ابلاغ لایحه حجاب و عفاف، و قرار دادن ج.ا.ایران در تراز طالبان و تحریر الشام
  •  

12 آذر 1403
Author :  

لات های کتک و چاقو خورده از رقیبی قُلدور و پرتوان، وقتی با تنی مجروح، شخصیتی له، و پوزه ایی به خاک مالیده شده، ناشی از ظلم و خشونتِ رسوای حاکم بر صحنه نزاع های خشن و بی منطق لاتی خود، به خانه باز می گردند، چهره ایی به اهل خانه ی خود نشان می دهند، که نتیجه ایی جز تکمیل شکست بیرونی، برای آنان ندارد، و نخواهد داشت.

آنان در حالی که به زعم خود می خواهند بعد از شکستی آشکار، لات منشانه، به خود آیند و دوباره حتی مقابل ناتوانان مظلوم اهل خانه خود هم که شده، احساس لاتی و غرور و سیطره خود را بازیابی کنند، خشمگینانه ترین چهره، ترسناک ترین نعره ها و سخنانِ شیرگونه را بر سر و صورت اهل منزل خود روانه می کنند، و چهره ایی که هرگز در نزاع بیرونی هم نداشتند را، به آنان نشان می دهند، قلدوری های در خانه می کنند که هرگز در رقابت با همقطاران لات خود، کسی از آنان ندیده و نشنیده است؛

آنان صد چندان بیشتر از گاه حمله به رقیبِ لات خود در بیرون، اهل مظلوم و اسیر در خانه ی خود را خطاب قرار داده، و با خشونت تمام می نوازند و...

اما عاقلان می دانند این یک مکانیسم دفاعی روانی است، تا کمی از خشم و حسِ تحقیر شدگی درونی خود بکاهند.

نعره های او، که همچون موش آب کشیده ایی زیر مشت و لگد، و خراش نوک تیزِ چاقوی لاتِ غالب، تسلیم ضرباتی جراحت بار شده، زخمی های برداشته، که چون داغی ماندگار بر تنش، تا ابد به عنوان اثر و یادگارِ خفتِ شکست، حمل خواهد شد، و شماتت دوست و دشمن را به دنبال خود خواهد داشت و..،

چنین بازنده ایی، در دروازه ی خانه ایی ویران، که ویرانی اش حاصل خودسری ها، لات بازی ها و روزمرگی های بی حاصلِ اوست، نعره های خشن خواهد کشید، تا ستون های خانه ایی لرزان را، بیش از پیش به لرزه در آورد، و نَفسِ صدمه دیده اش، از ترس و واهمه ای که بر اهلش مستولی می نماید، کمی حال بیاید، خانه ای که از قضا پناهگاه زنانی نحیف، و کودکانی است که از ترس چون پرنده کوچکی جیک میر شده اند و...

آنانکه از بد حادثه، و یا تقدیر نحس زمانه، و یا انتخابی از سر اشتباهی فاحش و... در چنین خانه ایی به دنیا آمده اند و یا در آن گرفتارند، و هر دم در رویا و بیداری، به همسایگان، همقطاران و نزدیکان دور و نزدیک خود نظری می اندازند، زندگی و تقدیر خود را با آنان مقایسه می کنند، و آه حسرتی از ته دل می کشند، و برای داشتن یک زندگی انسانی و معمولی، رشکِ داشته های دیگران می برند، و برای نداشتن ها، قصه های پر غصه ی خود را چون دیوانگان، در ذهن خود مرور می کنند، و یا گاهی با خود حرف می زنند؛

در حالیکه آن کسی که باید این رویا را به حقیقت پیوند می داد، اکنون گردوخاکی که در صحنه ی رسوای دعوای لاتی خود نداشته را هم، در این بازگشت خفتبار از آن صحنه ی شکست، مقابل ضعیفه ها، و اهل مظلوم خانه ای، چون آنان بر پا می کند و...

چقدر داستان اینان غم انگیز است.

آری سردار عزیز، جناب محمد باقر قالیباف!

از روزی که شما مردم ایران را تهدیدِ به ابلاغ و اجرایی شدن « قانون حجاب و عفاف » کردید، بسیاری این تهدید در این مقطع زمانی را، نتیجه مستقیم شکست جمهوری اسلامی از اسراییل در صحنه جنگ منطقه ایی ارزیابی کردند، که در مقابل آن شکست، انتقام آنرا، جمهوری اسلامی از ضعیف ترین، بی دفاع ترین، و ضربه پذیرترین قشر مردم خود، یعنی زنان می خواهد بگیرد، و این گزاره در سخنِ کوچه و خیابان شنیده می شود، و این نتیجه گیری را به اقسام مختلفِ بیان، و زبان های گوناگونی می توان از این مردم شنید، کافی است بعد از هر اقدامی، کمی با این مردم مظلوم همقدم و دمخور شوید، نا از نتایج اقدامات خود بازخورد بگیرید.

مردم ستمدیده ایران، که زیر بار تحریم های کمرشکن خارجی، گرانی های بی پایان و افسار گسیخته، بیکاری و درآمدهای ناچیز، ناکارآمدی دستگاه ها در حل مسایل و مشکلات کشور، ورشکستگی اقتصادی، کمبودهای غیر قابل جبران، ناامیدی از بهبود اوضاع، و نبود چشم اندازی مثبت در آینده، فساد سیستماتیک، ناامنی و نابهنجاری های دلخراش، خطر مداوم جنگ های ویرانگر و گسترده ی بیشتر، تندروی های مذهبی و... له شده اند، اینک می بینند که گُل بود، و به سبزه نیز آراسته شده، و این مردم، از سوی سردارِ مو سرخی چون محمدباقر قالیباف، به ابلاغ و اجرایی شدن قانونی جنجالی و مخاطره بر انگیز، موسومِ به « لایحه عفاف و حجاب» در 23 آذر 1403 آینده نیز، پیشاپیش تهدید می شوند!

و مشخص نیست چرا رئیس مجلس شورای اسلامی باید این لایحه دولت را ابلاغ و قانونی نماید، در حالی که این لایحه سراسر زور، تحمیل و خسارت را، که نگاهی به آن مفاد آن، شرم را بر چهره هر ایرانی آزاده ایی که دستی در این انقلاب داشته، می نشاند، میراث دولت ابراهیم رئیسی است، و قاعده بر این است که ابلاغ و اجرایی کردن قوانین و لوایح با رئیس جمهور باشد و...

اما به هر کیفتی، چنین شرایطی، مرا نیز یادآور داستان غم انگیز و تراژدی نزاع لات ها می اندازد، چرا که بلافاصله بعد از اجرایی شدن صلح و آتش بسی خفتبار، و تحمیلی به حزب الله لبنان، که در پی ضربات خُردکننده اسراییل، رزمندگان شجاع و اما تنها، و محاصره شده لبنانی، تن به آن دادند، مفاد صلحی، که چیزی جز فرار از نابودیِ کامل، برای این عنصر راهبردی در محور مقاومت نبود، و تازه سردارانی از جمله سردار نقدی، آرزو دارند که همین صلح، به غزه هم تسری یابد، و اسراییل تن به آتش بسی این چنین، در فلسطین نیز داده، حماس و غزه نیز از نابودی کامل و جنگ و ویرانی بیشتر رهانیده شوند! و..،

و اینک در چنین وضع و حالی، طرح اجرایی شدن این قانون خفت آور، در کشور ما نیز مطرح می شود!

دولت مسعود پزشکیان و تعهدات به مردم

تعجیل مجلسیان در اجرایی کردن این قانونِ چالش برانگیز و سراسر خسارت، در آغازین سال دولت دکتر مسعود پزشکیان، بسیار شک برانگیز و تداعی گر، پروژه عقیم و ناکارآمد سازی دولت هایی «غیر خودی»، و انتقام از رای دهندگان به چنین دولت هایی است، که در پستوی فاسد قدرت در ایران، دولت همیشه در سایه و مافیایی وجود دارد که قصد بر نابودی این نوع دولت ها، و از جمله این دولت نیم بند اخیر کرده است، که از قضا با شعارها و وعده هایی از جمله حل مساله حجاب و گشت ارشاد، و جلوگیری از تعرض شبه قانونی به ناموس و زنان این مردم در خیابان ها، دسترسی به اینترنتِ لایق ملت های متمدن و آزاده، شایسته سالاری و... روی کار آمده است،

که برای تحقق چنین دولتی، دلسوزان به حال کشور و مردم ایران، از آبروی خود گِرو نهادند، و با هزار درخواست و التماس و توجیهات درست و نادرست، عده ایی از مردم را مجاب و راضی به شرکت مجدد در انتخابات پر حرف و حدیث ریاست جمهوری کردند، تا رسوایی انتخابات های گذشته، مثل انتخابات بی رمقی که به انتخاب ابراهیم رئیسی انجامید، دیگر تکرار نشود، و فرصتی دیگر ایجاد شود، تا نماینده واقعی تری از مردم در کرسی های انتخابی قرار گیرد، و کمی کار کشور سامان گیرد، و از قهر اعتراضی مردم ایران با صندوق های رای کمی کاسته شود، و بر تعداد آرای منتخبین افزوده گردد و... تا بلکه عقل و درایت و حکمت بر تصمیمات کشور کمی حاکم شود.

اما چه شد؟!

عده ایی در کشور هر چه در چنته دارند را به کار گرفته و می گیرند، تا این دولت را هم، مثل دولت های غیر خودی دیگرشان، هر طور که شده زمین گیر کرده، در تحقق شعارها و وعده هایش ناموفق نمایند، و به زعم خود همچون دولت های سید محمد خاتمی و دکتر حسن روحانی به شکست بینجامند، تا امید به حل مسایل در این کشور، و بکارگیری و در نظر آوردن خواست مردم ایران، در روند تصمیم گیری ها، هیچگاه شکل واقعی به خود نگیرد، تا همچنان این مردم و صاحبان اصلی این کشور و سرزمین، احساس کنند هیچکاره اند و کسی برای نظر آنان تره هم خرد نمی کند.

قانونی را می خواهند ابلاغ کنند که نگاهی به مفاد خشن و بی منطق و بی پروای آن، نشان می دهد سامان دهندگان این پروژه خطرناک می خواهند، هم حاکمیت را در مقابل مردم، و هم مردم را در مقابل هم قرار دهند، و شرایط را برای شقه شقه شدن ایرانیان مهیا کرده، آنان را به طعمه راحتی برای گرگ های درنده ی منطقه ایی و جهانی مبدل کنند، و ج.ا.ایران را باتلاق تندروی و خشونت مذهبی بیش از پیش فرو برده، و هرچه بیشتر در تراز رژیم های برخاسته از تفکراتی همچون طالبان، داعش، تحریرالشام، القاعده، بوکوحرام و... قرار دهند،

و بی شک روز ابلاغ و اجرایی کردن این قانون، به یکی از ننگین ترین روزهای تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل، و ثبت خواهد شد، و نام تنظیم و تصویب کنندگان آن را در زمره اهل شقاوت، و زورگویی به مردم ایران، در تاریخ ابتلای این مردم به استبداد داخلی و تحمیل و زورِ دست های کثیف قدرت طلب به ثبت خواهد رساند.

جناب سردار محمد باقر قالیباف!

 شک نکنید که تاریخ و ملت ایران شما را نخواهد بخشید، سردارانی چون شما را که در کسوت قانونگذاری، ملعبه دست هایی شدید که کشور را به سوی نابودی می برند، شما که با تصویب این نوع قوانین، در این دوره حساس از تاریخ شکننده و پرخطر عبور ایران و ایرانیان از سیلاب های بنیان کن، انسجام نیم بند اجتماعی و ملی ایرانیان را هدف گرفته، و برهم می زنید، تا این ملت هرچه بیشتر در تشتت آرا، پراکندگی و اختلاف های اساسی غرق شوند، قوانینی که دست های خبیث دشمن نفوذی را در تنظیم آن می توان دید، چرا که هدفی جز دوپاره کردن مردم ایران ندارد، و اهداف این قانون چیزی جز تفرقه افکنی و به ذلت و حقارت کشاندن مردم ایران نیست، و نقش نفوذی های ضد ایرانی را در این پروژه خسارتبار و خطرناک، به چشم سر می توان دید.

اما شما کسانی هستید که خود می دانید اقلیتی ناچیز بیش نیستید، و تمامی جایگاه ها، از جمله کرسی های قانونگذاری را نیز در اثر حرامخواری های سیاسیِ پی در پی، زیر سیطره تمامیت خواهانه خود در آوردید، و این چنین دستگاه قانوگذار و قانون را مبتذل کرده اید، و جایگاه دفاع از حقوق و آزادی های مردم ایران را، به محل فراهم نمودن شرایط قانونیِ تحمیل و زورگویی و ایجاد تفرقه در بین آنان مبدل کردید، و قوانینی چنین نابخردانه، سختگیرانه، لجوجانه، متحجرانه و غیر قابل اجرا را تصویب، و ترکه زورگویی، اجبار و تحمیل را بر گُرده مردم خود می نوازید.

کاری می کنید، که دیگر کسی را یارای خواندن ملت و حاکمیت به قانون نیز نباشد، این حربه را هم از خیرخواهان به کشور و مردم ایران می ستانید، چرا که خواندن دیگران به اجرای چنین قوانینی، جز خواندن به شقاوت و زورگویی بیش نیست. 

جناب سردار!

ابلاغ و اجرایی کردن این قانون، به حق، وحشتِ طالبانی شدن تحمیل و زورگویی مذهبی را در جامعه ی صدمه دیده ما پمپاژ کرده، و به اذهان متبادر می کند، چرا که این قانون با مختصات، متن و بندهای تنبیهی، سختگیرانه، ظالمانه، و تنوع مجریان سوال برانگیزش، که حتی بیگانگانِ پناه گرفته در ایران را نیز در شمول مجریان آن قرار می دهد، که چنین فرایندی به « عبورِ امت از ملت ایران » تعبیر شده است، و آنان نیز فرصت دراز دستی و تعرض به ناموس دیگران را، در این کشور می یابند، حتی برای آنان نیز نقشی در اجرای این قانونِ بحث برانگیز و ضد ملی، در نظر گرفته اید، که باعث خواهد شد تا تاریخ، مردم ایران و آزادیخواهان جهان، شما را به عنوان کیس های مطالعاتی خود در نظر گرفته، تا چگونگی انحراف یک انقلاب آزادیخبش، که جهت رهایی ملت ایران از استبداد داخلی و خودرایی حاکمان آمده بود، و اینک به یک روند زورگویی و تحمیل مذهبی تغییر ریل داده اید را، توضیح دهند و مطالعه کنند.

کسانی که شروع مبارزه انقلابی خود را در اعتراض به قانون کاپیتلاسیون و مصونیت قضایی خارجی ها در ایران، ناشی از قانونگذاری در دوره پهلوی آغاز کردند، اما اینک خود، با قانونگذاری های نابخردانه این چنینی، ناموس و زنان ایرانی و غیر ایرانی حاضر در این کشور، و یا پناه گرفته از تحجر دیگران در ایران را، در معرض تعرض اغیار مقیم کشور ما قرار می دهند، و به آنان به عنوان آمران به معروف و ناهیان از منکر، مصونیت قانونی، و حق دست اندازی می دهند!

و این که چطور کسانی که روزگاری جان برای این آب و خاک و مردم خود می دادند، در چرخشی آشکار، تبدیل به فراهم کنندگان غُل و زنجیرهای سفت و سخت بر دست و پای مردم خود شده اند، و شرایط و ابزاری مخوف و پیچیده را فراهم کرده و می کنند که مردم ایران، علاوه بر خارج از مرزها، در وطن خود نیز توسری خور، و بی حرمتِ برخورد های سلیقه ایی این و آن شوند.

و زنان و ناموس این کشور، ملعبه دست هزار دستگاهِ دولتی، غیردولتی و گروهای بی نام و نشان، و افرادی شوند که پرچم امر به معروف و نهی از منکر را، راست و یا دروغ در دست دارند، که می توانند مطابق با سلیقه دینی و فکری خود، کسانی را منحرف و نابهنجار دیده، و مطابق این دید خود، به زنان ایرانی و غیر ایرانی مقیم ایران، زور بگویند، و آنانکه بر نتافتند را جهت تنبیه روانه کنند؛

چه کسی جز شما می تواند برخورد با ناموس مردم خود را به ژاندارم ها، گزمگان، محتسبان، مردمانی این چنین از ایرانی و خارجی بسپارد، که زین پس حق داشته باشند، دست تعرض به ناموس این مردم دراز کنند، و مردمی که، یا باید تن به تحمیل و زور آنان دهند، و یا قانونا با زندان های کوتاه مدت و بلندمدت، و یا با جریمه های سبک و سنگین، و حتی مرگ مواجه می شوند!

جناب قالیباف!

ما روزگاری برای قطع دست متجاوز بعثی به ناموس این کشور، در سنگرهای دفاع از این مردم همرزم بودیم، به شما توصیه می کنم از ابلاغ این قانون، و به خفت و خواری کشاننده ناموس و زنان ایران، و خانواده های آنان دست بردارید، این در شان شما رزمندگان جنگ نیست که ملعبه دستان ناپاک چند متحجرِ خشک مغز جبهه مشکوک پایداری شوید، که تاریخ تفکر ایدئولوگ های آنان در سد شدن برای آزادی و جمهوریخواهی مردم ایران، در یک سده گذشته، تاریخ کشور را خونین کرده و در کنار استبداد همیشه حاضر بودند، و اکنون نیز اصرار دارند تا ابزار تحمیل و زورگویی مذهبی و غیر مذهبی را بر ضد مردم خود فراهم کنند؛

به خود آیید و از این دام آشکاری که سر راه انقلاب، کشور، مردم ایران نهاده اند، بِرَهید، چرا که در صورت پیروزی در این رویارویی که با زنان و ناموس مردم خود تدارک دیده اید نیز، بعدها که به خود آیید، بر خود، مرام و باعث و بانی آن نفرین و لعن خواهید فرستاد، آنگاه که به چنین گذشته ننگینی از عملکرد و همراهی خود با چنین رویکردی در مجلس قانونگذاری ایران نظری اندازید، و خود را با گذشتگانی مقایسه کنید، که بر این کرسی های قانونگذاری تکیه زدند، و روزگاری این مجلس جایگاه آزادگان، بزرگ مردان و بزرگ زنانی بود که نطق های پر شور و آتشین آنان علیه استبداد، تحمیل و زورگویی، و در دفاع از حقوق مردم خود، تاریخ ساز شد، و شما نیز با این ننگ، به تاریخ خواهید پیوست؛

اگر نگاهی از سر عقل و انسانیت و اخلاق اندازید، و اگر در وجوتان انسانیتی باقی مانده باشد، در آن زمان بر این پیشینه خود خواهید گریست، که باعث بدبختی و ذلت یک ملت شدید، و ناموس این مردم را، به دستمایه ایی برای بِکش بِکش های تقسیم قدرت، در پستوهای کثیف تقسیم آن، و چانه زنی ها، و فشار بر رقیب تبدیل کرده اید.

خیزش زن، زندگی، آزادی

جناب سردار قالیباف!

