شاید بتوان دوره ریاست جمهوری مرحوم آقای ابراهیم رئیسی [1] را یکی از ناموفق ترین دوره های ریاست جمهوری در تاریخ جمهوری اسلامی ایران تا کنون دانست، به طوری که گمانه زنی ها برای یکدوره ایی شدن حضور او در قدرت، یکسال پیش از پایان اولین دوره انتخاب پرهزینه اش برای کشور، از هم اکنون آغاز و زمزمه می شد، و این سقوط هلیکوپتر حامل رئیس جمهور در آذربایجان شرقی بود که به این بحث ها پایان زد.
در این سه سال، هر بار که خود را در جایگاه تصمیم سازانِ تعیین کننده مسیر کشور قرار دادم، کار آنان را برای پایان دادن به این دوره خسارتبار سخت و گاه حتی ناممکن یافتم، و هر بار به روش های موجود در این راستا فکر کردم، اما چنین تغییر ریلی را خسارتبار و پرهزینه یافتم،
ولی هرگز فکر نمی کردم سقوط هلیکوپتر، این چنین به کمک آنان آمده، و به دوره ناموفق آقای ابراهیم رئیسی بر ریاست جمهوری اسلامی آبرومندانه تر خاتمه دهد، و دوره مورد انتظار هشت ساله معمول ریاست جمهوری پر حرف و حدیث او را یکدوره ایی، و بلکه همان یک دوره را نیز ناتمام به پایان رساند.
آنچه برایم مسلم بود اینکه ردای ریاست جمهوری بر قامت او بسیار گشاد می نمود، و او را هرگز "اینکاره" نیافتم، در عین حال این امر نیز برایم روشن بود که او کسی است که برای جای گرفتنش بر ریاست جمهوری، کشور و حتی هم جناحی هایش هزینه های بسیار گزافی پرداخت کردند، تا او را بر این کرسی بزرگتر از خودش جای دهند، و تصمیمِ حاکمیت او بر پاستور باعث شد که دست های قدرت در کشور مجبور شوند از تمام ظرفیت کشور (ملی و جناحی) سود جسته، و حتی در بین خودی های شان نیز بسیاری را قربانی کابین قدرت او کنند، تا ابراهیم رئیسی را در جایگاه ریاست بر دولت ببینند، و لذا می بینیم که شورای نگهبان، ائتلاف پرتعدادی از کاندیداهای همسو را در مقابل یک رقیب نه چندان قدرتمند، برایش ردیف کرد، تا پیروزی او را در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم [2] مسجل و حتمی کنند،
صحنه پردازان انتخابات سیزدهم چینش آشکار کاندیداهای پر تعداد و همسو، در مقابل یک رقیب از نیروهای درجه سوم جناح رقیب (عبدالناصر همتی) را رقم زدند تا انتخاباتی با نتایجی از پیش معلوم، بی رمق و بی خاصیت برای کشور رقم خورده و دنیا شاهد قهر بسیاری از مردم ایران از صندوق های رای شوند. روندی که در انتخابات مجلس خبرگان رهبری نیز برای رئیسی تکرار شد، و او را ابتدا بی رقیب، و سپس ... به هر روشی که بود راهی مجلس خبرگان رهبری کردند،
با همه ی این هزینه ها، رئیسی دولتی ناکارآمد و با دستاوردهایی ناچیز، و در مقابل کارنامه ایی مملو از خسارت را برای کشور، مردم و همفکران خود بر جای گذاشت، و دولت او را در مجموع به موضوعی طنزآمیز از ناکارآمدی، بی تدبیری، کابینه ضعیف و ناهماهنگ و... تبدیل، و عملکرد این دولت، آبرویی برای موافقین دولت و حاکمیت یکدست بر جای نگذاشت.
از این روست که وقتی نگاه می کنم، شاید این نوع خروج رئیسی از پاستور، بهترین و کم حرف و حدیث ترین روش برای خلاصی از خسارت دولت یکدست و ناکارآمد رئیسی بتوان برشمرد، ناکارآمدی دولت او در جنبه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی و حتی جهانی باعث گردید که آنان که در ورای مسایل جناحی، آثار مخرب چنین دولت هایی را رصد می کنند، ادامه این وضع را قربانی کردن بی دلیل همه چیز به پای یک فرد و یک جناح خاص ببینند،
اما برای پاک کردن این خسارت درازدامن از دامن خود چه می کردند؟ در این بین استعفا و یا برکناری او هزینه های بسیار جدی داشت و...، و جبهه متفرق و ناهماهنگ موجود در قدرت را بیش از پیش دچار تلاشی و خنثی کنندگی بیشتر همدیگر، در بین یکدست سازان کشور می کرد.
