مقدمه مترجم (سایت یادداشت های بی مخاطب) :

 برای جاری کردن یک روندِ دیکتاتوری، لازم نیست رهبرِ کشوری با سیستمِ دیکتاتوری بود، در مقام راهبری یک کشور دمکراتیک و متکی بر سیستم انتخابات هم می توان، روح دیکتاتوری را بر مردم خود حاکم کرد، می توان با انتخابات و سیستمی دمکرات بر اریکه قدرت نشست، و نمک خورده، نمکدان شکست، و دیکتاتوری را در همین دمکراسی با تهی کردن آن از محتوا، کم کم جا انداخت، و قدم به قدم آنرا از وجوه دمکراسی و دیگر ملزومات یک نظام دمکرات تهی، و از درون آنرا خالی کرد، و به سوی سیستم دیکتاتوری برد.

نشانه های دیکتاتوری بسیارند، که در منش و رفتار این سیستم و راهبرانش می توان آن را دید، یکی از آن نشانه های دیکتاتوری، سرکوب رسانه های آزاد است، نشانه دیگر آن، اقلیت آزاری است و...، دیکتاتورها وقتی در اوضاع داخلی و خارجی خود، شکست احساس می کنند، انتقام این شکست ها را از بخش های ضعیف جامعه خود می گیرند، و چون بر خود نمی بینند که به اکثریت مردم زور بگویند، اقلیت ها را مهمترین طعمه زورگویی های مقتدرانه! خود انتخاب کرده، در حق آنان هر چه خواستند روا می دارند، چرا که احساس می کنند، زورگویی در حق آنان، هزینه ایی برای دیکتاتور و سیستم خسارتبارش در بر ندارد، و ظلم به اقلیت، به کسی نیز بر نمی خورد، لذا در بین جامعه خود دو قطبی ایجاد کرده، اقلیت ها را در قطب دشمنِ کشور تعریف، و به این ترتیب این اقلیت های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی اند که به مهمترین طعمه دیکتاتور تبدیل، و شکست های خود را، با تنبیه آنان همواره پوشش می دهند، تا قدرت و اقتدار خود را، در اوج شکست، همچنان نشان دهند.

دیکتاتورها در عین ظلم و جباریت، خود را به خدای متعال هم متصل می کنند، نه این که آنان به خدا عشق می ورزند، یا ارادت خاصی به خدا دارند، خدا وسیله کسب قدرت برای آنان است، چرا که دیکتاتورها به رغم ادعا، در عمل نشان داده اند، بی رحم ترین و خداناشناس ترین انسان هایند، که اگر خدا را می شناختند با خلق او این چنین از در ظلم و خدعه و نیرنگ وارد نمی شدند.

دیکتاتورها مدعی ارتباط و سخن با خداوند می شوند، نه این که قصد پیاده کردن رسم خدایی دارند و...، بلکه با سنگر گرفتن و ایستادن پشت سنگر خداوند، می توانند جباریت، قانون شکنی، زورگویی و... خود را توجیه کنند، چرا که خدا نیز جبار است، خدا نیز می تواند زور بگوید، پس او را به خود، یا خود را به او تعمیم می دهند، که در جایگاه نمایندگی خدا ایستاده اند، پس هم می تواند زور بگوید! و هم قانون بشکنند، و هم جبار باشند و...

ایستادن دیکتاتورها در کنار خدا، زورگویی آنان را توجیه پذیر می کند، خداوند می تواند قوانین خود را بشکند، شفاعت کند، شفا دهد، ببخشد و... پس دیکتاتورِ مدعی خدا نیز می تواند چنین کند! و می کند، بزرگترین مجرمان را می بخشد و عزت می دهد، کوچکترین ها را به شدت تنبیه می کند و...، تا به هدف ایجاد رعب و وحشت خود دست یابد.

نارندرا مودی و حزب و دولت حاکم BJP بر هند، که از مدعیان مذهب هندویی، و به خصوص خدای رام هستند، و پاگیری و قدرت گیری آنان در سنگر این خدا، در میان میلیون ها تجلی خداوند در میان خدایان هندوان، صورت گرفت، این روزها نیاز به یک افتتاح داشتند، آن هم کاری در ارتباط با خدا، تا آن را به رخ مردمِ خدادوست کشورشان بکشد، لذا معبدی را که بر ویرانه های مسجد بابری در حال ساخت بود را، یک سال قبل از آنکه کار ساختش به پایان برسد، در میان هیاهویی عجیب افتتاح کردند،

در مراسم افتتاح این معبد، بر خلاف موازین یک کشور سکولار، با قوانین اساسی معتبر در این رابطه، که هم در سیره سلف بود و هم در قوانین کشور، که مذهب از سیاست جدا باشد، تکثر مذهبی، زبانی، قومی و... امری قانونی، و پذیرفته شده است و...، اما نخست وزیر، در راس هیات حاکمیتی و سیاسی، افتتاح کننده، این مکان مذهبیِ مناقشه برانگیز در تاریخِ درگیری های فرقه ایی در هند می شود، که سال ها بر پای آن خون ها ریخته شد، خانه ها ویران شد، قوانین زیرپا نهاده شد و...،

اما با این حال، نخست وزیر در کنار موهان بهاگوات (رئیس گروه RSS از گروه های مادر در بین هندوهای افراطی)، ادیتیانات (سروزیر ایالت اتارپرداش)، آناندیبن پاتل (فرماندار ایالت اتارپرادش) معبد رام در شهر آیودیا در ایالت مهم اتارپرادش، افتتاح کردند. مودی در این افتتاحیه به همراه موهان بهاگوات و ادیتیانات سخنرانی کردند، مراسمی که در ساعت 12 و 20 دقیقه ظهر روز 22 ژانویه 2024 (2 بهمن 1402) آغاز گردید، ابتدا مراسم نیایش انجام پذیرفت، و سپس از مجسمه خدای رام، در داخل معبد، با 130 سانتیمتر ارتفاع، توسط نخست وزیر رونمایی شد و...

این مراسم را نسل دوم رهبران حزب BJP اجرا کردند، حال آنکه نسل اول، مسجد بابری را ویران کردند، و آنرا می توان یک میتینگ سیاسی – مذهبی دانست که عمده کارکرد آن تبلیغات سیاسی است، از این روست که علاوه بر سه میهمان عمده مذکور، افراد مشهوری از جمله ستاره های صنعت فیلم سازی هند (بالیوود)، مثل آمیتاب باچان، ویکی کوشال، راج کمار هیرانی، کاترینا کیف، الایبات، آیشمن خورانا، راجینیکانات، دهانوش، رام چاران و چیرانجیوی، در کنار خیل زیادی از روحانیون زعفرانی رنگ پوشِ هندو در این مراسم گرداگرد این معبد نشستند، و پذیرایی شدند تا این صفحه از تاریخ ملیگراییِ مذهبی هندوئیسم افراطی را ورق زنند.

سونو نیگام (Sonu Nigam) و... خواننده این مراسم عبادی – سیاسی با آهنگی زیبا و روحانی، به نام "سیارام" (Siya Ram) که به معنی" پیروزی از آن سیتارام (سیتا و رام) است" با تیم بزرگی از هنرمندان که آلات موسیقی خود را ماهرانه می نواختند، فضایی عبادی و روحانی را بر مجلس حکمفرما کردند، اجرای هنرمندانه ایی که با صدای نیایشگونه خود، هر خدایی را متوجه مجلس می کرد، و آنان با خلوص نیت و صدایی جادویی همه را متوجه خود نمودند، و با دم گرفتن ذکر سیاسی - مذهبی "زنده باد رام" هنر خود را به پایان بردند.

معبد رام ساخته شده بر ویرانه های مسجد بابری، مراسم افتتاح آن در 22 ژانویه 2024

و اما مهمترین بخش مراسم، حضور نارندرا مودی، و نقشی بود که او ایفا کرد، که بخش تشریفات نخست وزیری هند، به همراه راهبران این مراسم در سازمان روحانیت هندو (VHP) و... برنامه ایی عجیب را برای این لحظات تدارک دیده بودند، تا نخست وزیر، نه یک سیاستمدار کارکشته، که بلکه مومنی معتقد، و اهل ریاضت و ارتباط با خدا، تجلی نموده، مجلس، و بلکه هند، و جهان هندویی را به خود متوجه سازد، از این رو نخست وزیر در حالتی مخلصانه و افتاده، در برابر تجلی خدای رام، تحفه ایی برای پیشکشی به خدای خود در دست، پیاده و با پای برهنه، راه ساختمان صحن اصلی معبد را بر فرشی سرخ، بدون محافظ و همراه، میان خیلی میهمانان حاضر طی کرد.

و بزرگان حاضر در این مجلس را متاثر به خود نمود، و برخی از آنان موبایل به دست، این حرکت نخست وزیر را دنبال، و ثبت و ضبط کردند، او چنان هیبت خداجویی را در دل بینندگان حاضر در این مراسم ایجاد کرد که، بسیاری اشک شوق و پیروزی بر گونه های خود جاری کردند، و یادشان رفت نارندرا مودی روزی به عنوان "قصاب گجرات" مشهور بوده است، [1] و هزاران نفر از اقلیت مسلمان، در زمان سروزیری او بر این ایالت، در سال 2002 با همکاری بخش هایی از دولت ایالتی او، توسط اکثریت هندو سلاخی شدند و... مثلا "گویند دیو گیری" [2] (خزانه‌دار و معتمد انجمن ساخت معبد رام) که مدهوش هیبت نخست وزیرِ در قالب خدا فرو رفته، شده بود، عنوان داشت که ارادت مودی به مناسک نیایش خدای رام، او را به یاد "فقط یک پادشاه دیگر - چاتراپاتی شیواجی ماهاراج"[3] می‌اندازد.

بله نخست وزیری که با رای مردم، و در یک فرایند دمکراتیک به قدرت رسیده است، در دید اطرافیان چاپلوس [4] خود، به عنوان "پادشاه" دیده می شود، و این عنوان را می گیرد، تا در تکرار و تکثر، در آینده به واقعیت تبدیل شود، این چاپلوسی ها، مقدمه احساس و بعدها اعلام پادشاهی توسط افرادی است که بر کرسی های قدرت از طریق رای مردم جای می گیرند، و بعدها جا خوش می کنند و تا لحظات پایان عمر خود ماندگار می شوند، و به خواست و رای مردم دیگر هیچ ارزشی قایل نیستند، این همان شرایطی است که نظامِ سکولار، دمکرات و متکثر ناشی از انقلاب آزادیبخش 1947 گاندیِ بزرگ را تهدید می کند،

 گاندی که خود، بعد از پیروزی انقلاب آزادیبخش خود، از سلطه بریتانیا، به رغم شهرت و جایگاهی که در دل تمام مردم هند و بلکه جهان و حتی بریتانیایی ها داشته و دارد، می توانست حتی شاه باشد، اما هیچ مسئولیتی را بجز راهبری کاریزماتیک، راهنمایی خلق خدا، و کنترل افراد تازه به قدرت رسیده، بعد از پیروزی انقلاب بزرگش و... نپذیرفت، و در روزهای پایان زندگی اش به نیایش و عبادت، دفاع از شهروندان هندی از دست حرکات نو انقلابیون، که دست به انتقام جویی و کشتار و غارت علیه برخی از مردم هند، و به خصوص اقلیت ها، و به ویژه اقلیت مسلمان هند زده بودند، و آنان را که به دنبال جدایی پاکستان و بنگلادش از هند، دچار ظلم مضاعف کرده بودند، مشغول شد.

گاندی بر این دفاع پای فشرد و جان نیز بر این پیمان انسانی خود در برابر ملتی که می خواست آزاد باشند و تعیین کننده و..، نهاد؛ جامعه رادیکال هندو به رهبری گروه فراگیر RSS ، به دلیل دفاع گاندی از اقلیت های دینی بود، که چندماهی بعد از پیروزی انقلابش، او را کمکیار "خائنین به کشور" (اقلیت مسلمان) اعلام، و برای ترور و قتلش از بزرگان خود حکم شرعی و انقلابی گرفتند، آنرا مباح شمردند و آنرا توسط تروریستی وابسته به همین گروه، اجرا کردند. حال امروز بعد از نزدیک به 75 سال که از آن ترور می گذرد، یکی از اعضای RSS نخست وزیر هند شده است و بر خرابه های مسجد بابری مسلمانان، معبد رام را می سازند، و پیروزمندانه افتتاحش می کنند.

گاندیِ بزرگ توسط یکی از نیروهای گروه RSS با شلیک پیاپی تپانچه ایی در هنگام نیایش، و به هنگامی که در فرایند یک روزه اعتراضی علیه کشتار مسلمانان، توسط هندوهای افراطی بود، ترور شد، امروز رهبر RSS میداندار سیاست و مذهب در هندِ آزاد شده توسط گاندی است، انحراف در انقلاب ها اینگونه پیش می آید که ضد انقلاب ها، میداندار گام دوم انقلابی می شوند که قرار بود همه در برابر قانونش مساوی باشند، حال دیگر اثری از آن تساوی دیده نمی شود، انقلابی که باید به انحراف برده شود، و از درون تهی گردد، شکستن استخوان هایش را همه آشکارا می شنوند.

این است که ناظران بر این عقیده اند که نقش فعال نارندرا مودی در یک مراسم مذهبی این چنین مناقشه بر انگیز، می‌تواند به این معنا باشد که "فاصله اصولی" بین سیاست و مذهب - همانطور که در بنیان هند به عنوان یک ملت سکولار مشخص شده است - مبهم است. و اکنون کسی مثل مودی را در قدرت داریم که "مانند پادشاه عمل می‌کند و اعلام کرده است که الوهیت از او می‌گذرد یا از سوی خدا با صدای الهی برای انجام این مراسم انتخاب شده است. این تسلیم کامل دین، توسط سیاست است". راجیو بهارگاوا، دانشمند علوم سیاسی، به وایر گفت: "مرز بین دین و دولت در هند شکسته شده و کاملاً به ابتکار دولتی که دیکته می‌کند، مذهب و مراسم مذهبی برگزار می‌شود".

اما نخست وزیر هند، که مرزهای قانون اساسی سکولار هند را شکسته، و رسما راهبری مراسم افتتاح یک معبد مناقشه برانگیز را با همکاری رهبر RSS دنبال می کند، این در حالیست که یک طرف مغلوبِ اجرای این پروژه، فقط در داخل هند، بیش از دویست میلیون مسلمانی اند، که با دل هایی خونین، پا گرفتن معبدی را بر زمین مسجد تاریخی خود مشاهده گر و نظاره گرند، در اوج این پیروزی تاریخی هندوهای افراطی بر مسلمانان، نارندرا مودی، نخست وزیر هند، به حاضرین و میلیون ها دنبال کننده این مراسم تاریخ ساز، در مقابل تلویزیون ها، چه گفت؟ این ترجمه متن سخنرانی نارندرا مودی در این مراسم افتتاحیه است، که ترجمه می شود، تا ببینیم یک سیاستمدار کارکشته و قدرت طلب، چطور در نقش یک رهبر مذهبی، مردم و ملت خود را سیاسی کرده، و انقلاب شان را بعد از پیروزی، به انحراف می برد :

پیروز باد رام، همسر سیتا!

پیروز باد رام، همسر سیتا!

درودهایم نثار مردان مقدس و حکیمِ محترم (برهمنان زعفرانی پوش روحانیت هندو) حاضر در این صحنه، همه ارادتمندان رام که در اینجا حضور دارند و از هر گوشه جهان به هم متصلند. "رام رام" [5] به همه!

امروز، رام ما از راه رسید! رام ما پس از قرن ها انتظار و آرزو از راه رسید. خداوند ما رام پس از صبری بی ‌سابقه، قربانیان بی‌ شمار، چشم پوشی‌ها و توبه ‌ها وارد شده است. این لحظه ی فرخنده را به همه ی شما و همه ی همّیهنان در کشور، تبریک می گویم.

من پس از شهادت به خودآگاهی الهی در این حرم مطهر، در محضر شما حضور یافتم. خیلی حرف برای گفتن هست، اما گلویم از گفتن ناتوان. بدنم همچنان می لرزد، و ذهنم همچنان در آن لحظه روحانیِ (حضور در پای مجسمه رام در داخل معبد) غوطه ور است. رام لالای ما دیگر در چادر نمی ماند. [6] رام لالای ما اکنون در این معبد الهی اقامت خواهد داشت. اعتقاد راسخ و ایمان بی حد و حصر دارم که تجربه آنچه اکنون رخ داده است توسط پیروان رام در سراسر کشور و سراسر جهان احساس خواهد شد. این لحظه ماورایی است. این مقدس ترین لحظه هاست. این فضا، این محیط، این انرژی، این زمان ... نعمت حضرت خدای رام بر ماست. طلوع خورشید هاله ای از نور قابل توجهی را به 22 ژانویه 2024 آورده است. 22 ژانویه 2024 دیگر فقط یک تاریخ در تقویم ما نیست. این نشان دهنده آغاز یک دوره جدید است. از زمان برگزاری مراسم "نیایش زمین" [7] برای معبد رام، شور و هیجان هر روز در سراسر کشور افزایش یافته است.

با دیدن این ساخت و ساز، یک احساس نو از اعتماد به نفس در بین شهروندان این کشور متولد می شود. ما امروز وارث ره آورد قرن ها انتظاریم؛ امروز، ما صاحب معبدِ خدای رام هستیم. ملتی که بر فراز ذهنیت بردگی، و چالش های گذشته روییده است، و از هر چالش گذشته، شجاعت می گیرد، و پیدایش تاریخ جدیدی را می آفریند. حتی هزار سال بعد نیز، مردم از امروز و این لحظه سخن خواهند گفت، این از برکات بزرگ الهی خداوند رام است که ما در این لحظه زندگی می کنیم و شاهد این اتفاق هستیم. امروز، این روزها، جهت ها، و تمام گوشه و کنار جهان... همه چیز پر از الوهیت و روحانیت است. این یک دوره معمولی نیست. اینها خطوط خاطره ایی پاک نشدنی هستند، که با جوهر جاودانه بر چرخ زمان حک شده اند.

دوستان!

شما می دانید که "فرزند باد" جناب هانومان [8] هرجایی که امری مربوط به خداوند رام در میان باشد، حاضر و ناظری فعال است. از این رو در مقابل خادم و پیرو خدای رام جناب هانومان و معبد او در آیودیا [9] سر تعظیم فرود می آورم. مراتب احترامات خود را تقدیم مادر جانکی (Janaki)، حضرت لکشمن (Lakshman)، بهارات شاتروگانا (Bharat-Shatrughna) [10]، سرزمین مقدس آیودیا و رود مقدس "سرایو" تقدیم می کنم. در این لحظات تجربه الهی، حس ملاقات با حضرت حق به من دست داد که این به برکت انجام این کار بزرگ است که انجام شده است... آن ارواح الهی، آن مظاهر آسمانی نیز در این زمان در اطراف ما حضور دارند. من از این همه خودآگاهی الهی که نصیب مان شد، از آنان تشکر می کنم. من از حضرت خداوندگار رام به خاطر کاستی ها در تلاش، فداکاری ها، توبه ها و اظهار پشیمانی های که باید صورت می پذیرفت تا تحقق این پروژه، قرن ها طول نکشد، عذرخواهم. امروز، آن کاستی برطرف شده است. من اعتقاد دارم که قطعا خداوند رام امروز ما را خواهد بخشید.

هموطنان عزیز من!

وقتی خدای رام در ترتا یوگا [11] بازگشت، جناب تولسی داس [12] نوشت : "تمام ساکنان منطقه آیودیا و بقیه کشور با ورود خداوندِ رام پر از شادی شدند". بحرانی که به دلیل طولانی شدن جدایی بین خدای رام و مردم بوجود آمده بود، به پایان رسید. در آن دوره، جدایی خدای رام از مردم فقط 14 سال طول کشید، که حتی چنین جدایی هم غیر قابل تحمل بود. [13] در دوره ما، ساکنان آیودیا و کشور، دوره جدایی به طول قرن ها را تحمل کردند. نسل ها از ما این جدایی و دوری را درک کرده، و تحمل کرده، و رفتند. حتی در صفحه اول قانون اساسی ما، از خداوندگار رام ذکر به میان آمده است. و به رغم وجود او در قانون اساسی، یک چالش چند دهه ایی قانونی را بر وجود خدای رام داشتیم. من قدردانی خود را از قوه قضاییه هند ابراز می کنم که شأن عدالت را حفظ کرد. معبد خدای رام نیز به شیوه و منشی عادلانه و قانونمند ساخته شده است.

نخست وزیر هند، نارندرا مودی به همراه رهبر راستگرایان افراطی RSS در حال تقدیم نذورات خود بر مجسمه خدای رام در داخل معبد رام در آیودیا

دوستان!

 امروز جماعات بسیاری متشکل از پیروان رام در روستاها می خوانند و به ذکر مشغولند. بزرگداشت ها در معابد جاری است، و کمپین های پاکیزگی در حال اجراست. تمام کشور امروز را چنان جشن می گیرند که انگار جشن دیوالی [14] آمده است. آماده‌سازی برای روشن کردن "رام جیوتی" (چراغ الهی) خداوندگار رام در عصر این روز که هر خانواده در حال انجام آن است. به لطف خداوند رام، دیروز در نقطه مقدس آریچال مونایی (Arichal Munai) [15] در دهانوشکودی (DhanushKodi) بودم، در نقطه شروع رام ستو  (Ram Setu)، در لحظه ایی که خدای رام قصد عبور از اقیانوسِ (هند) را داشت، این همان لحظه ایی بود که مسیر زمان را تغییر داد. و این تلاش فروتنانه من برای احساس آن لحظه انگیزشی و احساسی بود. به آن نقطه گُلی هدیه کردم، اعتقادی را در آن لحظه تجربه کردم که همانطور که با این حرکت خدای رام، در آن لحظه چرخش زمانه را تغییر داد، امروز نیز با حرکت ما در ساخت معبد رام، این چرخ به سمت مثبت، دوباره تغییر جهت خواهد کرد. [16] در یازده روز تلاش و مراقبه، سعی کردم که رد پای عبور خدای رام را در آنجا لمس کنم، چه در معبد پانچاواتی (Panchavati) در ناشیک، معبد مقدس تریپریار (Triprayar) در کرالا، لپاکشی (Lepakshi) در آندرا پرادش، معبد رانگاناتاسوامی (Ranganathaswamy) در سریرانگام، معبد راماناتاسوامی (Ramanathaswamy) در رامسوارام، یا دانوشکودی (Dhanushkodi) ...، خوشبختم که با این احساس خالص پاک و مقدس این فرصت را داشتم که از اقیانوس تا رودخانه سرایو از این معابد زیارت کنم. از اقیانوس گرفته تا سرایو، همه جا روحِ جشنِ نامِ رام فراگیر شده است. خداوندگار رام به تمام ذرات روح بهارات (هند) متصل است. رام در درون خود مردم بهارات (هند) ساکن است. اگر روح درونی هر کسی را در بهارات لمس کنیم، این وحدت را تجربه خواهیم کرد، و این احساس در همه جا پیدا خواهد شد. چه چیز دیگری می تواند یک اصل عالی و سازماندهی کننده تر از خدای رام برای کشور باشد؟

هموطنان عزیز!

من این فرصت را داشته ام که به رامایانا (کتابی در تاریخ زندگی رام) به زبان های مختلف، در گوشه و کنار کشور در 11 روز گذشته گوش فرا دهم. حکیمان در توصیف خداوندگار رام گفته اند که "کسی که در او غرق می شوند، رام است". [17] رام وجود مطلق است و در همه جا، در خاطرات حضور دارد، از جشنواره ها گرفته، تا سنت ها. مردم در تمام دوره ها با رام زندگی کردند. در هر دوره ایی مردم آن دوره، رام را به زبان خود، و به روش خود توصیف نموده اند، و این جوهره وجودی رام است که مانند روند زندگی، به جریان خود ادامه می دهد. از دوره های باستانی، مردم در گوشه و کنار بهارات با جوهره وجودی رام لذت برده اند. رامکاتا (هفدهمین حلول خدای ویشنو از 24 حلول و تناسخ او) نامتناهی است و رام ابدی و لایزال است. آرمان ها، ارزش ها و آموزه های رام در همه جا یکسان است.

