آتش بس، فرصت اصلاح و حرکت در مسیر منافع و امنیت ایران
  •  

04 تیر 1404
Author :  
کاریکاتور ترامپ در حال موشک نویسی: «اکنون، زمان، زمان صلح است»

آتش بس نه به معنای پایان جنگ است، و نه لزوما خطر جنگ را برمی‌دارد، بلکه فرصت تنفسی است، گاه کوتاه، و یا بلند، تا به گفتگو و در نتیجه، دستیابی به صلحی پایدار پایان یابد، و گاه فرصتی برای به خود آمدن، و پی گرفتن نبردی که احتمالِ پیروزی در آن باشد، این فرصت را دوستان می‌دهند، و البته بر کسی پوشیده نیست که این فرصت تنفس، در این جنگ 12 روزه را، امریکا به ایران و اسراییل داد! امریکایی که در دوره‌ایی در نقش دوست و متحد ایران، ما را به انواع سلاح و فن‌آوری نوین و راهبردی تجهیز کرد، و البته نیز در این دوازده روز، در کنار اسراییل، با حفظ فاصله‌ایی تاکتیکی، و شاید هم با نیم نگاهی به اهداف راهبردی چون رسیدن به دوستی، ژرف اندیشانه با ایران جنگید.

 پس می‌توان گفت ایران و امریکا (اسراییل) در این دوازده روزه، در حال جنگ بودند، و این فرصت آتش بس از سوی امریکا داده شد تا شاید به دوره دوستی و اتحاد گذشته باز گردیم، و در غیر این صورت ابتکار عمل در صحنه سیاسی و بین المللی این جنگ نیز، همانند صحنه نبرد مستقیم در آسمان ایران، در اختیار امریکا (اسراییل) باشد، و در حالی که خلبانان و موشک‌های امریکایی و اسراییلی صحنه گردان جنگند، مسئولین سیاسی آنان نیز میدان‌دار سیاست، دیپلماسی، داوری و هدایتگر جهانی این پرونده، در زمانه مرگ نهادهای بین المللی و دیگر قدرت‌های جهانی باشند.

همه دیدیم و دیدند که دو دور نشست شورای امنیت سازمان ملل به درخواست ایران، به دنبال حمله اسراییل و امریکا به کشورمان، و برگزاری جلسات آژانس بین المللی انرژی اتمی، حتی به محکومیت لفظی متجاوز هم منجر نشد، چه رسد به دفاع ساختارهای بین المللی از کشوری که مورد تجاوز قرار گرفته، یا زیرساخت هایی که باید تحت محافظت آژانس می‌بودند و...

در حالیکه این حرکت امریکا و اسراییل، در حمله به زیرساخت‌های، هسته ایی، نظامی، دانش‌بنیان، صنعت، مدافعین کشور، عبور غیر مجاز از مرزهای محترم ایران، کشتن دانشمندان، مدافعان امنیت، نظامیان و مردم ایران، به صورت آشکارا و بسیار روشن، زیر پا نهادن قوانین پایه بین الملل بود،

و در کنار آن نشان داد که طراحان نظریه «نگاه به شرق» در حاکمیت ج.ا.ایران نیز ره به بیراهه زدند، و سرمایه، آبرو و داشته‌های بین المللی ایران را به قمارِ تجاوز روسیه به اوکراین زدند، و باختند و بر شمار دشمنان ایران در جامعه بین الملل افزودند، حتی دوستان سنتی ایران، همچون آلمان را هم، و دیگر کشورهای اروپایی را هم، در همراهی با روسیه متجاوز در جهان به مخمصه انداختند، و به سوی دشمنی با ایران سوق دادند، و گرچه می‌خواستند، پشتیبانان بین المللی را در جبهه شرق، برای این روزهای خطر، تدارک بببینند، اما همه دیدند که این طرح، خیال باطلی بیش نبود، و رویایی بود که تعبیری در آن متصور نبود، و کل دفاع روسیه و چین از ایران، در این هنگامه‌ی سخت تجاوز آشکار به حریم ایران و ایرانیان، حرف‌های دوپهلو، و بیانیه ها و لفاظی اندکی بیش نبود،

کار به جایی رسید که امریکا، که خود یک طرف اصلی این جنگ بود، ابتکار عمل را در دست گرفته، دست نجات به سمت ایران و اسراییل دراز کرد و آتش بس را به شریک اسراییلی خود تحمیل کرد، طرف مغرور و مست از پیروزی که این آتش بس تحمیلی را، بی‌موقع و فرصت سوزی برای حرکت و پیروزی خود می‌داند.

این جنگ را به واقع جنگ 12 روزه ایران و امریکا باید دانست، چرا که اسراییل، تنها یک بازو، از بازوان دخیل امریکا در این جنگ بود، و البته بازویی قدرتمند و موثر. و اکنون امریکا در حالی به عنوان منجی وارد این بازی دیپلماتیک شده است، که خود یک طرف جنگ است، و در حالی میانجی و داور آتش بس و رهبری مذاکرات بین دو طرف درگیر را عهده‌دار است که خود یک طرف دعواست، چنین حقیقت روشنی هرگز نباید از دید اندیشمندان و هدایتگران صحنه، دور شود، و تصمیم حرکت‌های آینده بر این پایه باید گرفته شود.

این است که ادامه شیوه رویارویی، از آن نوع که در جنگ 12 روزه جریان داشت، نه بخردانه است و نه ممکن، پس سخن گفتن از آمادگی، و پی گرفتن جنگ و...، انحرافی بیش نیست، و کسانی که از چنین رویکردی سخن می‌گویند و چنین هدفی را دنبال می‌کنند همان‌هایی‌اند که فرصت گفتگو و مذاکره، توافق و حل مسایل ایران و امریکا را طی تاریخ انقلاب، تا این روزهای قبل از جنگ دوازده روزه، و در نزدیک به نیم سده، از بین بردند، و خسارات جبران ناپذیر حیثیتی، و البته هزاران میلیارد دلاری، و جنگ و درگیری‌های بی‌حاصل را در دامن انقلاب، ایران و ایرانیان نهادند،

تنها راهی که در پیش روست، فکر کردن به صلحی کم خسارت‌تر است که منافع و امنیت ملی ایران را بیشتر تامین کند، و لذا کسانی که به این اصل صادقند، باید در پرونده گفتگوهای صلح، طرف مشورت و راهنمایی قرارگیرند، و اکنون که شمشیر دامکلوس نیروی قدرتمند هوایی امریکا (اسراییل)، از آسمان پایتخت و از سر مسئولین کشور، برای مدتی برداشته شده است، و می‌توانند از پناهگاه‌های خود بیرون آمده، با ملت ایران و دنیا، مستقیم سخن گویند، و این توان را یافته اند که روی زمین بنشینند و افرادی را گردهم آورند، بهتر است دایره مشاوران و طرف‌های مشورت خود را، از چنین مشاورانی پر کنند تا بتوانند منافع و امنیت ایران را تامین نمایند.

 لازم است که از نظریه کسانی که ایران را به این مرحله از دره‌های خطر، سقوط و اضمحلال برده‌اند، دوری گزیده و از دیگر آحاد مردم ایران، اندیشمندانِ وطن پرست کمک گرفته، تا راهی یافت و ایران و ایرانیان را از این چاه جنگ و درگیری بیرون کشیده، و به مسیر درستی، در جهت منافع و امنیت ایران و ایرانیان برد.

از سوی دیگر نیز باید گفت که، مردم مظلوم و نجیب ایران اکنون فرصت دوباره‌ایی به فرمانروایان خود داده‌اند که باید غنیمت شمرده شود، مردمی که برغم یقه کشی‌هایی که افراط‌گرایان حاکم بر مجلس، شورای نگهبان، نهادهای انقلابی، دولت، ساختار امنیتی، قضایی و...، از مردم داشتند، و به رغم خواست جمع بزرگی از مردم ایران، از موضع قدرت،و  به نفع مردم، و خواست‌های آشکار و پرطرفدار آن، پا پس نکشیدند و...، و بر اعمال زور و اجبار و تحمیل های خود اصرار ورزیدند

 به عنوان نمونه در بحث حجاب اجباری و تحمیل سبک زندگی، ناموس این مردم، معترضین به آن و خانواده‌هایشان، در دادگاه‌ها، کلانتری‌ها، در چنگ حجاب‌بانان، گروه‌های امر به معروف و نهی از منکر، گشت ارشاد و...، سرگردانِ بکش بکش‌های قدرت بین مردم و تحمیلگرانی از این دست شدند، اتومبیل‌های‌شان به این بهانه، به پارکینگ‌ها برده شد، و ارسال پیامک حجاب اجباری، امنیت روانی‌شان را خدشه‌دار کرد و...، حتی در دوره آوارگی و جنگ، و در این هنگامه بمباران و موشکباران‌های بی وقفه اسراییل نیز، گریبان آزادی و امنیت روانی آنان را رها نکرد، مردمی که از شرایط بد کشور به ستوه آمده، و مثل دیگِ جوشان در فقر و بیکاری و تورم افسارگسیخته له شدند و...،

آنچنان که دشمن نیز به این شرایط بغرنج، و حجم بزرگ معترضان در رویارویی با سیستم حاکمیتی خود، طمع کرد، و نبرد خود برای محروم کردن ج.ا.ایران، ایران و ایرانیان از توان دفاعی، دانش و زیر ساخت هسته‌ایی، وسعت مانور منطقه‌ایی و...، حمله و تحرکات خود را به واژه «تغییر رژیم» گره زد، و از همان نخستین ساعات آغاز، تا پایان آن، از لزوم خیزش، و از زمانه خیزش مردم ایران علیه حاکمیت خود گفتند، تا مردم ایران را با خود در نبرد با ج.ا.ایران همراه کنند، تا مردم معترض نیز، جبهه گشوده، اعتراضات دامنه‌دارشان را فعال کنند، و زیر باران گلوله و آتش اسراییل، در همراهی با مهاجمان خارجی، با حاکمیت خود تسویه حساب کنند، و توازن قدرت را به نفع خود عوض نمایند و...

