حرکت ایران به سوی کشوری با نظام تک حزبی
  •  

28 خرداد 1400
Author :  
عکس متعلق به متن همین مقاله است


مقدمه مترجم (سایت یادداشت های بی مخاطب) :

"اهمیت انتخابات امروز جمعه 28 خرداد 1400، در سرنوشت انقلاب، کشور، جناح های داخلی و در نهایت روند آینده مردم ایران به قدری اهمیت دارد، که حتی ناظرین آگاه خارجی را نیز دست به قلم کرده، تا نشان دهند که ایرانیان در چه بزنگاه تاریخی قرار گرفته اند، این مقاله از سایت نیویورکر [1] انتخاب شده است که دو روز پیش به قلم یکی از نویسندگان با سابقه این رسانه نگاشته شده است، که پیش بینی می کند ایران به سوی یک کشور مبتنی بر نظام تک حزبی حرکت می کند. امری که در کشورهای کمونیستی همچون کره شمالی، و در زمانی که شاه ایران به این نتیجه رسید که حزب رستاخیز تنها حزب سیاسی کشور باشد و همه موظف به عضویت در آن باشند وگرنه کشور را ترک کنند، تجربه شد؛ انتخابات امروز بسیار مهم و سرنوشت ساز است و مردم ایران، با آمدن، نیامدن و نوع رای خود، آینده ایی روشن و یا تاریک را برای خود رقم خواهند زد."

حرکت ایران به سوی کشوری با نظام تک حزبی [2]

رهبر ایران می خواهد قانون را تحت ریسک یک انتخابات قرار دهد، تا کشور به صورت یکپارچه زیر کنترل یکدست تندروها در آورد.

نویسنده : روبین رایت [3] 16 جون 2021

رای گیری روز جمعه (امروز) ممکن است پایانی قابل پیش بینی بر حرکت اصلاحی رقم بزند که تلاش داشت در محدودیت ها در بعد داخلی کشور گشایش ایجاد کند، و آغوش ایران را به سوی بازگشت به آغوش جهان باز کند.     

دو سال بعد از یک قیام وسیع در ایران که به دو هزار سال حاکمیت سلسله های مورثی در ایران پایان داد، رهبر انقلابی ایران آیت الله روح الله خمینی باندهای سیاسی را مورد سرزنش قرار داد که "مثل مارها همدیگر را نیش می زنند". [4] اما اکنون چهار دهه بعد از آن سرزنش ایشان، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در روز جمعه، اهل سیاست ایران ستیزه جویی کمتری از آن زمان ندارند.

در ابتدای اولین دور از سه دور مناظرات انتخاباتی، محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب، قول داد که اولین اقدام او اگر انتخاب شود، زندان کردن عبدالناصر همتی به دلیل خیانت به انقلاب، خواهد بود که چند متر آن طرف تر از او در این مناظرات انتخاباتی نشسته بود، همتی نمایندگی بخش میانه رو در جامعه ایران را در این انتخابات رهبری و نمایندگی می کند.

"اگر رئیس جمهور شوم همتی و تعداد دیگری از مسوولان دولت روحانی را ممنوع الخروج می کنم و در دادگاه ثابت می کنم که چه دست های خیانت کاری بودند."  رضایی این سخنان را در یک مناظره تلویزیونی با شش تن دیگر از کاندیداهای این دوره عنوان داشت، او اکنون چهارمین دور از حضور خود در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری را طی می کند، در حالی که به صورت وسیعی به عنوان "سردار بوتاکسمشهور گشته است چرا که اخیرا این عمل زیبایی را روی صورت خود اجرا کرده اند.

 با این تهدید رضایی، شرایط جلسه مناظره آنقدر بالا گرفت که همتی، رییس سابق بانک مرکزی ایران، و دارنده کمربند مشکی در ورزش کاراته، رو به کاندیدای سوم، ابراهیم رییسی رییس قوه قضائیه کرده و گفت که : "آقای رییسی! می توانید تضمین بدهید که اقدام قضایی علیه من بعد از این مناظرات صورت نگیرد؟". البته مشکل است که گفت، این بیان را همتی به طنز یا جدی عنوان کرد، و یا با مایه شوخی و جدی هر دو،

این انتخابات به ریاست جمهوری حسن روحانی، میانه رویی که دو انتخابات بزرگ سال های 2013 و 2017 را برد، و دیگر نمی تواند در این سمت ادامه دهد، چرا که قانونا محدودیت دارد، پایان می دهد. این انتخابات همچنین ممکن است است پایانی در آینده ایی قابل پیش بینی، بر حرکت اصلاحی رقم بزند که تلاش داشت در محدودیت های موجود داخلی ایران گشایشی ایجاد کند، و آغوش ایران را به سوی بازگشت به آغوش جهان باز کند. روحانی این ریسک را تحمل کرد که سکویی برای ایجاد روابط ایران با ایالات متحده ایجاد کند.

در دور اول ریاست جمهوری اش، تیم مذاکراتی او یک قرار داد هسته ایی را با شش قدرت اصلی جهانی بست؛ اما در دور دوم ریاست جمهوری اش، تصمیم رییس جمهور ترامپ برای خروج از این قرارداد، و تحمیل بیش از هزار تحریم جدید روی ایران، روحانی و جناح مرتبط با او را ناامید کرد. محبوبیت روحانی کاهش یافت. لذا سال گذشته تندروها انتخابات مجلس ایران را از آن خود کردند، در حالی که پایین ترین رقم حضور مردم در پای صندوق های رای از زمان پیروزی انقلاب در سال 1979 رقم خورد.