 آنگاه که در آخر کار، خود را آماده رفتن از این دنیایی که برای مردم خود جهنمی اش کرده اید، شدید، خواهید دید که این اقدامات ظالمان، چگونه گریبان وجدانِ بیدار شده اتان را، در آن آخرین لحظات خواهد گرفت، و اشک خواهید ریخت و در آن لحظات آرزو خواهید کرد که کاش در عملیات های کربلای 4 و 5 با خیل بسیجیان و رزمندگان مظلومِ زیر دست خود، و دستِ چندم جنگ، برای وطن، و در دفاع از مردم خود، همراه می شدید، و سینه سپر شده ی گلوله های دشمن می شدید، و چون فرماندهان، در سنگرهای محکم نمی نشستید، تا زنده بمانیده، و امروز به مقامِ بلند سرداری جنگ دست یابید،

و در پشتک و وارو های باندهای قدرت، در نهاد قانونگذاری، و در راس آن، بر جای بزرگان تکیه زنید، در حالی که نه از اهمیت جایگاه خود چیزی می دانید، و نه در شان کسانی هستید که پیش از شما این جایگاه مهم را اشغال کردند، و فهمیدند که چه نباید بکنند، و چه باید بکنند، و چه می کنند، و نقش های بسیار زیبا در قانونگذاری کشور زدند، تا لطمه ایی به حقوق و آزادی های مردم خود نزنند، و برعکس سدی بر این لطمات باشند،

و شما در همان جایگاه، بدون توجه به عواقب کار خود، و ساده انگاری های مخوف، چنین خفت و خواری و ذلتی را، برای بسیاری از مردم خود و خانواده های ایرانی، با تصویب و ابلاغ چنین قوانینی، تدارک می ببینید!

جناب رئیس قوه قانونگذاری!

مجالسی چون مجلس کنونی، که با کمترین رای شرکت کنندگان در انتخابات رقم می خورد، باید جانب انصاف را نگه داشته، و جایگاه اقلیتی خود را بفهمند و بشناسند، و جانب حیا نگه داشته، دست به قانونگذاری های اساسی از این نوع، نزده، و فرصت طلبی را به کناری نهاده، و حرمت اکثریت قهر کرده از صندوق رای را نگه داشته، بر اسب چموش نفس طغیانگر خود افسار زنند؛

این حرمت داشتن ها، شمار را بزرگ خواهد کرد، نه تنها باعث بزرگی شما کوچک شده ها در دید مردم ایران خواهد شد، بلکه رای مردم ایران را به سمت شما سرازیر خواهد کرد؛ خوددار باشید، و دوره های مجالس این چنینی که نماینده واقعی مردم ایران نیستید را، با کمترین تصویب قوانین اساسی این چنینی طی کنید، کاری که شما نکردید، و به روی خود نیاوردید، که نماینده اقلیتی ناچیز از مردم ایرانید، و در همراهی و همکاری با فرزندان ناخلف انقلاب در « جبهه پایداری »، قوانینی این چنین به تصویب می رسانید، و تکالیف خارج از توان، و به دور از عزت و کرامت انسانی را به ملت ایران تحمیل می کنید.

برای این کار، حتی خود هم قادر نخواهد بود، که خود را ببخشید، چه برسد به مردم مظلومِ ایران که زیر چرخ اینگونه نابخردی ها، در حال له شدن هستند، که اینک با این قانون، علاوه بر استرس رویارویی با دشمنانِ بسیارِ خارجی، که چشم به تمامیت ارضی کشورمان دارند، حال باید با همدیگر نیز به نبرد و فرسایشِ روح و روان مشغول شوند.

چه صحنه ی دلخون کننده ایی را برای مردم ایران رقم زده اید؟!

جناب سردار قالیباف!

با ابلاغ این قانون و قوانینی از این دست، به موضوع مطالعه اهل دانش در علوم انسانی و اجتماعی، در سرزمین اهل عقل و فرهنگ تبدیل خواهید شد، کیس های مطالعاتی که دانشوران جهانی آن را به عنوان مثال در کندوکاو علمی خود خواهند آورد، که چطور عده ایی یک حرکت رهایی بخشِ ریشه دار و تاریخی در یک کشور متمدن را، به عاقبتی این چنین ننگین و عقبگردی خشن در تراز گروه های تروریستی مثل طالبان، پایان دادند، که حتی مردم خود را در بندهای سفت و محکمِ تحمیل، زورگویی، خودرایی و...، و تهیه لوازم ننگین آن، غرق کرده و می کنند.

جناب سردار!

شما را، به رغم اشتباهاتی که در پرونده مسئولیت خود در جنگ و بعد از جنگ داشتید، از جمله در برخورد با دانشجویان معترض در سال 1378 و در واقعه ی ننگین کوی دانشگاه تهران، و یا خلاف های بزرگ اقتصادی که در شهرداری تهران، در کسوت شهرداری این شهر، شما و زیردستان شما مرتکب شدید و... در بین دیگر همقطاران خود به نوعی معتدل تر، مدرن تر و عاقل تر می دیدم، چه شد که امروز سخنگوی تفکر و ایده ی در تراز طالبان، در شرکت سهامی قدرتِ کسانی شدید که در غیبت مردم ایران در انتخابات های مهندسی شده، حاکمیت و قدرت را در ج.ا.ایران به سیطره و انحصار اقلیتی چون خود در آورده اند، و بدترین و ضد انسانی ترین قوانین را بر زنان کشور خود تحمیل می کنند! و آزادی های قانونی، انسانی، دینی، اخلاقی را به محاق برده، تمام ارکان کشور را درگیر استحکاک و مبارزه با کسانی می کنید، که صدای خیزش و اعتراض گسترده، وسیع و پرشمار آنان، در خلال خیزش بزرگ زن، زندگی، آزادی را، که علیه این اجبار و تحمیل برخاست، تمام جهانیان شنیدند، و شما در مجلس نمایندگان، نشنیدید، و یا شنیدید و خود را به نشنیدن زدید، که این چنین خون مردم ایران را علیه خود به جوش می آورید و...

آزادگی که در مرامتان نیست، در مسلک و مرام دینی شما آیا از « لا اکراه فی الدین » هیچ مفهومی وجود دارد؟!

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (40)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

دلار چند؟

سرمقاله هم‌میهن
12 دی 1403

هنگامی که گفته می‌شود سطح سیاست در ایران سقوط کرده، یکی از موارد آن همین هشتگ‌بازی «دلار چند؟» است. امیدواریم که هشتگ‌بازان فرصت مطالعه داشته باشند. نه‌فقط آنان، بلکه کسانی که رسانه‌های اصلاح‌طلب را به بی‌توجهی نسبت به قیمت دلار متهم می‌کنند.

البته، در ابتدا لازم است که از آقای رئیس کل بانک مرکزی انتقاد جدی کرد که قرار نیست با ادبیات اصولگرایانه عذر بدتر از مسئله بیاورد و بگوید که: «نرخ دلار بازار ایران را یک سایت آمریکایی تعیین می‌کند.» واقعاً چنین اظهارنظری باعث تأسف است و آقای رئیس‌جمهور باید دراین‌باره واکنش نشان دهند. این حرف به‌معنای این است که هیچ کاری نمی‌توان کرد؛ چراکه این خارجی‌ها هستند که نرخ دلار را تعیین می‌کنند و هر چقدر بخواهند، بالا می‌برند.

اگر از این توجیه بی‌ربط بگذریم، باید گفت که در نرخ دلار تاثیر دو تقاضا را باید در نظر گرفت: اول، تقاضای اقتصادی. تقاضای دوم، سفته‌بازی است. یعنی به ارز به‌عنوان یک کالا و نه وسیله مبادله نگاه می‌شود.

امکان ندارد که در شرایط عادی فعالان اقتصادی بیش از رقم تعادلی دلار بابت آن پول دهند. درحالی‌که قیمت سفته‌بازی ارز محدودیت ندارد و تابع وضعیت سیاسی است. وضعیتی که قطعاً نمی‌توانیم درباره علل و عوامل پیدایی آن با ذکر جزئیات بنویسیم.

اتفاقاً هشتگ‌زنان «دلار چند؟» بیش از همه مقصر هستند و با توهمات و خیال‌پردازی‌های خود کشور را به چنین روزی انداخته‌اند. ظاهراً آنان متوجه وضعیت سیاسی منطقه‌ای و جهانی ایران نیستند یا خودشان را به کوچه علی‌چپ زده‌اند تا نقش ویرانگر خود را پنهان کنند.

بدتر از وضعیت منطقه‌ای، کوشش تندروها برای ایجاد شکاف درون‌ساختاری است که بیش از هرچیز مردم را نسبت به آینده ناامید می‌کند و موجب می‌شود که به‌سوی خرید دلار و ارز و طلا هجوم ببرند.

به‌جای آنکه در برابر فشارهای خارجی به اتحاد داخلی پناه ببرند، فضا را تندتر می‌کنند و شایعه استعفای رئیس‌جمهوری را جعل می‌کنند؟ در حال فرار، فریاد «آی دزد!» سر می‌دهند. مردم از روی ناچاری دارند به پیشواز آمدن رئیس‌جمهور مطلوب تندروهای داخلی در کاخ‌سفید می‌روند تا شاهد نتایج وخیم آرزوی شما در حضور مجدد وی در صندلی ریاست‌جمهوری ایالات متحده باشند.

ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین (https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%D8%B1%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-21/30692-%D8%AF%D9%84%D8%A7%D8%B1-%DA%86%D9%86%D8%AF?pr=1)

This comment was minimized by the moderator on the site

با درودهای فراوان بر شما عزیزان آگاه و فرهیخته

کاش نماز جمعه ها بیش از این مورد وهن قرار نمی گرفت!

صدیقی امام جمعه تهران : «برهنگی، شیوه زندگی موجودات جنگلی است. آدم بدون لباس آدم نیست، بنابراین به بانوان توصیه می‌کنیم لباس عفت، شرف و آدمیت را غنیمت بشمارند و مایه ناخشنودی شهدا و سیدالشهدا نشوند.
روح امامان در رهبر انقلاب تجلی یافته است»

و اینک نکاتی پیرامون سخن فوق:

1. آدم بی لباس آدم باشد یا نباشد چه ربطی دارد به بی حجابی فقهی زنان ایران؟ مگر زنان ایران زمین برهنه هستند که آنان را توصیه به داشتن لباس عفت و شرف و آدمیت می کنید؟
2. مگر موجودات جنگل لباسی هم دارند که برهنه بودن در باره آنها صادق باشد؟
3. اگر زنان نامهربان به حجاب اجباری روسری از سر بردارند باز هم برهنه به شمار می آیند که به سخن باطل شما از آدمیت بیرون شوند؟
4. چگونه است که هنوز متوجه نشده اید ترک حجاب فقهی، ملازم با برهنگی و بی عفتی نیست؟!
5. کدام عاقلی روسری بر سر داشتن را لباس شرف و آدمیت می داند؟
6. در کدام آیه روسری بر سر داشتن مساوی با لباس آدمیت و شرف دانسته شده است؟
7. چه نسبت منطقی میان روسری از سر برداشتن و از دست دادن آدمیت وجود دارد؟
8. چرا متوجه نیستید با این سخنان غیر عقلانی و غیر اخلاقی هم به زنان این جامعه و هم به خودتان و هم به نماز جمعه توهین می کنید؟

9. گذشته از آن همه، از کجا فهمیدید روح امامان در حکمران نظام سیاسی فقیهانه تجلی کرده است؟ اصلا میدانید تجلی روح ائمه در فلان شخص یعنی چی؟
9. خداوند عقل و خرد را مگر در انسان برای این که به ویترین گذاشته شود در آدمی به ودیعت نهاده است؟
10. چرا با ارزشهای ایمانی مؤمنان بازی می کنید؟ چرا این همه سخنان بی منطق و بی اساس از جایگاه امامت جمعه به خورد نمازگزاران می دهید؟ چرا با ایمان مردم این همه بازی می کنید؟!
11. به خدا قسم نه قدرت و نه حفظ آن ارزش این را ندارد که به خاطر آن مردم را از ارزش های مؤمنانه بیزار نمایید

عبدالله_مصباحی
1403/ 8/25

This comment was minimized by the moderator on the site

عزت الله ضرغامی: انقلاب نکردیم که به مردم زور بگیم، ‌وقتی اکثریت مردم قانونی را قبول ندارند و اجرا هم نمی کنند، متروک می شود

قوانینی وجود دارد که مردم آنها را عملاً اجرا نمی کنند.

قانون_حجاب_و_عفاف قطعاً یک پروژه ی نفوذیان موساد برای فروپاشی جامعه ایران زمین است. کوشش برای ابلاغ آن در ۲۳ آذر و مجبور کردن به اجرای آن نیز یک پروژه ی اسرائیلی برای اضمحلال ایران است.

قانون_حجاب_و_عفاف مهمترین نماد اسلام طالبانی و محصول همکاری طیف #جلیلی_قالیباف_و_پایداری است. اقدام برای ابلاغ آن، با هدف شلیک «تیر خلاص» به قلب دولت پزشکیان صورت می گیرد.

دستاوردهای محمدباقر_قالیباف:

قانون_اقدام_راهبردی برای زمین‌گیر کردن دولت حسن_روحانی با همکاری جلیلی

قانون_حجاب_و_عفاف برای زمین‌گیر کردن دولت پزشکیان با همکاری پایداری

This comment was minimized by the moderator on the site

قانون ضد عفاف و حجاب، محصول فقر دانش حقوقی و تفکر صُنع گرایانه

تکه ای از سخنرانی در همایش ملی: موقعیت نظری و عملی جامعه‌شناسی حقوق در ساختار علمی ایران. تهران. دانشگاه خوارزمی. ۱۳ آذر ۱۴۰۳:
وقتی عده‌ای که نماینده درصد کوچکی از جامعه هستند و هیچ دانش حقوقی هم ندارند و از مفهوم نظم خودجوش و نظم صنع گرایانه و خود تنظیم‌گری حقوقی و اینکه جامعه، قانونمندی درونی خودش را دارد، روی کرسی قانونگذاری می نشینند، بروندادش می شود قانون ضد عفاف و حجاب و ضد حقوق بشر و ضد شرع و امنیت ملی.
اقتصاد یکی از وجوه مهم اجتماعی است که ذاتاً دارای سازوکارهای خودجوش است. مثلاً در مورد قیمت کالاها، صدها متغیر در اینکه قیمت کالای تعیین شود نقش دارند و اینطور نیست که دولت یا قوه مقننه بدون در نظر گرفتن آنها بخواهد اراده کند و با یک تصمیم یا قانون مداخله کرده  و قیمت گذاری کند. نتیجه آن به هم ریختن کل نظام اقتصادی است. مسائل اجتماعی محصول شبکه‌ای از علل و عوامل و تابع قانونمندی‌های درونی و نظمی خودجوش هستند اما آنها که تفکر صُنع گرایانه دارند فکر می‌کنند با وضع قانون و امر و دستور می‌توانند آن را تغییر بدهند. قانون وقتی که خودش برآمده از نظم خودجوش و منطبق با آن باشد می‌تواند اثرگذار باشد. یک روحانی در دفتر نمایندگی در دانشگاه کتاب می‌نویسد تحت عنوان مهندسی فرهنگی. این همان تفکر صنع گرایانه است که فکر می‌کند فرهنگ و اجتماع را می‌شود مهندسی کرد و مثل خمیری در دست آنهاست که می‌توانند شکل بدهند. نتیجه‌اش این می‌شود که عده ای قانونگذاری می‌کنند اما جامعه راه خودش را می‌رود و حکومت هم راه خودش را.
اینها درکی از خود تنظیم‌گری حقوقی ندارند. نگاهی به تاریخ مجازات‌ها از دوره باستان تا امروز و فرایند نرم‌تر شدن آنها نشان می‌دهد که چگونه در طول زمان و به صورت آزمون و خطا، به نحو خودجوش این قوانین اصلاح شده‌اند. این غیر از  قانونگذاری ساختگی است که یک نهاد، قانون وضع می‌کند و این قانون نمی‌تواند با فرایند خود تصحیح‌گری نظام حقوقی در طول تاریخ در تقابل باشد. خودتنظیم گری حقوقی، بخشی از فرایند خودتنظیم گری اجتماعی است. تنظیم گری حقوقی یعنی تقنین و وضع مقررات حقوقی -که یک فرایند ساختگی است- ولی خودتنظیم گری حقوقی یک فرایند طولانی و پیچیده و خودجوش است.
یکی از بزرگترین مشکلات کشور ما این است که قانونگذاران غالبا فرق این دو را نمی دانند و بدون توجه به مباحث گوناگون فلسفه حقوق، قانونگذاری می کنند. قانون خوب، قانونی است که نه به صورت مکانیکی بلکه در پیوند با مقتضیات زمان و قانونمندی ها و نظم خودجوش وضع شود..
متن کامل این سخنرانی بزودی در روزنامه اعتماد منتشر می شود.

کانال گفتارهای باقی https://t.me/emadbaghi

This comment was minimized by the moderator on the site

مرور تاریخ گاهی نیاز به مطالعه نداره
????دقیقا همان افرادی که برجام را نخوانده دفاع کردند و از مراجع تقلید گرفته تا اساتید دانشگاه را برای تصویب آن برخط کردند
به همان سبک
امروز لایحه عفاف و حجاب را نخوانده مورد هجمه قرار داده‌اند
♦️رسوایی مسعود پزشکیان و انصاری از مخالفت با بندهایی از این لایحه که اصلا وجود ندارد در برنامه زنده تلویزیونی، بخشی از آن است.

????خنده دار تر اینکه، افرادی که هیچ تبعیتی از مراجع دینی ندارند، بلندگوی صحبت‌های تقطیع خورده علامت علما و مراجع شده‌اند.

متاسفانه مسعود پزشکیان بعنوان حداقلی ترین رئیس‌جمهور تاریخ ایران، با نمایش‌های بنیادگرایی مذهبی بی بیشتر از تمامی روسای جمهور در خراب کردن وجه دست در بدنه مذهبی و خاکستری نقش مهمی را ایفا می‌کند

رضا
This comment was minimized by the moderator on the site

درود بر شما، آقا رضا!
توصیه می کنم این دو گفتار را گوش کنید،
شاید پاسخ خود را دریافت دارید،
سپاس از پیام تان
1- سخنرانی دکتر محسن برهانی پیرامون خطبه 220 نهج البلاغه که مشخصات جبهه رواداری و جبهه خشونت را باز کرده است،
https://www.youtube.com/watch?v=n-8-9ZHdN9Q
مناظره دکتر محسن برهانی و دکتر ابوالفضل اقبالی در مورد لایحه حجاب و عفاف :
https://www.youtube.com/watch?v=Tfo5OYsaUMA&t=7s
علمی تر به این لایحه پرداختند

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

ابلاغ قانون عفاف و حجاب متوقف شد؛ ادعای یک نماینده مجلس: شورای عالی امنیت ملی مداخله کرد

نگارش از مسعود سالاری
تاریخ انتشار ۱۴/۱۲/۲۰۲۴

به گفته معاون مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران ابلاغ قانون جنجال‌برانگیز عفاف و حجاب که انتقادات بسیاری را در داخل و خارج از کشور برانگیخته است و قرار بود امروز شنبه ۲۴ آذر انجام شود، به درخواست دولت متوقف شد.

شهرام دبیری، معاون پارلمانی رئیس‌جمهور در این روز اعلام کرد که دولت درخواست کرده است فعلاً قانون عفاف و حجاب ابلاغ نشود. او گفت: «در حال آماده‌سازی یک لایحه اصلاحی برای ارسال به مجلس هستیم تا بررسی‌های بیشتری در این زمینه انجام شود.»

انتقادات گسترده به این قانون که شامل محدودیت‌های شدیدی علیه زنان در جامعه است، احتمالا دلیل این توقف بوده است.

از سوی دیگر، حسنعلی اخلاقی امیری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، تأیید کرد که قانون عفاف و حجاب قرار بود در اواخر آذر ابلاغ شود اما به دلیل تعطیلی مجلس این امر به ابتدای دی‌ماه موکول شده است.

