قمارباز آمد، در این قمار یک شورشی سرکش دست برتر را داشت
  •  

16 آبان 1403
Author :  

«ترامپ قمارباز» دوباره آمد، او محکمتر از قبل آمد و می گوید، برای امریکایی ها، برای مجد و عظمت امریکا می جنگد، و البته انتخاباتی که مهمترین موضوع مناقشه و رقابت در آن، مسابقه برای ارایه طرح بهبود وضع و اقتصاد مردم امریکا بود. که به این میزان از در نظر گرفتن منافع و امنیت ملی مردمان خود، و مردم محوری باید آفرین گفت، البته آفرین اصلی را باید به بنیان دمکراسی امریکا گفت، که مردم می توانند این چنین شگفتی بیافرینند، و این در نظام دمکرات و سیستم دمکراسی است که انتخابات و رای مردم، این چنین تاثیر گذار و مهم است، و به سان شمشیر دامکلوس نقش هدایت کننده دارد، و رای مردم روی سر جا خوش کنندگان روی صندلی قدرت قرار می گیرد، و آنان را مجبور می کند که به وعده های انتخاباتی شان وفادار باشند، و به مردم خود خدمت کنند، چیزی که مردمانی در نظام های دیکتاتوری، حسرت داشتن آن موهبت را می خورند.

و در آخر نیز آنچه امریکایی ها را مجاب کرد که بیشتر به دونالد ترامپ رو کنند، و بی توجه به این که از نظر شخصی، ترامپ قمارباز و... است یا نیست، این توانایی او در اداره و راهبری جامعه بود، که آن را به درستی در نظر گرفتند، و آرای بیشتری را به سویش گسیل داشتند، و در جامعه به شدت قطبی شده امریکا، این ترامپ بود که بیش از 50% آرا را به خود متوجه و کسب کرد.

و در کنار امریکایی ها، جهانیان نیز از این حرکت دمکراسی و انتخابات در این کشور بی بدیل در جهان، تاثیری بزرگ می گیرند، و از این روست که چشم جهان به انتخابات امریکاست، که مردم امریکا چه تصمیمی می گیرند؛ ایرانیان و بسیاری از ملل دنیا، زندگی خود را بند به حرکت صندلی اتاق بیضی کاخ سفید یافته اند، و برایشان مهم و سرنوشت ساز است که چه کسی بر آن خواهد نشست، و آن را به کدام سو به حرکت در می آورد، ساختمان کهنه ایی که، دنیای نوین و مدرن، چشم به سوگیری آن دارد، تا از آن جهت گیرد.

تاثیر امریکا بر جهان و جهانیان، انسان را به این سمت می برد که شاید لازم باشد، امریکا برای انتخاب رئیس جمهور خود، به جهان نیز فرصت بیان نظر و رای دهد، که در انتخابات آنان دخالت کنند، و نظر آنان نیز در این رای گیری لحاظ شود، تا به همان میزان که جهان از امریکا تاثیر می گیرد، جهانیان نیز بتوانند در این باره رای تاثیر گذاری داشته باشند، چراکه گاه تاثیر انتخابات امریکا، بر دیگر مردم دنیا، بیشتر از خود مردم امریکاست؛ اگر به اوکراین نگاه کنیم، بود و یا نبودن جو بایدن و حزب دمکرات امریکا در قدرت، برای مردم مورد تجاوز قرار گرفته اوکراین، حکم مرگ و زندگی را دارد، اگر برای امریکایی ها حضور یک رئیس جمهور، حکم بهبود و یا کاهش وضع اقتصادی و... برای آنان دارد، برای این مردم مظلوم تحت هجوم متجاوز شرق، حکم مرگ و زندگی را دارد و...

ایرانیان نیز هر روز بیش از گذشته، از این آمدن و رفتن ها تاثیر می گیرند، تعقیب نتایج انتخابات امریکا، که از سوی مردم عادی در ایران، این روزها به این شدت رصد می شود، تعجب برانگیز است، و این خود نشان از جایگاه امریکا در سیاست جهان، و وضعیت انسان دارد، کشوری که حتی برای خطرهایی که از فضا، زمین و انسان را تهدید می کند نیز، برنامه دارد، فکر می کند، و برای آن دستگاه های مسئول در نظر گرفت، و البته هزینه می کند. هر خطری که امریکایی ها، و البته جهان را تهدید کند، رصد می کنند، و برای مقابله با آن برنامه می ریزند، در همه گیری بیماری هایی چون کرونا، این دانش پیشرو و البته واکسن های نجات بخش امریکایی بود که پیش از همه، به نجات امریکایی ها و البته جهان شتافتند، و این کاروانداران دانش، اقتصاد، فن آوری در امریکا هستند که هر پدیده ایی را در جهان، ابتدا آنان پی می گیرند، و دنیا را به دنبال خود بسیج می کنند، دنیا نگاه خود را به سمت آنان دارد، که چه می کنند، و چه نمی کنند، و...

اما چه شد که ترامپ آمد؟ آمدنی که حتی تا روز پیش از انتخابات هم نا مشخص بود، و این نتایج آرای مردم امریکا بود که معمای این معادله را حل کرد، دلایل داخلی و خارجی بسیاری دست به دست هم دادند تا جاده را برای آمدن دوباره دونالد ترامپ هموار کنند؛ البته ترامپ هم در ماز فشارهای بسیاری در چهار سال گذشته حرکت کرد، تا امروز پیروزمندانه آمدنش را جشن گیرد، اما در میان دلایل خارجی که جاده را برای این آمدن هموار کردند، انگشتی بود که در زخم کهنه فلسطین فرو کردند، بی شک، طراحان  عملیات 7 اکتبر 2023 و یا همان «توفان الاقصی» نقش مهمی داشتند،

حمله حماس به اسراییل در مهرماه 1401 (7 اکتبر 2023) تله ای بزرگ بود که طراحان این عملیات گذاشتند، که تا به امروز، حماس، غزه، لبنان، حزب الله لبنان، ج.ا.ایران و البته دولت حزب دمکرات در امریکا را در گرداب خود گرفتار کرد و بلعید؛ جنایت ها، کشتار و ویرانی بزرگی که بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب راستگرای افراطی لیکود، بعد از کشتار حماسی ها در 7 اکتبر 2023، در منطقه راه انداخت، دنیا را آنقدر رادیکالیزه کرد که راه را برای پیروزی فردی راستگرا در امریکا نیز هموار نمود، که در کرسی قدرتِ مهمترین تصمیم ساز جهان قرار گیرد، او که یک شورشگر و یک سرکش در نظام سیاسی جهان، و البته امریکا تلقی می شود.

او که در امریکا به عنوان یک شورشی علیه دمکراسی و نظم داخلی امریکا دیده می شود، و در نظم جهانی نیز یک عصیانگر، و در هم ریزنده است، و در کارنامه خود خروج از معاهدات جهانی، دوجانبه و چند جانبه، و تضعیف سازمان ملل متحد و... را دارد، عنصری غیر قابل پیش بینی، معامله گر، و در عین حال بی رحم تر از دیگران نسبت به پی آمد تصمیماتش؛ جهان در دوماه و نیم آینده با رئیس جمهوری مواجه خواهد بود که این چنین است، و سر هر چیزی اول به نفع خود، طرفداران خود، بعد منافع امریکا، بعد منافع متحدان امریکا و... معامله خواهد کرد.

شاید همین ویژگی شخصی آخری اوست که نه آنان که ذوقزده آمدنش شده اند، نه آنان که غمگین از آمدن او، نمی توانند، دقیقا شاد و یا غمگین باشند، چرا که دونالد ترامپ بازیگر صحنه بازی است، و این زمین بازی است که بازی غیر قابل پیش بینی او را تعیین می کند، از این رو شادی و غم در این آمدن تا حدودی بی معنی است.

آنچه در دوماه و نیم آینده، تا آغاز سکانداری دونالد ترامپ بر کاخ سفید مهم است، و به ما ایرانیان باز می گردد، وضعیت درگیری بین ایران و اسراییل است، جنگی قاچیده شده در تغار و لاوک خدعه، که در پارچه ایی لطیف و اطلسی توسط بازیگران خدعه گر و #جنگ_طلب پیچیده شد، و متاسفانه در دامن ایرانیان نیز گذاشتند، و این خطرناک تر از قبل، و حتی پر خطر تر از زمانی است که آقای دونالد ترامپ در کاخ سفید قرار خواهد گرفت، و این انرژی را در خود دارد که ایرانیان را در گرداب و لوچ های مردابی یک #جنگ_ویرانگر دیگر، بیش از پیش فرو برد.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (26)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

افراط و تفریط در بحث مذاکره با آمریکا

یادداشتی از بشیر معتمدی

در روزهای اخیر به دنبال مصاحبه رئیس جمهور با شبکه آمریکایی و اعلام آمادگی برای مذاکره با آمریکا، بحث مذاکره با این کشور دوباره در محافل سیاسی مطرح شده و اهل سیاست در موافقت یا مخالفت با مذاکره مصاحبه یا یادداشت و یا توئیتی منتشر مینمایند.

جدی ترین تقابل را آقای حسین شریعتمداری ابراز داشت و نوشت: «جناب پزشکیان شما صاحب ایران نیستید! شما رئیس‌جمهور ایران هستید که مسئولیت قوه اجرایی کشور برای ۴ سال به عنوان «یک امانت‌» به شما سپرده شده است...ما تروریست نیستیم ولی ترامپ و چند تن از همکارانش -از جمله مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ- را به‌عنوان قاتلان شهید سلیمانی و یارانش، مستحق مرگ می‌دانیم. قصاص آنها وظیفه دینی و قانونی هر ایرانی غیرتمند و مسلمان است. بنابراین وظیفه شما به عنوان یک ایرانی غیرتمند و مسلمان‌، اجرای این حکم الهی است و نه مذاکره با قاتل شهید سلیمانی و دل دادن و قلوه گرفتن».

در اینکه آقای پزشکیان صاحب ایران نیست، تردیدی نیست و البته آقای شریعتمداری و هیچکس دیگری هم صاحب ایران نیست که برای ایران تعیین تکلیف کند. صاحب ایران، مردم ایران هستند و اگر اکثریت مردم ایران، نظرشان مذاکره با آمریکا باشد، رئیس جمهور به عنوان نماینده اکثریت مردم می تواند برای مذاکره اعلام آمادگی کند و آقای شریعتمداری و دوستان حق ندارند خواست خود را تحمیل نمایند.

اما سؤال این است که چرا جناب شریعتمداری و دوستان تا این حد با اصل «مذاکره» مشکل دارند؟ مگر حماس با دشمن خونی خود اسرائیل مذاکره نکرد تا بتواند توافق کند؟ مگر اسرائیل قاتل رهبرانش همچون اسماعیل هنیه و یحیی سنوار نبود؟ پس چرا مذاکره کرد؟ احتمالاً اگر آقای شریعتمداری جای حماس بود، اعلام می کرد تا نابودی اسرائیل و یا انتقام از نتانیاهو مذاکره نمی کند!

از آن مهم تر، یادآوری تاریخی به ایشان و دیگر دوستان مخالف مذاکره است، به ویژه آنکه این جماعت به تطابق سازی با تاریخ صدر اسلام علاقه دارند. سؤال این است که چرا پیامبر اسلام (ص) در ماجرای صلح حدیبیه که قرآن از آن به فتح مبین یاد می کند، حاضر شد با دشمن خونی خود ابوسفیان مذاکره کند؟ مگر او و همسرش قاتل حضرت حمزه عموی ایشان و سردار جنگ های پیامبر (ص) و دیگر مؤمنان نبودند؟ آیا پیامبر (ص) هم -نعوذ بالله- اشتباه کرد؟ اتفاقاً در همین جریان تاریخی هم افرادی که در تاریخ اسمشان ثبت است، با پیامبر (ص) به دلیل مذاکره مخالفت کردند و بعد از صلح، او و همفکرانش به صورت اعتراض به بازخواست پیامبر (ص) پرداختند که: «چرا پستی و ذلت در دین (صلح حدیبیه) به ما اعطاء شد؟» (بحارالانوار/ ج 20/ ص 335).

بنابراین آقایان بهتر است به اسم اسلام و انقلاب و عزت کشور به مخالفت با مذاکره نپردازند و الا میتوان شک نمود که آیا پای منافع اقتصادی یا مشابه آن برای این مخالفت با مذاکره در میان است؟ البته آقایان می توانند نگران باشند که مذاکره درستی صورت گیرد و اگر امتیاز می دهیم، امتیاز هم بگیریم. اما اصل مخالفت با مذاکره وجهی ندارد.