[1] -     https://www.newyorker.com/news/our-columnists/iran-moves-toward-a-one-party-state  

[2] -  Iran Moves Toward a One-Party State

[3]خانم رابین رایت (Robin Wright  )  از سال 1988 به عنوان ستون نویس برای رسانه نیویورکر فعالیت دارد و نویسنده کتاب Rock the Casbah: Rage and Rebellion Across the Islamic World. می باشند. 

[4] -  biting one another like scorpions    

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (15)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

دلیل اصلی عدم آشتی میان اسلام، دموکراسی و آزادی در دموکراسی از نگاه استاد #شفیعی_کدکنی
روشنفکران
نوزدهم مهر ماه زاد روز محمدرضا  شفیعی کدکنی است. در این روز به همین مناسبت نگاهی کنیم به دلیل اصلی عدم پیوند میان اسلام و دموکراسی از زبان ادیب و متفکر برجسته مسلمانی چون ایشان. آنچه در ادامه می آید قسمتی از گفتار شفیعی با عنوان "مشروطیت، آزادی، اسلام و دموکراسی" در کتاب با چراغ و آیینه صفحات ۴۵-۴۴" است

"البته واقعیتِ امر این است که دموکراسیِ غربی ریشه در اومانیسم دارد و بدون تحقّقِ پایه‌های اومانیستیِ آن هیچ‌گاه مصداقِ واقعی آن را در عرصهٔ اجتماع نمی‌توان مشاهده کرد و از آنجا که در برداشت‌های آزموده شده در اسلام جایی برای اومانیسم وجود ندارد، باید اعتراف کرد که در اسلامِ آزموده‌ شده، جایی برای آزادی به معنی دموکراسی هرگز نمی‌تواند وجود داشته باشد، مگر اینکه تفسیری نو از اسلام و رابطهٔ آن با مفهومِ اومانیسم عرضه کنیم که شاید هم امری باشد ضروری؛ ولی تا چنان تفسیری، با بیانی موردِ قبولِ خردمندانِ جامعهٔ ارباب دینْ از اومانیسم نشده است، ناچاریم که قبول کنیم در اسلام جایی برای آزادی به معنی دموکراسی وجود ندارد.

اگر امثالِ شیخ فضل اللّه نوری تا سرحدِّ شهادت رویارویِ مشروطیت ایستادگی کردند، حق این است که بگوییم آنها آزادی را در تعارضِ با اسلام تشخیص داده بودند و می‌دانستند که در اسلام، با تفسیر‌های شناخته شده و سنّتیِ آن، جایی برای اومانیسم و طبعاً دموکراسی وجود ندارد. هرقدر بر قلمروِ اومانیسم در حوزهٔ اسلام افزوده شود جا برای آزادی به معنی دموکراسی بازتر می‌شود.

تاکنون بنیادِ فلسفی این مسأله حل‌ناشده مانده است و تا چشم‌اندازِ فلسفیِ بحث منطق ارسطویی و محال بودن اجتماعِ نقیضین است، این مسأله حل‌ناشده خواهد ماند زیرا قضیه دو دوتا چهارتاست و بدیهی است که با این تحلیل‌های منطقی نمی‌توان از تنگنایِ این بحث‌ رهایی یافت. همهٔ کسانی که خیال کرده‌اند به حلِّ این مشکلات نایل آمده‌اند، غالباً با جعلِ اصطلاحات و پیچ در پیچ کردنِ عبارات، خود را یا دستِ کم مخاطبانِ خود را، فریب داده‌اند و چنان نموده‌اند که مشکلِ اسلام و دموکراسی را حل کرده‌اند؛ اما تا قضیهٔ اومانیسم حل نشود میان اسلام و دموکراسی آشتی برقرار نخواهد شد؛ گیرم «شورا» و «مصلحت» و «عدالت» و ده‌ها کلمهٔ «عاطفی» و کشدارِ دیگر را به میدان بیاورند؛ این گونه کلمات خود اموری از نوع آزادی و دموکراسی به‌شمارند که فهم آنها بستگی دارد به این‌ که «بلندگو» و «هفت‌تیر» در دست چه‌ کسی باشد؛ تنها او خواهد بود که معنیِ عدالت و مصلحت و شورا را تفسیر خواهد کرد ولا غیر"

