باروری تخم نافرخنده پی و خسارتبار زیاده‌روی در رویارویی با امریکا و غرب
  •  

22 بهمن 1403
Author :  

درازترین پیکار سده بیستم میلادی، در سال 1367 خورشیدی بدون هیچ پیروزمندی پایان پذیرفت، جنگی خونبار و خسارتبار که آغازگر آن یکی از مهره‌های خونریز و سنگدل شرق در خاورمیانه، به نام صدام حسین بود که در درازای هشت سال، با پشتگرمی سلاح، ایدئولوژی و توان بلوک شرقی حزب بعث کمونیستی، به نابودی ایران و کشتار ایرانیان با همه‌ی توان ادامه داد، اما پیروزی را دریافت نکرد، و غرب و شرق و اعراب او را در اشتباهش رها کردند، و خود بردبارانه و با درنگی آمیخته به فرزانگی، که پشتگرمی از این فرزانش بریتانیایی داشتند که «وقتی دشمنت دارد اشتباه می‌کند مزاحمش مشو»، به تماشا نشستند.

آنان به او زمان دادند تا این پیکار را، که بین ایرانیان و برادران‌شان در کناره‌های ایرانشهرهای باستانی تیسپون و... قاچیده شده بود، دنباله یابد، تا شاید اشتهای سیری ناپذیر یکی از رهبرانِ سرکش و ددمنش برونداد سیستم‌های بیدادگر و خونخوار شرق در آسیای باختری، سیر شود، که نشد و هر دومان در مرزهای نابودی تا هشت سال دست و پا زدیم، اشتباهات آنقدر پی گرفته شد تا با یورش صدام به کویت، این غرب بود که حزب بعث کمونیستی و دستگاه ترسناکش را از عراق برچید، و ایران نیز از شر دشمنِ خونی خود رهایی یافت.

اما در این سوی این داستانِ غم انگیز، ما همچنان در سایش با درگیری غرب ماندیم و پیش ‌رفتیم و هرچه گذشت در این دره هولناک بیشتر فرو رفتیم، تا آنجاکه دهه‌هاست که هر تکان خرد و کلان‌مان در سیاست خارجی، تو گویی درهم و دیناری رایگان است که نقد ‌شده و یکراست در حساب بلوک شرق ریخته می‌شود، و در این راه حتی «پاسدارانِ انقلاب اسلامی» نیز، شعار پایه‌ایی «نه شرقی نه غربی» را دگرگون کرده، و آنان نیز ما را در کنار شرق تعریف و همراه نمودند، تا به سان رامشگران سالن‌های سرگرمی سن پترزبورگ، هر شادباشی که به پای رقصمان در پهنه جهانی می‌ریختند را، سالندار خونسرد و بیرحم مسکونشین، با شادکامی بر‌داشته و در جیب خود ‌ریزد، و بگوید «جیب من و شما ندارد!»، و این تنها خستگی و فرسودگی بود که از دست‌افشانی و پایکوبی‌های سرگرم کننده، برای‌مان ‌ماند.

اما این حال روز امروز ما، ریشه در گذشته‌ایی نچندان دور داشت، که پچ پچ زیر لبِ پستوی خانه‌های تیمی اندک ایرانیان خودباخته‌ی شرق در ایران، در گذر روزگارِ خیزش رهایی‌بخش ایرانیان در دهه‌های سی، چهل و پنجاه، خود را به درون رج‌های پیوندخورده‌ی پیکارجویان رهایی‌خواه، خزیدن گرفت، و گفتارشان کم کم به فریادهایی بلند و پدیدار دگرگون شد، و پهنه خیزش رهایی‌خواهی ایرانیان را به زیر چکمه‌های سرخ، و چیرگی خود برد، و تخم نافرخنده‌پی و خسارتبارِ زیاده‌روی، در سایش و رویارویی، و یورش به امریکا، و بلوک غرب را، در روان خیزشگران کاشتند، پرورش دادند و بیخود آنرا، در جایگاه نخست آرمانِ‌ آنان نهادند، و در پس این نخست‌گزینی نابخردانه بود که ما رهایی و استقلال خود را، دوباره باختیم، و در جبهه شرق خود را یافتیم، و به یک ابزار بده بستان آنان، با جبهه غرب دگرگون شدیم.

همه فراموش کردند که این زمزمه‌ی فریادگونه‌ی سم‌آلود، از نای و گلوی چه کسانی در ایران آواگستری دارد، و برمی‌خیزد، خودباختگان و خبرچینان امپراتوری تمامیت‌خواه و چنگ‌انداز شرق، که پنجه‌های خونین آن هنوز در بدن ایران فرو رفته، زخم‌هایش کهنه و نو، تازه و نمایان است، آنان آوا انداز و پژواک‌گر چنین نوایی بودند، و بدین سان نعره‌ی «مرگ بر امریکا» را به نُقلِ گردهمایی‌های ریز و درشت، به جا و نابجای ما تبدیل کردند، در حالیکه روزگاری این فریاد "مرگ" خواهی بر گردنکشی، و برای گردنکشان استوار بود، شرق و غرب نمی‌شناخت، و هر گردنکشِ ناروایی را، حتی اگر خودی بود را نیز در خود داشت.

از چنان نایی فریاد «مرگ بر امریکا» نیز در کنار «مرگ بر شوروی» و... برمی‌خاست و برون می‌جهید، گردنکشانی که حقوق ملت‌ها و دولت‌ها را نادیده می‌گرفتند و تبهکاری آنان ملت‌ها و آب و خاکشان را در بیم دست‌اندازی، نابودی و درازدستی می‌برد، کاری که روسیه اکنون در اوکراین می‌کند، و یا چین در تایوان خواهد کرد، و امریکا در نظر دارد در پاناما، گرین لند، کانادا و... انجام دهد، اما حواله مرگ‌ها همچنان به غرب و امریکا یگانه و دربست ماند، و تنها به آنان کران‌مند شد.

این حزب توده و دیگرانی از این دست بودند که چنان نهادِ در خواب فرو رفته‌ و پاکِ پیکارجویان رهایی‌خواه ایران را در خود فرو بردند، که در پایان نبرد، گفتمان سیاسی و پیکارجویی ایرانیان را با بسته‌های ایدئولوژیک وارداتی از شرق، آلودند، و سم‌زده در گستره‌ی پرپهنایی ایران وارد کردند، و تا آنجا پیش رفتند که، روزیکه ما از دامن غرب رهانیده شدیم، بی کمترین درنگی و نگاهی از سر فرزانگی، تمام ایرانیت خود را زیر پا نهاده، از دیوار میهمان خود، بالارفتیم و رسم جوانمردی میزبانانه‌ی خود به کناری نهاده، مهیمانان را در سرزمین خود، 444 روز به بند کشیدیم، و آن را هم انقلاب دوم نام نهادیم، و دیری نپائید که در چند دهه، با همین دست فرمان، به دامن شرق درافتادیم، و در لجن تمامیت‌خواهی‌ها و زورگویی‌ها و خونریزی‌های آنان فرو رفتیم.

و اکنون وقتی به روندی نگاه می‌اندازم که از آن گذشته‌ایم، رخنه‌ی شرقگرایان آنقدر آشکار و پیداست، که بعد از نزدیک به پنج دهه که از پیروزی خیزش رهایی‌بخش 57 می‌گذرد، انگار «نه خانی آمد، و نه خانی رفت»، و تو توگویی طی چند دهه، تنها یک برونرفتِ خسارتبار از دامن غرب داشتیم، و ورودی خسارتبار دیگر به دامن شرق را می‌آزمائیم، و میوه‌های تلخ آن را با بیزاری تمام فرو می‌بریم.

در این راه آنقدر پیش رفته‌ایم که، مردم و سرزمین زیان‌دیده ایران، که پیش از این، یورش و تاخت و تاز حزب بعث کمونیستی صدام را با تن و جان خود آزمودند، خود را همراه و همقدمِ تازنده‌ی درنده‌خوی بزرگتری می‌بینند، تا با او که جانشین و مانده‌بَر کمونیسم جهانیست، در تازیدن بر دیگران همراهی و همقدمی کند، و این تازشگران تندخوی روزگار، پناهگاه بی‌بنیادی برای ما شده‌اند!

اما این همراهی و همقدم شدن‌ها، ناخوشی بینی‌های سخت در پی دارد، و ترکه‌های کیفر و سزای جهانی، که باید بر پیکر روسیه در یورشش به اوکراین می‌خورد را، روانه تن و جان ایرانِ دم‌دست، و بیدادزده، و "بچه پُررو" و تنهایِ آوردگاه‌های جهانی کرده و می‌کند! و ما را در کنار دیکتاتورهای رسوایی چون پوتین، حاکم بیدادگر پیونگ یانگ و... در قاب بیدادگری، یکجا و سرجمع کرده است! که در گوشمالی او، حتی از سرچشمه شر، ولادیمیر پوتین، نیز پیش‌تر افتاده‌ایم، تو گویی می‌خواهند «گربه‌ی دمِ حجله‌ی» دیدارِ ترامپ با پوتین را با بریدن گردن ایران، بُکشند.