در این میان وجه افراطی مذاکره با آمریکا هم وجود دارد. بعضی از آقایان طرفدار مذاکره، اصل دشمنی ایران با ملت ایران را فراموش می کنند و فکر می کنند این کشور همین الان آماده دوستی با ایران است. بعضی از آنها از مذاکره معنایی جز تسلیم نمی فهمند و با اینکه تجربه خروج آمریکا از برجام را در پیش روی خود دارند، چنان خود را شیفته مذاکره و رابطه نشان می دهند که گویی همه مشکلات ریز و درشت کشور به دست آمریکا باز می شود. کافی است تیتر روزنامه ها یا یادداشت آنها را در یک ماه گذشته مرور کنیم. اگر نگوییم بعضی از آنان با اینگونه حرف و کردار در حال خیانت به منافع کشور هستند، اما گویی نوعی ساده انگاری مبتدیانه بر نوع نگاه بعضی از آنها به روابط بین الملل حاکم است که انگار می توانند همین فردا با آمریکا نرد عشق ببازند و دل بدهند و قلوه بگیرند.

لذا به نظر می رسد مذاکره با آمریکا دچار افراط و تفریط شده است. راه درست، راه اعتدال است که اصل مذاکره را نباید نفی کرد و حتماً باید به سمت مذاکره رفت، چراکه یک ابزار اصلی در صحنه بین الملل امروز است. نفی آن مانند این می ماند که چون رسانه در دست آنها است، ما دیگر نباید سراغ رسانه برویم. در صورتیکه باید از این ابزار در برابر دشمن خود نیز استفاده کرد. از سوی دیگر در مذاکره قرار نیست نرد عشق ببازیم و آمریکا را دوست خود قلمداد کنیم. بدانیم اگر هم ما دوستی بورزیم، او از دشمنی خود دست نمی کشد، همچنانکه تاکنون دست نکشیده است. بنابراین نیازمند مذاکره ای «شرافتمندانه» و در عین حال «قدرتمندانه» و «هوشمندانه» با دشمن خود یعنی آمریکا هستیم تا بتوانیم منافع حداکثری را برای ملت ایران رقم بزنیم. https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1656363

This comment was minimized by the moderator on the site

عبدالرضا داوری: آمریکا نه تنها نمی‌خواست بعد از انقلاب کودتا کند، بلکه اولین دولتی بود که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخت و همکاری امنیتی با آن کرد.


غلامرضا علیزاده:

بنابر این، این ادعا که آمریکا به خاطر از بین‌رفتنِ منافعش از انقلاب اسلامی کینه به دل گرفته، با واقعیات تاریخی نمی‌خوانَد. از یادمان نرود، مهندس بازرگان و آیت‌الله بهشتی با برگزاری جلساتی با سالیوان (سفیر وقت آمریکا در ایران) به اتخاذ موضع نرم‌خویانه آمریکا نسبت به انقلاب کمک کردند و شخصیت مرحوم بهشتی کاملاً برای سالیوان شناخته شده بود.
مضاف بر اینکه این همکاری‌ها در طول جنگ عراق علیه ایران ادامه یافت و منجر به فراهم‌شدنِ مقدمات پیروزی ایران در عملیات والفجر ۸ (تصرف فاو) از طریق ارسال موشک‌های پیشرفته [به واسطه یکی از کشورهای منطقه‌ای] به ایران شد. (رسوایی مک‌فارلین یا ایران-کنترا)

This comment was minimized by the moderator on the site

کدامین راه، یا کدام‌ست آنکه بیراه است؟
درباره‌ی مواجهه با آمریکای ترامپ

محمدرضا تاجیک

یک
با تهدید (در اشکال گوناگون) امریکای ترامپ مواجه‌ایم. امریکا، در ساحت سیاست و امنیت ایران امروز، یک «ابرتهدید/فرصت» است که چون به‌هنگام واقعیتِ امروز آن درک نشود و از روزنۀ فرصت‌هایش عبور نشود، دیر یا زود، با پرداخت هزینه‌های گزاف و چرخش‌های منفعلانه و دهشتناکی تهدیدات گوناگون، مجازات خواهیم شد.

امریکا، در جهان امروز ما، همان نقطۀ کانونی و گره‌ای بسیاری از قدرت‌هایی است که ما را احاطه کرده‌اند و به چگونه در جهان بودن و زیستن و مناسبات و روابط ما در این جهان معنامی‌دهند.
این نقطۀ کانونی قدرت جهان، چنان عظیم و هیولاوش است که در هیچ لحظه از این بودنِ در جهان، نمی‌توان شبحی از آن را ندید.

خارج از خواست و ناخواست و خوشایند و ناخوشایند ما، امریکا یک واقعیت جهانی است. پس، مهم آن است که به‌دور از فانتزی‌ها و توهمات و آرزوها، تشخیص دهیم که در مواجهه عقلایی (معطوف به منفعت و مصلحت) با این قدرت جهانی، کدامین راه، یا کدام‌ست آنکه بیراه است.

دو
در یک حصر منطقی (با بهره بردن از تئوری بازی‌ها و ادبیات اخوان ثالث) چهار راه پیداست:
نخستین راه، راه بی‌برگشت و بی‌فرجام یا تکرار راه هزاران‌رفته در مسیر رابطه با امریکاست. این راه، جز به «برخورد بزرگ» ره نخواهد برد و در این برخورد آن شکستش محتمل‌تر که قدرتش کم‌تر.

دو دیگر، راه به ننگ آغشته، اما رو به شهر و باغ و آبادی. این راه، راه رفتۀ بسیاری از کشورهای امروز جهان در رابطه با امریکاست که چون درافتادن با غول را عقلایی نمی‌دانند، و نیز، امکان غول‌شدن خود را به‌سادگی ممکن نمی‌دانند، تلاش می‌کنند روی دوش غول سوار شوند و از قدرتش به‌گونه‌ای نیابتی بهره ببرند.

سه دیگر، راه نیمش ننگ و نیمش نام است. این راه، راه بازی استراتژیک با «حاصل جمع غیرصفر» است، با این ملاحظه که آن‌که قدرتش بیش‌تر، امتیازش بیش‌تر. چهار دیگر، راه بازی عقلایی منصفانه و عادلانه و برابرحقوق و برابرامتیاز است. چنین انتظاری، اگر مطلوب، اما ناممکن است.

در میانۀ این راه‌ها، کژراهه یا بیراهۀ بازی بزدل نیز، راه مرد خردمند نیست، چون ضریب امکان هراسندن رقیبی که سوار هیجده‌چرخ است، با کندن فرمان پراید و انداختن آن به بیرون، بسیار ضعیف است.

در این شرایط، شاید عقلایی‌ترین مواجهه، مواجهۀ به سبک روباه باشد نه خارپشت (یک چیز بزرگ می‌داند و یک ایدۀ کلان واحد و کلیشه‌ای را به همه‌چیز و همه‌کس و در هر شرایط، اعمال می‌کند) و نه اسنوب (خود را به امریکا نزدیک‌کردن و شبیه او شدن) و داندی (کاملا برخلاف اسنوب) و خرس (لجام‌گسیخته و ناآگاه و خودمرجع) و آفتاب‌پرست (خود را به رنگ چیزی درآوردن که می‌خواهد به آن نزدیک شود)، و نه گلوم (کاراکتر کارتون گالیور که در هر شرایطی منفی‌بافی می‌کند).

روباه، چیزهای بسیاری می‌داند و راه‌های مواجهه و مقابله و معاملۀ بسیار، لذا قادر است در هر موقعیتی ایده و استراتژی جدیدی طرح کند. بی‌تردید، روباه‌بودگی، گاه آفتاب‌پرست‌شدگی را نیز، طلب می‌کند، که در جای خود بدان خواهیم پرداخت.

سه
اما تعریف عملیاتی «روباه‌بودگی» در این تئاتر مواجهه کدام است؟ نخست ببینیم اصولی که این تعریف عملیاتی را ممکن می‌کنند، کدامند:

یک. روابط ایران و امریکا، تابعی از منطق «شدن» است، نه «بودن». پس، این رابطه نوعی خط گریز است که هر لحظه‌اش می‌تواند رابطۀ دیگری را طلب کند.

دو. امریکا نیز، نه تنها هنر و دانش و تجربۀ روباه‌بودگی را در کمال دارد، بلکه در عین حال، از امکان و استعداد شگرفی در خارپشت/خرس/آفتاب‌پرست‌شدگی برخوردار است.

سه. ایران امروز، نه تنها یک تهدید، که یک فرصت استراتژیک برای امریکا است.

چهار. در شرایط کنونی، امکان اندیشیدن به الگوی کانتی (دوستی) و هابزی (دشمنی) در تعریف رابطه با امریکا وجود ندارد (یا بهتر بگوییم، اولی کاملا انتزاعی و تجریدی و خیالی است، و دومی، تامین و تضمین‌کنندۀ منافع و امنیت ایران نیست)، الگوی لاکی (رقیب) نیز، به علت روابط نامتوازن و نامتقارن نیروها و قدرت‌ها در سطح جهانی، نمی‌تواند متوازن‌الحقوق/امتیاز باشد.

پنج. هیچ‌نوع رابطه‌ای با امریکا، نمی‌تواند صرفا به نام آغشته باشد یا تنها راه نوش و راحت و شادی باشد. پس، باید پذیرفت اگر در این رابطه، نوشی هست، جز آمیخته با نیش نیست

... می‌دانم تدبیرگران امروزِ ایران، بسیار متفاوت از همتایان چینی خود هستند، و فهم آنان از مفاهیمی همچون: سیاست، روابط قدرت، منافع ملی، عقلانیت سیاسی، بحران، جنگ، صلح، دوست، دشمن، و… ریشه در ادبیات و الهیاتی بس متفاوت دارد، اما این نیز می‌دانم که مادامی که اصحاب تدبیر ما نیک ندانند که در عالم انضمامی و این‌جهانی امروز «چیست آنچه سیاست می‌نامندش»، امروزِ ایران بد و از آن بتر فردایش.

استاد دانشگاه

This comment was minimized by the moderator on the site

بیژن اشتری
روشنفکران گمراه، گناه روشنفکران دههٔ پنجاهی از آخوندها بیشتر نباشد کمتر نیست

خیلی بی‌مقدمه خدمتتان عرض می‌کنم که بدا به حال آن مملکتی که روشنفکرانش به بیراهه رفته باشند. امروز داشتم کتابخانه‌ام را مرتب می‌کردم و چشمم خورد به کتاب‌هایی که براهنی و ساعدی و شاملو و پرهام و... در دههٔ پنجاه نوشته یا ترجمه کرده بودند.

بی‌اغراق همهٔ کتاب‌ها یک مضمون واحد را دنبال میکرد و آن امپریالیسم‌ستیزی و استعمار ستیزی است.دریغ از یک کتاب تألیفی یا ترجمه‌ای دربارهٔ دموکراسی. این واقعیتی است که در دههٔ پنجاه خورشیدی، مفهوم دموکراسی هیچ نقشی و هیچ جایگاهی در ذهنیت روشنفکران ایرانی نداشت.

اصلاً در مواردی دموکراسی یک ارزش منفی شمرده می‌شد و به نظرم یک دلیل عمده‌اش این بود که حامیان نظام شاهنشاهی در جهان عمدتاً کشورهای دموکراتیک غربی بودند و البته دلیل دیگرش هم تأثیرپذیری تقریباً همهٔ روشنفکران ما، و حتی اندیشمندان مذهبی ما، از کمونیسم و مارکسیسم بود. به هر حال انقلاب اسلامی که رخ داد دقیقاً همان چیزی را به روشنفکران داد که آنها تقریباً یک دهه دربارهٔ ارزشمندی آن نوشته و گفته بودند. نظامی روی کار آمد که امپریالیسم‌ستیز و آمریکاستیز بود. جالب است که در یکی دو سال اول، باز همین روشنفکران همچنان بر باورهای قدیمی خود تأکید می‌کردند و حتی حکومت جمهوری اسلامی را متهم می‌کردند که به اندازهٔ کافی امپریالیسم‌ستیز نیست.

یادمان نرفته که اولین بار یک سازمان چپگرا، که مورد تأیید تقریباً عموم روشنفکران ما بود، سفارت آمریکا را اشغال کرد و یادمان نرفته که پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام، شاملو و ساعدی و‌ پرهام و دیگر بزرگان الیت روشنفکری کشور نامهٔ تأییدآمیزی بر این حرکت نوشتند و منتشر کردند. یادمان نرفته که چپی‌ها روی دیوارها می‌نوشتند سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید و یا می‌نوشتند همهٔ ساواکی‌ها اعدام باید گردند. خلاصه می‌خواهم بگویم دیگ تندروی و آمریکاستیزی را همین روشنفکران عزیز هم می‌زدند و جمهوری اسلامی نیز برای اینکه اینها را از حیث شعاری خلع سلاح کند مدام مرتکب اعمال آمریکاستیزانهٔ افراطی‌تر می‌شد و آنقدر در این کار پیش رفت که روی حضرات روشنفکر کم شد.