کانال گناه مومنانه
#مهدی_سلیمی
https://t.me/salimimeh

This comment was minimized by the moderator on the site

چرا اجرای بدون تنازل؟
مسعود سپهر
با گذشت بیش از ۴۰ سال از جمهوری اسلامی، به باور و تجربه من در هزاران ساعت گفتگو و مباحثه ای که با هموطنانم، با هر گرایش و فکر و سلیقه ای داشته‌ام به این نقطه مشترک بین همه آنها رسیده ام که اگر شاه به جای اعلام حزب واحد رستاخیز که اتفاقاً اصول بنیادین آن را نظام شاهنشاهی، قانون اساسی و انقلاب شاه ملت اعلام کرد(که البته خود نظام تک حزبی ناقض قانون اساسی مشروطیت بود) به اجرای بدون تنازل قانون اساسی برمیگشت ،به احتمال زیاد از وقوع انقلاب اسلامی احتراز می شد و راه توسعه و تعالی و حتی اسلام در ایران روشنتر و بازتر و با هزینه های بسیار کمتر گشوده می گردید. اگر قانون اساسی مشروطیت را مطالعه کنیم برای شاه به عنوان شخص اول مملکت احترام و جایگاه ویژه و به ظاهر اختیارات گسترده پیش بینی شده بود. اما در آن قانون یک اصل کلیدی اجرا نشد و همه مسائل به آن برمی گردد. این اصل می گوید" شخص پادشاه از مسئولیت مبراست و وزیران مسئول صحت مدلول فرامین شاهانه هستند" معنای دقیق این اصل آن است که به عنوان مثال درست است فرماندهی نیروهای مسلح با پادشاه است اما هر فرمان او زمانی قابلیت اجرا دارد که وزیر جنگ آنرا امضا یا به اصطلاح پاراف کرده باشد و طبعاً پادشاه برای حفظ اعتبار و احترام خود نباید هرگز فرمانی بدون امضای وزیر مسئول امضا کند. همین معنای عملی گزاره مشهور انگلیسی است که" شاه خطا نمی کند" .وقتی گفته می‌شود شخص پادشاه از مسئولیت مبراست در واقع عبارتی محترمانه برای آن است که شاه اختیاری ندارد و وزیری که که از مجلس رای اعتماد گرفته مسئول خواهد بود. امروز هم در جمهوری اسلامی بسیاری افراد ساختار نظام را به دلیل اصل ولایت فقیه یک حکومت مطلقه و غیر قابل اصلاح میدانند و همانطور که در سال های آخر حکومت پهلوی، تنها علاج را در جمله مشهور امام" شاه باید برود" خلاصه می‌دیدند، در واقع به دنبال تکرار همان خطای تاریخی هستند.

غافل از آن که در ملت استبداد زده ایران، در درون تک تک افراد یا شاهی وجود دارد یا شاهی پرستیده می شود و به این سبب با رفتن هر شاه، شاهی دیگر بازتولید می گردد. اگر از تاریخ عبرت بگیریم، هم به انحصار طلبان که گمان می‌کنند با تک حزبی کردن کشور، رستگاری در دسترس است و هم به آنها که به هر نحو تقدیر ساختار حقوقی جامعه و تبدیل آن به قانون اساسی از نوع دیگر را تنها راه نجات می دانند باید گفت تنها راه ممکن،اجرای بدون تنازل همین قانون اساسی است. متاسفانه هم عاشقانه ذوب در ولایت که حتی اختیارات وسیع اصل ۱۱۰ قانون اساسی برای رهبر را کف اختیارات می‌دانند، و هم منتقدان ولایت فقیه که آن اختیارات را عامل قدرت بی حد و حصر رهبری و طبعاً فساد زا می خوانند، با اندک توجهی در می یابند که در همین قانون اساسی ولی فقیه به نحوی حتی شدیدتر از قانون مشروطه قابل کنترل است. اصول کلیدی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصول یکصد و یازدهم و یکصد و هفتم و یکصد و هشتم است. بر اساس اصل یکصد و یازدهم" هر گاه رهبر از انجام وظایف قانونی خود ناتوان شود، یا فاقد یکی از شرایط مذکور در اصل یکصد و پنجم و یکصد و نهم گردد یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضی از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد.
متن کامل در INSTANT VIEW
https://bit.ly/3vYpnp3
@MostafaTajzadeh

مطالب مرتبط
This comment was minimized by the moderator on the site

گلچینی از سخنانِ اندیشمندان در راستای رای دادن یا ندادن:

استالین (ژوزف): «تصمیم» با «رأی دهندگان» نیست؛ با کسانی است که «رأی»ها را «شمارش» می کنند!

بزرگ علوی: با کشتنِ «شپش»، سر از «خارش» خلاص نمی شود، شپشِ دیگری، همان «مأموریت» را انجام می دهد؛ سر را باید «ضدِعفونی» کرد!

جرج اورول: مردمی که «سیاستمدارانِ فاسد» را انتخاب می کنند «شریکِ جرم» هستند ، نه قربانی!

چرچیل (وینستون): وقتی «اسب» ها را به «میدان مسابقه» راه نمی دهند، هر «خر»ی می تواند «پیروزِ» مسابقه باشد!

سقراط: انسان به اندازه یی که «پرسش»،«نقد» و«شک» می کند؛ «خردمند» است!
وقتی «سایه»ی آدمهای «کوچک» درحال «بلند» شدن است؛ «آفتابِ» آن سرزمین، دارد «غروب» می کند!

عزیزنسین: انسان فقط در قبال «گفته»هایش «مسؤول» نیست ، در برابرِ «سکوت»هایش هم «مسؤولیت» دارد!

فرانکلین روزولت: درسیاست، هیچ پدیده یی «اتفاقی» نیست؛ هراتفاقی، «برنامه ریزی» شده است!

