بوی نوروز در آمیخته با بوی جنگ، به استقبال سال 1404می رویم
  •  

29 اسفند 1403
Author :  
جولانگاه نبرد با اهریمن توسط ایرانیان

بوی بهار و نو شدن در هنگامه‌ی نوروز باستانی، از فضای طبیعت ایران به مشام می‌رسد، و هر زنده‌جان از گیاه، حیوان و آدمی را مست خود می‌کند و به رقصِ زایشی دوباره می‌آورد. گیاهان و جانوران به کنارِ از آنچه که آدمیان بر سر خود و دنیای پیرامون خود می‌آورند، سرمست از شراب زایش و زندگیِ دوباره‌اند، و ما هم باید به سانِ هزاران سال تاریخ تمدنی خود، بر بزرگداشت این عیدگاهِ شادمانی، شاد و شادکام بوده، و شادی پراکنیم.

اما وضع ایران و منطقه ما در سال 1403، و پیش از آن، چنان اسفبار و خونین بود و هست، و چنان در کشتار و ویرانی غرق شدیم، که ابرهای تیره‌ آن، هنوز در پس و پایانِ این سالِ مخوف نیز هویداست، و دل و دماغی برای شادمانی و شادکامی نمی‌گذارد، و اینچنین است که ایرانیان در چرخه‌ایی از تیره روزی‌ها، از شادی که مشخصه تمدنی و شخصیت تاریخی آنان است، چنان دور شده‌اند که دیگر ایرانی نامیدن آنان، مشکل می‌شود، مردمی که تاریخ نشان می‌دهد به هر بهانه‌ایی و بر هر گاهشمارِ زایش و رویشی جشن می‌گرفتند [1] و شادمانه به استقبال آن می رفتند، و از مرگ و مرگ اندیشی، و بزرگداشت گاهشمارهای مرگ، دوری می‌جستند، اما این روزها با مرگ و ویرانی و گاهشمار مرگ چنان دمخور، همراه و همقدم شده‌اند، که جغد بداقبال مرگ و ویرانی، دست از سر این مردم و این سرزمین برنمیدارد، و آواز مرگآور خود را بر آسمان ایران و منطقه ما هر دم می‌پراکند، دهه‌هاست که این چنینیم و انگار بدین میهمان ناخوانده عادت کرده‌ایم، تا جایی که رنگ اعتیاد به جنگ و مرگ را در جامعه خود می‌توان دید، و بویش را فهمید.

این روزها ایران و ایرانیان، بیشتر پاگیر بادهایی‌اند، که راهبرانشان در این چند دهه کاشتند، و این بادها می‌رود تا به توفانی دگرگون کننده تبدیل، و وزیدن گرفته، و بوی باروت، مرگ و ویرانی را، دوباره بعد از سی و شش سال که از جنگ خسارتبار هشت ساله با رژیم بعث صدام می‌گذرد، باز ‌بپراکند، و به نظر می‌رسد، ایران این روزها، از هر زمان دیگری، به جنگ و خونریزی، و ویرانی نزدیک‌تر شده است. همچنانکه تنها در یک سال گذشته، ایران شاهد دو تجاوز به حریم هوایی خود از ناحیه پاکستان و اسراییل بود، که برای اولین بار مرزهای ما را شکستند، و عمق خاک ما را مورد حمله هوایی و گاه تروریسم خود قرار دادند.

این حملات بیشتر از آنکه به خوی تجاوزگری رهبران آن دو کشور متجاوز مربوط باشد، ناشی از عوارض زیاده‌روی در نفرت بیمارگونه از غرب، و سیاست لگام گسیخته غرب‌ستیزی، و مبارزه کینه ورزانه و بیش از حد با اسراییل [2] ، و در مقابل، افتادن از آنسوی بام، و دوری از سیاست خارجی متعادل و متوازن و ناشی از فرزانگی بود، که ایران را شیدای روس‌ها و شرق نشان می‌دهد، در حالی که در یک نظام خردمندانه و متکی بر فرزانگی و خرد ارتباط جمعی، نه این نفرت و کینه، و نه آن شیدایی بیمارگونه، جایی در زندگی عقلا نداشته و ندارد.

 اما این نفرت و شیدایی بیش از حد، باعث گردید، این روزها، ایران بزرگ و تمدنی به دستمایه بازی غرب و شرق در تغییرات پازل قدرت جهانی و به محل و موضوع مذاکره آنان تبدیل شود، تا آنجایی که در آخرین برگ از دفتر بازیخوردن ایران در چنین جمع هایی، می‌بینیم که، وقتی رهبران امریکا و روسیه دیروز (28 اسفند 1403) یک ساعت و نیم گپ و گفت تلفنی داشتند، تا موضوع اصلی گفتگوی خود یعنی تجاوز روسیه به اوکراین را حل و فصل کنند، موضوع ایران نیز، در حاشیه آن، به عنوان یکی از موضوعات گفتگو تبدیل شد، و این دو بیرحمانه به این جمعبندی می‌رسند که ایران را خلع سلاح کنند، چرا که «نباید موقعیت نابودی اسراییل را داشته باشد» [3]

چنین موضعگیری از ناحیه امریکا، که بارها از سوی مقامات بلندپایه ج.ا.ایران به عنوان « دشمن » خطاب شده و می‌شود، به نوعی طبیعی به نظر می‌رسد، اما اشتراک نظر ولادیمیر پوتین با دونالد ترامپ در این نقطه، نشان از همسویی کشوری با «دشمن» دارد که رهبران ایران مدعی روابط راهبردی و نزدیک با آنند! اما سوال اساسی اینجاست که اگر قرار بود که دشمن تاریخی چون روسیه، دوست راهبردی انگاشته، و در نظر گرفته شود، و تمام موازین اخلاقی، قانونی، عرف جهانی زیر پانهاده شود و با او در پرونده رسوای تجاوزش به اوکراین همراه شویم، کشوریکه در میانه همکاری تهران با خود در جنگ اوکراین، در پرونده جزایر ایرانی خلیج فارس، کنار زیاده خواهی امارات قرار گرفت، و در سوریه جاده صاف کن حمله اسراییل و جریان رادیکال مذهبی مورد حمایت ترکیه و اعراب در مقابل ایران بود، و در چنین بزنگاه خطرناکی هم، همسو با امریکا از خلع سلاح ایران می‌گوید، چرا باید شریک راهبردی ایران تلقی شود و رهبران ایران در سه سال گذشته سیاستی را در پیش می‌گرفتند که ایرانیان بهای سنگین نزدیکی با چنین بدعهد خیانت پیشه‌ایی را بپردازند؟! آیا روسیه در تاریخ ایران برای رهبران ما ناشناخته بود؟!

کشوریکه در بزنگاه خطر، با امریکا اشتراک نظر یافت، و از خلع سلاح ایران سخن میگوید و همنظر با امریکا، از «ستاندن موقعیت نابودی اسراییل از ایران» (بخوانیم خلع سلاح ایران در مقابل کل رقبای خود) سخن بگوید، که لازمه چنین ستاندنی، محدودسازی توان هسته‌ایی، موشکی و هرگونه نیروی نیابتی ایران در منطقه خواهد بود، در کجا باید با ایران همسویی میکرد؟!

تاریخ نشان میدهد که روس‌ها همیشه دشمن آزادی و پیشرفت و تمامیت ارضی ایران بوده‌اند، و امروز روس‌های خیانتکار، بعد از بهره‌مند شدن از نیابتی‌های ایران در یمن، لبنان، فلسطین و سوریه، و بهره‌گیری از فناوری موشکی و پهپادی ایران در تجاوز خود علیه مردم و خاک اوکراین، و بازی با کارت پروژه پرخرج و هزینه‌بر هسته‌ایی ایران، که هزینه‌هایش را مردم ایران بیشتر از دیگر دارندگان آن پرداختند، و بازی با این کارت، که مدت‌هاست در دست روس‌ها افتاده است، تا از آن بهره برده، و روابط خود را با غرب تنظیم کنند، و در این روزهای خطر نیز، سخن از همراهی با امریکا میگویند! که این سه امکان را از ایران ستانده، تا به قول دونالد ترامپ، در دیدار تاریخی اش با ولادیمیر زلنسکی، ایران نیز بدون هیچ کارتی، در مذاکرات منطقه‌ایی، جهانی و دوجانبه حاضر شده و تسلیم شرایط بیرحمانه نظام جدید قدرت در جهان شود، اگر قرار بود ایران به چنین سرانجامی مبتلا شود، چرا باید ج.ا.ایران در کنار متجاوز روس قرار می‌گرفت و می‌ماند، و هزینه‌های تجاوز او به مردم و خاک اوکراین را، ما ایرانیان می‎پرداختیم؟!

ایرانیان در سال 1403 در کنار پرداخت هزینه‌های تجاوز روسیه به اوکراین، هزینه‌های حمله حماس به اسراییل در 7 اکتبر 2023 را هم پرداختند، جنگی که اکنون یک سال و نیم از آن می‌گذرد، و تنها بهره‌مند اصلی آن جنگ، بنیامین نتانیاهو (راستگرای بیرحم اسراییلی) و ولادیمیر پوتین (متجاوز دیکتاتور) بودند، که چرخه کشتار و ویرانی آن، پایه های متزلزل حکومت نتانیاهو را در داخل اسراییل، و در برابر جناح میانه رو اسراییل محکم کرد، و به روسیه این امکان را داد تا جنگ باخته را با پیروزی‌هایی در سال 1403 به پایان برد، جنگی که حماس آنرا آغاز کرد، و تو گویی ماموریت داشت تا رفیق پوتین را از مرکز توجهات جهانی خارج کند، و کرد، اما سایه این جنگ خسارتبار و تباه کننده‌ی ملت‌ها و دولت‌ها، هرگز از سر مردم مظلوم منطقه برداشته نشده، و بلکه این روزها سخن از آغاز دور جدیدی از کشتار و ویرانی توسط نتانیاهو سر زبان هاست، و جا دارد که 7 اکتبر 2023 را روزی نحس برای خاورمیانه و ایران و بلکه جهان دانست، چرا که منطقه و جهان را در گرداب جنگ و بازی جنگ‌طلبان غرق کرد، که هر روز بر دامنه ویرانی و خسارت این جنگ افزوده میشود.

بدنبال حمله دیوانه وار، مشکوک، هالیوودی و احتمالا هدایت شده حماس (توفان الاقصی) به اسراییل، گرچه در ساعات اولیه پیروزی با حماس بود، و به کشتار صدها تن از مردم اسراییل انجامید، اما در چند ساعت بعد، ورق برگشت، و اکنون یکسال و نیم است، که ابتکار عمل دست نتانیاهو قراردارد، و چرخه کشتار چند ده هزار نفری از مردم مظلوم فلسطین، لبنان و... آغاز شده، و در این نبرد، ناخن‌های دفاعی که، به «عمق استراتژیک» دفاعی ایران تعبیر شده بودند، یک به یک چیده شدند، ناخن‌هایی که برای پاگیری هر کدام از آنها، ج.ا.ایران دهه‌ها تلاش، و ده‌ها میلیارد دلار سرمایه گذاری کرده بود،

و اکنون نیز در ادامه آن، این روزها دونالد ترامپ (رئیس جمهور جدید امریکا)، کسی که از جنگ و نبرد گریزان بوده و هست، خود شخصا با ضعیف‌ترین ملت‌های خاورمیانه، یعنی یمنی‌ها جنگی را آغاز کرده، تا ناخن دیگری را از پنجه قدرتمندی که «محور مقاومت» نام گرفته، بچیند، و کار ناتمام اسراییل را، خود شخصا دنبال، و تمام کند.

 با خنثی شدن قدرت حماس، حزب الله، حزب بعث اسد (با همکاری ترکیه، قطر و...) در اثر حرکت اشتباه 7 اکتبر 2023، اکنون شیعیان زیدی موسوم به «حوثی» هم مورد حمله مستقیم امریکا قرار گرفته‌اند، تا جاپاهای تمدنی ایران در شام، عراق، یمن و... یک به یک، فدای سیاست اسراییل‌ستیزانه‌ایی افراطی شوند، که به حتم هرگز در حد و اندازه و ضرورتی نبود، که این مقدار ایران، ایرانیان و سرمایه‌هایش، هزینه آن شده، و به پای فلسطین قربانی شوند.

در این سال‌ها آنقدر در پای فلسطین پیاپی باختیم، که باخت دیگر به عادت روزانه ما تبدیل شده است، و در این روزهای آغاز جشن نوروز، خود را به سان آن نواب مسلمان هندی حاکم بر منطقه «اوده» [4] در فیلم «شطرنج بازان» [5] می‌بینم که در این شاهکار هنری، سازنده این فیلم فاخر، زندگی بازنده‌ایی را به تصویر کشید، که غرق در باخت‌های بزرگ مقابل دشمن بریتانیایی خود، همچنان دغدغه‌مند بازی‌های کودکانه و عادات ناشی از تخدیر شده‌گی خود، یعنی شطرنج بازی بود، تا مسیر نابودی خود و سرزمینش را نبیند، و در خیالات خام کودکانه خود، نادیده بگیرد، تا دره نابودی، برای برد در بازی شطرنج بماند، تا از صفحه بازی روزگار محو شود.

این روزها در دغدغه‌های بیمورد و با مورد، و جشن‌های عید و نیایش‌های ماه رمضان، تورم و گرانی، فساد و ناترازی، تحریم‌های کمرشکن، فساد و سقوط اخلاقی، ناشایسته سالاری و آنچه از این دست بر ما می‌رود، غرق شده‌ایم و برای قدرت اول منطقه شدن، در خیالات خام خود غرقیم، و از آنچه در انتظار ایران و ایرانیان است، سخت غافلیم، و تن به نابودی‌ها و ویرانی‌های پیاپی می‌دهیم، زنگ‌های خطر برای ایران و ایرانیان مدت‌هاست که به صدا درآمده، و در اینجا گوشی برای شنیدن و دست به کاری زدن نیست، و کسی نیست که برای ایران و ایرانیان دلسوزی کند، و به داد ایران برسد.

