طوفان الاقصی، تله ایی به پهنای خاورمیانه، برای ایران و محور ضد صهیونیسم
  •  

17 مهر 1403
Author :  
پرنده زخمی صلح در خاورمیانه

امروز بعد از یکسال، وقتی به روندهای آغاز، حین و بعد از عملیات «طوفان الاقصی» [1] نگاه می کنم، آن شکی را که بر هدایت شده و مشکوک بودن این عملیات، که در ساعات اولیه شروع آن عملیات هالیوودی توسط حماس و... در ذهنم خُطور کرده بود، در حال تبدیل به یقین است، که این عملیات با اطلاع اسراییل و دست های پشت پرده انجام گرفت، و اسراییل چند هزار نفر از مردم خود را طعمه عملیاتی قرار داد که در واقع تله ایی بزرگ و چیده شده برای ج.ا.ایران و بازوان آن، و یک نیروی وسیع از طرفداران جنبش ضد صهیونیسم بود، تا به یکباره تمام نیرو، امکانات و سرمایه چند دهه ایی بازیگران عرصه آزادیخواهی فلسطین و فلسطینیان را، در دام کشتار، ویرانی و اتلاف، گرفتار و مستهلک کند، طوری که راه برون رفتی از آن متصور نباشد.

توفانی که با حمله 7 اکتبر (2023) حماس، جهاد اسلامی و... به داخل مرزهای اسراییل وزیدن گرفت، و چندی نگذشت که سکان دمنده و قدرتمند آن، توسط حریف از دست حماس و... ربوده شد، و زان پس، این اسراییل بود که جهت وزش سخت و خونبار و ویرانگر این توفان را بدست گرفته، و تعیین کننده جهت آن شد؛ و دیگر اجازه نداد تا به هیچ بهانه ایی، و توسط هیچ بازیگر دیگرِ منطقه ای و بین المللی، لحظه ایی از وزیدن و غرش باز ایستد؛ و تمام مساعی ملی، منطقه ای و بین المللی نتوانست، این دمنده خونبار و ویرانگر را از دست صهیونیست ها خارج نماید، و به بهانه صلح، آتش بس، توافق، منافع شریک راهبردی اسراییل یعنی امریکا و... این توفان را از غرش باز دارند، و این چنین بود که همه در زمین این بازی ویرانگر، مطابق منافع اسراییل بازی کردند، چه آنان که خالصانه آرمان آزادیبخشی و حقوق بشری داشتند، و یا آنان که جنگیدند، یا آنان که نشستند و تماشا کردند، یا آنان که مساعی قدرت و منافع خود را در نظر گرفته، و حرکاتی آفریدند، یا آنان که سکوت را مناسب حال خود دیدند و... همه و همه در این صحنه، خرج یک هدف شدند، تداوم کشتار، ویرانی و اتلاف سرمایه از کسانی که در خط مقدم جنگ با اسراییل، صهیونیسم و... صف کشیده و نبرد می کردند.

برخی از دستاوردهای این توفان ویرانگر را در گزاره های زیر می توان خلاصه کرد، دستاورد که چه عرض کنم، نتایج طبعی :

الف) در نتیجه این حمله قبح کشتار یهودیان و اسراییلی ها دوباره بعد از هولوکاست [2] شکسته شد، کشتاری که پیش از این نازی ها وسیع تر از آن را مرتکب شده، و این قبح از پیش شکسته شده بود.

ب) قبح حمله به خاک اسراییل دوباره شکسته شد، این تابو نیز در خلال جنگ های اعراب و اسراییل، و در زمان حمله موشکی صدام [3] در خلال جنگ دوم خلیج فارس، از قبل شکسته شده بود، و برای سیستم بین الملل تازگی نداشت،

ج) نفرت از اسراییل و صهیونیست ها در اثر جنایت، کشتار و ویرانی، که دوباره مرتکب شدند، در جهان گسترش کم سابقه ایی یافت؛ اما آیا نفرت از یهود به خصوص افراط گرایان آنان، یعنی صهیونیست ها امری تازه است؟ این نفرت به وسعت تاریخ یهود است، و عمری طولانی دارد، نفرتی تاریخی [4] ، دیرپا و سوال برانگیز، که می تواند ریشه در حسادت از موفقیت های این اقلیت، و البته منش های زشت آنان، چون تکبر و خود برتر بینی آنان، و اجازه به خود برای ارتکاب به هر جنایتی در راه هدف و... داشته، و امروزه جهان برای کنترل این نفرت، قوانینی برای حمایت از این اقلیت بسیار ناچیز، اما قدرتمند جهانی، وضع کرده است.  

د) به خطر افتادن پیمان ابراهیم [5] و روند صلح اعراب و اسراییل، که این را آینده نشان خواهد داد، آیا تهاجم طوفان الاقصی در این امر موفقیتی داشته، و یا نه این پیمان راه خود را پیش خواهد گرفت، و یا به محاق و فراموشی خواهد رفت، سکوت و یا همراهی کشورهای تاثیرگذار عربی با اسراییل در این یک سال، خلاف این جهت را نشان می دهد.

ذ) تمرین شلیک موشک و پهپاد توسط فن آوران نظامی ج.ا.ایران، که انتظار می رفت این توان موشکی و پهپادی بتواند ضعف ایران را در صحنه های نبرد هوایی جبران کند، که البته نتیجه آن در چهار کیس حمله ی موشکی اخیر، یعنی موارد زیر روشن است :

1- نتایج حمله موشکی به عوامل مخل امنیت کشور، پناه گرفته در خاک پاکستان [6] منفی بود، و بازدارندگی لازم را نداشت، و بعد از جنگ خسارتبار هشت ساله، برای اولین بار خاک ایران را طعمه حمله یک ارتش بیگانه یعنی پاکستان کرد، که به تلافی این حمله موشکی استان سیستان و بلوچستان ایران بمباران شد، و در این کیس ناموفق و خسارتبار ارزیابی می شود، چرا که پای حمله یک کشور اتمی منطقه را به تجاوز و حمله مستقیم به خاک ایران باز کرد، و قبح شکنی وحشتناکی را در پی داشت؛ مورد هدف قرار گرفتن توسط کشورهای مجهز به سلاح اتمی.

2- در حمله موشکی سپاه پاسداران به کردستانات عراق [7] و سوریه [8] واکنشی تا کنون نداشته ایم، چرا که نه حاکمیت کردستان عراق، و چه داعش که هدف این حمله در سوریه و عراق بودند، توان پاسخ متقابل را نداشتند، و بازدارندگی حمله موشکی قابل سنجش نیست،

3- در حمله موشکی و پهپادی در عملیات وعده صادق 1 به اسراییل، باز هم ناموفق بود و بازدارندگی لازم را نداشت، چرا که اگرچه به یک حمله محدود به پایگاه هوایی اصفهان و... منجر شد و این تنها پاسخ اسراییل به آن بود، اما همین حمله محدود نیز تجاوزی مجدد به خاک ج.ا.ایران، توسط یک قدرت اتمی دیگر در منطقه محسوب می شود.

لذا در نتیجه موشک پرانی سپاه پاسداران به طرف های خود در منطقه، نتایج آن اسفبار بوده و باعث شکستن قبح حمله به خاک ایران از سوی دو قدرت اتمی منطقه به ایران شده است، و این پایان ماجرا نیست و با وقوع عملیات وعده صادق 2 اکنون تمام ظرفیت نظامی کشور در انتظار حمله ایی است که حتی بایدن رئیس جمهوری امریکا هم از گستره آن بی اطلاع است، و باید دید که آیا در این کیس، شلیک 180 موشک به اسراییل، در عملیات وعده صادق 2، باعث بازدارندگی لازم خواهد شد یا نه؛

باید دید آیا شرایط جهانی و منطقه ایی به اسراییل اجازه پاسخ متقابل را خواهد داد یا خیر؟! امیدوارم شرایط جهانی به کمک ج.ا.ایران آمده، دیپلماسی و... اسراییل را از حمله متقابل منصرف نماید، ورنه کاخ شیشه ایی ما در بخش زیرساخت های نظامی، اقتصادی، فنآوری کشور، در نبود سیستم دفاع هوایی کارآمد، و سامانه های ضدهوایی موثر، همچون «گنبد آهنین»، که اسراییل را در برابر چنین حملاتی مصون داشت، بسیار شکننده و بی دفاع می نماید.

امروز که در اثر عملیات های پی در پی اسراییلی ها، میزان نفوذ امنیتی – اطلاعاتی آنان بر تشکیلات، افراد و ساختار فعال در جنبش های ضد اسراییلی - ضد صهیونیستی، بر همگان روشن شده است، دیگر کمتر کسی می تواند این ادعا را مطرح کند که اسراییلی ها در حمله طوفان الاقصی غافلگیر شدند، و مدعی شکست اطلاعاتی و نظامی آنان در این حمله شود.

 این حمله، میزان نفوذ اسراییل بر تمام نسوج این جنبش در فلسطین، لبنان، ایران، سوریه و... را روش نمود، و اسراییلی ها در درازای این جنگ یکساله، سطح سیطره خود را بر حریف، در خلال عملیات های شان علیه این گستره وسیع از جبهه درگیر با خود لو داده اند؛

و میزان آلودگی تشکیلات محور مقاومت در سطح کشوری، گروهی و فردی، به ویروس جاسوسی سازمان های تخصصی اسراییل در این زمینه را نشان دادند، و دیگر وجود چنین سیطره ای بر کسی پوشیده نیست، تا بتوان ادعا کرد که در 6 اکتبر 2023 مقامات اسراییل بدون اطلاع از عملیاتی چنین هالیوودی و گسترده، در دام عملیات «طوفان الاقصی» افتاده اند، عملیاتی که تمام نیرو و امکانات حماس، جهاد اسلامی و... و بعد از آن حزب الله لبنان، انصارالله یمن، حشد الشعبی عراق و در نهایت سپاه پاسداران و ج.ا.ایران در آن شرکت جستند.

نمونه بارز این نفوذ را در تشکیلات و در بین نیروهای سپاه پاسداران و البته حزب الله لبنان می توان این روزها دید، امروز می توان فهمید که حاج قاسم سلیمانی، سید حسن نصرالله، اسماعیل قاآنی، هاشم صفی الدین، اسماعیل هنیه، سردار عباس نیلفروشان، سردار سید رضی موسوی و... در عمیق ترین تونل ها، در پستوی خانه های امن، در تو در توی اتاق های جنگ، اماکن دیپلماتیک خود با تمام امکانات شان زیر نگین کنترل صهیونیست ها بودند، و هیچ حرکت آنان از دید اسراییل به دور نبوده است، که این چنین در لحظه ایی که اسراییل تصمیم به کنترل حزب الله می گیرد، در یک هفته و یا ده روز، توانست یک نیروی بنام و سرتیر گروه های موسوم به مقاومت، یعنی حزب الله لبنان را در مقابل چشم جهانیان، به همراه هدایت کنندگان ایرانی و یا همکاران فلسطینی اش و...، از بین ببرد، که حتی این گروه و حامیانش فرصت نیابد که نفر جایگزینی را برای طعمه های در دام افتاده این سازمان عریض و طویل نظامی، امنیتی، سیاسی و... معرفی نماید، و سلسله کشتار و ویرانی چنان دامنگیر حزب الله و همکارانش در منطقه شد، که بازیابی آن بسیار مشکل، و بلکه شاید ناممکن می نماید.

