قرارداد همکاری های 25 ساله ایران و چین، ارتباط با همسایگان
  •  

28 دی 1400
Author :  

دولت آقای رییسی با همه شعارهایی که داد، و نظر موافقان خود را بدان جلب کرد، هنوز از میراث برجای مانده از دولت آقای روحانی صرف می کند، و بر تبلیغات اجرای آن سوار است، و تاکنون کار جدیدی از آنان ندیدیم، به جز هجوم به برخی یارانه هایی که توسط دولت روحانی، در شرایط سخت تحریم به نفع مردم واگذار شده بود، که اکنون دولت رییسی سخن از حذف آن می گوید، قطع ارز 4200 تومانی، که ابتکار آن دولت بود، که به کالاهای اساسی وارداتی برای رزق و کالاهای اساسی مردم اختصاص یافت، و دوم برداشتن یارانه انرژی، که از طریق طرح بنزین، و توزیع آن طبق کارت های ملی در نظر دارند و...،

اما این دولت همان واکسن های کرونایی را زد که دولت قبل، آنرا خرید، و اکنون قرارداد 25 ساله ایی را با چینی ها اجرایی می کند، که قبلا توسط دکتر علی لاریجانی مذاکره و نوشته شد، و دکتر جواد ظریف آن را با چینی ها به امضا رساند، و به واقع قرارداد بزرگ و راهبردی برجام، و قرارداد همکاری های 25 ساله ایران و چین، هر دو، و بخصوص برجام  از شاهکارهای سیاست خارجی زمان دولت دکتر روحانی اند، که هر دو با واکنش های تند بر ضد (توسط دلواپسان)، و به نفع اش (تکنوکرات ها و توسعه خواهان) مواجه شدند، دلواپسان برای عقیم کردن برجام، از هر ابزاری در کشور و خارج از کشور استفاده کردند، اما با رسیدن به قدرت تمام شعارهای تند خود را در مورد مذاکره و برجام و... به کناری نهاده و یا پس گرفتند و خود اکنون دنبال کننده همان روند هستند.

اما نکته ایی که در این خصوص مطرح است این که، قرارداد برجام حداقل برای 20 دقیقه هم که بود، در مجلس کشور طرح گردید، و به رای پارلمان نشینان ایران در مجلس دوره قبل سپرده شد، اما اکنون به نظر می رسد قرار داد 25 ساله حتی به همین دقایق اندک هم، به رای نمایندگان مجلس جدید، که خود از دلواپسان و یا هم داستانان با آنانند، گذاشته نشده، و در مسیر قانونگذاری ایران قرار نگرفته است،

اگر از مفاد این قرارداد که بگذریم، که حتی نمایندگان مجلس فعلی هم (با همه مشخصاتی که دارند)، تاکنون محرمِ دانستن ابعاد آن شناخته نشده اند، تا این قرارداد طبق قانون در مجلس طرح، و به رای آنان نهاده شود، ولی در اصل باید اذعان نمود که وجود چنین قراردادی لازم، ضروری و بلکه واجب است، چرا که ما در آسیا زندگی می کنیم و وقتی قرارداد برجام را با امریکایی ها در غرب امضا کردیم، باید به شرقی که در آن زندگی می کنیم، نیز توجه داشته باشیم، و به تنظیم روابط با آنان نیز بپردازیم، این در رابطه با تمام قدرت های جهانی دیگر نیز صدق می کند.

حال آنکه چین به عنوان یک ابرقدرت درجه یک در حال ظهور، باید در نظر گرفته شود چرا که در همسایگی ما قرار دارد، و بخشی از حوزه تمدنی ایران بزرگ، در خُتن، چارکند، کاشغر و... در ایالت سین کیانگ این کشور واقع است، و روزگاری نه چندان دور، ایران و چین مرزهای بی واسطه داشته اند، گرچه اکنون موجودیت کشوری مثل افغانستان حایل بین ما شده است. اما این برادری ها و همسایگی ها باعث نمی شود که از چین به عنوان یک کشور درجه یک در نظام جهانی غافل شده، چرا که آنان نیز در روند تنبیه های جهانی علیه ایران، غربی ها و امریکایی را همراهی کردند، و به واقع تحریم های ظالمانه جهانی علیه ایران را نه تنها غربی ها که بلکه شرقی ها (چین و روسیه) با هم رهبری کردند، و در آن نقش اساسی داشتند، و گاه به ابتکار خود، قطعنامه های خاص تحریمی هم به آن می افزودند، و بدتر از آن در نقش "دزد رفیق قافله"، از کارت ایران در تنظیم روابط خود با رقبای غربی نهایت استفاده را برده و می برند، حتی عده ایی بر این باورند که چنین قراردادهایی را آنان در خلال بازی های اینچنینی، بر ایرانِ مستاصل تحمیل کرده اند.

اما شاهدان منصف در این رابطه واجد نظریاتی خاص خود هستند، که باید از سوی مسئولان بدان توجه شود، وگرنه ما که روزگاری، دیگران را به وابستگی و نوکری غرب متهم می کردیم، امروز و یا در آینده دیگرانی ما را به دست نشاندگی و پیاده نظام شرق شدن متهم کرده و می کنند. این روند آغاز شده، و حاکمیت ج.ا.ایران به درست و یا غلط، به درغلطیدن به دامن شرق (چین و روسیه) متهم است، و بسیاری بر این روند کاملا مشکوکند، حتی پیش از این نیز چنین بود، یادم هست در تشیع جنازه مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، وقتی جمعیت ایرانیانی شرکت کننده در این راهپیمایی بزرگ تشییع، دو دسته شده بودند، و در خیابان حافظ روی پل مقابل سفارت روسیه، عده ایی "مرگ بر امریکا" می گفتند، و عده ایی در پاسخِ مرگ بر امریکا گویان، در واکنش به اتهام امریکایی بودن خود که از بلندگوها دریافت می کردند، با شعار مرگ بر روسیه، به آنان پاسخ می دادند، و این نشان از دوگانگی است که، به وجود آمده و عده ایی در این کشور، دیگری را مزدور دیگری، تلقی می کنند.

این روزها بعد از اعلام اجرایی شدن قرارداد 25 ساله همکاری ها بین ایران و چین توسط وزیر امورخارجه، در سفر چند روز گذشته به چین، بحث های عمومی هم در این خصوص بالا گرفته. آنچه می آید برخی از نکات اظهار شده در این رابطه است، که نشان از شدت حساسیت در این رویکرد جدید، در روابط خارجی، که بین ایرانیان مطرح است.

اینک به یکی از این واکنش ها می پردازیم :

"ایرانی ها اصلا به ذات دیندار نیستند، دین در وجود ایرانیان عمیق نیست، هر چه هست به واسطه زور است [1] ، ایرانیان با شرافت هستند، ولی دیندار نبوده، و نیستند، یک عده ایی جذب دین شده اند؛ گرچه می دانیم که همه چیز، به جز ذات خداوند، نسبی است، و این گزاره کلی، که ایرانی ها دیندار نیستند نیز، یک امر نسبی است، و نه مطلق.

این را گفتم که این مطلب را بگویم : پدرم یک دیندار بود، و در تمام ایامی که با ایشان بودم، به واسطه دو رویداد من معمولا از خواب شبانگاهی بیدار می شدم، یکی صدای استخوان های پای پدرم بود، که در حال رکوع و سجود، در نماز شفع و وتر (نماز شب) به صدا در می آمد، و گرچه ایشان سعی می کرد، صدایی ناشی از نمازش شنیده نشود، ولی این صدا را دیگر نمی توانست کنترل کند، و من از این صدا بود که از خواب سحرگاهی می جهیدم، و دیگری گاهی تشنگی بود که مرا از خواب می پراند.

او رفتارهای جالبی داشت، در دهه 1350 که من هشت یا نه سال بیشتر سن نداشتم، دو یا سه باری مرا برای اقامه نماز صبح، که به جماعت خوانده می شد، سحرگاهان، در هوای سرد، به مسجد جامع شهر نیشابور برد، و برای مصونیت من و خودش از سرما، عباطوری را به سر می کشید، تا در این مسیر گرم مان نگه دارد، اما سرما استخوان سوز بود.

خدا شاهد است مسجد جامع نیشابور با آن عظمت و شهرت که در این شهر دارد، و آن هم نیشابور که به لحاظ مذهبی و تاریخی چنین سابقه ایی دارد، (حتی آنزمان که دین حضور قوی تری در بین مردم داشت) 5 الی 6 نفر نمازگذار در آن صبحگاهان بیشتر نداشت، این جمعیت در شرایط مناسب تابستانی، که هوا مساعد می شد نیز، از بیست تا چهل نفر بیشتر، تجاوز نمی کرد.

البته پدرم زمستان و تابستان نداشت، و مدام در مراسم نماز جماعت شرکت می کرد، او نیمه شب بیدار می شد، و ابتدا نماز شب را می خواند، پیش از اذان صبح به مسجد جامع می رفت، و نماز صبح را حتما به جماعت می خواند، بعد به خانه بر می گشت، کمی می خوابید، 6 و نیم صبح دوباره بیدار می شد، و تا 7 و نیم صبحانه را صرف می کرد، و عازم حجره اش در بازار بزرگ می شد، و تا غروب در آنجا بود، و نهار را هم همانجا می خورد.

من این ها را دیده بودم، این ها برای من تمرین شده بود، این بود که در خلال جنگ (هشت ساله با عراق) من هم نماز شفع و وتر (نماز نافه شب) را می خواندم، و به همان شیوه پدرم که آموخته بودم، عبادت می کردم، با دعاهای دست طولانی، شانه هایی که از گریه تکان می خورد و...؛ پدرم توضیحاتی هم در این حوزه می داد، اما مختصر، و علاقه مند نبود که کسی از اهلش نماز شفع و وتر را بخواند، نوعی آزادمنشی را هم معتقد بود، که هر کس می خواهد به این امور جذب شود، خانه ما همه آزاد بودند، قایل به اجباری در این رابطه هم نبود. 

حال شما ببین، به چه روزی افتاده ایم ... همین چند وقت قبل، در خلال بحثی با فرزندم، زمانی که حال معنوی پیدا کردم، و از این می گفتم که ما در جنگ چنین نمازهایی، با چنین کیفیتی می خواندیم، و می گفتم که باور کنید که در خلال دعاهای دست چنین نمازهایی، به خواسته هایی دست پیدا می کردیم که، امکان انجام و وقوع آن در شرایط عادی نبود و... فرزندم در همین حین، بحث مرا قطع کرد و گفت، "پدرجان! اگر شما و مسئولین این کشور، به همان میزانی که زمان صرف چنین عباداتی و... می کنید، اگر به نسل خود و آیندگان این کشور فکر می کردید، الان وضع ما این نبود، که الان هست".

سخن این جوان مرا تکان داد و اشک جاری شده در چشمانم را خشکانید، و بعد با خود نشستم و حساب کردم، که اگر ماها، به جای این دو ساعتی که فقط برای نماز شب خود صرف می کنیم، در آن ساعات صبح که بهترین وقت برای تفکر و مطالعه است، و مناسب ترین زمان برای دریافت علوم است، و شرایط برای تفکر مهیاست، تنها و فقط در این زمان به آنچه او گفت فکر می کردیم، ایران الان شاهکار بود - گرچه دو ساعت فکر کردن میسر هم نیست و تنها چند دقیقه بعد از این که انسان شروع به فکر کند، افکار مزاحم پیش می آیند، و از روند فکری اش را فراری می دهند، و فکرش را غرق در مسایل و مشکلات خود می کنند - ؛ آری ما می توانستیم شاهکار منطقه و جهان باشیم، این جوان راست می گفت، ما همه چیز داشتیم، و می توانستیم تا اوج خود را بالا بکشیم.

الان در بحث قرارداد با چین سخن از این است که در ازای 300 یا 500 میلیارد دلار سرمایه گذاری در ایران، چینی ها به واقع ایران را 25 سال اجاره خواهند کرد، در حالی که تنها در خلال دوره ریاست جمهوری آقای محمود احمدی نژاد، ایران 700 میلیارد دلار تنها درآمد نفتی بی سابقه ایی داشت، که حرکتی در کشور نتوانست ایجاد کند.

البته همسرم دیدگاه خاص و جالبی در این زمینه دارد و معتقد است، روند حرکت جوامع انسانی به سوی توسعه، روندی بدون برو و برگرد است، و البته توسعه به سان تیغ هم هست، که ممکن است این حرکت حتی به نابودی ما منتهی شود، اما توسعه و پیشرفت یک امر اجتناب ناپذیر است، پس نباید در مقابل این تیغ ایستاد، و مقاومت کرد، بلکه بهتر است با روند آن همراه شویم، تا اولا از دم تیغ توسعه گذرانده نشویم، و دوم این که از مزایای آن نیز منتفع گردیم. مقاومت در مقابل روند توسعه، مثل جنگیدن مقابل تیغ سپاه چنگیز است، همانگونه که گُله به گُله، به مقابله با سپاه او می روید، سربازانت تلف خواهند شد، این نتیجه، در چنان جنگی اجتناب ناپذیر است. پس بیاید به جای مقابله با توسعه جاری در جهان، با آن همسو شوید، تا لااقل از مزایای توسعه و پیشرفت بهرمند گردید.

باید عاقل بود، این تفکیک خیلی سخته، ولی بسیار لازم و البته شدنی است، ما کشورمان را طی این قرارداد، برای 25 سال در اختیار چینی ها قرار خواهیم داد، و این خود عمر یک نسل است (هشتاد سال)، چرا که عمر مفید انسان ها همین 25 سال است، تا قبل از آن رسیدن به سن بلوغ که جسمی، جنسی، مالی و... است، و از آن بین 25 تا 50 زندگی واقعی انجام می شود، بعد از 50 سالگی به واقع مواجه شدن با عواقب این 25 سال است، که از مریضی و بیماری و یا حتی برخورداری هاست، که گریبانگیر انسان می شود، از این رو 25 سال، یعنی عمر مفید یک نسل، در واقع 25 سال یعنی 80 سال و عمر یک نسل است،

شما به واقعیت های موجود نگاه کنید، تحقیقات راجع به منابع ایران انجام شده، نفت و گاز و... چقدر داریم و کجاست، لذا همه می دانند که ما چه داریم و چه نداریم، نگاه چینی ها در حوزه جهانی هم، با ما متفاوت است چون چینی ها در اِشل جهانی نگاه، فکر و عمل می کنند و ما در مقابل آنان بسیار ناچیزیم، لذا در خلال این تفاوت چینی ها بسیار پخته تر به مسایل احاطه دارند و می نگرند و راهبرد می اندیشند و عمل می کنند.

یک مثال بزنم، شما ده هزار تومان سرمایه دارید، آنان ده میلیارد، پس برنامه و نگرش شما بسیار متفاوت از آنان خواهد بود. اینجاست که آنان از شما جلوترند، و بهتر می توانند برنامه ریزی و عمل کرده، و کار خود را پیش برند، آنها نیازهای بشر را برای دهه های آینده هم می داند، و ما در نیازهای روز خود هم، گیر کرده ایم، از این رو، می دانند که چگونه برنامه ریزی و عمل کنند.

او طوری می تواند شما را غارت کند، که منابعی که آیندگان نیز به آن محتاجند را نیز ببرد، که هنوز ما نمی دانیم چی هست و چگونه صرف خواهد شد، یک مثال بزنم، ما آنقدر در مراحل کودکیِ تفکر اقتصادی و زیستن در این دنیا قرار داریم که، 700 میلیون سال طول کشیده است، تا منابع زیر زمینی آب قابل شرب در زیر زمین کشورمان شکل بگیرد، ما تنها طی سی سال، همه این ذخایر لازم برای زندگی انسان و هر موجود دیگری را که روی خاک ایران می خواهند زندگی کنند را، مصرف کردیم، یعنی سرمایه صدها میلیون ساله را، به یکباره در جامی ریخته، و در زمان کوتاهی سر کشیدیم، و تمامش کردیم. وسعت دید ما به منابع خود این است و...

آن چینی که به درستی داعیه دار مقام اول جهانی است، و درست هم پیش می رود، می داند که منابعی که  از روز الست در کشور ما شکل گرفته چیست، و به چه درد خواهد خورد، و می داند چگونه آن را ببرد، او نیاز بشر آینده را هم می داند. درست است که در مقابل این وضع نمی شود مقاومت کرد، و باید با آنان همراه شد، ولی باید طوری زندگی کرد، که حداقل موجودیت ایران بماند، و در این دوره غارت، مردم ما حداقل لذت بهره مندی از این فروش کشور را ببرند، و از منافع توسعه برخوردار شوند.

برخی می گویند چین طی 25 سال منابع ایران را غارت خواهد کرد و می رود، ولی نکته ظریف اینجاست که چینی ها غارت خواهند کرد، ولی هرگز نخواهند رفت، چرا که آنها در این مدت 25 سال، چنان برنامه ریزی کرده، که ماندگار شوند، یک مثالی در این رابطه می زنم، زن در جامعه چینی یک کالا بی ارزش، و برای رفع نیازها، بدان نگریسته می شود، که تنها نقش جنس مولد را دارد.

بلافاصله بعد از انعقاد قرارداد، چینی ها بعنوان مثال 150 هزار پسر و دختر خود را وارد ایران خواهند کرد، و آنان را در جامعه ایران جاگذاری می کنند، و این تعداد در جامعه کوچک 85 میلیونی ایران، نقش های بزرگ را خواهند گرفت، و از طریق ازدواج با خانواده های منتخب ایرانی، ماندگار می شوند، و جامعه چینی های مقیم ایران را شکل خواهند داد،

شما می دانید که این ها شرکت های بزرگ و گسترده ایی را شکل داده و در سایه آن حرکت می کنند، که متخصصین کشور را از جوانان جذب می کنند، و از طریق مقررات ترجیح در استخدام و... مثلا به کسانی کار میدهند که با چینی ها ازدواج کرده باشند، این ازدواج ها را در خانواده های متنفذ کشور، که آنان نیز در امور صنعت، اقتصاد، سیاست و... کشور ذخیلند گسترش و نفوذ داده، و مادام العمر ماندگار می شوند، و بدین ترتیب، جامعه چینی ها در کشورما شکل خواهد گرفت، و برای سالها از آن بهره خواهند بود. 25 سال بعد از این حرکت، فرزندان دورگه ایرانی – چینی روی کار خواهند آمد، این یعنی همان زمانی که دیگر مدتی است که این قرارداد تمام شده، و این نسل جدید نبض اقتصاد، تجارت و... ایران را به دست می گیرند، و این روند ادامه می یابد و...

چنین روندی را نمی شود متوقف کرد، اما کارهایی هم می شود کرد که این روند را عکس کرد، مثلا آنچه مهم است این که باید با بازگشت به فرهنگ ایرانی، چنین نسل هایی را ایرانیزاسیون ساخت، و بدین ترتیب جامعه ایرانی را حفظ نمود، وگرنه با بدون هویت شدن نسل ها، دیگر ایرانی در کار نخواهد بود، که ایرانی بماند، و در دراز مدت، کشور از درون تهی خواهد گردید، پس روند توسعه و پیشرفت هزینه دارد، و غیر قابل اجتناب هم هست، اما باید نشست و فکر کرد و دروازه های فرهنگ را طوری گشود که متجاوزین به حدود کشور را در خود مستحیل نموده، ایرانیان را حفظ کرده تا ایران بماند.

متاسفانه سطح آگاهی مردم ما در این مسایل بسیار کم است، و اهل مطالعه نیستند و منابع مطالعه خوبی هم در خصوص آنچه در دنیا گذشته و می گذرد، ندارند از این روست که تحلیل آنان نیز از روند جاری، آبکی و سطحی است، و تنها به آیتم های اقتصادی توجه می کنند، که چینی ها نفت و منابع را در این 25 سال جارو خواهند برد، و از آن رد می شوند، در حالی که این تنها عارضه آمدن چینی ها در حجم مذکور نیست، و ابعاد دیگری هم در خود دارد، که سخت تر و شدیدتر است، و به موجودیت ایران لطمه خواهد زد.

چینی ها صاحب فرهنگ، علم، انگیزه و عملند، لذا در کنار ما که قرار بگیرند، می توانند خلا نقص های ما را پر کرده، و نسل جوان ما را جذب روند خود کنند، باید چشم باز کرد و از عوارض این جلوگیری کرد، لذا می شود گفت که، اگر چینی ها به ایران بیایند، شاید هم برای ایران مفید باشد، شاید هم نه، و دچار چنان وضعیت اسفباری هم بشویم، و این بستگی به خود ما دارد، که با این آمدن ها، چگونه برخورد کنیم، و بدانیم آنها در آخر و طی روند 25 ساله چه خواهند کرد، و جلوی عوارض آن را سد نماییم. نباید از توسعه گریزان بود، اما عوارض توسعه را باید درک کرد و مهار نمود."

