مرثیه شکستی تلخ، برای انقلاب، انقلابیون در انتخابات سیزدهم
  •  

30 خرداد 1400
Author :  

"اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" ، این شعاری بود که در دو خیزش وسیع اخیر، توسط مردم به جان آمده از شرایط موجود، فریاد زده شد، کسانی که از ایده، روش و راهبری کشور توسط انقلابیون (اصلاح طلب و اصولگرا) خسته و دلزده شده اند. بعضی حتی پا را از این هم فراتر نهاده، و در یک عقبگرد، خواهان بازگشت به شرایط قبل از 57 شده، و شعار "رضاشاه روحت شاد" را سر دادند، اما انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم، انگار این دو شعار را وجه ملموس و عینی، در عمل مردمی داد، که باید میزان رای آنها، و آنان نیز "ولی نعمت" حاکمان بر کشور باشند، چرا که شرایط انقلاب و تراش های عمیقی که در همراهان آن در طول این چهار دهه داده شد، بسیاری از قطار انقلاب پیاده شده، و یا پیاده اشان کردند، و اکنون دعوای قدرت که مدت ها بود بین اصولگرایان و اصلاح طلبان در جریان بود، با عدم توان اصولگرایان برای دستیابی بدون دوپینگ و بدون سو استفاده، به قدرت، در جریان انتخابات مجلس، و اینک ریاست جمهوری سیزدهم در 28 خرداد 1400، به صورت لخت و عریان تمام شرایط را صحنه آرایی کردند تا رقیب اصلاح طلب خود را با برهم زدن شرایط منصفانه و عرفی بازی، حذف، و قدرت را در کشور یکدست، و بدون خدشه و کامل، در اختیار اصولگرایان مد نظر خود قرار دهند، و اکنون دیگر صحنه سیاست کشور بیش از پیش آب رفت، و از این پس نبرد قدرت به داخل جناح سیاسی اصولگرایان، که از جمله کم پایگاه ترین گروه های سیاسی در کشورند، کشانده شده، و زین پس هرگاه از نظام، انقلاب، و ارزش ها سخنی به میان آید، یعنی حفظ حدود قدرت، در اردوگاه اصولگرایان مد نظر خواهد بود.

این انتخابات وزن کشی عریان جناح های داخلی انقلابیون بود، که به چه میزان بر امکانات کشور کنترل و تسلط یافته اند، و در جلوی چشم ناظرینی که وارد میدان نشدند، یعنی بیش از 52% کسانی که به نظاره کشاکش قدرت و تقسیم آن نشستند، در یک تغییر فاز، و یا جراحی دردناک بی مورد و غیر لازم برای کشور و انقلاب، همه دیدند که جناح اصولگرایان خاص و سفارشی، چطور شعار "اموال عمومی، استفاده اختصاصی ممنوع" که شاه بیت اخلاق و قانون تسلط بر بیت المال و ثروت و امکانات ملی بود، را به کناری نهاده، از همه امکانات و ظرفیت های ملی و محلی موجود سود جستند، تا برنده از پیش مشخص شده انتخابات باشند، و نتایج این هماوردی صحنه آرایی شده، بدون هیچ گونه ریسکی، همان  شود که برایش هشت سال برنامه ریزی، تبلیغ و تلاش بی وقفه کردند، و در انتها نیز شورای نگهبان با یک چینش کاملا عریان و فاجعه بار، جشن پیروزی را از پیش از انتخابات، برای کاندیدای مد نظر خود برای پیروزی، مهیا کردند.

نحوه عمل نهاد داور و ناظر، در چینش کاندیداها، طوری رقم خورد، که در یک شرایط نابرابر دو به پنج، کاندیداها آرایش تبلیغاتی و مبارزه انتخاباتی داده شدند، تا نابرابری ها در استفاده و برخورداری از امکانات ملی کشور، در بین حاضرین در صحنه انقلاب را هم، به خوبی نمایش داده شده، این است که باید گفت تیم 5 نفره و 2 نفره، هر دو بازنده بودند، چرا که بیش از نیمی از مردم را باز اینبار نیز، خانه نشین و از اطراف صندوق های رای پراکندند، تا به راحتی، و غیاب بیشتر جمهور ایرانیان، صاحب کرسیی ریاست جمهوری ایران شوند، و گرچه اصولگرایان با 5 کاندیدا در این انتخابات دست برتر از لحاظ تعداد و امکانات را در اختیار داشتند، اما از آن سو کسانی را بی یار و یاور و بی آبرو کردند، که تا پیش از این 24 میلیون نفر از مردم ایران را به دنبال خود همراه کرده بودند، و سیل وار به پای صندوق های رای می کشاندند، نشاط سیاسی و انتخاباتی ایجاد می کردند، و حماسه های حضور را می آفریدند، و...

 اما در این انتخابات با تعجیل اصولگرایان برای کسب قدرت یکدست، در یک روند ناقص و ناگوار، هم شورای نگهبان و نهاد های از این دست را، بی آبرو کردند، هم بسیاری از نیروهای اصولگرا را رنجیده خاطر و بی آبرو نمودند، و هم خود را که در پیش چشم همه جهانیان، نابردبار و قدرت طلب، گریزان از قانون و ضوابط و... به نمایش در آوردند، لذا این پیروزی برای اصولگرایان نیز یک شکستی بزرگ، برای انقلاب و انقلابیون هم رسوایی، و البته ناکامی را به جبهه اصلاحات نیز تحمیل کردند. تا جایی که اکنون از مرگ جریان اصلاحات سخن گفته می شود، ایده ایی که به نظر من شکست ناپذیر بوده، و همواره یک راه میانه و بدون خشونت، برای تغییر بوده و خواهد ماند.

در این انتخابات به دلیل تعجیل اصولگرایان برای قبضه کامل و بدون خدشه قدرت، گروه اصلاح طلبان نیز رسوا شدند، چرا که مردم از آنان نیز می پرسند، چرا در گذشته و حال با چنین روندی همراه بوده اید؟! و به رغم اینکه جریان اصلاح طلبان صاحب منطق، پشتوانه فکری و مردمی بوده اند، در یک ماراتن بسیار نابرابر، مردم خود را ناامید دیده، نتوانستند نظر عده ی زیادی از مردم را به خود جلب کنند، و برگ هایی در تاریخ این انقلاب ورق خورد، که تکان دهنده و به هوش آورنده است، انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم برگ خوفناکی بر تاریخ انقلابیگری، انقلابات و به حتم انقلاب 57 خواهد بود، این انتخابات سراسر شکست بود، چه برای اصلاح طلبان که نتوانستند مردم را به سمت خود جلب کنند، و چه اصولگرایان که کشور، انقلاب و قانون اساسی را به پای قدرت خواهی بی ضابطه و خارج از عرف و استاندارد خود، سر بریدند.

و همین باعث شد که بیش از نیمی از مردم واجد شرایط اظهار نظر در امور کشور، خود را کنار کشیده، و صحنه را ناامیدانه، از هر گونه نتیجه مطلوب به نفع خود، واگذار و به حریف خود یعنی اصولگرایان تمامیت خواه، تمرکزگرا سپردند، این است که انتخابات سیزدهم یک شکست عظیم، برای مردم ایران بود و آثار خسارتبارش را بر کشور تحمیل خواهد کرد.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (36)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

عبدالناصر همتی؛ رییس کل سابق بانک مرکزی در گفتگو با هم‌میهن:

دولت فکر می‌کرد توافق انجام شده و گفتند سریع ارز ۴۲۰۰ تومانی را هم برداریم تا هردو باهم حل شود، اما بنا به دلایلی حل نشد و گیر افتاده‌اند.

اگر فکر می‌کنید قبلی‌ها خراب کردند و حالا شما نمی‌توانید درست کنید، بروید کنار، بگذارید انتخابات جدید با مشارکت اکثریت مردم اتفاق بیافتد.

حکومت یکدست با اقلیت‌ها اتفاق نمی‌افتد و اکثریت مردم باید پشت حکومت یکدست باشند. اگر دایم می‌خواهید بگویید مربوط به گذشته است یعنی نمی‌توانید کاری انجام دهید. بگویید همان گذشته‌ها بیایند درست کنند.

This comment was minimized by the moderator on the site

نتایج یک تحقیق: کاهش مشارکت سیاسی نقش مهمی در ایجاد اعتراضات پس از فوت مهسا امینی داشت

شهرستان‌هایی در اعتراضات فعال‌تر بوده‌اند که در حدفاصل سال ١٣٩۶ تا ١۴٠٠ به ‌لحاظ سیاسی ناامید‌تر شده و مشارکت کمتری در انتخابات ریاست‌جمهوری داشته‌اند

در شهرستان‌های دارای اعتراض، رای نامزد نخست انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۱۳۹۶، به‌طور متوسط ۲۲.۶درصد کمتر از شهرستان‌های بدون اعتراض بوده است.

مشارکت سیاسی در انتخابات مجلس سال ۹۸ نسبت به انتخابات قبلی حدود ۱۰.۳ میلیون نفر کاهش داشته است. این میزان برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰، حدود ۱۴.۵ میلیون نفر بوده است./اعتماد

@yaser_arab57

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا با زبان آدم حرف نمی‌زنیم؟
گیرم حرف‌های تاج‌زاده غلط؛ به‌تر نیست عوض زندان، با زبان، مچش را بخوابانی؟

حسین قدیانی

دو سال بعد از ریاست‌جمهوری محمد خاتمی، جناح راست که در مجلس اکثریت کرسی‌ها را در اختیار داشت، به صرافت استیضاح عطاءالله مهاجرانی افتاد. همه هم حتم داشتند که وزیر ارشاد دولت دوم خرداد نمی‌تواند از گردنه‌ی استیضاح پیروز بیرون بیاید اما هر چقدر که وکلای دست راستی بد حرف زدند، مهاجرانی عالی ظاهر شد. نتیجه هم شد عکس همه‌ی پیش‌بینی‌ها و وزیر ارشاد همان که بود، باقی ماند.

بعدها جناح راست، اسمش را عوض کرد و کرد اصول‌گرا، کرد انقلابی، کرد سوپرانقلابی ولی رسمش را همان که بود نگه داشت؛ ماست.

مشکل جناح راست این است که می‌داند اگر انتخاب جمهور را هم هم‌راه نداشته باشد، انتصاب جمهوری اسلامی بی‌کارش نمی‌گذارد. مع‌الاسف حمایت غلط نظام از راستی‌ها- که شما می‌توانید بخوانید اصول‌گراها یا انقلابی‌ها یا سوپرانقلابی‌ها- به شکل فجیعی جماعت را بچه‌ننه بار آورده.
اگر حریف حرف مهاجرانی نشوند، دل‌گرم به حمایت‌های اطلاعاتی حاکمیت، آن‌قدر برای بنده‌خدا حاشیه درست می‌کنند که دست‌آخر تن به هجرت دهد.
واقعیت آن است که مهاجرت مهاجرانی نه به خواست خود او بل‌که با فشارهای محسوس و نامحسوس جناح راست محقق شد. جناحی که هر کجا کم بیاورد، عوض اصلاح خود، حمایت حاکمیت را به رخ رقیب می‌کشد.

کاش این جناح، دردانه بار نمی‌آمد و ما این روزها مصطفی تاج‌زاده را نه در زندان که در تلویزیون می‌دیدیم.
چی داشت می‌گفت مگر این اواخر تاج‌زاده؟ الا آن‌که جمهوری اسلامی به‌تر است این‌جور عمل کند و آن‌جور عمل نکند؟

شگفتا! تاج‌زاده این آخرسری‌ها بیش‌تر از ضد انقلاب فحش می‌خورد اما نظام با فرستادن او به زندان، متوجه نشد که فی‌الواقع دارد این پیام را به دوست و دشمن منتقل می‌کند: من تن به اصلاحات نمی‌دهم.

این‌که امروز عناصر جناح موسوم به اصلاحات هم‌پا بل‌‌که بعضا بیش‌تر از اصول‌گراها از توده‌ی مردم ناسزا می‌شنوند، یک زنگ خطر جدی برای جمهوری اسلامی است.
چی از این بدتر که مردم حتی به تاج‌زاده‌ی دربند هم طعنه بزنند که وقتی از امکان اصلاحات در نظام حرف می‌زنی، حقت همین اوین است؟

به چهره‌ی زعمای جناح راست نگاه کنید. دقیقا کجای جماعت شبیه یوسف است که جمهوری اسلامی این همه بین بچه‌های خود فرق می‌گذارد؟ گیرم حرف‌های تاج‌زاده غلط؛ به‌تر نیست عوض زندان، با زبان، مچش را بخوابانی؟

وقتی سوپرانقلابی‌ها با پارتی‌بازی به درجه‌ی عماری می‌رسند، باید هم از منش عیاری، عاری باشند. قبول کنید که با دوره‌ی دوم خرداد هیچ فرقی نکرده‌اید.
هنوز هم تا کم می‌آورید، یا حریف را می‌برید در حاشیه یا در حبس...

@ghete26

This comment was minimized by the moderator on the site

بی اعتنایی امیرالمؤمنین ع به حکومت، درسی برای امروز ما

مهدی نصیری
امر سیاست ورزی و حکمرانی در زمره اساسی ترین وظایف انبیاء و امامان بوده، اما آنان هرگز در صدد تحمیل دین و حکومت دینی به هر قیمت و با هر شیوه ای بدون اقبال و خواست عمومی نبودند.

پس از قتل عثمان و هجوم مردم به سمت امیرالمومنین ع برای پذیرش حکومت، آن حضرت تلاش فراوان کرد تا خود را از عرصه حکمرانی کنار بکشد اما از آنجا که خواست عمومی آن چنان شدید بود که اگر حضرت نمی پذیرفت مورد اتهام برای شانه خالی کردن از مسئولیت قرار می گرفت، در نتیجه پذیرفت.

آنچه در زیر از سخنان علی ع می خوانید، بیانگر بی اعتنایی آن امام عقل و عدل به امر حکومت بدون تمایل عمومی است:
١- «(پس از قتل عثمان) تنها نام من برای خلافت مطرح می شد، ولی خداوند می داند که من علاقه ای به زمامداری نداشتم زیرا از پیامبر ص شنیده بودم که می فرمود: «هر کس بعد از من کار امت مرا بر عهده گیرد، روز قیامت دستهایش را بر گردنش می بندند و در مقابل دیدگان مردم برای حساب احضار می کنند. سپس نامه عمل او باز می شود. اگر با عدالت حکومت کرده باشد نجات می یابد و اگر ستم روا داشته باشد هلاک می شود.» (امالی ص 728)

٢- «شما به دنبال امیر شدن من نباشید. در این وضع، وزیر شما باشم بهتر است تا امیر شما شوم. من به شما نیازی ندارم و در عین حال همراه شما هستم. هر کس را که شما برای خلافت بپسندید من نیز به او رضایت خواهم داد.» (ارشاد ج 1 ص 244)

٣- «شما مردم به من می گفتید بیعت ما را قبول کن و من می گفتم نمی پذیرم. شما می گفتید چاره ای جز این نیست و من زیر بار نمی رفتم. من دست خود را بسته بودم و شما آن را باز می کردید. دستم را عقب می کشیدم و شما با اصرار دستانم را می گرفتید و می گفتید: ما به کسی غیر از تو راضی نمی شویم .... چنان برای بیعت هجوم آوردید که گویی شتران تشنه به آب رسیده باشند و بر همدیگر فشار آورند تا زودتر از آن آب بنوشند!» (ارشاد ص 260)

٤- «به اندازه ای برای بیعت با من شادی کردید که مردم خردسالان را بر روی دوش گرفتند تا بتوانند شاهد مراسم بیعت باشند. سالمندان با پای لرزان برای بیعت کردن شتاب می کردند و ناتوانان را بر دوش می کشیدند و پاها از خستگی واماند.» (تذکرة الخواص 57)

٥- «وقتی اصرار مردم از حد گذشت و چاره ای جز پذیرش نداشتم به آنها گفتم: حال که جز بیعت با من به چیز دیگری راضی نیستید و من نیز چاره ای ندارم جز پذیرش درخواست شما، پس به مسجد می رویم و بیعت با حضور همه مردم و رضای مسلمانان انجام می گیرد. آنجا هر کس خواست با من بیعت می کند.» (الغارات ج 1 ص 303)

٦- «کسی را که قصد بیعت با من نداشت به بیعت مجبور نکردم حتی اگر طلحه و زبیر به بیعت حاضر نمی شدند آنها را اجبار نمی کردم؛ همانگونه که دیگران را نیز به بیعت با خویش مجبور نکردم.» (نهج البلاغه کلام 131)

٧- «شما با من بیعت کردید ولی من خوشحال نبودم و خرسند و شادمان نشدم.» (الجمل ص 259)

٨- «(خطاب به طلحه و زبیر که مشتاق حکومت بودند) من به این حکومت نیازی ندارم و اگر یار و یاور شما باشم برای من بهتر از این است که امیر و حاکم بر شما باشم. هر کدام از شما که داوطلب هستید دستتان را پیش آورید تا بیعت کنم.» (الجمل/ 130)

٩- «خدایا تو می دانی که ورود ما به حکومت و جنگ و درگیری، برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود بلکه می خواستیم: نشانه های دین تو را به جایگاه خویش بازگردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر به اجرا در آید. (الارشاد ص 261)

١٠ «سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را افرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و وجود یاری دهنده حجت را بر من تمام نکرده بود و اگر خداوند از عالمان عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم ... آنگاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است.» (الامالی ص 732)

این سخنان امیر مومنان ع برای حاکمان جمهوری اسلامی حامل پیامی ویژه است:

به چنگ آوردن حکومت به هر بهایی و حفظ و تداوم آن با هر شیوه ای و بی اعتنایی به خواست و تمایل عمومی مردم و مهندسی انتخابات برای رسیدن به گزینه مورد نظر به بهای منزوی کردن اکثریت، با شیوه حکمرانی نبوی و علوی نسبتی ندارد. اگر چنین شیوه هایی مجاز بود، شاید به جای امویان و عباسیان، حکومت بنی هاشم و فرزندان پیامبر ص پا می گرفت و قرنها برعالم اسلام حکمرانی می کردند که البته در این صورت مانند بنی امیه و بنی عباس در زمره حاکمان منفور بودند و امام علی و فرزندان معصومش علیهم السلام نماد عالی و بی بدیل عدالت و رحمت و کرامت نبودند.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

افشای تعداد رأی احمدی نژاد در انتخابات ۱۴۰۰ از سوی یک اصولگرا
حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی:
حضور محمود احمدی‌نژاد در مجموعه مجمع تشخیص مصلحت نظام نشان از تحمل نظام دارد.
حدود ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار رای با نام محمود احمدی‌نژاد در انتخابات اخیر به صندوق ریخته شد که البته با توجه به‌عدم وجود ایشان به عنوان کاندیدا، به عنوان آرای باطله منظور شد.
این میزان آراء نشان داد که در کل کشور طرفداران ایشان چه تعداد هستند و علی‌رغم این همه سر و صدا و داد و فریاد ایشان، ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر طرفدار ایشان هستند. https://fararu.com/fa/news/494487


مارسنجی آقای خامنه ای و داستان یک ضرب المثل معروف
حسن یوسفی اشکوری
آیت الله خامنه ای در سخنرانی امروز خود با اعضای دستگاه قضا با اشارتی به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری 28 خرداد ادعا کرد که مردم به رغم تلاش گسترده تحریمی ها پای صندوق رأی رفته و انصافا حماسه آفریدند.
ایشان برای توجیه مشارکت زیر پنجاه درصدی، گفتند که کارشناسان گفته اند لااقل ده درصد به خاطر کرونا شرکت نکرده اند و بدین ترتیب نتیجه گرفته اند که میزان مشارکت 60 درصد بوده و این خیلی خوب است.
ایشان در باره آرای باطله نیز گفته اند این آرا نه تنها به معنای فاصله گرفتن مردم از حکومت نیست بلکه برعکس به معنای باور به حکومت است (نقل به مضمون).