این حجم از سیطره بر حزب الله، و تحرکات ج.ا.ایران، توسط اسراییل، این فرضیه را آشکار می کند که اسراییلی ها و طراحان پشت پرده عملیات 7 اکتبر 2023 از انجام چنین عملیاتی، پیش از وقوع آن آگاه بوده، و بر چنین اشتباه بزرگی از سوی حماس چشم بستند، و حتی چند هزار نفر از اتباع خود را طعمه و در معرض آنان قرار دادند، تا چنین صحنه ایی از جنگ اتفاق افتاده، و آفرینندگان آن، کاملا در تله ایی از کشتار، ویرانی و قساوت فراگیر، گرفتار کنند، و دیگر آنان را رها نکنند،

امروز بعد از یک سال، نتایج تهاجم موسوم به طوفان الاقصی نشان می دهد که اسراییلی ها در یک برنامه ریزی، تمام پتانسیل های مخالفین خود را درگیر این حمله کردند و اجازه دادند تا به صحنه آمده، و بروز و ظهور یابد، و اکنون به مرور در حال نابودی آن ظرفیت ها هستند.  

حجم کشتار و قساوت و جنایتی که در 7 اکتبر از سوی برخی رزمندگان حماس صورت گرفت، مجوز جنایت و کشتارِ بسیار بسیار بسیار بزرگتری را، در حجم چندین ده برابری و باور نکردنی ایی، برای اسراییل فراهم کرد، تا در میان هیاهوی تمام موافقین و مخالفین، اسراییلی ها هر چه بخواهد از مخالفین خود و... کشتار کنند، و مناطق و داشته های شان را ویران سازند، و حجم آوارگانی باورنکردنی را روی دست همپیمانان محور مقاومت بگذارند.

اکنون هفتاد درصد زیرساخت و منازل غزه ویران شده، و بیش از چهل هزار نفر از این مردم محاصره شده، کشتار، قتل عام و نسل کشی شدند، مجروحین و معلولین این عملیات از شمار خارجند، و دیگرانی که باقی مانده اند، چون گرسنگان و تشنگانی اند که از این نقطه به آن نقطه، در زمین بازی ویرانی و کشتار غزه شوت می شوند، و معلوم نیست کی اجازه خواهند یافت، تا به آرامش و صلحی دست یافته، و دوباره به منازل اکثرا ویران خود باز گردند.

 غزه شخم شد، و اکنون شخم لبنان، با بمب های سنگرشکن یک تنی، و حتی گفته می شود، بمب های اروانیوم ضعیف شده، هر شب ادامه دارد، و هیچ نیروی بازدارنده بین المللی، منطقه ایی و ملی در لبنان و... نیست، تا جلودار ماشین جنگی کشتار و جنایت و ویرانگری صهیونیست ها باشد و آن را متوقف نماید.

و اسراییل در این حملات یکساله خود همچنین آنقدر از نیروهای فعال سازمان ملل در منطقه فلسطین کُشت، که دیگر سازمان ملل به یک نیروی خنثی و کُتکخور در منطقه نبرد تبدیل گردیده، نقشی در خور، در این بحران بزرگ منطقه ندارد، و حتی اعتراض دبیرکل این سازمان نیز، به ممنوع الورودی او به خاک اسراییل منتهی شد، و از معادلات اخراج گردید، همانگونه که سازمان های بین المللی حقوق بشری، از صحنه های جرم و جنایت کشورهایی با سیستم جنایتکار در حق مردم بی دفاع خود، اخراج می شوند، تا ناظری بر اعمال دیکتاتورها و عُمال شان نبوده و آنان هر چه می خواهند بر سر مردم تحت سیطره خود بیاورند، اسراییل نیز با بازوهای سازمان ملل در فلسطین این چنین کرد. 

با این حال بعد از موشک باران اسراییل توسط ج.ا.ایران نیز، این ایران است که در صف ویرانی و حمله انتظار می کشد، تا بعد از شخم لبنان توسط جنگنده های پیشرفته اسراییلی، و یا حتی در حین همین عملیات جاری در آنجا، اگر اسراییلی های خواستند، بدین پروژه نیز اقدام کنند، و همانگونه که سپاه پاسداران، قبح حمله به اسراییل را، بعد از جنگ های اعراب و اسراییل، و حمله موشکی صدام به این کشور، برای سومین بار شکست، این اسراییل است که بعد از جنگ خسارتبار هشت ساله، و این آخر، حمله تلافی جویانه هوایی پاکستان به استان سیستان و بلوچستان، این امکان را یافته است که، قبح حمله به خاک ایران را برای دومین بار بعد از پاکستان بشکند، و ایران را بمباران کند.

و همان پروژه پاکستانی ها را، این بار اسراییلی ها در حجمی وسیع تر، در دست اجرا دارند، و شکستن قبح حمله به خاک دیگر کشورها، که توسط موشک های سپاه پاسداران شکسته شد، اینک در حمله به ایران، شاید در این سو نیز شکسته شود، و زنجیره ایی از پاسخ و حمله شکل گیرد، که این همان جنگ رسمی تلقی خواهد شد، که ایران را ویران خواهد ساخت،

و بلکه این ظرفیت را دارد که منطقه را به جنگی بزرگ بکشد، و اسراییلی ها امروز خود را مجاز می بینند تا به هر میزان، و در هر سطحی که بخواهند، هدف خود را در خاک ایران انتخاب، و آنرا هر زمان که شرایط شان اقتضا کرد، مورد هدف قرار دهند، تنها ملاحظه ایی که دارند، انتخابات امریکاست، که این عملیات را مطابق با طرح پیروزی دونالد ترامپ جمهوریخواه اجرا کنند، یا خانم کملا هریس دمکرات! و این ملاحظه انتخاباتی این دو کاندیداست، که نوع عملیات و حواشی آن روشن خواهد کرد!

حقیقت دیگری که عملیات توفان الاقصی روشن کرد این بود که غرب و شرق، به رغم تمام جنگ ها و رقابتی که با هم دارند، یکپارچه بر موجودیت اسراییل استوار ایستاده اند، و حتی درگیری نظامی آنان در اوکراین و...، باعث نشده است که حرکتی در بازداری اسراییلی ها از کشتار و ویرانی در غزه، لبنان، سوریه و... داشته باشند، و جبهه موسوم به غرب و شرق، تنها طرف مشورت اسراییل بودند تا آنان را به سمتی هدایت کنند که منافع بیشتری نصیب آنان شود، وجود فاکتور غرب و شرق، با همه جنگ زرگری و یا واقعی که دارند، در این کیس، عاملی بازدارنده و متوقف کننده نبود، و نیست. بدا به حال آنان که از سیاست نگاه به شرق خود، ذخیره ایی برای حمله اسراییل را در نظر داشتند.

اعراب در خلال این یکسال جنگ نشان دادند که آنها هم بعد از قرارداد ابراهیم، راه خود را مبنی بر توسعه کشورهای خود، انتخاب کرده، و در این راه و هدف پایبندی خود را نشان داده اند و لذا بر این وضع، خود را به ندیدن و نشنیدن زدند، و سیاست اصولی بی طرفی، و حتی حمایت از اسراییل را در پیش گرفتند، و تو گویی بر این کشتار و ویرانی، بی رغبت هم نبوده و نیستند، چرا که نیروهایی در این عملیات کشتار و ویران می شوند که ظن ارتباط با مزاحم منطقه را بر پیشانی خود دارند، و بی سر و دست کردن ج.ا.ایران، مطابق منافع آنان، در این مسیر تلقی می شود، و اگرچه ژست هایی در پستوی جلسات گرفتند، اما هیچ حرکتی از سوی سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب، شورای همکاری کشورهای خلیج فارس و... برای توقف کشتار و ویرانی و قتل عام جمعی در منطقه، دیده نشده و نمی شود، به جز قطر که طرف حماس در مجموعه گروه های اخوان المسلمین قرار دارد و قطر و ترکیه در این کیس با هم تشریک مساعی کمی دارند.

ترکیه هم که در آروزی احیای امپراتوری عثمانی است، و با تاکید بر ملیگرایی پان ترکیسم، گاهی صداهایی از خود بروز می دهد، اما همه می دانند، مانوری تبلیغاتی و سیاسی بیش نیست، و این داد و فریاد های جناب رجب طیب اردوغان هم، برای پوشش دادن به آن وجه اسلامیتی است که از امپراتوریِ عثمانیِ مد نظر او، در وجه کشورگشایی خود بر آن سوار کرده بود، و ترکیه انتظار دارد در زد و بندهای بین المللی بتواند از عوارض جنگ های بین غرب و شرق، اسراییل و ایران، چین و امریکا، روسیه و اروپا و... بهره جسته و یک اتحاد پان ترکیستی را تدارک بیند، که زمینه آقایی ترکیه بر ترک ها را مهیا کند.

بازی ترکیه بین بازی بزرگ غرب و شرق در موضوع اوکراین، یا جنگ ارمنستان و آذربایجان، اختلاف بین قطر و عربستان و... و اینک جنگ در فلسطین، لبنان، سوریه و... از تمام هنر ترک ها پرده برداشت که همواره می خواهند دامن خود را از هر جنگ و منازعه به دور داشته، فرصت طلبانه رشد مداوم اقتصادی و فن آوری خود را حفظ، و نیم نگاهی هم به اتحادیه ترک ها داشته باشند، و توسعه طلبی منطقه ایی و بین المللی خود را پیش گیرند. 

#نه_به_جنگ  

#نه_به_جنگطلبی  

 

[1] - در ۱۵ مهر ۱۴۰۲، با تهاجم حماس به جنوب اسرائیل از نوار غزه یک درگیری مسلحانه میان اسرائیل و گروه‌های شبه‌نظامی فلسطینی به رهبری حماس آغاز شد. ارتش اسرائیل پس از پاکسازی خاک اسرائیل از ستیزه‌جویان حماس، با انجام یک کارزار گسترده بمباران‌های هوایی علیه اهدافی در غزه، و در پی آن با تهاجم زمینی گسترده به نوار غزه آن را تلافی کرد. بیش از ۱۴۰۰ اسرائیلی که بیشترشان غیرنظامی بودند، و تا ۱ آوریل ۲۰۲۴ حدود ۳۲٬۸۴۵ فلسطینی (به گفتهٔ وزارت بهداشت تحت کنترل حماس) از جمله بیش از ۶٬۰۰۰ کودک، در این جنگ کشته شده‌اند و ۷۵٬۳۹۲ فلسطینی نیز مجروح شده‌اند. حماس از سپرهای انسانی استفاده کرده و پناهگاه‌ها، دپوهای اسلحه و پرتاب کننده‌های موشک را در نزدیکی مدارس، مساجد و بیمارستان‌ها قرار داده است

[2] - کشتار یهودیان توسط حزب نازی در خلال جنگ جهانی دوم در ارودگاه های که از اسرای یهودی تدارک دیده شد از جمله آشویتس و.... که آماری در حدود شش میلیون را بیان می کند، البته در این زمینه تحقیقات بی طرفانه ایی انجام نشده است و این کیس در هاله ایی از ابهام رها شده ولی در اصل ضدیت هیتلر با یهودیان و محدودیت های اعمالی علیه آنان نمی شود تشکیک کرد.

