جاممان و جانمان ریخته نباشیم! نظام فقط به نمایش انتخابات و قدرت‌نمایی نیاز دارد! پاسخگوی نیاز مقطعی‌اش نباشیم! اهداف بلند دوردست‌تر را ببینیم و در مبارزه با ریشه‌ی این وضعیت فاجعه آمیز باشیم. خوش‌خیالی را از خود دور کنیم و در استمرار هدف و نافرمانی مدنی که اکنون تنها چاره و تنها امکان است، مقاوم و صبور باشیم!

م.م از مخاطبان کانال
درسی از مکرون برای مسولین جمهوری اسلامی

فلاحت پیشه:مکرون با اعلام انتخابات زودرس گفت؛ اگر مردم فکر میکنند رقیب من بهتر حکومت می کند،زودتر از موعد مقرر اجازه این انتخاب را به آنها میدهم.در فرانسه دموکراسی اخلاقی شده است در حالیکه در ایران امروز عده ای برای در قدرت ماندن اخلاق را فاسد و دموکراسی را بی رمق ساخته اند.
https://t.me/iranazadvaabad

Mostafa Mostafavi, 6:36 AM
بعد از پیروزی

علی مرادی

نتایج و تبعات خواسته و ناخواسته پیروزی دکتر پزشکیان و انتخاب او به عنوان رئیس جمهور ایران چیست؟

در علم مدیریت، یکی از روش‌های تصمیم گیری درست، چه در زندگی شخصی و چه در حوزه بزرگ سازمانی و شرکتی و یا در میدان گسترده حکمرانی و کشورداری بررسی تبعات و نتایج تصمیم گیری هاست و برای بررسی تبعات و نتایج تصمیم گیری نوشتن دو سناریو در خوشبینانه‌ترین و در بدبینانه‌ترین حالتها از طرف صاحب نظران علم مدیریت توصیه می‌شود. معمولاً در این سناریوها، واکنش ذینفان، بالاخص ذینفان ذینفوذ حایز اهمیت فراوان هست.
️معمولاً در عمل آنچه اتفاق می‌افتد، یکی از حالت‌های خوشبینانه‌ و یا بدبینانه‌ ترینها و یا ما بین آنهاست.

خوشبینانه ترین سناریو
در حالت ایده‌آل به نظر می‌رسد که پیروزی دکتر پزشکیان برای یکایک جامعه ایران، از رهبری نظام تا پایین‌ترین اقشار جامعه فایده‌مند است.
چون پیروزی او در صورت مشارکت بالای ۵۰ درصد اتفاق می‌افتد و مشارکت بالا هم باعث مشروعیت و مقبولیت نظام شده، دوام، بقا و پایداری نظام را تقویت می‌کند.
پس برنده اصلی رهبری نظام جمهوری اسلامی می‌باشد.
به نظر می‌رسد، پزشکیان کاندیدای منطقی‌تر و عقلانی‌تر از سایر کاندیداهاست و لذا می‌تواند با مدیریت و عقلانیت، دولتی کارآمدتر به همه اقشار جامعه منفعت برساند.
در حالت خوشبینانه رقبای انتخاباتی اش، از دکتر قالیباف که ریاست یک قوه رو بر عهده دارد و دکتر جلیلی که عضو شورای عالی امنیت ملی هست، و همچنین آقای زاکانی شهردار تهران و قاضی زاده هاشمی رئیس بنیاد شهید و حجت الاسلام پورمحمدی دبیر جامعه روحانیت مبارز و حامیان آنان بعنوان بازنده، تسلیم خواست و رای اکثریت ملت شده، به رای ملت تمکین کرده و و با پیروز انتخابات همکاری و اقدامات لازم برای موفقیت دولت او را فراهم می‌نمایند.

رهبری نظام هم که بیشترین سود را از پیروزی دکتر پزشکیان برده، تمام نهادهای انتصابی از ائمه جمعه تا صدا و سیما، بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی امام و دهها نهاد و بنیاد و نیروهای مسلح و غیره رو برای موفقیت دولت او بسیج می‌کند.
به نظر نگارنده، مشکل و مانع اصلی رشد و توسعه کشور سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی مانند سیاست‌ غرب ستیزی و سیاست منطقه‌ای و مشکل هسته ای کشور با غرب است ، که تصمیم گیرنده اصلی آنها رهبری نظام است و رهبری نظام برای کمک به رئیس جمهور، اقدام به تغییر آنها خواهد کرد.
در نتیجه و بتدریج توسعه، رشد و رفاه اقتصادی نصیب همه مردم ایران خواهد شد و علاوه بر اصلاح طلبانی که در دولت پزشکیان پست و مقام می‌گیرند، که شامل ده‌ها وزیر، دهها استاندار و صدها فرماندار، هزاران مدیر کل و هزاران بخشدار، که جزء برندگان اصلی و نقد هستند. (که اکنون ده‌ها هزار نفر از آن‌ها به نفع دکتر پزشکیان در حال گرم کردن تنور انتخابات اند.)
این‌ها نخبگانی هستند که به قول اندیشمند سیاسی نخبه گرای معصر ولفردو بخاطر منافع عمل می‌کنند و سایر مردم را که تابع احساسات اند را به انواع ترفندها به میدان خواهند آورد.
این سناریو در واقع به نفع همه تمام خواهد شد. دقیقاً مثل یک فیلم هندی
بدبینانه‌ترین سناریو
در این سناریو که باز هم ناشی، از انگیزه بازیگران هست و می‌تواند بدترین سناریو برای بعد از پیروزی پزشکیان باشد.
بیش از سی استاندار و ۳۰ وزیر در دولت پزشکیان تغییر می‌کنند، اینا بازنده‌های انتخابات هستند.
۵ رقیب انتخاباتی هم بازنده انتخابات هستند. مخصوصا ریاست قوه مقننه
مدیران بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای انتصابی هم که کاندیدای مد نظرشون کسی دیگر بوده، خود را بازنده انتخابات می‌دانند.
اینها هم پشتوانه مردمی وهم پشتوانه مالی دارند و هم پشتوانه نهادهای انتصابی قدرتمند در کشور.
آنها قدرت ان را دارند و می‌توانند هر روز یک بحران برای دولت دکتر پزشکیان به وجود آورد.
رهبری نظام هم بخاطر چند دهه تلاش و هزینه‌ای مادی و معنوی از سیاست‌های کلان خود عدول نخواهد کرد و نهایتا گشایش اقتصادی در کشور صورت نخواهد گرفت.
و لذا اختلافات در کشور بیشتر شده و نتیجه اینکه این دولت از دولت های خاتمی و احمدی نژاد و روحانی و حتی مرحوم رئیسی هم ناکارآمدتر خواهد بود.
تنها برندگان این سناریو اصلاح طلبان منفعت طلبی هستند که با حمایت از دکتر پزشکیان به پست و مقام رسیدند و طلب خود را سریعا نقد کردند، چندین سال از منزلت ،شوکت و ثروت حکمرانی بهره‌مند شدند.
بازندگان بزرگ این سناریو ملت ایران، اصلاح طلبان به معنی واقعی اصلاح طلب و تحول‌خواه خواهند بود در این صورت فاتحه اصلاح طلبان برای همیشه خوانده خواهد شد.
و نظام هم در این سناریو به شدت ضرر خواهد کرد و و به فروپاشی نزدیک‌تر خواهد شد.
با امید و آرزوی ایرانی آباد و آزاد

Mostafa Mostafavi, 6:39 AM
محمد رضا جلایی پور این جوان دغدغه‌مند و رنج دیده یکی از خوش‌فکرترین، خوش روان‌ترین، و خوش بیان ترین چهره‌های اصلاح طلب با شخصیتی متامل و جذاب است!

اما این نوع پرزنت و تعریف از جناب پزشکیان هم برای خود ایشان و هم برای کشور سم مهلک است!

تصور حقیر این است که ایده اصلی اصولگرایان و پایداری بازگشت به عقب و به شکل خاص دهه شصت (زمان جنگ) است. (اصولگرایان دهه شصت مدرن شده و پایداری دهه شصت سنتی مانده!)
به هر حال اتوپیای آن‌ها با گفتمان رجعت پیوند خورده.

در این زمینه حالا اصلاح طلبان نیز به همان عارضه دچار شده و دهه هفتاد (دوران خاتمی) را به عنوان مدینه فاضله برای همان ایده بازگشت و گفتمان رجعت مد نظر دارند!

عزیزان!
دورانی که منطق اجتماعی با لطافت سخن، عبای شکلاتی و ریش حنا شده و ملاحت رئیس جمهور و خطوط چهره قابل تغییر بود گذشته است!

توصیه‌ام به این بزرگواران اینکه اگر هنوز در شوک تایید صلاحیت آقای پزشکیان مانده و طرحی نو برای جلوگیری از《زوال ایران》 ندارند بهتر است ابتدا از شوک خارج شده و با عجله تولید ادبیات نفرمایند!

@yaser_arab57

Mostafa Mostafavi, 6:46 AM
اقای پزشکیان، آیا شما مطمئنید؟ من مطمئن نیستم !

لطف الله آجدانی

می توانم خوش بینانه فرض کنم آقای دکتر مسعود پزشکیان بر روی صندلی ریاست جمهوری اسلامی ایران نشسته است. اما آیا می توانم و حق دارم سرگذشت و سرنوشت مطالبات و حقوق ملت و منافع ملی ایران را نیز به خوش بینی خود گره بزنم؟!

پزشکیان باید به ملت ایران ، همان گونه که خود بارها از ضرورت صداقت با ملت سخن بافته است، با صداقت پاسخ دهد که پس از نشستن بر روی صندلی ریاست جمهوری:

۱- آیا می توانید و بر آن هستید تا از اعمال قدرت و نفوذ غیر قانونی و فراقانونی بعضی از اشخاص و نهادها در حوزه اختیارات قانونی ریاست جمهوری جلوگیری کنید؟!

۲- آیا می توانید و بر آن هستید تا از حضور و اقدامات نیروهای فشار خودسر و اقدامات غیر قانونی و فراقانونی ناقض حقوق شهروندی ملت و مخل اختیارات قانونی قوه مجریه جلوگیری کنید؟!

۳- آیا می توانید و بر آن هستید تا در راستای شعار عدالت خواهی خود در جامعه، بدون تعارف و شجاعانه و قاطعانه، با مفسدین اقتصادی و رانت خوارانی که با زدو بند در بخش هایی از حاکمیت، منافع ملی را به تاراج می برند مقابله کنید؟!

۴- آقای پزشکیان ، آیا قادر به مقابله عملی و کارآمد فراتر از شعار با چپاولگران و غارتگران جنگل و کوه و مراتع و منابع طبیعی ایران هستید؟

۵- آقای پزشکیان ، آیا قادر و بر آن هستید تا در جایگاه رییس جمهوری ایران و برای تحقق عهدی که با ملت ایران برای حفظ حقوق قانونی و شهروندی آنان دارید ، با آن اقداماتی که ناقض حقوق ، آزادی ها و امنیت قانونی و مدنی شهروندان به ویژه منتقدین و دانشگاهیان و نویسندگان و روشنفکران و روزنامه نگاران و هنرمندان است، مقابله کنید؟!

۶- آقای پزشکیان ، آیا قادر و بر آن هستید تا با تدوین و ارایه و اجرای برنامه ای کارآمد به مبارزه با بی عدالتی ها و فساد و نابرابری های اقتصادی برخاسته و فقر و اختلاف طبقاتی شدید موجود میان اقلیتی برنشسته بر انباشت و تکاثر ثروت با اکثریتی فرو غلتیده در سفره فقر و نداری را کاهش دهید؟!

۷- آقای پزشکیان ، آیا قادر و برآن هستید تا با پاره ای بداخلاقی های افراطی و غیرقانونی و فراقانونی ناقض حقوق مدنی و شهروندی زنان و دختران سرزمین ایران در کوچه ها و خیابان ها، مقابله و احساس امنیت قانونی و مدنی را به آنان بازگردانید؟!

۸- آقای پزشکیان، آیا قادر و برآن هستید تا با دفاع از استقلال قوه مجریه، از اعمال نفوذ غیر قانونی و فراقانونی برخی اشخاص و نهادها در سیاست ها و اختیارات داخلی و خارجی قوه مجریه جلوگیری کنید؟

۹-،آقای پزشکیان ، آیا قادر و بر آن هستید تا با اتخاذ و تدوین استراتزی و راهبردهای مستقل در چارجوب اختیارات قانونی ریاست جمهوری، با کاهش تنش های غیر موچه منطقه ای و بین المللی، به تحقق ضرورت بهبود روابط دیپلماتیک ایران با جهان فائق آیید؟!

۱۰- آقای پزشکیان، بدون تردید و با اطمینان بر این باورم که جنابعالی از پنج نامزد محترم دیگر چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران، مرجح و اولی هستید ، اما شما نیز به صدق و انصاف به مردم ایران بگویید آیا شما مطمئن هستید اگر روی صندلی ریاست جمهوری بنشینید ، قادر خواهید بود که با ایجاد پاره ای تحولات اساسی در وضع نابسمان موجود در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، صدای واقعی و شجاعانه مطالبات اکثریت ملت و مدافع حقوق قانونی و مدنی آنان باشید؟!
به صدق و انصاف می گویم : من مطمئن نیستم ، زیرا اگر بخواهید هم نمی توانید!

(۲۲ خرداد ۱۴۰۳)

https://t.me/joinchat/09L4N7f8UzsyYjFk

Mostafa Mostafavi, 6:49 AM
اولین واکنش پزشکیان پس از اولین برنامه تلویزیونی

ما برای اداره کشور نیاز داریم صدای مردم را بشنویم، ایرادات را بپذیریم و اصلاح کنیم. با هشتگ ⁧ #برای_ایران ⁩ گوش شنوای شما در فضای مجازی هستم و خود را پاسخگو می‌دانم. با من حرف بزنید.

حاشیه

جناب پزشکیان!

این مردم مظلوم دنبال کسی هستند که یقه چاک دهد، یقه بگیرد، فریاد بزند از این بی داد، از این شعارهای بنیان برافکن ستیزه جو با دنیا.

این مردم دنبال کسی هستند که حقشان را که یک زندگی آرام است با چنگ و دندان از حاکمیت بستاند.
تحریم را
حجاب اجباری را
خالص سازی را
تحقیر را....
تمام کند

جناب پزشکیان!

شما که معلم نهج البلاغه هستید را به سیره علی(ع) فرا می خوانم که فرمود:
والله حکمرانی و سروری بر شما از این پاره کفش بی ارزش تر است پیش من، مگر اینکه حقی را به حق دار برسانم و از ظلم و باطلی جلوگیری کنم.

این مردم بی کس ترین خلق اند در آب و خاک خودشان، نمی بینی که چگونه فرار می کنند! سیل مهاجرت را می گویم.

اگر مرد سینه چاک کردن نیستی برای گرفتن حق خلق از صاحبان قدرت، بی زحمت راهت را بِکِش و برو
نگذار خسر الدنیا و الاخره شوی.

https://t.me/virayeshe_ze

Mostafa Mostafavi, 6:56 AM
برسد به دست دکتر پزشکیان

جناب دکتر پزشکیان، شما بدرستی پدیده‌ی انتخابات/ انتصابات اخیر هستید! می‌خواهم شفاف و بی‌پرده با شما سخن بگویم به این امید که به وجدان شما روزنه‌ای، راهی، نقبی بیابم؛ تلاشم شباهت چندانی به فرصت‌سازی روزنه‌گشایان و راه‌گشایان ندارد، از آنکه می‌خواهم از میان ساحت‌های مختلف شخصیت و روان شما با آن ساحت بیدار سخن‌ بگویم!

شما را شخصا و از نزدیک نمی‌شناسم اما از همین شناخت رسانه‌ای کوتاه‌مدت طی دهه گذشته، شما را فردی پیچیده یافته‌ام! باهوش، خیرخواه، بندباز و وسط‌گرا چنان‌که در میانه‌ی ظریف‌ترین و حساس‌ترین بحثها (برای مثال قتل حکومتی مهسا) قادرید هم از زبان مردم سخن بگویید و دلسوزی خود نسبت به مردم ستمدیده را نشان دهید و هم چون بندبازی ماهر وقتی متوجه هشدار طرف مقابل می‌شوید، به موضع حریف هم نزدیک شوید و با خیرخواه نشان دادن خود، دل او را هم به دست آورید! این وسط اگر آیه‌ای و حدیثی هم مرتبط باشد، که زهی سعادت و خوش‌اقبالی!

به اصطلاح جوان‌تر‌ها در پیچاندن بحثها خبره هستید! در ماجرای کاندیداتوری خوب می‌دانید که نقش شما، چیزی بیش از گرم‌کن تنور نمایش انتخابات و فراتر از کاتالیزور و کنش‌یار تسریع جوزدگی مردم نیست و روز بعد از اعلان نتایج هم دوره‌ی ایفای نقشتان تمام خواهد شد! حتی اگر جوزدگی (= فریب‌خوردگی و خوش‌بینی خام‌خیالانه گروهی از مردم) از حد انتظار هم بالاتر رود که سبد رأی قابل توجهی برایتان فراهم کند، با کمال دست و دلبازی حاضر خواهید بود بنا بر منویات رهبری عمل نمایید؛ چه دستور معظم له بر بخشیدن آراء به سبد منصوب دیگر باشد یا هر تصمیم دیگر! و در این مدت در اعلان تبعیت محض چنان موکد و استوار سخن گفتید که تحسین کیهان شریعتمداری را هم برانگیختید! و البته با همین تاکید به مردم مخالف وضع موجود هم این پیام را منتقل کرده‌اید که آقا من تصمیم‌گیر نیستم و سکان در دست آن دیگری است!

از طرف دیگر گروهی از مردم به پزشک بودن شما و اهل درد و دوا بودنتان دل خوش کرده‌اند و شما را با ماهاتیرمحمد مقایسه می‌کنند و گروهی امیدوار به اصلاحات، تالی خاتمی می‌پندارندتان و گروهی به اینکه دزد و قاتل و فاسد نیستید اعتماد کرده‌اند! (در پرانتز تبریک ویژه به نظام مقدس که بعد ۴۶ سال افتخار کاندیدای ریاست‌جمهوری‌اش این است که میان مشتی دزد و قاتل و فاسد، آدم سالمی است، مرحبا!!) و گروهی به ترک بودن و رزومه زندگی در میان کردها امید بسته‌اند که درد اقلیت‌ها را خواهید فهمید!