این سخنان مرا بی اختیار به یاد یک ضرب المثل محلی و قدیمی منطقه اشکور ما انداخت. اول بگویم این قصه مثل گونه مربوط به فضای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی حداقل بیش از هفتاد سال قبل منطقه است لذا ممکن است برای نسل امروز به ویژه برای کسانی که با آن فضا و با ادبیات آن آشنا نیستند چندان قابل فهم و لمس نباشد. از این رو تلاش می کنم به گونه ای روایت کنم که قابل درک و فهم باشد. این را هم بگویم که در آن زمان غالبا تاجران خرده پا به روستاهای مختلف می رفتند و کالاهای محلی مردم یعنی تولیدات محدود روستائیان مانند تولیدات دامی و یا کشاورزی را می خریدند. گاه به ازای کالاهای مصرفی وارداتی (مانند قند و چای و پارچه و لوازم خانگی) و گاه نیز با پرداخت پول که در گذشته کم بود و محدود.

تاجری از گرد راه می رسد . در دهی اطراق می کند تا کالاهای مردم را بخرد. زنی روستایی چند من روغن (کره) را برای فروش می آورد. تاجر خود قیمت روغن را به دلخواه مشخص می کند: هر من سه تومان (من سه کیلو بود). زن بینوا، که به کلی از همه چیز بی خبر بود، قبول می کند. تاجر روغن را با استفاده از سنگ (سنگی که خودش می گفت یک کیلو است) وزن می کند. پس از پایان کار، تاجر با اشاره به دو بسته روغن وزن شده، می گوید: خواهر! دو من و نیم و سه من و نیم، می شود پنج من؛ درسته خواهر؟ طرف تأیید می کند.
ادامه می دهد: خوب! پنج سه تومان می شود دوازده تومان؛ درسته خواهر؟ باز تأیید می شنود. تاجر بلافاصله پولش را از جیب در می آورد و می گیرد طرف زن و با مهربانی و صمیمیت تمام می گوید: دو تومان را هم از برادرت نمی گیری، این هم ده تومان شما، خدا بده برکت!

روشن است که در این محاسبه تاجرانه و رندانه، تاجر داستان ما 11 تومان از حق مسلم زن بینوا به جیب زد. زیرا دو من و نیم و سه من و نیم، می شد شش من و نه پنج من و تازه پنج ، سه تا می شد پانزده تا نه دوازده تا؛ تازه در نهایت دو تومان هم بی تعارف به عنوان تخفیف برادرانه حساب می کند. بیفزایم، تاجر داستان ما این محاسبه ها را با سرعت تمام انجام می داد و ارقام را پشت سر هم ادامه می کرد تا زن بیسواد و روستایی بی خبر، هرچند خوش قلب و با حسن نیت، از رندی های طرف هیچ نفهمد.
این قصه در ادبیات محاوره ای محلی منطقه ما به مناسبت های مختلف مورد استفاده است.
حال داستان ماست و محاسبه رهبر روحانی نظام جمهوری اسلامی.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. @Sahamnewsorg

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

اگر روحانيت سياسي اين است...

دوستان انقلابي و متدين و طلبه و حزب اللهي!
به جاي برآشفته شدن و ناسزا گفتن و تهديد كردن و فرياد كشيدن، قدري فكر كنيد و چاره اي براي درد جامعه بيانديشيد.
بپذيريد كه حوزه هاي علميه و روحانيت در روزهاي سخت و شرايط ناخوشايندي قرار گرفته اند و اين مشكل را با رگهاي گردن و صداي كلفت نمي شود حل كرد!
در باره سياسي شدن روحانيت بحث تئوريك و جوابهاي نظري لازم نيست! اينها مال چهل پنجاه سال قبل بود كه هنوز تجربه عملي وجود نداشت، الآن حاصل چهل و دو سال تجربه پيش چشم ماست. به جاي بحث نظري بياييد نمونه هايي نشان بدهيد كه قدرت داشتن روحانيت باعث نشده آنها از مردم جدا بشوند. نمونه اي نشان بدهيد كه روحاني جواب سؤال و ترديد جوان دانشجو را با محبت و همدلي داده نه با تهديد و بازداشت و اخراج و فشار!
نمونه اي نشان بدهيد كه فساد قدرت و اقتدار باعث نشده باشد روحاني مردم را تحقير كند و آنان را به ديده رعاياي عوام كالانعام ببيند.
نمونه اي نشان بدهيد كه امكانات و دسترسي هاي ويژه روحاني سياسي موجب نشده كه اطرافيانش مبتلا به سوء استفاده مالي و پارتي بازي و غارت بيت المال نشده باشند.
نمونه اي از روحاني داراي قدرت نشان بدهيد كه مثل قديم در خانه اش باز باشد و همه مردم -فارغ از ارتباط شخصي و خاص- بتوانند به او دسترسي داشته باشند و حرف دلشان را بزنند.
نمونه اي از روحاني سياسي نشان بدهيد كه بشود از او انتقاد كرد و رفتارش را زير ذره بين گذاشت، بي آنكه شخص منتقد مورد تهديد و آسيب قرار گيرد.
نمونه اي نشان دهيد كه روحاني داراي منصب و قدرت مثل پنجاه سال پيش چشم به راه دو تا جوان بماند كه پاي منبرش بروند، نه اين كه التماسش كنند و نتوانند او را براي يك سخنراني به مسجد محل ببرند.
نمونه اي نشان بدهيد كه روحاني سياسي دنبال مردم باشد و براي جلب نظر و رأي آنان جان بكند و جان بدهد، نه اين كه به زور نظارت استصوابي و قدرت نهادهاي امنيتي مستظهر باشد. قصه و داستان امروز مردم با روحانيت ديگر اصلا بحث هاي تئوريك و نظري نيست كه بشود مثل پنجاه سال قبل به تاريخ و روايات و اقوال قدما استشهاد كرد!
دوستان! ما تمام سرمايه هزار و چهارصد ساله را يكجا خرج كرديم و همه ثروت اعتماد عمومي كه حاصل مجاهدت و تقوا و زهد سلف صالح بود يكجا به باد داديم و هر چه از شيخ مفيد و خواجه طوسي تا سيد ابوالحسن اصفهاني و آيت الله بروجردي به سفك المهج و خوض اللجج جمع كرده بودند به حراج برديم!
ما هر چه مرحوم امام خميني و شهداي شريف انقلاب و دفاع مقدس هم مي خواستند ودنبالش بودند، به پاي شيخ احمد جنتي و سيد احمد علم الهدى ريختيم و تمام شد و رفت!
جواب اين سؤال سخت را هم با ساده زيستي شخص رهبر انقلاب و سلامت فرزندان ايشان يا حتى با صواب تصميم گيري و حكيمانه بودن سياست خارجي و اقتدار ما در يمن و سوريه نمي شود داد؛ مردم به داخل ايران و تجربه روحانيت نگاه مي كنند و آنچه در پيرامون خود لمس كرده اند مي بيينند و مبناي قضاوت قرار مي دهند!
راستش اصلا اقتضاي قدرت همين است، آخوند و غير آخوند هم ندارد! وقتي كسي بدون حساب و كتاب مورد تقدير و تجليل قرار گرفت و زور طرف مقابل هم به او نرسيد، به طور طبيعي دچار فساد و آفت مي شود، حتى اگر در لباس تقدس روحانيت باشد!
ماجراي ما اكنون حكايت آن درمانده اي است كه برخي سادات زواره چنان بلايي بر سرش آوردند كه مي گفت:
سادات مكرم زواره، الطاف شما مزيد بادا...اولاد حسين اگر شماييد، حق با طرف يزيد بادا !
مردم امروز ديگر كاري به كتاب و دفتر ندارند، حتى به آرزوهاي مرحوم مدرس و رؤياهاي مرحوم كاشاني هم كاري ندارند، بلكه واقعيت ملموس و تجربه عيني روحانيت سياسي را در سيماي شيخ حسن روحاني تماشا مي كنند و مي گويند: اگر روحانيت سياسي اين است، نخواستيم! و اگر روحانيت سياسي اين است، ما همان روحانيت غير سياسي را ترجيح مي دهيم!
https://telegram.me/morzaeri
نوشته ها و انتخابهاي محمدرضا زائرى
اگر قابل دانستيد نگاهي بيندازيد و به دوستانتان نيز معرفي فرماييد

مسایل مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

درگیری قابل انتظار در دفتر رهبر جمهوری اسلامی

یادداشت نامتعارف وحید حقانیان معاون امور ویژه دفتر رهبری در مورد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و واکنش تند خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه به آن، شگفتی مخاطبانی را به دنبال داشت که به تقابل‌هایی علنی در این سطح عادت نداشتند. توضیح آنکه حقانیان در یادداشت خود حضور رضایی، قاضی زاده هاشمی و همتی را "امداد الهی" دانسته و نوشت: "اگر بعد از کنار کشیدن نامزدهای پوششی، این سه نفر نیز اعلام انصراف کرده بودند، ولو وزارت کشور هم قبول نمی کرد یقینا چالش بزرگی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی به‌وجود می‌آمد." تسنیم اما با انتقاد شدید از این یادداشت، خطاب به حقانیان گوشزد کرد: "خنّاسان و مغرضان با سوءاستفاده از مفاد تحلیل شخصی شما، علیه دفتر رهبری... عقده‌گشایی کرده و تلاش کردند انتقام مشارکت معنادار مردم در انتخابات... را با طرح اتهام مهندسی انتخابات از مردم و رهبر معظم انقلاب اسلامی بگیرند."

به نظر می رسد تقابل اخیر، نشانه ای از پدیده ای باشد که در ازدیبهشت سال پیش -در یادداشتی تحت عنوان "افزایش اهمیت 'دفتر رهبری' با افزایش سن آیت‌الله خامنه‌ای"- مورد گمانه‌زنی قرار گرفته بود. نقل قولِ –بدون شرحِ- بخش پایانی آن یادداشت قدیمی، جنس پدیده فوق را بهتر توضیح می دهد:

[آغاز نقل قول] «نمی‌توان فراموش کرد که چگونه پس از درگذشت آیت‌الله خمینی، نیروهای تاثیرگذار بیت او به تدریج از صحنه سیاست ایران حذف شدند یا اگر نشدند، به شدت از نفوذ حکومتی شان کاسته شد. اگرچه این احتمال منتفی نیست که جانشین آیت‌الله خامنه‌ای، با طیفی از مدیران فعلی دفتر او همسو باشد، ولی دلیلی وجود ندارد که انتخاب‌های اصلی این جانشین، همان‌هایی باشند که در زمان حاضر مسئولیت‌های کلیدی دفتر را بر عهده دارند. به بیان ساده‌تر، چهره‌های قدرتمند دفتر آقای خامنه‌ای در شرایط فعلی، اطمینانی ندارند که قدرت و نفوذ خود را در زمان جایگزین او هم حفظ کنند.

نتیجه آنکه سال‌های پایانی عمر آیت‌الله خامنه‌ای، ممکن است "آخرین فرصت" مدیران تاثیرگذار دفتر او برای تضمین آینده سیاسی خود باشند و قابل تصور خواهد بود که این مدیران، با استفاده از رانت‌های حکومتی و اطلاعاتی خود، از چنین فرصتی استفاده کنند. درست به همان ترتیب که افرادی که خود را در معرض جانشینی آقای خامنه‌ای می‌بینند نیز، قاعدتا از این فرصت برای یارکشی در نهادهای حکومتی و ازجمله دفتر او استفاده خواهند کرد.


سناریوی اخیر، به ویژه از آن رو موضوعیت دارد که مجموعه دفتر آیت‌الله خامنه‌ای به نهاد عظیمی تبدیل شده که مدیران آن، مانند مدیران هر ساختار بزرگ حکومتی دیگر، دارای دیدگاه‌ها و منافع یکسانی نیستند و بر همین مبنا، در موضوعات حساس و احتمالا در مقوله جانشینی موضع یکسانی ندارند.

به عنوان نمونه، علی رغم آنکه به وضوح قرار نبوده که مدیران دفتر آقای خامنه‌ای -هرچند نه مشاورانش- حضور چندانی در فضای رسانه‌ای داشته باشند، ولی در سال‌های گذشته، هر از گاه اخبار جسته و گریخته‌ای به رسانه‌ها راه یافته که نشان دهنده جنس رقابت‌های موجود در بیت بوده است.

درگیری‌های دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، که زمینه ساز "مساله‌دار شدن" و حذف تدریجی علی اکبر ناطق نوری رئیس وقت "بازرسی ویژه دفتر رهبری" و حتی کمرنگ شدن موقتی اصغر حجازی شد (که ظاهرا با رئیس جمهور وقت میانه خوبی نداشت) از جمله نمودهای قدیمی‌تر این رقابت بوده. تشدید جنگ قدرت بر سر صداوسیما، که به برکناری محمد سرافراز، افشاگری‌هایش علیه حسین محمدی معاون بررسی بیت و گسترش درگیری میان موافقان و مخالفان اقای محمدی انجامید، از جمله نمودهای جدیدتر چنین رقابتی محسوب می‌شود.
این رقابت‌ها، تا زمانی که شخص اول حکومت ایران از نظر سلامت جسمی و آمادگی روحی در شرایط مطلوب قرار داشته باشد، به طور کلی تحت کنترل خواهند بود. اما در صورتی که وی به هر علت، اعم از بیماری یا کهولت سن، دیگر در چنین شرایطی نباشد، می‌توان پیش بینی کرد که نشانه‌های اختلاف، در سطوح رسمی و غیررسمی آشکارتر شوند.

بر همین مبنا، اختلافات یا افشاگری‌های مرتبط با زیرمجموعه‌ها و مسئولان دفتر آیت‌الله خامنه‌ای، از جمله علائمی هستند که رصد کردن آنها در فضای سیاسی ایران، از اهمیت زیادی برخوردار خواهد بود. چرا که بخشی از این اختلافات، ممکن است از تشدید جنگ قدرت در میان نیروهایی حکایت داشته باشند که به هر علت، به این نتیجه رسیده‌اند که باید خود را برای دوران گذار آماده کنند. نیروهایی که از هم اکنون به خوبی می‌دانند در دوران پس از آقای خامنه‌ای، عده‌ای از آنها جایگاه حکومتی خود را حفظ می‌کنند، و عده‌ای دیگر این جایگاه را از دست می‌دهند.»

متن کامل یادداشت ۱۶ اردیبهشت ۹۹ را اینجا ملاحظه بفرمایید: https://www.bbc.com/persian/iran-features-52550129 - @HosseinBastaniChannel

مسایل مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

مصطفی تاجزاده: چهل سال اختیارات عالم و آدم را به یک کسی بدهیم و بعد دعا کنیم ‏که ان‌شاءالله دمکراتیک ‏رفتار کند؟ این چه کاری است؟

به ما وعده دادند چنانچه ولی‌فقیه حتی در یک مورد ‏دیکتاتوری کند و برخلاف نظر ملت، نظر ‏خود را تحمیل کند، به خودی خود ‏معزول است.

۱۱۵ سال پیش قانون‌اساسی نوشتیم و حکومت را مشروطه کردیم. حالا بعد از ۱۱۵ سال دومرتبه ‌‏حکومت را مطلقه کنیم؟ آن‌وقت ۲درصد سواد داشتند و امروز بیش از ۷۰درصد باسواد ‏داریم.‏

رهبر و شورای‌نگهبان حق ندارند ملت را از حقوق خود محروم سازند.‏

شورای‌نگهبان نامزدهای باشخصیت را ‏در انتخابات مجلس خبرگان ردصلاحیت می‌کند و ‏نماینده‌ای جرات ندارد ‏شورای‌نگهبان را به دلیل عملکرد غلطش در ردصلاحیت‌ها استیضاح کند.‏

چه کسی می‌گوید طبق همین قانون‌اساسی فقط روحانیون باید در مجلس خبرگان ‏حضور داشته ‏باشند؟

کجای قانون اساسی گفته فقهای منصوب رهبر در شورای‌نگهبان باید صلاحیت کسانی را بررسی ‏کند که ‏قرار است بر رهبری و نهادهای زیر نظر وی نظارت کنند؟ این دور باطل است و همه باید به ‏این ‏مسئله به‌صراحت اعتراض کنند.‏

‏باید از صندوق رای دفاع کنیم ولی راهش این نیست که در هر شرایطی در انتخابات ‏شرکت ‏کنیم.‏

وقتی این سخن رهبری را که می‌گوید: «انتخابات با مشارکت ۴۰درصدی برای یک جامعه ننگ ‌‏است» منتشر می‌کنم، عده‌ای اعتراض می‌کنند که این ساختارشکنی است و نباید گفته شود! چرا؟ ‏چون دستگیر می‌شوم؟ یا چون آیت‌الله خامنه‌ای فراموش کرده که قبلا چه ‏گفته است؟ @Sahamnewsorg

مسایل مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

ونگوگ و سید محمد خاتمی

رحیم قمیشی

وَنسان وَنگوگ هلندی یکی از بزرگترین نقاشان تاریخ معاصر ما بوده. تابلوهای منتسب به او، امروز هر کدام بالای صد میلیون دلار خرید و فروش می‌شوند.
آنها که تاریخ هنر خوانده‌اند می‌دانند ونگوگ بخاطر فقر و تنگدستی گاهی تابلوهایش را در اِزای گرفتن یک وعده غذا عرضه می‌کرد و کسی خواهان آنها نبود!
او در خواب هم نمی‌دید روزی به این درجه از معروفیت خواهد رسید که اساتید هنر افتخارشان درک تابلوهای او باشد.
ونگوگ انسان زمانه خودش نبود. او در میان مردمی می‌زیست که درک صحیحی از هنر او نداشتند و سرانجام در همان فقر و تنگدستی‌اش هم فوت کرد.

دوست آزاده‌ ارتشی‌ام برای پسر جوانش دنبال دختر مناسبی می‌گشت تا برای ازدواج به او معرفی کند، حکایت برای بیشتر از ۲۰ سال پیش است، نه الان که پسرها نامزدشان را به پدر و مادر معرفی می‌کنند!
یکی از بستگان‌شان، دخترِ رئیس‌جمهور وقت را به او معرفی می‌کند.
دختر سید محمد خاتمی را.
برایم می‌گفت اولش تصور می‌کردم یک شوخی است، اما وقتی متوجه جدی بودن موضوع شدم، با مشورت خانواده برای دیدن او و احتمالا خواستگاری اظهار تمایل کردم.

یک هفته نگذشته، از دفتر ریاست جمهوری زنگ زده و می‌گویند آقای خاتمی می‌خواهد او را ببیند.
می‌گفت با دستپاچگی آنجا رفتم. آقای خاتمی با روی خندان تحویلم گرفته و از من خواست تا کمی از خودم بگویم، بداند چه خانواده‌ای قرار است برای دیدن و احیانا خواستگاری دخترشان بروند.
هاشمی گفته بود من چیز قابل عرضه‌ای ندارم، فقط اینکه ۸ سال اسیر بوده‌ام و آنجا را بخاطر کشورم و بخاطر خدا مقاومت و صبر کردم و توانستم سربلند برگردم.
هاشمی می‌بیند رنگ صورت آقای خاتمی تغییر می‌کند، سعی می‌کند بخندد، اما بغض گلویش را می‌گیرد‌.
به دوستم می‌گوید نمی‌خواهد ادامه بدهی...
و گفته بود چه سرمایه‌ای از این بالاتر! چه افتخاری بیشتر از این.
هاشمی که انتظار نداشت با ذکر همان یک سابقه، آنهمه خاتمی تحویلش بگیرد و روی خوش نشان بدهد، از خاتمی شنیده بود:
من که موافقم، شما هم که موافقید، پس بقیه‌اش را بگذاریم به‌عهده دختر و پسر و خانم‌ها.