اکنون نزدیک به پنج دهه از پیروزی خیزش رهایی‌بخش 57 می‌گذرد، اما اشعه‌های رهایی از این لغزش و کجروی در زیاده‌روی در سایش و پیکار با غرب، خود را نشان نداده، و این کشور و مردم ایران است که هر روزه در این باتلاق بیشتر فرو می‌روند، تو گویی تمام اندیشه‌ و ناخودآگاه جمعی، و آموزه‌های پایه ما ایرانیان، که ریشه در دوازده هزارسال پیشینگی آن دارد را، به پشت خاکریز اندیشه‌‎های بیدادآفرین ابرقدرت شرق، به عقب‌نشینی واداشته‌اند، تا دانسته‌های گهربار ستون‌های اندیشورزِ ایرانیِ خود را نادیده و نشنیده گرفته، و آموزه‌های پایه‌ی خود را به فراموشی بسپاریم که «آسایش دو کیتی تفسیر این دو حرف است، با دوستان مروت، با دشمنان مدارا» و این روزها نه بوی خوش مروت در مورد دوستان، از ما شنیده می‌شود، نه مدارایِ از سر فرزانگی با دشمنان.

ما از یاد بردیم که همانقدر که ابرقدرت غرب ممکن است در نابودی ارزش‌های آدمی، خسارتبار و پیکارجو باشد، ابرقدرت شرق نیز، اگر نگوییم بیشتر از غربی‌ها، دستِ‌کم به همان میزان، در اُفتان و خیزان آدمیت، و در فرو بردن آدم در لجن حیوانیت گنهکار است.

 

نگاهی به برگردان آنچه در فرمان حکومتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور تازه بر کرسی قدرت نشسته امریکا آمده است، خود بیانگر ژرفای زیاده‌روی راهبران، فرمانروایان و سکانداران پهنه سیاست ایران و ایرانیان امروز است، که در نبرد با غرب، و سازش و کنار‌آمدن با شرق، در پیش گرفته شده و به پیش می‌تازند.

و بی‌شک آنچه در این فرمان می‌آید گذشته از کم و کاست رفتار ما ایرانیان، در اندیشه و رفتار داخلی خود، بیشتر نشانگر زیاده‌روی در روند خیزبرداشتن‌های خارجی ماست، که در زیاده‌روی در چالش و درگیری با بلوک غرب خود را به خوبی نشان می‌دهد، و در برابر آن، زیاده‌روی در همراهی با ابرقدرت نوخاسته شرق، که نمودار برجسته آن روسیه و چین هستند، که اینچنین در واژه‌های پر از دشمنی دستگاه فرمانروایی ترامپ، خود را نمایان می‌کند، پر از خشم از زخم‌هایی استکه، ایرانیان را، پرداخت کننده‌ی جان‌بها، تن‌بها و بهای ویرانی زخم‌زنندگان جهانی می‌خواهد. میوه‌های نبرد هفت اکتبر 2023 را روسیه، ترکیه، قطر و... بردند، زیان‌بهایش را ما ایرانیان باید بپردازیم.

پشت واژگان این فرمانِ ترامپ، واخواست‌ها، خرده‌گیری‌ها و خروش خشمگیانانه غرب از سیاست خارجی ج.ا.ایران نهفته است، که از زیاده‌روی در همراهی با روسیه در یورش به اروپا و خاک اوکراین، و سلاخی مردم آن، و ویرانی آنان، در برابر چشم‌های بیدار جهانی، نمایان است.

همچنان که فراموش کردیم، آرمانِ فلسطین، یک واخواست جهانی و اخلاق آدمیت است، و بار آن را بی توجه به توان خود، یک‌تنه و بدون همراهی دیگران به دوش گرفتیم، و به سان نوجوانان خیاربازوی خیالباف، خامی کرده، کار پهلوانان پهن‌پیکر را خواستیم تا به انجام رسانیم، و این زیاده‌روی‌ها، اکنون کار دست ایران و ایرانیان داده است.

 به ویژه همراهی با گروه حماس، که هرگز سزاوار نبود، تا سرمایه‌های ایران هزینه شاخه‌‌ایی از سازمان زیرزمینی و تمامیت‌خواه "اخوان المسلمین" مصر شود، که اکنون شاخههای خود را در تمام جهان اسلام گسترده است، و یکی از آنان حماس است، و ما با آنان همقدم شدیم، گروهی که خطر آنان جهانیست، و در صورت پیروزی، ترکش دستیابی آنان به رویای پیروزی‌شان، تن ایران را نیز زخم‌آگین تیغ‌های خواهد کرد، و شاید حتی ما را هم در معده تمامیت‌خواهانه نوعثمانیان هضم کند، همانگونه که سوریه را محور ترکی- عربیِ قطر- ترکیه بلعیدند، و ده‌ها میلیارد دلار سرمایه، و توان‌گذاری چند دهه‌ایی ایران را در چند روز، بر باد بی جهت دادند، این تنها یک چشمه از رودِ خروشانی است که نوعثمانی‌گرایان برای زیستگاه جهانی ما در نظر دارند. حال کدام فرزانه، ما را بدین دام نافرزانگی انداخت؟!

سازمانی که نه در بین مردم مصر و فرمانروایان آن، در زادگاه خود، آبروی آنچنانی دارد، نه در بین مردم و کشورهای دیگر اسلامی، چراکه خود از زیاده‌خواه‌ترین‌ها در پهنه عربی و اسلامی هستند؛ و جایگاه پذیرفته شده‌ایی، در پهنه جهانی که دیگران نیز در آن با ما همسودند، ندارند، زیرا همه از سوی آنان ناآرامی و ناایمنی احساس می‌کند، یکپارچگی که در پرتو اندیشه‌ «اخوان المسلمین» نهتفه است، یادآور بازآفرینی دوباره‌ی بیدادگری امویان، عباسیان، عثمانیان بوده و خواهد بود، و زخم آنانرا در نهاد زخم‌دیدگان مسلمان و غیر مسلمان تازه می‌کند.

هفدهم بهمن 1403، دونالد ترامپ فرمان اجرایی را بیرون داد، که دیگر نباید آن را «فشار حداکثری» به سامانه فرمانرویی ایران دانست، که باید آنرا جنگی بزرگ با ایران دید، که کلید می‌خورد، و دیگر نه تنها جمهوری اسلامی، بلکه داشته‌ها و بود و نبود ایران و ایرانیان را نیز در بیم هراس خود قرار داده، و هدف گرفته، و گاه به پیکار برخاسته است، چراکه پا را از مرزهای هماوردی با فرمانروایان فرا نهاده، توان و داشته‌های پایه ایران و مردم آن را در نشانه‌روی خود دارد.

متاسفانه زیاده‌روی در استفاده از کاراک (پتانسیل) ایران، در پیکارهای دیگران در پهنه‌ی جهانی، توان، زیرساخت، بود و نبود و داشته‌های ایران را به آماج یورش گردن‌کلفت‌ها و هیولاهای بیگانه قرار داد، حال آنکه بایسته و شایسته نبود که راهی را برویم که ایران بعنوان دشمن ایالات متحده امریکا شناخته، و تعریف شود، و در دیدگاه ترامپ «به عنوان رئیس‌جمهور» این کشور، ایران دشمن تعریف شود، که او برای «تضمین امنیت و ایمنی ایالات متحده و مردم آمریکا» به این گزاره برسد، که هنوز در مورد مزدوران شرق هم نگفته است، که «از زمان تأسیس دولت جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ به عنوان یک حکومت تئوکراتیک انقلابی، این دولت دشمنی خود را با ایالات متحده و متحدان و شرکای آن اعلام کرده است.»

چنان با گروه‌های تروریسم جهانی درآویزیم که حرکت رهایی‌بخش حزب الله لبنان که برای رهایی سرزمین اشغال شده لبنان می‌جنگد هم، در کنار تروریست‌های رسوا و خونخوار جهانی چون القاعده، طالبان و... دیده شود و او بنویسد و امضا کند که «ایران همچنان به عنوان بزرگ‌ترین حامی دولتی تروریسم در جهان شناخته می‌شود و به گروه‌هایی مانند حزب‌الله، حماس، حوثی‌ها، طالبان، القاعده و سایر شبکه‌های تروریستی کمک کرده است.»

و یا از توان نهاده‌های برخاسته از مردم ایران طوری در پهنه جهانی استفاده کنیم که رسما اعلام دارند «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) خود به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی طراحی شده است» و چنان بی‌پروا از ترکش‌های آن، جولان دهیم که به این نقطه برسیم که او بنویسد و امضا کند که «دولت ایران، از جمله سپاه پاسداران، از عوامل و ابزارهای سایبری برای هدف قرار دادن شهروندان ایالات متحده در داخل این کشور و سایر کشورهای جهان استفاده می‌کند، از جمله حملات فیزیکی، آدم‌ربایی و قتل. ایران همچنین به گروه‌های نیابتی خود، از جمله سازمان جهاد اسلامی و حزب‌الله، دستور داده است تا سلول‌های خوابیده را در خاک آمریکا مستقر کنند تا در حمایت از این فعالیت‌های تروریستی فعال شوند.»   

ما در جهان عرب و خاورمیانه چکاره ایم که ثبت شود و حکم دهند و اجرا کنند که «ایران مسئول کشتارهای وحشتناک حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است، و همچنین مسئول حملات مداوم حوثی‌ها علیه نیروی دریایی ایالات متحده، نیروهای دریایی متحدان و کشتی‌های تجاری بین‌المللی در دریای سرخ است.»

