بیداری اژدهای هندویسم افراطی، قصه همان ادعای حق مطلق
  •  

03 دی 1397
Author :  
چهره یک هندوی افراطی در تظاهرات اعتراضی

میدان "رام لیلا" [1]در پایتخت پر جمعیت ترین کشور دنیا [2] یعنی دهلی نو، در 19 آذرماه 1397 عرصه حضور هزاران نفر از هندوهای معتقد و دو آتشه مذهبی بود، که سازماندهی شده و در قالب تشکل های مذهبی آمده بودند، تا با تحت فشار قرار دادن دولت [3] و سیستم قضایی هند، که اکنون تحت کنترل و سیطره خود آنها (هندویسم افراطی) است، صدور حکم ساخت معبد رام را بر ویرانه های مسجد بابری در شهر فیض آباد (آیودیا) [4] تسهیل نمایند.

 این تجمع به ابتکار و دعوت جامعه روحانیت هندو (VHP) [5] توسط عده زیادی لبیک گفته شد، تا در آستانه نشست زمستانی پارلمان، ندای خود را در برابر سیاستمداران هندوی حاضر در حاکمیت، بلندتر کرده و حاکمیت هندویی حزب BJP که خود شاخه سیاسی هندویسم افراطی است، را مجبور به تمکین در مقابل خواست خود نموده، تا سیاستمداران حاضر در حاکمیت را وادار نمایند، سیاسی کاری را به کناری نهاده و به آرمان های ناب هندو که از دهه 1980 تاکنون موتور محرک جلب رای برای آنان در هر انتخابات بوده است، جامعه عمل پوشانده و حکم ساخت معبد رام، را بر ویرانه های مسجد بابری صادر نمایند.

نوجوان مسلمانی گرفتار شده در دست گروهی از هندوهای افراطی

آن ها در این راهپیمایی شعار جدیدی را نیز فریاد زدند، که آن ویرانی مهمترین و بزرگترین مسجد مسلمانان هند یعنی مسجد جامع دهلی بود [6] و انگار این شعار را از ما قرض گرفتند که برای کارهای نزدیک به نتیجه از اصطلاح "یک یا حسین دیگر" استفاده می کنیم و فریاد کردند برای ویرانی مسجد تنها یک "یک فشار دیگر" نیاز است، [7]  این جریان افراطی که مدت هاست، مسلمانان را به دلیل خوردن گوشت گاو، حمل گاو برای کشتار و... به طرز فجیعی شکنجه و می کُشند، هر روز بر زیاده خواهی های خود نیز می افزایند، اما چگونه می توان از آنان گلایه کرد زیرا که آنها نیز در پاسخ تو خواهند گفت : مگر فقط هندویسم افراطی است، که فقط ره به افراط می زند؟!!  

و راست هم می گویند، اژدهای خفته تعصب مذهبی که بیدار شود جز نوشیدن خون انسان ها چیزی آتش دهان شعله ورش را، سرد نخواهد کرد، و این اژدها در هر نقطه ایی از عالم خفته است، و وای بر فرصت طلبان، قدرت طلبی که، مذهب را وسیله کسب قدرت و ثروت خود کنند، و آن را به چنین میدان دهشتناکی بیاروند، کسانی که دین را به عنوان وسیله و ابزار در چنین میدانی می آورند، چنان هزینه ایی بر انسان، انسانیت، اخلاق و اجتماع تحمیل می کنند، که حساب و کتاب ضرر های آن قابل شمارش توسط انسان نخواهد بود، و فقط خداوندگار است که می تواند، اَبَرمحاسبه گری داشته باشد که چنین محاسبه ای را به انجام رساند و ظلم و تعدی ناشی از آن را به شمارش در آورد،