جناب پزشکیان می‌بینید که همزمان هم رهبری و شریعتمداری و ذوب در ولایت‌ها را می‌پیچانید و هم مردم ساده‌دل خوش‌خیال را و هم ته مانده‌ی کشتی به گل نشسته‌ی اصلاح‌طلبان را!

اکنون آن ساحت سالم شما را خطاب قرار می‌دهم: جناب پزشکیان، ای آنکس که خوب می‌دانی نه مهاتیرمحمد هستی، نه حتی ربع خاتمی (باز در پرانتز همان خاتمی خاتم تمامی که کرور کرور ملت پشتش ایستادند و در این سیستم نتوانست کاری بکند!)؛ نه در سیستم آلوده به انواع فساد توان تاب‌آوردن و مقاومت دربرابر باندهای مخوف را خواهید داشت؛ نه حتی اینکه بتوانید جان چند کولبر کرد را نجات دهید؛ نه آنکه در موسم حکم به تیر بتوانید آن دیگری را متقاعد کنید که به پا شلیک کنند و از چشم و نقاط حساس چشم بپوشد! حوزه‌ی زنان و زندان‌ها هم که خارج از اختیارات شماست! از ظریف و وزارت خارجه نگویید که او اگر می‌توانست خود به میدان می‌آمد! (باز هم در پرانتز اینکه وزیر خارجه‌ای که نتواند خط ریش پروفسوری‌اش را حفظ کند کجا می‌تواند پشت میز مذاکره اندیشه مستقلی در کار آرد، حاشا و کلا!).

جناب پزشکیان، خدا را خدا را اگر به این سخنان باور دارید که می‌دانم ابعاد ماجرا را بهتر و وسیع‌تر می‌دانید، از این بازی پیچیده‌‌ی ایران‌سوز و ژست بی‌اساس احساس مسوولیت دروغین خارج شوید و آن ساحت سالم وجودتان را در سایه‌ی خویشتن‌داری و درایت و تدبیر از گزند امان دارید! شکوه تاج سلطانی که بیم جان درو درج است، کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی‌ارزد!

به ملت ایران کمک کنید، به ملتی که در این سال‌های اخیر رنج فراوان و مصیبتی زایدالوصف تحمل کرده و زیر بار فساد و تورم و ستم و دین‌فروشی کمر خم کرده کمک کنید تا در تحریم این صندوق ریایی مصمم و بدون تردید ادامه‌ی مسیر دهد و شاید با تداوم این قهر و غضب بتواند تغییراتی اساسی، حذف ولایت استبدادی و بازگرداندن حقوق و کرامت انسانی را برای نسل آینده و فرزندانش رقم زند!

این تخاطب وجودی، این پیام، درخواست ایران رنج‌کشیده از شماست! اگر پاسخ دهید زهی شرف و انسانیت! و اگر همراهی جباران را ترجیح دهید هم چه باک! قاطبه‌ی مردم در این مسیر مصمم هستند، با شما یا بی‌شما، با قدری تأخير پیش خواهیم رفت.

مهیار مهرزاد

Mostafa Mostafavi, 7:13 AM
پزشکیان و پیروزی بزرگ‌تر
باقر علایی، عماد گلی صرمی

ما امیدواریم پزشکیان رئیس‌جمهور شود اما نگرانی‌هایی داریم:
۱- صیانت آراء برایمان مهم است که قدرت‌طلبان دوباره مثل ۸۸ تقلب نکنند. چرا نباید ، اتفاقات ۸۸ تکرار شود؟ بدون شک تکرار اتفاقات تلخ ۸۸ ، یک نوع بازگشت به عقب است. هر چند آن مقاومت و پایداری نیروهای دمکراسی‌خواه توانست جلوی تکرار برخی رفتارهای خلاف واقع را بگیرد و مثلا در سال ۹۲ شاهد انتخاباتی با طعم تلخ تقلب نباشیم ولی از این نمی‌توان گذشت که برخوردها با جوانان در خیابان‌ها و کشتار آن‌ها ، نظیر ندا آقا سلطان یا سهراب اعرابی، یا جنایات کهریزک نظیر آنچه بر محسن روح الامینی و دیگران گذشت، غیر قابل تحمل است و تن دادن به تکرار آن نوعی سنگدلی از سمت صاحبان قدرت و نوعی ساده‌انگاری از سوی کسانی ست که کورسویی برای اصلاح می‌بینند. پس باید مکانیسمی برای جلوگیری از تقلب در انتخابات با آنچه نیروهای دمکراسی‌خواه مشخص می‌کنند که نظام را ملزم به برگزاری انتخاباتی مردمی، آزادانه و فارغ از تدلیس سیستماتیک و تقلب و … بنماید.
۲- به نظر می‌رسد پزشکیان که انسان صادق و با مرامی هست باید حرف دل مردم را در برنامه‌های تلویزیونی تکرار کند تا مردم و قشر خاکستری انگیزه حضور در انتخابات پیدا کنند. اگر مردم در انتخابات حاضر نشوند حتما قالیباف یا دیگری به عنوان رییس‌جمهور اعلام خواهد شد و ما نمی‌خواهیم حضورمان به نفع قالیباف تمام شود.

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/115124
انتخاباتِ ۳-۰
حمید ساسانی

به‌گمانِ من دو نظرگاهِ نادرست درباره‌ی انتخابات در ایران وجود دارد. این دو نظرگاه که پیشینه‌دار و ظاهراً هم‌اکنون پرطرفدارهستند را نقد می‌کنم و در پایان نظرِ شخصیِ خودم را می‌گویم:

۱. رأیِ مردم درواقع رأی به نظام است. ۲. رأی‌ندادنْ حکومت را سرِ عقل می‌آورد، یا دستکم تضعیف می‌کند.

از اوّلی شروع می‌کنم. آیا واقعاً با شرکت در هر انتخاباتی ما داریم حکمِ تأییدیه‌ی نظام را امضا می‌کنیم؟ آیا این به معنای هم‌صدایی با حکومت و تقویتِ پایه‌های استبداد است؟ به‌گمانِ من خیر. چه بسا انگیزه‌های کاملاً متعارض با استبداد بوده که ما را به پای صندوقِ رأی کشانده است. اینکه تبلیغاتِ دستگاهِ حکومتی مصادره می‌کند و هر نوع حضور را نشانه‌ای بر علاقه‌ی مردم نسبت به نظام تعبیر می‌کند و آنرا دستاویزی برای مشروعیت‌اش قرار می‌دهد، نباید مانعی باشد بر تشخیصِ صحیحِ منافع‌مان. معارضه یا مخالفت با دستگاهِ پروپاگاندا همواره این خطر را در پی دارد که بی‌تأمل در جهتِ عکسِ منویاتِ حکومت حرکت کنیم، یعنی بی تأملِ کافی این رابطه‌ی نادرست را برقرار کنیم که هر آنجا که پای منافعِ حکومت در میان است، لاجرم ضرری متوجهِ قاطبه‌ی مردم است. چنین حرکتی که در جهتِ عکسِ منویاتِ حکومت صورت می‌گیرد، نباید طوری باشد که اوضاع‌مان را بدتر کند.
پیشاپیش واگذاریِ زمینِ بازیِ انتخابات به حکومت، به این بهانه که حکومت نیز منافعی دارد و سود می‌برد، عاقلانه نیست. آنچه که بایسته است در محاسبات‌مان مدخلیت دهیم میزانِ سود و زیان خودمان در رأی‌دادن/ندادن است، نه اینکه چشم‌مان تنها به منفعت و مضرتِ حکومت باشد. ممکن است کسی به این نکته اشاره کند که نتیجه‌ی یک انتخاباتِ غیرآزاد همواره به نفعِ حکومت است. تردید دارم که همواره چنین باشد.

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/115128

Mostafa Mostafavi, 7:48 AM
دو گزینه برای سنجش هزینه و فایده‌ی مشارکت انتخاباتی (http://t.me/divanesara/1735)

آرمان امیری @armanparian - سال‌ها پیش، (در جریان انتخابات مجلس هشتم) مصطفی تاجزاده در یک سخنرانی انتخاباتی می‌گفت که: اگر بین دو نامزد انتخاباتی، چیزی در حد یک اپسیلون هم اختلاف وجود داشته باشد، من رای می‌دهم. چون رای دادن که هزینه ندارد. اما یک اپسیلون دستاورد هم خودش غنیمت است.

اصل منطق آقای تاجزاده درست بود اما احتمالا خودشان هم بعدها متوجه مصداق اشتباه آن شدند که دست از مشارکت‌های انتخاباتی کشیدند. آن اصل درست این بود که تنها عامل تعیین‌کننده در یک تصمیم سیاسی، صرفا کفه‌ی ترازوی هزینه و فایده است: اگر یک سر سوزن هم احساس کردید که دستاورد یا فایده‌ی عملی به هزینه‌هایش می‌چربد، حتما انجامش بدهید. اما مصداق اشتباه ماجرا این بود که گمان می‌کرد تنها هزینه‌ی مشارکت انتخاباتی، کبود شدن انگشتان از مرکب رای است!

در مورد اینکه در گذشته چقدر اشتباه کردیم یا اصلا نکردیم و حق داشتیم بحث زیاد است. اینجا فقط می‌خواهم به انتخابات پیش رو بپردازم و از زاویه‌ی نگاه خودم، دو مورد از «هزینه‌ها»ی ترازوی انتخاباتی را یادآوری کنم:

حد فاصل انتخابات ۱۴۰۰، تا انتخابات اخیر، کشور درگیر اعتراضات گسترده‌ای شد که می‌دانیم. هزینه‌ی این اعتراضات برای جامعه بسیار سنگین بود. (به تعداد قربانیان‌ش، کشته‌ها، مجروحان، زندانی‌ها، خانواده‌هایشان و ...) اما می‌توان گفت که دستاوردهایی هم داشت. (این را اگر خودتان در خیابان نمی‌بینید، دست‌کم می‌توانید از زنان جامعه بپرسید) سنجش هزینه‌ و فایده‌ی جنبش موضوع این یادداشت این نیست. موضوع این یادداشت، گام بعدی است:

اگر در انتخابات ۱۴۰۳، مشارکت عمومی نسبت به انتخابات ۱۴۰۰، به صورت «معناداری» افزایش پیدا کند، فضای سیاسی ما در معرض دو پیامد قرار می‌گیرد که یکی قطعی و فوری است و دیگری احتمالی و معطوف به آینده:

پیامد نخست این است که بی‌برو برگرد، در تاریخ ثبت خواهد شد که نتیجه‌ی سرکوب خونین حکومتی، افزایش اقبال به مشارکت انتخاباتی و پذیرش بازی نظام حاکم بود. طبیعتا حکومت هم حق دارد مستند به چنین دستاوردی مدعی شود بحران ناشی از نارضایتی و مطالبات جنبش زن‌زندگی‌آزادی را پشت سر گذاشته و با افزایش مشارکت، حتی نسبت به عملکرد خشن خودش در مواجهه با معترضان از جامعه رای اعتماد مجدد گرفته است! مسوولیت مستقیم چنین پیامدی را من متوجه تمامی کسانی می‌دانم که در این انتخابات شرکت می‌کنند.

پیامد دوم قطعی نیست، اما همچنان محتمل است: با جلب اقبال مجدد عمومی، حکومت ممکن است اعتماد به نفس بیشتری برای سرکوب مطالبه‌ی آزادی پوشش زنان به دست بیاورد و همین اندک روزنه‌ی باقی‌مانده را که بخش بزرگی از زنان با هزینه و مقاومت خود حفظ کرده‌اند ببندد. تصور شخصی من این است که احتمال چنین پیامدی، اتفاقا با پیروزی اصلاح‌طلبان بسیار هم بیشتر خواهد شد چون به خوبی در خاطر داریم که هر بار اصلاح‌طلبان یک پیروزی انتخاباتی به دست آوردند، حکومت بلافاصله یک پاسخ همراه با سرکوب به جامعه داده است. در نتیجه، مسوولیت وقوع چنین پیامدی نیز می‌توان متوجه رای دهندگان، و به ویژه اصلاح‌طلبان دانست.

همچنان برخی اصلاح‌طلبان ممکن است تصور کنند که مشارکت و پیروزی احتمالی‌شان چنان دستاوردهای ارزشمندی به دنبال خواهد داشت که حتی به پرداخت این دو هزینه هم می‌ارزد. در این صورت منطقی است که مشارکت کنند، اما پیشاپیش باید بدانند که ما آن‌ها را با چه متر و معیاری قضاوت خواهیم کرد؛ و مهم‌تر اینکه، توجیه همیشگی و تکراری «اگر ما نبودیم بدتر می‌شد»، این‌بار پیشاپیش از دست اصلاح‌طلبان خارج شده است؛ چون در این چند سالی که به کل در عرصه‌ی سیاسی و اجتماعی غایب بودند، جامعه خودش توانست با هزینه‌ی خودش اندک دستاوردهایی ملموس برای زنان به همراه بیاورد و اگر این اندک دستاوردها در حضور اصلاح‌طلبان از بین برود مشخص است که مسوولیت‌ش با آن‌هاست.

حتی می‌توان این هشدار را هم داد که برباد رفتن این دستاوردها، مسوولیتی است حتی به مراتب سنگین‌تر از اجباری شدن حجاب در ابتدای انقلاب، چرا که اولا آن‌بار مردم برای آزادی حجاب‌شان هزینه‌ای نداده بودند، در ثانی، اصلاح‌طلبان می‌توانند مدعی شوند که بی‌اطلاع بودند یا فضای متفاوتی بود و یا اکثریت جامعه چنان مجذوب گفتمان انقلاب اسلامی شده بود که با آن تصمیم همراه بود و چه و چه و چه.

این بار اما جای هیچ عذر و بهانه‌ای باقی نیست. همه می‌دانیم وضعیت تا پیش از انتخابات ۱۴۰۳ چه بوده، و حتی نسبت به آن هشدار هم داده‌ایم، پس پیامد هرگونه بدتر شدن اوضاع از مبداء انتخابات پیش رو بی‌هیچ تردیدی متوجه کسانی است که گمان می‌کنند مداخله‌شان قرار است به بهبود وضعیت بینجامد.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara

Mostafa Mostafavi, 8:09 AM
برای_ایران
ح‌ق: رئیسی کلکسیون عیب بود؛ به خصوص از منظر تخصص و دیگر شعب این مفهوم مظلوم. صرفاً وعده‌های انتخاباتی مرحوم سندی مستند از فهم ناقص او از کار رئیس‌جمهور بود لیکن از یاد نبریم رئیسی محاسنی هم داشت. یعنی از تتلو بگیر تا پروفسور سمیعی و از اصلاح‌طلب بگیر تا اصول‌گرا و از شهری بگیر تا روستایی و از محجبه بگیر تا بی‌حجاب و از نسل زد بگیر تا هر عمرو و زید دیگری، انصافاً هیچ کس در دیدار با رئیسی دچار لکنت زبان نمی‌شد. ابراهیم رئیسی برخلاف حسن روحانی منم نداشت. اگر حتی دوم خردادی‌های کلاسیک هم با تبختر روحانی حال نمی‌کردند، احدی در منش خاکی رئیسی شک نداشت. می‌خواهم بنویسم اشبه‌الناس به رئیسی؛ آن‌جا که داریم ذکر خیرش را می‌کنیم، نه زاکانی و نه حتی جلیلی بل‌که پزشکیان است. زاکانی که تکلیف‌ش مشخص است ولی برخلاف این ویترینی که جلیلیون دارند برای جلیلی می‌چینند، نام‌زد اصلح مصباح را می‌توان مثل خود مصباح نماد دفع حداکثری خواند. در نچسبی جلیلی همین بس که برای شمار کثیری از سوپرانقلابی‌ها هم مظهر دافعه است. اشاره‌م به نقطه‌ضعفی است که حتی با سلفی یک بدحجاب خوش‌خیم با جلیلی هم حل نمی‌شود. تعارف که نداریم. به زور نمی‌شود از رجایی حتی از رئیسی قاب و قالب دیگری زد. جوشش با مردم لمی می‌خواهد و بلدیتی می‌طلبد که در خون پزشکیان هست و باش تا این امور با اکتساب حاصل آید. شما مادر آدینه‌زاده را، کاملیا سجادیان را، خاله‌ی نیکا را، اصلاً مادر نیکا را و اصلاًتر پدر عجمیان را بنشانید کنار پزشکیان؛ پزشکیان چم و خم هم‌نشینی با همه‌ی این داغ‌دیده‌ها را بلد است. در نقطه‌ی مقابل، تی‌وی مصباحیون حتی از تحمل برنامه‌ی به افق فلسطین هم عاجز است و من شوربختانه باید بنویسم که وحید جلیلی در قیاس با برادر بزرگ‌ترش سمبل خوش‌مشربی است! فرق پزشکیان با رئیسی این است که اگر موسم هم‌سخنی با والدین مهرشاد خواست شعری بگوید یا کدی از نهج‌البلاغه بیاورد، خوراک نمی‌دهد به سوتی‌گیران مجازستان. الحمدلله سواد عمومی پزشکیان آن‌قدر بالا هست که خیلی وقت‌ها مرا یاد تسلط عجیب‌غریب مهاجرانی به ادب و ادبیات می‌اندازد اما خب مسعود از شیطنت‌های عطا هم مبراست؛ آن‌جا که به یاد هم‌سر مرحوم‌ش بغض می‌کند و...
سیاست مگر با همین سیالیت زیبا شود. این‌که باقر کاندید باشد و من مدافع مسعود باشم. بیست و سوم تیر هفتاد و هشت چه کسی فکر می‌کرد روزی حسن_روحانی در مقام سخن‌ران آن راه‌پیمایی حکومتی دو بار سوژه‌ی تکرار محمد_خاتمی شود؟ کاش از تغییر نترسیم. تغییری که نماد آن امروز بدون شک مسعود_پزشکیان است...
حسین_قدیانی

mmmm
This comment was minimized by the moderator on the site

حوصله حاشیه ندارم.
ربطی به انتخابات هم نداره.

