بت پرستی و برده داری مدرن قرن 21، رفتار کراهتبار استبداد و زیردستان  
  •  

01 شهریور 1398
Author :  
شکوه و عظمت پوشالی استبداد، پوشاننده حقارت و ناچیز بودن اوست

روح و نتیجه استبداد، به بندگی کشیدن بندگان آزاد خداوند، در مقابل انسانی از نوع خود آنهاست؛ و مستبدین و کسانی که استبداد را تدارک و تهیه می بینند، در واقع با تعاریف، سفسطه ها، بهانه های واهی، صغری و کبراهای قلابی، که گاه آن را قالب تقدس، گاه اجبار، گاه اقناع و... پیچیده و بر آن بار می کنند، انسان را از قبله واقعی کرنش در مقابل خدای آسمانی و خالق، به سوی قبله ایی ساخته شده، و زمینی منحرف می کنند؛ و قبله و پرستشگاهی ساخته و پرداخته افراد چاپلوس، فرصت طلب، جاهل، قدرت طلب و... که مزین به بتی از نوع انسان است، که در آن نهاده اند، و از قضا خود آنرا ساخته اند، را قبله گاه می کنند.

همین انسان ها، در بتخانه ایی به پرستش می نشینند که خود خشت خشت آن را به مرور نهاده اند، و اکنون انگار فراموش کرده اند، که این بتخانه را خود با دستان و افکار خود سانت به سانت، و قدم به قدم ساخته اند، برایش از مال و جان و آبروی خود خیرات کرده اند، تا ساخته شود، شکل گیرد، و فارغ از آن همه ساختن ها، روح و انسانیت خود را به پای چنین مصنوعی قربانی می کنند.

 این انسان ها مثال مسخ شدگانی اند که همه ی گذشته را به فراموشی سپرده، و انگار آنان به یکباره در یک بتخانه و در کنار بت بزرگ، هبوط کرده و افتاده اند، که اینچنین غرق و مسحور عظمت این بت بزرگ خود ساخته شده، اشک می ریزند، و پاک فراموش می کنند که این بت بزرگ را نیز، مجسمه ساز زبردستی از خود آنان، که خود او را خوب می شناسند، تدارک و تهیه دیده است و آنان ذره به ذره تراشیدن این بت را در دستان او دیده، و دنبال کرده اند.

یعنی از وقتی که تکه سنگی بیش نبود، که حیوانات بر آن علامت محدوده حاکمیتی خود را می گماشتند، تا این که حمل شد و در کارگاه، زیر چکش و تیشه مجسمه ساز هنرمند، تبدیل به شمایلی زیبا شد و تا این که در مراسم با شکوهی به بتخانه حمل و نصب شد، و کم کم توسط سخن مکرر، و استدلال های آبکی و بی پایه اربابان معبد، به سجده اش با میل و رغبت خوانده شدیم، و اکنون که سجده بر او واجب اعلام شده، همه به میل و یا به زور، بر این امر وا داشته می شویم، همه را فریم به فریم دیده ایم، اما باز باورمان نمی آید؟!!.

و به واقع اگر این حماقت ما انسان ها نبود و نباشد، آن بت اعظم نیز مثل تمام مجسمه هایی است که در گوشه و کنار این شهر پر آشوب، ساخته و نصب شده اند، و ما بی توجه به آن ها، حتی نگاهی را هم از این بتان دریغ می کنیم، و با بی اهمیتی تمام، از کنارشان هر روزه می گذریم، انگار نه انگار که این مجسمه ها نیز که در حد و اندازه بت اعظم هستند، و یا حتی بر او از نظر ارزش هنری، ساخت، نوع جنس و... شرافت دارند، و اکنون در وسط این میدان، با عظمتی وصف ناشدنی ایستاده اند، و هزار راز در خود دارد، و هزار نکته برای گفتن و به تفکر وا داشتن و...، نیز به همان میزان قابل توجه اند.

اما ما ترجیح می دهیم که تنها دور بت بزرگ، که از ما دورش داشته اند، دیدنش را برایمان نوبتی و بسان اعطای افتخار کرده اند، و در تاریکخانه ارواحش نهاده اند، هزار نکته سحر آمیز و رمز آلود از او نقل می کنند و... و او اکنون به آرزویی برای ما تبدیل شده است، تا او را ببینیم، در مقابلش بیخود شویم، اشک بریزیم، احساسات مان قلیان کند و....  

اما او هرگز با بت های دیگر ساخته دست ما، تفاوتی ندارد و این ذهن وامانده ماست که او را به چنین عظمتی می بیند، تصور و تصویر می کند، و گفته هایش را بی مثال، تصمیم هایش را بی مانند، نگاه هایش را شوق انگیز، نژادش را برتر، سبک زندگی اش را آسمانی، حرف های مفت و بی ارزشش را، ارزشمند، کودک از او متولد شده را قدیسی، که باید بر سر نهاد، ژن او را عالی، و شایسته سلسله کرسی نشینی دانست، همه باید مطیع، منقاد، مجیزه گو و... باشند، و هر که جز این را شایسته نفرت و طرد، و... می دانیم.