در چنین شرایطی است که با سال 1403 باید خداحافظی کرد، و به دامن سالِ تیره و تار 1404 خزید، در حالیکه ابرهای تیره جنگ و ویرانی، بر سر ایران و منطقه سایه افکنده است، و کشتاری کم سابقه [6] کلید خورده و جریان دارد. و این در حالیست که برخی از ما ایرانیان، وجود این روند را لازم هم می‌دانند و بر این نظرند که ایرانیان خود توان رها شدن از وضع موجود را ندارند، و چنان در چنبره جزایر مخرب قدرت در داخل ایران گرفتارند، که یک قدرت خارجی باید که به کمک آید، تا با زایش نظامی نو، ایرانیان را از این وضع اسفبار موجود نجات داده، و برخی بر این اعتقادند که در کوله سربازان خارجی رهایی را نباید جست، که نیست. برخی آنقدر خود را باخته و خنثی می‌بینند که به هر سناریویی حاضرند تن دهند تا فقط شرایط تحول یابد، و تغییر کند، و برایشان مهم نیست در پس این تغییر چه رخ خواهد داد، و در این میان اقلیتی را می‌توان دید که انگار ایران توپ بازی‌های آنان است، تا برای تحقق آرمان‌های ناروشن خود، ایران و ایرانیان را تا قتلگاه نابودی دنبال کرده و پیش برند و...

جای اصلاح و اصلاح طلبان در این بین خالیست، تا زایشی کنترل شده و تدریجی را راهبری کنند، تا ایران به دام افراط و تفریط نیفتاده، تاریخ دوباره و چندباره تکرار نشود. اصلاحات در ایران بیرحمانه و نابخردانه به پای پوپولیست‌های تندرو سر بریده شد، و خنثی گردید، تا عرصه‌داران صحنه سیاست ایران، در این پیچ‌های خطرناک تاریخی، افراطگرایانی در این و سو و آن سوی پیوستار جمعیتی ایران باشند، که اقلیتی ناچیز در هرم جمعیتی ایرانند، و آینده ایران را همین اقلیت‌های ناچیز، با این روند رقم خواهند زد، تا ایران هرگز، ایران مطلوب اکثریت ایرانیان نشود، و چرخه لزوم انقلاب و تغییر تحول، همیشه یقه ایران را در دست داشته و رها نکرده، و هر از چند سالی، ایرانیان را به خود مشغول داشته، و سرمایه‌های ایران را به نابودی برده و مستهلک نماید.  

این روزها ایرانیان در تفرقه کامل، با کمری خم از تحمل دهه‌ها تحریم کمرشکن، و فساد ناشی از آن و جدایی از جهانیان، به استقبال آینده‌ایی ناروشن می روند.

#نه_به_جنگ    #نه_به_جنگ_افروزی     #نه_به_کاسبان_جنگ

تماس تلفنی پوتین و ترامپ، و سیم تلفنی که بر گردن کشورهای مورد مذاکره در این تماس افتاد

[1] - ایرانیان برای 12 ماه سال، 15 جشن متفاوت داشتند، و آنرا با شادی همراهی می کردند. جشن های نوروز، مهرگان، سده، سپندارمزگان و... از آن جمله اند

[2] - که توگویی که اسراییل اولین و آخرین متجاوز به حقوق، و مرزهای سرزمینی آدمیان در روی زمین بوده و هست

[3] - روزنو :کاخ سفید در خصوص گفت و گوی تلفنی ترامپ و پوتین بیانیه ای منتشر کرد. در این بیانیه از توافق رهبران دو کشور مبنی بر توقف حمله به زیر ساخت های روسیه و اوکراین خبر داده شده است. همچنین ادعا شده پوتین و ترامپ اعلام کرده اند ایران هرگز نباید در موقعیت نابودی اسرائیل باشد! درباره این بخش هنوز کاخ کرملین بیانیه ای صادر نکرده است.

[4] - اوده  منطقه‌ای تاریخی به مرکزیت فیض‌آباد در شمال هند است این منطقه در ایالت اوتار پرادش واقع است که حکومت اوده در سال‌های ۱۷۷۲ تا ۱۸۵۸ میلادی در آن حکم‌رانی می‌کرده است زبان مردم این منطقه هندوستانی، زبان هندی و زبان اردو است.

[5] - شطرنج‌بازان فیلمی از سینمای هند ساختهٔ کارگردان بنگالی ساتیاجیت رای، بر اساس داستان کوتاهی از منشی پریم‌چند به همین نام، که در سال ۱۹۷۷ میلادی منتشر شد امجد خان در نقش واجد علی شاه، پادشاه اوده در این فیلم حضور دارد. همچنین بازیگران برجسته‌ای نظیر سانجیو کومار، سعید جعفری، شبانه اعظمی و ریچارد اتنبرا در آن بازی کرده‌اند. اتفاقات فیلم در ۱۸۵۶ میلادی واقع شده، زندگی و آداب‌ورسوم قرن ۱۹ شبه‌جزیزهٔ هند در آستانهٔ شورش‌های سال ۱۸۵۷ میلادی در این سرزمین را نشان می‌دهد. تمرکز فیلم بر سیاست‌های توسعه‌طلبانهٔ استعماری کمپانی هند شرقی بریتانیا می‌باشد. این اثر سینمایی برای بهترین فیلم خارجی‌زبان در پنجاه و یکمین دوره جوایز اسکار، پیشنهاد اما نامزد نشد.

[6] - به غیر از کشتاری که از فلسطینی ها در غزه می شود، که در یک قلم آن در یک روز نزدیک به پانصد نفر در اثر بمباران غزه کشته شدند، و تو گویی گشتار فلسطینیان به یک امر عادی تبدیل شده است، دیگر تنها رقم کشته هاست که گفته می شود و همه از کنار آن رد می شوند. البته چنین کشتاری خاموش در ایران نیز جریان دارد، که رسانه ایی نمی شود، چرا که رقم کشتاری که از تصادفات رانندگی، آلودگی هوا، سرطان و... کمتر از کشتار جنگ غزه نیست.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (19)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

نتایج پژوهش دانشگاه علوم بهزیستی نشان می‌دهد؛
45 درصد دبیرستانی‌ها، رابطه جنسی دارند

به تازگی پژوهشی منتشر شده که نشان می‌دهد وضعیت اخلاقی و رفتاری در مدارس تهران و بین دانش‌آموزان 15 تا 18 ساله بحرانی است. @sokhanranihaa
ویژگی‌های جمعیت شناختی نمونه‌های مورد بررسی در این پژوهش (1030 پرسشنامه ) که در فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی که زیر نظر دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی منتشر شده است، نشان می‌دهد که رده سنی نوجوانان مورد بررسی میان 15 تا 18 سال بودند که نیمی از این جمعیت دختر و نیمی دیگر را پسران تشکیل می‌دادند که از این میان 31.9درصد 15 ساله، 30.8 درصد 16 ساله، 28.7 درصد 17 ساله و 8.6 درصد 18 ساله بودند که از قومیت‌های گوناگون فارس، آذری، لر، کرد و سایر موارد در نمونه بررسی وجود داشتند .

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از صدای اقتصاد، نتایج حاصل از این بررسی نشان می‌دهد تجربه قلیان کشیدن با 51.5 درصد، استعمال سیگار با 35.2 درصد، تجربه رابطه جنسی با میل خود 30.4 درصد، کتک کاری در بیرون از خانه (جز مدرسه) با 28.1 درصد و تجربه مصرف الکل با 27.4 درصد به ترتیب همه گیرترین رفتارهای پرخطر در میان دانش آموزان مورد بررسی بودند. هم‌چنین تجربه مصرف کراک و هرویین هر یک با 1.5 درصد، مصرف کوکایین با 2 درصد، متادون 2.9 و تریاک 3.3 درصد به ترتیب کم‌ترین میزان شیوع رفتارهای پرخطر را در میان دانش آموزان مورد بررسی دارند .

حسین طلا، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی با توجه به آمارهای رفتارهای پرخطر در دانش آموزان 15 تا 18 سال تهرانی، به خبرگزاری آنا می‌گوید: آمار بروز رفتارهای پرخطر مانند مصرف قلیان، سیگار، ارتباط جنسی و مصرف الکل در دانش آموزان بسیار نگران کننده است و نیازمند آن است که آموزش و پرورش بیشتر به مسائل تربیتی و فرهنگی دانش آموزان اهمیت دهد زیرا اغلب این رفتارها در بین نوجوانان و جوانان دیده می‌شود که این امر می‌تواند برای سلامت جامعه و خانواده‌ها در آینده تهدید کننده باشد .

وی با بیان اینکه وزارت آموزش و پرورش دغدغه‌ای برای مقابله با آسیب‌های اجتماعی در بین دانش آموزان ندارد، عنوان می‌کند: در ابتدای دولت یازدهم زمانی که آقای فانی وزیر آموزش و پرورش برای کسب رای اعتماد در مجلس حاضر شدند بنده به عنوان مخالف صحبت کردم زیرا وی از ابتدا دغدغه‌ای جز بودجه نداشتند و هیچ برنامه‌ای برای مسائل و مشکلات حوزه آموزشی کشور ارائه نکردند .

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، می‌گوید: متاسفانه مدیران مدارس نیز به جای تعلیم و تعلم و تقویت مشکلات آن درگیر مسائل اجرایی از قبیل پرداخت قبوض آب، برق، تلفن و غیره شده‌اند به گونه‌ای که این امر آنها را از مسئولیت اصلی خود دور کرده است .

طلا مقابله با آسیب‌های اجتماعی و رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان را یک کار بین بخشی اعلام و اظهار می‌کند: مقابله با این پدیده در دانش آموزان نیازمند همت و یاری تمام وزارتخانه‌هایی است که از دولت بودچه دریافت می‌کنند و اینها باید در مقابل نسل جوان پاسخگو باشند .

وی با تاکید براینکه متاسفانه قبح برخی از رفتارهای پرخطر مانند مصرف قلیان در خانواده‌های ایرانی شکسته شده است، ادامه می‌دهد: بنابراین وزارت آموزش و پرورش، سازمان تبلیغات، وزارت بهداشت و سایر نهاد و وزارتخانه‌های مسئول باید تلاش کنند تا مجدد مشکلات و عوارض این دسته از رفتارها را در بین دانش آموزان و خانواده‌ها اطلاع رسانی کنند .

This comment was minimized by the moderator on the site

مدیران مدارس مانند مدیران و معلمان دلسوز قدیم نیستند همه به دنبال منافع شخصی مالی و اجتماعی هستند

پدرو مادر
This comment was minimized by the moderator on the site

بنام خدای صلح

رهبری مستقیم با ترامپ‌ گفتگو کند؟ چرا ؟
چون
گفتگوی جدی درحال حاضر می تواند از ریخته شدن خون خیلی زیاد انسانهاجلوگیری کند.

اما دلایل ؛

۱/ بدستور خداوند حضرت موسی پیامبر اولی العزم بود اما با فرعون طغیانگر که خودرا خدا می دانست گفتگو کرد ودر نهایت در عرصه عمومی به قدرت نمایی در جلب نظرمردم پرداختند. پس کسی که تابع قران است باید قرانی عمل کند این کار می تواند ازطریق ویدئو کنفراس ، بصورت خصوصی و یادرمنظر جهانیان ویا با حضور در کشور ثالث‌ وانواع راههای دیگر رخ دهد.

۲ / می گویند خسرو پرویز نامه پیامبر را پاره کرد و گفتگو یا پاسخ مکتوب نداد، بعدا نتیجه اش فتح ایران شد.
این حرف درست است زیرا هرکجا دیپلماسی کنار رفت بدون شک دیر یازود گلوله تفنک ظهور می کند .
البته علت پاره کردن نامه هم باید کاوش شود . می توان یک‌ حدس دیگری هم زد اینکه ازکجا معلوم است جاسوسان ابولهب وابوسفیان بین راه نامه پیامبر را از نامه رسان نگرفته باشندویا با حیله ای انرا عوض نکرده باشند تا خسرو پرویز با خواندن آن نامه عصبانی شود و آن را پاره کند ؟‌

همین حدس قریب به یقین را برای امروزه می توان داشت
حالا هم با وجود این همه نفوذهای انسانی و فن اوریها جاسوسی گوناگون ' چه کسی تضمین کرده نامه ترامپ دستکاری نشده وانچه به ایران رسیده از فیلترهای سازمان سیا _ک. گ. ب پوتین _" موساد و ام ای سیکس و ... بسلامت گذر کرده است و واقعا همان نامه شخص ترامپ بدون هیچ دستکاری رسیده باشد
بخصوص با فاصله چند روزه معطلی برای رسیدن آن ،

ایا چگونه به اورندگان و واسطه ها که نوعا دشمن ما هم هستند می توان اعتماد کرد ، واقعا موسادو سیا و روئوس وشیوخ عرب براحتی اجازه دادند نامه ترامپ به رهبر ایران برسد ؟
بقول معروف کسی که این را باور کند؟ بجای صداقت نباید گفت ساده لوح است.

۳/ نقش ماجرای برف رضا شاه در امور دیپلماتیک بسیار حایز اهمیت است ونباید مورد غفلت قرار گیرد.
او یک صف سرباز ردیف کرد ویک مشت برف در دست نفر اول گذاشت انها دست بدست فرستادن رفت . نفر اخر درحالی برف را تحویل داد که هیچ نسبتی با برف اول نداشت .
حال هم اگر بین دو رهبر وبدون هیچ واسطه ای گفتگو شود ، دیگر شایبه کوچک وبزرگ کردن ودخالت نمودن انواع تمایلهاو واسطه ها درکار نیست .

4/در نظر عده ای از جو سازان داخل مملکت هرکس رفت وهرنوع قرارداد بست ولو اینکه تماما با هدایت خود رهبری بوده باشد ، بازهم اورا خائن دانسته او و دستاورد اورا دود هوا می کنند. وباز هم نقطه سر خط ونتیجه اش باز سرگردانی اقتصاد ملت وفقر وبیچارگی مردم است، فقط روزنامه کیهان سرتیتر هایش پر می شود ولی جیب مردم خالی تر،
وسکوت یا تایید حرکت این جوسازان هم سرجای خودش هست .

۵ / مطلوب رهبری تحقق شاخص های ایدولژیک ایشان است اما شاخص های سیاستمداران دیپلمات، فعل وانفعال وتعامل در صفحه واقعیت هاست .

پس چه بهترست اصلا سیاستمداران انجام ماموریت گفتگو را نپذیرند واین مسولیت را از شخص خود رهبری تقاضا کنند و جزو رسالت اصلی خود او اعلام نمایند تا ایشان خودشان انجام دهند ‌و با واقعیت ها دست وپنجه نرم کنندو شرایط ایدو لژیک خودرا خودایشان با واقعیات به تضارب دراورند .
مبادا باز شرایط مطلوب وزیاد ایدو لژیک خودرا از کارگزاران گفتگو ، مطالبه نکنند و گفتگو به سرانجام نرسد.

