دیروز غروب به محض ورود به توئیتر با این جمله روبرو شدم، "خدا‌ حافظ آقای ظریف!" ناگهان دلم ریخت، با خود گفتم، در شرایطی که کشور به بهشت جاسوسان و تروریست های آنان تبدیل شده است، لابد بدخواهان برجام و صلح ایران با جهان، دست به قبضه سلاح گرم برده، و دکتر محمد جواد ظریف [1]  را نیز ترور کرده اند، چرا که در میان فشار سنگینی که با سخنان صادقانه اش در ارزیابی رابطه میدان و دیپلماسی و سیاست، ایجاد شده است، و دلواپسان در پشت سنگر دفاع از سردار سلیمانی به میدان انتقام گیری آمده اند، تا تسویه حساب سیاسی کنند، تروریست ها هم می توانستند از فرصت این بلوا استفاده کرده و او را نیز مثل بسیاری دیگر از موثرین صحنه کشور، ترور کرده، بلوای سیاسی و خلا اوتاد ایجاد کنند؛ لذا بیدرنگ تنها نوشتم : "چی شد، ظریف هم به شهادت رسید؟"، اما کمی که پایین تر آمدم، و توئیت های دیگر را دیدم، فهمیدم که سلاح گرمی در کار نیست، چرا که دوست دیگری نوشته بود، "ظریف دوست داشت مصدق باشد اما زاهدی هم نشد. ۴۲ سال کارگزار دست به سینه بود اما با (گفتن) یک حرف مگو از صحنه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی حذف شد، تمام". [2] پایین تر آمدم دیگری به نقل از رهبری نوشته بود : "برخی مسئولین در این چند روز حرف هایی زدند که تکرار حرف های خصمانه امریکایی ها بود!"، و همین فرد، تصویر دکتر ظریف را در یک بی سلیقگی و ظلم آشکار، که انگار با پیش بینی این سخنان، آن را از پیش آماده اش کرده بودند، در لباس نیروهای تفنگدار دریایی امریکایی، و پای پرچم امریکا قرار داده بود!

فورا متوجه شدم، که اینبار در حذف نخبگان این کشور، ترور با سلاح گرم در کار نیست و روند، همان روند ترور شخصیت است، که انگار اینبار عمیق اتفاق افتاده است، و متوجه شدم که جریان از چه قرار است، چرا که رسانه ها از قبل به آگاهی مردم رسانده بودند، که رهبری ساعت 18 سخنرانی دارد و...، و اینچنین بود که دیپلمات برجسته کشورمان با یک جمله ناقابل، طعمه حمله قرار گرفت، و در نگاه ناظرین سیاسی، نابود شده ارزیابی گردید، و همه پیش بینی کردند که او را باید "سردار مرده" تصور کرد، این در حالی بود که از صبح، که نتایج جلسات گروه های جبهه اصلاحات، بیرون آمده بود، دکتر محمد جواد ظریف، سر لیست اصلاح طلبان را با 37 رای برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 1400، از آن خود کرده بود، و اسحاق جهانگیری (با 34 رای) و سید مصطفی تاج زاده (با 32 رای) در ردیف های اول تا سوم، پیشنهاد شدند، و اینک با یک جمله، سر لیست آنان زده شد، و قبل از این که شورای نگهبان با روند مخوف احراز صلاحیت کاندیداها، صحنه انتخابات پیش رو را تنظیم و مهندسی کند، با همین یک جمله، مرگ سیاسی یک دیپلمات 42 ساله، که مبارزات خود را برای پیروزی این انقلاب از پیش از انقلاب در امریکا و در زمان دانشجویی خود آغاز کرده بود، و اشک شاه را در قلب امریکا در روند مبارزات پیگیر خود در آورده بود، و در جریان جنگ خسارتبار 8 ساله هم، تمام تلاش خود را در پایانش مبذول داشته، و نقش اساسی او در جریان مذاکرات قطعنامه 598 سازمان ملل که به پایان این جنگ خسارتبار انجامید را کسی فراموش نمی کند، اکنون در حالی که در 42 سالگی انقلاب برای تحقق صلح ایران با جهان، در به ثمر رسیدن برجام، خون دل های بسیار خورد و زیر بار سنگین ترین حملات همه جانبه از سوی مثلث عبری، عربی و دلواپسان داخلی مقاومت کرد و کار کرد و کمر خم نکرد، اکنون که بوی توافق از وین می رسید، و باید میوه های زحمات خود را بچیند و... این چنین به یک مهره سوخته و سردار مرده، در صفحه شطرنج کشور تبدیلش کردند.