[3] - حمله‌های موشکی عراق به اسرائیل از ۱۷ ژانویه تا ۲۸ فوریه ۱۹۹۱ به طول انجامید در پی حمله نیروهای ائتلاف با رهبری آمریکا به عراق، صدام حسین برای رسیدن به دو هدف بزرگ به اسرائیل حمله کرد. اول آنکه وی می‌دانست با آغاز این جنگ حداقل هشت کشور مسلمان از ائتلاف خارج خواهند شد و هدف دوم، ورود ایران به این کارزار برای حمایت از عراق بود تا اینگونه موفق شود، مسیر جنگ خلیج فارس را عوض کند اما آمریکا و اردن از اسرائیل خواستند که صبوری کند و پاسخ ندهد؛ ملک حسین پادشاه اردن، نخست وزیر اسرائیل اسحاق شامیر را متقاعد کرده بود که ثبات اردن را در نظر گرفته و حریم هوایی آن را نقض نکند و اینگونه صدام حسین را در رسیدن به اهداف خود ناکام گذاشتند

[4] - یهودستیزی (Antisemitism)  نگرش ضد سامی به ستیزه‌جویی با یهودیان و نگاه منفی و کینه‌جویانه همراه با پیش‌داوری نسبت به آنچه یهودی است گفته می‌شود. یهودستیزی نوعی نژادپرستی در نظر گرفته می‌شود تاریخ یهود ستیزی در اروپا اساساً با دوران پیدایش مسیحیت و داعیهٔ پیروان آن برای سلطهٔ انحصاری و به رسمیت شناساندن زورمدارانهٔ دین خود به‌عنوان یگانه مذهب رسمی شروع می‌شود.

[5] - توافقات ابراهیم یا پیمان ابراهیم  Abraham Accords بیانیه مشترک اسرائیل، امارات متحدهٔ عربی و ایالات متحده بود که در ۱۳ اوت ۲۰۲۰ منعقد شد از این عنوان همچنین برای اشارهٔ کلی به توافق‌نامه‌های صلح به ترتیب توافقنامهٔ صلح اسرائیل-امارات متحدهٔ عربی و توافقنامهٔ عادی‌سازی روابط بحرین– اسرائیل استفاده شد. از زمان صلح مصر سال ۱۳۵۷ و صلح با اردن در ۱۳۷۳، این اولین باری بود که یک کشور عربی با اسرائیل روابط عادی برقرار می‌کرد. این توافقنامه‌ها توسط وزیران امور خارجهٔ بحرین عبداللطیف بن راشد الزایانی و امارات عبدالله بن زاید آل نهیان و نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو در ۱۵ سپتامبر سال ۲۰۲۰ در کاخ سفید امضا شد

[6] - حمله جمهوری اسلامی ایران به پاکستان حمله موشکی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خاک پاکستان در ساعات پایانی ۲۶ دی ۱۴۰۲، به آنچه مقرهای گروه جیش‌العدل توصیف کرد است. منطقه‌ای که هدف حمله موشکی قرار گرفت، منطقه‌ای به نام کوه سبز واقع در ایالت بلوچستان پاکستان بود. به گفته سپاه، یکی از مهم‌ترین مقرهای گروه جیش‌العدل، در این منطقه واقع شده‌است. دو روز بعد در پنجشنبه ۲۸ دی، وزارت امور خارجه پاکستان اعلام کرد که مخفیگاه چند گروه شبه نظامی مخالف خود در نزدیکی شهرستان سراوان استان سیستان و بلوچستان را مورد هدف قرار داده‌است. وزارت امور خارجه پاکستان، از این حملات به عنوان «حملات دقیق نظامی هدفمند علیه مخفیگاه‌های تروریست‌ها» یاد کرد. همچنین این وزارت خانه افزود: «پاکستان به حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران احترام کامل می‌گذارد و تأکید کرده که این حملات تنها «در خدمت امنیت پاکستان» بوده‌اند

[7] - حمله‌های موشکی ۲۰۲۴ ایران در عراق و سوریه یک رشته حمله موشکی بود که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۲۶ دی ۱۴۰۲ انجام شد ایران با انجام یک سری حملات هوایی و پهپادی در عراق و سوریه مدعی شد که مقر منطقه ای موساد (سازمان اطلاعات اسرائیل) و چندین پایگاه گروه‌های تروریستی را در پاسخ به حمله انتحاری کرمان هدف قرار داده است

[8] - حملهٔ موشکی ۲۰۱۷ دیرالزّور به حملات سپاه پاسداران به استان دیرالزور در مرز سوریه و عراق پس از انجام حملات ۱۳۹۶ تهران گفته می‌شود. نیروی هوافضای سپاه پاسداران در آخرین دقایق روز یک‌شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۶ و همزمان با آخرین شب قدر[۲] ماه رمضان با نام عملیاتی «لیلةالقدر» به وسیلهٔ شش فروند موشک بالستیک میان‌برد از پایگاه‌های موشکی نیروی هوافضای سپاه در استان‌های کرمانشاه و کردستان مواضع داعش (مقرّ فرماندهی و مراکز تجمع و پشتیبانی) در منطقه دیرالزور سوریه (فاصله حدود ۶۵۰ کیلومتر) را هدف گرفت

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (20)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

شکست ایران در سوریه، فرصتی برای بازگشت به مردم

دکتر اسفندیار خدایی

گذر زمان نشان داد که عملیات طوفان الاقصی یا هفت اکتبر، یک خطای محاسباتی (http://t.me/EsfandiarKhodaee)راهبردی بود که بیش از آنکه اسرائیل را تضعیف کند، محور مقاومت و ایران را در معرض خطر قرار داد. غزه که روزگاری تهدیدی برای اسرائیل بود، پس از این عملیات، بارها شخم زده شد و امروز سرنوشتش به اسرائیل واگذار  شده و دیگر خبری از گردانهای قسام و موشکهای حماس نیست. حزب‌الله لبنان که در حمایت از حماس، اسرائیل را موشکباران می‌کرد، ارزشمندترین رهبران و بهترین فرماندهان و جنگجویان خود را از دست داد و شرایط آتش‌بس را پذیرفت. ارتش دویست هزار نفری سوریه ظرف دو هفته در مقابل گروه ده‌هزار نفری تحریر الشام فروپاشید و تسلیم شد و بشار اسد به مسکو گریخت.

نتیجه دردناک خطای محاسباتی حماس در عملیات طوفان‌الاقصی این بود که امروز اسرائیل در قدرتمندترین موضع خود از تاریخ تاسیس رژیم صهیونیستی قرار گرفته، و نتانیاهو با ظهور مجدد ترامپ، سرمست پیروزی‌های خونبار خویش و مشغول برنامه‌ریزی برای یورش به سر اژدهای محور مقاومت است. ادامه این مسیر به پرتگاههای دیگری می‌انجامد که سرنوشت جمهوری اسلامی و ملت ایران را نشانه رفته است.

چگونه می‌توانیم از شکستهای بعدی و سوریه شدن ایران جلوگیری کنیم؟ اولین قدم، خودانتقادی و پذیرش دردناک اشتباهات راهبردی گذشته و بازتعریف مفهوم مقاومت و تغییر هدف از مرگ به زندگی است. آیا همانطور که ملت ایران با تمام وجود در دفاع از وطن در جنگ عراق مشارکت کرد، امروز هم آماده استقامت و جانفشانی است؟ اگر نیستیم، چرا نیستیم و کجای کار اشتباه کردیم و چه کنیم که به سرنوشت سوریه مبتلا نشویم؟ آیا ملت مقصر است؟

ارزشمندترین هنر انسان در توانایی تبدیل شکست به پیروزی و تغییر تهدید به فرصت است. شکستهای سنگین اخیر، فرصتی فراهم کرده که جمهوری اسلامی به ایران برگردد و اولویتهای خود را بر خواست مردم ایران منطبق کند. نه آنکه امکانات و ثروت کشور را مصروف روُیاهای بلندپروانه و آمال ایدئولوژیک اقلیت چهار درصدی کند. اولویتهای ایران بازگرداندن اعتماد مردم، مواجهه با فساد اقتصادی و سیاسی اقلیت خودی، خطر پیرشدن جمعیت، تورم و فرار مغزها و نابودی منابع آب و فروپاشی اقتصادی است. هرکدام از این خطرات، از اسرائیل اسرائیل‌تر و از آمریکا آمریکاترند.

جمهوری اسلامی اگر بر خواست مردم ایران استوار باشد، در مقابل سهمگین‌ترین طوفانها و مهیب‌ترین حملات نظامی و شدیدترین تحریمهای اقتصادی مقاومت خواهد کرد. مهمترین درسی که باید از سوریه بگیریم این است که حکومتی که دردهای مردمش را فراموش کند و توصیه‌ها و انتقادات اقتصاددانان و دانشگاهیان خود را نشنود و سیاسیون منتقد خود را با برچسب خائن، تار و مار کند، روزی از اعماق تاریکی با یک لشگر جولانی مواجه خواهد شد که با حمایت بیگانگان تورانی اردوغانی بر سرنوشت کشور حاکم می‌شوند. مردم نومید و خسته از بی‌وفایی‌ها، ناچار دل به سیاهی می‌بندند و امید به بیگانه می‌سپرند.

تحلیل‌گران می‌گویند دمشق تسلیم شد چون حزب‌الله لبنان، روسیه و ایران هرکدام مشغول جنگهای خاص خود با اسرائیل و یا اوکراین بودند و نتوانستند به اسد کمک کنند. اما واقعیت این است که مقصر این شکست حکومت بشار اسد است که سالهاست که به خواست مردم سوریه پشت کرده و دل به حمایت بیگانه سپرده. برخی نیز معتقدند مقصر بحران امروز سوریه، ترکیه، آمریکا و اسرائیلند. اما از امروز تا دهها سال آینده هر بلایی که بر سر مردم سوریه بیاید باید از چشم دولت بشار اسد دید. او بود که خدا را فراموش کرد و مردم کشورش را به خودی و غیر خودی تقسیم کرد و شکافهای قومی و گسلهای مذهبی سوریه را فعال کرد و با تکیه بر روسیه و ایران و حزب‌الله، راه را برای نفوذ ترکیه و اسرائیل و آمریکا فراهم ساخت و انتخابات و خواست مردم سوریه را به مسخره گرفت و مصلحت کشورش را قربانی چند صباحی حکومت بیشتر خویش کرد.

بحران امروز سوریه دست‌پخت بشار اسد است نه آمریکا و اسرائیل و روسیه. همانطور که اوضاع امروز لیبی نیز دست‌پخت عمرقذافی است که این کشور را جولانگاه افراطیون و بیگانگان ساخت. همچنین بحران عراق نیز محصول صدام است. اگر بشاراسد، صدام‌حسین و عمرقذافی حکومت خود را بر خواست و اراده ملت منطبق می‌کردند، مردم این کشورها دل به افراطیون و بیگانگان نمی‌سپردند. اگر تمام قدرتهای شرق و غرب جمع شوند نمی‌توانند از پس یک گروه مثل حزب‌الله لبنان برآیند. اما همین حزب‌الله هم اگر به مردم لبنان پشت کند و مصالح ملت خود را قربانی بلندپروازیهای ایدئولوژیک یک اقلیت کند، باید منتظر شکست و انزوا باشد.

شکست در سوریه فرصتی برای بازگشت جمهوری اسلامی به ایران و توجه به مطالبات مردم و مقابله با انحصار قدرت و ثروت و بلندپروازی‌های ایدئولوژیک اقلیت چهار درصدی است.