وقتی به منتخب عکس های آقای کیم جونگ اون (رهبر کره شمالی)، که ذیل یک نوشته [1] توسط نویسنده محترم آن [2] نهاده شده بود، [3] نگاه می کردم، دیدم که چگونه جمعی منتظرند که سخنی از دهان این "بت بچه ی، بر جای پدر، بر تخت نشسته" [4] ، بیرون آید و آنان با شوق و ذوق آن را ثبت و درج کنند، و افتخار این نکته برداری را نصیب خود نمایند، و یا به قول نویسنده این مطلب، "مبادا یک کلمه از قلم بیفتد"؛ بر انسانیت خود گریه ام گرفت، که چطور خداوند ما را به این دنیا وارد آورد، تا بازیچه این گونه مستبدین از انسانیت و خدا بی خبر، شویم؛ و برای منویات دل ناپاک آنان، ملت هایی این چنین خار و خفیف، در خدمت انسانی درآیند، که او نیز با آنان تفاوتی ندارد، و فقط طی حادثه ایی باز شاهی بر دوش آنها، نشسته و اکنون هم در صدر می نشیند و امر و نهی می کند، و هم فراموش کرده اند، ما هم در ذیل او انسانیم، و هم ما فراموش کرده ایم که او هم به تمام و کمال مثل ماست، و فقط یک تقسیم کار و یا حادثه، او را اکنون بر برج بلند قدرت نشانده، و ما در ذیل دریوزگی او.

خاک بر سر این انسانیت، که اینقدر و تا به این حد، به اسارت در می آید، و به مضحکه اهل آسمان تبدیل می شود، که چقدر ما انسان اهل فراموشی و نسیان هستیم. و چه زود بزرگان قوم فراموش می کنند که انسانند، چه زود ما نیز فراموش می کنیم، که انسانیم، و چه قدر عمیق در بندگی یکی از فرزندان آدم به مثل خود، در می آییم، و عاشقانه بندگی می کنیم.

اُف بر این انسانیت، اُف بر این تفکر، اُف بر این سیستم، اُف بر این ایدئولوژی، اُف بر همه ی آنچه ما انسان ها را بدین ذلت خودخواسته و ناشی از تخدیر می کشاند، و بدین نسیان بزرگ فرو می برد، خاک بر سر انسان، و درود بر حیوانات، که اینقدر که ما انسان در ضلالت پیشروی داریم، آنها با حیوانیت خود، هرگز بدین حدها هم پیش نمی روند.

این بچه کم سن و سال، نه از آسمان افتاده است، نه فرزند خداست، او نیز مثل ما، فرزند پدرش هست و این را همه ی ما می دانیم، که او با مرگ پدرش توسط دست های پشت پرده قدرت سیاسی در کره شمالی از میان دیگر برادرانش، او را بر تخت نشاندند، و اکنون او بر این سریر قدرت بی انتهای لعنتی نشسته است، که این گونه سخنانش گهربار می شود، که باید همه دفترچه به دست منتظر کلامش باشند، تا جملات گهربارش! از قلم نیفتد، و اوامر حکیمانه اش! بی هیچ مداقعه ایی، که درست است یا غلط، گو این که از زبان خدا جاری شده، به عمل در آید، او در مورد همه چیز، حتی کفش هایی که مردمانش خواهند پوشید، اتوبوس های که سوار خواهند شد، پیازهایی که خوراکشان می شود و... اظهار نظر می کند و... و عده ایی آن را مرتب ثبت می کنند، انگار حرف هایی آسمانی است، که نباید از دست برود و...

واقعا انسان از انسانیت خود پشیمان می شود.

 