هفته بعد، مراسم عقد برگزار شده بود. و پسر دوست آزاده‌ام شده بود داماد آقای رئیس جمهور.
و البته سید محمد خاتمی همان شخصیتی بود که متهم بود دست‌نشانده ابرقدرت‌هاست، لیبرال است، بصیرت ندارد، خیر کشور را نمی‌خواهد، درک درستی از مناسبات قدرت ندارد، و بین ایثارگران و خانواده‌های شهدا چنان وانمود می‌کردند که او اعتباری برای‌ ایثارشان قائل نیست!
حقیقت کجا بود و واقعیت کجا.

من نمی‌خواهم با همین یک مثال نتیجه بگیرم آقای خاتمی انسان بسیار بزرگی بوده و هست. اما رئیس جمهوری که در هشت سال ریاستش نتوانستند یک پرونده اختلاس از اطرافیانش پیدا کنند. رئیس جمهوری که در صبر، در خوشرویی، در تواضع، در آینده‌نگری، در صداقت و در خداباوری همتا نداشته، قابل تقدیر است. او انسان ساده‌ای نیست.
خاتمی نظریه پردازی است که شاید بعدها کسانی پی ببرند اندیشه‌اش تا کجا را می‌دیده.
و کارنامه‌اش در برابر دیدگان همه ماست.
اینکه امروز به‌واسطه رأی دادنش و یا توصیه‌اش به رأی دادن، عده‌ای قصد دارند تحقیرش کنند، حکم بازنشستگی سیاسی برایش بنویسند، سرزنشش کنند، او را در اندازه‌های کوچک خودشان پایین بکشند، این کمال ناجوانمردی است.

ما به شخصیت‌های بزرگی چون سید محمد خاتمی برای آینده کشور بسیار نیازمندیم، بسیاری چیزها هست که باید از او بیاموزیم. مرد مدارا، مرد تفکر، مرد گفتگو، مرد احترام به مردم، نمونه اسلام رحمانی، و کسی که دشمنانش هم برایش احترام قائلند.

یقینا کسانی که با حقه و کینه این مرد بزرگ را می‌خواهند کوچک کنند خودشان کوچک خواهند شد. و کوچک شده‌اند.

آقای خاتمی را نسل‌های بعد خواهند شناخت.
روزی از فرزندان ما خواهند پرسید شما در زمان ایشان زندگی می‌کردید و گذاشتید چنین ستمی به او بشود!

به جرأت می‌گویم او ماندلای ایران است.
او از سرمایه‌های بزرگ دوران ماست.
انتخاب‌های او همیشه از سر دلسوزی‌اش بوده و هست.
ما اگر تحمل افکار متفاوت خاتمی و کروبی و سروش و نبوی و سایر بزرگان‌مان را نداشته باشیم، اگر قدر این سرمایه‌های مهم انسانی را ندانیم، اگر فقط افراد صد در صد موافق خودمان را قبول داشته باشیم، تفاوت ما با آن داعشیانی که از اندیشه‌شان تبری می‌جوییم چیست.

کاش شرایطی پیش می‌آمد که از افرادی همچون سید محمد خاتمی به عنوان بزرگ‌ترین داشته‌های نظام استفاده می‌کردیم. آن وقت حتما حال و روزمان بسیار بهتر از امروز بود.

ونگوگ را سال‌ها پس از مرگش شناختند.
نگذاریم شخصیت‌های فرهیخته، دانا و بزرگ کشورمان، پس از مرگ‌شان شناخته شوند.
@A_pajhohi

مسایل مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

ابراهیم در آتش!

علیرضا کفایی

به هر ترتیب و به هر تقدیر آقای ابراهیم رئیسی، در این دوره گرچه بیش از نیمی از مردم رای ندادند و رای باطله هم خودنمایی بسیار داشت؛ در میدان بی رقیب رئیس جمهور شد!؛ این نوع از انتخابات واقعاً نوبر! است و این نوبرانه افتخاری ندارد! که خیل عظیمی وقعی به آن نگذاشتند و حاضر به رای نشدند؛ حضرتش از همان دوره ای که پا به عرصه گذاشت و شکست خورد و سپس در قامت راس القضا منتصب گردید، ماجرا را رها نکرد و در پی حضور مجدد در انتخابات بود و بالاخره به نتیجه دلخواه رسید.

او در تبلیغات و در مناظرات انتخاباتی و در این مدت که برکشیده شده است در قامت رئیس جمهور ظاهر نشده است، گاهی رشته کلام از دستش در می رود، گاهی ناپخته نظر می دهد، گاهی خط و نشان می کشد، گاهی کوتاه می آید.... ملغمه ای از نظرات دیگران است، پریشانی در نظر و کلامش هویداست.

مشی وی تا کنون راه نجاتی برای ایران و ایرانیان را نشان نمی دهد و اگر بر همین منوال ره پوید دیری نخواهد پائید که خود را در آتش! خواهد دید اما این ابراهیم؛ آن ابراهیم نیست که آتش بر او گلستان شود، ابراهیم به مبارزه با بتخانه بابل که بزرگترین بتخانه جهان بود در آمد و نه فقط مجسمه هایی از خمیر و خرما را به تبر بست بلکه فلسفه بت پرستی را که توجیه وضع اجتماعی بوسیله خدایان و بوسیله دین بود، در هم ریخت "ابراهیم در برابر آن فریب بزرگی که در تاریخ بشریت بوجود آمد یعنی قبولاندن وضع ستم گونه ای که عده ای بوجود آورده بودند ایستاد، در برابر زجرها، شکنجه ها و محرومیت همیشگی و تاریخ خونریزی ها و قلدریها و زورگوئیها مبارزه را آغاز کرد" علیه دستگاهی که بنام دین و با ساختن مجسمه هایی بنام خدایان میخواست وضع موجود حفظ شود و آنرا مقدس معرفی کند و مقدسینی بسازد تا به غارت بیشتر بپردازد؛قیام کرد.

آقای رئیسی اگر میخواهد از این آتشی که در پیش رو دارد و همان فاسدان دیروز همچنان نسخه می پیچند و او را به همان سوی می برند به سلامت گذر کند نباید در این تصور باشد که با ریاست جمهوری می تواند بر فساد و تباهی و بت های امروز فائق آید، با قدرت!! هرچند بزرگ باشد و نظامیان و قدرتمندان هم پشت آن باشند و حمایت کنند نمی توان بتها را سرنگون کرد، با قدرت نمی شود؛ باید با مشروعیت و اراده معطوف به مبارزه دائمی با فساد و مفسدان بر این مهم فائق آمد، مشروعیت به سادگی بدست نمی آید، می بایست از ارعاب و هراس انداختن در دلها، از تبعیض و رانت دادن به اطرافیان،از تحکم و آمریت و غرور پرهیز کرد.

فساد امروز در جامعه ساختاری شده است، سیستم، فسادزا است و فاسد پرور، هرکه وارد این سیستم میشود یا آلوده است و یا در کمترین زمان به فساد آلوده می گردد، ابراهیم رئیسی اگر فقط شعار نمی دهد، چگونه در زمان قاضی القضاتی افرادی چون قالیباف را که مورد اتهامند بازخواست نکرده، افرادی چون زاکانی و جلیلی آزمون پس داده اند آنان یا انشاء می خوانند یا در کار رانت و گسترش فسادند، نمی توان با برنامه آنها با فساد مبارزه کرد.

ابراهیم در آتش! است و برای رهایی از این آتش باید بتها را بشکند، آیا می تواند؟

مسایل مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

نماینده ولی‌فقیه در سپاه: انتخابات اخیر پیروزی ولایت در برابر طاغوت بود.
عبدالله حاجی‌صادقی نماینده ولی‌فقیه در سپاه در گفت‌وگو با نشریه صبح‌صادق (ارگان مطبوعاتی نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه) با اشاره به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری گفته که «این موفقیت، پیروزی یک کاندیدا در برابر کاندیداهای دیگر یا حتی یک گروه سیاسی مقابل گروه سیاسی دیگر نبود، بلکه پیروزی جبهه انقلاب اسلامی و پیروزی ولایت در برابر طاغوت و جبهه استکبار بود»
حاجی‌صادقی افزوده کخ «واقعاً باید ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ را که ان‌شاءالله یک‌ دهه جدیدی را با دولت اسلامی شروع می‌کنیم، ایام‌الله دانست».

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

سیدمحمد خاتمی: دلسردی و نومیدی مردم از حکومت باید همه را به خود بیاورد/ فاصله میان اصلاح‌طلبان و مردم قابل انکار نیست

رئیس دولت اصلاحات در پیامی پس از انتخابات نوشت:

انتخاباتی دیگر برگزار شد و ملّت بزرگوار ما که نزدیک به دو قرن است حرکت تاریخ‌ساز خود را به سوی آینده‌‌ای بهتر از گذشته آغاز کرده است تجربه دیگری را از سر گذراند. ملتی که آزادی، عدالت و مردم‌سالاری را توأم با اخلاق و معنویت خواسته است.

امکان انتخاب، هدیه‌ای است که ملّت ایران با تلاش و جهاد به دست آورده است، هرچند پس از مشروطیت و بازتولید استبداد دیرپا آن را از ملّت ستاندند، ولی ملّت از پا نایستاد تا این که در پرتو انقلاب بزرگش در سال ۱۳۵۷ آن را باز ستاند. با تشکیل جمهوری اسلامی و به اعتبار قانون اساسی آن انتخابات آزاد و مؤثر حق مردم است و هر تلاشی برای سلب این امکان از شهروندان یا تحریف انتخابات، خلاف آرمان‌های انقلاب بوده و بدون تردید موجب تضعیف جمهوریت نظام است.

در برابر همه آنان که در انتخابات اخیر با وجود انتقادها و تنگناها و موانع شرکت کردند و نیز آنان که با احساس اهانتی که به شعور و حقوق آنها شد یا به خاطر نومیدی از بهبود امور از رأی دادن خودداری کردند سر تعظیم فرود می‌آوریم و حساب اکثریت قاطع را از آنان که به پندار ناروای خود به‌منظور براندازی انتخابات را تحریم کردند جدا می‌کنیم.

از همه نامزدهای محترم و جریان‌های سیاسی که به حکم وظیفه ملی در عرصه حاضر شدند، ولی با اعمال نظرِ تنگ و استصوابی شورای محترم نگهبان از رقابت بازماندند و نیز آنان که به هر صورت امکان حضور یافتند، به ویژه از آنان که برای رفع خطر تبدیل جمهوریت اسلامی به آنچه ادعا می‌شود حکومت اسلامی است تلاش کردند، از جمله اصلا‌ح طلبان، باید تشکر کرد.

باری! اینک رئیس جمهوری محترم انتخاب شده‌اند. به ایشان تبریک می‌گوییم و برای موفقیتشان دعا می کنیم و از این پس در عین مطالبه‌گری، نظارت و نقد، نباید در یاری رساندن به رئیس جمهوری منتخب در انجام مسؤولیت‌های خطیر کوتاهی کرد.

اکنون رئیس جمهوری منتخب، رئیس ”جمهور“ است، چه آنان که به ایشان رأی دادند، چه آنان که ندادند؛ چه آنان که در انتخابات شرکت کردند، چه آنان که نکردند. به نظر ما تعهد مهم ایشان پاسداری از جمهوریت نظام و رعایت حق و حرمت همه مردم و رفع مشکلات بنیادی اقتصادی، بهبود بخشیدن به معیشت مردم به ویژه محرومان و حل مسائل خارجی و تأمین مصالح ملی و نمایندگی از صلح طلبی، خشونت پرهیزی و تنش‌زدایی در عین استقلال خواهی و عزت جویی ملت ایران و بالاخره عملی کردن وعده‌هایی است که در خلال انتخابات داده‌اند. امیدوارم در این باب کامروا باشند.

در این انتخابات اما شاهد رویدادی بودیم که در خور تأمل جدی است و حاکمیت به طور خاص و جریان‌های سیاسی و مدنی به طور عام نمی‌توانند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند.

عدم شرکت (بی سابقه) بالای پنجاه درصد از مردم و وجود بالاترین درصد رأی‌های باطله اگر نشانه دلسردی و نومیدی مردم و فاصله آنان با حکومت نیست، نشان چیست؟ امری که خطر آن بارها تذکر داده شده، ولی مورد توجه قرار نگرفته است. عدم استقبال بخش چشم‌گیری از جامعه به دعوت به حضور و کم‌اعتنایی به نظر خیرخواهان و کسانی که مدت‌ها مرجعیت اجتماعی داشته‌اند آیا نشان نمی‌دهد که مردم از اصلاح امور نومیدند و آیا این یأس مورد سوء‌استفاده جریانهایی که به براندازی به هر قیمت می‌اندیشند نمی‌انجامد؟

این زنگ خطر باید همه را به خود بیاورد و در اصلاح ساختارها، رویکردها و مدیریت به‌گونه‌ای اقدام شود که اولاً جلوی پیشرفت این خطر بزرگ را بگیرد و ثانیاً ساز و کارهایی به کار گرفته شود که موجب دلگرمی و رضایت مردم و بهبود زندگیشان و امیدشان به آینده و در یک کلام استقرار جمهوریت با تمام معنای کلمه و با رعایت همه لوازم آن گردد.

به هر حال انتخابات در فضای متفاوتی از مشارکت و رقابت به انجام رسید و اکنون زمان آن است که با توجه به رویکردها و سازوکارها و نتایج آن به نقد و بازاندیشی در گذشته و امروز خویش و چشم‌اندازهای آینده بپردازیم.

به نظر ما اصلاح طلبی به معنی واقعی کلمه راه نجات کشور و حرکت به سوی تأمین آرمانهایی است که ملّت ما از جمله در انقلاب بزرگش داشته است.

در لینک زیر بخوانید: http://sobhema.news/?p=14989

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

اینکه در بین اصلاح طلبان یه آدم حسابی پیدا نمیشه تا تأیید صلاحیت بشه مقصر شورای نگهبان است؟؟!
بروید خود را با قانون تطبیق دهید
انتظار دارید قانون خودش را با شما وفق دهد؟؟

عباس
This comment was minimized by the moderator on the site

بر طبل شادانه نکوب!
دیروز در جمع گروه های مختلفی که برایشان درصد مشارکت مهم بود به یک پدیده برخوردم و آن دعای آنان برای رسیدن مشارکت به 50 درصد بود.
دائم حرص و جوش می خوردند که وای اگر زیر پنجاه بشود، چه می شود. مثل دانش آموز تنبلی که برای نمره 10 دخیل می بندد.
برای من این رفتارها بسیار آزار دهنده بود که کار انقلاب ما که با 98 درصد آغاز شد، حالا به جایی رسیده که نذر میکنیم 50 درصد مشارکت داشته باشیم و از اینکه نصف مردم هم همراهی نکنند، ککمان هم نمی گزد.

آن هم 50 درصد با چه کیفیت رأیی؟
حاصل ترساندن ملت از دشمن، و ترساندنشان از بدتر شدن اوضاع و فتوا منتشر کردن و قسم دادن و التماس کردن و خون حاج قاسم را خرج کردن و از امام زمان مایه گذاشتن و دعوت کروبی و سروش و گوگوش و...

نه رایی بر اساس شور عمومی، عشق و عاطفه ای که ناشی از کارآمدی است.

رای نه برای یک رویا، بلکه از ترس یک کابوس.

درصد مشارکتی با آمار رای باطله بی سابقه. که اگر آن را از آمار کم کنیم، مشارکت به زیر 50 هم ممکن است سقوط کند. (آمار نهایی منتشر نشده تا الان که این مطلب را می نویسم)

هرچند من می‌دانم اگر مشارکت بالای 90 درصد هم بشود ، برداشت حاکمیت، تایید هرچه بیشتر وضع موجود بود و اگر 20 هم می شد، اصلاح و تغییر رویه کلانی در عدالت و آزادی در کار نبود بلکه سبب مسدود شدن همین کمترین منافذ موجود می شد.

و به همین دلیل علارغم اینکه شخصا شرکت کردم، اما به کسی رای ندادم و ترجیح دادم در این شور تصنعی و خالی از معرفت که حداقل های تقویت جمهوریت را هم دنبال نمی کند، و باعث رشد عمومی جامعه نمی شود هم ندمم. و واگذار کردم به تصمیم و نظر شخص کسی که از من پرسش می کرد.

حالا انتخابات هم تمام شد در حالی که نظام جمهوری اسلامی تمام تخم مرغ هایش را در سبد سید ابراهیم رئیسی قرار داده است و ما به سوی یکدست ترین ترکیب قدرت ممکن رفته ایم.

و البته من، شخصا، از این روند از جهتی ناراحت نیستم، چرا که دیگر نمی توانند ناکارآمدی ها، تبعیض و ستم ها را بر گردن غرب گرایان و لیبرال ها و ضدولایت ها و... بیفکنند.

تمام سه قوا، نهادهای انتخابی و انتصابی و... در دست یک جناح و یک تفکر است که چشم مردم به آنها دوخته شده.

اما این انتخابات یک اتفاق مهم را هم در بر داشته و آن خلاف آنان که ادعا می کنند، تحریم انتخابات شکست خورد
فراگیری عمومی و موفقیت نسبی گفتمان تحریم انتخابات بود که بنظرم در انتخابات های آتی، در صورت ادامه روند فعلی، بسیار قدرتمندتر از اینی که ظاهر شد، بر عرصه سیاسی کشور سایه خواهد افکند. #سلمان_کدیور

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

این همه هیاهو برای چیست؟ سیزده گزاره بحث برانگیز در ارزیابی انتخابات

Posted: 20 Jun 2021 01:03 AM PDT

سعید مدنی

۱- گفته میشود: حضور یا عدم حضور یک رییس جمهور متمایل به اصلاح طلبان به معنای یکپارچه شدن با نشدن قدرت در جمهوری اسلامی است.

این گزاره فقط نشان دهنده خود بزرگ بینی اصلاح طلبان و نداشتن ارزیابی واقع بینانه از نقش و جایگاه رییس جمهور در ساخت قدرت است. نه اصول ۱۲۲ تا ۱۲۹ قانون اساسی و نه تجربه رییس جمهوری در ادوار گذشته وجود چنین جایگاهی را برای رییس جمهور تایید نمی کند.

۲- گفته میشود: به رییس جمهور اصلاح طلب رای دهید تا ساختار کنونی را اصلاح کند.

نهاد دولت بخشی از ساختار در نظام جمهوری اسلامی است. در این ساختار از جمله اصل ۱۷۷ قانون اساسی کمترین امکانی برای تغییر و اصلاح توسط این نهاد پیش بینی نشده است. بنا براین اصلاح ساختار توسط رییس قوه مجریه نا ممکن است.

۳- گفته میشود: عدم شرکت در انتخابات در نهایت به معنای تسلیم شدن به اراده اقلیت ایدئولوژیک است.

سئوال این است که شرکت در انتخاباتی که از حداقل موازین انتخابات عادلانه ،آزاد و منصفانه برخوردار نیست آیا به معنای تسلیم شدن به اراده کسانی نیست که کمترین اهمیتی برای رای و نظر مردم قایل نیستند؟

۴- گفته میشود: به رییس جمهور متمایل به اصلاح طلبان رای دهید تا سیاست خارجی متعارف داشته باشیم.

مصاحبه معروف آقای ظریف و پاسخ وی به اینکه هیچ نقشی در تعیین سیاست خارجی نداشته نشان میدهد که سیاست خارجی کشور در دستان هیچ رییس جمهوری نیست و هر آنچه شده حاصل تصمیم نظام ومیدان بوده است.

۵- گفته میشود: انتخابات در همه جای دنیا واجد اشکالاتی در مقررات قانونی یا اجرا است و وجود اشکالات در نظام انتخاباتی ایران نباید به تحریم یا نفی حضور در انتخابات منجر شود.

این سخن صحیح است که تا کنون هیچ نظام انتخاباتی ایده آلی در دنیا معرفی نشده که که بدون ایراد و اشکال باشد و منعکس کننده خواست و اراده عمومی باشد، اما این به معنای آن نیست که در کشورهای دمکراتیک حداقل ضوابط و معیارهای انتخابات آزاد، عادلانه و منصفانه وجود ندارد.