اما به رغم این فرصت و تبلیغات سنگین در این رابطه، این مردم گوش از متجاوزین به کشور برداشتند، و به رغم شکاف ژرفی که بین حاکمیت و عده‌ی زیادی از مردم، در بسیاری از امور افتاده، و در طول زمان، و بی اعتنایی به آن، ژرفای بیشتر یافته بود، این مردم دست از یقه مسئولین و دست اندرکاران کشور برداشتند، و عاقلانه این حق خود را در این وانفسای جنگ، به کناری نهاده، فرصت دفع تجاوز خارجی را به حاکمان خود دادند، و به فراخوان مقامات امریکا، اسراییل و برخی مخالفان عجولِ ج.ا.ایران وقعی ننهادند، و توجهی نکردند.

مخالفانی که در وقت ناشناسی نابخردانه‌ایی، هنگامه تهاجم خارجی به حقوق و مرزهای کشور را، زمان تسویه حساب خود با ج.ا.ایران قرار دادند و... اما این مردم، تمام این فرصت بزرگ، و این درخواست‌های بی پرده، و به طمع اندازنده را، در هنگامه دفع تجاوز خارجی، بی پاسخ گذاشتند، که یکصدا می‌گفت «اکنون نوبت مردم ایران است»، که بشورد و بشوراند و درهم ریزد و...

این مردم مظلوم و نجیب، و البته وقت‌شناس، و آگاه، دست امریکا (اسراییل) را خوانده بودند، و عاقبت ملت‌هایی چون عراق، لیبی، افغانستان، سوریه و... که در هنگامه تجاوز خارجی، آزادی و حقوق خود را می‌جستند را، دیده و عبرت گرفتند، کشورهای متجاوزی که در حمله خود به نظام ج.ا.ایران، اکنون توان ملی، زیرساخته‌های ملی، توان دفاع ملی، دانش و حاکمیت ملی، و میدان مانور بین المللی ملی، دانشمندان امور ملی، و در یک، کلمه داشته‌های راهبردی ملی ایران و ایرانیان را هدف گرفته بودند را، ناکام کردند،

و این چنین بود که ایرانیان حرکت وقت ناشناسانه‌ایی در این بحران نداشتند و در این هنگامه هجوم بیگانه، به درستی، تمام طلب خود از حاکمیت خود را به کناری نهاده، و خواسته‌های به حق خود را، در دوره جنگ نادیده گرفته، و فرصت دادند که مدافعان مرزهای کشور، از داخل، خیالی راحت داشته و قدرت خود را در میدان دفاع جانانه از حریم کشور صرف کنند، و نگران حساب‌هایی که با مردم خود دارند، نباشند، و ششدانگ توجه و اندیشه خود را در دفع تجاوز ببینند و صرف نمایند.

اکنون پس از آتش بس، و آرام شدن شرایط، نوبت حاکمیت ج.ا.ایران است که این همدلی ملی بین حاکمیت و مردم ایران را که در اثر هجوم بیگانه به دست آمده است را، به رسمیت شناخته، قدر دانسته و..، و در رویه‌ها و اندیشه‌های متضاد و یا متجاوز به حقوق و آزادی‌های مردم تجدید نظر کرده، از هزینه کردن ج.ا.ایران، ایران و ایرانیان به پای افراطگرایان مشکوک و منحرفی همچون جبهه پایداری و اندیشه‌ها و گروه‌هایی از این دست، خودداری نماید،

افراطگرایانی که حضورشان در پایه‌های قدرت ملی، نتیجه دست اندازی‌ها و فیلترهای تنگ شورای نگهبان در روند انتخابات این کشور است، که گلوی حق انتخاب گسترده و آزادانه مردم ایران را از میان نخبگانش فشرده، زمینه‌های حضور این اقلیت‌ها را در مراکز پایه‌ایی کشور فراهم کرده، دلسوزان به سرنوشت ملت را از حق حضور در صحنه ساخت و هدایت جامعه خود محروم می‌کند، و افرادی را در عین اقلیت بودن، بر سرنوشت اکثریت کشور حاکم کرده، شکاف بین مردم و حاکمیت را ایجاد، و گسترش و ژرفا می‌دهد، و دشمنان را در طمع نابودی کشور می‌اندازد و...

و چنین روند و اندیشه‌های مشکوکی را پرورش داده فربه می‌کند، تا آزادی و حق اعمال نظر، حق تعیین سرنوشت، حق انتخاب، حق رفراندوم و... را از مردم ایران ستانده، و در حالیکه باید این مردم «ولی نعمت» تمام خدمتگزاران و مستاجران کرسی‌های قدرت در کشور (حاکمان، قانونگذاران، ناظران، مجریان، مدافعان، داوران و...) باشند، به گله‌هایی از آدم‌های عوام تبدیل، که طبقه‌ایی از جامعه، حق چوپانی و رمه‌داری مشروع و مادام العمر بر آنان یافته، و بر سرنوشت، آینده و حال آنان حاکم شوند، و گردش قدرت در کشور مسدود، نخبگانش متواری، پاکسازی، خالص سازی، و در کُنج زندان، و یا خانه‌های خود محروم، و یا متواری کشورهای دیگر شوند، نهادهای انتخابی خالی از نمایندگان اکثریت و...

که این می‌شود که اکنون شاهدیم.

 لذا حاکمیت باید وفاق ملی را در نظر گرفته، دامنه طرف‌های مشورت، در اتخاذ تصمیمات آینده خود را گسترش داده، در عبور ایران از این پیچ و خطر تاریخی، از مشاوران ملیگرا و وطن دوست و اندیشمند کشور سود جسته، از کوته مغزانی که کشور را به این پرتگاه خطر بردند، دوری گزیند، آنانیکه ایران را در عملیات «توفان الاقصی» و از این دست نابخردی‌های مشکوک و تله‌وار درگیر کردند، و هزینه‌های بزرگی را بر دامن کشور و مردم ایران نهادند و...

اکنون زمان عبور از این اشتباهات راهبردی و اصلاحات اساسی در ساختار تصمیم‌سازی کشور است که سرمایه انقلاب، ایران و ایرانیان را این چنین نابود کرد و... حرکت درست در این مسیر است که آتش بس را فرصتی دیده، تا عبوری کم خطر به صلح داشت، صلحی که منافع و امنیت ایران و ایرانیان را تامین کند، نه منافع کاسبان تحریم، کاسبان جنگ، کاسبان بازار دین، کاسبان ایدئولوژی‌های جورواجور، کاسبان قدرت که هر یک خود را حق مطلق دانسته، خود را محور، و انقلاب، ایران و ایرانیان را فدایی خود می‌بینند و از کشته شدن نیمی از مردم دنیا نیز، در مسیر اهداف ناروشن خود ابایی ندارند.

شاهرود - 4 تیرماه 1404

 

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

موارد مرتبط

  • تاتر خاورمیانه، آیا تکرار سناریوی عراق برای ایران نیز نوشته شده است

    !تاتر خاورمیانه

    جایگزینی سناریوی عراق با سناریوی ایران بر پرده تاتر خاورمیانه

    «ما این نمایش را قبلا دیده ایم و از سکانس‌هایش بیزاریم»

    #نه_به_جنگ

    #نه_به_قانون_جنگل

    #نه_به_تجاوز

    #نه_به_قلدری

  • جنگی ناجوانمردانه است، دستکم ددمنشانه‌اش نکنید، تاریخ به نظاره نشسته است
  • اشتباهات محاسباتی، و حرف‌های نسنجیده ایی که برای ایران هزینه ساخت

    نیروی هوایی قدرتمند و بی رقیب اسراییل در منطقه خاورمیانه، در حال شخم زدن و ویرانی و نابودی داشته‌های پرقیمت مردم ایران است، [1] سوزش این درد را به کجا باید برد، کدام پناهگاه در نظام بین الملل، و یا توان داخلی می‌توان یافت، تا بدان تکیه کرد و...، و تنها باید گفت که «چون نیک نظر کرد پَرِ خویش در آن دید، گُفتا زِ کِه نالیم، از ماست که بر ماست» (ناصر خسرو قبادیانی).

