استعفای ظریف، آژیر خطر شوم پاکستانیزاسیون ایران
  •  

08 اسفند 1397
Author :  
ظریف درخت تنومند سیاست خارجی ایران

بالاخره تنه های محکم دولت در سایه، [1] دولت منتخب و ارگان های قانونی آنرا از صحنه خارج، و دکتر محمد جواد ظریف که او را می توان "درخت تنومند دیپلماسی ایران" نامید، را مجبور کرد برای به صدا در آوردن زنگ های خطرِ خارج شدن امور کشور از مسیرهای قانونی آن، و در جهت حفظ جایگاه قانونی دولت، که در راس آن رییسِ جمهورِ ملت ایران، قرار دارد و همچنین دستگاه قانونی را که او سکاندارش بود (وزارت خارجه) بود و اینک از صحنه کاری و قانونی اش به کناری گذاشته اند، خود را قربانی قانون و قانونگرایی در کشور کرده، و کناره گیری نمود، تا راه بر دولت نشسته در سایه، برای دنبال کردن اهداف و منافع ناگفته اشان، بیش از این باز نشود، و با این استعفا شاید کسی به فریاد قانون و اجرای آن، و قرار گرفتن آن در راس تحرکات و تصمیمات در این کشور برسد.

متاسفانه جامعه نخبه کش ما، در طول تاریخ، نخبگان خود را این چنین دم تیغ کسانی داد که بی هیچ نمایندگی و حکمی، در پس حجاب هایی نامرئی و دست ساختِ دست های ناپیدا، حکم می رانند و کار خود را پیش می برند، و به رخ قانون، مردم و نظم می کشند و به ریش هرچه جایگاه قانونی و قانون می خندیدند، که "هر که در این کشور قصد حضور و فعالیت دارد، باید در کانال و طبق شرایط ما کار کند".

شاید غریو شادی نخست وزیر اسراییل از رفتن ظریف گویای خسارتی باشد که در ادامه هجوم دلواپسان داخلی و کاسبکاران دم دست، سیاستمداران خارجی در پی اش بودند، و از سال های قبل تاکنون این فرمانده خط مقدم دیپلماسی را مورد هدف خود گرفته بودند، و پنبه ی کار، سیاست، تلاش و جهت حرکتش را زدند و می زنند، تریبون دارانی که از بیت المال خوردند و به حرکت و سیاست قانونی نهادهای برخواسته از قانون، در راستای اهداف دولت نامریی در سایه، تاختند، و در زمانی که ظریف نفس در نفس رقبای بزرگ کشورمان و یا همان جامعه بین المللی می رزمید، ناجوانمردانه او را زیر تازیانه های قهرآمیز خود گرفتند، که مبادا این "کوه بزرگ" به چشم ملت خود بزرگ آید و رقیبی برای رقابت با آنان در آینده شود و....

 حملات تریبون دارانِ دولت در سایه تا به امروز ادامه یافت و به مقصود خود هم رسیدند و اینک دلواپسان داخلی و نتانیاهو با هم می توانند نفس راحتی بکشند، چرا که ظریف رفت؛ همچنان که نخست وزیر اسراییل سریعا ذوق زده شد و از حاصل کار این دو سنگ آسیاب (دلواپس داخلی و رقیب خارجی) بر کرچیدن ظریف زیر فشار این دوسنگ آسیاب موتلف باهم، در شعفی وصف نشدنی گفت : "ظریف رفت. از دستش راحت شدیم. مادامی که من اینجا هستم، رژیم ایران به سلاح هسته‌ای نخواهد رسید."

گویا این اسراییلی بهتر از هر کسی می داند که زبان گویا و منطق بُرَنده ایران و منافع ملی، در یک فشار بی حد رقبای داخلی بسته شد، و اکنون مشخص نیست، چون او دیپلماتی کارکشته را خواهیم یافت، که به استمرار استیفای حقوق مردم مظلوم و مورد هجوم ایران در مجامع بین المللی بپردازد؟! تاریخ روابط خارجی ما این را گواهی نمی دهد.

و به نظر می رسد ما هم به سوی پاکستانیزاسیون پیش می رویم، که دست های پشت پرده، و دولت در سایه کار خود را می کند، و هر که را که مزاحم خود ببیند، از دور خارج می کند، تا کسانی بر کرسی های قانونی تکیه زنند که مجری سیاست هایی باشند که در پستوی نشست های شبانه ی دست های پشت پرده، بر طبق سیاست های اعلام نشده و نامشخص نوشته و تعیین می شوند، و مردان سیاسی را می طلبند که تنها مجری بی چون چرای منویات آن دست های نامریی باشند، و بی سوال و حرف اضافه، در جهت و برای آنان کار کنند.