Click to enlarge image Kim-Jong-Un (1).jpg

مستبد با نظامیان در کلوچه پزی -حرف هایش را پیرامون کلوچه یادداشت می کنند

[1] -  مطلبی تحت عنوان "اون آمد!"  با این متن : "یکی از برنامه‌های اصلیِ رهبر جوان کرۀ شمالی، کیم جونگ اون، بازرسی (یا بازدید) است. از آنجا که در کرۀ شمالی همه‌چیز دولتی است، پس بازرسی دولتی هم نیاز است و از نشانه‌های رهبرِ کوشا این است که کار خطیر بازرسی را به زیردستانش واگذار نکند، بلکه خود در مکان حاضر شود و همه‌چیز را با چشم خود ببیند. لابُد.  مزرعۀ پرورش خوک، سوسیس و کالباس‌سازی، مرغداری، کلوچه‌پزی و آبنبات‌سازی، جاده‌سازی، فرودگاه، ذوب‌آهن، مهدکودک، مانور نظامی، رستوران، نانوایی، شهربازی، زیردریایی، موزۀ حیات‌وحش، ورزشگاه، هتل، واگن‌سازی، استخر تفریحی، سالن سینما، هر گونه مجموعۀ تفریحی دیگر، انواع مزارع کشاورزی... و کلاً هر چیزی که در یک کشور وجود دارد، امروز یا فردا از سوی شخص رهبر کرۀ شمالی بازرسی می‌شود. اما این بازرسی‌ها همیشه و همه‌جا سیاق یکسانی دارد. او هر جا وارد می‌شود، جمع کوچکی از مسئولان ــ که اغلب یونیفورم نظامی بر تن دارند ــ دور او حلقه می‌زنند و اولین کاری که می‌کنند این است که دفترچۀ یادداشتی از جیب درمی‌آورند و از اولین کلمه‌ای که کیم می‌گوید آن‌ها شروع می‌کنند به یادداشت‌برداری. کل فرایند بازدید این‌گونه است که کیم جلو راه می‌رود، صحبت می‌کند و حلقۀ همراهان دنبال او خاضعانه می‌روند و حین راه رفتن از یادداشت‌برداری و ثبت صحبت‌های کیم هم غافل نمی‌شوند. این دفترچۀ یادداشت و مداد تا آخرین لحظه دست آن‌ها هست، مبادا یک کلمه از قلم بیفتد. در هیچ مدرسه و هیچ دانشگاه و هیچ آموزشگاهی در جهان نمی‌توانید چنین صحنه‌ای ببینید که یک نفر راه می‌رود و صحبت می‌کند و همراهان این‌طور با ولع حرف‌هایش را یادداشت می‌کنند. اما چیزی که بیش از این‌ مایۀ شگفتی می‌شود این است که کیم هر جا می‌رود و با دیدن هر دستگاه، هر خط تولید، هر مکان ــ از موزۀ حیات وحش گرفته تا کلوچه‌پزی ــ در جا شروع می‌کند به توضیح دادن، مانند مردی همه‌فن‌‌حریف. کلوچه‌ها را برمی‌دارد، با هم مقایسه می‌کند و نکات بسیار دقیقی در مورد اندازه و وزن و شکل کلوچه‌ها می‌گوید و همراهان هم طبعاً با دقت این نکات را یادداشت می‌کنند. اما این بازدیدها آن‌قدر هم خشک و بی‌روح نیست. کمی خوش‌وبش و قدری شوخی و خندیدن، وقتی نکات اصلی گفته شد، بخش ثابت دیدارهاست. کارمندی که کیم با او شوخی می‌کند، در حالی که چشمانش از شدت ذوق‌زدگی عن‌قریب است از حدقه بیرون بزند، شرمگنانه، بدون این‌که دهانش زیاد از حد باز شود، می‌خندد و چون بیش از حد خود را کنترل می‌کند، کمی کبود می‌شود. کیم آدم خوش‌مشربی است! اما بخش مهمی از این مراسمِ آیینیِ بازرسی و بازدید، بر عهدۀ زنان و دختران است. زن‌ها و دخترها به این بازدیدها روح و لطافت و عاطفه می‌بخشند؛ به اَشکال مختلف. وقتی کیم را می‌بینند، بی‌صدا مثل ابر بهار اشک می‌ریزند. گرداگرد صورتشان خیس اشک، از پشت هاله‌ای از اشک کیم را تماشا می‌کنند. اما کیم بسیار فروتن و خاکی است. دیر یا زود، این یخ میان کیم و زنان آب می‌شود و آن‌ها می‌دوند سمت او، بازوانش را از دو سو می‌گیرند و مانند دخترکانی که پدر مهربانشان از سر کار آمده است، به بازوی او می‌چسبند. کیم هم مهربانانه و بشاش، با دل آن‌ها راه می‌آید.  هنوز چند قسمت مهم دیگر مانده. در پایان بازدید، جمع بزرگی از کارمندان و کارگرانِ محل بازدید، اطراف کیم صف می‌کشند و عکس یادگاری می‌گیرند. این تصویر چاپ می‌شود و در ورودیِ آن مکان نصب خواهد شد، یادگار بازدید کیم از آنجا. و اما زمان خداحافظی، بی‌تابیِ مردم... باید کمی دنبال کیم دوید و برایش دست تکان داد و طبعاً دوربین‌ها همۀ این صحنه‌ها را ثبت می‌کنند. شب‌هنگام، بانوی اخبارگوی معروف کرۀ شمالی، همان زنی که خبر را چونان حماسه می‌خواند، همۀ این بازدید را مانند شاهنامه‌خوانی ما، روایت می‌کند و موسیقی حماسی‌ـ‌رومانتیک زیر صدای زن عمق احساسی به خبر می‌بخشد...در ویدئوی پیوست یکی از این بازدیدهای کیم را از یک شهربازی و مرکز تفریحی ببینید. ببینید تا مطمئن شوید در روایتم هیچ اغراقی نکرده‌ام.