مارتین لوترکینگ: تا «خَم» نشوید ، کسی «سوار»تان نمی شود!
کسانی که «اجرای عدالت» را بارها به «تأخیر» می اندازند قصدِ «تحقق» آنرا ندارند!
اگر کسی یک بار، مرا فریب داد، شرم بر او باد؛ اگر دو بار مرا فریب داد، شرم بر من باد!

مارک تواین: آنجا که «آزادی» وجود ندارد اگر«رأی دادن»، چیزی را «تغییر» می داد اجازه نمی دادند کسی رأی بدهد!
مهاتما گاندی: اگر«جرأت» نداری «حرف ِحق» بزنی، دستکم برای کسی که «حرف ناحق» می زند، «کف» نزن!

نيچه(فردریش): «آینده» از آنِ کسانی است که به «استقبال»اش می روند!

هانا آرنت: انتخاب از میان «بد» و «بدتر» ، «فرصت»ی است که برای «بدتر» شدن ، به «بد»ها می دهیم!.

This comment was minimized by the moderator on the site

این فریب شوم!!

Posted: 18 Jun 2021 01:12 AM PDT

علیرضا کفایی

انتخابات ریاست جمهوری پیش رو به شکلی طراحی شده است تا یک سلیقه سیاسی خاص و با توجیه حفظ نظام برکشیده شود و آشکارا محرومیت بخش عظیمی از جامعه و دیگر سلایق سیاسی را نادیده انگاشته است.

نزاع همیشگی شورای نگهبان با آنچه به زعم خود، غیرخودی می خواند و اصرار و استمرار در حذف رقیب سیاسی و توقع داشتن بر اینکه به هر ترفندی شده آنان را که معزول نموده؛ به بهانه “حفظ نظام اوجب واجبات است” ولو با شکست و خفت و تحقیر در صحنه حاضر نماید، خطا و گناهی است که همچنان تکرار می شود و ظلمی است که بر نظام و مردم و جناحهای سیاسی می رود، فریب است! و انتظار دارند باز از نو مردم با سلایق سیاسی متفاوت به نظامی که اینان دانسته یا نادانسته تبر بر پی آن می زنند و نفرت می پراکنند حضور یابند.

این فریب شوم نه فقط از ناحیه آن کارگزاران و نهادها است که با تاسف باید گفت برخی از سیاسیون و اصلاحگران نیز در کار فریب مردمند، هم خود را می فریبند و هم تلاش می کنند مردم را فریب دهند، اصلاحطلبانی که دعوت به رای می کنند و هزاران قصه می بافند که اگر نیائیم چنین و چنان می شود، آیا می اندیشند که چگونه تیشه به ریشه اندیشه می زنند؟

هیچ چیز مهمتر از اندیشه اصلاحی نیست، هیچ فرد و گروهی در هر سطحی که باشند از اندیشه برتر نیستند و اگر عزتی دارند یا مورد اقبال و توجه مردمند به واسطه همین اندیشه است لذا نه خود بفریبند نه به فریب مردم آیند، چنانچه ادعای اندیشه ورزی دارند حتماً که لزومی بر حضور در قدرت وقتی که آنها را می رانند و اجازه حضور حداقلی هم نمی دهند؛ نیست، باید توجه داشته باشند که بنیان مشروعیت آسیب دیده است، مردم در حالتی از انزجار از جناح سیاسی و سیاسی بازی هستند.

چنانچه به این عدم مشروعیت در اذهان مردم و در سطح جامعه توجه نشود و همچنان در پندار و اوهام و خیالات بمانند و تصور کنند مردم باز هم به آنان توجه خواهند نمود و گوش به داستانسرایی ها خواهند داد راه خطا پیموده اند، راه؛ فقط بازگشت به مردم است نه فریب آنان.

مدعیان صادق اصلاحطلبی می بایست هر چه زودتر صف خود را از کذابان و منفعت طلبان جدا کنند و برای ترمیم مشروعیت از دست رفته و پویای اندیشه اصلاحی اقدام کنند، به مردم بازگردند و خردمندی پیشه کنند به پشتوانه مردمی فکر کنند که دیگر خسته از دروغ و فریب است و با بیماری و فقر و فلاکت در انتظار گشایشی است و هر روز ناامید تر از دیروز میشود.

این فریب شوم هم از ناحیه حاکمیت و هم از ناحیه جریان سیاسی و هم از ناحیه تاثیرگذارن سیاسی، اجتماعی؛ چون پتک بر سر مردم فرود می آید، بخود آئید که “آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر انتظار مددی از کرم باران نیست.”

دست از این فریب شوم بردارید، جان شیفته این مردم که اکنون خسته تر از همیشه است و دل رنجور این ملت را بیش از این نیازارید، ما مرغ مرگ اندیش نیستیم، به امید زنده ایم اما کنون چشمه خورشید فسرده است و شما هم “نداونید در رگ شب؛ خون فسرده این فریب شوم را”

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

حسن اسدی زیدآبادی @hasanasadiz · 3m
به جمهوری اسلامی جدید سلام کنید.