 در چنین فضای بهت انگیزی هم، اگر سیاست مداری بد قلق برایشان باشی، یا همچون نخست وزیر فقید پاکستان و رهبر حزب مردم این کشور خانم بینظیر بوتو، [2] ترور می شوی؛ و پرونده رسیدگی قتل و ترور تو هم در راهروها و اتاق های پیچ در پیچ سیستم قضایی منصوب و مطیع دست های پنهان گم می شود، و یا اگر شرایط طعمه سیاسی این مافیای پشت پرده اقتضای ترور را نکند، در میان هزاران ها پرونده خلاف، غارت، اختلاس، سو استفاده از اموال عمومی [3] و... مدعی العموم راست می رود سراغ پرونده نخست وزیری که با رای مردم پاکستان به قدرت رسیده، یعنی رهبر حزب مسلم لیگ پاکستان [4] آقای نواز شریف و او را در حالی که نخست وزیر است، مردانه !!! و با هیاهو محاکمه کرده، صدها خلافکار چون او را با پرونده هایی حتی بزرگتر را رها کرده و نخست وزیرِ در قدرت را، روانه زندان می کند، تا این نخست وزیر، پاسخ درشت بینی و... خود را در برابر دست های پشت پرده، محکم دریافت دارد، و دیگر او و دیگران مثل او هوس زاویه دار شدن با نظامیان پاکستان را نکنند.

 و در نهایت هم این سیستم قدرت در سایه که هیچگاه قصد ترک صحنه را ندارد، با استفاده از اهرم های بیشمار سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی خود، دو حزب عمده سیاسی پاکستان یعنی "حزب مردم" و "حزب مسلم لیگ" را در یک عملیات پوپولیستی به یک کریکت باز می بازاند، تا هر دو حزب حذف شوند و اگر خواستند، در آینده مطیع و گوش به فرمان دست های پشت پرده، صلاحیت خود را به دست های نامرئی ثابت کرده و همچون حاجب الدوله ایی امین، [5] بعد از پایان دوره ورزشکار ملی پاکستان جناب عمران خان که در میدان ورزش، قهرمانی های زیادی هم آفریده است، و اکنون در قامت یک سیاستمدار، با پرچم حزب تحریک انصاف آمده، تا مردانِ مرد سیاست پاکستان را از صحنه خارج کند، و با همه احترامی که به این "علی دایی ورزش پاکستان" قائلم، هاشمی و خاتمی را قلع و قم کرده و در جای بزرگان تکیه به گزاف زند و حاصلش چه خواهد بود؟

استمرار وضع گذشته و امنیت دست های در پس پرده که اکنون دیگر رقبای بزرگ خود را از میدان بدر کرده اند، و همانی که اکنون در پاکستان شاهدیم، که بعد از نزدیک به نیم قرن در اثر ماجراجویی ها و دلال بازی های بین المللی و نقش آفرینی در تروریسم هدایت شده جهانیِ دست های پشت پرده سیاست در پاکستان، و سیاست نامریی آنان، بمبی قوی در راه نظامیان هند در کشمیر، درست شبیه همان بمبی که در زاهدان علیه مرزبانان ما کار گذاشتند، و 27 مرزبان ما را کشتند، 41 سرباز مرزبان هندی را قتل عام می کند، و در پاسخ به آن 12 جنگنده میراژ 2000 هندی از مرز می گذرند و وضعیت نظامی بین هند و پاکستان به سال 1971 باز می گردد و بمباران همدیگر آغاز می شود، و حالا شرایط جنگی و بهشت کاری نظامیان خواهد بود و باز این مردم پاکستانند که باید مال و جان دهند تا از این تنگنای جنگی دست ساز دست های پشت پرده قدرت نامریی عبور کنند.

 در حالی که در اثر سیاست های همین قدرت در پس پرده، اکنون کشور پاکستان، پناهگاه تروریسمی شده است که علاوه بر هند، افغانستان، ایران و... بسیاری از کشورهای دیگر را نیز ناامن کرده اند، فقر و ناامنی اش را چه کسی باید تاوان دهد، همسایگان، مردم منطقه، و خصوصا مردم پاکستان که نمی دانند چرا باید کشورشان تغذیه کننده تروریسم جهانی باشند.