Telegram (http://t.me/EsfandiarKhodaee)
مطالعات امریکا

This comment was minimized by the moderator on the site

شکست یا شوک سخت تر از سوریه میدونید چیه؟
فکرش رو بکنید (فقط تصور کنید شاید اینطور هم نشه. نمیدونم.) یه مدت دیگه غزه آتش بس بشه و بعدش حماس طبق رویه ای که سابق در سوریه انجام داده بود، از گروه های معارض سوری(که غالب شون حتی در کلام هم اسرائیل را بخاطر جنایاتش محکوم نکردند) حمایت کنه!
بعیده؟
نه ابدا
ما عصبیت سنی و عصبیت عربی و فرقه ای رو دست کم گرفتیم!

بعدش ما با اون همه خسارت و ضربه هایی که تو یکسال گذشته خوردیم چه کنیم؟
با شهادت سید حسن و... چه کنیم؟

سلمان_کدیور

This comment was minimized by the moderator on the site

همانطور که گفتم در صورت ادامه دست فرمان کنونی، در خلا وجود ارتش مقتدر و حمایت عمومی از بشار، دمشق سقوط خواهد کرد اما با فروپاشی نظام اسد، سوریه بهشت نخواهد شد و چند رویه محتمل می شود:

اولین اتفاق این است که ده ها گروه سنی مسلحی که این روزها حول اسقاط اسد با وصله و پینه ترکیه و آمریکا با هم متحد شده اند، بر سر ایجاد حوزه نفوذ و تشکیل حکومت با یکدیگر به نزاع خواهند پرداخت و جنگی خونین در سوریه میان تروریست ها به پا خواهد شد. در این میان مرزهای اردن و عراق نیز امن نخواهد بود.

2- ارتباط زمینی حزب الله با ایران مسدود می شود و اسرائیل به طمع می افتد تا به بهانه ای جنگ دیگر علیه لبنان آغاز کند.
3- اینکه با شیوع ناامنی در سوریه و وقوع جنگ داخلی خونین، اسرائیل به بهانه امنیت مرزها و ایجاد یک منطقه حائل، اقدام به اشغال مناطق بیشتری از خاک سوریه خواهد کرد که با ممانعت هیچ گروه معارضی مواجه نخواهد شد.

در کل آنچه امروز در سوریه جاری است را باید در ادامه واکنش ها به طوفان الاقصی و تحقق وعده نتانیاهو مبنی بر ایجاد خاورمیانه جدید تحلیل کرد و نباید آن را صرفا در بلندپروازی های ترکیه قلمداد نمود.
سلمان_کدیور

This comment was minimized by the moderator on the site

فردا روز!

فردا روزی اگر نظم ژئوپلتیک خاورمیانه و حتی مرزهای جغرافیایی آن از سوریه تا لبنان و غزه دست‌خوش تغییر شد، آیا کس و کسانی هستند تا مسئولیت آنچه رخ داد را بپذیرند؟

و به این پرسش‌های سخت پاسخ دهند:

چه شد که در طول دو سال گذشته این بلایا نازل شد؟

آیا عوامل و اتفاقاتی همچون تهاجم ۷اکتبر حماس بهانه لازم را فراهم کرد؟

آیا در میانه راه می‌شد از پدیدآیی خسارات بیشتر جلوگیری کرد؟

آیا عواملی همچون ضعف شدید اقتصادی و تکنولوژیکی در این برآیند موثر بودند؟

آیا دلایل همزمانی همچون جنگ اوکراین بر اتفاقات خاورمیانه اثرگذاری منفی داشت؟

جدای از هزینه‌های گزاف جانی مصروف شده در این مسیر، چند صد میلیارد دلار سرمایه‌گذاری مستقیم و غیرمستقیم در ارتباط با این اتفاقات که بیش از چند دهه زمان برد، از دست رفت.

از دل پاسخ بدین پرسش‌ها «دانشی» گرانسنگ تولید می‌شود که نوعی واقع‌بینی پیش‌برنده خلق می‌کند. چیزی که ما در ایران از فقدان آن رنج‌های بسیار می‌بریم.

دکتر رضا داوری اردکانی، فیلسوف و اندیشمند ایرانی دقیق گفت:

کسی که دیروزش را از یاد می برد، کار امروز را هم محاسبه نمی کند. اینکه اشخاص اهل محاسبه و مراقبه نباشند نقصی بزرگ در زندگی آنان است، اما بدتر از آن این است که حکومت بی آنکه پروایی به نتیجه کار خود داشته باشد، هر چه بخواهد بی محاسبه می‌کند.

چنین حکومت هایی نمی توانند آینده کشور را بسازند و احتمال بسیار هست که آن را به خطر اندازند.

حکومت ها باید همواره گفته‌ها و کرده‌های خود و آثار و نتایج آن را در نظر داشته باشند تا بتوانند از اشتباه‌های هولناک بپرهیزند و اگر چنین پروایی نداشته باشند، مایه زیان و آشفتگی فراوان می‌باشند.

https://t.me/seyyedhashemfirouzi

This comment was minimized by the moderator on the site

«حزب‌الله در مخمصه بزرگ»؛ آینده بازوی اصلی ایران در منطقه چه خواهد شد؟
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۲۳/۱۱/۲۰۲۴
تلاش‌های دولت جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا برای برقراری آتش‌بس در لبنان در حالی ادامه دارد که نعیم قاسم، دبیرکل جدید حزب‌الله این هفته یکی از اولین سخنرانی‌هایش در این مقام را ایراد کرد.

رهبر حزب‌الله لبنان تلاش کرد تا در این سخنرانی لحنی مسالمت‌جویانه داشته باشد. او تاکید کرد که این گروه با طرح آتش‌بس پیشنهادی جو بایدن و امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه موافقت کرده بود اما اسرائیل چهار روز بعد حسن نصرالله، دبیرکل فقید این گروه را کشت.

نعیم قاسم در عین حال تلاش کرد تا روحیه نیروهای حزب‌الله را حفظ کند. او تاکید کرد که شبه‌نظامیان این گروه با وجود ضرباتی که طی هفته‌های اخیر خورده‌اند همچنان تنها دو راه بیشتر پیش‌رو ندارند: «یا پیروزی یا شهادت.»

با این حال بسیاری از تحلیلگران امور خاورمیانه با وجود این اظهارات نعیم قاسم بر این باور هستند که شدت ضربات وارده به حزب‌الله در حدی است که مقاومت و تاب‌آوری این گروه در دراز مدت را زیر سوال می‌برد.

مایکل استیفنز، تحلیلگر امور خاورمیانه در همین باره به یورونیوز می‌گوید که حزب‌الله به شدت در حملات اسرائیل آسیب دیده و به طور ریشه‌ای به سازمانی متفاوت از قبل تبدیل شده است.

او بر این باور است که «دوران مراسم تشییع جنازه‌‌های پرجمعیت و رهبری کارزار انتخاباتی برای حزب‌الله به سر رسیده است.»

مایکل استیفنز بر این باور است که حزب‌الله هر کاری بخواهد انجام بدهد با نفوذ اسرائیل روبرو می‌شود و این برای این گروه «بسیار خطرناک» است.

خالی شدن دست حزب‌الله از «فرماندهان رده اول و دوم»
کنت راث، مدیر پیشین سازمان دیده‌بان حقوق بشر نیز بر این باور است که رهبری حزب‌الله طی هفته‌های اخیر «نابود» شده است.

اسرائیل شمار زیادی از فرماندهان و چهره‌های سرشناس حزب‌الله را طی هفته‌های اخیر کشته است. تنها در همان هفته‌ای که حسن نصرالله کشته شد شش رهبر و فرمانده دیگر این گروه نیز کشته شدند. نبیل قاووق، روحانی بانفوذ در حزب‌الله و فرماندهان امور پهپادی و موشکی حزب‌الله از جمله کشته‌شدگان بودند.

مایکل استیفنز در همین راستا بر این باور است که نعیم قاسم به گفته شخص خودش بیشتر احتمال دارد «شهید» شود تا به پیروزی دست یابد. مایکل استیفنز می‌گوید تضمین می‌کنم که او تا یک سال دیگر در قید حیات نیست و کشته شده است. او می‌افزاید «حزب‌الله در مخمصه بزرگی گیر افتاده است.»

کنت راث هم به این نکته اشاره می‌کند که نعیم قاسم در زمان حیات حسن نصرالله در رده‌های خیلی بالای حزب‌الله نبود و به رهبری رسیدن او نشان می‌دهد که حزب‌الله به رهبران دست چندم خود روی آورده است. به گفته کنت راث حزب‌الله اکنون رهبران و فرماندهان خود را از میان چهره‌های و نیروهای «دست سوم» انتخاب می‌کند.
کنت راث می‌افزاید که احتمالا فرماندان محلی حزب‌الله در جنوب لبنان اکنون قدرت بیشتری از نعیم قاسم پیدا کرده‌اند و دبیرکل حزب‌الله تنها جنبه تشریفاتی پیدا کرده است.
یونیسف: از زمان آغاز جنگ لبنان هر روز یک کودک کشته شده است
پیش به سوی آتش‌بس «یک طرفه» و به سود اسرائیل؟
امری که می‌تواند این پرسش را پدید بیاورد که فرماندهی مرکزی حزب‌الله تا چه حد قادر خواهد بود تا فرماندهان محلی را به رعایت آتش‌بس احتمالی راضی کند. زیرا به گفته مایکل استیفنز اگر آنها قادر به این کار نباشند اسرائيل مسیر کنونی را ادامه خواهد داد و حملات خود به مواضع حزب‌الله را با موفقیت کنونی پی می‌گیرد.

از سوی دیگر در پیشنهاد آتش‌بس آمریکا به اسرائیل امکان انجام حملات هدفمند به داخل لبنان داده شده است. به همین دلیل این پیشنهاد را می‌توان بسیار «یک طرفه» و به سود اسرائیل دانست.

در این میان ایران که حزب‌الله را در خط مقدم «جبهه مقاومت» قرار داده بود اکنون شاهد از دست رفتن یکی از بازوهای پرتوان خود در منطقه است. به این ترتیب ایران مانند آنچه در ماه‌های گذشته رخ داده است مجبور به خروج از «جنگ در سایه» با اسرائیل خواهد بود تا در غیاب بازوی توانمند خود به تنهایی با اسرائیل طرف شود. البته ایران این امکان را هم خواهد داشت تا در سیاست کلی خود در منطقه تجدیدنظر اساسی بکند هرچند در شرایط کنونی چنین چیزی دور از ذهن به نظر می‌رسد.