   

 

[1] -  تاریخ هم نشانه هایی در این رابطه دارد، چرا که دین زرتشت وقتی گسترش یافت که از سوی حاکمان وقت ایران پذیرفته شد، یا دین اسلام وقتی در ایران شکل گرفته که در سایه شمشیر مبارزینش حاکمیت ایران را در دست گرفتند، و دینی در ایران شکل گرفت که حاکمانش بر آن معتقد بودند، چه دینی که حاکمان در بغداد یا در مرو (خلفای عباسی) بدان معتقد بودند، یا دینی که در قزوین و اصفهان  صفوی ها و... بر آن ایمان اظهار می داشتند.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

موارد مرتبط

نظرات (43)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

به نام خدا
جنبش دانشجویی و کنش اقتدارگرایی

✍️علیرضا کفایی
حکومتها بنا بر تفکر و برداشت حاکمیتی خود و جهت تثبیت موقعیت و مرجعیت و نیز پیشبرد اهداف خود به دانشگاه نظر دارند و تلاش می‌کنند تا با شکل دادن به فکر و اندیشه دانشجویان حمایتها و کنشهای آنان را در راستای حاکمیت خود بدست آورند و از سوی دیگر مجموعه‌های سیاسی و احزاب و فعالان مدنی و اجتماعی نیز بر اساس خط و مشی سازمانی خویش به نحوی سعی می‌کنند از این محمل سود برده و با توجه به بینش و گرایش سیاسی خود، له یا علیه حاکمیت، در اندیشه دانشجو نفوذ نمایند و به نفع خود بهره برداری نمایند.
تلاش برای متقاعد ساختن دیگران نه تنها مذموم نیست بلکه از مشخصه‌های زندگی جمعی است و به نوعی گریز ناپذیر است زیرا هر فرد انسانی برای اثبات و هویت بخشیدن به خود ناچار است دیگران را متقاعد سازد تا او را و اندیشه اش را و شخصیتش را به رسمیت بشناسند و این عمل خودآگاه یا ناخودآگاه مستمراً در جامعه انسانی رخ می‌دهد. دانشجو به دلیل همان نخبگی و برگزیدگی و مورد نظر حکام و سیاسیون بودن بیش از دیگر آحاد جامعه در دایره کنش اجتماعی قرار می‌گیرد. دانشجو در مرتبه ایی قرار میگیرد که فراتر از وظیفه آکادمیک و رعایت هنجارها، وظیفه راهبری و هدایت و آزادگی و بالندگی جامعه را نیر بر عهده دارد. اگر دانشجویی خود را از این عهده داری جدا سازد در واقع از هویت خود فاصله گرفته است.
از اینرو تشکلهای دانشجویی یکی از وظایف خود را در این راستا تعریف می‌کنند و بر همین اساس مورد اعتماد هستند؛ انتظار مردم از آنان حول همین محور اعتماد است تا راهی بیابند و از رنج مردم بکاهند و دانشجو اگر متعهد به این امر باشد سرآمد و راهبر جامعه بسوی آزادی و آزادگی خواهد بود. پر واضح است تشکلهایی مانند بسیج دانشجویی به واقع نمی‌توانند نقش یک تشکل صرف دانشجویی را داشته باشند بلکه ماموریت حفظ حاکمیت را بر اساس تدابیر حکام دارند و بیشتر نظر به اجرای اوامر دارند تا اندیشیدن و ارائه راهکار خروج از بن بستهای اجتماعی، اگر هم طرحی، نظری و یا اقدامی می‌کنند اول حاکمیت را در نظر دارند.
در کنش اجتماعی و برای متقاعد ساختن دیگران هر چه مسائل مطروحه مهمتر و اساسی‌تر باشند حساسیت بیشتر است و از سوی دیگر مقاومت در برابر تغییر بیشتر و پذیرش سخت‌تر خواهد بود و اگر با مجموعه ای دارای فکر و اندیشه مانند دانشجو روبرو باشیم دشواری کار دو چندان است. از اینروست که تا کنون حکومتها نتوانسته‌اند اهداف غیر انسانی خود را در دانشگاه پیاده نمایند و با مقاومت سرسختانه دانشجویان اهل تفکر و تدبر روبرو شده‌اند البته هیچگاه نا امید نشده‌اند و همچنان در صدد نفوذ در اندیشه دانشجو هستند و با‌ترفندهای مختلف سعی می‌کنند این پایگاه اساسی را از آن خود کنند چه با کادرسازی و تشکل‌سازی‌های موازی چه با تهدید و یا تطمیع، اما ما حصل کار آنان در فراخنای تاریخ لااقل در یکصد سال اخیر در همه جوامع نتیجه منفی داشته است.
سیاسیون و احزاب هم آنچنان که مورد نظرشان بوده است نتوانسته‌اند بر دانشجو و دانشگاه سیطره یابند و این از مشخصه‌های تفکیک ناپذیر دانشجو است که به واسطه در متن و بطن جامعه زیستن و آشنایی با مشکلات جامعه همیشه جلوتر از حکام و سیاسیون اندیشیده است، در واقع اندیشه سیاسی مستقل از جناح‌بندیها و حاکمیتها داشته است. البته نباید از نظر دور داشت که در مقاطعی از تاریخ، جنبش دانشجویی در فرآیند کنش اجتماعی و جریان متقاعد‌سازی طرفینی با سیاسیون کاملاً هماهنگ شد و در همان مقاطع پیروزی ملی حاصل گردید از جمله در زمان دکتر مصدق و در جریان انقلاب اسلامی و پس از انقلاب در سال 76 که با جبهه اصلاح‌طلبان هماهنگ شدند. این نشان می‌دهد که هرچه نوع باورها آشناتر باشد و منش سیاسی خالصتر باشد جاذبه اش هم بیشتر می‌شود.

اقتدارگرایان دریافتند که یا باید دانشگاه و دانشجو را از وظیفه ذاتی خود جدا سازند و یا با فشار و تهدید از اقدامات آنان جلوگیری نمایند اما آنچه را که آن‌ها در نیافتند و اقتدارگرایی هیچگاه نخواهد نتوانست درک کند این بود که تهدید و محدودیت بوجود آوردن راه حل نیست چون ماهیت دانشجویی و ذات جنبش دانشجویی حق مداری و دفاع از مردم است و حاکمیت و تعرض به آزادی و استقلال خود و مردم را بر نمی‌تابد و عکس العمل نشان می‌دهد.

حاکمیت هیچگاه نخواهد توانست جنبش دانشجویی را متقاعد سازد که از سیاست دست بشویند و اساساً آیا با زبان تهدید با دانشجو سخن گفتن ثمری خواهد داشت؟ شاید بهتر باشد اقتدارگرایان یکبار دیگر تاریخ را تورقی نمایند تا به مضرات کار خود وقوف یابند و از این تهلکه خطرناک رها شوند.
کنش اقتدارگرایان در برابر دانشجویان همراه با قضاوت مثبت جامعه دانشگاهی نیست و بدینصورت، رویارویی اقتدارگرایی و جنبش دانشجویی در آینده مجدداً وارد فاز نظامی خواهد شد و فجایعی دیگر خواهد آفرید.
@kafaeealirezaa

This comment was minimized by the moderator on the site

این هم از "نظم نوین جهانی"!
برغم تردید و تعلل و اکراه جو بایدن رئیس جمهور آمریکا برای دیدار با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، شی‌جین‌پینگ رئیس جمهور چین با ارسال هدیه‌ای به نتانیاهو اعلام کرده است که مشتاق دیدار او در پکن است.
این هم شمه‌ای از همان "نظم نوین جهانی" است که مسئولان جمهوری در انتظار آن نشسته‌اند و سید ابراهیم رئیسی امروز وعدهٔ فرارسیدنش را داده است!
خودفریبی هم مثل خیلی چیزهای دیگر در این عالم، ظاهراً حد یقف و انتهایی ندارد!
احمد_زیدآبادی @ahmadzeidabad

This comment was minimized by the moderator on the site

معجزه ولایت الحادی چین در حوزه ولایت اسلامی فقیه!

مهدی نصیری

تجدید روابط با عربستان و عادی سازی روابط با کشورهای منطقه خلیج فارس و بروز نشانه هایی از مذاکره با آمریکا بر سر مسائل گوناگون ـ که همگی نشان از یک تحول ظاهرا قابل توجه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی می دهد و امید می رود که مقطعی نبوده و بر اساس یک راهبرد خردمندانه و لو به دلیل بیدار شدن غریزه بقای حاکمان و تداوم بهره مندی از چرب و شیرین قدرت ـ باشد، مایه خرسندی مردمی است که سالهاست دستشان زیر سنگ سیاست ورزی غلط و ایدئولوژیک نظام است و من هم یکی از این مردمم و چه کسی است که از باز شدن پنجره هایی برای تنفس در فضای تنگ و تاریک یک حکمرانی شعار زده و بی اعتنا به اصول و قواعد حکمرانی صحیح خرسند نشود اما به عنوان یک ایرانی مسلمان و شیعه که مواریث و مآثر فرهنگی و دینی اش و نیز آموخته های دانشمندان سیاسی و دیپلماتهای با تجربه اش، پر از توصیه و اندرز و راهبرد در باب نحوه تعامل با بیگانگان و به تعبیر امروزین آن، سیاست خارجی است، نمی توانم خشم و عصبانیتم را از این که دولت ملحد چین، مبتکر و موتور محرکه این اتفاق و چرخش مهم باشد، پنهان کنم.
حداقل سی سال است که مقامات سیاسی ایرانی مانند مرحوم هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، حسن روحانی و حتی محمود احمدی نژاد در دوره دوم ریاستش، به دنبال عقلانی سازی سیاست خارجی کشور و گشودن باب مراوده و تعامل با همه جهان و بویژه کشورهای منطقه خلیج فارس بوده اند. همین دو سال پیش آقای احمدی نژاد (مرداد ۹۹) در اقدامی شجاعانه، نامه ای خطاب به بن سلمان منتشر و او را دعوت به پایان بخشیدن به جنگ یمن کرد، در حالی که می دانست نقش ایران در این آتش افروزی اگر بیش از عربستان نباشد، قطعا کمتر نیست اما همه این تلاشها با ممانعت صخره ستبر و غیرمنعطف و غیرقابل نفوذی به نام ولایت فقیه و رهبری که رسما اعلام می کرد: من دیپلمات نیستم، انقلابی ام (۹۱/۱۱/۲۵)، برخورد می کرد و بی نتیجه می ماند و با هوچی گری رسانه های انقلابی و ولایی روبرو می شد. نتیجه این سرسختی و انقلابی گری چیزی جز صدها میلیارد دلار خسارت و فقیر شدن میلیونها ایرانی و ترک تحصیل صدها هزار دانش آموز و زباله گردی دهها هزار انسان و مهاجرت هزاران نخبه و عقب ماندگی غیر قابل جبران کشور و دهها مصیبت قابل ذکر دیگر نبوده است.
چطور پیامبری که متصل به آسمان است در امر حکمرانی موظف به مشورت با مردمش می شود (آل عمران/۱۵۹) و امام علی به مردم توصیه می کند از گفتن سخن حق و نقد و ارائه مشورت به من خودداری نکنید (نهج البلاغه/ خ ۲۱۶) اما در نظام ولایت فقیه که به نام دین و مشابهت با محمد ص وعلی ع برپاشده، همه قدرتها در دست یک فرد جمع و متمرکز می شود و مشاوران اغلب باید آنچه را که او می پسندد بر زبان بیاورند؟!
ای کاش به جای شیخ فضل الله نوریِ مدافع سلطنت مطلقه، محمد حسین نایینی، در حوزه های علمیه ما شناخته می شد و اثر تاریخی اش با عنوان «تنببه الامة و تنزیه الملة» مورد تدریس قرار می گرفت تا شاید جمهوری اسلامی که با هزاران وعده و امید در باب دموکراسی و جمهوریت، مردم را در سال ۵۷ به خود جذب نمود، امروز این گونه گرفتار حکمرانی فرد محور و قدرت مطلقه و استبداد دینی نمی شد.
نایینی، فقیه مشروطه خواه، مساله استبداد را فراتر از چارچوب فقهی و سیاسی، به حوزه بررسی کلامی و اعتقادی می برد و می گوید حاکم مطلق و مستبد، دارای سه ویژگی است که از صفات اختصاصی خداوند بوده و این یعنی او در مقام تشبه و هماوردی با خداوند بر آمده و این مفهومی جز شرک ندارد. نایینی با استناد به آیات قران، خداوند را دارای سه ویژگی:
۱. حکمرانی فرد محور و بدون شریک (مائده/۱)
۲. عملکرد خود معیار (حج/۱۸)
۳. پاسخگو نبودن (أنبياء ٢٣)
می داند که ناشی از خالقیت اوست که البته به دلیل صفت بی نیازی و رحمت الهی منجر به ظلم به بندگان نمی شود اما وقتی حاکمی در صدد کسب این سه ویژگی الهی باشد، آلوده به شرکی تمام عیار شده كه حقوق شهروندانِ تحت حاکمیت خویش را به راحتی نقض کرده و آنان را به بندگی کشانده است.
به گفته نایینی، در چنین نظام سیاسی و حکمرانی، تنها حاکم، آلوده به شرک نیست بلکه شهروندان و مردمی که در مقابل چنین حاکمی تمکین می کنند، خود را آلوده به شرک و بندگی غیر خدا کرده اند.
در هر صورت، بسیاری از مردم نمی توانند از این همه بی اعتنایی به خرد جمعی عصبانی نباشند، هر چند از تحولات جدید در عرصه سیاست خارجی خشنودند و امیدوارند شاهد یک ریل گذاری جدید باشند، اما یک پیام به حاکم فقیه دارند که در عرصه سیاستهای داخلی نیز محتاج یک ریل گذاری نو - بویژه انتقال از حکمرانی استبدادی به حکومت مردم سالار با تدوین قانون اساسی جدید و رفراندوم - هستید و پیش از آن که دوباره ولایت چین و ماچین و یا انقلابی دیگر محرک این تحول باشد، خود دست بکار شوید.
۱۴۰۱/۱۲/۲۴
@nasiri1342238

This comment was minimized by the moderator on the site

تشکر از رفقای چینی!
احمد زیدآبادی
من به سهم خود از زحمات رفقای چینی برای جوش دادن توافق بین ایران و عربستان قدردانی می‌کنم! بارها نوشته بودم که چنین کاری به نفع همۀ کشورهای منطقه به جز دارودستۀ نتانیاهوست و انجام آن نیز فقط از چینی‌ها برمی‌آید و بس!
اما بعد از اعلام مراتب قدردانی از رهبران حزب کمونیست چین، در کمال شرمندگی تقاضایی هم از آنان دارم. حالا که آنها به خلاف ما داخلی‌ها، حرفشان "برو" دارد، بی‌زحمت ترتیبی دهند که این چند امام جمعه محترم که مسیرشان کاملاً خلاف جهتِ توافق ایران و عربستان است و در عین حال، اصرار دارند هر ظهر جمعه روی اعصاب این مردم خسته و بی‌اعصاب راه بروند، به کار دیگری گمارده شوند!
اگر این کار به انجام رسد، نه فقط راه اجرای توافق هموارتر می‌شود بلکه وجهۀ جمهوری خلق چین هم نزد افکار عمومی ایرانیان بهبود می‌‌یابد!
@ahmadzeidabad

This comment was minimized by the moderator on the site

چين و ايران، عقل سرد و هيجان داغ

سيد عطاءالله مهاجراني

وقتي خودمان را در موقعيت ضعيف قرار داديم چين و روسيه فرصت براي كسب منافع پيدا مي‌كنند

اكنون كه حدود يك ماه از سفر بسيار مهم شي جين‌پينگ رهبر چين به عربستان گذشته است، شايد بتوانيم اندكي با تامل بيشتر به موضوع رابطه چين و ايران نگاه كنيم. وقتي رهبر چين در فرودگاه رياض بر سكوي استقبال قرار گرفت، ۲۱ توپ به نشانه خوشامد شليك شد. دود قرمز و زرد به رنگ پرچم چين فضاي مراسم استقبال را پوشانيد، همگي در زير چتر دود پرچم چين بودند! واكنش‌هايي كه از سوي ايران نسبت به سفر رييس‌جمهور چين به عربستان انجام شد، واكنش‌هايي سريع، نينديشيده و طبعا بدون اثر بوده و هست. چند نكته قابل تامل:
يكم: سفر رييس‌جمهور چين در سه سطح برنامه‌ريزي شده بود. ديدار رسمي از عربستان و امضاي بيش از 30 قرارداد مهم در حوزه‌هاي مختلف با دولت و بخش خصوصي عربستان. چين مهم‌ترين طرف قرارداد واردات نفت و گاز از عربستان است. به عبارت ديگر ۳۲ در صد نفت مورد نياز چين از كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس فراهم مي‌شود.
سطح دوم، برگزاري نخستين اجلاس مشترك چين با كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس
سطح سوم، اجلاس چين با ۲۲ كشور عربي عضو اتحاديه عرب
دوم: چنين سفري با اهميت مركب و مضاعفي كه داشته و دارد، يك سفر توريستي يا تشريفاتي نيست! در مورد بيانيه‌هاي دوجانبه با عربستان و شوراي همكاري خليج فارس و عرب- ليگ بديهي است كه از پيش انديشيده‌اند و روي تك‌تك واژه‌ها و بند‌ها و كليت بيانيه‌ها و جهت آن توافق شده است.
سوم: بيانيه‌ها و لزوما سفر، نشانه روشن تغيير استراتژيك در سياست منطقه‌اي و بلكه جهاني چين است. چين به دلايل مختلفي كه از جمله آن مي‌تواند موضوع حساس و استراتژيك حاكميت تايوان براي چين باشد، تصميم گرفته است از كارت نيرومند خليج فارس در ابعاد مختلف استفاده كند. براي استفاده از اين كارت، از ايران فاصله گرفته و به عربستان و امارات و ديگر كشورهاي عربي نزديك شده است.
چهارم: واژگان و زبان بيانيه‌ها، در مورد توان هسته‌اي ايران، نقش ايران در تهديد امنيت منطقه‌اي، دفاع ايران از گروه‌هاي تروريستي (لابد منظورشان حزب‌الله و حوثي‌ها و حماس و جهاد اسلامي است!) توسعه توانايي نظامي ايران در صنايع موشكي و پهپادي، توصيه به ايران در همكاري با سازمان بين‌المللي انرژي اتمي، حمايت از ادعاي امارات نسبت به جزاير ايراني ابوموسي و تنب بزرگ و كوجك، حمايت از سياست عربستان در يمن و لبنان و سوريه و… تك‌تك اين مواضع، مواضعي نيست كه بدون انديشه و مقدمه صورت گرفته باشد و با گلايه ابراهيم رييسي، رييس‌جمهور، توصيه به چين در جبران امور توسط كمال خرازي رييس شوراي راهبردي روابط خارجي يا تهديد يكي از نمايندگان محترم مجلس كه: «اگر چين رسما عذرخواهي نكند، موضوع تايوان را مطرح مي‌كنيم!» به قول خواجه عبدالله انصاري آن را كه ندادي چه دادي!
چين با «عقل سرد» مثال‌زدني‌اش، بر اساس منافع منطقه‌اي خود، مصلحت و منفعت بيشتر خود را در نزديكي به عربستان و شوراي همكاري و عرب- ليگ ديده است. ما مي‌بايست اين استراتژي را با دقت بررسي و علل و دلايل اين مواضع را درك كنيم، ببينيم چه راهكار‌هايي مي‌توانيم براي حمايت از مصالح و منافع ايران داشته باشيم.
اخيرا علي لاريجاني تعبير تامل‌انگيزي به كار برده بود: «سياستمداران براي تغيير شرايطند و نه توصيف شرايط.» مي‌خواهم بگويم با تاسف برخي سياستمداران ما در وصف شرايط هم اسب‌شان لنگ است تا چه رسد به تغيير شرايط. وقتي ما در موقعيت ضعيف، خودمان را قرار داديم و امكان انتخاب‌هاي خود را محدود يا محذوف كرديم، بديهي است كه چين و روسيه فرصت و زمينه بيشتري براي كسب منافع پيدا مي‌كنند يا مي‌توانند مصالح و منافع ايران را قرباني كسب منافع بيشتر در جبهه رقيبان ايران قرار دهند. فرانسوي‌ها اصطلاح معني‌دار «عقل سرد» را براي اعمال حاكميت و شيوه حكمراني به كار مي‌برند. ما به جاي «عقل سرد» كه چيني‌ها استاد كاربري‌اش هستند، از «هيجان داغ» استفاده مي‌كنيم. از شوراي راهبردي سياست خارجي همين انتظار مي‌رود كه در برابر سياست‌هاي راهبردي چين در منطقه از تعبير اخلاقي و عاطفي «جبران كردن» استفاده نكند.

چين از كدام بخش از مواضعش كه تماما منطبق بر مواضع عربستان و شوراي همكاري خليج فارس و عرب‌- ليگ بود، عقب‌نشيني خواهد كرد!؟ ما نياز داريم در درجه اول چرايي اتخاذ راهبرد جديد چين را كه از آن به چرخش استراتژيك يا نقطه عطف تعبير شده است، بشناسيم. ببينيم چرا چين به چنين موضعي رسيده است. سياست خارجي و روابط خارجي، جاي گلايه و توصيه اخلاقي و بدتر از آن تهديد نيست! از «هيجان داغ» كم كنيم و بر «عقل سرد» بيفزاييم. و در يك كلام: جهان سر به سر عبرت و حكمت است/ چرا بهره ما همه غفلت است!؟

This comment was minimized by the moderator on the site

اجماع جهانی مقدمه ای برای جنگ؟!

از من بپرسید بنظر همچنان تحولات جهان بسمت آماده سازی و اقناع افکار عمومی جهت گزینه نظامی علیه ایران در حال پیشرفت است!
البته برای روز موعود که دقیقا معلوم هست و نیست چه زمانی می باشد.

قبلتر با پهپاد و داستان اوکراین جهان را متاثر کردند.
بعدتر ایران را با قطعنامه حقوق بشری محکوم کردند.
حال نیز از کمیسیون زنان سازمان ملل اخراج کردند!

برادر چین هم رسما در عربستان بعنوان کشور متخاصم با ایران سخن از نقض تمامیت ارضی ایران می کند(جزایر سه گانه)!
و یا بنابر ادعای رسانه ها مقام عزل شده اش را راهی ایران می کند!

ساختار جمهوری اسلامی در تنهاترین وضعیت تاریخی خویش قرار گرفته است.
اوضاع سرمایه اجتماعی در داخل بسیار بغرنج است.
تحولات اقتصادی ناامید کننده است.
منطقه یکدست علیه ایران هستند.
اعراب بسمت صلح کامل با اسراییل رفته اند.
روسیه خود درگیر اوکراین است و رسما رقیب نفتی ایران شده است.
چینی ها هم هیچگاه پشت گرمی خوبی ندادند!

«ابرقدرتها برخلاف تصور عموم باهم در یک رختخواب می خوابند و تنها رویاهایشان باهم متفاوت است»

چه ساده هستند آنها که خیال می کنند نزاع آمریکایی ها و روسها و چینی ها باهم نزاعی ایدئولوژیک است!
و یا دوستی روسها و چینی ها باما دوستی ایدئولوژیک است.