Mostafa Mostafavi مصطفی مصطفوی @wwwwmostafa · 9m Replying to @hasanasadiz
ما پیش از این به این شرایط سلام گفته بودیم http://mostafa111.ir/neghashteha/articel/1020.html دیروز رفتیم #پای_صندوق_رای تا شرایط عوض کنیم، حال باید دید، گند زدیم، یا درست حرکت کردیم، #تسلیم_صحنه_آرایی #صحنه_آرایان نشدیم، به #همتی کمک کردیم تا در این مبارزه تنها نباشد


سیدپیمان طاهریpey.ta @peymanpp · 11h
دومیلیون رای Smiling face with smiling eyes


Ardavan | اردوان @ardavan_sijani · 9h
یکم دیره ولی بالاخره #فائزه‌_هاشمی هم راهی شعبه ‌ی اخذ رای شد



حسین دهباشى @majazestan · 1h Replying to @majazestan
اصلاح‌طلبان، همّتی را هم بدبخت کردند. با حمایت‌شان از او همه‌ی نفرتی که مردم از جهانگیری و لاریجانی و روحانی داشتند، بر سرش هوار شد.
اصلاح‌طلبان مهندس موسوی را هم ضایع کردند. نشان دادند میرحسین مطلوب برایشان، میرحسین محصور و مظلوم و لال است.
اصلاح‌طلبان به آرای باطله هم باختند.
اصلاح‌طلبان گرچه با دعوت گسترده به انتخابات، میزان مشارکت را بالاتر از نصفِ واجدان شرایط برده و به ساز و کار نظارت استصوابی و عملکرد شورای نگهبان، مشروعیت دادند، ولی به اصلاح‌طلبی خنجر از پشت زدند.
اصلاح‌طلبان از چشم مردم گزینه‌ی بدتر بودند. چونان طبل غازی، بلندآواز و میان‌تهی/۵

ریپلای کردم و نوشتم :
Mostafa Mostafavi مصطفی مصطفوی @wwwwmostafa · 2m
نشستن و نگاه کردن به #همتی که یکتنه روانه #میدان_دو_به_پنج شده، دل انسان را به درد می آورد، می دانستیم که #صحنه_آرایی ست، اما #انسانیم و #مظلومیت انسان را بحرکت وا می دارد، می دانی که شاید و یا حتی به حتم حرکت تو اشتباست، اما نمیتوان نشست و نظاره گر بود سعی کردیم به همتی کمک کنیم
رسول جعفریان @jafarian1964 · 9h
دولت یازدهم و دوازدهم با برجام، سایه شوم فصل هفتم منشور ملل متحد را از سر کشور عزیزمان برداشت، سایه ای که در هفتاد سال گذشته، روی سر هر کشوری افتاده، لاجرم سقوط کرده است. اگر کسی ایران را دوست دارد، باید سپاسگزار این دولت باشد. قدردان زحمات همه دولت های گذشته باشیم.

توئیت های مرتبط
This comment was minimized by the moderator on the site

سلام و ارادت
شورای نگهبان با طراحی ، مهندسی و سیاست خزنده کم کم زمینه حضور مردم و‌ جمهور را دارد از بین می برد و به ارمان های امام در مورد جمهوری اسلامی پشت میکند
این شورا دام و تله ای را برای مردم طراحی که مردم در انتخابات شرکت نکنند و با حداقل رای ، نفر خودشان رئیس جمهور شود ، خوب ما که الان اگاهی از این دام و‌ تله پیدا کرده ایم نباید گرفتار این تله و خواست انها شویم باید با مشارکت در انتخابات و رای به نماد اعتراض مردمی اقای همتی ، اعتراض خود را به حاکمیت اعلام کنیم نباید بگزاریم ان مهمی که امام و مردم بابتش این همه هزینه دادند ( مالی ، جانی شهدا و ایثارگران )یعنی جمهوری اسلامی توسط شورای نگهبان مصادره و نابود شود.
رای به همتی نه به شورای نگهبان

واکنش به این پست در فضای مجازی
This comment was minimized by the moderator on the site

گفتگو با تحلیل‌گر سیاسی؛ آشفتگی در اردوی اصلاح‌طلبان از کجا آمده است؟
نگارش از مسعود سالاری • به روز شده در: ۱۸/۰۶/۲۰۲۱ - ۰۲:۰۰
جبهه اصلاحات ایران در مصاحبه با محمدجواد اکبرین

اردوی اصلاح‌طلبان در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بیش از هر زمان دیگری دچار تشتت آرا، بی‌برنامگی و هرج ومرج شده است، امری که احتمالا به انزوای بیشتر آنها می‌انجامد.

با کنار کشیدن سه نامزد، هم اکنون بسیاری از تحلیل‌گران در سپهر سیاسی ایران، عبدالناصر همتی را که از نزدیکان حزب کارگزاران است نزدیک‌ترین کاندیدا به جبهه اصلاح‌طلبی می‌دانند. اما خود اصلاح‌طلبان به عنوان جبهه‌ای واحد در مورد پشتیبانی از این چهره‌ فن‌سالار به اجماعی نرسیدند و حمایت‌های جداگانه و شخصی برخی اصلاح‌طلبان از این نامزد، پژواک چندانی نیافته است.

