دولتی که زیر گلوله باران توپخانه خودی و میدان داری سخت جهانی کار کرد
  •  

10 مرداد 1400
Author :  
حق داشتی بخروشی، اما متانت و صبرت را حتی دشمن و رقبای سرسخت شما، باید از تو بیاموزند

اگر مدالی از صلح طلبی، صبر و شکیبایی، متانت، شجاعت، مدیریت، سیاست، آینده نگری، مردم دوستی و... می داشتم، قطعا در این روزهای پایانی ماموریت 8 ساله دکتر حسن روحانی، به او دولتش در مجموع، با همه کاستی هایی که داشتند، به پاس این همه رنجی که از داخلی و خارجی متحمل شدند، اعطا می کردم، چرا که او وارث یک ویرانی بزرگ، و درهم ریختگی بی همانندی در تاریخ دولت های بعد از انقلاب بود، که حاصل مدیریت یله و رهایی گردید، که نهادهای نظارتی و برنامه ریز را تعطیل کرد، و یا برایش تعطیل کردند، تا هر آنچه می خواهد، در هشت سال ریاست بر کشور، برغم آن همه مخالفت بزرگان و اوتاد دلسوز به حال مردم، انقلاب و کشور انجام دهد، و همه آنچه خواستند، در دوره او بر ما تحمیل شد؛ دولت "معجزه هزاره سوم" که سرمایه های داخلی و بین المللی ایران را بر باد فنا داد.

و پس از آن ویرانی بزرگ بود، که روحانی با یک اقبال عظیم مردمی، از سوی مردم انتخاب و جایگزین ترکتازی های محمود گردید، و آمده بود، تا کشور را به مدار درست رشد و توسعه خود بازگرداند، و انصافا هم هر آنچه در چنته خود او، تجربه دولت های قدر قدرت و موفق بعد از انقلاب، بود را به کار گرفت، و زیر بارانی از فحش ها، ناسزاها، دشمنی ها، نارفیقی ها، نامردمی ها، نافرمانی ها، ناهماهنگی ها، خرابکاری ها، چوب لای چرخگذاری ها، تنش زایی ها، خیزهای بلند و تنش زای خارجی برداشتن ها و... دولت او به پیش رفت و خود را نباخت، در حالیکه بوق و کرنای تمام تریبون های رسمی لاینقطع بر علیه او دولتش بلند بود، و بر سر این دولت و سیاست هایش، وزرایش و... می بارید، اما او در میان این همه هیاهو و گردخاک، مقابل جهانیان به مذاکره نشست، و هم کشور ویران شده را اداره کرد، و هم با قدرت تمام، مقابل دنیا گفتگو کرد و نتیجه هم گرفت، اما او هرچه موفقیت بدست آورد به جای مدال افتخار، مدال ننگ و خیانت به پیشانی اش نشاندند و...

و او بی اعتنا به این نافهمی ها و بدسرشتی ها، بنای صلح طلبی ایرانیان را نمایندگی کرد و با اکسیر حقی که بر لب و ذهنش داشت، اجماع یکپارچه جهانی علیه ایران را، به گشایش در روابط جهانی مبدل کرد، و وقتی رییس جمهور ترامپ از برجام خارج شد نیز، او را با انزوای تاریخی در بین جهانیان مواجه نمود، و اگر نگوییم باعث آن انزوا، نتایج مذاکرات دولت روحانی و برجام موفقیت آمیز او بود، باید گفت بخش عمده ایی از آن، حاصل و مدیون درایت روحانی و تیم ایشان در این حرکت بزرگ بود، که زیر فشار مثلث شوم رقبای اسراییلی، عرب و از همه جانسوزتر دلواپسان داخلی، که تمام تریبون های رسمی، و نهادهای انتصابی را در اختیار داشتند، به سرانجام رساند،

برجام یکی از قرارداد های اساسی ایران با جهان است، شاید در تاریخ ایران نظیر نداشته باشد، که ما در مقابل کل جهان ایستاده، مذاکره کرده و این مقدار از حق خود را ستانده باشیم، آن هم در زمانی که، در اثر بی تدبیری داخلی و اجماع جهانی، ایران را در مقابل کل جهان قرار داده بودند، و داشتند زیر فشار له می کردند، و حرکت برجام توانست ورق را برگرداند، و جهان را مقابل کلیدی ترین محور تحریم های بی پایان ایران، یعنی امریکا قرار دهد، و جالب اینکه، دلواپسان و مخالفان سرسخت برجام، که تحت شعار امریکا ستیزی با این حرکت صلح آمیز مردم ایران مخالفت می کردند (به دروغ)، چشم به این واقعیت ها بستند، و دهان به ستایش برجام هرگز نگشودند، و هیچگاه از لعن و ناسزا، به روحانی و تیمش و برجام دست نکشیدند، حتی آن موقعی که ترامپ در تنهایی، با همه در حال مذاکره بود، تا آنان را با خود، علیه ما همراه کند، ولی نتوانست و...، و هرگز به این موفقیت ها در تریبون های ملی این کشور، از جمله صدا و سیما اشاره ایی نکردند، و چشم بر همه خوبی های برجام بستند، از آتش زدنش گفتند و از محاکمه روحانی و... و بر امضا کنندگانش تا آخر ناسزا و نفرین گفتند.