گذشته از این که ما اسراییل را میوه تلخ استکبار و یورش غرب و شرق به سرزمین‌های آسیای خاوری می‌دانیم، اما در مقابلِ چنین واقعیتی چرا باید خود را آنچنان قدرتمند و بی‌پروا و افسارگسیخته ببینیم که رئیس قدرتمندترین کشور دنیا، که حتی شرق نیز با همه امکانات و داشته‌های بیشمارش، که ما در مقابل آنان چون اقمار دیده می شویم، در مقابل تشرهای او شلوار خیس می‌کنند، ما را یاغی بین المللی تصور کرده، و خواهان مهار طغیانگری ما شود که بنویسد «از آوریل ۲۰۲۴، این رژیم دوبار تمایل خود را برای پرتاب موشک‌های بالستیک و کروز به سوی اسرائیل نشان داده است.»

چرا ما باید افراد دو تابعیتی و شهروند خود، و خارجی‌های سفر کرده به ایران را، به وسیله معاملات خود با جهان قرار دهیم، که کار به جایی برسد که بگویند «ایران مرتکب نقض فاحش حقوق بشر می‌شود و به‌طور خودسرانه خارجی‌ها، از جمله شهروندان ایالات متحده را با اتهامات واهی و بدون رعایت فرآیند قانونی بازداشت می‌کند و آن‌ها را مورد سوءاستفاده قرار می‌دهد.» چرا ما باید در برابر اعتراضات داخلی مردم خود در بحث حجاب اجباری طوری عمل کنیم که آنچنان خود را بی‌پناه احساس کنند که از دیگران برای آنچه که بر آنان رفته، کمک بخواهند که امریکا بگویند «ایالات متحده در کنار زنان ایران ایستاده است که هر روز با سوءاستفاده‌های این رژیم مواجه هستند.» 

زیاده روی در مشارکت در بلوک بندی‌های جهانی، و وانهادن سیاست بنیادی بیطرفی در مناقشات جهانی، باعث شد که ما را دشمن امریکا و مزاحم نظام بین الملل بشناسند، و کار را به جایی رسیده است که حق مسلم ایرانیان برای داشتن دانش و زیرساخت هسته ایی و دفاعی زیر سوال برود، و ترامپ توان دفاعی و دانش ما را لخت و بی پرده هدف گرفت، و نوشت و امضا کرد که «برنامه هسته‌ای ایران، از جمله توانایی‌های مرتبط با غنی‌سازی و بازفراوری و موشک‌های هسته‌ای، خطری وجودی برای ایالات متحده و کل جهان متمدن محسوب می‌شود. هرگز نباید به یک رژیم افراطی مانند این، اجازه داده شود که سلاح هسته‌ای به دست آورد یا توسعه دهد، یا از طریق تهدید به دستیابی، توسعه یا استفاده از سلاح هسته‌ای، ایالات متحده یا متحدان آن را تحت فشار قرار دهد. ما باید تمام راه‌های دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را مسدود کنیم و باج‌خواهی هسته‌ای این رژیم را پایان دهیم.»

ما به غیر از دفاع از خود، چرا باید آنقدر بی پروایی کنیم که همه، حتی در آنسوی کره زمین از رفتار و اهداف ما احساس خطر کنند، در حالیکه ایرانیان صدها سال است که به کسی تجاوز و یورشی نداشته، و بلکه همواره مورد تجاوز و یورش بوده اند، اما در اثر گفتار و رفتار ما، به یک یاغی یورشگر بی‌مخ مشهور شویم، و رئیس جمهور امریکا، بر اساس این همه شعارهای «مرگ بر امریکا و...» به این تصور برسد که رسما و کتبا بنویسد و امضا کند که در پهنه جهانی و داخلی خود با خطر ایران مواجه است که «رفتار ایران منافع ملی ایالات متحده را تهدید می‌کند. بنابراین، به نفع ملی است که حداکثر فشار را بر رژیم ایران وارد کنیم تا تهدید هسته‌ای آن را پایان دهد، برنامه موشکی بالستیک آن را محدود کند و حمایت از گروه‌های تروریستی را متوقف سازد.»

در کنار ما روسیه، هند، پاکستان، چین و... از موشک های بردبلند برخوردارند اما، ما خود را سوژه‌ی خطر جهانی تبدیل کردیم و تا او بنویسد که «سیاست ایالات متحده این است که ایران از دستیابی به سلاح هسته‌ای و موشک‌های بالستیک قاره‌پیما محروم شود؛ شبکه و کمپین تجاوز منطقه‌ای ایران خنثی شود؛ سپاه پاسداران و عوامل آن مختل، تضعیف یا از دسترسی به منابعی که فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده آن‌ها را تقویت می‌کند، محروم شوند؛ و توسعه تهاجمی موشک‌ها و سایر توانایی‌های تسلیحاتی متعارف و نامتقارن ایران مقابله شود.» 

آنقدر دشمن دشمن کردیم که خود را به دشمن غرب و امریکا تبدیل کردیم، در حالی ما با غرب و امریکا در بیشترین حالت تنها رقیب بودیم، و در بسیاری از موارد دوست و همکار، همچنان که در نابودی طالبان و صدام، دوست و همسو بودیم. حال باید برای رفع این دشمنی خودخواسته، و خودپرورانده، یا باید یک جنگ تمام عیار را با ابرقدرت جهان پیروز شد، و به صلح و توازن رسید، و یا باید بسیاری از داشته‌های خود را داد، تا شرایط را به پیش از دشمنی ها بازگرداند.

 

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (19)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

خامنه‌‎ای؛ ناگزیر از انتخاب جنگ!

میراصغر_موسوی

خامنه‌‎ای در جواب به نامه ترامپ، جنگ را برگزید. این انتخاب، از سر شهامت و شجاعت و نیز موضع قدرت نیست، بل‎که، تسلیم محض است. خامنه‎‌ای می‎داند، تنها چیزِ ممکن و مقدوری که برای پایان سرنوشت او رقم خورده همین جنگ است. با این حال، پذیرش این واقعیت از سوی او، به هیچ‎وجه نشانهِ واقع‎بینی، موقع شناسی و پذیرفتن واقعیت نیست، بل‎که، تن دادن به چیزی است که گریز از آن غیر ممکن است: صحنه‎آرائی صورت گرفته در منطقه، اطراف ایران، اروپا و نیز تصمیم قطعی اسرائیل و آمریکا نشان می‎دهد، همه راه‎ها به روی رهبر ایران بسته است و او ناگزیر باید جنگ را انتخاب کند. جنگی که مدتی است همه مقدماتش با دقت و کامل آماده شده است.

چندی پیش در یادداشت " خامنه‎‌ای و وارونه‎نمایی تحقیرها (https://t.me/mirasgharmusavi/2653) " به این نکته اشاره کردم:" کار خامنه‎ای خیلی وقت است از گیر بودن در "سه راهی" و "دوراهی" گذشته و فقط و فقط یک راه (https://t.me/mirasgharmusavi/2653)پیش‎روی او باز است ". حالا در ادامه اضافه می‎کنم: این یک راه نیز به جایی ختم نمی‎شود و یک بن‎بست است.

سخنان دیروز پزشکیان (https://t.me/mirasgharmusavi/2657)مقدمه و زمینه سازی برای سخنان امروز خامنه‎ای بود. او خطاب به ترامپ گفت: هر غلطی می‎خواهی بکن (https://t.me/mirasgharmusavi/2657). امروز هم علی خامنه‎‌ای آمریکا را تهدید کرد:
{... اگر آمریکایی‌ها ... دست به اقدام غلطی بزنند... آنکه بیشتر ضرر می‌کند آمریکا است.}

در زمانی نه چندان دور دختر قاسم سلیمانی خطاب به ترامپ گفت:
ترامپ خیال نکن با شهادت پدرم همه‌چیز تمام شد. عموی عزیزم سید حسن نصرالله، اسماعیل هنیه و بشار اسد هر کدام به تنهایی چون پدرم برای نابودی امثال تو کفایت می‌کنند. (زینب سلیمانی، ۱۶ دی ۹۸ (https://t.me/hafezeye_tarikhi/1445) ) و امروز آقای خامنه‎ای در سخنرانی خود بدون تأثر اما با تأسف گفت: "ایران {...} علی‌رغم فقدان شخصیت‌هایی چون شهیدان رئیسی، سیدحسن نصرالله، هنیه، صفی‌الدین، سنوار و ضیف (https://t.me/mizangorup/60441)، نسبت به سال گذشته در مثل همین روز، در برخی از مسائل قوی‌تر شده و در بعضی از مسائل نیز اگر قوی‌تر نباشد، ضعیف‌تر نیست".

در اسامی شماره شده توسط رهبر ایران به بشار‎اسد اشاره نشد. چنان‎چه به ده‎ها مورد مهم‎تر نیز اشاره نشد: عدم انجام وعده صادق3، حمله اسرائیل به سیستم دفاع هوایی و از کار انداختن آن، بحران نان، آب، انرژی و ورشکستگی کامل در همه عرصه‎ها. با این حال رئیس جمهور ایران گفت، ترامپ! هر غلطی می‎خواهی بکن، و رهبر کشور نیز تاکید کرد، آنکه بیشتر ضرر می‌کند آمریکا است.