This comment was minimized by the moderator on the site

هشدار نقطۀ قرمز!
طرح اشغال جزایر سه‌گانه؟

شورای سردبیری:
مجموعه‌ی علائم قابل‌روئیت نشان از وجود یک‌نیت پنهانی استراتژیک در خلیج‌فارس و اجرای تجدیدنظرشده‌ی طرحی قدیمی می‌دهند. احتمال‌دارد تاخیر در عملیات انتقامی اسرائیل، کنفرانس بی‌مقدمه و ‌بی‌سابقه‌ی اعراب و اروپائیان و اعلامیه‌ی غیرمنتظره‌اش با مفاد رادیکال و تازه درباره‌ی جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی در تنگه‌ی هرمز و تهدید معمول بستن تنگه‌ی هرمز از سوی منابع مشکوک داخلی، اجزای طرح اشغال نظامی جزایر توسط ترکیبی از کشورهای دور از دسترس ایران، به‌بهانه‌ی جلوگیری از بسته‌شدن تنگه و حفظ امنیت عبور نفت باشد.
چنین اقدامی ایران را از نظر واکنش دچار وضعیت آچمز خواهدکرد: حمله به پایگاه‌های آمریکا در قطر، کویت، بحرین، عربستان، امارات و عمان به‌معنی به‌میان‌کشیدن جبهه‌ای از این کشورها به رویارویی با ایران خواهدبود؛ به‌ویژه امارات را از زیر ضربه‌ی ایران خارج‌خواهدکرد؛ چون امارات هم در اعتراض به اشغال جزایر با ایران همراهی تاکتیکی خواهدکرد.
نتایج درازمدت این‌طرح نیز قطعی‌کردن روند تعیین‌تکلیف جزایر در سازوکاری خارج از اراده‌ی ایران و مطابق میل دشمنانش خواهدبود، هرچند آمریکا و انگلیس به‌عنوان مجریان روکار این طرح اعلام‌خواهندکرد به مسئله‌ی مالکیت این جزایر داخل‌نمی‌شوند و اشغال موقت و به‌منظور تضمین سلامت عبور نفت است. اخیرا منابعی سخن از طرح اشغال جزیره‌ی خارک کرده‌اند که آشکار است یک طرح فریب برای ارائه‌ی اطلاعات غلط است.
اجرای طرح یادشده خارج از حوزه‌ی رقابت‌های درونی و احزاب آمریکا و امری بیشتر پنتاگونی (منافع و برنامه‌های کلان ایالات‌متحد) است و بهترین زمان اجرای آن بلافاصله پس‌از انتخابات آمریکا است.
روندهایی فرعی می‌تواند زمینه‌ساز اجرای کم‌دردسر چنین طرح‌های اشغال‌گرانه‌ای باشد. به‌وضوح از نقش پیش‌گیرانه‌ی سازمان‌ملل در چنین‌مواردی کاسته شده‌است و در معامله‌کده‌ی شورای‌امنیت چین و روسیه توسط دو مسئله تایوان و اوکراین قابل‌کنترل شده‌اند. امتناع آشکار ایالات‌متحد از ورود به مذاکره با ایران (که در شرایط تبلیغات انتخاباتی کار مثبتی نیست) نیز باید با همین پیش‌فرض ارزیابی شود.
اگر چنین باشد درهای دیپلماسی که تنها راه مقابله با چنین وضعیتی است پیشاپیش به‌روی کشور بسته شده‌است. از دوسفر اخیر وزیرخارجه این‌نتیجه قابل‌درک است که ایران حرف و هدف مشترکی با هیچ‌یک از کشورهایی که ازشان بازدید شد، حتی با سوریه، ندارد.
تک‌افتادگی دیپلماتیک نتایج وخیمی برای ایران خواهدداشت. سوابق تاریخی از دقیقا یک‌قرن‌پیش (مجمع بین‌الملل پس‌از جنگ‌جهانی اول) نشان‌می‌دهد تک‌افتادگی دیپلماتیک ایران را معمولا به موقعیت وخیم دچارمی‌کند. در جنگ عراق این موقعیت پس‌از صدور قطع‌نامه‌ی 598 آن‌قدر وخیم شد که جز کشور خریدنی و ارزان‌قیمت بورکینافاسو هیچ‌کشوری حاضر به ملاقات سیاسی و صدور اعلامیه‌ی مشترک با ایران نبود.
آخرین فرصت استفاده از موقعیت تجدیدنظر در سیاست‌های منتهی به تک‌افتادگی دیپلماتیک کنونی دوران ظهور ناگهانی داعش در عراق و سوریه و امکان معامله‌ی ماندگار با جبهه‌ی ایالات‌متحد (هنگام کمک به آن) بود که غرور کاذبِ در مشت‌داشتن افسارها در عراق و سوریه و توهم میدان‌داری و خائن‌بودن دیپلمات‌ها موقعیت ایران را برای تغییر فرمان سیاست‌خارجی از بین برد. امید به این‌که بتوان این روند را بدون دریافت یک‌ضربه و به‌دنبال‌آن یک جام زهر معکوس‌کرد حداقل در چشم‌انداز پیش‌روی ما نیست.
شرط عقل در وضعیت جنگی یا بلافاصله-پیشاجنگی آماده‌شدن برای بدبینانه‌ترین موقعیت ممکن است. در چنین‌موقعیتی امکان تجدیدنظر علنی بدون هزینه‌ی سنگین در سیاست‌های شکست‌خورده وجودندارد و امکان موفقیت تغییر سو و جهت با معاملات پنهانی نیز کم است؛ اما به‌شرط پذیرش از سوی طرف‌مقابل تنها راه عاقلانه گریز از موقعیت بدخیم است. مثال تاریخی آن جنگ ویتنام است. ویتنامی‌ها در سال 1965 به آمریکا پیشنهاد شروع مذاکره دادند، اما غرور آمریکایی‌ها و توهم دست‌برتر باعث بی‌اعتنایی آن‌ها و ادامه جنگ شد. در سال 1972 که حاضر به مذاکره شدند شکست نظامی خود را آشکارکردند و دربرابر چشم جهان در پاریس به مذاکره علنی و قبول اشتباه و شکست در جنگ دچارشدند؛ اما سه‌سال پیش از آن خودشان مخفیانه تقاضای مذاکره کرده و آن را انجام‌داده‌بودند. شاید ما درحال رفتن به چنین‌نقطه‌ای و رسیدن به نوعی عمل قهرمانانه برای اجتناب از جنگ ایم. گریز به‌موقع از خویش و رسیدن به این‌نقطه عطف شجاعتی فراتر از شجاعت به جنگ فرستادن جوانان می‌خواهد!

@jameeno

This comment was minimized by the moderator on the site

و اینک حسّ نسبت ...

... جنگ چالدران و شکست ایرانیان و انضمام بخش‌های زیادی از غرب ایران به امپراتوری عثمانی،‌ نیز حاصل همین حس نسبت معیوب شاه اسماعیل صفوی بود. در‌حالی‌که ترکان عثمانی به ارتش عظیمی که دارای صدها توپ جنگی بود متکی بودند،‌ و لازم بود شاه اسماعیل در روابطش با عثمانیان جانب احتیاط را بر‌می‌گزید، برعکس، او به سلطان سلیم عثمانی نامه نوشت و به رخ سلطان کشید که بخش زیادی از ساکنان سرزمین عثمانی، شیعیان پیرو او هستند و با این کار، نگرانی از قدرت‌گرفتن صفویان را در دل سلطان عثمانی کاشت و عزم او را برای محدود‌کردن قدرت صفویان جزم کرد. سلطان سلیم پیش از جنگ با شاه اسماعیل، دست به قتل عام شیعیان ساکن در قلمرو عثمانی زد و بازماندگان را نیز بر بدنشان داغ زد و به سرزمین‌های اروپایی که تصرف کرده بود تبعید کرد.

در جنگ چالدران نیز شاه اسماعیل به جای آنکه لشکر عثمانی را که مجهز به توپخانه بود،‌ پیش از استقرار و گرفتن آرایش جنگی، با حمله‌ای از پشت غافلگیر کند، صبر کرد تا آنها مستقر شوند و آرایش دفاعی بگیرند، چون شاه و مشاورانش تصمیم گرفته بودند در برابر لشگر عثمانی رجز‌خوانی کنند و دلیری خود را به رخ ترکان عثمانی بکشند. پس از شکست سخت ایرانیان در این جنگ، ترکان عثمانی، تبریز (که پایتخت صفویان بود) را هم تصرف کردند؛ تنها کمبود آذوقه باعث شد تا آنان تبریز را تخلیه کنند، وگرنه امروز برای دیدن تبریز، باید ویزای ترکیه را می‌گرفتیم.

اما در‌هر‌صورت با این جنگ، قسمت‌های بزرگی از ایران به تصرف عثمانی‌ها درآمد که بعدها بخشی از آن توسط شاه عباس بازپس ستانده شد. اما نهایتاً کل کردستان غربی (که امروز شامل کردستان عراق، کردستان ترکیه و کردستان سوریه می‌شود) از ایران جدا شد. و با قدرتی که عثمانی‌ها پس از پیروزی در جنگ چالدران پیدا کردند، دیری نگذشت که کل مناطق عربی خاورمیانه را تسخیر کردند. بنابراین ساختار خاورمیانه امروز با شکست ایران در جنگ چالدران رقم خورده است...

... این روزها، که مناسبات سیاسی و امنیتی در منطقه آشفته شده است و ناامنی‌هایی نظیر ترور اخیر در کشور رخ داده است، همه به‌ویژه مقامات کشور، باید مراقب باشند که گروه‌های اندکی که در مقایسه میان توانایی‌‌‌ها و امکانات ما با دنیا دچار ضعف و انحراف جدی در حس نسبت هستند و به‌واسطهٔ کمیِ آگاهی یا منافع احتمالی بر طبل تندروی و درخواست پاسخ قاطع می‌کوبند، فضا را به دست نگیرند و ما را به‌سوی واکنش‌های هیجانی نبرند. شکست در یک نبرد، بهتر از آن است که جنگ را ببازیم. ما اکنون بیش از هر زمان دیگر در کل تاریخ بعداز انقلاب، نیازمند عقلانیت در تصمیم و طمأنینه در اقدام هستیم.
سیاست‌مداران و نظامیان مراقب باشند که با گفتارشان در این واقعه اخیر حس نسبت ایرانیان را به انحراف نبرند و شرایط را پیچیده نکنند، قول‌های نابه‌جا ندهند و تهدیدهای توخالی نکنند. فراموش نکنیم که در گذشته بابت انحراف در حس نسبتمان خطاهای فراوانی در سیاست‌خارجی و داخلی کرده‌ایم. دیگر فرصت چنین خطاهایی را نداریم.

برگرفته از مقاله «حسِّ نسبت و توسعه» (آذر ۱۳۹۹)

متن کامل مقاله را در یکی از پیوند‌های زیر بخوانید:

https://renani.net/texts/notes/development-sense-proportion/

This comment was minimized by the moderator on the site

اسراییل ممکنه تصادفا سنوار رو کشته باشه، ولی خیلی ساده‌اید اگر فکر کنید تصادفا مواد خام برای قهرمان شدنش را بیرون داده! چون همیشه از تقویت تندروها و نظامی‌گراها در مقابل خود خوشحالتر بوده تا عملگراها و دیپلماتها که کارش را همیشه بسیار سخت کرده‌اند. برای همین از ظریف نفرت داشت و از رییسی حمایت می‌کرد.
هوردستان https://t.me/hoderestan/762

This comment was minimized by the moderator on the site

برخیز تا یک‌سو نهیم این دلق ازرق فام را

از این که مدیران درس خوانده در رشته های مهندسی، حوزه های مذهبی، فلسفه، ادبیات و مانند آن ها، که پیوندی تنگاتنگ‌ با استراتژی ندارند، در امورجهان بینی و کشورداری دچار خبط و خطا شوند، برایم چندان دردناک نیست. ولی هنگامی که می بینم‌ کسانی مانند محسن رضایی، محمد باقر قالیباف، محمد باقری، غلامعلی رشید، سید یحیی رحیم صفوی، مصطفی ایزدی، حسین سلامی، علی شمخانی و... که مدرس و مولف دهها کتاب و مقاله علمی در زمینه استراتژی بوده و بی وقفه با مقوله استراتژی ملی و نظامی و فرماندهی سر و کار دارند‌، در زمینه تصمیم سازی های استراتژیک ملی دچار لغزش شده و مهمتر از آن در برابر تصمیم‌سازی ها و انتخاب های ملی به گزینش های نادرست فاحش تن می دهند، تن و بدنم می لرزد. اینان را چه شده است؟ آنها هر کدام‌ استادانی خبره در شناخت استراتژی محسوب می شوند. چرا بر اهداف بارز ملی تمرکز نکرده و در مشاوره ها بر منافع و علائق ابدی ملی پافشاری نمی کنند؟