هموطنان عزیز!

در این لحظه ی تاریخی، همچنین ملت یاد می آورند افرادی که عمل و فداکاری آنان ما را به این روز فرخنده هدایت و دلالت نمود. بسیاری از مردم اوج فداکاری و ایثار را در خدمت به آرمان رام از خود نشان داده اند. همه ما مدیون فداکاران بی‌شمار رام هستیم، داوطلبان بیشمار و مردان مقدس و رهبران معنوی که در این راه تلاش کردند. [18]

دوستان!

مناسبت امروز تنها یک بزرگداشت نیست، امروز لحظه به واقعیت پیوستن بلوغ جامعه هند است. این بزرگداشت تنها در مورد پیروزی نیست، این مناسبت نه تنها برای پیروزی، بلکه در مورد تواضع برای ماست. تاریخ گواهی می دهد که بسیاری از ملت ها درگیر تاریخ خود بوده اند. این ملت‌ها هر گاه تلاش کردند تا گره‌های در هم ‌پیچیده از تاریخ خود را بگشایند، با دشواری‌ های عظیمی رو به ‌رو می ‌شدند و اغلب اوضاع از قبل هم پیچیده‌تر می ‌شد. با این حال، شیوه ای که کشور ما این فصل از تاریخ را با جدیت و شور احساس باز کرده است، نشان می دهد که آینده ما از گذشته ما به شدت زیباتر می شود. زمانی بود که کسانی می گفتند که اگر معبد رام ساخته شود، ما را به سمت هرج و مرج خواهد برد.

چنین افرادی قادر به درک قداست احساسات اجتماعی مردم بهارات نبودند. [19] ساخت این معبد برای خداوندگار رام، نشان از صلح، صبر، هماهنگی دو سویه و همکاری جامعه هند است. ما شاهدیم که ساخت این معبد، به آتش افروزی منجر نشد، و در واقع، تولد انرژی اجتماعی بود. ساخت معبد رام همچنین نماد الهام بخشی برای هر بخش از جامعه برای پیشرفت در مسیر آینده روشن است. من از چنان افرادی دعوت می کنم ... لطفا این را تجربه کنید، در مورد قضاوت و دیدگاه خود تجدید نظر کنید. رام آتش نیست، رام انرژی است. رام تنازع نیست، رام راه حل است. رام تنها به ما تعلق ندارد، رام متعلق به همه است. رام تنها حال و اکنون نیست، رام ابدی و لایزال است. [20]

دوستان!

به گونه ای که جهان، امروز در مراسم ساخت (Pran Pratistha) معبد رام گرد هم آمده است، ما شاهد جهانی بودن خداوندگار رام هستیم. درست در زمانی که این بزرگداشت در بهارات (هندوستان) در حال رخت دادن است، بزرگداشت هایی شبیه به آن در بسیاری از کشورها نیز در حال برگزاری است. امروز آنچه در فستیوال آیودیا در حال رخ دادن است، به عنوان بزرگداشتِ جهانی از سنت های رامایانا تبدیل شده است. ساخت معبد رام، قبول و صحه نهادن بر این مفهوم است که "جهان متشکل از یک خانواده است". [21]

دوستان!

امروز تنها روز تقدیس بت خدای رام در آیودیا نیست، بلکه تقدیس ایمان تزلزل ناپذیر به فرهنگ هندی، در قالب خدای رام است. این همچنین تقدیس ارزش های انسانی، ایده های نهایی است. امروز نیاز به این ارزش ها و ایده ها امری جهانی است. حل جهانی این مساله که " باشد که همه (و همه چیز) شاد باشند" قرن ها تکرار و دنبال شده است و امروزه این عزم در قالب و مانیفست معبد رام تجلی یافته است. این معبد فقط یک زیارتگاه صرف نیست. این تجلی مانیفست، فلسفه و بینش بهارات است. [22] این معبد تجلی آگاهی ملی در قالب خدای رام است. رام دین و ایمان هند، اساس هند، اندیشه و تفکر هند، قانون اساسی هند، شعور و آگاهی هند، غرور هند، جلال هند است. رام یک جریان پیوسته و ادامه دار است؛ رام یک ایده است؛ رام همچنین یک سیاست است. رام ابدی است. رام همیشگی است. رام فراگیر است. رام جهانی است. رام روح جهان است. و بنا بر این وقتی تقدیس رام صورت می گیرد، تاثیر آن فقط برای سال ها، یا قرن ها نیست، تاثیر آن هزاران سال ادامه دارد.

یک روحانی هندو در حال خوراندن نذر مقدس به نخست وزیر هند در مراسم افتتاح معبد رام در کنار رهبر RSS

مهاریشی والمیکی عنوان داشت: "پادشاهی رام برای هزاران سال بنیان نهاده شده و..." پادشاهی رام برای هزاران سال ساخته شد. هنگامی که رام وارد دوره "ترتا یوگا" (Treta Yuga) شد، تأسیس حاکمیت رام برای هزاران سال اتفاق افتاد. رام برای هزاران سال به هدایت جهان ادامه داد. لذا هموطنان همراه و عزیزم، امروز، سرزمین مقدس آیودیا برای همه ما، هر پیرو خدای رام، و هر شهروند سوالی را مطرح می کند. معبد بزرگ خدای رام ساخته شده است، خوب قدم بعدی چیست؟

انتظاری به طول قرن ها به پایان رسیده است. حال، چه چیزی در پیش است؟ در این مناسبت، ارواح الهی که برای برکت ما حضور دارند، شاهد و ناظر بر ما هستند. چگونه با آنها وداع کنیم؟ نه، قطعا نه. امروز با قلبی پاک احساس می کنم که چرخ زمان در حال چرخیدن است. این اتفاق مبارکی است که نسل ما به عنوان معمار یک مسیر بی پایان انتخاب شده است. نسل ها، بعد از هزاران سال، تلاش های ملت سازی ما را در این روزها به یاد خواهند آورد. بنابراین، من می خواهم بگویم - این زمان، زمان مناسب است. از امروز، از این لحظه مقدس، باید شالوده و بنیان هزار سال، آینده بهارات را بگذاریم. فراتر از ساخت معبد، ما، به عنوان یک ملت، باید متعهد شویم که از همین لحظه یک بهارات توانا و باشکوه بسازیم. افکار رام باید هم در ذهن، و هم در ذهن مردم باشد، این گامی است در مسیر ملت سازی. [23]

دوستان!

خواسته عصر حاضر این است که ما باید و نیازمندیم که آگاهی خود را گسترش دهیم. [24] آگاهی ما باید از الوهیت به ملت گسترش یابد، از رام به کل ملت. فداکاری الهه هانومان، خدمت هانومان، ایثار هانومان - اینها ویژگی هایی هستند که ما نباید آنها را در بیرون از کشور خود جستجو کنیم. احساس فداکاری، خدمت و تعهد  در وجود هر هندی، پایه و اساس یک بهارات (هند) توانا و باشکوه را تشکیل می دهند. و این گسترش آگاهی است - از الوهیت به ملت، و از رام به کل ملت! به محض اینکه به مادر قبیله ام "شباری" [25] فکر می کنم که زندگی خود را در کلبه ای دور افتاده در جنگل های دور گذرانده است، و ایمانی باور نکردنی در او بیدار می شود. مادر شباری مدت ها بود می گفت "رام خواهد آمد". این ایمان، احساس فداکاری، خدمت و تعهد در وجود هر هندی، پایه و اساس یک بهارات توانا، باشکوه و الهی را تشکیل خواهد داد. و این گسترش آگاهی است - از الوهیت به ملت، و از رام به کل ملت! همه ما می دانیم که دوستی نیشادراج (Nishadraj) به رام فراتر از هر حد و مرزی است. جاذبه نیشادراج به سمت رام و حس تعلقِ خدای رام به نیشادراج چقدر اساسی است! همه مال ما هستند، همه برابرند. احساس تعلق و برادری در هر هندی پایه و اساس یک بهارات توانا، باشکوه و الهی را تشکیل خواهد داد. و این گسترش آگاهی است - از الوهیت به ملت، و از رام به کل ملت! [26]

دوستان!

امروز، جای ناامیدی در کشور نیست، حتی اندکی. من فردی بسیار معمولی هستم، من فردی بسیار کوچک هستم. [27] اگر کسی اینچنین فکر می کند، باید "سهم سنجاب" (کنایه از سهم ناچیز) را به خاطر بسپارد. به یاد آوردنِ سهمِ سنجاب، تردید ما را بر طرف می کند و به ما می آموزد که هر تلاش کوچک یا بزرگ، قدرت و سهم خود را دارد. روح "تلاش همه" پایه و اساس یک بهارات توانا، باشکوه و الهی خواهد شد. و این گسترش آگاهی است - از الوهیت به ملت، و از رام به کل ملت!

دوستان!

راوان (Ravan) [28] شاه لانکا (Lanka) بسیار آگاه و دارای قدرت گسترده ایی بود. با این حال، به فداکاری تزلزل ناپذیر جاتایو (Jatayu) نگاه کنید. با راوان توانا مقابله کرد. با اینکه می دانست نمی تواند راوان را شکست دهد، باز هم او را به چالش می کشید. این تعهد به وظیفه پایه و اساس یک بهارات توانا، باشکوه و الهی است. این تعهد به وظیفه، پایه و اساس یک بهارات توانا، باشکوه و الهی است. این گسترش آگاهی است - از الوهیت به ملت و از رام به کل ملت! بیایید تصمیم بگیریم هر لحظه از زندگی خود را وقف ساختن کشور کنیم. بگذار کار برای ملت، ارادت ما به رام باشد و هر لحظه از زمان، ذره ای از بدنمان با هدف خدمت به ملت وقف خدمت به رام شود.

هموطنان!

عبادت خداوندگار حضرت رام باید برای ما خاص باشد. این عبادت باید فراتر تر از نفس خود، و برای جمع باشد. این عبادت باید فراتر از نفس، و برای ما به عنوان یک جامعه باشد. هدایایی که به خداوند تقدیم می‌شود، پاداش فداکاری ما برای توسعه "بهارات پیشرفته" خواهد بود. ما نیاز داریم که به خداوندگار رام شجاعت، تلاش و فداکاری مداوم عرضه داریم. با پرستش مداوم خداوندگار رام به این شیوه، ما قادر خواهیم بود بهارات را مرفه و توسعه دهیم.

هموطنان عزیز!

این "آینده پایدار" [29] توسعه بهارات است. امروز، بهارات مملو از نیروی جوانانی است، که سرشار از انرژی هستند. چنین شرایط مثبتی پس از چه مدت زمانی به وجود خواهد آمد. ما نباید این فرصت را از دست بدهیم. ما نباید بیکار بنشینیم. من می خواهم به جوانان کشورم بگویم - در مقابل شما الهام از سنت هزاران ساله نهفته است. شما نماینده آن نسل بهارات هستید که پرچم سه رنگ را بر روی ماه به اهتزاز در می آورد، که ماموریت "آدیتیا" را با پیمودن 15 لک کیلومتر، نزدیک شدن به خورشید، که پرچم تجاس را در آسمان به اهتزاز در می آورد ... پرچم ویکرانت را در اقیانوس. به میراث خود افتخار کنید و در مورد طلوع جدید بهارات بنویسید. بهارات با استقبال از قداست سنت و امکانات بی پایان مدرنیته، با پیمودن هر دو مسیر به اهداف سعادت خواهد رسید.

دوستان من!

آنچه در آینده خواهد آمد، اکنون است زمان موفقیت. آنچه در آینده خواهد آمد، اکنون است زمان تحقق. این معبد باشکوه رام شاهد ظهور بهارات، طلوع بهارات خواهد بود. این معبد بزرگ رام شاهد شکوفایی بهارات، توسعه بهارات خواهد بود! این معبد به ما می آموزد که اگر هدف با حقیقت تأیید شود، اگر هدف از جمع و نیرویی سازمان یافته زاده شده باشد، دستیابی به آن هدف غیر ممکن نیست. اکنون نوبت بهارات است و بهارات اکنون به جلو می رود. پس از قرن ها انتظار به اینجا رسیدیم. همه ما منتظر این دوران، و این دوره بوده ایم. اکنون، ما متوقف نخواهیم شد. ما همچنان به قله های توسعه صعود خواهیم کرد. با این روحیه با تعظیم در مقابل رام لالا به همه شما سلام صمیمانه می رسانم. با احترام به همه ی مردان مقدس!

پیروز باد رام، همسر سیتا!

پیروز باد رام، همسر سیتا!

پیروز باد رام، همسر سیتا!

نارندرا مودی در حال پاشیدن گل بر زایران معبد خدای رام در روز افتتاح این معبد در 22 ژانویه 2024 در آیودیا ایالت اتارپرادش

[1] - فاجعه گودرا به دنبال تجاوز زوار معبد رام که از زیارت این معبد به گجرات باز می گشتند، به یک دختر از اقلیت مسلمان در ایستگاه راه آهن گودرا در ایالت گجرات به وقوع پیوست، که بستگان این دختر مسلمان در اعتراض به این عمل زوار رام، واگن را با زوارش به آتش کشیدند، بعد از این جریان، هندوهای افراطی با حمله وسیعی به اقلیت مسلمان در سطح ایالت، تمام اماکن و مغازه ها و... آنان را ویران، هزاران نفر را به طرز وحشیانه ایی سلاخی کردند، در آن زمان دولت نارندرا مودی بر گجرات حاکم بود و حتی هندوهایی افراطی آدرس منازل و اماکن مسلمانان را با کمک دستگاه های دولتی او، از اسناد دولتی بیرون کشیده و بدست می آوردند و یکی یکی به سراغ شان می رفتند، پرونده ایی در این رابطه علیه نارندرا مودی در سیستم قضایی هند ایجاد شد، که به سرنوشت پرونده هایی مبتلا گردید که معمولا در سیستم هایی با فساد گسترده و سیستمی، برای افراد وابسته به مافیای قدرت ایجاد می شود، و در مرور زمان، و کشتار شاهدین آن و... فراموش می شود. از آن زمان نارندرا مودی به قصاب کجرات مشهور شد، که این نام به واسطه وسعت کشتاری بود که از مسلمانان در این ارتباط در دولت او صورت پذیرفت و او هیچ اقدامی علیه این کشتار نکرد، و بلکه به کشتار کنندگان کمک هم کرد.

[2] Govind Dev Giri Ji Maharaj

[3] - از مشهورترین شاهان هندو که در بین ملیگرایان هندو، دارای جایگاه نجات بخشی است. شیواجی بوسله، یا چاتراپاتی شیواجی (زادروز: ۱۹ فوریه ۱۶۲۷ - مرگ: ۳ آوریل ۱۶۸۰) بنیان‌گذار امپراتوری مراتا در سال ۱۶۷۴ در غرب هند بود. به عنوان قهرمان بزرگ هندوستان شناخته می‌شود، به‌ویژه در ایالت امروزی مهاراشترا که با بهره از جنگ ‌فن جنگ پارتیزانی که متناسب کوهستان‌های ناهموار و دره‌های منطقه بود، توانست سرزمین‌هایی را تسخیر کند که بعدها بخشی از آن به دست امپراتوری مغولی هند یا پادشاهان گورکانی و شاه بیجاپور اشغال شد.

[4] - ویکتور شبشتین در کتاب "انقلاب‌های هزار و نهصد و هشتاد و نه" می‌نویسد: "چاپلوسی عنصری حیاتی برای موفقیت در همه رژیم‌های دیکتاتوری است،". اینجا در هند هم گام دوم انقلاب را هندوهای افراطی دنبال می کنند، و بعد از بزرگمردانی مثل مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو و...، امروزه مخالفان ایده این بزرگان، سکاندار ادامه راه انقلاب هند شده اند، افرادی مثل نارندرا مودی و موهان بهاگوات و... این روزها گام دوم را درست عکس شعارها و اهداف انقلاب آزادیبخش 1947 گاندی پیش می برند، همان بلایی که در گام دوم انقلاب بر انقلاب 1357 رفت، و مخالفین ایده خمینی، ایدئولوگ انقلاب آزادیبخش 57 شدند درست عکس شعارها و اهداف آن در حرکتند.

[5] - ذکر مذهبی "رام رام"، هم بعنوان جایگزین همان درودی است که ما موقع رسیدن به همدیگر می گوییم، رام رام بجای خداحافظ در انتهای دیدارها هم توسط مومنین به این خدا، گفته می شود، و در مراسم تشییع جنازه ها هم این ذکر "دم" گرفته و جنازه ها را تا ابدیت با این ذکر در برخی نقاط هند بدرقه می کنند.

[6] - اشاره به قرار گرفتن مجسمه خدای را در محوطه حیاط مسجد بابری از سال 1949 است که تا ویرانی این مسجد در سال 1992 ادامه یافت و تا کنون که با ساخت معبد جدیدی برای خدای رام، به صحن این معبد منتقل و در آن قرار داده شد.

[7] - مردم هند پیش از رفتن به یک منزل نوساز، مراسم دعا و نیایشی اجرا می کنند که به آن "بهومی پوجان" (Bhumi pujan) می گویند و بر این باورند که اجرای این آیین، رفاه و آرامش را به خانه نو ساخته به ارمغان خواهد آورد

[8] - Pavan Putra یا همان فرشته ایی که در سرعت حرکت به سان باد حرکت می کند یعنی هانومان فرشته ایی نجات بخش با صورت میمون وار به تصویر کشیده و بزرگ داشته می شود، او که برای خاندان رام، قهرمانی نجات بخش، و پر قدرت است، لذا وقتی سیتا همسر دلخواه خدای رام توسط دیوان ربوده شد، هانومان به نجاتش رفت، و قهرمانی ها کرد، برای این خدمتگزاری به خدای رام است که هانومان نزد معتقدین به این خدای هندوها، خیلی واجد احترام است بلاتشبیه همان نقش حضرت عباس را در زندگی امام سوم شیعیان دارد، که البته امام نیست اما نزد معتقدین به امامت، جایگاهی والا در شان امام دارد، و در ساخت اماکن مذهبی، نذر و نیاز و... شاید گاهی بر امام هم پیشی می گیرد، و گاه تنه به تنه امام، نزد پیروانش، صاحب قرب و احترام می باشد.

[9] - منطقه ایی که در آن معبد رام ساخته شده، مجموعه ایی از معابد است که یکی از آنها هانومانگیری، یعنی همان معبد هانومان است که ساخت آن به قرن دهم میلادی باز می گردد. 

[10] - برادر خدای رام، شاهزاده مادیوپورا در افسانه رامایانا، که او را ناشی از حلول و تناسخ ویشنو خدای خالق در مکتب هندو می دانند.

[11] - یکی از دوره های چندگانه در چرخه زندگی مذهبی در فلسفه تناسخ در فرهنگ هندوئیسم که این چرخه خلقت میلیاردها سال است که ادامه دارد.

[12] - تولسی داس، نویسنده حماسه رامایانا است که داستان زندگی این تناسخ و حلول را در بین خدایان هندو نوشته است.

[13] -  نخست وزیر هند به دوره ایی 14 ساله اشاره دارد که طبق افسانه رمایانا خدای رام برای باز پس گرفتن همسرش سیتا، آیودیا را ترک کرد، و همه را در غم دوری خود غرق نمود، که با بازگشتش همه شاد شدند.

[14] - جشن دیوالی یکی از جشن های بزرگ در شمال هند، و در بین هندوهای معتقد به خدای رام است که به مناسبت بازگشت سیتا همسر خدای رام به منزلش بعد از رهایی از راوان، انجام می گیرد، مردم چراغ بر می افروزند، این جشن نشانه ایی از پایان فصل سرما نیز می باشد. سمبل این جنش، افروختن چراغ و چراغانی است. آنرا جشن نور هم می توان گفت.

[15] - نقطه ایی در ساحل ایالت تامیل نادو در خلیج بنگال که با "رام ستو" وصل است، جایی که طبق افسانه خدای رام، گفته می شود پلی زیردریایی وجود دارد که از ساحل تامیل نادو به جزیره سریلانکا وصل می شود، همانجا که دیوان، همسر رام را بعد از ربایش از آیودیا، به آنجا بردند، و هانومان برای نجاتش از این پل عبور کرد، و رفت و او را نجات داد.

[16] - دقیقا نخست وزیر هند با بازسازی یک اقدام افسانه ایی در تاریخ زندگی خدای رام، حرکت خود را با آن مساوی دیده، و آن را نقطه عطف در تاریخ هندوییسم اعلام می دارد، او از تجربه اشراقی خود در ارتباط ماورایی با خدای رام می گوید و این افتتاح را این گونه خدایی جلوه می دهد. در حالی که این حرکت تنها یک مانور سیاسی برای کسب قدرت است، که دل های مومنان به خدای رام را با سیاستمداران همراه می کند، تا او را در مسیر کسب قدرت کمک کنند. مسجدی را ویران کرده، جایش معبدی ساختند، و این کار خود را یک نقطه عطف در کائنات تلقی کرده و می کنند. و آن را با آیات مقدس رامایانا همراه و هم جهت جلوه می دهند.

[17] - نخست وزیر هند در فضای مذهبی هند که دارای میلیون ها خداست، که از تناسخ و حلول های متعدد ایجاد شده، و اعتقاد به هر کدام آنها در منطقه ایی رواج کامل دارد، مثلا هانومان در منطقه مهاراشترا، یا رام در اتارپرادش، یا لکشمن در جنوب و... طرفداران غالب دارند اما مودی سعی دارد خدای رام که خدایان مهمتری همچون "ویشنو" یا "برهما" که پیش از او وجود دارند، به عنوان یک خدای ملی تعریف کرده، و این ملیت را رواج دهد، نوعی رگه های اعلام رام به عنوان یک خدای ملی را در سخنان این مرد سیاست می توان دید، که هند مدرن را با همراه کردن مردم هند با خدای رام تعریف می کند، می خواهد رام را یک خدای ملی بدانند، این همان تحقق شعار ملی گرایی هندوی است که به دنبال "یک ملت با یک ایدئولوژی، یک مذهب و یک زبان" خواهد بود، کاری که در جامعه متکثر هند، تقریبا غیر ممکن و بلکه باعث فروپاشی آن خواهد شد.

[18] - نخست وزیر هند، نارندرا مودی در حالی از کسانی سخن گفت که در ایجاد این لحظه سیاسی – مذهبی نقش اساسی داشتند، و از آنان تجلیل کرد، که سیاست و ملاحظات قدرت اجازه نداد کسانی را که در ساخت این معبد و خرابی مسجد بابری نقش اساسی داشتند، در این مراسم باشند، چرا که صحنه پردازان این اقدام سیاسی، حضور آنان را تحت الشعاع قرار دهنده مردان روز سیاست می دانستند، و از این رو حضور لعل کریشنا ادوانی، مورلی منوهر جوشی و... که راهبران اساسی و بی نظیر پروژه ویرانی مسجد بابری در دهه 80 و 90 میلادی بودند، را مضر به خود تشخیص دادند، و امروز مودی بدون آنان، بر سفره ایی نشسته و خوشه بر می چینند که آنان روزی آن را گستراندند، اما سیاست آنقدر خشن و بی رحم است که مردان سیاست جدید، در حزب BJP مثل نارندرا مودی، ادیتیانات، موهان بهاگوات و... حضور آنرا برای وجهه سیاسی خود مضر دیدند و آنان را از آمدن به این مراسم مهم باز داشتند. غیبت شخصی مثل ادوانی در این مراسم کاملا محسوس و رسوا بود، مثل این که صاحب خانه ایی را از مراسم افتتاح خانه اش محروم کنیم.