یقین زمان انتظار چندان طولانی نخواهد بود.

بیست و دوم اسفند

@mirasgharmusavi

This comment was minimized by the moderator on the site

دونالد ترامپ، می‌گوید نامه‌ای به رهبر ایران فرستاده و اعلام کرده که می‌خواهد درباره برنامه هسته‌ای با تهران مذاکره کند.

رئيس جمهور آمریکا در مصاحبه‌ای که روز جمعه از شبکه فاکس نیوز پخش شد، در این خصوص گفت که امیدوار است که مقام‌های جمهوری اسلامی با گفتگو موافقت کنند. او همچنین در خصوص چیزی که نامه نوشته است، گفت: «گفتم که امیدوارم که شما وارد مذاکره شوید، چون این برای ایران خیلی بهتر خواهد بود.»
او در ادامه افزود: «فکر می‌کنم آن‌ها می‌خواهند این نامه را دریافت کنند. گزینه دیگر این است که ما باید اقدامی انجام دهیم، چون نمی‌توان اجازه داد سلاح هسته‌ای دیگری وجود داشته باشد.»
به نظر می‌رسد که این نامه خطاب به رهبر ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، نوشته شده است. کاخ سفید در پاسخ به پرسشی در این مورد هنوز واکنشی نداشته است.
در همین حال، وزارت خارجه روسیه روز جمعه اعلام کرد که سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، با کاظم جلالی، سفیر ایران، درباره تلاش‌های بین‌المللی برای حل‌وفصل وضعیت برنامه هسته‌ای ایران گفت‌وگو کرده است.
دونالد ترامپ از زمان بازگشت به کاخ سفید، بارها در خصوص علاقه‌اش برای حصول توافق با ایران سخن گفته است. او در عین حال راهبرد فشار حداکثری را علیه جمهوری اسلامی فعال کرده است. رئيس جمهور آمریکا می‌گوید امیدوار است که بتواند با تهران بر سر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی به توافق برسد.

ترامپ در دوره نخست حضور خود در قدرت هم چنین تلاش‌هایی داشت و پیامی را از طریق شینزو آبه، نخست وزیر وقت ژاپن برای علی خامنه‌ای ارسال کرده بود که در نهایت رهبر ایران آن‌را نپذیرفت و به صورت علنی اعلام کرد که پیامی برای ترامپ ندارد و ایران قصدی برای مذاکره با او نخواهد داشت.

رهبر ایران همچنین در هفته‌های اخیر چندین بار با هرگونه مذاکره با دولت ترامپ مخالفت کرده و گفته است که گفتگو با آمریکا در شرایط فعلی «شرافتمندانه» نیست.

This comment was minimized by the moderator on the site

کوچه قهر و آشتی

سلمان عزیز دوست خوبم اکنون چه ما بخواهیم یا نخواهیم داستان ایران و آمریکا پس از ۴۶سال به بن‌بست قهر و آشتی رسیده است. (https://t.me/falaakhon/5539)

ما دو راه در پیش‌رو بیشتر نداریم یا جهش بسمت نو شدن ماهیت و روابطمان همچون الگوی «چین» در پسامائو که البته از زمان حیات خود او آغاز شد و یا قدم گذاشتن در مسیر شوروی و لیبی و عراق!
سلمان عزیز من پیرامون چگونگی نو شدن چین چند یادداشت مستند در کانال نگاشته‌ام که خواندنش خالی از لطف نیست.

من نیز با تو موافقم، توافق هسته‌ای صرف دردی از دردهای کشور خیلی درمان نخواهد کرد و یحتمل دور و نزدیک دوباره به مشکل برخواهیم خورد. ما باید مسئله‌ای بنام آمریکا را برای خودمان حل کنیم. چین برای آقایانی که تمایل به حفظ کلیت ایدئولوژی دارند حقیقتا غایت خوبی می‌تواند باشد. دست از ارزش و آرمان‌ آمریکاستیزی و مقاومت که در تضاد با زندگی مردم و حیات ایران است و صد البته خود ذره‌ای در عمل بدان پایبند نیستند نکشند، دودمان ایران یحتمل بر باد خواهد رفت.

خدا می‌داند تاریخ خیلی زود دوباره همه ما را قضاوت خواهد کرد. همچنان که در جنگ غزه و لبنان اینگونه شد. (https://t.me/falaakhon/5539)

https://t.me/seyyedhashemfirouzi

This comment was minimized by the moderator on the site

درس و عبرت گرفتن از تاریخ..

غلط کردند که غلطی بکنند..!!!

محمد سلطانی رنانی..

آرسیتس هراسان شاهنشاه را گفت:
«اسکندر فرزند فیلیپ سوی ایران زمین آمده است با لشکری جنگاور.»
داریوش شاه بلندبلند خندید و گفت:
 «مردیا هیا ماکادانیا انوشه‌ایش اکنوش، آدَهیاوش خشاچَم هخامنیشَم آواجَنام، اهورامزدا همرَنام آها.»
به فارسی امروز می‌شود: «این جوانک مقدونی غلط می‌کند به شاهنشاهی هخامنشی آسیبی برساند، اهورامزدا پشتیبان ماست.»

اسکندر آمد و امپراطوری هخامنشیان را برانداخت و سرداران یونانی (سلوکیان) سیصد سال بر ایران حکم راندند!

آذین گشنسب نزد پادشاه ساسانی آمد و نسبت به هجوم عرب‌ها به ایران هشدار داد.
یزدگرد بادی به غبغب انداخت و اخم‌هایش را درهم کشید و گفت:
«تازیگان درمانده اندر ناروا و ناراست کردند ایند کی رای مرزان ای شهر و پروز ای ایرانی اهورا بارمانند! همان شاپورشاه کو دستبند از دست ایشان اوزانم!»
به فارسی امروز چنین می‌شود:
«عرب‌ها غلط می‌کنند که به مرزهای کشور اهورایی ایران هجوم آورند، همچون شاپور فرمان می‌دهیم که زنجیر از کتف آنان بگذرانند و ذلیلشان کنند!»

ولی عرب‌ها آمدند و طومار شاهنشاهی ایران را در هم پیچیدند!

کاروان تاجران مغول به شهر اترار آمده بودند، حاکم شهر که فامیل سلطان محمد خوارزمشاه بود، تاجران مغولی را کشت و دارایی آنان را تصاحب کرد!
چنگیزخان از شاه خوارزم خونخواهی خواست. محمد خوارزمشاه هم گفته باشد:
«این مغولان همان یأجوج و مأجوج باشند که به حکم ذوالقرنین و به فرموده قرآن تا قیام قیامت در بند خواری و مذلت باشند، مغول غلط می‌کند  که به سرزمین اسلام، نظر داشته باشد!»

مغولان آمدند و سوختند و ویران کردند و کشتند و ماندند....

به شتاب شرفیاب شد خدمت نواب عِلیٓه و عرض کرد:
«سلطان خافقین و شمس مشرقین، زبانم لال باد!
افغان‌ها در گلون آباد، جان‌نثاران را شکست دادند و به سوی دارالسلطنه می‌آیند.»
شاه صفوی پکی به قلیان خود زد و چشمی خمار کرد و گفت:
«غلط کرده‌اند هوتکیان بددین که بر صفوه صفویه شیعه مرتضی علی غلبه کنند.
هزار علویه موسویه به دربار نشسته‌اند و هر یک به هزار نخود ذکر جلاله لا اله الا هو خوانده‌اند تا بدان آشی طبخ کنند و لشکریان از آن بخورند که به ساعتی ظفرمند خواهند شد به عزت لا اله الا هو.»

محمود هوتکی آمد، نه آش اثری کرد و نه اوراد و نه ختومات!
صفویان را سر بریدند و دست کوتاه کردند!

عباس میرزا به تهران آمد و پیش شاه بابا رفت که روس‌ها گذشته از تفلیس و باکو و شکی، هوس تصرف قره‌باغ و گنجه و ایروان نیز دارند.
فتحعلی شاه از تخت برخاست و فریاد زد:
«روس غلط می‌کند با آن تزارش!
اگر ما امر كنیم كه ایالات جنوب و ایالات شمال همراهی كنند و یك مرتبه به روس منحوس بتازند و دمار از روزگار این قوم بی‌ایمان در بیاورند، چه پیش خواهد آمد؟» درباریان پیشانی بر زمین گذاشتند و گفتند: «بدا به حال روس!
بدا به حال روس!»

شاه گفت:
«اگر فرمان قضا،‌ شرف صدور یابد كه قشون خراسان با قشون آذربایجان یكی شود و توامان به این گروه ملحد حمله كنند چه خواهد شد؟»
جملگی عرض كردند: «بدا به حال روس! بدا به حال روس!»

صدام عفلقی هم غلط کرد و هشت سال آتش جنگ برافروخت و ویران کرد و جان‌های عزیز بگرفت.
دست خودم نیست، غلط‌فوبیا گرفته‌ام، حالا هم که یک سردار همیشه پیروز، بفرماید:
«اسرائیل چه غلطی می‌تواند بکند؟»
می‌روم به فکر که این کلمه غلط، این توالی حروف غ،ل،ط، به ویژه این ط با آن شکم برجسته و دسته برآمده‌اش، چقدر آدم را اعتماد به سقف می‌دهد!