این اژدهایی است که در پس نام هاست، و نه اسلام می شناسد، نه یهود، نه مسیحیت، نه بهائیت و... حتی مذاهبی که فلسفه خود را بر عدم خشونت (Non-violence) نهاده اند (چون بودیسم، هندویسم و...) نیز از پرگار گِردی کِش این، دایره گذار تنگِ تعصبِ مذهبی، بیرون نخواهند ماند،

چه او که در قالب داعش و تفکر داعشی، دگراندیشان را به نیستی و مرگ می برد، چه او که به نام یهوه سرزمین موعود را بهانه کرده و غیر یهود را می کُشد و پاکسازی قومی می کند، چه او که صلیب و یا داری که عیسی مسیح را به مسلخ برد، را وسیله خون ریزی و تسویه حساب با مخالف خود می کند، و چه او که به نام بودا، نسل می کُشد و می خواهد پاکستانی بودایی نشین در میانمار برای بودیست ها رقم زند، و یا او که، اینک خدای "رام" را بهانه پاکسازی هندوستان از مردمی می کند، که مثل او دینی از ادیان باستانی هند را ندارد و...، همه و همه یکسانند، فقط بتی که در پس آن ایستاده اند، متفاوت است.

هیچ تفاوتی بین این ها نیست، همه به نام بت بزرگی که برای خود ساخته و در ذهن خود تراشیده اند و آن را می پرستند، به پایش انسان قربانی می کنند، حال این انسان چه خودشان باشد و چه رقبای شان، و می توان قسم یاد کرد، که هر مدعی نوعی که این اعمال را مرتکب نشده است نیز، چون قدرت یابد، سلاح بر شقیقه غیر خود خواهد نهاد، و کسانی را که چون او فکر نمی کنند، و بتی مثل آن بتی که او در ذهن خود تراشیده است، را نمی پرستند، به مسلک خود به زور فرا خواهد خواند، این همان درد بزرگی است که انگار یک وجه اپیدمی جهانی دارد.

وقتی مسلمان تمامیت خواه داعش مسلک، ایزدی ها را کافر انگاشته و جان و مال و ناموس شان را مباح می داند، در نقطه ایی دیگر هندویی نیز مسلمانی را کافر به دین خود دیده، و مسجدش را ویران، و به جرم خوراکی که به حلال می خورد، او را به دار خواهد کشید، و همین مسلمان اگر اعتراض هم کرد، می گوید، سرزمین تو در پاکستان است، برو به خاک مسلمانی خودت.

به راستی می توان به این هندو اعتراض کرد که چه می گویی و چه می کنی؟!!

وقتی تو خود را حق مطلق می دانی، و معتقدی که تمام حق نزد توست، و باقی به انحراف از حق مطلقی هستند که تو بدان معتقدی، چرا او این حق را برای خود قایل نشود، که خود را حق مطلق ببیند و دیگران را در انحراف؟! وقتی تو دیگران را به معیار و خط کش خود می کشی و حکم حتی به نابودی اش می دهی، چرا دیگری چنین نکند؟!! گویند این دنیا دار مکافات است هر چه کنی به تو باز خواهد گشت.

حال هی تو بگو خدای من "الله" است، او هم محکم تر از تو خواهد گفت، خدای من "رام"، و یا "برهما"ست، هی تو بگو پیام ما از آسمان است، او خواهد گفت آسمان از آن ماست، هی تو بگو ما نمازی می گذاریم که در آسمان ها می شنوند، او هم خواهد گفت مناجات من با خدایم را هیچ جنبنده در زمین ندارد، تو بگو "به درستی که دل ها به نام خدا آرام می گیرد" [8] او خواهد گفت ذکر من در سکوت است، یوگای ما دنیا را به آرامش برده است، باز تو بگو اخلاص ما در نجات بشریت بی حد و حصر است، او خواهد گفت که ما میلیون ها هستیم که هزاره هاست به آرامش رسیده ایم، و تا قبل از آمدن شما، هیچ مشکلی نداشتیم، تو خواهی گفت ایثار و قهرمانی را از نام آوران اسلام یاد بگیر، او خواهد گفت، هانومان [9] نجات بخشی است که در دنیا نظیر ندارد؛ تو بگو ما منجی آخر الزمانی بی نظیر داریم، او خواهد گفت فلسفه نجات و منجی را ما پیش از تو داشته ایم و پیش از تو به انتظار منجی خود بوده و هستیم و...