محمدجواد اکبرین، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر سیاسی مقیم پاریس، در پاسخ به پرسش‌های مسعود سالاری، خبرنگار یورونیوز درباره بلاتکلیفی و آشفتگی موجود در میان اصلاح‌طلبان و وضعیت کلی این جبهه پاسخ داده است.
یورونیوز: با توجه به رد صلاحیت‌ طیف گسترده‌ای از نامزدهای‌ اصلاح‌طلب به دست شورای نگهبان پیش از انتخابات ۱۴۰۰ و به اجماع نرسیدن خودشان بر سر حمایت از یک نامزد از میان تأیید صلاحیت‌شدگان، تصویر اصلاح‌طلبان و آشفتگی وضعیت اردوی آنها را چگونه تحلیل می‌کنید؟

محمدجواد اکبرین: در واقع از دو جنبه باید به این موضوع پرداخت، بخش اول تصویر اصلاح‌طلبان در انتخابات جاری است و بخش دوم، تصویر آنها در نظر مردم و مخاطبان‌شان. در مورد تصویر خود اصلاح‌طلبان باید بگویم که در تمام تاریخ آنچه به نام اصلاحات در جمهوری اسلامی از خرداد ۷۶ به بعد می‌شناسیم، این نخستین بار است که چنین آشفتگی، پریشانی و تشتتی در آن به وجود آمده است. بخشی از علت آن این است که طی سال‌های گذشته حکومت ایران، ساختار تشکیلاتی اصلاح‌طلبان را چنان از بین برده که آنها دیگر نتوانستند خودشان را بازسازی کنند. در واقع از سه جهت به آنها حمله کرده است. تمام چهره‌های شاخص آنها را بازداشت کرده و برای سال‌های طولانی، ۶، ۷ و ۱۰ سال به زندان فرستاده و دفاتر تشکیلاتی آنها از جبهه مشارکت گرفته تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و بقیه را در سراسر کشور بسته و پلمب کرده است. رهبران جنبشی هم که از دل اصلاحات بیرون آمدند، اکنون در حصرند. ساختار تشکیلاتی آنها در شاخه‌های مختلف از بین رفته است، یعنی هم اعضای رادیکال‌تر که به آنها اصلاح‌طلبان پیشرو می‌گفتند و هم معتدل‌های‌شان. رد صلاحیت‌‌شده‌های اخیر ته‌مانده‌های چیزی به نام اصلاحات بودند که حتی مخاطب خودشان را هم راضی نمی‌کردند، اما همان‌ها هم حذف شدند. وقتی دامنه حذف به لاریجانی اصولگرای معتدل می‌رسد، ببینید دیگر داستان از چه قرار است.

یورونیوز: آیا همین باعث شده که اصلاح‌طلبان به دوراهی برسند؟


محمدجواد اکبرین: اینجا اتفاق دومی برای اصلاح‌طلبان افتاد یعنی سر دوراهی نظام و بیرون نظام قرار گرفتند. بسیاری از آنها از همراهان انقلاب ۵۷ بوده‌اند و نظام جمهوری اسلامی در واقع بخشی از هویت آنهاست. آنها جان کندند تا اصلاح و تغییر ایجاد کنند، اما نتوانستند. از طرف دیگر شجاعت خروج از متن اصلاح‌ناپذیرشان را هم نداشتند. در نتیجه در میانه این سرگردانی، مخاطبان‌شان را هم آرام آرام از دست دادند. شما وقتی در رأس جریانی قرار می‌گیرید یا جامعه به شما امیدی بسته، باید تکلیف‌تان با خودتان روشن باشد. وقتی سر دوراهی می‌ایستید و نمی‌توانید تصمیم بگیرید، یک گام به سمت نظام می‌روید، بعد پا پس می‌کشید و یک گام به سمت مردم می‌روید، اعتراض می‌کنید، عقب می‌نشینید، مقاومت نمی‌کنید، مجموعه اینها مخاطبان شما را به تدریج سرد می‌کند. برای همین، از منظومه کسانی که به عنوان نیروهای خواهان اصلاح و تغییر می‌شناختیم، مثلا میرحسین موسوی و افرادی مانند او از معدود کسانی هستند که مقاومت‌شان اکنون محل توجه است.

عذرخواهی وزیر خارجه ایران از مردم؛ ظریف به صدر پیشنهادهای اصلاح‌طلبان برای نامزدی رییس‌جمهوری رفت
آرایش سیاسی انتخابات۱۴۰۰؛ آیا دوگانه اصولگرا، اصلاح طلب دوباره شکل می‌گیرد؟
یورونیوز: یعنی راه موسوی از اصلاح‌طلبان جدا شده؟

محمدجواد اکبرین: یعنی آنهایی که موسوی را تحسین می‌کنند و پای او ایستاده‌اند، لزوما از کارنامه او در بخش‌های مختلف انقلاب دفاع نمی‌کنند. آنها به کارنامه او منتقد و معترضند و می‌گویند او در جای خودش باید پاسخگو باشد. اما مقاومت او در برابر استبداد، ایستادنش در کنار مردم و ماندنش بر سر عهدی که در سال ۸۸ با مردم بسته تا امروز باعث شده که شخصیت او از بقیه اصلاح‌طلبان و نیروهای دیگر متفاوت باشد.