[19] - مودی به عینه اعتراف می کند که چه حرکت خطرناکی را در تاریخ هندِ متکثر صورت داده اند، که دیگران در این حرکت له شدند، و عده ایی شاد و پیروز بر ویرانه های دیگران جولان می دهند، حال باید دید این کینه تاریخی که از آن زخم پانسمان برداشتند و بر آن نمک زدند، آیا به بهبود این زخم منجر می شود یا به چرک آلود شدن بیشتر آن. تاریخ به این سوال پاسخ خواهد داد، 550 سال طول کشید تا معبد رام بر جای مسجدی ساخته شود، چند سال خواهد گذشت تا معبد و یا مسجدی دیگر، بر خرابه های معبد رام ساخته شود، یا نه، ملت هند به نقطه ایی برسند که این معبد، و معبد سازی ها را به تاریخ بسپارند و مردم از بازی خدا و خدایانش خارج شوند، و برای بازدید از این صحنه های نفرت و شوق بیایند، و عبرتگاه ها را مشاهده کنند.

[20] - همسان سازی رام با هندوئیسم افراطی که در فرهنگ هندوتوا در جامعه سیاسی هند امروز توسط BJP و RSS در هند جاری شده است، نوعی جهانی سازی و ملی سازی آن را در هند و بلکه در جهان است، که در سخنان نخست وزیر هند می توان رگه هایی از آن هدف را مشاهده کرد، که با کیاست خاص مردان زیرک سیاسی، مودی خود و فرهنگ سیاسی خود را ملی و بلکه جهانی و ابدی جلوه می دهد، مودی خود و رام را از تغییر دهندگان روند تاریخ تعریف کرده، و آنرا ابدی و لایزال می نامد! آیا به واقع نحله های فکری در سیاست، این گونه اند، هرگز این چنین نیست؛ نحله های سیاسی می آیند و می روند، چنین لایزال خواندن خود و حرکت سیاسی خود، حرف های گزافی بیش نیست، کسانی که خود را در عرصه سیاست ابدی و لایزال می دیدند، امروز عبرت تاریخند، و جهانیان به اعمال و کردار آنان نگاه می کنند، و می خندند که اینان چطور و چقدر در توهم فرو رفته بودند، که خود را ابدی و جهانی می دیدند.

[21] - Vasudhaiva Kutumbakam

[22] - با همه کیاست و زیرکی که برای آقای مودی قایل هستم، اما اینجا او گاف بزرگی داد، خرابی مسجد بابری و ساخت معبد رام بر جای آن، یک نقطه روشن در فرهنگ و سیاست هند نیست، بلکه یک نقطه تاریک در این تاریخ است، این متناقض با فرهنگ ملی و رایج در هند است، نامیدن آن به عنوان یک الگو برای هند مدرن، اعلام آن بعنوان یک نقطه عطف، اشتباه آقای مودی و همکاران او در صحنه سیاست هند بود، فرهنگ هند و هندوئیسم با تسامح و تساهل، مدارا و تحمل همدیگر، تنوع و تکثر در فرهنگ، دین، زبان، آیین و... شناخته می شود، هند به سرزمین هفتاد و دو ملت، با میلیون ها خدا شناخته و مشهور است، که همه با تحمل و مدارا در کنار هم زندگی می کنند، حال این اوج عدم مدارا را به عنوان نقطه عطف برای هند مدرن نامیدن، اشتباه بزرگ رهبران حزب BJP و RSS بود، و ناشی از تسلط افراط گرایان بر این دو گروه سیاسی – مذهبی عمده می باشد، اگر آنان عاقل بودند بر این حرکت زشت خود مانور نمی رفتند، بلکه از وسیله زشتی که برای کسب قدرت از آن سود جسته اند و در قدرت قرار گرفتند، با سکوت می گذشتند، نه این که مغرور شده، آن را بولد کنند و هایلایت بر آن بکشند و...

[23] - سیاسی کردن موضوع تاریخی که ناشی از یک موضوع مذهبی ناشی از تنازع در یک جامعه است، برای ملت سازی، در جامعه ایی متکثر، خود اشتباه هندوئیسم افراطی است، هندی ها در شعار اساسی "وحدت در عین کثرت" بهتر می توانند جامعه خود را وحدت دهند، و ملت سازی کنند، تا این که یک جامعه متکثر را نزول داده، و به وحدت در یک دین (هندو)، یک ایدئولوژی (هندتوا) و یک زبان (هندی) و یک خدا (رام) مجبور کرد، این وحدت هرگز پای نخواهد گرفت.

[24] - آگاهی و آگاهی بخشی برای ایدئولوژی هایی که به سوی نادیده گرفتن دیگران پیش می روند، مضر است، دیکتاتورها اگرچه از آگاهی می گویند، اما در عمل آگاهی را مضر به حرکت و هدف خود می یابند، مودی اگرچه از آگاهی مردم سخن می گوید، اما در زمان او محدود شدن رسانه ها، انحصاری شدن آن، کثرت اهالی مطبوعات و رسانه ها که دچار مشکلات عدیده قضایی و .... شده اند امری روشن است، دوره حاکمیت او مملو از تعدی به رکن چهارم دمکراسی، یعنی رسانه های آزاد است.

[25] - زن پیری که از کرامت خدای رام برخوردار شد، از او در داستان رامایانا ذکر شده است.

[26] - بله از دید ناندرا مودی تعریف "آگاهی و بصیرت" همان انقیاد و محو شدن در اعتقادی است که او دارد، و بسیاری از مردم نه به خدای رام اعتقاد دارند و نه به "رامایانا" که داستان این خدا را در بر دارد، آنان که اعتقاد دارند نیز تعریف و قرائتی دیگر از این روند برای خود دارند، گاندی بزرگ نیز بسیاری از مبانی سیاسی حرکت اعتراضی خود را علیه استثمار هند توسط بریتانیا، و داستان مبارزات خدایان که در بهاگوان گیتا از رامایانا آمده است، گرفت، اما او با قرائتی از این داستان پیش رفت، که در نتیجه آن، قانون نویسی مثل دکتر اِمبادکار، قانون اساسی را نوشت که به برداشتن نظام طبقاتی ظالمانه هندو ، آزادی مردم و برابری آنان نزد قانون، و حق تعیین سرنوشت، و دفاع حداکثری از اقلیت ها را در پیش روی خود داشت و...، اما از همین رامایانا اینان به یکسان سازی و خالص سازی جامعه ی متکثر هندی فکر می کنند، به احیا طبقات ظالمانه باستان، و حاکمیت طبقه برهمنان (روحانیت هندو) و محدودیت طبقات دیگر، طبق سنت مذهبی هندو، و محو اقلیت ها و...

[27] - تمامیت خواهان و زورگویان عرصه سیاست، اگرچه گاه شکسته نفسی می کنند و خود را ناچیز می شمارند، اما پرونده عمل و تفکر آنان مملو تکبر و غرور است، و ظلمی که در مقابل ملتی روا داشته می شود که زیر چرخ های سیاست و تفکر آنان له می شوند و فریاد مظلومیت آنان را همه دنیا شنیده، و صدای خرد شدن استخوان آنان، گوش دنیا را متاثر کرده، اما آنان در راس هرم قدرت، خود را به نشنیدن می زنند، و هرگز به روی مبارک هم نمی آورند.

[28] - راوان پادشاه لانکا است که سیتا همسر رام را ربود و به لانکا برد

[29] - Amrit Kaal امریت کال، به معنی "آینده پایدار" است که در زبان مذهب، پایدار شدن، با خوردن اکسیر بدست می آید، اینجا طرحی از سوی نخست وزیر هند برای توسعه هند در سال 2024 منظور است.

کاریکاتوری که خدای رام را خوابیده بر زانوان سیتا همسر خود نشان می دهد که هانومان در حال مالش پاهای اوست، و می گوید خانه ی من کجاست؟!

مقدمه مترجم : (سایت یادداشت های بی مخاطب)

جامعه زنده و پیشرو را باید از اندیشمندان آن شناخت، که بی توجه به بندهای زنجیر امنیتی، ترور، سیاسی، اقتصادی، تعصب و... به انعکاس حقیقتی می پردازند که آن را خود، یافته اند، و رهیافت خود از تجارب و علم خود را بدون لکنت، و بیم قطع نان و ناز، بیان می دارند، خانم آروندیتی روی [1] به عنوان یک نویسنده مشهور هندی، هم جامعه خود، و هم جامعه جهانی را در این سخنرانی به محاکمه ایی منصفانه کشید، در نقد او از وضعیت جهان، هم عیب جامعه خودش دیده می شود، و هم بدون نقاب و سانسور، در قلب لندن، سیاست های غرب و بریتانیا را، در حضور اساتید حاضر در این جلسه، به چشم لندن نشینان می کشد، مثل آینه ایی که مقابل بسیاری از صاحبان قدرت، باید گرفت، او این آینه را مقابل راهبران کشورمان نیز گرفته، تا خود را در نگاه دیگران، خوب ببیند، مطلبی که می آید سخنرانی خانم روی در لندن در بزرگداشت جامعه شناس مشهور بریتانیایی، استوارت هال، ابراز شده است که نکات روشنی را در خصوص آنچه در جهان می گذرد، در خود دارد. و از آزادگی و نقش آزادی بیان در رهیافت اصلاح جهان، نکته ها در خود دارد، دنیا به اصلاح طلبانی اندیشمند و چنین آزاد اندیش نیاز دارد، سخنرانی او نکته های بسیار در خود دارد، و درس آزاد اندیشی و زیست آزادانه به انسان می آموزد.

 و اما سخنرانی او :

آروندیتی روی از چیزهایی که می توان و نمی تواند گفت، می گوید :

برداشت حجاب از جهان، آنچنان که ما می دانیم. [2]

همبستگی، صدا بلند کردن برای حمایت از غیر پنداشته شده ها، امروز اهمیتش از هر زمانی بیشتر است. گرچه این فعالیت به یک اقدام مخاطره آمیز تبدیل شده است، این را نویسنده مشهور گفت.

  

از چپ به راست، ادوارد اسنودن، ولادیمیر پوتین، آروندیتی روی، نارندرا مودی و تستا استلواد 

06/OCT/2022

متن کامل سخنرانی انجام شده در یادبود آقای استوارت هال [3] ، در سالن کانوُی در تاریخ  8 مهر ماه 1401(30 سپتامبر 2022).  

 تشکر از این که مرا دعوت کردید تا امروز در یادبود استوارت هال سخن بگویم. انگار سال هاست که برای تحقق این نشست تلاش کرده ایم. من هرگز در آینده، خوشی بودن در یک مکان با تعداد زیادی از اساتید را دست نخواهم داد. همه گیری کرونا برخی از چیزها را کم رنگ کرد، اما تعدادی از ما هنوز در تلاشند تا بر این زخم که بر ما زده، فائق آیند. من هرگز آقای استوارت را ندیدم. اما مطالعه آثار او به من این احساس را داده است که انگار مدت ها با هم نشسته ایم و در مورد بسیاری از موضوعات گفتیم و خندیده ایم.  

عنوان اصلی سخنانم موضوعاتی که می توان و نمی توان گفت، است، و این عنوان کتاب کوچکی است که آنرا با هنرمند جان کوزاک [4] نوشتیم. این کتاب در خصوص سفر ما به روسیه در دسامبر 2013 برای دیدار از ادوارد اسنودن [5] در مسکو نوشته شد. همراه دیگر ما در این سفر، دانیل الیسبرگ [6] بود، برای کسانی که کم سن و سالند، باید توضیح دهم که او اسنودن زمان خود بود؛ و خطاکاران جنگ ویتنام را لو داد، و اعمال آنان را بر اساس اسناد پنتاگون، عمومی و افشا کرد.

اسنودن، کسی است که سال ها قبل به ما هشدار داد که ما در حال حرکت خوابگرد گونه در یک کشور، تحت تسلط کامل اطلاعاتی و امنیتی هستیم، همین اسنودن، در زمان دیدار ما، داشت زندگی خود را در تبعیدگاه مسکو می گذراند. و ما نیز به همراه او در آن زمان عمیقا در کشوری مسلط به ابزارهای اطلاعاتی و امنیتی فرو افتاده بودیم، که او شرایط حاکم بر آن را قبلا به ما هشدار داده بود، از طریق یک تلفن همراه کوچک، که اکنون ضروری ترین و نزدیک ترین به ما، که به سان ضروری ترین اُرگان، در بدن ما تبدیل شده است، که از ما جاسوسی می کند، حرف های ما را ضبط، و منتقل می نماید، شخصی ترین اطلاعات ما که، توسط این اطلاعات ما می توانستیم به زنجیر کشیده شده، کنترل، استاندارد و اهلی و رام شویم. نه تنها توسط این کشور، بلکه همچنین به وسیله دیگران.

تصور کنید که کبد یا کیسه صفرای شما عملکرد خوبی در قبال قلب شما نداشته باشند، دکتر به شما خواهد گفت که شما بیمار هستید. این زنجیره ایی از ریسمان ها بود که ما خود را در میان آن احساس می کردیم. ما کاری بدون آنها نمی توانستیم بکنیم، و آنها هم کارشان را می کردند.

بخش نخست سخنان من در مورد چیزهایی است که می توان و نمی توان گفت. در بخش دوم به پرده برداری و حجاب برداری از جهانی خواهم کوشید که ما از آن اطلاع داریم.

امسال سال بسیار بدی برای کسانی بود که از "چیزهایی که نمی توان در مورد آن گفت" را گفتند و یا انجام دادند. در ایران،  مهسا امینی، دختر 22 ساله در حین  بازخواست در پلیس اخلاقی به اتهام نپوشیدن روسری استاندارد، و مورد نظر حکم رسمی، کشته شد. در اعتراضاتی که به دنبال آن شکل گرفت و در جریان است نیز تعداد زیادی از مردم کشته شدند.

در همین حال، در هند، در ایالت جنوبی کارناتاکا، دختر مسلمان دانش آموز مدرسه ایی، که می خواست هویت خود به عنوان یک زن مسلمان، در کلاس درس حفظ کند، با حجاب در کلاس حاضر شد، که مورد هجوم فیزیکی مردان وابسته به راستگرایان افراطی هندو قرار گرفت. اینجا ایالتی است که مسلمانان و هندوها برای قرن ها در کنار هم زندگی کرده اند، اما اکنون به طرز خطرناکی فضای اجتماعی این ایالت دو قطبی شده است.

هر دو مثال – اجبار پوشیدن حجاب در ایران، و ممنوعیت حجاب در هند و دیگر کشورها – ممکن است به خشونت کشیده شود، اما در حقیقت چنین موضوعی نباید چنین ظرفیت خطرناکی داشته باشد. در موضوع اجبار یک زن برای پوشیدن حجاب، یا اجبار دیگری برای کنار گذاشتن آن، موضوع، موضوع حجاب نیست، اینجا بحث، بحث اجبار و کنترل جامعه است، بحث به بند کشیدن اوست، سیاست پوشاندن او، لخت کردن او، ملاحظه ی کنترل و تسلط بر زن را در خود دارد.

در ماه آگوست، سلمان رشدی به صورت خشونت آمیزی در ایالت شمالی نیویورک توسط یک اسلام گرای افراطی به خاطر کتابش، آیات شیطانی [7] مورد حمله قرار قرار گرفت، کتابی که اولین بار در سال 1988 به چاپ رسید. در سال 1989 آیت الله خمینی، رهبر انقلابی ایران، و اولین رهبر جمهوری اسلامی ایران، فتوایی صادر کرد و خواستار مرگ رشدی شد. تمام سال های بعد از آن، فقط همان زمانی که به نظر می رسید، که عصبانیت بر انگیخته شده، کاهش یافته، و رشدی از مخفیگاه خود خارج شد، این حمله نیز بلافاصله صورت پذیرفت.

بعد از اخبار اولیه که سلمان رشدیِ هفتاد و پنج ساله، از این حمله جان سالم به در برده، و روحیه خوبی هم دارد، دیگر هرگزی خبری از او در بیرون درز نکرد. تنها امیدی که می توان داشت این است که او در حال بازیابی سلامت خود است و این که او با قدرت کامل، به کیان ادبیات جهانی باز خواهد گشت. رهبران کشورهای اروپایی و امریکایی، قدرتمندانه در حمایت از رشدی ظاهر شدند، برخی نیز در جملاتی کوتاه گفتند، "نبرد او، نبرد ماست".

در همین حال جولیان اسانژ [8] ، کسی که موارد جرایم جنگی غیر محرمانه سربازان همین کشورها، در جنگی که صدها هزار نفر در آن مردند را منتشر کرد، او اکنون غرق در مشکلات سلامت جسمی، در زندان بلمارش به دام افتاده، و منتظر است تا به امریکا مسترد شود، جایی که ممکن است حکم مرگ، یا چند حکم زندان ابد او را انتظار کشند.

بنابراین، ما باید این حمله تنفر برانگیز به رشدی را، در خلال توقف بیان فرازهای کلیشه ایی همچون "جنگ تمدن ها" [9] و "آیات تاریک دمکراسی" [10] متوقف می کردیم. چرا که میلیون ها نفر در خلال تجاوزاتی کشته شدند، که توسط همین اونجلیست های دارای آزادی بیان هدایت می شدند، که در میان این میلیون ها نفر کشته، نویسندگان، شعرا و هنرمندان و... نیز بودند.

در خصوص اخبار این چنینی که از هند می رسد، در ماه جون، نوپور شارما [11] ، سخنگوی حزب بی.جی.پی، حزب حاکم ملیگرای هندو، یک بار برای همیشه، قربانی سخنان ناخواسته خود علیه محمدِ پیامبر، در یک برنامه گفتگوی تلویزیونی شد، یک گفتگوی چالشی، که او خیلی تهاجمی و با انگیزه در آن وارد شد، و به یک هرج و مرج بین المللی و تعدادی تهدیدات مرگ، مواجه گردید، که مجبور به خروج از زندگی در بین عموم مردم، شد. اما دو مرد هندو که در حمایت از سخنان او برخواسته بودند، به طرزی خشن سر بریده شدند. در روزهایی که به دنبال آن مسلمانان افراطی جمع شدند و شعار "جدایی سر از بدن" [12] را فریاد زدند، و از دولت هند خواستند که قانون کفر و توهین به مقدسات را از مجلس بگذراند. به نظر نمی رسد، که این برای آنان اتفاق افتاده، و نمی تواند کشور را بدین امرر راضی کنند.

همچنین در این زمینه مقاله "در اپزود نوپور شارما، مذهبی بودن بر انسانیت پیروز شد"  را بخوانید.

آنها تنها کسانی نبودند که سانسور و ترور را در هم آمیختند. اوایل این ماه، در شهر بنگلور بودم تا در پنجمین سالگرد ترور دوستم خانم گوری لانکش [13] سخن بگویم، روزنامه نگاری که توسط متعصبین هندو درست در بیرون از منزلش به او شلیک شد که ترور این زن، در ارتباط با یک سری ترورهایی بود که با هم مرتبطند. دکتر نارندرا دابولکار [14] ، پزشکی مشهور، و متفکری منطقی که در سال 2013 کشته شد; دوستش، گویند پنسار [15] ، نویسنده و عضو حزب کمونیست هند که در فوریه 2015 به قتل رسید و استاد زبان کانادا (گویش ایالت کارناتاکا)  ام.ام کابورگی [16] که در ماه آگوست همان سال به قتل رسید.

ترور البته شکلی از سانسور است که ما تجربه کرده ایم. در سال 2022، هند جایگاه 150 را بین 180 کشور جهان در خصوص شاخص های آزادی مطبوعاتی کسب کرد، حتی پایین تر از کشورهایی مانند پاکستان، سریلانکا و میانمار. ما نه تنها به وسیله دولت تحت نظر و کنترل بودیم، بلکه توسط جمعیتی که در خیابان ها توده وار فعالند، و شاخ های فعال در شبکه های اجتماعی، و به وسیله خود رسانه ها، همچنین.

در صدها کانال تلویزیونی که بیست و چهار ساعته برنامه پخش می کنند، که اغلب به آنها به عنوان "رادیو رواندا" [17] خطاب می کنیم، گویندگانِ طیف وسیعی از تلویزیون های خریداری شده ایی، که علیه مسلمانان (اقلیت هند) و "عناصر ضد ملی" (عنوانی برای اقلیت مسلمان)، برای دستگیری، اخراج و تنبیه آنان دعوت می کنند. آنها در آزادی و بی مسئولیتی مطلقی که به آنها اعطا شده است، زندگی و شخصیت بسیاری را ویران می کنند. هر روزه فعالین، شعرا، روشنفکران، حقوقدانان، دانشجویان دستگیر می شوند. همچنان که در ایالت کشمیر – دره ایی که از آن هیچ خبری به بیرون درز نمی کند – که به یک زندان بزرگ تبدیل شده است. که در آن عدد نظامیان (هندی) از اهالی آن بیشتر است.

هر گونه ارتباط کشمیری ها، خصوصی یا عمومی، حتی آهنگ نفس های آنها توسط نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رصد می شود. در مدارس تحت نام آموختن عشق به مهاتما گاندی (رهبر قیام مردم هند علیه بریتانیا) سرودهای مذهبی هندوها را به دانش آموزان مسلمان یاد داده می شود. این روزها وقتی در مورد کشمیر فکر می کنم، به یاد اقدام برخی کشاورزان در نقاط جهان می افتم، که هندوانه های گرد را در جعبه های مکعب مربع پرورش می دهند، تا هندوانه گرد، به صورت مکعب عمل آید، تا بهتر بتوانند آن را نگهداری کنند. بنابر این به نظر می رسد که آنچه در دنیا روی هندوانه ها تجربه می شود، در دره کشمیر روی انسان ها آزمایش و تجربه می شود، در یک هدفگاه تفنگ ها.

در دشت های جغرافیایی پایین تر – در کمربند گاو – [18] در شمال  هند، جمعیت های شمشیر بدست هندو، که توسط مردان خدا [19] ، هدایت می شوند، افرادی که توسط رسانه ها به دلایلی بعنوان "غیبگو" ها نامیده می شوند، و مردم هندو را آزادانه به نسل کشی مسلمانان و تجاوز به زنان آنان فرا می خوانند.

ما شاهد شکنجه و کشتار مسلمانان در روز روشن، و نسل کشی بیشتر از هزار مسلمان (منابع غیر دولتی این مقدار را تا دو هزار نفر هم ذکر کرده اند) در ایالت گجرات در سال 2002 و همچنین صدها نفر در شهر مظفرآباد ایالت اتارپرداش در سال 2013 بوده ایم، و جالب این که هر دو کشتار دسته جمعی مذکور، بلافاصله پیش از برگزاری یک انتخابات صورت گرفته است.  

دیده ایم که مردی که تحت سروزیری او در ایالت گجرات این کشتار جمعی انجام شد، نارندرا مودی، موقعیت خود را تحکیم می کند تا به عنوان امپراتور قلب هندوها [20] ایستاده، و بالاترین کرسی رسمی کشور را اشغال کند. او هرگز نسبت به این جریان نه عذرخواهی و نه ابراز شرم کرد.  دیده ایم که او سرمایه سیاسی خود از پوزخندها و بیانات خطرناک و ضد مسلمانان جمع می کند. دیده ایم که بالاترین دادگاه در کشور او را، قانونا و اخلاقا، به صورت مطلق از پاسخگویی مستثنی کرد، اظهارات تهوع آور کشورهایی که تحت عنوان دنیای آزاد از آنها یاد می شود را، هم دیده ایم که او را به عنوان یک رهبر دمکرات مورد تشویق قرار می دهند.

ماه گذشته، هند هفتاد و پنجمین سالگرد استقلال خود از بریتانیا را جشن گرفت. نارندرا مودی از تریبون بلند خود در قلعه سرخ [21] در دهلی، از رویاهای خود برای قدرت بخشی به زنان هند گفت. او با حرارت و مشت گره کرده، سخن می گفت. عمامه ایی نیز بر سر داشت که با رنگ های پرچم ملی پیچیده شده بود.

 

نخست وزیر نارندرا در حال دست تکان دادن به حاضرین

در خلال سخنرانی خود در هفتاد و پنجمین سالروز استقلال هند

در قلعه تاریخ سرخ در دهلی نو، 15 اگوست 2021  

قدرتمند کردن زنان در جامعه ایی که بر اساس سیستم طبقاتی هندو شکل گرفته، جایی که برای قرن ها قدرت به مردان داده شده و این سیستم تجربه شده است! که مردانش معتقد به داشتن حقوق خاصی بر بدن زنان دالیت ها و ادیواسی [22] هستند، از این رو قدرتمند کردند زنان فقط موضوع مرتبط به سیاست نیست. این موضوع وابسته به اجتماعی شدن، و سیستم اعتقادی هم مرتبط است.