منافع عنصر مشخص کننده نزدیکی و دوری ابرقدرتهاست.
دیر یا زود منفعت چین و روس عبور مطلق از ایران خواهد شد. اتفاقی که نشانگان آن نیز پیداست.اتفاقی مسبوق به سابقه در ۵۷ در نسبت با عبور آمریکا از پهلوی!

«پرویز امینی»از معدود باسوادهای اهل فکر در جریان راست است، او در اظهارنظر اخیرش نکته ای را بیان کرده که ما نیز از روز اول نگاهمان همین بوده است.اما دوستانی امثال آقای امینی تا کار به خنجر از پشت چینی ها نرسید عمق اوضاع بغرنج کنونی را درک نکردند:

«امینی معتقد است چرایی اظهار نظر چینی ها در مورد تمامیت ارضی ایران از خود اظهار نظر آنها خیلی مهمتر است»

بعبارت ساده آنها چه آینده ای برای ایران تصور کرده اند که از پشت چنین خنجری وارد نمودند. آن هم در پیشگاه دشمن این روزهای ایران یعنی سعودی!
این خیلی مهم است.

علی ای حال تنها راه عبور خارجی و بازگشت به جامعه، از دل تغییرات و رفرم اساسی می گذرد.
همه تقریبا دیگر همه چیز را می دانند.

فقط می بایست تغییرات بنفع ملت در ابعاد مختلف شروع شود.

این مسیر فعلی با اعدامها و خشم و خشونت اجتماعی در کنار توسعه هسته ای چه بسا بسیار مورد پسند روسها هم باشد، تا شاید با راه اندازی جنگی جدید فشار را از روی دوش خویش بردارند.

عامل تولید کننده قدرت در وهله اول برای دولتها ملتها هستند. عامل تهدید کننده اصلی ساختار نیز اکنون همین است.

https://t.me/seyyedhashemfirouzi

This comment was minimized by the moderator on the site

مدیر امور مطالعات سد چمشیر:
۳۰ میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران در چین وجود داشت که به ما باز نمی‌گرداند؛ برای زنده شدن این پول توافق شد که پکن از پول خودمان به خودمان وام دهد
به شرط آن‌ که چین نیز یک طرف از پروژه سد باشد

This comment was minimized by the moderator on the site

«چین جدید» و ما

ابوالفضل فاتح
هدف از تفاهمات استراتژیک چین، برساخت شبکه ای جهانی از همکاری ها برای گسترش «سپهر نفوذ»، هژمونی و تضمین قدرت این کشور در سه حوزه ی اقتصادی، سیاسی و نظامی تا سال 2050 است.

پشت نقاب سرمایه گذاری های عظیم اقتصادی و سیاسی چین در کشورهای مختلف جهان، یک کشور معصوم نخوابیده است.

چین در تفاهم با اعراب، تنشی بی دلیل با ایران را دامن زده که می تواند ناشی از تغییری استراتژیک باشد. اقدام چین این پیام را تداعی می کند که «چین جدید» یک قدرت بی خطر، غیر مداخله گر و به واقع «تنش پرهیز» نیست و تفاهم های استراتژیک با این کشور، چندان هم پایدار تلقی نمی شود. همچنین پیامی روشن، مهم و زنگ خطری برای ایران و احتمال و جا ماندن از تحولات سریع جاری در منطقه.

از مهمترین نقاط مثبت چین در میان سایر قدرتهای جهانی، آن بود که در سابقه ی این قدرت، تجاوز یا حمایت از متجاوز به ایران وجود نداشت. چینی ها با همه محاسباتی که در سیاست خارجی خود دارند، در این خصوص مرتکب خطایی با تاثیر بلند مدت شده اند. صرف نظر از برخورد آموزنده ای که در این مرحله باید با آنان صورت بگیرد، در آینده نیز باید با آنها حساب شده تر مواجه شد.

چین جدید، در جستجوی توسعه ی «نظم چینی» برای جهان و منطقه، اگر مصلحت بداند یا فرصت پیدا کند، گویی از تنش های خودساخته پرهیز ندارد و صرفا منافع خود و البته قدرت ملی و توان استراتژیک طرف مقابل را از مهمترین ملاک های ارزیابی های خود قرار خواهد داد

تعریض اخیر به ایران، صرفا ناشی از سیاست های «چین جدید» نیست، ناشی از ضعف مطالعات شناختی و عدم تعادل در سیاست خارجی ایران و نیز دریافتی است که چینی ها از نیاز ایران تحت تحریم به چین پیدا کرده اند. در طراحی سیاست خارجی کشور، نه دفاتر قوی مطالعات استراتژیک غرب شناسی و شرق شناسی در کشور دیده می شود و نه مسندها و تریبون های سیاست خارجی در اختیار نخبگان تراز اول است. سیاست خارجی کشور، نظیر سیاست داخلی از فقر راهبرد منسجم و دوراندیشانه و همچنین فقر نخبگی عمیقا رنج می برد. اشکال کار کجاست؟ فقط فرصت طلبی و چند جانبه گرایی چینی هاست؟ خطاهای استراتژیک داخلی و خارجی و جاماندگی سیاست خارجی ایران نیست؟ این هم توطئه آمریکاست؟

کشور از حالت توازن هم در عرصه ی داخلی و هم بین الملل خارج شده، و تحریم های چند ده ساله توان ملی کشور را به شدت تنزل داده است. باید روشن شده باشد که بدون اتکاء به قدرت اقتصادی که از مولفه های نخست در برقراری امنیت ملی است (که روابط گسترده با جهان و دسترسی به بازارها شرط لازم آن است) و جمهوریت و فرهنگ و مولفه های دیگر «قدرت نرم»، اتکاء تک بعدی به «قدرت سخت نظامی» با همه اهمیتش در منطقه خاورمیانه کافی نیست. این نگاهی است که رهبران کشور در تحلیل سقوط شوروی داشتند. حال چه شده است که آن تحلیل ها فراموش شده است؟

این که ما نمی توانیم با قدرت ها مذاکره کنیم یک اتهام و توهین به نخبگان ایران و یک فرصت سازی برای رقیبان است. چرا پس از 43 سال نمی توانیم؟ خواهید گفت آنها قابل اعتماد نیستند. آری، مگر چین قابل اعتماد بود؟ مگر روسیه قابل اعتماد است؟ ترکیه که در اندیشه جابجایی مرزهای شمالی از طریق آذربایجان است، قابل اعتماد است؟

می دانیم که در طول جنگ و دولت آقای مهئدس موسوی، با همه خصومت های قدرتها، هرگز رابطه اقتصادی ایران با آمریکا و دول غربی و روسیه و چین و همچنین رابطه با ملت ها قطع نشد.

واقعیت ها فریاد می زند که در جهان پیچیده ی امروز اصرار بر سیاست های تک بعدی گذشته، جواب نمی دهد. این گونه نیست که جهان یا سلطه گر است یا سلطه پذیر و تمام راه حل ها به اعمال قدرت سخت در داخل یا خارج و یا قطع رابطه با فلان کشور ختم می شود. راه حل های بینابینی هم وجود دارد و کشورهایی در جهان هستند که نه سلطه گرند و نه سلطه پذیر و در ارتباط متوازن با جهان زیست می کنند. به جای قهر با مردم، و به جای قهر با جهان، توافق در داخل و توازن در خارج، راه حلی است که فوریت دارد. آنگاه «چین جدید» و دیگر قدرتها، در جای صحیح خود قرار خواهند گرفت.

This comment was minimized by the moderator on the site

به جای توجیه و فرافکنی، حداقل مسئولیت کارهای خود را قبول کنید!

حبیب رمضانخانی
در واکنش به اقدام رییس جمهور چین در همراهی با مواضع ضد ایرانی کشورهای عربی، طبق معمول دلباختگان چین و غش کنندگان به سمت شرق، به جای پاسخگویی در اعتماد بیش از حد به شرق و بریدن از غرب، شروع به توجیه و فرافکنی کرده اند.

یکی اعلام می کند که این موضع گیری را برجسته نکنیم و به این دلشاد باشیم که آمریکا در حال افول است! آن یکی اعلام می کند: «ما هم بگوییم فلان جزیره آزاد است یا برای فلانی است، این درست است؟» و قابل تامل اینکه حتی جرات نام بردن از تایوان را
هم ندارند! اما جالب ترین واکنش رو حجت الاسلام طائب، با این اظهار نظر داشتند: «در روابط سیاسی، کشورها به سه دسته؛ رفیق، رقیب و حریف تقسیم می شوند. چین رقیب ماست؛ می خواهد در ۲۰۳۰ رهبر جهان شود»

برای نمونه، بد نیست برای راستی آزمایی این ادعا، دست به یک مقایسه کلی زده تا این رقابت شانه به شانه با این رقیب سرسخت را بهتر فهم کنیم! چین به عنوان چهارمین کشور وسیع جهان، حدود ۶ برابر ایران مساحت و ۱۷ برابر ایران جمعیت دارد. تولید ناخالص داخلی آن کشور با بیش از ۱۵ تریلیون دلار در سال، چیزی حدود ۶۰ برابر ایران است که ۲۳۰ میلیارد دلار است. از نظر نظامی دومین قدرت برتر جهان و یک کشور با سلاح و‌ کلاهک هسته ای زیاد و جز پنج قدرت دائم شورای امنیت و دارای حق وتو می باشد.

چین بزرگترین صادرکننده جهان و شریک اول اقتصادی ۱۳۰ کشور جهان می باشد که در یک فقره مراودات تجاری آن با ایالات متحده حدود ۶۵۰ میلیارد دلار در سال در مقابل مروادت با ایران، در حدود ۲۰ میلیارد دلار است... حال کشوری که فقط در یک ابر پروژه خود «کمربند راه» ۹۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری می کند، چه تناسبی برای رقابت با کشوری دارد که لنگ ۷ میلیارد دلار از اموال مسدود شده خود در کره جنوبی بوده و در نبود سرمایه گذاری، در تامین گاز مصرفی خود، با وجود بیشترین ذخایر گازی، ناتوان است؟

یکی از آسیب های دولتمردان و مسئولان ایرانی که همواره موجب ضربه و تحمیل هزینه های فراوان در طول این چند دهه بر کشور شده، عدم شناخت و فهم دقیق از توان و قدرت واقعی کشورها و مناسبات بین اللملی و دست بالا گرفتن خود و تاکید بیش از اندازه بر توان و قدرت داخلی هست که مبنای تصمیم گیری ها و بنای روابط داخلی و خارجی شده است. وضعیتی که منجر به تصمیمات غلط و خلق انتظارات بیهوده ای گشته که البته هیچ‌گاه عاملان آن در پی پاسخ و عذرخواهی نشده اند. نمونه آن آقای احمدی نژاد و همین جماعت کیهان نشین که قبل از رفتن پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت، قطعنامه و تحریم را کاغذپاره نامیده و بر نفت ۲۰۰ دلاری در صورت تحریم ایران تاکید داشتند. یا همین آقایانی که با منطق «زمستان سرد» مانع از احیای توافق شدند و به جای اروپا، خود با این حجم از آلودگی هوا و کمبود گاز، زمستان سخت را پذیرا شدند!

حال با این اوصاف، در ادامه همان مسیر غلط تصمیم گیری ها، آقایان به جای درک شرایط و تامل بر اقدام اخیر چین و فهم اینکه از نظر منطق روابط خارجی، تامین منافع کشورها اصل بوده و اقدام اخیر چین امر غریبی نیست، باید در سیاست های خود تجدید نظر کنند. بدانند آفت غلتیدن و وابستگی یکطرفه به یک کشور و قدرت، تبعات بسیار بالایی خواهد داشت.

بر اساس همین سیاست غلط اتکای بیش از اندازه به چین، بعد از ورود به سازمان شانگهای آنهمه ذوق زده و مرتب گفتیم بدون پیوستن به fatf و جریان جهانی می توانیم به مدد این کشور موفق شویم، ولی با اقدامات اخیر چین و کنار گذاشتن ایران و جایگزینی دیگران به جای ما در پروژه های خود، نشان دادند که تا زمانی که ایران بر روال منطق و نظم جهانی نباشد، طرف توجه و سرمایه گذاری آن ها نیست.

در پایان؛ اما واقعیت و مسأله اصلی در چرایی عدم اعتراض و پاسخ مناسب به رفتار و موضع چین توسط ایران در این است که برخلاف چین، این ما هستیم که از فروش نفت تحریمی تا تامین قطعه برای صنعت نیمه جان خود و... سراپا نیازمند این کشور هستیم. پس تمام این توجیهات به دلیل بلایی است که خودمان با وابستگی بیش از اندازه و اعتماد بی جا به چین، خود را گرفتارش کردیم.
@nasiri1342238

This comment was minimized by the moderator on the site

چین ذلیل تان کرده روسیه تحقیرتان!

سید نظام موسوی ، نماینده مجلس : دولت چین باید بداند تمامیت ارضی ایران خط قرمز ماست و در این باره با هیچ کس تعارف نداریم.هر دولتی، در هر شرایطی و با هر بهانه ای بخواهد درباره یک سانتی متر از این مرز پرگهر اما و اگر کند، پاسخ قاطعی از ملت و نظام ایران دریافت خواهد کرد.امیدواریم بفهمند و سریعاً جبران کنند.

حسین دهباشی: باشه! هروقت جرات داشتید، مشابه این توییت را سفیر ج.ا در چین و به چینی بنویسد یا هروقت پکن اجازه داد متن قرارداد ۲۵ساله محرمانه با کمونیست‌ها را منتشر کنید. چین چنان ذلیل‌تان کرده و روسیه چنان حقیرتان نموده و دنیا چنان منزوی، که صدرحمت به سیاستِ رجال وابسته در عصر قاجار!

@nasiri1342238

This comment was minimized by the moderator on the site

توصیه یک شاعر به رییس جمهور و وزیر خارجه برای پاسخ به چین

علیرضا قزوه در حساب توییتر خود نوشت: ‏من اگر جای رییس جمهور و وزیر خارجه ایران بودم این دو بیت نظامی از «شرف نامه» او را که حدود نهصد سال قبل سروده خوشنویسی و ترجمه می کردم و برای رییس جمهور عهدشکن چین می فرستادم:

ز چینی بجز چین ابرو مخواه
ندارند پیمان مردم نگاه
سخن راست گفتند پیشینیان
که عهد و وفا نیست در چینیان

@jamarannews

This comment was minimized by the moderator on the site

از دولت چین متشکریم

به نظرم ما در آینده نه چندان نزدیک از چینی‌ها به دلیل این تدریس روابط بین‌الملشان تشکر خواهیم کرد. آنها به زبان‌های گوناگون به دستگاه دیپلماسی ما می‌گفتند "ناگفته‌ها" را اما ما گوش شنوا نداشتیم و دائم با ادبیات "لوتی‌گری" با واقعیات جهان کنونی روبرو می‌شدیم و از آنها هم انتظار داشتیم که "لوتی" باشند. تایوان را گفتیم عامل امپریالیسم است که سودای جدایی از چین کمونیست دارد؛ هنگ‌کنگ را آلت دست بریتانیای استعمارگر خواندیم که نمی‌خواهد ذیل کمونیسم زندگی کند؛ قتل‌و‌عام ایغورهای مسلمان را توجیه کردیم و گفتیم آلت دست آمریکا شده‌اند ... و کلاً چک سفید خرج کردیم ... اما چین به ما آموخت که ما در روابط بین‌الملل به اندازه یک دانش‌آموز کلاس نهم هم دانش نداریم. چه اشکالی دارد اذعان کنیم بلد نیستیم. خودِ این اذعان نشانه تعلیم‌پذیری ماست. چین از تو متشکریم.

سیدجوادمیری

This comment was minimized by the moderator on the site

چون منزوی و وابسته به شرق هستیم، اینگونه سر منافع کشورمان معامله می شود!

حبیب رمضانخانی
سفر رییس جمهور چین به منطقه خلیج فارس و عربستان و موضع گیری های آن کشور در همراهی قاطع با کشورهای عربی علیه ایران، از جمله تایید ادعای مالکیت اماراتی ها بر جزایر سه گانه ایرانی، عدم دخالت و‌ حمایت ایران در امور کشورهای منطقه و گروه های نیابتی و تروریستی و همچنین هشدار برای لزوم همکاری ایران با آژانس و ... چنان غیرمنتظره بود که دلباختگان چین و شرق را در داخل شوکه کرد.

این شوک مخصوصا برای آن هایی دردآور بود که در توجیه و جبران بریدن از غرب، چین را خط مقدم مقابله با دنیای استکبار قلمداد و ضمن ستایش آن، به آغوشش غلتیدند. همان هایی که در این سال ها اصلاح طلبان و از جمله دولت روحانی را به دلیل انچه ادعای گدایی روابط از غرب و دور شدن از شرق بود، نواختند! همان هایی که در این مدت، پیوستن ایران به سازمان شانگهای با محوریت چین را افتخار بزرگی دانسته و حتی خود را به پشتوانه این کشور، بی نیاز از برجام، fatf، و... دانستند! همان هایی که به بهای تحریم کشور و نابودی تولید و فقر ملت، تولید و بازار مصرف کشور را ششدانگ در اختیار چینی ها نهادند!

همان هایی که غرب بی اعتماد را به اعتماد چین وانهادند! همان هایی که در بحران تایوان و سفر رییس مجلس نمایندگان آمریکا، از خود چین موضع تندتری اتخاذ و از تمامیت چین واحد دفاع کردند. همان هایی که سر کرونا، برای دفاع از چین، اتهام توطئه آمریکای ویروس را مطرح و آنگونه به قیمت تلف شدن مردم ایران، منتظر واکس چینی مورد اعتماد شدند! همان هایی که در این مدت از سرکوب و کشتار گسترده مسلمانان اویغور در سین کیانگ، لال شده و غیرت دینیشان به خروش نیامد!

آری این سزای اقلیتی هست که با ادعای استقلال کشور، ولی به بهای وابستگی به بیگانه ای دیگر اینگونه منافع کشور را قمار کرده و نهایت اینگونه پاسخ گرفتند. حال این روزهای این جماعت در مشابهت تاریخی، حال روز حکومت قراختائیان در هنگامه تهاجم ترکان نایمان و‌ مغولان است. آن هایی که برای دفع آن خطر به محمد خوارزمشاه متکی و کمک طلبیدند و نهایت در تهاجم نایمان ها و هنگامه گرفتاری و نیاز، محمد خوارزمشاه به ظاهر برای کمک آمد، ولی چون منافع او با قوم مغلوب تامین می شد، آنقدر تعلل ورزید تا وقتی اثرات شکست بر قراختاییان مستولی شد، او هم از این سمت به مغلوبان تاخته و آن دو خصم آنگونه طومار سرزمین قراختایی را پیچیده و بین خود تقسیم کردند!

با این اوصاف، البته که نباید بر چین خرده گرفت و باید تاکید ورزید که میدان سیاست خارجی و روابط بین الملل، عرصه چانه زنی و کسب امتیاز است و وقتی کشوری مثل کره شمالی و ایران، با بریدن از دنیا و وابستگی به چین، انتخاب دیگری ندارند، بایستی منتظر تبعات این شکلی و معامله بر سرش منافعشان باشند. مسلما چینی ها اگر ایران را اینگونه منزوی و دست خالی ندیده و تعادل در سیاست خارجی آن را می دیدند و بالاتر، پشتوانه و همراهی مردمی را، اینگونه جرأت پشت کردن به منافع ایران و همکاری با رقبا و همسایگان علیه ایران را نمی کردند!

در ضمن دوست دارم بدانم طبق گفته جناب رائفی پور: « به خدا قوانین چینی ها عین قوانین امیرالمومنین است» این تصمیمات و موضع گیری با کدام عمل و رفتار امیرالمومنین تناسب دارد؟ همچنین به آقایانی که همچنان با این رویه، نرد عشق به روس ها باخته و پای ایران به شراکت جنگ علیه اکراین را کشانده اند، هشدار داد که فردا روز مشابه این موضع گیری و معامله با ایران را مدنظر قرار دهند. آن هم روس هایی که به شدت سابقه معامله گری و خیانتشان در تاریخ علیه ما مشهود است.

اما در آخر؛ شاید از برخی مواضع چین، مثل لزوم همکاری با آژانس و عدم دخالت در امور کشورها گذشت و قلم گرفت، ولی غلط اضافی آن ها در مورد تمامیت ارضی کشور را نمی توان فراموش کرد و پاسخی نداد. حال می خواهم بدانم آن هایی که برای مخالفت با سیاست های مصر، نام «خالد اسلامبولی»، عامل ترور «انور سادات» را بر خیابانی در تهران نشاندند، یا برای بدنامی آمریکا! پیشنهاد نامگذاری خیابانی به نام «جرج فلوید» را داشتند و در ارزوی جدایی کالیفرنیا و تگزاس از ایالات متخده قلم فرسایی می کنند، حالا با این موضع چین، حاضرند در سیاست «چین واحد» حداقل در کلام سخنی خلاف آن ایراد و یا در اختلاف مرزی این کشور با هند و همسایگانش در دریای چین، حق را به رقبا بدهند؟ یا حداقل جرات دارند، برای یادبود مسلمانان تحت ستم اویغور، یک خیابان به نام آن ها بزنند؟

@nasiri1342238

This comment was minimized by the moderator on the site

رویای چینی - تمدن چینی
(درباره نرد عشق اخیر عربستان و چین)

محمدرضا اسلامی

در تمام این سالهای اخیر از دل تمدن نوین چینی یک «رمانِ» ماندگار خارج نشده؛ یک فیلمنامه و اثر سینمایی عالمگیر تولید نشده؛ یک اثر موسیقایی که بین المللی شود تولید نگردیده است. یک «شبکه تلویزیونی» یا روزنامه فاخر که در عرصۀ فرهنگ/سیاست، تحلیگرانِ زبده و خبره داشته باشد شکل نگرفته است.

از هر آنچه که به جوششهای انسانی و خلاقیت انسانی مرتبط می شود هیچ «آثار جدی» ای از میان تمدن نوین چین بیرون نیامده است. هیچ تحلیلگرِ چینی در سطح فرید زکریا، یووال نوح هراری یا نویسنده ای در سطح هاروکی موراکامیِ ژاپنی بیرون نیامده است. از تمدن نوین چینی در این سالها تنها یک چیز بیرون آمده است و آن «کالا (https://t.me/solseghalam/2033)» است.