خلاصه چپی‌های ما کاری کردند که لیبرال تبدیل به یک فحش ناموسی شد و حرف زدن از مزایای دموکراسی عملی مستوجب شماتت و احیاناً زندان. و نتیجه میگیرم که گناه همه گرفتاری های امروز ما را نباید صرفاً سر «آخوندها» انداخت. گناه روشنفکران دههٔ پنجاهی بیشتر نباشد کمتر نیست.

This comment was minimized by the moderator on the site

خاطراتی از ترامپ و پوتین؛ مرکل با سابقه ۱۶ سال صدراعظمی درباره رهبران آمریکا و روسیه چه نظری دارد؟
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۲۴/۱۱/۲۰۲۴

آنگلا مرکل، صدراعظم پیشین آلمان می‌گوید از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر آمریکا «متاسف» شده است.
صدراعظم پیشین آلمان که در دوره اول ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ بارها با او ملاقات کرد در آستانه انتشار کتاب خاطراتش در مصاحبه‌ای گفت که دیدار با دونالد ترامپ همیشه یک «مسابقه» بود که در آن «یا من یا تو» برنده می‌شد.
آنگلا مرکل افزود که دونالد ترامپ «چالشی برای برای جهان به ویژه چندجانبه‌گرایی» محسوب می‌شود. صدراعظم سابق آلمان سابقه همکاری با چهار رئیس‌جمهوری آمریکا را دارد اما همکاری با دونالد ترامپ برای او چالش‌برانگیزترین بود.
آنگلا مرکل با یادآوری صحنه دیدارش با دونالد ترامپ در کاخ‌سفید هنگامی که رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا حاضر به دست دادن با او نشد گفت که ابتدا تصور کرد که دونالد ترامپ متوجه درخواست عکاسان برای دست دادن آنها نشده است و برای همین از او پرسید: «آیا می‌خواهید دست بدهیم؟»
صدراعظم پیشین آلمان می‌افزاید: «ولی خوب معلوم بود که امتناع او اقدامی حساب‌شده بود.»
دونالد ترامپ یا سوال آنگلا مرکل را نشیند یا وانمود کرد که آن را نشنیده است. رئیس‌جمهوری وقت آمریکا در جریان آن لحظات بدون توجه به آنگلا مرکل و سوالش تنها به جلو خیره شد و دست‌های خود را به هم فشار داد.
به کانال تلگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
برای او همه کشورها رقیب هستند و موفقیت یکی به معنای شکست دیگری است. او به این فکر نمی‌کند که رفاه همه از طریق همکاری می‌تواند افزایش یابد.
آنگلا مرکل
صدراعظم پیشین آلمان همچنین در این مصاحبه گفت که هر چه تعداد افراد بیشتری در اتاق دیدارشان حضور داشتند دونالد ترامپ تمایل بیشتری به «برنده» شدن در «مسابقه» داشت. آنگلا مرکل اظهار داشت: «با او نمی‌توانید گپ بزنید، هر دیدار مسابقه‌ای است: یا تو یا من.»
آنگلا مرکل که تاکنون تنها صدراعظم زن آلمان بوده است می‌گوید هم در سال ۲۰۱۶ و هم امسال از شکست هیلاری کلینتون و کامالا هریس در برابر دونالد ترامپ «مایوس» شد.
صدراعظم پیشین آلمان در کتاب خاطراتش نوشته است که دونالد ترامپ را «فردی کاملا نرمال» تصور می‌کرد اما خیلی زود پی برد که او آدمی «احساسی» است که شیفته رهبران با رویکرد مستبدانه و دیکتاتورمآبانه‌ می‌شود.

آنگلا مرکل نوشته است که دونالد ترامپ در ملاقات‌ها تمایل دارد که طرف مقابل «احساس گناه» داشته باشد و در عین حال او را «ستایش» کند. او در بخش دیگری از خاطراتش نوشته است که در پرواز برگشت از واشنگتن پس از اولین دیدارش با دونالد ترامپ به این نتیجه رسید که او همچنان «ذهنیت یک بساز و بفروش» را دارد. صدراعظم پیشین آلمان نوشته است: «برای او همه کشورها رقیب هستند و موفقیت یکی به معنای شکست دیگری است. او به این فکر نمی‌کند که رفاه همه از طریق همکاری می‌تواند افزایش یابد.»
مرکل چه نظری در مورد پوتین دارد؟
آنگلا مرکل در مورد خاطراتش از دیدارها با ولادیمیر پوتین نیز نوشته است که رئیس‌جمهوری روسیه همواره نگران است که با او بدرفتاری نشود. به گفته صدراعظم سابق آلمان ولادیمیر پوتین ممکن است تصمیم بگیرد دیگر رهبران جهان را در جریان ملاقات‌هایشان «تنبیه» کند.
آنگلا مرکل به طور مشخص از تجربه معروف خودش در دیدار با ولادیمیر پوتین سخن گفته است؛ وقتی که رئیس‌جمهوری روسیه با وجود آگاهی از ترس صدراعظم آلمان از سگ‌‌ها تصمیم گرفت سگ خود را به محل دیدار بیاورد.

به گفته آنگلا مرکل معطل گذاشتن دیگر رهبران یکی دیگر از رفتارهای ولادیمیر پوتین برای برقراری نوعی موازنه قوا با آنها است. او نوشته است می‌توانید همه این‌ها را «کودکانه» و «ناپسند» بدانید و «سرتان را تکان بدهید» اما این موارد باعث نشد تا روسیه نادیده گرفته شود.
صدراعظم آلمان همچنین به طور مفصل به مخالفت خود با پیشنهاد پیوستن اوکراین به ناتو در سال ۲۰۰۸ نیز پرداخته است.
کتاب خاطرات آنگلا مرکل که ۱۶ سال یعنی برای چهار دوره چهار ساله قدرت را در اقتصاد اول اروپا در دست داشت قرار است هفته آینده منتشر شود. این در حالی است که دولت اولاف شولتس، جانشین او فروپاشیده و قرار است ماه فوریه انتخابات زودهنگام پارلمانی در آلمان برگزار شود.

This comment was minimized by the moderator on the site

گفتگوی رضا علیجانی با رضا گوهرزاد

بنا به برخی خبرهای موثق «وعده صادق سه»، با تأیید خامنه‌ای، کلا تعلیق شده است...

برخی لحن ملایم آقای ترامپ روی ج.ا را آرامش قبل از طوفان تلقی می‌کنند و بعضی مقدمه‌چینی برای ورود به یک معامله.
صداها و مواضع مختلف در ج.ا و این که خامنه‌ای نمی‌خواهد و یا نمی‌تواند آن را یک‌صدا کند، هم ناشی از تناقضات شخصی او و نظام ولایی است و هم از پیچیدگی‌های ساختار آن.
آقای ایروانی که با ایلان ماسک دیدار کرده است یک دیپیلمات ساده، غرب‌زده و بدون عقبه نیست. او از عوامل و افراد کمال خرازی است که رئیس شورای راهبردی روابط خارجی و از مشاوران خامنه‌ای است. او با هدایت و پشتگرمی قبلی این دیدار را کرده است.
ج.ا که نسبت به دولت اول ترامپ دست پایین‌تری هم دارد، تصمیم‌اش را برای مذاکره گرفته است. اما اگر نرخ معامله از سوی طرف مقابل، بالاتر از حیثیت ج.ا باشد، این مذاکرات به نتیجه نخواهد رسید و ج.ا وضعیت نه جنگ، نه معامله را در پیش خواهد گرفت و چهار سال فشار اقتصادیِ تحریم حداکثری بر گُرده مردم ایران وارد خواهد شد.

بسیاری از اعضای تیم ترامپ نسبت به ایران تندتر از خود او هستند. البته همگی وفاداری شخصی به او دارند.
از ج.ا صداهای مختلفی به گوش میرسد. تندروها همچنان معتقدند نباید با قاتل سردار سلیمانی و کلا با آمریکاییها مذاکر کرد. اما صدای سطوح بالاتر از اینها مضمون دیگری دارد. یکی از آنها سخنان علی لاریجانی در مصاحبه با پایگاه خبری دفتر خود خامنه‌ای است.
لاریجانی با صراحت تمام خطاب به آمریکاییها میگوید یا به برجام برگردید و یا اگر آن را قبول ندارید بیایید برای یک توافق جدید مذاکره کنیم.
لاریجانی حواسش جمع است که پایش را بیرون خط نگذارد. اعتماد به نفسی که در طرح نظراتش در باره مذاکره با آمریکاییها مشاهده میشود نیز بیانگر پشتگرمی او به مقامات بالاتر و شخص خامنه‌ای است. او اخیرا هم حامل پیام شخصی خامنه‌ای به لبنانیها و سوریها بود.
بنا به بعضی خبرهای موثق در شورای عالی امنیت ملی اختلاف پیش آمده، دولت هم مخالف حمله بوده است و با ارجاع به خامنه‌ای، او هم به بهانه همین اختلافات و مخالفتها موافقت کرده است که حمله معلق شود. برخی معتقدند پزشکیان قبل از این جلسه با خامنه‌ای دیدار داشته و در این جلسه به صورت هماهنگ شده با حمله مخالفت کرده و در واقع پوشش و پیشمرگ خامنه‌ای شده است. این بیانگر همان بحثی است که در دوران انتخابات هم مطرح بود که خامنه‌ای برای عقب‌نشینی‌هایش دنبال بلاگردان میگردد.
خامنه‌ای میخواست برخی اتفاقات در دولت و بدست دولت نورچشمی خود او نباشد؛ مثل گران کردن بنزین، سرکوب اعتراضات احتمالی، انعطاف ناگزیر در سیاست خارجی، پایان یافتن عمر برجام و احتمال فعال شدن ماشه و بازگشت تحریمهای قبلی و تبعات احتمالی آن در داخل کشور.
اکنون نظام ولایی میخواهد به طور همزمان هم از کارت میدان و هم کارت دیپلماسی استفاده کند. این دو هم اینک در حالت «وفاق» با یکدیگر بسر میبرند و با وجود اینکه وعده صادق سه معلق شده اما از یک طرف نظامی‌ها، بعد از یک وفقه چند روزه، برای یک جنگ روانی دوباره شروع به رجزخوانی کرده‌اند تا ج.ا از موضع بالاتر وارد مذاکره شود و دیپلماتها هم البته مرتبا سیگنال مذاکره میفرستند. اینها دو روی یک سکه هستند. نزاع‌های پایینتر از این سطح، در مجلس و رسانه‌ها، یا غیر موثر است و یا بیشتر مصرف داخلی دارد.
خمینی قدرت و کاریزمایی داشت و رسما از بالا کشیدن جام زهر یاد میکرد. خامنه‌ای که اینها را ندارد همین کار را لای کلماتی همچون نرمش«قهرمانانه» می‌پیچد و پنهان میکند. او البته میخواهد فقط در سود شریک باشد و ضرر و زیانها را گردن دیگران ییاندازد.
خامنه‌ای شخصیتا نوعی دوگانگی و نفاق دارد. او میگوید انقلابی‌ام و دیپلمات نیستم. یعنی از یک طرف با آمریکا و اسرائیل و حتی کلیت تمدن غرب ضدیت دارد اما از طرف دیگر او بالاترین مقام یک نظام است که برای حفظ آن هر دیلپماسی که هیچ، هر سرکوب، حیله و هر نوع عقب نشینی‌ای اوجب واجبات است.
این تناقضات؛ تذبذبها و دورویی‌ها در زمان آقای خمینی هم بود. از یک طرف...
در دولت اول ترامپ روابط ج.ا با اروپاییها خوب بود و اینک در اوج تنش قرار دارد. وضعیت مالی دولت ج.ا و نیز شرایط داخلی کشور نیز متفاوت بود. جنگ روسیه و اوکراین و جنگ غزه اتفاق نیفتاده بود. چندین انتخابات با پایین‌ترین سطح مشارکت هم رخ نداده بود.

This comment was minimized by the moderator on the site

‏دولت رییسی دو فرصت بزرگ توافق با آمریکا در اسفند ١۴٠٠ و مرداد ١۴٠١ را پای منافع روسیه در اوکراین، با توهماتی چون ‎زمستان_سخت ذبح کرد تا امروز مخروبه پرونده هسته ای را با تحریم ایران ایر و کشتیرانی و قطعنامه شورای حکام برای دولت پزشکیان ارث بگذارد؛
بر باعث و بانی سایه نشینش لعنت!
عبدالرضا داوری ( فعال رسانه ای اصولگرا )

This comment was minimized by the moderator on the site

اقتصاد ایران سقوط کند، فقیر و غنی با هم می‌سوزند/ پزشکیان حتی اگر شده باید برای مذاکره به کاخ سفید برود/ جزو سه کشوری هستیم که تورم بالای ۴۰ درصد داریم

اقتصاد ۲۴: «دولت با کسری بودجه شدید مواجه است»؛ این جمله‌ای است که در سال‌های اخیر بار‌ها از سوی مسئولان ارشد تکرار و گویی به یک امر جدایی ناپذیر از اقتصاد ایران شده است. کسری بودجه در اقتصاد ایران به ویژه در سال‌های اخیر به یکی از چالش‌های اصلی تبدیل شده است.