این روزها شاهد افزایش گراف جرم علیه زنان، در هند هستیم، و هند در جایگاه یکی از خطرناک ترین کشورها برای زنان قرار دارد. سورپرایز این روزها این است که ببینیم که چه موقع جرم کسانی که در حال حکمرانی هستند، علیه زنان آشکار خواهد شد. در چنین شرایطی، ما شاهد راهپیمایی هایی به نفع متجاوزین به عنف هستیم. در آخرین مورد از این موارد، یک دختر 19 ساله مورد تجاوز قرار گرفت و کشته شد، اما یک رهبر محلی هندو، پدر این دختر را به خاطر “پخش شیر خام به گربه های گرسنه” مورد شماتت قرار داد.

در همان زمانی که نارندرا مودی نخست وزیر حزب بی.جی.پی در حال سخنرانی روز استقلال خود بود، دولت ایالتی این حزب در گجرات، روز بزرگداشتی برای 11یازده مردی که برای تجاوز و قتل دختر 19 ساله مسلمان بلقیس بانو در سال 2002 برگزار کرده بودند، کسانی که قاتل او و 14 عضو دیگر خانواده این خانم بودند، که حکم حبس ابد دریافت داشته اند، و مقتول های این پرونده، شامل مادر این دختر، خواهرانش، برادران خردسالش، عمه ها و عمویش، دائی هایش، کودک یک ساله دائی اش، و صالحه، دختر سه ساله بلقیس، که سرش را با سنگ له کردند.

این جنایت وحشتناک یکی از جنایات متعدد از این دست بود که در خلال حرکت سال 2002 بر ضد اقلیت مسلمانان، در کشتار جمعی آن سال صورت گرفته، که پیش از این در مورد آن سخن گفتم. در این نشستِ حزب بی.جی.پی، آنان خواهان آزادی چنین افرادی شدند، تعداد زیادی از اعضای این حزب در آن شرکت داشتند، از جمله یکی از نمایندگان مجلس از این حزب، که در سخنرانی ضبط شده اش که بعد بیرون آمد گفت که، از آنجا که برخی از این افراد از جامعه برهمن [23] با "فرهنگ بالا" [24] هستند، به نظر نمی رسد که در اساس و در کل مجرم باشند.

در پرونده های بازجویی شده توسط واحد مرکزی بررسی و تحلیل [25] همچنان که در یک مورد هم انجام شد، به لحاظ قانونی هر گونه عفو و یا تصمیم برای بخشش اینها، باید توسط دولت مرکزی صورت می پذیرفت، که البته اکنون این دولت تحت اختیار نارندرا مودی است. بنابراین باید گفت که اجازه عفو آنها داده شده است.

وقتی این مجرمین از زندان بیرون آمدند، بیرون از دیوارهای زندان از آنها به عنوان قهرمان، توسط افراد مرتبط با گروه های متعدد هندویی و مرتبط با حزب بی.جی.پی (این "گستردگی" و تنوع گروهی، قدرت حاشا و انکار آنها را بالا می برد) که با هم "سنگ پریوار" [26]  را می سازند، که مجموعه یک خانواده سیاسی و... را تشکیل می دهند، مورد استقبال قرار گرفتند – بر گردن این مجرمین حلقه های گل انداختند، شیرینی پخش کردند، و به احترام، پای آنها را لمس کردند – در چند ماه آینده ایالت گجرات شاهد انتخابات خواهد بود. 

در هند، اقدامات عجیب درست قبل از انتخابات آزاد و منصفانه ما اتفاق می افتد. این دوره زمانی قبل از انتخابات، خطرناک ترین دوره زمانی در هند است.

این مقاله را نیز بخوانید : ‘من برای آینده خود بیمناکم: شوهر بلقیس بانو، بعد از آزادی این 11 مجرم

همچنانکه متجاوزین جمعی به زنان و قاتلین به جایگاه خود به عنوان افراد مورد احترام در جامعه باز گشتند، خانم تستا استالواد [27] ، یک فعال سیاسی که سازمان او "شهروندان برای عدالت و صلح" [28] ، اعتراضی را با یک برج بلند از شواهد و قرائن، ناظر بر نقش حمایتی دولت ایالتی گجرات به صورت عمومی، و شخص نارندرا مودی به خصوص، در کشتار جمعی سال 2002 ارایه نمود، او دستگیر و متهم به سند سازی شد، شواهد از بین برده شد، و حزب بی.جی.پی تلاش کرد تا ظرف فرقه ایی را همچنان جوشان نگه دارد.

این شرایط کشوری است که ما در آن زندگی و کار می کنیم. و چیزهایی گفته شد که نباید گفته شود. در سخنرانی ها، همچنان که در هر جای دیگر، قانون به صورت انتخابی، بسته به طبقه، مذهب، جنسیت و کلاس اجتماعی فرد مجرم، که در مقابل آنها قرار می گیرد، جاری می شود، یک مسلمان (اقلیت) نمی تواند آنچه را که یک هندو می تواند بگوید، را ابراز کند. یک کشمیری چیزهایی که دیگران می توانند بگویند را نمی تواند بیان کند. ابراز همدردی، و صدا بلند کردن برای حقوق "دیگران" (Others) مهمتر از هر چیز دیگری است. اما چنین اقدامی تبدیل به یک فعالیت بسیار خطرناک شده است.

در هند، مثل دیگر کشورها، هویت به یک سلاح تبدیل گردیده است، که هویت تفکیک، و به اتم های ریز ریز در دسته های ریزتر تقسیم شده، و این خود به یک ماشین تنبیه تبدیل شده، که به شکار مرتدین و اهل الحاد، نسبت به قوانین شرعی خود اقدام می کند. حتی چنین هویت های کوچکی هم در بین خود، باز سلسله مراتب قدرتِ توسعه یافته دارند. الیت کپچر [29] در کتاب خود، فیلسوف اولوفمی او. تایوو [30] توضیح می دهد که چگونه افرادی، تبدیل به موجود با اهمیت و ارزشمند در میان گروه خود می شوند، افرادی که معمولا در کشورهای قوی، در شهرهای بزرگ، در دانشگاه های بزرگ هستند، افرادی با سرمایه اجتماعی بر روی شبکه اینترنت، که بعدها بنیادها، شرکت ها و رسانه ها، پلتفرم در اختیار آنان قرار می دهند، تا به نمایندگی از جامعه ایی که به آن تعلق دارند تصمیم بگیرند و یا سخن بگویند.

این یک پاسخ قابل فهم، به دردِ تاریخیِ تحقیر و احساس حقارت است. اما این یک پاسخ انقلابی نیست. جذب خرده نخبگان [31] تنها پاسخ لازم به جذب نخبگان درشت [32] نخواهد بود. همچنان که تحقیقات تجربی نشان داده است، وقتی ما یک فرهنگ ممنوعیت پراکن و سانسور کننده را اتخاذ می کنیم، در حقیقت، این انتخاب باعث عدم تناسب جامعه خواهد شد. تحقیقات اخیر توسط موسسه پن [33] از کتاب های ممنوع شده در مدارس امریکا نشان می دهد، که بخش اعظم متون کتاب های ممنوعه، شامل مطالبی است که به صورت روشن و آشکاری، روی موضوع جنیست و نژاد مطالبی نوشته و مانور زیادی داشته اند (از این لحاظ ممنوع شده اند).

مهر و موم کردن ها در جوامع، کاهش و صاف و صوف کردن هویت ها و تجمیع آن در سیلوها (یکدست سازی)، می تواند خطرناک و  باعث توقف جریان همبستگی اجتماعی شود. – چیزی که بر عکس در هند، چنین روندی بوده و هست، و هدف غایی سیستم طبقاتی هندو است – تقسیم مردم در یک سلسله مراتب اجتماعی طبقات، در سیلوهای غیر قابل دسترسی به هم، که هیچ یک از اعضای جامعه نمی تواند درد دیگران را حس کنند، چراکه همه در یک درگیری و چالش دائم با هم قرار دارند. این شرایط مثل یک فرایند خودکار عمل می کند، ارتباط پیچیده ایی در مکانیسم حاکمیت/کنترل کننده که در آن، جامعه خود کنترل/ اداره کننده است، و در پروسه ایی قرار دارد که باید مطمئن بود، که هدف نهایی این ساختار، باقی ماندن و پابرجا ماندن این شرایط طبقاتی است. همه اعضای جامعه، به جز آنهایی که در بالاترین و پایین ترین طیف جامعه قرار می گیرند (و قسمت هایی از جامعه که به صورت نزدیک گرفتار شده اند) توسط دیگران در حال ظلم و ستم دیدن هستند، یا خود به عده ایی در حال ظلم و ستم کردن می باشند.

وقتی این ماز پر از تله برداشته شود، تقریبا هیچکس نمی تواند از امتحان خلوص و درستی، سربلند سر برآورد. در حقیقت، هیچ چیزی باقی نخواهد ماند، آنچه که در ادبیات فاخر خوب در نظر گرفته می شوند، نه شکسپیر مطمئن خواهد بود، نه تولستوی  (تصور کنید که آیا او ذهن آن زن، که آنا کارنینا نامید، را درک خواهد کرد). نه داستایوفکسی، که زنان پیر را "عجوزه" می نامید. در استاندارد سازی او، من به عنوان یک عجوزه خواهم بود. اما من هنوز شبیه دیگر مردم، نوشته هایش را می خوانم، و این استاندارد سازی ها از زنان، در هر کتاب مقدس، در هر مذهبی هست، بدون این که به آزمایش و گردآوری و همایش در آمده باشند، و امتحان خود را پس داده باشند.

بر اساس آنچه در گفتمان عمومی مطرح است، به سرعت به سمت یک بن بست فکری و آکادمیک می رویم. همبستگی هرگز به صورت یک امر واقع و ذاتی نیست، چیزی است که باید به چالش کشیده شود، در خصوص آن بحث شود، پیشنهاد داده شود و تصحیح شود. با توقف این فرایند، ما بسیاری از موارد را به عنوان مواردی که باید علیه اش نبرد کرد، در خواهیم آورد.

اکنون می خواهم برگردم به زیر عنوان سخنم، "پرده برداری از جهانی که ما آن را می شناسیم". دوست دارم کمی در خصوص ملکه ها و تشییع جنازه ی آنان سخن بگویم. وقتی  ملکه مرد برخی از روزنامه های بریتانیا از من خواستند تا قطعه ایی در خصوص این درگذشت بنویسم. من کمی بر این درخواست خیره شدم، شاید به این دلیل که من در انگلستان زندگی نکردم، ملکه الیزابت دوم، حتی در مرزهای ذهن من نیز موجود بود، بنابراین، گفتم البته که می نویسم، اما نه آن ملکه ایی که شما در موردش فکر می کنید.

ملکه ایی که من در موردش فکر می کردم، مادرم بود، که یک دبیرستان را بنیانگذاری و اداره کرد، و اوایل همین ماه درگذشت، خوب یا بد، منحصر به فردترین، تاثیر را روی زندگی من داشت. ما حریف سرسخت، در همان حال بهترین دوست با هم بودیم. او مانع و جلودار سرعتی بود که من از دوره جوانی خود را حول و حوش آن شکل داده بودم. اکنون او از پیش ما رفته است، اما او مرا نه با قلبی شکسته، بلکه با یک قلب محکم بر جای گذاشت، به نظر نمی رسد که ساخت و شکل فرد اولی، بیشتر از این، احساسی را ایجاد کند. من به این بحث پیوستم تا این سخنرانی را به سمت سیاستِ در پس این دو تشییع  ببرم. یکی تشییع در سطح جهانی (ملکه)، و دیگری در یک شهر کوچک در جنوب هند. اما من مقابل این فریبندگی و اغواگری مقاومت خواهم کرد. شاید، اکنون زمانیست برای من، که اولین نکته ایی که نباید گفته شود را بگویم، چیزی که لااقل اکنون اینجا، و در لندن نباید گفت، اما من خواهم گفت.

نمی توانم اعتقادی به این نمایش پرشکوه و جلال داشته باشم که به صورت بی وقفه ایی برای روزها تلویزیون ها مناسک و تشریفات تشییع  او را پوشش دادند، من مبهوت و میخکوب فرمانبرداری و تملق و احترام ارایه شده توسط آن مردم تاریک و عوام، که او آنان را در مستعمره های سابق خود داشت، که اکنون به عنوان مشترک المنافع شناخته می شوند، و هیچ اشتراکی در منافع وجود نداشته است. من افشرده و مچاله بودم. و این در یک جهت می دوید. ما در مستعمرات برای این سنت ها، برای این پوشش ها، برای این جواهرات، برای این ابزار و لباس های طلایی هزینه ها داده ایم.

چیزهای زیادی در خصوص مستعمرات و استعمار و سلسله های های پادشاهی که حاکمیت خود را در دوره بربریت تاریخ اعمال کردند، قابل گفتن است. چه کسی بهتر از استوارت هال (جامائیکایی)، تا از این شرایط، برای ما داستان ها بگوید؟ اما این شرایط چه بود -  فقط قسمتی از این دیوار نوشته غمناکی که بر کاروان گذشته ثبت شده است؟ تاریخ دان مایک دیویس [34] برآورد می کند در یک چهارم پایانی قرن نوزدهم، بین 30 تا 60 میلیون از این مردم در جامعه مرد سالار مستعمره های هند، چین و برزیل از گرسنگی مردند، او آن را هولوکاست ویکتوریای بزرگ [35] می نامد.

چرا ما به کسانی که، ما را غارت کرده اند، عشق می ورزیم؟ این همان سیاست وابستگی است، و به همان میزان شخصیت وابسته، و البته سوال زمان ما.

همچنین این گزارش را در این خصوص بخوانید : ارتباط سخت جنوب آسیا با پادشاهی بریتانیا

عذرخواهی می کنم سخنانم به بیانیه ایی علیه استعمار تبدیل شد. من در این جایگاه و بر این هدف نیستم، اما نمی خواهم همچون اندیشمندانی از کشورم شمرده شوم، که علیه استعمار سخن می گویند، اما نسبت به مسایل ناجور و بد جاری در سرزمین خود سکوت کرده اند. برای مثال سیستم طبقاتی هندویی، یک سیستم ظالمانه از سلسله بندی اجتماعی، که در جهان شناخته می شود. تعدادی آن را به عنوان بروز استعمار یاد می کنند، که در آن زمان، در هند مستعمره، ساری و جاری بود، و حتی اکنون نیز استمرار دارد. سیستم طبقاتی موتور حرکت هند مدرن باقی مانده است.

این نکته قابل توجهی است که چه تعداد از نویسنده ها و اندیشمندان تلاش می کنند تا این سیستم را از جامعه هند پاک کنند. برای ندیدن چیزی که همواره جلوی چشم ماست، هر لحظه، هر روز، آنان باید ادبیات و یا سبک آکادمیکی را اتخاذ کنند که با دقت و حساسیت تمام فریبکاری یوگا سنا [36] را ببینند. همه این ها موضوع بسیاری از نوشته های من است، بنابر این می خواهم برگردم به ابهامات و درگیری های ذهنی ام در پیرامون تشییع  ملکه. چه حقیقتی در آن بود؟ فردی کمک کند آن را بیرون کشیم، چرا که من نمی فهمم.

من نمی توانم این میزان مراسم تشییع برای یک اهل سلطنت 96 ساله در یک کشور جزیره ایی کوچک را درک کنم، که برای نگه داشتن قسمت های واقع شده در سرزمین خود، همچون اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی هم مشکل دارد (جدایی طلبی و استقلال طلبی ها). آیا این فقط یک بازگشت به نیایشی نوستالژیک، یا احضار ارواح بود، یا رجز یک شبح امپراتوری، که خورشید هرگز در سرزمینش غروب نمی کرد؟ یا این چیزی فرای این هاست، آیا این به گذشته مرتبط است، یا این که به آینده ارتباط می یابد؟ در زمانی که وضعیت جنگ در اوکراین هنوز روشن نشده، و جهان مدرن آنچنان که ما آنرا می شناسیم، در یک سو کنار هم آمده اند. آیا همه اینها در حقیقت اجرای یک پانتومیم واقعی است. یک خودنمایی، یک رژه و سان از دوستان و همپیمانان، برای یک نبرد، که هنوز به پایان نرسیده؟

این یک بخش باز مانده از نوشته باربارا تاچمن در کتاب [37] سلاح های آگوست [38] در خصوص رهبری جنگ جهانی اول است، که نوشت :

"نمایش تشییع در ماه می 1910 با شکوه و پر زرق و برق بود، زمانی که 9 پادشاه در تشییع  ادوارد هفتم از انگلستان اسب های خود را می راندند، در حالی که جمعیت، در سکوت کامل منتظر، مشکی پوش و پر هیبت، نمی توانست نفس بریده بریده کارگزاران را باز گرداند. سرخ، آبی، سبز و بنفش، سه به سه پادشاهانه از درب های قصر بیرون می آمدند، با کلاه های آراسته، حاشیه لباس های طلایی، شال کمر های قرمز، و شال های طلاکاری شده، که در خورشید می درخشید. بعد از آنها هفت ملکه ... و پراکنشی از سفرای مخصوص از کشورهای غیر پادشاهی. در کنار هم هفتاد ملت را، در یک گردهم آیی شاهانه، و رده بالا که تاکنون در یک جا گردهم آمده بودند، و این آخرین از این نوع، تا این زمان بود، نمایندگی می کردند. ساعت بیگ بن، ساعت 9 را با زبان بی زبانی اعلام می کرد، که ملتزمین قصر را ترک کردند، اما بر روی ساعت تاریخ، این افول خورشید بود، و خورشید این جهان پیر، مرگ دنیایی از غرور را رقم می زد که دیگر هرگز دیده نخواهد شد".

سیاست استقبال از احتمال جنگ و مخاطره، در موضوع اوکراین، در حالی بازی است، و به نوعی مخلوط با صدایی از پروپاگاندا و تبلیغات توسط دو طرف ابراز می گردد.  اما ساعت تاریخ، می تواند به خوبی به سمت افول سرعت گیرد. نقطه نظرات متفاوت از جنگ، نسبتا با سایه روشن، دیده می شود – برخی دیدن ها و ندیدن های نسبتا رادیکال – بسته به این که شما تصمیم بگیری خود را کجا قرار دهید. تعداد زیادی در جبهه چپ نمی توانند خود را در موقعیتی ببینند که از اشغال و تجاوز روسیه به اوکراین سخن بگویند. آنان بر این باورند که تقصیرهای اوکراینی ها علیه روسیه، نهایتا توسط امپریالیسم غرب کاشته و آماده شده است. قحطی دهه 1930 اوکراین، دوباره اتفاق نخواهد افتاد. آنان منکر این می شوند که میلیون ها اوکراینی – تاریخ نویس تیموتی سیندر [39] رقم آنها را 5 میلیون نفر برآورد کرد – در آن قحطی مردند. قحطی که تحت سیاست های جوزف استالین به اوکراینی ها تحمیل شد. آنها تجاوز روسیه به اوکراین را به عنوان یک جنگ دفاعی، در برابر تهدید موجود ناتو علیه خود می بینند. این یک نظر نادرست نیست. این که روسیه با یک تهدید جدی روبروست، غیر قابل انکار است. اما شلیدن این استدلال در این است که، جنگ دفاعی آنها، به یک جنگ تهاجمی در خاک اوکراین علیه مردم اوکراین تبدیل شده است.

وقتی جنگ جهانی به پایان رسید، غیر نظامی کردند و خلع السلاح اتمی باید آغاز می شد. در مقابل، ناتو به عکس عمل کرد. سلاح های بیشتری انبار کرد، جنگ های بیشتری را انجام داد، از سرزمین های متحدین خود سود جست، برای جنگ نیابتی برای هجوم به جلو، و چالش و جابجایی موشک و سربازان. اگر روسیه اقدامات نیابتی در اروپا و امریکا انجام داد، ناتو چه کاری می توانست انجام دهد، شک کمی در این خصوص وجود دارد که ما باید بیانات اخلاقی رسانه های غربی که در خلال پوشش اخبار، که درون خود را بیرون می ریزند را، ببینیم. 

هیچ کدام از این ها ولادیمیر پوتین را انقلابی ضد امپریالیست و یا یک دمکرات از هر نوعش، نمی سازد. هیچ کدام از این دگروار کردن ها، حقیقت این که او معتقد به مواجهه با فاشیست، ضد یهودیت، ضد همجنس بازی، ایدئولوژی ملی گرای مسیحی ( که او آن نازی زدایی [40] می نامد) که توسط دو ایدئولوگ مورد علاقه اش الکساندر دوگین [41] و الکساندر پروخانوف [42] بیان شده است، را نمی پوشاند.

اعلام مواضع او در خصوص اوکراین، کریمه و بلاروس که سرزمین های غیر قابل جدایی از روس باستان [43] است، تئوری است که بر اساس افکار هزاره ایی مسیحیت توسط ولادیمیر [44] در کریمه در سال 988 بیان شد، که اکنون به صورت درستی با حقیقت تصادم می یابد.

اما ما باید بپرسیم، اگر این تصرف های تاریخی، از سوی پوتین، درست و مباح است، پس چرا همنوایی کمتری، در همین نوع استدلال حضور به وجود می آید، وقتی سخن از رفتار اسراییل با فلسطینیان و راه حل اسراییل پیش می آید، و آن ها سرزمین موعود باستانی [45] برای یهودیان را اعلام می کنند که به زبان مدرن به "دولت - ملت یهود" [46] ترجمه می شود.

یا در هند، موقعی که سازمان راشتریا سویامسواک سنگ (آر.اس.اس) [47] یک میلیشیای هندو ملیگرا، و هادی فرهنگی نخست وزیر، که نارندرا مودی یکی از اعضای آن است، اعلام "هند بزرگ" [48] می کند، یک سری تصویر سازی ها که هم شامل گذشته می شود و هم اهداف آینده را در خود دارد، که آینده هند باستان، که شامل پاکستان و بنگلادش نیز می شود، که باید اشغال شوند، و توسط هندوها حکمرانی شوند.

مردم عادی در اروپا، آماده رویارویی با زمستانی سخت هستند، که به زودی آنها را در بر خواهد گرفت، با گرمایش کمی که در اختیار دارند، در حالی که روسیه در پاسخ به تحریم های آنها تهدید به قطع گاز خود به اروپا کرده است، همچنان که جنگ اوکراینی ها با شدت و دلاوری، و در حالی که شانس مذاکره و رفع مشکل دور از دسترس است، در جریان است، ترس از گسترش جنگ هم دیده می شود.  پوتین سخن از حرکت محدود [49] می کند، فراخوان سیصد هزار نیروی ذخیره توسط پوتین، هر معنی می تواند داشته باشد. شاید امریکا به اندازه کافی دور و البته به اندازه کافی امن باشد، اما تمام اروپا و روسیه و قسمت هایی از آسیا می تواند، تهدید جنگ را حس کنند، جنگی که در آن هیچ برنده ایی نمی تواند باشد.