یورونیوز: سرگردانی اصلاح‌طلبان چه نمودهایی دارد؟

محمدجواد اکبرین: آنها در سه سطح دچار انفعال شدند. اولا در برابر حاکمیت و ساختار دچار انفعال شدند. نتیجه این که حکومت به مرور شیب جدی رو به انسداد را تندتر کرده و اصلاح‌طلبان نیز با شیب نزولی جدی رو به اضمحلال و انفعال رفته‌اند. یعنی اصلاح‌طلبان به جای آن که حکومت را عقب برانند و خودشان قوی‌تر بشوند، هر چه بیشتر جلو آمدند، حکومت بسته‌تر شد و آنها ناتوان‌تر. آنها در برابر جامعه هم منفعل شدند. به خاطر این که در هر دوره آمدند امید و وعده دادند اما سرخوردگی ایجاد شد. قاعدتا تا شما تکلیف خودتان را با ساختار قدرت مطلقه، یعنی قدرت بی‌‌مهار و ثروت بی‌شمار مشخص نکنید، نمی‌توانید وعده‌ها را برآورده کنید. خوب شما وعده دادید، نامزد معرفی کردید، «تَکرار» کردید، نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که آن وعده‌ها عملی نشد و جامعه سرخورده‌تر شد. اصلاح‌طلبان در برابر نامزدها هم منفعل هستند. با همین نامزدهایی هم که خودشان معرفی می‌کنند نمی‌توانند قراردادی ببندند. شما ببینید، اصلاح‌طلبی تمام قد پشت حسن روحانی ایستاد، اما حتی نتوانست از او یک تعهدی بگیرد که تو مثلا این چهار تا وعده را انجام بده. نتیجه این شد که روحانی با وعده رفع حصر و برداشتن مجموعه‌ای از محدودیت‌های امنیتی و سیاسی آمد، اما واقعا موفق نشد و هیچ اصلاح‌طلبی هم نتوانست یقه‌اش را بگیرد چون در واقع هیچ قراری با او نگذاشته بودند. انگار که یک چک سفید امضا دست نامزد مورد حمایت داده بودند. این کاری است که در همین دوره هم دارند با آقای همتی می‌کنند.

اپلیکیشن یورونیوز را از اپل استور دانلود کنید

یورونیوز: درباره جنبه‌ دوم، یعنی تصویر اصلاح‌طلبان در نظر جامعه بگویید.

محمدجواد اکبرین: ادعاهای اصلاح‌طلبان برای جامعه مخاطب دیگر باورپذیر نیست. جامعه، یا دست کم بخشی از جامعه اشتباه اصلاح‌طلبان می‌بیند، یعنی همان اشتباهی که آقای خامنه‌ای و اصولگرایان با انتخابات کردند و رأی مردم را چک سفید امضا انگاشتند. در دهه اول انقلاب مردم واقعا در میدان بودند اما حکومت مدام مردم را خرج کرد، آن قدر خرج کرد که اعتماد عمومی به حکومت سلب شد، به طوری که هر بار که اصولگرایان وارد معرکه شدند عملا شکست خوردند چون مردم را تحقیر کردند. یعنی آزادی اجتماعی‌شان را گرفتند، آزادی سیاسی‌شان را گرفتند و به جای حق مردم بر تکلیف مردم تأکید کردند. همان چیزی که هم اکنون آقای خامنه‌ای هم می‌گوید، می‌گوید واجب عینی است که بروید رأی بدهید، رأی دادن وظیفه است. این حق را به تکلیف تبدیل کردن است. این همان گفتمان اصولگرایان بود و مردم از آن رویگردان شدند.

AP Photo
هواداران همتیAP Photo
_یورونیوز: اقبال عمومی اصلاح‌طلبان را در شرایط انتخابات کنونی چگونه می‌بینید؟
_

محمدجواد اکبرین: همان اشتباه را الان اصلاح‌طلبان مرتکب شده‌اند. فکر می‌کنند مردم برای رأی دادن منتظر تصمیم‌گیری آنها هستند بدون این که جواب رؤیاها و وعده‌های محقق‌نشده پیشین را بدهند. الان شما در همین انتخابات نگاه کنید، تا همین دو روز آخر پیش از انتخابات کلا دو نامزد به اصطلاح اصلاح‌طلب داشتیم که آقای مهرعلیزاده به نفع آقای همتی کنار رفت و آقای همتی مثلا شده کاندیدای واحد اصلاح‌طلبان. ببینید چه کسانی پشت او در آمده‌اند. آقای خاتمی آمده، دکتر سروش آمده، سید حسن خمینی آمده، برخی دیگر از چهره‌های ارشد اصلاح‌طلبی مانند بهزاد نبوی هم آمده‌اند. مطابق یکی از نظرسنجی‌های داخل کشور که معمولاً دیده‌ام رسانه‌ها به آن توجه می‌کنند و گویا نسبتاً معتبر است، رأی آقای همتی با این همه اعلام حمایت تنها یک درصد بالا رفته. این طور نیست که مردم همین طوری شما را نگاه کنند ببینند شما به هر کسی رأی دادید، رأی بدهند. نه، مردم باید باور بکنند و این وضعیت باورپذیر نیست. مردم همین آقای همتی را دیده‌اند که دو سال پیش در تلویزیون صحبت کرده. در آن برنامه مجری راجع به «فتنه» ۸۸ حرف زده و بد و بیراه گفته به معترضان، آن وقت آقای همتی نه تنها با حرف مجری مخالفت نکرده بلکه با آن همراهی هم کرده است. خوب مردم با می‌گویند آقای همتی، شما حتی جرأت نداشتید جلو یک مجری تلویزیون از اعتراضات مردم دفاع کنید، آن هم اعتراضاتی که رهبرانش از نزدیکان طیف شما بودند، حالا ادعا می کنید اگر رئیس جمهور شدید می‌خواهید جلو دولت پنهان بایستید؟ مردم اینجا دیگر می‌گویند شما جلو همان مجری بایستید، جلو دولت پنهان پیشکش. به هر روی، به گمان من تصویر اصلاح‌طلبان و ادعاهایشان اکنون برای جامعه باورپذیر نیست.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