مردم پاکستان نمی دانند چرا و تا به کی باید، تاوان دلال مسلکی نظامیانی را بدهند که در نقش دست های پس پرده سیاست، معلوم نیست دلارهای این نقش مخرب را از کجا و کدام سرویس اطلاعاتی و یا قدرت جهانی، علیه چه کسانی، دریافت می دارند، تا جان برکفان انتحاری خشک مغزِ تربیت شده در حوزه های علمیه تحت نظر ایدئولوژی اسلامی مبتنی بر وهابیت عربستان را در هند، ایران، افغانستان و... منفجر کنند و در پس پرده، دست های سیاستباز این حرکات، به تسویه حساب های سیاسی، اطلاعاتی، نظامی، مافیایی، مالی خود با رقبا بپردازند، و یا حق العمل دریافت دارند.

ترکیه نیز مثل پاکستان بهشت حاکمیت نظامیان بر مقدرات خود بود، و اکنون این کشور خود را از این مخمصه بزرگ نجات داده و راه رشد و توسعه را چهار نعل می تازد، اما پاکستان هنوز سخت گرفتار این نوع حاکمیت دوگانه دولت در سایه و دولت قانونی است، و انگار ما هم متاسفانه بدین سمت در حرکتیم، که سیاست های پس پرده در بی رمق کردن دستگاه های قانونگذارِ قانونی کشور مثل مجلس، و بی خاصیت شدن دولت و تبدیل آن به یکی از قوای کشور و در حد و اندازه "قوه اجرا" و...، به سمتی می رویم، که سیاست و حتی اجرا در دست های نامرئی و ناشناخته، و در پس پرده تعیین و مردان سیاست و قانون این چنین جوانمرگ جولان بی قانونی ها شوند.

 شاید این سوال پیش آید که بین نظامیان ما و پاکستان چه سنخیتی است، پاسخ این است که آن نظامیان پاکستانی نیز روزگاری رزمندگان اسلام در مقابل غول بزرگ تهاجم هند به سرزمین های اسلامی بودند که به مرور زمان اکنون به مافیای بزرگ سیاست در منطقه خود و جهان تبدیل شده اند و فرایند دگردیسی را به مرور، تند و کُند طی کرده اند.

کشور نباید در مسیر بی قانونی برود، که اگر رفت حتی اگر یک قدم هم که باشد، حرکتی است در یک مسیر نادرست و انحراف، که انتهای آن پاکستانیزه شدن است و شاید بدتر از آن، که اکنون پاکستان به عنوان یک کشور فقیر و تروریست خیز، زیر سم حاکمیت های کودتایی است و بی قانونی و هرج و مرج و ترور و خشونت و نسل کشی و... در آن روزانه است، و ملعبه دست های نامرئی خارجی و داخلی است.

فاین تذهبون یا اولی الابصار

[1] - مفهوم دولت در سایه به این معناست، که قدرت واقعی سیاسی در دست دولت‌های منتخب مردم نیست بلکه نزد افرادی است که در پس صحنه در حال دیکته کردن نظرات خود هستند، و هیچ نهاد مردم سالاری توانایی بررسی و ارزیابی فعالیت‌های این افراد را ندارد. بنابراین باور، دولت‌های منتخب تابع دولت‌های سایه که صاحب قدرت حقیقی می‌باشند هستند (ویکی پدیا).

[2] - دختر ذولفقار علی بوتو که دختر و پدر از رهبران برجسته سیاسی پاکستان بودند و هر دو قربانی نظامیان و سیاست نامریی آنان شدند

[3] - در شهر اگر که خواهند مست گیرند باید که هرآنکه هست گیرند. جامعه سیاسی فاسد پاکستان واجد هزاران متخلف است ولی سیستم گوش به فرمان قضایی فقط سراغ کسانی می رود که با قدرت پشت پرده زاویه پیدا کرده باشند.

[4] - حزب مسلم لیگ به رهبری محمد علی جناح رهبر استقلال پاکستان با حزب مردم سال هاست که پس از جدایی از پاکستان قدرت رابین خود دست به دست می کردند و در اثر دخالت نظامیان در سیاست اکنون هر دو از قدرت کنار گذاشته شد و این دو حزب عمده شاخه شاخه و منهدم شدند و یا ترور و از صحنه خارج شدند و دست های پشت پرده سیاست در پاکستان اکنون عشق شان کشیده است که یک ورزشکار نخبه پاکستانی (مثل علی دایی ما) را جانشین آنان کند. عمران خان نخست وزیر کنونی یک کریکت باز مشهور و افتخار آفرین ورزشی پاکستان است.

[5] - حاجب الدوله نقش جان نثاری دست های پشت پرده را بازی میکند و خسارات ناشی از عملکرد آنها را به خود منتسب می کند تا متوجه دست های پس پرده نشود، و انگشت اتهام ملت برای خرابی ها به سمت او باشد و نه به سمت مسببین اصلی و دست های پس پرده.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.