[2]- آقای مهدی تدینی

[3] - منبع : کانال تلگرامی https://t.me/tarikhandishi   به نام تاریخ اندیشی – مهدی تدینی.

[4][4] - متولد 1984 که اکنون و در سال 2019، فقط 35 سال دارد، موقعی که باز شاهی به دوش او، با مرگ پدرش در سال 2011  نشست، تنها 27 سال سن داشت.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (7)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

کره شمالی کشوری ناشناخته که چیز زیادی درباره اش نمی دانیم.فقط اینکه جزء معدود کشورهای باقی مانده در نظام کمونیستی است،دائما با تسلیحات خود برای آمریکا شاخ و شانه میکشد،
سال ۹۷ صدا و سیما مستندی از این کشور ساخت با عنوان کره شمالی بدون روتوش که سعی کرده بود نمایی واقعی از آن کشور به مخاطب بدهد،اما وقتی رضا امیرخانی داستان سفر خود را به کره شمالی در کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ به رشته تحریر درآورد کل تصور شکل گرفته از رسانه ها را تغییر داد و توانست نمایی عمیق، تحلیلی وکالبدشکافانه از این کشور ترسیم کند.
عالی ترین بخش کتاب آنجاست که او با استناد به قرآن تشابهی تام بین نظام این کشور با نظام فرعونی برقرار می کند و راز تبعیت این مردم از حاکمان شان را کشف میکند.رازی که تنها در کلام خالق هستی یافت میشود و در هیچ نگاه بشری این افق عالی را نمی شود جست.
خدای حکیم در آیه ۵۴ زخرف میفرماید: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ»
فرعون مردمش را خوار میکرد تا اطاعتش کنند، آنها مردمی نافرمان (از بندگی خدا) بودند.

@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی

This comment was minimized by the moderator on the site

الگوی کره جنوبی برای مردم، کره شمالی برای مسئولان!

حبیب رمضانخانی
محمد حسین قدیری ابیانه، سفیر سابق و از مسئولان و عاملان وضعیت و مشی فعلی، گفته اند:
ساعت مفید کار در کره جنوبی ۹.۵ ساعت و در ایران ۲۲ دقیقه است و این یعنی یک کره‌ای معادل ۲۴ ایرانی کار می‌کند. علاوه بر این کار سخت، بسیار کم توقع هم هستند و بسیاری در آپارتمان‌های ۱۵ متری و ۱۷ متری سکونت دارند.

در پاسخ به این اظهار نظر چند نکته را بایستی به ایشان و هم مسلکانشان، یادآور شد:

۱.جناب قدیری ابیانه و اصولگرایان، به وقت دولت روحانی، دولت و انتخاب نادرست مردم را عامل اصلی مشکلات دانسته و ادعا می کردند با آمدن خود، تمام مشکلات را حل می کنند و مثلا دلار را تا ۱۵ تومان پایین آورده و بورس را در سه روز به سامان می کنند! ولی بعد از تحقق حاکمیت یکدست، و گذشت سی ماه، فرصت از مردم تا ظهور منجی خواسته و مردم را مقصر وضعیت پیش رو می دانند و لابد به خاطر این خبط هست با تصویب انواع مالیات ها و عوارض سنگین و افزایش سال های بازنشستگی، می خواهند آن ها را مجازات کنند!

۲. نمی دانم چه حکمتی هست! که مسئولان کشورمان نوبت خودشان، آن اقتدار، مادام العمری و عدم پاسخگویی مسئولان کره شمالی را برای مقایسه و الگو معرفی، ولی نوبت مردم، آن تلاش و توسعه کره جنوبی را مطالبه و مردم آن کشور را الگو معرفی می کنند؟

۳. بیشتر مسئولان اصولا دین و مذهب را در جهت منافع خود تفسیر و بسترسازی می کنند. مثلا برای عتاب مردم غرب و اسراییل، حدیث معروف، الناس علی دین ملوکهم، مردم بر شیوه حاکمان خود زندگی می کنند را مثال می زنند، ولی به وقت خودشان و پاسخ گویی، مثل انتقاد اخیر، مردم واحدی کاملا جدا از حکومت و منش آن معرفی می شوند.

۴. در اینکه در ایران ساعت مفید و بهره وری پایین بوده و نیازمند تغییر وضعیت، شکی نیست. ولی بایستی به جناب قدیری گوشزد کرد، این پایین بودن بهره وری محصول چندین عامل است. یکی پایین بودن دستمزدها و نبود انگیزه، دیگری عدم وجود قوانین به روز، عدم نظارت صحیح و بوروکراسی ناکارآمد و مهمتر، اقتصاد دولتی که انگیزه ای برای کار و تلاش نمی گذارد. همان اقتصادی که جناب قدیری و دوستانش، سرخوشانه در اوایل انقلاب با مصادره شرکت های بزرگ و کارآفرین خصوصی، آن ها را  دولتی کرده و این مسیر را بسترسازی کردند.