«آری، غلط می‌کنند که غلطی بکنند، هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. اصلا غلط زیادی می‌کند هر کسی که فکر کند که این‌ها بتوانند غلطی بکنند!»

This comment was minimized by the moderator on the site

فرصت نهایی!

ترامپ به دوستان آمریکا هم زور می‌گوید چه رسد به رقبا و دشمنانش!
آیا می‌توان یک جبهۀ قدرتمند سیاسی متشکل از کشورهای عرب و اروپا و ایران در برابر ترامپ به وجود آورد؟
بله، می‌شود اما تمام آن بستگی به ایران دارد! اگر جمهوری اسلامی مواضع بین‌المللی خود را به طور رسمی در سطح کشورهای عربی و اروپایی تعدیل کند، این کار امکانپذیر است، اما اگر بر ادامۀ سیاست گذشته اصرار ورزد، تشکیل هیچ جبهه‌‌ای امکانپذیر نیست و روند امور به دلخواه ترامپ بخصوص در تغییر شکل خاورمیانه پیش خواهد رفت.
این هم در این شرایط وانفسا برای خودش فرصتی محسوب می‌شود. آیا این فرصت زودگذر غنیمت دانسته خواهد شد یا اینکه جماعتی از تندروها آن را هم خفه می‌کنند و خواسته یا ناخواسته به کمک ترامپ و نتانیاهو می‌شتابند؟
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

ترامپ به جای خود، خودت چی؟

شیخ‌حمید رسایی گفته است؛ هر کس حرف از مذاکره با آمریکا زد، بی‌هوش و بی‌عقل و بی‌شرف است!
اگر بپرسیم چرا؟ لابد خواهد گفت؛ چون ترامپ زورگو و قلدر و زیاده‌خواه است و حقوق دیگران را رعایت نمی‌کند.
یعنی می‌خواهد بگویدخودش و دوستانش زورگو و قلدر و زیاده‌خواه نیستند و حقوق دیگران را رعایت می‌کنند؟
اگر ترامپ در صحنۀ جهانی که قانون چندان روشنی هم ندارد، به رقبا و مخالفان و دشمنان خود زور می‌گوید؛ این افراد که حقوق قانونی و به رسمیت شناخته شدۀ هموطنان خود را هم نقض می‌کنند!
کسانی که فقط به عنوان یک نمونه، بعد از گذشت 14 سال از حصر غیرقانونی نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 همچنان بر ادامۀ آن اصرار دارند و اجازۀ کوچکترین تجمع آرام و مسالمت‌آمیزی را برای حمایت از آنها نمی‌دهند، با چه منطقی زورگویی ترامپ را محکوم می‌کنند؟
نمونۀ دیگرش، نشستن بر کرسی‌های مجلس از طریق حذف رقبا و مخالفان و با آراء ناچیز است!
آقای رسایی با کسب 485711 رأی به عنوان نمایندۀ سوم تهران، بر کرسی مجلس جلوس کرده است.
زنده‌یاد مهندس مهدی بازرگان 45 سال پیش در حالی که جمعیت ایران بسیار کمتر از نصف جمعیت امروز آن بود، با کسب 1447316 رأی یعنی حدود یک میلیون رأی بیش از رأی آقای رسایی، به عنوان منتخب سوم تهران وارد مجلس اول شد!
این اسمش عدالت و انصاف و رعایت حقوق دیگران است؟
با این حساب، اگر قرار باشد حرف از مذاکره با ترامپ بی‌هوشی و بی‌عقلی و بی‌شرفی باشد، مذاکره با خودِ آقای رسایی که حکم غلیظ‌تری پیدا می‌کند!
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

نامه سرگشاده دکتر «صادق زیباکلام» به دکتر «مسعود پزشکیان»، در آستانه نخستین سخنرانی رئیس‌جمهور به‌مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران در ۲۲بهمن‌| ۲۰ بهمن ۱۴۰۳

هدف انقلاب "مرگ برآمریکا" بود یا "درود بر آزادی"؟

جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران شیدالله ارکانه
با سلام و تحیات

یکی دو روز دیگر بیشتر به سالگرد انقلاب و۲۲بهمن نمانده.نمیدانم درسالگردانقلاب درمیدان آزادی تصمیم دارید چه بگویید؟ فقط امیدوارم که همان حرفها وشعارهای همیشگی را تکرارنفرمایید. سخنان تکراری بتدریج تبدیل به سوهان روح شده‌اند. با نسل جوان و اطرافیانتان صحبتی بفرمایید واگرآنان به جنابعالی گفتند که هنوزعده‌ای برای این حرفها تره خرد میکنند، عرایض بنده را ناشنیده بگیرید. یکی ازمصیبت‌های نظام همین است که مسئولین گویی دریک دنیای دیگری زندگی میکنند و اصلا واقعیت‌های جامعه را نمی‌بینند. برای من مدتهاست این سوال بوجود آمده که آیا مسئولین ما، واقعاً نمی‌دانند جامعه و مردم درچه وضعیتی هستند؟ یا میدانند اما معتقدند که چاره ای بجزعمل به تکلیف ندارند.

اتفاقاً این دومی را بیشترمی‌توانم درک کنم چون به هرحال خودرا موظف به پیشبرد رسالتشان میدانند، صرف نظر از اینکه مردم درنتیجه سیاستهای آنان گرفتارچه وضعیتی شده‌اند. ۴۶ سال است که آن سیاست‌ها ادامه داشته و ۴۶ سال دیگر هم اگرعمری باشد بایستی ادامه پیدا کند. این را میتوان فهمید.آنچه فهمش دست کم برای من ثقیل است، آنست که نکند اصلاً خبر ندارند که درمملکت چه میگذرد و مردم در چه وضعیتی بسرمیبرند؟ غایت تصورشان آنست که مشکلاتی هست ولی انشالله به همت این مردم فداکار و مومن ومسئولین متعهد و انقلابی، مشکلات حل می‌شوند و جای نگرانی نیست.

بعید بنظرم میرسد که رئیس‌جمهور مملکت نداند که کشور و مردم درچه وضعیتی هستند. اینکه جنابعالی در سخنرانی‌تان بمناسبت ۲۲ بهمن بفرمایید که"ما کشورثروتمندی هستیم؛ما می‌توانیم؛ما بایدبتوانیم؛کلید حل مشکلات وفاق ملی است؛ کشورما سرشارازمنابع طبیعی وخداداد است،ایران کشور ثروتمندی است،سرشار از منابع طبیعی و این دست سخنان که خلاصه‌اش آن است که ما می‌توانیم یا ما باید بتوانیم و سایر مطالبی که ۴۶ سال است داریم تکرار می‌کنیم.

جناب پزشکیان، مصیبت ازجایی شروع شد که ما بعد ازانقلاب، استکبارستیزی، دشمنی با آمریکا، خصومت با اروپا، نابودی اسرائیل و صدورانقلاب را جایگزین اهداف دمکراتیک انقلاب همچون حاکمیت قانون، انتخابات آزاد، پاسخگو بودن حاکمیت، آزادی بیان، نبود زندانی سیاسی، امکان انتقاد ازحکومت و آزادی مطبوعات کردیم.

This comment was minimized by the moderator on the site

نامه سرگشاده دوم«دکتر صادق زیباکلام»به«دکتر مسعودپزشکیان»بمناسبت نخستین سخنرانی رئیس‌جمهور در «سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی»| ۲۲بهمن ۱۴۰۳

جناب پزشکیان:دشمنی با آمریکا بعد از انقلاب را، ما بواسطه مصالح سیاسی خودمان براه انداختیم.


جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
ریاست جمهوری اسلامی ایران دام بقائه
با سلام و تحیات

سخنرانی ۲۲ بهمن شما برای بسیاری از ۱۶میلیونی که با تردید بشما رای دادند که شاید بتوانید گامی به جلو بردارید ناامید کننده بود. همه‌اش نگران بودم که شما باز نروید بدنبال تکرارهمان مطالب ۴۶ سال گذشته. اینکه ما خوبیم ومظلوم و معصوم، در عوض دشمنان ما و در رأسشان آمریکای جنایتکار، ظالم و تجاوزگر.

جناب پزشکیان،۴۶سال است که هرناکامی وبی تدبیری‌مان را بپای آمریکا مینویسیم. ۴۶سال است که یک کیفرخواست بلندبالا علیه آمریکا تنظیم کرده‌ایم:"آمریکایی‌ها بعد از انقلاب رفتند بدنبال کودتای نظامی"؛سپس "حمله نظامی طبس"؛ "جنگ داخلی درکردستان"؛ "نفوذ دردولت موقت و انتخاب بنی صدر"؛ "ترورهای سازمان مجاهدین"...و وقتی همه این توطئه‌ها ناکام ماند "به صدام عاملشان دستور حمله به ایران را دادند" که آنهم ناکام ماند."زدن ایرباس"؛"تهاجم فرهنگی"؛"انقلاب مخملی" که همان اصلاحات و دوم خرداد بود و دست آخر هم تحریمهای ظالمانه. کیفر خواست ما یکجانبه،ناقص و در مواردی هم بی پایه و اساس است.