۶- گفته میشود: همان طور که اصلاح طلبان مسئولیت عملکرد دولت های مورد حمایت خود را عهده دار هستند، تحریم کنندگان و قهر کنندگان با صندوق های رای نیز باید مسئولیت دولت های حاصل از عدم مشارکت را بپذیرند.

این ادعا حاصل یک استنتاج غیر منطقی است. کسانی که منتقد حضور اصلاح طلبان در انتخابات مهندسی شده هستند بر ضرورت اصلاح ساختار تاکید دارند و در وجه ایجابی از تلاش ها برای تغییرات بنیادین دفاع میکنند و هر دولت برآمده از انتخابات با حداقل موازین غیر دمکراتیک را فاقد کارآمدی، اثر بخشی و مشروعیت برای حل مسایل جامعه میدانند. بنا براین آنها مسئولیتی در برابر دولت اصولگرا یا اصلاح طلب برآمده از چنین انتخاباتی ندارند.
۷- گفته میشود: قهر مردم با صندوق انتخابات موجب برآمدن امثال دولت احمدی نژاد میشود که در سیاست و اقتصاد بنیان برانداز هستند.

واقعیت آن است که اولا در مرحله دوم انتخابات و با وجود دوگانه هاشمی – احمدی نژاد با وجود مشارکت بالا و وحدت نظر اصلاح طلبان برای حمایت از آقای هاشمی رفسنجانی بازهم احمدی نژاد انتخاب شد و ثانیا عملکرد دو دولت احمدی نژاد اصولگرا و روحانی اعتدالگرا چندان تفاوتی در کنترل و کاهش بحران ها و اصلاح مسیر ایران به سوی عقب ماندگی و توسعه نیافتگی نداشته است.

۸- گفته میشود: برای تغییر هیچ گزینه خشونت پرهیزی جز صندوق رای نیست.

این دروغ بزرگ و جفای بسیار است به مردم و جامعه مدنی. دهها تجربه تغییر و گذار دمکراتیک موفق در دنیا وجود دارد که نشان میدهد با بهره گیری از مشی خشونت پرهیز و مردم محور میتوان با اتخاذ تاکتیک های مناسب راه ملت ها را به سوی دمکراسی و عدالت هموار کرد.

۹- گفته میشود: حضور در خیابان معادل افزایش خشونت است.

تجربه جنبش سبز و راهپیمایی سکوت نشان داد میتوان سیاست های خیابانی را دنبال کرد و بر مشی خشونت پرهیز اصرار ورزید. تجربه شورش های دی ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ نیز نشان داد حتی در اعتراضات خود انگیخته نیز میزان خشونت اعمال شده توسط مردم ناراضی در مقایسه با خشونت نیروهای سرکوب ناچیز و قابل کنترل است.

۱۰- گفته میشود: برای عبور از وضعیت نابسامان اقتصادی و بحران های متعدد کنونی نیازمند دولت کارآمد هستیم پس با شرکت در انتخابات دولت کارآمد را برگزینید.

این گزاره واجد یک خطای جدی است و آن اینکه برای عبور از بحران و قرار گرفتن کشور در مسیر توسعه و عدالت و دمکراسی نیازمند ساختار کارآمد و اصلاح شده هستیم و از طریق انتخابات امکان این تغییر و اصلاح نیست زیرا نقش و جایگاه رییس جمهور در نظام حکمرانی کارگزاری و تدارکاتچی است.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

پاسخ تحقیرآمیز به ” سیاست منهای مردم”

Posted: 20 Jun 2021 02:04 AM PDT

مجتبی نجفی

صحنه مدتها برای پیروزی رئیسی آماده شده بود. برخی احزاب سیاسی نمی خواستند باور کنند و با سیاست “علم کردن چوب خشک” به امید پیروزی در دور نخست وارد بازی شدند که مختصات آنرا نظام دیکتاتوری تعیین کرده بود. آنها نخواستند بفهمند که چهارصد، نه نود و دو است نه نود وشش. بسیاری از منظر عدم شرکت و نه تحریم، هشدار دادند ورود به این میدان ، بازی باخت ـ باخت است. بحث عدد مشارکت نیست، چهل درصد باشد یا شصت مساله این است به خاطر خرج سرمایه اجتماعی، چکهای پاس نشده تان از دور قبل پرنده اقبال به روی شانه هایتان نمی نشیند. هدیه شورای نگهبان را با ردصلاحیت بسیاری چهره های مهم پس زدند، گمان کردند که می توانند از کاه کوه بسازند. برخی در این توهمند هر وقت اراده کنند از شهروند یک برگه رای به نفع خود خواهند ساخت در نتیجه به سیاست تهییج روی آوردند. پشت کاندیدایی جمع شدند که قبل از این انتخابات یک خط سیاسی در کارنامه اش نداشت و او را هم متوهم کردند بدون هویت سیاسی با چند حرف تند می تواند رای سازی کند. اما این عده روی شعور مردم کم حساب می کنند. چهره شدن هم هویت می خواهد. اینطور نیست مردم دیگر به هر چوب خشکی هم رای بدهند آن هم بعد از تجربه تلخ نود و شش.

جریانی که می توانست به آرامی و در اعتراض به مهندسی انتخابات که از بیت رهبری شروع و با نظارت استصوابی پیش رفته و سوار بر عملکرد فاجعه آمیز روحانی ـجهانگیری شکل گرفته بود از بازی در این میدان از پیش تعیین شده خودداری کند در دامی افتاد که حتی در رقابت با آرای باطله هم ناکام ماند. آرایی که بخش عمده ای از آنها می تواند اعتراضی باشد.

گروههایی که نتوانستند به رغم هشدارها مختصات این بازی را تشخیص و با شعارهای موهومی مانند “زیر میز زدن” و…وارد یک سازکار تحقیر آمیز شده شوند باید در تمام پیش فرضهای خود تجدید نظر جدی کنند. اگر گمان می کنند با رویکرد شعاری مانند ” نترسیدیم و باختیم” می توانند ضعف های تحلیلی، عدم شناخت از جامعه و نگاه منسکی به انتخابات را جبران کنند سخت در اشتباهند. حالا بیایند پاسخ دهند در حالی که بسیاری نظرسنجی ها رای رئیسی را بیش از شصت و رای همتی را زیر چهار درصد نشان می داد چگونه با یک نظرسنجی کذایی مدعی شدند کاندیدایشان به دور دوم صعود می کند؟ مسئول این نظرسنجی در خوش بینانه ترین حالت اشتباه فاحش و در بدبینانه ترین حالت نظرسازی کیست؟

انتخابات نود و هشت و چهارصد، برای برخی گروههای اصلاح طلب شاید درس آمیز نباشد اما برای بسیاری تحلیلگران مشخص شده که پاسخ “سیاست منهای مردم” همین شکستهای تحقیرآمیزی است که شهروند را به مثابه تعرفه رای می بیند و متوجه نیست بعد از عدم تحقق بسیاری از مطالبات، فقدان استراتژی پاسخگویی به آنها، تحقیر شدگان هم به سختی پاسخ می دهند.
حالا گروهها، افراد و شخصیتها دو راه دارند: یا می خواهند پشت عبارات حماسی، این شکست تحقیر آمیز را توجیه کنند یا در پیش فرضهایشان در شناخت جامعه ایران و شیوه سیاست ورزیشان تجدیدنظر کنند. تداوم رویکرد نخست، حذف قطعی از سیاست را رقم خواهد زد چرا که کسی برای “بازنده های مداوم تحقیرشده” تره هم خرد نمی کند . اتخاذ رویکرد دوم می تواند آنها را به سوی گونه های جدیدی از سیاست ورزی با رویکرد مردمی سوق دهد. انتخاب با بازنده هاست. اینها اگر باز هم گمان کنند به تحریمی ها یا مردمی باخته اند که به دلایل مختلف شرکت نکردند یا با رای باطله اعتراض کردند سخت در اشتباهند. اینها پیش از همه به خود باخته اند.

بارها هشدار داده شد بسیاری گروههای اصلاح طلب تشکیلاتی گفتمانی ورشکسته شده اند و برای احیا نیازمند اتخاد رویکردهای شجاعانه هستند. اولین قدم این است که بپذیرید اشتباه کردید، پیش فرضهای غلط داشتید و جامعه را به خوبی نشناختید. تا این خودانتقادی را نکنید ذهنتان برای راه حلهای خلاقانه باز نخواهد نشد.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

تحلیل عضو ارشد بیت رهبری درباره انتخابات ریاست جمهوری: اگر سه رقیب رئیسی انصراف می دادند چالش بزرگی درست می شد

Posted: 20 Jun 2021 02:33 AM PDT

دکتر سید وحید حقانیان از مسوولان نهاد رهبری، در بیانیه ای به ارائه تحلیلی از انتخابات ریاست جمهوری ۲۸ خرداد پرداخت.

متن کامل بیانیه به این شرح است:

به نام خداوند بخشنده و مهربان
رفقای محترم و عزیز
سلام علیکم ،

نکته ای را میخواستم صادقانه و از روی اطلاع خدمتتان عرض کنم و آن اینکه لازم است، توجه داشته باشیم که در این مقطع حساس، لازم است از تلاشهای صبورانه ، جناب آقای محسن رضایی و جناب آقای دکتر امیر حسین قاضی زاده هاشمی ، کمال تشکر را داشته باشیم.

این برادران با وجود فشارهای شدید عده ای و با تحلیل و افکار خاص ، صحنه انتخابات را ترک ننموده و خود را نامزد پوششی فرض نکرده و تا آخر رقابت های انتخاباتی، با انرژی، باور و جدیت در صحنه باقی ماندند، تا انتخابات ۱۴۰۰، علیرغم تبلیغات چندین ماهه و سنگین دشمنان رنگ و بوی واقعی و رقابتی به خود بگیرد و درصد مشارکت، از پیش بینی های حضرات بالاتر برود.

در اینجا لازم است این نکته را اضافه کنم که آقای دکتر همتی هم به این معنا کمک کردند، زیرا ضد انقلاب و دشمنان کشور، انتخابات را تحریم و عده ای هم متاسفانه در داخل، نا آگاهانه و یا از سر غفلت، شعار “رای بی رای” را سر می دادند.

سران جبهه اصلاحات هم با توجه به انتقاد و نارضایتی شدید و عمومی اقشار مختلف مردم از دولت مستقر و با توجه به ضعف عملکرد آنان و تاثیر گذاری گرانی ها و نابسامانی ها بر روی زندگی روز مره آنان، حاضر نبودند آبروی خود را به خطر بیاندازند و رسما و با عنوان جبهه اصلاحات به میدان بیایند و تنها به این بسنده کردند که تعدادی از احزاب و افراد خاص را ترغیب به حمایت از آقای همتی نمایند که نتیجه همه این فرایندها و نارضایتی شدید مردم، برای عدم رای آوری آقای همتی که خود اتفاقا عضوی از دولت مستقر فاقد مقبولیت، به حساب می آمد، کافی می نمود و از قبل هم قابل پیش بینی بود.

امید به رای آوری نامزد غیر رسمی و تحمیلی جبهه اصلاحات بعد از هشت سال تکرار ناکامی و عدم تحقق وعده های انتخاباتی به سرابی بیش نمی ماند.

بنابر این حضور این سه رقیب برای جناب آقای رئیسی ، امداد الهی به حساب آمده و یقینا باید گفت این ها خود را بگونه ای دانسته یا ندانسته خرج انقلاب کردند وگرنه با توجه به شرایط رد صلاحیت ها ، تحریم انتخابات توسط بیگانگان و حتی احمدی نژاد، اگر بعد از کنار کشیدن نامزدهای پوششی، این سه نفر نیز اعلام انصراف کرده بودند، ولو وزارت کشور هم قبول نمی کرد، یقینا چالش بزرگی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی بوجود می آمد.
باید خداوند متعال را شاکر باشیم که مانند همیشه، مردم عزیز از تمامیت ایران سربلند ،دفاع کرده و دشمنان را مایوس نمودند.

از امروز دیگر زمان همکاری و حل ریشه ای مشکلات مردم، یعنی همان ولی نعمتان انقلاب و نظام است تا انشاء الله بی تدبیری ها کنارگذاشته شده و با امید و تکیه بر توان داخلی، آینده ای روشن را برای مردم و خصوصاً جوانان غیور و مستعد، کار و کوشش و نو آوری رقم بزنیم. در صورتی که اینگونه شود در انتخابات چهار سال بعد با حضور حداکثری مردم و انتخاب دولت قوی و مردمی و اقبال دوباره به رئیس جمهور منتخب جدید روبرو خواهیم بود.

انشاءالله
یاعلی

سید وحید حقانیان

منبع: عصر ایران

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

آیت الله امجد: جنابعالی به حق، مظلومید ولی هرگز در مقابل خنّاسان و طاغوت و فشارها و تهدیدها و ارعاب هایی که دیگران را زمین زده،مغلوب نشده و نخواهید شد

Posted: 20 Jun 2021 02:36 AM PDT

پیام آیت الله محمود امجد خطاب به میرحسین موسوی و مردم قدرشناس ایران:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مهندس میر حسین موسوی

سلام خدا و همه اولیاء و بندگان صالح خدا بر شما .
بنده در کل حوزه های امروز و در میان مدعیان پیروی مکتب امام صادق ع ، از حیث صداقت و استقامت در راه خدا، برای شما شبیه و نظیری سراغ ندارم و شما مایه افتخار هر مومن و هر آزاده ای هستید.
جنابعالی به حق، مظلومید ولی هرگز نه در مقابل خنّاسان و نه در مقابل طاغوت و فشارها و تهدیدها و ارعاب هایی که دیگران را زمین زده،مغلوب نشده و نخواهید شد ان شاءالله
چرا که الذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا
و ما صدق این وعده‌خداوند تعالی را در سلوک شما مشاهده می کنیم.

تذکّر مبارک شما به آیه شریفه:
و لاتَرکَنوا اِلَی الذّین ظَلَموا فتَمَسَّکُمُ النّار در آن پیام متواضعانه و تاریخی نیز از ثمرات همان هدایت الهی است .
و بحمدالله دیدیم که عمل خالصانه و سخن صدق، چگونه منشاء برکات عظیم شد و بر دل ها اثر کرد و آثار آن در آینده بیشتر نیز عیان خواهد شد.

اینجانب خاضعانه از شما و از مردم ستمدیده ای که پیام شما را به جان شنیدند و همراهی کردند ، تشکر می کنم و از آقای رئیسی که به هر صورت، عهده دار امانت ریاست جمهوری در کشور شدند، می خواهم پیام مردم را به گوش وجدان و عقل بشنوند و در جهت جبران گذشته و پر کردن شکاف بین مردم و حکومت و احیای حرمتِ جان و آبروی انسان ها و الغای مجازات اعدام و اصلاح قانون اساسی قدم بردارند بلکه این تلاش ها موجب تجدید حیات این جمهوری شود و در این صورت است که منصب ریاست جمهوری بر ایشان مبارک خواهد بود.در این راه دعاگو هستم.

خیرخواه همه
محمود امجد
۳۰ خرداد ماه هزار و چهارصد

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

۵۱/۲ درصد مردم رأی ندادند؛ «تحریم» انتخابات را بُرد

Posted: 20 Jun 2021 02:21 AM PDT

عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور، عصر دیروز (شنبه) در نشست خبری نتایج نهایی شمارش آرای ریاست جمهوری را اعلام کرد.

بر اساس این گزارش از کل واجدین شرایط ۵۹ میلیون و ۳۱۰ هزار و ۳۰۷ نفر کل آرای ماخوذه، ۲۸ میلیون و ۹۳۳ هزار و ۴ نفر در انتخابات مشارکت داشتند که این مشارکت ۴۸/۸ دهم درصد است.

وزیر کشور در ادامه در تایید نتیجه مقدماتی شمارش آرا٬ اعلام کرد: «سید ابراهیم رییسی با ۱۷ میلیون و ۹۲۶ هزار و ۳۴۵ رای حائز مقام اول و از سوی مردم عزیز ما امانت‌دار دستگاه اجرایی و به عنوان رییس جمهوری انتخاب شد.»

طبق این گزارش رتبه دوم آرا متعلق است به آرای باطله: «آرا باطله ماخوذه ۳ میلیون ۷۲۶ هزار و ۸۷۰ رای است.»

رحمانی فضلی در ادامه این نشست خبری گفت: «محسن رضایی میرقائد با سه میلیون ۴۱۲ هزار و ۷۱۲ رای و عبدالناصر همتی با دو میلیون و ۴۲۷ هزار و ۲۰۱ نفر در رتبه بعدی قرار گرفتند.»

وزیر کشور افزود: «سید امیر حسین قاضی زاده هاشمی با ۹۹۹ هزار و ۷۱۸ نفر در رتبه آخر قرار گرفت.»

پیشتر جمال عرف٬ معاون سیاسی وزیر و رییس ستاد انتخابات کشور٬ آمار واجدین شرایط شرکت در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری٬ را پنجاه و نه میلیون و سیصد و ده هزار و سیصد و هفت نفر اعلام کرده بود.

بنابر گفته امروز وزیر کشور اما از این تعداد تنها ۲۸ میلیون و ۹۳۳ هزار و ۴ نفر در انتخابات شرکت کرده‌اند. یعنی از جمعیت واجدین شرایط سی میلیون و سی و هشت هزار و سه نفر از شرکت در انتخابات خودداری کردند.

اما از میان شرکت کنندگان نیز ۳ میلیون ۷۲۶ هزار و ۸۷۰ نفر رای باطله دادند. یعنی در مجموع بیش از چهل میلیون نفر یا انتخابات را تحریم کردند یا در قدم دوم رای باطله دادند.

صدای بلند تحریم

حتی پیش از آغاز روند انتخابات ریاست‌جمهوریِ سیزدهم٬ سرکوب خونین آبان ۹۸ و اسقاط هواپیمای اکراینی٬ فاصله‌‌ی بخشی از مردم با صندوق‌های رای را راهی «ناپیمودنی» کرده بود؛ خانواده‌ها٬ بازماندگان و آسیب‌دیدگان آن حوادث پیشاپیش اعلام کرده بودند قصد شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری را ندارند و از مردم نیز دعوت کرده بودند تا این انتخابات را «تحریم» کنند.

همچنین شماری از خانواده‌های کسانی که در بیش از سه دهه گذشته در زندان و خیابان و آسمان ایران به دست عوامل قضایی یا امنیتی جمهوری اسلامی کشته شده‌اند، در قالب کارزار «رای بی رای» خواستار تحریم انتخابات ریاست جمهوری شده‌ بودند.

تصمیم به تحریم اما محدود به این افراد نماند دعوت به تحریم «فعال و هدفمند» انتخابات در این دوره به شکل بی‌سابقه‌ای گسترش یافت و در طول هفته‌های گذشته برخی از نهادها و چهره‌های مخالف و منتقد جمهوری اسلامی در داخل و خارج ایران در بیانیه‌های مختلف بر تحریم انتخابات تاکید کرده‌اند.

صدها تن از فعالان سیاسی٬اجتماعی و حقوق بشری هم در داخل و خارج از کشور ضمن صدور بیانیه‌هایی اعلام کردند که «انتخابات نمایشی ـ فرمایشی» را تحریم می‌کنند.

رویکرد شورای نگهبان در روند «تایید صلاحیت» نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری و رد صلاحیت چهره‌هایی مانند جهانگیری، پزشکیان، لاریجانی و مصطفی تاجزاده نیز به موج «تحریم» دامن زد.

فراگیر شدن «تصمیم به تحریم» باعث شد آیت‌الله خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی این بار «تحریم کنندگان انتخابات» را به رسمیت بشناسد. علی خامنه‌ای روز چهارشنبه هفته گذشته در آخرین مهلت قانونی تبلیغات انتخابات گفت که «عدم حضور مردم در انتخابات طبعا فاصله‌گیری مردم از نظام جمهوری اسلامی است.» هرچند او ضمن تاکید بر وجود «فضای سنگین تحریم در انتخابات» مدعی شد که هدف «دشمن» این است که «این انتخابات به صورت مطلوب جمهوری اسلامی انجام نگیرد.»