مگر نمی بینند جمهوری اسلامی از تقریبا همه داد و ستد جهانی حذف شده است، مگر نمی بینند دشمنان قسم خورده، همه جهان را برای خدشه دار کردن یکپارچگی کشورمان با خود هماوا و همراستا کرده اند؟ چرا در این شرایط خطیر به تصمیم سازی شناخته شده در جهت پاسداری از منافع ملی دست نمی یازند؟ مگر نه این که بیشتر این فرماندهان درس خوانده و بلکه استاد جغرافیای سیاسی هستند؟ اگر پیراهن سربازی شما به کار حفظ ثغور این کهن دیار نمی آید، آن را برکنید، زیبنده تر نیست؟
یدالله_کریمی_پور

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا سپاه

چه کسی است که نداند ایران از سوی ۵ مجموعه قدرت جهانی، یعنی آمریکای شمالی، اروپا، آسیای خاوری پیشرفته، چین و روسیه، اقیانوسیه و بلکه جهان عرب و اسرائیل اشغالگر‌، تحت سخت ترین فشارهای مستقیم و غیر مستقیم است و یا دستکم‌ به حال خود و بی پناه عمده بین المللی رها شده، منزوی و در فضاهای پیرامونی بین دولت های بزرگ بی پناه مانده است؟

کدام کارشناس‌، مدیر پخته و کلان بینی است که نتواند تشخیص دهد ایران بدون سرمایه گذاری ۲ تا ۲/۵ تریلیون دلاری و در دوره ای ۱۰ ساله‌، به جرگه پیشرفته ها، حتی در مقیاس ترکیه، امارات، عربستان و اسراییل خواهد پیوست؟ و مگر این فشار بزرگ‌ جز در سایه تغییر بزرگ در استراتژی ملی ممکن‌الوقوع است؟ بیشینه درآمد زایی حاصل تلاش های درونی، چند صدم‌ این رقم خواهد بود؟

کدام‌ آشنا به مفاهیم و جزییات استراتژی ملی موفق است که نتواند درک کند ۵ میدان تصمیم ساز و بزرگ جهانی(مورد نخست) کم کم‌، ولی بی وقفه به نفع امارات و اعراب و بلکه آنکارا و باکو‌ وارد عمل شده و در جنوب و شمال به متحد دولت های عرب و آناتولی-قفقاز تبدیل شده اند؟

چه کسی است که از درک این مساله ساده عاجز باشد که امروزه روز مردم توان رساندن و ابلاغ خواسته های کلان خود به حکومت را  ندارند؟ در عین حال به واسطه نبود سازمان یافتگی حزبی- سازمانی نمی توانند حکومت را وادار به تغییر رویه کنند؟

در شرایط ضعف همبستگی ملی‌، نبود سازمان یافتگی مردمی، نبود اپوزیسیون توانمند ایران محور، کدام پناهگاه مستحکم‌ برای پناه گیری و دل بستن برای برون‌رفت از آینده شاید تیره تر به جشم می خورد؟ مگر نه این است که نهاد ریاست جمهوری دستگاه زیر مجموعه و دست دومی بدون‌ اتکای به خود و وابسته به نهاد سخت قدرت است؟ بازوی توانمند این نهاد برای اجرای همبستگی ملی کجا است؟ آیا باید با خام اندیشی دل به اسکندر دوخت؟

من در در شرایط اورژانسی کنونی ایران، غیر از امید بستن به عقلانیت جمعی سپاه و تصمیم سازی استراتژیک این نهاد، به نفع اهداف استراتژی ملی، نهاد و دستگاه سخت درونی و پر توان دیگری برای روشن کردن موتور ایران در جهت توسعه ملی و برون‌رفت کلان از دور تسلسل درماندگی نمی بینم.
یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k

This comment was minimized by the moderator on the site

جنگ صلیبی «قوم برگزیده یهوه» و «حاکم برگزیده الله»
علی افشاری

‏ جنگ غزه ‌و‌ در ادامه رویارویی نظامی مستقیم اسرائیل با جمهوری اسلامی و حزب‌الله لبنان یک جنگ صلیبی است! نزاع بین «قوم برگزیده یهوه» و «حاکم برگزیده الله»است. شماری از مسیحیان بانفوذ در دنیا نیز این اتفاق را نشانه نزدیک شدن بازگشت مسیح و سلطنت جاوید وی بر دنیا می‌دانند.

در واقع در کنه این منازعه خونین و غیرعقلانی، نگاه آخرالزمانی وجود دارد.

اگرچه سرمشق جدایی دین و دولت از قرن نوزدهم به بعد به تدریج در سامانه حکمرانی غلبه پیدا کرد اما دنیا هیچوقت عملا از سایه جنگ‌های صلیبی خارج نشده است.

ساموئل هانتینگتون آن را در چارچوب «تقابل تمدن‌ها» تبیین نظری کرد. @Aliafshari52

This comment was minimized by the moderator on the site

سه روز پیش اسرائیلی‌ها پرچم‌شان را در “مارون‌الرأس” جنوب لبنان نصب کردند؛ این همان جایی است که در سال ۲۰۰۰ آزاد شده بود و حالا این نگرانی را به وجود آورده که مبادا همان مناطق آزاد شده دوباره به دست اسرائیل بیفتد، تا سرانجام دیروز که حزب‌الله رسما اعلام کرد با آتش‌بس موافق است.

این همان اشتباهی است که جمهوری اسلامی در جنگ ایران و عراق کرد. وقتی به پیروزی‌هایی مثل آزادسازی خرمشهر و فتح شهر فاو عراق رسید به جای اینکه آن فرصت و قدرت را مغتنم بشمارد و وارد مذاکرات صلح شود تصمیم گرفت جنگ را تا رسیدن به کربلا ادامه دهد. کمی بعد همان شهر فاو را هم از دست داد و بعدها مجبور شد بدون هیچ دستاوردی «جام زهر قطعنامه ۵۹۸» را بپذیرد.

جمهوری اسلامی و «بازوهای منطقه‌ای» او هیچوقت نفهمیدند که اگر به موقع باید جنگید به موقع هم باید صلح کرد. جنگجویی که صلح کردن را بلد نباشد، هم جنگ را می‌بازد هم صلح را.

@Akbarein

This comment was minimized by the moderator on the site

مردم نگران جنگ و عده ای دنبال روسری!
عمادالدین_باقی
رئیس کمیسیون فرهنگی!! مجلس دوازدهم گفته قانون عفاف و حجاب به زودی اجرا می‌شود و چهار پنجم از مسائل فرهنگی حل می‌شود.
در فرهنگ عامیانه ضرب المثل معروفی است که می گوید:《من از بهر حسین در اضطرابم تو از عباس می گویی جوابم؟》.
این ضرب المثل را برای حرف های بی ربط با نیاز و پرسش زمانه مطرح می کنند.
در شرایط شبه جنگی که همه ملت و حتی خود حاکمان هم نگران جنگ هستند و قیمت دلار اوج گرفته و پیش بینی می شود بالاتر برود و دیگر همه می دانند، هر درصدی که بالا می رود، بیش از آن، حقوق بگیران را فقیرتر می کند، و در شرایطی که کشور به همبستگی نیاز دارد، عده ای مسئله شان می شود لایحه حجاب و عفاف و اصلا اجرای آن را سبب حل چهارپنجم از مسائل فرهنگی می دانند!!
حتی ستون پنجم هم اینقدر بی مبالاتی نمی کند.
این کارها جز تشدید نفرت مردم که طمع بیگانگان را بر می انگیزد هیچ حاصلی ندارد. ریشه این رفتارها در تفکر ضدشهروندی و منش خودقیم پنداری است.
مارادونا را ول کنید و غضنفرها را بچسبید.
کانال گفتارهای باقی
https://t.me/emadbaghi

This comment was minimized by the moderator on the site

جنگ نفرینی ست که بشر بر خود آوار کرده است.
اما در تنش و احتمال جنگ بین اسرائیل و ایران، آنی که پیام می دهد من خلا رهبری و جانشین را پر می کنم، با توجه به شرایط منطقه، شرایط اسرائیل و شرایط حکومت ایران آیا می تواند چنین کند؟
بی گمان جمهوری اسلامی نظامی بر اساس تبعیض است که باید از آن گذر کرد، اما راهبرد لازم و راه کار ضروری و تاکتیک های درست می طلبد. نمی شود گاهی از چاله در آمد و به چاه افتاد. اگر تحریم ها چاله بود بی گمان جنگ برای ایران چاه هست.
دموکراسی، تقویت جامعه مدنی و حقوق بشر به راهبردهای درونزا و حمایت لازم بیرونی نیازمند است.
@RahmaniTaghi