بر اساس آمار‌های منتشر شده، کسری بودجه در ایران از سال ۱۳۹۷ به طور جدی آغاز شد و این وضعیت در سال‌های بعدی به دلیل تحریم‌های اقتصادی، کاهش درآمد‌های نفتی و افزایش هزینه‌های جاری دولت نیز ادامه یافت. یکی از دلایل کسری بودجه در ایران، اختصاص اعتبار‌های کلان به نهاد‌های خاص و موسسات عمومی غیر دولتی است. بسیاری از نهاد‌های خاص در ایران، مانند نهاد‌های نظامی، امنیتی و برخی موسسات وابسته به بنیادها، به دلیل قدرت سیاسی و اقتصادی خود، اعتبار‌های کلانی را دریافت می‌کنند که غالبا از شفافیت مالی کمتری برخوردارند و نظارت بر عملکرد مالی آنها دشوار است. ضمن اینکه اختصاص اعتبار‌های کلان به نهاد‌های خاص اولویت‌های بودجه‌ای دولت را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کما اینکه کارزاری هم با عنوان «اعتراض به بودجه نجومی نهاد‌های فرهنگی-مذهبی» راه‌اندازی شده است.

به منظور بررسی دلایل کسری بودجه و تبعاتش، آن هم در شرایطی که ترامپ بر سر کار آمده و تنش‌های منطقه‌ای افزایش پیدا کرده است، اقتصاد ۲۴ با مهدی پازوکی اقتصاددان به گفتگو نشسته است. مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

کسری بودجه زمانی رخ می‌دهد که میان درآمد‌ها و مخارج دولت عدم تعادل اتفاق می‌افتد. درآمد‌های دولت ایران مشخص است و از سه بخش تشکیل می‌شود؛ درآمد‌های مالیاتی و گمرکی، فروش نفت و فروش اوراق بدهی که به عنوان یک ابزار سیاست‌گذاری در سال‌های اخیر در بودجه دولت می‌آید. در مورد درآمد نفت هم اگر سیاست تنش در منطقه رخ دهد، این درآمد تحقق پیدا نخواهد کرد و منابع درآمدی دولت دچار مشکل می‌شود. افزون براینکه بخشی از درآمد‌های مالیاتی هم عینا به درآمد‌های نفتی ارتباط دارد؛ بنابراین باید اصلاحاتی در سیاست خارجی داشته باشیم، بدین معنا که سیاست خارجه ما در خدمت توسعه و پیشرفت ایران باشد. باورم بر این است که سیاست تعامل و تنش‌زدایی باید در دستور کار حکومت قرار گیرد تا درآمد‌های دولت تحقق پیدا کند.

قسمت دوم بودجه مخارج دولت است. بخش مخارج لایحه ۱۴۰۴ هنوز در سازمان برنامه و بودجه در حال تدوین است و قرار است بعد از تصویب درآمد‌ها این بخش هم منتشر شود؛ بنابراین دولت باید مخارج غیرضروری را کاهش دهد چراکه نهاد‌ها و سازمان‌هایی وجود دارند که نیازی به بودجه دولتی ندارند. از جمله اینکه ده‌ها خبرگزاری از دولت پول می‌گیرند درصورتی که نیازی نیست و تنها یک خبرگزاری دولتی کافی است. برای من به عنوان یک شهروند ایرانی سوال است که چرا بودجه مجلس از هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۱، به ۴ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده است؟ یعنی بیش از سه برابر افزایش داشته است. در حالی که حقوق نمایندگان ۲۰ درصد بیشتر افزایش نداشته است، چرا هزینه‌های مجلس انقدر افزایش داشته است؟ از این رو مجلس باید از خودش شروع کند.

This comment was minimized by the moderator on the site

داستانِ ترامپ

آرش رئیسی‌نژاد

گفته بود که «آمریکا را دوباره بزرگ می‌کنیم!» هشت سال پیش به جنگ نهادهای اصلی قدرت (Establishment) ‌رفته بود. این بار اما کاری آسان‌تر در پیش داشت. پیروزیش نه تنها بر سیاست داخلی سرریز خواهد داشت، بلکه پیش‌درآمد جریان سومی در سیاست خارجی خواهد بود: ضد بین‌الملل‌گرایی⁩

علل چندی را می‌توان در پسِ ظهور ترامپ در یک دهه گذشته برشمرد. با این حال، ‌دوپارگی⁩ جامعۀ آمریکایی در مرکز این عوامل جای دارد؛ عاملی که به وجود شکاف میان دو جامعۀ ناهمسان در یک کشور اشاره دارد: جامعۀ بین‌المللی⁩ و ‌جامعۀ ملی⁩؛ ‏ترامپ هم برآمده و هم تعمیق‌دهندۀ دو‌پارگی آمریکایی‌ست!

جامعۀ بین‌المللی⁩ در شهرهای بزرگ شمال شرق و کالیفرنیا هستند، از تحصیلاتی بالاتر برخوردارند و حامی حقوق زنان و اقلیت‌ها و باورمند به ارزش‌های لیبرال‌اند. آمریکا را کشوری ‌جهان‌روا⁩ می‌دانند و اتحاد با اروپا را ضامن این جهان‌روایی.
هالیوود⁩ دهه‌هاست که این چهرۀ آمریکا را نشان داده است.

جامعۀ ملی⁩ در شهرهای کوچک هستند و حامی ارزش‌ های محافظه‌ کارانهِ دین‌مدارِ خانواده ‌محور. تحصیلاتی پایین‌تر دارند و باورمند به برتریِ سفیدپوستانِ مردانه. نگاهی منفی به مهاجرینِ لاتین تبار دارند و سوظنی ژرف به اسلام. بر آمریکایی بودن تأکید دارند و حتی خودروی آمریکایی را ترجیح می‌دهند!

این جامعه از بحران اقتصادی زیان بسیار دیده‌اند. از این رو، واژۀ کلیدی در شعار «آمریکا را دوباره بزرگ می‌کنیم» که MAGA نیز خوانده می‌شود، نه «آمریکا» و نه «بزرگ» است، بلکه واژۀ «دوباره» است؛ چرا که اشاره به دوران طلایی آمریکا AmericanDream دارد؛ امری که ترامپ بفراست دریافته بود!

جای شگفتی نبود که ترامپ ۲۰۱۶ بر دشمنان سه‌گانه تمرکز کرد: کشور شغل‌خراب کُن (چین)، زامبی ‌های از مرز گذر کُن (مهاجرین لاتین) و لولوی فرهنگی (اسلام رادیکال). ترسیم چنین دشمنانی با تکیه بر خطرات اقتصادی و هویتی شکل گرفت. در ۲۰۲۴ آنچه افزوده شد ناتوانی سیستم در حل بحران‌ های بیرونی بود.

برخلاف ادعای خیل عظیم مدعیان آمریکاناس، انزواگرایی⁩ پیامد شعار ترامپ AmericaFirst نخواهد بود. انزواگرایی جریانی بود که مخالف دخالت آمریکا در جهان و مخالف دخالت اروپاییان در قارۀ امریکا بود؛ جریانی که در ‌دکترین مونرو⁩ متجلی گشت. انگاره ژئوپلتیکی ‌آلفرد ماهان⁩ و جنگ‌طلبی ۱۸۹۸ ‌تئودور روزولت⁩ ضرباتی کارا بر این جریان زدند.

بین‌الملل ‌گرایی لیبرال⁩ موقتاً با ‌وودرو ویلسون⁩ و سپس با ‌فرانکلین دلانو روزولت⁩ و پیروزی آمریکا در جنگ جهانی دوم به جریان نیرومند در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شد؛ جریانی که با پایان جنگ سرد به نقطۀ اوج رسید. نماد اصلی این جریان را می‌توان در دورۀ ‌بیل کلینتون⁩ در حملات ناتو به یوگسلاوی یافت.

این جریان امنیت و منافع آمریکا را درهم‌ تنیده با رخدادهای جهان می‌داند. دوم، این جریان جویای بهانه‌های هنجاری، مانند حقوق بشر، برای توجیه دخالت آمریکاست. سوم، این جریان حامی ‌ چندجانبه‌ گرایی⁩ آمریکا است بگونه‌ای که دخالت آمریکا باید همراه با موافقت متحدین و نهادهای بین‌المللی باشد.

جریان نیرومند بین‌الملل‌ گرایی لیبرال⁩ با رویکرد ‌ یکجانبه ‌گرا⁩ در هجوم به عراق ۲۰۰۳ و سپس بحران اقتصادی ۲۰۰۸ ناتوان گشت و برآمدن ‌باراک اوباما⁩ نیز جسد از رمق‌افتاده‌اش را جانی نبخشید. از ۲۰۱۶ اما جریان سومی بنام ‌ ضد‌ بین‌الملل‌گرایی⁩ برآمد که در پیام ‌دونالد ترامپ⁩ نمایان گشته است.

ترامپ زبان انزواگرایی را بکار می‌برد («آمریکا پلیس جهان نیست») اما غافل از اهمیت رخدادهای جهان نیست؛ رویکردی یک‌جانبه‌گرا دارد تا چندجانبه‌گرا؛ سودای جنگ ندارد ولی ضربه می‌زند و به سرعت عقب می‌نشیند، وارد اتحادهای دائم نمی‌شود و از اتحادهای قدیمی خارج شده و یا از هزینه‌هایش می‌کاهد.

این جریان خود بازتابی است از شخصیت سرکش و هماوردجوی ترامپ؛ مردی که خود را اپوزیسیون سیستم خواند و وعدۀ «کشیدن سیفون در واشینگتن» داد؛ فردی که در ۲۰۱۶ با تک‌واژۀ ساده ولی ژرف همچو Fake News قدرت هالیوود و رسانه‌های سنتی را به چالش کشید و در ۲۰۲۴ با نبوغِ ایلان ماسک⁩ آنان را درهم‌کوبید.

رهبری که تحلیل‌های پیچیدۀ نهادهای آمریکایی را به ریش‌خند می‌گیرد و در عوض، به حلقه‌ای کوچک از وفادارنش گوش می‌دهد؛ و برخلاف سیستم Establishment که روسیه را دشمن می‌بینید، چین را خطر اصلی امریکا می‌خواند. ترامپ، استثنایی زودگذر نیست، بلکه آغازگر جریان سومی است که سویه‌هایش را خواهید دید!

This comment was minimized by the moderator on the site

دیپلماسی پنهان

حمید ابوطالبی

‏ نیویورک تایمز در خبری اعلام نموده است که ”ایلان ماسک و سفیر ایران در سازمان ملل به صورت محرمانه دیدار کرده‌اند“. تواترِ خبر ، وثاقتِ نیویورک‌تایمز، و سوابقِ تعاملات دو کشور نشان می‌دهد که این خبرْ قریب به یقین صحیح است؛ و این یعنی آغاز «دیپلماسی پنهان» با دولت جدید آمریکا.

‏بااین وجود، و با توجه به سوابق تعاملات دو کشور، و چنانچه این اقدامْ صرفا تکرار روش‌های پیشین باشد، بیشتر نگران‌کننده است تا امیدوارکننده. چرا که در گذشته و در زمان روی کار آمدن روسای جمهور پیشین آمریکا نیز اینگونه دیدارها صورت می‌گرفته، در هاله‌ای از تایید و تکذیب باقی می‌مانده، و تاثیر مثبتی هم در روابط دو‌ کشور ایجاد نمی‌کرده است. نگاهی به نخستین ملاقات‌های دوره‌های اوباما، ترامپ، و بایدن و خبرسازی‌ها و چندپهلو سخن‌گفتن‌های بعدی نشان می‌دهد که صرفا در سال ۱۳۹۲ تصمیمی راسخ برای تحولی روشن در روابط وجود داشته و مکالمه‌ی دو رییس جمهور آن را نهایی نموده است.