ولی امروز که حرف دانشگاه تبریز و اون روز وحشتناک شد دلم نیومد چیزی که به چشم دیدم رو گواهی ندم:
من اون روز دانشگاه تبریز بودم. پزشکیان رییس علوم پزشکی بود و وقتی دانشجوها رو میگرفتن و میزدن اومد کمک و درهای بیمارستان مدنی رو باز کرد که دانشجوها قایم بشن و حتی تا اتاق های عمل بیمارستان هم راه دادن دانشجوها رو و آخرش هم خودش رو هم کتک زدن.

شاید برای خیلی ها صرفا یه روایت باشه ولی من اون روز رو زندگی کردم و هنوز هم استرسش رو دارم. هر کسی که دانشجوی دانشگاه تبریز نبود و از خارج دانشگاه اومده بود یا دانشجوی آزاد یا سهند بود رو اگه میگرفتن میبردن. یه رفیق داشتیم که پسر خیلی آرومی بود دامپزشکی می خوند، بردن و ۴۰ روز نگه داشتن و بعدها خودکشی کرد(رضاییان)
دلم نیومد شهادت ندم که اون روز پزشکیان کنار دانشجوها ایستاد و خیلیا رو نذاشت ببرن، یه جوری ادای دین بود به کسی که میتونست بی تفاوت باشه ولی طرف دانشجوهاش ایستاد.
@mortezaed

مرتضی
This comment was minimized by the moderator on the site

برای_ایران
ح‌سین ق‌دیانی: نیست که تب تند زود می‌خوابد، باید خدا را شاکر بود بابت موج آهسته و پیوسته‌ی پزشکیان. چه فایده از اوج فواره‌ای که فقط به درد سلفی برای استوری می‌خورد؟ اصلاً همین به که شماری از مردم برای شرکت در انتخابات مردد باشند. همین که اذعان می‌کنند: «ما هیچ شکی به پزشکیان نداریم ولی ناظر بر تجربه، به انتخابات هم اعتقادی نداریم» برگ برنده‌ی مستور پزشکیان است. این یعنی پزشکیان موفق شده که از خود نزدیک‌ترین نامزد به حرف دل معترض‌ها بسازد. حتی معتقدین به تحریم انتخابات هم می‌دانند که پزشکیان در جریان اعتراضات در مجموع هم‌راهی خوبی با جمهور داشت لیکن نکته این‌جاست که او بدون دادن گزک دست سوپرانقلابی‌ها، مردانه پای معترضین ایستاد. این‌که می‌گویم پزشکیان هم‌زمان قادر است زبان جمهور و جمهوری اسلامی را بفهمد، یکی هم به همین نشانه است. پزشکیان بر خلاف سه رئیس‌جمهور آخر ایران، نسبت نسبی با جاده‌ی ابریشم ندارد؛ نه در آرادان و نه در سرخه و نه در مشهد خانه‌ای ندارد اما می‌توان او را تجمیع دو حکیم نام‌آور توس دانست: خواجه نظام و خواجه نصیر. دولت‌مردهایی کهن که قدرت را جز برای حفظ هویت وطن و ارتقاء فرهنگ تاریخی هم‌وطن نمی‌خواستند. به گمان من به‌ترین تعریف یک کلمه‌ای برای سیاست مصلحت است. همان مصلحتی که باعث شد علی بن موسی تن به هجرت از مدینه‌ به توس بدهد، نه عجب که خواجه‌ی شهیر شهر توس را به دربار مغول نزدیک کرد. نه هیچ کس در این عالم، قدر عالم آل محمد واقف به معایب مأمون بود و نه کسی اندازه‌ی خواجه‌ی توس، آگاه از عیوب مغول‌ها ولی سیاست همین است: سنجش درست مصلحت. سنجیده که حرف بزنی، می‌توانی با کمی اغماض دقیقاً همان حرف‌های تاج‌زاده را بزنی، بی‌آن‌که کفر نظام را درآوری. واضح شد که مسعود پزشکیان جمع حکیمانه‌ی جمهور و جمهوری اسلامی است اما این کجا که پزشکیان در قامت نماینده‌ی مجلس صدایی رسا علیه رسایی باشد؛ این کجا که در اسم رئیس_جمهور لیکن در رسم سرباز_جمهور باشد؟ باری سربازی غیر پوپولیستی برای جمهور می‌شود همین جمله‌ی معروف پزشکیان: «دانشمندان و متخصصین نباید به حرف من گوش کنند؛ من باید به حرف آن‌ها گوش کنم.» این ایده همان ایده‌آل مصطفی چمران است که تعهد منهای تخصص را بی‌تقوایی می‌خواند. امام صادق اگر فقط اسمی بر سردر دانش‌گاهی نباشد- که مع‌الاسف به نام مهدوی کنی کام مصباح یزدی را شیرین می‌کند- خواهیم دید یکی در مایه‌های عبدالملکی هرگز در کشور حکمای ذی‌شعور توس به وزارت نمی‌رسد. من مسعود پزشکیان را جمع سوم خرداد و دوم خرداد می‌خوانم؛ کسی که هم سابقه‌ی جبهه دارد، هم وزیر خاتمی بوده. با این همه، نه اهل افراط مجلس ششمی‌هاست، نه اهل افراط جنگ‌پرست‌ها. مسعود پزشکیان همان میرحسین موسوی است لیکن مدل عاقل‌ترش، نه جوری که سیخ و کباب را با هم بسوزاند. پزشکیان این تبحر را دارد که نه مقابل بل‌که کنار ره‌بر بایستد و از همان جا مطالبات مردم را پیگیری کند. مسعود پزشکیان همان محمدجواد ظریف است ولی با دو فرق مهم. اولاً بی‌خود با حرف غیر ضرور دوگانه‌ی دیپلماسی- میدان درست نمی‌کند و ثانیاً کم‌تر به کیهان اذن قلاب‌گیری می‌دهد. با این همه پزشکیان سوپاپ اطمینان جمهوری اسلامی نیست؛ ریسمان اتصال جمهور عاصی از همه چی و عصبانی از همه جا به حاکمیت است. پزشکیان اگر با همین دست‌فرمان بیاید جلو، روز به روز می‌تواند نظر ملت را بل‌که نظر ولایت را به خود نزدیک‌تر کند. عیب بزرگ رئیسی این بود که فکر می‌کرد کشور پادگان است و خامنه‌ای هم فرمانده. از قضا همین نگاه کاریکاتوری به مفهوم ولایت سبب شده بود که حتی برای دروغ‌های رئیسی هم خامنه‌ای فحش بخورد. پزشکیان بی‌آن‌که احترام بزرگان را مخدوش کند، درباره‌ی اقتصاد از اقتصاددانان اطاعت می‌کند و اتفاقاً ولایت‌پذیری عاقلانه یعنی همین و حرکت در راه شهید چمران هم یعنی همین. اگر در دولت رئیسی، مصطفی چمران به پیکسلی روی کوله‌پشتی محجبه‌ها نزول اجلال کرد، در دولت پزشکیان، حرف چمران جلوتر از عکس چمران حرکت می‌کند: آن‌که بدون تخصص کاری را می‌پذیرد، بی‌تقواست...
یکی خوب نوشته بود: «پزشکیان را باید از مخالفانش شناخت.» توهم صفت مشترک اغلب مخالفان پزشکیان است؛ خواه حرفی جز مرگ بر جمهوری اسلامی نداشته باشند، خواه حرفی جز زنده باد جمهوری اسلامی نداشته باشند. بین این دو قطب افراطی ده‌ها حرف بل‌که صدها ایده دارد پزشکیان. مردی که می‌تواند خوش‌خیم‌های هر طیفی را به خود جذب کند؛ از خوش‌خیم معترض گرفته تا خوش‌خیم حزب‌اللهی. اگر دیروز با تحریم انتخابات مجلس این پیام را مخابره کردیم که جمهوری اسلامی بدون مردم بی‌جمهوری اسلامی است، امروز با انتخاب پزشکیان می‌توانیم پیام واضح‌تری به نظام بدهیم. نه لزوماً پیام جنگ بل‌که پیام سیاست به معنای مصلحت. پس برگردید و متن را دوباره بخوانید...
حسین_قدیانی
لینک کانال ح‌ق: https://t.me/ghete26

This comment was minimized by the moderator on the site

راه میر حسین؛ راه نجات ایران
عبدالله ناصری

به نام خدای استدراج

سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ/قرآن

به عنوان “اصلاح طلب دیروز” و
“تحول‌خواه اکنون” که انقلاب “زن،
زندگی، آزادی” را قبول دارد و جز نقشه
راه “میرحسین موسوی”، برای
نجات ایران سراغ ندارد، باور دارد اکثریت مردم که از حکومت دینی “ولی فقیه" گذر کرده و برای یک دولت
“سکولار عرفی” میجنگند، باز هم
در "هشتم تیر” علاقه خود را به
“جغرافیای ایران” نشان خواهند داد.

امیدوارم هم‌وطنان “ایران دوست”
در آن روز شادان بخندند.

چند خموش می‌کنم سوی سکوت می‌‌روم
هوش مرا به رغم من ناطق راز می‌ کنی

This comment was minimized by the moderator on the site

من رای نمیدهم توهین هم نمیکنم
هم میهن عزیز رای نمی‌دهید ندهید توهین نکنید فحش نثار نکنید

بنده خدا پزشکیان شده سیبل فحش وناسزای همه ازمردم عادی تا اصلاح طلب واصولگرابدون جهت فحش میدهند اخر چه ظلم جنایتی علیه مردم کرده درمسیله زن زندگی ازادی درحمایت ازمردم سخن گفت درمورد ماشینهای شاسی بلندعلیرغم پرزور بودن سنبه منتققد بود سابقه پاچه خاری واختلاس وچاپلوسی ندارد سابقه آدمکشی نمامی خبرچینی دروغگویی املاک نجومی
وغیرنجومی ورانت ندارد

انتظار نداشته باشید مثل پهلوان
شمشیر بکشد جلو این نظام بایستد براندازی کند آنهم نظامیکه که خودتان بهتر میشناسید جنگ بااین نظام عقیدتی حتی کارهیچ شخصیت خیلی مقدسی هم نیست میدانید شوخی باکس ندارد
نیست

او شهامت کرده دراین فضا دل بدریا
زده با اختیارات کمی که برایش قایلند
حرف حق بزند لااقل از بودجه ایکه مفت خواران بی‌حساب میبرند بسوی سفره مردم سرازیر کند

او آدم فروش وخودفروش نیست چون
ازنظر پدر کرد قصر شیرین است ازنظر مادر آذربایجان است دورگ غیرت وطن پرستی دروجودش هست

نمی‌خواهید رای بدهید ندهیدانصاف داشته باشید فحش ندهید لطفاًچون او یک پزشگ است پزشک مقامی درحد ابو علی سینا دارد محمد هادی پریا زانی و بازماتده و ایثارگر جنگ

من رای
This comment was minimized by the moderator on the site

آقای دکتر پزشکیان! بیماری که قلب ندارد را چگونه احیا می‌کنید؟

هادی مهرانی

آقای دکتر مسعود پزشکیان نامزد انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری، علی‌الظاهر از سایر رقبا چهرۀ مثبت‌تری دارند. گیریم که ایشان پاکدست و با اخلاق و مردمدار باشند؛  این صفات برای درمان بیماری که قلبش را از بدنش خارج کرده‌اند به چه دردی می‌خورند؟ خیر! هرگز نمی‌توان این بیمار را با مثبت‌اندیشی زنده نگه داشت.

آقای دکتر پزشکیان شما جراح قلب هستید و با زبان خودتان  گفتگو می‌کنم. چرا بالای سر بیماری که قلب ندارد ایستاده‌اید و امید واهی تزریق می‌کنید؟
بهتر نیست از آموزه‌های دینی استفاده کنید و روضه بخوانید؟ صداقت و شجاعت شما کجا رفته است؟ این کشور اساساً مهم‌ترین اُرگان خود را از دست داده است آنگاه برای آن می‌خواهید دارو تجویز کنید؟ آن هم دارویی که ساختۀ لابراتواری زیرزمینی است و هر کس که از آن استفاده کرده تقریباً از چرخۀ قدرت و چرخۀ تاریخ سیاسی این کشور حذف شده است ...
(هاشمیِ در گور - خاتمیِ مغضوب - احمدی‌نژادِ منفور - میرحسینِ محصور -روحانیِ مشکوک - رئیسیِ ناکام...)

هر کسی که اندکی تاریخ چند دهۀ گذشته را بررسی کرده باشد می‌داند که در یک نظام نوفئودالی مانند ایران، رئیس جمهور قبل از ورود به پاستور از اعتبار ساقط شده است و توان انجام هیچ کاری را ندارد مگر پیچیده‌تر کردن امور کشور و تزریق یأس مضاعف به جامعه.

به نظرم تنها فرصتی که می‌شد از آن برای بهبود امور استفاده کرد سال 88 بود که متأسفانه شکست خورد. پس از آن فقط شاهد دولت‌هایی بوده‌ایم که کاملاً ضد توسعه بوده‌اند یعنی اصلاً دغدغه‌ای تحت عنوان توسعۀ ایران برایشان وجود نداشته است.
حالا شما از اجرای برنامه‌هایی سخن می‌رانید که اولاً قابل اجرا نیستند ثانیاً به اذعان خودتان هیچ رئیس جمهوری انگیزۀ اجرای آن را ندارد.

آقای دکتر پزشکیان! به نظر این حقیر بهترین جایگاه برای شما فقط و فقط بیمارستان و پرداختن به طبابت است و صادقانه عرض می‌کنم که توان ذهنی و فکری شما برای عبور از این منجلاب کافی نیست.
رنگین کمان ایران توسط سیاستمداران و برنامه‌ریزانی چون شما در طول چند دهه تبدیل به ابری سیاه و سنگین شده است که از آن فقط آلودگی منتشر می‌شود.
به گفتۀ میرحسین تنها راه باقیمانده، قبل از هر انتخاباتی برگزاری رفراندوم آزاد است ...

آقای پزشکیان کشورداری به این حرفایی که شما می‌زنید نیست به اینا نیست؛ به اینا نیست آقای پزشکیان ...

تحکیم ملت (http://t.me/tahkimmelat)

????️@tahkimmela

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا تعلیق؟
وزارت خارجه روسیه اعلام کرد موافقتنامه همکاری همه جانبه روسیه باایران به حالت تعلیق درآمد!
چرا؟
مفاد مذاکرات عمان بین ایران و آمریکا
کسری بودجه شدید دولت ایران و ورشکستگی اقتصادی
پایان تاریخ مصرف کارت بازی ایران برای روسیه
فقدان منافع لازم در اجرای موافقتنامه
چرخش در سیاست خارجی ایران
یا توافقات پشت پرده روسیه با آمریکا در مورد ایران
برای یافتن پاسخ دقیق و صحیح به کمی زمان بیشتر برای وضوح صحنه و تصمیمات کلان در ماه های آینده
نیازمندیم!
م ر.هدایتی



رسما عهد قجر است.
‏روس شارلاتان کشور را آنقدر ضعیف و بی‌صاحب یافته‌ که می‌گوید اجرای «توافقنامه راهبردی» را تا آمدن دولت جدید متوقف می‌کند!
‏رسما خط و نشان کشیده که کوچک‌ترین تغییری در خط قبلی و سیاست خارجی را برنمی‌تابد و تا دولت جدید را نبیند همه چیز معلق است
تحلیل_زمانه @TahlilZamane

This comment was minimized by the moderator on the site

پنالتی مسعود پزشکیان؛ پوست خربزه‌ای زیر پای اصلاحات؟ مردم؟ یا نظام؟!

طاها پارسا

شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی (بخوانید آقای خامنه‌ای، نگهبان قدرتمند جمهوری اسلامی ) مطابق معمول همیشه و با اعلام لیست نامزدهای انتخاباتی ریاست‌جمهوری، همه را غافلگیر کرده است. اجازه دهید همین ابتدای کار و بدون تعارف این غافلگیری (ولو تکراری) را به حساب آقای خامنه‌ای واریز و گل اول  را به نفع نظام جمهوری اسلامی یادداشت کنیم.

 موج خبری و واکنش‌های عمومی در شبکه‌های اجتماعی تا همین‌جا حاکی از این است که پزشکیان پوست خربزه‌ای است که می‌تواند زیر پای نخبگان و اصلاح‌طلبان(خاتمی) قرار گیرد و آن‌ها را به مشارکت گسترده و حضور فعال در مناسک انتخاباتی ۱۴۰۳ وادارد. مشارکتی که ثمره و آینده‌اش هیچ معلوم نیست؛ گل دوم به نفع جمهوری اسلامی و در رأس آن آقای خامنه‌ای!

این پوست خربزه البته هر لحظه می‌توانید زیر پای مردم (عموم جامعه ایران) قرار گیرد و موفق شود معترضان جمهوری اسلامی را دلخوش و از اعتراضشان بکاهد و آن‌ها را امیدوار کند. دست کم می‌تواند آن‌ها را دو شقه کند(نرگس محمدی و مصطفی تاجزاده؟). گروهی همچنان معترض و ناراضی و ناامید باقی بمانند و گروهی به  صندوق‌های رأی پناه بیاورند.  کاهش اعتراضات، شکست معترضان و یا دو شقه شدن آن‌ها گل سوم جمهوری اسلامی است؛ خامنه‌ای ۳، جامعه ایران صفر!

البته! هیچ دور نیست که پزشکیان پوست خربزه‌ای زیر پای نظام هم بشود و مانند محمد خاتمی و حسن روحانی برنامه‌های نظام را  در مناسک انتخابات و برای مهندسی آن به‌هم بریزد و نظام هم روی آن لیز  بخورد و چند سال هم برنامه خالص‌سازی‌اش به تعویق بیفتد. این وضعیت اگرچه شکست جناح اصولگرایان و تندروهاست اما شکست خامنه‌ای نیست. او باز هم موفق شده است علی‌رغم عدم برگزاری انتخابات آزاد افکار عمومی و کانون‌های قدرت را  به نفع تداوم جمهوری اسلامی مهار کند حتی راحت‌تر و کم هزینه‌تر از دوران خاتمی و روحانی! گل چهارم به سود خامنه‌ای!