به حتم تجربه گرانسگ مذاکرات برجام، برگ زرینی از توانایی فرزندان این مردم، و مدیریت با تبحر مسولین ایران، و به خصوص دولت روحانی بود، که زیر رگباری از سنگ های بزرگ و کوچک که از سوی خودی، رقیب و دشمن می بارید، به ثمر نشست، و اگر ناهماهنگی داخلی، و بدشانسی حاکمیت ترامپ و... نبود، می رفت کشور را به ریل سعادت و بازگشت به شرایط نرمال هدایت کند، اما افسوس که دست های خیانتکار، و فرصت طلب داخلی، رقابت های خارجی، و هزینه های گزاف پرداخت شده از سوی رقبا و... کار خود را کرد، و میوه برجام آنچنان که در ظرفیت حقیقی اش، در بر داشت شامل ملت ایران نشد،

گرچه ایران را از ذیل بند هفت منشور ملل متحد، که اجازه می داد هر لحظه، هر کشوری، به نمایندگی از ملل متحد، ایران را آماج حمله نظامی و ویرانگر خود کند، خارج گردید، میلیاردها دلار سرمایه های بلوکه شده کشور، به ایران بازگشت، رونق اقتصادی و هجوم سرمایه گذاران خارجی و... همه و همه نوید بخش روزهای خوش این ملت و کشور بودند، ولی انگار اراده ایی قاهر و توانا، هرگز به دنبال آبادی و رفاه و آسودگی این ملت نبوده و نیست، و بقای خود را در بحران و... می بیند، لذا این مافیای شوم، چنین فرصتی را، به صورت رسوا از کشور و ملت دریغ کردند، و همنوا با رقبای خارجی، ما را به دوران سخت، بازگشت دادند، و تف و لعنی که باید نثار این دست های ناپاک می گردید را، این روزها نثار کسی می شود که زیر چنین شرایط دم بالا نیاورد، و صبورانه هرآنچه از تدبیر و امکان که در دست داشت را، برای بی اثر کردن چنین سمی که به بدن جامعه تزریق می شد، به کار برد، تا به قول خودش حداقل قحطی دچار مردمش نشود،

ده ها سال بعد، وقتی تاریخ این روزهای ننگین بازخوانی و فاش شود، آنوقت آیندگان خواهند دید و فهمید، چه کسانی و برای چه اهداف و منافعی، تیشه به ریشه ملت و کشور خود زدند.

آقای روحانی! خسته نباشید، تاریخ، شجاعت و تدبیر شما را گواهی خواهد داد، هرچند کسانی بخواهند نام تو و دولت توانمند تو را که در شرایطی بسیار سخت کار کرد را، زیر خاکستری از ناسزاها و حرف های ظالمانه مخفی کنند، اما صبر و درایت شما، مدال آور است، و با نشستن گرد و خاک های تاخت و تاز کنندگان میدان تبلیغات کشور، که از همان روز نخست آمدنت، نمی دانم چرا لاینقطع و لجوجانه بر سیاه کردن چهره ات، کارت، دولتت و...، بر طبل های بزرگ و توخالی خود کوبیدند، چهره واقعی صحنه داران این تبلیغات مسموم هویدا خواهد شد، آنگاه هر چند خسارات ها جبران نخواهد شد، اما چهره هاشان رسوا خواهد گردید، که خوب را بد، و بد را خوب بزک می کنند، و به خورد ملت خود می دهند.

آقای رییس جمهور! بنشین و بنویس، آنچه بر تو و مردمت، در این بکش بکش های سیاسی مافیای قدرت رفت، بنویس، آنچه را که محمد مصدق ننوشت، و امروز ملت ایران باید تاریخ خود را از اسناد وزارت خارجه انگلیس بخوانند، که مثلا امثال آنهایی که ما اتوبان ها، مدارس، اماکن و... را به نامشان کردیم، چطور دست در دست کودتاچیان و داخلی و خارجی کودتای 28 مرداد، دولت مردمی او را ساقط کردند؛ و ما بعد از رسوایی آنها، هنوز هم نمی توانیم، نام های بزرگی که به گزاف خود ساخته ایم را، برداریم، در حالی که می دانیم، این نام های بزرگ، که بودند، و با کشور، ملت و دولت این مردم چه کردند.

تجربه گرانسگ دولت شما، می تواند یکی از مفاد درسی سیاستمداران بزرگ جهانی باشد، که تدبیر، متانت و صبر یک سیاسمتدار کارکشته، چگونه می تواند، باعث شود تا بار کجی که، از بد حادثه، سکاندارش شده، و هرکه از راه می رسد، بدآن تنه ایی به قصد سرنگونی اش می زند را، به منزل مقصود رساند، شما سکاندار موفق این کشتی توفان زده بودید،با همه کم و کاستی هایتان، شما نماینده خوبی برای ما بودید، رای من حلالت باد.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.