آیا زمان آن نرسیده که همه بازگشت کنند؟ آیا زمان آن نرسیده است که گفتگو واقعی پیرامون رویارویی اتمی آغاز شود؟ 

همچنین این گزارش را بخوانید : روسیه و اوکراین : خطر قبول مخاطره رویارویی اتمی   

دوستان خوب، روسیه در حال برنامه ریزی برای استفاده از منطق امریکا، برای رویکرد استفاده از سلاح هسته ایی است. در یک مقاله تحت عنوان  اگر یک بمب اتمی نباید استفاده شود که در دسامبر 1946 توسط کارل ک. کاپشن [50] فیزیکدان و رئیس سابق دانشگاه ام.آی.تی [51] امریکا، نوشته و منتشر شد، او در این مقاله نوشت که "بمب اتمی که روی هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد، جان صدها هزار نفر را نجات داد – شاید چندین میلیون -  زندگی ژاپنی و امریکایی؛ که بدون این بمب، جنگ باید ماه ها ادامه می داشت".  منطق او این بود که ژاپنی ها، حتی شکست هم می خوردند، تسلیم نمی شدند و، اگر بمب روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی انداخته نمی شد، که صدها هزار نفر کشته شدند، ژاپنی ها تا آخرین نفرات می ایستادند و می جنگیدند تا کشته شوند. کاپشن از خود می پرسد: "آیا استفاده از بمب اتمی غیر انسانی است؟" سپس خود پاسخ می دهد "تمام جنگ ها غیر انسانی است".  آیا این پاسخ و قوت قلب دادن به خود بود. این مقاله در نشریه آتلانتیک چاپ شده است. رئیس جمهور ترومن هم، این منطق را به کار برد.

سال ها بعد، ژنرال ویلیام وستمورلند [52] این منطق را در خلال جنگ ویتنام به کار برد و گفت : "شرقی ها به میزانی که غربی برای زندگی هزینه های گزاف کرده اند، سرمایه نگذاشتند. زندگی فراوان است. زندگی در شرق ارزان است".  به بیان دیگر، ما به عنوان آسیایی ها برای زندگی مان ارزش قایل نیستیم، و بنابراین ما جهان سفیدپوست را مجبور می کنیم، تا بار سنگین نسل کشی ما را تحمل کنند.

و پس از ایشان، آقای روبرت مک نامارا [53] هستند، که یک سمبل موفقیت بودند، اول بعنوان برنامه ریز بمباران توکیو در سال 1946، که دویست هزار نفر را در حملات مختلف کشتند، و بعد به عنوان رئیس کمپانی فورد موتور، و بعد هم به عنوان وزیر خارجه امریکا در طول جنگ ویتنام که در آن سربازان امریکایی دستور یافتند که "هر جنبنده ایی را بکُشند" که در نتیجه آن سه میلیون ویتنامی جان خود را از دست دادند.

آخرین مشغولیت مک نامارا مراقبت از فقر جهانی بود که تحت ریاست بانک جهانی آن را دنبال کرد، در آخرین سال های عمر، در یک برنامه مستند توسط ارول موریس [54] که به نام ابر جنگ [55] او یک سوال دردناک پرسید : "در راستای خوب عمل کردن، چقدر باید شیطانی عمل کرد؟" [56]

 همچنان که شما هم باید جمع کرده باشید، من یک کلسیونر از این جواهرات هستم. اجازه بدهید رئیس جمهور اوباما را که یک لیست کشتار را دارد، را از لیست نیندازم، و مادلین آلبرایت، که جو بایدن اخیرا او را به عنوان "یک نیرو برای خوبی، عشق و نجابت برای آزادی" تعبیر کرد. وقتی از او در خصوص نیم میلیون بچه های عراقی که به دلیل تحریم های اقتصادی امریکا مردند، پرسیدند، پاسخ داد "من فکر می کنم این یک انتخاب سخت است، اما هزینه ایی، که ما در موردش فکر می کنیم، هزینه ایی گران تر است".[57]

ما از کجا هدایت می شویم؟ حتی افرادی از ما، که مستقیما با مردم اوکراین علیه تجاوز روسیه علیه کشورشان ایستاده، نمی توانند کمکی کنند، اما در شگفتی از شدت و ضعف تن صدا و مدل پوشش رسانه های غربی از جنگ اوکراین، و دولتمران نفس بند آمده، که به پوشش تجاوز امریکا و ناتو به عراق و افغانستان، که در آن صدها هزار تن از مردم کشته شدند. در همین ژانویه، تونی بلر بعنوان آتشی مزاج ترین پراکننده اخبار بی اساس در خصوص سلاح های کشتار جمعی ناموجود در عراق، که همین اخبار تجاوز به عراق را توجیه می کرد، و بهترین متحد رئیس جمهور جورج بوش کوچک، در این تجاوز بود، به دریافت نشان گارتر که بالاترین نشان سلطنتی انگلستان و قدیمی ترین نشان شوالیه دلاور [58] از دست ملکه، مفتخر شد.

تماشای مراسم تشییع ملکه، در روزی دیگر، مرا نزدیک به مرحله شوک برد، وقتی در حال صرف نوشیدنی بودم که یکی از سر اسقف ها، شبیه کسانی که تنها وفادار به ثروت و قدرتند، در حضور همه گفت ملکه الیزابت دوم، به خاطر "یک عمر خدمت گذاری"، همواره دوست داشته، و در خاطر خواهند ماند. فرزند ملکه، شاه جدید انگلستان، مالک ثروت و موقعیت او خواهد بود. زندگی شاهانه اش، توسط ثروت خصوصی اش، که بیشتر از میلیاردها دلار است، تامین نخواهد شد، بلکه این خرج ها از محل اموال عمومی، به وسیله مردم بریتانیا تامین خواهد شد، که به گفته روزنامه گاردین، میلیون ها نفر از آنها (به دلیل گرانی انرژی و تورم) از یک وعده غذایی خود صرف نظر می کنند، تا چراغ منزل خود را روشن نگه دارند. فهم این خاکساری و عشق مرموز مردم بریتانیا به سیستم پادشاهی شان، شاید برای ما و دیگر مردم جهان سخت باشد. شاید این باید به خاطر احساس هویت ملی، و یا غرور ملی است که باید از اقتصاد عوام الناس برداشته شود، اما اجازه دهید تا من، این افراط عوامانه را برای یک ثانیه یا دو ثانیه انجام دهم.

تحلیل اخیر روزنامه فایننشیال تایمز، این مطلب را در خود داشت که تفاوت برابری درآمد در امریکا و انگلستان، خیلی زیاد است، اینجا در انگلستان می توان جامعه را به "جامعه فقیر، و برخی خیلی ثروتمند" کلاس بندی کرد. آنان شبیه ما، کشورهای جهان سومیِ [59] متکی به صادرات مواد اولیه [60]، سطح ثروت ثروتمندان شان، سر به آسمان کشیده، و سطح ثروت فقرای شان از سطح دریا هم پایین تر افتاده است.

مطالعه اکسفام [61] در سال 2022 بیان می دارد که ثروت 98 ثروتمند هندی، برابر است با دارایی 552 میلیون فقیرترین مردم این کشور. در پاسخ به این گستاخی آکسفام، در اعلام این آمار، دفتر اکسفام در هند توسط دپارتمان درآمد های مالیاتی هند مورد هجوم واقع شد، و شاید در آینده بسته شود. شبیه آنچه برای دفتر سازمان عفو بین الملل، و سازمان های دیگر از این دست، که از دولت مودی انتقاد کرده اند، و بسته شدند.

همچنین این مطلب را بخوانید :  دفتر عفو بین الملل در هند بسته شد، انتقاد از انتقام دولت هند  

اگر ثروت شاه چارلز سوم انلگستان را در نظر بگیریم، ممکن است در برابر گوتام ادانی [62] شاید انسان مفلسی به نظر آید. او سومین مرد ثروتمند جهان، صاحب شرکت تایکون در ایالت گجرات هند، و دوست نارندرا مودی نخست وزیر است. ثروت ادانی 137 میلیارد دلار برآورد می شود. این ثروت در طول دوره همه گیری کرونا بارها چند برابر شد.

در سال 2014 وقتی برای اولین بار نارندرا مودی بعنوان نخست وزیر هند انتخاب شد، مودی از احمدآباد، شهر محل سکونتش، به دهلی را با جت اختصاصی ادانی پرواز کرد، در حالی که این هواپیما با نام و لوگی ادانی مزین بود. در طول نه سال حاکمیت مودی بر هند، ثروت هشت میلیارد دلاری ادانی در سال 2014 (سال ابتدای حکومت مودی)، به مقدار فعلی آن افزایش یافته است، افزایشی برابر با 129 میلیارد دلار. من فقط این را می گویم، لطفا شما به عمق معنی آن نروید. ثروت ادانی از معدنکاری ذغالسنگ، مدیریت بنادر و فرودگاه ها بدست می آید. در آخرین حرکت، او درگیر بدست آوردن اکثریت سهام ان.دی.تی.وی [63] تنها کانال مهم تلویزیونی ملی شده است، که همین امر، باعث انتقاد از رژیم مودی گردیده است. بیشتر رسانه های دیگر هند قبلا خریداری و بهای آن پرداخته شده است.

شرکت هایی که رشته کوه ها را منفجر می کنند، جنگل ها را از درخت خالی می کنند، صخره ها دریایی را از مرجان ها پاک می کنند. همچنین همزمان میزبان کنفرانس های "سعادت و خوشبختی" [64] ، رویدادهای ورزشی، فستیوال های فیلم و ادبیات هستند. پلتفرم هایی برای نویسنده های قهار، فراهم می کنند تا حمله به آزادی بیان را، در طی آن محکوم کرده، و بیانیه های التزام به صلح، عدالت و حقوق بشر را بنویسند.

و چیزهایی که نمی شد گفت، تمام شد.

نظام سرمایه داری در آخرین حرکت بازی شطرنج خود قرار دارد، مهره های زیادی برای بازی ندارد. بد بختانه هر چه آنها غرق می شوند، این سیاره را نیز با خود به زیر می برند. بین ستیزه گران اتمی، و شرکت های معدن کاری، یک مسابقه به سمت انتها در جریان است.

در این میان، برای مشغولیت های آشکار، اجازه دهید تمام نبرد، پیرامون اینکه چه خدایانی باید پرستیده شوند، چه پرچم هایی باید تکان داده شود، چه سرود هایی باید خوانده شوند، ادامه یابد. در شرایطی که شما را با حس افسردگی و حزن ترک می کنم، اجازه دهید ایمیلی را برای شما بخوانم، که در پاسخ به یکی از شنوندگان این مجلس نوشتم، که مرا به نرمی مورد انتقاد قرار داد. برای ابراز طنین مثبت انگاری و امید، وقتی من از خاطره گوری لانکش گفتم : اگر شما هیچ امیدی نداشتید، اجازه دهید همه بنشینند و تسلیم شوند، برای ما میلیون ها دلیل عالی، برای این که منفی نگر باشیم وجود دارد. به همین دلیل است که من توصیه می کنم، ما باید امید را طلاق دهیم، امید باید دیوانه، غیر منطقی و غیر قابل دسترس باشد.

در هر خطی که نوشتم، هر کلمه ایی که گفتم، آنچه حقیقتا گفته شد، این است که، ما برابر صفر نیستیم، شما ما را شکست نداده اید.

برای میلیون ها در جهان، که پشت به دیوار داده و ایستاده اند، این گفتار در خصوص امید، و یاس و ناامیدی، لاکچری است. حتی اینجا، در بخش تحتانی بوی بخار ثروت، در شهر لندن، دیدار کننده یک احساس نگرانی و بیم را می بیند، ارتعاش عدم آرامش را می بیند، صدای ریز و سنگین شکایت را از زیر قدم های شما، وقتی که یک قطار به سمت سکو روی می آورد، می شنود.

هیچ کدام از اینها، موضوعیتی در حادثه جنگ اتمی نخواهند داشت. این به سادگی ما را به اتمام خواهد رساند، اکنون زمانی برای دو طرف است که عقب بنشینند، و باقی دنیا قدم پیش بگذارند. آخر الزمان، بندی برای دومین شانس در خود ندارد.

منبع :  https://thewire.in/rights/arundhati-roy-stuart-hall-memorial-lecture

[1] - روی، آرونْداتی (۱۹۶۱)(Roy, Arundhati) نویسندۀ هندی. نخستین رمان او خدای چیزهای کوچک، برندۀ جایزۀ بوکر۱۹۹۷ شد. در بنگال به‌دنیا آمد، فرزند زنی مسیحی اهل ایالت کرالا و پدری هندو از مردم بنگال بود. در کرالا بزرگ شد و در مدرسۀ معماری دهلی تحصیل کرد؛ فیلم‌نامه‌هایی نیز نوشت، از جمله در آنچه ‌انی آن‌ را به آن‌ها داد (۱۹۸۸) و ماه برقی (۱۹۹۲). روی نخستین زن هندی برندۀ جایزۀ بوکر است، اما کتاب او بحث‌هایی را درپی داشت. این اثر موضوع محاکمه‌ای در کرالا بود، که در آن نویسنده به متزلزل ساختن اصول اخلاقی عمومی متهم می‌شود. در این اثر او به تصویر روابط عاشقانه بین یک زن مسیحی و یک مرد هندوی مطرود پرداخته است. روی در اوت ۱۹۹۹ سخنگوی معترضان محیط‌زیست بود که برضد برنامه‌های دولت در ساخت سد سرور، بخشی از طرح درۀ نارمادا، مبارزه می‌کردند. این طرح، که تولید برق و آبیاری را فراهم می‌کرد، سبب آواره‌شدن ۳۰۰‌هزار نفر از مردمی بود که در درۀ رودِ نارمادا در هند غربی زندگی می‌کردند.

[2] - Arundhati Roy on Things that Can and Cannot Be Said: The Dismantling of the World as We Know It

[3] - استوارت هال (Stuart Hall  ۱۹۳۲ –۲۰۱۴) جامعه‌شناس، نظریه‌پرداز فرهنگی و فعال سیاسی مارکسیست بریتانیایی با تبار جامائیکایی، که به همراه ریچارد هاگارت و ریموند ویلیامز، به عنوان یکی از چهره‌های بنیانگذار مکتب فکری است که اکنون به عنوان مطالعات فرهنگی انگلستان یا مدرسه مطالعات فرهنگی بیرمنگام شناخته می‌شود.

[4] - John Cusack

[5] - Edward Snowden فاش کننده اسناد امریکایی در خصوص اقدامات آنها در دنیا

[6] - Daniel Ellsberg

[7] - The Satanic Verses کتاب مشهور سلمان رشدی که موجب شد حکم ارتداد وی صادر و مرگ او به جایزه گذاشته شود

[8] - Julian Assange یکی از افشا کنندگان اسرار

[9] - Clash of Civilisations نظریه ایی که توسط فوکویاما مطرح گردید و مقابل آن گفتگوی تمدن ها توسط سید محمد خاتمی رئیس جمهوری ایران در سازمان ملل اعلام شد که مورد استقبال جهانیان قرار گرفت و آن سال به عنوان سال گفتگوی تمدن ها نام گرفت. تا فریاد صلح طلبی ایرانیان به گوش جهانیان برسد

[10] - Democracy versus Darkness

[11] - Nupur Sharma  سخنگوی حزب بی.جی.پی که در پی سخنان خود در خصوص همسران پیامبر اسلام از سوی حزب اخراج گردید و فعالیت او به تعلیق درآمد

[12] - tan se sar juda” (separate the head from the body) متاسفانه در ادبیات مسلمانان تنها چیزی که در برابر مخالف به نظرشان می رسد بریدن سرش هست که این تصویری بسیار بد از مسلمانان در دنیا ترسیم کرده است.

[13] - Gauri Lankesh روزنامه نگار و فعال سیاسی اهل ایالت کارناتاکا در جنوب هند متولد 1962 که در سال 2017 ترور شد. در زمان ترور او فردی برجسته در انتقاد از گروه های راستگرای هندو بود که همین امر انگشت اتهام این ترور را به تروریست های وابسته به گروه های هندوی افراطی برد. او مخالف ملیگرایی هندوتوا بود که برای پاکسازی هند از اغیار فعال است.

[14]- Dr Narendra Dabholkar متولد 1945 نویسنده، فعال اجتماعی که در سال 2013 در شهر پونا ایالت مهاراشترا ترور شد.

[15]Govind Pansare سیاستمدار چپگرای هندی متولد 1933، یکی بهترین نویسندگان به زبان مراتی، از حزب کمونیست هند، در سال 2015 توسط جوخه های ترور توسط دو موتور سوار از طریق شلیک گلوله کشته شد.

[16]M.M. Kalburgi از نویسندگان زبان کانادا، زبان ایالت کارناتاکا متولد 1938 ، 

[17] - رواندا به عنوان کشوری که در آن کشتار عظیمی در مسایل نژادی و فاشیستی انجام شد مشهور است

[18] - به واقع این منطقه به کمربند هندویی که زبان فرهنگ هندو و هندی دارند مشهور است که به واسطه تمرکز هندویسم افراطی روی فقه عدم مصرف گوشت گاو کشتار آنان در این رابطه که کسانی که این حکم شرعی هندویی را نقض می کنند را مورد شکنجه و کشتار قرار می دهند، از این منطقه به عمد کمربند گاو خطاب می کند.

[19] - منظور روحانیت هندوست که جمعیت توده هندو را علیه دیگر پنداشته شده و اقلیت ها همواره در سخنرانی های تند و آتشین خود تحریک می کنند. آنان هر جرم آشکاری حتی نسل کشی قسمتی از جامعه را از تریبون های مذهبی خود فریاد می زنند و سیستم قضایی و امنیتی هند با آنها کاری ندارد و تحت یک نوع آپارتاید و مصونیت هر حرفی را می زنند و هر کاری را انجام می دهند و کسی از آنها بازخواست نمی کند و جرات این را ندارد.

[20] -  Hindu Hriday Samrat نارندرا مودی که اکنون در زمان سروزیری ایالت گجرات در سال 2002 موجب کشتار اقلیت مسلمان با حمایت اعضای دولت او گشت به قصاب گجرات مشهور بود، اما او اکنون به این عنوان در مقام نخست وزیری خطاب می شود. او از هندوهای افراطی است که نقش زیادی در به قدرت رسیدن حزب بی جی.پی در سال 2014 داشت، 

[21] - بنایی تاریخی از دوره اسلامی در دهلی که مراسم بزرگداشت روز ملی هر ساله در مقابل آن برگزار می شود

[22] - Dalit and Adivasi پایین ترین طبقه در بین جامعه طبقاتی هندو که طبق شرع مذهب هندویی نجس انگاشته شده و ارتباط با آنها ناپاکی می آورد و کفاره دارد، زیرا آنها در وجود خود ناپاکی هایی ذاتی دارند که به شما در خلال این ارتباط منتقل می شود.

[23] - Brahmin جامعه روحانیت هندو، که بالاترین طبقه در بین طبقات باستان هندو قرار دارند.

[24] - good sanskar’ (good upbringing)

[25] - the Central Bureau of Investigation یکی از سازمان های امنیتی هند وابسته به حاکمیت مرکزی هند.

[26] - the ‘Sangh Parivar’ مجمعی از گروه های هندوی افراطی که حول فلسفه هندوتوا و ملیگرایی هندویی تجمع یافته و اکنون شاخه سیاسی این گروه ها حزب بی.جی.پی قدرت را در این کشور در دست دارد.

[27] - Teesta Setalvad متولد 1962، فعال حقوق بشری و روزنامه نگار هندی، که در جریان پیگیری حقوق اقلیت مسلمان اقدام به فعالت کرد و طعمه نفوذ هندوهای افراطی در سازمان های امنیتی و سیاسی هند شد و به خاطر اقدامات خود توسط سازمان های ضد تروریسم دستگیر و در سال 2022 زندانی شد.

[28] - Citizens for Justice and Peace

[29] -  Elite Capture

[30] - the philosopher Olufemi O. Taiwo

[31] - Micro-Elite Capture

[32] - Macro-Elite Capture

[33] - PEN

[34] - Mike Davis

[35] - the Great Victorian Holocaust

[36] - yoga asana

[37] - Barbara Tuchman

[38] - The Guns of August

[39] - Timothy Snyder

[40] - de-Nazification

[41] - Alexander Dugin

[42]- Alexander Prokhanov

[43] - Ancient Rus

[44] - Volodymyr/Valdemar

[45] - the ancient Promised Land

[46] - the Nation-State of the Jewish people

[47] - the Rashtriya Swayamsevak Sangh (RSS)

[48] - Akhand Bharat یا Akhand Hindustan که مفهومی شامل کشورهای هند، پاکستان، افغانستان، بنگلادش، نپال، بوتان، سری لانکا، مالدیو و میانمار است که به عنوان یک ملت در نظر گرفته می شوند.

[49] - partial mobilisation

[50] - Karl K. Compton

[51] - MIT

[52] - William Westmoreland

[53] - Robert McNamara

[54] - Erroll Morris

[55] - he Fog of War

[56] - How much evil must we do in order to do good?

[57] - I think that is a very hard choice, but the price, we think, the price is worth it.

[58]- Order of the Garter

[59] - Third Worlders

[60] - Banana Republics

[61] - Oxfam

[62] - Gautam Adani

[63] - NDTV

[64] -‘happiness conferences

مقدمه مترجم (سایت یادداشت های بی مخاطب) :

درس هایی که از انقلاب هند می توان آموخت، برای ایرانیان بسیارند، چرا که ایران و هند دو انقلاب را در یک منطقه با اهداف نسبتا مشترک، و البته با کمی تفاوت ایجاد کردند؛ مثلا با این تفاوت که انقلاب مردم هند در سال 1326 به پیروزی رسید، و انقلاب مردم ایران در 1357 خورشیدی، لذا ایرانیان می توانند با نگاهی به نقاط ضعف و قوت انقلاب، و انقلابیون هند، که اکنون در 75 مین سالگرد پیروزی خود قرار دارند، و بیش از 31 سال از ما جلوترند، با توجه به انحرافات حادث شده در انقلاب هند، از تجربیات آنان سود جسته، و اگر فرصت و قدرتی یابند، انحرافات آتی را، از انقلاب خود دور کنند، انحرافات عمومی که برای هر انقلابی ممکن است حادث شود و کافیست انقلابیون از تعصب گروهی و جناحی خود خارج شوند، و واقعیت انحرافات آن را ببیند، آن گاه برای حل آن حرکت خواهند کرد.

هندی ها نیز همچون ما بعد از پیروزی، با ترور، انحراف، چند دستگی، جابجایی قدرت، افراط و قلب مفاهیم و آرمان ها مواجه بوده و هستند، و هر دو انقلاب، رهبری کاریزماتیک داشته، و افرادی به سان جواهر لعل نهرو، در جریان انقلاب ما هم بودند، که عده ایی در صدد پاک کردن نقش بی بدیل آنان، به همراه خانواده، تفکر، زندگی و... آنان از صفحه انقلاب ایران، هستند.

مقاله ایی که می آید در اوج حاکمیت افراط گریان مذهبی و راستگرایان هندوتوا، به رهبری حزب BJP ، که شاخه سیاسی افراط گرایان است، نوشته شده است، و نویسنده آگاه و شجاع هندی، به زندگی نهرو و راهکارهای رقبایش برای حذف او می پردازد، که چگونه او را مخل آسایش فرهنگی، و فکری و عمل خود دیده در صدد حذف او، از صفحه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... هند می باشند.

چرا RSS نمی تواند تنفر علیه جواهر لعل نهرو ایجاد کند، نهرو و ارتباطش با مردم هند

 نهرو یک مدرنیست [1] بود که در سنت هند ریشه داشت و مستقیم با ایده و نظریه هندوتوا [2] در تضاد بود، این را هیچ کسی بهتر از ایدئولوگ های نظریه پرداز هندوتوا نمی دانند.

نخست وزیر هند، جواهر لعل نهرو در حال سخنرانی بعد از استقلال هند در سال 1947 در پارلمان هند.

عکس برگرفته از آرشیو تاریخ جهان.