مدیرعامل سابق پاناسونیک، آقای ماتسوشیتا (که از شخصیتهای برجسته در اقتصاد و صنعت ژاپن بود) کتابی نوشت و نام آن کتاب را گذاشت «نخست انسان سپس کالا». پیرمردی که مجموعه معظم پاناسونیک (https://t.me/solseghalam/466) را از یک کارگاه سیم کشی سه نفره بنیان نهاد، در کتابی که محصول تجربه عمرش بود بر اهمیت «انسان و منابع انسانی» تاکید کرد و به اصول بنیادی سرشت انسان اشاره کرد. در تمدن ژاپنی (به رغم آن نظم سخت پادگانی) اما احترام به انسان و پرداختن به «جوهره خلاقیت انسانی» امری فراموش شده نبود. اما در تمدن چینی، «اصالت» به کالاست و از همینجاست که شاهدیم ازدل تمدن نوین چین، نه موسیقی بیرون آمده، نه شعر، نه رمان، نه سینما، نه هر چیزی و هر امری که به نحوی از انحاء به جوهرۀ خلاقیت بشری مرتبط باشد. از دل تمدن چینی، فقط «کالا» بیرون آمده. کالا و کالا. کانتینر و کانتینر. کشتی و کشتی.

بگذار تا خیال پرواز کند؛ بگذار تا «رویا» ترا به سرزمینهای دیده نشدۀ روح بشر ببرد. بگذار تا «انسان» از آن وجه زیبای انسانی خود، که «رویاپردازی» است دور نشود. بگذار تا رگبارِ آن رویاهای رنگارنگ که بر سر جلال الدین محمد رومی نازل می شد و در سرودن مثنوی تجلی می کرد، در دنیای معاصر بر سر هایائو میازاکیِ نقاش نازل شود و قلم موی آبرنگ او در «استودیو جیبلی» تجلیِ آن رویاهای رنگارنگ را در قالب کارتن و انیمیشن تـوتـورو به تصویر کشد! بگذار تا صُوَرِ خیال انسان ترا مسحور سازد! از دل تمدن چینی نباید و هرگز نباید «رویا» بیرون تراود. دشمن حزب کمونیست چین یک چیز است و آن «رویا»ست. در حزب کمونیست چین هـمۀ رهبران باید موهای سر خود را مثل شبق، سیاه رنگ کنند و کت و شلوارهای تیره رنگِ مشابه به تن داشته باشند و در این «متحدالشکل بودن» همگی با هم «یک رویای واحد» نیز در کله های شبق رنگ خود بپرورانند: «رویای تولید کالای بیشتر».
رویای کالا و کالا. رویای کانتینر نشسته بر روی کانتینر. رویای تولید فولاد و سیمان. رویایی بدون شعر و بدون غزل و بدون موسیقی و بدون نقاشی و بدون... احساس!

تمدن غرب، به رغم تمام وجوه شرمناکش و با وجود تمامِ بخشهای خاکستری و سیاهی که در گذشته هایش داشته، اما توانسته در گوشه و کنارهای خودش سکانسهای درخشانی از زیست انسان را نیز به تصویر بکشد. هرچند که بحث، مقایسه تمدن غرب با تمدن چینی نیست (چرا که کلمه "غرب" اساسا مفهومی گسترده است و نیاز به تعریف دارد) ولی بحث در اینجاست که «احترام به انسان» در غرب (ولو در قالبی حداقلی/صوری) وجود دارد، حال آنکه در تمدن چینی و در رویای رهبران حزب «احترام به تولید/کالا» مقدم بر احترام به انسان است!

روزی روزگاری در غرب، اومانیسم و فردگرایی به عنوان محور و شاکلۀ بخشی از تمدن غربی قرار گرفت، ولی با همۀ افت و خیزها اما «مفهومِ خدا» از زندگیِ انسانِ غربی محو نگشت و به رغم انقلاب صنعتی و به رغم کاپیتالیسم اما هنوز «نجوا و خدا» در گوشه هایی از زیست انسان غربی و تمدن غرب حضور دارد. اما در چین اساسا خدا نه وجود داشته و نه وجود دارد! خدایِ رهبران حزب کمونیست چین، نه مانند خدای طالبان عبوس است و نه مانند خدای اهالی کلیسا، خدایی حداقلی است. خدای آنها «کالا»ست. و نرخِ بهره.

دیروز عالیجناب شی دستان بن سلمان را فشرد و پس از صرف چای و کیک و کباب عربی، علیه ایران سخن گفتند و بر اهمیتِ «احترامِ ایران به اصول حسن همجواری» تاکید کردند! برای رهبر حزب کمونیست مطرح نیست که بن سلمان جوان در یمن بمب بر سر مراسم عروسی ریخته و سپس زمانی که نیروهای امداد برای بیرون کشیدن اجساد به مخروبۀ مراسم عروسی رفته اند، خلبان هواپیما برگشته و مجدد بمب دیگری بر سر امدادگران نگون بخت ریخته؛ حتی برای امپراطور شی مطرح نیست که این شاهزاده و ایادی اش برای پختنِ قطعاتِ بدنِ خاشقچی در ترکیه، کوره با درجه حرارت پخت استخوان انسان سفارش داده اند؛ آنچه که برای (https://www.khabaronline.ir/news/1392963/%D8%A2%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A8%DA%A9-%DA%86%DB%8C%D9%86%DB%8C) رئیس جمهور «شی» مطرح است این است که عربستان نفت دارد و برای «تولید هزار تُن فولاد درسال» نیاز به سوخت و حرارت نفت است.
و حَسُنَ أولئک رفيقا.

http://t.me/solseghalam

This comment was minimized by the moderator on the site

چین فقط به همسویی با موضع شورای همکاری خلیج فارس در مورد جزایر سه‌گانه ایران بسنده نکرده؛ خواستار پیش‌گیری از «اشاعه موشک بالستیک و پهپاد» هم شده!

رضا نصری، کارشناس مسائل بین الملل در کانال تلگرامی خود نوشت:

۱) در این بیانیه، چین فقط به همسویی با موضع اعضای شورای همکاری خلیج فارس در مورد جزایر سه‌گانه بسنده نکرده است.

۲) در بیانیه، از مشارکت «کشورهای منطقه» جهت رسیدگی به «پرونده هسته‌ای ایران» حمایت کرده؛ فعالیت‌های ایران در منطقه را «بی‌ثبات‌کننده» خوانده و «حمایت از گروه‌های تروریستی و فرقه‌ای و سازمان‌های مسلح غیرقانونی» را به ایران نسبت داده (لابد «غیرقانونی» مطابق قوانین آمریکا و اروپا)؛

۳) همسو با روایت‌پردازی جریان‌های ایران‌ستیز، خواستار پیش‌گیری از «اشاعه موشک بالستیک و پهپاد» شده؛

۴) و امر پیش‌گیری از اشاعه «سلاح تخریب جمعی» را به «منطقه جی‌سی‌سی» - بدون اشاره به «غرب آسیا» که شامل اسرائیل هم می‌شود - محدود کرده؛

۵) ضمن اینکه «اطمینان حاصل کردن از ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران» (و نه پیوستن اسرائیل به ان‌پی‌تی یا خلع سلاح آن را) لازمه حفظ امنیت و ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی خوانده و در همین راستا خواستار همکاری ایران با آژانس شده است.

۶) جمهوری اسلامی ایران نیازمند یک آسیب‌شناسی جدی در حوزه سیاست خارجی است.

عضویت_در_گروه

https://t.me/+iuk_u2D7QZQ2ZTM0

This comment was minimized by the moderator on the site

اونایی که تا همین دیروز از کشور و دولت چین بت ساخته بودن و ذوب در حمایت چینی ها بودن،بعد از اون بیانیه مشترک با سعودی ها و بحث امروز در مورد جزایر سه گانه، خشمگین شدن و …!
یکی نیست به اینا بگه حوزه حکمرانی و حوزه سیاست،مثل حوزه فردی نیست که بر نظامات اخلاقی ‌و…مبتنی بر فرد،استوار باشه.
سیاست،حوزه مناسبات قدرت و تامین مصالح عمومیه و دولت چین و هر دولت معقول دیگری در دنیا، روابطش با جهان و سایر کشورها بر پایه همین دو اصل قدرت و تامین مصالح عمومی مردمان شان تعریف میشه.بر این اساس، شما دشمن و دوست همیشگی ندارین.
ولی متاسفانه ما تمام تخم مرغ های مان را گویا در سبد چین و روسیه گذاشتیم و نتیجه شد آنچه امروز شاهدش هستیم.آن یکی از پشت خنجر زد و این یکی هم از روبرو!
چینی ها برای تهییج اقتصادشان و تکمیل فاز سوم از دومین مرحله توسعه صنعتی شان نیازمند توسعه و تعمیق هر چه بیشتر نظام توزیع (از حمل و نقل و جاده و ریل و کشتی ) هستند و انرژی و همین بحث توزیع پایه و اساس مناسبات سیاسی و اقتصادی و البته استراتژی همکاری چینی ها با کشورهاست.
تجربه دو سه سال اخیر نشون میده که برخلاف تصورات و توهمات، چینی ها ذره ای به ایران در این نظام توزیع و تامین امنیت انرژی،بها نداده اند!آنهم علیرغم شواف قرارداد ۲۵ ساله و …
در مقابل،پاکستان را به ایران ترجیح دادن و با اینکه ایران مسیری بمراتب ارزانتر و بهینه تر برای دسترسی شان به خلیج فارس و دریای عمان و همچنین غرب و جنوب غرب اروپا و حتی آفریقا و کشورهای آسیای غربی ست، پاکستان با آن شرایط امنیتی عجیب و مسیر صعب العبور و تاجیکستان و قزاقستان به ایران ترجیح داده می شود!چرا؟
بله، داریم میبینیم که عربستان و بزودی عراق،قراره نقش اصلی را در تامین امنیت سوخت پیشبرد مراحل بعدی توسعه صنعتی در چین را بازی خواهند کرد!
حالا طرفداران چین پاسخ بدن وقتی ما هیچ نقشی در این دو ستون اصلی راهبرد سیاست خارجی چینی ها نداریم،چطور میتونیم نقش یک شریک استراتژیک رو برای چینی ها داشته باشیم؟
در پایان؛
قدرت بزرگ شدن و ابرقدرتی الزاماتی دارد که با صِرفِ پروپاگانادای دولتی و هدر دادن پول‌هایی که باید صَرفِ دگرگونی در زیرساخت‌های کشور و رفاه مردم آن بشه، رسیدن به آن ممکن نیست.
گام نخست برای تبدیل یک کشور به قدرت بزرگ وجود نظام اقتصادی و سیاسی آزاد و حکومت قانونه تا همۀ افراد یک کشور بتونن هدف‌ها و ابتکارهای خودشونو دنبال کنن و سهمی در ثروت و بهره‌ای از قدرت داشته باشند. این‌که مسئولان کشوری اراده کنند تا کشور خود را به قدرتی در جهان تبدیل کنند، بویژه در کشوری که فساد تعداد کثیری از نهادهای آن را به تباهی کشانده باشد، و با برکشیدن افراد کوتاه‌قدی که نهایت افق آنان از منافع خصوصی و محقر آنان فراتر نمی‌رود، مهم‌ترین نشانۀ شکست محتوم چنین تجربه‌ای است.
https://t.me/nasiri1342238

This comment was minimized by the moderator on the site

دوستان تشکل های دانشجویی، شمایی که برای اتفاقات مختلف، روبروی سفارت انگلیس و عربستان و... تجمع می کردید، آیا برای اعتراض به چین، برنامه‌ ای ندارید؟
سیاستمداران ما مقهور قدرت اند، شما چرا؟
آیا دولت چین نباید پیام اعتراض ملت ما را دریافت کند؟
فلاحن - سلمان کدیور

This comment was minimized by the moderator on the site

ابوطالبی، مشاور رییس جمهور سابق:

تاکنون هیچ‌یک از اعضای شورای امنیت هیچ‌گاه با تمامیت ارضی ایران اینگونه که چینی‌ها برای منافع اقتصادی‌شان با جزائر ایرانی معامله کرده‌اند، برخورد نداشته‌اند
پکن باید عذرخواهی کند‌‌

This comment was minimized by the moderator on the site

چاقوی چین در پشت نظام
بیژن اشتری
چین و عربستان در یک بیانیه رسمی از جمهوری اسلامی خواسته‌اند که با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری و از دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه خودداری کند.
عجب واقعا عجب.چه کسی فکرش را می‌کرد که حامی درجه یک جمهوری اسلامی این چنین صریح و روشن دست دوستی به دشمن درجه‌ی یک جمهوری اسلامی بدهد و این دو مشترکا توی خال جمهوری اسلامی بزنند.این پدیده، چیزی نیست جز اعلام ورشکستگی تمام‌عیار سیاست خارجی جمهوری اسلامی.
در این وزارت خارجه را باید گل گرفت.این یک شکست فاحش دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی‌ست..
البته قابل پیش بینی بود.
کشوری که از حیث اقتصادی هیچ حرفی برای گفتن ندارد و بی اعتنا به همه پرنسیپ‌ها و اتیکت‌های سیاسی و انسانی‌ست و بدترین روابط را با همسایگانش دارد و‌ به جای ایجاد ثبات و صلح در منطقه صرفا موشک‌ها و پهپادهایش را به رخ می‌کشد و جز رجزخوانی کار دیگری بلد نیست باید هم که به چنین درجه نازلی سقوط کند
.در یک شرایط طبیعی ایران می‌توانست بهترین مسیر برای پروژه بزرگ اقتصادی چین، موسوم به "جاده- کمربند"، باشد اما حالا معلوم شد که چین دور ایران را کاملا خط کشیده و حتی به این نتیجه رسیده که جمهوری اسلامی می‌تواند عاملی مزاحم و ویرانگر در پروژه مذکور باشد.
باری حکایت غریبی‌ست که جمهوری اسلامی حتی به عنوان یک عضو و مهره دون‌پایه نیز نمی‌تواند جایی در اردوگاه شرق داشته باشد.معلوم شد که پیمان شانگهای چیزی جز یک افسانه نیست.
چه تنهایی غریبی.چه زمستان منجمدکننده‌ای .کشوری بدون متحد و تک و تنها در عرصه جهانی.
دیر و دور نیست که به زودی روسیه هم مثل چین چاقوی خود را در پشت نظام فرو کند.
می‌گویند سیاست خارجی در هر کشوری ادامه سیاست داخلی‌ست.مصداق واقعی این گزاره را به عینه شاهدیم.


موضع بی سابقه چین در مورد جزایر سه گانه ایرانی
بند ۱۲ بیانیه مشترک رئیس جمهور چین و پادشاه سعودی:
رهبران از تلاش‌ های مسالمت‌آمیز شامل ابتکارها، پیشنهادهای امارات برای رسیدن به راهکار صلح آمیز برای حل مسئله سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی،از راه مذاکرات ۲جانبه بر مبنای قوانین بین‌المللی حمایت می‌کنند

This comment was minimized by the moderator on the site

«امپرتور شی در ریاض»

چین شریک دزد است و رفیق قافله. چین در روابط خارجی دو اصل دارد: پول و پول. ــ ها! اصل سومی هم دارد: حمایت از نظام‌های ضددموکراتیک. از جزایر سلیمان وسط اقیانوس آرام ــ نه! از فلان جزیرۀ آدمخواران ــ تا آن سر دنیا، هر رژیم اقتدارگرا و ضددموکراتیکی می‌تواند روی خنده‌های ماسیدۀ امپراتور شی حساب کند. برای فهم سیاست خارجی چین باید به یک نکتۀ ساده اما مهم دقت کرد: چین در واقع «کشور چین» نیست، بلکه «حزب کمونیست حاکم بر چین» است. برای این حزب دو چیز مهم است: زدن هر تک‌دلاری روی هوا و تزریق به آن قفس طلایی که برای مردم چین ساخته و دوم زیر سوال بردن «دموکراسی» به عنوان یک الگوی حکمرانی. چین هست تا نشان دهد دموکراسی کار نمی‌کند، بلکه سعادت بشر در هر چیزی هست ــ هم در سکولاریسمِ بشار اسدی و هم در بنیادگرایی طالبانی ــ الا در دموکراسی.

در این میان، دولت چین فقط سبک‌ـ‌سنگین می‌کند کدام اصل اولویت دارد. برای مثال در همان روزهای اول جنگ اکراین که برخی منتظر جنگ جهانی سوم و حمایت تمام‌عیار چین از روسیه بودند، نوشتم (https://t.me/tarikhandishi/2199): «چین زیرک‌تر از آن است که رشد اقتصادی‌اش را ـــ که منجنیق پرتابش به قلۀ جهان بوده ـــ فدای ناتوستیزیِ روسیه کند... به همین دلیل، چین اقتصادپرست جز قدری حمایت زبانی و پشتیبانی ناچیز اقتصادی لطف دیگری به روسیه نخواهد کرد.» چین اتفاقاً کوشید تا از جنگ اکراین ماهی‌های اقتصادی بگیرد، نه اینکه خود را فدای توسعه‌طلبی نسجیدۀ روسیه کند. اما در زمینۀ رابطه با عربستان منافع دوطرفۀ مهمی وجود دارد.


قطعاً یکی از آینده‌دارترین روابط رابطۀ شاه بن‌سلمانِ آتی و امپراتور شی است. بن‌سلمان اصلاحات درخورتوجهی کرده، اما همین اصلاحات به زودی دردسرهای بزرگی برایش ایجاد خواهد کرد. رفته‌رفته عربستان سعودی بزرگ‌ترین متحد اقتصادی و سیاسی چین در غرب آسیا خواهد شد.

اما بن‌سلمان چه می‌کند؟ بن‌سلمان از سیاست خارجی عربستان «آمریکازدایی» می‌کند. آمدن بایدن این روند را شتاب بخشید. بایدن با ژست ماتم برای قتل خاشقچی آمد و پس از بحران انرژی در پی جنگ اکراین یاد رفیق قدیمی آمریکا، عربستان سعودی، افتاد ــ که دیگر دیر بود. در این میان، ایرانِ جمهوری اسلامی بزرگ‌ترین درس برای عربستان بود: وقتی ایران با این‌همه تحریم، تنگنای اقتصادی و فقط با داشتن دو متحدِ خسیس و نیم‌بند مثل چین و روسیه می‌تواند این‌همه با آمریکا مبارزه کند، چه لزومی دارد یک کشور انقدر به آمریکا بچسبد و دست رد به سینۀ شرکای دیگر بزند؟ این درسی بود که همۀ دولت‌های خلیج فارس گرفتند. نتیجه اینکه امروز همگی با امپراتور شی سر یک میز نشسته بودند.

و البته بزرگ‌ترین تضمین امنیتی برای عربستان خریدن چین است. عربستان هم بزرگ‌ترین تأمین‌کنندۀ نفت چین است و هم می‌خواهد به یک شریک تجاری بزرگ تبدیل شود. شاید آمریکا نتواند پالایشگاه‌های عربستان را از پهپادها محافظت کند ــ اما امپراتور شی می‌تواند! لحن ضدایرانی بیانیۀ مشترک عربستان و چین در امروز چشمۀ اول آن است. امنیت فقط امنیت نظامی نیست و تجارت و شراکت اقتصادی امنیت می‌آورد. به همین سادگی می‌تواند هر ضربه‌ای به عربستان ضربه به چین باشد.