    اشتباه محاسباتی عده‌ای در این کشور، که شعارهای عوام فریبانه خود در تریبون‌های عمومی، و در مقابل طرفداران پرشورشان را، خود نیز باور کردند، و توهم قدرتی به آنان دست داد، و در بازوان خود توانی شگرف احساس کردند، که آنانرا بر آن داشت که توان نظامی یک کشور تحریم شده، از جنگ و ویرانی 8 ساله گذشته، که دهه‌ها محاصره اقتصادی، نظامی و...، توانش را فرسوده‌، و درگیر جنگ‌های پرشمارش کرده‌ را، در حد قدرت‌های بلامنازع بزرگ نظامی منطقه دیده، پنجه در پنجه اسراییل انداختند، 

    کشوری که تمام قدرت‌های نظامی، اقتصادی و علمی جهان (غرب و شرق) پشت او صف کشیده‌اند، تا نگذارند بر تن این نازپرورده‌شان، خَشی اُفتد، چون خود را به قومِ یهود بدهکار می‌دیدند، و می‌بینند، و دنیا را نیز بدهکار یهود دیده و... و از این روست که دنیای قدرتمندان جهانی، از سال 1948 (بنیانگذاری اسراییل) تاکنون، نشان داده است که تصمیم قطعی دارد، تا یهود را بر سرزمین و مردم فلسطین، به هر قیمتی، و با هر هزینه‌ایی، حاکم و پایدار نماید، و تمام رسوایی این تصمیم خود را، و اشتباهات صهیونیست‌ها در این مسیر، و در این سرزمین را به جان خریده و...، و بنام کشورها، و ملت‌های خود فاکتور زده‌اند، و دامن تمدن غرب را به این لکه ننگ، که به سان پرونده سال‌ها برده برداری آنان از کشورها و ملت های دیگر و... است، به جان خریده‌اند؛

    تا آنجا که در آخرین فقره از این دست، بعد از رسوایی جنایات دوساله اخیر اسراییل در غزه، که دنیا، مجامع بین المللی، و حتی مردم امریکا را هم تکان داد، آخرین رئیس جمهور امریکا، دونالد ترامپ، رسما خواست کار نیمه تمامِ نسل کشی اسراییل در غزه را تمام کند، و طرحی داد تا فلسطینیان بازمانده از جنایات و نسل کشی اسراییل در غزه را، در هرجای دنیا که میسر است، جای دهد، تا بلکه سرزمین اسراییل را یکدست در اختیار یهود قرار دهد، و این را نیز به پرونده همراهی امریکا با جنایت صهیونیست‌ها در طول تاریخ وجود این رژیم بیفزاید و...

    همه اینها در جلوی چشم ما، جهانیان و مسئولین کشور رخ داد، اما نابخردی کرده، فرزانگی بر زمین نهاده، پنجه در پنجه خواست دنیای قدرتمندان جهانی انداختیم، و کاری کردیم که اکنون حتی اگر فلسطینیان که ایران این همه برای آنان هزینه پرداخته‌اند و... نیز بخواهند هم، نتوانند به دفاع از ما برخیزند، چه رسد به کشورها و ملت‌های دیگر دنیا، که منافع ملی خود را بر هر مفهوم حق و باطلی ترجیح می‌دهند!

    رویارویی دیپلماتیک ایران و اسراییل در جلسه دیشب شورای امنیت سازمان ملل، که به دنبال درخواست نماینده ایران، جناب امیر ایروانی، بعد از تجاوز مستقیم اسراییل به خاک کشورمان، تشکیل شد را که مشاهده کنیم، خواهیم دید که نماینده اسراییل در این جلسه چقدر روی حرف‌ها، و اعمال نسنجیده‌ایی تکیه کرد، که از سوی مسئولین کشور ما زده شدند، و به عنوان توجیهی بر تجاوز اسراییل به کشورمان مورد سو استفاده قرار گرفت، و تجاوز آشکار نظامی خود را با استناد به آن گفتار و اعمال توجیه کرد [2] ، و به اعتراض به حق نماینده کشورمان، با استناد به همین حرف‌های تبلیغاتی پاسخ گفت.

    از جمله به رسم دیگر مقامات اسراییل (و مظلوم نمایی‌های که صهیونیست‌ها در این امر متخصص جهانی هستند)، عکس تابلوی روزشمار نابودی اسراییل در تهران را بالا گرفت و به حاضرین در این جلسه نشان داد، که این سندی است که ایران برای نابودی ما برنامه‌ریزی طولانی دارد، و ما طبیعتا حق داریم که از این امر پیشگیری کنیم! و «حمله پیشگیرانه» را برای خود مجاز و مشروع دانست.

    و البته بر این منطق اسراییلی، چگونه می‌توان خرده گرفت، در حالیکه که پیش از این، خود آنرا منطق و عملی مشروع و موجهه در نظام بین الملل تایید کرده‌ایم، همچنانکه رهبری انقلاب در دیدار با ولادیمیر پوتین، تجاوز آنان به اوکراین را با همین منطق توجیه‌پذیر دیده، و برای طرف روس خود، در این دیدار برشمردند [3]

    امروز اسراییل با همین منطق، تجاوز خود به ایران و ایرانیان را توجیه می‌کند، و آنرا یک اقدام لازم پیشگیرانه تلقی، و دفاع مشروع اعلام و می‌نمایاند! منطقی که اگر در جهان شایع شود، و به یک روال و رویه تبدیل گردد، در نظام بین الملل سنگ روی سنگ باقی نخواهد ماند.

     24 خرداد 1404

    #نه_به_جنگ 

    #نه_به_ویرانی     

    #نه_به_آپارتاید   

    #نه_به_زورگویی   

    #نه_به_دیکتاتوری   

    #نه_به_ویرانی_ایران

    #دمکراسی

    #حق_تعیین_سرنوشت 

    #StopWarOnIran

    #نه_به_کشتار

    #نه_به_ترور

    [1] - بلایی که اسراییل سر داشته های سوریه، بعد از سقوط بشار اسد آورد، و هرچه از آن رژیم وابسته به روسیه، برای مردم مظلوم سوریه مانده بود را نابود کرد

    [2] - دنی دانون (نماینده دائم رژیم صهیونیستی در سازمان ملل)  تجاوز این رژیم به ایران را پاسخی به سال‌ها اظهارات ضداسرائیلی مقام‌های کشور توصیف کرد و با نمایش تصویری از تابلوی «روزشمار نابودی اسرائیل» که جمهوری اسلامی در تهران و شهرهای دیگر نصب کرده،‌ گفت: «این تهدیدات تقریباً به‌طور روزانه مطرح شده‌اند. دیگر هرگز این تهدیدها را نادیده نخواهیم گرفت. اقدام اسرائیل برای جلوگیری از نابودی خود انجام شده است. این نه‌تنها لحظه‌ای تعیین‌کننده برای اسرائیل است، بلکه لحظه‌ای تعیین‌کننده برای نظم امنیتی جهانی و اعتبار نظام بین‌الملل به شمار می‌رود. نابودی برنامه هسته‌ای ایران، حذف طراحان ترور و تجاوز، و از کار انداختن توان رژیم برای اجرای وعده‌های علنی‌ خود برای نابودی کشور اسرائیل بود. نمی‌توانیم صبر کنیم تا ایران به توان اتمی برسند، هرگز اجازه نخواهیم داد در این موقعیت قرار بگیریم.»

    [3] - آیت الله خامنه‌ای در دیدار 30 تیر 1401 خود با ولادیمیر پوتین، در خصوص حمله روسیه به اوکراین که از اسفند سال 1400 آغاز شده بود گفتند که: «جنگ یک مقوله خشن و سخت است و جمهوری اسلامی از این که مردم عادی دچار آن شوند، به هیچ‌وجه خرسند نمی‌شود. اما در قضیه اوکراین، چنان‌چه شما ابتکار عمل را به دست نمی‌گرفتید، طرف مقابل با ابتکار خود، موجب وقوع جنگ می‌شد.»

  • آمدن ترامپ، آغاز دوره کشیدن فرش از زیرپای آزایخواهان
  • رونمایی از محور استکبار و استعمار قرن بیست و یکم‌ی ترامپ - پوتین، در دیدار زلنسکی از کاخ سفید

نظرات (14)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

پرستو فروهر که طی همه ی این سال ها با دادخواهی کاردآجین شدن پدر و مادر بزرگوارش، یکی از قهرمانان اپوزیسیون فرصت طلب در مواجهه و مبارزه با خودکامگی شمرده می شد، اکنون آماج حملات وقیحانه ی هم آنان است تنها به این دلیل که در برابر تجاوز به میهن فعالانه ایستاده و موضع گیری کرده است. اینک صف بندی نیروها در صحنه ی داخلی از همیشه روشن تر شده است، گروهی که نه آزادی بدون استقلال را برمی تابند و نه استقلال بدون آزادی را و البته این هر دو را نیز محصول پویایی های درونی جامعه ی ایران می دانند و گروهی که گمان می کنند می توان از رهگذر ائتلاف با یکی از جنایتکارترین و شرورترین نیروهای خارجی، تغییر را رقم زد و گوهر آزادی و استقلال را در آغوش کشید و این لحظه ای خاص و تعیین کننده در تاریخ ایران است. @hamidrezaabedian

This comment was minimized by the moderator on the site

بسم الله الرحمن الرحیم
در جریان جنایات اخیر اسرائیل و آمریکا علیه میهن‌ عزیزمان یک بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد و امتیازی بر امتیازات کارنامه تاریخی‌‌شان افزوده شد؛ و این نه فقط به خاطر همبستگی آنان در برابر دشمن، که به واسطه ایستادگی آنها در عین رنجیدگی‌های عمیق بود. در حالی که فرزندان نظامی ملت شهید یا غافلگیر شده بودند دوراندیشی ستودنی مردم نقشه‌های شوم متجاوزان را ناکام گذاشت. اینک پس از سپری شدن آن روزها، هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند. چنین اشتباهی ملت را دلسرد و بیگانه را امیدوار خواهد کرد که شاید بار بعد بتواند خدای‌ناکرده در سپری که او را ناکام‌ گذاشت رخنه‌ای بیابد.

مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند که بی‌پاسخ ماندن‌شان دشمن را شاد می‌کند. در کوتاه‌مدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی کمترین توقعات است. علاوه بر این، وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود. تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست. مردم می‌خواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس می‌کند.

«إنّ لربّکم فی ایام دَهرکُم نفَحات، ألا فتَعرّضوا لها و لا تعرضوا عنها». به راستی که در روزهای زمانه نسیم‌هایی از فرصت از سوی پروردگارتان هست، هان که آنها را دریابید و روی از آنها برنتابید.
اینجانب ضمن‌ محکوم کردن تجاوزات اخیر علیه کشورمان به خانواده‌های داغدار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گویم و برای شهدای این ایام رحمت و مغفرت آرزو می‌کنم.
میرحسین موسوی

This comment was minimized by the moderator on the site

یه زمانی می گفتند : در سوریه می جنگیم  تا مجبور نباشیم در مرزهای کشورمان با دشمن درگیر بشویم..... سوریه که از دست رفت.

حماس را حمایت کردند تا موجوديت اسرائیل را نابود کنند نتیجه آن شد که در تهران رهبرشان ترور شد و غزه به تلی از خاک تبدیل شد و بیش ۶۰ هزار از مردم مظلوم فلسطین کشته شدند و بقیه نیز آواره و بی خانمان شدند.

حزب الله لبنان را سالها حمایت کردند و از نون این مردم زدند و به آنها دادند، ولی امروز رهبران آن کشته و حزب الله نیز در شرف خلع سلاح است و....

حشدالشعبی عراق نیز که حمایت و پشتیبانی همه جانبه جمهوری اسلامی را داشت عنقریب با ارتش عراق ادغام خواهد شد.

حالا نظام جمهوری اسلامی همه آرزوها و آمال خود را در حوثی‌های یمن خلاصه کرده است که بزودی آن را هم از دست می دهد.

این متنی بود که قبل از حمله اسرائیل به کشورمان تنظیم شده بود.

حال چه باید کرد؟

برخی از اندیشمندان و سیاستمداران معتقدند ،ضمن دفاع جانانه در مقابل دشمن صهیونیستی باید در کنار آن بدنبال یک صلح پایدار باشیم. ایران توان یک جنگ فرسایشی بلند مدت را ندارد و بهتر است برای یک هدف مهمتر که همان حفظ یکپارچگی ایران عزیز می شود از بعضی اهداف کم اهمیت موقتا چشم پوشی کرد.در خصوص این موضوع هم می توان به مصادیق متعدد تاریخی اشاره کرد.

صلح پیامبر(ص) بعد از شکست در غزوه احد و شهادت عموی پیامبر حمزه سید الشهدا با سران قریش یکی از این مصدایق می باشد ، و ثمره این صلح و پیمان( که به ظاهر اکثر آیتم های آن به ضرر مسلمانان بود) بعد از چهار سال فتح مکه به دست مسلمانان‌ بود.

This comment was minimized by the moderator on the site

بدون تعارف

بی تصمیمی باعث شده مسببین و زمینه سازان حمله به ایران بجای محاکمه ، زبانشان هم دراز شود

امیر دبیری مهر

جنگ تحمیلی پایان نیافته فقط چند روزی متوقف شده …در فاز اول دشمن بر اساس برآوردهایی حمله کرد و غیر از خسارت‌های بالای مادی و سخت افزاری ۱۰۶۰ ایرانی از جمله ۷۰۰ غیر نظامی را شهید کرد. مردم برای ایران -تاکید می کنم فقط برای ایران - در برابر دشمن جبهه متحد شکل دادند تا شر دشمن از سر کشور کوتاه شود تا فردای جنگ بررسی کنند تا ببینید مسبب این همه رخنه و نقطه ضعف که دشمن را برای حمله جسور کرد چه کسانی هستند و نظام تصمیم گیری هر چه سریع تر به جراحی سیستم بپردازد .
بدون تعارف و بدون مماشات .
الان چند هفته از روزهای تاریک جنگ گذشته اما بعد از حماسه ملت هیچ نشانه ای از تصمیم و اقدامات قدرت آفرین در سطح حاکمیت مشاهده نمی شود نه تنها نشانی از عقلانیت و حضور پر رنگ شخصیتها و‌کارشناسان مستقل و میهن دوست و غیر جناحی در عرصه های تبلیغ و تصمیم و تبیین نیست بلکه زبان نفوذی ها و نادان ها و دنیا طلبان ریاکار دراز تر هم شده و انگار نه انگار اینها با رفتار و مواضع خود در سالهای اخیر جاده صاف کن صهیونیستها بودند. مصداق ها را همه می شناسیم .
کشور در حالت تعلیق و ابهام است و تصمیم گیران با اقدامات عملی و رسانه ملی امید اجتماعی را به جامعه تزریق نمی کنند اما شوربختانه دشمن مکار و متجاوز در حال هماهنگی و برنامه ریزی های بعدی است .
هشدار می دهم صاحبان تصمیم و قدرت از توهمات خارج شوند ساده لوحی و تملق را کنار بگذارند .رجز خوانی و جیغ و داد نشانه قدرت نیست بلکه نشانه ضعف است . از فرصت بی نظیر ایجاد شده با بازسازی قدرت ملی استفاده کنید اسم این خواسته ی به حق را سهم خواهی نگذارید.
اگر کسانی وابسته اجنبی نیستند با شجاعت بخاطر اشتباهات گذشته از مردم عذرخواهی کنید . خاک بر دهان نوکیسه ها و پخمه های هزینه ساز بپاشید. سرنوشت یک ملت را با منافع نامشروع و حرام عده ای گره نزنید .انانکه فرزندانشان در امریکا و اروپا آفتاب می گیرند اما در داخل بر طبل جنگ می کوبند تا جوانان مردم در خون خود بغلتند .میدان دیپلماسی را فعال تر کنید فیلترینگ را یکجا بردارید آشتی ملی اعلام کنید . نه هر روز بلکه هر ساعت امید و خوش بینی به اینده را در قلب مردم پمپاژ کنید . قوی ترین پدافند همین است
اگر غیر از این کنید و در بر پاشنه موجود بچرخد تردید نکنید هر که هستید در تر لباس ‌و موقعیت و مقامی باشید در واقع پیاده نظام دشمن در خاک ایران هستید و ملت ایران همانگونه که در برابر دشمن سر تسلیم فرود نخواهد اورد از خیانت پیاده نظام دشمن هم نخواهد گذشت و در زمین آنها بازی نخواهد کرد.

This comment was minimized by the moderator on the site

نامه به دونالد ترامپ؛ رئیس جمهور آمریکا

فرخ نگهدار- جمعه ۲۰ ژوئن ۲۰۲۵ – لندن

به:
دونالد جی. ترامپ
رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا

رئیس‌جمهور محترم،

من یک شهروند ایرانی تبعیدی‌ام که دهه‌ها آزار و پیگرد از سوی جمهوری اسلامی را تحمل کرده‌ام. من در تمام این سال‌ها، بی‌وقفه برای دو هدف در میانه بوده‌ام: برگزاری انتخابات آزاد در کشورم، و برقراری روابط دیپلماتیک میان ایران و ایالات متحده آمریکا.

اکنون با نگرانی عمیق، مدام می‌شنوم که شما هنوز تصمیم نهایی خود را نگرفته‌اید؛ که آیا به جنگی که آقای نتانیاهو علیه کشور من آغاز کرده بپیوندید، یا به میز مذاکره بازگردید. گزارش‌ها حاکی از آن است که زرادخانه نظامی قدرتمند شما در حالت آماده‌باش قرار گرفته است.

در این لحظه بسیار حساس، از شما انتظار می‌رود که ژرف‌تر بیندیشید. امیدوارم سرنوشت و میراث خود را به آقای نتانیاهو، این بی‌رحم‌ترین جلاد زمانه ما، گره نزنید.

ما در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که تاریخ در حال تغییر مسیر است. اگر با سرعت و قاطعیت برای پایان دادن به این جنگ بی‌منطق اقدام کنید، جان هزاران انسان نجات خواهد یافت. کلید صلح در دستان شماست. بگذارید این لحظه تاریخی به نام شما ثبت شود.

خلیج فارس، نگینی از ثروت و شکوفایی است. بگذارید همچون چراغی برای بسط همکاری بدرخشد، نه برای کینه و دشمنی. بار دیگر دست خود را به‌سوی مردم این دیار دراز کنید؛ با روحیه‌ای از احترام متقابل و برای پیشرفت پایدار.