اما گذشته از این احتمالات، اقدام هر دو‌طرف ستودنی است؛ اگرچه من حدسِ قریب به یقین می‌زنم که ایران هنوز در این رابطه به جمع‌بندی نهایی نرسیده است، بعید می‌دانم هنوز شهامت این اقدام ایجاد شده باشد، و باورم این است که تجربه‌های گذشته به همان صورت در حال تکرار شدن است. چراکه همچون گذشته، وزیر خارجه هم مکررا اعلام می‌دارد که ”چنانچه منافع ما تامین شود با آمریکا مذاکره خواهیم کرد، ما هیچ‌گاه میز مذاکره را ترک نکرده‌ایم، ما آماده آغاز مذاکرات هسته‌ای هستیم“.که همان «ماندنْ در گذشته» و تلاش برای کنترل تنش‌های روزافزون! است، و نه اتخاذ راهبردی نوین در امنیت ملی و راهی که ریشه در «عقلانیتِ دیپلماتیکِ رو به آینده» داشته باشد؛ همان سخنانی که وزیر خارجه دولت قبل هم دقیقا با همین جملات، و حتی بیش از آن، مطرح و اعلام موضع می‌نمود. زیرا باید مذاکره را آغاز، و از طریق مذاکره منافع ملی را تامین نمود؛ نه آنکه بگوییم اگر منافع ما تامین شود مذاکره را آغاز خواهیم کرد!! جملات و شروطی، که بیشتر رتوریک است تا دیپلماسی.

لذا باید هشیار بود که اگرچه «دیپلماسیِ پنهان» میان ایران و آمریکا تا اواخر ماه ژانویه ۲۰۲۵، تنها راه ممکن و البته صحیح است؛ لیکن دورانِ ماندن در روش‌های «کج‌دار و مریز» و «پنهان» در روابط دو کشور، همچون گذشته، دیگر به سر آمده است. زیرا این روشِ ناپایدار، مانند قبل، در هر دو‌طرف یاس بسیار ایجاد خواهد نمود، مخالفان فراوانِ خارجیِ بازسازی روابط ایران و آمریکا را به شدت فعال خواهد کرد، مخالفان داخلی را به سمت لشکرکشی خواهد راند، مردم را دوباره میان امید و ناامیدی سرگردان می‌کند، اقتصادِ شرطی شده ایران را میان خوف و رجاء نگاه خواهد داشت، و… و در نهایت و در صورت توقف آن، آمریکا را به سمت دشمنی بیشتر و خسارت افزون‌تر ایران سوق خواهد داد.

بر این مبنا و به دنبال تحولات تعیین کننده‌ی منطقه‌ای و جهانی و شرایط جدید ایران از یکسو و ارائه‌ی دسترسی‌های بیشتر به IAEA و احتمال صدور قطعنامه آژانس در هفته آینده از سوی دیگر، دوران «دیپلماسی پنهان» و «مذاکراتِ موردی» به سر آمده، و اعلام آمادگی برای مذاکرات هسته‌ایِ صرفْ بی‌فایده است؛ چرا که نه ایران در شرایط پیشین خود است و نه آمریکا وضعیت دوران پیش از ترامپ را دارد. بنا بر این، باید با «طرحی جامع» برای مذاکرات همه‌جانبه‌ی مستقیم و علنی با آمریکا گام برداشت؛ انتخابات آمریکا را تبریک گفت؛ و مسیر بازسازی روابط فیمابین را هموار نمود.

This comment was minimized by the moderator on the site

‌فرانسیس فوکویاما: اکنون ترامپ در حال آغاز عصر جدیدی در سیاست‌های ایالات متحده و شاید برای کل جهان است

آمریکایی‌ها با آگاهی کامل از اینکه ترامپ چه کسی است و چه چیزی را نمایندگی می‌کند، به او رأی داده‌اند

اوکراین قطعاً بزرگ‌ترین بازنده است/ هیچ قهرمان اروپایی وجود ندارد که بتواند جای آمریکا را به عنوان رهبر ناتو بگیرد؛ توانایی ناتو در مقابله با روسیه و چین به شدت در معرض تردید قرار دارد

گستردگی پیروزی جمهوری‌خواهان  به ترامپ اجازه می‌دهد هرطور که دلش بخواهد عمل کند

تنها امیدواریم که برخی از نگهبان‌های نهادی باقی‌مانده هنگام ورود او به مقام، همچنان در جای خود باقی بمانند/ ممکن است برای بهبود اوضاع، قبل از آن بدتر شدن آن‌ها لازم باشد

فرانسیس فوکویاما استاد ارشد در مرکز دموکراسی دانشگاه استنفورد

دونالد ترامپ نه تنها می‌خواهد نئولیبرالیسم و لیبرالیسم بیدار را حذف کند، بلکه تهدیدی اساسی برای لیبرالیسم کلاسیک نیز هست. این تهدید در هر زمینه سیاستی قابل مشاهده است؛ ریاست‌جمهوری جدید ترامپ هیچ شباهتی به دوره اول نخواهد داشت.

سؤال اصلی در این مرحله نه خباثت نیت او، بلکه توانایی او در اجرای آنچه که تهدید می‌کند است. بسیاری از رأی‌دهندگان صرفاً به رتوریک او جدی نمی‌گیرند، در حالی که جمهوری‌خواهان اصلی استدلال می‌کنند که کنترل‌های تعادل در سیستم آمریکایی از بدترین اقدامات او جلوگیری خواهد کرد. این اشتباه است: ما باید به نیات اعلام شده او بسیار جدی بنگریم.

ترامپ یک حمایت‌گرای خودخوانده است که می‌گوید "تعرفه" زیباترین کلمه در زبان انگلیسی است. او پیشنهاد کرده است که 10 یا 20 درصد تعرفه بر تمام کالاهای تولید شده در خارج، توسط دوستان و دشمنان، اعمال کند و برای انجام این کار به اختیارات کنگره نیاز ندارد.

برخی از مهم‌ترین تغییرات در سیاست خارجی و ماهیت نظم بین‌المللی خواهد بود. اوکراین قطعاً بزرگ‌ترین بازنده است؛ مبارزه نظامی آن علیه روسیه حتی قبل از انتخابات نیز رو به افول بود، و ترامپ می‌تواند با عدم تحویل تسلیحات، که مجلس نمایندگان جمهوری‌خواه در طول زمستان گذشته برای شش ماه انجام داد، موجب شود تا اوکراین به شرایط روسیه تسلیم شود. ترامپ به طور خصوصی تهدید کرده است که از ناتو خارج شود، اما حتی اگر چنین نکند، می‌تواند پیمان دفاع متقابل ماده 5 آن را به شدت تضعیف کند. هیچ قهرمان اروپایی وجود ندارد که بتواند جای آمریکا را به عنوان رهبر این پیمان بگیرد، بنابراین توانایی آن در مقابله با روسیه و چین به شدت در معرض تردید قرار دارد. بر خلاف این، پیروزی ترامپ سایر پوپولیست‌های اروپایی مانند حزب جایگزین آلمان و جبهه ملی فرانسه را نیز الهام خواهد بخشید.

متحدان و دوستان آسیای شرقی ایالات متحده در وضعیت بهتری قرار ندارند. در حالی که ترامپ در مورد چین صحبت‌های تندی کرده است، به ویژگی‌های مقتدرانه رهبری شی جین‌پینگ نیز احترام بسیاری می‌گذارد و ممکن است حاضر باشد بر سر تایوان با او به توافق برسد. ترامپ به طور مادرزادی از استفاده از قدرت نظامی اجتناب می‌کند و به راحتی فریب داده می‌شود، اما یک استثنا ممکن است خاورمیانه باشد، جایی که احتمالاً به طور تمام و کمال از جنگ‌های بنیامین نتانیاهو علیه حماس، حزب‌الله و ایران حمایت خواهد کرد.

This comment was minimized by the moderator on the site

پیروزی ترامپ، سیگنال پایان شراکت استراتژیک تهران-مسکو

دکتر محمد یوسفی متخصص امور روسیه

تملق های اخیر پوتین نسبت به ترامپ بعد از گذشت حدود سه سال از شروع تجاوز نظامی روسیه به اوکراین نشان میدهد که شرق نه توان و قدرت مقابله با غرب را داشته و نه عزم  و اراده قرار گرفتن در برابر ایالات متحده را دارد

رئیس جمهور روسیه، ترامپ را فردی شجاع می خواند و می گوید تحت تاثیر رفتار او قرار گرفته، اینگونه تملق ها تلاش پوتین برای خروج و فرار آبرومند از باتلاق اوکراین است.

از طرفی اعلام آمادگی پوتین برای همکاری با ترامپ نشان می دهد شراکت استراتژیک تهران با مسکو به سستی خانه عنکبوت است، چرا که اصلی ترین وجه اشتراک ایران و روسیه برای داشتن یک شراکت در سال های اخیر تضاد و تقابل با غرب بوده است که با همکاری احتمالی آتی مسکو و واشنگتن این مولفه نیز می تواند مخدوش شود.

با پیام تبریک تملق آمیز پوتین به ترامپ دلیل تاخیر در امضای سند راهبردی بین تهران و مسکو میتواند روشن تر شود، یعنی تعلل و تاخیر عامدانه از سوی روس ها برای روشن شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

البته کارشناسان و مشاورانی که همزمان با شروع جنگ با دادن آدرس غلط به مسئولین و مطرح نمودن نظریاتی از  جمله انتقال قدرت از غرب به شرق منافع ملی را قربانی کردند هم اکنون باید پاسخگو باشند

تله جنگ حقیقی را جنگ اوکراین میدانم که ایالات متحده برای روسیه تدارک دیده بود که تهران با اشتباه محاسباتی گرفتار آن شد

This comment was minimized by the moderator on the site

پوتین و ترامپ و تبریکی سریع!

صابر گل عنبری

ولادیمیر پوتین امروز یک روز پس از پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا شخصا و مستقیما به او تبریک گفت و نسبت به بهبودی روابط دو کشور و سخنان ترامپ در مورد بحران اوکراین ابراز امیدواری کرد.
وی همچنین از آمادگی خود برای تماس با ترامپ خبر داد که این اتفاق هم به احتمال زیاد به زودی خواهد افتاد.
این در حالی است که رئیس جمهور روسیه دو ماه پیش با لحنی تمسخرآمیز گفته بود هریس را بر ترامپ ترجیح می‌دهد!
یک روی «حمایت» پوتین از هریس و تبریک سریع او به ترامپ این است که آنچه را سیاستمداران بر زبان جاری می‌کنند، لزوما همانی نیست که در سر دارند و به دنبالش هستند.
به همین خاطر زیاد هم نباید مواضع اعلامی سیاستمداران را جدی گرفت؛ به ویژه اگر مواضع اعمالی آن‌ها چیز دیگری باشد.
پوتین چهار سال قبل که هنوز جنگ اوکراین در کار نبود، ۴۰ روز بعد از پیروزی بایدن و آن هم طی بیانیه‌ای از جانب کرملین به او تبریک گفت. این تاخیر هم نشانی از ناخرسندی او از برد بایدن و باخت ترامپ و پرهیز از ناراحت کردن او بود.
اما حالا یک روز نگذشته، پیروزی ترامپ را سریعا تبریک گفت که جدا از ابراز خرسندی نسبت به بازگشت او به قدرت، بیانگر شناخت دقیق پوتین از روان ترامپ و اثر چنین پیامی بر او و نگاهش به روسیه و تقویت رویکردش برای پایان جنگ اوکراین است.
واقعیت این است که این جنگ هر چند در طول نزدیک به سه سال خود تحولات زیادی را پشت سر گذاشته و میدان جنگ روزی به نفع اوکراین و چند روز به نفع روسیه بوده و اخیرا هم پیشروی‌های قابل توجهی داشته، اما در کل به جنگی فرسایشی برای مسکو تبدیل شده که مدام اقتصاد و توان نظامی روسیه را بدون پیروزی راهبردی به تحلیل می‌برد.
از این رو کرملین به دنبال پایان این جنگ و رفع تحریم‌هاست و بازگشت ترامپ به قدرت در سایه مواضع روسیه‌پسندش در قبال این جنگ و دوستی پیدا و پنهانش با پوتین را واجد منفعت بزرگی می‌داند.

This comment was minimized by the moderator on the site

سیاست اسیر کلیشه‌ها

سرمقاله روزنامه_هم_میهن | شماره۶۴۳| پنج‌شنبه هفدهم آبان‌ماه

یکی از بدترین ویژگی‌های سیاستمداران اسیر کلیشه شدن آنهاست. سیاستمدار حاذق هیچ‌گاه هیچ پدیده‌ای را ذاتا تهدیدآمیز یا مطلقا فرصت‌‌آفرین نمی‌بیند. بلکه هر پدیده‌ای را همزمان واجد ظرفیت‌های تهدیدآمیز یا فرصت‌زا می‌داند و نحوه رفتار و واکنش خود را عامل تعیین‌کننده در تبدیل تهدید به فرصت و بر عکس می‌داند.

در واقع، سیاستمداران کارکشته و فعال، در برابر پدیده‌های بیرونی منفعل نیستند و به کنشگری خود در ایجاد ظرفیت‌های جدید باور دارند.