مهدی تدینی

tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی (https://t.me/tarikhandishi)

This comment was minimized by the moderator on the site

خبری که منبع ندارد‼️
24 ساعت اخیر شاهد تحولات مهمی در روند مذاکرات وین و روابط ایران و امریکا بوده است .
این تحولات به دور از هتل کوبورک وین و در پایتخت های ایران ، قطر و عمان در جریان است .
روند این تحولات پس از مذاکرات تعیین کننده رئیسی با ولادیمیر پوتین در مسکو و ناتوانی روسها در تامین خواسته های جمهوری اسلامی ایران شتاب گرفته است .
هفته گذشته رئیس جمهور اسلامی ایران در سفری شتابزده به مسکو با همتای روسی خود ملاقات کرد . هدف از این سفر کاری که بدون هیچگونه تشریفات برگذار گردید ، دستیابی به چارجوب توافق 20 ساله بین دو کشور و جلب نظر مسکو در فروش واسطه ای نفت ایران و سوآپ محصولات پتروشیمی و مواد کانی و فلزی با مایحتاج مصرفی ملت ایران و در نهایت جلب حمایت استراتژیک روسیه از جمهوری اسلامی ایران در چارچوب توافقنامه شانگهای و مقابله با تحریمهای امریکا علیه ایران بود . سفری که با ستقبال نه چندان گرم مقامات روسی مواجه گردید چرا که روسیه در مقطع حساس کنونی برای خنثی سازی تحریکات امریکا در اوکراین و تلاش برای ایجاد شکاف بین امریکا و اتحادیه اروپا که شدیدا به منابع گازی روسیه نیاز دارد از هر گونه اقدامی در تشدید تنش بین خود و غرب اجتناب می کند و همه تمرکز خود را بر روی جلوگیری از گسترش ناتو بر سمت مرزهای این کشور گذاشته است .
به مجرد باز گشت حجت الاسلام رئیسی از مسکو روز سه شنبه در پایان جلسه شورای امینت ملی ایران که بیشتر به بررسی نتایج مذاکرات روسای جمهور ایران و روسیه اختصاص داشت ، مسئله امکان مذاکرات مستقیم و جمعی ایران با امریکا مطرح شد .
البته این ابراز تمایل ها بعد از تماس های پشت پرده امریکا با مسئولین جمهوری اسلامی که از روز یکشنبه و از طریق دوحه و عمان صورت گرفت ، مطرح گردید .
روند تحولات در 72 ساعت اخیر شتاب فزاینده ای به خود گرفت و در آخرین مرحله محمد بن عبدالرحمن آل ثانی معاون نخست وزیر و وزیرخارجه قطر صبح دیروز چهارشنبه در تماس تلفنی با آقای عبدالهیان وزیرخارجه ایران پیام شفاهی انتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا را در مورد ابتکار جدید این کشور در پیشبرد مذاکرات وین و همچنین انجام مذاکرات مستقیم واشنگتن - تهران مطرح کرد .
باسخ به پیشنهاد امریکایی ها مستلزم مشورت عبدالهیان با مسئولین عالیرتبه در تهران بود فلذا ادامه رایزنی های دو کشور به چند ساعت بعد موکول گردید.
مسئولین عالیرتبه جمهوری اسلامی پیشتر ساعات کاری دیروز چهارشنبه را در پشت درهای بسته گذراندند و حتی رئیس جمهوری از حضور در جلسه هیات دولت که بطور سنتی روزهای یکشنبه و چهار شنبه برگذار می شود غیبت کرد .
ساعاتی بعد وزیر خارجه قطر برای دومین بار با همتای ایرانی خود تماس گرفت تا از جواب تهران به پیشنهاد واشنگتن مطلع شود .
این پاسخ هر چه بود ، موجب شد تا جنب و جوشی در دوحه به وجود آید و ساعاتی پیش " مری کاترین فی" سفیر امریکا در قطر با وزیر خارجه اینکشور ملاقات کرد . از محتوای این ملاقات تا این لحظه خبری درج نشده است لاکن اهمیت آن به حدی است که وزارت خارجه قطر ساعتی پیش اعلام کرد که محمد عبدالرحمن آل ثانی فردا پنجشنبه عازم تهران می شود .
به نظر می رسد وزیر خارجه قطر در این سفر حامل پیام کتبی مقامات امریکایی به مسئولین جمهوری اسلامی است .
این سفر و پیام احتمالی آن از آن چنان اهمتی برخوردار است که روند مذاکرات وین را تحت تاثیر قرار داده است .
نمایندگان 1+4 در وین صبح دیروز چهارشنبه در هتل کوبورک با آقای باقری طرف مذاکره کننده ایرانی جلسه فشرده ای داشتند .موضوع این جلسه تدوین متن توافقنامه در مورد لغو تحریمهای اتمی امریکا علیه ایران بود .از قبل اعلام شده بود که پس از این ملاقات نمایندگان 1+4 با طرف امریکا ملاقات خواهند کرد که بعد از ظهر دیروز اعلام شد که این جلسه به فردا موکول شده است .
حال باید منتظر نتیجه سفر وزیر خارجه قطر به تهران و عکس العمل مقامات ایرانی به پیشنهاد مکتوب احتمالی دولت امریکا به جمهوری اسلامی بود .
در خاتمه این که بوی تحولات مهمی از امکان احتمالی انچام مذاکرات مقامات تهران و واشنکتن به مشام می رسد که حداقل نتیجه آن شکستن بن بست مذاکرات وین و احیای توافقنامه برجام است .
11 بهمن 1400
https://chat.whatsapp.com/6XYC3adkkmV92GczB7Lu4K

This comment was minimized by the moderator on the site

علی مطهری نماینده سابق مجلس ایران می‌گوید روسیه "رؤسای جمهور ایران را مقام درجه دو حساب می‌کند و تشریفات لازم را اجرا نمی‌کند."
آقای مطهری درباره سفر اخیر ابراهیم رئیسی به روسیه به انصاف‌نیوز گفت: "پوتین هم وقتی به ایران آمد مستقیم به ملاقات رهبری رفت و ملاقاتی با رئیس‌جمهور انجام نداد. تاحدی هم طبیعی است. وقتی ما می‌گوییم سیاست خارجی توسط رهبری تعیین می‌شود و رئیس‌جمهور و وزیر خارجه صرفاً مجری هستند، آنها مایلند که سراغ مرجع تصمیم‌گیر بروند."
آقای مطهری در مورد دولت آقای رئیسی گفت: "یک سال پیش گفتم اینها وقتی خودشان روی کار بیایند مسئله برجام و اف‌ای‌تی‌اف و مانند اینها را حل می‌کنند. اگر دولت دستشان نبود کارشکنی می‌کردند."
با اینحال او گفت: "امروز وقت حساب‌کشی نیست و همه باید دولت را کمک کنیم."
AFTABNEWS

This comment was minimized by the moderator on the site

احترام تا تحقیر ایران

اینکه کرملین با انتشار فیلم خروج حقیرانه و ذلیلانه آیت الله دکتر ابراهیم رئیسی پروسه توهین به ایران را ادامه داد تا حتی مجری برنامه انتهای الوند شبکه دو صبح چهارشنبه عاجزانه با شعری از افشین علا به لزوم حفظ حرمت همسایه اشاره کند برای اعاده آبروی ریخته و حیثیت بر باد رفته دولت رئیسی مرهم نخواهد بود اما اینکه چرا روسیه در سه سفر پیاپی سردار قالیباف رئیس مجلس ، سردار باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران و رئیسی رئیس جمهور به تحقیر مقامات ایران اصرار داشت باید به بی اعتنایی بیش از ۶۰٪ مردم به انتخابات اخیر کشورمان ارجاع داد. ایکاش در روزهای مصادف با فرار شاه مخلوع و پیروزی انقلاب اسلامی امثال قالیباف تا رئیسی باید به خاطر بیاورند که مقامات دور و شاید مطرود مردم هرگز در هیج کجای دنیا مهمان محترم نخواهند بود.
مرحوم خانم مرضیه دباغ در مورد سفر به مسکو خاطره ارزشمندی را به شرح دیل نقل کرد:
آیت الله جوادی آملی ، محمدجواد لاریجانی قائم مقام وقت وزارت خارجه و بنده برای تحویل پیام مکتوب امام خمینی به گورباچف رهبر ابرقدرت شرق شوروی انتخاب و توسط حاج احمدآقا به جماران فراخوانده شدیم.
ایران پس از پذیرش ناخواسته قطعنامه ۵۹۸ که به جام زهر خوانده شد و لشکر کشی مجدد عراق به مناطق مختلف از شرایط مناسبی برخوردار نبود و در مواجه با فشار مضاعف آمریکا تصور از نامه امام درخواست مساعدت و همکاری با شوروی بود.
مرحوم حاج احمد آقا به نقل از امام فرمودند شاید امکان بازگشت نداشته باشید آماده شهادت یا اسارت هم باشید حتی تاکید فرمودند در نپذیرفتن سفر مختاریم و هیچ حرجی نیست.
گورباچف تحویل نامه از نماینده غیر حکومتی را پذیرفته بود. مستقیماً از فرودگاه نظامی و بدون تشریفات خاصی به کرملین هدایت و در سالن غیر رسمی و کوچکی دارای یک میز و چند صندلی راهنمایی شدیم.
گورباچف رهبر شوروی به اتفاق مترجم با چند دقیقه تاخیر وارد شد بدون دست دادن یا تعارفات مرسوم با مقداری بی ادبی به پهلو مقابل هیات سه نفره اعزامی امام خمینی با فاصله از میز و نمایش بی توجهی نشست.
آیت الله جوادی آملی پس از سلام و ابلاغ سلام امام بدون تحویل اصل پیام شخصاً به قرائت پیام طولانی امام خطاب به گورباچف اقدام کرد. گویی امام خمینی شخصاً در حال قرائت پیام بود گورباچف آرام آرام به سمت هیات برگشت و درست نشست در مواقعی از شدت عصبانیت از جا برخاسته و دوباره می نشست.
چهره و لحن بسیار مصمم و آرام آیت الله جوادی آملی گورباچف را مستاصل کرده بود پس از خاتمه قرائت پیام امام خمینی، گورباچف مستاصل و با لحنی غیر مطمئن اظهار کرد آیت الله خمینی مرا به اسلام می خواند بنابراین منهم آیت الله را به پذیرش کمونیست دعوت می کنم که با چهره محکم و آرام آیت الله جوادی مواجه و فوراً پس از عذر خواهی دو بار گفت شوخی کردم شوخی کردم و سپس با خاتمه جلسه آیت الله جوادی آملی اصل پیام را تحویل گورباچف داد.
گورباچف رهبر شوروی برخلاف ساعت ورود به کرملین شخصاً تا پایین پله های کرملین هیآت را بدرقه و پس از خداحافظی بسیار گرم و صمیمانه با آیت الله جوادی آملی تا حرکت اتومبیلها ایستاده بود.
ایکاش امثال رئیسی و قالیباف هم قادر به فهم این نکته بودند که به دلیل ضعف شخصیت و دوری از ملت و علی رغم ادعای رساندن نامه مهم و سری مقام معظم رهبری به پوتین پشت درب کرملین مستاصل و تحقیر شدند تا آبروی ایران را چوب حراج بزنند تا مجری برنامه تا انتهای الوند شبکه دو مستاصل و درمانده ناچار به شعر همسایه افشین علایی اکتفا کند.
جمیله علم الهدی دختر امام جمعه مشهد و همسر رئیسی پس از اعلام مطالعه کتاب BECOMING میشل اوباما همسر باراک اوباما رئیس جمهور پیشین ایالات متحده آمریکا شاید از باب مزاح اظهار کرده است که رئیسی با شنیدن بخشهایی از کتاب از علاقه خود برای کتاب نویسی جمیله علم الهدی به سبک و سیاق میشل اوباما می گوید بی آنکه بفهمد چرا نامه ارسالی امام خمینی به دست با کفایت آیت الله جوادی آملی با چنان سرنوشت عزتمندی همراه و نامه ارسالی علی مظلوم به دست سردار قالیباف رئیس قوه مقننه ایران با چنین سرانجامی روبرو شد.
ایکاش امثال رئیسی و جمیله علم الهدی هم بفهمند برای تولید کتابی در سطح و اندازه یکی از پُر فروش ترین کتابهای تاریخ که به نام میشل اوباما ثبت شد جمیله علم الهدی باید به بزرگی و ژرفای اندیشه میشل نزدیک و در خانه هم زندگی با همسری در اندازه جهانی باراک اوباما را تجربه کرده باشد که جمیله علم الهدی دختر امام جمعه مشهد در زندگی با رئیسی جز از اعلام بی اعتمادی اکثریت مردم و تحقیر رئیسی در مسکو نمی تواند چیزی بنویسد.

This comment was minimized by the moderator on the site

آداب دانی پوتین: از لودمیلا تا ابراهیم رئیسی
مجید مرادی

همه و حتی خود آقای رئیسی هم می دانند که میزبان روس آداب یا پروتکل های حداقلی را هم نه در استقبال و نه در بدرقه رعایت نکرده است. از این رو نخستین سوال شریفی در مصاحبه تلویزیونی با رئیسی از فضای میزبانی و حرف و حدیث های پیرامون آن بود.

رئیسی سعی کرد با بک جمله من برای خنده و عکس گرفتن به سفر نمی روم همه فشار روانی وارده را بکجا پس بزند و احترامی را که دولتمردان روحانی و خاتمی می دیدند نقطه ضعف جا بیندازد بعد هم کرملین را به کرمان پیوند زد و گفت برای چشیدن لذت در کنارمردم بودن به استان‌ها سفر می کند.

رئیسی شاید نمی داند که مردمی که او از هم‌نشینی با آنان لذت می برد از ذلت رئیس‌جمهور خود در برابر پوتین ناراحتند و احساس می کنند به کرامت ملی اشان توهین شده است.

رئیسی به روحانی و خاتمی و ظریف طعنه زد که آنان برای لبخند زدن سفر می کردند اما خود او گویا دستاوردهایی در روسیه داشته که به این همه ذلت کشیدن می ارزید است.

رئیسی با این مغالطه نمی تواند یقه اش را از دست افکار عمومی رها کند. زیرا کرامت و غرور ملی ایران ملک شخصی او نیست که آن را زیر پای بیگانگان لگدمال کند.

اگر رئیسی در آن لحظه که دید میزبانش زودتر از او روی صندلی اش نشست بلند می شد و نگاهی به اطراف می انداخت قطعا میزبانش جلوی او تعظیم می کرد و عذر می خواست.

پوتین از دقیق ترین و حساس ترین رهبران جهان در رعایت پروتکل هاست. به یاد دارم زمانی در جریان سفر به یکی از ایالت های روسیه در حال سان دیدن، همسر سابقش لودمیلا یک گامی از او جلوتر افتاد. پوتین حتی رعایت دوربین ها را نکرد و دست او را گرفت و نگه داشت تا جلو نیفتد. این در حالی است که جلو افتادن زنان رؤسای جمهور از خودشان امری عادی است و فراوان اتفاق می افتد. همان پوتین که اجازه شکستن پروتکل را حتی به همسرش نداد و همان پوتین که نسخه ای روسی از کتاب خاتمی را در دستش گرفته بود و ایستاده انتظار ورود خاتمی را می کشید تا آن را به او هدیه دهد امروز اجازه نمی دهد اول مهمانش بنشیند.

آقای رئیسی یادش باشد که به جای دفاع از ندانم کاری های خودش و تیم هیاتی تشریفات خود که تنها به درد گرداندن مولودی ها می خورند به روحانی و ظریف طعنه نزند. دستاورد لبخند ظریف برجام بود که ترامپ و قالیباف و خود شما با هم نتوانستید نابودش کنید و اکنون همان برجام به خط قرمز دولت شما تبدیل شده است. دستاورد شما چیست؟ تا همان برجام احیا نشود دولت شما چه تبادل تجاری ای حتی با روسیه می تواند انجام دهد؟!

This comment was minimized by the moderator on the site

محمدباقر قالیباف رئیس مجلس ایران در پاسخ به انتقاد یک نماینده مجلس در خصوص جزییات قراردادهای ایران با چین و روسیه، گفت "از نظر حقوقی قراردادی بسته نشده است".
محمدرضا صباغیان نماینده مردم بافق و مهریز در تذکری خواستار ارائه توضیحات از سوی دولت در مورد قرار داد ایران و چین شد و گفت "امروز گفته می‌شود که بین ایران با چین و ایران با روسیه قراردادهایی بسته شده اما مجلس اصلا در جریان جزئیات این قراردادها نیست. بر اساس قانون اساسی هر قراردادی که با سایر کشورها بسته می شود باید در مجلس به تصویب برسد". محمدباقر قالیباف هم در پاسخ به این تذکر گفت: "از نظر حقوقی قراردادی بسته نشده است، وگرنه مجلس در جریان آن قرار می گرفت".
ایران در روابط خارجی خود در سال‌های اخیر چرخش آشکاری به چین و روسیه کرده است.

This comment was minimized by the moderator on the site

ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری ایران سه‌شنبه شب در گفت‌وگویی با صدا و سیما با اشاره به انتشار خبرهایی در خصوص احتمال مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا گفت: «درخواست مذاکره مستقیم از سوی آمریکا جدید نیست و مدت‌هاست مطرح شده، ولی تا الان با آمریکا مذاکره نکرده‌ایم، اما چنانچه در طرف مقابل آمادگی رفع تحریم‌ها وجود داشته باشد، جا برای هرگونه توافق وجود دارد.»

حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران دو روز پیش احتمال مذاکره با ایالات متحده را تایید کرده و گفته بود که اگر در روند مذاکرات «به مرحله‌ای برسیم که برای یک توافق خوب با تضمین بالا، باید سطحی از گفت‌وگو را با آمریکا را داشته باشیم، این موضوع را نادیده نخواهیم گرفت.»

این مواضع پس از آن اتخاذ می‌شود که دو هفته پیش علی خامنه‌ای، رهبر ایران که از مخالفان اصلی مذاکره مستقیم با آمریکا بود در سخنانی چراغ سبز برای مذاکرات مستقیم دو کشور را داده بود. آقای خامنه‌ای گفته بود: «اینکه در مقطعی با دشمن مذاکره، صحبت و تعامل شود به معنای تسلیم شدن در مقابل آن نیست.»

پیش از این رهبر ایران بارها احتمال هرگونه مذاکره با آمریکا را رد می‌کرد، از جمله در دیدار با مسئولان نظام در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ مذاکره را «سم» خواند که «مطلقا معنی ندارد.»

نگاه به شرق برای جبران عقب افتادگی‌ها
رئیس‌ جمهوری ایران در ادامه گفتگوی خود با اشاره به اینکه «ما فقط دنبال مذاکرات هسته ای نیستیم، و همه چیز ما مذاکرات نیست» گفت که در زمینه خنثی کردن و رفع تحریم ها «در حال اقدام هستیم و در زمینه خنثی کردن تحریم‌ها دنبال گسترش روابط با همسایگان از جمله روسیه هستیم.»

او با اشاره به برخی از انتقادها به سیاست نگاه به شرق و تکیه به چین و روسیه نیز گفت: «ما باید سیاست متوازن داشته باشیم. ما دنبال سیاست متوازن و جبران عقب‌ماندگی‌ها هستیم.»

آقای رئیسی در بخشی از سخنانش به تاجیکستان اشاره کرد و مدعی شد که بعد از سفر اخیرش به تاجیکستان حجم روابط دو کشور سه برابر شده است.

از زمان دعوت محی الدین کبیری، رهبر حزب نهضت تاجیکستان به تهران برای شرکت در همایش وحدت اسلامی و انتشار عکسی از دیدار او با آقای خامنه‌ای در دی ماه ۱۳۹۴ روابط دو کشور به سردی گرایید تا جایی که با رای منفی تاجیکستان، ایران چهار سال پیش از عضویت در پیمان شانگهای بازماند. در دو سال اخیر و با بهتر شدن روابط میان تهران و دوشنبه، در نهایت چند ماه پیش راه عضویت ایران در این پیمان باز شد.

سفر به روسیه
رئیس جمهوری ایران در خصوص سفر دو روزه خود به روسیه و دیدار با پوتین نیز گفت که هر دو کشور اشتراک نظر دارند «که باید سلطه دلار پایان یابد و با پول دو کشور تبادل شود.» او تکمیل فاز دو توسعه نیروگاه بوشهر، صادارت محصولات کشاورزی و واردات کالاهای استرتژیک، حذف تعرفه‌ها و تکمیل مسیر شمال به جنوب کشور را از جمله تصمیمات اتخاذ شده در سفر خود به روسیه عنوان کرد.

آقای رییسی با بیان اینکه «۳ میلیارد روابط ما به روسیه می‌تواند به ۱۰ میلیارد دلار برسد» گفت: «در حوزه‌های نفتی و گازی، صنعت، کشاورزی و هوافضا می‌توانیم با روسیه همکاری کنیم. ما مزیت‌هایی داریم که مورد نیاز روسیه است و روسیه مزیت‌هایی دارد که می‌تواند مورد استفاده ما باشد.»

This comment was minimized by the moderator on the site

حسین امیرعبدالهیان، وزیر امور خارجه ایران در اظهاراتی در خصوص حواشی سفر هفته پیش ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری به مسکو گفت: «آقای پوتین برای استقبال از آقای رئیسی از چند دقیقه قبل در کرملین، در اتاق استقبال از رئیسی، قدم می‌زد و منتظر بود و وقتی آقای رئیسی وارد شدند با شتاب ایشان آمدند به سمت آقای رئیس جمهور.»
وزیر خارجه ایران که در اختتامیه اولین کنفرانس ملی ایران و همسایگان صحبت می‌کرد در خصوص نماز خواندن رئیسی در کرملین نیز گفت: «ما از قبل گفته بودیم که در زمان اذان مغرب مذاکرات باید متوقف شود و پوتین حدود ۹ تا ۱۰ دقیقه در همان اتاق منتظر می‌نشینند تا آقای رئیسی در اتاق مجاور نمازش را بخواند و به اتاق نشست برگردد.»
از زمان سفر رئیس جمهور ایران به روسیه رسانه‌ها و چهره‌های محافظه‌کار از برگزاری نماز رئیسی در کاخ کرمیلن به عنوان یک دستاورد مهم صحبت می‌کنند.
به عنوان مثال احمد علم الهدی، پدر همسر رئیس جمهوری و از چهره‌های شاخص محافظه کار نماز آقای رئیسی را «نمایش دادن قدرت اسلام بر الحاد» و «بزرگترین دستاورد انقلاب» توصیف کرد و گفت: «این یعنی الحادی که در مقابل اسلام به عنوان اتحاد جماهیر شوروی پایگاه مارکسیسم بود الان نابود شده و از هم پاشیده و در کانون آن نماز اقامه شد، این بزرگترین دستاورد انقلاب ما است که متاسفانه آنطور که باید روی آن کار نشد.»
بزرگنمایی برگزاری این نماز با واکنش منفی اکثر ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی رو به رو شده است. زینب موسوی، کمدین ایرانی معروف به «امپراطور کوزکو»، چند روز پیش در صفحه اصلی اینستاگرام خود ویدئوی طنزی در رابطه با نماز خواندن ابراهیم رئیسی منتشر کرد که پس از گزارش‌های مکرر تخلف صفحه او توسط اینستاگرام بسته شد. برخی این اتفاق را «حمله سازماندهی شده حامیان رئیس جمهور ایران» خوانده‌اند.
خانم موسوی در این ویدئو گفته بود شاید ابراهیم رئیسی داشت نماز شکر می‌خواند که ولادیمیر پوتین با او دیدار کرده است. این کمدین ایرانی در ادامه می‌گوید: «این‌ها دستاورد است،‌ اینها پیروزی ملت ایران است که بروند بشینند جلوی پوتین.»

This comment was minimized by the moderator on the site

امتداد گزارش می‌دهد؛ امامان جمعه دیروز چه گفتند؟
امام جمعه بجنورد: همکاری های گسترده دولت سیزدهم با قدرت های چین و روسیه، آمریکا و جهان غرب را به وحشت انداخته است

در دوره قاجار هم می گفتند: هر وقت ایران به این همسایه شمالی خود نزدیک میشود عمال انگلیس به وحشت می افتدند. بعد همان زمان کسی یادش می انداخت، این همان روس بود که خاک ما را گرفت.

امام جمعه رشت: مخالفان روابط ایران با روسیه و چین سمپات دشمن دارند. این کشورها مردم آزار نبودند و کمک کار مان هم بوده‌اند.