رئیس‌جمهور محترم،

شما، به مثابه بنیان‌گذار جنبش «دوباره عظمت را به آمریکا بازگردانیم»، به ملت خود وعده دادید که آمریکا را به هیچ جنگ احمقانه‌ دیگری نخواهید کشاند. امروز، نه‌تنها ملت آمریکا، بلکه همه ملت‌های جهان شاهد فشار طاقت‌فرسایی هستند که از سوی بنیامین نتانیاهو بر شما وارد می‌شود تا شما از وعده‌هایتان عقب‌نشینی کنید و وارد بازی بی‌پروا و خطرناک او شوید.

پس از سفر تاریخی اخیر شما به منطقه خلیج فارس، همه رهبران این منطقه — به‌جز آقای نتانیاهو — آغوش خود را به رویای شما گشودند. آغاز جنگی ویرانگر علیه ایران از سوی او، تلاشی شرورانه و مستقیم است برای نابود کردن آن رؤیای شما.

بمباران امنیت نمی‌آورد؛ فقط جان‌ها را می‌گیرد. آنها به ایران حمله کردند تا ابتکار دیپلماتیک شما را نابود کنند و مانع رشد تمایل فزاینده به همکاری میان ایالات متحده و کشورهای شمالی و جنوبی خلیج فارس شوند.

اگر خلیج فارس به منطقه‌ای برای صلح، همکاری و شکوفایی مشترک بدل شود، برخی عناصر تنگ‌نظر در اسرائیل دیگر احساس نخواهند کرد که می‌توانند سلطه خود را حفظ کنند. به‌روشنی پیداست که چرا بنیامین نتانیاهو هرگز از صلح میان ایران و ایالات متحده استقبال نکرده و نخواهد کرد.

آقای رئیس‌جمهور،

برنامه هسته‌ای ایران هیچ تهدید فوری برای هیچ‌کس نیست. در حالی که هم ایالات متحده و هم طرف‌های ایرانی، نسبت به روند مذاکرات جاری ابراز خوش‌بینی و اعتماد می‌کردند درست در آستانه رسیدن به یک راه‌حل مسالمت‌آمیز، اسرائیل حملاتی را آغاز کرد که هدف اصلی آن تخریب مذاکرات و بستن راه دستیابی به توافق بود.

بنیامین نتانیاهو دو هدف را برای جنگ خود اعلام کرده است: «پایان دادن به برنامه هسته‌ای ایران» و «ساقط کردن رژیم شرور». هیچ‌یک از این دو محقق نخواهد شد. او ایران را بمباران می‌کند تا مانع رسیدن به توافق میان دو کشور ما شود. او آگاهانه بر این باور است که اگر آمریکا به ایران حمله کند، رؤیای شما برای تبدیل خلیج فارس به نگین جهان از بین خواهد رفت. او هیچ اهمیتی به سرنوشت جنبش MAGA نمی‌دهد.

او پسر بیچاره شاه فقید را به خدمت گرفته و وانمود هم می‌کند که رژیم ایران در آستانه فروپاشی است. این فقط یک افسانه است. فعلا شانس تغییر رژیم در ایران صفر است. حملات او به ایران، البته وحدت ملی ما را تقویت می‌کند.

شایان ذکر است که با وجود همه سوابق ناامیدکننده، جمهوری اسلامی ایران به نامه شما پاسخ مثبت داد و نمایندگان ایرانی برای دستیابی به یک توافق جدید وارد مذاکرات شدند. به همین دلیل عمیقاً باور دارم که اگر افق لغو تحریم‌ها و چشم‌انداز همکاری اقتصادی در خلیج فارس گشوده شود، جمهوری اسلامی ایران، نه به‌خاطر آن سوابق تلخ، و نه به‌خاطر برنامه هسته‌ای‌، هرگز این افق امیدبخش و باشکوه را برهم نخواهد زد یا به تعویق نخواهد انداخت.

اکنون لحظه حقیقت است. آغوش خود را برای خلیج فارس بگشائید، نه به روی اهداف پلید آن شرور.

فرخ نگهدار
جمعه، ۳۰ خرداد ۱۴۰۴-لندن
@Nehzatazadiiran

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

از فهیمان فقاهت تا فهیمان سیاست و امنیت!

دکتر مجید مرادی
دیشب پای سخنرانی آیت‌الله سروش محلاتی در مؤسسه فخیم فهیم نشستم. مؤسسه‌ای که حدود دو دهه اندیشکده موضوعات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مرتبط با دین است و عمده ترین فعالیت آن برگزاری سخنرانی و گفتگو و مناظره است و کلبه‌ای است درویشانه که رونق آن تنها در اندیشه‌ورزی‌ای ست که در آن جریان دارد. در قیاس با ده‌ها مؤسسه که اختصاص به ترویج و نشر آثار فردی علما دارد و متاسفانه برخی از آنها از بودجه دولتی برخوردارند و اهل اندیشه را بدان راهی نیست، موسسه فهیم با مدیریت آیت الله دکتر قاضی زاده، همایش‌گاه اهل اندیشه در قم است و از روان شاد دکتر داود فیرحی (استاد علوم سیاسی که در پی مبناپردازی برای قانون و آزادی بود) تا آیت‌الله سیدمهدی میرباقری (هم پیاله الکساندر دوگین که نابودشدن دوثلث مردم کره زمین را برای تحقق آرمان اسلامی خود به صرفه می‌داند) در آن سخن گفته یا مناظره کرده‌اند.
سخنرانی دیشب سروش محلاتی مانند مناظره‌ای داغ میان دو فقیه بزرگ شیعی علامه حلی و سید علی طباطبایی (صاحب ریاض) ارائه شد که بسیار شنیدنی‌ست و برای من تازگی داشت.
علامه حلی شهادت (کشته شدن در معرکه جهاد در رکاب امام معصوم یا در حالت دفاعی حتی در غیاب معصوم) را فی نفسه مطلوب و موجه می داند و حتی در جایی که روشن است نتیجه چنین جهادی شکست است باز هم چون ختم به شهادت می‌شود پس فی نفسه مطلوب و مشروع و موجه است زیرا آیات قتال مطلق است و معطوف به نوع نتیجه نیست. وانگهی سیره امام حسین هم که به رغم علم به شکست وارد جنگ شد نشانه مشروعیت چنین جهاد و شهادتی است.
در مقابل او سید علی طباطبایی معتقد است که جهاد، کنشی معطوف به نتیجه است و اگر از ابتدا روشن باشد که نتیجه پیکار و قتال خود را به هلاکت افکندن باشد و مصلحت در ترک جنگ باشد، چنین کنشی اساسا جهاد نیست و موجه و مشروع نیست. زیرا قرآن مؤمنان را از به هلاکت افکندن خود نهی کرده است. گاه نپذیرفتن صلح به نابودی اسلام و حتی کافرشدن فرزندان و نسل بعدی می‌شود.
سروش محلاتی معتقد است تمام فقهای شیعه پس. از علامه حلی نظر او را در باره مشروعیت جهاد و مطلوبیت شهادت حتی در جایی که مصلحت اقتضای صلح را کند رد کرده‌اند و در باره حرکت امام حسین نیز نظر مخالفان حلی این است که حرکت امام حسین‌ع قابل تفسیرهای متنوع است. ای بسا آن حضرت می دانست که حتی در صورت پذیرش صلح، یزید دست از سر او برنخواهند داشت و او را رها نخواهد کرد و خواهد کشت یا این که احساس کرد یزید آدم دریده‌ای‌ست که صلح را نقض خواهد کرد یا صلح با او اساس دین را نابود و امر دین را بر مسلمانان مشتبه خواهد کرد.
سیدعلی طباطبایی فرزندی به نام سید محمد دارد که پس از درگذشت پدرش (۱۲۳۱ق) مرجعیت شیعیان را بر عهده گرفت. او در جنگ‌های ایران و روسیه، فتوای جهاد در برابر روس‌ها داد و در اواخر عمر به همراه گروهی از علمای عتبات، عازم تهران و سپس تبریز شد تا مردم را به جهاد علیه روس‌ها تشویق و پادشاه را به جنگ با آن‌ها وادار کند. از این‌رو سیدمحمد مجاهد لقب گرفت. فتحعلی شاه تحت فشار این سید مجاهد به جنگی رفت که نهایتش عهدنامه ترکمنچای بود. آیا سیدمحمد از واقعیت میدان و معادله قوای ایران و روس خبری داشت که فتوای جهاد داد یا فقط توان استخراج حکم کلی را از کتاب و سنت داشت و از عالم بی‌خبر بود؟!
می‌خواهم نتیجه بگیرم که اگر چه بعد کلی یا کبروی فقهی قضایایی چون جنگ و صلح مهم است و بحث آیت‌الله سروش محلاتی هم در همین محدوده است که آیا با وجود مصلحت در ترک جنگ، ورود به جنگ و جهاد و شهادت، مشروع و موجه است یا خیر. ایشان نتیجه گرفته‌اند که تمام فقهای شیعه پس از علامه حلی، در جایی که احتمال پیروزی مرجح نیست ورود به جنگ را به هلاکت افکندن خود می‌دانند و نه جهاد. تا این جای کار بر عهده فقیه است اما آن چه مغفول است این است که مرجع تشخیص بعد صغروی قضیه کیست؟

به عبارت دیگر چه کسانی می‌توانند تشخیص دهند که مصلحت کشور ما در چیست؟ آیا مصلحت در جهاد است یا صلح؟
مصلحت در سرمایه‌گذاری در حوزه گردشگری ست یا در حوزه هسته‌ای؟
اگر مصلحت در سرمایه گذاری هسته‌ای ست آیا حد ضرری هم برای آن باید گذاشت یا تا نهایت و لو بلغ ما بلغ باید رفت؟! آیا مصلحت در تقویت ساختار آموزش و پرورش و آموزش عالی و توسعه صنعتی‌ست یا در تقویت و توسعه نیروهای نیابتی؟!
آیا مصلحت و خیر عمومی در ستیزه‌جویی با تمام دنیای استکبار است یا تدبیر معیشت مردم؟! و....
مؤسسه فهیم، منبری برای فهیمان فقاهت است اما
منبر فهیمان سیاست و اقتصاد و امنیت ایران و روابط و حقوق بین‌الملل که کارشان تشخیص جزئیات مصلحت است کجاست؟!
در خارج از ایران فراوانند. در داخل چه؟
کجایند دقیقا؟!