۶/ برخی خواسته های جناب رهبر درجهان امروز ، اصلا محقق شدنی نیست ، مثلا ازطرف مقابل ((اعتماد )) می خواهند و کارگزاران دیپلماتیک خود را زیر فشار قرار می دهند که (( ما اعتماد نداریم )) باید انها اعتماد مارا جلب کنند .
درحالی،که اصلا دنیای دیپلماسی ، دنیای ((اعتماد)) نیست، دنیای تعامل ومعامله گری است . امتیازی بدهی وامتیازی بگیری ، پس
بسیار بجا است خودشان گفتگو کنند تابه اعتماد برسند. اعتمادی که در دنیای روابط بین الملل چیزی جز یک ((احساس گذرا )) بیشتر نیست و هرقول وقرار ونوشته ای با کوچکترین تحولات که در شرایط موجود ایجاد شود ، اعتماد ها بهم می ریزند و باد هوا می شوند .
از انجا که اگر براعتماد وگفته ها ووعده ها کسی اعتماد کرد وتعامل نکرد ، وبلا فاصله اعتماد ازبین برود همه طلب کار می شوند که چرا فرستاده ما اعتماد کرد ؟‌
اما وقتی خود رهبری گفتگو کند چه اعتماد کرده باشد وچه تعامل کند دیگر این بهانه ها درکار نخواهد بود ومجبورند حمایت همه جانبه خود وملت را جلب کند .
پس بجاست شخص رهبری مردانه وارد معرکه شوند وشخص خودشان بگفتگو با ترامپ بپردازند وغایله را خاتمه دهند ، درغیر این صورت ره بجایی نمی بریم وجنگ درانتظار ماست .

۵/۱/۱۴۰۴. عباس نصر
والسلام علی من التبع الهدی

This comment was minimized by the moderator on the site

احمد نقیب‌زاده به یورونیوز: فروپاشی جمهوری اسلامی مانند شوروی خواهد بود؛ حمله اسرائيل قطعی است
تاریخ انتشار ۲۵/۰۳/۲۰۲۵

احمد نقیب‌زاده، استاد بازنشسته علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتگویی اختصاصی با یورونیوز درباره چشم‌انداز سیاست خارجی جمهوری اسلامی می‌گوید.
بسیاری سال ۱۴۰۴ را سال سرنوشت جمهوری اسلامی می‌دانند. در سالی که گذشت، گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی ضربات بی‌سابقه‌ای را دریافت کردند که به توان بازدارندگی حکومت ایران آسیب قابل توجهی وارد کرد. در چنین شرایطی، در آمریکا هم کسی به قدرت رسید که بار دیگر به سراغ احیای راهبرد فشار حداکثری رفته است. او البته در عین حال از تمایل خود برای گفتگو و توافق با ایران می‌گوید اما دست‌کم رهبری جمهوری اسلامی به نظر می‌رسد تمایلی برای نشستن پای میز مذاکره با دولت دونالد ترامپ ندارد.

از سوی دیگر، سال ۱۴۰۴ سالی تعیین کننده برای برنامه هسته‌ای ایران نیز به شمار می‌رود؛ در پیش بودن ددلاین‌هایی چون انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ و توافق برجام و همچنین پایان فرصت ممکن برای فعال کردن مکانیسم ماشه، فضای بین‌المللی درباره ایران را بیش از پیش تعیین کننده خواهد کرد.

همه اینها در حالی است که وضعیت در داخل نیز بسیار پرآشوب است، میزان نارضایتی از حکومت به شکل کم‌سابقه‌ای افزایش یافته، حدود نیمی از واجدین شرایط حاضر نشدند در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۳ شرکت کنند، هر روز گروهی از مردم از بازنشستگان و معلمان گرفته، تا پرستاران و دیگر اقشار جامعه، در اعتراض به وضعیت اقتصادی و معیشتی به خیابان‌ها می‌آیند؛ از آن طرف آنچه از سوی مقام‌های جمهوری اسلامی «ناترازی انرژی» خوانده می‌شود، نفس جامعه را گرفته و مشخص نیست در فصل تابستان وضعیت برق به چه صورت خواهد بود.

با این‌همه چالش و دست‌انداز اما، چشم‌اندازی از تغییر رویکرد در دیدگاه‌های مقام‌های جمهوری اسلامی دیده نمی‌شود. برای تحلیل این شرایط و همچنین چشم‌انداز پیش‌رو به سراغ احمد نقیب‌زاده، استاد بازنشسته علوم سیاسی دانشگاه تهران رفتیم.
آقای نقیب‌زاده که دکتری جامعه‌شناسی سیاسی خود را از دانشگاه پاریس ۱۰ گرفته، یکی از تحلیلگران برجسته و اساتید بنام علوم سیاسی ایران به شمار می‌رود که کتاب‌های متعددی از او به رشته تحریر درآمده است.

آقای نقیب‌زاده که به تازگی با درجه استاد تمامی از دانشگاه تهران بازنشسته شده، معتقد است، نفوذ روسیه در ساختار تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی بیش از حد تصور است و مسکو هر کسی را که بنای بهبود روابط ایران و غرب را در سر داشته باشد از صحنه حذف می‌کند. او همچنین بر این باور است که احتمال انجام حملاتی مشابه ترور اسماعیل هنیه، علیه مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی از سوی اسرائيل و آمریکا در سال ۱۴۰۴ بالا خواهد بود.

به عنوان نخستین سوال، شما رویکرد کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سال ۱۴۰۴ را چطور تحلیل می‌کنید؟ می‌دانیم که سال مهمی خواهد بود و چالش‌های کلی پیش‌رو هم بسیار قابل توجه هستند.

گفتمان حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی در بحبوحه جنگ سرد شکل گرفته و با وجود اینکه ۳۵ سال از پایان جنگ سرد می‌گذرد این گفتمان همچنان در جمهوری اسلامی تغییر نکرده و ما قدم به قدم رد پای شوروی در ابتدا و سپس روسیه را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی مشاهده کرده‌ایم.

روس‌ها در این دهه‌ها بسیار سنجیده عمل‌کرده‌اند؛ در مسئله گروگانگیری دیپلمات‌های آمریکایی در تهران، نخستین ضربه به روابط ایران و غرب وارد شد و سپس افرادی که طرفدار برقراری رابطه با غرب بودند یکی یکی حذف شدند و از صحنه کنار رفتند. برای سال‌ها کسی جرات نمی‌کرد حرفی از رابطه با آمریکا بزند.

به عنوان مثال هاشمی رفسنجانی به عنوان رئيس جمهور و تیمی که همراه او کار می‌کردند همگی طرفدار این بودند که مسئله با آمریکا حل شود و من شک ندارم که هاشمی جانش را بر سر همین مسئله از دست داد و به طرز مشکوکی درگذشت. افراد دیگری هم چنین بودند که به انواع مختلف جان خود را از دست دادند. در نتیجه من تردید ندارم تا زمانی که روسیه در ایران صاحب نفوذ باشد، روابط ایران و غرب به هیچ وجه رو به بهبود نخواهد رفت.

شما به مسئله نقش روسیه اشاره کردید، اما ما می‌دانیم که تلاش‌هایی از سوی طرفین صورت می‌گیرد که تهران و واشینگتن از مسیر مسکو با یکدیگر مذاکره کنند. آیا چنین روندی نمی‌تواند به تنش‌زدایی میان ایران و آمریکا منتج شود؟

نه تنها روسیه، که چین هم بر روندهای کلی سیاست خارجی ایران تاثیر دارد و این دو کشور توانسته‌اند در ایجاد مقاومت و شهامت رهبران ایران برای مقابله و مقاومت در برابر گفتگو با غرب نقش آفرین باشند. بسیاری بر این باورند که آینده ایران به نوع رابطه‌ای که روسیه و آمریکا قرار است با یکدیگر برقرار کنند گره خورده است. ما نمی‌دانیم ترامپ به آنچه در مورد روسیه می‌گوید اعتقاد دارد یا یک تاکتیک و شگردی است که روسیه را به زانو در آورد. چون در ایالات متحده تردیدهایی نسبت به سیاست خارجی آمریکا وجود دارد که نمی‌دانند ترامپ واقعا چه برنامه‌ای برای پوتین در پیش خواهد گرفت. در نتیجه اگر این روابط میان ترامپ و پوتین به یک توافق منجر شود، یقینا بر سر ایران هم تفاهم‌هایی خواهند کرد.

‏‎سریع‌القلم به یورونیوز: ایران تحت شرایطی سیاست‌ خود را ۱۸۰ درجه تغییر می‌دهد؛ مثل توافق با عربستان
این در حالی است که به یاد داشته باشید مردم ایران نسبت به روسیه همیشه بدبین و مردد بوده‌اند. در فضای مجازی مردم به صورت مرتب به رهبران جمهوری اسلامی هشدار می‌دهند که به روسها اعتماد نکنید. روس‌ها بیش از ۲۰۰ سال است که به شکل‌های مختلف کشور ما را مورد تهاجم قرار داده‌اند، قسمت‌های وسیعی از سرزمین ما را گرفته‌اند و همیشه ما را وجه المصالحه قرار داده‌اند.

اما در مورد خود تنش میان ایران و آمریکا مسیر چطور است؟ سیگنال‌های مختلف و متفاوتی دریافت می‌شود که به ویژه‌ آمریکایی‌ها می‌گویند ما به دنبال توافق با ایران هستیم.

به نظر من برخورد قطعی است و جمهوری اسلامی در این مسیر کوتاه نمی‌آید و آمریکا هم کوتاه نمی‌آید و قطعا یک برخورد نظامی خیلی سرنوشت سازی صورت می‌گیرد ولی اینجا علامت ابهام روی روابط آمریکا و روسیه وجود دارد که نمی‌دانیم با یکدیگر به توافقی می‌رسند که روی ایران هم اثر داشته باشد یا خیر.

اما آیا فکر نمی‌کنید رویکردی که از سوی جمهوری اسلامی در پیش گرفته شده، همان استمرار راهبرد «نه جنگ نه مذاکره» است؟ به این معنا که رهبران جمهوری اسلامی به درست یا غلط تصور می‌کنند که تهدیدهای آمریکا واقعی نیست و بیشتر به بلوف می‌ماند و در نتیجه جنگ صورت نمی‌گیرد و در عین حال به دلیل مخالفت‌های داخلی، مذاکراتی هم صورت نخواهد گرفت؟

بخشی از حاکمیت چنین فکر می‌کند و تصورشان بر این است که این توان را دارند که ایالات متحده را از عمل باز بدارند. ولی واقعیت این است اتفاقاتی که در سالهای اخیر رخ داده این رویکرد را بسیار بسیار ضعیف کرده است. آنچه در خاورمیانه رخ داده، باعث شده پایگاه‌های جمهوری اسلامی از دست برود و این توانی که حکومت ایران همیشه به رخ همگان می‌کشید دیگر زیر سوال رفته است. در نتیجه من فکر می‌کنم این تصور که آمریکا بلوف می‌زند و نمی‌تواند کاری کند، توهمی بیش نیست.

بله این سیاست را در زمان بایدن می‌توانستند پی بگیرند و ادامه دهند ولی در حال حاضر فضا به گونه‌ای دیگر است. واقعیت این است که تمام نقاطی که جمهوری اسلامی در منطقه پایگاه داشته، بسیار هم برایش هزینه کرده و جایگاه مستحکمی هم داشته همه از دست رفته‌اند؛ در نتیجه حداقل در داخل کشور کسی باور ندارد که توان جمهوری اسلامی آن اندازه‌ای است که بتواند ایالات متحده را از عملی باز بدارد. ضمن اینکه فراموش نکنید که آسمان ایران دیگر بی‌دفاع است و ما بارها شاهد بودیم که اسرائيل شوخی ندارد و می‌آید و مراکزی را که مد نظرش است، مورد هدف قرار می‌دهد و جمهوری اسلامی هم در مقابل این حملات آسیب‌پذیر است.

شما در نظر بگیرید که آمریکا بدون اینکه اقدام زیادی انجام دهد، جنگنده‌هایش را از پایگاه‌های خود در قطر و بحرین بلند کند و تنها تاسیسات نفتی ما در عسلویه را بزند؛ در این کمبود برق و آب و دارو و مواد غذایی، می‌دانیم که چه فاجعه‌ای به بار خواهد آمد. در نتیجه باز هم تکرار می‌کنم، اگر چنین تصوری داشته باشند که می‌توانند جلوی اقدام آمریکا را بگیرند توهمی بیش نیست.

اما پرسشی که برای بسیار در حال حاضر ایجاد شده این است که در چنین وضعیتی چرا ایران از مذاکره پرهیز دارد؟ حکومت ایران یا شخص علی خامنه‌ای چرا حاضر به گفتگو با آمریکا نمی‌شود؟ آیا نگرانند که در مذاکرات بحث‌هایی درباره تعطیلی کامل برنامه هسته‌ای و موشکی جمهوری اسلامی مطرح شود یا مسائل ایدئولوژیک مانع است؟

این‌را که آمریکایی‌ها به صراحت گفته‌اند که جمهوری اسلامی باید کلا مسائل اتمی را کنار بگذارد و بحث‌های موشکی هم در مذاکرات مطرح خواهد بود.

در نتیجه به باور من مقام‌های جمهوری اسلامی تصور می‌کنند که اگر در شرایط فعلی وارد مذاکره شوند و شرایط آمریکا را بپذیرند یک شکست خفت‌بار پیش خواهد آمد. در نتیجه ترجیحشان این است که در جنگ شکست بخورند و از بین بروند اما زبان مخالفان داخلی‌شان دراز نشود. تصور رهبران جمهوری اسلامی این است که اگر یک قدم عقب بنشینند باید تا انتها عقب بروند و این برایشان بسیار خفت‌بار است.

آنچه در حکومت داری جمهوری اسلامی می‌بینیم تفاوتی با آنچه در قرن اول هجری قمری مشاهده می‌شد وجود ندارد و با همان شیوه‌ها می‌خواهند ممکلت را اداره کنند. ضمن اینکه اینها آنقدر در گفتار اغراق کرده و راه افراط را در پیش گرفته‌اند که حالا دیگر برگشت از آن مواضعی چون «ما همیشه ایستاده‌ایم و از چیزی نمی ترسیم» برایشان بسیار سخت است.

من شخصا فکر می‌کنم که اسرائيل اصرار دارد تاسیسات اتمی ایران را بزند و این کار را خواهد کرد. در مورد اتفاقات دیگر من فکر می‌کنم که احتمالا چندین ضربه زده خواهد شد از جمله از بین بردن چندین شخصیت عالیرتبه در ایران؛مشابه کاری را که با اسماعیل هنیه کردند، می‌توانند با دیگران هم انجام دهند و ثابت هم کردند که توانش را دارند

مسئله مشروعیت داخلی هم هست و می‌دانند که مسائلی در داخل برایشان پیش می‌آید. شما دیدید اینها حاضر نشدند بر سر مسئله حجاب کوتاه بیایند و با استدلال‌هایی چون حجاب زنان مانند دیوار برلین است و اگر فرو بریزد همه چیز فرو می‌پاشد بر سر این مسئله مقاومت کردند. در حالی که اگر از اول با مردم اینطور برخورد نکرده بودند، طبعا میزانی از رضایت هم میان جامعه مشاهده می‌شد. واقعا نوع حکومت‌داری جمهوری اسلامی عجیب است و رابطه‌ای که روزگاری بین دولت و ملت بسیار نزدیک بود و مرز میان دولت و ملت در هم تنیده بود، امروز به قدری فاصله زیاد شده که بی‌سابقه است.