This comment was minimized by the moderator on the site

ایکاش لااقل یکبار بفهمند

اینکه سخنان امروز شیخ قاسم نعیم تصویری بسیار تلخ و مملو از غربت و تنهایی حزب الله و شیعیان لبنان بدانیم که قلب هر انسانی را آزرده و لرزاند واقعیت این روزهاست. تصویری که قطعاً با توجه به عمق فاجعه جانسوزی که از باریکه غزه تا ضاحیه بیروت حادث و حتی برای کسانی که روزگاری همنشین و همراه سید حسن نصرالله، هاشم صفی الدین، شیخ نبیل، شیخ قاسم نعیم و .... را تجربه نکردند هم ملموس است. ایکاش فارغ از رجزخوانی دروغین جماعتی در کشورمان می توانستیم و قادر به همراهیشان بودیم. ایکاش در لحظه لحظه جهنم اسرائیلی شانه به شانه سید حسن، صفی الدین، نبیل، نعیم و ... یکایک مجاهدان عاشورایی در غربت و تنهایی بودیم. ایکاش مقامات رجز خوان پُر مدعای بی عمل و کج فهم لالقل غربت در کلام شیخ قاسم نعیم را بفهمند. ایکاش می توانستند لااقل یکبار شرافتمندانه از سانسور کلام متفاوت از تمایلات نفسانی و شاید شیطانی که به کامشان خوش نمی آید پرهیز می کردند.
اینکه کلام دردمندانه و در نهایت تنهایی و غربت شیخ قاسم نعیم کفیل رهبری حزب الله بودند که در نهایت دردمندی و غربت فرمود حزب الله از هر طرح مورد توافق آتش بس بین لبنان (مجلس لبنان) و اسرائیل حمایت خواهد کرد شاید شبیه به جملاتی است که اسماعیل هنیه در مورد توافق آتش بس بین باریکه غزه و اسرائیل اظهار کرده و بنابر اظهارات اخیر نبیه بری رئیس مجلس لبنان سید حسن نصرالله هم روزهایی پیش از شهادت گفته بود. خواستی شرافتمندانه و معطوف به حفظ تتمه حماس و باریکه غزه یا حزب الله و شیعیان لبنان و لبنان که قطعاً در شرایط فعلی به مذاق صهیونیسم خوش نمی آید. لذا صهیونیسم در اسرائیل و تمامی عناصر نفوذی صهیونیسم در ایران تا آمریکا برای ممانعت از تحقق آتش بس منجر به حفظ حماس در غزه و حزب الله در لبنان و خط مقاومت در متطقه که تنها با شعله ور ساختن آتش جنگ میسر خواهد بود از هیچ تلاشی فرو گذار نکرده و نخواهند کرد.
اینکه مرحوم آیت الله هاشمی در خاطرات ۱۷ مهر ۱۳۸۰ نوشتند؛ سردار [قاسم] سليمانى، [فرمانده نیروی قدس سپاه] آمد.از لبنان برگشته و فردا به افغانستان مى‌رود.گفت، آمريكا دنبال آن است كه يك دولت مستقل براى فلسطينى‌ها در بخشى از اراضى اشغالى را سرمايه صلح كند و [یاسر] عرفات پذيرفته، ولى گروه‌هاى جهادى،آتش‌بس اعلام شده را به هم زدند و بنا دارند مانع شوند.گفت، آقاى [کمال] خرازى، [وزیر امورخارجه]، در سفر به لبنان، قرار ملاقات با حزب‌الله در دفتر آقاى [سیدحسن] نصرالله، [رهبر جنبش حزب‌الله لبنان] را لغوكرده كه باعث رنجش آنها شده و سپس در سفارتخانه ايران، ملاقات انجام شده است.گفت، به آمريكايى‌ها به خاطر طرح [محمد] ظاهرشاه اعتراض شده و آنها گفته‌اند، ظاهرشاه را براى مديريت افغانستان، صالح نمى‌دانند و بيشتر به جبهه شمال چشم دارند. در مورد سياست نظامى جبهه شمال، مشورت كرد.گفتم، اولويت را به پاكسازى شمال از طالبان بدهند و هزاره‌جات را به منطقه شمال وصل‌كنند. شاید کسی به خاطر نداشته باشد که شمال افغانستان محل افغانهای ازبک تبار به فرماندهی مرحوم احمد شاه مسعود بود که پیش از عملیاتی شدن طرح مذکور ترور و به شهادت رسید.
اینکه مرحوم آیت الله هاشمی در ادامه خاطره ۱۷ مهر ۱۳۸۰ نوشتند؛ شب میهمان رهبرى بودم.گفتند، آمريكايى‌ها بعد از شروع حمله[عراق] پيام فرستادند كه مرزهاى ايران را نقض نخواهندكرد و خواسته‌اند اجازه داده شود كه اگر هواپيمايى از آنها آسيب ديد و در ايران سقوط كرد، آنها بتوانند براى نجات آنها وارد خاك ايران شوند كه به آنها جواب داده شده، در چنين وضعى به خود ما اطلاع دهند كه خودمان اقدام كنيم. یعنی با توجه به مصالح و منافع کشور یا نظام می توان با خود خود شیطان هم به مذاکره و مفاهمه رسید. چنانکه در مورد افغانستان و عراق چنین کردیم.
اینکه نوشتند دفتر نتانیاهو [نخست وزیر و فرمانده کل قوای اسرائیل] درباره علت لغو سفر گالانت وزیر دفاع اسرائیل به واشنگتن اعلام کرد؛ برای این سفر دستاوردی پیش‌بینی نمی‌شد و لازم بود [پیش از انجام آن] نتانیاهو با بایدن[رئیس جمهور آمریکا] گفت‌وگو کند تا درباره اقدامات پیش‌رو توافق شود، یاد سفرهای به هم چسبیده و هر روزه مقامات کشورمان به هر کجا افتادم یاد نماز خواندن رئیسی در کرملین یا هواپیما که بعنوان دستاوردی انقلابی بدیع مورد تبلیغ قرار گرفت بطوریکه گویی در هیات همراه رئیسی هیچ کس جز رئیسی نماز نخوانده باشد. یاد مذاکره جایلی و باقری کنی در تعیین کشور بعد برای مذاکره یا به فرمایش مقام معظم رهبری دور باطل مذاکره برای مذاکره تیم جلیلی با ۱+۵ افتادم که مصالح و منافع یک ملت را به باد دادند و کشور را به بن بست رساندند. ایکاش مقامات عالی کشورمان معنای رفتار نتانیاهو در همین پاراگراف را می فهمیدند و آویزه گوش می کردند. ۱۸ مهر
https://t.me/Khabar_Naghde

This comment was minimized by the moderator on the site

داریوش اقبالی در مخالفت با جنگ: در کوله‌پشتی سرباز خارجی، آزادی برای سرزمین دیگری نیست

داریوش اقبالی، خواننده ایرانی، در جریان کنسرت اخیرش در شهر وین پایتخت اتریش، سخنانی در مخالفت با جنگ زد.
او شامگاه دوشنبه مقابل حاضران در سالن اجرای برنامه، ضمن تاکید بر این که «نیروی خارجی آزادی نمی‌آورد» گفت: «در کولۀ مهمات سربازان خارجی، آزادی برای سرزمینی دیگر وجود ندارد.» این خواننده ۷۳ ساله که در ایران از محبوبیت بالایی برخوردار است، افزود: «صلح واژه باشکوهی است؛ امیدوارم بجای جنگ به صلح توجه کنند». او پیش از آن نیز در جریان اجرای برنامه‌اش شنبه ۱۴ مهر در شهر استکهلم سوئد، به زندانی کردن و اعدام زنان در جمهوری اسلامی واکنش نشان داد و خواستار آزادی شریفه محمدی (زندانی سیاسی محکوم به اعدام) در ایران شد

تازه‌ترین آمار قربانیان جنگ اسرائیل و حماس؛ از هر ۵۰ نفر ساکن نوار غزه «یک نفر» کشته شده است
وزارت بهداشت غزه که توسط حماس اداره می‌شود روز چهارشنبه اعلام کرد که دست‌کم «۴۲ هزار و ۱۰ نفر» در جنگ بین اسرائیل و شبه‌نظامیان فلسطینی کشته شده‌اند. این آمار شامل ۴۵ کشته در ۲۴ ساعت گذشته می‌شود. بنابر بیانیه این وزارتخانه از زمان آغاز جنگ که با حمله شبه‌نظامیان حماس به خاک اسرائیل در ۷ اکتبر سال گذشته آغاز شد، «۹۷ هزار و ۷۲۰ نفر» دیگر نیز در نوار غزه زخمی شده‌اند. آمار منتشره توسط وزارت بهداشت غزه بین نظامیان و غیرنظامیان تفکیک قائل نمی‌شود.


هشدار یک سازمان خیریه بین‌المللی نسبت به سرنوشت «۵۱ هزار» کودک بدون همراه یا جدامانده از والدین در غزه
یک سازمان خیریه بین‌المللی هشدار داده است که تا ۵۱ هزار کودک ممکن است اکنون در غزه بدون همراه یا جدامانده از والدین خود باشند. در حالی که تخمین زده می‌شود در نتیجه جنگ در غزه حدود ۱۷ هزار کودک بدون همراه یا جدا از والدین و سرپرست باشند، کمیته بین‌المللی نجات (IRC) در گزارش جدید خود گفته است که این رقم می‌تواند تا سه برابر و ۵۱ هزار کودک برسد. این نهاد می‌گوید دستورات مکرر ارتش اسرائیل برای تخلیه مناطق مسکونی، بازداشت‌ها و حملات به نواحی مختلف در غزه می‌تواند به جدا شدن کودکان از خانواده‌های بیشتری در چند ماه گذشته کمک کرده باشد. بنا بر این گزارش برخی از کودکان اکنون به تنهایی در بیمارستان‌ها زندگی می‌کنند. این سازمان خیریه هشدار داده است که کودکان بدون همراه و جدا شده از پدر و مادر با خطرات بالای کار کودکان، استثمار، بی‌توجهی، گرسنگی و مشکلات بلندمدت سلامت روان روبرو هستند. کمیته بین‌المللی نجات با بیان اینکه تیم‌های امدادی‌اش شاهد افزایش نرخ سوء‌تغذیه شدید و حاد در کودکان زیر پنج سال هستند، گفته است «هر کودک، هر پدر و مادر و هر سرپرستی در غزه در حال تجربه تروما است».

اردوغان اسرائیل را «سازمان تروریستی صهیونیستی» خواند
رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، روز چهارشنبه با انتقاد از قدرت‌های غربی به دلیل حمایت از اسرائیل در جریان جنگ در غزه و لبنان این کشور را «سازمان تروریستی صهیونیستی» خواند. آقای اردوغان که در نشستی با نمایندگان حزب حاکم عدالت و توسعه در پارلمان حاضر شده بود همچنین گفت که درگیری بین اسرائیل و ایران در روزهای اخیر خطر درگیری منطقه‌ای را افزایش داده است.

سازمان ملل: دست‌کم ۴۰۰ هزار فلسطینی در شمال نوار غزه گرفتار شده‌اند
فیلیپ لازارینی، کمیسر آژانس سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی (اونروا)، روز چهارشنبه هشدار داد که ۴۰۰ هزار نفر از مردم فلسطینی در باریکه غزه گرفتار شده‌اند و جایی برای فرار ندارند. آقای لازارینی گفت: «دستورات اخیر مقامات اسرائیلی برای تخلیه، بارها و بارها مردم را وادار به فرار کرده است به ویژه از اردوگاه آوارگان جبالیا. با این حال بسیاری از این کار امتناع می‌کنند، زیرا به خوبی می‌دانند که هیچ مکانی در نوار غزه امن نیست.» ارتش اسرائیل از روز یکشنبه با صدور بیانیه‌ای از ساکنان جبالیا خواست که به «منطقه بشردوستانه» مواسی بروند. مدیر اونروا با اشاره به خطر «گرسنگی در حال گسترش» در نوار غزه، از عملیات نظامی اخیر ارتش اسرائیل در شمال نوار غزه انتقاد کرده و گفته است این عملیات «اجرای مرحله دوم کمپین واکسیناسیون فلج اطفال کودکان را تهدید می‌کند.»

This comment was minimized by the moderator on the site

عددها و عمق فاجعه

یک سال از ماجرای هفتم اکتبر گذشت و دیروز در خبرها آمده بود: «شمار شهدای غزه از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و همزمان با آغاز عملیات طوفان‌الاقصی تاکنون به ۴۱ هزار و ۹۶۵ نفر و شمار مجروحان به ۹۷ هزار و ۵۹۰ نفر» رسیده است.

۴۱ هزار نفر، عدد آشنایی بود که مرا به سال ۱۳۶۵ برد. بر اساس آمار رسمی بنیاد شهید از جنگ تحمیلی، در این سال ۴۱۰۵۰ ایرانی شهید شده‌اند‌.

صهیونیست‌های جنایتکار حدود یک سال است که غزه را شخم زده‌اند و خیلی عجیب است که آمار شهدای غزه با آمار شهدای ما در سال ۶۵ در یک محدوده قرار دارد. و این در حالی است که ایران در این سال اغلب در حال تهاجم بوده. آمار شهدای حمله‌ی هوایی به شهرها نیز در این سال حدود ۲۰۰۰ نفر است و این همان سالی است که عملیات کربلای چهار و پنج در آن انجام شده است.

اگر تحلیل‌گران سپاه عملیات کربلای پنج را یک عملیات موفق و بزرگ می‌دانند، در تحلیل‌شان تا چه حد میزان شهدا و مجروحین را دخالت می‌دهند؟ در تحلیل‌های منتشرشده چنین بررسی‌هایی را نمی‌بینیم.