۵. در تمام دنیا و علم اقتصاد عقلانی و مرسوم این است که شرکت و بنگاه زیان ده را ابتدا باید تغییر و اصلاح اساسی کرد، اگر نتیجه بخش نبود، تعطیل کرد. ولی جناب قدیری در جریان هستند که از شرکت های خودرو ساز تا انواع بنگاه های تولیدی و مالی زیان ده دولتی که اتفاقا میانگین ساعت کار مفید را پایین آورده اند، از قضا سال هاست با تجویز پول از بیت المال سرپا نگه داشته و سعی بر امتداد آن انحصار و رانت دارند. مثلا همین صدواسیما! با نزدیک به ۵۰ هزار پرسنل، هر سال بودجه مضاعفی از بیت المال می گیرد، در حالی که مشابه خارجی آن، مثل بی بی سی، رویترز و ... با یک پنجم این نیرو و بودجه، نه تنها ده ها برابر کارایی، بلکه چندین برابر این بودجه سود دهی دارند.

۶. در آخر، حالا که بحث مقایسه داغ شده، بد نیست آقای قدیری گریزی به مسئولان کره جنوبی و دولتمردانش، جهت مقایسه با مسئولان ایرانی بزند! آنجا که در کره جنوبی وقتی مسئولی نتوانند به شعار و وعده های خود عمل کرده و در حوزه خود مشکلی برای مردم ایجاد کند، از قدرت کناره گرفته، استعفا می دهد و گاهی از شدت شرم و غصه دق می کند و حتی دست به خودکشی می زند! مثل نخست وزیر سابق آن کشور، چانگ هونگ وون، که با غرق شدن یک کشتی تفریخی دانش آموزان، از سمت خود کناره گرفت! آنجا که گفته بود: «گریه های خانواده های غرق شدگان، خواب شبانه را از من گرفته»

This comment was minimized by the moderator on the site

مصاحبه آتشین محمد دادکان و کنایه‌های تند او به تلویزیون، دولت و مجلس

عمر جوان‌ها در این ۴۴ سال تلف شد/ الگوی ما شده کره شمالی و پاکستان!

هر کس اعتراض کند مفسد فی‌الارض است؟ کسی که انبوه و انبوه مال مردم را ریالی و دلاری جابه‌جا کند آن جرمش چیست؟

رییس اسبق فدراسیون فوتبال:

هر کس اعتراض کند مفسد فی‌الارض است. اعتراض کردن و کشف حجاب امروز جرم شده. ولی کسی که بخورد و فساد کند و انبوه انبوه مال مردم را ریالی و دلاری جابه‌جا کند آن جرمش چیست؟

ماهی ۲۰ میلیارد دارد خرج می‌شود که این مجلس باشد. پول پرسنل و نماینده و... حالا می‌پرسم اگر این‌ها نروند مجلس چه اتفاقی می‌افتد؟ خب این ۲۰ میلیارد در ماه را بده حداقل ۲۰۰ تا جوان بروند ازدواج کنند. این حرف بدی است؟ علیه دین است؟

باید به این تلویزیون ایوالله گفت! دلار ۱۰ تومان شده ۶۰ تومان بعد وقتی می‌شود ۵۵ تومان اول اخبار می‌گویند که دلار شد ۵۵ تومان! یا دو، سه شب پیش خبر اصلی صداوسیما این بود که در نان‌فروشی خمیر را ۲۰ درصد کم کردند. هزاران میلیارد پول جابه‌جا می‌شود و تیتر یک نمی‌شود، اما ۲۰ درصد کم شدن خمیر می‌شود خبر اصلی صداوسیما! مردم را چی حساب کردید؟ مردم به پیغمبر خیلی بهتر از شما متوجه می‌شوند.

من سه بار کره‌شمالی رفتم. وقتی وارد فرودگاه می‌شوی موبایل‌ها را می‌گیرند و یک گوشی می‌دهند دست سرپرست تیم. من که می‌رفتم گوشی را می‌دادند به من. مردم شهر از کار که می‌آیند در مترو می‌خوابند. ما اوج تجهیزات نظامی‌مان که پهپاد و موشک باشد که داشتنش برای هر کشوری لازم است را ببریم جلو می‌شویم کره‌شمالی. ولی بروید ببینید زندگی مردم کره‌شمالی چه شکلی است؟ الگوی ما شده کره‌شمالی و پاکستان. حالا یک سوال دیگر؟ سوییس پهپاد دارد؟ موشک دارد؟ ارتش اصلا دارد؟ آمده دنیا را با چی گرفته؟ با ساعت، کردیت بانکی و چاقو. ما باید الگوهای‌مان این کشورها بشود. ولی ما می‌خواهیم کره‌شمالی شویم. من سه بار رفتم. به خدا روی آن پلی که سازمان ملل ایستاده، بین دو کره اگر نیروها بروند کنار و دولت کره‌شمالی اجازه بدهد مردم بروند، یک نفر در کره‌شمالی نمی‌ماند. به امام‌حسین ما که آنجا بودیم هر کس ما را می‌دید می‌گفت نمی‌توانید یک دعوتنامه به من بدهید من از کره‌شمالی بیایم بیرون؟