به بحث تنش‌های سیاست خارجی بپردازیم. ما می‌دانیم که در سال ۱۴۰۴ موضوعاتی مانند پایان برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ و فعال کردن مکانیسم ماشه مطرح است؛ از آن‌طرف اسرائيل و تمایلش برای هدف قرار دادن تاسیسات هسته‌ای ایران بر کسی پوشیده نیست. پرسش ساده این است که چقدر احتمال درگیری نظامی و جنگ در سال جدید جدی است؟

من شخصا فکر می‌کنم که اسرائيل اصرار دارد تاسیسات اتمی ایران را بزند و این کار را خواهد کرد. در مورد اتفاقات دیگر من فکر می‌کنم که احتمالا چندین ضربه زده خواهد شد از جمله از بین بردن چندین شخصیت عالیرتبه. اما بعد از آن را نمی‌توان پیش‌بینی کرد.

منظورتان چندین شخصیت عالی‌رتبه در ایران است؟

بله مشابه کاری را که با اسماعیل هنیه کردند، می‌توانند با دیگران هم انجام دهند و ثابت هم کردند که توانش را دارند. من فکر نمی‌کنم آمریکایی‌ها بی‌عقلی کنند و وارد ایران شوند و کاری کنند مردم آسیب ببینند چرا که در آن صورت بحران‌های جدی‌تر در منطقه به وجود خواهد آمد. آنچه در سوریه بعد از سقوط حکومت اسد رخ داد و اسرائيل به صورت مرتب پایگاه‌های نظامی سوریه را مورد هدف قرار داد تردیدهایی را در خصوص اینکه اسرائيل ممکن است چنین رویکردی را در قبال ایران هم پی بگیرد در جامعه ایجاد کرده. ضمن اینکه رقبا و دشمنان جمهوری اسلامی بارها گفته‌اند که باید به ایران ضربه زد و این بهترین موقع است چرا که جمهوری اسلامی در ضعیف‌ترین حالت خود قرار دارد و به نظر هم می‌رسد که همین است.

اما اگر بخواهیم سیکل تنش‌ها را به صورت مرحله‌ای در نظر بگیریم؛ فرض کنیم که اسرائيل یا آمریکا تاسیسات هسته‌ای ایران را مورد هدف قرار دهند و در واکنش، مقام‌های حکومت ایران به تهدید خود برای هدف قرار دادن پایگاه‌های آمریکا در منطقه عمل کنند. در آن صورت ما شاهد یک نردبان تنش میان ایران و اسرائيل و آمریکا نخواهیم بود؟ اتفاقی که احتمالا در نهایت به پیش آمدن یک جنگ تمام عیار در منطقه منتهی خواهد شد

ببینید این مستلزم داشتن اطلاعات نظامی است که ما نداریم. ولی من با شناختی که از اسرائيل و آمریکا دارم قبل از اینکه جمهوری اسلامی بخواهد دست به حرکت این چنینی بزند، توان چنین کاری را از جمهوری اسلامی خواهند گرفت و در نتیجه می‌توانند قضیه را با موفقیت پشت سر بگذارند و به ایران هم آسیب زیربنایی وارد نشود. ولی ما متاسفانه دیده‌ایم که در چنین شرایطی قدرت‌های جهانی ترجیح می‌دهند کشور را کاملا نابود کنند و دوباره از صفر شروع کنند. اینها تردیدهایی است که مردم دارند و ترس‌هایی است که ویژه در جامعه تحصیلکرده ایران وجود دارد.

در عین حال به باور من اگر آمریکا بخواهد چنین کند یک دیوانگی خواهد بود چرا که اگر ایران به هم بریزد، چندین منطقه آشوب‌زا به هم می‌ریزند و با یکدیگر تلاقی خواهند داشت: آسیای غربی، آسیای مرکزی، خارمیانه، خلیج فارس و حتی قفقاز. این‌ها همگی مستعد آشوب‌هایی هستند و ایران یک منطقه حائل بین تمام این مناطق است.

من قبلا هم گفته‌ام که احتمالا فروپاشی در جمهوری اسلامی به شکل اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود. از آن موقعی که من این هشدار را دادم، آنها مرتب به دنبال یافتن آیت‌الله گورباچف هستند

در نتیجه به نظر من آمریکایی‌ها اگر بخواهند عاقلانه عمل کنند می‌توانند بدون اینکه ایران را کلا به هم بریزند با جمهوری اسلامی تصفیه حساب کنند. مرحله بعد از آن را خیلی نمی‌توان پیش‌بینی کرد که آیا رژیم عوض خواهد شد یا خیر. ولی به هر صورت غربی‌ها به خواسته خود می‌رسند. البته در نظر داشته باشید که تا همین حالا هم غربی‌ها بسیار ایران را بازی دادند؛ اجازه دادند تمام این مخارج در منطقه صورت گیرد و بعد به یکباره جلویش را بگیرند. این نکته‌ای است که حدود ۱۷ سال قبل من در یک سخنرانی به آن اشاره و هشدار دادم که فکر نکنید که غربی‌ها نمی‌دانند شما چه می‌کنید و چه برنامه‌هایی دارید. آنها صبر می‌کنند شما هزینه و تلاش کنید و سر بزنگاه جلوی شما را می‌گیرند.

آنچه که اسرائيل در قبال حزب‌الله انجام داد یک اتفاق عجیب عجیب و غریبی بود. در تاریخ چنین حوادثی سابقه نداشت که پیجرها در دست نیروهای آنها منفجر شود و در ادامه ضربات سنگینی به توان این گروه وارد شد.

اما شما چقدر این احتمال را جدی می‌دانید که اگر شرایط در ممکلت وخیم‌تر شود و اوضاع اقتصادی بدتر؛ در نهایت حاکمیت به گفتگو با آمریکا تن بدهد. برخی از تحلیلگران معتقدند که در سخنرانی‌های جدیدتر علی خامنه‌ای هم کمی نرمش مشاهده شده و دست‌کم به تندی دفعات نخست نبود که تاکید می‌کرد اساسا مذاکره با دولت کنونی آمریکا شرافتمندانه نیست.

آنچه من می‌بینم این است که همه در کشور موافق مذاکره هستند و متوجه شده‌اند به جز یک نفر که نمی‌خواهد متوجه شود.

تمام مسئولین رده بالای کشور هشدار می‌دهند و می‌گویند که از اول این موضع‌گیری بیمارگونه درباره آمریکا غلط بوده است. اینکه تصور می‌کنند اگر آمریکا سفارتش را در ایران بگشاید حتما به سقوط جمهوری اسلامی منجر می‌شود تصور درستی نیست. واقعیت این است که ایران دقیقا مانند سازمان‌های کمونیستی، وقتی فرد از هرم قدرت بالا می‌رود، پا بر سر رفقای می‌گذارد و به راس می‌رسد هر کاری که می‌خواهد انجام می‌دهد. عملکرد جمهوری اسلامی بسیار شبیه رژیم‌های کمونیستی است.

آنچه من می‌بینم این است که همه در کشور موافق مذاکره هستند و متوجه شده‌اند به جز یک نفر که نمی‌خواهد متوجه شود و آن‌هم شخص علی خامنه‌ای است

من قبلا هم گفته‌ام که احتمالا فروپاشی در جمهوری اسلامی هم به شکل اتحاد جماهیر شوروی خواهد بود. از آن موقعی که من این هشدار را دادم، آنها مرتب به دنبال یافتن آیت‌الله گورباچف هستند و به مجردی که فکر کنند کسی آماده است که از بالا تغییراتی را ایجاد کند او را از سر راه بر می‌دارند. نکته دیگر هم این است که عده‌ای از تحریم‌ها سود می‌برند ولی من آنها را خیلی جدی نمی‌بینم چون آنها خیلی زود تغییر چهره می‌دهند و از طرف دیگری سود می‌برند و یا آنچه که از جیب ملت ایران دزدیدند به خارج می‌برند و استفاده می‌کنند. تنها چیزی که می‌بینم این است که یک نفر ایستاده و به هیچ وجه هم حاضر نیست تغییر کند.

منظورتان از آن یک نفر آقای خامنه‌ای است؟
بله

دلیل مخالفت او را چه می‌بینید؟ ایدئولوژیک است یا ریشه‌های آن را باید در جای دیگری جستجو کرد؟

شخصیت او این‌طور است که وقتی از اصلاح طلبان دلخور و ناراضی شد، کسی را آورد (احمدی نژاد) که هم به خودش ضربه زد، هم به نظام ضربه زد و به ایران لطمه زد و از آن موقع قطار این انقلاب از ریل خارج و به سمت دره حرکت کرد. آیا اینها را نمی‌دید یا می‌دید و می‌گفت که در عوض من نوعی انتقام گرفتم از مخالفانم؟ کسی مثل میرحسین موسوی که قبلا نخست وزیر بوده و با ایشان هم خویشاوندی دارد همچنان گوشه حصر خانگی است. در حالیکه اگر غیر از مسئله کینه شخصی باشد همه چیز از جمله منافع نظام و ایران حکم می‌کرد که ۱۰ سال پیش او آزاد می‌شد اما این اتفاق نیفتاد.

در نتیجه من خیلی این رویکردها و تصمیمات او را به حساب صرف ایدئولوژیک نمی‌گذارم و این‌ها خصلت‌های فردی هستند که در حوادث شدیدتر و متصلب‌تر می‌شوند و قوام بیشتری پیدا می‌کنند.

شما در بخشی از صحبت‌هایتان به بحث تاثیر نگاه روسیه بر آینده روابط ایران و ایالات متحده اشاره کردید، با توجه به نفوذی که روسیه در ایران دارد و روابط ظاهرا نزدیکی که بین پوتین و ترامپ ایجاد شده، آیا منافع روسیه ایجاب می‌کند که میانجیگری کند و ترامپ را به خواسته‌اش در ایران برساند؟ آیا اساسا روسیه از چنین نفوذی در ایران برخوردار است؟ آیا رهبران ایران به چنین اتفاقی تن خواهند داد؟

چندی پیش یکی از مفسران روس به صراحت گفت که برای مسکو، یک ایران طرفدار غرب به مراتب بدتر از یک ایران اتمی است. واقعیت این است که یک گوهر گرانبها در دست روسها است و به هیچ وجه نمی‌خواهند این را از دست بدهند مگر بهای چرب و شیرینی در ازایش به دست بیاورند.

در مورد نفوذشان باید بگویم که بله نفوذ دارند. شوروی فروپاشیده ولی کا گ ب دارد کار می‌کند. ما این نهاد را می‌شناسیم آنها تخصصشان شکار ژنرال‌های ارتش در دنیا است. در زمان شاه هم راست و مستقیم سراغ ژنرال‌های ارتش می‌رفت. من بیم آن دارم که اگر روسیه بخواهد از بین طرفداران خودش یک هنگ را از بین نظامیان وادار به رژه در خیابان‌های تهران بکند قدرت و توان انجام آن‌را داشته باشد. ما الان مشاهده می‌کنیم تمام کسانی که حذف می‌شوند یا مورد هجمه قرار می‌گیرند و یا حتی حکم اعدام برایشان صادر می‌شود اینها گناهی جز اینکه از روسیه خوششان نمی‌آید ندارند. اینها فقط معتقدند ایران باید مشکلاتش را با غرب حل کند.

از ابتدای انقلاب هم همین بوده؛ از حوادثی که در ایران رخ داد مثل تخریب محل حزب جمهوری اسلامی که حدود ۷۰-۸۰ نفر از رجال برجسته جمهوری اسلامی را از بین برد. همه انگشت ها متوجه آمریکا و اسرائيل بود و یک نفر از کا گ ب اسم نبرد در حالی که از نظر من آن کار کا گ ب بود. روسیه تمام برنامه‌هایش را خیلی خوب پیش برد. بخش قابل توجهی از موضع‌گیری های ایران علیه غرب توسط عوامل روسیه صورت گرفته و کسانی که طرفدار استقلال ایران و سیاست نه شرقی نه غربی بودند همگی یا از بین رفتند و یه به حاشیه رانده شدند و اینها کار کا گ ب بوده‌است و در نهایت از ایران و جمهوری اسلامی هم به چیزی که می‌خواستند و مطلوبشان بود دست یافتند؛ اینکه ایران با غرب مذاکره کند اما این تلاش‌ها به هیچ نزدیکی‌ معناداری منتهی نشود.

پس شما فکر می‌کنید از مسیر روسیه، نمی‌توان امید داشت که پیشرفتی در کاهش تنش‌های میان ایران و آمریکا رخ دهد.

خیر. ممکن است کمی کاهش پیدا کند ولی مسئله مطلقا از طریق روسیه حل نخواهد شد. کابوس روسیه است که ایران را از دست دهد.

فکر می‌کنید اگر یک سال دیگر در چنین زمانی بار دیگر با هم گفتگو کنیم، چه چالش‌ها و اتفاقاتی پشت سر گذاشته شده است؟ جمهوری اسلامی در چه وضعیتی خواهد بود؟

فکر می‌کنم یک سال دیگر در چنین موقعی جمهوری اسلامی در نهایت استیصال خود به سر می‌برد و پایگاه‌ها و نقاط مهم استراتژیکش مورد اصابت قرار گرفته. ما البته قبلا فکر می‌کردیم آمریکا حمله می‌کند و به بمباران‌های عظیم شهرها را از بین می‌برد اما بعدا به تدریج متوجه شدیم که از طرق دیگر هم می‌توانند این کار را انجام دهند.

مسئله ایران و غرب، مطلقا از مسیر روسیه حل نخواهد شد، مسکو هر کاری خواهد کرد که چنین اتفاقی رخ ندهد

من فکر می‌کنم که می‌توانند مثلا تصمیم‌گیرندگان اصلی را در کشور از بین ببرند و بعد گروه دیگری در ایران کنترل امور را در دست خواهد داشت. در آن شرایط اگر دست روسیه در معادلات ایران قوی نباشد، ایران می‌تواند به سازش با غرب برسد اما مادامی که نفوذ روسیه در کشور قابل توجه باشد امیدی به تغییر نیست. بنابراین ایالات متحده اگر می‌خواهد روابطش را با ایران خوب کند باید جوری دم روسیه را در ایران قیچی کند چرا که بعید می‌دانم تا زمانی که پوتین در قدرت باشد، روابط میان ایران و غرب تغییر معناداری مشاهده کند.