با این‌که پس از عملیات کربلای پنج، فاصله‌ی زیادی تا بصره باقی مانده بود، می‌توان پرسید حتی اگر در این عملیات بصره‌ی عراق را نیز تصرف می‌کردیم، در چه صورتی و با چه میزان تلفات انسانی نمی‌توانستیم این عملیات را یک پیروزی محسوب کنیم؟ برای مثال آیا تصرف بصره با ۲۰۰ هزار شهید یک پیروزی محسوب می‌شد یا یک شکست؟

تاثیر تصمیم‌ها‌ی کلانِ سیاسی-نظامی بر زندگی مردم بسیار مهم است و باید در محاسبه‌ها، زندگی‌های ازهم‌پاشیده و آسیب‌های اجتماعی را نیز در نظر گرفت. باید دید برای چیزهایی که به‌دست می‌آوریم چه چیزهایی را از دست می‌دهیم.

به راستی چگونه می‌توان در عملیات‌های یک سال که اغلب تهاجمی است، به اندازه‌ی یک سال ویرانگری و جنایت در غزه شهید داد؟

نکته‌ی آخر این‌که همه‌ی طرف‌های درگیر یک جنگ بازنده‌اند؛ اسرائیلی‌ها نیز بازنده خواهند بود. اما ما نیز باید محاسبه کنیم چه چیزهایی را در این جنگ از دست می‌دهیم.
به نظر می‌رسد در جهان تفکری وجود دارد که برای همه‌ی طرفین این جنگ آرزوی موفقیت می‌کند و طرفدار ایده‌ی نابودی اسرائیل و ویرانی ایران است.

اما آیا این معادله حتی به قیمت نابودی اسرائیل برای ما به‌صرفه است؟
صهیونیست‌ها یک شبکه‌ی جهانی دارند که حضوری قدرتمند در اقتصاد، رسانه، فرهنگ و هنر و سیاست دارد.
اسرائیل بخش نمایان و گمراه‌کننده‌ی این شبکه است و حتی اگر این بخشِ نمایان‌شده نابود شود، شاید آن شبکه‌ی قدرتمند آسیب چندانی نبیند و با مظلوم‌نمایی تازه، تاریخ جدیدی را رقم بزند.

نباید فراموش کرد که آن‌ها با تکیه بر مظلوم‌نمایی و از دل ویرانه‌های جنگ جهانی، روزگاری جدید را رقم زده‌اند و شبکه‌ی جهانی‌شان را شکل داده‌اند.
برای تصمیم‌گیری‌های کلان باید چند مقصد جلوتر را هم بررسی کرد و بدترین احتمالات پیش رو را نیز از نظر دور نداشت.

https://t.me/jafarshiralinia

This comment was minimized by the moderator on the site

دولت واقعی، دولت سایه!
پس از حملۀ موشکی ایران به اسرائیل، رهبران سیاسی و نظامی دولت عبری وعدۀ پاسخی محکم به آن حمله دادند. اینک بیش از یک هفته از آن تاریخ گذشته اما حمله ای صورت نگرفته است.
در این مدت از اعتراض یا خشم هیچکدام از اقشار اسرائیلی از جمله قشر افراطی و تندرو علیه هیچکدام از مقام‌های اسرائیلی به دلیل این "تعلل" گزارشی منتشر نشده است.
در ایران اما اگر چنین اتفاقی می‌افتاد، نیروهای افراطی مدافع حکومت با تبلیغات زهرآگین خود، هر بی‌اختیار یا صاحب‌اختیاری را با طرح اتهام‌هایی چون خیانتکار و خودفروش و "دیاثت سیاسی"، بی‌حیثیت می‌کردند و آنها را برای پاسخ فوری و بلادرنگ تحت شدیدترین فشارهای روانی قرار می‌دادند.
آنطور که من می‌بینم، همین قشر، در جایگاه تصمیم‌گیران کشور قرار گرفته‌اند و با ایجاد فضای رعب و تهمت، کار خود را به هر ترتیبی که شده است، پیش می‌برند. آنها "دولت سایه" نیستند دولت واقعی هستند. "دولت سایه" ظاهراً همان است که در پاستور تشکیل جلسه می‌دهد!
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

ساعت صفر جنگ و ادراک ایران و اسرائیل

اسرائیل یک ابرقدرت منطقه ای است و قابلیت های نیروی هوایی آن در جهان کم نظیر است.
این کشور تا کنون  پایتخت های هشت کشور همسایه را بمباران کرده و تقریبا از هر مجازاتی مصون مانده است.
بیروت، قاهره، بغداد، دمشق، خارطوم، تونس، امان، و اخیرا هم بندر الحدیدەی یمن شهرهایی هستند که دستکم یک بار آماج جنگندەهای اسرائیلی واقع شدەاند.

در صورت حملەی احتمالی به تهران، نهمین پایتخت منطقه و اولین شهر غیر عربی خواهد بود  که نیروی هوایی اسرائیل به آن حمله می کند.
در تمام موارد یاد شده، طرف مورد حمله واقع گرفته، توانایی بازدارندگی کم تری داشته و از قدرت لازم برای وارد کردن ضربەی دوم برخوردار نبوده است.
در دکترین هستەای داشتن قابلیت وارد کردن ضربەی دوم و متقاعد کردن دشمن به وجود آن، جهت بازدارندگی ضروری است.

برتری قاطع نیروی هوایی اسرائیل به گونه ای بوده که معمولا توان اندیشیدن به ضربەی دوم را از کشور زیر حمله سلب کرده است.
این مزیت باعث شده تا تل آویو بدون هراس از ضربەی متقابل، در سطح جنگ افزارهای متعارف، قسمی بازدارندگی قوی بدست آورد و کاری کند که کشورهای همسایه فکر حمله به آن را از سر بیرون کنند.

ظاهرا رهیافت اسرائیلی ها دربارەی حملەی تلافی جویانه به ایران بر اصول پیشگفته استوار است. پیوست رسانەای حملەی احتمالی به ایران در روزهای اخیر دو محور مشخص داشته؛
تعدد و تنوع اهداف احتمالی از زیرساخت های اقتصادی و نظامی گرفته تا احیانا سایت های هستەای و شدت و میزان ضربەای که قرار است به آنها وارد شود.
روشن است که هدف نهایی، متقاعد کردن ایران به خودداری از تلافی جویی مجدد است.
هدف این است که هزینەهای حملەی موصوف چنان سر به فلک بکشد که تهران به ماندن توپ در زمین خود رضایت دهد و پذیرای نوعی آتش بس شود.

تفاوت مهم ایران با موارد قبلی در این است که تهران کوشیده قبلا از طریق دو موج حملەی موشکی که بار دوم به وضوح قدرتمندتر بود، قسمی دکترین دفاعی تخریب متقابل را به طرف اسرائیلی بقبولاند.
گذشتن تعداد قابل توجهی از موشک ها از تور دفاعی اسرائیل در حملەی شش روز قبل، حاوی این پیام بود که ایران قادر است مثلا سر موشک ها را اندکی کج و مناطق مسکونی را هدف قرار دهد.
موشک های ایران گرچه تلفات انسانی به بار نیاوردند، اما بازدارندگی اسرائیل را مخدوش و تصویر قدر قدرتی آن را لکه دار کرد.
از این رو تل آویو به هر بهایی به دنبال احیای موازنەی وحشت پیشگفته است.

اما پرسش اصلی این است که این بازدارندگی به چه بهایی احیا می شود؟
اگر احیانا صدمات ضربەی احتمالی وارد شدە بە ایران بالا باشد، آیا ایران به جوابی سخت تر نمی اندیشد؟
هر قدر اسرائیل برای ارعاب ایران سطح و شدت درگیری را بالا ببرد، ایران هنوز از توانایی موشکی لازم برای مقابله به مثل برخوردار خواهد بود.
قابلیتی که توان کافی برای تهدید عمق استراتژیک یک سرزمین کوچک و در پناهگاه حصر کردن ساکنان آن را دارد.
با این اوصاف چیزی مشابه جنگ فرسایشی با مصر اتفاق می افتد.
گرچه اسرائیل ضربات بیش تر و دردناک تری به مصر وارد کرد، اما خود هم روئین تن نبود و نهایتا داستان با مداخلەی راجرز وزیر خارجەی وقت آمریکا فیصله یافت.
صلاح_الدین_خدیو

https://t.me/SNews_ch

This comment was minimized by the moderator on the site

یک سال از هفتم اکتبر

کدام پیروز شده!؟

رحیم قمیشی

حماس می‌گوید یک سال را دوام آورده و پیروز شده. جبروت اسرائیل را شکسته، پیروز شده، یحیی سنوار هنوز زنده است، پیروز شده. شهرک نشینان اسرائیلی احساس ترس می‌کنند، پیروز شده. توجه جهانیان را جلب کرده، ولو با پنجاه هزار تلفات. پس او پیروز بوده و همچنان هست.

اسرائیل می‌گوید غزه را در اختیار گرفته، پیروز شده، سران حماس را کشته، پیروز شده، در مقابل دو هزار تلفات، ۵۰ هزار تلفات گرفته، پیروز شده، با شخم زدن غزه عبرتی برای همه تهدید کنندگان ساخته، پیروز شده است.

حزب‌الله لبنان می‌گوید پیروز شده، شورای رهبری‌اش زده شدند ولی از بین نرفت، پس پیروز است، پیجرها منفجر شدند و انبارهای مهمات‌شان، ولی همچنان اسرائیل را تهدید می‌کنند، و به حیفا موشک می‌زنند، پس پیروزند.
اسرائیل را وادار کرده‌اند همزمان در چند جبهه بجنگد، پیروز شده‌اند! نگذاشتند اعراب با اسرائیل توافقی امضا کنند، یک پیروزی بزرگ بوده.

ایران هم می‌گوید پیروز شده!
در تاریخ سنگین‌ترین حمله موشکی به اسرائیل را داشته، پیروز است. گنبد آهنین را آبکش کرده، پس پیروز است، اطراف تل‌آویو را زده با ده دقیقه طی مسیر، ابهت اسرائیل را شکسته، پس پیروز است. دانش هسته‌ای دارد، پس پیروز نهایی است.

وقتی پیروزی، کشتن رقیب تلقی می‌شود، وقتی معنای پیروزی می‌شود ایجاد رعب و وحشت در دل دیگران، وقتی واحد شمارش پیروزی می‌شود تعداد موشک و بمب و لانچرهای پرتاب، کدامشان دروغ می‌گوید؟ همه راست گفته‌اند!
اما اگر پیروزی پیشرفت باشد.
پیروزی نجات کودکان باشد.
نجات زمین باشد.
رفع فقر باشد.
آموزش محبت باشد.
کاشتن بذر امید باشد.
ساختن آینده باشد.
رفاه و زندگی و شادی باشد.
کدام پیروز شده‌اند!؟
هیچکدام!

هر کس بفهمد جنگ و خونریزی هیچ برنده‌ای نخواهد داشت.
هر کس بفهمد دنیا تغییر کرده، و اسلحه‌ها برنده را معین نمی‌کنند.
هر کس متوجه شود اگر زندگی برای مردم فراهم نشود، قهرمانی در جنگ جای آن را نمی‌گیرد!
و هر کس که بفهمد عشق به زندگی و امید به آینده، موفقیت است.
او پیروز است.
بدون شلیک یک گلوله.
بدون نمایش قدرت اسلحه.

حال کدام پیروز شده‌اند!؟

@ghomeishi3

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

دروود مثل همیشه عالی
- یک نظز اضافه کرد در دونالد ترامپ و بازساخت شخصیتِ ...
دو سناریوی پس از نفی مذاکره با آمریکا سخنان رهبر جمهوری اسلامی در بارۀ عدم مذاکره با آمریکا صریح‌تر...