نویسنده : پوروشاتم آگاروال [3]

27/مردادماه/1401 (18 آگوست 2022)

همچنان که کشور پرچم یادبود هفتاد و پنجمین سالگرد استقلال هند را به تکان در آورده است، این زمانی است که باید برآوردی هم داشته باشیم. بنیانگذاران هند چه کردند، و شهروندان هند چه خواب و آروزهایی داشتند، چگونه هند گذر کرد و آنرا به انجام رساند، چالش ها و موفقیت ها چه بوده است؟

گزارشگران و تهیه کنندگان رسانه "وایر" داستان هایی را از این دوره زمانی فراهم کرده، زخم ها، و امید هندی ها تهیه، همچنین این که در زندگی خصوصی، فرهنگی، اقتصادی و علمی چه دیده اند. چگونه هند مدرن بر این زخم ها فائق آمد، این پرچم چه آوردی داشته است؟ چگونه ادبیات و سینما، زخم تقسیم هند (به مسلمان و هندو و در نهایت دو کشور هند و پاکستان) را التیام بخشیدند؟

طراحی : پریپلب چاکرابارتی [4]

"سازمان خدمتگزاران داوطب ملی" (RSS) [5] خود را به عنوان یک سازمان "فرهنگی" می داند، و این ادعا از این نظر درست است که هدف آن سازمان بر تغییر تمام موارد برای "هندی بودن" [6] استوار است، و این سازمان با تمام فعالیت های خصوصی و عمومی خود را در کشور مرتبط کرده است. اما واژه "فرهنگی" مد نظر گروه RSS اشاره به یک واقعیت پویا ندارد، که تجربه روزانه عموم مردم را انرژی بخشیده، و یک نقطه نظر خلاق در هند ایجاد کند.

برای گروه RSS واژه فرهنگی که آنرا برای خود به کار می برند، به معنی خطابه و لفاظی هایی تنفر برانگیزاننده و خشونت واقعی، و یک سیستم مخفی و پوشش دهند به این درگیری و ظلم و تعدی ها، از طریق طفره رفتن و اختفا می باشد. همچنین انکار و نادیده انگاشتن، تکثر بنیادی در تجربه فرهنگی و شخصیت هندی هاست. در سوی مقابل RSS، طرفداران "جنبش ملی استقلال هند" [7] قرار دارند، که این تکثر بنیادی را در فرایند گفتگوها و بالا و پایین های خاصِ چنین حرکت های تاریخی، در تجربه فرهنگی و شخصیت هندی ها دیده، و آنرا به رسمیت شناختند، بنابراین شعار "وحدت در عین کثرت" [8] را، با همین واقعیت اجتماعی است که سر داده اند.  

به رقم تمام آنچه گفته شد، برای تحقق ملیگرایی هندی و یا "هندو بودن"، ملی گرایی آر.اس.اس، تمام، روش ملیگرایی راست گرایانه را از غرب برگزید. تعریف و تمجید از "خالص سازی صحنه زندگی ملی" [9] از اغیار، مطابق شعار و روش نازی های آلمان [10] در سخنان آنان موجود است. در کتاب "ما، همسایگی تعریف شده ما" (در سال 1938 این مطلب به نام ام. اس. گولوالکار [11] چاپ شد، کمی بعد توسط انتشارات آن، این مطلب تکذیب گردید) که به رغم این تکذیبیه، انعکاس آن مطلب را براحتی می توان در سخنان غیر رسمی روزانه هر کادر RSS و طرفدارانش به خوبی دید. تجلیل و تمجید از قتل و عقوبت (اقلیت ها و سوژه های اعتقادی این گروه) به شیوه اوباش و اراذل، و انجام دیگر جرم های شنیع و شریرانه و تنفر انگیز که در مقابل آن چیزی نیست، را می توان دید، و این اقدامات در حال انجام است.

به رغم این گروه آر.اس.اس، خوشبختانه مطالب کتاب دیگر گولوالکار "خوشه ایی از افکار" [12] (متعلق به سال 1966) را تکذیب نمی کند. در بخش دوازدهم این کتاب "تهدیدات داخلی" کشور لیست شده است؛ و در این تهدیدات، مسلمانان، مسیحیان و جوامع کوچک ردیف شده اند. مطلب خیلی جالبی غیر مستقیم در اینجا عنوان شده، که گروه های مذهبی – مسلمانان و مسیحیان – با هم کلوپی را با دیگر جوامع کوچک، ساخته اند، و یک سرفصل ایدئولوژیکی ایجاد کرده اند. به رغم این ها، هیچکس در بدو تولد کمونیست و یا هر یک از این تعلق های سیاسی، دیگر نیست؛ شما باید این اعتقادات را اتخاذ کنید، یا خود از آن خارج شوید.

در اندیشه گولوالکار مسلمانان و مسیحیان می توانند به یک تهدید داخلی برای ملت هندو تبدیل شوند، مگر این که آنها به تمامی دین شان را رها کنند، و به اصل خویش هندو بودن بازگردند. چنین ایده ایی در اندیشه وی.دی.سوارکار [13] قرار دارد که فقط چنین افرادی اند (که اعتقاد خود را ترک کرده اند) که می توانند قسمتی از "ملت" [14] هندو را تشکیل دهند، و صاحب سرزمین های مقدس، در کشور هند، باشند. خوشبختانه برای افراد معتقد به تفکر تیپ گونه هندوتوای ساکن در ایالات متحده، هنوز این ایده، چنان صورت زمینی و عینی به خود نگرفته است، تا در اینجا نیز هندوها را برای گرفتن سرزمین های مقدس خود، در اعماق سرزمین هودستن و یا کلورادو [15] امریکا، به جای مناطق گنگا و گوداواری [16] در هند به خیزش طلب کنند.

فرمول "یک ملت – یک مذهب" [17] نه تنها در ایدئولوژی آنها نفوذ و گسترش یافته (شما اگر جهان بینی ایی، غیر از آنچه آر.اس.اس معتقد است را اتخاذ نمایی، در فرهنگ کنونی گفتاری آنها، یک تهدید هستی، یا یک عنصر "ضد ملی")، بلکه در تمام اعمال روزانه و غذا و زبان گفتاری آنان جاری است. ایده ایی که یک نوع یکسان سازی و یکپارچگی تایید شده توسط گروه آر.اس.اس را از بالا، بر تمام شقوق و جنبه های زندگی انسان هندی دیکته می کند. "یک ملت - یک انتخاب" [18] نیز آخرین مورد، از این سری تحمیلات این نوع ایده ها است. تعجب بر انگیز نمی تواند باشد، که طبق اصول سازمانی گروه آر.اس.اس، ایده "پیروی از یک رهبر، بدون چون چرا" [19] مطرح، و حرکت جامعه "تحت ساختار راهبری یک راننده" برای جامعه اتخاذ و تعیین می گردد.

حتی مینیمم منطق ارایه شده توسط آنها، منجر به خاموشی نور ساطع شده ای می شود که از ایده های باطل گروه آر.اس.اس در تاریخ هند مانده است، و تصویر سازی از یک کابوس، ناشی از پیاده شدن ایده آنان در آینده را نشان خواهد داد. در راستای خاموش کردن اشعه نور منطق، در کتاب "خوشه هایی از افکار" و دیگر نوشته های "اهل تفکر" [20] و ایدئولوگ های گروه آر.اس.اس، تاکید زیادی روی "احساسات" [21] شده است. به عنوان یک بخش از حقیقت، رفع اتهام خشونت کلامی و فیزیکی به نام اعتقادات مذهبی یا احساسات ملی است، که بخشی از شیوه به تحرک در آورنده، و شیوه عمل چنین گروه هایی در کل جهان است، مثل تهاجمی که ناشی از تنفر از زن و زن گریزی در ذهن آنها وجود دارد – که زنان باید در محدودیت های خود بمانند، و اگر این نکنند، باید به این امر کشانده و مجبور شوند. این نوع روانشناسی رفتاری را در مطالب غول های راستگرایان، فعال در رسانه های فضای مجازی می توان دید، که از این شبکه های اجتماعی برای یاد دادن "درس های ضروری" به زنان سو استفاده می کنند.

نهضت ملی هند [22] (با تمام در بر گیرندگان و اعضای آن) با تاکید بر این اساس و اصول به حرکت در آمد که این تمدن (با وجوهی که نهرو به صورت پایداری بر آن پای می فشرد) باستانی و "دامنه دار"، باید با تمام تنوع و تکثرش به فاز و دوران یک "ملت مدرن" منتقل شوند. گلوالکار با این اظهارات تمسخر آمیز در کتاب "خوشه ایی از تفکرات" خود، "واکنشی بودن" [23] ملیگرایی هند را رد کرد، و ایده امپریالیسم گونه اش که به عنوان یک خطر عمومی برای هند است را نادیده گرفت :

"تئوری های ملیگرایی سرزمینی و موضوع خطر مشترک و عمومی، که پلتفرم منظور ما از ملت را تشکیل می دهند، ما را از مزایا و حس مثبت ملت هندو بودن [24] محروم کرده است، و بسیاری ، تقریبا همه ی نهضت های رهایی بخش [25] ما را به نهضت های ضد بریتانیا [26] تبدیل کرده است،  و ضدیت با بریتانیا [27] با میهن پرستی و ملیگرایی برابر شده بود. این دیدگاه واکنشی، اثرات مخربی به تمام پروژه تلاش آزادی خواهانه مردم هند داشت، همچنین بر رهبران و مردم معمولی شرکت کننده در این نهضت نیز این اثر مخرب را بر جای گذاشته است."

ایده ملت هندو، عرضه شده توسط گروه آر.اس.اس، بر پایه چالش خشونت بار با ایده هند شمولیت گرا [28] و دمکراتیک استوار است، و نهرو حقیقتا از این چالش و درگیری مطلع و آگاه بود. در مخالفت و مقابله با یک ایده ی غیر منطقی و بی اساس و بدون پشتوانه تاریخی که در تفکر آر.اس.اس از فرهنگ و تاریخ هند قرار داشت، به مقابله برخاست؛ و همین تفکر خطرناک، نهرو را بر آن داشت تا روی یک خط تداوم و پیوستگی تاکید و تشویق نماید. تاکید روی تصویر مشهور و رایجی از هند، که هند را به عنوان سرزمینی که از یک "اقیانوسی از انسانیت" [29]  ساخته شده است، معرفی می کرد، نهرو ترجیح می داد تا روی کاراکتر و شخصیت هند به عنوان یک شخصیت پیچیده و مرموز [30] ایستاده، و همچنان که در کتاب "کشف هند" [31]  نوشت "برخی از نوشته های باستانی، که بر آن لایه بر لایه از افکار، و لایه بر لایه از خیال محاط و احاطه شده اند، و هنوز لایه گذشته به صورت کامل مخفی و پوشیده نگردیده است".  

هند، دهلی نو، بانگی کلونی، دوم اکتبر 1946

گاندی در حال سخن گفتن با جواهر لعل نهرو، در هفتاد و هفتمین سالروز تولدش

در اقیانوس هیچ اثری از هیچ رودخانه ایی باقی نمی ماند؛ در تصویر نهرو، از یک نوشته باستانی، هر یک از خطوط، نشان از نشانه های هویت آن را در خود دارد. چگونه ایده هند (در واقع، حتی ایده منتهی به سنت هندویسم)، می تواند همچنان مدعی قابل اتکا بودن باشد، در حالی که آنچه توسط اسلام و همچنین غرب در هند ساخته و پرداخته شده است، را منکر می شود؟

مثل یک "نگاره باستانی" [32] ، کتاب "کشف هند" به عنوان یک تصویر از تلاش های مادام العمر نهرو را در خود دارد، که نقاط ضعف و قوت فرهنگ هند را در آن، بیان می دارد. در واقع او سعی بر مدرنیزاسیون هند نمود، اما نه به صورتی که به "غربی سازی" [33] هند منجر گردد، همچنان که ملیگرایان هندو، و حتی بعضی از پیروان مهاتما گاندی و لیبرال ها، او را متهم می کنند.

ایده مدرنیزاسیون نهرو، تنها ارتقا دهنده و "توسعه محور" نبود، بلکه علاوه بر توسعه [34] هند، به دنبال تشکیل یک جامعه انسانی [35] نیز بود. ایده نهرو در خصوص هند، تنها به هارمونی و تناسب فرقه ایی [36] نمی اندیشید، بلکه بر حسب سخنرانی او در کسوت رئیس حزب کنگره در سال 1929 که در لاهور (پاکستان کنونی) ایراد گردید، فراتر، از کسب و ایجاد تغییرات در قلمرو اقتصاد، و جنبه های اجتماعی و سیاسی را شامل می شد؛ بلکه او تاکید داشت که همچون تغییراتی را باید "فقط بر حسب ایده و تراوشات مغزی مردم هندی ها باشد".  

نهرو به صورت پایدار و پشت سر هم به مردم هند گوشزد می کرد که، در سیاست هند، فرقه گرایی در هر شکلی که خود را ظاهر کند، به مقابله با تغییر اجتماعی به سوی یک جامعه عدل و انسانی، خواهد برخاست. او از نتایج فرقه گرایی هندو مطلع بود، همچنان که در کتاب "یک اتو بیوگرافی" [37] نوشت : "سازمان های مسلمان خود را نشان داده اند، که مقداری بیش از معمول، فرقه ایی هستند، و این موضوع بر همه روشن است. اما فرقه گرایی سازمان هندو مهاسابها [38] به این اندازه آشکار نیست، و فرقه گرایی آنها در لباس مبدل یک منطق ملیگرایی نهفته و وجه مخفی دارد".

نهرو به صورت عمیقی "بحران روح جامعه هندی ها" را منعکس می کرد، بر کتاب شاعر مشهور هندی رامداری سینگ دینکار [39] تحت عنوان "چهار دوره از فرهنگ" [40] نهرو مقدمه ایی در سال 1955 نوشت که بخشی از آن اینگونه گفت:

"ما در زمانی توسعه یافتیم که بالاترین سطح تحمل و مدارا را داشتیم، و تنوعی از افکار و نظرات را تجربه کردیم و در همان زمان کمترین رفتار در شکل اجتماعی را شاهد بودیم. این شکاف شخصیتی ما را تشویق کرده است، و حتی اکنون نیز علیه این وضعیت تلاش می کنیم. ما از شکست های خود چشم پوشی کرده آنرا به کمبود سنت و عادت ها نسبت داده، و به افکار بلند، به ارث رسیده از پیشینیان خود رفرنس می دهیم، و تا زمانی که این را حل نکنیم، یک درگیری، ضرورتا بین این دو وجود دارد، ما به داشتن این شکاف شخصیتی (ضعف بی عملی خود را به عادات و سنت منتسب کنیم، و در همان حال مفتخر به افکار بلند پیشینیان باشیم) ادامه خواهیم داد".

چنین اظهارات آشکار و روشنی، از زبان یک رهبر شاخص، در زمان ما که احساسات جریحه دار می شود، می تواند برایش به لحاظ سیاسی فاجعه بار باشد. اما نهرو اطمینان مردم خود را از طریق صداقت و همراهی و علم و فهم خود کسب کرده بود. او هرگز نارضایتی و عدم خیال آسوده خود را از اشکال بروز"مذهب سازمان یافته" مخفی نمی کرد، اما به نقش مثبت مذهب در زندگی انسانی اذعان داشت. در کتاب "کشف هند"، جواهر لعل نهرو می نویسد :

"خود را ناتوان از تفکر در خصوص الهه و یا خدا و هر گونه قدرت متعالی ناشناخه، پیچیده شده در واژه های انسان نمایانه یافتم ... هر گونه ایده خدایان این چنینی برایم خیلی عجیب و غریب، ناقص و ناجور به نظر می رسد ... من به سوی فلسفه وحدت خدا (ادویتا) [41] آنچه در تفکر ودانتا [42] آمده است، جذب شده ام. چیزی شبیه ضرورت رویکرد وابسته به اخلاق به زندگی، مرا به خود شدیدا جذب می کند".

در یک تبادل نظر با آر.ک. کارانجیا [43] در سال 1960، نهرو تاکید کرد که "نیاز برای یافتن یک پاسخ، به احساس تهی شدگی معنوی،[44] تمدن فن آورانه [45] ما را با خود روبرو کرده است". که این مطلب در کتاب "ذهن آقای نهرو" [46] آورده شد.

اما به رغم احساس و دیدن این نقص تهی شدگی معنوی، نهرو، راه خروج از این تهی شدگی معنوی را، گذر از آموزه های یک آسرام [47]  نمی دانست و نمی دیدید، که عناوین حضرت، حضرت [48] و یا استاد و معلم روحانی (سادوگرو) [49] و... را با خود یدک می کشند. او در جستجوی راهی برای رفع این تهی شدگی معنوی، از میان هنر خلاق، و تامل و اندیشه و تفکر می جست.

رویکرد تفکری نهرو به مذهب و معنویت، به صورت زیبایی با مذهب هندو در تناسب و هماهنگی بود. چرا که هندویسم هم به سان نهرو، تاکید و اصراری بر یکدستی متحد الشکل بودن اعتقاد [50] افراد جامعه نداشت، و ایجاد یک اعتقاد یکدست برای همه در برنامه خود ندارد. هر فرد هندو (البته به جز هندوهای از نوع معتقدین به تفکر هندوتوا) اعتبار و درستی "تقدیر و تشویق فلسفه اعتقاد به وحدت خدا (با یکتاپرستی و توحید نباید اشتباه گرفت) و تاکید او بر رویکرد اخلاقی به زندگی" را در تفکر نهرو خواهد دید. نهرو به لحاظ فرهنگی بی رگ و ریشه نبود، در حقیقت او آنقدر ریشه دار بود، که هرگز نیازی نبود در این لباس فرهنگ ریشه دار خود، برای گفتار آستین بالا بزند.

آر.اس.اس سعی کرده از گاندی [51] ، پاتیل [52] ، شاستری [53] ، سوبهاش بوس [54] ، باگات سینگ [55]، تاگور [56]، حتی آمبدکار [57] تمجید و تعریف کند، اما از نهرو هرگز. به این دلیل که نهرو – مدرنیسم گرایی است که مدرنیسم او در سنت هند ریشه دارد – دقیقا علیه دیدگاه و ایدئولوژی هندوتوا است، و هیچ کسی بهتر از ایدئولوگ های هندوتوا از این امر آگاه نیست.

آنها به واقع کاملا از نهرو متنفرند، چرا که او اعتماد، احترام و اعتقاد مردم را به سختی کسب کرد، بدون این که دیگ خود را با سو استفاده از احساسات این مردم بپزد. اهالی دیدگاه هندوتوا از او می ترسند، این نیز همچنین، به دلیل این است که نهرو می تواند با مردم هند ارتباط مناسب بگیرد، بدون این که از احادیث و فراز های مذهبی برای این ارتباط سو استفاده کند. نهرو می تواند وقتی لازم ببیند، از مردم خود انتقاد کند، او اعتقاد مردم هند به خود را، فقط با تعریف و تمجید از آنان، به سمت خود، کسب نکرده است، تا با یک خصوصیت واکنشی به آنان نزدیک شود؛

نهرو به وسیله تلاش های خود، سعی کرد مردم خود را به سوی روشنایی و بیداری هدایت کند، این باعث اعتقاد مردمش به او گردید. او فقط نماینده مردم در دولت نبود، بلکه او یک رهبر درست کردار و واقعی بود. این همان ترس است که افراد نامناسب را به این سمت هدایت می کند که نه تنها در بخش دولتی (نمایندگان هندوتوا در دولت و..) بلکه مواجب بگیران آنان در بخش رسانه نیز، سعی کنند خاطره نهرو را از جامعه انقلاب کرده هند پاک کنند (از طریق سانسور او تفکراتش، و مبارزه با ایده و برنامه هایش). 

و به دلایل پیش گفته است که نه هیچ دروغی بدان اندازه است، و نه هیچ پایین کشیدنی توسط آنان به اندازه ایی قدرت دارد که نهرو را از معنی خود در جامعه هند خارج کند. اما از زندگی خانوادگی او گرفته، تا عادات خوردن او، تا تراژدی های به وجود آمده در شخصی اش، هر چیزی، مستمسکی برای گروه آر.اس.اس است و  یا پروژه ایی، تا نهرو را ویران کنند.

[1] - Moderniser مدرنیته همیشه در مقابل سنت قرار داده می شود، اما جواهر لعل نهرو، سیاستمدار و انقلابی بزرگ هندی، با تکیه و لحاظ اصول سنت هند فرهنگ و اجتماع هند، در تئوری اداره کشور خود، قصد داشت تا هند را طوری وارد دوره مدرن نماید، که کمترین ضایعات را داشته، لذا او با شناخت خوبی از نقاط ضعف و قوت هندی ها، داشت، با تکیه بر این شناخت و با استفاده از میراث تجربه بشری، که بر لزوم تکثرگرایی، سکولاریسم، دمکراسی و سوسیالیسم در جامعه هند تاکید دارد، و لازمه ایجاد جامعه ایی امن، و توسعه یافته برای همه اقشار مختلف جامعه را متذکر گردید، و این اصول را در قانون اساسی و اصول اداره جامعه خود وارد کرد، تا جامعه فقیر و پاره پاره شده، و زخم خورده باقی مانده از دوره استعمار را وارد یک دوره مدرن و توسعه یافتگی، با حفظ اصول انسانی و اخلاقی سنت خود نماید. ایده های منحصر به فرد جواهر لعل نهرو، که به عنوان تفکر نهرویسم، در شیوه اداره هند مشهور است، مورد تنفر سنت گرایان، راستگرای مذهبی و افراط گرایان هندو بوده، و برای زدودن نهرویسم، و از جمله نتایج آن از جامعه هند، و بازگشت دادن آن به عصر سنت های هندو، و جامعه طبقاتی و... کوشش می کنند. که از نتایج آن حاکمیت برهمنیسم، احیا نظام کاستی و طبقاتی، تعصب و درگیری مذهبی، ظلم و تعدی به حقوق اقلیت ها و... خواهد بود.

[2] - هندوتوا یعنی "هندو بودن" و به نوعی ملیگرایی مذهبی اجتماعی توجه دارد که تفکر خود را محور دانسته و دیگران را بیگانه تصور می کند، که "اغیار" یا باید هند را ترک کنند و یا به جمع فکری و مذهبی آنان بپیوندند، تفکری که از طریق خشونت و... امروز قدرت در هند در دست دارد، و مبارزه ایی دامنه دار را با رقبای خود که به دمکراسی، تکثرگرایی و تسامح و تساهل فرهنگی اجتماعی و.... معتقدند، ادامه می دهد، از قربانیان این تفکر می توان به مهاتما گاندی رهبر انقلاب هند می توان اشاره کرد، که به فاصله کمی از پیروزی، توسط یکی از اعضای سازمان RSS به دلیل دفاع از حقوق اقلیت ها و... ترور گردید تا هند پیروز را نبیند و نباشد که ببیند.  

[3] - نویسنده این مقاله توسط آقای Purushottam Agrawal نوشته شده است که فردی اکادمیک، نویسنده و همچنین ستون نویس مطبوعاتی در مسایل سیاسی هند هستند. نویسنده مقاله خود را تحت عنوان : Why RSS Cannot Help Hating, Jawaharlal Nehru and His Connection With the People of India منتشر کرد.

[4] - Pariplab Chakraborty

[5] - راشتریا سوایام سیوک سَنگْ (Rashtriya Swayamsevak Sangh) با سرواژه  آر.اس‌.اس «سازمان ملی داوطلبی» یا «سازمان ملی میهن‌ پرستی» یک سازمان داوطلبی شبه‌نظامی، ملی‌گرای‌ و راست‌گرای هندو است که حزب بهاراتیا جاناتا، حزب فعلی حاکم بر هند، شاخه سیاسی آن محسوب می‌ شود. آر.اس‌.اس رهبر شبکه بزرگی از سازمان ها و گروه های مختلف با کارکردهای مختلف اجتماعی است که همه آنها به نام "سنگ پریوار" یا خاندان سنگ شناخته می شوند و در بسیاری از بخش‌ های جامعه هند حاضرند. گفته می شود دارای ۶ میلیون عضوند، و به این لحاظ بزرگترین سازمان غیردولتی (NGO) در جهان محسوب می شوند. این سازمان که حکم بسیج مردمی را دارد، و از افراد داوطلب و میهن‌ پرست تشکیل می‌ شود، که به باورهای پیش از حمله نادرشاه به هند که باعث ورود ادیان سامی به هندوستان شد، پایبند هستند. تحت فشارهای این گروه، مجلس هندوستان طرح جلوگیری از مهاجرت مسلمانان به هندوستان را اجراء کرد، که از سال ۲۰۲۰ به بعد، هیچ مسلمانی نمی‌ تواند به هندوستان مهاجرت کند. در سال ۲۰۱۴ رهبر آر.اس.اس ورود اسلام به هندوستان را با عنوان «حمله اسلام» نام برد و گفت: «حمله اسلام به هندوستان عامل ایجاد فرقه‌ها و درگیری‌های قومی در این کشور شده‌ است.» در سال ۲۰۱۵ سورِش سونی یکی از رهبران آر.اس.اس بیان داشت که ادیان سامی دلیل گرمایش زمین هستند. در سال ۲۰۱۸ رهبر آر.اس.اس در مصاحبه با تلویزیون رسمی هندوستان اعلام کرد که «هندوها سزاوار احترام هستند زیرا مردم هندو بومی‌های کشور هندوستان هستند ولی مسلمانان مهاجم به این کشور هستند."