شما گزینه تغیرات بنیادین را مورد اشاره قرار دادید، اما آیا فکر نمی‌کنید سناریو دیگر این است که بدون اینکه تغییر معناداری در ساختار تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی رخ دهد، همچنان حکومت به کار خود ادامه دارد و فقر، استیصال و مشکلات در جامعه عمیق‌تر شود؟ نارضایتی‌هایی که در عین حال همچنان توان تغییر رژیم را نداشته باشند

چرا این دقیقا همان چیزی است که روسها پیش پای جمهوری اسلامی می‌گذارند ولی من فکر نمی‌کنم مردم بیشتر از این قادر باشند این وضعیت را تحمل کنند و تهدیدهای جمهوری اسلامی هم که کاهش پیدا نمی‌کند. در این سال جدید یقینا تحولات مهمی در وضعیت سیاسی ایران به وجود خواهد آمد.

بحث من سر آینده است که در آینده چه خواهد شد. من قبلا هم گفتم که یک نفر نمی گذارد تغییری صورت گیرد و آن یک نفر هم که عمر نوح ندارد و بالاخره از بین می‌رود و به قول خودشان ارتحال جانسوز می‌کند ولی بعدش اگر روس‌ها باشند باز هم امیدی نیست.

مقام‌های جمهوری اسلامی تصور می‌کنند که اگر در شرایط فعلی وارد مذاکره شوند و شرایط آمریکا را بپذیرند یک شکست خفت‌بار پیش خواهد آمد. در نتیجه ترجیحشان این است که در جنگ شکست بخورند و از بین بروند اما زبان مخالفان داخلی‌شان دراز نشود

ضمن اینکه باید دید آمریکا و اسرائيل با تهدیدهای جمهوری اسلامی چه خواهند کرد، این مسئله‌ای است که آنها باید تصمیم بگیرند و بر معادلات تاثیر خواهد داشت؛ آیا تنها به زدن بازوهای جمهوری اسلامی قناعت می‌کنند یا آن‌طور که می‌گویند سر مار را در تهران خواهند زد؟

ضمن اینکه در نظر داشته باشید که در نهایت مسئله اتمی تنها برای جمهوری اسلامی باقی می‌ماند؛ اگر حوثی‌ها هم از دست بروند، ممکن است رهبران جمهوری اسلامی در زمینه داشتن سلاح هسته‌ای حتی تعجیل هم بکنند. اینها مجموعا بستگی دارد به رویکرد آمریکا و قدری اسرائيل و همچنین روابطی که ایالات متحده با پوتین برقرار خواهد کرد.

همانطور که پیش‌تر اشاره کردم، ما نمی‌دانیم آنچه آقای ترامپ می‌گوید واقعی است یا یک تاکتیک برای ضربه زدن به روسیه. اگر این نباشد که باید به ساده‌لوحی ترامپ خندید چون روس‌ها به هر حال ضد غرب هستند و البته کسی تصور نمی‌کرد آمریکا بخواهد به متحدان غربی خود پشت کند.

تمام این‌ها، پرسش‌های مبهمی را پیش روی ما می‌گذارند ولی به هر صورت سال جاری سال بسیار تعیین‌کننده‌ای است؛ آیا همانطور که شما گفتید یک جمهوری اسلامی ضعیف باقی می‌ماند و مردم به صورت مداوم به اعتراضات خود ادامه می‌دهند؟ یا درگیری‌ها زیاد می‌شود و مراکزی از سوی آمریکا و اسرائيل مورد هدف قرار می‌گیرند؟ یا اینکه ایران پای میز مذاکره می‌رود و روسیه در این میان میانجیگری خواهد کرد؟ اینها هر یک می‌توانند شرایط متفاوتی را رقم بزنند.

This comment was minimized by the moderator on the site

بی نزاکت ترین پیام نوروزی میدان پاستور
فرزانه روستایی

اصلا قابل پذیرش یا بخشش نیست
که علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در پیام نوروزی سال ۱۴۰۴ نه اشاره ای به عید داشت و نه در پاسداشت نوروز ما مردم ایران چیزی گفت. امروز تقریبا در همه آسیای میانه مردم با هر نٰژاد و زبانی که هستند نوروز را بزرگ می دارند و برای آمدن آن جشن ها و برنامه ریزی های مفصل دارند و به مفهوم واقعی آن را عید می نامند. حال چه شده است کسی که خود را رهبر ایران می داند جملات خود را به ترتیبی می چیند که عید و نوروز در آن تکرار نشود.

در شرایطی که ارزش پول ایران به یک میلیونیوم دلار رسیده است چرا در این پیام ۱۳ دقیقه ای باز هم به مردم دهن کجی می شود و با صراحت از اینکه پول های مردم ایران صرف فلسطین شده ابراز خوشحالی می شود. حال اگر قضاوت کنیم که رهبر جمهوری اسلامی در مهمترین پیام سال دارد با مردم لج بازی می کند به اشتباه رفته ایم؟ بخصوص که با چند ایما و اشاره گویا اصرار دارد تاکید کنه که من و شما به هم تعلق نداریم و هر چه هست برای برادران و خواهران نیابتی است و این روند را شخص خودم مدیریت می کند.

امروز نظام با یک بحران عظیم و ضرب العجل ۶۰ روزه ترامپ مواجه است. ضرب العجل اولتیماتوم مانندی که بر اساس آن جمهوری اسلامی باید از همه فعالیت های هسته ای و نیابتی دست بکشد و به نقطه آغار بازی مار پله برگردد. آیا لحن پیام نوروزی بر عصبانیت او از مردم ایران دلالت ندارد که بر اساس منابع اطلاعاتی و امنیتی مطمئن می دانند که شکاف بین ساختار جمهوری اسلامی و روحانیون دیگر هرگز قابل ترمیم نیست و آنها هر طرفی بایستند مردم در طرف مقابل آنها قرار دارند؟

عید مبارکی نکردن علی خامنه ای با مردم ایران در شرایطی که همه تاسیسات نظامی و هسته ای کشور در معرض حملات جدی نظامی و نابودی قرار دارد حاکی از این است که او در ذهن خود مردم ایران، اسراییل، و آمریکا را در یک سو می بیند و خود و محافظان هواداران اندک نظام را در سوی مقابل. در شرایطی که منطقا او باید نظام خود را آماده پاسخگویی به اولتیماتوم ترامپ کند انتخاب این لحن و لجاجت با مردم ایران حاکی از این است که احتمالا او مانند جنگ ۸ ساله دارد خود را برای یک درگیری آماده می کند تا همه درهای جهنم از ایران باز شود.

مردم ایران خسته اند از اینکه از سوی حوزه های علمیه و شیعیان افراط گرا و انجمن حجتیه به گروگان گرفته شده اند.

خسته اند از اینکه کشور روی هواست و مدیرانی نادانسته و وطن ناپرست و مظنون و مشکوک و خنگ بر صدر نشته اند.

مردم از دروغگویی اغتشاش غارت اموال عمومی و اینکه نظامی ها عملا دارند کشور را ویران می کنند کلافه اند.

روزهای سختی در راه است و تجربیات تورم های چند درصدی موزامبیک و ونزوئلا در راه. بزودی شاهد جنگ مردم گرسنه با دستگاه سرکوب نظام خواهیم بود، زیرا بنا بر نظر همه کارشناسان عملا کشور به امان خدا رها شده است برای اینکه دوستان نظام تا می توانند در این ماههای سخت، بیشتر و راحت تر غارت کنند.

امروز ارزش پول رسمی کشور یک میلیونیوم دلار است و این به معنای فروپاشی همه چیز است. در سال گذشته صنایع کشور با حدود ۴۰۰۰ ساعت بی برقی مواجه بودند که معادل حدودا ۵۰ روز تعطیلی می شود. بی آبی و بحران گاز بنزین و برق با موج های سنگین تر از اواخر خرداد شانه های مردم را خواهد نواخت. گفته می شود که در روز افعان ها یک ششم جمعیت تهران و شب ها ۲۵ درصد جمعیت پایتخت را تشکیل می دهند. این یک دره هولناک امنیتی است که نمی تواند به صورت تصادفی شکل گرفته باشد.

حال که چنین است باید پرسید رهبر جمهوری اسلامی اصلا از این مسائل خبر دارد یا قرار است فیل بزرگی را هوا کند که بر اساس آن فکر می کند همه مسائل با هم حل می شود؟
۴۶ سال دردناک از حکومت جمهوری اسلامی گذشت. بی شک در آینده ایران هر کس از خدا و پیامبر و نهج البلاغه و دعای کمیل واصول کافی صحبت کرد بر اساس قضاوت مردم کذاب و دروغگو و دزد تلقی خواهد شد که در حال برنامه ریزی برای غارت اموال مردم است

This comment was minimized by the moderator on the site

وقتی پای "ناموس" وسط کشیده می‌شود!

حسام‌الدین آشنا در بارهٔ ارجحیت مذاکره قبل یا بعد از جنگ نظرخواهی کرده و سید محمود نبویان به او پاسخ داده است: "آقای آشنا! معنای جمله شما این است که آیا قبل از جنگ، ناموس ملت ایران و خاک این کشور را تحویل دشمنان بدهیم یا بعد از جنگ؟ ملت شجاع ایران، هیچوقت ناموس و عزت و خاک خودش را مورد معامله قرار نمی‌دهد."
اولاً در مسائل سیاسی پای "ناموس" را وسط کشیدن نشانهٔ آشکار ضعف منطق و استدلال است. معمولاً آدم‌های سست رأی و ناتوان به چنین واژه‌هایی متوسل می‌شوند.
ثانیاً هیچ طرفی بخشی از خاک ایران را طلب نکرده که لازم باشد نسبت به آن غیرت به خرج داده شود آن هم از طرف افرادی که اصولاً یا اصالتی برای خاک قائل نیستند و یا اگر هم ادعای آن را دارند، به لوازم و پیامدهای آن، پایبندی ندارند.
ثالثاً معنای دیگر سخن آقای نبویان این است که از نظر وی تحریم اقتصادی به صورت "ناموس" مردم ایران در آمده و هرگونه ابتکار و اقدام و تلاش برای لغو آن به منزلهٔ به باد دادن این باصطلاح ناموس است!
این چه ناموسی است که بنیهٔ اقتصاد کشور را سست کرده، بهانهٔ ثروت‌اندوزی نامشروع و فساد مالی یک عده شده، مردم را به فقر و فلاکت رسانده، بخشی از جامعه را به دلیل فقر به دزدی و فحشا کشانده و دهها عارضهٔ مخرب و بنیان‌سوز دیگر برای جامعه به همراه داشته است؟
رابعاً اگر مردم ما واقعاً در چشم آقای نبویان "ملت شجاع ایران" هستند، چرا او و دوستانش اجازه نمی‌دهند که همین ملت شجاع طی یک رفراندوم عمومی، خودشان در بارهٔ مذاکره و توافق تصمیم بگیرند تا جای هیچ نوع ان‌قلتی نسبت به نظر مردم باقی نماند؟
اکنون که اکثریت مجلس در اختیار طیف آنهاست و رفراندوم هم منوط به رأی اکثریت دو-سوم نمایندگان است، پس چرا راه برگزاری رفراندوم در این باره را نمی‌گشایند؟
پس از موضع به نسبت معقول آقای نبویان در مورد لایحهٔ حجاب و عفاف، همراهانش او را به شدت تحت فشار گذاشتند.
شاید واکنش او به حرف آقای آشنا، به منظور خنثی‌کردن آن فشارها و یا اقدامی در جهت کم کردن روی دوستانش باشد با این پیام که من همچنان از همهٔ شما تندترم!
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

جایزه بهترین حکمرانی جهان در سالی که گذشت را به چه کسی تقدیم کنیم؟
حامد پاک طینت

اجازه دهید جایزه بهترین حکمرانی در سالی که گذشت را مشترکا به این سه شخصیت تقدیم کنیم

نارندرا مودی
نخست وزیر هند - حکمرانی که کارنامه ۷% رشد اقتصادی پایدار برای یک کشور ۱.۵ میلیارد نفری در سال گذشته را بعنوان سریعترین اقتصاد جهان، در کارنامه خود ثبت کرد. حاکمی که توانست از طریق ایجاد توازنی هوشمندانه در رابطه کشورش با دنیا، با سبقت از بریتانیا به پنجمین اقتصاد جهان تبدیل شود و برنده جذب سرمایه گذاری و آغاز یک برنامه مفصل گلوبال تحت عنوان Make in India از طریق توافق های تجاری گسترده با اروپا ، کشورهای عربی و همزمان با روسیه و آمریکا شود. هند تحت حکمرانی او در سالی که گذشت با رکورد ماهانه ۱۴۰ میلیارد دلار، معادل ۴۰% از تراکنشهای مالی دیجیتال، افتخار عنوان پادشاهی سیستم پرداخت دیجیتال در دنیا را کسب کرد و با ۹۱۱ میلیون کاربر اینترنت و روزی ۵ میلیون کاربر جدید دومین جامعه آنلاین جهان شد. هند تحت حکمرانی این مرد در سالی که گذشت توانست با فقط ۷۵ میلیون دلار و در حد ساختن یک فیلم بدون آسیب به بودجه آبادانی کشور، یکی از مهمترین برنامه های فضایی جهان را اجرایی کند. هند توانست با ۱۰۰ شرکت استارتاپی یونیکورن( ارزش هر یک بیش از ۱ میلیارد دلار) پس از آمریکا و چین در مقام سوم جهان قرار بگیرد . مودی در سالی که گذشت پروژه ۵۰۰ گیگاوات انرژی خورشیدی را که معادل نصف مصرف فعلی اروپاست بعنوان بزرگترین میزبان سرمایه گذاری خورشیدی از طریق خارجی ها کلید زد و با بودجه های مازاد در دست ۵۰۰ میلیون نفر هندی را تحت پوشش بیمه کامل قرار داد