تا به حال دیده بودید در نماز جمعه برای یک کشور غریبه تا این اندازه خودشان را هزینه کنند؟

امام‌جمعه سمنان: روابط با روسیه و چین با محوریت عزت برای تامین منافع ملی است. بخش بزرگی از نیازهای کشور در ارتباط با چین و روسیه برطرف می شود

مگر قرار نبود ما روی پای خودمان بایستیم، مستقل باشیم و به کسی نیاز نداشته باشیم؟

امام جمعه کرج: احتمال این وجود دارد که رییس جمهور ما در کاخ سفید هم نماز بخواند زیرا این نمازی که در کاخ کرملین خوانده شد پیام های مهمی در پی داشت

قبلا روسای جمهوری ما در سازمان ملل، کره شمالی و چین هم نماز خواندند، دستاوردش چه بود که تمام سفر رئیسی به روسیه دستاوردش نماز خواندن ایشان شد؟ اصلا مگر قرار بود بدون نماز خواندن آن دو روز را سپری کند؟ تازه نماز جماعت هم نخواندند که گویی هیچ کس حاضر نشده به ایشان اقتدا کند.

امام جمعه اصفهان: روسیه و چین هیچگاه در حال سلطه نگری نبوده‌اند/ حضرت علی هم با کفار معامله می کرد

مذاکره یکدفعه چه خوب شد.... معامله با کفار یکدفعه چه خوب شد.

امام جمعه بروجرد: روسیه مراودات خوبی با ایران داشته است و کسی را بازجویی نمی کند که امید می رود این سفر تاثیرات مثبتی در تعاملات و مبادلات اقتصادی ۲ کشور داشته باشد.

خدا را شکر نگران بودیم آقای رئیسی زیربازجویی روسیه چیزی را لو بدهد. معلوم شد بازجویی نشدند.

امام جمعه قزوین: سفر رئیس جمهور به روسیه گامی مهم در مسیر تحولات بین المللی بود

قبلا هم گفته بودند: قالیباف نامه مهمی را به روسیه برده که «دوران ساز است» شما تغییری در جهان هستی بعد از سفر قالیباف به روسیه دیدید؟

امام جمعه بوشهر: ارتقای همکاری ایران و روسیه مایه اقتدار جبهه مقاومت است.

مهمترین رکن جبهه مقاومت حزب الله لبنان است. آیا همکاری میان روسیه و حزب الله در تمام این سالها پدید آمده؟ یا آنکه منافع اسرائیل برای روسیه مهمتر از منافع جبهه مقاومت است

امام جمعه اراک: ظرفیت‌های کشور و استان مرکزی برای صادرات به روسیه مورد توجه قرار گیرد

حالا بگذارید محصولاتی که پس فرستادند و خراب شد را جبران کنیم تا سری بعدی

امام جمعه شاهرود: چرا وقتی ایران با روسیه و چین مذاکره می کند فریاد وامصیبتا سر می دهید؟

به همان دلیلی که وقتی با اروپا و غرب مذاکره میشود یک سری فریاد وامصیبتا سر می دهند

امام جمعه گرگان: روابط ایران با کشورهای شرقی و روسیه بُرد بُرد است

سردارسعید قاسمی می گویند مذاکره برد برد است... ما فقط یک بازی برد بلد میشناسیم ...

امام جمعه موقت دزفول: سخنرانی رییس جمهور ایران در روسیه افتخار بزرگی بود ‌که امیدواریم سریعا شاهد برکات این سفر باشیم

برکات این سفر قرار است در سفره چه کسی دیده شود ما با ذره بین دنبال آن باشیم؟

امام جمعه دماوند: مبنای چین و روسیه در قبال ایران بر اساس توافق برد برد پیش می‌رود.

فقط یک ملت را نشان دهید که با روسیه روابط برد برد دارد؟

امام جمعه موقت کاشان: پوتین رییس جمهوری روسیه که ارزشی برای هیچ کس قایل نیست، اهمیتی نمی‌دهد و ابرقدرتی که یک زمانی دم از بی‌دینی می‌زد، به رییسی گفته بود، سلام مرا به رهبر عزیز ایران برسانید که این مهم بیانگر اقتدار و عظمت است.

سلام گرگ بی طمع نیست

امام جمعه زرندیه: توسعه روابط رو به گسترش اقتصادی و سیاسی با ۲ کشور دوست و قدرتمند شرق یعنی روسیه و چین، آمریکای جنایت کار را در استفاده از سلاح تحریم علیه ایران خلع سلاح خواهد کرد

انقدر که این هفته ائمه جماعت از چین و روسیه تعریف کردند حزب کمونیست چین و حزب توده در ایران تعریف نکرده بود

امتداد @emtedadnet

This comment was minimized by the moderator on the site

مکمل یا جایگزین؟

رابطۀ ایران با روسیه و چین اگر به عنوان مکملِ رابطه با سایر بلوک‌های قدرت جهانی و ایجاد توازن در روابط خارجی باشد، مفید و قابل دفاع خواهد بود؛ اما اگر رابطه با این دو قدرت به عنوان جایگزین رابطه با دیگر بلوک‌ها دنبال شود، افزون بر آنکه کارآیی و فایده‌ای ندارد، سبب بدنامی و تهییج افکار عمومی علیه آن نیز خواهد شد.
حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، اخیراً در مصاحبه با شبکۀ الجزیره گفته بود: "سیاست خارجی دولت جدید ایران مبتنی بر الگوی سیاست خارجى متوازن، دیپلماسى پویا و هوشمند است. ما در سیاست خارجی متوازن، رابطه با غرب و شرق را همزمان دیده‌ایم. این که برخى ما را متهم می‌کنند که شما فقط به دنبال رابطه با روسیه و چین هستید و رابطه با غرب را نمی‌خواهید، یک اتهام هست و حرف نادرستى است. ما سیاست خارجی متوازن با همه بخش‌های جهان و شرق و غرب عالم را مى‌خواهیم."
به نظرم این دیدگاه صحیحی است، اما دولت جدید در عمل خود را در معرضِ اتهامِ "وابستگی به چین و روسیه" قرار داده است و از قضا بسیاری از حامیان و عمومِ مخالفانش نیز به این ماجرا دامن می‌زنند. از این رو، دولت جدید و دستگاه سیاست خارجی آن برای رفع اتهام از خود در این زمینه، برای بهبود رابطه با تمام بلوک‌های قدرت جهانی لازم است گام‌های مشخص و روشنی بردارند؛ در غیر این صورت، با مشکلِ گفتمانیِ و عملی بی‌سابقه‌ای روبرو خواهند شد.
علاوه بر این، "شرق" هم در چین و روسیه خلاصه نمی‌شود. ژاپن و هندوستان و کرۀ جنوبی و ده‌ها کشور رو به توسعه در جنوب شرق آسیا نیز بخشی از "شرقِ جغرافیایی" به شمار می‌روند. البته محافلِ مدافعِ سینه‌چاکِ "چرخش به شرق" این دسته از کشورها را نیز بخشی از "غربِ سیاسی" به حساب می‌آورند و گویی آگاهانه در پی ایدئولوژی‌سازی از ماهیت نظام‌های سیاسی چین و روسیه هستند، ماهیتی که در بهترین صورت، نوعی اقتدارگرایی متمرکز و سفاک است.
در واقع همین محافل، اظهارات امیرعبداللهیان را در مورد ایجاد توازن در رابطه با غرب و شرق به باد انتقاد گرفتند و خواهان نگاه یک سویۀ وزارت خارجه به جهان شدند. به نظرم لازم باشد وزارت خارجه در برابر درخواست این محافل موضعی شفاف بگیرد.
#احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

افشاگری روزنامه نگار اصولگرا درباره پشت پرده سفر رییسی به مسکو:

این یک سفر رسمی وبا دعوت نبوده ....

محسن ماندگاری روزنامه نگار اصولگرا و سردبیر سابق فارس و جام جم در رشته توییتی نوشته است:

در این رشتو توضیح داده ام که:
۱. سفر آقای رئیسی به مسکو، «سفر رسمی» نبوده است.
۲. هیچ استقبال رسمی از ایشان در مسکو، از فرودگاه گرفته تا کاخ کرملین صورت نگرفته.
۳. سرود ملی ایران هیچ کجا نواخته نشده
۴. پرچم ایران هیچ کجا وجود نداشته
۵. هدف پوتین از دیدار آقای رئیسی چیز دیگری بوده
2.
۱. روسیه حاضر به دعوت از آ.رئیسی برای "سفر رسمی" به مسکو نبوده و صرفا ایشان را برای "سفر کاری" دعوت کرده.در عرف دیپلماتیک، دیدارهای خارجی رهبران به ترتیب اهمیت،دیدار دولتی(state visit)،دیدار رسمی (official visit)، دیداررسمی کاری (official working visit) دیدارکاری (work visit) است
3.
۲. آنطور که سفیر ایران در روسیه گفته سفر آقای رئیسی "سفر کاری" بوده.
خب در سفر کاری پروتکل های تشریفاتی کاهش می یابد و خبری از مراسم استقبال رسمی نیست، نه در ورود به کرملین و نه خروج. پس انتظار اینکه پوتین تا پله های کاخ پایین بیاید و به رسم استقبال از دیگر همتایان خارجی خود
4.
۳. از میهمانش استقبال کند انتظار بجایی نیست چون مسکو قبلا به سفیر ما اعلام کرده که حداکثر در حد «سفر کاری» میزبان آقای رئیسی خواهد بود. اما آقای پوتین حاضر نشده حتی یک عکس یادگاری هم بگیرد، چیزی که در سفرهای کاری و حتی غیررسمی هم متداول است.
5.
۴. حتی از خبرنگاران هم برای پوشش دیدار دعوت نکرده اند. تصاویر دیدار دو رئیس جمهور هم فقط دو قطعه عکس از میز کنفرانسی است که دو طرف با فاصله از هم نشسته اند و یک ویدئوی بخشی از مذاکرات که در سایت کرملین منتشر شده. پس از پایان دیدار بیانیه مشترکی صادر نشده
6.
۵. و روسای جمهور دو کشور کنفرانس مطبوعاتی هم نداشته اند که البته در دیدارهای کاری، الزامی در برگزاری آن نیست. بدتر آنکه از فرودگاه تا اتاق ملاقات هم هیچ کجا اثری از پرچم جمهوری اسلامی ایران دیده نمی شود.
7.
۶. متاسفانه تحمیل پروتکل های تشریفاتی طرف روسی به ج.ا.ا در سالهای اخیر تازگی ندارد. قبلا نیز پوتین در سفر به تهران برای شرکت در اجلاس سران گازی، پروتکل های خودش را به ایران تحمیل کرده و حتی در حین سفر نیز تابع برنامه های تنظیم شده میزبان نبود!
8.
۷. فیلم کوتاه دیدار رئیسی و‌ پوتین نشان می دهد رفتار پوتین اگرچه بجز آدامس جویدنش، چندان خارج از عرف دیپلماتیک نیست اما از موضع بالا با آقای رئیسی گفتگو می کند. گویی آقای رییسی به مسکو فراخوانده شده تا پوتین نکاتی را به ایشان تذکر دهد!
9.
۸. آنطور که از اخبار رسمی دفاتر دو رئیس جمهور مشخص است، این سفر هیچ دستاورد مشخصی نداشته و هیچ توافقنامه و قراردادی هم امضا نشده. بیانیه مشترکی هم منتشر نشده. وزیران اقتصاد، نفت و خارجه هم که به مسکو رفته اند صرفا گفتگوهایی کرده اند و توافقهای شفاهی. همین.
10.
۹. اگر "عزت" یکی از سه رکن سیاست خارجی ایران است، مقامات وزارت خارجه باید توضیح دهند چرا حاضر به انجام این سفر شده اند در حالی که طرف روس اعلام کرده بوده از آقای رییسی برای سفر رسمی دعوت نمیکند و ایشان صرفا برای یک سفر کاری می تواند به مسکو برود. بگذریم از اینکه
11.
۱۰. از نگاه برخی دیپلمات‌ها در مسکو، هدف پوتین از ملاقات با آقای رییسی چیز دیگری بوده که اگر صحت داشته باشد، بیان آن در این مطلب، بجز لطمه به غرور ملی ایرانیان ثمر دیگری ندارد!
خواندن این رشته توییت در توییتر

This comment was minimized by the moderator on the site

درد دل آیت الله دکتر در دومای روسی، طنزی گزنده و تلخ اما مبتنی بر واقعیات از روزنامه نگار و تحلیل گر سیاسی امیر طاهری

«امروز، پرسش من از شما عالی جنابان این است: آیا عشق رهبر عالی ‌قدر ما به روسیه عشقی یک ‌طرفه است؟»
امیر طاهری - ایندیپندنت فارسی
در جریان دیدار دو روزه آیت‌الله دکتر سیدابراهیم رئیسی از مسکو، او در حضور جمعی از اعضای پارلمان روسیه فدرال (دوما) سخنرانی کرد. آنچه در زیر می‌خوانید متن کامل سخنان رئیس‌ جمهوری اسلامی در آن نشست غیررسمی است.*
آقای رئیس، نمایندگان محترم!
با عرض تشکر از فرصتی که برای این‌جانب فراهم آوردید، اجازه می‌خواهم که نکاتی چند را درباره مناسبات امروز و آینده میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدرال روسیه یادآوری کنم. نخست باید بگویم که من و هیئت همراه به امر رهبر عالیقدرمان حضرت آیت‌الله العظمی امام سیدعلی خامنه‌ای، پیشوای مسلمانان جهان، به این سفر آمدیم تا پیام ویژه ایشان را به حضور عالیجناب ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری فدرال روسیه، تقدیم کنیم و مناسبات دو قدرت بزرگ و همسایه را در مسیر دوستی، اتحاد و همکاری نزدیک با سرعتی بیشتر به پیش ببریم.
امام خامنه‌ای آرمان نزدیکی با روسیه را زیر شعار «نگاه به شرق» سه دهه پیش اعلام فرمودند. اما برای تحقق بخشیدن به این آرمان، آن حضرت ناچار بودند که موانع داخلی مهمی را از سر راه بردارند‌ــ موانعی که شیفتگان غرب فاسد به‌ویژه «شیطان بزرگ» به رهبری روسای جمهوری گوناگون، از بنی‌صدر ملعون گرفته تا پیش از انتخاب این حقیر، ایجاد کرده بودند. این موانع، امروز، از میان رفته‌اند و جمهوری اسلامی آماده است تا نقش نزدیک‌ترین و وفادارترین شریک و همکار روسیه را در غرب آسیا با قدرت تمام بر عهده گیرد.
با این حال، از آن‌جا که در میان دوستان و متحدان هستیم، اجازه می‌خواهم بعضی ملاحظات دغدغه‌‌آمیز را با شما در میان بگذارم. نخست، تصور ما این بود که سفر جاری به مسکو، از دید مقام‌های روسیه، یک سفر رسمی تمام‌عیار است‌ــ از نوع سفرهای رسمی تمام‌عیار که روسای جمهوری و نخست‌وزیران بسیاری از کشورها از جمله ترکیه و رژیم صهیونیستی انجام داده‌اند. اما وقتی ما وارد فرودگاه مسکو شدیم، فقط یک معاون چهارم وزارت خارجه روسیه به استقبال ما آمده بود اثری از تشریفات کامل برای چنین سفرهایی دیده نمی‌شد.
سپس، معلوم شد که دیدار ما با عالیجناب پوتین نیز یک جلسه کاری است و به گفته مقام‌های روس، محدود به مسئله «برجام» و مشکلات تجاری میان دو کشور. ما فکر می‌کردیم در این سفر، مسائل گسترده‌تر جهانی به‌ویژه مسئله فلسطین مطرح خواهد شد که به گمان ما، اولویت اول جهان اسلام است. اما یک روز قبل از آمدن ما، جناب سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، اعلام کرد که «در هر گفت‌و‌گو راجع به خاورمیانه، امنیت اسرائیل اولویت دارد».

اتفاق تعجب‌آور بعدی همین جلسه امروز ما بود. جناب ایگور مارگولف، معاون چهارم آقای لاوروف که عهده‌دار پذیرایی از هیئت ایرانی است، اطلاع داد که آنچه پیش‌بینی شده است، برخلاف آنچه ما در رسانه‌های تهران اعلام کرده بودیم، یک جلسه کاملا رسمی «دوما» نیست و محدود می‌شود به دیداری با بعضی اعضای پارلمان که علاقه‌مند به شرکت بوده‌اند. به‌عبارت دیگر، فرصتی که به بسیاری از روسای جمهوری دیگر کشورها داده شده است به ما داده نمی‌شود.
عالیجنابان! نمی‌خواهم وقت بیشتری به این رفتار عجیب پروتکلی با هیئت جمهوری اسلامی اختصاص دهم. درددل‌های مهم‌تری در میان است. بیش از ۲۰ سال پیش، جمهوری اسلامی و فدراسیون روسیه یک قرارداد فرابردی ۲۰ ساله امضا کردند. در آن چارچوب، قراردادهای بازرگانی و صنعتی به ارزش ۲۵ میلیارد دلار امضا شد. اما تا به امروز که من در حضورتان هستم، حتی یک دلار از آن قراردادها عملی نشده است. جمهوری اسلامی نخستین قرارداد برای مترو در تهران و دیگر شهرها را با روسیه امضا کرد اما چهار دهه بعد، هیچ اتفاقی در آن زمینه رخ نداده است.
جمهوری اسلامی از ۲۵ سال پیش کوشیده است تا خریدار سلاح‌های روسیه باشد. اما در این زمینه نیز شما با فروش سه زیردریایی از خدمت خارج شده، اگر نخواهیم بگوییم اسقاط، نشان دادید که عشق و محبت ما به روسیه را ارج نمی‌نهید. ما از شما یک سامانه دفاع ضدهوایی به دو برابر قیمت متعارف خریدیم، اما شما نوع از خط خارج شده آن یعنی اس‌‌ـ‌۳۰۰ را به ما تحویل دادید و نوع مدرن آن یعنی اس‌ـ‌۴۰۰ را به نصف قیمت به ترکیه فروختید.
دو سال پیش، سردار باقری، رئیس ستاد اسلامی، به مسکو آمد و درخواست جمهوری اسلامی برای خرید ۲۴ فروند جنگنده سوخوی ۳۵ را تقدیم شما کرد. جمهوری اسلامی همچنین ۳۶ خلبان خود را برای آموزش پرواز آن هواپیماها به شما معرفی کرد. اما همه آنان هنوز در انتظار ویزا هستند و سوخوهای مورد نظر ما هنوز فقط در آسمان خیال پرواز می‌کنند. در همان مدت، شما همان هواپیماها را به پنج کشور دیگر، از جمله هند، تحویل دادید.
فدراسیون روسیه قرار بود با سخت تاسیسات شیرین کردن آب شور در سواحل ما در دریای مکران و خلیج فارس، آب مورد نیاز ۱۹ شهر جنوبی ما را تامین کند. ما بیش از ۱۰۰ میلیون دلار برای مطالعات شما در این زمینه پرداختیم. اما پس از ۱۰ سال، حتی یک قطره آب شیرین نشده است.
وعده شما برای تاسیس حداقل ۱۰ نیروگاه اتمی ۱۰۰۰ مگاواتی نیز هنوز به قول ایرانیان، از حد وعده سرخرمن فراتر نرفته است.
فدراسیون روسیه قرار بود در چارچوب «برجام» لعنتی، تمامی اورانیوم‌های غنی‌شده ایران را به خاک خود منتقل کند اما این کار را پس از انتقال فقط نیمی از ذخایر، متوقف کرد و بهانه‌ای داد به دست آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای ادعای «عدم اجرای» همان «برجام» لعنتی از سوی ایران.
برای کمک به ما در زمینه تحریم‌های ضدبشری ترامپ، وعده‌ها دادید اما هیچ‌یک عملی نشد. قرار بود با به راه انداختن یک سیستم «شبه‌سوییفت» به ما کمک کنید که بخشی از درآمد نفتی‌مان را با کمک بانک‌های روس به دست آوریم. نه تنها این وعده عملی نشد بلکه دو بانک روس که از زمان شاه «معدوم» در ایران فعالیت داشتند همراه دو شرکت بیمه روس بساط خود را جمع کردند و رفتند.
وعده دیگرتان این بود که با یک برنامه «مبادله یا سواپ»، روزی ۱.۵ میلیون بشکه نفت خود را از سوی ما صادر کنید و در عوض، ما نیز روزانه ۱.۵ میلیون بشکه نفت به اسم روسیه در بازار بفروشیم و بدین‌سان، بخشی از تحریم‌های ترامپ آدمخوار را بی‌اثر سازیم. اما شما نه‌تنها یک قطره نفت از سوی ما صادر نکردید بلکه با استفاده از فرصت فراهم‌آمده از سوی ترامپ، بخشی مهم از سهم ایران در بازار جهانی نفت را قاپیدید. البته ما این را باور نمی‌کنیم اما بعضی بدخواهان می‌گویند روسیه می‌خواهد ایران را در همین وضع نگه دارد تا ایران نتواند جایگزینی برای عرضه نفت و گاز، به‌ویژه به اروپای غربی، عرضه کند. انشاءالله که این هدف برادران عزیز روس ما نیست.
عالیجنابان! برادران!
در زمان شاه «معدوم»، ایران با اداره هشت مرکز فرهنگی در اتحاد جماهیر شوروی، نقش فعالی در معرفی فرهنگ، زبان و تمدن خود به قوم روس و دیگر اقوام شوروی داشت. پس از انقلاب اسلامی، ما کوشیدیم تا این مراکز را به شکل اسلامی تازه احیا کنیم اما شما، به‌رغم امضای پروتکل برای هشت مرکز فرهنگی، هنوز اجازه نداده‌اید کوچک‌ترین قدمی در این راه برداشته شود. از این بدتر، مقام‌های روس با تاسیس شعبه دانشگاه امام خمینی در مسکو مخالفت کرده‌اند. شما حتی اجازه نمی‌دهید ما در شهر دربند، تنها شهر روسیه که اکثریت شیعه دارد، یک حوزه علمیه با کمک حوزه علمیه قم تاسیس کنیم. مقام‌های روسیه همچنین اجازه نمی‌دهند که مقام‌های جمهوری اسلامی، از جمله این‌جانب، به جمهوری خودمختار مسلمان در فدراسیون روسیه، مثلا تاتارستان، باشکورستان و داغستان سفر کنند و در برگزاری نماز جماعت شرکت داشته باشند. شیعیان فدراسیون که خواهان سفر زیارتی به قم و مشهدند اجازه خروج نمی‌گیرند اما می‌توانند به عراق و عربستان سعودی برای مناسک سفر کنند.
فدراسیون روسیه به هر هفت قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی رای مثبت داد و در همان حال، از ما خواست که از شناسایی کوزوو، تازه‌ترین کشور اسلامی مستقل، خودداری کنیم که کردیم. ما همچنین ضمیمه شدن اوستیای جنوبی و شبه‌جزیره کریمه و تسلط بر آبخازی را به‌خاطر گل روی برادران روس پذیرفتیم. در بیش از یک دهه سرکوب مسلمانان چچن، جمهوری اسلامی حتی یک بار جیک نزد. علاقه رهبر عالی‌قدر ما به روسیه او را بیشتر شبیه به «حاجی مراد» در رمان معروف تولستوی عرضه کرد تا امام شامل.
در سوریه، جمهوری اسلامی پیاده‌نظام روسیه بوده است. با این حال، نیروی هوایی شما که فضای سوریه را در کنترل دارد، به «رژیم کودک‌کش صهیونیستی» اجازه داده است که در پنج سال اخیر، بیش از ۳۰۰ بار مواضع ما را بمباران کند و بیش از ۵۰۰۰ تن از مدافعان حرم را به شهادت برساند.
فدراسیون روسیه در بسیاری زمینه‌های دیگر حذف جمهوری اسلامی را در نظر داشته است. در طراحی قانون اساسی آینده سوریه، ترکیه دعوت می‌شود اما ایران پشت در می‌ماند. در کنفرانس مربوط به افغانستان نیز شیطان بزرگ دعوت می‌شود اما جمهوری اسلامی نه.
سال‌هاست که روسیه درخواست ما را برای عضویت کامل در پیمان شانگهای و حوزه اقتصادی اوراسیا، به بهانه‌های گوناگون وتو می‌کند. اخیرا عالیجناب پوتین لطف فرمودند و پذیرفتند که «روند پیوستن ایران به گروه شانگهای آغاز شود»‌ــ روندی که پنج سال طول خواهد کشید.
روسیه و جمهوری اسلامی قراردادی برای ایجاد «گذرگاه شمال‌ـ‌جنوب‌» از طریق رود ولگا، دریای مازندران و از سوی دیگر، آذربایجان‌ـ‌گرجستان‌ـ قفقاز شمالی امضا کرده‌اند. اما خود شما می‌دانید که نام این گذرگاه در مسکو «گذرگاه کاغذی» است یعنی فقط روی کاغذ وجود دارد.
حجم بازرگانی اتحاد شوروی و ایران در زمان «شاه معدوم» نزدیک به ۲ میلیارد دلار در سال بود با نزدیک به ۴۰۰ میلیون دلار اضافی به سود ایران که صادرکننده کالاهای صنعتی و مواد خوراکی به روسیه بود. سال گذشته، حجم بازرگانی جمهوری اسلامی و فدراسیون روسیه ۱.۸ میلیارد دلار بود‌ــ در حالی که همین رقم برای تجارت روسیه و ترکیه بالاتر از ۴۰ میلیارد دلار بود.
حتی در منطقه مرزی ما، یعنی بحران اخیر ماورای قفقاز، روسیه با ترکیه همکاری دارد اما ما را بیرون نگه داشته است.
امروز، پرسش من از شما عالیجنابان این است: آیا عشق رهبر عالی‌قدر ما به روسیه عشق یک‌طرفه است؟
*البته آیت‌الله دکتر متن بالا را در آخرین لحظه کنار گذاشت و متن دیگری قرائت کرد