[6] - being Indian و یا Hinduness

[7] - یا افرادی که در حزب کنگره ملی هند NIC سکان هدایت مبارزه با استعمار و سیاست جامعه بعد پیروزی را بر عهده داشتند و میراث آنان یک سیاست عدم خشونت، قایل به تکثر و تکثرگرایی و حاکمیت مردم یعنی دمکراسی و حق تعیین سرنوشت توسط هندی ها، در خلال صندوق رای و همچنین توسعه همه جانبه هند به لحاظ فرهنگی، اقتصادی و... که از بزرگان این نهضت مهاتما گاندی، جواهر لعل نهرو و... هستند.

[8] - “Unity in Diversity” این شعار کثرت فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، نژادی، دینی و حتی زبانی را در جامعه هند به رسمیت شناخته و سپس خواهان وحدت آنان می شود ولی در تفکر RSS این تنوع نادیده انگاشته و به رسمیت شناخته نمی شود و در عین حال معتقدند همه باید خود را با تفکر و رویکرد آنها یکدست و یک نظر کنند وگرنه هند را ترک کنند. چرا که اینجا سرزمین مقدس هندوهاست و جایی برای اغیار نیست.

[9] - " Purifying the national life"

[10] - Nazy نازی ها در آلمان رویه ملیگرایی فکری ایی بودند که به حکومت هیتلر انجامید که ده ها میلیون کشته را در آلمان و کشورهای دیگر اروپایی و آفرایقایی روی دست جهانیان گذاشت، خالص سازی نژادی و... که یکی از نتایج آن است، به حاکمیت صهیونیست ها در فلسطین آنجامید، که یهودیان جهان خود را ملزم به داشتن وطنی خاص خود دیدند، که در آن از کشتارهایی این چنینی رهایی یابند.

[11] - M.S. Golwalka (19 فوریه 1906 - 5 ژوئن 1973) دومین رهبر گروه  رشتریا سوایامسواک سنگ و یا RSS بود. که به طور گسترده ای مشهور به برجسته ترین ایدئولوگ گروه های هندوتوا است. یکی از رهبران اولیه گروه RSS و نویسنده کتاب هایی است که اندیشه مرکزی این گروه را بیان می دارد. کتاب خوشه ایی از افکار یکی از آنان است که در این مقاله به قسمتی از آن اشاره شده است.

[12] - Bunch of Thoughts

[13] - V.D. Savarkar (Vinayak Damodar Savarkar) 28 May 1883 – 26 February 1966 او یکی از ملیگرایان هندی بود که ابتدا به گروه هندو مهاسابها پیوست، و در گسترش واژه هندوتوا که توسط چاندارا نات باسو ابداع گردیده بود همت گماشت، که ناظر بر یک هویت هندو برای ساخت کشور بهارات (هند) بود، او البته یک آتئیست و بی خدا بود ولی به فلسفه هندو علاقه داشت، بعدها به ریاست گروه هندو مهاسابها انتخاب شد، او در مقابل 20 هزار شنونده در شهر پونا ایالت مهاراشترا در اول آگوست 1938 در کنار نازی های آلمان و فاشیست های ایتالیایی ایستاد. و نهرو را به خاطر مخالفت با آنها نکوهش کرد، او در گسترش نوعی از ضدیت با اقلیت مسلمان نقش داشت و آنرا در هند بر اساس ملی گرای هندو گسترش داد، و به این لحاظ سوارکار به خاطر نوشته های ضد مسلمانان شناخته می شود. سوارکار 38 کتاب به زبان انگلیسی و مراتی (زبان ایالت مهاراشترا) که شامل رمان، شعر، نمایشنامه و... نوشته است. او بر این اعتقاد بود که مذهب وجه بی اهمیت در هویت هندو دارد، و مخالف نظام کاستی و طبقاتی هندو بود، و شدیدا منتقد نسبت به اعمال مذهبی هندوها بوده و آن را غیر منطقی می دید. او مرگ جالبی هم داشت، و به دنبال مرگ همسرش از خوردن غذا و آب و دارو تا رسیدن به مرحله مرگ خودداری کرد، نوعی روزه داری تا مرگ، و قبل از مرگ نوشت "وقتی ماموریت زندگی فردی به پایان می رسد و فرصتی برای خدمت به اجتماع خود دیگر ندارد، همان بهتر است که به زندگی خود پایان دهد، تا این که منتظر بماند که مرگ او را دریابد".

[14] - nation

[15] -  -  Hudson - Colorado مناطقی در امریکا

[16] - Ganga or Godavari دو رود بلند و بزرگ در سرزمین هند که تمدن هندو و هند در کناره های آن شکل گرفت و رشد کرد

[17] - One nation-One religion انکار تکثر فکر و مذهب که در واقع هند یک کشور متکثر از مذاهب و تفکرات است که هندوهای ملی گرای افراطی این تنوع و تکثر را نادیده و انکار کرده و این فرمول را بیان داشته که، یک هندی ها ملت، و فقط با یک مذهب باید باشند، که لابد آن یک مذهب نیز همان برداشت خطرناک آنهاست که باید حاکم شود

[18] - One nation, One election یک ملت یک رهبر که در نظام دمکراسی هند، یک کودتا علیه قانون اساسی و اصول انقلاب هند محسوب می شود که یک رهبر غیر انتخابی بخواهد سکاندار هدایت جامعه دمکرات هند باشد، چرا که در قانون اساسی این کشور حاکمیت از آن مردم هند است که از طریق انتخابات که هر 5 سال یک بار تکرار می شود حاکمیت دولت خود را از طریق انتخاب اعضای پارلمان در ایالت ها و مرکز تعیین می کنند.

[19] - Ek Chalak Anuvartitva (unquestioningly following a single leader, or the Fuehrer Principle)

[20] - intellectual

[21] - sentiments and feelings

[22] - The Indian national movement نهضت و انقلابی که طی چند دهه، علیه حاکمیت بریتانیای کبیر بر سرزمین هند، ناراضی بوده و مبارزه کرد و در سال 1947 به رهبری مهاتما گاندی به پیروزی رسید و هند مستقل گردید.

[23]- reactionary

[24] - Hindu nationhood

[25] - freedom movements

[26] - anti-British movements

[27] - Anti-Britishism

[28] - inclusive متکثر و متنوع به لحاظ فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و....

[29] -ocean of humanity

[30] - complex and mysterious personality of India

[31] - Discovery of India

[32] - palimpsest

[33] - Westernise

[34] - Development

[35] - humane society

[36] - communal harmony

[37] - An Autobiography

[38] - The [Hindu] Mahasabha "پارلمان علیای هندوها" که یک سازمان هندویی فعال در زمان مبارزات استقلال شامل ملیگرایان و مذهبیون هندو بود

[39] - Ramdhari Singh Dinkar

[40] - Sanskriti ke Char Adhyay (Four Chapters from Culture)

[41] - یا همان خدای که دیگر دوگانه نیست، به دور از دوگانه پرستی ها (خیر و شر و...)، advaita (non-dualist) همان عدم دوالیسم و دوگانه پرستی که یکی از شش شاخه های مهم نهضت فلسفی ودانتا در هند است که خود مهمترین و پر نفوذترین در این رابطه است، حقیقت را در عبور از وهم و خیال و دوالیسم می داند و معتقد است که روح فردی وجود ندارد و تنها آتمن (Arman) روح جهانی هست که تنها ممکن است روح فردی به صورت موقت از این روح منشعب شود

[42] - عصر ودانتا (Vedanta)، بعد از دوره باستان در خدایان هندی است که به صورت پرستش بت ها و خدایان طبیعی مثل خورشید و آب و... به وجود آمده است این دوره بعد از دوره وداها که شامل متون مقدس هندوها، در عصر باستان و شامل سخن با خدایان این چنینی است، و از نحوه قربانی و دعا برای آنان و... سخن می گویدف دوره ودانتا عصر اصلاح در تفکر هندویسم و ارتقا تفکر مذهبی آنان است. ودانتا در سانسکریت به معنی جمع بندی است، اوپانیشاد ها کتاب هایی است که در این فلسفه نوشته شده اند. آنها به تفسیر یکدست از متن مقدس معتقد نبودند و لذا اندیشه های متعددی در فلسفه ودانتا شکل گرفت آنان معتقد به یک هسته باقی و غیر قابل نابودی و فناناپذیر به نام آتمن بودند که همان برهمن و وجود مطلق، بی منتها و فناناپذیر است.

[43] - R.K. Karanjia

[44] - the spiritual emptiness

[45] - technological civilisation

[46] - The Mind of Mr. Nehru

[47] - Asaram در این نوشته منظور Asumal Sirumalani Harpalani (born 17 April 1941) است که پیروانش او را آسرام باپو می نامند، که از رهبران مذهبی هند کنونی است که از دهه 1970  شهرت یافت و تا سال 2013 بیشتر از 400 مدرسه دینی هندو به نام "آشرام" را در هند و خارج از کشور تاسیس کرده است.

[48] - Shri Shri

[49] - Sadhguru

[50] - uniformity of faith یکدستی در تفکر اعتقادی

[51] - Gandhiمهاتما گاندی رهبر قیام استقلال هند که معتقد به سکولاریسم، تکثرگرایی و حقوق اقلیت ها و عدم خشونت بود و نهایتا هم توسط یکی از نیروهای RSS یک سال بعد از پیروزی ترور شد.

[52] - سردار پاتیل از جمله رهبران حزب کنگره بود که به هندو های افراطی چنان نزدیک بود که اکنون بعد از دست یابی به قدرت، از او بزرگترین مجسمه ها را در هند می سازند، او به عنوان مشت آهنین ملیگرایی هندو، در سرکوب و کشتار اقلیت ها در زمان استقلال شهرت دارد، و اقدامات او در این رابطه به عنوان وزیر کشور هند در آن زمان شهرت یافت. Patel

[53] - Shastri لعل بهادر شاستری از رهبران استقلال که بعدها به ریاست جمهوری هند انتخاب شد

[54] - Bose  سوبهاش چاندرا بوس معروف به نتاجی، رهبر مورد احترام انقلابی ملی‌گرای هندی بود که در جریان جنگ جهانی دوم جنبشی ملی را علیه قدرت‌های غربی رهبری کرد. بوس در ۱۹۳۸ به ریاست کنگره ملی هند برگزیده شد ولی یک سال بعد به دلیل اختلاف با مهاتما گاندی از این سمت برکنار شد. او پیش از ترک هند در ۱۹۴۰ از سوی بریتانیاهای حاکم بر هند، در حصر خانگی قرار گرفت. بوس در آوریل ۱۹۴۱ وارد برلین در آلمان نازی شد و با آنها  همدلی داشت. در سال ۲۰۲۱ دولت حزب BJP در هند، ۲۳ ژانویه را به منظور پاسداشت زادروز "نتاجی" (حضرت رهبر) سوبهاش چاندرا بوس، به نام "نتاجی جایانتی" نامگذاری کرد.

[55] - , Bhagat Singh باگات سینگ یا همان شهید باگات سینگ که از مبارزان استقلال می باشد، که به رغم روش عدم خشونت گاندی، دست به ترور مسئولان بریتانیایی در هند زد، و به همین دلیل هم دستگیر و توسط بریتانیایی ها، اعدام گردید.

[56] -Tagore رابیندارنات تاگور از مبارزین اهل بنگال غربی بود که نویسنده بزرگ هند و برنده جایزه ادبیات نوبل ادبیات جهانی نیز گردید.

[57] - Ambedkar رائورامجی آمبدکار از رهبران گروه نجس ها، یا همان دالیت ها که در فرهنگ هند ارتباط با آنان کفاره دارد، می باشد، او از رهبران مبارز و نویسنده قانون اساسی هند، بعد از پیروزی است، افراط گرایان راستگرای هندو از او کینه به دل دارند، چرا که اولا به گروه نجس ها تعلق دارد، و ثانیا قانون اساسی را طوری نوشته است که تکثرگرایی و سکولاریسم و حاکمیت مردم را در آن تضمین کرده است، مواردی که مورد خوشایند افراط گرایان راستگرای هندو نبوده، و در ضدیت با سرفصل های اعتقادی آنان است، به همین جهت هندوهای افراطی در راستای خالی کردن قانون اساسی هند از هویت مذکور بوده و در مدت حاکمیت خود سعی کرده اند این قانون را از سرفصل های حاکمیت خود خارج کنند و بی اثر و تهی نمایند.

مقدمه (سایت یادداشت های بی مخاطب) :

تفکر راستگرای اقتدار طلب، به خصوص از نوع مذهبی آن، یک روزه جامعه دمکرات خود را به یک دیکتاتوری بسته و متمرکز تبدیل نمی کند، بلکه قدم به قدم جامعه را در این مسیر هدایت کرده، مشتاقان و پاسداران چنین جامعه ی دیکتاتور مسلکی، ابتدا نمایندگان وجدان بیدار، و اهل تفکر جامعه خود را با استفاده از ظرفیت های قانونی و انقلابی و غیر قانونی و شبه قانونی سرکوب، و به سکوت می کشانند، و با تحت فشار مداوم و سخت قرار دادن نخبگان، آنان به وادی بی‌ حسی و بی ‌تفاوتی برده، آنان را بی اثر می کند، چرا که راهبران سیستم های خفقان زده دیکتاتوری معتقدند وقتی نمایندگان وجدان بیدار جامعه (دانشجویان، مخالفین سیاسی و...) را به حاشیه سکوت رانده، و بی ‌اثر کرد، [1] آنگاه این جامعه را می‌ تواند، به راحتی از یک جامعه دمکرات و آزاد، به یک جامعه دیکتاتور طلب، استحاله و تبدیل کند، بی‌ آنکه با واکنش تندی از سوی مردم، و معترضین پر شماری این جامعه مواجه شود؛

 البته جامعه انقلابیون و آزادیخواهان نیز در بسترسازی این مسیر خطرناک، گاه مقصرند، [2] چرا که آنان با باز کردن روزنه هایی در بین سطور قانونی، به هنگام تدوین و ترسیم مسیرهای قانونی، بعد از پیروزی، که با بهانه هایی از جمله لحاظ مصلحت و..، صورت می پذیرد، روزنه هایی را برای سو استفاده معتقدان به نظام دیکتاتوری فراهم می کنند، که آنان بعدها با سو استفاده از این سوراخ ها و خلا های قانونی، کم کم جامعه ی آزادی را که در یک روند دمکراتیک تحویل گرفته شده را، به یک جامعه بسته و دیکتاتوری تبدیل ‌و استحاله کنند، بی‌ آنکه نیاز به انجام کودتا و یا انقلابی خونین توسط دیکتاتوری طلبان باشد، و مجبور به پرداخت هزینه ‌های گزاف فعالیت های سرکوب جمعی، کودتا و انقلاب وسیع سیاسی، قضایی، نظامی و… شوند، استحاله گران انقلاب ها، بدین روش، طی یک فرایند دمکراتیک قدرت را در دست گرفته، آن را تبدیل به ضد خود [3] ، یعنی نظام دیکتاتوری، بدل می نمایند.

در کنار کشورها و جوامع دیگری که گوشه گوشه این جهان دچار این بلیه خانمان برانداز شدند و دچار حاکمیت خسارتبار راستگرایان شده اند، هند نیز اکنون مطرح است، چرا که بعنوان یک کشور سکولار (قائل به جدایی دین از دولت)، تکثرگرا (پلورال)، دمکرات و...، با قبضه قدرت در دست راستگرایان افراطی مذهبی هندو، می‌رود تا هر روز پایه‌های آزادی فکری، رسانه ایی، سیاسی و… آنان ویران، و این جامعه آزاد و دمکرات، به سوی محدودیت‌های فکری و عملی سوق داده شود؛ [4] 

در این مسیر مشاهده می شود که حتی واژه‌های نهفته در متن قانون این کشور هم مظلومند، چرا که به طرز مبتذلی، توسط جریان قدرت مورد سو استفاده ‌واقع شده، [5] تا رقیب را با استفاده از آن، از میدان مبارزه به در کرده، و بدین ترتیب واژه‌های زیبای قانونی نیز، بعد از سو استفاده توسط راستگرایان قدرت طلب، دیگر باید به دور ریخته شوند، چرا که بار معنی مثبت آن تغییر یافته، و به واقع زیبایی خود را از دست داده، و به لحاظ معنا و مصداق، نابود شده اند،

فتنه واژه ایی از این دست است، که برای کسانی استفاده می شود که قصد تخریب بنای خیری را دارند، اما راستگرایان افراطی که خود بیشترین لیاقت را برای داشتن چنین لقبی را دارا می باشند، چرا که در هر نقطه ایی وارد شوند جز ویرانی، اسارت و بدبختی برای اهل آن، چیزی به ارمغان نخواهند آورد، و در حالی که آنان خود فتنه اعظم اند، اما راستگرایان این واژه را در خصوص مخالفین خود، مورد سو استفاده قرار داده [6] و فتنه را به مظلومانی بار می کنند که بر این وضع معترض می شوند. راستگرایان برای سرکوب مخالفین خود اعم از اقلیت های دینی، سیاسیون مخالف، و مبارزین آزادیخواه و قانون طلب، تمام زوایای قوانین موجود را مطالعه کرده، تا حفره ایی بیابند و از آن سو استفاده کنند، و از هر روزنه ایی، حتی قوانین دوره استعمار و استبداد، وارد می شوند و آن را مبنای شبه قانونی، اقدامات غیر قانونی خود، در سرکوب مخالفین [7] قرار می دهند. [8]

اینک با ترجمه مقاله ایی در این خصوص، به روند موضوع در هند می پردازیم

دولت مرکزی، دادگاه عالی را از قصد خود برای تجدید نظر در قانون فتنه آگاه کرد  [9]

در یک پروسه قضایی، دولت هند عنوان داشت که این تصمیم در مسیر سیاست نخست وزیر، آقای نارندرا مودی برای پاکسازی "بازمانده های دوره استعمار" [10] (بریتانیا) در 75 مین سالگرد  استقلال هند صورت می گیرد.

گراف میزان استفاده از قانون فتنه در دوره حاکمیت حزب BJP

دهلی نو : دولت مرکزی هند به دادگاه عالی اطلاع داده است که بند 124A در قانون هند را که به عنوان قانون فتنه [11] است، مورد باز بینی قرار خواهد داد.

در یک پروسه قضایی، دولت عنوان داشت که این تصمیم در مسیر سیاست نخست وزیر، آقای نارندرا مودی برای پاکسازی "بازمانده های دوره استعمار"  (بریتانیا) در 75 مین سالگرد استقلال صورت می گیرد. دولت بر این نظر است که این قانون را مورد بازبینی قرار دهد، لذا تاییدیه از دادگاه عالی خواسته است که به این موضوع در حال حاضر ورود نکند.

"دولت هند کاملا به نقطه نظرات مختلف موجود در پیرامون موضوع فتنه آگاه است [12] ، همچنین نگرانی هایی که در خصوص آزادی های شهروندان، و موارد حقوق بشر را مد نظر دارد، در عین حال به موضوعاتی همچون وحدت و وفاداری به کشور هم در این ملت بزرگ متعهد است، همچنان که تصمیم دارد بند A124 قانون سراسری هند را مورد بازنگری و بررسی دوباره، قبل نشست متخصصین قرار دهد."    بخشی از متن ارایه شده در برابر دادگاه توسط دولت.

دادگاه بعد از دریافت درخواست ها و سوالاتی که در پیرامون اعتبار قانون مشهور به فتنه وجود داد، که بر سو استفاده از این قانون در کشور توسط پلیس این کشور حکایت داشت [13] هفته گذشته، دولت مرکزی از دادگاه درخواست داشت تا پاسخ نهایی خود را در این زمینه اعلام دارد. [14]

مجموعه این درخواست ها و سوال ها به وسیله سرلشکر بازنشسته ومبتکر [15] ، نویسندگان نشریه "راهنمای هند" [16] ، وزیر سابق دولت مرکزی آقای آرون شوری [17] ، ماهوا مویترا از اعضای پارلمان هند وابسته به حزب کنگره ترینامول [18] ، آنیل چامدیا [19] روزنامه نگار، پاتریشیا موخیم [20] ، آنورادها بهاسین [21] ، اتحادیه مردمی آزادی های عمومی [22] ،  اتحادیه روزنامه نگاران آسام [23] نوشته شده است.

در پیرامون نگرانی از سو استفاده گسترده از ماده قانون فتنه، دادگاه عالی در ماه جولای سال گذشته از دولت مرکزی سوال کرد که چرا نسبت به لغو این قانون اقدام نمی کند، قانونی که دولت بریتانیا از آن برای به سکوت کشاندن مردان مبارز و آزادیخواهی مثل مهاتما گاندی استفاده می کرد، تا حرکت آزادیخواهی آنان را به شکست بکشاند.

بر حسب موافقت با درخواست آنچه توسط نویسندگان نشریه "راهنمای هند" و سرلشکر بازنشسته اس.جی ومبتکر پیرامون به چالش کشیدن قانون 124A (فتنه) در قانون سراسری هند نگاشته شد، دادگاه عالی عنوان داشته است که مهمترین نگرانی آنها "سو استفاده از این قانون" و افزایش تعداد موارد منتسب به آن است.

غیر قابل وثیقه و کفالت بودن متهمین منتسب به این قانون، هر گونه سخن و ابراز نظری را که منجر به معطوف شدن توجه به این قانون شود، تفسیر به مخالفت با دولت می شود، و منجر به تنبیه قضایی با بیشترین شدت، یعنی حبس ابد می گردد، هر گونه سخنی و بیانی که توجه را به این قانون معطوف دارد، تنفر و تلاش برای مخالفت با حاکمیت تفسیر می شود. 

این در حالی است که بیانیه صادره توسط دادگاه پیرامون درخواست لغو آن در ماه جولای سال گذشته، به وسیله دادگاه ارشد، که اشاره دارد به اتهام سو استفاده از این قانون، و سوال کرده است که آیا بعد از 75 سال که از استقلال، و از دوره حاکمیت استعمار بریتانیا می گذرد، آیا هنوز به این قانون نیاز است.

سوال دادگاه این بود که : "به رغم موارد فوق، که خود نگرانی است. این قانون مربوط به دوره استعمار بریتانیا است. که سرکوب حرکات آزادیخواهانه توسط استعمارگران برای آنان ضروری بوده است. همان قانونی که توسط بریتانیایی ها برای به سکوت کشاندند مهاتما گاندی، تیلک [25] و... استفاده می شد، آیا ضرورت دارد که بعد از 75 سال که از استقلال هند می گذرد هنوز این قانون ساری و جاری باشد."

منبع : https://thewire.in/law/explainer-how-the-sedition-law-has-been-used-in-the-modi-era و  https://thewire.in/law/union-government-tells-supreme-court-it-will-reconsider-sedition-law

 

[1] - آمار وزارت کشور هند (MHA) و بخش ثبت آرشیو جرایم ملی (NCRB) نشان می دهد که بین سال های 2014 (به قدرت رسیدن راستگرایان هندو که خود را مدافع برداشتن این قانون نشان می دهد) تا  2019 و 2020 ، آمار استفاده از قانون فتنه افزایش نشان می دهد، از بین 10938 هندی که تا سال 2010 بر طبق این قانون دستگیر شدند، 65% در زمانی دستگیر شدند که دولت راستگرای هندو حزب BJP در قدرت قرار داشته است. که از جمله قربانیان این قانون سیاسیون مخالف، دانشجویان، روزنامه نگاران، نویسندگان و اساتید دانشگاه ها و بخش آکادمیک می باشند. و جرایم آنان نیز برداشتن پوستر و پلاکارد، فعالیت و پست های آنها در شبکه های اجتماعی، شعار دادن و ارتباطات شخصی بوده است.