لی هسینگ لونگ
نخست وزیر سنگاپور - حکمرانی که به رغم بحرانهای منطقه ای و جهانی موفق به کاهش تورم به زیر ۴% همزمان با یک رشد ۳% برای مردم کشورش شد.او توانست با ایجاد یک مملکت امن برای سرمایه گذاری، سنگاپور را بعنوان قطب فناوری، نوآوری و مالی آسیا به جهانیان معرفی کند تا این کشور موفق به جذب بیشترین سرمایه از بزرگترین شرکتهای فناوری جهان شود. سنگاپور تحت مدیریت این شخصیت با ذخایر ارزی ۳۵۰ میلیارد دلار معادل ۷۰ هزار دلار به ازای هر شهروند بالاترین ذخایر ارزی دنیا را دارد و موفق شد با سرانه ۸۳ هزار دلار به رتبه سوم جهان در سرانه تولید ناخالص ملی برسد. سنگاپور امروز بعنوان یکی از امن ترین نقاط دنیا برای تجارت به دومین بندر شلوغ جهان تبدیل شده و در سهولت کسب و کار مقام اول دنیا را دارد. سنگاپور تحت مدیریت این رهبر جوان تبدیل به کم فساد ترین کشور آسیا و سلامت ترین کشور جهان شد و امید به زندگی مردمش را به دومین رتبه جهان رساند. لونگ توانست در بحران عمیق آبی که مواجه شده بود با شروع یک پروژه منحصر به فرد، ۴۰% از آب آشامیدینی مردم کشورش را از فاضلاب بازیافت کند و با وجود تراکم شهری نیمی از این کشور را سبز کند. سنگاپور در سالی که گذشت با نرخ قتل ۰.۲ نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر پایین ترین نرخ جرمهای شدید در دنیا را داشت و تحت رهبری او مفتخر به عنوان بهترین سیستم آموزشی جهان شد

کلودیا شینباوم
رئیس جمهور مکزیک- شیرزنی که بالاترین رشد اقتصادی در کشورهای آمریکای لاتین را برای کشورش به ارمغان آورد و توانست از فرصت همسایگی با آمریکا، بزرگترین بازار جهان، برای مردمش تولید، اشتغال و رفاه بیافریند و برغم تهدیدات ترامپ با تدبیر و متانت و در آرامی از او برای مردمش امتیاز بگیرد. مکزیک تحت رهبری او تبدیل به بزرگترین صادرکننده جهان به آمریکا شد، بزرگترین صادرکننده خودروی جهان شد و توانست ۶۳ میلیارد دلار توسط شهروندانش به شکل حواله از آمریکا به کشورش دلار جذب کند. مکزیک تحت مدیریت او تبدیل به بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده آووکادوی و آبجوی دنیا شد و برغم تمام چالشهایی که داشت موفق به جذب ۴۰ میلیون گردشگر و درآمد ۳۰ میلیارد دلار در سال گذشته شد. شینباوم توانست در سالی که گذشت مکزیک را به هشتمین صادرکننده قطعات هوافضا تبدیل کند. بوئینگ و ایرباس امروز مشتریان مکزیک هستند

زنده باد بر این سه حکمران بزرگ .

This comment was minimized by the moderator on the site

باخت


مقامات ایران با تصمیمات داهیانه شان در طول ۴۵ سال و ابتلا به سندروم "خودخواهی و استبداد" تمام تصمیمات‌شان دو سر باخت بوده !!!

نمونه هایش :

اگر الان حجاب اجباری را ادامه بدهند باخته اند ، ادامه ندهند باز هم باخته اند !

اگر در قضیه هسته‌ای به غنی سازی ادامه بدهند باخته اند ، و اگر ادامه ندهند باز باخته اند .

اگر کمک به نیابتی‌ها را ادامه بدهند باخته اند ، و اگر ادامه ندهند باز هم باخته اند.

اگر به اسرائیل حمله کنند ( صادق ۳ ) باخته اند ، و اگر حمله نکنند باز هم باخته اند !

اگر رفراندوم برگزار کنند باخته اند ، برگزار نکنند ، باز هم باخته اند !

اگر نظارت استصوابی را ادامه بدهند باخته اند ، ادامه ندهند باز هم باخته اند.

اگر مذاکره با آمریکا را ادامه بدهند باختند ، ادامه ندهند باخته اند !

اگر فیلترینگ اینترنت را ادامه بدهند باخته اند، ادامه ندهند باخته اند.

اگر به fatf بپیوندند باخته اند ، و اگر به این سیستم بانکی بین المللی نپیوندند باز هم باخته اند !

اگر برای خروج از بحران دست به هر کاری در داخل و خارج بزنند باخته اند و اگر کاری نکنند باز هم باختند !

اگر به اصلاح طلبان تکیه کنند ، باخته اند و اگر به اصولگراها هم اعتماد کنند باز باخته اند !

نتیجه اینکه:
جمهوری اسلامی بزرگترین بازنده تاریخ بوده و هست ، چون در خلال ۴۵ سال هم دین و مذهب و اعتقادات مردم ایران را بر باد دادند ، و هم تمام سرمایه های ملی ، مالی و انسانی ایران را ضایع و باطل کردند ! چه خیانتی بزرگتر از این به ملت ایران ؟

بلایی که اینها بر سر ایران و ایرانی آوردند، اگر موجودات شرور فرا زمینی وجود داشتند هم نمی توانستند همچین بلایی سر کشوری بیاورند!!

This comment was minimized by the moderator on the site

همه‌پرسی راه نجات از این مخمصه است

در دو ماه آینده از ورود کشور به جنگ یا توافق گریزی نیست. به ناچار باید بین یکی از این دو انتخاب کرد.
تصمیم‌گیران کشور آمادگی انتخاب هیچکدام از این دو گزینه را ندارند. توافق را ذلت و جنگ را ویرانگر می‌دانند. بلاتکلیفی، بی‌تصمیمی، تعلیق و تعلل آشکارا خود را نشان می‌دهد. شاید برخی از آنها به راه سومی می‌اندیشند، اما چنین راهی نه تعریف و تبیین شده و نه واقع‌بینانه به نظر می‌رسد.
بلاتکلیفی بدترین وضعيت است چون نهایتاً خوردن چوب و پیاز را توأمان با دنبال دارد.
برای نخستین بار پس از انقلاب سیاست تراژیک‌ترین چهرهٔ خود را به مسئولان جمهوری اسلامی نشان داده است. این وضعیت قابل پیش‌بینی و پیشگیری بود، اما گوش شنوایی برای شنیدن هشدارها پیدا نشد و به تقاص آن، سیاست با تمام وجود، بی‌رحمی خود را به نمایش گذاشت! این هم بخشی از سرشت سیاست در همهٔ دوران‌هاست.
حال چه می‌توان کرد؟ از سران کشور خواست که در مقابل سیاست "قلدرمآبانهٔ" ترامپ کوتاه بیایند و به آنچه "ذلت" می‌دانند تن در دهند؟ یا اینکه آمادهٔ جنگ شوند و کشور را در معرض نابودی قرار دهند؟
در صورت بروز چنین معضلی در  دموکراسی‌های نهادینه شده، دولت‌ها معمولاً با انحلال نهادهای قانونی، انتخابات زودهنگام برگزار می‌کنند تا گرایش عمومی مردم ظاهر شود و گزینهٔ مورد نظر آنان و حزبی که حامی آن گزینه است، زمام قدرت را به دست گیرد.
در جمهوری اسلامی چنین سازوکاری نه تعریف و پیش‌بینی شده و نه به آن تن داده می‌شود.
با این حال، در قانون اساسی اصلی وجود دارد که ظاهراً برای همین موقعیت‌های بغرنج و تراژیک در نظر گرفته شده است. طبق اصل 59 قانون اساسی: "در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه‌پرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد."
چرا این اصل در قانون اساسی گنجانده شده است؟ به قصد تفنن؟ یا برای استفاده به وقت ضرورت؟
مهمل بودن این اصل را نمی‌توان پذیرفت هر چند که ظاهراً برخی نهادها و محافل آن را لغو و بی‌هوده می‌شمارند و حتی توصیه به اجرای آن را هم مستوجب توبیخ مي‌دانند!
به هر صورت، این اصل اکنون می‌تواند تصمیم‌گیران کشور را از بلاتکلیفی نجات دهد و بار انتخاب بین دو گزینهٔ دشوار را از دوش‌شان بردارد.
در عین حال این حق مردم است در بارهٔ سیاستی که آیندهٔ کشور و سرنوشت تک تک آنان را رقم می‌زند، به طور مستقیم نظر دهند. مهمتر از انتخاب بین جنگ و توافق هم مگر مسئله‌ای وجود دارد؟
اینک زمان همه‌پرسی برای دریافت نظر عموم مردم در مورد انتخاب بین دو گزینهٔ سرنوشت‌ساز است. راه نجات از مخمصهٔ کنونی همین است.
احمد_زیدآبادی

This comment was minimized by the moderator on the site

عراقچی: مذاکره نکردن با آمریکا راهبرد ما نیست

عباس عراقچی، وزیر خارجه دولت چهاردهم:

این که می‌گوییم مذاکره با آمریکا نه، ناشی از یک تاریخ و تجربه و سابقه است، ناشی از لجاجت نیست. من به عنوان کارشناس و مذاکره کننده و دیپلمات می‌گویم با این شرایط، دیگر نمی‌شود وارد مذاکره با آمریکا شد. مگر این که یک سری چیزها تغییر کند.

برجام به شکل و متن فعلی، به نظرم قابل احیا نیست. صلاح ما هم نیست. چون وضعیت هسته ای ما به مراتب پیشرفت کرده است و دیگر نمی‌توانیم به شرایط برجام برگردیم. تحریم‌های طرف مقابل هم همینطور است. اما برجام هم چنان می‌تواند یک مبنا و مدلی برای مذاکرات باشد

This comment was minimized by the moderator on the site

نگاهی کوتاه به کتاب برگزیده بخش اجتماعی سال ۱۴۰۳؛ #کنش‌گران_مرزی
ابراهیم جعفری

کتاب «کنش گران مرزی» نوشته دکتر مقصود فراستخواه که به بررسی موانع توسعه و همچنین نقش آفرینی کنش گران مرزی در تاریخ ایران می پردازد، اثر برگزیده بخش علوم اجتماعی چهل و دومین دوره جایزه کتاب سال را از آن خود کرد. فراستخواه در این کتاب، روایتی نو از مفهوم توسعه ارائه داده و با عبور از سرمشق فقدان، به امکان سازی در دل محدودیت ها رسیده است.

رئیس جمهور طی یادداشت روزانه خود در کانال تلگرامی اش؛ دغدغه های مسعود ( سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ ) نوشت: «الحمدلله توفیقی حاصل شد و تعداد زیادی از پژوهشگران و نویسندگان ممتاز و درجه‌ یک کشور را از نزدیک دیدم و جوایزشان را اهدا کردم. از این که آقای مقصود فراستخواه هم جزو برندگان بود، خوشحال شدم، چون به نظرم در لایه‌های زیرین نظریه «کنشگر مرزی»‌اش اصل #وفاق_و_امید موج می‌زند.

در یک تعریف کوتاه، کنشگر مرزی می‌کوشد در میان محدودیت‌های ساختاری ایران، امکان‌هایی تازه کشف یا خلق کند. او بین «دیوان حکومت» و «ایوان جامعه» رفت‌وآمد داشته و در تردد است. به روایت او در تاریخ ایرانِ با افزایش شکاف میان ملت و دولت، در شرایط انسداد که پنجره‌های گفت‌وگو بسته می‌شوند، با وجود آن که ناامیدی بر ذهن‌ها حاکم است؛ اما جامعه‌ ایرانی از نفس نمی‌افتد. قابلیت‌های فرهنگی موجب می‌شود بازیگران جامعه، صورت‌های متفاوتی از فعالیت را پیش بگیرند که یکی از آن ها، کنشگری مرزی‌ است که در یک منطقه‌ خاکستری میان دولت و ملت صورت می گیرد.

تحصیلات، خانواده، سبک زندگی و ارتباطات این کنشگران باعث شده تا ضمن آن که در دولت حضور دارند، با درد‌ها و دغدغه‌های جامعه هم آشنا باشند و بکوشند مطالبه های مردم را به سیستم‌های رسمی منتقل سازند.

کنشگر مرزی نظریه ایرانی است که دکتر فراستخواه آن را از مطالعات تاریخ معاصر ایران به دست آورده و توسعه داده است. کنشگر مرزی عاملی انسانی است که می‌کوشد در فاصله میان محدودیت‌های ساختاری ایران، امکان‌های تازه کشف یا حتی خلق کند.

فراستخواه با حساسیت تاریخی می‌کوشد تجربه‌های زیسته این کنشگران را قابل فهم کند و نشان بدهد که چگونه در دل جامعه ایرانی توانایی‌های بالقوه‌ای برای تداوم زندگی حتی در شرایط عسرت تاریخی و انسدادهای ساختاری وجود دارد و این رمز بقای موجودیتی به نام ایران و صلح و همبستگی اجتماعی بوده است.

برخی تاریخ ایران را با «فقدان» روایت کرده اند و این گونه روایت ها فراگیر هم شده است. تاریخی که در آن فقدان طبقه، نهادهای مدنی، بخش غیردولتی، حوزه عمومی، کنشگران منتقد مستقل یا بوروکرات های میهن دوست و آدم حسابی، وجه غالب است. مقصود فراستخواه معتقد است این گونه نگاه کردن به تاریخ ایران، واقعی نیست و آدم را دچار فلج ذهنی و بی عملی می کند. او مخالف نقد تاریخ ایران نیست؛ اما می بیند که جامعه ایران توانمندی هایی دارد که زندگی را در زیر پوست آن جاری و مطالبه زندگی کردن را در آن نهادینه کرده است و به گمان او، تاریخ ایران تاریخ فقدان نیست.

فراستخواه همچنین زیر بار این نمی رود که داستان ایران معاصر را یکسره در چارچوب وضع ژئوپلیتیک، ساخت دولت یا همه ساختارهای کلان دامنه تحلیل کند. سهم کنشگران در تاریخ برای او پررنگ است. جالب این که فکر می کند چون ساختارها معیوب اند، کنشگران نقش مهم تری دارند و «ابتکارات و افق گشایی های هوشمندانه از طریق عاملیت های فردی، گروهی، محلی، مدنی، حرفه ای، صنفی و تخصصی، تنها مسیری است که می توان از آن طریق با محدودیت ها، انسدادها و فروبستگی های ساختاری مواجه شد».

کنشگر مرزی کمال گرا نیست اما نتیجه گراست؛ اهل لابی گری و مذاکره برای بهبود وضع جامعه است و بیشتر اهل اصلاح است و انقلابی نیست؛ دانش و آگاهی را از علم و جامعه به سطح حکومت می برد و مسائل حکومت را هم به عرصه علم و جامعه وارد می کند. فراستخواه می کوشد تا تاریخ ایران معاصر را نه از زاویه ساختارهای کلان دامنه که همواره صُلب و بدون تغییر جلوه می کنند و بُن مایه تاریخ فقدان شده اند، بلکه از زاویه تاریخ میان روایت کند. تاریخ میان یعنی جایی که «میان سرکوب و مقاومت، فضای گفت وگو هست و عاملانی که نه در خط سیاه سرکوب بودند و نه در صف نخست مقاومت، بلکه در میان تردد می کردند»

کنشگر مرزی، قهرمان تاریخ میان است؛ چرا که سیاست را نه در کاخ ها و نه در احزاب، نه در دیوان دولتی و نه ایوان مدنی، بلکه در تردد میان آنها پی جویی می کند.