اما ریاست جمهوری پزشکیان دست کم یک پنالتی هم برای مردم و معترضان به همراه دارد. پزشکیان پشت توپ قرار می‌گیرد و در دروازه‌ای که قالیباف و محسنی اژه‌ای و سپاه و خیلی از تندورهای مجلس در آن ایستاده‌اند شوت‌اش را می‌زند؛  پزشکیان آدم اصیلی است، شهرستانی است و باسواد و مجرب! البته میانه‌اش با قالیباف هم خوب است! خدا را چه دیدید! شاید نتیجه ۴-۱ شود! حالا تمام چشم امید‌ها به یک پنالتی است در وضعیتی که حریف ۴ گل جلوتر است و البته بازی ادامه دارد…

متن کامل در زیتون:

https://www.zeitoons.com/115116

پارسا
This comment was minimized by the moderator on the site

هنوز در بر همان پاشنه می‌چرخد!


هیچ تحلیلی دربارهٔ انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران بدون در نظر داشتن امیال، منویات، خواسته‌ها و سیاست‌گذاری‌های راهبردی خامنه‌ای نمی‌تواند درست باشد.

تأیید صلاحیت پزشکیان عده‌ای را چنان سرمست کرده که به این نتیجه رسیده‌اند که گویا «کشتی‌بان را سیاست دیگری آمده است» و روزنه‌ها و راه‌های تازه‌ای در ساحت سیاست جمهوری اسلامی در حال گشوده شدن است و عصر خالص‌سازی به پایان رسیده است و غیره و غیره. اما همهٔ اینها خیال باطل است. رهبر جمهوری اسلامی هیچ ریلی را عوض نکرده و هیچ سیاست تازه‌ای اتخاذ نکرده است و در واقع در بر همان پاشنهٔ پیشین می‌چرخد و اتفاقاً با قدرت تر از هر زمان دیگری.

رهبر جمهوری اسلامی سیاستمداری به شدت محافظه‌کار است که ندرتاً تغییر سیاست‌های فاحش از او سر زده است. چینش مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در سال گذشته را نگاه کنید، حتی به اندازهٔ یک اپسیلیون هم نشانه‌ای از تغییر ریل، تغییر سیاست‌های کلی، در آن نمی‌بینید. ایشان هیچ دلیلی برای تغییر ریل نمی‌بیند. اعتراض‌های عمومی خاموش شده و پول نفت کم و بیش می‌رسد و تفاهمی پنهان با آمریکا در پشت پرده برقرار است و به قول معروف هیچ مربی عاقلی ترکیب تیم برنده را عوض نمی‌کند.

سپهر سیاسی جمهوری اسلامی همان است که در همهٔ این سال‌های گذشته بوده است. سیاست‌های تاکتیکی و راهبردی همان است که حداقل در این پانزده سال اخیر بوده است. یکی از سیاستهای راهبردی خامنه‌ای کوتاه نیامدن در برابر اصلاح‌طلبان حکومتی بوده، آن چنان کوتاه نیامدنی که حتی اجازه نداده آن‌ها از بعد از سال هشتاد و هشت حتی موفق به زدن یک گل (در حد راضی کردن ایشان به پایان دادن محصورین) شوند؛ و‌ این یعنی زدن تیر خلاص به آن‌ها.

توقع تغییر ریل داشتن از خامنه‌ای که در دنبال کردن سیاست‌هایش به شدت پیگیر و انعطاف‌ناپذیر است واقعاً یک توقع خوش‌خیالانه و موهوم است. پزشکیان با صحبت‌های ضعیف خود نشان داد که صرفاً مهره‌ای در راستای همان ریل‌گذاری‌های همیشگی آقای خامنه‌ای است و نه چیزی بیشتر.


بیژن اشتری،
نویسنده و مترجم

This comment was minimized by the moderator on the site

احساساتی

رحیم قمیشی

می‌گویند برای شرکت نکردن در انتخابات، نباید تحت تاثیر احساسات قرار گرفت!
راست می‌گویند من زیادی احساساتی‌ام.
باید خودم را تخلیه کنم، از حس‌های منفی.
تا بتوانم درک کنم انتخابات چه خوب است!

نمی‌دانم چرا من یادم نمی‌رود کمیته مرگ رفته‌اند نزد آقای منتظری، اصرار، که فقط چند صد نفر بیشتر نمانده، بگذارید همان‌ها را هم اعدام کنیم، تا تمام شوند!
آن‌طرف جوان‌هایی منتظر پایان جلسه‌، دختر و پسر، تا طناب دار به‌گردن‌شان انداخته شده، راهی خاک سرد شوند.
همه آنها را باید از یاد ببرم.
من باید یادم برود عزت‌الله سحابی از این زندان به آن زندان برده شد، وقتی مُرد دخترش را از زندان آوردند برای تشییعش، همانجا او را چنان زدند که همان شب نزد پدرش خوابید. من باید یادم برود هدی صابر در زندان به مرگ مظلومانه هاله سحابی اعتراض کرد و او هم رفت کنار آن دو، پس از سال‌ها دیروز که خواستند مراسم ساده‌ای برایشان بگیرند مجوز ندادند.
آخر چرا من یادم نمی‌رود!

آن دانشجوها را که بردند کهریزک، لابد فقط می‌خواستند ادب‌شان کنند، معلوم نشد چطور تعدادی‌شان افتادند و مُردند. آن وقتی که قرار نبود بمیرند، بعدش هم آن قاضی که دستور شکنجه‌شان را داده بود ارتقا گرفت و ارتقا گرفت، قبول که نباید ارتقا می‌گرفت، اما شد. اصلا عمدی نبود، یک اتفاق بود.

باید یادم برود با چه شوری بارها تا صندوق رأی رفتم، یک بار برای خاتمی، یک بار برای میرحسین، یک بار برای روحانی، هر بار گفتم با انتخاب این یکی، دیگر کار تمام است. دیگر حال ایران خوب می‌شود.
باید یادم برود که هیچوقت نشد!
هر بار هم افراد بیشتری رفتند زندان.
گفتند حاکم ناراحت است، چیزی نیست!
همه را باید فراموش کنم.
برای شرکت در انتخابات نباید احساساتی شوم.

من باید یادم برود در کردستان چقدر جوان کولبرند، باید یادم برود هر روز چند تایشان می‌میرند، یادم برود در سیستان و بلوچستان چه گذشت، و چه می‌گذرد. در خوزستان، در جای جای کشورم. باید از یاد ببرم جوان‌های خونین در کف خیابان‌ها را، تنها به جرم اعتراضی ساده. باید فراموش کنم دختران را که سال‌ها بر سرشان زدند، فراموش کنم مهسا را، نیکا را، آن جوان‌های ناز را.
اصلا فراموش کنم گشت ارشاد را.
چماق‌ها را باتوم‌ها را، شوکرها و گلوله‌ها را.
باید از احساساتی بودن دست بردارم.
انتخابات نزدیک است...

من مریض‌هایی را که پول دارو ندارند را باید از یاد ببرم، باید فراموش کنم چرا خیلی‌ها خودکشی کرده‌اند، پدرانی که گفتند اختلال دارند و تنها پول نداشتند.
من باید فراموش کنم ندا را، فراموش کنم ستار را، فراموش کنم دختران نابینا شده را، باید یادم برود پدر پویا، پدر کرمی، خواهران‌شان را، خانم سپهری را، مصطفی را، سعید را، همه آنها که زندگی‌شان شده زندان. باید فراموش کنم آنهمه شهید، نرفتند که این شود...
باید آماده شوم برای انتخابات!

باید یادم برود چطور بچه‌ها به خاک می‌افتادند و کسی نمی پرسید چرا!
من باید فراموش کنم جنگی که می‌شد چند ماهه تمام شود، شد دو سال، آن که می‌شد دو ساله پایان یابد، شد هشت سال و ده سال.
من باید بچه‌های جانباز را از یاد ببرم، همان بچه‌هایی که چهل سال است فقط سقف بی‌رنگ اتاقشان را می‌بینند.
مادرانی که سال‌هاست منتظر تکه استخوانی هستند. همه را فراموش کنم.
که می‌شد چنین نشود...
نمی‌دانم چرا اینهمه احساساتی‌ام.
باید احساساتم را کنار بگذارم
و آماده شوم برای انتخابات...

باید یادم برود چقدر دروغ شنیدم.
یادم برود چقدر جوان‌ها رفتند به غریبی
یادم برود چقدر دختران ناامید شدند
چقدر فقر گسترده شد
چقدر دزدی شد
باید یادم برود وضع مردم غزه بهتر از ما بود
یادم برود دلارها چطور خورده شدند
چطور فرزندان مقامات کیفور شدند
یادم برود روزی آبرومند زندگی می‌کردم
من نباید احساساتی شوم
انتخابات نزدیک است
احساساتی شدن بد است
حس انسانی داشتن بد است
اصلأ فکر کردن بد است
یاد کردن از گذشته بی‌خود است
باید بگویم روز دیگری است
باز خر شوم، باز احمق شوم
باز بروم زیر بار پولدار شدن عده‌ای
بروم برای رأی دادن
با همه وجود

مبادا اسلام به خطر بیفتد
مبادا انقلاب از دست برود
مبادا شهدا ناراحت شوند...
احساسات را بگذارم کنار
بروم برای رأی دادن

کاش هیچکس احساساتی نبود
همه ماشین بودیم
ربات بودیم
دیگر صندوق‌ها مشکل کمبود رأی نداشتند
احساساتی بودن چه بد است
برای اطاعت دستور؛
- باید انتخابات با شکوه باشد...

@ghomeishi3

This comment was minimized by the moderator on the site

نگاه تحلیلگران: برای ایران به پا خیزیم

یدالله اسلامی، دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

پرسش‌ها بسیار و تردیدها دامن‌گستر است. مادر ما (ایران) از درد بی‌تدبیری رنج می‌برد. فرزندانش غمگین و افسرده. منابعش آسیب‌دیده، دشت‌هایش‌ درهم‌شکسته و نخبگانش در مسیر گریز و فرار از دامان مادرند.

دخترانش آزرده‌حال و آسیب‌دیده از برخوردهای تند و خشونت‌بار شده‌اند. این مادر (ایران) رنجدیده نیاز به تیمار دارد.
   
برای ما فرصتی پیش آمده است که دامن تردید را رها کنیم. به اماواگرها پایان دهیم. باهمه دلخوری‌ها و ناامیدی‌ها یک بار دیگر بخت خویش را برای رهایی کشور از این همه نابسامانی بیازماییم.

چندی از سر اعتراض صندوق رآی را وانهادیم و چون امکان انتخاب از ما گرفته شده بود، تن به آنچه می‌خواستند ندادیم.

اینک پزشکیان خواسته و یا ناخواسته کسی است که اسباب این شده است که فرصتی کمیاب رقم بخورد که از خویش بپرسیم اینک چه کنیم؟ این‌بار صندوق را به حال خود بگذاریم و کسی را که می‌خواهند یک راست به کاخ پاستور ببرند و سهم ما ادامه نارسایی‌ها و دلمردگی‌ها باشد و یا برخیزیم و بگوئیم ما هم هستیم.

این مایی که اگر شکل بگیرد و به جنبش درآید؛ هر ناممکنی را ممکن می‌کند. من برای شرکت نکردن در انتخابات هزار دلیل و برای شرکت در انتخابات تنها یک دلیل دارم و آن دلیل من، غم‌ها و دردهای مادرمان ایران است.

من #برای_ایران از کورسوی امیدی که رخ نموده است، دلم می‌خواهد که دل نکنم. شاید حاکمیت یکدست پایان یابد. شاید سرنوشت ایران دیگر شود. شاید اندکی از دردها و رنج‌ها و خشونت‌ها و ناکارآمدی‌ها کاسته شود.

"پزشکیان قهرمان نیست"؛ این را می‌دانم. پزشکیان با کار گروهی زندگی نکرده است؛ برایم پوشیده نیست. دلیلی برای برشمردن ویژگی‌های ناشناخته برای پزشکیان نمی‌بینم. ولی پزشکیان خودش است؛ همین و بس!

اگر مردم به پاخیزند، کسی را وارد ساختار قدرت خواهند کرد که می‌تواند اسباب به کار گرفتن نخبگان شود و کشور راهی برای کاستن از این همه ناکارآمدی پیدا کند.

پزشکیان اینک می‌تواند نقطه‌ای برای پیوند بین بخش‌های گوناگون اجتماعی شود؛ اگربخواهیم و بر پا خیزیم... ساختار قدرت و سهم ریاست‌جمهور در این ساختار را می‌شناسیم.

قدرت متمرکز غیرپاسخگو دور از چشم ما نیست..دامنه قدرت شورای نگهبان و رد‌صلاحیت‌های غیرقانونی  توان را از کشور گرفته است. نهادهای  فراقانونی در همه امور دخالت می‌کنند.

با همه اینها و با همه دشواری‌هایی که در راه است، با همه دخالت‌ها و با همه آنچه هستیم؛ اگر بخواهیم، می‌توانیم بگوییم ما هم هستیم. دلم می‌خواهد به فرزندان ایران بگویم. مادرمان ایران آشفته‌حال و بی‌قرار است، این پیر هزاران درد دیده و هزاران زخم خورده؛ حال و روز خوشی ندارد.

می‌خواهم به فرزندان مادرمان ایران بگویم: «بهر مادر بچه‌ها مادر شوید»! برای تیمار مادر از خود بگذریم و با هم شویم. ما می‌توانیم، اگر بخواهیم...

@javadrooh

This comment was minimized by the moderator on the site

رذالت سیاسی
مصطفی مهرآیین

این شیوه اصلاح طلب بودن اوج رذالت و پستی یک گروه و جریان سیاسی است که کت و شلوار پوشیده و شیک و راحت و سرفرو برده در زندگی شخصی خود بیرون جریان زندگی پر از درد و رنج مردم بایستید و چشم بر تمامی ظلم ها و ستم ها و سیاستگذاری های نادرست نظام سیاسی ببندید و هنگامی که جامعه از فشار در حال ترکیدن بود به نظام سیاسی بگویید به ما قدرت و ثروت بده تا ما این مردم گرفتار در بن بست همه جانبه زندگی را قانع کنیم که حالا نظام سیاسی هر چه کرده است مهم نیست و می توان درستش کرد اگر شما به ما اعتماد کنید.
فرمول این است:ما کنار می ایستیم، رنج مردم به اوج می رسد، ما قهرمانانه وارد می شویم و هم به نظام سیاسی و هم مردم می گوییم راه نجات شما پیش ماست.البته که بعد از آن تنها می توانیم در و پنجره ها را تغییر دهیم و قدرت از بین بردن دیوارهای بلند و کلفت انسداد جامعه از دست ما خارج است.

This comment was minimized by the moderator on the site

حسین رزاق، فعال رسانه‌ای و سیاسی امروز از زندان اوین آزاد شد. او روز دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ در شهر آمل بازداشت شده بود.

حسین رزاق ساعاتی پس از آزادی از زندان در ایکس نوشت: از دو سال زندگی در میانه‌ی پر ماجراترین روزهای این سرزمین و در کنار شریف‌ترین فرزندان ایران در آنسوی دیوارهای سرد و بلند اوین، آمدم. با همان عهد پیشین که همچنان راه رستگاری از خیابان‌‌ میگذرد نه از خیمه‌شب بازی استخدام تدارکاتچی استبداد! 
hoseinrazzagh (https://x.com/hoseinrazzagh/status/1800262262936232069)

This comment was minimized by the moderator on the site

پزشکیان طعمه‌ای در دام نظام


سرانجام شورای نگهبان از میان ۸۰ داوطلب ریاست جمهوری شش نفر را به عنوان افراد دارای صلاحیت برای ریاست جمهوری معرفی کرد .

سه نفر از این ها یعنی پورمحمدی ، زاکانی ، قاضی زاده هاشمی ، نقش سایه و مترسک میدان را دارند که قرار است در فرصت مناظره‌های تلویزیونی ، در تخریب حریف مورد نظر از آنان استفاده شود .

پاداشی هم که برای آنان در نظر گرفته شده احتمال شرکت دادن شان در دولت آینده است بخصوص علیرضا زاکانی که به بد دهنی معروف است ، عنوان وزارت را بر عنوان پردردسر شهرداری تهران ترجیح می‌دهد .

قاضی‌زاده هم دورخیز کرده برای پرش به پست وزارت بهداشت .ق

سهم آقای پورمحمدی هم احتمال وزارت مجدد کشور خواهد بود .

سعید جلیلی که در اولین داوطلبی خود برای ریاست جمهوری ، خود را در مذاکرات هسته‌ای به اروپاییان رئیس جمهور آینده معرفی کرده بود که ناکام ماند ، پس از ساقط شدن عمدی هلیکوپتر رئیسی ، اولین کسی بود که خود را برای ریاست جمهوری نامزد کرد .
گرچه در یک انتخابات آزاد شانس ناچیزی برای پیروزی دارد ولی در انتخابات مهندسی شده و فرمایشی امکان پیروزی او خیلی هم بعید نیست .

محمد باقر قالیباف گرچه سابقه بسیار بدی دارد که سرکوب اعتراضات کوی دانشگاه در سال ۷۸ اختلاس ۸۰۰۰ میلیاردی در زمان شهرداری که در گزارش سردار ذوالقدر به سردار جعفری ( فرمانده وقت سپاه) لو رفت ، حکایت خریدن سیسمونی از ترکیه و درخواست اقامت پسرش برای کانادا از نقاط ضعف بزرگ او است ، ولی با این همه در انتخاباتی که دستبرد به آراء مردم امری رایج است می‌تواند حداقل به عنوان کسی که به دور دوم راه یابد ، سر از صندوق رای درآورده و به آرزوی خود برسد که در آن صورت احتمالا جلیلی را به عنوان معاون اول خود معرفی خواهد کرد .

اما آقای مسعود پزشکیان می‌تواند به عنوان رقیبی سرسخت ( البته به صورت نمایشی ) در مقابل اصول گرایان بایستد .

جبهه اصلاحات با اهانت به شعور سیاسی گذشته شان و با معرفی سه داوطلب برای ریاست جمهوری که دو تای آنان رد صلاحیت شدند ، خود را بازیچه دست نتیجه سازان انتخابات کردند و خیال خام شان این است که می‌توانند واقعه دوم خرداد را تجدید کنند که آقای خاتمی علیرغم همه پشتیبانی‌هایی که نظام از ناطق نوری نمود با بیست میلیون رای پیروز شد .
غافل از اینکه شرایط امروز با شرایط ۲۷ سال پیش خیلی تفاوت کرده است .