و این دور باطلی از ادعاهایی خواهد بود که اثبات آن فقط برای مردم درون مذهبی قابل فهم است، و دیگر هیچ. و از این نوع ادعاها ره به جایی نخواهیم برد، چرا که هر آنچه تو مدعی شوی، او در ادعایی بالاتر، خود را حق مطلق و پیشرو تر از تو خواهد خواند، و همانگونه که تو در آخر الزمان، پرچم مذهب خود را بر فراز جهان می بینی، او هم در داستان های اسطوره ایی و حتی در فلسفه مذهب خود، آخر جهان را از آن خود و فرهنگ و مذهبش می بیند و اعلام خواهد کرد.

اما با این همه مدعیان نجات بشر که خود به کشتار انسان ها سخت نقشه می کشند و تیغ به روی هم کشیده و تیز می کنند؛ چه باید کرد، تا به کی باید بشریت در این دام کشتار گرفتار و به خون خود در غلتد. باید این اژدهای آدمخوار را به شیشه جادوی خود باز گرداند، و لاف زدن ها را به کناری نهاد و در مسابقه انسانیت، همه را شرکت داد، و فارغ از تمام ادعاها، هرکه در انسانیت به اوج رسید، او برنده باشد، نه برندگان تعداد، و وسعت سرزمینی، و گستره ادعاهای چرخ واره دوّار بی پایان.

[1] - میدانی برای تجمع های بزرگ سیاسی و اجتماعی در شهر دهلی

[2] - گرچه چین به عنوان پر جمعیت ترین کشور دنیا مشهور است، ولی عده ایی معتقدند در سایه عدم وجود سیستم آمارگیری موثر، این هند است که با یک و سه دهم میلیارد انسان، پرجمعیت ترین کشور دنیاست.

[3] - دولت هند اکنون در دست شاخه سیاسی هندوهای افراطی یعنی حزب BJP قرار دارد و نخست وزیر هند نیز آقای نارندرا مودی سروزیر سابق ایالت گجرات است که یکی از خونین ترین کشتار از مسلمانان در همین ایالت و در زمان سروزیری او صورت گرفت، آنچنان این کشتار وحشتناک بود که مودی به قصاب مسلمانان مشهور شد.

[4] - آنان در دهه 1990 این مسجد را با این ادعا که بر محل تولد خدای افسانه ایی هندو یعنی جناب رام توسط بابر پادشاه مسلمان هند، ساخته شده است، را در یک قیام بزرگ ویران کردند و اکنون سال هاست که دستگاه قضایی هند مانده است بر این دعوا چه حکم کند، 

[5] - شاخه روحانیت هندویسم افراطی ویشوا هندو پریشاد که برای حفظ دین هندو در سال 1964 تاسیس شد

[6] - این مسجد که مهمترین مسجد بیش از 200 میلیون مسلمان هند است در سال 1656 در زمان حاکمیت سلسله های مسلمان در هند بنا نهاده شده و هم اکنون نیز پابرجاست و مرکز مورد احترام و یک بنای تاریخی آنان محسوب می شود

[7] - एक धक्का और दो , जामा मस्जिद तोड़ दो। With one more push, destroy the Jama Masjid.”  " یک فشار دیگر بده، مسجد جامع ویران کن"

[8] - "الا به ذکر الله تطمئن القلوب"

[9] - میمونی که به نجات همسر خدای رام، خانم سیتا رفت، و او را از چنگ دشمن نجات داد و به خانه اش باز گرداند، قهرمانی های بسیار در عملکرد او نوشته اند، او سمبل قهرمان نجات بخش قهار است.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.