مقصود فراستخواه تاریخ ایران را به شیوه استقرایی جست وجو می کند تا ردپای کنشگران مرزی را بیابد. او می خواهد نشان دهد آن روایت تاریخی که جامعه ایران را یکسره منفعل، توسری خور و مقهور استبداد نشان می دهد، صحت ندارد.

در یک کلام کتاب کنشگران مرزی، روایتی امیدبخش از تاریخ ایران معاصر است.

This comment was minimized by the moderator on the site

چه باید کرد راه حل چیست آیا درکف شیر نر خونخوارای جز تسلیم و رضا کو چاره‌ای یا چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد یا بسنده به آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف. با دوستان مروت با دشمنان مدارا منکه نمی‌دانم لطفا راه حل بدین تهی دستانرا دست دلیری بسته و پنجه شیری شکسته از معده خالی چه قوت آید و از دست تهی چه مروت خدا رحمت کنه سعدی رو شما بگو آقا مصطفی

This comment was minimized by the moderator on the site

بهترین راهکاری که به نظر من می رسد این است که برای برون رفت از این درد تاریخی، همان جریان اصلاحات رهبری گذار به دمکراسی را به عهده داشته باشد که به صورت تدریجی و قدم به قدم حاکمیت را بتوان انقیاد مردم ایران در آورد، تا این مشکل تاریخی استبداد و خودرایی حکام ایران حل شود، و با یکی شدن این دو (حاکمیت و مردم) است که توسعه ایران آغاز خواهد شد، ورنه هر چند دهه باید ایرانیان همین درد خیزش های خونین را داشته و تجربه چندباره کنند.

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

آنچه در پیام نوروزی[ رهبری] علی خامنه ای مفقود بود:
یکم: دریغ از یک تبریک
دوم: دریغ از سفره هفت سین مثل هر سال
سوم: چون هیچ دست‌آوردی نظام او در 1403 نداشت، مطلقا چیزی به عنوان دست‌آورد آن سال نداشت تا بر زبان آورد. در عوض گفت «سختی‌های معیشتی در طول 1403 وجود داشت». اما، این نیز ژرفای فاجعه اقتصادی را نشان نداد که دلار به 100 هزار تومان رسید.چهارم: از همه مهم‌تر اینکه او نگفت که بر اساس سند چشم‌انداز (مصوب 1384) قرار بود با فرا رسیدن 1404 ایران در جایگاه اقتصادی، علمی و فنآوری، کشور اول منطقه آسیای جنوب غربی ( شامل 5 کشور اسیای میانه، 3 کشور قفقاز و 16 کشور خاورمیانه) باشد. اینک ایران تحت زعامت [آیت الله] خامنه‌ای این جایگاه را ندارد که هیچ، سایه درگیری نظامی با امریکا و اسرائیل را در سال پیش‌رو بالای سر خود دارد.
در چنین شرایطی، [ آیت الله]خامنه ای سال 1404 را سال «سرمایه‌گذاری برای تولید» نام‌گذاری کرد. این نامگذاری خود گواه آن است که او از درک حقیقت ناتوان است. سرمایه در جایی آرام می‌گیرد که امنیت برقرار باشد وگرنه سرمایه مانند کنجشک و آهوست. به محض آنکه احساس خطر کند می‌گریزد.
حسین علیزاده

This comment was minimized by the moderator on the site

۴ نکته‌ای که باید درباره جشن باستانی نوروز بدانیم
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۱۹/۰۳/۲۰۲۵

نوروز فراتر از یک مناسبت تقویمی، یک سنت سه هزار ساله‌ زنده و پویاست که در ایران و بسیاری از کشورها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان آن را جشن می‌گیرند. در این نوشتار به اصلی‌ترین نکاتی که باید پیرامون این جشن باستانی بدانیم، می‌پردازیم.
نوروز در زبان فارسی به معنای «روز نو و جدید» است. این جشن، آغاز بهار را نوید می‌دهد و در روز «اعتدال بهاری» که معمولاً بین ۲۰ یا ۲۱ مارس واقع می‌شود، گرامی داشته می‌شود.
در واقع نوروز به کل جشن‌ها و آیین‌هایی اطلاق می‌شود که معمولا چندین روز تا دو هفته پس از تحویل سال ادامه دارند.

۱- نوروز و لحظه تحویل سال در تقویم
آغاز بهار و نوروز در ایران به معنای آغاز سال جدید نیز هست و در واقع «نوروز» به عنوان مبدا تحویل سال خورشیدی در نظر گرفته می‌شود. افغانستان نیز همچون ایران، مبدا آغاز سال خورشیدی خود را نوروز در نظر می‌گیرد.
لحظه «تحویل سال» به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید از دید ناظر زمینی در نیمکرهٔ شمالی به نقطه اعتدال برابر با صفر برسد که نیازمند محاسباتی نجومی است و زمان آن در هر سال به صورت دقیق و برابر با ثانیه محاسبه می‌شود.
حال اگر آغاز سال، قبل از ظهر و در نیمه اول شبانه روز تحویل شود، همان روز به عنوان نخستین روز تقویم شمسی ایرانی در نظر گرفته می‌شود و در غیر این صورت فردای آن روز، نخستین روز تقویمی خواهد بود.
بر همین اساس لحظه تحویل سال نو شمسی در ایران در روز پنج‌شنبه ۲۰ مارس ۲۰۲۵ میلادی و برابر با ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ شمسی و در ساعت ۱۲ و ۳۱ دقیقه و ۳۰ ثانیه ظهر (به وقت اروپای مرکزی ساعت ۱۰ و یک دقیقه و سی ثانیه) خواهد بود و بدین ترتیب فردای آن روز نخستین روز از سال تقویمی ۱۴۰۴ خورشیدی است.
این محاسبات دقیق نجومی توسط عمر خیام، ستاره‌شناس، شاعر و فیلسوف ایرانی انجام شده و به این تقویم «گاهشمار جلالی» نیز می‌گویند. مبدا این تاریخ هجرت محمد، پیامبر اسلام از مکه به مدینه در سال ۶۲۲ بعد از میلاد است.

۲- قدمت نوروز
نوروز ریشه‌ای بیش از ۳۰۰۰ ساله و خاستگاهی در امپراتوری باستانی پارس و تقویم زرتشتی دارد.
در باورهای زرتشتی، نوروز با آفرینش گیتی و انسان پیوند دارد. در زمان هخامنشیان، جشن نوروز در تخت جمشید با شکوه فراوان برگزار می‌شد و پادشاهان هدایا و فرستادگانی از سراسر سرزمین خود می‌پذیرفتند.
در واقع یکی از کاربردهای تخت جمشید، برگزاری نوروز بوده است. قدمت دین زرتشت هم از کمی پیش از دوره هخامنشی تخمین زده می‌شود.
در طول قرن‌ها، نوروز به یک جشن سکولار تبدیل شد که اقوام مختلف از آن استقبال کردند. ماندگاری آن در نمادگرایی قدرتمندش نهفته است که پیروزی «نور بر تاریکی» و نوید دهنده «آغازهای جدید هم در طبیعت و هم در روح بشر» است.

۳- چه کسانی نوروز را جشن می‌گیرند؟
امروزه، بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان، نوروز را نه‌تنها به عنوان آغاز سال جدید، بلکه به عنوان جشن زندگی و پیروزی «نور بر تاریکی» جشن می‌گیرند.
این رویداد فرهنگی، مردمان ایران و افغانستان همچنین آسیای مرکزی از جمله در ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان، قفقاز، بالکان و مناطق دیگر را گردهم آورده و مجموعه‌ای غنی از رسوم، سنت‌ها و ارزش‌های مشترک را به نمایش گذاشته است.
نوروز نزد اقوام مختلف از جمله کردها در مناطق مختلف نیز جایگاه ویژه‌ای دارد.
نوروز در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۹ در فهرست میراث‌فرهنگی ناملموس بشری یونسکو ثبت جهانی شد.
در سال ۲۰۱۰ نیز سازمان ملل متحد طی قطعنامه‌ای در مجمع عمومی، ۲۱ مارس را به عنوان روز بین‌المللی نوروز اعلام کرد. این اقدام بر اهمیت این جشن فراتر از مرزهای فرهنگی ایران و در جهت ترویج صلح جهانی تاکید دارد.

۴- نوروز چگونه و با چه آداب و رسومی جشن گرفته می‌شود؟
نوروز مجموعه‌ای از سنت‌های متنوع را در برمی‌گیرد که بسته به مناطق مختلف، متفاوت است و برخی آداب و رسوم مربوط به پیش از لحظه سال نو و برخی حتی تا دو هفته بعد ادامه دارد، اما در همه آن‌ها مفاهیم «نوزایی و امید» مشترک است.

خانه‌تکانی و تجدید حیات
در آستانه نوروز و پیش از ورود به بهار، خانه‌ها به‌طور کامل تمیز می‌شوند که به این رسم «گردگیری و غبارزدایی از گذشته» گفته می‌شود.
این عمل نمادین، با خرید لباس‌های نو نیز همراه است که نمایانگر یک آغاز تازه و تطهیر فضای فیزیکی و روحی است.

هفت سین
سفره هفت‌سین، به‌ویژه در ایران، از عناصر اصلی نوروز است. این سفره به‌گونه‌ای هنرمندانه چیده می‌شود و شامل هفت شیء است که نام آن‌ها با حرف «س» در فارسی آغاز می‌شود. هر یک از این اجزاء، نمادی از جنبه‌های مختلف زندگی هستند:

سبزه شامل جوانه‌های گندم یا عدس یا هر دانه‌ دیگری است و نماد تولد دوباره، نوزایی و حیات است.
سمنو که نوعی پودینگ یا فرنی شیرین از جوانه گندم است، نماد فراوانی و برکت است.
سنجد که میوه خشک درخت سنجد است، نماد عشق است.
سیر نماد سلامت و درمان است.
سیب نماد زیبایی و سلامتی است.
سماق: نماد پیروزی خیر بر شر و طلوع خورشید است.
سرکه نماد صبر، پختگی و گذر عمر است.
در کنار این نمادهای اصلی، قرار دادن نمادهای دیگری که با حرف سین آغاز می‌شوند همچون گل سنبل و ساعت نیز رواج دارد.
این سفره همچنین با آینه و شمعدان و تخم‌مرغ‌های رنگی تزئین می‌شود. ماهی‌های قرمز نیز در این سفره، نمادی از گذر از دوازدهمین و آخرین برج فلکی تحت عنوان «حوت» یا ماهی است.

دیوان اشعار حافظ و یا
کتاب قرآن در نزد مسلمانان، هم از دیگر وسایلی است که برای تزئین سفره استفاده می‌شود.
تفأل و بازکردن کتاب اشعار شاعران بزرگ پارسی‌زبان نیز سنتی است که خانواده‌ها آن را انجام می‌دهند. آنها مجموعه کتاب را بطور تصادفی باز کرده و با خواندن یکی از اشعار آن، به دنبال نشانه‌هایی برای سال پیش‌رو هستند.

هفت سین
در بسیاری از مناطق، مردم در جشن‌های آتش‌افروزی مانند «چهارشنبه‌سوری» در ایران شرکت می‌کنند.

این جشن که پیش از آغاز نوروز و در آخرین سه‌شنبه سال کهنه برگزار می‌شود، با جمع شدن خانواده‌ها در کنار هم و درست کردن آتش و پریدن از روی آن به عنوان نمادی از پاک‌سازی، انرژی‌بخشی و رهایی از غم‌های گذشته از گرما و حیات‌بخشی بهار استقبال می‌کند.

چهارشنبه سوری
خوراکی‌های سنتی
خوراک در جشن نوروز نقشی کلیدی دارد. غذاهای ویژه‌ای با حضور خانواده و دوستان تهیه می‌شود که حس همبستگی را تقویت می‌کند. در ایران خانواده‌ها در نخستین روز نوروز با خوردن سبزی پلو و ماهی و کوکوی سبزی به عنوان نمادی از سبزی و طبیعت به استقبال بهار می‌روند.
سمنوی حاضر در سفره هفت سین ایرانی، در آسیای مرکزی تحت عنوان «سومالاک» یا «سوماناک» شناخته می‌شود.
این غذا، به آرامی و در طی ساعت‌ها پخته می‌شود تا درنهایت بصورت دسری شیرین مورد استفاده قرار گیرد و نمادی از آمدن تدریجی اما حتمی بهار و آغازهای تازه است.

دید و بازدید خانواده و بزرگ‌ترهای فامیل
در ایام نوروز خانواده‌ها به دیدار بزرگان خانواده، آشنایان و دوستان خود می‌روند و بر طبق آداب ورسوم کوچکترهای خانواده برای تبریک سال نو به دیدار پدر و مادرها و بزرگان فامیل می‌روند تا آغاز سال نو و بهار را تبریک بگویند.
در مقابل بزرگترها، با دادن «عیدی» که معمولا در قالب پول نقد و تحت عنوان «دشت» شناخته می‌شود، به عنوان نمادی از برکت به کوچکترها هدیه می‌دهند.
این آیین در فرهنگ زرتشتی نمادی از مهرورزی و احترام به بزرگ‌ترها است.
در این دیدارها، خانواده‌ها با تنقلاتی مانند آجیل (که ترکیبی از پسته، بادام و تخمه و میوه‌های خشک است) به همراه شیرینی‌های مختلف از مهمانان خود پذیرایی می‌کنند. سنتی که به دلیل گرانی و تورم در ایران، روز به روز در حال کمرنگ‌تر شدن است.

سیزده به در
سیزده‌بدر یکی از سنت‌های قدیمی ایرانی است که در روز سیزدهم فروردین برگزار می‌شود.
این روز که به «روز طبیعت» هم معروف است، بخشی از جشن‌های نوروزی محسوب می‌شود و مردم برای گذراندن اوقات در طبیعت، خانه‌های خود را ترک می‌کنند.
برخی باور دارند که عدد سیزده در فرهنگ ایرانی خوش‌یمن نیست، بنابراین مردم برای دفع نحسی از خانه خارج می‌شوند. اما در حقیقت، این سنت بیشتر به قدردانی از طبیعت و جشن پایان نوروز مرتبط است.