اخلاقی امیری با اشاره به امکان اصلاح این قانون گفت: «دولت می‌تواند با ارائه لایحه‌ای به مجلس و همکاری نمایندگان، اصلاحاتی را برای ارتقای عملکرد این قانون اعمال کند.»

نماینده مجلس: ابلاغ را شورای عالی امنیت ملی متوف کرده
یک نماینده مجلس نیز گفت که توقف ابلاغ قانون حجاب به دلیل ممانعت شورای عالی امنیت ملی بوده است.

اکبر رنجبرزاده، نماینده مردم اسدآباد در مجلس گفت: «من عضو هیئت رئیسه (مجلس) نیستم اما می‌‌دانم که شورای عالی امنیت ملی فعلاً مانع شده و (این قانون) متوقف شده است. از آنجایی که این شورا بالاترین رکن تصمیم گیر درباره مسائل امنیتی کشور است، تصمیم گرفتند این اتفاق بیافتد و همه تابع مسیر و چارچوب های قانونی در کشور هستیم. شورای عالی امنیت ملی زمانی را برای توقف قانون عفاف و حجاب اعلام نکرده و فعلاً گفته که اجرا نشود.»


همچنین یک نماینده نزدیک به هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی که خواست نامش افشا نشود، گفت‌: «دولت ان‌قلت‌هایی دارد و مجلس هم پذیرفته که دولت اصلاحات مدنظر خود را در قالب لایحه به مجلس بدهد و بعد نمایندگان بتوانند کاری را که باید انجام شود انجام دهند. در مورد ابلاغ نشدن قانون عفاف و حجاب میان دولت و مجلس توافق صورت گرفته است.»

عفو بین‌الملل: قانون حجاب و عفاف در ایران باعث افزایش مجازات اعدام خواهد شد
معاون رئیس‌جمهوری ایران: قانون عفاف و حجاب جزو اولویت‌های دولت نیست
حکومت ایران «کلینیک ترک بی‌حجابی» افتتاح می‌کند
ادامه واکنش‌ها به قانون عفاف و حجاب
اعتراض‌ها به قانون جدید حجاب اجباری همچنان ادامه دارد. از زمان انتشار قانون «عفاف و حجاب» در دهم آذر، بیش از ۲۴۰ فعال سیاسی و اجتماعی با صدور بیانیه‌ای آن را مخالف خواسته‌های اکثریت مردم دانسته و تأکید کردند که این قانون توسط نمایندگان منتخب با حداقل آرا تصویب شده است.

در واکنش‌های دیگر، بیش از ۱۵۰ فعال دانشجویی این قانون را نشانه‌ای از استیصال حاکمیت دانسته و هشدار دادند که این قانون نه‌تنها مشکلات را حل نمی‌کند، بلکه بحران‌ها را تشدید می‌کند. کانون نویسندگان ایران نیز این قانون را ادامه جنگ علیه حقوق زنان دانست.

همچنین، کارشناسان سازمان ملل و عفو بین‌الملل نگرانی خود را از تأثیرات این قانون بر حقوق زنان ابراز کردند و خواستار لغو آن شدند.

This comment was minimized by the moderator on the site

اژه‌ای:
یکی از ملاک‌های وفاق، احترام به قانون است.

اکبر اعلمی

سلمنا. در قانون اساسی هم موارد زیر مورد تاکید واقع شده:
اداره امور کشور با اتکاء به آراء عمومی؛.
آموزش و پرورش رایگان؛
ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت؛
رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امكانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه‏‌ها؛
تساوی عموم در برابر قانون؛
ممنوعیت سلب آزادی‌های مشروع، هر چند با وضع قوانین؛
ممنوعیت هرگونه ستمگری، ستم ‌كشی و سلطه‏‌گری و خودکامگی؛
غیرقابل سلب بود حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود؛
لزوم مصادره ثروت‌های نامشروع؛
برخورداری همه مردم از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی و ...؛
ممنوعیت تفتیش عقاید و غیرقابل تعرض و مواخذه بودن عقیده؛
آزادی تشكیل اجتماعات و راهپیمایی‏ها؛
تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیكاری، پیری و...؛
تامین مسكن متناسب؛
احترام به کرامت و ارزش والای انسانی و ممنوعیت هتك حرمت و حیثیت افراد؛
تأمین نیازهای اساسی همه مردم مانند مسكن، خوراك، پوشاك، و امكانات لازم برای کار و تشكیل خانواده؛
سوال: پس چرا نسبت به موارد فوق که از تکالیف ق.اساسی است، حساسیت لازم وجود ندارد!؟

This comment was minimized by the moderator on the site

گزارش(2655)
انقلابی بودن
افراطی شدن
مسلمان انقلابی
تا
انسان افراطی
با "حجاب اجباری"

وقتی انسانی میخواهد سخن ضد انسانی وضد منطقی خودرا بافریاد وباشعاردادن ( فریاد الله اکبر)به گوش دیگران برساند وبا زور میخواهد آن را اجرا کند، قصد دارد ناخودآگاه نشان دهد که :
اولا یک انسان آنرمال یا یک انسان مخالف عقاید مردم خودش و یا مردم جهان است و معترض میشود

دوما بااین فریادهای مخرب، احراز هویت تازه ای میکند وحس میکند راه تازه ای کشف کرده بنابراین به ماهیت یا هویت جدیدی بنام" انقلابی" میرسد ولو اینکه هویت وشعارهایش، موجب تخریب دیگران یا درمسیرنابودی یک کشور بشود

سوما چنین انسان انقلابی، به یک "نهاد نا آرام" وخشن ، دست یافته است که هویت جدیدش را تعریف میکند وبه زندگی انسانی وصحیح ومنطقی، اعتقادی ندارد و به" نهاد آرام انسانی" ، پشت کرده است واستاندارهای انسانی و جهانی را قبول ندارد وبه هربهانه ای مخالفت میکند زیرا او انقلابی است وباید ازهویت جدیدش ،دفاع کند

چهارما اعلام رسمی میکند که از " عقل" خروج کرده است وبه سخنان متفکران جامعه ایرانی وجهانی کوچکترین اهمیتی نمیدهد وناچارا از رفتار انسانی واز اَعمال صالح وصلح طلبانه هم اعلام خروج میکند

پنجما یک چنین انسان انقلابی، کم کم ازمسیر عدالت ورزی و"حق" نیز خارج میشود و عوارض یک بیمار روانی را آشکارمیکند و واقعیت هارا معکوس جلوه میدهد وآمار وارقام دروغین به مردم تحویل میدهد ودر نهایت دچار تسخیرشدگی روح خبیث شیطانی میشود که باهرسخن نیکو مخالفت میکند وهرسخن مخرب وخطرناکی را میپذیرد زیرا او اینک به یک" مستکبر "تبدیل شده ومیخواهد بجای مردم تصمیم بگیردو واقعیت ها را تکذیب میکند وحق را می پوشاند(اعراف-۱۴۶)

ششما یک انقلابی هرگز،عاشق مردم نیست بلکه
عاشق خودش وعقایدخودش میباشد وگمان میکند یک روزی میرسد که مردم به ارزش راه انقلابی او پی میبرند

هفتما
علت و دلیل انقلابی شدن یک‌انسان این است که زندگی کنونی و قبلی او رنگ وبوی حقیقی انسانی نداشته وعاقلانه نبوده است و نتوانسته عشق به همسر یاعشق به فرزندان وپدر ومادر را بخوبی درک کند حتی عشق به خدا را نیافته است و گمان میکند انقلابی گری، پاسخی به همه این نداشتن ها میباشد

لذا بصورت ناخودآگاه علیه همه این عشق هایی که دربین مردم خودش است قیام کرده واز داخل دین وفرهنگ خود موادی و دستوراتی همچون "جهاد و قتل وقتال و مبارزه با کافران ایران وجهان" می یابد تا بتواند خودش را به گمان خودش توجیه منطقی کند تا همراهانی هم بدست آورد
درحقیقت ،چنین مسلمانی نه خدارا (عقل کل را)شناخته ونه نمازهایش و دعاهایش هم ، عمیق و حقیقی نبوده که به او بفهماند این صلوه ها باید بازدارنده زشتی ها و تجاوزات به حقوق مردم و جلوگیری از فحشای او میشد (عنکبوت-45)

ذکر الله محمدجهانی

This comment was minimized by the moderator on the site

حجاب، مظلومي كه به دست مدافعانش شهيد شد!

غلامرضا مصدق

حدود سي سال پيش براي صرف ناهار به باشگاه ايرانيان در دُبي رفته بودیم، اين باشگاه كه شامل، هتل، رستوران، سينما، زمين ورزش و غيره است قبل از انقلاب ساخته شده و در حال حاضر متعلق به بنیاد مستضعفان است.

صحنه عجیبی که در آنجا نظر ما را جلب کرده بود، وجود مشتریان زن‌ تقریباً نیمه برهنه اما روسری به سر، در رستوران بود. دست بر قضا حسابدار رستوران که دوستِ میزبانِ ما بود، سر میز ما نشسته بود، از او پرسیدم جریان این زنان نیمه برهنه روسری به سر چیست؟. گفت ما یک پرسنل هندی دم درب ورودی داریم که مکلف است به هر زن بی حجابی که قصد ورود به رستوران را دارد، یک روسری بدهد. گفتم اینکه خیلی مسخره است، زن نیمه برهنه با این روسری با حجاب میشود؟!.
گفت، نه این هندی اصلا‌ میدونه قضیه چیه، نه مسئولان اینجا هم کاری به مسخره و عجيب بودن اینکار دارند، آنها فقط برای از سرِ خود باز کردن اينكار را مي كنند و‌ کاری با منطقی بودن و نتیجه داشتن آن ندارند، شاید هم فکر می کنند، با اینکار حکم خدا را اجرا مي كنند.

ضمناً گفت اين كه چيزي نيست، هفته گذشته يك زن غريق را با لباس شنا به بيمارستان هلال احمر ايران ( مستشفاء ايرانيه) آورده بودند، وقتي او را روي برانكارد از آمبولانس پياده كردند، يك هندي از کارکنان بیمارستان هم آنجاست كه کارش روسری دادن به بي حجاب هاست، اصرار داشت كه بايد روسري سر اين زن باشد، راننده آمبولانس با تمسخر گفت، ای بابا، این خانم ۹۰٪ بدنش برهنه است، شما گیر دادی به موهاش؟!
حجاب بان هندی گفت من نمی دانم، در هر حال باید با روسری وارد بیمارستان شود!!!

همان موقع به دوستان همراه گفتم، با این دست فرمانِ اشاعه حجاب، اولین شهید این سیاست خودِ حجاب است، اتفاقی که امروزه به عینه همه می بینیم. ۴۵ سال بعد از اجرای انواع و اقسام برنامه ها، ایجاد تعداد زیادی دستگاه عریض و طویل اجرائی و صرف هزاران هزار میلیارد تومان بودجه برای اشاعه و تقویت حجاب، رسیدیم به قانون گذاری با مجازات های سنگین، مثلِ جریمه ۱۶۵ میلیون تومانی، ۱۵ سال حبس و فرستادن كودكان به كانون اصلاح و تربيت برای مقابله با بی حجابی.

اگر بعد از اجرای قانون جديد غلاظ شداد عفاف و حجاب، مشکل بی حجابی حل نشود - كه به هزار دليل نمي شود - چون در هر حال عزم مخالفان بی حجابی برای ریشه کن کردن این مشکلِ شماره يك مملكت جزم است و به هر قیمتی باید بساط  آن برچیده شود، راه حل نهائی غیر از، دستور تیر، تبعید به خارج کشور و یا اعدام دسته جمعی بی حجابها، راه حل ديگري برای رفع این مشکل باقی نمی ماند، چون همه مجازاتهای سنگین کمتر از مجازاتهای های سه گانه مذکور قبلاً  اجرا شده، اما افاقه نکرده اند.

شاید اگر حجاب زبان می داشت، به مدافعان سينه چاكش میگفت، لطفاً به خاطر خدا، دفاع از من را بیخیال شوید.

This comment was minimized by the moderator on the site

پزشکیان: حاکم با دستور نمی‌تواند کسی را هدایت کنیم/ با امر و نهی هم نمی‌شود جامعه را هدایت کرد.

با ادبیات دستوری و جریمه و زندان و اعدام نمی‌توانیم کسی را هدایت کنیم

رئیس جمهور در بزرگداشت چهلمین سالگرد تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی:

ما با دستور نمی‌توانیم دیگران را هدایت کنیم، با این ادبیات جامعه در مقابل ما می‌ایستند

این ادبیات سه تا آفت دارد
۱-قلب را سیاه می کند و
۲-دین را تضعیف و سست می کند.

۳-انقلاب و تغییرها رو نزدیک می کند

با ادبیات ۵۰ سال پیش نمی توان با مردم صحبت کرد

This comment was minimized by the moderator on the site

ببخشید مثل این که تحریر الشام هم تصمیم گرفته است که مثل ج.ا.ایران نباشد، تنها طالبان با ما ماند :

بیانیه تحریر الشام: هرگونه تحمیل حجاب بر زنان ممنوع است
روزنامه دولتی الوطن سوریه که اینک زیر نظر گروه تحریر الشام اداره می شود، بیانیه ای را منتشر کرده است که طی آن این گروه یک "دستور عمومی" درباره حجاب زنان صادر کرده است.
در این بیانیه آمده است:مداخله در پوشش زنان یا تحمیل هرگونه درخواست مربوط به پوشش یا ظاهر آنها از جمله درخواست حیا اکیداً ممنوع است.
ما تأکید می کنیم که آزادی شخصی برای همه تضمین شده است و احترام به حقوق افراد اساس ساختن یک میهن متمدن است.

This comment was minimized by the moderator on the site

‏«با صراحت می گویم شهید سلیمانی بارها به ‎بشار_اسد می گفت شما باید نسبت به مردم تان توجه کنید».

فکر می‌کنید این جمله از کیست؟
از محمدباقر ‎قالیباف که همزمان در تهران علی‌رغم اعتراض گسترده جامعه، تمام قد پشت یکی از ضدملی‌ترین و اختلاف‌آفرین‌ترین اقدامات یعنی ‎قانون_حجاب ایستاده.
احسان بداغی

This comment was minimized by the moderator on the site

اجرای قانون عفاف و حجاب به تاخیر افتاد؛ شورای امنیت ملی کشور تصمیم گرفت
اسماعیل سیاوشی، نماینده مجلس درارتباط زنده تلفنی با برنامه «صبح و گفت‌وگو» خبر داده که «در شورای امنیت ملی نیز به این نتیجه رسیدند که اجرای این قانون چند ماه به تاخیر بیفتد.»
این نماینده مجلس گفته: «زمان اجرای قانون حجاب به تاخیر افتاده ولی نمی‌توان آن را به صورت ترک فعل در نظر گرفت؛ در شورای امنیت ملی نیز به این نتیجه رسیدند که اجرای این قانون چند ماه به تاخیر بیفتد. اگر سران سه قوه با شورای امنیت ملی به نتیجه‌ای دیگر برسند، باز هم ترک فعل در نظر گرفته نمی‌شود.»
@roozArooz_media

This comment was minimized by the moderator on the site

قانون قرون وسطایی«حجاب وعفاف»را لغو کنید و بیش از این به ملت بزرگ ایران اهانت نکنید
هموطنان عزیز!

حکومت جمهوری اسلامی با خطا های فاحش سیاسی و ندانم کاری های بارز اقتصادی و فساد گسترده اغلب کارگزاران حکومت،ملت ایران را در شرایط بحرانی هولناکی فرو برده و با اشتباهات ویرانگر خود،حتی امنیت ملی وتمامیت ارضی کشورمان را به مخاطره انداخته است.تنگنا های اقتصادی،کار را به مضیقه های معیشتی رسانیده و تورم وگرانی سرسام آور و روز افزون،ملت ایران را از تامین حد اقل های زندگی نیز محروم کرده است. اهداف ایدئولوژیک حکومت و دخالت های نا بجا در کشورهای منطقه با صرف هزینه های میلیارد ها دلاری با شکست روبرو شده ونتایج زیان بار آن،چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ امنیت ملی گریبان ملت ایران را می فشارد.

در چنین اوضاع اسفناکی،مجلس فرمایشی این حکومت،علیرغم خواسته بانوان فرهیخته این سرزمین که خواهان نخستسن حقوق انسانی خود یعنی حق انتخاب پوشش خود هستند و حد اقل در همین دوساله اخیر در راه این خواسته ی بر حق خود،در خیزش « زن،زندگی،آزادی» ، صد ها کشته و هزاران زندانی داده اند،مورد اهانت قرار داده و قانون موسوم به «حجاب و عفاف» را به تصویب رسانده است.تصویب این قانون چیزی جز سرپوش گذاشتن بر شکست ها در عرصه های مختلف و جز به خیال مرعوب کردن جامعه ی به پا خاسته ایران نیست.

این قانون از لحاظ حقوقی و از لحاظ اجتماعی و سیاسی دارای ده ها ایراد و اشکال عمده می باشد.صرفنظر از این که نداشتن پوشش روی سر اصولا جرم نیست و بلکه از بدیهی ترین و اولیه ترین حقوق انسانی بانوان است،مجازات در نظر گرفته شده در این قانون نیز به هیچوجه تناسبی با جرمی که تدوین کنندگان، فرض کرده اند ندارد.

مجازات هایی مانند ندادن کارت ملی ،ممنوع الخروج کردن و محروم کردن از خدمات دولتی زنان فرهیخته،تحصیل کرده،با فرهنگ و عفیف این کشور که مخالف حجاب اجباری هستند چگونه قابل توجیه است؟ از لحاظ اجتماعی و سیاسی این قانون یک الگوی طالبانی است.

در بخشی از این قانون،آموزش و ترویج سبک زندگی اسلامی خانواده محور آورده شده است.مگر با تورم افسار گسیخته و رکود اقتصادی و فقر وبیکاری،تحریم های بی دلیلی که فقط مردم ایران از آن رنج می برند و شرایطی که موجب شده اغلب جوانان و نخبگان کشور آرزوی فرار از این مملکت را دارند،می توانید جوانان را وادار به ازدواج و فرزند آوری کنید؟

تمام کشور های مسلمان حتی عربستان سعودی که زادگاه اسلام است دروازه های خود را به روی خارجیان نبسته اند و از ورود خارجیان بدون حجاب استقبال می کنند.مگر ما در قرون وسطی زندگی می کنیم که کشور خود را با قوانین این چنینی منزوی کنیم؟در ربع اول قرن بیست ویکم،در دوره هوش مصنوعی،ماهواره ها،دنیای مجازی و گسترش فرهنگ آزاد،اجرای این قبیل قوانین ممکن نیست.باید قوانینی وضع شود که عادلانه و متناسب با زمان و رعایت مبانی حقوق بشر و در راستای مصالح ملی باشد .در غیر این صورت جامعه قانون نا درست را نخواهد پذیرفت و برای آن ارزش و اعتباری قائل نخواهد شد.

جبهه ملی ایران به عنوان سازمان سیاسی با 75 سال پیشینه ی آزادیخواهی و اعتقاد به حقوق بشر که از ابتدای انقلاب به ویژه پس از دو رویداد اسفند 1357 و اعمال حجاب اجباری،تنها سازمانی بوده که از حقوق بانوان این سرزمین در حق انتخاب نوع پوشش پشتیبانی کرده،اکنون نیز قاانون «حجاب و عفاف» را مردود دانسته و خواستار لغو این قانون قرون وسطایی می باشد.قانونی که دور از شان و حیثیت فرهنگی ملت بزرگ ایران است.

شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – 16 آذر ماه 1403

This comment was minimized by the moderator on the site

این قانون‌نما، دهن‌کجی و عقده‌گشایی علیه جریان دوران‌ساز "زن زندگی آزادی" است

زهرا رهنورد
زندان اختر

به نام خدای مهربانی‌ها
قانون‌نمای حجاب و عفاف اقدامی عامدانه در راستای سیاست "تفرقه بیانداز و حکومت کن" و تحقیر ملت سربلند ایران و ایجاد زلزله و شکاف در ارکان دولت- ملت است.

از سوی دیگر، این قانون‌نما، دهن‌کجی و عقده‌گشایی علیه جریان دوران‌ساز "زن زندگی آزادی" است که فصل نوینی به مبارزات مردم علیه دیکتاتوری و آزادی‌خواهی زنان و جوانان ایران افزود؛ در حالی که به دلیل سیاست‌های غلط حاکمان، ناترازی در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی با مطالبات عدالت‌خواهانه مردم تشدید می‌شود، بیکاری و فقر و فقدان مسکن و ازدواج و اشتغال و انهدام خانواده قدم به قدم به فلاکت نزدیکتر می‌شود و هزینه‌های عمومی دولت و خانواده‌ها از درآمدها فرسنگها فاصله می‌گیرد؛ حاکمان دست در جیب مردم می‌کنند، آزادی‌ها را به خفقان، نشاط را به سوگواری، کودکان را به مجرم، زنان را به قیمومیت حکومت فرا می‌خوانند و به بیگانه فرصت اهانت به زنان را پیش‌کش می‌کنند.

گویی نمی‌دانند که در جهان پر آشوب و حضور قدرت‌های بزرگ جهانی و تحولات علمی و توسعه کشورهای همجوار، چه غوغایی است. آنچنان سر در گریبان "حجاب و عفاف" کذایی و من درآوردی فرو برده‌اند که خّر و پف خواب‌شان گوش فلک را کَر کرده است. در خوش‌بینانه‌ترین حالت باید بگویم، در بند بند این مصوبه غیر قانونی و غیر انسانی، خشونت علیه زنان و روان‌پریشی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پرسه می‌زند.

به حاکمان توصیه می‌کنم به جنگ زنان نروند و به جای ابلاغ و اجرایی شدن قانون‌نمای حجاب و عفاف، به خاطر این همه رنج و دغدغه و فقر و نگرانی که به مردم روا داشته‌اند، از ملت شریف ایران عذرخواهی کنند.

زهرا رهنورد (https://t.me/kaleme/32007)
حصر - ۱۵ آذر ۱۴۰۳

This comment was minimized by the moderator on the site

مجازات بی حجابی کودکان ۹ تا ۱۵ سال

ماده ۶۶ «قانون عفاف و حجاب» تاکید کرده که اگر کودکان 9 تا 15 سال مرتکب جرائم موضوع این قانون از «بی‌حجابی» و «بدپوششی» گرفته تا «ارسال فیلم و عکس به رسانه‌های خارج از کشور»، شوند، تمام جرائم نقدی ذکر شده در این قانون شامل حال آنان خواهد شد. با این حال اگر کودکان 9 تا 15 سال مرتکب جرائمی نظیر «برهنگی در منظر نامحرم در فضای مجازی یا غیرمجازی» شوند که در این قانون برای آنان مجازات حبس در نظر گرفته شده، ماده 88 قانون مجازات درباره آنان اعمال خواهد شد.

براساس ماده 88 قانون مجازات، اگر کودک بین 9 تا 12 سال سن داشته باشد و مرتکب جرمی شود که برای آن مجازات حبس در نظر گرفته شده، طفل یا باید به «تسلیم اولیا یا سرپرست قانونی» شود یا «فرد یا افرادی شود که به حکم دادگاه، مصلحت طفل را بدانند» و یا طفل توسط «قاضی دادگاه نصیحت خواهد شد». در واقع اگر کودک بین 9 تا 12 سال مرتکب جرمی شود که در قانون «عفاف و حجاب» برای آن مجازات نقدی در نظر گرفته شده، اولیای او نسبت به پرداخت مبلغ اقدام خواهند کرد ولی اگر مجازات حبس داشته باشد، یکی از 3 مورد یاد شده اعمال خواهد شد.

اما اگر کودک بین 12 تا 15 سال تمام سن داشته باشد و مرتکب یکی از مواردی شود که در قانون «عفاف و حجاب» برای آن حداقل 2 سال و حداکثر 25 سال حبس در نظر گرفته شده، به حکم تبصره 1 ماده 88 قانون مجازات، 3 ماه تا یکسال در کانون اصلاح و تربیت نگهداری خواهد شد. به عنوان نمونه اگر کودکی 13 ساله، دو مرتبه یا بیشتر مرتکب «توهین و تمسخر حجاب در فضای مجازی» شود، حداقل 3 ماه و حداکثر یک سال در کانون اصلاح و تربیت نگهداری خواهد شد

مجازات بی حجابی نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ سال

به حکم ماده ۶۶ «قانون عفاف و حجاب»، تمام جرائم نقدی ذکر شده در این قانون شامل حال نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ سالی که مرتکب آن شوند هم خواهد شد. اما اگر عمل ارتکابی توسط نوجوان در این قانون، شامل مجازات حبس هم باشد، اوضاع بسته به عمل ارتکابی، متفاوت خواهد بود.

به عنوان نمونه، اگر نوجوانی مرتکب «برهنگی در منظر نامحرم در فضای مجازی یا غیرمجازی» شود، از آنجا که برای این اقدام در این قانون، در مرتبه اول، ۵ تا ۱۰ سال حبس در نظر گرفته شده، به حکم بند (ب) ماده ۸۹ قانون مجازات، باید یک تا ۳ سال در کانون اصلاح و تربیت نگهداری شود اما اگر همین نوجوان برای بار دوم، مرتکب این اقدام شود، از آنجا که عمل ارتکابی‌اش در این قانون دارای ۱۰ تا ۱۵ سال حبس است، به حکم بند (الف) ماده ۸۹ قانون مجازات، باید ۳ تا ۵ سال در کانون اصلاح و تربیت نگهداری شود.

This comment was minimized by the moderator on the site

چگالیِ ناسازگی

محسن رنانی

وقتی یک سیستم‌ زنده (بدن، سازمان یا نظام سیاسی) وارد مرحله پیری می‌شود همزمان «کنترل‌پذیری‌» و «انعطاف‌پذیری» آن کاهش می‌یابد. وقتی پیری سیستم عمیق شود، وارد پارادوکس یا ناسازه «غرور و ناتوانی» می‌شود؛ و از این نقطه است که اضمحلال سیستم آغاز می‌شود. اضمحلال سیستم به‌معنی ورود سیستم به مرحله خودتخریبی است که مقدمه مرحله چهارم «سقوط» است .

وقتی کودک به دنیا می‌آید بدنش آنچنان منعطف است که می‌تواند شست پای خودش را بمکد. اما دو سال بعد دیگر چنین کاری برایش ممکن نیست. این کاهش انعطاف‌پذیری در تمام طول عمرش ادامه می‌یابد تا جایی که در پیری دیگر گردنش هم نمی‌چرخد و برای دیدن پشت‌سرش باید تمام قد به عقب برگردد. سازمان‌ها و نظام‌ها نیز این‌گونه‌اند؛ یعنی هرچه از عمرشان بگذرد و ساختارهای قانونی و نهادی‌شان به سوی انجماد برود، توانایی‌شان برای گرفتن تصمیماتی از جنس «تحول» کاهش می‌یابد.

مثلا در اوایل انقلاب به‌سادگی می‌شد از اصلاح قانون اساسی سخن گفت و یک‌بار هم قانون اساسی اصلاح شد. حتی در سالهای گذشته نیز برخی مقامات ارشد از لزوم اصلاح مجدد قانون اساسی سخن گفتند. اما امروز هیچ‌کس در داخل حکومت جرأت طرح چنین درخواستی را ندارد و هر کس هم در بیرون حکومت چنین درخواستی بکند او را به داشتن قصد براندازی متهم‌ می‌کنند. یعنی حکومت عملا نمی‌تواند از امکانات بالقوه و قانونی‌اش برای حفظ «انعطاف‌پذیری»‌ خود استفاده کند. این یعنی رسیدن سیستم به حد انجماد.

همچنین سیستم‌های زنده (بدن، سازمان یا نظام)، در دوران جوانی خود، «کنترل‌پذیری»‌شان افزایش می‌یابد و سپس وقتی وارد دوره پیری می‌شوند کنترل‌پذیری‌شان کاهش می‌یابد. کودک در نوزادی نمی‌تواند حرکت دست‌وپای خود را کنترل کند، اما کمی‌که رشد کرد، راه‌ می‌افتد و سپس دوچرخه‌سواری می‌کند و بعد در نوجوانی حرکات ژیمناستیک انجام می‌دهد. اما با ورود به مرحله پیری، دوباره کنترل‌پذیری‌اش کاهش می‌یابد تا جایی که نمی‌تواند بدون عصا یا کمک دیگران راه رفتن خود را کنترل کند.

در دهه اول پس از انقلاب، حکومت نه تنها در اجباری ساختن حجاب بلکه در کنترل گروههای مسلح و حتی در به عقب‌راندن ارتش متجاوز صدام، و فراتر از آن در مدیریت اقتصاد (کنترل قیمت‌ها، ثبات نرخ دلار و ...) موفق عمل کرد؛ یعنی کنترل‌پذیری‌اش بالا بود. امروز تقریباً در بیشتر زمینه‌ها کنترل‌پذیری را از دست داده است.

وقتی یک فرد یا یک ساختار سازمانی یا سیاسی به مرحله‌ای برسد که همزمان «انعطاف‌پذیری‌» و «کنترل‌پذیری‌»اش پایین بیاید، نشانه مرحله پیری است. امروز حکومت تقریبا در همه عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وارد این مرحله شده است.

اکنون پیرمردی را در نظر بگیرید که وارد مراحل پیشرفته پیری شده است یعنی بدنش، هم انعطاف‌پذیری و هم کنترل‌پذیری خودش را از دست داده است، اما وقتی می‌خواهند کمکش کنند، غرورش اجازه نمی‌دهد و با پرخاشگری دستش را می‌کشد. این وضعیت را «ناسازه غرور و ناتوانی‌» می‌گویند. چنین فردی که اجازه نمی‌دهد دیگران کمکش کنند، با یک حادثه وارد مرحله اضمحلال می‌شود؛ مثلا با یک زمین خوردن، لگنش می‌شکند و زمین‌گیر می‌شود تا بمیرد.

رفتارحکومت درباره حجاب، درچندسال اخیر، نشانه ورود ساختار سیاسی به مرحله «ناسازه غرور و ناتوانی» است. حکومت، هم می‌داند (و اگر نمی‌داند بداند) که دیگر نمی‌تواند حجاب اجباری را به این نسل تحمیل کند؛ و هم جرأت وتوان روانشناختی برای عقب‌نشینی دراین موضوع را ندارد. این وضعیت در حوزه‌های متعددی نظیرآب، بنزین، فساد، آموزش‌، آلودگی، سیاست‌خارجی و ... نیزچنین است.

درسال ۲۰۰۹ پارلمان کاناداطرحی رابررسی می‌کرد که استفاده ازموبایل راهنگام رانندگی غیرقانونی کند. پلیس کانادا باتصویب این قانون مخالفت کرد.استدلال پلیس ساده بود: قانونی که پلیس نتواند اجرا کند،هم قانون را بی‌اعتبار می‌کندهم پلیس را.

پیش‌بینی می‌کنم که با اجرای قانون «ترویج فرهنگ عفاف وحجاب»، نظام وارد وضعیت «چگالی ناسازگی» شود؛ یعنی نقطه‌ای که تعارض‌های درونی سیستم به حداکثرخود می‌رسد. من از این جهت که اجرای این قانون ممکن است، در زمانه‌ای که این همه فشار اقتصادی بجامعه است، جامعه راعاصی وکشور را وارد فاز بی‌ثباتی کند مخالفم. در عین‌حال اجرای آنرافرصت خوبی می‌دانم تاحکومت بصورت عریان باوضعیت فرسودگی وپیری و گیرافتادگی‌اش در«ناسازه غرور وناتوانی» روبه‌رو شود؛ شاید موجب بیدارشدن واصلاح رویه‌اش شود.

توصیه جدی من به حکومت این است که مبارزه بانسل آینده‌سازان داخل ایران رابگذارد بعد از حل‌وفصل مسائل مبارزاتی‌اش با دنیای خارج. به قوه مجریه نیزتوصیه‌ می‌کنم بر قول رئيس‌جمهور به مردم متعهد بماند ومسئولیت اجرای این قانون رابرعهده مدافعان آن بگذارد. /  ۱۵ آذر۱۴۰۳

This comment was minimized by the moderator on the site

غروبِ "ما"

نقدی بر قانون حجاب و عفاف از منظر اخلاق اجتماعی

حتما دیده اید که وقتی می خواهند خانه آجری بسازند، بین آجرها ملات می ریزند تا این تکه های جدا از هم به هم بچسبند و یک ساختمان را تشکیل بدهند....

حسِ "ما" بودن، حس "سرنوشت مشترک"، مثل ملات ساختمان، پیوند دهنده یک جامعه و ملت است و بدون آن، جامعه ای نخواهید داشت بلکه تعداد انبوهی انسان در کنار هم دارید که هیچ حس تعلقی به هم نمی کنند

قانون حجاب، مستقیما حسِ "ما" بودن و "سرنوشت مشترک" را هدف قرار می دهد. فروشنده برای اینکه کاسبی اش کساد نشود، نباید به مشتریِ بی حجاب خدمت بدهد ولو آن مشتری الان نیاز به آن خدمت دارد.

راننده تپ سی و اسنپ باید بدحجابیِ مسافر را گزارش دهد تا بخاطر بدحجابیِ سرنشین، جریمه نشود....

این قانون، از هر فردی یک "خبرچینِ خودخواه" میسازد که برای نفع خودش، نه تنها به کسی که به آن خدمت نیازمند است نباید ارائه خدمت کند، بلکه باید برای مصونیت خودش گزارش فرد خاطی را هم‌ مخابره کند.....

یادم می آید که در دوران مدرسه گاهی یکی از همکلاسی ها یک خطایی میکرد، بعد ناظم مدرسه میگفت یا خبر می دهید که چه کسی این کار را کرده یا کل کلاس را مجازات می کنیم... و ما نمی گفتیم و تنبیه می شدیم ولی رفیق مان را لو نمی دادیم......

این قانون در پس زمینه خود، سرنوشت افراد جامعه را از هم جدا می کند و به آنها تعلیم می دهد که برای حفظ معیشت خود، دیگری را به مقامات مسئول تحویل دهند!!

آن هم کدام دیگری؟! کسیکه دزدی کرده؟ یا با لباس روحانیت یک مسئولیت کلان گرفته و به وعده هایش عمل نکرده و یک ملت را از دین دل چرکین کرده؟ یا از عوامل چای دبش بوده؟ کدام دیگری؟!

همین دخترهای خانواده های ما که از بس ما معتقدانِ به دین بد عمل کردیم نمیخواهند شبیه ما باشند.....

کشوری که در آستانه جنگ خارجی است، بیش از هر زمان دیگری به حس وفاداری و حس سرنوشت مشترک نیاز دارد اما دقیقا در این برهه نفس گیر، عده ای آمده اند تا این حیاتی ترین سرمایه یک جامعه را بسوزانند

سخن آخر اینکه قانونی که خبرچینی و ترجیح منفعت شخصی بر نفع جمعی را در جامعه نهادینه می کند، سم مهلکی برای اخلاق اجتماعی است، عنصری که بدونِ آن، دینداری یک لفاظی ای بیش نخواهد بود
https://t.me/iranazadvaabad

This comment was minimized by the moderator on the site

مساله تاریخی ایران

دستکم‌ از هنگام تکوین ایران جدید (۱۵۰۱_صفویه) تا کنون، چشمگیرترین نقش حکومت ها در اعتلا و فتور این کهن ملت و کشور، به جهتگیری آنها مرتبط بوده است:

تصمیم گیری استراتژیک؛ یعنی تشخیص درست یا نادرست دشمنان و دوستان در فضای پیرامونی.

مثلا شاه عباس و نادر شاه با شناخت دقیق پیچیدگی های مناسبات در فضای پیرامونی ایران و البته تغییرات آن، موجبات اقتدار ایران و سرپا و توانا ماندنش شدند. ولی غیر از محمد شاه(به غلط آغا محمدخان) شاهان قاجار از فتحعلیشاه تا احمد شاه، نتوانستند دوست و دشمن ایران و ایرانیان را در فضای پیرامونی درک کنند. بنابراین موجبات فروپاشی آن‌ شدند.
به گمانم پهلوی ها، به ویژه استراتژیست های پهلوی دوم نیز به درک خوب چهار فضای پیرامونی ایران نائل شدند: دولت های متخاصم و توانمند در رده استراتژیک(مانند شوروی)، قدرت ها و سازمان های استراتژیک حامی(ناتو و آمریکا)، دولت های کوچک‌ همراه و نیازمند کمک(عمان و...) و دولت ها و سازمان های ضعیف پیرامونی دشمن.

در واقع تا ۱۳۵۷، برای حدود ۱۵۰ سال استراتژی سیاست خارجی ایران، جلب پشتیبانی یک قدرت دریایی، در برابر قدرت قاره ای بود. با این تفاوت که قجر در فهم و اجرای این استراتژی(دریا_غربگرایی) بس ضعیف و بیمار گونه عمل کرد، ولی پهلوی ها در مقیاس بزرگ و جز دسیازی به اشتباهات کوچک، به موقع و درست عمل کردند.

رویکرد استراتژیک جمهوری اسلامی از همان‌ آغازهای تکوین تا کنون، به رغم تلاش در جهت استقلال و خوداتکایی نظامی و...تا جایی که به جهتگیری کلان سیاست خارجی-دفاعی بر می گردد، حاوی ۷ اشتباه مهلک بوده است:
۱- دور شدن‌ از ایالات متحده همراه و همکار قدیمی و در جایگاه توانمندترین دولت تاریخ بشر؛
۲- درگیر شدن مستقیم و رویاروی با اسرائیل (اشغالگر) در جایگاه کشوری غیر همسایه، به جای تقابل غیر مستقیم؛
۳- نادیده انگاری امیال امپریالیست ی درازمدت ترکیه، به ویژه در دوره پرزیدنت اردوغان در باره قفقاز، شمال باختری ایران و آسیای مرکزی؛
۴- ناچیز انگاری بالندگی شگفت اقتصادی -دفاعی ۶ کشور جنوب خلیج فارس؛
۵- گرایش استراتژیک یکسویه به تهدیدگاه وخیزگاه ۲۱۲ ساله ایران در جایگاه همراه و همکار روسیه متجاوز؛
۶- در پیش گرفتن‌ دوستی و همراهی با طالبان‌ دوم. با این که طالب ها خود را دشمن اصلی و درازمدت تاریخی  ایران می دانند؛
۷- جهت‌گیری استراتژیک در جهت جلب حمایت ملت های عرب زبان جنوبی و باختری و نادیده انگاری و عدم‌ تمرکز بر خاور و شمال خاوری.