انتخاب ترامپ به‌عنوان رییس‌جمهور جدید آمریکا از پدیده‌هایی است که می‌تواند مشمول کلیشه‌های رایج شود و آمدن او را برای ایران شر مطلق تحلیل کنند. به‌ویژه با تجربه حضور اول او در کاخ‌سفید که با خروج از برجام و تشدید تحریم‌ها و ترور سردار_سلیمانی همراه بود، چنین برداشت و تحلیلی دور از انتظار نیست. با افزایش قیمت ارز در روزهای منتهی به انتخابات آمریکا، بازار نیز با چنین تحلیلی به استقبال ترامپ رفته است.

ولی توجه کنیم که ترامپ ظرفیت‌های مهمی دارد و برخلاف اسلافش از جنگ‌های منطقه‌ای پرهیز می‌کند و این را به‌عنوان وعده انتخاباتی نیز بارها ابراز کرده است و اتفاقا آنچه که امروز برای جامعه ما خطرناک‌تر از هر پدیده دیگر به‌نظر می‌رسد، درگیر شدن در یک جنگ منطقه‌ای است.

آنچه که گفته شد به این معنا نیست که هیچ تنشی با ترامپ پیش نخواهد آمد. بلکه به این معناست که رسیدن به این نقطه ناشی از خواست و عملکرد ما یا اسیر شدن در کلیشه‌ها و پیش‌داوری‌های موجود نباشد. خیلی از این کلیشه‌ها به دلایل گوناگون نادرست هستند. یا بر حسب تغییر شرایط موضوعیت خود را از دست می‌دهند و بنابراین، دلیلی ندارد که آنها را مبنای رفتار خود قرار داد. به‌ویژه ترامپ به دلیل اینکه وابستگی‌های حزبی کمتری دارد، راحت‌تر می‌تواند کلیشه‌ها را کنار بگذارد.

مهمتر از این نکته بدیهی، رویکرد ما به مفهوم سیاست است. برای سیاستمداران، مرغ سیاست یک پا ندارد. چنین نیست که سیاست را چون فرآیندی خطی و مستقیم ببینیم و گمان شود که بدون قیدوشرط و همواره باید در همان مسیر ازپیش‌تعیین‌شده حرکت کرد.

سیاست باید منعطف باشد. اگر متصلب باشد، احتمال شکست آن بیشتر می‌شود؛ چون طرف مقابل دست سیاستمدار متصلب را پیشاپیش خوانده است. این امر موجب افزایش هزینه‌های سیاست می‌شود و ریسک آن را بالا می‌برد. فقدان انعطاف‌پذیری موجب کور شدن سرچشمه‌های خلاقیت می‌شود و گزینه‌های پیش‌روی سیاستمدار را کاهش می‌دهد.

اگر از دو زاویه فوق به ماجرای آمدن ترامپ نگاه کنیم، به‌طور قطع در کنار تهدیدات حضور او در کاخ‌سفید، فرصت‌هایی هم وجود دارد. فرصت‌هایی که وظیفه بالفعل شدن آن برعهده سیاستمداران منعطف و تحول‌خواه است.

بدون شک از همین امروز و با آمدن ترامپ همه سیاستمداران جهانی به دنبال این خواهند بود که شناخت خود از او و سیاست‌هایش را به‌روز کنند و با استفاده از انعطاف‌پذیری خود از این موقعیت به سود منافع ملی کشور خود سود ببرند. ما نیز نباید مستثنا از این قاعده باشیم.

البته ذکر این نکته ضروری است که نباید اجازه داده می‌شد که وضعیت کشور به‌جایی رسانده شود که بیش از حد متعارف تحت‌تأثیر تغییرات سیاسی در سایر کشورها قرار گیرد. چنین وضعی تاحدی موجب بی‌ثباتی و وابستگی  سیاست‌های کشور می‌شود. واقعیتی که در سیاست خارجی ایران کمابیش دیده می‌شود.

حتی اگر در اظهارات دیپلماتیک مدعی شویم که حضور هر نامزدی در کاخ‌سفید برای ما فرقی ندارد. فرق دارد؛ نه فقط برای ما برای اغلب کشورها فرق دارد. آنچه مهم است، کیفیت و کمیت این تفاوت‌هاست.

https://t.me/SNews_ch

This comment was minimized by the moderator on the site

کسی از اینجا زنگ نمی‌زند...
محمد جواد روح

نتانیاهو قبل از همه تبریک گفت. سیاستی چیده بود که نتیجه داد. حالا هم تلفن را برداشته و با ترامپ حرف زده تا او را درباره آنچه "تهدیدهای ایران" می‌خواند، بیریف کند.
محمد بن سلمان هم زنگ زده تا هم تبریک بگوید و هم نشان دهد آنچه در رقص شمشیر دوران اول ریاست‌جمهوری ترامپ بر سر آن توافق کردند، سر جای خودش هست.
در تهران اما کسی زنگ نمی‌زند. کسی تبریک نمی‌گوید. گویی برای کسی فرق ندارد چه کسی در کاخ‌سفید نشسته است. گرچه هر روز هر اتفاقی را به آمریکا و سیاست‌های آن نسبت دهند.
پرسش این است: کدام رویکرد نتیجه‌بخش و موثر خواهد بود؟ آنها که لابی می‌کنند، در جهت برکشیدن رئیس‌جمهور مطلوب خود در آمریکا هزار لابی راه می‌اندازند و سرمایه‌‌گذاری می‌کنند یا ما که نشسته‌ایم و نگاه می‌کنیم و شعار می‌دهیم و می‌گوییم ترامپ و بایدن و اوباما همه سر و ته یک کرباسند؟/راهبرد

https://t.me/SNews_ch

This comment was minimized by the moderator on the site

واکنش مقام‌های ایرانی به انتخاب ترامپ؛ فرمانده سپاه پاسداران: مقاومت غزه موجب تغییر دولت آمریکا شد
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۰۸/۱۱/۲۰۲۴

حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران ایران مدعی شد که جنگ در غزه بر نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تأثیر گذاشته است.
آقای سلامی روز جمعه ۸ نوامبر در همایش سراسری معاونان روابط عمومی رده‌های مختلف سپاه پاسداران و مدیران رسانه‌‌های ایران در مشهد گفت: «مقاومت غزه حتی می‌تواند دولت جنگ‌افروز آمریکا را تغییر دهد.» بنا به گفته فرمانده سپاه پاسداران ایران، «دموکرات‌ها همان کسانی بودند که جنگ فلسطین را با همه توان مورد حمایت قرار می‌دادند اما در عمل، مردم آمریکا رأی ندادند به کسانی که ماشین کشتار صهیونیست‌ها را تجهیز کردند.»
آقای سلامی در ادامه با بیان اینکه «آمریکایی‌ها می‌دانند با گسترش جنگ، فقط اعتبار، قدرت و منافعشان روز به روز بیش‌تر دچار آسیب می‌شود»، گفت: «ما هر کار اراده کنیم، انجام می‌دهیم.»
علی لاریجانی: در بعضی حرف‌های ترامپ درباره ایران نشانه‌هایی بود
همزمان با واکنش مقام‌ها و مسئولان ایران به انتخاب ترامپ به‌عنوان رئیس جمهور آینده آمریکا، علی لاریجانی، مشاور رهبر ایران و رئیس پیشین مجلس این کشور گفت که تهران نباید کار خود را با دونالد ترامپ که «اینقدر ارزش ندارد» پیوند بزند.
او شامگاه پنج‌شنبه در گفتگو با شبکه خبر تلویزیون ایران به برخی گفته‌های ترامپ درباره ایران اشاره کرد و گفت «در بعضی حرف‌های او نشانه‌هایی بود، مثلا نزدیک رأی دادن گفت من نمی‌خواهم با ایران بجنگم، می‌خواهم مساله هسته‌ای ایران به سمت سلاح نرود.»
آقای ترامپ روز سه‌شنبه پس از انداختن رأی خود به صندوق گفته بود که به دنبال «آسیب رساندن» به ایران نیست اما تهران «نمی‌تواند» سلاح هسته‌ای داشته باشد.
آقای لاریجانی در مورد رفتار آینده ترامپ در مقام ریاست جمهوری جدید آمریکا گفت: «باید کمی جلوتر برود تا ببینیم چگونه است، چون دفعه قبل رفتار عاقلانه‌ای نداشت.»
دونالد ترامپ در اولین دوره ریاست‌جمهوری خود از توافق برجام خارج شد و تحریم‌های گسترده‌ای را بر تهران اعمال کرد. او همزمان با پیش بردن سیاست «فشارهای حداکثری» در قبال تهران، دستور کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین سپاه قدس ایران را صادر کرد.
در هر حال آقای لاریجانی در گفتگوی خود بر لزوم برداشتن مشکل تحریم‌ها تأکید کرد و گفت: «تحریم مثل سنگ است جلوی توسعه ما، سنگ را باید برداریم، ولی اگر دیر شد نباید عزا بگیریم، مسلمان باید همیشه امیدوار و مثبت‌اندیش باشد.»
آقای لاریجانی در ادامه با اشاره به پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تأکید کرد: «نباید فکر کنیم که مثلا اگر این آمد، مثلا وضع خطرناک می‌شود.»

This comment was minimized by the moderator on the site

ایران: انتخابات آمریکا فرصتی برای بازنگری گذشته است؛ «پزشکیان به ترامپ تبریک بگوید»

نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۰۷/۱۱/۲۰۲۴

سخنگوی وزارت خارجه ایران انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را که منجر به پیروزی دونالد ترامپ شد، «فرصتی برای بازبینی و بازنگری در رویکردهای ناصواب گذشته» دانست.
اسماعیل بقایی روز پنج‌شنبه ۷ نوامبر با بیان اینکه «ما از سیاست‌ها و رویکردهای گذشته دولت‌های مختلف در آمریکا تجربیات بسیار تلخی داریم»، گفت «آنچه برای ایران مهم و ملاک ارزیابی‌ است، عملکرد دولت آمریکا است.»
دونالد ترامپ در نخستین دوره ریاست‌جمهوری خود از توافق برجام خارج شد و تحریم‌های گسترده‌ای را بر ایران اعمال کرد. او همزمان با پیش بردن سیاست «فشارهای حداکثری» در قبال ایران، دستور کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین سپاه قدس ایران را صادر کرد.
«فرصت» تلقی کردن انتخابات آمریکا توسط سخنگوی وزارت خارجه ایران در حالی است که عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران پیش از این گفته بود تهران برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و این‌که چه کسی انتخاب شود، «چندان ارزشی» قائل نیست.

دیدگاه حمید ابوطالبی
البته آقای عراقچی در ادامه گفته بود که نتیجه انتخابات آمریکا ممکن است در سطح تاکتیک‌های کشورش و نه مواضع اصولی و راهبردی، تاثیراتی داشته باشد.
اگرچه برخی از مسئولان ایرانی تلاش دارند تا نتیجه انتخابات آمریکا و پیروزی ترامپ را کم‌اهمیت جلوه دهند اما حمید ابوطالبی، معاون و مشاور سیاسی حسن روحانی در دوران ریاست‎‌جمهوری او، از مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران خواست در یکی از سخنرانی‌های خود به ترامپ تبریک بگوید.
او به آقای پزشکیان توصیه کرد که کنترل ‌روابط ایران و آمریکا را خود او در دست گیرید. آقای ابوطالبی همچنین پیشنهاد کرد که سخنگوی دولت‌ نسبت به حل مشکلات ایران و آمریکا ابراز امیدواری کند.
این دیپلمات سابق همچنین گفت با توجه به «علاقه رئیس جمهور آتی آمریکا به تبدیل شدن به رونالد ریگانِ آمریکا در قرن ۲۱، قدرت بالا و متمرکز او در آمریکا که کمتر روی می‌دهد، و افتخار حل مشکلات ۴۵ ساله‌ ایران و آمریکا برای هر دو‌ رییس‌جمهور، تنها راه کشور این است که راهبردی نوین جهت حل جامع مشکلات فیمابین طراحی و اجرا نمایید.»
آقای ابوطالبی در ادامه در مورد چرایی ارائه این پشنهاد گفته است: «شهامتِ ترامپ در تغییر، امکان تبدیل تفاهمات به مصوبات سنا در آمریکا، و تمرکز قدرت در دست جمهوری‌خواهان؛ وضعیت ایران و آمریکا و منافع ایران در منطقه را در بزنگاهی تاریخی قرارداده است.» بنا به گفته او، استفاده از این فرصت، «شهامت» می‌طلبد.