اولاً این ما بودیم که بواسطه مواهب و نیازهای سیاسی خودمان، دشمنی با آمریکا را براه انداختیم؛واشنگتن دشمنی با انقلاب نداشت. ترورهای بعد ازانقلاب ریشه دراختلافات دیرینه میان سازمان مجاهدین و دیگرگروههای مذهبی داشت و ارتباطی به آمریکا نداشت.ایضا درگیری در کردستان هم ریشه درمطالبات مدنی تاریخی کردها داشت که باز ارتباطی به آمریکاییها پیدا نمیکرد. حمله عراق به ایران هم ارتباطی به آمریکا پیدا نمی‌کند بلکه از یکسو ناشی ازاختلافات تاریخی ما با عراق و از سویی دیگر دشمنی انقلاب ایران با صدام بود.

گیریم که آمریکا جنگ را براه انداخت، چرا ما اصراردرادامه آن داشتیم؟ همه بندهای دیگرکیفرخواستمان علیه آمریکا ایضا یکسویه است.البته دشمنی با آمریکا،جدای از کارکرد ایدئولوژیک آن،ابزاری است برای توجیه ناکارآمدی‌های سیاست‌هایمان.

جناب پزشکیان، جنابعالی در برج عاج بلندتان و دردنیایی که برای خودتان ساخته‌اید فرورفته‌اید و چندان با واقعیت‌های‌ جامعه ارتباطی ندارید. بدبختانه هرسخنی هم که خلاف باورها و باب طبع تان نباشد،گوینده نگون بخت به "نشراکاذیب"، "شایعه پراکنی"، "تضعیف روحیه انقلابی مردم" ،"تشویش اذهان عمومی" و امثالهم متهم میشود.
ایام به کام باد

This comment was minimized by the moderator on the site

سردرگمی در خطبه‌های جمعه

از شیخ علیرضا اعرافی سخنانی در رسانه‌ها نقل شده است که مخاطب را سردرگم می‌کند.
آقای اعرافی در بخشی از سخنان خود گفته است: "چهره باطنی آمریکا را باید در آوارگی مردم مظلوم غزه و لبنان ببینیم و اگر بخواهیم در برابر آمریکا تسلیم شویم همین سرنوشت در انتظار ما خواهد بود."
آیا از این سخنان جز این می‌توان برداشت کرد که چون غزه و لبنان تسلیم آمریکا شده‌اند به این سرنوشت گرفتار آمده‌اند؟
آقای اعرافی در بخش دیگری از سخنان خود هم گفته است: "باید این حقیقت را بدانیم و فریب نخوریم و ضعف از خود نشان ندهیم و معرکۀ تاریخی و تمدنی خود را بشناسیم و بدانیم غزه سرنوشت همه خائنان و تسلیم‌شدگان است."
در اینجا امام‌جمعۀ موقت قم که در عین حال نائب‌رئیس مجلس خبرگان و عضو شورای‌نگهبان هم هست، احتمالاً می‌خواسته چیز دیگری بگوید اما نقل قولی که از او گزارش شده است، باز هم معنایی جز همان جملۀ اول ندارد!
این سطح از اغتشاش کلامی و مفهومی که مخاطب را سردرگم و کلافه می‌کند، ناشی از چیست؟ از ضعف بیان یا عدم تحلیل روشن و منسجم از وضعیت بغرنجی که در منطقه و ایران پیش آمده است؟
بسیاری از امامان‌جمعه از این اغتشاش کلامی و مفهومی در خطبه‌های خود رنج می‌برند. برای مثال، آنها معمولاً تمام مشکلات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کشور را به آمریکا نسبت می‌دهند، در حالی که آمریکا اصلاً ادعا و امکانی برای پدید آوردن آنها ندارد، اما نوبت به مشکلات اقتصادی که می‌رسد، آنها، تمام یا نزدیک به تمام مشکل را مربوط به مدیریت داخلی می‌دانند و تأثیر تحریم‌های گستردۀ آمریکا را انکار می‌کنند آن هم در حالی که آمریکا در این زمینه قانون و دستورالعمل رسمی و علنی وضع کرده و آنها را به اجرا گذاشته است! این همه تناقض واقعاً سرسام‌آور شده است.
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

پرسشی از حداد عادل

دکتر غلامعلی حداد عادل رئیس تشکلی به نام "شورای ائتلاف نیروهای انقلاب" گفته است که رهبری برای نفی مذاکره با آمریکا استدلال کرده است، موافقان مذاکره هم دلیل بیاورند و استدلال کنند.
سخن آقای حداد بسیار منطقی و پسندیده است و در واقع وی با این نوع موضعگیری عملاً راه خود را از محافلی که زبان توهین و تهدید و داغ و درفش را به کار گرفته و یا هر نوع بحث از مذاکره را ضرورتاً به دو عنصر حماقت یا خیانت، منحصر می‌کنند، کاملاً جدا کرده است.
روشن است که از سر نادانی یا خشم و احساس و تعصب و یا هوی و هوس نباید وارد مباحث سیاسی شد و دستورالعمل صادر کرد بخصوص بحثی که به سرنوشت جامعه و کشور مربوط می‌شود. هر توصیه‌ای در این زمینه لازم است با مبانی روشن، استدلال عقل‌پسند و توضیح پیامدهای آن همراه باشد، در غیر این صورت وجاهت و استحکامی ندارد.
بحث و ارائۀ دلیل در جهت نفی یا اثبات یک امر، در درجۀ نخست به میزانی از آزادی و امنیت نیاز دارد. به طور قطع نمی‌توان شمشیری را بالای سر فردی گذاشت و بعد به او گفت که حالا در جهت پیشنهاد و توصیه‌ات، استدلال کن! متأسفانه سابقۀ اسفباری در نظام جمهوری اسلامی در این باره وجود دارد که قبلاً بارها در بارۀ آن گفته شده و در اینجا نیاز به تکرار آن نیست.
در هر صورت، پیشنهاد آقای حداد چنانچه لوازمش از سوی نهادهای مختلف پذیرفته و رعایت شود، فاصله گرفتن از آن سابقۀ اسفبار است و امیدوارم که از سوی دیگر افراد صاحب قدرت و یا صاحب نفوذ نیز مطرح شود.
واقعیت این است که سیاست سرشتی تراژیک دارد. یعنی گاه پیش می‌آید که یک حکمران بر سر دو راهی‌هایی قرار می‌گیرد که به ناگزیر باید یکی از آنها را انتخاب کند، حال آنکه، هر دو راه عوارض بسیار تلخ و ناگواری دارد. در این نوع وضعیت‌ها، کار بر هر حکمرانی بی‌نهایت سخت و دشوار می‌شود چون شق ثالثی وجود ندارد. برای تصمیم‌گیری در این موارد باید بسیار فکر کرد و سنجید و مشورت کرد و نظر گرفت و عواقب مثبت و منفی هر یک از دو مسیر را به روشنی و صادقانه شکافت و آنگاه تصمیم گرفت. چنین تصمیمی به رغم بغرنجی و پیامدهای دردناک آن، قابل دفاع است و می‌توان بسیاری از مردم را نسبت به درستی آن قانع کرد.
هر استدلالی اما در هر حوزه‌ای بنا به مبانی و اصول و فلسفۀ پذیرفته شده در آن حوزه، ضعف و استحکامش روشن می‌شود. با تأسف بسیار باید گفت که بحث در بارۀ مبانی و اصول و فلسفۀ حکمرانی و حکومتداری در کشور ما دچار پراکندگی و پریشانی شده و اجماعی بر سر آن وجود ندارد. از این رو، اگر بخواهیم در بارۀ هر مسئلۀ سیاسی روز استدلال آوریم به ناچار، کار به آغاز از نقطۀ صفر کشیده می‌شود و نقطۀ صفر هم این است که حکومت و دولت اصلاً برای چیست؟ در یک جامعه اگر پاسخ اجماعی به نسبت واحدی به این پرسش وجود نداشته باشد، نه فقط استدلال‌های دو طرف یک بحث، از جانب هم قبول نمی‌شود بلکه استدلال هر طرف در چشم دیگری مضحک و بی‌ربط می‌آید.
در دنیای قدیم و جدید فلسفۀ وجودی دولت و حکومت، بهروزی جامعه بر اساس نظر مردم جامعه و حفظ آن در برابر انواع تهدیدها و خطرات داخلی و خارجی بوده است. حداقل خروجی نهایی حکومت باید حفظ و بقای جامعه یا کشور و منابع انسانی و مادی آن باشد. اگر این هدف به هر دلیلی تأمین نشود، حکومت و دولت در ایفای وظایف خود ناتوان بوده و نمرۀ مردودی می‌گیرد.
اگر آقای حداد عادل این نکته را قبول داشته باشد، می‌توان بحث را همراه با ارائۀ استدلال ادامه داد و اگر قبول نداشته باشد، تا تعیین تکلیف این موضوع، استدلال هیچ معنایی ندارد.
واضح است که من در اینجا قصد توصیه به مذاکره با ترامپ را ندارم. تصمیم‌گیری در این باره باری است بر دوش حکمرانان که خود باید تبعات آن را بپذیرند. فقط می‌خواهم به ایضاحِ بحث کمک کنم تا پیامدهای مذاکره و عدم مذاکره و تأثیر آن بر سرنوشت ایران روشن شود.
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

خراسان: هدف ترامپ، فاصله انداختن میان ادراک و واقعیت در بین مردم مردم ایران است/او یک بازی دوسر باخت برای ما طراحی کرده است

روزنامه خراسان نوشت:

مفاد متن امضا شده ترامپ، همان چیزی را به ما نشان می‌دهد که پمپئو در آن شرایط دوازده‌گانه معروف خود در دولت اول ترامپ از ایران خواسته بود. یعنی آنچه تغییر کرده صرفا لحن وحشیانه‌ سابق به سمت لحن مهربانانه است. هدف هم فاصله انداختن میان ادراک و واقعیت است.