کوتاه آن که چنان چه جمهوری اسلامی به فوریت در صدد تغییر سیاست خارجی در مقیاس استراتژیک مبتنی بر احیای همکاری با آمریکا، ناتو و اروپا، دست کشیدن از درگیری مستقیم با اسرائیل(اشغالگر)، نیفتد، دچار اشتباه دردناک‌ تاریخی و کمتر قابل‌جبران خواهد افتاد. به گمانم‌ سرنوشت و ته نوشت آتی ایران به این تصمیم‌ استراتژیک وابسته و پیوسته است. ماه های پیش رو ترازویی دقیق در جهت سنجش درستی-نادرستی این تحلیل است.
#یدالله_کریمی_پور

This comment was minimized by the moderator on the site

سینما اعتماد: سه نهاد هنری و فرهنگی خانه سینما، خانه تئاتر و خانه موسیقی ایران نگرانی جدی خود را از قانون حجاب و عفاف اعلام کردند.

در حال حاضر برخی از مواد قانون عفاف و حجاب از جمله مجازات های پیش بینی شده در این قانون بر مزیت های فرهنگی آن سایه انداخته و به وضوح در سطح طیف وسیعی از جامعه و حتی بسیاری از متدینین که نسبت به وضعیت فعلی رعایت حجاب در جامعه دغدغه دارند، موجب ایجاد نگرانی شده است.

روابط عمومی خانه سینما منتشر کرد: نگرانی گسترده معطوف به روح ضد ملّی و تفرقه افکنانه این قانون است که واضعان آن بی توجه به اصول حکمت و عقلانیت و نیاز به مقبولیت اجتماعی با بسط وگسترش دایره جرم انگاری فراتر از نیمی از آحاد جامعه، بی سابقه ترین و بزرگ‌ترین زمینه انشقاق ملی را دامن می زنند و این جز شک غالب “نفوذ” برای تخریب آرامش جامعه را به ذهن متبادر نمی کند.
بنظر ما اهالی فرهنگ و هنر، قانونی که کودکان را تنها با یک ریشخند مجرم دانسته و جدایی از خانواده و زندان و کانون اصلاح و تربیت را برایشان لازم دانسته، هرگز مقبولیت مردمی برای اجرا نخواهد داشت.
قانونی که زبان بیگانه را برسر خودی دراز کند جز تشتت در جامعه حاصل ندارد. قانونی که زندگی در وطن را “کیفر” بداند جز تبدیل مفهوم “وطن” به یک زندان بزرگ، معنایی دربر ندارد.
ما، جامعه اصناف هنر ایران از همه بزرگان این مرزوبوم، اندیشمندان، حقوق دانان، جامعه شناسان،…… و همه دلسوزان ملت بزرگ ایران تقاضا داریم با منطق و استدلال و نیک اندیشی مانع از اجرای این قانون بد و تفرقه افکنانه شوند.

خانه سینمای ایران – خانه تئاتر ایران – خانه موسیقی ایران

This comment was minimized by the moderator on the site

عجیب است که لایحه تامین امنیت زنان ۱۳ سال در دستور کار مانده اما قانون حجاب در اولویت قرار می‌گیرد!
طیبه سیاوشی :

لایحه‌ای که نوشته شد نشان می‌دهد که نویسندگان آن با جامعه هیچ ارتباطی نداشته‌اند. تصویب قوانین معمولا به این صورت است که وقتی قانونی قرار است نوشته شود براساس مشاهدات عینی، واقعیات جامعه و تصویر واقعی که از سطح جامعه درباره آن موضوع وجود دارد در نظر گرفته می‌شود.
امروز شاهدیم لایحه‌ای که به‌عنوان لایحه تأمین امنیت زنان ۱۳ سال است در دستور دولت، قوه و مجلس مانده، هنوز در این مجلس به نتیجه نرسیده است، در حالی که این لایحه می‌تواند به نفع جامعه زنان اثرگذار باشد و این قتل و همسرکشی و خشونت علیه زنان را کاهش دهد، اما لایحه عفاف و حجاب که قدرت‌نمایی جناحی و بخشی از مجلس علیه زنان است، در اولویت قرار می‌گیرد و تصویب می‌شود./ایلنا

( چرا با خشونت و به مانند اشغالگران با مردم ایران رفتار می کنید ؟
چرا دست از خشونت علیه مادران و دختران ایرانی بر نمی دارید و به خواست اکثریت ملت احترام نمی گذارید ؟
مگر نه اینکه توسط همین مردم به قدرت رسیدید ؟..)

This comment was minimized by the moderator on the site

اقای مهدی خراتیان ضمن ارائه تصویر مطالب نشریه المرصاد (نزدیک به استخبارات طالبان) قسمت هایی از ان را اورده است: این نشریه نه تنها از فتوحات اخیر«مجاهدین» (تاکید بر مجاهدین جبهه النصره در سوریه) ابراز خوشحالی می کند، بلکه در مقاله‌ای با عنوان «طلوع تمدن اسلامی در مرکز تمدن‌ها» به شکلی وقیحانه می‌نویسد: «این گروه (تحریر الشام) در هفت سال گذشته فعالیت داشته، بلکه سوریه را از وحشت ایران و روسیه نجات داده است.» این نشریه در مقاله دیگری با عنوان ‏«سوریه در آستانه فتح» به جنگ سوریه، ماهیت جنگ مذهبی داده، می‌نویسد: «بعید نیست بار دیگر شام به همان شام مسلمانان تبدیل شود. شامی که امیری مدبر چون معاویه بن ابی‌سفیان داشت... ملت مظلوم شام که توسط «روافض» به شدت رنجیده، برای اعاده عزت دیرینه خود قیام کرده است.».
با توجه به آنچه از یادداشت آقای خراتیان نقل شد اکنون بهتر می توان فهمید که چرا ناگهان جلوی دیدگاه شگفت زده جهانیان، امریکا به آسانی افغانستان را ترک کرد و با انبوهی از تجهیزات پیشرفته نطامی، این کشور را تحویل طالبان داد و اکنون از تکفیری های بنیادگرای سوریه( که شاخه القاعده در این کشور بودند) در برابر دیکتاتوری سکولار بشار اسد حمایت می کند و مجروحین آنها در اسراییل درمان می شوند؟ از نظر آنها حقوق بشر برای دیگر ملت ها معنی ندارد.

کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi

This comment was minimized by the moderator on the site

به نام خدا
"چی‌کارش داری آقا! باید خودمان آدم باشیم!"
"اگر قابل اجرا نیست، اجرا نکنید"
 
علیرضا کفایی
مسئله حجاب باز هم در کانون توجه قرار گرفته، احتمال دارد که این پرداختن شدید و غلیظ به حجاب، خود حجابی باشد بر امر دیگری؛ حجاب را علم می کنند تا بر چیز دیگری حجابی اندازند... و اساساً این میل شدید گروهی خاص به پوشاندن افتضاحات!! را همیشه شاهد بوده ایم و اکثر مواقع هم برای این پوشاندن ها سراغ پوشش و حجاب رفته اند.
زمانی هم در فرانسه به اصطلاح آزاد؛ منع حجاب در دستور کار قرار گرفت که کاملاً سیاسی و بهانه ای بود برای انتخابات تا بلکه از احساسات ضد اسلامی برای پیروزی حزب شیراک استفاده شود.
منطق هر دو؛ هم قانون حجاب دولت قبل و مجلس کنونی ایران و هم قانون منع حجاب فرانسه منطق سیاسی کاری و در خفا و در حجاب سیاسی آن کار دگر کردن بود.
با این منطق مسئله حجاب هیچگاه حل نمی شود، همیشه چماقی خواهد بود بر سر زنان و البته بر کل جامعه که هر از گاهی برای بهره بردای های سیاسی خود و امتیاز گرفتن از آن بهره می برند وگرنه زنان ایران بسیار حقوق از دست رفته دارند که قانون و خانه ملت تمایلی به حل آن ندارد.
اما آنچه به حجاب مربوط می شود و این قانون بر آن تاکید دارد ارتباط چندانی با اسلام ندارد، جنبه ای از هویت اسلامی و یا هویت بخشی به مسلمانان در آن مشاهده نمی شود.
مجلس و نمایندگان که ظاهراً مطالعه ای و تحقیقی در این باره ندارند؛ باید بپذیرند که هنجارها در جامعه امروز ایران تغییر کرده و قانون حجاب و عفاف در تعارض با عرف جامعه است، اگر چیزی را می خواهند زیر حجاب ببرند، از راهی دیگر وارد شوند نه زن را قربانی کنند و آرامش جامعه را برهم زنند.
اکتفا می شود به روش علامه طباطبایی که دخترخانمی آمده بود نزد ایشان, لباسش باز بود و مدام دستش را هم تکان می‌داد... مترجم می گوید یکدفعه کُتَم را دادم؛ گفتم این را تنت کن، این شخص یک قدیس است؛  این دختر هول شد و گفت ببخشید و... علامه گفت: "چی‌کارش داری آقا! باید خودمان آدم باشیم!"
و نیز در اوایل انقلاب آیت الله خمینی حکمی دادند که خانمها بدون حجاب وارد ادارات نشوند، استاد حکیمی معترض بود و به استاد مطهری گفت که اصل بر عدالت است و .... آقای مطهری مسئله را با آیت الله خمینی در میان گذاشتند، ایشان گفتند " من بیان حکم شرعی را کردم، اگر قابل اجرا نیست، اجرا نکنید.
هم خودتان آدم باشید و هم اجبار و جریمه و ... را کنار بگذارید، قابل اجرا نیست که نیست.

@kafaeealirezaa

This comment was minimized by the moderator on the site

یک قاضی: از خدا می‌خواهم مجبور نشوم با استناد به قانون فاجعه‌بار حجاب، رایی صادر کنم/ در قوانین ایران بی سابقه است که ممنوعیت خروج از کشور یک «کیفر» باشد

امین تویسرکانی؛ بازپرس دادسرای جرایم رایانه‌ای تهران در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

قانون حجاب و عفاف را خواندم و در بهت فرو رفتم.

از میان صدها انتقادی که به اساس و جزئیات این قانون وارد است، فقط می‌خواهم از یک نکته بگویم که بیش از همه غمگین، یا بهتر بگویم خشمگینم کرد. در این قانون دوازده مرتبه «ممنوعیت خروج از کشور» به عنوان مجازات تعیین شده است.

«مجازات» ممنوعیت از خروج از کشور؟ درست می خوانم؟ در قوانین ایران بی سابقه است که ممنوعیت خروج از کشور یک «کیفر» باشد. تا کنون در قوانین ممنوعیت خروج از کشور یک اقدام مقدماتی برای دستیابی به متهم برای محاکمه یا جلوگیری از فرار متهم بوده که امری قابل پذیرش و در دنیا نیز رایج است، اما مگر می شود ممنوعیت خروج از کشور را یک مجازات بدانیم؟ متأسفانه آری؛ بر اساس این به اصطلاح «قانون»، شما مرتکب جرمی می شوید که مجازات آن ممنوعیت خروج از کشور است یا به عبارتی شما مجرمید پس مستحق زندگی اجباری در ایران هستید!

آقا و خانم نماینده، آیا زندگی در ایران مجازات است؟ زندگی در ایران، سرزمین مادری‌مان، هم ردیف زندان و جزای نقدی و شلاق و تبعید و اعدام است؟ آیا شما این قدر از ایران بیزارید که زندگی بین خلیج فارس تا دریای خزر را یک نوع کیفر می دانید؟

من از آن وطن پرستانی نیستم که بگویم ایران بهشت است و غیر آن جهنم ولی من ایران را دوست دارم، دوست داشتنی از جنس خاطره، از جنس چغازنبیل و گنبد سلطانیه، با طعم گز و قطاب و نان برنجی با رنگ عکس های سیاه و سفید خرمشهر و آبی فیروزه ای میدان نقش جهان؛ ولی حالا شما اسم این دوست داشتن را گذاشته اید مجازات؟ مرا و هم وطنانم را به وطن خودمان تبعید می کنید؟

امیدوارم و از خدا می‌خواهم که به عنوان قاضی هیچگاه مجبور به صدور حکم به استناد این قانون فاجعه بار نباشم، اما به فرض محال و خدایی ناکرده اگر چنین شد، من قاضی باید به متهم چنین بگویم: شما را به لحاظ ارتکاب فلان جرم به دو سال زندگی اجباری در ایران، بزرگترین میراث مشترک مان مهد زبان قند و شکر پارسی محکوم می کنم!

آقایان و خانم های نماینده که مسئولیت تصویب چنین قانون تأسف آوری بر عهده شماست، شاید شما زندگی در ایران برایتان مجازات است، ولی من و خیل بزرگی از ایرانی ها زندگی داخل این مرزها را دوست داریم و با اراده زیستن در این خاک را انتخاب کرده ایم.

به ما بسیار بر می خورد و برایمان خفت بار است که زندگی در ایران را که حق و آرزوی ماست، به عنوان مجازات در نظر گرفته اید کاش بفهمید که این قانون برای ایران ننگ است.

https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1651887

This comment was minimized by the moderator on the site

اقتصاد و جنگ در سوریه!

در این روزها پس از حمله گروه‌های مخالف مسلح در سوریه و سیطره بر مناطق مهمی در شمال این کشور همچون حلب این پرسش کانونی درباره علت یا علل این پیشروی سریع مطرح شده است.

قبلا هم تقریبا به علل عمده پرداخته‌ام؛ همچون مشغولیت متحدان دمشق از ایران و حزب‌الله به جنگ با اسرائیل، و روسیه به جنگ با اوکراین و البته به نوعی نقش و درنگ سوال‌برانگیز مسکو در یک هفته اخیر که بمباران‌های دو سه روز اخیر نیز نمی‌تواند توجیه‌گر نظاره‌گری آن تا تصرف حلب و پیشروی به سمت حماه باشد.

اما علل داخلی چه بسا از اهمیت بیشتری برخوردار باشد؛ مهم‌ترین آن‌ها وا دادن ارتش سوریه و فروپاشی سریع و دومینووار خطوط دفاعی آن از ریف حلب تا نزدیکی حماه در همان روزهای اول آغاز حمله است که حتی موجب شگفتی خود مهاجمان نیز شد. اما این اتفاق دو دلیل دارد؛ نخست خرید و همکاری برخی افسران ارتش با مخالفان و دیگری بی‌انگیزگی نیروهای آن که فرار را بر قرار ترجیح دادند. همین دو عامل نیز به یک علت بسیار مهم بر می‌گردد و آن هم بحران اقتصادی کشنده در مناطق تحت کنترل نظام سوریه است.

وقتی میانگین دریافتی ماهانه نیروهای ارتش و کارکنان دولت سوریه حدود 20 دلار است که پول بسته سیگار آن‌ها هم نیست و کفاف مخارج یک روز آن‌‎ها و خانواده‌هایشان را نمی‌دهد، این وادادن‌ها و عقب‌نشینی‌ها طبیعی است و دیگر نه انگیزه‌ای برای جنگیدن می‌ماند و نه مثل گذشته ایدئولوژی بعث با نبود پول در سایه فساد سیستماتیک در نهادهای حکومتی رنگ و حنایی برای آن‌ها دارد.
البته رئیس جمهور سوریه دیروز حدود 7 دلار افزایش داد اما چیزی نیست.

اما در مقابل طرف مقابل به دلایل متعددی از انگیزه بیشتری برخوردار است. عامل اقتصادی پیشران مهمی در بالا بردن انگیزه گروه‌های مسلح بوده و هست. در کل وضعیت اقتصادی ساکنان شمال سوریه و مناطق حکومت خودگردان کٌردی بهتر از مناطق تحت کنترل دولت سوریه بوده و هست.

اقتصاد مناطق تحت کنترل مخالفان به نوعي تابع اقتصاد ترکیه شده و لیر این کشور در آن‌ها حاکم است و دستمزدها هم غالبا از طرف دولت ترکیه تامین می‌شود.

هر چند در این مناطق هم با توجه به افت مستمر ارزش لیر ترکیه وضعیت اقتصادی چندان خوب نیست، اما بسیار بهتر از دمشق و دیگر مناطق تحت کنترل دولت سوریه است. به عنوان مثال، میانگین دستمزد ماهانه کارگران و کارکنان در مناطق تحت کنترل مخالفان حدودا به 100 دلار می‌رسد؛ یعنی رقمی 5 برابر حقوق یک افسر ارتش دولت سوریه. اما حقوق برخی نیروها، مدیران ادارات و نهادها در شمال سوریه (بخش تحت کنترل مخالفان) به 200 تا 500 دلار هم می‌رسد.

در کنار آن هم ترکیه و شرکت‌هایش در سال‌های گذشته سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در زیرساخت‌‎های شمال سوریه به ویژه مناطق تحت کنترل «ارتش ملی سوریه» (ارتش آزاد سابق) داشته است؛ از جمله در بخش برق و در حالی که این مناطق برق دارند، اما مناطق تحت کنترل نظام سوریه اساسا در تاریکی بوده و برقی ندارند. در برخی شهرها مثل حلب قبل از سقوط، فقط در شبانه‌روز دو ساعت برق داشتند و هم اکنون ترکیه درصدد تامین برق این شهر راهبردی است. کما این که خود دمشق پایتخت این کشور 3 ساعت در روز برق دارد.

لب کلام این که اقتصاد در کنار عوامل دیگری در امتداد بحران سوریه، نقش کلیدی در پیشروهای اخیر مخالفان داشته است و اگر آن‌ها نیز ماهی 10 تا 20 دلار می‌‎گرفتند که قوت روزانه خود و خانواده‌هایشان را تامین ‌نکند، بعید بود که این گونه بجنگند و پیش بروند و اگر هم پیش‌ می‌رفتند بعدا در جایی آن‌ها نیز وا می‌دادند.

نتیجه این که نقش اقتصاد چنان اساسی است که در پرونده‌های کلان امنیتی و نظامی چون بحران سوریه در بزنگاه، عامل تعیین کننده‌ای است.

سیاست خارجی اقتصادمحور ترکیه در چنین ابربحران‌های امنیتی نیز پیوست اقتصادی قابل توجهی دارد؛ چنان که اقتصاد شمال سوریه کاملا به اقتصاد ترکیه وابسته است؛ به نحوی که اگر هم بخواهد نمی‌تواند به این وابستگی پایان دهد و همین خود ژئوپلیتیک شمال سوریه (فعلا مناطق تحت کنترل مخالفان) را به نفع ترکیه دگرگون کرده است.

حالا هم که حلب به تصرف آن‌ها درآمده است؛ از یک سو به علت اهمیت اقتصادی این شهر، بحران اقتصادی دمشق و دیگر مناطق نظام وخیم‌تر خواهد شد و از دیگر سو وزنه ژئوپلیتیک ترکیه در شمال سوریه سنگین‌تر می‎‌شود و پس از تثبیت تصرف حلب، پروژه‌های کلان اقتصادی خود در آن را کلید خواهد زد.

شکی نیست که قدرت نظامی مولفه عمده‌ و تعیین کننده‌ای در جنگ‌هاست اما در مقابل نیز در دنیای جدید کشوری که اقتصاد و پول نداشته باشد، شورویِ برخوردار از 6 هزار بمب اتم هم باشد، در نهایت، جنگ و منازعه با رقبا و دشمنان را می‌بازد.

البته اقتصاد بدون پشتوانه قدرت نظامی نیز به ویژه در خاورمیانه به تنهایی تامین کننده امنیت نیست.
صابر_گل_عنبری

This comment was minimized by the moderator on the site

تحولات سوریه به جاهای خطرناک رسیده و معارضین به شهر حما رسیده اند. بعد از حما به سمت حمص خواهد رفت و سپس دمشق.