در پی تحریم‌های گسترده مردمی در دو انتخابات گذشته ، نظام در صدد برآمده تا با ترفند جدیدی دوباره مردم را به پای صندوق های رای بیاورد . برای همین هم شاهدیم که علی لاریجانی با سابقه‌ای که در سیاست داشت رد صلاحیت می شود ولی آقای پزشکیان که تمام تجربه اش در چهار دوره نمایندگی مجلس خلاصه می شود ، صلاحیتش تایید می گردد .
رد صلاحیت اولیه آقای پزشکیان در انتخابات اخیر مجلس و تایید صلاحیت مجددش به اصرار آقای خامنه‌ای ، حاکی از برنامه نمایش گونه ای دارد که نظام برای پزشکیان رقم زده است .
آقای پزشکیان با فهم سیاسی خود باید در می‌ یافت که شورای نگهبان با تاییدش ، در واقع او را وجه المصالحه آشتی مردم با صندوق های رای کرده و طعمه‌ای است در دام نظام برای کشاندن مجدد مردم به پای صندوق های رای تا در نهایت اقای خامنه‌ای مثل سال ۷۶ که درباره آراء آقای خاتمی گفت :
" این رای به رهبری بود" مجدداً خود را پیروز میدان و مقبول مردم معرفی کند .

جبهه اصلاحات هم احتمالاً با گرفتن وعده دو یا سه وزیر در دولت بعدی با پا گذاردن روی اصول خود مبنی بر تحریم انتخابات ، خود را آلت فعل نظام کرده و با شکستن تحریم انتخابات به مردم پشت نموده .

از آنان باید سوال کرد بر فرض پیروزی نماینده شان در انتخابات ، از رئیس جمهور جز اطاعت محض از رهبری و منویات سپاه چه کار برمی‌آید؟
بر فرض هم بخواهد راه خود را برود یا او را کله پا خواهند کرد یا دچار تیر غیب می‌شود ، کما اینکه از هم اکنون به تخریب او روی آورده‌اند .

آقای پزشکیان هم اگر بخواهد نام نیک خود را حفظ کند بهترین فرصت را دارد که با اعلام انصراف خود ، همچنان در کنار مردم باقی بماند . در غیر این صورت ، نام او نیز به روسای منفور قبلی اضافه خواهد شد .

ابراهیم حنیف
۲۱ خرداد ۱۴۰۳

This comment was minimized by the moderator on the site

آقای پزشکیان اگر قرار است خاتمی، روحانی و ... باشید، همین امروز کناره‌گیری کنید!

امید‌فراغت روزنامه‌نگار

آقای #پزشکیان، ملت ایران ۴۵ سال است تحت زعامت نظام جمهوری‌اسلامی، زیست سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ...دارد. بنابراین وضعیت موجود، محصول ۴۵ سال سیاست‌ورزی و فقاهت ولی‌فقیه با دولتمردانی از جنس بازرگان بنی‌صدر رجایی و باهنر آیت‌الله‌ خامنه‌ای هاشمی‌رفسنجانی محمد‌خاتمی محمود‌احمدی‌نژاد حسن‌روحانی رئیسی و اکنون نیز در فضای یک انتخاب دیگر قرار دارد.


آقای پزشکیان، با وجود ساختار سخت قدرت و ساختاری که مبانی خرد و کلان را طراحی کرده است، اما در این ۴۵ سال انواع و اقسام شعارهای متساوی‌الساقین و متساوی‌الاضلاع، رادیکال، جذر و ...داده شده است و مخرج مشترک همه این شعارها نیز، شرایط خاص و حساس بوده است. بهتر است این‌طور بیان شود، نظام‌جمهوری‌‌اسلامی، همیشه در شرایط حساس و بحرانی بوده است اما از دلِ این شرایط خاص و حساس، اولویت تامین منافع ملت نبوده است.


آقای پزشکیان، گزاره حفظ نظام اوجب واجبات است در تار و پود جامعه ایران، نهادسازی شده است بر همین اساس ناخودآگاه برخی از کاندیداهای ریاست‌جمهوری، مجلس و ...تحت تاثیر چنین ادبیاتی، تامین منافع ملت را فراموش کرده‌اند!

آقای پزشکیان، آیا می‌دانید سیاست‌ها و روش و منش تکراری، نتایج متفاوت تولید نمی‌کند؟
آیا مثل جوامع توسعه‌یافته، معنی و مفهوم واقعی تامین منافع ملی یا ملت را می‌دانید؟
آیا می‌دانید برخی حضورهای بی‌ثمر در فرآیند زمان، معنی و مفهوم خیانت پیدا می‌کند؟
آیا می‌دانید که اکثر کارشناسان سیاسی مملکت، نقش رئیس‌جمهوری در این ساختار را تدارکاتچی یا هیچ‌کاره معنی و مفهوم کرده‌اند؟
آیا معنی و مفهوم تغییر #قانون‌اساسی، #رفراندوم و تناسب‌دهی تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری با ذائقه مردم با پیش درآمد اقتضای زمانی را می‌دانید؟
آیا می‌دانید اگر در سیاست‌خارجی توازن بین غرب و شرق برقرار نباشد، آش همین آش و کاسه همین کاسه باقی خواهد ماند؟

آقای پزشکیان، آیا فکر کرده‌اید وزرای باب میل‌تان را چطور و چگونه می‌توانید از مجلس‌شورای‌اسلامی موجود، عبور دهید؟
آیا درد و غم جوانی که برای حضور در شبکه‌های اجتماعی باید #فیلترشکن ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزارتومانی بخرد را می‌دانید؟
آیا می‌توانید در خصوص وتوی ادبیات #حجاب‌اجباری، متناسب با ذائقه جامعه امروز ایران، تصمیم‌گیری کاربردی داشته باشید؟


آقای پزشکیان، این را می‌دانم که در سیاست نمی‌توان ضمانت داد! اما اگر قرار است رئیسی، حسن‌روحانی، محمود احمدی‌نژاد، خاتمی و ...باشید، لطفا همین امروز کناره‌گیری کنید و اجازه بدهید روند حرکت طبیعی مسئولان و جامعه، طی شود! چرا که همگان می‌دانند سیاست‌هایی که کشوری را توسعه‌یافته می‌کند، چیست؟ سیاست‌هایی که طعم و مزه آزادی، عدالت و رفاه تولید می‌کند، چیست؟

آقای پزشکیان، حرف پایانی این‌که ملت مظلوم ایران هیچ تفاوتی با ملت‌هایی مثل آمریکا سوئیس آلمان نروژ سوئد دانمارک انگلیس ایتالیا امارات قطر عربستان و ...ندارد. درد اینجاست که مردم همه دنیا شبیه به هم هستند فقط این سیاست‌هاست که ملتی را خوشبخت و ملتی را بدبخت می‌کند!

This comment was minimized by the moderator on the site

راه» بسته و دهان‌های باز!

محمدجواد اکبرین

این روزها این ادعا را زیاد خواهیم شنید که «با مشارکت در انتخابات و رأی دادن به فلانی اتفاقی خواهد افتاد»! در این یادداشت تلاش می‌کنم توضیح دهم که این ادعا تا چه اندازه با واقعیت موجود ایران سازگار است؟

۱) حسن روحانی با بیشترین سابقه‌ی نزدیکی به نظام در مدیریت سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک و با پشتوانه رأی طیف وسیعی از مردم، سرانجام گفت که «دولتِ با تفنگ» یعنی سپاه نگذاشت موفق شود و وزیر خارجه‌اش جواد ظریف هم تصریح کرد که اختیارش در سیاست خارجی «صفر» بوده است. هر کس ادعا دارد در این ساختار بسته و فساد سیستماتیک می‌تواند تغییری ایجاد کند اول باید توضیح دهد که چه چیزی تغییر کرده یا چه معجزه‌ای بلد است که روحانی و ظریف و دیگر پیشینیان بلد نبودند. تجربه‌های پیاپی نشان داده که «دهان‌های باز» این روزها بسته بودن «راه» را انکار و پنهان می‌کنند و فردای شکست، مطلقا مسئولیتی برعهده نمی‌گیرند.

۲) گویا پیش‌فرض کسانی که می‌گویند «شرکت می‌کنیم و به فلانی رأی می‌دهیم» این است که انتخابات، سالم برگزار می‌شود. یعنی سیستم برگزاری انتخابات سالم است و نتیجه رأی‌ها را حتی اگر مخالف پروژه‌ی حکومت باشد دقیق می‌شمارد. به عنوان نمونه، به امانتداری و سلامتِ ناظران و مجریان انتخابات نگاه کنیم. احمد وحیدی وزیر کشور و مسئول برگزاری انتخابات در ۶ ماه گذشته در دو دروغ بزرگ رسوا شد. یکی انکار بخشنامه حجاب‌بان‌ها که اصل نامه منتشر شد و دیگری انکار لخت کردن یک زن به دست ماموران حجاب که ویدئویش را همه دیدند. محمد مخبر، متهم فساد یک میلیارد دلاری در پرونده واکسن است و درباره پرونده‌های اقتصادی خانوادگی‌اش هم پاسخگو نبوده است. شورای نگهبان در کمال وقاحت بدون هیچ توضیحی انتخابات را دو مرحله‌ای کرده و پیش▪️پیش جلوی «رقیب» را گرفته و به جای «معیار قانونی»، انتخاب را بین نیروهای مورد اعتماد رهبری محدود کرده است. ناظران و مجریانی که در حوزه‌های مسئولیت‌شان به روانی و فراوانی تقلب کرده‌اند چرا در شمارش آراء تقلب نکنند؟ تجربه نشان داده هر جا بیت و شورای نگهبان و سپاه و وزارت کشور منفعت مشترک داشته باشند تقلب می‌کنند چنانکه در ۸۸ کردند. مورد به مورد می‌توان اثبات کرد که در هر دوره‌ای که تقلب گسترده نشده، این منفعت مشترک وجود نداشته است. شواهد نشان می‌دهد در وضعیت کنونی وزارت کشور و سپاه و شورای نگهبان و بیت، بر سر یک نامزد، منفعت مشترک دارند. نظام همانطور که در سال ۱۴۰۰ مصمم بود به هر قیمتی ابراهیم رئیسی را بر کرسی بنشاند اکنون هم مصمم است همان مسیر را ادامه دهد و البته از جریان‌های سیاسی به عنوان سیاهی لشکر با تاریخ مصرف مشخص بهره خواهد برد.

۳) نیروهای سیاسی کشور همواره عقب‌نشینی کرده‌اند. از انتخابات آزاد به انتخابات رقابتی و سپس به انتخابات سالم. سوال این است که به چه دلیلی وقتی حتی در سلامت انتخابات تردید وجود دارد مردم را به مشارکت دعوت می‌کنند؟ خط قرمز عقب‌نشینی‌شان تا کجاست؟ امثال علی لاریجانی و جهانگیری و بقیه که حتی از حق خودشان هم نمی‌توانند دفاع کنند و در بهترین حالت، بی‌حیثیت شدن‌شان را به خدا واگذار می‌کنند چگونه در این تقلب سیستماتیک از حق مردم دفاع خواهند کرد؟ آیا تا کنون جز این بوده که «خودکامه در ازای طعمه‌ای که پیش‌پای‌شان انداخته، همه چیزشان را مطالبه کرده است»؟!

۴) می‌پرسند با توجه به وضعیت بحرانی کشور پس چه باید کرد؟ پاسخ این است که هیچ! مگر اینکه تئوری و نقشه راهی وجود داشته باشد. با کمال تأسف چنین نقشه‌ای نه در داخل و نه در خارج وجود ندارد. علی خامنه‌ای و نظامیان، وضعیت سیاسی کشور را به «انسداد» رسانده‌اند؛ اتفاقی که در دیکتاتوری‌های جهان هم تجربه و تکرار شده است. در شرایط انسداد، حداقل کاری که می‌شود کرد این است که کاری نکرد تا بر مشروعیت حکومت نامشروع افزوده شود. مسئله این نیست که اگر در انتخابات شرکت نکنیم پس چه کنیم؟ مسئله این است که انتخاباتی وجود ندارد که بر سر مشارکت یا عدم مشارکت در آن دعوا کنیم. حضور بدون نقش و نقشه فقط به سود حکومت است و ایران، جامعه مدنی و مقاومتش را تضعیف و حتی ویران می‌کند.

روشن است که اپوزیسیون خارجی و داخلی در رسیدن به این انسداد و فقدان نقشه‌ی راه، متهم و مسئول‌اند. اما اینکه آنها نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند به وظیفه خود عمل کنند پیوستن به حکومتِ نامشروع را توجیه نمی‌کند.

https://t.me/social_transparence

محمدجواد اکبرین
This comment was minimized by the moderator on the site

بازی دو سر باخت اصلاح طلبان

روح الله سوری

اعلام اسامی کاندیداهای تایید صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان تقریبا در تمام انتخابات برگزار شده واجد نوعی غافلگیری برای مردم و ناظران سیاسی بوده است. در انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری اخیر پس از درگذشت ابراهیم رییسی نیز به نحوی می توان نشانه هایی از این غافلگیری را مشاهده کرد. هرچند که رد صلاحیت کسانی چون لاریجانی، احمدی نژاد، جهانگیری و آخوندی تا حدود زیادی قابل پیش بینی بود اما در این میان یک رد صلاحیت(وحید حقانیان) و یک تایید صلاحیت (پزشکیان) بیش از همه غیرقابل پیش بینی بود. اگر از حقانیان بگذریم بدون تردید تایید صلاحیت مسعود پزشکیان به دلایل متعددی عجیب به نظر می رسد.

در درجه اول اقای پزشکیان تا کنون دوبار برای انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شده است و مهمتر از آن اینکه رد صلاحیت وی در انتخابات چند ماه پیش مجلس شورای اسلامی این سوال را به ذهن متبادر می کند که چگونه کسی که برای نمایندگی مجلس در یک حوزه انتخابی واجد صلاحیت از سوی هیئت اجرایی تشخیص داده نشده است به فاصله ای کم برای انتخابات ریاست جمهوری تایید صلاحیت می شود.

دلیل دیگر برای عجیب بودن و غافلگیرانه بودن تایید صلاحیت پزشکیان به این مساله بر می گردد که نام وی تنها چند روز پیش از اعلام اسامی نهایی تایید شدگان در لیست کاندیداهای مورد اجماع اصلاح طلبان قرار گرفته بود و از این لحاظ تایید صلاحیت وی مساله ای قابل تامل است.

در پاسخ به این ابهامات و مجهولات می توان چند مساله را مورد توجه قرار داد . در درجه اول به نظر می رسد برای حاکمیت تکرار وضعیت مشارکت در انتخابات پیشین مجلس تا حدودی مایه نگرانی بوده است و شاید با تایید صلاحیت پزشکیان و رد صلاحیت سایر کاندیداهای شاخص تر اصلاح طلبان همچون جهانگیری و آخوندی، حاکمیت قصد داشته است تا ضمن فعال کردن بخش هایی از اصلاح طلبان در انتخابات، از تایید کاندیدایی که احتمال رای آوردن یا به چالش کشیدن کاندیداهای اصولگرا را داشته باشد نیز جلوگیری کرده باشد.

در درجه دوم می توان این ایده را مطرح کرد که تایید صلاحیت پزشکیان تا حدود زیادی به خاطر تاکتیک اصلاح طلبان در معرفی کاندیداهای خود قبل از اعلام اسامی تایید شدگان باشد. در واقع این اقدام اصلاح طلبان، شورای نگهبان را در یک شرایط ناخواسته قرار داد که در نهایت این شورا را به سمت تایید یک کاندیدا از لیست اصلاح طلبان متمایل کرد. به نظر نمی رسد این ایده از اعتبار بالایی برخوردار باشد و شاید حتی اگر اصلاح طلبان اقدام به انتشار لیست نمی کردند باز هم شورای نگهبان به خاطر همان دلیلی که در بخش اول گفته شد به تایید شخصی چون پزشکیان اقدام می کرد.

به هر حال حتی اگر به زعم برخی این اقدام اصلاح طلبان را نوعی قدرت نمایی در نظر بگیریم باید اذعان کرد که این قدرت نمایی موضوعی زودگذر خواهد بود چرا که نتیجه انتخابات چه پیروزی پزشکیان باشد چه شکست وی، عملا تبعات منفی آن برای اصلاح طلبان بیشتر از دستاوردهای آن خواهد بود. در صورتی که پزشکیان و اصلاح طلبان در این انتخابات شکست بخورند، اصلاح طلبان انتخاب محور بیشتر از گذشته دچار انزوا خواهند شد (http://t.me/tahkimmelat). در صورت پیروزی احتمالی (که تا حدود زیادی دور از ذهن است) نیز در نهایت این پیروزی نتیجه بهتری از شکست انتخاباتی برای اصلاح طلبان به ارمغان نخواهد آورد. دلیلی که برای این ادعا می توان مطرح کرد این است که دولت احتمالی اصلاح طلب در نهایت چیزی فراتر از یک مجری منویات حکومت بویژه در سیاست خارجی نخواهد بود و همانند دولت روحانی واکنش های چالش زایی با حکومت در بحران های سیاسی داخلی در پیش نخواهد گرفت که خود این مساله هم باعث خواهد شد تا اصلاح طلبان در نگاه منتقدین جایگاه خود را به عنوان یک نیروی سیاسی در تحولات آتی کاملا از دست بدهد.

https://t.me/social_transparence

Y

سوری
This comment was minimized by the moderator on the site

بنظرم پزشکیان می تواند پدیده این انتخابات باشد.
خواهی یا نخواهی، عموم مردم از چهره های تکراری خسته و ملول اند. از جلیلی تا زاکانی و جهانگیری و قالیباف همگی در نظر مردم به نوعی در وضع موجود کشور شریکند. بسیاری از آنها یک چهره تازه می خواهند که کمتر او را مقصر وضع و حالشان بدانند.
پزشکیان بنظرم به این شرایط نزدیک است و می تواند حلقه متصله مردم و حاکمیت شود و حتی قابلیت این را دارد که میان طیف مذهبی حزب الهی و غیر آنان قدر مشترکی ایجاد کند.
او هم معتمد رهبری و نظام است
هم فردی متدین و ساده زیست و بی حاشیه
هم  از خانواده ای شهید داده
هم مخالف دخالت حاکمیت در سبک زندگی مردم
مخالف صیانت و فیلترینگ و تحریم و...
او می تواند طیفی از قهر کرده ها را هم پای کار بیاورد، اگر در مناظره ها و تبلیغات خود را مخالف وضع موجود معرفی کند.