This comment was minimized by the moderator on the site

در‌باره پیروزی ترامپ

عبدالله ناصری

به عنوان یک کنشگر سیاسی از دو جهت دوست داشتم خانم کامالا هریس ۴۷مین رئیس کاخ سفید باشد. اول، دموکرات ها را بیشتر دوست دارم؛ چون فرهیخته‌ترند. دوم، چند سالی است که مثل یقینم به توحید، باور دارم “زنان” در همه امور موفق‌ترند. این نکته را هم تأکید می‌کنم که سستی کاریزمای جو بایدن در شکست خانم هریس خیلی تأثیر داشت.‌ اما نباید از پیروزی شخصیت خاصی که وجاهت اخلاقی و مالی ندارد مأیوس شد.

هنرهای بزرگی ترامپ داشت در دورهٔ چهار ساله گذشته.‌ باید بپذیریم برای نجات ملت فلسطین از “آواره‌گی و فقر و قتل”، تنها یک راه‌وجود دارد، آن هم تکوین ملت-دولت فلسطین عربی در کنار اسرائیل است‌و توسعه “معاهده ابراهیم” که مبتکرش دونالد ترامپ بود ضرورت بالا را سرعت می‌دهد.

دو چیز عجیب ولی یکی سپید و دیگری سیاه است. برای اولین بار در حوزه‌های علمیه جهان اسلام، یک تشکل حوزوی با ادراک حقیقت اعلام کرده؛ راه نجات ملت فلسطین فقط تشکیل دو دولت است. آن‌ها از امری بدیهی و عقلانی سخن گفتند ولی حاکمان متوهم و بی‌ادراک مثل رئیس عدلیه! هوس کردند این راه معقول را ببندند ولی نتوانستند. دفاع ارزشمند نواندیشان دینی و تشکل‌ها و کنشگران از این مجمع و این “تنها سیاست معقول” راه را بر قضاء و امنیه‌ها بست.

نگارنده پس از حمله ۷ اکتبر به مرور یقین کرد که آقای خامنه‌ای نفر اول این حمله است. مسلم بود هدف رهبر حکومت ایران، تنها توقف صلح ابراهیم است. او گمان نمی‌کرد جنگ اسرائیل- محور مقاومت فرسایشی شود. وی دوستدار جنگ ۲۲ و ۳۳ روزه است. اینک شاهدیم جاه‌طلبی رهبر حکومت، اکثر نیرو و قدرت “حزب‌الله” و “حماس”  را منهدم کرد. دیگر این دو گروه نظامی کمر راست نخواهند کرد.

ما باید چهار نهاد را مقصر اصلی کشتار چند ده‌هزار مظلوم فلسطینی و لبنانی بدانیم، ۱-صهیونیسم رادیکال ، ۲- حماس، ۳- حزب الله و ۴-جمهوری اسلامی. آمدن ترامپ به کاخ سفید حتما پای سپاه و ولی فقیه را در منطقه کوتاه‌تر می‌کند. به احتمال زیاد حمله نابخردانه “وعده صادق ۳” منتفی است، چون بی تردید رهبر و سپاه از ترامپ هراس بیشتری دارند. اگر آقای ترامپ در دوره چهار ساله خود با کنترل نتانیاهو و تندروهای اسرائیل، مردم فلسطین را صاحب دولت کند در تاریخ جهان ماندگار خواهد شد.

متأسفم از این سخن که حتما اقتدار و فضولی حکومت ولی فقیه در خاورمیانه با ترامپ کمتر خواهد شد، چرا تأسف؟ زیرا مایل بودم آقای خامنه‌ای از سر عقل و اختیار تصمیم بگیرد. راه نجات ملت ایران از جمهوری اسلامی فقط از مقاومت مدنی و نماد آن ، انقلاب “زن، زندگی، آزادی”‌ می‌گذرد ولی هر حادثه غیر منتظره (مثل رأی‌آوری ترامپ) می‌تواند “استدراج” الهی باشد و امیدوارم همین باشد.

This comment was minimized by the moderator on the site

اردوغان و الهام علیف و برخی دیگر از دیکتاتور های عرب منطقه ، از اولین دولتمردانی بودند که انتخاب ترامپ را با دستپاچگی همراه با چاپلوسی تبریک گفتند، و پیام‌هایشان واقعاً حالتی از بیعت مجدد ، تعهد و تلاش برای نزدیکی نشان می‌دهد. این دستپاچگی ،شتاب و نوع بیان پیام‌ها دلایل مختلفی دارد که در شرایط سیاسی، اقتصادی و امنیتی آن‌ها ریشه دارد:

۱. امید به کاهش فشارهای آمریکا

ترامپ در دوره قبلی ریاست جمهوری خود نشان داده بود که به مسائل حقوق بشر و دموکراسی در کشورهای متحد کمتر اهمیت می‌دهد. این ویژگی ترامپ برای رهبرانی مانند اردوغان و علیف که با چالش‌های حقوق بشری مواجه بوده و هستند، جذاب است. حمایت از ترامپ می‌تواند راهی برای کاهش فشارهای بین‌المللی و انتقادات حقوق بشری باشد که از سوی آمریکا یا سازمان‌های حقوق بشری غربی و اروپایی متوجه آن‌هاست.

۲. منافع اقتصادی و نظامی

ترکیه و آذربایجان به دلایل اقتصادی و نظامی به روابط خوب با آمریکا نیاز شدید دارند. علیف با داشتن منابع گازی و نفتی، به‌ویژه با توجه به برنامه‌های آمریکا برای کاهش وابستگی اروپا به انرژی روسیه، می‌تواند از همکاری‌های استراتژیک و یا بهتر بگوییم تاراج بیشتر ثروت ملی شهروندان بهره‌مند شود. برای اردوغان نیز روابط اقتصادی و نظامی با آمریکا اهمیت زیادی دارد، به‌ویژه با توجه به شرایط اسفبار اقتصادی ترکیه و نیاز این کشور به جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی(Sıcak para) و حمایت نظامی در منطقه (سوریه ، عراق و ...)

۳. روابط پیچیده با ایران و روسیه

جمهوری آذربایجان به دلیل همسایگی با ایران و همچنین روابط استراتژیک با رژیم غاصب اسرائیل، به حمایت‌های آمریکا نیز نیاز دارد. از سوی دیگر، ترکیه نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی خود در نزدیکی خاورمیانه و روابط چندگانه‌اش با ایران و روسیه، به دنبال تقویت روابط با آمریکاست تا وزن بیشتری در روابط بین‌المللی برای خود ایجاد کند. ترامپ که مواضع پرفشاری در قبال ایران و رویکرد بعضاً متعادلی نسبت به روسیه داشت، برای این علیف و اردوغان ،گزینه‌ای مناسب برای مدیریت روابط پیچیده با ایران و روسیه است.

۴. اولویت در ائتلاف‌های منطقه‌ای و حمایت آمریکا

الهام علیف دیکتاتور آذربایجان ، به دنبال ایجاد جایگاه استراتژیک به عنوان متحد آمریکا و رژیم اسرائیل در قفقاز جنوبی است، و اردوغان رئیس جمهور مذبذب ترکیه نیز به عنوان عضو ناتو و هم‌پیمان منطقه‌ای آمریکا، از حمایت واشنگتن بهره می‌برد. حمایت سریع و بیان «بیعت‌گونه» اردوغان و علیف در واقع به‌عنوان پیامی برای جلب رضایت ترامپ و تقویت روابط و تعهدات آمریکا به این کشورها بود.

۵. نوع شخصیت ترامپ و تأثیرگذاری بر رهبران

ترامپ شخصیتی متزلزل اما عمل‌گرا و گاهی غیرقابل پیش‌بینی دارد و دولتمردان زیادی در سراسر جهان بخصوص دیکتاتور های خاورمیانه و جهان عرب برای جلب توجه او سریع عمل می‌کنند. اردوغان و علیف نیز با آگاهی از این ویژگی، پیام‌های خود را با شتاب ارسال کردند تا از تأثیرگذاری بیشتری بر ترامپ بهره‌مند شوند و به زعم خود مواضع خود را در منطقه تقویت کنند.

به طور کلی، این چاپلوسی ،ودستپاچگی ، به‌ویژه با حالت "بیعت‌گونه"، از نگاه روسای جمهور ترکیه و آذربایجان راهی و تلاشی برای تقویت روابط مثلاً استراتژیک با آمریکا و استفاده از فرصت‌های ایجاد شده در سیاست خارجی ترامپ است.

نوروز پورمند
فعال رسانه

This comment was minimized by the moderator on the site

تردید ایرانی پس از نتایج انتخابات آمریکایی

امیر جدیدی | روزنامه‌نگار

رفیقم زنگ زد و گفت حاجی دلار سقف جهانی خودش رو زد. نفت کشید پایین. طلا عقب‌نشینی کرد. تسلا ۱۲ درصد رشد کرد. بیت‌کوین هم ۹ درصد کشید بالا.

پرسیدم: زنگ زدی احوال بپرسی یا اخبار اقتصادی بدی؟ گفت ولله نمی‌دانم. گیج و منگ شدم. نکند این یارو کار دست‌مان بدهد. آمدم بگویم چقدر من از این مردک مو زرد بدم می‌آید. نگفتم. احوال‌پرسی کردم و کمی رفیقم را دلداری دادم و گفتم حالا مگر واقعاً بین ترامپ و بایدن فرقی هست؟ 

یاد چهار سال پیش افتادم که شب انتخابات آمریکا تا صبح نخوابیدم و اینقدر ایالت‌های آمریکا را بالا و پایین کردم که از استان‌های خودمان بهتر بلدشان شده بودم. آخرش چه شد؟

خیال خامی که گمان می‌کردیم با آمدنش لختی آرامش نصیب‌مان می‌شود. واقعیت این است که بایدن توان درست حرف زدن ندارد. حتی نمی‌تواند چهار قدم راه برود. اما با همه این لنگی و شوتی و بی‌حواسی عالمی را ناآرام کرد.

پشت این چهره پیر لاجون فتنه‌انگیزی خوابیده بود که صدتای ترامپ و کوشنر را درس می‌داد. حالا هی ما بنشینیم و بابت پیروز نشدن دموکرات‌ها غصه بخوریم. هی پیش خودمان بگوییم از اول هم مشخص بود که جامعه آمریکا سنتی و زن‌ستیز است و معلوم بود که به یک زن آن هم زن سیاهپوست رای نمی‌دهد. حالا که به ایام گذشته وضعیت حالمان نگاه می‌کنم پیش خودم می‌گویم حقیقتاً فرقی نمی‌کرد چه کسی پرزیدنت شود.

مهم این است که یک «بیگ برادر» ایده آمریکایی را جلو می‌برد. حالا که به عکس ترور ناموفق ترامپ نگاه می‌کنم می‌بینم روزی که ترامپ از ترور جان سالم به در برد باید می‌فهمیدیم که همه چیز برای بازگشت یک سوپرمن مارولی طراحی شده بود. 

@iran_times

This comment was minimized by the moderator on the site

آقای جلیلی بس کنید

آقای جلیلی شنیدم امروز به مشهد آمده اید تا سخنرانی کنید و بر طبل جنگ بکوبید.
آقای جلیلی ایران مرکزی و شرق کشور با بی آبی دردناکی دست و پنجه نرم می کند. دشت مشهد چون 410 دشت از 610 دشت ایران با ورشکستگی ویرانگر و مرگبار آبی و انرژی روبروست.

در این دشت ها سطح آب زیرزمینی هر سال کاهش می یابد، حجمی از آبخوان های زیرزمینی، راهبردی ترین سرمایه ملی ایران، به گونه ای برگشت ناپذیر نابود می شود، چشمه ها، کاریزها و چاه ها خشک می شوند، آب و خاک شور می شود، زمین فرو می نشیند و شکاف می خورد و کویر شش اسبه می تازد تا فرهنگ و تمدن پرشکوه و امروز و فردایمان را در خاک کند.