ارتش سوریه تقریبا از کار افتاده است. علت آن عدم انگیزه سربازان بخاطر حقوق بسیار پایین ، فساد در ارتش و نفوذ امنیتی است.

این روزها مواضع ارتش، توسط اسرائیل، آمریکا و معارضین تحت حمایت ترکیه به صورت مرتب مورد حمله قرار می گیرد.

گروه های مقاومت مانند قبل حضور میدانی ندارند و روسیه به طرز عجیبی در حمایت هوایی اهمال می کند.

بنظر می رسد منطقه با یک طرح تازه علیه مقاومت روبرو شده که فراتر دولتی مانند ترکیه است.

هدف سقوط دمشق، رفتن به سوی عراق و بعد ایران است. بعید نیست جبهه یمن نیز شعله ور شود تا تمام اضلاع مقاومت درگیر شود.

برای ایران فعلا، تلاش برای فشار حداکثری، تضعیف درآمدهای نفتی، ترور و خرابکاری و البته راه افتادن اعتراضات عمومی در دستور کار است.
روزها و ماه های سختی در انتظار است و متاسفانه این بحران توسط سیاستگذاران به خوبی ادارک نشده است و تلاش ها برای پر کردن شکاف میان ملت - دولت نه تنها رخ نمی دهد، بلکه اقداماتی جهت افزایش تنش داخلی در دستور کار است که یقینا بخشی از آن حاصل نفوذ امنیتی اطلاعاتی در لایه های تصمیم گیری است.

سلمان_کدیور

This comment was minimized by the moderator on the site

سعید شریعتی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت:
جامعه بر سر فیلترینگ و قانون حجاب وفاق دارد

هم‌میهن: سعید شریعتی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در گفت‌وگویی با اشاره به گفتگوی اخیر تلویزیونی رئیس‌جمهور با مردم، اظهار داشت: گفت‌وگوی آقای پزشکیان سرشار از صداقت و صراحت بود با مردم، درست همانطور که از ایشان انتظار می‌رفت.

ویژگی پزشکیان این است که اهل پنهان‌کاری و بزرگنمایی نیست. آنچه که ایشان را با رؤسای‌جمهوری گذشته متمایز می‌کند این است که واقعیت‌ها را آنچنان که هست با مردم در میان می‌گذارد. در این برنامه تلویزیونی هم این خصوصیت ایشان را تجربه کردیم. آقای رئیس‌جمهوری به صراحت از مشکلاتی که دولت در این ۱۰۰ روز با آن مواجه بوده، واقعیت‌هایی که در اقتصاد کشور وجود دارد و سنگ‌اندازی‌های جریان‌های مخالف سخن گفت.

خبرنگاران صداوسیما برخلاف مصاحبه‌هایی که با رئیس‌جمهوری فقید کشور در دوره گذشته داشتند، در این برنامه کاملاً چالشی، صریح و جدی بودند. خبرنگاران رسانه ملی در مقابل رؤسای‌جمهوری به‌ویژه مرحوم ابراهیم رئیسی، خود به سخنگویان دولت تبدیل می‌شدند و بخشی از کاستی‌های رئیس‌جمهوری را با شیوه طرح‌ سوال‌ پوشش می‌دادند و چالشی ایجاد نمی‌کردند.

در حقیقت گزارش‌هایی در قالب سوال مطرح می‌کردند و در آخر آقای رئیس‌جمهوری فقط می‌گفت: «بله. همینطور است که شما می‌فرمایید.» اما مواجهه این دو مجری صداوسیما - المیرا شریفی‌مقدم و علی ظهوریان - با آقای پزشکیان کاملاً صریح و شفاف بود و گاهی از جایگاه خبرنگاری فراتر می‌رفتند و مصاحبه به مناظره دو نفر از گرایش‌های مختلف تبدیل می‌شد. به نظر من این روش دو مجری صداوسیما گفت‌وگوی آقای رئیس‌جمهوری را جذاب‌تر کرده بود. آقای پزشکیان با توجه به تسلطی که بر موضوعات داشت، واقعیت‌ها را صریح و شفاف مطرح کرد. در مجموع از ۲۰ نمره به این گفت‌وگو، نمره ۱۷-۱۸ می‌دهم.

نه‌تنها دولت پزشکیان، بلکه تمام دولت‌ها هم نمی‌توانند طی ۱۰۰ روز بر پیچیدگی‌ها و بحران‌های کشور تسلط پیدا کنند. ۱۰۰ روز، فرصت بسیار اندکی است که دولت مدعی شود بر موضوعات تسلط پیدا کرده است اما دولت آقای پزشکیان به موضوعات اشراف پیدا کرده است و آگاهی دارد که چه بحران‌ها و مسائلی در کشور وجود دارد. اساسی‌ترین بحران‌ها ناترازی‌هایی (ناترازی آب، بودجه، انرژی و...) است که آقای پزشکیان مکرر به جزئیات آنها اشاره کرد.

پزشکیان در هر دو مورد از تعهدی که به مردم به ویژه پایگاه رای خود داده، عقب‌نشینی نکرده است اما پیچیدگی این مسئله آنقدر زیاد است که به قول آقای پزشکیان با یک دستور و فرمان نمی‌توان نگرانی جامعه درباره این دو مسئله بزرگ را مرتفع کرد. بنای پزشکیان بر این است که در هر دو موضوع یک اتفاق پایدار رخ دهد و تصور می‌کند که باید صاحبان قدرت را متقاعد کند چراکه صاحبان قدرت و نفوذ از مسئله فیلترینگ و قانون حجاب و عفاف بهره‌ می‌برند.

باید به آن‌ها این اطمینان را بدهد که وفاق جامعه در عبور از این دو ماجراست. به نظر من در این زمینه امکان ندارد که آقای پزشکیان و حکومت بتوانند برخلاف خط‌مشی، مرام و تعهد آقای پزشکیان عمل کنند. مباحث سانسور، فیلترینگ و سدسازی در مسیر دسترسی آزاد به اطلاعات توسط مردم و فشارهای اجتماعی برای مسئله انتخاب آزاد سبک زندگی، آنقدر مطالبه گسترده‌ای در جامعه است که هیچ دولتی یارای مقاومت در برابر این مطالبه را ندارد و حتماً جامعه در کوتاه‌مدت خود را تحمیل کرده و خواسته خود را به ثمر می‌رساند.

صادقانه می‌گویم اگر جامعه احساس کند که دولت مطالبات آن را عیناً پیگیری می‌کند، به‌ویژه در دو مسئله حجاب و فیلترینگ که جامعه بر سر آن وفاق و در حکومت بر سر این دو اختلاف وجود دارد، سرمایه اجتماعی افزایش می‌یابد. در صورتی که مجموعه نظام، پایگاه حمایت و همدلی خود را در جامعه متکثر کند، رضایتمندی و همراهی مردم در حل مسائل مربوط به ناترازی‌های اقتصادی را بر می‌انگیزد و تصمیم‌های سخت گرفته می‌شود.

به نظر من تصمیم‌های ساده راه را برای اتخاذ تصمیم‌های سخت هموار می‌کند؛ تصمیم‌های ساده‌ای که نفع و رضایتمندی جامعه و وفاق در آن وجود دارد. دولت اگر بتواند بر سر این دو مسئله خاص – قانون حجاب و عفاف و فیلترینگ - خود را با جامعه همراه نشان دهد، مردم برای اصلاحات اقتصادی و حل دیگر مسائل با دولت همراهی خواهند کرد /هم‌میهن

This comment was minimized by the moderator on the site

مجوز برای بی‌مجوزها

محمد کاظم کاظمی - شاعر افغانستانی مقیم ایران

صاحب این قلم درباره آن قسمت از قانون عفاف و حجاب که به جامعه مهاجر برمی‌گردد، وظیفه خود می‌بیند که اظهار نگرانی کند

ملت ایران ملتی است بالغ، رشید و آگاه؛ و برای تمشیت امور خویش نیاز به دخالت اتباع دیگر کشور‌ها، از جمله مهاجران ندارد

محمدکاظم کاظمی، شاعر در فرهیختگان نوشت:

در قانون جدید حجاب و عفاف که اینک متن آن در دسترس عموم قرار گرفته است، شرایطی برای مؤسسان گروه‌های مردمی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر زبانی و نوشتاری بیان شده است که از این جمله، تابعیت جمهوری اسلامی ایران است. ولی در همین بخش، در قالب یک تبصره بیان شده است که «شرط مذکور در این بند، در خصوص مهاجرین یا اتباع بیگانه در صورت دارابودن مجوز اقامت رسمی از وزارت کشور اعمال نمی‌شود.» این قضیه در جامعه ایران و در نوشته‌های نخبگان و فعالان فضای مجازی ایران، بازتاب‌های منفی بسیاری یافته است و البته این بازتاب‌ها دور از انتظار هم نبود.

صاحب این قلم در مورد اصل امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و قانون مربوط به آن، صلاحیت اظهارنظر ندارد؛ ولی در آن قسمت که به جامعه مهاجر برمی‌گردد، وظیفه خود می‌بیند که اظهار نگرانی کند. ملت ایران ملتی است بالغ، رشید و آگاه؛ و برای تمشیت امور خویش نیاز به دخالت اتباع دیگر کشور‌ها، از جمله مهاجران به کشور ما ندارد. البته جامعه مهاجر افغانستان در طول این چند دهه و حتی در روز‌های سخت از ایستادن در کنار جامعه میزبان شانه خالی نکرده است، چه در سازندگی، چه در جنگ عراق علیه ایران و چه در برابر داعش و تروریست‌های منطقه‌ای. ولی هیچ‌گاه نه در این امور سهم‌خواهی کرده است و نه انتظار دخالت در امور کشور میزبان را داشته است. پیش‌ازاین هم خبر‌هایی به کذب و دروغ در مورد دخالت‌دادن مهاجران در امور سیاسی کشور ایران منتشر می‌شد، مثل اخبار شرکت مهاجران در انتخابات یا نمایندگی مجلس و امثال آن که همه خلاف واقع بود؛ ولی متأسفانه اثرات منفی خود را گذاشت.

من نمی‌دانم مسئولان محترم به این اندیشیده‌اند که در امری که حتی در میان جامعه ایران هم چالش‌آفرین بوده است، این قضیه چقدر می‌تواند تبعات منفی اجتماعی و حتی امنیتی داشته باشد؟ درحالی‌که جامعه مهاجر در این اواخر به‌شدت زیر ضربه گروه‌های مهاجرستیز واقع شده است.

گفتنی است که از قول یکی از نمایندگان محترم مجلس در توجیه این قضیه گفته شده است که این آمران به معروف، قرار است فقط برای خود جامعه مهاجر کار کنند. ولی چنین چیزی از متن برنمی‌آید و نیز اگر قرار باشد مهاجران ما در امور داخلی جامعه مهاجر مجوز‌هایی به دست بیاورند، اولویت‌های مهم‌تری از این هم وجود دارد، مثل امور تحصیلی و درمانی. مثلاً پزشک مهاجر بتواند برای درمان مهاجران مطب دایر کند که آنجا لازم‌تر است.

@Falaakhon

This comment was minimized by the moderator on the site

شمشیر دو دم و زنگی مست!

لایحه حجاب و عفاف که قرار است به زودی ابلاغ و اجرا شود را که می خوانم، به این نتیجه (که سال ها فکرم را درگیر کرده) می رسم که اسلام گرایان در هر مذهبی از اسلام، قابلیت حکمرانی را ندارند.

تجربه حکمرانی دینی ما در تشیع و در امارت اسلامی افغانستان در تسنن، تجارب این نظر هستند.

نگاه جزمی بین، ضد عقل و فقه زده، وقتی با قدرت سیاسی عجین شود، خطرناک تر از هر تهديدي می تواند بروز کند.

اگر ایران بخواهد روزگاری از گردابه های کنونی خارج شود، باید این جماعت متحجر را از گردونه تصمیم گیری ها و سیاستگذاری ها خارج و منزوی کند.

با این افراد، که اقلیت صاحب قدرتی هستند و حتی بسیاری از متدینین نیز از آنان بیزارند، نه تنها کورسوی امیدی نیست بلکه خطری بزرگ برای امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران و بقای نهاد دین حادث خواهد شد (که شده است).

این جماعت که نه زمان می فهمد نه زبان، نه دشمن، و نه مردم را می شناسد و نه تحولات نسلی را آگاه است و حتی متوجه بدیهیات اداره حکومت در خاورمیانه ملتهب نیست، اما بر گلوگاه های مهم تصمیم گیری مسلط هستند، همانند این است که شمشیری دو دم را به دست یک زنگی مست داده باشی.

در شرایط حاد منطقه ای که نظام در یک جنگ مستقیم فرو رفته، بازدارندگی منطقه ای در افول به سر می برد، ناکارآمدی های اقتصادی از تورم و گرانی جان ها را به لب رسانده، عدم برخورد با مفاسد حکومتی و عدم رعایت قانون بحث همیشه داغ میان مردم است، بحث فشار حداکثری بر ج. اسلامی داغ شده است، برخی چهره های سیاسی آمریکا از ترامپ خواسته اند به اپوزیسیون نظام سلاح برساند، مطرح کردن این لایحه ضد دینی، باز کردن بستر مناسب برای براندازی ج. اسلامی توسط اسلام گرایان با راه اندازی آشوب داخلی است.
به راستی موساد و CIA اگر می خواستند انبار باروت انباشت شده در جامعه ایران را منفجر کنند، بهتر از این حمقای قوم عمل می کردند؟

ستون دین در جمهوری اسلامی، حجاب است!

قانون حجاب افراد زیادی را سابقه دار و بی آینده خواهد کرد و مردمی که در یک نظام سیاسی خود را بی آینده ببینند حتما به فکر اقدام عملی موثر برای تغییر اساسی خواهند افتاد.
قانونی که جمع کثیری مخالف داشته باشد دیکتاتوری اقلیت بر اکثریت است و پایه های هر حکومتی با چنین قوانینی سست خواهد شد.

مخالفت با لایحه حجاب، نقطه وفاق تمام مردم!
در این چند روز که از مطرح شدن لایحه جنجالی حجاب می گذرد در جریان نظرات افراد مختلف از طیف های مختلف قرار گرفته ام و مهمترین نکته آن این است که تقریبا بجز افراد ذی نفع، هیچ کسی با این طرح موافق نیست. حتی افراد و کارشناسان مذهبی که موافق کلیت حجاب هستند، قانون حجاب را امری منفی و به زيان ج. اسلامی و زیان دین می‌دانند.

در میان مردم عادی نیز همین جو برقرار است. بخصوص خانم های محجبه از این قانون به شدت عصبی اند چرا که آن را عامل افزایش فشار عمومی بر آنها و حتی به خطر افتادن امنیت شان می دانند و معتقدند با جاری شدن این قانون، حفظ حجاب و چادر برایشان بسیار هزینه بر خواهد بود که حداقل آن طرد آنها از اجتماع و نگاه منفی مردم به آنان به عنوان موافقان این طرح و عاملان حکومت است. آنها از نگاه سنگین اجتماع به خودشان همواره بیمناک بوده اند و حالا از افزایش آن بیش از قبل نگران شده اند.
این احساس فشار به حدی است که برخی خانم های محجبه، به فکر کنار گذاشتن چادر و رفتن به سمت پوشش های عرفی تر افتاده اند.

از سوی دیگر نیروهای تحول خواه و اصلاح طلب و منتقد نیز که پر واضح است که نظرشان در این مورد بسیار اعتراضی باشد و نیازی به تشریح ندارد.

بنظر می رسد آنچه که در دل این قانون ظهور کرده این است که غالب مردم ایران چه آنان که مدافع ج. اسلامی بوده اند و چه آنان که مخالف یا منتقد بوده اند، یا آنان که مذهبی و موافق حجاب اند با آنان که موافق آزادی پوشش هستند، در مخالفت با حجاب اجباری با مصداق قانون تازه حجاب و عفاف، با هم به یک نقطه مشترک اعتراضی نسبت به ج. اسلامی رسیده اند و این امر می تواند نقطه عزیمت طیف قابل توجهی از مردم از نگاه مثبت به کلیت نظام، به نگاه اعتراضی و بروز خشم نفرت باشد.

رخداد این تحول اجتماعی به راحتی می تواند صحنه خیابان ها را در صورت رخداد فاجعه ای ديگر چون 1401، به نحوی چشمگیر متحول نماید و چینش سیاسی صحنه را منقلب سازد به نحوی که ج. اسلامی نتواند به راحتی قبل خود را نماینده طیف مذهبی و متدین جا بزند.

سلمان_کدیور
@Falaakhon

This comment was minimized by the moderator on the site

در بی‌ربطی‌های قانون حجاب مجلس با شرع

سید حمید موسویان

از زمانی که قانون مصوب مجلس در مورد حجاب و عفاف منتشر شده است افراد مختلف با رویکردهای متفاوت به نقد و بررسی آن پرداخته‌اند. طراحان و موافقان قانون جدید مدعی دفاع از شرع و احکام اسلامی هستند. من در این نوشته سعی می‌کنم ربط این قانون با شرع را بررسی کنم. 

1) نمایندگان تصویب کننده قانون تصور کرده‌اند حجاب یک قانون برای همه زنان در کشور اسلامی است.
به حکم آیه قرآن، حجاب فقط به زنان مسلمان بالغ، آن هم تا قبل از سن یائسگی اختصاص دارد. دختران تا قبل از سن بلوغ و زنان پس از یائسگی از حکم پوشش معاف هستند.
قانون حاضر بدون توجه به اختلاف فقها در سن بلوغ، همه دختران دارای سن 9 سال را مشمول الزام به حجاب دانسته است. این در حالی است که بسیاری از این دختران به واسطه فتوای مرجع تقلید خود حکم شرعی خاصی برای پوشش ندارند. (جمعی از فقها سن بلوغ دختران را 13 سال تمام می‌دانند.) 
در مورد زنان یائسه نیز فقها لزوم پوشش را منتفی دانسته‌اند. این بیان فقها برگرفته از آیه 60 سوره نور است.
زنان غیر مسلمان نیز بر اساس آیه قرآن و تصریح روایات و فتوای فقها از شمول دستور پوشش شرعی خارج هستند.