[2] - این قانون در سال 1837 توسط بریتانیایی های حاکم بر مستعمره هند معرفی، و بیست سال بعد در سال 1860 وارد قوانین جاری آنان شد، و این درست سه سال بعد از قیام بزرگ 1857 مردم هند علیه استعمار بریتانیایی ها بود، و در سال 1870 به عنوان ماده 124A به مورد اجرا در آمد. اما بعد از استقلال و پیروزی انقلاب هند در سال 1947، واژه "فتنه" از قانون اساسی جدید انقلابیون که در سال 1948 تدوین گردید، برداشته شد؛ و آزادی بیان کامل، تحت این قانون اساسی جدید، به شهروندان هندی اعطا گردید، اما ماده قانونی 124A همچنان در قوانین جاری کشور ماند. بعدها جواهر لعل نهرو (از رهبران ارشد انقلاب هند) تحت عنوان محدودیت های منطقی (reasonable restrictions) این ماده را باز تعریف کرد، و در دوره دولت خانم ایندرا گاندی! ماده 124A دوباره بازیابی شد و پلیس مجاز گردید بدون حکم قضایی، سوژه های خود را که در بین آنان فعالین سیاسی نیز بودند با استفاده قانون مذکور، دستگیر کند، اینجا می توان اشتباهات رهبران انقلابی سابق را دید که چطور راه برای سو استفاده دیکتاتورها، هموار می کنند. 

[3] - این در حالی است که قوانین دیگری از این دست در راستای سرکوب مخالفین حاکمیت موجود هستند، که می توان به قانون "جلوگیری از فعالیت های غیر قانونی" (UAPA)، و "قانون جلوگیری از خسارت به اموال عمومی" (PDPPA) و... اشاره کرد، که تنها در سال 2019 تعداد 1226 مورد تحت قانون سخت گیرانه UAPA دستگیر شدند که دست پلیس در عدم انجام تشریفات قانونی تحت این قانون بسیار باز است که این خود 33% افزایش را از سال 2016 نشان می دهد، بی اساس بودن اتهامات به قربانیان این قانون به قدری بوده است که 9% دستگیری ها تحت قانون فتنه، و 11% دستگیری ها تحت UAPA به علت عدم وجود اسناد، رد شدند و تنها 9% موارد، تحت UAPA و 17% موارد مربوط به فتنه به حکم منجر شدند.

[4] - فتنه در ماده  124A به هر گونه تلاش، سخن، نوشته و نمایندگی ملموس اطلاق می شود که در خلال آن حاکمیت را مورد تنفر و بیزاری قرار دهد و اعلام نارضایتی نماید، و مجازات آن نیز از سه سال تا حبس ابد می تواند افزایش یابد. که این مجازات از عدم وفاداری تا دشمنی با حاکمیت تعریف و تعیین می شود.

[5] - از بین 405 نفر دستگیر شدگان در ده سال گذشته تحت عنوان قانون فتنه، 95% آنان بعد از سال 2014 دستگیر شدند که دولت راستگرای افراطی مذهبی هندو حزب BJP در قدرت قرار گرفت، که از بین آنان 149 نفر متهم به انتقاد و یا حملات لفظی علیه دولت نارندارا مودی (نخست وزیر وابسته به حزب BJP)، و یا حاکمیت یکی از روحانیون افراطی هندو در ایالت اوتارپرداش، به نام یوگی آدیتیانات (Yogi Adityanath) که به عنوان سروزیر در حاکمیت قرار دارد، سخن گفته اند. آمار نشان می دهد از سال 2014 به بعد هر سال 28% به آمار این دستگیری ها افزوده شده است که جو اختناق را می تواند نشان دهد که هر سخن علیه حاکمیت حزب راستگرای هندو، و مسئولین آن، به زندان منتهی گشته است.

[6] - از میان 5 ایالتی که بیشترین دستگیری ها تحت این قانون انجام گرفته 4 ایالت تحت حاکمیت حزب راستگرای افراطی هند BJP بودند (بیهار، کارناتاکا، جارکند، اوتارپرادش) که 77% از 115 مورد دستگیری هایی تحت قانون فتنه انجام شد، تنها در ایالت اتارپرادش صورت گرفته که تحت سروزیری یک روحانی افراطی هندو به نام یوگی آدیتیانات از حزب BJP حکمرانی می شود، و تامیل نادو تنها ایالتی غیر حاکمیتی توسط هندوهای افراطی است که در بین این 5 ایالت، با 139 مورد از سال 2010 صورت گرفت که 80% اتهام دستگیر شدگان مربوط به مسایل سیاسی نبود، بلکه به اعتراضات به پروژه برق هسته ایی در این ایالت و مخالفت ها با آن مربوط است.

[7] - فعالین حقوق بشری، و سازمان های مدافع حقوق عمومی که خود از قربانیان این نوع قوانین هستند نسبت به الغای قانون 124A درخواست هایی داشته اند و آن را مربوط به پیش از انقلاب هند و خفقان دوره استعمار بریتانیا دانسته اند، که نباید بعد از انقلاب، چنین برخوردهایی با منتقدین، جایی در نظام دمکراتیک کشور داشته باشد. در سال 2018 کمیسیون قانون، متنی را منتشر کرد که درخواست برای بازبینی این قانون در آن مطرح کرد، و اینکه کشورهایی مانند نیوزیلند، استرالیا، اندونزی، کره جنوبی و... نیز قربانیان این قانون انگلیسی اند، که در مقابله با حرکات آزادیخواهانه در مستعمراتش بکار گرفته شد، 

[8] - این در حالی است که قوانین دیگری از این دست، مثل قانون فتنه، در راستای سرکوب مخالفین حاکمیت هستند که می توان به قانون "جلوگیری از فعالیت های غیر قانونی" (UAPA)، و "قانون جلوگیری از خسارت به اموال عمومی" (PDPPA) و... اشاره کرد، که تنها در سال 2019 تعداد 1226 مورد تحت قانون سخت گیرانه UAPA دستگیر شدند که دست پلیس در عدم انجام تشریفات قانونی تحت این قانون بسیار باز است که این خود 33% افزایش را از سال 2016 نشان می دهد، بی اساس بودن این نوع اتهامات به قدری بوده است که 9% دستگیری ها تحت قانون فتنه، و 11% دستگیری ها تحت UAPA به علت عدم وجود اسناد رد شدند و تنها 9% موارد تحت UAPA و 17% موارد مربوط به فتنه به حکم منجر شدند.

[9] -  Union Government Tells Supreme Court it Will Reconsider Sedition Law

[10] - shed colonial baggage

[11] - sedition اغتشاش، شورش، آشوب، طغیان

[12] - آمار ثبت شده در کیس فتنه در زمان دولت حزب حاکم BJP به ترتیب در سال 2014 با 47 مورد، 2015 با 30 مورد، 2016 با 35 مورد ، 2017 با 51 مورد، 2018 با 70 مورد، 2019 با 93 مورد می باشد، که بیشتر کسانی که در این سال تحت این قانون مورد پیگرد قرار گفته اند افراد بین سنین 18 تا 30 بودند، که از بین این 93 نفر 55 نفر در این سنین بودند که یک زن نیز در بین آنان است. بین سال های 2016 تا 2019 آمار دستگیری ها تا 160% افزایش نشان می دهد.

[13] - در میان پرونده های ثبت شده در موضوع قانون فتنه در ایالت اتارپرداش که به واقع یکی از مراکز مذهبی عمده هندوئیسم افراطی و هندویسم سیاسی است، 28 مورد در خصوص اعتراض اقلیت مسلمان در تبعیض به اعطای اقامت به مهاجرین کشورهای همسایه مقیم در هند (anti-CAA)، و 22 پرونده نیز به اعتراض دالیت ها در تبعیض در خصوص پرونده تجاوز و قتل یک دختر دالیت (جامعه نجس هند) توسط طبقات بالای جامعه هندو در نظام قضایی و پلیس می باشد (Hathras gang rape case) که پرونده وی به طور ظالمانه ایی به حاشیه برده شد، تا حق به حق دار نرسد و پرونده زیر مطالعه قضایی کافی قرار نگیرد، و 18 پرونده نیز به مخالفت با حاکمیت سران حزب BJP از جمله نارندرا مودی و یا یوگی آدیتیانات است، که هر دو از افراط گرایان مشهور مذهبی و مسئول در کوشر می باشند.

[14] - قانون فتنه توسط دولت بریتانیا در هند ایجاد شد و به عنوان ابزاری در دست دولت استعماری بود تا علیه هر انتقاد تندی علیه خود به آن دست آویزد و استفاده کند و با منتقدین و مبارزین در راه آزادی برخورد نماید. در میان رهبران آزادیخواه هندی که طبق این قانون مورد برخورد قرار گرفتند، مهمترین قربانیان مهاتما گاندی رهبر انقلاب هند و همچنین و بال گنگادهار تیلک از مبارزین مشهور علیه بریتانیایی ها می توان اشاره نمود. مهاتما گاندی در این خصوص اشاره داشته است که "در میان بخش های سیاسی قوانین هند که طراحی شده بود تا به سرکوب آزادی شهروندان هندی اقدام کند، این قانون شاه بیت بود". لذاست که دادگاه عالی هند نیز، خود راسا وجود چنین قانونی را مورد سوال قرار داده است و از دولت خواست تا آن را مورد بازبینی قرار دهد.

[15] - S.G.Vombatkere

[16] - Guild of India

[17] - Arun Shourie

[18] - Trinamool Congress MP Mahua Moitra

[19] - Anil Chamadia

[20] - Patricia Mukhim

[21] - Anuradha Bhasin

[22] - People’s Union for Civil Liberties (PUCL)

[23] - the Journalist Union of Assam

[25] - Bal Gangadhar Tilak

 

مقدمه مترجم (سایت یادداشت های بی مخاطب) :

بلندگوها را موقعی ساختند که برخی بر آن شدند، تا صدایی را در فرای بلندای همه ی صداها، غالب بر فضای صوتی جامعه کرده، به همه ی گوش ها، تحمیلش کنند، از این رو، نوعی خودشیفتگی و خودپرستی، در بنیان نگرش ساخت بلندگوها دیده می شود، چرا که صدایی که به واقع در حد همه صداهای موجودِ دیگر بود، باید آنچنان به صورت مصنوعی بلند و رسا نشان داده می شد، که بر دیگر صداها غلبه داده شود، تا بزرگ دیده، و شنیده شود.

از این سو نیز، زمینه برای حاکمیت بلندگوها و صاحبان آن مهیا بود، چرا که همیشه خیل انسان هایی تهی از خود، خالی از معنا، بوده اند که منتظر صدایی و پیامی اند، تا معنایی یافته، خود را از نوعی تهی شدگی، و خلا معنایی برهانند، و وجود خالی خود را، از معنا پر کرده، تا بلکه احساس شادی و آرامش کنند، و قرار روحی و روانی یابند، این بود که گوش هایی نیز بودند، تا خود را بدین بلندگوها و صاحبان این صداها بسپارند.

اما گذشته از مزاحمت ها و تحمیل هایی که این پدیده فنی - اجتماعی برای جوامع انسانی دارد، به نظر می رسد روزی خواهد رسید که تمام وسعت جامعه انسانی، از وجود بلندگوها پاک شوند، تا تجاوز و تحمیل به حریم شنیداری انسان ها پایان یابد، و صداها و پیام ها در یک روند طبیعی، متناسب با حدِ در خور شان، منتشر شده، و جامعه خود را پوشش دهند، تا هم این آلودگی صوتی، و این تحمیل جبارانه، و این شکستن سکوت یا فضای طبیعی موجود جمع شود، و همه دوستداران آرامش و سکون، به مقصود خود، یعنی آلودگی زدایی صوتی از جامعه دست یابند.

  اما آنچه موضوع این ترجمه است، جمع آوری بلندگوها از اماکن مذهبی در جامعه ایی است که توسط جریان قدرت جبار و فائق هندوهای مذهبی افراطی، در جامعه هند، دنبال می شود، که در راستای این نیت خیر، یعنی نرمالیزه کردن جامعه، و خلاص کردن آن از آلودگی صوتی نبوده، و نیست، چرا که آنان خود کارناوال های پر طمطراق و پر سر و صدایی را، همواره در مناسبت های جشن مذهبی خود داشته و دارند، که به هنگام حرکت، شهرها را در سیطره صدا و حرکت خود قرار می دهند،

و لذا به نظر می رسد این حرکت هندوهایی افراطیی همچون آدیتیانات [1] ، راج تاکری [2] و... در راستای خاموش سازی و محدود کردن امکانی صورت می گیرد که در اختیار "غیر" قرار دارد، که باید ستانده شود، تا فضای جامعه هند به طور یکدست و کامل در اختیار یک تفکر، یک مذهب، یک منش سیاسی و... قرار گیرد، مبارزه هندوهای افراطی با بروز و ظهور دیگران (به خصوص اقلیت مسلمان و...) در جامعه خود، پاک کردن وجوه بارز دیگران، و ناظر بر وجود تکثر و پلورالیسم حاکم بر جامعه هندی است، امری درازدامن، که آنان همواره سعی کرده اند، جامعه هند را از "غیر" از خود پاک کنند، که اینجا منظور از "غیر" نزد آنان، ادیان وارداتی به هند، مثل اسلام، مسیحیت، یهود، زرتشتی ها و... است، که افراط گرایی هندویی و مجریان این تفکر در گروه های هندوتوا، در جامعه هند، به صورت اصولی و اساسی دنبال می کنند.

این است که، مثل هر جامعه بسته ایی، با حاکمیت های دیکتاتوری مذهبی، ایدئولوژیکی، سیاسی و... که اقلیتی را به عنوان "اغیار" تعریف و اکثریت را علیه آنان می شورانند، در دنیا کسانی را می بینیم که، به پاکسازی مذهبی، قومی، نژادی، سیاسی و... مشغولند، تا پاکستان های هندو، مسلمان، یهودی، روس، چینی، حنفی، وهابی و... ایجاد کنند، که در این روند :

روس ها در حال پاکسازی اوکراین از غیر روس زبانانند و...،

حکومت "امارت اسلامی طالبانی و داعش"، در حال پاکسازی افغانستان و... از تاجیک ها، هزاره ها، شیعیان و... است،

سعودی ها در حال پاکسازی یمن از حوثی ها هستند،

اسراییلی ها در حال پاکسازی فلسطین از اعراب و... هستند،

چینی ها در حالی پاکسازی سین کیانگ از ایغورها هستند،

بودایی های برمه در حال پاکسازی میانمار از روهینگاها هستند،

و در حالی که تفکر تکفیری، و نژاد پرستانه ملیگرایی دینی، ایدئولوژیک، سیاسی و... افراطی، دنیا را به محل تاخت و تاز نوع خطرناکی از فاشیسم تبدیل کرده، و این است که منازعه، جنگ، غارت و تجاوز دنیا را فرا گرفته است، هندوهای افراطی نیز در حال پاکسازی هندوستان از مسلمانان و دیگر اقلیت ها هستند.

بر اساس دستورات آدیتیانات، ایالت یوپی نزدیک به یازده هزار بلندگو را از اماکن مذهبی جمع کرد [3]

مجریان رسمی اجرای قانون اعلام داشتند که بلندگوها "از تمام اماکن مذهبی بدون تبعیض جمع آوری شدند".  

28 آوریل 2022

دهلی نو : دولت ایالتی اوتارپرداش اعلام داشت که به دستور سروزیر این ایالت آقای آدیتیانات 10،923 بلندگو را از اماکن مذهبی، در سراسر ایالت جمع آوری کرده اند. مقامات اجرایی این حکم، اشاره داشته اند که این بلندگوها "غیرقانونی" و "بدون مجوز" بوده، و بدون کسب اجازه از مقامات محلی نصب شده بودند. این دستور دولت ایالتی از باقی 35،221 بلندگویی نیز سخن می گوید که مطابق با لحاظ "محدودیت های قابل قبول" همچنان در جامعه باقی مانده اند.

"حرکت سراسری در ایالت در جریان است تا بلندگوهای بدون مجوز را از مکان های مذهبی جمع آوری، و صدای دیگر بلندگوها نیز در یک حد مجاز محدود شود". این مطلب را معاون رئیس پلیس (قانون و نظم) آقای پراشنت کومار در گفتگو با آژانس خبری PTI عنوان داشت. او اضافه کرد که بلندگوها "از تمام اماکن مذهبی بدون هرگونه تبعیض جمع آوری شده اند".

این اقدام دولت ایالتی اوتارپرادش بدنبال بیانات آقای آدیتیانات سروزیر ایالت انجام شد که در دیدار با روسای دستگاه های قانون و نظم در ایالت عنوان داشت که : "بنابراین میکروفن می تواند استفاده شود، اما باید مطمئن شد که صدای آن از محدوده مجاز خارج نخواهد شد. مردم نباید با مشکلی مواجهه شوند".

معاون رئیس امنیت ایالت اوتارپرداش (وزیر ایاتی کشور) اوانیش کومار اواشتی [4] به روزنامه ایندین اکسپرس عنوان داشت که دولت ایالتی از مقامات محلی درخواست داشته که قانون صادره در سال 2018 در پیرامون محدودیت دسیبل [5] مجاز را، اجرایی کنند. بخش قانون و نظم، درخواست داشته است که به گزارش های اعتراضی موجود در بخش های ایالتی، پیرامون برداشتن بلندگوها از اماکن مذهبی، تا 30 آوریل توجه شود. قانون استاندارد آلودگی صوتی (تنظیم و کنترل)، مربوط به سال 2000 نیز منتشر و عمومی شود.

آقای کمار در پاسخ به روزنامه ایندین اکسپرس که از چگونگی فرایند دنبال کردن دستور آدیتیانات در این زمینه پرسید، پاسخ گفت :  "نکته مورد اشاره این قانون این است که صدا نباید بیشتر از مقدار مجاز باشد، به عنوان مثال اگر اجازه نامه، 5 بلندگو را مجاز می داند، بیشتر از سه تا بلندگو را باید برداشت، تا مطمئن شد که قانون صدای مجاز رعایت شده است، این در حالی است که مردم قادر خواهند بود فعالیت عبادتی و مذهبی نرمال خود را در داخل اماکن مذهبی به خوبی داشته باشند".

تنش در ایالت مهاراشترا

تصمیم دولت ایالت اوتارپرادش زمانی به اجرا در آمد که بحث بلندگوی مساجد به یک موضوع سیاسی تبدیل شده. رئیس گروه "شیوسنا" در ایالت مهارشترا آقای راج تاکری [6] اوایل این ماه درخواست نمود که بلندگوهای مساجد تا سوم ماه می برداشته شوند، که این برنامه با شکست مواجه شد، چرا که کارناوال های جشن های هندویی هانومان (خدای میمون صورت) بلندگوهای خود را با آخرین صدا در خارج از مساجد باز کردند.

معاون رئیس پلیسT آقای کمار عنوان داشت که قوانین دادگاه در خصوص بلندگوها در این برنامه مورد توجه بوده اند، اما به صورت روشن مشخص نکرد که کدام دستور دادگاه مد نظر اوست.

روزنامه "ایندیا تودی" در تاریخ 15 می 2020 گزارش داد که، "دادگاه الله آباد" عنوان داشت که اذان می تواند توسط موذن از طریق مناره مساجد بدون استفاده از بلندگو و آمپلی فایر گفته شود، اما هر زمانی این حکم دادگاه به صدور احکامی توسط دادگاه ها منجر شد. بعد از این که دادگاه استفاده از بلندگوها را از ساعت ده شب تا شش صبح، کاملا ممنوع اعلام کرد. حکم دادگاه عالی در سال 2005 مقرر نمود که، بلندگوها در 15 روز از سال، تا نیمه شب، در مناسبت فستیوال های مذهبی استفاده شوند،

بر اساس اطلاعات ارایه شده توسط بخش مربوطه در پلیس به خبرگزاری PTI در روز چهارشنبه، بیشترین تعداد بلندگو ها، 2395 عدد، از بخش های مختلف شهر لکنو [7] جمع آوری شده اند. این قانون در شهر گرگپور (با 1788 عدد)، وارانسی (1366 عدد) و شهر میروت [8] (با 1204 عدد) نیز به دنبال آن به اجرا در آمد.

در خصوص پایین کشیدن سطح ولوم صدای بلندگوها همچنین، منطقه لکنو در بالای لیست قرار دارد، که این مورد نیز در خصوص 7397 بلندگو به انجام رسید، بعد از آن شهر بریلی [9] (6257)، و میروت (5976) در رده های بعدی قرار دارند.

این قانون توسط تیم مشترکی از مقامات شهرداری و پلیس شهر لکنو به انجام رسید.

برنامه جمع آوری بلندگوها از روز سه شنبه آغاز، و اکنون نیز در جریان است. "ما این برنامه را در مجموعه ایی با شرکت اعضای کمیته های صلح، و رهبران مذهبی، از گروه مختلف مذهبی به اجرا در آوردیم، بنابراین، در اجرای این برنامه با مخالفتی مواجه نشدیم"، این مطلب را معاون کمیسر پلیس (قسمت غربی)، آقای سومن برما عنوان داشت.

مولانا خالد رشید فرنگی محلی [10] روحانی اهل سنت شهر لکنو، و روحانی هندو معبد شکتی پت دیویپاتان [11] در منطقه بالرامپور، آقای میتیش نات یوگی [12]، در بین رهبران مذهبی هستند، که بیانیه ایی صادر، و از دولت ایالتی برای این حرکت تجلیل کردند.

[1] -   Adityanath روحانی افراط گرای هندو و سروزیر ایالت مهم و بزرگ اوتارپرداش هند می باشد که وابسته به حزب هندویی افراطی حاکم بر این کشور، به نخست وزیری نارندرا مودی یعنی BJP است، که در واقع شاخه سیاسی گروه های موسوم به "سنگ پریوار" یا گروهای احیای تفکر و فرهنگ هندویسم، در هند هستند، که هند را به عنوان سرزمین خاص هندوها می دانند، و با فلسفه هندوتوا (هندو بودن)، حرکت خود را سال هاست در صحنه سیاسی و مذهبی هند دنبال می کنند.

[2] - Raj Thackeray راج تاکری فرزند مرحوم بال تاکری، از رهبران مهم و موسس حزب افراطی هندویی "شیوسنا" است، که خود را خدمتگذاران خدای هندو "شیوا" می دانند و بیشتر نفوذ آنان در ایالت مهم و اساسی، و در واقع پایتخت اقتصادی هند یعنی مهاراشترا به مرکزیت شهر بمبئی است، که وی نیز اخیرا در شهر اورنگ آباد تهدید کرد که اگر مساجد بلندگوهای خود را خاموش نکنند، با بلندگو و... هیات ها جنش خیابانی موسوم به (Hanuman Chalisa) در بیرون از مساجد کارشان را مختل خواهد کرد

[3] - On Adityanath's Orders, UP Removes Nearly 11,000 Loudspeakers From Religious Places

[4] - Awanish Kumar Awasthi

[5] - واحد اندازه گیری قدرت صداها

[6] - Raj Thackeray

[7] - Lucknow مرکز ایالت اوتارپرادش

[8] - Meerut

[9] - Bareilly

[10] -  Khalid Rasheed Firangi Mahali

[11] - Shakti Peeth Devipatan temple

[12] - Mithilesh Nath Yogi

صفحه1 از2

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در چرا با مبارزین زمان خود، همان ...
دادگاه انقلاب اصفهان توماج صالحی را به اعدام محکوم کرد نگارش از یورونیوز فارسی تاریخ انتشار ۲۴/۰۴/۲۰...
- یک نظز اضافه کرد در مرثیه ایی بر عصر بی پناهی انسا...
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد یعنی از خوی غلامی ز سگان خوار تر است...