و شاید این سقوط و این نحو پایان پرونده دولت مستقر، عاقبت به خیری را هم برای رئیسی، و هم برای پشتیبانانش به ارمغان آورد، که به این راحتی دولت او از صحنه سیاسی کشور خارج شد، چرا که با این روش، او را با همه ناتوانی ها، ناهماهنگی های کابینه ضعیف، ناکارآمدی ها، شکست ها، عدم تحقق وعده ها و شعارها و...، اکنون در مظلومیت ناشی از مرگ ناگهانی، می توانند او را "شهید"، "شهید جمهور"، "سید شهدای اهل خدمت" ساخته و پرداخته، و از روش بزرگ کردن هایی که در پس هر مرگ این چنینی می توان انجام داد، بدون این که هزینه ایی برای مطرح کنندگانش ایجاد کند، سود جویند.
حال آنکه اسامی و کلمات مذکور در قامت مرحوم ابراهیم رئیسی که رئیس جمهوری ضعیف بود، چندان جاگیر نمی شود، و قبایی گشاد برای او به نظر میرسد، که تنها در صحنه های عاطفی مرگ و تشییع می توان بر مردگان سوار کرد، چرا که برای ایرانیان چنین اغراق هایی در حالت عادی قابل تحمل نبوده، و مورد مضحکه و اعتراض قرار می گیرد، به عنوان مثال در انتخاب او "جمهور" ایرانیان رضایت آنچنانی نشان ندادند، حال چرا باید او را به عنوان "شهید جمهور" قبول کنند؟! مگر این که این القاب را به صورت دستوری بر کسی سوار کرد.
"خدمت" و خادم مردم ایران و ایرانیان بودن نیز، واژه ایی پر معنا بوده که از اول انقلاب مد نظر اهل اعتقاد به ملت بوده است که در شان آن مرحوم چندان مسمایی ندارد، چرا که در دوره او، نه وضع اقتصادی مردم، نه امنیت آنان، نه امید آنان به آینده، نه معیشت آنان، نه عزت و کرامت آنان و... بهبودی را نشان نداد، تا او را خادم ملت ایران نامید، و بلکه جامعه و مردم ایران به عکس سقوط آزادی را در نتیجه عملکرد و سیاست های این دولت، در شاخص های زندگی خود، در ابعاد متعدد تجربه کردند؛ برون داد این دولت برای مردم ما سقوط در شاخص های زندگی بود، که در ریزش شدید و بی سابقه ارزش پول ملی، گرانی های افسار گسیخته، بیکاری و عدم درآمد کافی، افت سطح زندگی، رکورد زنی فساد های گستره و بی سابقه مالی و... خود را نشان داد.
متاسفانه مرحوم ابراهیم رئیسی که امید می رفت با تکیه به سابقه قضایی مدید خود، در بحث مبارزه با فساد از خود کارنامه ایی درخشان نشان دهد، اما این نیز به کمک او نیامد، تا لااقل از این حیث، کارنامه ایی قابل دفاع از خود بر جای بگذارد، به عکس کارنامه ایی بسیار نامناسب بر جای گذاشت، و حتی همان بهبودی که از تخصص او انتظار بود، و می توانست برگی بر کارنامه موفقیت او باشد نیز، که همانا موفقیت در مبارزه با فساد مالی و اداری بود، موفقیتی را ثبت نکرد و شاخص های فساد ستیزی در دولت رئیسی بهبودی را نشان نمی دهد که هیچ، بلکه باعث عمق یافتن بی سابقه تر این بلیه ملی نیز گردید،
اختلاس های بزرگ، که شاخص ترین آن کیس فساد نزدیک به چهار میلیارد دلاری موسوم به "چای دبش" و... است نشان داد که ابراهیم رئیسی، حتی در قامت یک عنصر متخصص قوه قضاییه نیز، کارنامه درستی در مبارزه با فساد مالی نداشته است. اوج گیری فساد مالی، گرانی ارزاق و خدمات، افت شدید ارزش پول ملی، و سُر خوردن بیش از پیش ایران به دامن روسیه و...، مردم ایران را از آینده ناامیدتر، و توان و رمق را از جامعه ما بیش از پیش گرفت.