ترامپ فهمیده که نمی‌تواند با زبان زور مردم ایران را شکست دهد پس این بار زبان خود را به ادبیاتی فریبنده و دوستانه تغییر داده اما در عمل، همان مسیر سابق را ادامه می‌دهد و همان خواسته‌های استعماری را مطرح می‌کند.

ترامپ حتی همان معافیت‌های دولت اول خود برای چابهار و خرید گاز و برق از ایران برای عراق را هم لغو کرده تا نشان دهد در عمل خشونت بیشتری را علیه ایران به کار خواهد بست. خلاصه ماجرا این است که ترامپ سعی دارد یک بازی دوسرباخت را برای ما طراحی کند.

از یک طرف اگر به جامعه توضیح داده شود که عمل و رفتارهای ترامپ و خواسته‌های او چه خواهد بود، خود موجب ایجاد انتظارات تورمی بیشتر خواهد شد.

از طرف دیگر اگر اجازه بدهیم بازی رسانه‌ای تیم ترامپ پیش رود و ادراک جامعه از رفتار واقعی آن ها فاصله بگیرد، عملا هرگونه عدم توافقی در آینده به گردن نظام و دولت خواهد افتاد.

توافقی که اهداف اعلامی‌اش در متن مذکور عملا به معنای نابود کردن ایران و تخلیه کشور از هرگونه ابزار دفاعی حتی متعارف است.|شرق
@roozgarnews

This comment was minimized by the moderator on the site

ترامپ: برای برنامه اتمی جمهوری اسلامی دو راه وجود دارد: بمب یا یک تکه کاغذ امضاشده

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، در جدیدترین مصاحبه خود می‌گوید «ترجیح می‌دهد» به جای حمله نظامی شدید اسرائيل به تاسیسات هسته‌‌ای در ایران، جمهوری اسلامی با آمریکا به توافقی برسد که واشنگتن(نه آژانس) بتواند طبق آن توافق، بر فعالیت‌های هسته‌ای در ایران «نظارت» کند و آن را «بررسی» و «بازرسی» و سپس آن را «از بین ببرد.»

اما دو راه برای متوقف کردن آنها وجود دارد: با بمب یا با یک تکه کاغذ امضاشده. و من خیلی بیشتر ترجیح می‌دهم که توافقی داشته باشیم که به آنها آسیب نرساند.
...
همانطور که ترامپ قبلا گفته بود، نیت او از مذاکره به هیچ وجه رفع تحریم نیست.
خروجی هر دو مسیر پیشنهادی او هم یکی است. نابودی صنعت هسته ای و استعمار ایران. تفاوت فقط در شیوه آن است.

این حرفی که میزنم تلخ است اما ج. اسلامی اگر یک راه گریز داشته باشد تنها و تنها ساخت سریع سلاح هسته‌ای است. این تنها مولفه ای است که می تواند مانع توهمات ترامپ شود.
ترامپ کسی نیست که با تسلیم راضی شود. فقط #قدرت است که می تواند ایران را حفظ کند.

سلمان_کدیور

  
This comment was minimized by the moderator on the site

جرقه بر خرمن باروت!

دوست خوبم سلمان کدیور تنها راه پیش روی جمهوری اسلامی را ساخت و رونمایی از بمب اتم برشمرده.
امری که بزعم بنده اشتباه بودن آن نیاز به دانش پیچیده و خاصی ندارد. گاهی برای نجات و رهایی از «تله» یا یک بیماری سخت لازم است عضوی از بدن را بصورت خودخواسته قطع کرد.

تمام مسئله بر سر این نکته می‌چرخد که آیا امکان رهایی از این تله‌ که بیش از یک دهه ما را گرفتار کرده و یا این بیماری سخت که عفونتش دارد کل بدن را فرا می‌گیرد، هست یا خیر؟!

برای رسیدن به پاسخ منطقی باید با عملگرایی محض و البته کنار زدن آسیب‌های نظام اندیشه‌ای حاکم بر ایران، واقعیت‌های منطقه جهان و ایران را در نظر گرفت و چشم بر هرگونه ایدئولوژی و خواست و علاقه شخصی نیز بست.

با فرآیند اندیشه‌ای بهنجار بنظر راه دیگری در پیش‌روی قرار ندارد:
قطع عضو برای رهایی و ادامه زندگی و یا در صورت عدم تمکین حرکت بسمت گفتمان مرگ با وقوع حوادث بزرگ و غیرقابل تصور!
این دومین باری‌ست که ترامپ دارد صراحتا تهدید به حمله موشکی می‌کند.

نگاه‌ها در ایران از مذاکرات نگاه درست و منطبق بر واقعیات نیست. اصل پیش فرض گفتگو و مذاکره به دوره نخست ترامپ مربوط بود که پذیرفته نشد و در دوره بایدن هم حسب تصورات خام از جنگ اوکراین و مداخله جریان تحریم‌طلب داخلی از دولت آقای رئیسی ستانده شد.
با نگاه واقع‌بینانه آنچه با این منطقه فعلی در دسترس است، تنها قطع عضو است!
تاریخ در آینده‌ای نزدیک بر تحلیل ما گواهی خواهد داد.

https://t.me/falaakhon/5538

This comment was minimized by the moderator on the site

ترامپ: یا توافق می‌کنید یا بمباران می‌شوید!

دونالد ترامپ در مصاحبه با فاکس نیوز:

شما نمی‌توانید اجازه دهید ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد، اما دو راه برای متوقف کردن آن‌ها وجود دارد: با بمباران نظامی یا از طریق یک توافق مکتوب ... فکر می‌کنم ایران به‌شدت نگران و وحشت‌زده است، زیرا توان دفاعی آن‌ها تقریباً از بین رفته است. شاید در همین لحظه در تلاش برای ایجاد یک سامانه دفاعی جدید باشند، اما پدافند هوایی آن‌ها تا حد زیادی نابود شده است. ماجرای حمله پیجرها یک فاجعه برای آن‌ها بود ... فکر می‌کنم آن‌ها ترسیده‌اند. فکر می‌کنم ایران مایل است توافقی انجام دهد و من هم مایلم بدون نیاز به بمباران با آن‌ها به توافق برسم.

@NowarNosanctions

This comment was minimized by the moderator on the site

مذاکره، مقدمه رسیدن به دستاورد توافق

اکبر اعلمی
«هدف و راهبرد» رژیم غاصب صهیونیستی نابودی کامل «حماس» بوده و طبق گزارش‌های رسمی، این رژیم تا ۷ ژانویه، حداقل «۴۵۸۸۵ نفر» را در غزه شهید و بیش از «۱۰۹۱۹۶ نفر» را مجروح و نوار غزه را نیز با خاک یکسان کرده است که تعداد زیادی از رهبران و فرماندهان ارشد و اسطوره‌‌ای حماس مانند؛ «اسماعیل هنیه»، «یحیی سنوار»، «محمد ضیف»(فرمانده کل قسام، شاخه نظامی حماس)، «مروان عیسی»، «غازی ابوطماعه»، «رائد ثابت»، «رافع سلامه»، «احمد الغندور» و «ایمن نوفل» نیز در میان شهدای حماس بوده‌اند.

با این‌حال، «حماس» و رژیم سفاک صهیونیستی بر سر میز «مذاکره» نشسته و پس از مذاکرات انجام شده به توافقاتی دست می‌یابند.
رهبر ج.ا.ا، ضمن تایید «گام اول»، یعنی «مذاکره حماس با رژیم غاصب و جنایتکار اسراییل»، «گام دوم» یعنی «توافق انجام شده» را «دستاورد بزرگ و قابل تقدیر» خوانده‌اند.
بنابراین حتی با خون‌خوارترین دشمنان غاصب یک سرزمین و قاتلان ده‌هاهزار نفر از مردم و رهبران و فرماندهانشان هم می‌توان مذاکره کرد و به یک «دستاورد بزرگ و قابل تقدیر در توافق» نائل یافت.

This comment was minimized by the moderator on the site

تاکید ترامپ بر اینکه نمی خواسته بخش نامه نمادین فشار حداکثری را امضا کند و ترجیح جدیش یک توافق با جمهوری اسلامیست.

‏«دوست نداشتم/متنفرم از اینکه امضا کردم…می خواهم یک توافق عالی بکنیم…که فقط ثابت کنند سلاح هسته ای نمی سازند…که نباید کار سختی باشد،،،ایرانیان را دوست دارم.»
@Sahamnewsorg

This comment was minimized by the moderator on the site

بازگشت به استعمار قدیم!