آن کسی که الان منتقد حرف‌های من است می‌گوید عوضش موشک دارد! پس زندگی چی؟ مردمش چی؟ عمرها تمام شد. دو چیز حاصل این ۴۴ سال است؛ ضعیف شدن اعتقادات مردم و دوم از بین رفتن عمر جوان‌ها. جوانی‌ها رفت. من عاشق وطنم هستم. دینم را دوست دارم. از همه مهم‌تر مردمم را دوست دارم. ولی واقعیت چیزی است که باید گفت. حالا من سوال می‌کنم و شما باید جواب بدهی و این را هم بنویسی./اعتماد

https://t.me/+iK-468eUZ8tlYTQ0

This comment was minimized by the moderator on the site

یه اصطلاحی داریم به اسم: چاه استراتژیک
زمانی شما در چاه بیفتی و منفعت استراتژیک و بلندمدت همه بازیگران در این باشه که شما در چاه باقی بمونی، دیگه در اومدن شما از اون چاه، تقریبا محال هست.

عمیق ترین چاه استراتژیک متعلق به کره شمالی هست.
چاهی که کره شمالی در اون قرارداره، دربلندمدت به نفع همه(به جز مردم اون کشور) هست.
اون چند تا بمب اتم و موشک کره شمالی ، باعث میشه تمام همسایه ها برای امنیتشون به امریکا وابسته باشند و امریکا جای پای محکمی در اون منطقه اقتصادی دنیا داشته باشه.
و تحریمهای فلج کننده امریکا باعث میشه که کره شمالی برای نون و آب خودش به روسیه و چین وابسته باشه؛ و روسیه و چین از کره شمالی در هر مذاکره ای، به عنوان یه تهدید علیه همه منطقه جنوب شرق آسیا استفاده بکنند.
دولت های ژاپن و کره جنوبی و ....در افکار عمومی کشور خودشون،از کره شمالی به عنوان یه دشمن ترسناک، نهایت استفاده رو برای ایجاد حمایت و حس اتحاد در کشور خودشون میکنند.
حاکمان کره شمالی هم در رفاه کامل زندگی میکنند و به سرکوب ایدئولوژیک علیه مردمشون ادامه میدن و از وضعیت فعلی خیلی راضی هستند.
و نیم قرن هست که مردم بدبخت کره شمالی در "چاه" سوتغذیه و عدم رفاه و عدم آزادی "دست و پا میزنند".

ایران هم در چاه مشابهی گرفتار شده.
پرونده هسته ای ایران، شبیه جام جهانی فوتبال،تا حالا یه دور در کل دنیا مذاکره شده:
تهران، بروکسل، پاریس، ژنو، بن، لندن، مادرید، لیسبون، استانبول، بغداد، مسکو، آلماتی مغولستان!، مسقط، نیویورک، لوزان، وین و امروز دوحه.
هیچ وقت هم حل نشده.
چون هیچ کس،نیاز خاصی برای حل مساله نداره.
امریکا و اسراییل ، با استفاده از این ببر کاغذی، همه کشورهای ریز و درشت منطقه رو زیر بلیط خودشون آوردند و متحد کردند.
دولتهای همسایه برای بسیج افکار عمومی خودشون؛ از نعمت وجود این ببر کاغذی نهایت استفاده رو میکنند. ضمنا از منابع مشترک نفتی و گازی، و از دور زدن تحریم ها و ... جیبهاشون رو پر پول میکنند.
روسیه و چین هم از اینکه یک کشور در قلب خاورمیانه را مفت به دست آورده اند و تحت حضانت گرفته اند، خوشحالند.
حاکمان ایران هم وضعیت خوبی دارند:
تحریم و تورم ... کوچکترین اثری در لایف استایل اشرافی اکثر مسئولان نداشته و همچنان آقازاده ها در اروپا و امریکا مشغول تحصیل و عشق و حال هستند.
خودشان هم گاهی برای چکاپ و سیسمونی به لندن و ... سفر میکنند.
و در حالیکه یک اپسیلون از کیفیت زندگی ایشان کم نشده، روزانه سه بار از راهپیمایی روز فلان و مشارکت چهل درصدی در انتخابات بهمان و استکبارستیزی و... ارضاء میشوند.
(و البته هر شش ماه یکبار هم به یگان ویژه و ... دستور سرکوب اشرار و مزدوران... را میدهند.)


۲-"میگن در زمان های قدیم پادشاهی خیلی سخت مریض شده بود، میگفت حاضرم نصف مملکت رو بدم ولی بتونم یک بار دیگه بدون درد ادرار کنم."