کلانشهر مشهد آب آشامیدنی و بهداشتی ندارد و صندوق دولت هم خالی خالی است.
در این میان شما سالهاست بر طبل جنگ می کوبید. جنگی نابرابر، دور از خرد و در راستای نابودی ایران
آقای جلیلی چه کرده و می کنید؟
در کدام زمین و برای کی بازی می کنید؟
شما سالها دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس دولت در سایه در پی جنگ، به خیال خودتان، برای نابودی اسراییل و امریکا همه توان کشور را به کار گرفته اید.
- کرسنت، طرح بزرگ انتقال گاز ایران به پاکستان و هند و چین را برهم زدید. ایران را  از درآمد چند هزار میلیاردی آن بازداشتید، چه زیان های هنگفتی و چه زخم دردناکی بر اقتصاد و امنیت کشور زدید.
اگر کرسنت اجرا می شد، دولت چنین زمینگیر، اقتصاد ورشکسته و مردم درمانده می شدند؟

نتانیاهو اندیشه یورش به ایران را به خواب هم نمی دید
آنزمان یورش به ایران یورش به زیرساخت های انرژی سه کشور بزرگ اتمی دنیا بود.
آقای جلیلی امنیت تنها با موشک بدست نمی آید با اقتصاد بیشتر و بهتر و ساده تر بدست می آید. 
- با شعارهای بچه گانه و نتانیاهو پسند با چندین قطعنانه سازمان ملل و شورای امنیت دست و پای ایران را با زنجیرهای بیدادگرانه و مرگزای تحریم ها بستید و ایران را تا لب پرتگاه یورش همه کشورهای عضو شورای امنیت در اجرای بند هفت شورا و نابودی کشاندید.
- نگذاشتید FATF پذیرفته شود و همسو با تحریم های مرگبار شما هم تحریم و زخم های  بدتری بر پیکر تکیده و رنجور و دردمند اقتصاد ایران زدید.
- به گفته آقای دکتر علی لاریجانی نگذاشتید مهندس موسوی در صدا و سیما با مردم سخن بگوید و فتنه سال 88 را آفریدید.
اقای جلیلی شما کی و در پی چی هستید؟
چه ماموریتی دارید؟

به اقتصاد، تولید ناخالص و ارزش پول ملی، فلاکت، بیکاری، اعتیاد، دزدی های نجومی، فرار مردم از میهن شان و دیگر سنجه های محیط زیست، اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، امید و ... بنگرید.
به سفره های خالی و کوچک مردم و درد ورنج و فقر و بدبختی آنها
به غزه، کرانه های باختری، جنوب لبنان، سوریه و عراق و یمن بنگرید
نقش شما در انداختن ایران و جهان اسلام به چنین دوزخ ترسناکی چیست؟
شعارهای بسیار تند آقای اکبری، ابر جاسوس بیگانه، برای نابودی اسراییل و امریکا، تولید جنگ افزارهای نامتعارف و یورش به اسراییل و پایگاه های آمریکا را فراوان شنیده اید. شما با او چه تفاوتی دارید؟ شعارها و عمل ها که یکی بود و هست. نکند نیت ها یکی باشد

آقای جلیلی بس کنید. به ایران بنگرید. محیط زیست، هوا، آب، خاک، جنگل ها و علفزارها، اقتصاد، اخلاق، دین، مردم و امیدشان دارند می میرند و شما چند دهه است بر طبل جنگ می کوبید.
همه جا نتانیاهو، شاهزاده فراری و مریم، تروریست بدنام و جاسوس، برای یورش به ایران گفته های شما را می گویند
خودتان شک نمی کنید که چه کلاه بزرگ و کشادی سرتان گذاشته اند؟
بس کنید. دیگر در زمین نتانیاهو بازی نکنید و به دولت آقای پزشکیان برای نجات ایران از جنگ، ساماندهی اقتصاد، نجات محیط زیست و پیشرفت ایران بیندیشید.
صدای تهران

This comment was minimized by the moderator on the site

مرعشی به نقل از ظریف:
روحانی و ترامپ اگر سلام و علیک میکردند، تحریم‌ها لغو میشد
@Akhbar_furii

خامنه‌ای ۲۳ خرداد ۱۳۹۸: ترامپ را شایسته مبادله پیام هم نمی‌دونم
روزی که این دیدار انجام شد، دلار ۱۳ هزار تومان بود. امروز با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، نرخ معامله دلار از ۷۰ هزار تومان آغاز شد.
باسلام : شینزو آبه نخست وزیر ژاپن که حامل پیام ترامپ به مقام معظم رهبری بود . بعد از شنیدن سخنان رهبری ، پیام ترامپ را زیر باسنش گذاشت

رهبر فرزانه مقام عظمای ولایت، نایب بر حق امام زمان:
۱۱ دی ۱۴۰۰:
ترامپ جایش در زباله دان تاریخ است و جزو فراموش‌شدگان تاریخ خواهد بود و گم و گور خواهد شد.
۱۶ آبان ۱۴۰۳:
ترامپ، مجددا رئیس جمهور آمریکا شد!

آخرین بار در تاریخ حدود 3 ماه قبل توسط مصطفوی ویرایش شد مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

مرعشی به نقل از ظریف:
روحانی و ترامپ اگر سلام و علیک میکردند، تحریم‌ها لغو میشد
@Akhbar_furii

خامنه‌ای ۲۳ خرداد ۱۳۹۸: ترامپ را شایسته مبادله پیام هم نمی‌دونم
روزی که این دیدار انجام شد، دلار ۱۳ هزار تومان بود. امروز با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، نرخ معامله دلار از ۷۰ هزار تومان آغاز شد.
https://t.me/+iK-468eUZ8tlYTQ0
باسلام : شینزو آبه نخست وزیر ژاپن که حامل پیام ترامپ به مقام معظم رهبری بود . بعد از شنیدن سخنان رهبری ، پیام ترامپ را زیر باسنش گذاشت

رهبر فرزانه مقام عظمای ولایت، نایب بر حق امام زمان:
۱۱ دی ۱۴۰۰:
ترامپ جایش در زباله دان تاریخ است و جزو فراموش‌شدگان تاریخ خواهد بود و گم و گور خواهد شد.
۱۶ آبان ۱۴۰۳:
ترامپ، مجددا رئیس جمهور آمریکا شد!
https://t.me/+iK-468eUZ8tlYTQ0

This comment was minimized by the moderator on the site

مرعشی به نقل از ظریف:
روحانی و ترامپ اگر سلام و علیک میکردند، تحریم‌ها لغو میشد
@Akhbar_furii

خامنه‌ای ۲۳ خرداد ۱۳۹۸: ترامپ را شایسته مبادله پیام هم نمی‌دونم
روزی که این دیدار انجام شد، دلار ۱۳ هزار تومان بود. امروز با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، نرخ معامله دلار از ۷۰ هزار تومان آغاز شد.
https://t.me/+iK-468eUZ8tlYTQ0
باسلام : شینزو آبه نخست وزیر ژاپن که حامل پیام ترامپ به مقام معظم رهبری بود . بعد از شنیدن سخنان رهبری ، پیام ترامپ را زیر باسنش گذاشت

رهبر فرزانه مقام عظمای ولایت، نایب بر حق امام زمان:
۱۱ دی ۱۴۰۰:
ترامپ جایش در زباله دان تاریخ است و جزو فراموش‌شدگان تاریخ خواهد بود و گم و گور خواهد شد.
۱۶ آبان ۱۴۰۳:
ترامپ، مجددا رئیس جمهور آمریکا شد!
https://t.me/+iK-468eUZ8tlYTQ0

This comment was minimized by the moderator on the site

گندش بزنن!
تحمل یک آدم خودشیفته و نادرست‌گو و غیرقابل پیش‌بینی برای چهارسال آینده در کاخ سفید، برای امثال من در این فاصلۀ چندهزار کیلومتری عذاب الیم است چه رسد برای آن نیمی از مردم آمریکا که به او رأی ندادند!
مشکل اول این است که نمی‌دانیم او دقیقاً می‌‌خواهد در برابر بحران‌های جهانی بخصوص بحران خاورمیانه چگونه عمل کند؟ من به سهم خود باید سه شبانه روز در ارتفاعات اطراف روستای شورچشمه اعتکاف کنم تا چینش مهره‌های شطرنج ذهنم را برای فهم شرایط جدید دانه به دانه تغییر دهم!
مشکل دوم این است که اگر در منطقۀ ما خرابکاری کرد، چگونه باید در برابر او موضع بگیریم؟ به هر حال توان ما محدود و قدرت دستگاه تحت کنترل و رهبری او غول‌آساست!
مشکل سوم این است که من واقعاً تحمل بازگشت دیوید فریدمن به عنوان عضوی از هیئت حاکمۀ آمریکا به خاورمیانه را ندارم!
مشکل چهارم....مگر همان سه مشکل مذکور کم است که بخواهم به بقیه‌اش بپردازم!
ذهنم اصلاً آمادگی پذیرش ترامپ در کاخ سفید را با آن کارنامۀ قبلی‌اش ندارد! حسم نسبت به پیروزی او شبیه اعلام پیروزی محمود احمدی‌نژاد در سال 88 است!
توکل بر خدا! شاید در پیرانه‌سری پختگی پیدا کرده باشد. با این همه در بارۀ عملکرد و رفتارش با پیشداوری کلان و بیزاری، داوری و تحلیل نخواهم کرد. کار درست تحلیل مورد به مورد است. ممکن است در مواردی عملکرد مثبتی هم داشته باشد!
احمد_زیدآبادی

شاید، اگر....!
ترامپ تاکنون در مقابل یک زن سفیدپوست و یک زن رنگین‌پوست در انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز شده اما از یک مرد سفید کهنسال شکست خورده است.
به نظر می‌رسد محافظه‌کاری در متن جامعۀ آمریکا هنوز به قدری قوی است که آمادگی فرستادن یک زن به کاخ سفید را ندارد.
شاید اگر حزب دمکرات به جای خانم هریس، مردی را در برابر ترامپ می‌گذاشت، شانس پیروزی‌اش از دست نمی‌رفت.
ترامپ در نخستین نطق خود پس از پیروزی اعلام کرده است که به جای برافروختن جنگ‌ها بیشتر در پی خاموش کردن آتش آنهاست. اگر به این وعده وفادار بماند، خبر خوبی بخصوص برای منطقۀ ماست. او قبلاً هم به نتانیاهو پیام داده است که در روز تحلیف ریاست‌جمهوری‌اش نمی‌خواهد صدای غرش سلاح‌ها در نوارغزه شنیده شود. او هر چه باشد تهدیدش اما مثل تهدید بایدن نیست که نتانیاهو بتواند آن را نادیده بگیرد و یا زیرسبیلی رد کند!
احمد_زیدآبادی @ahmadzeidabad

This comment was minimized by the moderator on the site

sadeghZibakalam @sadeghZibakalam · 10h
تبریک به اپوزیسیون که چقدرخدا خدا میکردند و امید و آرزو داشتند که آقای ترامپ پیروز شود.ببینیم ترامپ نژاد پرست،ضدزن،ضد سیاهپوستان،ضد مهاجرین و آمریکای لاتین تبارها،ضد فلسطینی ها وضد مسلمانان،برای پیشبرد دمکراسی و بهبود حقوق بشر در ایران آنگونه که اپوزیسیون تصور میکند،چه خواهد کرد.


حسین دهباشى @hosseindehbashi · 21h
از ترامپ بدم می‌آید و از هریس متنفرم.


Akbar Ganji @GanjiAkbar · 10h
بیل کلینتون: ریشه دشمنی امریکا با ایران، هیچ گاه ایران نبوده/ آمریکا با کودتا علیه دولت دموکراتیک مصدق نزاع بلند مدت را آغاز کرد و در جنگ عراق هم ما از صدام حمایت کردیم
من بابت این کودتا در دوران خاتمی عذرخواهی کردم.
ایران_وطن خلیج_فارس


حضرت آدم @HazratAadam2 · 2h
ترامپ از زباله‌دان تاریخ برگشت!
غزه و لبنان ویران شد.
حیفا و تلاویو با خاک یکسان نشد.
نفت آمریکا سال ۲۰۲۱ تموم نشد.
هم جنگ شد هم مذاکره کردیم.
انتقام سردار سلیمانی گرفته نشد.
برجام رو آتش نزدیم.
نزدیک قله هم نشدیم.
بله، سرنوشت ایران دست فردیست که تمام پیش‌بینی‌هایش اشتباه بوده


محسن رضایی @ir_rezaee · 23m
ترامپ باید از اشتباهات محاسباتی گذشته خود و دیگر روسای جمهور آمریکا در قبال ایران درس بگیرد. اراده ملت ایران برای استیفای حقوق خود، استوار و تزلزل ناپذیر بوده است.


Abbas Akhoundi | عباس آخوندی @AkhoundiAbbas · 1h
فرصت‌ها و تهدیدهای انتخاب ترامپ
امروز ترامپ به‌عنوان برنده انتخابات امریکا اعلام شد. وی شخصیتی نابه‌هنجار دارد و پیروزی‌اش اثر منفی بر برخی بازارهای جهانی از جمله بازار ایران گذاشت. با این وجود، واقع‌نگری حکم‌می‌کند که نگاهی دقیق بر عملکرد گذشته و رویکردهای وی داشته‌باشیم و

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در جنگ تحمیلی دیگری را در پارچه ا...
شاه کوه, [2/11/2025 ] تیمسارخلبان خلیلی، طی یک موقعیت اضطراری و اعلام آلرت و اسکرامبل ( آژیر) در ساع...
- یک نظز اضافه کرد در ایران مان موهان سینگ های فراوا...
چرا آخوندهای حاکم ضد توسعه و طرفدار گسترش فقر هستند؟ ذات اکثر نظام های استبدادی با رشد اقتصادی و ...