This comment was minimized by the moderator on the site

قصه رفاقت ما و روسیه!

اکبر دانش سرارودی
رئیس جمهور اولین سفر خارجی دوجانبه اش را با سفر به روسیه آغاز کرده و بنحوی تبلیغ میشود که گویی سفر به روسیه موهبت عظمایی است که...
در حالیکه اگر از مردم کشورمان سؤال شود بسیاری از آنان به جهت سوابق سیاه روسیه نه تنها رغبتی ندارند که حقیقتاً از این همه شیفتگی و دلدادگی حاکمیت مان نسبت به این غول نفرت انگیز! به شدت متنفرند و این همه بی توجهی به بدیهیّات بایسته در روابط فیمابین درک نمیشود!

عقلانیتِ متشرعانه نیز میگوید با کسی مشورت کن که در آن موضوع، اشتراک یا تضاد منافع نداشته باشد! چه رسد به اینکه بخواهیم با کسی پیمانِ استراتژیک ببندیم که تضاد منافعش با ما اظهر من الشمس است و...

بنابراین جهت یادآوری و اِنذار آقایان، به دقت در بستن هرگونه پیمان بلندمدت و گزیده نشدن مجدد از این سوراخ خطرناک با عنایت به حرفهای نادرست سفیر فعلی کشورمان (جلالی) که گفته نفرت مردم از روسیه تزاری است نه روسیه فعلی!! و سفیر سابق مان نیز (سجادی) گفته بدعهدی ها همه از طرف ایران بوده نه روسیه!! لذا ضمن تأسف از قلب واقعیات توسط این کارگزاران واداده میگوئیم؛

ما با روسیه رقیبیم! رقابتی که یکطرف احساس آقایی و بزرگی دارد و هرگونه تلاش رقیبِ کوچکتر، او را عصبانی میکند تا به هر طریق ممکن نگذارد احساسات مستکبرانه اش را جریحه دار نماید!
حتماً سوابق آنان در کمک به صدام و سالهای جنگ نیز نباید فراموش شود همچنانکه:

ما در موضوع «نفت و گاز» رقیب جدّی همدیگریم و اقدامات و کارشکنی‌های سالهای اخیر روسیه در همدستی با عربستان و... در موضوعات «نفتی و خطوط انتقال گاز» حاوی یک کتاب ناگفته هایی است که اگر دقت کنیم خیلی چیزها برای آموختن دارد.

ما در حوزه «دریای خزر» نیز دارای تضاد منافع جدی هستیم و علیرغم اینکه سهم مان ۵۰=۵۰ بوده‌ و این پنجاهٔ روسیه بود که آسیب دید نه پنجاهٔ ما، لکن آنچه واقع شده، جدای از مشکلات کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر و منافع پا در هوا مانده و آسیب دیده ما! ارتباط مان با همسایگان جدید نیز زیر سایه سنگین همان رقابت‌هایی قرار دارد که نگاه روسیه بر این مجموعه تحمیل می‌کند.

نوع تعاملات بین‌المللی وسیاست خارجی ایران نیز در پیشبرد سیاست خارجی روسیه نقش بسیار برجسته‌ای داشته و بازی با ورق ایران منافع وافری نصیب شان نموده؛
چه در ارتباط با اسرائیل و روابط استراتژیک با آنان
چه در مسائل هسته‌ای و نیروگاه سازی هایی که خیلی گران و ناکارآمد است
چه در قطعنامه ها، تحریم ها و منافعی که می برند.
چه در تعاملات منطقه ای ما خصوصاً با کشورهای جدا شده از اتحاد جماهیر.
چه در آمریکا ستیزی ما و ادامه جنگ سردِ نیابتی ایران با دنیای غرب، بدون هیچگونه هزینه ای برای آنان، بنحوی که روسیه، اسرائیل، عربستان و تمام کسانی که نفعشان در گل آلود بودن روابط ما با غرب است مطلقاً راضی به حل مشکلات فیمابین ما و آمریکا نیستند و تمام سعی و تلاششان را می کنند تا مبادا روابط ما عادی شده و منافع بیشماری که از رهگذر منازعات کشدار ما نصیبشان میشود آسیب ببیند!

در قصه جنگ حمایتی ما در سوریه نیز، که در حقیقت برای باز نگه داشتن مسیر مقابله با اسرائیل و تقویت جبهه مقاومت بود! و روسیه نیز برای کمک به هم‌پیمانش آمد تا خودی نشان داده و به بازسازی آبرو و اقتدارش بپردازد.
علیرغم اینکه ما حکم «پیاده نظام» بسیار پر خسارت روسیه را بازی کردیم و با زیر پا نهادن قانون اساسی، حتی پایگاه نظامی در اختیار جنگنده های روسیه قرار دادیم تا جهت سوختگیری و کسب سایر آمادگی ها براحتی در کشورمان رفت و آمد نموده و اُتراق نمایند
به بهانه دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیهائی که اساساً در سوریه نیست!! ضمن گسیل انبوهی از شیعیانِ ساده دل ایران، عراق، افغانستان، لبنان و پاکستان، با تحمّل هزاران کشته و مجروح و تحمیل دهها میلیارد دلار هزینه از جیب ملت بیچاره، به محض استیلای روسیه در آن کشور و اتحادش با اسرائیل و ترکیه حتی نگذاشتند سهم مناسبی در بازسازی سوریه و اقتصادش به ما برسد و بمباران های مکرر مواضع ایران در سوریه با چراغ سبز و هماهنگی کامل روسیه نیز بحث دیگری است که...

و ایضاً همین قصه از سوی متحد باصطلاح استراتژیک دیگرمان نیز بنوع دیگری تکرار شده و چین کمونیست نیز ضمن بازی با ورق ایران و کسب فواید فراوانی از نوع سیاستگذاری و منازعات منطقه ای و بین المللی ما، اخیراً هم به مدد رقبای مان رفته تا به آنها در ساخت موشک های بالستیک و کسب تسلیحات استراتژیک کمک نماید و ما در حالی قرارداد ۲۵ ساله استراتژیک می بندیم که حتی مجلس مان نیز نمی‌داند چه مفادی دارد؟

بدترین حاکمان دنیا نیز تمام سیاستگذاری هایشان حول هدف و خط قرمز مهمی چون تأمین منافع ملی میچرخد ولی متأسفانه نوبت به ما که میرسد...قصه رفاقت ما و روسیه!
@Sahamnewsorg

This comment was minimized by the moderator on the site

خلاف پروتکل...
شخصاً به اخبار و شایعات مجازی ضد انقلاب و انقلابی طی این چند روز کاری ندارم. اما مسئولین مراسم و تشریفات ریاست جمهوری می گویند؛ کاری که روسیه انجام داد بر اساس پروتکل تشریفات روسیه بود و میان رئیس جمهور ما و روسای جمهور سایر کشورها تفاوتی قائل نشده اند. ما هم قبول کردیم و بس...!
اما به یاد خاطراتم از سفر های جناب خاتمی و مواجهه رسمی و مشتاقانه روسا و مسئولین ارشد کشورهای خارجی، با ایشان افتادم.
صدر اعظم آلمان، حافظ اسد، امیر قطر، نیویورک، یاسر عرفات، پاپ، نلسون ماندلا، رییس جمهور فرانسه و ایتالیا و...!
اما عجیب ترینش، سفرمان به عربستان در سال 78 بود.
حدود ساعت 11 به وقت عربستان وارد جده شدیم. از پنجره هواپیما به بیرون نگاه کردم. پلکان به درب هواپیما چسبید و موتورها آرام گرفتند. در حاشیه باند سریعاً فرش قرمز پهن شد و نیروهای گارد ملکی سعودی به صف شدند.
امیر عبدالله ( ولیعهد عربستان ) به همراه یکی از افسران سعودی، فردی را با ویلچر به سمت پلکان می آوردند.
کمی دقت کردم، دیدم ملک فهد است...!
بلند شدم و به رییس جمهور و بقیه که در حال آماده شدن بودند اطلاع دادم؛ ملک فهد آمده اند پای هواپیما...!
خاتمی خودش را به سرعت به پنجره نزدیک کرد و با تعجب و ناراحتی از مسئول تشریفات پرسید؛ ملک فهد؟! چرا اینجا؟! مگر نگفته بودید حالشان مساعد نیست؟! و ...
درب جلو هواپیما باز شد و مرحوم فهد با اشاره دست دستور داد تا ویلچر را به پلکان بچسبانند.
به محض اینکه خاتمی پایش را روی پله اول گذاشت، خلاف پروتکلهای رسمی، موزیک رسمی ملی ایران فضا را پر کرد. خاتمی نرده کنار پلکان را گرفت و با عجله پایین رفت و خودش را به فهد رساند.
لبخندی عجیب بر لبان فهد نقش بست و دستانش را باز کرد و خاتمی را بغل گرفت و صورتش را برخلاف پروتکلهای رسمی، چند بار بوسه زد.
خاتمی خیلی هیجان زده شده بود و چند دفعه گفت؛ چرا شما با این حالتان تشریف آوردید فرودگاه...؟
به سرعت از پلکان پایین آمدم و خودم را کنارشان رساندم. فهد دست راست خاتمی را محکم گرفته بود و دست چپش را به دست امیر عبدالله داد و گفت؛ آرزویم این بود که اولین فردی در عربستان باشم که از شما استقبال می کنم، تو فرزند منی و امید آینده اسلام و ...!
نگاههای نجیبانه پادشاه عربستان، حس عجیبی داشت. من که فاصله کمی با آنها داشتم. شعار تبت یدا ابی لهب، بریده باد دست فهد از ذهنم گذشت. به یاد سال 65 افتادم که از دیوار سفارت عربستان بالا می رفتم و این شعار را با هیجان می دادم...!
شرمنده شدم و افسوس خوردم، از اینکه توطئه های متعدد بین المللی سالها بین دو کشور این همه فاصله انداخته بودند.
به یکباره یخ ها آب شده بود.
شعارهای قدیمی و حرفهای ملک فهد را با خودم مرور کردم؛ فرزند من ، امید آینده اسلام...

همه چیز خلاف پروتکلهای رسمی بود...!
رضا اصلاحی
منشی ویژه رییس دولت اصلاحات

This comment was minimized by the moderator on the site

دستاوردهای سفر ابراهیم رئیسی به روسیه

رحمت‌اله بیگدلی:

1 دیدار با پوتین از فاصله چند متری!
2 تشکر رئیسی از پوتین بابت عضویت ایران در پیمان شانگهای.
3 تذکر پوتین به رئیسی: ایران در پیمان شانگهای عضو ناظر است نه عضو اصلی...!
4 نماز خواندن در محل اقامت!
5 سخنرانی در دوما.
6 دکترای افتخاری.
7 تکذیب انعقاد قرارداد...!
و رئیسی در آخر هم بر خلاف عرف دیپلماتیک گفت: من در خدمت شما هستم.
و بخش انگلیسی سایت کاخ کرملین هم این جمله رئیسی را با عبارت زیر ترجمه و برجسته کرده است: I am at your service

This comment was minimized by the moderator on the site

وزیرِ خارجه ای نمونه
دکتر محمود سریع القلم
تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی

تفاوتِ میان هانس ديترش گِنشر وزیر خارجه آلمان و طارق عزیز وزیر خارجه عراق در این بود که گنشر برای آرمان های آلمان، زندگی خود را وقف کرد ولی طارق عزیز برای تحققِ امیالِ صدام، عمری را بیهوده سپری نمود. این تفاوتِ تمدنی میان آلمان و خاورمیانه است: که آلمانی ها سیاست-سیستم به پا کرده‌­اند و خاورمیانه‌­ای‌ها عموماً در سیاست-فرد، عقب ماندگی فکری خود را به نمایش می گذارند.

وقتی حُسنی مبارک سقوط کرد، عملاً هزاران نفر برای همیشه از صحنۀ مدیریت در مصر حذف شدند، ولی وقتی گنشر در سال 1992 از وزارت استعفا داد، هم چنان برای دو دهه در صحنۀ داخلی و بین المللی آلمان فعالیت کرده و بسیار مؤثر بود.

گنشر به خوبی با تئوری و تجربه می دانست مهم ترین اصل در سیاست خارجی یک کشور، روابط عادی با همسایگان است. شاید هیچ اصلی به اندازۀ حمایت و اعتماد همسایگان در امنیت ملی یک کشور موثر نباشد. گنشر طی هجده سال وزارت به تک تک کشورهای اروپایی ثابت کرد که آلمان هیچ هدفی جز رشد اقتصادی و همبستگی سیاسی در اتحادیه اروپا ندارد.

شاید هیچ واژه ای در سیاست و حکمرانی آلمانی به اندازۀ واژۀ «ثبات» مقدس نباشد.
شاهكار مديريتى گنشر نه با رهبران غرب بلکه با رهبران کمونیست بود .
گنشر دو عنصر کلیدی را در نظام فکری و طراحی های دیپلماتیک خود به کار گرفت : همکاری استراتژیک در تعامل با آمریکا برای شکوفایی آلمان بدون رویارویی با حساسیت های شوروی/روسیه. از این رو، گنشر رموزِ رشد و امنیت آلمان را از طریق اعتمادسازی با رهبران اروپا، آمریکا و شوروی مدیریت می کرد.

در مجمع داوس یک بار یک رییس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا از این نویسنده پرسید: مهم ترین چالش نظری سیاست خارجی آمریکا چیست؟ این پاسخ به او داده شد: «شاید بهتر باشد شما در روشِ تعریف کردن دشمن و برخورد با دشمن تجدید نظر کنید و از آلمان ها و انگلیسی ها بیاموزید.» در رفت و برگشت های گفتگو این نظریه اروپایی به او بیان شد که نباید دشمن را صد در صد نابود کرد بلکه بایستی حدود بیست تا سی درصد، دامنۀ تعامل با او را باز گذاشت چرا که شاید زمانی مفید باشد.

گنشر با قدم های تسلسلی، با دوام، تکاملی و اعتمادساز، چهرۀ آلمان را در اروپا، شرق و غرب تغییر داد. او زمانی که با سیاست مداران، خبرنگاران و مخاطبان خود سخن می­گفت نه عصبانی بود، نه احساساتی، نه گریه می کرد، نه اخم، نه هیجان زده بود، نه محتاج توجه دیگران، نه فریاد می کشید و نه بی توجهی می کرد، نه توهین می کرد و نه تملق. او احترام همه را بر اساس راستگویی و اقدامات تقویت کننده به دست آورده بود. گنشر در مصاحبه های مطبوعاتی و در مذاکرات، واژگان خود را با دقتی ریاضی گونه انتخاب می کرد و تحسینِ مخاطب را نسبت به خود و آلمان جلب می نمود. همه به آنچه او می گفت و بلکه نمی گفت توجه می کردند. در عین حال، نباید این نکته را نادیده گرفت که او می توانست توانمندی های خود را به ظهور برساند چون او نماینده یک ملت بود، آنچه که در مقام مقایسه، در خاورمیانه هنوز شکل نگرفته: لیبی یعنی قذافی، عراق یعنی صدام و مصر یعنی سیسی. فاصلۀ میان سیاست-سیستم با سیاست-فرد، فاصله ای کهکشانی است. عراق، مصر یا لیبی کدام سنت «سیستم» را دارند که بتوان از آنها انتظار حکمرانی سیستمی را داشت تا طارق عزیزِ تحصیل کرده و توانا بتواند در خدمت یک سیستم و شکوفایی سیستم باشد و نه تمایلات و فراز و نشیب های روحی-روانی صدام؟

در خاورمیانه، حکمرانی حُکمِ مالکیت را دارد. حرکت از طمع به عقل سهل نیست. آن هایی که تصور می کنند با میزگرد و سخنرانی می توان به دموکراسی دست یافت، حداقل این است که با تاریخ اروپا، ژاپن و آمریکا آشنا نیستند. دموکراسی در شیلی، برزیل،مکزیک و کرۀ جنوبی زمانی جدی­‌ شد که رقابتِ اقتصادی در میانِ عمومِ جریان های سیاسی، به رسمیت شناخته شد. رقابتِ اقتصادی یک سازماندهی جدید نیاز دارد که در آن نقش فرد به حداقل می رسد و قواعد، مقررات، رویه ها و اصول حاکم می شوند

دو ماه پیش یکی از مقامات اماراتی به این نویسنده گفت: ما میخواهیم طی 10 سال آینده، تولید ناخالص داخلی امارات را از 400 میلیارد دلار فعلی به 800 میلیارد دلار برسانیم و این نیاز به روابطِ صلح آمیز و تعادلی با ایران، ترکیه و حتی سوریه دارد. این سخن سیاسی برگرفته از محاسباتِ اقتصادی به موازات همان نظراتی است که شیائوپینگ در دهۀ 1980 مطرح کرد: برای آنکه چین ثروتمند شود و استقلال سیاسی خود را حفظ کند، نیاز به نیم قرن صلح با جهان داشت. حکمرانانی که این اصول را نمی دانند یا تغافل می کنند، از یک بحران به بحرانی دیگر، سیرِ مُعلق می کنند

به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
http://telegram.me/Iran_economy_online

This comment was minimized by the moderator on the site

وقتی که یک ملت بودیم

رحیم قمیشی

آن سالی که پلاسکو آتش گرفت و با همه آتش‌نشان‌های مظلوم درونش، یک‌باره فرو ریخت، ایران یک‌پارچه عزا شد.
رفته بودم مصلا برای تشییع جنازه آتش‌نشان‌ها، همه آمده بودند. چادری، مانتویی، بد حجاب، لاک ناخن زده، پسرهای با گردنبد طلا، با ریش، شش تیغه، با نمازها، بی نمازها. همه به سر زنان، همه آکنده از غم و اندوه عمیق...
چرا آن آنش‌نشان‌ها بی‌سیم نداشتند، چرا تجهیزات مناسب نداشتند، چرا هلی‌کوپتر آب‌پاش نداشتند، چرا ساختمان امکانات خاموش کردن آتش را نداشت؟
همه از هم سؤال می‌کردند. و همه دنبال پاسخ بودند. زیر تابوت آن بچه‌ها.
همه شده بودند خواهرها و برادرانی که رخت سیاه پوشیده، آمده بودند بگویند ایران برایتان عزادار است!