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

آقای اژه‌ای! نمی‌خواهید کاری کنید؟

سرمقاله هم‌میهن
۱۸ تیر ۱۴۰۴

اگر روال عادی امر قضا برقرار باشد‌ نیازی نیست که ما یا هر کس دیگری اقدامی به‌عمل آورد یا درخواستی از ریاست قوه‌قضائیه نماید. ولی واقعیت این است که تبعیض غیرقابل‌پذیرش در برخورد با افراد و شهروندان دیده می‌شود.

برخی افراد کوچکترین حرفی یا سخنی مغایر با برداشت‌های رسمی یا حتی نیمه‌رسمی بزنند‌، فوری احضار می‌شوند. برداشت‌هایی که بعضاً هم خلاف واقعیت است. ولی عده‌ای دیگر هر چه می‌خواهند، می‌گویند؛ حتی اگر کشور را دوباره به لبه جنگ بکشانند. باکی هم از این وضع ندارند. چون تا نان خود را در خون مردم بیگناه تلیت نکنند، از گلویشان پایین نمی‌رود.

این چه وضعی است که یکی از آنها یک روز برای سر ترامپ جایزه تعیین می‌کند و روز دیگر با ریزپرنده ناف ترامپ را نشانه می‌روند و انواع و اقسام حرف‌هایی که اگر اینها سیاست نظام است، رسماً اعلان شود. اگر نیست، دادستان محترم کجاست که این‌گونه افراد بدون مسئولیت را به پای میز محاکمه بکشاند؟

مگر اینکه گفته شود، حرف‌های این جماعت باد هواست و هیچ اثری ندارد. در این صورت، چرا دائم در شبکه‌های تلویزیونی جولان می‌دهند؟ چرا نماینده ایران در سازمان ملل متحد مجبور به تکذیب می‌شود؟ چرا آقای پزشکیان باید تحت‌فشار پرسش‌های روزنامه‌نگاران خارجی قرار بگیرد و این مواضع را تکذیب کند؟

این گفتارها به‌روشنی معلوم است که در خدمت سیاست‌های اسرائیل برای تشدید تنش قرار دارد. این رفتارها گرچه تبلیغاتی و پوچ است و خالی‌بندی محسوب می‌شود، و حتی طرف مقابل هم این را می‌داند؛ ولی هر دو طرف می‌دانند که در پی تخریب چه پل‌هایی و ایجاد چه وضعیت خطرناکی هستند.

این شعارها را عیناً در گذشته و‌ پس از ترور سردار سلیمانی نیز سر دادند و طبیعی هم بود که جز شعارهای پوچ هیچ اقدامی نمی‌کردند و فقط عوارض آن برای مردم می‌ماند، و آمریکا اعلام کرد که هرگونه اقدامی را عملی جنگی تلقی خواهد کرد.

جهت اطلاع دست‌اندرکاران امر قضا مطابق ماده۶۶۹ قانون مجازات اسلامی، هرگونه تهدید به قتل دیگری مجازات دارد. گرچه تهدیدات اخیر از جانب مقام رسمی یا در چارچوب رسمی مطرح نشده است، چون در این صورت باعث مسئولیت بین‌المللی حکومت ایران هم خواهد بود؛ ولی هنگامی که این عمل مطابق قانون جرم است و درعین‌حال، مجرم در رسانه چنین تهدیداتی را به‌کار می‌برد و با مجرم برخورد قضایی صورت نمی‌گیرد، این رفتار به منزله حمایت رسمی از این تهدیدات تلقی خواهد شد.

نکته مهم‌تر اینکه تهدیدات مذکور به نحوی سازمان‌یافته انجام می‌شوند و هدفش شعله‌ور کردن دوباره آتش جنگ است. در این صورت‌ ابعاد حقوقی سنگین‌تری پیدا می‌کند. البته، به نظر می‌رسد که عامل نفوذ در این تهدیدات را هم نباید فراموش کرد.

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

عزیزوگرامی، آقا سید مصطفی عزیز. ضمن تشکر وقدردانی از شما، خدا را شکر، دید وسیع و جامع، قلمی
پر مغز وروان . آفرین خدا شما را حفظ کند. جسارتا اگر حوصله ووقت بود، مصلحت شد. اشاره درستی به گروهک پایداری کردی ، مادر گروه اینها ( فرقه ) موتلفه اسلامی / بازاریان تهران بوده وهستند . سرچشمه90 صد مشکلات جاری در آنجا بوده و هست
البته سالها با چراغ خاموش کارها کردند و می‌کنند. خدا از شان نگذرد که اوضاع واحوال کشور را به اينجا گشاندند. ببخشید، درد دلی بود / لطفا اگر اشتباه و برداشت غلطی دارم. من را راهنمایی و گوشزد نمایید. خوشحال میشوم.
مواظب خودت باش. تا بعد.

This comment was minimized by the moderator on the site

درود بر شما، متاسفانه من مطالعه ایی روی حزب موتلفه اسلامی نداشتم، هر چند امروز فردی مثل مصطفی میرسلیم را می توان مجسمه آن حزب دید، ولی حرکات این گروه را دنبال نکردم، از این روست که چون اشرافی بر آنان ندارم از آنان یاد نکردم

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

«اگر دوباره جنگ شود، ایران می‌بازد؛ حتی اگر پیروز شود»

حمید آصفی

ساده بگوییم: هیچ سناریویی از جنگ مستقیم یا نیابتی با اسرائیل، برای ایران قابل پیروزی نیست.
نه به دلیل ضعف اعتقادی یا نظامی، بلکه به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک، وضعیت اقتصادی داخلی، نداشتن مشروعیت بین‌المللی و همچنین تغییر نظم جهانی.

در بهترین حالت، ایران می‌تواند خسارت‌هایی فراوانی به اسرائیل وارد کند؛ اما زیرساخت‌های نابود شده اسرائیل در مدت کوتاهی با منابع جهانی بازسازی خواهد شد. اسرائیل پشتوانه‌ی فوری مالی، فنی و سیاسی دارد. ایران چنین چیزی ندارد.
ایران نه در داخل توان بازسازی سریع دارد، نه در خارج پشتوانه‌ی سیاسی برای جذب منابع یا کمک بین‌المللی.
حتی اگر جنگ با ضربات اساسی به اسرائیل توسط ایران تمام شود، چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. زیرا پاسخ متقابل، گسترده و مرگبار خواهد بود.

زیرساخت‌های حیاتی ایران، پالایشگاه‌ها، نیروگاه‌ها، سدها، فرودگاه‌ها، بنادر و مراکز مخابراتی و مالی، در مدت چند روز نابود خواهند شد. نه فقط به دست اسرائیل، بلکه با ورود آمریکا.
در این شرایط، تکرار گفتمان‌های مقاومت، به معنای پذیرفتن و مشروع‌سازی فروپاشی است.

حاکمیتی که آگاهانه وارد این مسیر شود، مسئول مستقیم فروپاشی کشور خواهد بود.

هیچ دلیل راهبردی وجود ندارد که ایران امروز وارد جنگی شود که نسبت قدرت در آن به‌شدت نامتوازن است.
ایران توان پاسخ موشکی دارد، و می‌تواند ضربات اساسی به زیرساخت‌های اسرائیل هم بزند. اما آسمان ایران عملاً باز است.

اسرائیل و آمریکا توانایی کامل برای نابودسازی مراکز استراتژیک ایران را دارند.

اگر اراده کنند، قطع کامل اینترنت، انرژی، سیستم بانکی، مخابرات و حمل‌ونقل ایران در مدت بسیار کوتاهی ممکن است.

این شرایط با ۱۳۵۹ یا حتی ۱۳۸۵ تفاوت دارد.
نه ملت در موقعیت جنگ روانی و اقتصادی هستند، نه اقتصاد ایران توان تحمل یک فاز جنگی را دارد.
هیچ اقتصاد ورشکسته‌ای نمی‌تواند پشتوانه‌ای برای جنگ باشد.
مفهوم «مقاومت» بدون پیوست سیاسی و اقتصادی، یک فریب است. مقاومت نمی‌تواند بدون پشتوانه‌ی ملی، مشروعیت بین‌المللی و حمایت منطقه‌ای ادامه پیدا کند.
ایران هیچ‌کدام را ندارد.