صابر گل عنبری

ظاهرا نظام بین‌الملل باید خود را برای تکانه‌ های بزرگی در دوره چهار ساله دوم دونالد ترامپ آماده کند. سازمان ملل هم که رفته رفته در دو دهه اخیر تضعیف شده، اگر ترامپ به این شکل و بدون ترمز پیش رود، در این دوره جز پوسته‌ای از آن باقی نخواهد ماند. حقوق و معاهدات بین‌الملل هم به عنوان یک میراث بشری نیز می‌تواند چنین سرنوشتی پیدا می‌کند.

در واقع ذهنیت ترامپ ذهنیت استعمار قدیم و کشورگشایی است؛ با این تفاوت که ابزار او نه جنگ، بلکه ارعاب جنگی و «دیکتاتوری اقتصادی» است.

در این میان دوست و دشمن هم برای ترامپ فرقی ندارد. این که کانادا باشد با آن سابقه دوستی دیرینه در حد شراکت راهبردی با آمریکا که خواهان تبدیل شدن آن به ایالتی آمریکایی شد و یا کانال پاناما، خلیج مکزیک و جزیره گرینلند در قطب شمال که تحت کنترل دانمارک دیگر متحد اروپایی آمریکاست. اخیرا هم بعد از طرح پیشنهاد انتقال ساکنان نوار غزه به مصر و اردن مساله سیطره آمریکا بر این منطقه را مطرح کرده است.

باریکه غزه منطقه‌ای خوش آب و هوا در سواحل دریای مدیترانه است؛ ظاهرا ترامپ با خود اندیشیده است که اگر بتواند ساکنان آن را به خارج از این منطقه بفرستد، می‌تواند با بازسازی آن و ساخت چند برج مثل برج‌های ترامپ آن جا را به منطقه‌ای سیاحتی و پردرآمد برای آمریکا تبدیل کند.

مساله اینجا این نیست که تا چه اندازه اساسا این ایده قابلیت اجرا دارد، مساله این است که آمریکایِ ترامپ به عنوان ابرقدرت جهان امروز اینگونه می‌اندیشد‌ که به هر جا چشم طمع کند، خواستار الحاق آن به آمریکا می‌شود؛ چه کانادا باشد چه گرینلند، چه غزه و چه پاناما. فردا پس فردا هم اگر کارش بگیرد، بعید نیست اگر از منطقه و جزیره‌ای در خلیج فارس خوشش بیاید به آن طمع کند و خواستار واگذاری آن به آمریکا شود.

در حقیقت نظم بین‌الملل اکنون با بازگشت ترامپ به قدرت در حساس‌ترین دوره خود پس از جنگ سرد قرار دارد و در جهت نوعی نظم آنارشی و قانون‌گریز حرکت می‌کند.
https://t.me/SNews_ch

This comment was minimized by the moderator on the site

سوال عجیب حداد

شهاب الدین حائری شیرازی


حداد عادل : موافقان مذاکره با ترامپ دلایل منطقی ارائه دهند

غلامعلی حدادعادل با اشاره به بیانات روز جمعه رهبر معظم انقلاب گفت: پس از فرمایشات رهبر انقلاب در مورد بی‌فایده بودن مذاکره با آمریکا، عده‌ای در فضای مجازی واکنش منفی نشان داده‌اند و غالباً به مشکلات اقتصادی مردم و فشاری که بر قشرهای ضعیف وارد می‌شود اشاره کرده‌اند./عصرایران

حاشیه

آقای حداد گفته اند دلایل مذاکره را بگویید

1_پایان دادن به یک دشمنی بی اساس و پرهزینه که نه معقول است و نه مشروع و دستاوردش تحریم بوده که بیشترین آسیب را به دنیا و دین ملت و محیط زیست و مملکت زده است.

2_ بازگشت اداره مملکت به شرائط عادی که باندهای کاسب تحریم در آن ذی نفع نیستند و جیب ملت پر می شود نه جیب آنها.

3_ پیشگیری از جنگی مشابه جنگ عراق و امریکا که همه زیرساختهای عراق در ان جنگ نابود شد.

4_ بازگشت کیفیت اداره مملکت بر مدار عقلانیت و توسعه به جای آنکه همه چیز فدای شعار پوچ و مارکسیستی امریکا ستیزی شود.

5_ بازگشت به روال معقول و مشروع در سیاستگذاری، زیرا نه عقل چنین ستیزی با امریکا را تجویز می کند نه شرع. توضیحات بیشتر.

کاش امثال ایشان با زندگی معمولی 80 ملیون ایرانی دست به گریبان بودند که اگر چنین بود هیچگاه چنین سوالی در سراشیب سقوط ارزش پول ملی به خاطر معارضه بی سرانجام با امریکا به ذهنشان هم خطور نمی کرد.
مشکل همین است این اقا و مسئولان، دیگر هم سفره ملت نیستند.

کاش این اقایان که ندای وااسلامشان گوشها را پر کرده به این توصیه امیر مومنان گوش می دادند که نتیحه اش چنین سیاستگذاریهای غیرواقع بینانه نمی شد.

"عنه عليه السلام :إنَّ اللّه تعالى فَرَضَ على أئمّةِ العَدلِ أن يُقَدِّروا أنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ ، كَيْ لا يَتَبيَّغَ بالفقيرِ فَقْرُهُ .

امام على عليه السلام :خداوند بر پيشوايان عادل واجب كرده است كه زندگی خود را با مردم ناتوان همسان كنند، تا تنگدستى و فقر، مردم را برنياشوبد"

This comment was minimized by the moderator on the site

ترامپ: توافق با ایران را به بمباران شدید ترجیح می‌دهم

نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۰۹/۰۲/۲۰۲۵

رئیس جمهوری ایالات متحده بار دیگر از تمایلش برای مذاکره و توافق با ایران سخن گفت و تاکید کرد که این توافق موجب خوشحالی ایرانی‌ها خواهد شد.

دونالد ترامپ در گفتگو با نشریه آمریکایی نیویورک پست گفت: «من مایلم که با ایران یک توافق غیرهسته‌ای حاصل شود.» آقای ترامپ تاکید کرد که این توافق را «به بمبارانِ شدیدِ» ایران ترجیح می‌دهد.

او همچنین خاطر نشان کرد که «اگر توافقی انجام شود، اسرائیل دیگر ایران را بمباران نمی‌کند.»

رئیس جمهوری ایالات متحده همچنین گفت که ایرانی‌های هم مثل باقی انسان‌ها دوست ندارند که کشته شوند.

دولت ترامپ یک شبکه نفتی «تامین کننده صدها میلیون دلار درآمد برای نیروهای مسلح ایران» را تحریم کرد
آقای ترامپ در ادامه این گفتگو از افشای جزئیات مدنظرش برای طرح در مذاکرات احتمالی با ایران امتناع کرد و اظهار داشت: «به نوعی، دوست ندارم به شما بگویم که قرار است به آنها چه بگویم. می‌دانید که خوب هم نیست[که فاش کنم].»

رئیس جمهوری ایالات متحده بدون اشاره مستقیم به انتشار برخی گمانه‌زنی‌ها در رسانه‌ها مبنی بر تمایل تعدادی از مقام‌های جمهوری اسلامی به ساخت سلاح هسته‌ای، ابراز امیدواری کرد که مقام‌های ایرانی «تصمیم بگیرند که کاری را که در حال حاضر به انجام آن فکر می‌کنند، انجام ندهند.»

البته طی هفته گذشته محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهور ایران و عباس عراقچی، وزیر خارجه این کشور ادعاهای مطرح شده در مورد برنامه نظامی جمهوری اسلامی را در عرصه هسته‌ای رد کردند.

در حالی که علی خامنه‌ای، رهبر ایران، طی سخنرانی روز جمعه ۷ فوریه (۱۹ بهمن) مذاکره با آمریکا را رد کرد، آقای ترامپ در پایان اظهاراتش در مورد ایران، طی گفتگو با نیویورک پست، گفت که به باور او ایرانی‌ها از حصول توافق مدنظر او با آمریکا «خوشحال خواهند شد.»

آقای ترامپ تمایل به مذاکره با ایران و دستیابی به توافقی تازه با این کشور را در جریان امضای یادداشتِ احیای «فرمان اجراییِ فشار حداکثری» علیه ایران نیز مطرح کرده بود. با این حال، مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی هنوز از این پیشنهاد او استقبال نکرده‌اند.

در پی وضع نخستین تحریم دولت تازه دونالد ترامپ علیه شبکه فروش نفت ایران و نیز مخالفت علی خامنه‌ای با طرح مذاکره با آمریکا، سقوط نرخ برابری ریال ایران در برابر دلار آمریکا همچنان ادامه دارد، به طوری که در معاملات صبح یکشنبه بازار آزاد تهران، بهای فروش هر دلار آمریکا برای نخستین بار از مرز ۹۰ هزار تومان فراتر رفت.

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در چگونگی برخورد با «جرم سیاسی» ر...
با یک چرخش قلم دل بسیاری را شاد کنید! احمد زیدآبادی در آستانۀ عید نوروز و شب‌های قدر که بر اثر تن...
- یک نظز اضافه کرد در گلگشتی در آشیانه عقاب، آلاشت د...
رضاشاه پادشاهی مقتدر اما نه خونریز! من ارادتی به سلطنت مطلقه ندارم، اما با کسانی که از رضاشاه (ht...