حقیقت اینه که هرکی رئیس جمهور بشود، از نظر اقتصادی چندان امیدی به گشایش خاص نداریم
تفاوت این اشخاص بیش‌تر در دخالتشان در زندگی مردم و دامن زدن یا نزدن به شکاف های اجتماعیه و ممانعت از آفت یکدست بودن نظام که سه سال گذشته طعم تلخش را چشیدیم. و بنظرم پزشکیان واجد این شرایط است.
@Falaakhon

This comment was minimized by the moderator on the site

بدشانسی اصول‌گرایان؛ پزشکیان و پورمحمدی مثل همتی و مهرعلیزاده نیستند

عصر ایران:

پزشکیان برخلاف همتی، یک سخنران ماهر است. همتی از قدرت کلام برخوردار نبود و وقتی عصبانی می‌شد، توانایی استفاده از فرصت‌های مناظره را نداشت و به راحتی میدان را به رقیب واگذار می‌کرد. پزشکیان نهج‌البلاغه را از بر است. او می‌تواند در برخورد با زاکانی و جلیلی، از نهج البلاغه استفاده موضوعی کند.
#صبح_ما/رصد مجازی

This comment was minimized by the moderator on the site

اصلاح‌طلبان گرامی!


کدام یک از مبانی قدرت مادی و معنوی شما در دهۀ اخیر تقویت شده است؟ چه ابزار جدیدی به ابزارهای ناکارآمد قبلی‎ خود افزوده‌اید؟ هیچ یک از داشته‌های پیشین شما تقویت که نشده، آشکارا دچار زوال و کهنگی هم شده است. شما همه‌چیز را به «نیت» فروکاسته‌اید، در حالی که بارها به چشم دیده‌اید و به جسم و جانِ یک ملت چشانده‌اید که «نیت» کافی نیست (تازه اگر بپذیریم این نیت اصلاً خیر باشد). تمام مبانی قدرت شما تضعیف شده و تمام مبانی قدرت حریفتان تقویت شده است. امید بازیچه نیست که آن را سرمایۀ قمار خود کنید. امید مرواریدی در دل آدم‌هاست، به جای اینکه با این امید مسئولانه رفتار کنید، مانند صیادان مروارید رفتار می‌کنید. امید را خرج لوکوموتیوی می‌کنید که ریلی ندارد. قافله‌سالار سراب نشوید.

یادتان هست مردمی را که هنوز چشم امیدی به تحلیل شما داشتند مشغول حذف «مثلث جیم» کردید؟! امروز حاضرید پاسخ دهید حذف آن مثلث چه رهاوردی برای مردم داشت؟ یادتان هست چک سفید امضا به روحانی دادید و در دور دوم نه گوش شنوایی در دولت داشتید و نه آبرویی در جامعه؟ دوباره چک سفید امضا کردید؟ دوباره «بریم ببینیم چه می‌شود» را جایگزین درک واقعیت‌ها کردید؟ کاری که شما با صندوق رأی می‌کنید، فقط مکمل کار اصول‌گرایان است، نه ناقض آن.

شما قافله‌سالاری هستید که فقط شروع مسیر را بلد است. برای پس از آن نه برنامه‌ای دارید، نه قدرتی، نه ایده‌ای. وقتی جنبش اجتماعی عظیمی حاضر به کمک کردن به شما بود، در گردنه‌ها گم شدید، امروز که خبری از آن نیروی عظیم نیست، فقط به تصادفات و حوادث دل خوش کرده‌اید. خسروان صلاح کار خویش می‌دانند، اما شما رعایای خودخسروپنداری شده‌اید که حتی صلاح کار خویش نمی‌دانید، چه رسد به صلاح کار ما. اینها را را هم گفتیم تا فقط به موقعش گفته باشیم.

مهدی تدینی

@tarikhandishi  |  تاریخ‌اندیشی

This comment was minimized by the moderator on the site

عباس عبدی

انتشار اسامی شش تن به عنوان نامزدهای تعیین شده از سوی شورای نگهبان برای انتخابات ریاست‌جمهوری موجب تعجب شد. گر چه این احتمال وجود دارد که به عللی تغیرات کوچکی نیز طی امروز و فردا در این لیست رخ دهد، ولی در روال عادی همین نام‌ها تایید شده‌اند.

در طول یک هفته گذشته که گمانه‌زنی‌ها در باره تأییدشدگان احتمالی وجود داشت، با قطعیت می‌توان گفت که هیچ کس چنین لیستی را پیش‌بینی نمی‌کرد، حتی به صورت شانسی هم کسی نگفته بود که این ۶ نفر افراد نهایی واجد صلاحیت باشند. یک مورد هم که گفتند بر اساس تحلیل نبوده بلکه بر اساس اطلاع خبری بوده و کسی هم به آن توجه چندانی نکرد.

این پدیده نشان می‌دهد که جامعه، حتی بخش مهمی از اصول‌گرایان در نقطه مقابل درک شورای نگهبان هستند که اصولاً رفتارش قابل پیش‌بینی نیست. در پی این نیستم که اثبات کنم نظر این شورا نادرست است، چون اساساً چنین فرآیندی را نه مطابق با روح انقلاب و حاکمیت مردم می‌دانم و نه حتی مفید به حال وضعیت جناح حاکم.

اینکه یک نفر را پیش‌تر رد صلاحیت کردند ولی این بار او را تأیید می‌کنند، در حالی که هیچ تغییر ملموس یا مهمی در او رخ نداده، جای تعجب دارد. پیام این رفتار روشن است. اینکه تصمیمات ضابطه‌مند نیست و نمی‌توانید روی برداشت‌های خود از روند امور کشور حساب کنید و ریسک سرمایه‌گذاری (هر نوع سرمایه‌گذاری) بالاست.

سخنگوی شورای نگهبان گفته است که یکی از دلایل این پدیده، تغییر اعضای شورای نگهبان است. این عذر بدتر از گناه است. مگر هنگامی که قضات یا شعب قضایی تغییر می‌کند، باید احکام قضایی نیز تغییر کند؟ پذیرش این، یعنی بلاموضوع کردن عدالت و تقلیل آن به خواست و سلیقه و اراده قاضی. اگر ضوابط حقوقی درست تنظیم شود، همه دادگاه‌ها و قضات باید حکم واحدی دهند یا اگر اشتباه می‌کنند در مرحله تجدیدنظر اصلاح شود.

اگر همین یک ایراد را در مورد سازوکار موجود در نظر بگیریم، متوجه می‌شویم که چرا انتخابات در این جامعه دچار فراز و فرود می‌شود و شده است. یک مورد مثل انتخابات اسفند ۱۴۰۲ است که حداقل‌ها را هم نداشت و مشارکت پایین آن در کشور و تهران رکورد زد، و در مقابل انتخابات ۱۳۹۶ است که در اوج مشارکت بود.

گذشته از این مسأله مهم؛ نامزدهای موجود را اکنون می‌توان در قالب ۱+۵ تعریف کرد. ۵ نفر از نامزدهای اصول‌گرا که طبعاً از جناح‌های گوناگون آنان هستند و یک نفر نامزد مورد حمایت جبهه اصلاحات یعنی آقای دکتر پزشکیان است که زمینه را برای فعالیت انتخاباتی آنان و مشارکت عمومی مردم فراهم می‌کند، هر چند نامزدهای دیگر منسوب به این جبهه رد صلاحیت شدند ولی این حداقل را باید مغتنم شمرد.

در اولین گام به آقای دکتر پزشکیان پیشنهاد می‌کنم که مجموعه نامزدهایی را که تأیید نشدند و با اصول و معیارهای ایشان و جریان اصلاحی قرابت دارند دعوت کرده و ستادی کامل و فراگیر را تشکیل دهند.

واقعیت این است که تجربه سه سال گذشته بسیار تلخ بوده و مردم با پوست و گوشت و استخوان خود آن را حس کرده‌اند. رغبت مردم به مشارکت انتخاباتی، برخلاف انتخابات ۱۴۰۰ زیاد شده است، و در روزهای آینده باید افزایش پیدا کند و این ظرفیت نزد آقای پزشکیان وجود دارد ولی به فعلیت در آوردن آن طی دو هفته طبعاً کار سختی است، هر چند نشدنی نیست.

تجربه ۳ سال گذشته نشان داد که پروژه یک دست‌سازی نه تنها شکست خورده است، بلکه خطرات فراوانی برای کشور و مردم دارد.
ویژگی مهم آقای پزشکیان صداقت و سلامت اوست. ولی این ویژگی را باید از طریق جلب مشارکت نخبگان با مخزنی از خردمندان تکمیل کند.

آقای پزشکیان! بهتر است که خودتان باشید، نیازی به تغییر ندارید. اگر خودنان باشید، رأی مردم به سود صداقت خواهد بود، هیچ‌کدام از نامزدهای دیگر از این نظر قادر به رقابت با شما نیستند. اگر صداقت و راستگویی را کنار بگذارید تا رأی کسب کنید، که قطعاً نخواهید کرد، زیرا هیچ‌گونه برتری نسبت به دیگران پیدا نخواهید کرد و از هر منظر شکست خواهید خورد.

الگوی خاتمی را در سال ۱۳۷۶ جدی بگیرید. وعده‌های بی‌پایه و نشدنی ندهید. سال ۱۴۰۰ را به یاد بیاورید، مبادا بگویید که تورم را نصف و تک‌رقمی می‌کنم. آنان که به شما رأی می‌دهند این حرف‌ها را توهین به خود خواهند دانست.

من سعی می‌کنم ایده‌های خود را به نحوی منعکس کنم یا به اطلاع برسانم ولی می‌دانم که در یک موقعیت تاریخی خطیری هستید، مسئولیت شما تکرار نشدنی است. چون شما به نهج‌البلاغه خیلی علاقه دارید و به آن مسلط هستید این جمله را یادآوری می‌کنم که: ”فرصت‌ها را غنیمت شمارید که چون ابر می‌گذرند.“
اعتماد
@Noandishnews

This comment was minimized by the moderator on the site

محمد پارسی


تا دیروز یاران دولت رئیسی فاتحان قله پیشرفت بودند؛

امروز شورای نگهبان صلاحیت همه آنها را رد می‌کند!

و این خلاصه ... حکمرانی بر پایه توهم و ناکارآمدی است...


@Noandishnews

This comment was minimized by the moderator on the site

موسوی لاری: همه کسانی که دل در گرو آینده کشور دارند پای صندوق رأی بروند

انتخابات سه ضلعی بین پزشکیان، قالیباف و جلیلی است/ شاید پزشکیان پدیده این انتخابات تلقی شود

توصیه من به همه کسانی که دل در گرو آینده کشور دارند این است که حتما پای صندوق رأی بروند، و حتما به کاندیدایی رأی بدهند که عرق ملی و نگاه ملی دارد، عدالت‌خواه است،دنبال رفع مشکلات مردم هست، به سیاست خارجی نگاه واقع‌بینانه دارد و در مسائل داخلی با همه سلایق می‌تواند کار کند.

برخی کاندیداها برای گرمی بازار آمده‌اند و خودشان هم می‌دانند که کسی به آن معنا روی آنها حسابی باز نمی‌کند.ولی به نظر من الآن انتخابات سه ضلعی بین آقایان پزشکیان، قالیباف و جلیلی است.

در این صحنه من فکر می‌کنم آقای پزشکیان با توجه به ظرفیت‌های جامعه بتواند یک رقیب جدی برای آن دو نفر تلقی شود و از نظر من شاید آقای پزشکیان پدیده این انتخابات تلقی شود و بتواند به گونه‌ای عمل کند که نظر اکثریت خاموش را جلب کند و به او رأی بدهند/جماران

@Noandishnews

This comment was minimized by the moderator on the site

حمایت تام و تمام خود را از نامزد جبهه اصلاحات ایران و دوست عزیز و همکار سختکوشم جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان که مظهر صداقت، صراحت، شجاعت، پاک زیستی و پاک دستی در حکمرانی است، اعلام می‌کنم

بیانیه اسحاق جهانگیری پس از اعلام رد صلاحیت در انتخابات:

به نام خدا

مردم شریف ایران؛

با اعلام نامزدان ریاست جمهوری از سوی شورای نگهبان، جمعی از شخصیت‌های ملی از امکان حضور در انتخابات محروم شدند. من نیز همزمان با شما از اقدام آن شورا در رد صلاحیت خود مطلع شدم.

این تصمیم آشکارا با حقوق اساسی ملت، مصالح ملی و ضرورت تدبیر برای عبور کشور از تنگناها و بحران های کنونی و پیش رو ناسازگار بود.
من با آگاهی کامل از شرایط دشوار امروز و آینده وارد عرصه انتخابات شدم؛ با پشتوانه تجربه‌ای طولانی، تیم‌هایی کارآمد و برنامه عملی، برای اصلاح چرخه معیوب توسعه کشور ثبت نام کردم.

آمده بودم تا عملاً حامل یک پیمان و قرار جدید میان جمهور و حاکمیت با هدف ساختن اجماع ملی برای ترمیم شکاف‌های بزرگ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی باشم. آمده بودم زمینه‌ساز تشکیل دولتی شوم که هماهنگ با خواسته‌های جمهور، و انجام اصلاحات ضروری؛ نگذارد فساد و تبعیض و بی‌عدالتی و مداخله در زندگی مردم عرصه را بر آنان تنگ کند.

من در این شرایط خطیر، خود را بیشتر از همیشه مدیون ایران و مردمان خوب آن دانسته و می‌دانم. از این رو با مطالبه جدی در انتشار آشکار و شفاف دلایل رد صلاحیتم به صراحت اعلام می‌کنم:

من همان اسحاق جهانگیری هستم با همان عزم و اراده و امید برای توسعه؛ فرزند ایران؛ اصلاح‌طلب؛ و پیگیر مردم سالاری توسعه‌گرا برای تقویت بنیان‌های جمهوریت نظام و پیشرفت شایسته ایران.

قرار من با شما این بود که برای ایران و اسلام در هر موقعیتی به دنبال خلق فرصت‌های نو باشیم. امروز زمان عمل به همان قرارهاست. من طبق همان قرار حمایت تام و تمام خود را از نامزد جبهه اصلاحات ایران و دوست عزیز و همکار سختکوشم جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان که مظهر صداقت، صراحت، شجاعت، پاک‌زیستی و پاک‌دستی در حکمرانی است، اعلام می‌کنم.

از همه همراهی‌ها و همکاری‌های بی‌شائبه گروه‌ها و طبقات مختلف مردم به ویژه جوانان عزیز در سراسر کشور طی این مدت کوتاه حضور در عرصه انتخابات صمیمانه قدردانی می‌کنم. خداوند همه را برای ایران و ایران را برای همه نگاه دارد.

قرار من با شما پا برجاست.

اسحاق جهانگیری

This comment was minimized by the moderator on the site

اساسی‌ترین پرسش!

مهمترین پرسش در مورد انتخابات جاری این است که دکتر مسعود پزشکیان مشخصاً به چه دلیل از طرف شورای نگهبان تأیید صلاحیت شده است؟
آیا صرفاً به امید بالابردن نرخ مشارکت در انتخابات بدون درنظر گرفتن تبعات پیروزی احتمالی‌اش؟ یا آمادگی برای همراهی و همکاری با دولت او در جهت اصلاح وضع موجود؟
اگر منظور مورد نخست باشد، چه تضمینی وجود دارد که آقای پزشکیان پس از پیروزی احتمالی در انتخابات امکان اجرای وعده‌ها و پیشبرد برنامه‌های خود را داشته باشد؟ و اگر مورد دوم قرین واقعیت باشد، نشانه و اماره و شاهد و دلیل قاطع و دلگرم‌کنندۀ آن چیست؟
به نظرم بدون روشن شدن این دو مطلب نمی‌توان تصمیم قابل دفاعی در بارۀ حمایت یا عدم‌حمایت از آقای پزشکیان گرفت.
احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad

This comment was minimized by the moderator on the site

نه قهر، نه ذوق زدگی!

یاسرعرب

مخالفت با هیجان پزشکیان را بنده در شرایطی گوشزد می‌کنم که به شخصه بیشترین قرابت فکری را با ایشان دارم. و در حال حاضر معتقدم حضور ایشان می‌تواند یک فرصت برای کشور باشد.

از روز گذشته که جامعه‌ی غیر رسمی! پالس‌های مثبتی به ایشان نشان داد و جامعه‌ی غیر رسمی‌تر!! (با ایده عدم حضور در انتخابات) وزن سنگین خود را یادآوری نمود، سخن بر سر شخصیت، سلامت، تعهد، کاربلدی و سایر شئون فردی ایشان است.

پی رنگ سیاسی و شخصیت روانی فرد کانديد بسیار مهم است و حتما در انتخاب رویکردها و مدیران نقش دارد. در عین حال در زمین واقعی سیاست و سیاست ورزی واقعی باید اصل را بر روشن کردن این دو گذاشت (رویکردها و وزیران)

دوستانی که به عارضه‌های روان جمعی جامعه‌ی ایران (همچون کیش شخصیت) اعتراض جدی دارند بهتر است از پزشکیان توصیف ایجابی و رویکردی پیدا کنند.

این جای تاسف است که صرفا تبلیغ برای جناب پزشکیان به عنوان گزینه‌ی خندان! در مقابل گزینه‌های چهره در هم کشیده فهم و توسط ما تایید شود. و با اشتراک گذاری چند دقیقه از فلان موضع‌گیری اش در فلان برنامه صدا و سیما نتیجه بگيريم که اگر ایشان بیاید چه ها خواهد شد! و بخاطر همین به افسردگی مضاعف پساپزشکیان دچار شویم!

دیگر اینکه بزرگوارانی هم که قاطعانه در صدد تخریب هرگونه استقبال از صندوق رای بوده و هرگونه رای دادن را خیانت قلمداد می‌کنند، یادشان باشد که به لحاظ روشی به کسانی هیچ راه اصلاحی جز صندوق رای نمی‌شناسند و پای صندوق رای نیامده‌ها را انواع برچسب نثار می‌کنند تفاوت چندانی ندارند!

قبول دارم برای یک جامعه هیجانی و عاطفی و مهمتر از آن بی حوصله و شهاب زده موضع حقیر نه جالب و جذاب است و نه محلی از اعراب دارد. اما اگر ما قبول کرده‌ایم مشکل نظام رویکردهای غیر مسئله‌مندانه آن است بهتر است خودمان از این عارضه رنج نبریم!