اکنون تنها دو مسیر روی میز جمهوری اسلامی است:

ادامه گفتمان جنگ و مقاومت، به قیمت تبدیل شدن ایران به یک زمین سوخته و از دست رفتن توان بازسازی در نسل حاضر.
پذیرش ضرورت تعامل برای بقای کشور، باید با تجدیدنظر بنیادی در بسیاری از سیاست‌ها، روایت‌ها و ساختارهای قدرت باشد.
برخی فکر می‌کنند پذیرش تعامل، به معنای شکست یا تسلیم است. در حالی که تعامل، تنها ابزار بقای ایران است.

تعامل به معنای تغییر گفتمان حاکم است.
اگر این گفتمان عوض نشود، حتی بدون جنگ نیز کشور در معرض انحلال تدریجی قرار دارد.
واقعیت دیگر این است که آمریکا و اسرائیل، تا زمان غیرقابل پیش‌بینی، اجازه نخواهند داد هیچ نظام سیاسی مبتنی بر سیاست "فلسطین آزاد" در منطقه شکل بگیرد یا ادامه پیدا کند. این تحلیل نیست، تجربه است. در لبنان، در سوریه، در عراق، در یمن و در مصر.
بنابراین، جمهوری اسلامی اگر می‌خواهد بماند، یا باید وارد نظم جهانی شود، یا در نهایت نابود می‌شود. نه به‌دست مردم، بلکه به‌دست ترکیب جنگ، تحریم، فروپاشی داخلی و انزوای بین‌المللی.

و در پایان:

اگر جنگ شود، ایران خواهد باخت؛ حتی اگر در میدان پیروز شود. چون کشوری که زیرساخت، اقتصاد، نظام بانکی، انسجام اجتماعی و سرمایه‌ی ملی ندارد، حتی از پیروزی‌اش هم نمی‌تواند استفاده کند.

This comment was minimized by the moderator on the site

گفتگو با همسر «حجت رویین‌تن»، کارگر خدماتی بیمارستان ولیعصر که در آخرین حمله‌های اسرائیل به تهران شهید شد

برای پول توجیبی بچه‌ها چندشیفت کار می‌کرد

الناز محمدی،
حجت رویین تن، 49 ساله بود و مرداد امسال که می‌آمد، می‌شد 24 سال که با ساناز حدیدی، 44 ساله ازدواج کرده بود. حجت نیروی خدماتی و مسئول نظافت بخش‌های مختلف بیمارستان ولیعصر ناجا بود و روز دوشنبه دوم تیرماه بر اثر حمله اسرائیل به ساختمان‌های اطراف این بیمارستان در خیابان ولیعصر، شهید شد.

حجت و ساناز، هردو از 18 سال پیش نیروهای خدماتی این بیمارستان بودند، با قرارداد کارگری و 10 میلیون و 500 هزار تومان حقوق؛ هردو مسئول نظافت بیمارستان و ساناز در بخش زنان و زایمان.

حجت برای کمک‌خرج خانواده و آنطور که خودش گفته بود، برای «پول توجیبی» دو فرزندش ماهانه چندشیفت هم در یک شهرک مسکونی، نگهبانی می‌داد. حجت و ستاره صاحب دو فرزند بودند؛ سوگند 17 ساله و امیرعلی 15 ساله. حال بچه‌ها بعد از کشته شدن پدرسان خوب نیست و امروز مادرشان سوگند را با فشارخون پنج به بیمارستان برده است: «دخترم نه چیزی می‌خورد نه چیزی می‌گوید. امروز با فشار پنج او را به بیمارستان بردم. گریه می‌کند، بعد بلند می‌خندد. حیلی حالش بد است و نمی‌دانم باید با او چه کنم.»

در روز آخر حمله اسرائیل به تهران، ساناز حدیدی شیفتش در بیمارستان تمام شده و به خانه رفته بود. او حالا از آن روز می‌گوید: «آن روز تا ساعت 11 و 10 دقیقه با او تلفنی صحبت می‌کردم. چون حساب‌های بانک سپه مختل شده بود، گفته بودند در بانک ملی یا ملت حساب باز کنیم برای واریز حقوق. من هم به همین دلیل از صبح با او در ارتباط بودم و به بانک‌ها می رفتم. ساعت 11 به او گفتم حساب را باز کردم و قادر شد عکس‌های حساب را توی ایتا برایش بفرستم ولی عکس‌ها را سین نکرد. بعدش یکی از دوستانم زنگ زد، گفت شماره‌اش را بده ولی نگفت چه اتفاقی افتاده. خلاصه هرچه به همسرم زنگ زدم، جواب نداد. تا ساعت یک ربع به یک به زنگ زدن ادامه دادم. بعد فهمیدم اطراف بیمارستان را زده‌اند، رفتم آنجا و متوجه شدم. آن روز در حال نگهبانی بوده در شهرک که توی کوچه بیمارستان است، دیوار ریخته و موج انفجار، موجب شده بقیه همکارانش هم زخمی شوند. اولش پیدا نمیشد. تا اینکه روز بعد امدادگران سگ‌های زنده‌یاب آوردند و از زیر آوار بیرون آوردندش.»

ساناز از دلیل چندشیفت کارکردن همسرش اینطور می‌گوید: «خودتان می‌دانید خرج‌ها خیلی بالاست. ما دو نفری کار می‌کردیم ولی باز هم کم می‌آوردیم. مستاجر هم هستیم و خرج کلاس‌های کنکور دخترمان خیلی بالاست.»

قرار است فردا حجت را در بهشت زهرا تهران به خاک بسپارند؛ بدون آنکه دیگر صدای شادی او موقع رقصیدن به گوش برسد. دکترامیرحسین جعفری سپهر، رادیولوژیست، حجت را از نزدیک می‌شناخت. جعفری درباره حجت نوشته است: «صبح پنجشنبه 29 خرداد 1404، به بیمارستان، به بخش رادیولوژی رفتم. فضای بخش پر از اضطراب بود. کارکنان، زن و مرد، آشوب‌زده بودند. برخی از خانم‌ها از شدت نگرانی در آستانه غش کردن. شایعه‌ای شنیده بودند: دیروز بیمارستانی در اسرائیل با موشک‌های ایرانی هدف قرار گرفته و حالا احتمال دارد بیمارستان‌ ما را هم بزنند. می‌گفتند دیروز ستاد فراجا، که درست کنار بیمارستان ماست، هم مورد حمله قرار گرفته بود. همه در حال انتقال این اخبار به یکدیگر بودند و اضطرابشان لحظه به لحظه بیشتر می‌شد. برای تغییر حال و هوا همه را به یکی از اتاق‌های رادیولوژی دعوت کردم. گفتم:« یک آهنگ شاد بذارید.» گذاشتند. از آقایان خواستم وسط بیایند . کمی برقصند، اما کسی جلو نیامد. شرم داشتند. خودم این شرم را شکستم و شروع کردم به رقصیدن. حجت رویین‌تن، خدمتکار بخش، به میدان آمد. با حرکاتش فضای سنگین و پرتنش بخش عوض شد و بعد از آن همه‌مان نفس راحتی کشیدیم.

حجت پدر دو فرزند بود یک پسر و یک دختر. با وجود حقوق بیمارستان و کمک‌های پزشکان بخش، دخل و خرجش به سختی جور می‌شد. چند ماهی بود که برای تامین مخارج زندگی، نگهبانی ساختمان‌های سازمانی فراجا را هم قبول کرده بود. حجت دیروز، در حملات اسرائیل در محل نگهبانی زیر آوار ماند. یک ساعت پیش، سگی جنازه‌اش را زیر تلی از خاک و سنگ پیدا کرد. نفرین به جنگ و همه جنگ‌طلبان.»

This comment was minimized by the moderator on the site

تحلیل دقیق و نزدیک به واقع هفته پیش کارشناسان شورای آتلانتیک از حمله‌ی آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران

۲۲ ژوئن ۲۰۲۵

برخی نگران جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر و حتی جنگ جهانی سوم هستند. اما این اتفاق نخواهد افتاد. ایران گزینه‌های واکنش مناسبی ندارد و از جنگ بزرگ با آمریکا می‌ترسد. ایران ممکن است حملات موشکی نمادین انجام دهد، اما انتظار می‌رود این بحران سریعاً کاهش یابد، همان‌طور که پس از ترور سلیمانی در سال ۲۰۲۰ این‌گونه بود.

برنامه هسته‌ای ایران یکی از جدی‌ترین تهدیدات سیاست خارجی آمریکا در بیش از دو دهه اخیر بوده است. حالا دیگر وجود ندارد. این ممکن است بزرگ‌ترین دستاورد سیاست خارجی آمریکا از زمان پایان جنگ سرد باشد.