سال ۸۸ طبقه متوسط ایران رو در "ناامیدی کامل" فرو برد و در کمتر از پانزده سال ، امروز طبقه متوسط دچار "ویرانی کامل" شده است.
درک من از اوضاع همینه ، به نظرم اینها حاضر هستند نصف مملکت ناامید بشن، و حاضر هستند دو سوم مردم زیر فشار له بشن، ولی مثل اون پادشاه، نظرات داخلی و خارجی خودشون اجرا بشه و افسار مملکت به دم اینها بسته باشه.
وقتی روز اول صادقانه گفتند اقتصاد مال خره ؛ باید میفهمیدیم به روزگاری میرسیم که تورم به قدری زیاد میشه که الان بعضی ها محتویات شکمشون رو دفع نمیکنند. میگن حیفه، گرون میشه.

۳-شما اگر پلیدترین مدیر هم باشی ، باز هم یه عده زیردست ابله خواهی داشت که میگن فلانی مدیر خوبیه ، خودش هم از این وضعیت ناراحته ، اما حرفهاش رو گوش نمیدن ، دور و بری هاش بد هستند.
حکایت زیر رو عبید زاکانی چند صد سال پیش برای این تیپ احمق ها گفته:
"در روزگار پيشين صيادى بود؛ هر روز برون آمدى و مرغان را بگرفتى و بكشتى!
روزى سرمايى عظيم بود،به صحرا رفته بود و مرغان را بگرفته بود و پر و بال ايشان را ميكند!
از غايت سرما آب از چشم او ميدويد.
يكى از مرغان گفت:بيچاره مردى حليم است و رحيم دل،بر ما ميگريد.
ديگرى گفت:در گريه چشمش منگر،در فعل دستش نگر..."

۴-بعضی از دوستهام میگن تو خیلی بدبین و تلخ هستی.
من همیشه میگم وقتی وسط طوفان، توی یه کشتی شکسته گیرافتادی ، خوشبین بودن فایده ای برات نداره. اتفاقا باید چشمهات رو خوب بازبکنی و دنبال راه نجات باشی.
من خودم اهل مهاجرت نیستم، ولی نمیتونم هیچ کدوم از جوونهایی که از این مملکت فرارکردند رو سرزنش کنم.
مهاجرت خیلی سخته، چون نمیدونی چی میشه، ولی موندن توی ایران سخت تره، چون میدونی چی میشه.

۵-قدیمی ها میگفتند آخرت هر حاكمی، شبيه دنياى مردمش هست.
اینها هم فعلا به قیمت از دست رفتن جوونی و آبرو و آرزو و اعتقادات ما، دارن شلنگ تخته میندازن و صفا میکنند.
ولی شک ندارم بدآخرتی دارند.
چون دنیای ما رو آتش زدند...
https://b2n.ir/m82348

This comment was minimized by the moderator on the site

(طنزی از ذهن یک ایرانی به زبان رهبر کره شمالی، در شرایط بد کنونی کشور - واتس آپی)
پیامی از رهبر کره شمالی به ملت مظلوم و اسیر وستمدیده ایران:
اومدم دیدم همه دارن ایران رو با کره‌شمالی مقایسه میکنن که کار غلط واشتباهی است.
کره‌شمالی حجاب اجباری نداره،
مشکل آب نداره،
مشکل برق نداره،
تورم ونزوئلایی نداره،
و توش آواز خواندن و دوچرخه‌سواری زنان و رقصیدن هم آزاده.
مشروب خواری درکره شمالی آزاد هست،
کره شمالی طبقه اشراف نداره،
تحصیلات برای همه مردم،از دبستان تا پایان دانشگاه،رایگان هست،اگردردانشگاه خارج از کره شمالی پذیرفته شود،تمام مخارج بادولت هست،
کره شمالی برخلاف ایران فقط یه ارتش داره ودیگه سپاه وبسیج و نیروی انتظامی ولباس شخصی ودهها سازمان اطلاعات نداره،
درضمن ما در کره شمالی نزدیک یک میلیون روحانی وطلبه دروغگو ودزد ومفتخور نداریم که هیچ کاری نمی کنند و پول مفتی می گیرند،
مردم کره شمالی اجاره خانه نمیدهند،خانه ها رادولت ساخته ورایگان دراختیار مردم میگذارد،کسی هم بدون خانه نیست،
شما ها رسماً دارین در بدترین کشور عرض جغرافیا و طول تاریخ زندگی می‌کنید .
مسئولین کره شمالی رانت خوار واختلاسگر نیستند فرزندان آنان در آمریکا واروپا زندگی نمی کنند ظاهراً حسینی وباطناً یزیدی نیستند و آب را به روی مردم نمی بندند.
لطفاً کشورتون رو با کشور ما مقایسه نکنید .
مخلص شما . کیم جونگ اون

This comment was minimized by the moderator on the site

ایرانیان ملتی اهل طنز و شوخی اند، این روزها از سوریه و یا کره شمالی شدن ایران سخن هاست، که در صورت شورش و انقلاب و... چه و چه می شود، یکی هم در پاسخ به این سخنان این پیام را از قول دیکتاتور کره شمالی خطاب به ایرانیان نوشته است. بعد از خواندن این مطلب غم انگیز، خواندن این طنز برای ادخال سرور شاید لازم باشد:

پیامی از رهبر کره شمالی به ملت مظلوم و ستمدیده ایران
اومدم دیدم همه دارن ایران رو با کره‌شمالی مقایسه میکنن که کار غلطی است.