This comment was minimized by the moderator on the site

رای بدی یه جور پشیمان میشی، رای ندی یه جور دیگه.
بگی آقا باید رای بدیم یه عده فحش میدن. بگی ندیم یه عده دیگه.
اینکه "این دوره فرق میکنه" رو هم هر دوره گفتیم و شنیدیم البته به غیر سال ۱۴۰۰.
اکثر اونایی که دنبال استدلال و دلیل هستن که بدیم یا ندیم، اگه قانع به دادن بشن به پزشکیان میدن.
قطعا هم پزشکیان آدم بسیار متفاوتی از بقیه است. حداقل در پاکدستی و سلامت مالی و اخلاقی اش شکی نیست و بی تردید در این لیست با تفاوت بالا اصلح ترین هست.
ولی چقدر میتونه موثر باشه و اصلا چقدر میشه کاری کرد رو سخته گفتنش.

@mortezaebad

This comment was minimized by the moderator on the site

آزمون سخت اصلاح‌طلبان

رحیم قمیشی

تأیید صلاحیت آقای پزشکیان، که از طرف جبهه اصلاح‌طلبان به‌عنوان کاندیدای اختصاصی‌ و اصلی رسماً مورد تاکید قرار گرفته بود، اقدامی شایسته و به موقع بود.
شاید در تغییرات آینده هیچکس به وجود چنین شورای نگهبانی رضایت ندهد، و اساساً در یک کشور قانونمند و دمکراتیک تحمل چنین شورایی آنهم با چنین ترکیبی، اصلا قابل تصور نیست، اما از حق نباید گذشت، گاهی آدم‌ها یا شورها، ناخواسته تصمیمات خوبی هم می‌گیرند!!

پنج اصولگرای وفادار به ولایت تأیید شده و یک اصلاح‌طلب وفادار به نظام.
حالا فرصتی است برای اصلاح‌طلبان تا متوجه شوند چه درصدی از مردم هنوز به آنها وفادارند. نفوذ اجتماعی آنها چقدر است. محبوبیت‌شان را اندازه بگیرند و کارایی روش‌های پیشنهادیشان را برای بهبود وضع کشور.
فرصتی است تا متوجه شوند از نظر مردم، وفاداری به نظام آیا تفاوتی با وفاداری به ولایت مطلقه دارد!؟

حال که اصولگرایان رأیشان میان پنج نفر، یا پس از کناره‌گیری آن سه تای اضافی، بین دو نفرِ اصلی، شکسته می‌شود، وقتش است اصلاح‌طلبان نشان دهند آیا همچنان با داشتن حامیان مهمی وزنه قابل اعتنایی در سپهر سیاسی کشور هستند؟
یا دوران آنها با روش‌هایی قدیمی آویزان شدن به قدرت به اتمام رسیده.

جای سرزنش کردنی وجود ندارد. آنها تلاش‌شان را کرده‌اند، احزابی رسمی بوده و نمی‌توانستند پیش از رد صلاحیت نمایندگانشان مدعی انتخابات بی‌معنا شوند.
اما حال باید آخرین کُشتی خود را بگیرند. و اگر باختند بپذیرند جامعه تغییر کرده، بسیار هم تغییر کرده.
به نظر من امروز اصلاح‌طلبان حتی از اقناع بدنه رسمی خود نیز برای شرکت در انتخابات و رأی دادن به کاندیدای اختصاصی خود، ناتوان هستند.
آنها اگر برنده شوند آزمون بسیار سختی در پیش دارند، اگر برنده نشوند درس مهمی باید بگیرند و انتخاب مهمی باید بکنند؛
یا همراه اکثریت مردم، یا همراه حاکمیت مطلقه
راه سومی وجود ندارد.

اصلاح‌طلبان اگر ۱۵ درصد جامعه هم باشند، درصد بزرگی هستند، همانطور که اصولگرایان با ۱۵ درصد حق دارند در آینده کشور سهم داشته باشند.
اما آن هفتاد درصد باقی، نقش تعیین کننده و اصلی را در کشور خواهند داشت.
مردمی که نماینده‌ای نه در حاکمیت دارند
نه در احزاب.

با پایان این انتخابات، که خیلی معماها را حل می‌کند، وقتش است مردمی که خود را تنها حس می‌کنند، دست به دست هم دهند و باور کنند قدرت اصلی همان‌ها هستند.
قدرتی که تنها باید باورش کنند.
سازمان یابند و حق خود را مطالبه کنند.

This comment was minimized by the moderator on the site

عباس عبدی: انتخابات ۸ تیر ظرفیت شکل گیری موج اجتماعی را داراست/ پزشکیان توان کشیدن اقشار خاکستری به پای صندوق را دارد/ احتمالا قالیباف نفر سوم می‌شود

عباس عبدی تحلیلگر سیاسی گفت: در مجموع، معمولا اصولگرایان به وحدت نمی‌رسند. چون به قدری اختلاف منافع و قدرت‌طلبی در آنها زیاد است، که کمتر احتمالی وجود دارد که بتوانند به یک تفاهم و سازش برسند.

خیلی سخت است که الآن با دقت در مورد جزییات آراء انتخابات حرف بزنیم؛ من روی جریان حرف می‌زنم. آن طوری که من تصور می‌کنم، احتمالا آقای قالیباف نفر سوم می‌شود؛ نه نفر دوم. چون رأی آقای قالیباف عمیق نیست و خیلی راحت کنده می‌شود.

{در پاسخ به این پرسش که آیا پزشکیان توان به پای صندوق کشیدن اقشار خاکستری را داراست؟} بله؛ چرا ندارد؟! خیلی هم خوب دارد. اما شرطش خیلی ساده است. مهمترین و برجسته‌ترین ویژگی او، فارغ از ویژگی‌های دیگرش، این است که انسان صادقی است که دروغ نمی‌گوید و این نزد مدیران ایرانی یک ویژگی بسیار نادر است و مردم بسیار تشنه این هستند./ جماران

@eskannews_com

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا انتخابات ۱۴۰۳ متفاوت است؟

محمد فاضلی، جامعه شناس در کانال تلگرامی خود نوشت:

بعد از چند انتخابات بی‌رمق و نمایشی که اکثریت مردم در آن‌ها شرکت نکردند، انتخابات ریاست جمهوری تیرماه ۱۴۰۳ از لحظه اعلام نام نامزدهای تأییدشده، متفاوت به نظر می‌رسد. دلایلم را توضیح می‌دهم.

یک. مردم می‌خواهند زندگی کنند، راحت زندگی کنند. جامعه ایران دنبال صدای عقلانیتی می‌گردد که زخم‌هایش را مرهم بگذارد، شکاف‌های اجتماعی و سیاسی‌اش را عمیق‌تر نکند بلکه بهبود دهد، به علم و عقل احترام بگذارد، مردم را رو در روی هم قرار ندهد، صدای عقلانیت در روابط خارجی باشد، و با گفتار و کردارش اجازه دهد مردم کنار هم زیست مسالمت‌آمیز داشته باشند؛ و زندگی کنند، زندگی.

دو. مردم پنج سال، از انتخابات مجلس ۱۳۹۸ تاکنون، فکر کرده‌اند به نتیجه‌ای که از مشارکت نکردن در انتخابات گرفته‌اند. ننشسته‌اند یک گوشه به این دوران فکر کنند، بلکه در گفت‌وگوها، متن‌های فضای مجازی و نتایجی که در دنیای واقعی به دست آمده، جمعی فکر کرده‌اند.

سه. در انتخابات‌های قبلی، واقعاً گزینه متفاوتی وجود نداشت. همه نامزدها کم و بیش مثل هم بودند و آرایش صحنه به گونه‌ای بود که هیچ تفاوت معناداری به چشم نمی‌خورد. این بار ورود «مسعود پزشکیان» صحنه متفاوتی رقم زده است.

چهار. عده‌ای جا انداخته بودند که حکومت جمهوری اسلامی رفتنی است و با یک هُل دیگر می‌افتد؛ بنابراین بهتر است مدتی ناکارآمدی بیشتر را تحمل کرد تا کل حکومت بیفتد. بعد از اعتراضات گسترده سال ۱۴۰۱ که نظام سیاسی سر جایش ماند، و بالا گرفتن تنش بین ایران و اسرائیل، که با حمله مستقیم ایران به خاک اسرائیل و مشارکت نکردن آمریکا در پاسخ به این حمله، پایان یافت؛ آن تصور درباره افتادن نظام سیاسی با یک هُل، خریداران زیادی ندارد.

پنج. احتمالاً اکثریتی به این نتیجه می‌رسند که کشور با سطح بالایی از تنش داخلی و با تحریم و حمله خارجی، درست نمی‌شود. کشور را باید از درون، با اجماع‌سازی، با کار کارشناسی، با شکل دادن مجموعه‌ای از توافقات بین نیروهای سیاسی بر سر چگونگی بهتر اداره کردن کشور، با فراهم کردن زمینه زندگی کردن بهتر برای همه مردم و بالاخص ضعیف‌ترین اقشار، با به‌کارگیری نخبگان و با همدلی ایجاد کردن بین همه مردم ساخت.

شش. مردم بیش از ۳ سال است که شعارهای پرطمطراق شنیده‌اند. شعارهایی از یک رقمی کردن تورم، تا ساخت ۴ میلیون مسکن و راه‌اندازی تولید و ... اما آن‌چه واقعاً دستگیرشان شده، تورم بالاتر، بیشتر از دسترس خارج شدن مسکن و سخت‌تر شدن زندگی است. این احساس در جامعه پدید آمده که با شعار پرهیاهو نمی‌توان کاری از پیش برد و باید دست به دامان تخصص، کارآمدی، انسان‌های متخصص و علم و دانش شد.

هفت. جامعه ایرانی از وعده حرکت‌های جهشی و غیرتدریجی بسیار ضربه خورده و خسته شده است. وعده‌های حرکت‌های جهشی – خواه دموکراتیک شدن سریع و توسعه سیاسی باشد، خواه رشد اقتصادی و یکباره تبدیل شدن به ابرقدرت – دیگر جاذبه‌ای ندارند. مردم این بار احتمالاً به صدای «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» بیشتر گوش می‌دهند. آن‌ها دنبال قهرمانی نمی‌گردند که یکباره آن‌ها را از مشکلات خلاص کند، اما به کسی که گفتار و کردار عقلانی داشته باشد و چشم‌انداز حرکت تدریجی به سمت عقلانیت بیشتر و بهبود بسازد، روی خوش نشان می‌دهند.

هر تحلیلی ممکن است حاوی اشتباهاتی باشد، اما به دلایل فوق فکر می‌کنم انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ شاهد وضعیت متفاوتی نسبت به گذشته خواهد بود. اگر صدایی از عقلانیت بلند شود، شنیده خواهد شد و پاسخ مناسب دریافت خواهد کرد.

@eskannews_com

This comment was minimized by the moderator on the site

جهانگيرى:

حمایت تام و تمام خود را از نامزد جبهه اصلاحات اعلام می‌کنم
اسحاق جهانگیری پس از اعلام رد صلاحیت در انتخابات اعلام کرد: قرار من با شما این بود که برای ایران و اسلام در هر موقعیتی به دنبال خلق فرصت‌های نو باشیم. امروز زمان عمل به همان قرارهاست. من طبق همان قرار حمایت تام و تمام خود را از نامزد جبهه اصلاحات ایران و دوست عزیز و همکار سختکوشم جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان که مظهر صداقت، صراحت، شجاعت، پاک‌زیستی و پاک‌دستی در حکمرانی است، اعلام می‌کنم.

جزئیات در
https://www.entekhab.ir/003Jm2

This comment was minimized by the moderator on the site

کاش نیامده بودند
حضور مردم
و
نگرانی‌های جنتی

پیروزی خاتمی در انتخابات ریاست‌ جمهوری سال ۷۶ ناظران داخلی و خارجی را شگفت‌ زده کرد.

در ابتدا کمتر کسی می‌توانست احتمال پیروزی خاتمی را بدهد. نامزد اصلی جناح چپ، میرحسین موسوی بود که با کناره‌گیری او، سیدمحمد خاتمی در حالی پا به عرصه‌ی انتخابات گذاشت که حتی خود او و اطرافیانش امید چندانی به پیروزی‌اش در انتخابات نداشتند.

رهبر هم با روی باز از نامزدی سیدمحمد خاتمی استقبال کرد. خاتمی وزیر ارشادی بود که یکی از دلایل اصلی استعفایش از وزارت ارشاد در سال ۷۱، فشارهایی بود که از ناحیه‌ی سخنان رهبر بر او وارد می‌شد.

آیا رهبری احتمال پیروزی خاتمیِ کمتر شناخته‌شده را می‌داد؟ اگر چنین احتمالی می‌داد، چگونه حاضر شده بود خاتمی پا به عرصه‌ی رقابتی بگذارد که برنده‌ی آن، نه‌تنها همان وزارتخانه، بلکه ده‌ها وزارتخانه‌ی دیگر را نیز به دست می‌گرفت؟ چند ماه بعد، با نزدیک شدن به روز انتخابات، بسیاری پیروزی خاتمی را قطعی می‌دیدند، اما آن‌گونه که هاشمی از دیدارش با رهبری روایت کرده است، ۳۰ اردیبهشت، سه روز مانده به برگزاری انتخابات، رهبری «هنوز ناطق را جلو می‌داند، اما فکر می‌کردند به مرحله‌ی دوم می‌رسد.»

رهبر کمی پس از انتخابات گفت که ماه‌ها پیش از برگزاری انتخابات و آغاز رقابت‌های تبلیغاتی، کسانی «از بزرگان و عزيزان و برجستگان كشور» نزد او رفته بودند؛ «مكرّر به من می‌گفتند كه اگر شما به شخص خاصى براى رياست‌جمهورى نظر داريد، آن را به ما بگوييد تا ما اوضاع و احوال را هموار كنيم و مردم را هدايت نماييم كه همان انجام گيرد. من به آن‌ها گفتم آن‌چه من از خدا خواسته‏‌ام، ۳۰ ميليون رأى است. در طول اين چند ماه قبل از انتخابات، هرچه اصرار شد، آقايان محترم مسئولان برجسته‏‌ى كشور و ديگران، غير از همين حرف، چيزى از من نشنيدند.» اما آیا آیت‌الله خامنه‌ای در انتخابات به کسی نظر نداشت؟

تنور رقابت‌های انتخاباتی سال ۷۶ به تدریج داغ‌تر می‌شد و مردم زیادی آماده‌ی رأی دادن می‌شدند. آیت‌الله خامنه‌ای، در سخنرانی ۲۳ اردیبهشت، با اشاره به این موضوع که «گفته می‌شود رهبری به هیچ یک از نامزد‌ها نظری ندارد»، گفت: «مگر می‌شود به کسی نظر نداشت؟ من گمان نمی‌کنم کسی به قدر من، این آقایان نامزدها را بشناسد. من برخی را از دوران مبارزه و برخی دیگر را از آغاز پیروزی انقلاب می‌شناسم، بنابراین انتخاب اصلح امری طبیعی است.» پس از این سخنرانی بسیاری تحلیل کردند که نظر رهبری قطعا ناطق‌نوری است. رهبری عملکرد صداوسیما را هم تایید کرده بود. این در حالی بود که رقبای ناطق‌نوری به آن‌چه در صداوسیما می‌گذشت معترض بودند.

علی لاریجانی، رئیس صداوسیما، دلش برای راست‌ها می‌تپید و نگران موفقیت خاتمی و چپ‌ها بود؛ شنبه ۶ اردیبهشت ۷۶، چند هفته پیش از انتخابات، هاشمی نوشته است: «عصر دکتر [علی] لاریجانی، [رئیس سازمان صداوسیما] آمد. نتیجه‌ی افکارسنجی انتخابات را آورد که نشان می‌دهد، به موازات پایین آمدن شانس آقای ناطق‌نوری، شانس آقای خاتمی بالا می‌رود؛ اظهار نگرانی نمود و از من استمداد کرد.» (انتقال قدرت، ص۹۸)

در آستانه‌ی انتخابات، آیت‌الله مهدوی کنی هم جمله‌ای گفت که تیتر یک روزنامه‌ی ابرار شد؛ «حدس می‌زنیم نظر مقام معظم رهبری به آقای ناطق‌نوری است.» هرچند رهبری نام نامزد مورد نظرش را به کسی نگفته بود اما فضای انتخابات به گونه‌ای بود که حتی سردار رفیق‌دوست پس از سال‌ها در خاطراتش تاکید می‌کند: «همه می‌دانستند نظر مقام معظم رهبری آقای ناطق است.» (برای تاریخ می‌گویم، ص۳۱۸)

اما مردم در دوم خرداد ۱۳۷۶ خاتمی را انتخاب کردند و معادله‌ی جدیدی را رقم زدند. چهار سال پیش از آن، در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۲، کمتر از ۱۷ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند.

در انتخابات سال ۷۶، نزدیک به ۳۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. آرای خاتمی حدود دو برابر منتخب دوره‌ی پیش بود. حدود ۴ میلیون رأی بیش از کل مشارکت سال ۷۲ تنها به خاتمی رسید.