پرسش این است که دخترانی که بر اساس فتوای مرجع تقلید خود به بلوغ نرسیده‌اند، زنان یائسه و زنان غیر مسلمان بر چه اساسی موظف به رعایت حکم پوشش شرعی دانسته شده‌اند؟
 
2) مبنای شکل‌گیری این قانون آن است که در مورد پوشش شرعی، فراتر از امر به معروف و نهی از منکر زبانی وظیفه دیگری نیز از جانب شرع وجود دارد. به همین دلیل باید کسانی که به تذکرها ترتیب اثر نمی‌دهند را با اجبار به انجام حکم شرع مقید کرد. 
این در حالی است که در روایت نقل شده از امام صادق (ع) در کتاب کافی نسبت به این گونه زنان، وظیفه شرعی دیگری مطرح نشده است. (... لأنهم إذا نهوا لا ينتهونَ)

آیا نمایندگان مجلس حساسیت دینی بالاتری از امام معصوم دارند که اجبار و الزام به حجاب و استفاده از قوه قهریه در این زمینه را نیز لازم می‌دانند؟
 

3) فرض دیگر طرفداران قانون حجاب مصوب مجلس آن است که حجاب برای دور نگه داشتن مردان از گناه و فساد است. به باور آنها اگر زنان، پوشش را رعایت کنند مردان در دام شیطان نمی‌افتند. دلیل سخت‌گیری و حساسیت بالای آنها نسبت به حجاب نیز برآمده از همین برداشت است.
به همین دلیل نیز حکم پوشش را بر خلاف دستور شرع به همه زنان (حتی آنانی که در شرع موظف به حجاب نیستند) سرایت داده‌اند. 
اما بر فرض قبول همین مبنا نیز این قانون دارای اشکال است.
اگر واقعا دستور پوشش در شرع به دلیل دور شدن مردان از گناه بود چرا زنان غیر مسلمان، زنان یائسه، و کنیزان از این حکم شرعی استثنا شدند؟ آیا تعداد آنها در جامعه مسلمان کم است یا اینکه مردان مسلمان نسبت به آنها تمایل پیدا نمی‌کنند؟
به علاوه اگر دستور به پوشش برای مصونیت مردان از گناه بود چرا بر اساس آیه قرآن زینت ظاهری از محدوده حجاب استثنا شد؟ زینت ظاهری بر اساس روایات به آرایش‌های مربوط به صورت و دست اشاره دارد و فقها نیز بر اساس آن فتوا داده‌اند. آیا صورت همراه با آرایش، محرک مردان جامعه نیست؟ چرا در قرآن و روایات این مورد از لزوم پوشش استثنا شده است؟
 
4) بر اساس آیه 59 و 60 سوره احزاب هدف قرآن و دین از دستور پوشش، ایجاد احساس امنیت در زنان است و اخطاری به ناامن‌کنندگان جامعه برای زنان.

خوب است طرفداران قانون جدید از زنان جامعه ایران این سوال را مطرح کنند که با این قانون، احساس امنیت می‌کنید یا بیشتر از پیش به شما حس ناامنی می‌دهد.

چطور می‌شود برای اینکه احساس امنیت به زنان القا کنیم از همه نیروهای حکومتی و حتی اتباع خارجی استفاده کنیم؟ آیا جز این است که هدف قانون‌گذاران با هدف دین تفاوت مبنایی دارد و اصلا به دنبال ایجاد شرایط اجتماعی بهتر برای زنان نیستند؟
 
در مجموع به نظر می‌رسد دغدغه نمایندگان مجلس و طرفداران این قانون، اجرای شریعت نیست مگر آنکه شریعت مد نظر آنها چیزی باشد متفاوت از آنچه در قرآن و روایات آمده و فقه مشهور شیعه از آن دفاع می‌کند.

پ.ن 1: فرض این نوشته در مورد محدوده پوشش همان نظر مشهور فقها است. طبیعتا اختلاف نظر فقها در مورد محدوده پوشش نیز می‌تواند به عنوان اشکال به قانون مطرح شود که قصد ورود به آن را نداشتم.

پ.ن 2: بررسی این قانون از لحاظ اجتماعی و جنبه‌های مختلف دیگر در این نوشته مدنظر نبود و عدم اشاره به آنها به معنی این نیست که نویسنده انتقاد دیگری به این قانون ندارد.

کانال تأملات اینجایی و اکنونی:
https://t.me/injaeioaknoni

This comment was minimized by the moderator on the site

نافرمانی مدنی را گسترش دهیم

عبدالله ناصری

قانون جدید حجاب و عفاف که قطعا مبتذل‌ترین قوانین مجالس رهبری و به عبارتی “شر مطلق” است، در جهت حفظ یکی از “خطوط قرمز” رهبر اعلام شد.

ابتدا از پشت پرده آن بگویم که آقای “بیژن نوباوه” طراح و پیگیر اصلی این قانون از دست این خروجی مبتذل، خشمگین است و باوردارد قانون اولیه که مختصر و قابل درک بود توسط آقای قالیباف و تیم اش به کلی تغییر کرده است.

فارغ از مفاد این قانون ضد انسانی و هر تلطیفی در آن، اکنون فرصت مناسبی برای زن و مرد انقلابی “زن، زندگی، آزادی” است که خیابان را دوباره به دست گرفته و بی‌خشونت، حقوق آزادی پوشش که عطای بی منت خداوندگار به مخلوق اش است را فریاد کند.

به نظر نگارنده کم نیستند کنشگران مخالف “حجاب موهوم اجباری” که این فرصت را برای امحای “خط قرمز وهمی” ولی متوهم مناسب می‌دانند.

اصلا مهم نیست این “مفصل نامه” تراوش ذهن قالیباف باشد یا “مختصرنامه”ی مدعای نوباوه. پوشش و حجاب زن، امر عرفی و اختیاری است.

اندیشه‌ورزان خردمندی که برای بیان ابتذال قانون حجاب قلم می‌زنند بهتر است که زنان و دختران شریف ایران را به اجرا نکردن و مقاومت در برابر قانون مذکور بخوانند.

مخالفان جمهوری اسلامی، فریاد خود را در انقلاب “مهسا” جمع کرده و به درستی باور دارند بهترین راه برای رسیدن به حکومت دموکراتیک سکولار و فراغت از شر حکومت دینی، همراهی با انقلاب مهسا است.

به عنوان یک تاریخ خوانده‌ی تحلیلگر، و با توجه به شرایط بسیار لغزنده‌ی حکومت و ترس و لرز شدیدی که رئیس حکومت را در آغوش گرفته، باید وسعت “نافرمانی مدنی” را گسترش داد. نافرمانی با تمرکز بر نفی حجاب اجباری.

به عنوان یک تحریم‌کننده‌ی انتخابات، هیچ توقعی منطقا از دولت چهاردهم و رئیس سلیم خلیق صدیق آن ندارم، مگر فریاده مظلومی را پژواک شده‌ام ولی باور دارم هر چند کم‌رنگ، فرصت “دوگانه‌گی حکومت” پیش آمده و این به نفع اکثریت ملت است.

This comment was minimized by the moderator on the site

اگرجرات دارید این قانون را اجرا کنید

علیرضا غریب دوست

چند روز از کشته شدن مهسا امینی گذشته بود و فضای کشور به نحوی غیرقابل توصیف متشنج و ملتهب بود. مرتب اخبار زهرآگین بر تلخکامی همه ما می افزود و برخورد خشونت بار حاکمیت با مردمی که از ستم به ستوه آمده بودند از یکسو و سیرک اپوزیسیون خارج نشین از سوی دیگر، می رفت تا آخرین کورسوهای امید را خاموش کند.

در آن روزها به دیدار سیدمحمد خاتمی رفتم و روایت و تحلیلم را از وضعیت بحرانی کشور در گفتگویی صمیمانه عرض کردم و خاطره ای را برای  ایشان بازگو کردم.

خاطره این است:
همزمان قرار بود جلسه ای دانشجویی برگزار کنیم
دکتر بهزاد مفیدی نصرآبادی از انگشت شمار استادان برجسته باستان شناسی است که تاریخ ایران باستان را بسیار خوب و دقیق و به روز می شناسد. مقالات و پژوهش هایش، اگر نگویم بی نقص است، تردیدی ندارم که بسیار دقیق و مرجع پژوهشهای ممتاز علمی است. در دیدارها و گفتگوهایی که با او داشتم از او دعوت کردم با موضوع  آخرین مطالعات «تاریخ ایلام باستان» در هزاره های دوم و سوم پیش از میلاد برای دانشجویان جلسه ای برگزار کنیم.
او پذیرفت و با همکاری دوستانم در دانشگده ادبیات دانشگاه تهران، قرار شد در اولین روزهای سال تحصیلی جدید جلسه را در دانشگاه تهران برگزار کنیم. پوستر همایش طراحی شد و برای هماهنگی جلسه قرارشد هفته بعدی جلسه ای داشته باشیم. در این میان، مهسا در گشت ارشاد کشته شد و فضای کشور به ناگهان تغییر کرد.
صبح روز دوشنبه 28 شهریور 1401 با دوستان و استادان فرهیخته در دانشکده ادبیات جلسه ای با این موضوع داشتم. وارد دانشگاه تهران شدم و از دور صدای تظاهرات دانشجویان را می شنیدم، به دانشکده ادبیات رفتم و جلسه را آغاز کردیم. همزمان، صدای دانشجویان، نزدیک و نزدیکتر می شد و پنجره اتاق که به دلیل خراب بودن سیستم تهویه باز بود، ما را متوجه حضور دانشجویان معترض می کرد. ناگهان شعاری سرشار از ناسزا با رکیک ترین واژگان را خطاب مقامات  کشور شنیدیم! خُشکمان زد! فکر کردیم که شعار را نادرست شنیده ایم، دوستی گفت، اهمیت ندهید، ما به کار خودمان مشغول باشیم، من گفتم: نمی توانم، باید بروم پایین و از نزدیک ببینم و گوش دهم تا باور کنم!
از پله ها به سرعت پایین آمدم و با فاصله ای ناچیز، دانشجویان معترضی که در داخل دانشگاه در حال شعار دادن به سمت دانشکده ادبیات و رو به شمال دانشگاه می رفتند را به چشمانم دیدم و سه نکته حیرت انگیز مرا میخکوب کرد: دانشجویان – به ویژه دانشجویان دختر دانشگاه تهران – ماسک خود را پایین آورده بودند، به دوربین های حراست که در حال فیلمبرداری بودند، بدون ترس خیره شده و با صدای بلند رکیک ترین واژگان را به مقام مملکت بیان می کردند!
حیران و آشفته به سمت اتاقی که جلسه داشتیم بازگشتم و وسایلم را برداشتم و به دوست عزیزم گفتم، «جلسه با دکتر مفیدی در مهرماه برگزار نخواهد شد». او گفت، اهمیت نده، ما باید کار خودمان را انجام دهیم و متاثر از فضای سیاسی کشور نباشیم. گفتم: بعید می دانم آن روز، دانشگاه تهران اصلاً اجازه ورود به دانشجویان بدهد و کلاس ها برگزار شوند، چه رسد به حضور غیر دانشجو در دانشگاه! و همین هم شد...

اینها را به آقای خاتمی گفتم، و افزودم در 20 تیر 1378 با دوستانمان در خیابان آرام و بدون خشونت شعار می دادیم و می گفتیم: «آزادی اندیشه، با ریش و پشم نمیشه!»
بعد که دور هم جمع شدیم، یکی گفت: این شعار که امروز می دادیم، غلط بود! گفتیم چرا؟ گفت: با این شعار داریم انسان ها را بر اساس ظاهرشان قضاوت می کنیم، در حالیکه انسان های آزاد اندیشی که ریش بلند هم دارند کم نیستند و مثالهای غیرقابل‌انکاری برایمان زد و ما از فردا دیگر این شعار را سر ندادیم.

به آقای خاتمی گفتم که من هنوز هم از خودم می پرسم که آیا ما عاقل بودیم؟ ما کنشگرانی مودب بودیم؟ ما با شخصیت بودیم؟ یا ما بی عرضه و ناتوان و بزدل بودیم؟

امروز فکر می کنم شاید ما بزدل بودیم، شاید عافیت طلب بودیم و شجاعتش را نداشتیم.
دقت ما از این نسلی که پس از مهسا جانش را کف دستش گرفت و به خیابان آمد بیشتر بود، سعی می کردیم عمیق تر به موضوعات نگاه کنیم، سعی میکردیم  مطالعه شده حرف بزنیم، ولی این نسل چنین نمی کند.
میان ما فسیل های دهه پنجاهی و قبل از آن، با جوانان شجاع دهه هشتادی و بعد از آن، تفاوت از زمین تا آسمان است.
به آقای خاتمی گفتم: «آزادی، سزاوار کسی است که شجاعتش را داشته باشد، ما شجاعتش را نداشتیم، این نسل دارد».

حالا در برابر این نسل شجاع، شهامتش را اگر دارید قانون عفاف و حجاب را ابلاغ و اجرا کنید.
سلمنا

حقوقدان

منبع: اندیشکده خرد

This comment was minimized by the moderator on the site

این دو رئیس مجلس؛ شریف امامی و قالیباف

 اسماعیل حسن زاده
جعفر شریف امامی و محمدباقر قالیباف رئیسان مجالس دوره پهلوی و جمهوری اسلامی از بسیاری جهات شباهت دارند. البته تفاوتهایی هم دارند. در این یادداشت به بررسی تطبیقی این دو شخصیت برجسته و کارساز و کار راه انداز، دو دوره می پردازم.

اولی روحانی زاده با تربیت مذهبی و آموزش مدرن در اروپا، دومی در خانواده کشاورز با تربیت مذهبی سنتی و آموزش نظامی و با مدرک دکتری دانشگاه ندیده است.

اولی از مدیر کلی به وزارت، ریاست مجلس و سناتوری، و نخست وزیری رسید و دومی از جبهه جنگ به نیروی انتظامی. شهرداری و ریاست مجلس رسید، اما تشنه ریاست جمهوری است و بارها شانس خود را آزمود، نظام به او اعتماد دارد اما مردم نه؛ کسی چه می داند شاید باردیگر بخت ناکام خود را بیازماید!

شریف امامی و قالیباف، هر دو شخصیت مرموز دارند و پرتلاش و پررو؛ پلکان ترقی برایشان بیش از شخصیت و اعتماد عمومی و قضاوت مردم اهمیت دارد.
هر دو با رای اندک به مجلس راه یافتند و با حکم شفاهی دربار و بیت به ریاست مجلس تکیه زدند. در واقع، هر دو نماینده صاحبان قدرت بودند؛ اما عنوان نمایندگی مردمی را یدک می کشند.

اولی هرچند نظامی نبود اما برای یافتن یارانی در نزد نظامیان علاوه بر پول و منصب، آنان را در پروژه های عمرانی مشارکت می داد.
هرچند قالیباف خاستگاه نظامی دارد اما کفایت نمی‌کرد او نیز تا توانست پروژه های عمرانی را به نظامیان واگذار کرد. از آنان پشتیبان برای خود دست و پا نمود.

شریف امامی ذاتا آدم ناپاک و بدجنسی نبود اما در سیستم فاسد، شبکه فساد ایجاد کرده بود. پیرامونیانش همگی با بزرگان و متنفذین زد وبند داشتند و برخی از انحصارات را در اختیار داشتند. از هرچیزی که فکر می‌کرد می‌تواند چند تومان پول در بیاورد، مضایقه نمی‌کرد. دست و دلباز بود برای موقعیت برتر، پول پاشی می کرد. از پیرامونیانش تا وقتی برایش مهم بودند و منفعتی داشتند حمایت میکرد.در موقع خطر همه را قربانی می‌نمود.

قالیباف نیز ذاتا آدم بدی نیست اما بشدت بدنیت و فرصت‌طلب است.
او در دوران شهرداری تهران شبکه فاسدی پیرامونش گردآورد با پول‌پاشی و پروژه‌پاشی سعی کرد مسیر قدرت طلبی را هموار سازد.
او سپاهیان را مدیون الطاف و عنایت خاصه خود کرد و حمایت پایدار آنان را کسب کرد. او نیز در حمایت از یارانش بشدت بی وفاست. نگاه ابزاری به افراد دارد و با قربانی کردن یاران فاسد، دفع قضا می‌نماید.

این دو رئیس مجلس، علاوه بر دربار و بیت، از نهادهای پنهان و گمنام حمایت می‌شدند. اولی از بنیانگذاران لژهای فرماسونری بوده و به لژ انگلیسی ها و بعد آمریکایی‌ها وابسته بود؛ برادران گمنام لژ پشتیبان او بودند. در روزهای سخت از او حمایت می‌نمودند وبه قدرت پیشنهاد می دادند.
قالیباف/ کالی بوف نیز از  برادران گمنام شبکه های مخفی که هنوز برای ما شناخته نیست، فرمان می‌گیرد. به نمایندگان مجلس قول داده بود، اگر رئیس مجلس شود، نامزد ریاست جمهوری نخواهد شد. یک هفته بعد او را نامزد جدی یافتند.
پس از شکست در دور اول، به دستور، از جلیلیون برید، رسما به پزشکیان نپیوست در ظاهر بیانیه در حمایت از جلیلی صادر کرد اما پنهانی به ستادش فرمان رسیده بود به حمایت پزشکیان بپردازند.  نفاق او موجب شکست جبهه اصول گرایی شد.

شریف امامی چرب زبان، دروغ راست‌نما و دروغگوی قهاری بود. هر کجا دربار نیاز داشت وعده های توخالی می‌داد اما خود را موظف به عمل نمی دانست.
قالیباف نیز استاد تمام دانشگاه شده اما نه در کلاس درس شرکت داشت و نه در کرسی تدریس؛ اما استاد وعده‌های بی پایه و ناشدنی است؛ وقتی از پزشکیان  امتیازات لازم را گرفت، زیرپای او را  با اعلام ابلاغ قانون حجاب و عفاف خالی کرد.
در نخستین گفتگوی خود با رسانه ها، هم‌صدا با بنیادگرایان پایدارچی، به مخالفت با انتصاب ظریف پرداخت. در حالی در دوران رفاقت می توانست تذکر لازم را بدهد.
ماه عسل او با پزشکیان به پایان رسیده، به فکر عقد موقت با پایدارچی‌ها افتاده است؛ چون پای دولت پزشکیان را لنگ می بیند.
البته نباید از او وفای به عهد انتظار داشت. به وزیر دولت روحانی خاطر خرید از خارج ایراد می‌گرفت و این را از اخلاق انقلابی به دور دانست، اما وقتی دخترش سیسمونی از خارج خرید، سکوت کرد.

شریف امامی به عنوان مهندس نخست وزیر، در سرکوب تانی و تامل نمی کرد او فریاد صلح و آشتی ملی می داد اما آدم میکشت.
قالیباف نظامی بود سرکوب را تخصص اصلی خود می دانست و گازانبر کردن اعتراضات دانشجویان را پیشنهاد می‌داد.

@Sahamnewsorg

This comment was minimized by the moderator on the site

هادی موسوی در وصف طراح اصلی قانون حجاب  :
امیرحسین بانکی پور فرد
طراح اصلی قانون حجاب و عفاف
استاد معارف ما در دانشگاه بود،
حتی برای من که بچه مذهبی و حزب اللهی بودم، یکی از متحجر ترین و دگم ترین انسان های بود که می دیدم، بارها باهاش بحث کردم،
ملا هبت‌الله پیش این ادم  دکتر سروشه!