رهبر جمهوری اسلامی پیش از آن نیز رای باطله دادن در انتخابات را حرام اعلام کرده بود.

به رغم این موضوع اما مردم ایران «تحریم» را برگزیدند. هرچند رهبر جمهوری اسلامی ساعتی پیش از اعلام رسمی نتیجه انتخابات مدعی شد: «پیروز بزرگ انتخابات را ملت ایران» هستند.

او در پیامی خطاب به مردم ایران بدون اشاره به میزان عدم مشارکت در انتخابات نوشت: «یک‌بار دیگر در برابر تبلیغات رسانه‌های مزدور دشمن و وسوسه‌ی خام‌اندیشان و بدخواهان، قد برافراشت و حضور خود در قلب میدان سیاسی کشور را نشان داد. نه گلایه از دشواری معیشت طبقات ضعیف، نه دلتنگی از تهدید بیماریِ فراگیر، نه مخالف‌خوانیهائی که با انگیزه‌ی دلسرد کردن مردم از ماهها پیش آغاز شده بود، و نه حتی برخی اختلالات در جریان رأی‌گیری در ساعاتی از روزِ انتخاب، هیچیک نتوانست بر عزم ملت ایران فائق آید و انتخابات مهم ریاست‌جمهوری و شوراهای شهر و روستا را دچار مشکل سازد.»

منبع: زیتون

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

یادداشت قابل توجه روزنامه جام جم خطاب به رئیسی؛ دوباره باید همه سر یک سفره بنشینیم
فرزند شهید همت در یادداشتی جالب و متفاوت خطاب به رئیس جمهور منتخب نوشت:
آقای رئیس‌جمهور! آقای سید ابراهیم! ما دلمان برای هم تنگ شده است
آقای رئیس‌جمهور منتخب! لطفا بلند شوید، بایستید و به ما تبریک بگویید.
به همه بگویید، از ما خیلی‌ها بودند که رأی ندادند، اما دشمنی نداشتند.
دوباره باید همه سر یک سفره بنشینیم.
شاید دوباره نان و نمک خیلی چیزها را یادمان انداخت.
ما به شما تبریک نمی‌گوییم، چون شما پیروز نشدی. حکایت شما حکایت آن دونده ماراتنی است که تازه برای دویدن انتخاب شده و به خط شروع رسیده است.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

درسها و عبرتهای انتخابات ۱۴۰۰
دکتر محسن کدیور
وزن اصول‌گرایان، اصلاح طلبان و تحول خواهان


نتایج رسمی انتخابات غیررقابتی ریاست جمهوری ۱۴۰۰اعلام شد. به چهار دلیل در این انتخابات شرکت نکرده و برای نخستین بار عدم شرکت نیز علنا اعلام شد. انتخابات بی معنی، رئیس جمهور منصوب (۹ خرداد ۱۴۰۰، جمهوری اسلامی مرحله گذار به حکومت اسلامی بود (۲۲ خرداد ۱۴۰۰)، انتخابات و آینده نظام، رهبر مهر‌ه‌چین یا مهره؟ (۲۶ خرداد ۱۴۰۰). در این مجال به دو نکته مختصر به شرح زیر اشاره می کنم: ارزیابی پیش بینی‌های انجام‌شده و عبرتها و درسهای انتخابات. تفصیل بحث را به فرصتی دیگر موکول می کنم. از انتقادات و پیشنهادات استقبال می کنم.

الف. ارزیابی پیش بینی‌های انجام‌شده

پیش بینی شده بود: اولا در خوش‌بینانه ترین حالت حداکثر ۴۵٪ در انتخابات شرکت می کنند، ثانیا به احتمال بسیار قوی انتخابات به دور دوم کشیده نخواهد شد. ثالثا سید ابراهیم رئیسی نامزد نظام با حدود ۱۷ میلیون رأی حدود ۶۴٪ شرکت کنندگان برنده این انتخابات خواهد بود. رابعا رای دکتر عبدالناصر همتی در آخرین نظرسنجی ۴.۲٪ بوده، فرض کنید دو نیم برابر شود و به ۱۰٪ برسد یعنی دو میلیون و ۷۰۰ هزار رای، بیشتر نخواهد بود. (چرا رای نمی دهم؟ ۲۷ خرداد ۱۴۰۰)

اکنون نتایج اعلام شده است. اولا میزان مشارکت ۴۸.۸٪ و با کسر آراء باطله ۴۱.۸۵٪ بوده است. ثانیا انتخابات به دور دوم کشیده نشد. ثالثا سید ابراهیم رئیسی با ۱۷،۹۲۶،۳۴۵ رای معادل ۶۱.۹۵٪ شرکت کنندگان برنده این انتخابات شد، و دکتر عبدالناصر همتی با ۲،۴۲۷،۲۰۱ رای معادل ۸.۳۸٪ نفر چهارم این انتخابات شد، بعد از به ترتیب سید ابراهیم رئیسی منصوب نظام، آراء باطله و سردار سرلشکر دکتر محسن رضایی. هر چهار پیش بینی که مبتنی بر مطالعه آمار انتخابات پیشین و نظرسنجی‌های معتبر داخل کشور بود، خوشبختانه با ضریب خطای اندکی صحیح از آب درآمد.

ب. عبرتها و درسهای انتخابات

تحلیل آماری این انتخابات با دو انتخابات قبلی ریاست جمهوری و آخرین انتخابات مجلس شورای اسلامی درسهای قابل توجهی دارد. به اختصار به هفت عبرت یا درس اشاره می کنم.

یک. شیب تند تنزل نرخ مشارکت

نرخ مشارکت مردم در این انتخابات (۴۱.۸۵٪ با کسر آمار باطله، و ۴۸.۸۷ بدون آن) به نرخ مشارکت انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۸ یعنی ۴۲.۷۵٪ بسیار نزدیک است. هر دو انتخابات غیررقابتی و منحصر به نامزدهای محافظه کاران تندرو بودند و اصلاح طلبان و اعتدالیون رای آور توسط شورای نگهبان حتی الامکان قلع و قمع شدند. نظام به خوبی درک کرده است که در هیچ انتخابات رقابتی و آزاد نامزدهای مورد نظرش رای نمی آورند و تنها راه در دست داشتن همه مجاری قدرت حذف همه رقبا و برگزاری انتخابات غیررقابتی و برنده شدن در مسابقه اسب سواری تک نفره است، تا زمان عمل به وعده ۱۴ خرداد رهبری برسد: جمهوری اسلامی منهای انتخابات!

دو. کاهش مشروعیت نظام با شیب تند

نرخ مشارکت مردم در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۴ دقیقا ۱۹.۲۶٪ کاهش داشته است. نرخ مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نسبت به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ دقیقا ۲۴.۸۶٪ کاهش داشته است، اگر در هر دو انتخابات ریاست جمهوری آراء باطه را نیز به حساب آوریم این کاهش ۲۹.۷۶٪ است. این کاهش با این شیب تند نمایشگر کاهش مشروعیت جمهوری اسلامی است. البته برای اعتنا به بحران مشروعیت حداقلی از شعور سیاسی لازم است که در ناصیه زمامداران جمهوری اسلامی دیده نمی شود.

سه. رشد سریع تحریم انتخابات

میانگین میزان تحریم انتخابات ریاست جمهوری در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ دقیقا ۲۷.۱۳٪ بوده است. در حالی که در انتخابات ۱۴۰۰ میزان تحریم ۵۱.۲۱٪ بوده است، یعنی انتخابات غیررقابتی باعث رشد ۲۴.۰۸٪ تحریم یا عدم مشارکت در انتخابات شده است. این نرخ رشد تحریم انتخابات جدّا تکان دهنده است.

چهار. وزن طرفداران نظام

مدافعان نظام یقینا در سه انتخابات ریاست جمهوری به نامزدهای محافظه کاران (اصول گرایان) اعم از نامزد اصلی و نامزدهای فرعی رای داده اند. این شاخص خوبی برای دستیابی به وزن طرفداران نظام است. در سه انتخابات اخیر ریاست جمهوری این نسبت واجدان شرایط رای دادن به ترتیب ۳۲.۴۸٪، ۲۸.۹۲٪، و ۳۷.۶۶٪ بوده است، میانگین انها ۳۳.۰۲٪ یعنی کمتر از یک سوم شهروندان واجد شرایط رای. این عدد بسیار معنی دار است، یعنی نهادهای انتصابی در دست جناح اقلیت است. البته با توجه به برخوداری این اقلیت از بیت المال و تفنگ نباید آنها را دست کم گرفت. یقین دارم شاهد ریزش جوانان صادق این جناح و نیز انشقاق در صفوف آنها خواهیم بود.

پنج. وزن تحول خواهان و باورمندان به اصلاح ناپذیری نظام

در دو انتخابات ۱۳۷۶ و ۱۳۸۰ (انتخاب سیدمحمد خاتمی) نسبت رای به واجدان شرایط ۵۵.۲۰٪ و ۵۱.۳۵٪ بوده است (میانگین ۵۳.۲۷٪). در دو انتخابات ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ نامزد آنها (انتخاب حسن روحانی) رای ۳۶.۸۷٪ و ۴۱.۹۰٪ به نسبت واجدان شرایط رای (میانگین ۳۹.۳۸٪) را داشته است. میانگین پایگاه این جناح حدود ۴۶.۳۲٪ قابل ذکر است. البته در این آراء عواملی غیر از جناح هم دخیل بوده است که نباید از نظر دور داشت از شرایط زمانی و شخصیت خود انتخاب شونده. در انتخابات اخیر غیرمحافظه کاران (اعم از تحول خواهان، اصلاح طلبان، و اعتدال‌گرایان) به دو شقه تقسیم شدند: متمایلان به اصلاحات روبنایی درون حکومتی که در انتخابات اخیر به توهم برهم زدن نقشه نظام برای انتصاب ابراهیم رئیسی به عبدالناصر همتی رای دادند. این جناح ۴.۴٪ در کشور بیشتر وزن ندارد، یعنی حدود یک هشتم محافظه کاران!

وزن جناح تحول خواه که انتخابات اخیر را تحریم کردند و به دنبال اصلاحات ساختاری هستند بسیار بیشتر از این است: از مقایسه نرخ تحریم همین انتخابات (۵۱.۲۱٪) و میزان رشد ۲۴ درصدی آن، آراء باطله (۱۴.۴٪) و میانگین پایگاه جناح غیرمحافظه کار (٪۴۶.۳۲) می توان دورنمایی از آن را به دست آورد، اما تعیین عدد دقیق به داده های بیشتری نیاز دارد. در هر حال می توان گفت قائلان به اصلاح ساختاری نظام (به معنی اعم تحول خواهی شامل طیف گسترده تغییر قانون اساسی، حذف ولایت مطلقه فقیه، کنار گذاشتن حکومت دینی، برگزاری همه پرسی آینده ایران، و استقرار حکومت دموکراتیک سکولار) گسترده ترین پایگاه اجتماعی و مطمئنا بیش از یک سوم واجدان شرایط رای را تشکیل می دهند، یعنی بیش از هفت برابر جناح اصلاح طلب حکومتی و اعتدالگرا و قابل اعتنا در مقایسه با مدافعان نظام. اگر کسی در صحت این محاسبه تردید دارد با برگزاری همه پرسی همه چیز روشن می شود. واضح است که همه مدافعان اصلاحات ساختاری و قائلان به اصلاح ناپذیری نظام به یک میزان فعال نیستند، در بسیاری جزئیات اختلاف نظر دارند و فعلا فاقد تشکیلات و سازماندهی هم هستند. به عبارت دیگر در یک همه پرسی آزاد این جناح دست کاملا بالا را دارد و با توجه به رشد جمعیت جوان آینده ایران توسط آنها شکل خواهد گرفت. بنگرید به این مقاله: اصلاحات ساختاری و نظام اصلاح ناپذیر (۱۸ مرداد ۱۳۹۷)

شش. پرسش جدی از اصلاح طلبان حکومتی

یک پرسش جدی از اصلاح طلبان حکومتی و مهدی کروبی (شخصیت مورد احترام من) که از حصر ده ساله مردم را مشفقانه به رای دادن و خصوصا رای به عبدالناصر همتی تشویق کرد دارم. ایشان، احزاب اصلاح طلب (جبهه جمهور)، روشنفکران دینی و معنوی، و دیگر افرادی که این خطای بزرگ ملی را مرتکب شدند و با بی توجهی به انذار میرحسین موسوی (دیگر محصور سرفراز مقاومت ملت ایران در برابر ظلم و خودکامگی) عملا اندکی تنور انتخابات رسوای غیررقابتی نظام را گرم کردند، با کدام تحلیل و تخمین آماری چنین کردند؟ اولین قدم مسئولیت پذیری انتقاد از خود است.

هفت. رو به آینده

برای تحقق اصلاحات ساختاری نیاز به مشارکت حداکثری، گفتگوی ملی، سازماندهی و تقویت جنبشهای اجتماعی است. این نکته را در فرصتی دیگر تشریح خواهم کرد.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

زیبا بود در ایران می ماندید وبیانیه صادر می کردید با مشکلات عدیده برای ما پیش امده دست و پنجه نرم می کردید نه اینکه منتظر فرش قرمز باشید
ما همه چیه باختیم خیته شدیم از رو ضه خون
شما روحانی هستی که لباس نمی پوشد پس ریشه و اصلتان هیهات داره

This comment was minimized by the moderator on the site

«پیروز قطعی انتخابات با فاصله بسیار زیاد» ما مردم هستیم

Posted: 19 Jun 2021 06:18 AM PDT

کلمه – امیر آخولقه

آرام آرام شنبه ۲۹ خرداد از راه رسیده است. جمعه ی دولت و حکومت در ایران در تب و تاب معرکه استصواب گذشت و اکنون آنان که کودتای ۸۸ را و مردم کشی ۹۸ را و موشک پرانی هواپیما را و به آتش کشیدن آن همه جان و رای و مرد و زن را از یاد برده اند، منتظران اعلام نتایج اند!

آنان که دولت راستگویان را باور دارند و آن سه روز دروغین را به یاد ندارند و مردم عاصی به جان آمده از دولت کاسب کار را مزدوران اجانب می‌دانند، در انتظار بلندگوهای حکومتی هستند که تعداد آراء مردمان را صادقانه، درست و راست به مردم اعلام کند!

حکومتی که موظف است و مصلحت است مشارکت بالای غیرعادی و دروغین را با ارقام غیرقابل ارزیابی و باور ناپذیر اعلام کند که خلاف آن مصلحت نیست و وظیفه هم نیست!

همانطور که باید میز انقلاب را چنان می‌چید که جز نامزد منظور، دست کسی به سیب سرخ ریاست نرسد و برای سرکشیدن جام ولایت پسین، جز او کسی نفس تازه نکند.

آری!

منتظران حکومت معتمدان اویند.

ولو مردمان به چشم خود دیده باشند که حوزه های اخذ رای را گرد مرگ پاشیده بودند و مدارس و مساجد را جز عوامل دولتی و سربازان خدمتی کسی دیگر نیاکنده بود.

اما برای ما مردمان، ما آدمها، ما بی صداها که هنوز زنده ایم و میتوانیم نگاه کنیم و سوال، برای ما که آن سه روز دروغ ننگ آور را پس از به آتش کشیدن ۱۷۶ جان شیفته و عاشق در آسمان، چون غمی تلخ و زخمی تازه در سینه زنده داریم، انتظاری بر شمارش آرا نیست!
که خود به چشم خویش همه چیز را دیدیم و برای چشمان مان، حاجت به گواهی داروغه نیست!

برای ما که صداقت و صمیمیت دولت و رییس بی تکبر و باوفایش را با گوشت و پوست مان لمس کردیم و خنده‌های او را پس از گلوله خوردنمان در کوی و برزن بنزین آلود، به چشم دیدیم، داستان صداقت این دولت و آن حکومت، مضحکه ای بیش نیست چنانکه بساط استصواب ولایی شان جز سراب و گندابی نبود.

و مگر کجای داستان این نظام راست بود که حالا آمار میزان مشارکت ما ملت نامحرم در آن راست باشد؟ آنهم از جانب اشقیایی که با نزدیک ترین همراهان و رهروان خود وفا نکردند و تیغ شرک استصواب بر شاهرگ انتخاب مردمان نهادند!

اینجاست که آنچه ما مردمان را پیروز این میدان کرد، پایمردی بر نه بزرگ و راستینی بود که راه را از بیراهه حکومت دروغ جدا ساخت و بر بساط مضحک او خندید و رخصت تحقیر از مستبد گرفت و بر عجز و حکم و فتوای او، قلم بطلان کشید و زنده و سربلند بر پای خود و تصمیم خود ایستاد.

این کار ملی، این گام بلند، این سکوت سراپا فریاد باید از جایی آغاز می‌شد.

باید از جایی راه از بیراهه عیان می‌گشت و حساب ملتی که به صراحت و بی پروا از همه چیز کنار گذاشته شد و هیچگاه به حساب نیامد، در جایی با حکومت غاصب روشن می‌شد.
تسویه این حساب در روز ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ ثبت شد.

روزی که ما همدیگر را پس از سالها در کاری واقعی که خود انتخاب کردیم، در راهی که سراپا خود رفتیم و در فکری که فریبی در آن نبود و دروغی در آن نگفتیم و نشنیدیم، باز پیدا کردیم.
این مای بزرگ ، این مای محذوف، خود انتخاب کرد و این از همه چیز مهم‌تر است.
در مسابقه ای که برای قیم ها بود شرکت نکردیم و این انتخاب خود ما بود.
به راهی که انتخاب ما نبود، نرفتیم و این انتخاب خود ما بود تا بتوانیم ملت باشیم.

به بیهودگی انتخابات در سیستمی که بر گور انتخابات فاتحه می‌خواند و ما را به معجزه مرده ای نوید می‌دهد و صندوق آرا برایش جز عروسک شعبده بازی نیست، نه گفتیم.

عزت خود عزیز داشتیم و منت بی مایگان بر سر خودشان نهادیم و اینگونه پیروز شدیم.
حال هرچه میخواهید بشمارید و بخوانید و صندوق ها چون تابوت ها بر دست ها سواره کنید.
کسی بر گور خالی از مرده تان فاتحه نمی‌خواند ‌و کسی برای نعش ظالم نخواهد گریست.

ما آنجایی پیروز شدیم که شما ندیدید همچنانکه سالیان سال، در این همه ایام مردم خود را ندیدید و نشنیدید و نفهمیدید!
ما خانه های خود را با چراغ هایی از آتش «نه» بزرگ خود نور پاشیدیم. چراغ‌هایی شادان، شریف و پر از شراره های شکوه!
چراغ هایی که خود برافروختیم و این آغاز پیروزی یک ملت است؛ با دست خالی و یک تکه نان و خورجینی از غیرت!
حال آرا تان بشمارید و به دنبال ما بگردید و برنده بازی تان را جام ولایت دهید و خود گویید و خود خندید که کسی منتظر خبر و نظر و عدد شما نیست!

داوری با ملتی است که خود برنده بازی است.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

سیاست ورزی در بن بست: «انتخابات» ۱۴۰۰ و درس هایی برای آینده

Posted: 19 Jun 2021 07:05 AM PDT

عقیل دغاقله

«انتخابات» پایان یافت. و شاید بتوان گفت با همکاری بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان در یک انتخابات تمام مهندسی شده، که از صحت و سقم داده های آن نیز اطمینانی نداریم، دوم خردادی برای تندروترین لایه های اقتدارگرا شکل گرفت. و استراتژی «چوب خشک» که بخش عمده ای از اصلاح طلبان در این «انتخابات» بر آن اصرار داشتند، هم کمک کرد تا مشارکت بالای ۵۰ درصد برود، و هم آنکه نامزد اصلاح طلبان را رقیب آراء باطله ساخت.