سال ۷۷، یک سال بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری، بنا بود انتخابات خبرگان رهبری برگزار شود. هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ نوشته که احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، به او گفته است: «نیازی به تبلیغ زیاد و رقابت و وسعت حضور مردم در پای صندوق‌های رأی نیست.» و گفت کاش این کار در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۶ هم نشده بود. (در جستجوی مصلحت، ص۳۲۹)

https://t.me/jafarshiralinia

This comment was minimized by the moderator on the site

انتخاباتی شبیه شب قدر

صالح_تهرانی

انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم که در پی یک حادثه برگزار می شود به باور من یک شب قدر است.
به این معنا که در این انتخابات دو سوی جریانات سیاسی کشور کاندیدا دارند. هر چند رد صلاحیت هایی که منطق آن برای ما روشن نیست در این انتخابات هم قربانیان بزرگی داشت.
اما با این همه در یک سوی این انتخابات سعید جلیلی نشسته است و زاکانی، قاضی زاده هاشمی نزدیک به آنهاست و قالیباف با فاصله ای نه چندان دور در سمت همین چند کاندیدا قرار دارد و پورمحمدی هم با فاصله از سایر کاندیداهای اصولگرا در سوی اصولگرایی نشسته اما در سوی دیگر یک کاندیدا و آن هم پزشکیان است.
5 کاندیدا از یک جریان سیاسی و یک کاندیدا از جریان دیگر سیاسی ، اضلاع گردونه انتخابات این دوره ریاست جمهوری را تشکیل می دهند، سوال های زیادی در این میان مطرح است این که چرا چهره هایی مثل لاریجانی رد صلاحیت شدند و چرا پزشکیان تایید شد؟ شاید بعد از راز مرگ ، بزرگترین راز نوع تصمیمات شورای نگهبان است اما هر چه که هست این انتخابات مردم را در برابر یک دوگانه انتخاباتی خیلی خاص قرار داده است.
اکثر قریب به اتفاق تحلیل گران شانس قالیباف در جریان اصولگرایی را بیشتر از بقیه می دانند در واقع در سوی اصولگرایی قالیباف به احتمال زیاد کاندیدای اصلی و محوری خواهد بود و در سوی دیگر هم تنها پزشکیان قرار دارد.
انتخاب میان پزشکیان و قالیباف که ممکن است دو قطبی اصلی انتخابات امسال را شکل دهد، یک دو قطبی خاص و بی نظیر است و سال هاست که ایرانیان در برابر چنین دو گانه ای قرار نداشتند حتی در انتخابات 92 که یک سو قالیباف بود و در سوی دیگر روحانی ، این دو قطبی مربوط به دو ضلع جریان اصولگرایی بود هر چند که اصلاح طلبان در پیروزی روحانی نقش مهمی ایفا کردند اما این یک واقعیت است که روحانی اصلاح طلب نبود.
اما پزشکیان اصلاح طلب است و این تفاوت بسیار محسوسی در انتخابات خواهد بود. در این انتخابات به احتمال خیلی زیاد بخش عمده ای از اصلاح طلبان قدیمی و پرنفوذ به میدان خواهند آمد و تشکیلات منفعل و ناامید اصلاح طلبی از انفعال خارج خواهند شد و جامعه رای ایران تکانی خواهد خورد.
این زورآزمایی برای جذب آرای خاکستری است سوال مهمی که مطرح است این که آیا اصلاح طلبان می توانند مانند برخی انتخابات های قبل موفق به همراه کردن مردم و آرای خاکستری شوند آیا می توانند طیفی از مردم که به خاطر حوادث سال های گذشته با صندوق های رای قهر کرده بودند به میدان بیاورند؟
جامعه رای محمدباقر قالیباف روشن است او احتمالا برنامه ای برای جذب آرای قهر کنندگان از انتخابات را ندارد یا اگر هم دارد شاید تلاش کند آنها به ترس از سعید جلیلی و یا جریان تندرو ، با اکراه به او رای دهند. می گویم با اکراه چون قالیباف در تمام این سال هایی که آن اتفاق ها افتاد و بخش های زیادی از مردم را آزرد. هیچ گاه از مردم دلجویی نکرد حتی بر برخورد شدیدتر با معترضان تاکید کرد.
اما پزشکیان مواضع انتقادی خود را در سال های اخیر همواره داشته و با صدای بلند آن را مطرح کرده است. فراموش نکنیم که پزشکیان در انتخابات مجلس شورای اسلامی رد شده بود و وقتی رهبری با نام بردن از او، از رد صلاحیتش انتقاد کرده بود، دوباره تایید شد.
شاید علت تایید صلاحیت پزشکیان همان موضع گیری رهبری باشد اما پزشکیان به واسطه نقدهای صریح و بنیادی که از برخی سیاست های حاکمیت داشته است این ظرفیت را دارد که آرای خاکستری را با خود همراه کند اما این این ظرفیت فعال خواهد شد.
انتخابات هر طور که برگزار شود و هر چقدر هم که رد صلاحیت ها شدید باشد باز این مردم هستند که می توانند رای دهند ، گاهی رای مردم بی اثر است چون میان کاندیداهای انتخابات فرقی وجود ندارد اما گاهی انتخابات میان دو کاندیدای متفاوت است ، این انتخابات رقابتی میان یک کاندیدای متفاوت با 5 کاندیدای دیگر است و مردم می توانند از میان آنها انتخاب کنند. انتخاب مردم است که تعیین می کند در سال های آینده که سال های مهمی خواهد بود ، سرنوشت کشور به کدام سو برود و بر همین اساس معتقدم این انتخابات یک شب قدر است که مردم سرنوشت شان را برای سال های آینده انتخاب خواهند کرد.
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
http://T.me/kohnehsarbaza

This comment was minimized by the moderator on the site

عباس عبدی @abb_abdi · 32m
اگر گمان رسمی این بوده که پزشکیان شانسی ندارد و فقط مشارکت را اضافه می‌کند؛ پیشنهاد می‌کنم فوری او را از بازی انتخاب خارج کنید تا خطای ۷۶ و ۹۲ تکرار نشود، چون به احتمال فراوان در دور اول تمام است. فرضم این است که با آگاهی کامل از نتایج چنین تصمیمی را گرفته و به تبعاتش ملتزم‌اند.

رحمت‌اله بیگدلی @bigdeli1343
اعلام حمایت قاطع دکتر مسعود پزشکیان از خبرنگاران و اصحاب رسانه
من از همه اصحاب رسانه و خبرنگارانی که در چند دهه گذشته از من انتقاد کرده‌اند تشکر و از نقد همه منتقدان به‌ویژه اصحاب رسانه و خبرنگاران عزیز استقبال می‌کنم و حمایت از اصحاب رسانه و خبرنگاران را وظیفه خودم می‌دانم.
امیدوارم که دولتمردان و رجال سیاسی کشور شکایت از اصحاب رسانه و خبرنگاران را تبدیل به تعامل با آنان و از آنان به‌عنوان پلیس سوت‌زن در مبارزه با فساد و ناکارآمدی استفاده کنند.
عکس: هم‌اکنون ستاد انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان


محمد فاضلی @Mfazeli114 · 14h
من #مسعود_پزشکیان را فقط یک بار در جلسه نقد و بررسی طرح تحول سلامت در مرکز بررسی‌های استراتژیک دیدم. تسلط او بر نقد طرح تحول، منطق استدلال کردن، تسلط بر جزئیات فنی بوروکراسی و شجاعت در بیان نقدهای تند علیه دولت در قدرت، ستودنی بود. همان رویکرد عقلانی را به‌کار بگیرد، موفق می‌شود.

Azar Mansoori @MansooriAzar · 11h
راهبرد #مشارکت_مشروط گام مهم جبهه اصلاحات ایران برای معنابخشی به انتخابات بود. تأیید صلاحیت #دکتر_پزشکیان را #برای_ایران به فال نیک می گیریم.
در این صحنه نابرابر برای پیروزی ایشان تلاش می‌کنیم و کماکان پیگیر حقوق آحاد مردم ایران، از جمله حق انتخابات آزاد و عادلانه و رقابتی هستیم

قربانعلی صلواتیان @salavatianghali · 15h
دکتر مسعود پزشکیان دردفاع از وطن در سالهای جنگ و درخدمت به مردم درسالیان پس از جنگ ودرحق گویی و دفاع ازمردم همیشه سرآمد بوده است،در پاکدستی وساده زیستی کم نظیر است
رای به او انتخاب راستی صداقت و تخصص است
نه از ترکیه سیسمونی خریده ونه فرزندانش بدنبال اقامت دراینجا وآنجا بوده اند

علی مطهری @ali_motahari_ir · 1h
بنا بود شورای نگهبان ظلمی را که در حق آقای لاریجانی در انتخابات گذشته کرده بود به توصیه رهبر انقلاب #جبران کند. به راستی با #رد_صلاحیت مجدد ایشان خوب جبران کرد! شنیدم گفته‌اند چون ممکن است راه روحانی را ادامه دهد رد شده است. آیا تشخیص این مطلب به عهده مردم است یا شورای نگهبان؟

چیزمیزنویس @Chiz_Miz_Nevis · 21h
خطاب به مردمی که میگن کی پشت مردم بوده که بهش رای بدیم !
این دوتا نطق آقای پزشکیان هست، یکی بعد از اتفاقات ۸۸ ، یکی بعد از اتفاقات ۹۸..
رفقای مذهبی و حکومتی خودم که از فسادهای قالیباف و زاکانی و افراطی بودن جلیلی خسته شدن، بسم الله
هیچ لکه ننگی تو زندگی آقای پزشکیان نیست
یا علی


Arsha @Arsha45914097 · 20h
چرا #پزشکیان
با دخترش ثبت نام کرد!
چون #همسرش بیست سال قبل فوت کرد
و هرگز ازدواج نکرد و خود چهار فرزندش را بزرگ کرد
رای #زنان ایران زمین

محمّد حسين كريمی پور @M_H_Karimipour · 23h
آنجور که ائمهٔ جمعه می گویند مرحومِ رئیسی، ترکیبی از سقراط، مالک اشتر، بیسمارک، علامه طباطبائی، کیسینجر، مهاتیر و عجم اوغلو بوده و‌ما غافل بوده ایم!


Mohamad Ali Abtahi @abtahi_m
پذیرش آقای پزشکیان به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری‌ فضای انتخاباتی را تغییر می دهد.
یکی از منتخبان جبهه اصلاح طلب بود و طبعا آنها حمایت می کنند.
به باور من دو قطبی‌جدی قالیباف پزشکیان در فضای رقابت شکل میگیرد.
قهر از صندوق نشان داد فضا برای رادیکال ها و افراطیون باز می‌شود.
اگر چه رییس جمهور همه قدرت نیست اما برای کسانی که در داخل ایران زندگی می‌کنند یک دست نبودن قوا می تواند در سرنوشت آنها درصد زیادی موثر باشد.
عکس از خودم سفر آقای خاتمی به تبریز

دکتر مسعود پزشکیان @nashenasan1 · 11h
آقای دکتر اگر #رئیس_جمهور بودید در مورد حجاب چکار می‌کردید؟!
پزشکیان : کسی که زندگیش نمیچرخه دین رو نمیتونه نگه داره .
برای_ایران
در این انتخابات مردم به تغییر رای خواهند داد نه نام.
پزشکیان می‌تواند .

محمد تقی فاضل میبدی @fazelmaybodi · 16h
دوستان هر گونه اختلافی را کنار گذارند و برای موفقیت اقای پزشکیان تلاش کنند. قهر با صدوق رای سودی ندارد. امیدوارم از این فرصت بتوان استفاده کرد. اگر غافل شویم، پشیمانیهای بعدی قابل جبران نیست. مواظب کاسبان تحریم باشیم، تا به قدرت بازنگردند. حفظ منافع ملی از اوجب واجبات است.


حسین دهباشى @hosseindehbashi · 13h
کی فکرش را می‌کرد که اصلاح‌طلبان خیلی بیشتر از اصول‌گرایان از رد صلاحیت‌ها راضی باشند؟


Amirreza Nazari @a_rnazari · 11h
دکتر #پزشکیان ساعتی قبل در ستاد مرکزی:
در مناظره‌ها محکم می‌آیم،نگران نباشید.
همه اقوام ایرانی یکی هستند و هیچکس به دیگری برتر نیست.

سعا @SAA_IRAN · 20h
میگن روزی که #ماهاتیر_محمد مطبش رو تعطیل کرد، همسایه‌‌اش ازش پرسید دکتر کجا میری؟ گفت میرم مالزی رو درمان کنم و مالزی نوین از همینجا ساخته شد.
امیدوارم دکتر #پزشکیان عزیر همین‌کار رو در ایران با موفقیت انجام بده.
درمان_ایران


ثمین تقی‌پور @samin1374_ · 15h
حافظ نهج البلاغه، رزمنده دفاع مقدس، پزشک، مورد تایید ایت الله خمینی امام خامنه ای و دکتر سید محمد خاتمی، پزشکیان یعنی وفاق ملی یا علی مددی....


mina @porzady
مسعود پزشکیان تحصیلکرده و جراح از آمریکا است
۴ تا زبان را کامل مسلط است
هزاران عمل جراحی رایگان برای نیازمندان انجام داده است
کل املاک و ثروت که بهش ارث رسیده بود را برای فقیران و نیازمندان خرج کرده است
مسعود پزشکیان کاندید ریاست جمهوری از طرف شورای نگهبان تایید صلاحیت شد


محسن برهانی
@borhanimohsen1
اقدام #شورای_نگهبان در خصوص صلاحیت‌ها، نوعی قضاوت است. براساس کدامین مجوّز شرعی و حقوقی بدون حضور نامزدها، گزارش‌هایی علیه آنها خوانده می‌شود و اقدام‌ به صدور حکم می‌کنند بدون آنکه شخص از خود در برابر اتهامات دفاع کند؟
قواعد کتاب القضاء یا آیین دادرسی تزیینی است؟
آیا خود این ۱۲ نفر اجازه چنین قضاوتی علیه خودشان را می‌دهند؟
انتخابات



امیر تنها @tanha1358 · 20h
پزشکیان اعلام کرد؛وزیر خارجه من محمدجواد #ظریف خواهد بود
راهگشایی


حسام الدین آشنا Hosamoddin Ashena @hesamodin1 · 8h
چه کسی می‌تواند ایران را در برابر ترامپ، پوتین، شی‌جین پینگ، اردوغان، طالبان و ... اداره کند؟



Kambiz mehdizade @MehdizadeKambiz · 22h
پزشکیان یعنی صداقت، یعنی آزادگی، یعنی درستی و پاکی، یعنی راستی.
ما همه پزشکیان هستیم.
پزشکیان یعنی #همه_چی_تمام


مصطفى كواكبيان @kavakebian_ir · 1h
با سلام به ملت سرافراز ایران
اینجانب حمایت قاطع خود و اعضای #حزب_مردم_سالاری در سراسر کشور را از جناب دکتر مسعود #پزشکیان اعلام می‌دارم و با هماهنگی ایشان جزئیات اجرای پشتیبانی تبلیغاتی متعاقبا اعلام خواهد شد.


محمد فاضلی
@Mfazeli114
·
4h
آقای #پزشکیان صدای «عقلانیت بهبود تدریجی اما مستمر» باشید. جامعه ایران، پوچ بودن وعده‌های بزرگ اما ناممکن را دریافته است. می‌داند در چاله‌های عمیقی افتاده که به تدریج باید از آن‌ها با عقل، کارشناسی، توافقات سیاسی و کار تخصصی خارج شد. صدای عقلانیت باشید و تن به پوپولیسم ندهید.

This comment was minimized by the moderator on the site

داستان انتخابات زود هنگام 1403
" در آستانه تغییر در کلان سیاستها"

حاکمیت دریافت که یک دست شدنش به نفرت مردم از حاکمیت ناتوان از تغییر و بهبود اوضاع می انجامد.
یک دست شدند تورم و رکود و ....همه چیزهای بد چند برابر شد.
قبلا می شد به دولت تذکر داد اما حالا وقتی اختلاس دبش سه ونیم میلیارد دلاری هم می شود، تذکر دادنش تف سربالاست به صورت خودمان می افتد.
از طرف دیگر مردم که می دیدند همه کارها دست خودشان است از مشارکت صرف نظر کردند مشارکت به شدت پایین آمد و مشروعیت نظام در خطر قرار گرفت.

کشور ایران اقلا در زمانه کنونی امکان کره شمالی شدن ندارد، مردم آگاهند، حکومت با انبوه دشمنان خارجی دست به گریبان است و از همه مهمتر کره شمال شدن دیکتاتوری خونریز می طلبد و حاکمان آخوند هستند و مدعی اسلام، اینها همه مانع شد که فی الحال حاکمیت از رای مردم بی نیاز باشد.

خشم مردم روز افرون است از این کیفیت حکمرانی و اگر این خشم به شکلی صلح جویانه در صندوق رای فراوری شود یک تیر است و چند نشان.

نکته مهم این است که کاندیدای اصلاح طلبان چند خصوصیت دارد در این دوره که به گمان من در وضعیت کنونی بسیار به کار خواهد آمد، در تغییر ریل و سیاستهای کلان

1_مورد اعتماد رهبر است
2_ صداقت دارد در آنچه می گوید
3_متملق و چاپلوس نیست(اینجا را ببینید (https://t.me/ganji_akbar/36962))
4_به ضرورت تغییر سیاستهایی نظیر استکبار ستیزی باور دارد( اینجا را ببینید) (https://t.me/virayeshe_zehn/3181)
5_ به ضرورت تغییر سیاستهای اجتماعی نظیر حجاب اجباری باور دارد.(اینجا را ببینید (https://t.me/sahamnewsorg/107075))
6_ به ضرورت ابطال سیاست خالص سازی باور دارد(اینجا را ببینید (https://t.me/Eslahatnews/132019))
7_ قدری قُد و یک دنده است و روحیه مدیریتی کافی دارد.(کافی است ببینید در زمان اعتراضات پائیز 1401 موسوم به مهسا، چگونه در تلوزیون موضعگیری کرد اینجا (https://t.me/sahamnewsorg/107075))

اما همه اینها یک طرف نکته مهمتر این است که آلوده نیست.
بسیاری اوقات شخصی که در پلشتی های دهه های سابق حکومت دخیل بوده به اصطلاح گزک دارد دست اصحاب قدرت و همین موجب متابعت از صاحبان قدرت در زمانه تصمیم گیری می شود.
پزشکیان نقطه ضعفی ندارد که با فشار بر آن بتوانند او را همراه کنند.
او شاید دنگ شیائوپینگ ایران باشد، کسی که چین را به شاه راه توسعه رساند و کشورش را از دگم های ایدئولوژیک نجات داد.

https://t.me/virayeshe_zehn

This comment was minimized by the moderator on the site

شناسنامه‌‌ها در انتخابات ۸ تیر مهر نمی‌شود

????در انتخابات ریاست‌جمهوری شناسنامه‌ها مهر نمی‌خورد و در سامانۀ احراز هویت مشخص می‌شود چه کسی رای داده.
????رای‌دهندگان با کارت ملی هم می‌توانند رای بدهند.

انتخابات
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در تو را به شب چگونه بجویم در این...
???????????? از بهلول پرسیدند در قبرستان چه میکني؟ گفت: با جمعے نشسته ام که آزار نميرسانند حسادت ن...
- یک نظز اضافه کرد در پایان سال خشن و جنایتبار 2024،...
چماق ترامپ علیه نتانیاهو! اعلام آتش‌بس بین اسرائیل و حماس در نوار غزه بسیار نزدیک به نظر می‌رسد. ...