اکنون، نوبت ایران است و تهران دو مسیر پیش روی خود دارد. این کشور می‌تواند تصمیم بگیرد حمله‌ای انجام دهد که در آن پایگاه‌های آمریکایی در منطقه را هدف قرار دهد، اما با نیتی محدود و با تأثیر کم. انجام این کار به نظام ایران این امکان را می‌دهد که ادعا کند تلافی کرده، از کشور خود دفاع کرده و در برابر ایالات متحده ایستاده است، و این ممکن است منجر به از سرگیری مذاکرات دیپلماتیک شود. مسیر دیگر این است که نظام ایران تصمیم بگیرد حملات ایالات متحده — و تهدیدهای مداومی که ترامپ در سخنرانی‌اش علیه ایران مطرح کرد — را دلیل اقدام بزرگتر قرار دهد. این ممکن است منجر به یک زنجیره افزایشی از حملات و واکنش‌ها شود که در نهایت احتمال جنگ منطقه‌ای را افزایش دهد. در حال حاضر، قابلیت‌های نظامی ایران کاهش یافته است، اما به طور کامل از بین نرفته است. و اگر ایران نگران باشد که رژیم یا در معرض خطر از سوی ایالات متحده است یا از طرف اسرائیل — و یا اگر فکر کند اگر پاسخ قدرتمندانه ندهد، حمایت کسانی که معمولاً از آن حمایت می‌کنند را از دست می‌دهد — ممکن است این مسیر دوم را انتخاب کند. در این حالت، می‌تواند با بهره‌گیری از نیابتی‌ها در خاورمیانه، قصد حمله به منافع و نیروهای آمریکایی را داشته باشد، و حتی حملات نامتقارن و اقدامات تروریستی علیه اهداف اسرائیلی، یهودی، یا آمریکایی در سطح جهانی انجام دهد.

این حملات راه‌حلی موقت برای اسرائیل و ایران فراهم می‌کند تا پایان جنگ را رقم بزنند. تصمیم ترامپ برای انجام حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران احتمالا لازم بود تا راه دستیابی این کشور به سلاح هسته‌ای مسدود شود. علاوه بر ارزیابی نتایج حملات، آمریکا باید به‌طور واضح به ایران اعلام کند که اگر تهران و نیابتی‌هایش به نیروهای آمریکایی در منطقه حمله کنند، با واکنشی قوی و بی‌امان مواجه خواهند شد. ترامپ این پیام را در سخنرانی خود پس از حملات شروع کرد، اما باید در چندین کانال و با حمایت متحدان و شرکای آمریکا تکرار شود، در روزهای آینده. هدف کاهش سریع تنش‌ها و رسیدن به چرخه کاهش تنش است.

حملات ایالات متحده نشان‌دهنده تحولی عمیق در بازار جهانی انرژی است. بر خلاف درگیری‌های قبلی در منطقه، این اتفاق بازارها را نگران نکرد یا عرضه را تهدید نکرد. در حال حاضر، تنگه هرمز همچنان باز است، زیرساخت‌های حیاتی دست‌نخورده باقی مانده و سیستم انرژی جهانی پایدار و به اندازه کافی تامین است. این نتیجه تصادفی نیست. ایالات متحده برنامه تسلیحات ایران را هدف قرار داد — نه زیرساخت‌های نفت و گاز سنتی آن — و به طور عمدی نشان داد که هم قدرت دارد و هم کنترل. چنین واکنش متعادل و سنجیده‌ای، که بر امنیت انرژی و وضوح استراتژیک استوار است، اعتبار آمریکا را تقویت می‌کند بدون اینکه آشوب به راه بیندازد.

پس از حملات آمریکا، مسکو بی‌شک نگران است که برای ثبات نظام ایران چه اتفاقی خواهد افتاد. در سال‌های اخیر، روابط مسکو با تهران تقویت شده است؛ ایران از طریق ارائه پهپادهای شاهد، که خسارت‌های وحشتناکی به نیروهای و غیرنظامیان اوکراینی وارد کرده است، از جنگ روسیه در اوکراین حمایت کرده است. سقوط رژیم بشار اسد در سوریه و فشارهای تهران بر این کشور، نفوذ روسیه در خاورمیانه را بیش از هر زمان دیگری آسیب‌پذیر کرده است. پوتین اکنون با یک مسئله دشوار در تعامل با ایالات متحده، ایران، اسرائیل و منافع پیچیده در خلیج‌فارس مواجه است. در نهایت، به نظر نمی‌رسد پوتین قصد زیادی برای نجات ایران داشته باشد، و نباید انتظار داشت که او با کمک‌های نظامی فعال یا توانمندسازی تهران، این کشور را یاری کند.

This comment was minimized by the moderator on the site

وقتی نوکر از اربابش طلب آزادی می‌کند
تا دیروز برای بمب‌هایی که بر سر مردم غزه فرود می‌آمد، توجیه می‌تراشیدند. امروز نوبت بمب‌هایی‌ست که بر سر مردم ایران ریخته می‌شود و صدای کف‌زدن همان جماعت بلند شده است. وطن‌فروشی با اسم مستعار «آزادی»، «نجات»، و «رهایی» عرضه می‌شود. بازار شام سیاست، با فروشندگان بی‌شرم و خریدارانی که دشمن را منجی جا می‌زنند.
آن‌هایی که سال‌ها از «مردم» می‌گفتند، حالا در هر انفجار، فرصت تازه‌ای برای بازگشت خود می‌بینند. چون مسئله اساساً نه مردم‌اند، نه آزادی. مسئله، عقده‌ی دیرینه‌ی قدرت است. ذهن‌هایی که به جای برنامه و راهبرد، فقط رویای فرود آمدن ارتش بیگانه را می‌پرورانند. تفکری که معتقد است تنها راه تغییر، دخالت خارجی است، چون مردم را ناتوان، بی‌عرضه و ترسو می‌پندارد. این قضاوت توهین‌آمیز، پایه‌ی همه‌ی هیجان‌ها برای جنگ است.
برای این جماعت، اگر هزار نفر کشته شوند، مشکلی نیست. اگر یک شهر ویران شود، مهم نیست. اصل این است که پایانش به تاج و تخت ختم شود. چشم‌ امیدشان نه به حرکت‌های اجتماعی‌ست، نه به اعتصاب، نه به اعتراض، بلکه به اسکادران‌های اسرائیلی. نه به صندوق رأی، نه به خیابان، بلکه به پایگاه هوایی. نه به گفت‌وگو با ملت، بلکه به مذاکره پشت پرده با افسر اطلاعاتی یک دولت متجاوز.
از جبهه مقاومت فرانسه مثال می‌آورند؛ که آن‌ها هم از متفقین کمک گرفتند. قیاس مضحک است. بله گرفتند اما مقاومت فرانسه، تکیه‌اش به مردم بود. ارتش اشغالگر نازی را هدف گرفت، نه دولت خودش را. مردان و زنانی بودند که سلاح به‌دست گرفتند، اما وابسته نبودند؛ یار کمکی گرفتند، اما تصمیم‌گیرنده ماندند. آن‌ها به جای انفجار در شهرهای خودشان، راه‌آهن دشمن را منفجر کردند. نگذاشتند کمک خارجی، جای مردم بنشیند.
اینجا اما مسئله فرق دارد. کسانی سنگ حمایت خارجی را به سینه می‌زنند که نه پایگاهی دارند، نه جرئتی، نه پیوندی با جامعه. حتی در اوج خیزش‌ها، تماشاچی ماندند. همیشه نگاه‌شان به خارج بوده، و حالا که حتی توجه غرب هم سرد شده، امیدشان را به حمله بسته‌اند. این نه «استراتژی» است، نه «گذاربخشی». این فقط بی‌ربطی کامل به مردم است، در لفافه‌ای از واژه‌های انقلابی.
کسی که از حمله خارجی استقبال می‌کند، نمی‌تواند ادعای آزادی برای مردم داشته باشد. چون همان مردم، قربانی اول این قمار خواهند بود. در این قمار، بمب نمی‌پرسد که کدام ساختمان مربوط به سپاه است و کدام خانه‌ی یک کودک. موشک بین پادگان و مدرسه تفاوت نمی‌گذارد. و آن‌که هورا می‌کشد، شریک مستقیم خون است.
اگر قرار باشد «نجات» از راه بمباران بیاید، پس چه تفاوتی با نابودگرها باقی می‌ماند؟ نجاتی که از آسمان می‌بارد، نه رهایی می‌آورد، نه دموکراسی. فقط ویرانی، فقط خاکستر، و فقط فرصت تازه‌ای برای حاکمان جدید.
در این بازی، آنها که طرفدار دخالت خارجی‌اند، نه دشمن استبدادند، نه مدافع آزادی. فقط دل‌خور از این‌اند که چرا امروز، قدرت در دستان دیگری‌ست. اگر فردا صندلی را تصاحب کنند، همان اسلحه‌ها را علیه مردم نشانه خواهند گرفت. نه وطن‌دوستی دارند، نه صلح‌خواهی. آنچه دارند، فقط عطش قدرت است؛ با هر قیمتی، حتی به قیمت سوختن ایران.
حمید_آصفی

This comment was minimized by the moderator on the site

احمد زیدآبادی @Zeidabadi_Ahmad · Jun 24
خجل!
وقتی اظهارنظر برخی از این مسئولان دولتی در بارهٔ وقایع اخیر را می‌خوانم یاد این ضرب‌المثل زیدآبادی می‌افتم که می‌گوید:
"دیوونه که خودش خجل نیست؛ قوم و خویشش خجلند!"

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظر اضافه کرد در ایران چگونه و توسط چه کسانی بس...
تمام روش حکومت در موضوع مذاکره سالها این بود که ۱.چوب ‎غنی‌سازی و موشکی رو در برابر چماق تحریم ببریم...
- یک نظر اضافه کرد در ایران چگونه و توسط چه کسانی بس...
یکدست کردن دستوری حاکمیت در دوره ریسی واشتباهات #فاحشی که انجام شد وباعث خسارت وسیع به ایران.مردم و ...