کره‌شمالی حجاب اجباری نداره،
مشکل آب نداره،
تورم ونزوئلایی نداره،
و توش آواز خواندن و دوچرخه‌سواری زنان و رقصیدن هم آزاده.

تو کره شمالی برخلاف ایران مشروب خوردن ازاده وجرم نیست

کره شمالی برخلاف ایران فقط یه ارتش داره ودیگه سپاه وبسیج نداره

درضمن ماتو کره شمالی نزدیک یک میلیون روحانی وطلبه مفت خور نداریم که
هیچ کاری نمی کنند و پول مفتی می گیرند

شما ها رسماً دارین در بدترین کشور عرض جغرافیا و طول تاریخ زندگی می‌کنید .
مسئولین کره شمالی رانت خوار واختلاسگر نیستند فرزندان آنان در آمریکا واروپا زندگی نمی کنند ظاهرا حسینی وباطنا یزید نیستتند آب را به روی مردم نمی بندند.

خواهشا کشورتونو با کشور ما مقایسه نکنید .

مخلص شما . کیم جونگ اون

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

ابعاد تازه‌ای از قحطی در کره‌ شمالی؛ سئول: پیونگ یانگ ناگزیر به عرضه ذخایر جنگی شده است
نگارش از یورونیوز فارسی • به روز شده در: ۰۳/۰۸/۲۰۲۱ - ۱۴:۲۶

کره جنوبی اعلام کرد که همسایه شمالی این کشور به منظور مقابله با تبعات موج گرما و خشکسالی، ناگزیر به عرضه عمومی ذخایر اضطراری برنج خود شده است.

موج گرما و خشکسالی تولید برنج، ذرت و سایر محصولات کشاورزی را در کره شمالی از بین برده و موجب تلفات عمده در میان دام‌ها شده است. همزمان، همه‌گیری طولانی مدت بیماری کووید-۱۹ در این کشور موجب شده تا فقر فراگیرتر شود؛ چنان که ناظران مسایل کره شمالی معتقدند تا پاییز که موعد برداشت محصولات کشاورزی فرا می‌رسد، فقر و گرسنگی در این کشور ابعاد وخیم‌تری پیدا خواهد کرد.

در چنین شرایطی، آژانس ملی جاسوسی کره جنوبی روز سه‌شنبه اعلام کرد در نشست غیرعلنی کمیته پارلمانی کره شمالی بر لزوم عرضه عمومی ذخایر برنج این کشور که از سوی ارتش برای دوران جنگ تدارک دیده شده، تاکید شده است.


آژانس جاسوسی کره جنوبی همچنین از قول کیم بیونگ کی، نماینده پارلمان کره شمالی نقل کرده که ذخایر غلات کشور رو به اتمام است و ذخایر برنج این کشور نیز برای تامین نیاز ۲۶ میلیون نفر حدود ۱ میلیون تُن کمبود دارد.

رهبر کره شمالی به وضعیت بحرانی تامین مواد غذایی در کشورش اعتراف کرد
حکومت کره شمالی در تلاش است تا قیمت غلات را با هدف جلب رضایت عمومی کنترل کند ولی قیمت برنج، مهمترین محصول کشاورزی کره شمالی، از اوایل امسال به یکباره دو برابر شده است. به همین دلیل، احتمال دارد که ذخایر اضطراری این کشور با هدف پایین آوردن قیمت‌ها با نرخ پایین عرضه شود.

کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی اخیرا مبارزه با خشکسالی را «مسئله‌ای ملی» دانسته و از تمامی شهروندان کشورش خواسته تا در کارزاری ملی برای حل این مساله مشارکتی جدی داشته باشند.

بانک مرکزی کره جنوبی هفته گذشته اعلام کرد که تخمین زده می‌شود اقتصاد کره شمالی در سال گذشته ۴.۵ درصد کوچک‌تر شده و بزرگترین انقباض خود را از سال ۱۹۹۷ تا کنون تجربه کرده باشد. داده‌های منتشر شده توسط چین نیز نشان می‌دهد که حجم تجارت این کشور با کره شمالی به عنوان بزرگ‌ترین متحد اقتصادی پیونگ‌یانگ، در سال گذشته میلادی حدود ۸۰ درصد کاهش یافته است.

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در روستای گرمنِِ پشت بسطام، مردم ...
سلام...شاید برای خواندن این مطالب ودرک ان تا حدودی... ۳ساعت وقت گذاشتم...تشکر ؟از تمامی عوامل ..مخصو...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده استراتژی باخت - باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نی...