This comment was minimized by the moderator on the site

"لایحه حجاب"، آزمونی نفس‌گیر

الف) شرم نیابتی دین‌داران
  وقتی خطایی چشمگیر و غیراخلاقی از کسی و یا کسانی سر می‌زند، دو گروه، ممکن است دچار "شرم نیابتی" شوند. یعنی به جای رفتار خجالت‌آور خاطی، حسی از شرمندگی، شرمساری و سرافکندگی، وجودشان را دربرگیرد:
اولا، کسانی که با شخص خطاکار، بستگی خویشاوندی و یا تعلق و پیوند عاطفی دارند.
ثانیا، کسانی که از جهاتی، شبیه شخص خاطی هستند و همین تشابه سبب شرمساری آنان را فراهم می‌کند.
نحوه‌ی نامعقول و شرمسارانه‌ی نظام سیاسی در مواجهه‌ی با آن‌چه بی‌حجابی می‌نامندش، نه تنها مسئله‌ی حجاب را حل نکرده و نخواهد کرد، بلکه در روندی وارونه، آن‌را به بحرانی لاینحل تبدیل کرده است. از سویی سبب رشد فزاینده‌ی مقاومت‌ها و نارضایتی‌های اجتماعی شده و از سویی دیگر، بانوان محجبه را به نحو اخص و دینداران را به طور اعم، در موقعیتی بسیار دشوار قرار داده است. بانوانی که با انتخاب شخصی، حجاب شرعی‌شان را با پوشش چادر، رعایت می‌کنند اما از عمل حکومت در برخورد با مسئله‌ی حجاب،  شرمسارند. "شرم نیابتیِ" بانوان محجبه، و نیز به طور کلی دین‌داران، رنجی است که خطای حکومت، بر آنان تحمیل می‌کند. از این رو چیزی شبیه "لایحه‌ی حجاب" فقط زنان بدون حجاب را جریمه نمی‌کند، بلکه زنان با حجاب را با تنش شرمسارانه مواجه می‌سازد.
همین شرم است که:
اولا، گسست و شکاف میان شبیه‌ترین شهروندان به ایدئولوژی نظام را با حاکمیت مستقر افزایش می‌دهد. به همین علت، شهروندان حامی، بتدریج حمایت‌های‌شان را از سیاست‌های نظام کم و کمتر می‌کنند. 
ثانیا، برخی بانوان محجبه، برای کاستن از شباهت خود با دستورات و اجبارهای حکومتی از حجاب خود می‌کاهند و یا دست کم چادر را با شیوه‌ی جدید کناری می‌نهند. آنان با این عمل، جریانی از "شباهت‌زدایی" را با شیب تند پی می‌گیرند.  "شباهت‌زدایی"، واکنشی است به رنج ناشی از "شرم نیابتی". "شباهت زدایی"، مکانیسمی زیرکانه برای کاهش چالش اجتماعی میان باورمندان و ناباورمندان به حجاب است.
شرم نیابتی، علاوه بر فرسایش روان‌شناختی، حوزه‌ی باور و اعتقادات را نیز دچار فرسایش و فرسودگی می‌کند.

ب)  دلالت‌های معنایی "لایحه حجاب"

تصویب نابخردانه‌ی لایحه‌ی حجاب، و اجبارهای ناشیانه‌ی حکومت در این امور، واجد پنج‌ معنای بنیادین است.
دلالت‌ پنج‌گانه‌ی "لایجه حجاب" عبارت است از:
۱. واکنش غضب‌آلود نظام در تصویب "لایحه‌ی حجاب"، با تصویب جریمه‌های سنگین و گسترده و مقابله‌ی قضایی محدود کننده‌ی حقوق شهروندی، نشان می‌دهد که دستگاه ایدئولوژیک نظام در خلق باور و پایبندی به "حجاب"، سترون شده است. ناتوانی در بازتولید باور به حجاب، باعث شده است که حاکمان به سمت سخت‌گیری بیشتر و اعمال جریمه و زندان کشیده شوند.  "لایحه‌ی حجاب" روپوشی است بر "عقیم‌شدگی ایدئولوژیک" و عجز در نیروهای باوراننده که از بازتولید باور به حجاب ناتوان است.

۲. دلالت معنایی دوم، ناظر است به تمرد گسترده و چشمگیر شهروندان نسبت به قانون حجاب. چنین واکنش منفی، نشان می‌دهد که مشروعیت تصمیم‌گیری و قانون‌نویسی نظام سیاسی نزد افکار عمومی در امور مرتبط با دیانت و حجاب، بشدت کاهش یافته است. "کسریِ مشروعیت" برای دخالت حکومت در "امر دینی" مسئله‌ای بنیادین است که اربابان قدرت به آن بی‌‌توجه‌اند.
هنگامی که بخش بزرگی از باورمندان به حجاب و دین‌داران به نحو کلی، به لایحه‌ی حجاب معترض‌اند، معنایش این است که آنان دخالت دولت در امر دینی را مردود می‌دانند.

۳. تصویب "لایحه حجاب"، نشان می‌دهد مجلس شورایی که باید خردمندانه‌ترین بخش نظام سیاسی باشد، با چه فقر بزرگ بینش و دانایی مواجه است. چنین مصوباتی بر این نکته‌ی واضح لالت می‌کند که نظام تصمیم‌گیر سیاسی دچار خلا دانایی و فهم درست مسائل است. آن‌گونه که "کنش سرهنگی" را بر صدر مجلس می‌نشاند و "فهم و تدبیر فرهنگی را به محاق می‌برد.
یکی از نشانه‌های "فقر دانایی"، برگرفتن وسیله‌ای ناموجه و نامتناسب با "هدف" است. یعنی انتخاب وسیله‌ای که شخص را به هدفش نمی‌رساند.

۴. تصویب لایحه‌ای با این حجم از شدت و غلظت مجازات، ما را به این معنا می‌برد که نظام تصمیم‌گیر و قانون‌گذار، برای رای و نظر جامعه، ارزشی قائل نیست و تقابل آشکار با جامعه را برگزیده است. معنای این سخن آن است که "افراط‌گرایی دینی" روایتی غالب در نظام تصمیم‌گیری است. روایتی که نمی‌تواند باور دینی را در جامعه تقویت کند، روایتی که توان اقناع مخاطب را از دست داده است. از این رو دست به چوب و چماق و جریمه و زندان می‌برد.

۵. و بالاخره معنای پنجم "لایحه‌ی حجاب"،  به شکاف عمیق و گسست معرفت دینی نظام سیاسی با فهم جامعه از دین اشاره دارد. چنین فاصله و گسستی، محل بروز انواع تعارض‌ها و کشمکش‌هایی است که دایما بر آن افزوده خواهد شد.
علی زمانیان ... ۱۳ / ۰۹ / ۱۴۰۳

This comment was minimized by the moderator on the site

قانون «حجاب و عفاف»، تکلیف مالایطاق/ رییس‌جمهور اخطار قانون اساسی دهد.

قانون موسوم به «حجاب و عفاف»، که به گفته قالیباف رئیس مجلس قرار است در ۲۳ آذز ابلاغ گردد، با رویکردی طالبانی و زن‌ستیزانه، برخی مرزهای اخلاقی، قرانی و اصول و قواعد فقهی، حقوقی، عرفی و لغتنامه‌های فارسی و عربی را در نوردیده و بیش از آنکه صبغه فقهی و قانونی داشته باشد و نظم و عدالت را در جامعه به ارمغان اورد، بدعتی است که به عنوان یک محرّک سایق می‌تواند، هرچه بیشتر به نارضایتی عمومی، ایجاد انشقاق اجتماعی، تشویش اذهان عمومی و ایجاد استرس اجتماعی و در بدترین حالت به هرچ و مرج و اخلال در امنیت ملی منجر گردد.
قانون موصوف، در واقع انبوهی از بایدها و نبایدها است که بجز نیروی انتظامی، صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، بسیج و سپاه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای فرهنگ عمومی کشور، شهرداری‌ها و دهیاری‌ها، بخش عمده وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های اجرایی مرکب از؛ وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، اقتصاد، اطلاعات، بهداشت و درمان، راه و شهرسازی، کشور، فرهنگ و ارشاد، علوم تحقیقات و فناوری، صمت، ارتباطات، میراث فرهنگی و گردشگری و معاونت‌های علمی و امور زنان رئیس جمهور و همچنین سازمان‌های اداری و استخدامی و بهزیستی را درگیر و در صورت اجرا مردم را به رذیله‌های اخلاقی مانند: جاسوسی، نفاق، ریا و تهمت‌زنی، ترغیب و سوق داده و لاجرم آنها را به جان هم انداخته و وحدت، انسجام و همبستگی ملی و فرهنگ عمومی را بیش از گذشته در معرض تهدید قرار می‌دهد و باتوجه به مجوزی که در آن برای دخالت اتباع خارجی در زندگی زنان و دختران ایرانی داده شده، سبب تحریک غرور ملی و درگیری‌های قومی نیز می‌شود!
از طرفی این قانون در تعارض با اصول، ۲، ۳، ۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۵، ۵۶ و ۶۷ قانون اساسی، آیه شریفه «ولاتزر وازره وزر اخری» و «قاعده فقهی وزر»، و قاعده‌های حقوقی و فقهی «شخصی بودن مسئولیت و مجازات‌ها» و «تناسب جرم و مجازات» و نافی حقوق اجتماعی و شهروندی و تهدید کننده مصالح و امنیت‌ملی است.
جالب اینجاست که این قانون با جرم انگاری شدیدا افراطیِ بی‌حجابی و بدحجابی، مجازات‌هایی را برای ارتکاب بزه بی‌حجابی و بدحجابی در نظر گرفته که علاوه بر مضحک و ننگین بودن برخی از آنها مانند ممنوعیت خروج از کشور(تحمل ماندن در ایران به عنوان کیفر!)، در مواردی مجازات آن از میزان مجازات جرایمی مانند؛ ربا، رشوه، ارتشاء، جعل، سرقت تعزیری، خیانت در امانت و کلاهبرداری بسیار شدیدتر و یا برابر است و جالب‌تر اینکه در مواردی نزدیک به دیه کامل یک زن و بیشتر از دیه درآوردن یک چشم فرد یا قطع دست از بازوست!
طرفه‌آنکه، تحمیل این قانون به مردم و دولت و دستگاه‌های یاد شده، در حکم «تکلیف مالایطاق» است و درصورت اصرار بر اجرای آن، همین قانون به تنهایی برای زمین زدن زودهنگام دولت پزشکیان و چه بسا فراتر از آن کافیست.
لذا باتوجه به موارد عنوان شده و «قاعده نفی حرج» به رییس‌جمهور موکدا توصیه می‌شود که در اجرای اصل ۱۱۳ قانون اساسی و در راستای عمل به مفاد سوگندنامه موضوع اصل ۱۲۱ این قانون، هرچه زودتر با استناد به ماده ۱۵ "قانون تعیین حدود وظایف و اختیارات و مسئولیت‌های ریاست جمهوری اسلامی ایران"، به مجلس اخطار قانون بدهد.
اکبر اعلمی

This comment was minimized by the moderator on the site

تیتر یک سایت پزشکیان
قانون حجاب از نظر من خیلی ابهام دارد و به نظر اجرایی نمی‌آید
نباید کاری کنیم که وفاق و همدلی جامعه را بر هم بزنیم
باید گفت‌وگو کنیم و درباره این قضیه تعامل کنیم


حمله کیهان به قانون عفاف و حجاب: معلوم نیست براساس چه ضرورتی نوشته شده
روزنامه کیهان نوشت:
با توجه به وجود قانون درباره ضرورت حجاب و چگونگی برخورد قانونی با متخلفان، معلوم نیست این لایحه بر اساس چه ضرورتی تهیه شده و یک سال و چند ماه است که بین مجلس و دولت و قوه قضائیه و شورای نگهبان دست به دست می‌شود.
ادعا می‌کردند که برای مقابله با بی‌حجابی است ولی از هنگام تهیه این لایحه تاکنون، قوانین موجود را نادیده گرفته و در نتیجه پدیده پلشت و خانمان‌برانداز کشف حجاب چند برابر شده است.


برهانی، حقوقدان: رانندگان الزام به جاسوسی شهروندان در موضوع حجاب شده‌اند/ برخلاف سال ۱۳۶۲، شورای نگهبان هم این تکلیف به تجسّس را خلاف شرع نمی‌داند!
محسن برهانی، حقوقدان نوشت:
در قانون تأسیس وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۲، پیشنهاد شده بود که جامعه جهت کسب اخبار آموزش ببیند.
در آن زمان شورای نگهبان به استناد حرمت تجسّس، این اقدام را هم خلاف شرع و هم نقض اصل ۲۵ قانون اساسی دانست.
حال رانندگان اسنپ و تپسی و … الزام به جاسوسی شهروندان در موضوع حجاب شده‌اند و شورای نگهبان هم این تکلیف به تجسّس را خلاف شرع و اصل ۲۵ نمی‌داند!


احسان اسدی، حقوق دان در گفت و گو با دیدارنیوز:
هرگز با قوانین مجازات محور فرهنگ حجاب تغییر نخواهد کرد
مجلس باید عصاره خواست ملت باشد آیا درباره قانون حجاب چنین است؟


آیت الله ایازی: قانون عفاف و حجاب اجراپذیر نیست
آیت الله ایازی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم :
قانون عفاف و حجاب اجرا پذیر نیست و برای کشور خطرناک است
تردیدی نیست که این قانون از جهات گوناگون دچار اشکال است. اولین اشکال آن، این است که موادی از این قانون برخلاف دستورات اسلامی است و به نوعی نفرت پراکنی و گریز از دین دارد. همچنین زمینه های ایجاد مقاومت و مخالفت را در بین مردم به وجود می آورد و به جریح شدن آنان در فرار از قانون منجر می شود. قانونی است که زمینه های تخلف و سوءاستفاده در بطن آن فراهم شده است.
اخیرا یکی از مراجع بزرگ در قم به آقای پزشکیان گفتند که اگر عفاف و حجاب با زور انجام شود، قطعا شکست خواهد خورد. چندین مراجع و برخی از علمای نجف هم بر آن تاکید کردند


وحید اشتری:
در قانون عفاف و حجاب ۱۲ مرتبه «ممنوعیت خروج از کشور» به عنوان مجازات آمده است.
ما هیچ‌گاه در قوانین، ممنوع الخروج کردن را بعنوان کیفر نداشتیم و بی‌سابقه است.
ظاهرا پیش فرض نویسندگان قانون اینست که زندگی در ایران خودش مهمترین کیفر برای بندگان گناهکار خداست.
خیلی توهین آمیز است!

انتقاد شدید استاد دانشگاه شریف از قانون حجاب/ این حمله‌ی ‎گازانبری به حقوق یک ملت است
علی شریفی زارچی استاد دانشگاه صنعتی شریف:
می‌خواهند ملت ایران را به جاسوس و خبرچین تبدیل کنند.
کاسب و پزشک و مدیر شرکت و مجتمع مسکونی مجبورند تصاویر دوربین‌ها را به پلیس بدهند تا با هوش‌مصنوعی، بانوان را شناسایی و جریمه کنند.
رانندگان تاکسی اینترنتی رسماً خبرچین مسافران خواهند شد.
این حمله‌ی ‎گازانبری به حقوق یک ملت است.


نامه سید مصطفی محقق داماد به مراجع تقلید
بسمه تعالی
محضر مقدس مراجع معزز تقلید شیعه متع الله المسلمین بطول بقائهم
سلام علیکم 
با کمال ادب و احترام مواردی را‌ به عرضتان می رساند:
۱. امروز در کنار رسالت عظیمی که  در راستای حفظ ارزش ها و آرمان های مکتب تشیع و آموزه های اهل بیت عصمت و‌ طهارت(ع) به کف با کفایت آن بزرگواران سپرده شده بدون شک نظارت بر اجرای این دستور و آموزه مهم نبوی است که: یسروا ولا تعسروا و بشروا ولا تنفرو‌ا. بی تردید این رسالت بزرگ، در جهانی که کانون های قدرت و فساد در حال دامن زدن به اسلام هراسی و نشان دادن چهره ای خشن از آیین پیامبر رحمت(ص) هستند بسی حساس تر می شود.
۲. مستحضرید که اخیراً قانونی در مجلس شورای اسلامی با  عنوان لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب به تصویب رسیده که حسب اطلاع، قوۀ مجریه آمادگی اجرای آن را ندارد و آن را غیرقابل اجرا و بر خلاف مصالح عامه می‌داند. تجربۀ عملی در پیگیری آنچه این قانون در پی آن است هم نشان داده است که رعایت شرایط امر به معروف و نهی از منکر از جمله عدم توهین به کسانی که امر و نهی می شوند و رعایت حرمت و کرامت آنها در عمل ممکن نبوده است و بسیار اتفاق افتاده است که نه تنها آبرو و حیثیت شخص مورد امر و نهی که خانواده آنها نیز مورد تعرض قرار گرفته است.
۳. نکته مهمی که کاملا مرتبط با رسالت مرجعیت است اینکه به نظر این جانب با توجه به آشنایی با مفهوم و معنای قانون و‌‌ تجربۀ نسبتاً طولانی وانس با دانش حقوق، مواد زیادی از این قانون نه تنها غیرقابل اجرا‌ که از نظر ثمربخشی در امر مقدس عفاف و حجاب درست، نتیجه عکس خواهد داد و حتی موجب تنفر نسل جوان از آموزه های دینی و ترک ناخواستۀ وطن اسلامی توسط برخی از هموطنان عزیز می شود.
۴. مکرراً از سوی مقامات عالی ‌کشور در ملاقات با مسئولان کشوری تذکر داده شده است که موضوع حجاب باید‌ از ‌طریق فرهنگی پیگیری شود، نه با چوب و فلک؛ ولی تصویب این قانون، خلاف منویات و تذکرات مرجعیت است.
۵. اینک که این قانون‌ هنوز ابلاغ نشده و لازم الاجرا نگردیده به عنوان یک دانش آموخته حوزه علمیه قم  از شما بزرگواران استدعا دارم‌ در راستای رسالت فرهنگی نهاد مرجعیت برای حل این معضل اجتماعی که عدم توجه به آن ممکن است موجب خسارت به دین و آیین و نظام و کشور عزیزمان شود عنایت ویژه فرموده تا مساله از طرق پیش بینی شده در‌‌ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نحو شایسته حل وفصل گردد.
سید مصطفی محقق داماد
١٤٠٣/٩/١١


اظهارات رئیس دستگاه قضا در خصوص قانون عفاف‌و‌حجاب: قانون حجاب باید ابلاغ و اجرا شود / اگرقانون نقص دارد، نمایندگان می توانند اصلاح کنند
محسنی اژه ای در نشست مشترک با مجلس: مسئله کشور در خصوص بی حجابی به این وضع به هیچ وجه و با هیچ منطقی قابل قبول نیست.
قانونی در این رابطه وضع شده، که باید ابلاغ و اجرا شود. کم و کاستی دارد، اشکال ندارد، وحی منزل نیست. نمایندگان می توانند اصلاح کنند و اگر جایی ابهام دارد مجلس تفسیر کنند. قانون اگر نقص دارد اصلاح شود همین مجلس می تواند کسری‌های قانون و نقاط ضعف و مشکلاتش را اصلاح کند.
قانون باید با در نظر گرفتن همه جوانب ، دقیق و قابلیت اجرا داشته باشد. در هر صورت هر زمان قانون وضع شد باید اجرا شود. ملاک را اگر قانون بگذاریم خیلی از اختلاف ها به وجود نمی اید.



آیت الله مسعودی خمینی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم:
دولت نباید قانون تند عفاف و حجاب را اجرا کند
با زنان با زبان لَیّن و بفرما سخن بگوییم نه با بتمرگ و بنشین
تندروها را باید از دایره اجرایی حذف کنند


آیت الله جوادی آملی: مسئله حجاب با بگیر و ببند حل نمی‌شود
دیدار_نیوز

This comment was minimized by the moderator on the site

من فقط مردمی را می‌پسندم که دیوانه‌اند، آن‌هایی که دیوانه‌ی زندگی هستند. دیوانه حرف زدن، دیوانه رها شدن. آن‌هایی که همیشه همه چیز را باهم می‌خواهند. آن‌هایی که هرگز خمیازه نمی‌کشند و هیچوقت حرف پیش‌ پا افتاده‌ای نمی‌زنند ولی می‌سوزند و می‌سوزند مثل مشعل افسانه روم.

Jj
   Jj
This comment was minimized by the moderator on the site

درود بر شما

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در تو را به شب چگونه بجویم در این...
???????????? از بهلول پرسیدند در قبرستان چه میکني؟ گفت: با جمعے نشسته ام که آزار نميرسانند حسادت ن...
- یک نظز اضافه کرد در پایان سال خشن و جنایتبار 2024،...
چماق ترامپ علیه نتانیاهو! اعلام آتش‌بس بین اسرائیل و حماس در نوار غزه بسیار نزدیک به نظر می‌رسد. ...