و چقدر دردآور است که جریان صلح طلب در ایران کنونی، چنان زیر فشار سهمگین هرج و مرج طلبان و جنگ طلبان قرار دارد که او حتی در بین کسانی که به دولتش رای داده اند، نیز گاه غریب و مورد حمله است، کسانی که با پشتوانه 24 میلیون رای خود، شرایطی ایجاد کردند که ظریف بتواند دنیا را به هماوردی طلبیده، تمام  قدرت های جهانی در یک طرف، و ظریف و تیمش در دیگر سوی میز، در حالی که با خنجرهای از پشت خورده، توسط هموطنانش، رسانه های ملی و رسمی کشور و... زخمی بود، بنشیند و مذاکره کند، تا برجام را به فرجام رساند؛ و اگر نبود حملات مثلث عبری، عربی و دلواپس داخلی، و بدشانسی آمدن ترامپ در امریکا، که همه دست به دست هم دادند و این بنای مستحکم صلح خواهی ایران و ایرانیان را ویران کنند، امروز ایران در مدار توسعه و رشد قرار داشت، ولی، انگار خدا هم با ظالمان است! و ظریف بی مدد و کمکیار ماند و در آخرین روزهایی که مالک اشترش، به خیمه معاویه رسیده بود، و میوه های سه سال مقاومت در مقابل خرابکاری های متعدد ترامپ و همکاران منطقه ایی و داخلی اش، و فشار حداکثری تحریم و به خصوص خرابکاری این مثلث شوم، داشت به ثمر می نشست، و تیم عراقچی با خبرهای خوب به کشور بازگشته، روند بهبود قدرت پول ملی هر روز کنتور می اندازد، ظریف که معمار این مذاکرات نفس گیر بود، این چنین قربانی گردید، تا مسیر قدرت گیری اصولگرایان صاف شود، چرا که آنان تنها با دوپینگ های این چنینی، و بی رقیب شدن ها از سویی، و نا امید کردن مردم از حضور در پای صندوق رای، و عدم حضور حماسی آنان است که، می توانند پیروز میدانی بی رقیب موثر باشند.

امیدوارم تمام این تحلیل ها و پیش بینی ها، بی اساس باشد، و اصلاح طلبان با توجه به از دست دادن آیت الله سید حسن خمینی برای نمایندگی آنان در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در خرداد 1400، این فرصت را داشته باشند که دکتر محمد جواد ظریف را در سر لیست کاندیداهای خود برای رقابت با حریف داشته باشند. 

    

 

 

[1] - محمدجواد ظریف خوانساری زاده ۱۷ دی ۱۳۳۸ دیپلمات ایرانی است، که هم‌اکنون در دولت دوازدهم سمت وزیر امور خارجه را بر عهده دارد.و همچنین از اعضای شورای عالی جمعیت هلال‌احمر و دانشیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران است. او دانش‌آموخته کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل از دانشگاه ایالتی سان‌فرانسیسکو، همچنین کارشناسی ارشد مطالعات بین‌الملل و دکترای حقوق و روابط بین‌الملل از دانشگاه دنور است.  ظریف فعالیت شغلی خود را از سال ۱۳۵۷ در کنسولگری ایران در سانفرانسیسکو آغاز کرد. او از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۱ برای مدت ۱۰ سال، معاونت حقوقی و بین‌الملل وزارت امور خارجه را بر عهده داشت. وی برای مدت ۵ سال، در فاصله سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل متحد فعالیت می‌کرد. ظریف پیش‌تر در دولت یازدهم نیز وزارت امور خارجه را بر عهده داشت. ظریف در ۶ اسفند ۱۳۹۷ از سمت خود استعفا داد؛ ولی دو روز بعد، در هشتم اسفند ماه حسن روحانی با استعفا او موافقت نکرد و وی همچنان وزیر امور خارجه ایران باقی ماند. در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، یک فایل صوتی از ظریف منتشر شد که حاوی سخنان ظریف در مورد مسائل کشور در زمینه سیاست خارجی بود. این گفتگو با واکنش‌های بسیاری از سوی رسانه‌ها همراه بود.

[2] - از این توئیت ناراحت شدم، و در پاسخ این دوست و فعال توئیتری، ریتوئیت کردم و نوشتم :

ظریف برای کشورش آنچه بایست را انجام داد، مزد بزرگان ایران نیز همواره تیغ در حمام فین، یا حصر در خانه بوده است، و این دو چیزی از بزرگی آنان کم نکرد، گردخاک فتنه دلواپسان که بخوابد، بزرگی کار ظریف خود را بیشتر نشان خواهد داد، در تاریخ منافع ملی ایران و صلح دوستی ماندگار است

 

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.