این نتیجه البته خیلی دور از انتظار نبود. هم نظرسنجی ها این واقعیت را تا حدودی به تصویر می کشید، هم آنکه بسیاری از افراد به این موضوع اشاره کرده بودند. من نیز در مطلب «چرایی بی فایده بودن استراتژی چوب خشک اصلاح طلبان» به دلایل احتمالی چنین شکستی پرداخته بودم. اما چگونه می شود که علیرغم همه این نشانه ها در باب بی فایده بودن مشارکت در انتخاباتی مهندسی شده باز عده ای از دوستان دموکراسی خواه اینگونه وارد این بازی شوند و به قول یکی از دوستان گرفتار عملیات فریب شدند؟ و چه درسی می توان از این ورود و شکست برای آینده گرفت، به ویژه آنکه بسیاری از ما اذعان داریم در یک بن بست سیاسی قرار گرفته ایم؟

قبل از آنکه ادامه دهم اجازه دهید یک نکته را به روشنی بیان کنم: مخاطب این نوشته آن بخش از افراد نیستند که هماهنگ با نیروهای امنیتی این عملیات فریب را یا طراحی کردند و یا در پیشبرد آن نقش داشتند. مخاطب این نوشته همچنین آن بخش از اصلاح طلبان حکومتی که همزمان با شعار «زدن زیر میز»، دو روز قبل از انتخابات برای جلا انداختن روی میز راهی دیدار با «رئیس منتخب» شدند نیز نیستند.

مخاطب این نوشته بدنه ای از اصلاح طلبان و بخشی از دموکراسی خواهان است که با هدف دفاع از دموکراسی و برهم زدن این انتخابات مهندسی شده با دلی صاف و نیتی صادق وارد این کارزار انتخاباتی شدند. افرادی که تصور می کردند می توانند جلوی مهندسی انجام شده بایستند و منفذی را باز نگه دارند. اما در نهایت این تلاش و این استراتژی آن نتیجه را نداشت و تلاش آنها چوب خشکی شد در تنور گداخته ای که اقتدارگرایان برافروخته بودند. والبته همینجا باید با صدای بلند اذعان کرد که این افراد و کنشگران–علیرغم تفاوت نظری که با آنها درباره این انتخابات داشتیم– بخشی از نیروهای دموکراسی خواه هستند که در وضعیت پیچیده کنونی کماکان در کنار یکدیگر برای هدف های مشترکی که همانا دموکراسی، آزادی و برابری است دست در دست یکدیگر داریم و در کنار هم ایستاده ایم.

در عین حال این همدلی و همراهی باعث نمی شود تا سوالاتی جدی درباره چرایی و کم و کیف ورود این دوستان به این انتخابات مطرح نشود.سوالاتی که هم برای فهم کنشگری سیاسی درشرایطی که امروز گرفتار آن هستیم مفید است و هم درس آموزی از آن برای آینده.

اما می خواهم با این سوال شروع کنم که آن گروهی از دموکراسی خواهانی که در این «انتخابات» رای دادند، با چه تحلیل و امیدی وارد این بازی «مهندسی شده» شدند؟ اجازه دهید از همه مباحث تئوریک و نظری بگذرم واین سوال را با ذکر مثالی بپرسم: تصور کنید که شما یک تیم فوتبال دارید و می خواهید با رقیبی قدر وارد بازی شوید. اما تیم مقابل این بازی را به این مشروط کند که که هم بتواند بازیکنان تیم تان را تعیین کند، هم تیم شما را بچیند و هم داور را از طرفداران خود انتخاب کند. آیا وارد این بازی خواهید شد؟ شرط عقلی و اخلاقی می گوید خیر. هر گونه ورود به این بازی غیرمنصفانه و مهندسی شده نه اخلاقی است و نه عقلانی.

اما زندگی بازی فوتبال نیست. و گاهی مجبور می شوید — به دلایل مختلف– تا علیرغم همه این شرایط غیر منصفانه، باز ورود به این بازی مهندسی شده و غیر منصفانه را بررسی کنید. در این حالت سوال کلیدی این خواهد بود که در چه حالتی ورود به این بازی عقلی و یا اخلاقی محسوب شود؟ پاسخ این است که در شرایطی که:

اولا، علیرغم شرایط تحمیلی، احتمال برد، تساوی یا یک باخت حداقلی را بدهید

دوم، اینکه بدانید بدنه (در مثال مسابقه فوتبال طرفدارانتان) با این تصمیم همراهی کنند.

بدون این دو پیش شرط، ورود به یک بازی از پیش مهندسی شده هم برخلاف عقل است و هم بر خلاف اخلاق. و پذیرش شروط ناعادلانه، هم حق اعتراض بعدی را از شما می گیرد و هم شما را ملزم می کند که نتیجه را بپذیرید. و البته از دست دادن طرفداران و همراهان نیز خسارتی دو چندان است.

اما حدس می زنم که بسیاری از این دوستان تصور می کردند که امکان برد بازی یا به قول خودشان «زدن زیر میز» وجود داشت. و این همان نقطه ای است که باید پرسید: بر مبنای چه داده ای به این باور رسیدید؟ چگونه شد که این حجم عظیم نارضایتی در بدنه اجتماعی و جامعه را ندیدید؟ چگونه شد که به این نتیجه رسیدید که «نخبگان» و «چهره های سیاسی» همراهتان فرمانرواهای مطلقی هستند که هر کمپین و ایده ای را می توانند به بخش اغلب جامعه تحمیل کنند؟ و مهمتر از آن چگونه شد که داده های نظرسنجی که طی چند ماه اخیر به شکل مستمر و ثابت فضای افکار عمومی را نشان میدادند را به دیوار کوبیدید و در عوض تصورها و آرزوهای ذهنی خود را جایگزین ساختید؟

یک پاسخ به این سوال این است که نظرسنجی ها نباید در کمپین سیاسی یا کنشگری سیاسی ملاک باشد. با این مدعا نیز کاملا همراه و همدل هستم. می پذیرم که یک کنشگر سیاسی در شرایط ورود به یک بازی و رقابت منصفانه باید تا لحظه آخر بدون توجه به آن داده ها یا نظرسنجی مبارزه کند. اما هنگامی که می خواهید وارد یک بازی غیر منصفانه و ناعادلانه شوید، شرط اخلاقی و عقلی حکم می کند که حداقل چشم اندازی از پیروزی را داشته باشید و این چشم انداز بدون آن نظرسنجی ها و پژوهش ها نه به دست می آید نه ممکن است. و اینجاست که این سوال جدی می شود که با کدامین تحلیل تصمیم گرفتید آن پژوهش ها را کنار بگذارید و بی اعتنا از آنها بگذرید؟

موضوع دیگر این است که به عنوان یک نیروی دموکراسی خواه، رفتار فردی تک تک ما باید تجلی صداقت، اعتماد سازی و شفافیت باشد. با این حال در روزهای «انتخابات» بسیاری از افرادی که برای مشارکت تلاش کردند،‌ به انتشار داده های نظرسنجی غیر معتبر، اخبار و شایعات غیر معتبر، و ادعای کذب پیروزی و یا نزدیک بودن رقابت ها دامن زدند. و در این بین هر آنچه ممکن بود را انجام دادند تا به ظن خود بتوانند مردم و برخی چهره ها را قانع کنند با آنها همراهی کنند. سوالی که این دوستان باید جواب دهند اینست که چگونه و با کدامین اصل اخلاقی و عقلانی و در حالی که نتایج چندین موسسه نظرسنجی معتبر بر روی میز هایتان قرار داشت، تصمیم به دامن زدن به شایعات و یافته های غیر متقن شدید؟ و چگونه شد که بی اعتنا بر همه این داده ها، با بهره گیری از ادعاهای عجیب و غریب، چوب حراج بر سرمایه و بدنه اجتماعی خود زدید؟

و البته سوال مهمتر این است که شما که همیشه چوب اتهام «خیانت» و «نداشتن دغدغه مردم» و «پول گرفتن از خارجی» و «مزدوری بیگانه» را خورده اید. چگونه به یکباره همراهانتان را که با نیت خیرخواهانه تذکر می دادند که ورود به این بازی عقلی یا اخلاقی نیست را به چوب «بی تفاوتی»،«بی دغدغه بودن»، «متاثر بودن از رسانه های سعودی و اسرائیل»، «خیانت»، «بی دردی» و هزار اتهام دیگر نواختید؟ چگونه شد که یکباره به این فضا دامن زدید که «یا با ما باشید یا کاسه ای زیر نیمه کاسه است و باید پاسخگوی تاریخ باشند؟» و چگونه شد که به جای آنانی که این مهندسی را کرده بودند، همراهان و یارانتان را بر صندلی محاکمه تاریخ نشاندید؟

هدف از طرح این پرسش ها این نیست که کسی تخطئه شود. همه ما در یک قایق نشسته ایم، قایقی که که در این امواج طوفانی گرفتار آمده است. و صادقانه باید اعتراف کنیم که در شرایط کنونی هیچ کدام از ما راه حل مشخص و روشنی برای خروج از وضعیت موجود نداریم. ما به زندگی در این بن بست و در سایه یک نظام استبدادی محکوم شده ایم و از قضا حداقل به همین یک دلیل باید در کنار هم باشیم، به هم گوش دهیم و دست در دست یکدیگر داشته باشیم.
و در این شرایط پرسش های فوق و پاسخ به آنها برای یافتن راه ها و مکانیسم هایی برای زندگی سالم و موثر در شرایط کنونی ضروری هستند. اگر بپذیریم که راه حلی روشنی برای خروج از وضعیت موجود نداریم. و اگر می پذیریم که در بن بست زندگی می کنیم. باید همچنین بپذیریم که این بن بست و این زندگی در سایه یک نظام اقتدارگرا، ما را به راه حل های مختلف، متنوع و گوناگون می رساند.

یکی از تبعات این زیستن در بن بست این است که هر کدام از ما ممکن است به راه حل ها و استراتژی هایی برسیم که تصور می کنیم این همان راه درست است. این همان راهی است که این بن بست را خواهد شکافت. و این تعدد راه ها، اختلاف نظرها و دیدگاه ها در شرایط بن بست و فروبسته امروز نه تنها طبیعی است که گریزی از آنها هم نداریم.

نتیجه دیگر این زیست در بن بست این است که هر کدام از ما ممکن است تصور کنیم این درست ترین و تنها راه حل ممکن است. این همان اتفاقی بود که برخی از کنشگران «انتخاباتی» دچار آن شدند. و البته که فراموش کردند این ره حل ها زمانی موثرخواهند بود که در جریان یک گفتگوی جمعی و اقناعی فراگیر شوند.

مطلب طولانی شد، اما اجازه دهید به چند درس دیگری که شاید بتوان از کنشگری برخی فعالان دموکراسی خواه در این «انتخابات» گرفت اشاره کنم:

در بن بست کنونی، در اصرار بر ایده و راه حلی که برای خروج از بن بست داریم تمامیت خواهانه عمل نکنیم و در این مسیر چوب حراج بر سرمایه های اجتماعی فردی و گروهی خود نزنیم.

در دنبال کردن راه حلی که برای خروج از بن بست داریم، آرزوهای دلی و تصورات خیالی را جایگزین عقل، خردورزی و داده های پژوهشی نکنیم.

برای اقناع دیگری به استراتژی و راه حل مان برای خروج از این بن بست به عدد سازی، جعل پژوهش و پروپاگاندا متوسل نشویم.

و آخر اینکه به صرف عدم همراهی دیگران به سادگی آنان را مظنون به «خیانت»، «مزدوری»، «بی تفاوتی»، و هزار انگ و تهمت دیگر نکنیم.

شاید به طور مشخص ندانیم که برای خروج از این بن بست چه باید بکنیم. اما برای زیست در این بن بست و دستیابی به یک راه حل ممکن حداقل به اعتماد به همدیگر نیاز داریم.

«اگر می‌پسندید، با دوستان خود به اشتراک بگذارید.»

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

کردیم و نکردیم

Posted: 19 Jun 2021 07:21 AM PDT

طاها پارسا

۱. چهار سال پیش، همین‌روزها، فردای پیروزی حسن روحانی نوشتم: «شاید در این روزهای سرشار از پیروزی و شادی، ساز مخالف‌ شنیدنی نیست اما زودتر از آن‌چه که فکرش را بشود کرد، ریاست‌جمهوری «سیزدهم» فرا می‌رسد. ۱۳ در نزد ایرانیان عدد نحسی است. ابراهیم رئیسی ۱۶ میلیون رای دارد. رقیب او در ۱۴۰۰، دیگر رئیس‌جمهور مستقر نیست. مهندسی کاندیداها سهم شورای نگهبان است و معلوم نیست هیچ‌ نام آشنایی در میان آن‌ها قرار گیرد. پیش‌بینی نتیجه کار سختی نیست؛ خطر در همین نزدیکی است![…] آن‌روز تنها راه نجات، گفتمانی است که فراگیر و نافذ باشد. حزبی که واقعی و سراسری و سرشار از نیروهای آماده به خدمت باشد. شبکه‌‌ای که گره‌های آن محکم و پیام‌های آن خواسته‌ی مردم باشد. جامعه‌ای مدنی که نهادهای آن به آسانی فرو نپاشد. ۴ سال تا ۱۴۰۰ فرصت است که جامعه‌ای مبتنی بر نهادهای مدنی بسازیم و به یاری آن نحسی «سیزده» را بدر کنیم… پستچی سه‌بار زنگ نمی‌زند»

۲. نکردیم و بد کردیم. حالا نحسی ۱۳ ما را گرفته است. ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ روز «تحقیر ملی» بود. پایان انتخابات ۱۴۰۰ آغاز یک تهدید مشترک است. کردیم و نکردیم. باید کمربندها محکم‌تر از همیشه بست. در ۸۸ رأ‌ی‌مان را دزدیدند و امروز ، در ۱۴۰۰، رأی‌مان را پیش چشم‌مان مچاله کردند. «…مردمی به تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بی‌دلیل قائل شدند سرانجام تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار کردند و به جاه‌ طلبان مجال دادند که در آنان طمع کنند.»

۳. امروز روز به‌هم رسیدن است. ۲۵ خرداد دیگری است. همدیگر را پیدا کنیم. شعاری ندهیم. سکوت کنیم و بیاندیشم به کرده‌ها و نکرده‌هایمان. حالا که نتوانستیم در چهار و هشت سال گذشته یکی دو حزب سراسری و موثر بسازیم و جامعه را تنها گذاشتیم، باید به زیر همان چتر مشترک بازگردیم. حالا دیگر گفتمان مشترک ما اصلاحات نیست اما هویتِ مشترک ما سبز است.
کار تشکیلاتی و سازمانی شکست خورد باید به کار جنبشی و شبکه‌ای روی آورد. خاتمی و کروبی را نباید فراموش کرد اما باید به میرحسین پناه آورد. باید بخوانیم و بازخوانیم خود را، راه‌مان را. «وقتی که سخن از تقویت شبکه‌های اجتماعی و یا زندگی کردن راه سبز می‌شود بلافاصله می‌پرسند چگونه؟ همان‌گونه که هستید. سخن از آن نیست شبکه‌های اجتماعی که وجود ندارند را شکل دهیم و قدرتمند کنیم؛ سخن از آن است که قدرت مردم در شبکه‌های اجتماعی است که به صورت طبیعی و به هدایتی فطری درمیانشان شکل گرفته است. باید اهمیت آنها را درک کنیم.»

۴. ما محکوم به تباهی و تحقیر نیستیم. پرروتر شده‌اند باید جسورتر بشویم. زندگی ادامه دارد. امید بذر هویت ماست.«اینجا کشور ماست و این زندگانی ماست و این ما هستیم که باید نسبت به چنین مشکلاتی نگران باشیم و حساسیت نشان دهیم. امید بذر هویت ماست. باید راه سبز امید را زندگی کنیم راه سبز را زندگی کردن یعنی هر روز و همزمان که در خانه‌هایمان و سرکارمان و در کوچه و خیابان و بر سر معیشت‌های روزمره خود هستیم این پیام با غیرقابل انکارترین ندا تکرار شود، آن گونه که مسلمان بودن و ایرانی بودن و این زمانی بودن ما تکرار می‌شود.

زندگی ادامه دارد و افراد موقتی هستند. هر جمعی و جماعتی که سرنوشت خود را به بود و نبودکسان پیوند زدند سرانجام – حداقل با فقدان او – سرخورده شدند.همه باید با هم کامیاب شویم، اگرچه برخی مژده این کامیابی را دیرتر درک کنند.»

*عبارات داخل «…» از بیانیه شماره ۱۳ میرحسین موسوی است.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

فقر تحلیل و عدم فهم درست از امر سیاسی در بین اصلاح طلبان

Posted: 19 Jun 2021 07:25 AM PDT

شهریار فرجی نصیری

در نظرسنجی اعلام شده از طرف جبهه اصلاح طلبان ایران اعلام شد که آقای همتی ۴ میلیون رای قطعی دارد و ۱۰ میلیون رای مردد وجود دارد که ممکن است به او رای بدهند. اولا در اینکه نظر سنجی بوده یا نظر سازی، بحث فراوان است. اگر نظر سازی بوده که وامصیبتا! علاوه بر انتخابات، اخلاق را هم باختیم. اگر نظرسنجی بوده که وای بر ما! جریانی که ۲۴ سال قدرت اجرایی کشور را در دست داشته و با عناوین پرطمطراق وزیر و وکیل و رهبر و پیشرو و چندصد جین عناوین و القاب فریبنده و پر زرق و برق، ناتوان از انجام یک نظر سنجی درست بود.

۲۴ سال قدرت اجرایی کشور در دست این جریان بوده و این همه وزیر و وکیل نتوانستند تشخیص دهند روی میز بازی می کنند یا زیر میز و بجای اینکه زیر میز بزنند، روی میز بازی کردند و چه خوب هم بازی کردند.

هر آنچه رقیب می خواست را به او هدیه کردند. تئوری پردازان و اتاق فکر این جریان، ته تحلیل و کنشگریشان این بود که هشتگ قرار ۲۱ راه اندازی کنند و مشارکت را به نفع رقیب بالا ببرند. هم انتخابات را رقابتی کردند، هم به آن مشروعیت دادند، هم آبروی اصلاحات را بردند، هم به مردم پشت کردند و هم اخلاق را باختند.

این همه هیاهو کردند برای هیچ و نشان دادند ذره ای برای کار تشکیلاتی ارزش قائل نیستند و دوباره تسلیم کیش شخصیت شدند و با نگاه قیم‌مابانه فکر کردند با خواندن چند بیانه دوپهلو و مبهم مردم به سمت صندوقهای رای هجوم می برند و زیر میز می زنند. جمهور را از حذف جمهوریت ترساندند غافل از آنکه ترس از هدم جمهوریت حتی حریف آراء باطله نمی شود و جامعه از این دوگانه سازی های کاذب و هراس انگیز تکراری عبور کرده و با نه بزرگ به این خود تئوریسین پندارها، کاری کرد کارستان.

جمعیتی که بدون لیدر، بدون سازماندهی، بدون تئوریسین، بدون عناوین پرطمطراق جبهه و حزب و… توانست با یک جریان مقاومت مدنی بسیار هوشمندانه و یک کنش سیاسی تحسین برانگیز، بالاتر از جبهه اصلاح طلبان، رقیب اصلی ابراهیم رئیسی در انتخابات شود و با ثبت آراء باطله بی سابقه جلوتر از نخبگان سیاسی حرکت کند.

نه گول وعده های اقتصادی فریبنده مغز متفکر اقتصادی کشور و یارانه های تاراج کننده بیت المال برادر محسن را خورد، و نه تسلیم ترسها و هراسهای هدم جمهوریت شد. به تنهایی آمد و رتبه دوم انتخابات را به دست آورد. آری، آراء باطله قدرت بی قدرتان و صدای بی صدایان شد نه نماینده کذایی حفظ جمهوریت. من به احترام این مردم می ایستم و کلاه از سر بر می دارم و افسوس می خورم که نخبگان جریان اصلاح طلب چه میزان از جامعه فاصله گرفته و تا چه اندازه جای تحلیل‌های درست و مبتنی بر واقعیت در بین آنها خالی است. اصلاح طلبی با این فرمت نمی تواند نماینده جامعه و صدای بی صدایان باشد. اصلاح طلبان آنچه کشته بودند، درو کردند.