This comment was minimized by the moderator on the site

۴ پیشنهاد غم انگیز برای سال ۱۴۰۴

مجتبی لشکربلوکی

بدون هر گونه مقدمه ای برويم سراغ ۴ پیشنهاد برای سال پیش رو. فقط قبلش این را بگویم که ببخشید که کمی تلخ است، ترجیح می دهم به جای آنکه امید واهی ایجاد کنم، نگرانی معقول ایجاد کنم و از تکنیک بدبینی سازنده استفاده کنم. بدبینی سازنده پارادکسیکال به نظر می رسد اما در حقیقت معنی اش این است که حقایق تلخ را باید گفت. نباید به بهانه امیدوار نگه داشتن خود و دیگران حقایق را کتمان کرد. اما بدبینی نباید منجر به فلج شدن شود بلکه باید منجر به کنش، ابتکار و خلاقیت شود. اما چهار پیشنهاد غمناک (که ایکاش کار به چنین توصیه هایی نمی کشید)؛

۱) تاب آوری روانی خود و دیگران را افزایش دهید!
سال آینده سالی سختی است (البته امیدوارم که پیش بینی ام خطا باشد). و اگر چنین باشد همه ما نیاز داریم که تاب آوری روانی خود را افزایش دهیم. تاب آوری روانی ظرفیتی است که به ما آدم ها کمک می‌کند تا در مواجهه با بحران ها، چالش‌ها و استرس‌ها، پایدار بمانیم و به حالت تعادل روانی بازگردیم. آموزه‌هایی از روانشناسی، دین و فلسفه می تواند به ما کمک کند. خود من از پناهگاه دین استفاده می‌کنم، برای آنکه شکنندگی روانی خود را کاهش دهم. داشتن شبکه حمایتی برای دریافت پشتیبانی روانی و عاطفی نیز می تواند در تاب آوری روانی ما موثر باشد. در ضمن هوای دیگران را داشته باشید. بیشتر از سال پیش! به ويژه هوای آنهایی که می دانید آسیب‌پذیرتر، تنهاتر و شکسته‌ترند تا جایی که می شود و توانید! حتی شده با یک آغوش، با یک نان سنگگ با یک پیامک!

۲) تاب آوری مالی خود را تضمین کنید!
سال آینده سال سختی برای کسب وکارها نیز خواهد بود (مجددا امیدوارم که پیش‌بینی‌ام از خطا از آب در بیاید) و اگر چنین باشد با تورم، رکود، اخراج، بیکاری و عدم پرداخت منظم حقوق ها روبرو خواهیم بود  لازم داریم که تاب آوری اقتصادی خود را تقویت کنیم. دو پیشنهاد برای شروع:

  یک حساب ذخیره استراتژیک داشته باشید، اول پس انداز کنید (البته اگر می توانید) و سپس باقی مانده را خرج کنید (می دانم که برای خیلی از خانواده ها امکان پس انداز وجود ندارد) این حساب ذخیره استراتژیک می تواند شما را در برابر حوادث غیرقابل پیش بینی در حاشیه امن نگاه دارد.

  مهارت‌های سرمایه گذاری خود را تقویت کنید. آموزش ببینید (به اندازه کافی آموزش های رایگان در دسترس ما و در اینترنت هست) و هوش و دانش مالی خود را تقویت کنید. از همین اندک پولی که در اختیارمان هست باید محافظت کنیم.

۳) دگردوستی اقتصادی را جدی بگیرید!
میلیون ها نفر در ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و ممکن است که سال بعد بیشتر هم شود. اکنون زمان آزمون انسانیت ماست. چگونه؟ آزمون دگردوستی. اما این دگردوستی باید موثر باشد. پیتر سینگر فیلسوف اخلاق‌گرای استرالیایی، نظریه ای دارد به نام دگردوستی مؤثر و تأکید دارد که کمک به دیگران باید به شیوه‌ای انجام شود که بیشترین تأثیر مثبت را داشته باشد. یعنی باید بین «مهربانی اخلاقی» و «محاسبات ریاضی» ترکیب کرد وگرنه ممکن است در دام احساسات، عواطف، کوتاه مدت نگری و سوگیری اطلاعات در دسترس بیفتیم. باید برای انجام کار خیر و تخصیص منابع محدودمان عاقلانه، دقیق و اقتصادی عمل کنیم. کمک به دیگران باید بر اساس داده‌ها و تحلیل‌ باشد، نه صرفاً بر اساس احساسات یا سنت‌ها و عادت ها! فقط پول دادن مهم نیست بلکه باید اطمینان حاصل کنیم که منابع را به بهترین و مطمئن ترین شیوه ممکن تخصیص می دهیم خود من مدت هاست که دیگر مستقیم به کسی کمک نمی کنم چرا که فکر می کنم نهادهای تخصصی (خیریه ها و موسسات نیکوکاری) تخصص، تجربه بیشتر و سوگیری و تصمیم گیری هیجانی کمتری دارند. چند موسسه خیریه مطمئن را یافته ام و کمک های خود را به آنان تخصیص می دهم.


۴) توسعه مهارتی رو فراموش نکنید!
دنیا آشوبناک است. اگر بخواهید فقط اخبار را بخوانید، در مورد اخبار و تحولات و تغییرات و سخنرانی این و نامه آن فکر کنید سال می آید و می رود. برای خود برنامه بگذارید لابه لای همه رخدادها، بحران ها، شلیک موشک ها و هجوم بی امان اخبار منفی و ناامیدکننده، چند مهارت کلیدی خود را توسعه دهید. به عنوان مثال ممکن است برای خود هدف گذاری کنید که تا آخر امسال دانش تان را نسبت به هوش مصنوعی افزایش دهید و از ابزارهای هوش مصنوعی در حوزه تخصصی تان استفاده کنید و مهارت تصمیم گیری و حل مساله تان را بهبود دهید. روزها می آیند و می روند و ما نباید در روزمرگی ها غرق شویم.

باید امیدوار، تاب آور، کنشگر، دگردوست، خلاق، توسعه آفرین (به جای توسعه‌خواه) و توانمند بشویم، باشیم و بمانیم تا خداوند سال های بهتری را برای ما رقم بزند؛ یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال!

This comment was minimized by the moderator on the site

نوروز بمانید

نعمت‌الله فاضلی، ۳۰ اسفند ۱۴۰۳

بار دیگر امروز برای چند هزارمین بار نوروز کهن آمد تا بگوید نوروز بمانید که نوروز شمایید. تا نشان دهد تکرار می‌تواند ملال‌آور و کهنه نباشد. تا بگوید هر روز می‌تواند "روز نو" باشد و من، تو، ما و شما هم می‌توانیم نو بودن و شدن را انتخاب کنیم و از دل زمستان سرد گل برویانیم و شکوفه دهیم و شکوفا شویم. این پیام نوروز است که نوروز بمانید.

پیرایه یغمایی، دختر حبیب یغمایی شاعر بزرگ معاصر، غزل ماندگار "نوروز بمانید که ایام شمایید/آغاز شمایید و سرانجام شمایید"  را در ۱۳۹۴ سرود و چنان بر دل‌ها نشست که برخی آن را سروده مولانا دانسته و منتشرش کردند. کاری به شاعر آن ندارم اما این غزل از بهترین‌های شعر در بیان نوروز است. 

نوروز بمانید که ایّام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید

آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
می‌آورد از چلچله پیغام، شمایید

آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گرداننده ی آرام شمایید

خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید

نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره‌ی جمشید و جم و جام شمایید

عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه‌ی بهرام و گل اندام شمایید

هم آینه‌ی مهر و هم آتشکده‌ی عشق
هم صاعقه‌ی خشم بهنگام شمایید

ايام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید

یغمایی ما را فرامی‌خواند که نوروز بمانیم. اما نمی‌گوید چگونه. بگذارید ما به نوروز بگوییم که چگونه او را سرمشق خود می‌کنیم و نوروزی می‌شویم.

به نوروز بگوییم ما هم همراه تو می‌کوشیم شکوفه دهیم. همراه تو برای طراوت و تازگی خواهیم بود. ما هم زندگی، سرزندگی و زیبایی را انتخاب می‌کنیم.

ما هم نوروز می‌مانیم تا بر استبداد، تباهی، شرها و شرارت‌ها پیروز شویم. ما هم مانند نوروز روز را بر شب ترجیح می‌دهیم و برای نور و نورانی کردن جهان تقلا می‌کنیم.

نوروز ماییم با مهربانی‌ها، با گذشت‌ها و بخشش‌ها، با یاریگری‌ها، با خیرها، خوبی‌ها، خرمی‌ها، خردها و خلاقیت‌هایمان.

نوروز ماییم با دمیدن امیدها، بریدن از بدی‌ها، بودن در لحظه‌ها، زیستن با سختی‌ها، با یادگیری‌هایمان و یادآوردن زیبایی‌ها، ظرافت‌ها، ظرفیت‌ها و زبان بخشیدن به جهان.

ماییم نوروز که نیرو و نور و نوا می‌بخشیم به دل ها، به دنیاها، به هر جا که هستیم و هر جور که بتوانیم. ما نوروزیم و نوروز می‌مانیم و ما نوروزیان در هزاران سال راه و رسم زندگانی و ماندگاری را اندوخته و آموخته‌ایم.

ما نوروزیان طبیعت را و زیبایی را و خوبی، خرمی و خرد و خلاقیت را باور داریم و  با هر نوروز خود را برای یادگیری، یاریگری و یادآوری مهیا می‌کنیم.

نوروزتان پیروز و نوروز بمانید که نوروز شمایید.

This comment was minimized by the moderator on the site

هر جا می بینی نوشته، سال 1404 یه سال خاصه. مهمترین سال بعد از انقلابه، خیلی خیلی فلانه!

مثل همین حرفها رو برا 1403 و 1402 و... هم گفتن و شنیدیم. عمر ما تو این حساس ها گذشت. تو این استرس ها سپری شد.
به امید سالی که خاص نباشه، مهم و حساس نباشه. یه سال معمولی مثل همه سال جدیدهای دنیا باشه. بدون استرس، بدون تنش، بدون نگرانی
دنیا به ما خیلی سال نو معمولی بدهکاره
به هر حال عیدتون مبارک باشه
خدا این کشور رو از دشمن خارجی
دوستان احمق داخلی حفظ کنه.
ایران عزیزمون بی بلا از این طوفان خارج بشه.
سلمان کدیور

This comment was minimized by the moderator on the site

گشت و گذاری در شهر و مشاهده اقتصاد فروپاشیده

محمدجواد مظفر
شب گذشته به مناسبتی گذارم به خیابان میرداماد در تهران افتاد. از تقاطع شریعتی به سمت میدان مادر، با تأمل به تماشای فروشگاه‌ها و مجتمع‌های تجاری مشغول شدم. این در حالی بود که ساعت حدود ۶ بعد از ظهر و در نیمه اسفندماه، که در اصطلاح ما ایرانی‌ها به ایام شب عید معروف است.

با مناظری اسف‌بار مواجه شدم. عموم فروشگاه‌ها خالی از مشتری و عمده فروشندگان با تلفن همراه خود سرگرم بودند!
دریغ از پنج نفر مراجعه کننده به فروشگاه‌ها. حدود ۵ یا ۶ مجتمع تجاری را از ابتدا تا انتها رفتم و شاهد ده‌ها فروشگاه تعطیل شده بودم. در کنار آن‌ها که در آرزوی آمدن مشتری به درهای ورودی فروشگاه‌شان چشم دوخته بودند.

این درحالی است که در تمامی شهر شاهد پیاده‌روهای اشغال‌شده توسط دستفروشان و متکدیان فراوان در ورودی‌های قطار شهری هستیم. به گونه‌ای که در بسیاری از پیاده‌روها مردم می‌بایست از میان دستفروشان راهی برای عبور پیدا کنند.

بارها شاهد جدال دستفروشان با یکدیگر بر سر جا بوده‌ام که عمدتاً مدعی یکدیگرند که: «اینجا از آن من است»! و معمولاً در این درگیری‌ها زور و قدرت بدنی یکی از دو طرف تعیین کننده است. و این زنان و دختران دستفروش هستند که بازندگان اصلی این کشاکش‌هایند.

از سویی دیگر از صبح تا شب تمامی خیابان‌ها و بزرگراه‌ها در تسخیر موتور سوارانی است که به «پیک موتوری» مشهورند و مشغول جابجایی غذا و مایحتاج مردم در نقاط مختلف شهر هستند. این موتور سواران تابع هیچ قانون و مقررات رانندگی نیستند و پلیس هم تنها نظاره‌گر این وضعیت بسیار نابسامان و خطرناک است. چرا که به نظر می‌رسد در حالی‌که مطابق آمار پلیس راهور در تهران چهار میلیون و سیصد هزار موتورسیکلت در حال تردد اند، امکان ساماندهی آن‌ها نیست و از صبح تا نیمه شب رانندگان اتومبیل و موتورسواران به واقع در یک هماوردی مرگ و زندگی به سر می‌برند.

از سویی دیگر ده‌ها هزار ماشین با نمره شهرستان در تهران در حال مسافرکشی، عمدتاً تحت امر دو شرکت حمل و نقل مشهور شهری هستند. بسیاری از رانندگان شهرستانی به ناگزیر در سرما و گرما شب‌ها در ماشین می‌خوابند و ترافیک تهران به کلاف سردرگمی بدل شده که در بسیاری ساعات فاصله‌های ده تا پانزده دقیقه‌ای معمول را می‌بایست در یک یا دو ساعت طی کنید.

این نیست مگر نماد واقعی یک اقتصاد ورشکسته و فروپاشیده که با گسترش فقر عمومی از سویی شاهد کسادی بازار و از سوی دیگرشاهد حضور میلیون‌ها نیروی جوان در کارهای غیر مولد هستیم.

نیروهایی که اگر چرخ اقتصاد به قاعده می‌چرخید، می‌بایست در کارخانجات و صنایع و بخش کشاورزی و باغداری و امور مربوط به جهانگردان خارجی باشند (به زودی مطلبی درباره محروم کردن کشور از بهره‌مندی درآمدهای مربوط به جهانگردی و از دست دادن هزاران شغل وابسته خواهم نوشت).

اما افسوس و صد افسوس که حاکمیت سال‌هاست به راه خطا رفته و با موقعیتی که برای خود در نظام بین‌المللی و منطقه‌ای تعریف کرده، راه توسعه و پیشرفت را به روی مردم مظلوم ایران‌زمین بسته است.
آری،
شب‌های هجر را گذراندیم و مانده‌ایم
مارا به سخت جانی خود این گمان نبود

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

یه مذاکره دارن با آمریکا میکنن به روسیه و چین اطلاع میدن . عربستان میاد ایران هماهنگی میکنه . قطر دخ...
سخنان مهم رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم، درباره ضرورت‌های مذاکره و توافق، و خیانت‌های کاسبان تحریم ...