افزایش میزان و تنوع مالیات های کمر شکن، فشار بیش از حد بر قشر متوسط جامعه، باعث آب رفتن و کوچک شدن این قشر کارآمد و شاخص در توسعه و پیشرفت جامعه گردید، و در مقابل به بزرگ شدن بدنه قشر فقیر در جامعه ایرانیان منجر شد، و گسترش مهاجرت مردم ایران به دامن کشورهای دیگر و... را باعث گردید، همه و همه، کارنامه این دولت را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی و... نا موفق، و بلکه نزولی و سقوطی نشان می دهد،
به رغم یکدستی کامل قوای سه گانه در کشور، و کمک بی حد و حصر قوای حاکمیتی به این دولت، و بسیج تمام ارکان کشور، در خدمت و کمک به این دولت برای رسیدن به اهدافش، نتیجه ایی جز عدم توفیق آنان در اجرای شعارها و وعده های انتخاباتی نداشت، و مردم متوجه شدند، مدعیان، در حالت یکدستی کامل هم توانایی اداره کشور را ندارند،
و لذا بیش از هشت سال تبلیغات گسترده و همه گیر بر ضد دولت های یازدهم [3] و دوازدهم [4] حسن روحانی، به زودی رنگ باخته و باعث گردید که مردم بیش از گذشته، متوجه خدمات دولت روحانی در بحث روابط خارجی و برجام و حتی مدیریت اقتصادی و اجتماعی آن دولت شوند، که بدون همکاری قدرت های دخیل داخلی، و زیر فشار رقبای سرسخت داخلی و خارجی کار کردند، و وضع مردم خود را بهبود بخشیدند، و در سایه بی کفایتی و بی تدبیری دولت سیزدهم، این امر خود را بیش از پیش نشان داد.
از این رو به نظر می رسد که این شاید بهترین پایان بر دولت رئیسی بود که این امر را ممکن کرد تا بدون کمترین تنشی، دولت تعویض شود، بدون این که تصمیم سازان، همچون زمان بر کشیدن او، که کشور و مردم را هزینه برکشیدنش کردند، حال مجبور نباشند همان هزینه ها را برای به زیر کشیدن او پرداخت کنند.
اما آیا این اتفاق می تواند، تصمیم سازان را از یکدستی ها، خالص سازی های خسارتبار و خودخواهی های طبقاتی و... بازدارد؟
[1] - سید ابراهیم رئیسالساداتی (۲۳ آذر ۱۳۳۹ – ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) مشهور به سید ابراهیم رئیسی، سیاستمدار اصولگرا و روحانی شیعه ایرانی بود که از ۱۴۰۰ تا هنگام کشته شدنش در ۱۴۰۳ بهعنوان هشتمین رئیسجمهور ایران فعالیت میکرد. او عضو جامعه روحانیت مبارز و نماینده و نایب رئیس اول مجلس خبرگان رهبری بود
[2] - دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران توسط هشتمین رئیسجمهور ایران، سید ابراهیم رئیسی که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پیروز شد در روز سه شنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ تشکیل شده است. سید ابراهیم رئیسی رئیس دولت در روز ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ در سانحه سقوط بالگرد به همراه حسین امیر عبداللهیان (وزیر امور خارجه)، سید محمدعلی آل هاشم امام جمعه تبریز، مالک رحمتی استاندار استان آذربایجان شرقی، سید مهدی موسوی فرمانده یگان حفاظت ریاست جمهوری و کادر پروازی هلیکوپتر کشته شد و طبق قانون اساسی محمد مخبر معاون اول رئیس جمهور بطور موقت با فرمان سید علی خامنهای وظایف و اختیارات ریاست جمهوری را به عهده گرفت.
[3] - دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران به دولت حسن روحانی معروف به «دولت تدبیر و امید» گفته میشود که در نتیجهٔ پیروزی در انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ در روز ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ مورد تنفیذ حکم ریاست جمهوری قرار گرفت تنفیذ رئیس جمهور توسط سیدعلی خامنهای، دومین رهبر جمهوری اسلامی ایران در روز ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ برگزار شد. تحلیف وی نیز در مجلس شورای اسلامی در روز ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ برگزار شد. تحلیلگران غربی از مهمترین چالشهای پیش روی دولت یازدهم ایران را موضعگیری و کارشکنی برخی نهادهای قدرت در حکومت جمهوری اسلامی ایران با این دولت میدانستند که یکی از این نهادها را میتوان مجلس شورای اسلامی وقت دانست که نمایندگان غالب آن را اصولگرایان تشکیل میدهند و پیش از شروع به کار دولت یازدهم، نسبت به نحوه انتخاب وزرای پیشنهادی از جانب روحانی، به وی هشدار دادند
[4] - دولت دوازدهم جمهوری اسلامی ایران توسط حسن روحانی تشکیل شدهاست. این دولت از تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ الی ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ به فعالیت پرداخت و دولت سید ابراهیم رئیسی جایگزین آن شد.