هشت سال سکوت مرگ بار و زبان در کام گرفتن های گاه و بی‌گاه و عقب نشینی مداوم از اصول خود، هشت سال هرز رفتن سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان به پای جریان اعتدال، نتیجه اش شکست سیاست نرمالیزاسیون و ظهور رادیکال ترین جریان سیاسی کشور شد. ظهور دوباره دلواپسان، نتیجه رهبری اصلاح طلبان بروکرات بر جریان اصلاح طلبی بود.

پیروزی رئیسی مهمترین پیامش شکست اصلاحات بروکراتیک است. باید طرحی نو در انداخت، نگاهی به راه رفته انداخت و عبرت گرفت و آن راچراغ راه آینده ساخت؛ اصلاح طلبی دمکراسی خواه باید احیا شود و دوباره رهبری جریان را در دست بگیرد باشد که رستگار شویم.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

سه‌چهارم مردم شهر تهران و دوسوم مردم استان تهران در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردند؛ عدم مشارکت قطعی در استان تهران ۷۰ درصد و احتمالا در شهر تهران حدود ۸۰ درصد بوده است!

۳۰ خرداد ۱۴۰۰ | رئیس ستاد انتخابات استان تهران:

میزان مشارکت در انتخابات در شهر تهران ۲۶ درصد و در استان تهران ۳۴ درصد بود

مجموع آرای باطله و عدم مشارکت در استان تهران هم، ۷۰ درصد بوده است! ایسنا

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

سایه‌ها!

Posted: 19 Jun 2021 07:26 AM PDT

قطار انتخابات ریاست‌جمهوری به مقصد رسید. بسیاری از ما ازهمان اول از مقصدش آگاه بودیم اما درباره اینکه ازکدام مسیر به مقصد میرسدگیج میزدیم و نقشه مهندسی را صفحه پازلی میدیدیم که برخی اجزایش مشخص یا پیدا نمی‌شد. حالا میتوانیم بگوییم طرح پیچیده‌ای بود شامل دوفاز ؛ فاز کمتر قابل توجه، حذف کامل بقایای جناح اصلاح‌طلب بود و فاز دومش پاک و بی‌مزاحم کردن مسیر جابجایی‌قدرت در سالهای آینده: رفع احتمال سلطه عددی خانواده‌لاریجانی ها در آن شورای سه نفره معروف ، در روز مبادا !

حالا که آبها ازآسیاب افتاده بهتر میشود در باره‌اش حرف زد و از عاقبت کار گفت. حذف توامان علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری که همه را گیج کرده بود، کلک ساده‌ای بود: آن‌دو طبیعی ترین نامزدهای قابل ارائه دو شاخه حکومت در این دوره بودند. اسحاق فلکزده بی‌تقصیررا که تنها نامزد قابل قبول حکومت به عنوان نماینده جناح اصلاح‌طلب بود با علی لاریجانی به هم بستندو انداختند داخل رودخانه تا آب آنها را ببرد. هرکدام برای دیگری نقش سنگی را بازی میکرد که به پای قربانی می‌بندند و شرش را می‌کنند . علت روشن اما ناگفته‌ای داشت: باید احتمال رئیس‌جمهور شدن علی لاریجانی به صفر میرسید مبادا روزی درکنار برادرش به عنوان نماینده شورای نگهبان دو عضو از سه عضو شورای‌موقت‌رهبری باشند. حالا، لاریجانی حذف نشده و احترامش به‌جاست، اما در “آن‌مورد”خنثی شده است!

اما دردسرهای دیگری هم هست که از راه میرسند. طعم شیرین دوباره یک‌دست شدن حکومت دوام نخواهد داشت. حکومت یک‌دست میشود، اما یک‌پارچه نیست وعلت اصلی‌اش وضعیت تازه وبیسابقه‌ای است: رئیس جمهوری تازه با همه روسای جمهوری قبل تفاوت دارد ؛ یک تفاوت اساسی !

هاشمی، خاتمی، و روحانی هیچیک در دوران ریاست جمهوری سودای رسیدن به مقام رهبری نداشتند و کسی هم آنها را نامزد نکرده‌بود. هاشمی مسن بود و از آن خمیره‌ای که میخواهد نفراول اما پشت صحنه سیاست باشد، خاتمی اصلا اهل این حرف‌ها نبود، و روحانی هم صاحب اندکی از همان خمیره هاشمی: ازهمان اول پذیرفت محلل و به نوعی وجه‌المعامله حکومت‌باشد. آقای رئیسی با همه آنها تفاوت دارد: یکی از نامزدهای نیل به مقام ولایت فقیه است.

این موقعیت خیلی چیزها را تغییر میدهد. در گذشته محل اختلاف روسای جمهور با حکومت، چگونگی توزیع قدرت اجرایی و روش اداره کشوربود: روش تعامل با دنیای بیرون وانتخاب اسلوب‌توسعه در دوران هاشمی، شیوه برخورد با تحولات گسترده اجتماعی در زمان خاتمی ، و تامین آب و نان ومرغ و برق دوران تحریم و روش کنارآمدن با غرب در دوره روحانی. اما اگرحتی همه اینها به صورت توامان مسائل رئیس جمهور تازه باشند، یک مساله فوق العاده هم هست که همه چیز زیر سایه آن رنگ میبازد : ممکن است اورهبر بعدی باشد، … و در جمهوری اسلامی، بدوش داشتن فرضی این قبا هم بسیاری چیزها را تغییر میدهد.‌‌

به گمان مقبول‌تجربی، اندکی بعد شاهد کشمکشهایی خواهیم بود: کشمکش برسر سریر قدرت، هرچند با روکش مسائل روز. رئیسی و اشخاصی که میدانیم حلقه اصلی به گرد کانون قدرتند، شرکایی خواهند بودبرای تعیین سرنوشت آینده اداره کشور، اما درحال کشمکش پنهان ، توافق‌ها و اختلافهای پس پرده ، و مشغول تدارک برای روز موعودی که رسیدنش ناگزیر است. محورهای اختلاف فراوانند. مثالی بزنیم : سالهای آینده درباره مساله هسته‌ای ایران دورانی حساس خواهد بود. همانطور که قبلا گفته‌ایم ، مشکل هسته‌ای راه‌حل توافقی درازمدت ندارد وکماکان یک مشکل میماند وبازی باغرب باظرافتی‌هزینه‌دار ادامه میابد. اختلاف سلیقه‌های ظریفی هم در باره آن هست که میتواند در حلقه قدرت به شکافهای جدی توسعه یابد. مساله این است که این اختلافات طبیعی و خرد بلافاصله به نگرانی از احتمال “سپردن سرنوشت کشور به دست یک ناموافق”پیوند میخورد و زنگ خطر را به صدا در می آورد. انتقادات مرحوم منتظری بر شیوه اداره کشور سبب برکناری او نمیشد اگر مضمون قائم‌مقامی رهبری او، احتمال “سپردن سرنوشت کشور به دست یک ناموافق” نبود. هنگامی که کسی را برای جانشینی حاکم نامزد میکنید و یااوچنین گمانی دارد، درهای جهنمی از مخالف خوانی و زیرپاکشی، وکشمکش وتوطئه‌ی نالازم را گشوده‌اید . اتفاقاتی می‌افتد که نمیتوان جلوی آنها را گرفت. می‌افتد و می‌افتد تا وقتی که فیصله‌بخش آن از راه برسد . دوره بعدی ریاست‌جمهوری ایران ، در غبار و تاریکی رقابت پنهان است.

چقدرش به مردم و جامعه مربوط میشود؟ هیچ ، الا تلخکامی فزونتر در زندگی روزمره واجبار تداوم پیمایش مسیر سنگلاخی که پایان ناپذیر مینماید، اما در افق آن تصویرمحو بناپارتیزمی ایرانی – اسلامی مشهود است. البته فعلا زود است درباره‌ آن حرف بزنیم!

منبع: جامعه نو

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

باید به میر حسین برگردیم

Posted: 19 Jun 2021 07:27 AM PDT

محمد شفیعی

انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از رسوایی شورای نگهبان در رد صلاحیت تحول خواهانی همچون تاج زاده و دیگران تا پایان آن،این حقیقت را نشان داد که اگر میرحسین در سال ۸۸ با آنها همراهی می کرد و تاییدشان می کرد، نه تنها خود بی اعتبار میشد بلکه پس از آن دیگر نمی توانست و یا اجازه نمی یافت به صحنه انتخابات وارد شود و صدای جمهور باشد.به خاطر تسلیم نشدن به آن صحنه آرایی خطرناک و ماندن در کنار تحقیرشدگان، به پیامش لبیک گفتند.از خیلی ها، جلوتر حرکت می کند و به تعبیر یکی از بزرگان اصلاح طلب با غیرهای خودش هم فاصله بسیار دارد.

تجربه برخورد با خاتمی(علیرغم فراخوان های مکرر او به شرکت در انتخابات و نامه نگاریش به رهبر) در دوره ریاست جمهوری و پس از آن، انتخابات سال۸۸، رد صلاحیت هاشمی در سال ۹۲، قهرمان سازی از رییسی در چند سال اخیر،حذف هر فردی که از سویش احساس خطر می شد همچون دکتر ظریف و سرانجام ردصلاحیت امسال، تماما میرحسین را به این نتیجه رساند که انتخابات نه سازوکاری برای کشف مطالبات واقعی مردم ، حل منازعات و تحقق حاکمیت ملت بلکه فقط رنگ و لعاب مصنوعی برای مشروعیت بخشیدن به فریبکاری ها ، تضییع حقوق مردم و صحنه آرایی ها برای تحقق آینده سیاسی خطرناک می باشد.او مرد مقاومت و پیروز میدان هست.

امروز، مغالطه آمیز بودن و فریبکاری استدلال کسانی آشکار شد که به طعنه می گفتند اگر میرحسین در سال۸۸ با مهندسین انتخابات کنار می آمد، می توانست در انتخابات بعدی شانس ریاست جمهوری داشته باشد. آیا اینان شرافت و شجاعت رقابت با مردی چون میرحسین را داشتند؟ با نگاه به تجارب گذشته و رد صلاحیت امسال می توان با اطمینان و مطلق گفت نه. گروههای سلطنت طلب و مجاهدین خلق از ۴۰ سال پیش تاکنون انتخابات را تحریم کردند و مردم هم هیچگاه بر مبنای اعتماد و ارادت به آنها، به ندا و دعوتشان پاسخ مثبتی ندادند و اینبار هم ندادند.شرافت، نجابت و مردمی بودن میرحسین در وجود هیچیک از آن مزدوران نیست و تنها کینه توزان و جمهور ستیزان داخلی وقاحت چنان اتهام زنی بزدلانه را دارند.

بی شک،از امروز سیل اتهامات،عقده گشایی و کینه توزی ها به سمت اصلاح طلبان روانه خواهد شد اما حقیقتا چه پاسخی می توان داد جز یادآوری پیام میرحسین و میزان رای لبیک به او و نه میزان رای دعوت کنندگان به”بزن زیرش”.

صحنه سازان همیشه فریب می دهند اما ما، خودمان را فریب ندهیم.با گزینه های بدلی و وادادگی و التماس برای در اختیار گرفتن قدرت و امید به تغییرات کوچک و بی اهمیت، دیگر نمیشود صحنه را بهم زد. راه دیگری باید جست آنهم ،در بطن و متن جامعه نه آویزان شدن به آن بالایی ها. باید به میرحسین برگردیم.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

رییسی در چهارسال گذشته «راه‌حل» نشد و اکنون هم نیست

Posted: 19 Jun 2021 07:36 AM PDT

امین بزرگیان

نتایج انتخابات در وهله اول برای من چند معنی داشته است:
الف: میزان رأی رییسی نسبت به چهار سال پیش فرقی نکرده است. با وجود ضعف دولت روحانی این عدم رشد نشان می‌دهد که رییسی با وجود اینکه اکنون انتخاب/انتصاب شده است، در طی چهارسال گذشته «راه‌حل» نشد و اکنون هم نیست.

ب: میزان آرای همتی یعنی «رأی اعتراضی» از مقدار آرای باطله تا اینجا کمتر است. رأی اعتراضی دیگر معنادار نیست و تاریخ مصرف سیاسی‌اش به پایان رسیده است.

ج: آمار مشارکت تقریبا پنجاه درصد واجدین شرایط است. پس این‌بار حدود ده تا بیست درصد، انتخابات را تحریم کرده‌اند. ‏(همواره حدوداً سی درصد در تمام انتخابات شرکت نکرده‌اند). این رشد نشان می‌دهد که در بین مخالفانِ وضعیت موجود چه ایده‌ای دست بالا را پیدا کرده است.
همه‌ی هدف اصلاح‌طلبان باید برگرداندن این افراد به انتخابات باشد. دو راه آنها برای نیل بدین هدف دارند: اول، شکست شدید دولت رییسی بگونه‌ای که تحریم‌کنندگان از تصمیم خود پشیمان ‏شوند، و دوم تغییرات بنیادین در رویکرد اصلاح‌طلبان و سپس جلب نظر دوباره عموم مردم و در نتیجه قدرت یافتن آنها در تحمیل کاندیدایشان به نظام.
این دو راه، نظام و حاکم را متقاعد می‌کند که بهترین راه برای رفع خطر اصلاح‌طلبان و اهمیت یافتن مجدد آنها موفقیت نسبی دولت رییسی و بهبود وضعیت مردم است. ‏نظام و طبقه حاکمه برای پابرجایی خود مجبور است هرکاری کند تا دولت رییسی در دید طبقات مختلف جامعه موفق بنظر رسد.
من امکان بهبود زندگی مردم عادی را در دوران رییسی به دلیل غریزه حیات حکومت زیاد می‌دانم. رییسی قرار است «راه حل» بشود.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

ما پیروز قطعی انتخابات شدیم

نتایج شمارش آراء تقریبا روشن است و ما پیروز قطعی انتخابات شدیم. ما که به همتی رای دادیم. شما که رای ندادید و آنان که به دیگران رای دادند. ما، یعنی همه مردم ایران، پیروز انتخابات هستیم.

ما در این چند روز دسته دسته شدیم. هرکداممان هرچه در توان داشت، در متقاعد کردن دیگری انجام داد. هر گروه از ما، دیگری را، عامل شکست می دانست. تحریمی ها، اصرار کردند که تو را به خدا رای ندهید، همتی ها خواهش کردند که تو را به خدا رای دهید، دیگران هم گرچه اظهار نظر نمی کردند و نامزد خود را انتخاب کرده بودند، اما با چشمانی نگران و سرگردان بحثها را نظاره می کردند.

با همه تفاوت ها و با این که در نهایت نیز نتوانستیم یک دست شویم، گرچه خار در چشم و استخوان گلو داشتیم، به صورت هم پنجه نکشیدیم، در خیابان با هم دعوا نکردیم، قشون و قبیله به پا نکردیم. ما آرام و متین، فقط با هم حرف زدیم، فکر کردیم و از استدلال و احساس برای قانع کردن یکدیگر استفاده کردیم.

ما مردمانی بودیم که در روزهای سرنوشت ساز، با تمام اختلاف نظرها، از خشونت پرهیز نمودیم. ما در این روزها از یکدیگر آموختیم و بر آگاهی های خود افزودیم، هرچند به یک نقطه مشترک نرسیدیم.

نتیجه انتخابات هرچه باشد، این یک پیروزی بزرگ است. ما ایرانیان بلوغ فکری و سیاسی خود را نمایان نمودیم.

همه ما بغض در گلو داریم، چه آنان که به همتی رای دادند، چه آنان که رای ندادند و حتی آن مردمان منصف که دلشان می خواست به دیگران، در وضعیتی عادلانه رای دهند، اما دست آخر با شرم و خجالت از برخی صحنه آرایی ها، به کاندیدای خود، با دلی پر خون رای دادند.

نتایج هر چه باشد، ما یکدیگر را شماتت نمی کنیم. چه آنها که رای دادیم، حالا به هر کس که رای دادیم، چه آنها که رای ندادیم. ما تکثر را پذیرفته ایم، و پذیرفته ایم که حتی در سرنوشت ساز ترین اتفاقات، اختلافات محترم اند و همه حق داریم نظر داشته باشیم حتی اگر اشتباه باشد.

اکثر ما غمگین و افسرده ایم. قطعا فقط بخش کوچکی ما به مراد دلشان در این انتخابات رسیدند و انتخاباتی که می توانست، شادی بخش باشد، با خطاهای بزرگ برخی، غم بار شد. اما با همه اینها، بیاید خوشحال باشیم، چرا که ما در سخت ترین روزها، از کوره در نرفتیم و ظرفیت های مدنی خود را از دست ندادیم و تکانه ها و رفتارهای خشن و عصبی از خود بروز ندادیم. ملتی که چنین ظرفیتی دارد، قطعا آینده ای روشن دارد.

نتیجه انتخابات هرچه باشد، مشارکت هر مقدار که باشد، دنیا تمام نشده است. از فردای انتخابات، ما بازهم مثل گذشته، با همه سختی ها، زندگی خواهیم کرد. دوباره بر سر سفره های یکدیگر می نشینیم، با هم می گوییم و می خندیم، کوه می رویم، به دیدار پدران و مادرانمان می رویم، شادی می کنیم و لبخند می زنیم.

روزهای سخت می گذرند، دنیا از این روزها به خود بسیار دیده است. مهم این است که ما سربلند هستیم و رفتاری در تراز متمدن ترین مردمان جهان از خود نشان دادیم. حق هم همین بود، ایران عزیز، صاحب کهن ترین تمدن هاست. ما ریشه در خاک داریم.
ما هستیم، ایران هست. زندگی هست، بازیگران می روند... .
مهدی نساجی https://t.me/delshodeyevelshode

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

نرخ مشارکت و نزاعی بی‌ثمر!
احمد زیدآبادی

در ولایتِ ما دو ارباب به اسامی سرگرد و ماشاءالله خان، صاحبِ نخستین ماشین‌های منطقه بودند. سرگرد صاحب جیپ و ماشاءالله خان صاحب یک دستگاه بیوک بود.

دو مرد یک دنده و لجوج و بیکار نیز که هر کدام نسبت به یکی از دو ارباب سپماتی داشتند، کارشان نزاع دائمی بر سرِ فضائل و مزیت‌ها و دارایی‌های ارباب مورد علاقۀ خود بود. در رأس نزاع آنها اما موضوعِ سرعتِ جیپ سرگرد و بیوک ماشاءالله خان قرار داشت.

مرد اولی با تمام وجود اصرار داشت که جیپ سرگرد سریع‌تر از بیوک ماشاءالله خان حرکت می‌کند و مرد دومی هم با حدّت تمام تأکید می‌کرد که دقیقاً برعکس، این بیوک ماشاءالله خان است که تندتر از جیپ سرگرد می‌تازد!

یک روز که بحث آنها در این باره بالا گرفته بود تا آنجا که دست به گریبان شده و علیه هم فحش‌های آب نکشیده یا آبدار می‌دادند، رهگذری به میانجی برخاست و علت نزاع را جویا شد.

اولی گفت: این نادان مدعی است که بیوک ماشاءالله خان تندتر از جیپ سرگرد است و دومی هم گفت: این سفیه ادعا می‌کند که جیپ سرگرد، بیوک ماشاءالله خان را پشت سر می‌گذارد!