یادم هست چندی قبل از آن یا بعدش تشییع جنازه غواص‌های کربلای چهار بود. ظهر گرمی بود، حوالی بهارستان، سایبانی نبود، آب نبود، اما جمعیت بود و جمعیت.
باز هم گوشه‌ای نشستم، دخترانی را دیدم که ناخودی می‌نامیدندشان، و مثل باران برای آن یادگارها گریه می‌کردند.
زنانی را دیدم که هزار مشکل با نظام داشتند، اما آمده بودند، از بغض‌شان می‌فهمیدم چه دل سوخته‌ای دارند. هیچکس از کسی نمی‌پرسید تو از کجا آمده‌ای، تو طرفدار که هستی، تو چرا آمدی، همه ماتم گرفته بودند. برای ایران!

وقتی که اسیر شده بودم، از مسیری مرا پیاده عقب می‌بردند که کلی غواص شهید کناره آب افتاده بود، آنقدری که باید مواظب بودم پایم رویشان نرود. می‌دانستم خیلی از آن بچه‌های استخوان شده، بالای تریلی‌ها دارند می‌بیندندمان. و می‌دیدند چطور همه می‌دوند شاید دستی به تابوت‌هایشان بکشند.
و بگویندشان لعنت بر جدایی‌ها...

ما دل‌مان برای آن آتش‌نشان‌ها، برای آن غواص‌ها خیلی تنگ می‌شود، اما بیشتر از آن دل‌مان تنگ می‌شود برای همان لحظه‌هایی که هیچکس از دیگری نمی‌پرسید تو چرا اینجایی، تو با کدام جناحی، تو "خودی" هستی یا بی‌خودی...
دل‌مان تنگ می‌شود برای آن وقت‌ها که دل‌هایمان را از هم جدا نکرده بودند. ما را خط کشی نکرده بودند، ما را تکه تکه نکرده بودند.
تو آن طرف خط باش، من اینطرف خط!

حالا یک چشم‌مان به وین است شاید برجام امضا شود، یک چشم‌مان به روسیه، شاید پوتین ما را از خودش بداند.
حالا یک نگاه‌مان به دلار است مبادا بالاتر برود، یک نگاه‌مان به مشکلات، نکند باز بدبخت‌تر شویم.
یک نگاه‌مان به آن از ما بهتران است که بدون هیچ شایستگی رفته‌اند بالا، و دست رفقایشان را گرفته‌اند برای بالاتر رفتن، یک نگاه‌مان به جوان‌های با استعدادی که دستفروش شده‌اند، اسنپی شده‌اند، بیکار مانده‌اند... خودی نبوده‌اند!
لعنت به آنها که ما را از هم جدا کردند!

تو زرتشتی هستی، من مسلمانم
تو سنی هستی، من شیعه‌ام
تو بی‌خدایی، من با خدایم
تو انقلابی نیستی، من انقلابی‌ام
تو اهل ولایت نیستی، من ولایتی‌ام
تو مزدور اجانبی، من مزدور خودی‌ام...
و یادمان رفت ما همه ایرانی هستیم
ما همه انسانیم
ما همه یک خدا داریم
و یک سرنوشت!


نمی‌دانم چند تا از آتش‌نشان‌ها مسجدی بودند
چند تایشان حافظ قرآن
چند تایشان یک‌بار هم نشد قرآن را بخوانند
یا یک بار هم نماز نخواندند
فقط می‌دانم آنها تا ابد در دل مردم هستند
نمی‌دانم آن غواص‌ها اگر شهید نشده بودند
چند تایشان می‌شدند غیر خودی
چند تایشان می‌شدند خودی
چند تایشان می‌رفتند زیر چتر آن طرفی‌ها
چند تایشان می‌ماندند با این‌طرفی‌ها!
خوش‌ به‌حال‌شان وقتی رفتند که ما یک ملت بودیم
یک تن بودیم، پاره پاره نشده بودیم...
انسان بودیم
بزرگ بودیم
همین بود که وقتی آمدند روی دوش مردم
همه با هم گریستیم
همه با هم فریاد زدیم؛ فرزندان‌مان
همه گفتیم ایران عزادارتان است

حالا باز یک چشم‌مان به وین
یک چشم‌مان به مسکو
یک چشم‌مان به دلار
یک چشم‌مان به آینده مبهم‌مان

ما از همان وقتی که تکه تکه‌ شدیم
دیگر "ما" نشدیم
دیگر ملت نشدیم
و تا باز یک ملت نشویم
همین سرنوشت‌مان است

گاهی وین، گاه مسکو...
همین!

@ghomeishi3

This comment was minimized by the moderator on the site

تابلو "نه شرقی نه غربی" دیگر بی مصرف است آن را بفرستید برای انبار کیهان!
صادق زیباکلام
يادم باشه جناب دکتر عبداللهیان از روسیه که برگشتن بگم اون سردر «نه شرقی نه غربی» وزارت خارجه رو که مدتهاست دیگه بیمصرف شده بیارن پایین با خاور بفرستن توپخونه برای حاج حسین توی انبار روزنامه وزین کیهان نگهدارند.میتونن هم بعنوان کالای متروکه و اوراقی واگذار کنندش به قرارگاه خاتم. @Sahamnewsorg

This comment was minimized by the moderator on the site

سلام وارادت متشکرم متن بسیار ساده و جالب بود فقط جهت یاد اوری خدمتتون باید بگم سرمایه گذاری چین حدود ۵۰۰ میلیارد دلار در یک دوره ۲۵ ساله خواهد بود و این بدان معنا نیست که دولت چین لد الورود تمام این پول را برای سرمایه گذاری خواهد اورد بلکه در طول ۲۵ سال حضورش موظف است این پول را صرف و هزینه کند ضمنا به لحاظ املایی هم چند غلط کوچک داشت ممنونم روزگارتون در سایه پروردگار سلامت و پر بار

This comment was minimized by the moderator on the site

این تفاهم نامه قرینه " قرارداد دوستی ومودت " با آمریکا میباشد که دیدید بر آن چه گذشت !!!!

جلال میمندی
This comment was minimized by the moderator on the site

سرمقاله راه توده 819
مخالفان گردش به شرق کیستند
و به چه دلیل مخالف آن هستند؟
هفته گذشته عبدالهیان وزیر امور خارجه پس از بازگشت از سفر به چین آغاز اجرایی شدن قرارداد 25 ساله میان ایران و چین را اعلام کرد. این اعلام، سروصدای نمایندگان سرمایه داری تجاری ایران را در آورد تا جایی که پدرام سلطانی معاون سابق اتاق بازرگانی، دستگاه هدایت سرمایه داری تجاری ایران، آن را به معنای به فروش گذاشتن 1.648.000 کیلومترمربع خاک ایران معرفی کرد.
البته سرمایه داری تجاری ایران مخالف رابطه تجاری با چین نیست، مخالف قرارداد بلندمدت و دولتی با چین است. آنها می گویند دلارهای نفت و گاز و پتروشیمی را به ما بدهید تا ما با آن از هر کجا که خواستیم، هرچه خواستیم وارد کنیم. و این هم فقط محدود به چین نیست. همین مسئله را با دیگر همسایگان ما از روسیه گرفته تا ترکیه و عراق و حتی عربستان و امارات و حتی کشورهای غربی و اروپایی دارند. منتهی کشورهای غربی و اروپایی با آنها همنظر هستند و حاضر به بستن قراردادهای بلندمدت با ایران که چارچوبی برای مناسبات دو طرف ایجاد کند نیستند، قراردادهایی که مثلا آنها را ناگزیر کند که دربرابر خرید مواد خام از ایران به کشور ما واحدهای صنعتی تحویل دهند؛ یا بازارهای خود را دربرابر برخی کالای ساخته شده ما باز کنند؛ یا مجبور به انتقال تکنولوژی باشند. این همسویی و همنظری میان منافع کشورهای غربی و سرمایه داری تجاری ایرانی که هر دو خواهان صدور مواد خام و نیم ساخته از ایران و واردات کالای ساخته شده غربی هستند موجب همبستگی و دلبستگی سرمایه داری تجاری ایرانی با کشورهای اروپایی شده واگرنه عاشق چشم و ابروی اروپایی ها نیستند.
در رابطه با چین نیز اینها خود کسانی هستند که طی دهه های گذشته با واردات از چین ثروت های بسیار اندوختند و ارز حاصل از آن را به اروپا و آمریکا و کانادا منتقل کردند ولی اکنون که نوبت قرارداد درازمدت میان دو دولت شده و بحث بر سر سرمایه گذاری بر روی زیرساخت ها و تولید صنعتی و مشخص کردن چارچوب واردات و صادرات میان ایران و چین شده ناگهان یادشان افتاده که ایران دارد به چین فروخته می شود!
واقعیت این است که جهان امروز به دو بخش تقسیم شده است. یک بخش کشورهای غرب هستند که خود با بحران دست و پنجه نرم می کنند. آنها فروشنده‌اند وخریدار کالاهای ساخته شده ما نیستند. فروش قطعات صنایع به ایران برای آنان تحریم است ولی فروش پورشه و بی.ام.و. تحریم نیست. بخش دیگر کشورهایی هستند که نمی خواهند فقط صادرکننده معادن و منابع و مواد خام و ویرانگر طبیعت خود و سرمایه نسل های آینده باشند. کشورما اگر بخواهد در این گروه دوم باشد – که باید بخواهد و باید باشد - و در مسیر تولید صنعتی پیش برود چاره ای ندارد جز آنکه با کشورهایی که حاضرند با ما مناسبات بلندمدت برقرار کنند وارد رابطه شود. بنابراین بهترین گزینه برای ایران آن است که در روابط خود بخصوص با کشورهایی نظیر چین که امروز بزرگترین تولیدکننده جهان است به قراردادهای درازمدت متکی شود هرچند سرمایه داری تجاری ایرانی مدافع این نوع مناسبات نیست. خوشبختانه دولت چین نیز در چارچوب طرح جاده نوین ابریشم خواهان چنین قراردادها و مشارکت هایی است که ما باید بکوشیم در آنها حداکثر منافع ملی خود را لحاظ کنیم. همین وضع درباره قراردادها و مبادلات نظامی با روسیه وجود دارد. در کنار آنها گسترش روابط اقتصادی با همسایگان کشورمان اعم از ترکیه، عراق، افغانستان، آذربایجان، و کشورهای حاشیه دریای خزر و کشورهای عربی خلیج فارس هم یک الویت است. سیاست دوستی و صلح و ثبات در این شرایط بیان یک مبارزه است ولو آنکه در ظاهر به شکل یک سازش خود را نشان دهد. فضای کشور را باید در جهت آرامش و ثبات و روابط مناسب و آرام و متقابلا سودمند با جهان به پیش برد!
تلگرام راه توده: https://telegram.me/rahetudeh

This comment was minimized by the moderator on the site

کیهان بعد از نگرانی برای روسیه، حالا غصه چین را می‌خورد
روزنامه کیهان:
آمریکا و طرفداران آن در داخل کشور، با همکاری بلندمدت ایران و چین مخالفند و هر تدبیری را که رویکرد ضد تحریم داشته باشد،‌ مورد حمله تبلیغاتی قرار می‌دهند.
در شرایطی که آمریکا با فشار کمرشکن تحریم‌های ظالمانه می‌خواهد اقتصاد ایران را در تنگناهای بیشتری قرار دهد، هر تدبیر و راهکاری که رویکرد ضدتحریم داشته باشد، به شدت با پروپاگاندای غربی رو به رو می‌شود تا در حافظه افکار عمومی ایران به موضوعی «سیاه و ضدملی» تبدیل شود.
روزنامه کیهان که در روزهای گذشته برای روسیه سنگ تمام گذاشته بود، حالا برای حمایت از چینی ها وارد میدان شد.
خبر پلاس


یک فعال‌رسانه‌ای (مرتض قرقی): ‏مفاد قراردادهای ۲۰ ساله روسیه و ۲۵ ساله چین، هنوز در ابهام است؛ دربرجام هم اینگونه بود؛ صهیونیست‌ها از مفاد برجام آگاه بودند، اما مردم نه؛ مفاد آن، زمانی علنی شد که دیگر دیر بود و نتیجه‌اش را دیدیم. پنهانکاری نکنید؛ رسانه‌ها را در کارها شریک کنید تا در بحران‌ها به داد دولت برسند. قانون


در روزی‌که روزنامه‌های اصولگرا سازودهل برداشته‌اند و ابراهیم رئيسی را بدرقه می‌کنند تا به کشور دوست و برادر روسیه برود و باب رابطه با روسیه را بازتر کند، روزنامه‌های اصلاح‌طلب تلاش می‌کنند گشایش‌ها از مسیر رابطه با غرب و آمریکا روی می‌دهد نه قراردادهای بی‌پشتوانه با چین و روسیه و حتی یک روزنامه اقتصادی بدجوری به چین توپیده و نسبت به همکاری با آن‌چه حکومت آزادی‌کش و ضدمردمی چین نامیده هشدار داده.

مائو هم سالها چین را اسیرِ آمریکا ستیزی کور کرد. اما سرانجام این خودش بود که تنش زدائی با آمریکا را عملی و راه را برای شکوفائی اقتصادیِ ملتی فقیر باز کرد. محمد حسین کریمی پور


نیکی هیلی: چین و ایران و روسیه . دست در دست هم گذاشته و این همکاری نگران کننده است...!

قدرت‌نمایی ایران، روسیه و چین در خلیج‌فارس
خبرگزاری ریانووستی روسیه از برگزاری یک رزمایش مشترک دریایی میان ایران، چین و روسیه در آب‌های خلیج‌فارس خبر داد. ریانووستی به زمان برگزاری این رزمایش اشاره‌ای نکرده است.

This comment was minimized by the moderator on the site

مجتبی ذوالنوری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس درباره قرارداد ۲۵ساله ایران و چین به «دیده‌بان ایران» گفت: «در این‌گونه توافق نامه‌ها معمولا اینکه چقدر اطلاعات به بیرون درز پیدا کند، طرفین تصمیم می‌گیرند. فعلا جمهوری اسلامی علاقه‌ای به بیان جزئیات ندارد.»


روزنامه جوان وابسته به سپاه:جریان معاند داخلی می خواهد بگوید دولت رئیسی وابسته به روسیه است
آنچه در این روزها در مورد سفر رئیس‌جمهور به روسیه و سفر وزیر خارجه به چین به محور اصلی عملیات روانی رسانه‌های بیگانه و جریان‌های معاند داخلی تبدیل‌شده است، القای وابسته کردن و فراتر از آن ادعای زمینه‌سازی برای سلطه کشورهای شرقی بر ایران و زیر پا گذاشتن شعار «نه شرقی نه غربی» جمهوری اسلامی در دولت جدید است.
دولت رييسي كه جاي خود دارد
حاكميت وابستگي شديد به روسيه دارد

دلالان تحریم و فاینانس ...
مشاور امور بین‌الملل اسبق وزارت راه و شهرسازی اظهار داشت:
معتقدم این حرف‌ها و ادعاهای آقای بروجردی یا از سر بی‌اطلاعی است یا اینکه دلال‌هایی آقای بروجردی را احاطه کردند و به وی اطلاعات غلط می‌دهند.
اصغر فخریه کاشان در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا درباره اظهارات روز گذشته علاءالدین بروجردی درباره مقاومت تیم عباس آخوندی در وزارت راه و شهرسازی در برابر پذیرش فاینانس ۵٠ میلیارد یورویی چینی‌ها برای اجرای پروژه قطار سریع السیر در کشور اظهار داشت:
آقای بروجردی به عنوان نماینده سابق در مجلس کشورمان و رییس سابق کمیسیون امنیت ملی یا از قوانین اطلاعی ندارد و یا اینکه عده‌ای اطلاعات غلط به ایشان ارائه می‌دهند که در نهایت باعث شده با این اظهارات جامعه را گمراه کند.
وی ادامه داد: انجمنی که آقای بروجردی به عنوان ارائه کننده فاینانس به ایران و به وزارت راه و شهرسازی معرفی کرده بود انجمنی بدون سرمایه و حضور ۸ الی ۱۰ بازنشسته چینی تاسیس شده بود و این انجمن حتی یک روز هم سابقه کار نداشت.
قائم مقام وزیر راه و شهرسازی وقت ادامه داد: آقای بروجردی به ما اعلام کرد که انجمنی تحت عنوان فاینانس چین قصد دارد 50 میلیارد یورو به ایران اعتبار بدهد و ما به ازای آن نفت دریافت کند و ما از این اعتبار برای پروژه‌های قطار سریع السیر استفاده کنیم؛
اولا در همان زمان جواب ما به ایشان این بود که دولت چین مطلقا این موضع را قبول ندارد چراکه ما بلافاصله در همان مقطع با سفارت ایران در چین سفیر هماهنگ کردیم و سفیر ایران در چین موضوع را با بانک مرکزی و دولت چین مورد بررسی قرار داد که نه تنها که این موضوع در دولت چین مطرح نبود بلکه اساسا دولت چین این انجمن را هم قبول نداشت.
دوم اینکه اگر چین قرار بود فاینانس 50 میلیارد یورویی به ایران بدهد چنین اقدامی را با دلال و واسطه انجام نمی‌داد بلکه هزار و یک امتیاز از ایران می‌گرفت و بعد این فاینانس را در اختیار کشورمان قرار می‌داد.
نکته مهم‌تر اینکه اساسا در همان زمان فاینانس‌های مصوب شده با چینی‌ها برای پروژه برقی‌سازی قطار تهران – مشهد و قطار سریع السیر تهران – قم - اصفهان هم متوقف شده بود. هر چند که حتی ال سی برای فاینانس قطار برقی تهران – مشهد باز شده بود و اقداماتی برای پیش پرداخت‌ها و ضمانت‌نامه‌ها انجام داده بودیم، فاینانس این پروژه‌ها را هم متوقف کردند چه برسد به اینکه بخواهند 50 میلیارد یورو فاینانس را از طریق یک انجمن در اختیار ایران بگذارند.
نکته سوم این است که به فرض محال این 50 میلیارد یورو را انجمن فاینانس چین در اختیار ایران می‌گذاشت آیا می‌توان بدون در نظر گرفتن بودجه چنین اعتباری در اختیار یک وزارتخانه قرار بگیرد؟ میزان فروش نفت و تقسیم درآمد آن بین دستگاه‌ها در بودجه مشخص می‌شود و قطعا امکان نداشت 50 میلیارد یورو به طور کامل در اختیار وزارت راه و شهرسازی قرار بگیرد.
پس در این میان نقش سازمان برنامه و بودجه و وزارت نفت چه بوده است؟


امتیاز نفتی ایران به چین: خرید ۲۵ ساله نفت با تخفیف ۳۰ درصدی
مریم رحیمی
قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین وارد مرحله اجرایی شده است. قراردادی که گفته می‌شود باعث سرمایه‌گذاری ۲۸۰ میلیارد دلاری در صنعت نفت و انرژی ایران می‌شود. اما ایران در مقابل قرار است چه امتیازی به چین بدهد؟
اگرچه هنوز جزئیاتی از قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین منتشر نشده اما برخی رسانه‌ها اطلاعاتی از این قرارداد منتشر کرده‌اند. اطلاعاتی که می‌گوید احتمالا بر اساس این قرارداد ایران امتیازات نفتی زیادی به چین داده است.
۱- چین در اولویت واگذاری پروژه‌های نفتی ایران است.
۲- چین نفت و گاز ایران را با ۳۰ درصد تخفیف می‌خرد.
۳-چین برای پرداخت پول نفت ایران دو سال مهلت دارد. بعد از این مدت هم می‌تواند بازپرداخت بدهی نفتی خود را با یوآن انجام دهد.
۴- چین می‌تواند دو سوم مبلغ خرید نفت و گاز را به صورت نقدی (یوآن) به ایران پرداخت کند و یک سوم را به شکل کالا و خدمات.

This comment was minimized by the moderator on the site

شورش را در آورده‌اند!

برخی از این رسانه‌های اصولگرا به جای دفاع منطقی از یک رابطۀ متوازن و معقول با جمهوری خلق چین، در حمایت از تمامیت سیاست چینی‌ها، چنان شور و حرارتی به خرج می دهند که دیگر واقعاً شورش در آمده است.
با این حدت و حرارتی که این رسانه‌ها در جانبداری از رفقای چینی به خرج می‌دهند بیم آن می‌رود که به زودی اعلام کنند:
کی گفته که این دوستان چینی کمونیست هستند؟ آنها به واقع شیعه اند اما برای عدم تحریک هواداران مائو تسه تونگ، تقیه پیشه کرده‌اند و الکی خود را بی‌خدا و کمونیست معرفی می‌کنند.
یا اینکه بگویند:
دین واقعی در این دنیا همین کمونیسم چینی است زیرا مگر غیر از این است که جوهر دین مخالفت با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکاست؟ و مگر غیر از این است که کمونیست‌های چینی سردمدار واقعیِ مخالفت با استکبار آمریکا در جهانند؟
یا اینکه پیشنهاد کنند:
این ایغورهای سلَفی با اصراشان بر حفظ هویت دینی خود، سبب‌سازِ زحمت و پریشان خاطری حزب کمونیست چین شده‌اند به طوری که ارتش خلق مجبور به سرکوب آنها شده و این مسئله زمینۀ بهره‌برداری تبلیغاتی دنیای استکبار را فراهم کرده است تا آنجا که آمریکای جهانخوار و ایادیش، با متهم کردن رفقای چینی به نقض حقوق ایغورها، جوامع مسلمان را علیه پکن تحریک می‌کنند. پس برای خلع سلاح استکبار در این مورد، بهتر نیست ایغورها را کلاً مرتد و غیر مسلمان اعلام کنیم و یا خودمان در سرکوب آنها سهیم شویم تا از رفقای چینی در این مورد رفع اتهام شود و آنها با خیال راحت مشغول مبارزه با استکبار شوند؟
#احمد_زیدآبادی

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در درهای نیم لا، طعمه هایی وسوسه ...
ذلت دروغگویی اینکه چرا افکار عمومی و حتی خواص در حکمرانی حاضر به پذیرش تکذیب سفیر در مورد به غارت ر...
- یک نظز اضافه کرد در درهای نیم لا، طعمه هایی وسوسه ...
امنیت روانی زندگی نباتی اینکه مقام معظم رهبری انتشار دیدگاه، تحلیل و نقد کارشناسی مغایر با خواست تم...