رهگذر خنده‌ای به لب آورد و خطاب به اولی گفت؛ تو می‌گویی ماشین کدامیک تندتر می‌رود؟ او هم با گردنی برافراخته گفت: معلومه، جیپ سرگرد! رهگذر گفت؛ خب باشد. جیپ سرگرد تندتر می‌رود. و بعد خطاب به دومی گفت: به نظر تو کدامیک تندتر می‌رود؟ او هم با چهره‌ای برافروخته پاسخ داد: اینکه مشخصه، بیوک ماشاءالله خان! رهگذر گفت: خب باشد. بیوک ماشاءالله خان تندتر می‌رود! حالا این شد زندگی و کار و تلاش که برای بدبختی خودتان دست و پا کرده‌اید؟

گویند در مثل مناقشه نیست. این دعوای هواداران نظام و حامیان براندازی هم به دعوای آن دو همولایتی من شباهت برده است. از این پس تا چند ماه و شاید چند سال باید شاهد ناسزاهای متقابل آنان در مورد نرخ مشارکت در انتخابات اخیر بود. نزاعی که شاید برای آنها نوعی سرگرمی باشد اما هیچگونه تأثیر عملی ندارد و افزون بر آن، اعصاب ناظران را فرسایش می‌دهد و مشکلات واقعی را به محاق می‌برد!

ما می‌دانیم همۀ آنان که در انتخابات شرکت نکردند قصدشان حمایت از براندازی نبود و همۀ آنان هم که شرکت کردند، هدفشان ابراز رضایت از سیاست‌های مرسوم و وضع موجود نبود. اساساً انتخاباتی با این کیفیت، نمی‌تواند گرایش سیاسی واقعی اقشار و گروه‌های مختلف اجتماعی را کاملاً روشن و از هم تفکیک کند، پس منازعه بر سر آن از این طریق بیهوده است.

بنابراین، برای راحت کردن خیال حامیان براندازی می‌توان به شیوۀ آن رهگذر به آنها گفت؛ اصلاً صددرصد مردم در انتخابات شرکت نکرده‌اند، حال این چه قدرت بیشتری به شما نسبت به قبل از انتخابات می‌دهد؟ و خطاب به هواداران نظام هم می‌توان گفت؛ اصلاً صددرصد مردم در انتخابات شرکت کرده‌اند، این چه مشکلی از مشکلات جاری و پیش روی شما را حل می‌کند؟
واقعیت این است که جامعۀ ایرانی و سرزمین ایران با معضلاتی دست به گریبانند که اگر در بازۀ زمانی مشخصی حل نشوند، از این کشور چیزی باقی نمی‌ماند که برای حکومت بر آن نیاز به این همه ستیز و غوغا باشد!

اصولگرایان تاکنون می‌گفتند "ما می‌توانیم" و بخش قابل توجهی از جامعه هم به آنها گفت؛ گر تو بهتر می‌زنی بستان بزن!

حال مردم از طبقات و اقشار گوناگون منتظر عمل به وعده‌ها هستند. حکومت قانون، استقرار عدالت، رفع تبعیض، رعایت حقوق همۀ صاحبان شناسنامۀ ایرانی، حفظ محیط زیست، تعامل با جهان، گسترش تولید، رفع بیکاری، کنترل تورم، ایجاد رفاه و... از جمله وعده‌هایی است که آقای رئیسی به صراحت خود را متعهد به اجرای آنها کرده است.

ما ایرانی‌ها هم عمدتاً همین‌ها را می‌خواهیم و بر اساس همین موازین، بی‌هیچ کینه و بدخواهی، از دولت آینده مطالبه‌گری خواهیم کرد. این راهی است که شاید به سرانجامی برسد و گرنه نزاع دائمی بر سر میزان مشارکت در انتخابات گرهی از انبوه مشکلات نمی‌گشاید.

«مروت و مدارا» 

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

و حالا 4 سال با ابراهیم رئیسی

محمدمهاجری
رئیس جمهور سیزدهم انتخاب شد؛ سیدابراهیم رئیسی. اصرار دارم القاب و پیشوند و پسوندهایش را به کار نبرم.

به شخص او و تک‌تک رای‌دهندگانش احترام می‌گذارم؛ هرچند به او رای نداده‌ام و برای این تصمیمم از نگاه اصولگرایانه حجت سیاسی دارم.

نه از یک ماه پیش که دست‌کم از یک سال قبل، با تحلیل و خبر، رئیسی را پیروز انتخابات 1400 می‌دانستم و آن را بارها نوشته ام.و حالا این موفقیت را به او و هوادارانش تبریک می‌گویم.

از یک نگاه، اداره دولت سیزدهم آسان است. دولت و مجلس و دستگاه قضا و نهادهای قدرتمند اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خارج از دولت، همسو شده‌اند و همه چیز روبه‌راه است. با پذیرش اف‌ای‌تی‌اف و پایان مذاکرات وین (که در هر دو مورد، خون دل‌هایش را دیگران خورده‌اند) بسیاری از امور روبه‌راه می‌شود. رسانه‌های پرشمار همچون صداوسیما و خبرگزاری‌های متعلق به نهادهای حاکمیتی و دولتی جملگی به خط می‌شوند و کامرانی‌های حکمرانی دولت سیزدهم را توی چشم و گوش مردم فرو می‌کنند.

رئیسی پیش از این گفته است به صورت مستقل به میدان آمده اما تاکنون حتی یک نفر که خارج از مااصولگراها باشد در جرگه نزدیکان او دیده نشده است؛ هرچند او گفته است ترکیب اعضای ستادش با دولتش فرق خواهد کرد، پیش‌بینی من آن است که جریان اصولگرا، به خصوص طیف مااصولگراها، چنین فرصتی را برای او فراهم نخواهد کرد. اگر رئیسی بتواند از «بیت» خود فاصله بگیرد شاید شانسی برای تحقق دولت مستقل بیابد.

و سخن آخر:
اگر زنده بمانم و در فضای رسانه بتوانم نفس بکشم تا 4 سال آینده منتقد صریح، بی‌ملاحظه، بی‌پروا، استوار و البته باانصاف و صادق و دلسوز و برادرانه برای سیدابراهیم رئیسی خواهم بود .
این، عرصه‌ای است برای آزمایش تحمل و حق‌پذیری او و نیز میدانی برای حق‌گویی و صراحت من.
موفق باشیم هردومان ان‌شاءالله. @Sahamnewsorg

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

بالاخره جناب آقای رئیسی پست ریاست جمهوری را با درصد بالایی از شرکت کنندگان در انتخابات به‌دست آورد.

یادم هست در دوره قبل فردی خوش‌ذوق، برای آقای روحانی نوشته بود که، "شما آخرین روحانی هستید که به او اعتماد کرده و به او رأی می‌دهیم، پس مواظب رأی‌های ما باش." و امسال حتما دید، پیش‌بینی‌اش چه اشتباه درآمد.

من از اینکه دشمنان انقلاب به نظام ما رژیم ملاها می‌گویند بسیار بدم می‌آید، اما خوبست به مقامات در همین ابتدای راه جدید و خطیر یادآوری کنم:

وقتی رهبر، رئیس‌جمهور، رئیس قوه قضائیه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس شورای نگهبان، رئیس مجلس خبرگان رهبری، وزیر اطلاعات، رئیس اطلاعات سپاه و... همه روحانی هستند، چرا چهار سال دیگر که دخترم و پسرم از من می‌پرسد "آیا این اسلام است؟" نگویم "بله!"

دختر عزیزم، پسر خوبم، همین اسلام است. همین نظام اسلامی است. عزیزانم دیگر نه لیبرال‌ها کاره‌ای هستند، نه غربزده‌ها، نه خائن‌ها، نه منحرفین. حالا چهار سال اسلام ناب و نظام پاک حاکمیتی‌اش را و اشراف روحانیون وارسته بر تقدیرات مردم کشور را به تماشا بنشینید... و از زندگی لذت ببرید.

هر کس هم به شما گفت؛ نه! اسلام چیز دیگری است بدانید به شما دروغ گفته.

در این ماه‌ها و سال‌ها، دیگر حتما همیشه خنده بر لبانتان خواهد بود. حتما ارزانی را هم تجربه خواهیم کرد، حتما سیل بازگشت متخصصان به ایران، شغل به اندازه همه ایرانیان، عدالت، رفع تبعیض، در نظر گرفتن خدا در همه امور، پیشرفت، اخلاق و راستگویی، شفافیت، خلاقیت، اهمیت به امور مردم، و همنشینی بزرگان با طبقات پایین جامعه را، همه خواهیم دید.
و خواهیم دید آنچه از صدر اسلام می‌شنیدیم داستان نبوده، رؤیا نبوده، حکایت نبوده.

اگر امروز با آمدن آیت‌الله رئیسی و سایر آیت‌الله‌های حاکم، بگویند این نظام اسلامی نیست، دیگر دروغی بیش نیست. دیگر حقه‌بازی است، دیگر شیره‌مالیدن به سر مردم است.

شکوفایی جمهوری اسلامی، حکومت سراسر استقلال، آزادی، حق‌مداری، مردم‌داری و توسعه همه‌جانبه، از امروز آغاز شد.

برای همه دست‌اندکاران نظام اسلامی، در نمایش موفقیت اسلام در همه زمینه‌ها، آرزوی موفقیت می‌کنم.

رحیم قمیشی @ghomeishi3

جلال میمندی
This comment was minimized by the moderator on the site

اینها روبنای(فرهنگ) جامعه میباشد ، تا فرهنگ تغییر نکند؛ این مسائل وجود خواهد داشت؛بنابرین به سراغ عناصر خاص تشکیل دهنده این فرهنگ خاص باید رفت وتا حد امکان آنها را تضعیف وعناصری از فرهنگ مطلوب را جانشین آنان نمود، چطور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جلال میمندی
This comment was minimized by the moderator on the site

صادق زیباکلام: رای ۲/۵ میلیونی همتی تیر خلاص به شقیقه اصلاح طلبان بود

صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاح‌طلب: دو و نیم میلیون رأی برای آقای همتی در حقیقت تیر خلاصی در شقیقه اصلاح‌طلبان بعد از ۲۴ سال حیات سیاسی‌شان بود.
در بدبینانه‌ترین حالت دست‌کم ۱۰ میلیون و در خوشبینانه‌ترین حالت حتی رفتن به دور دوم را اصلاح‌طلبان برای نامزدشان پیش‌بینی کرده بودند؛ اما شکست آنان به‌مراتب سنگین‌تر از دیگران بود. در نهایت مردم پیروز این انتخابات بودند؛ چه کسانی که رأی دادند و نامزد خود را بر صدر نشاندند و چه کسانی که رأی ندادند تا انتقاد خود را به گوش مسئولان برسانند.‎

مهدی ایرانی Flag of Iran @mehdiiaq · Jun 19
رای همتی رای خالص جامعه‌ی مدنی رو به رشد ایران‌ه.
قسمتی از جامعه که تحلیل واقع‌گرایانه‌ای نسبت به راهکارهای نجات ایران داره.
بخش مهمی از شهروندان، که مرعوب صحنه‌آرایی‌ها نشدند، صحنه رو از ترس رقیب ترک نکردند و با عملگرایی، تلاش خودشون رو کردند.

حسین دهباشى @majazestan · 57m
باری، عبرت آنکه، گرچه نظام نیاز به اصلاحاتی جدی دارد، اصلاح‌طلبان به اصلاح محتاج‌ترند. گرچه پیرمندان حکومت بهتر است بازنشست شوند، سران اصلاحات نیز به سرای سالمندان باید بروند. مبارزه‌ی مفسد با فساد مسخره است. همچنانکه پاک‌کردن شیشه‌ی کثیف با دستمال کثیف! نوبت نسل نو است یک‌چندی!


m.kerdari @kerdariinik · 1h
بیایید قبول کنیم که خیلی وقتها فقط حرص الکی خورده ایم،دستیابی به دموکراسی و جمهوریت دغدغه ی هزارم این مردم هم نیست، حتی همان موقع مشروطه هم بیشتر دغدغه شان نان بود و منفعت طلبی ، مردمانی احساسی که عقلانیت چندان اثری بر آنها ندارد، و فقط خوب جوگیر می شوند.


سيّدعطاءالله مهاجرانى @MohajeraniSayed · 1h Replying to @dr_a_ganji and @BehnoudMasoud
انسجام و هماهنگى در مديريت كشور، با انتخاب ابراهيم رئيسى رئيس جمهور منتخب، توهم نيست، واقعيت صحنه سياسى است. اين هماهنگى در حل مشكلات كشور، امكان ممتاز و تعيين كننده اى است كه دولت جديد در اختيار دارد. فصل تعريض و يا تعرض تمام شد. اولويت حل مشكلات ايران و مردم ايران است و تحمل!


مریم دهقانی @Maryam_demo · 21h
بزرگترین حُسن انتخاب آقای رئیسی اینه که از این به بعد، مسئولیت به صورت مستقیم متوجه صاحبان اصلی قدرته... Smiling face with smiling eyes

Pedram Soltani @PedramSoltani1 · 21h
درصد آراء باطله در هیچیک از ۱۲ دوره انتخابات پیشین ریاست‌جمهوری از ۴/۳٪ تجاوز نکرده است.
در این دوره ۱۴/۳٪ از آراء، باطله بوده است.
جهش ۱۰ درصدی «ناچاران به مشارکت» سخنهای خاموش بسیار در خود دارد.


Setareh @HSetareh · Jun 19
اینکه «براندازان نظام» فقط به اصلاح‌طلبان حمله میکنن جای تامل داره!

Fateme Karimkhan⁦ @KarimkhanF 15h
احترام رییس جمهور منتخب واجب، و توهین به رییس جمهور مستقر مباح است!



Ehsan Soltani @ehsan_soltani · 16h
ولی واقعا چند تا لات در بیرمنگام ریختن سر زنی که رای داده بود با چوب پرچم کتکش زدن!
از دیروز تا همین لحظه، حمله اسیدپاش‌های مجازی به مرضیه ابراهیمی بابت رای دادن متوقف نشده!
این حجم نفرت و وحشی‌گری واقعا حیرت‌آوره؛ بعد میگن ایران هیچ وقت سوریه و لیبی نمیشه!

رضا بهرامى @rez65bah · 18h
به پیروزی ۳۰ درصدی آن هم بدون حضور رقیب، می‌گویند پیروزی قاطع؟


زهرا سالاروند @zahrasalarvand · Jun 19
میزان آرای باطله در چند سال اخیر:
سال ۸۸ : حدود ۳۰۰ هزار
سال ۹۲ : ۱ میلیون و ۲۴۰ هزار
سال ۹۶ : ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار
سال ۱۴۰۰ : ۴ میلیون


Shahin Milani @shahinmilani81 · 1h
اگر از شما پرسیدند که حالا که رای ندادید برنامهٔ شما چیست میتوانید بگویید همین که به صندوق رای جمهوری اسلامی تن ندادیم به ما احساس خوبی میدهد. برنامهٔ ما این است که شب با وجدانی راحت بخوابیم.


نسیم نوروزی @NassimNo · 14h
۱۴۰۰، سال مشروعیت زدایی از اصلاحاتچیها و اصلاح‌طلب‌های انحصارطلب، و سال پوست اندازی واژه «اصلاح طلبی».


Bina Darabzand @bdarabzand · 2h
حتی اگر قبول کنیم که مشارکت ۴۸ درصد بوده، که نبوده، جمهوری‌ اسلامی رفراندوم را باخت. اکثریت به‌ حذف آن رأی دادند. حداقل ۵۲ درصد.


Zahra Ramezani / زهرا رمضانی @ZaRamezani · 23h
هر وقت بدوبیراه گفتن هاتون به اون ۴درصد (به همتی رای دادند) تموم شد اون ۵۲درصد (کنار نشسته ها) لطفا بگن برنامه شون برای امروز به بعد چیه :)


مصطفی تاجزاده @mostafatajzade · 1h
مردم در ۲۸خرداد به رساترین شکل به همه پیام دادند. به حاکمیت امید زیادی ندارم اما اگر ما اصلاح‌طلبان به تجدیدنظر در نگاه و راهبرد خود نپردازیم و ساختار و رویکردی متناسب با خواست اکثریت اتخاذ نکنیم، قادر به جلب اعتماد ازدست‌رفته شهروندان نخواهیم بود. #کنار_مردم

Sh.Golzarfar @Golzarfar · 21h
تحریمی‌های عزیز مشارکت زیر ۵۰ درصد شد، برنامه چیه؟

رضا شکراللهی | خوابگرد @khabgard · 2h
میزان مشارکت شهر تهران در انتخابات ۲۶ درصد اعلام شد. میزان آرای باطله در کل استان تهران نیز حدود ۱۲ درصد (نزدیک ۴۱۳ هزار رأی) بوده است.


مع الفارق Flag of BelizeFlag of St. Pierre & MiquelonFlag of SwazilandFlag of Mayotte @qias941 · 20h
خوب مشارکت زیر ۵۰ درصد شد حالا سازمان ملل میاد رژیم رو منحل کنه یا نه؟

سید محمدرضا اصنافی @smrasnafi · 16h
هوادارن رئیسی در میدان ولیعصر پیروزی بر آرا باطله را جشن گرفتند


Flag of IranAhmadEarth globe europe-africa @ahmad_y73_ · 19h
کم کم از عصر «معیشت، معیشت» به عصر «اشکنه پیاز داغ بخورید» منتقل می‌شویم...



امیر تنها @tanha1358 · 5h
اونایی که به اسم #میرحسین به آقا #بهزاد و #شیخ_مهدی توهین کردن، الان برن دست و روشون رو بشورن.


hezardastan1980‏‎‎Flag of Iran @hezardastan1981 · 2h
۸ سال دولت رو تخریب و لجن‌مال کردن نفهمیدن که اینکار تخریب دولت نیست نابودی ملت و ج.ا و امیده.
حالا یادتون افتاده؟
دیر نیست؟
کسانی که چراغ رو خاموش کردن حالا دنبال شمع میگردند.
ظلمی که به این مردم کردید را چگونه میخواهید #جبران کنید؟
نابود کردید #ایران را

هاتف قاضی‌زاده @ahangevafa · 20h
دو تا انتخاب پشت سر هم (۹۸ و ۱۴۰۰) کمترین مشارکت بعد انقلاب رو داشتن. جناب ملت دیگه چیکار باید بکنن صداشون رو بشنوی؟ صدا من میاد؟



Farhad_Irani(Seedlingمیرحسینی) @FarhadIraniiii · Jun 19
برنده این دوره انتخابات بازهم #ميرحسين_موسوي بود، همو که کنار مردم به جان آمده ماند و تسلیم صحنه آرایی خطرناک نشد....
پیرمرد رفیق ماست...


شادوبن ķ1 @rishghermez2 · 22h
از این به بعد دیگه نمیشه به رییس جمهور گفت #گوه_خورد نهایتا بگیم
رییسی دقت کن

Seraj Mirdamadi @MirdamadiSeraj · 4h
عملکرد ش ن عملا اصلاح طلبان مشارکت محور را به سمت حمایت از یک کارگزارانی بانکی و با سوابق بسیار ضعیف بویژه در امور سیاسی سوق داد که از همان اول شکست ایشان صد در صد بود اما حضورشان برای نظام کسب آبرو می کرد.کدام عقلی ورود به یک بازی از قبل شکست خورده را می پذیرد؟


Amirreza Nazari @a_rnazari · 14h
این شکست اصلاحات نتیجه گعده های حضرات در جماران بود وقتی سال۹۷ مردم در صف گوشت تنظیم بازاری بودن!
نتیجه دورهمی ها در نیاوران و آجودانیه سال۹۸ بود که مردم تو صف مرغ بودن!
نتیجه روم های شلوغ تو کلاب هاوس وقتی که کره تو مملکت نایاب شده بود!
نتیجه فراموش کردن و نادیده گرفتن مردم بود.



مطالب مرتبط با این پست و توئیت ها
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

حلالیت‌طلبیدن یا عذرخواهی چند ماه پیش یک استاد جامعه‌ شناسی دانشگاه تهران فوت کرد. او گرایشات مذهب...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
اگر حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسراییل را برد نظامی بدانیم؛ حمله به زنان سرزمینم توسط «گشت ارشاد ای...