یایان رای‌گیری انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ایران؛ شمارش آرا آغاز شد
نگارش از یورونیوز فارسی • به روز شده در: ۱۹/۰۶/۲۰۲۱ - ۰۳:۱۸

انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری ایران از هفت صبح (۲۸ خرداد/۱۸‌ژوئن) تا ۲ بامداد ۲۹ خرداد به وقت ایران در ۶۷ هزار شعبه رای‌گیری انجام شد. این انتخابات همچنین در ۱۳۳ نمایندگی خارجی ایران به جز کانادا، سنگاپور و یمن برگزار شد.

مطابق اعلام وزارت کشور ایران، در این دوره از انتخابات، ۵۹ میلیون و ۳۱۰ هزار و ۳۰۷ نفر واجد شرایط رای دادن هستند که در واقع شامل جمعیت ۱۸ سال به بالای ایران می‌شود و از این تعداد ۱ میلیون و ۳۹۲ هزار و ۱۴۸ نفر رای اولی هستند.

در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، پس از انصراف سه نامزد تایید صلاحیت شده توسط شورای نگهبان، محسن رضایی میرقائد، ابراهیم رئیسی، امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی و عبدالناصر همتی به رقابت خواهند پرداخت و فرد پیروز باید بیش از ۵۰ درصد آرای اخذ شده را کسب کند.


آخرین نظرسنجی‌های انجام شده نشان می‌دهد که احتمالا ۳۷ تا ۴۷ درصد از واجدان شرایط در این انتخابات مشارکت خواهند داشت. پایین‌ترین نرخ مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ایران در دوره ششم و سال ۱۳۷۲ با ۵۰.۶ درصد ثبت شده ولی در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که در اسفند سال ۱۳۹۸ برگزار شد تنها ۴۲.۵۷ درصد از مجموع واجدان شرایط رای دادن پای صندوق‌های آرا حاضر شدند و این نرخ در شهر تهران به ۲۵.۴ درصد رسید تا پایین‌ترین میزان مشارکت انتخاباتی مردم ایران در طول حیات جمهوری اسلامی رقم بخورد.

وزارت کشور: ممکن است اعلام نتایج با تاخیر انجام شود
اسماعیل موسوی، دبیر ستاد انتخابات کشور اعلام کرد که ممکن است اعلام نتایج انتخابات با تاخیر انجام شود.
وی تاکید کرد که انتخابات تا ساعت ۲ طول کشیده و ممکن است یکی- دو ساعت دیگر هم ادامه داشته باشد.
وی تصریح کرد که به محض تجمیع آرا، نتایج اعلام می‌شود.
این مقام وزارت کشور درباره میزان مشارکت به نظر خودش بسنده کرد و گفت: «برداشت من این است که مشارکت بیشتر از انتخابات مجلس یازدهم است»
02:22 AM
پایان اخذ رای در شعب سراسر ایران و آغاز شمار آرا

اسماعیل موسوی، سخنگوی ستاد انتخابات کشور از پایان رای گیری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ساعت ۲ بامداد ۲۹ خرداد خبر داد و گفت: «از افرادی که درشعبه‌ها حضور دارند رای گرفته می‌شود.»

از سوی دیگر با پایان رای‌گیری، پلمپ برخی صندوق‌ها باز و کار شمارش آرا شروع شد.
01:40 AM
عبدالناصر همتی به وزارت کشور رفت
عبدالناصر همتی، یکی از کاندیدهای ریاست جمهوری به وزارت کشور رفت. برخی گزارش‌ها می‌گویند که وی در اعتراض به نامه‌ منتسب به رئیس ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی به وزارت کشور رفته است. نامه‌ای که در برخی رسانه‌های داخل ایران منتشر شده است، مهر فوری و محرمانه دارد و در آن علی نیکزاد، رئیس ستاد ابراهیم رئیسی از پیروزی «قریب‌الوقوع با اختلاف چشمگیر و غافلگیرکننده» خبر داده بود.
اما ایسنا نوشته است که «به منظور پیگیری امورات مربوط به انتخابات» وارد وزارت کشور شد.
01:10 AM
اطلاعیه ستاد محسن رضایی: از اعلام پیروزی یا راهیابی به دور دوم خودداری کنید
ستاد مرکزی انتخابات محسن رضایی با انتشار اطلاعیه‌ای از ستادهای مردمی خود خواست که از هرگونه اعلام‌ مستقیم یا غیرمستقیم مبنی بر پیروزی یا اعلام راهیابی به دور دوم یا برگزاری هرگونه جشن یا تجمع خودداری کنند.

این ستاد تاکید کرد که نتایج شمارش آرا باید به طور رسمی اعلام شود.

محسن رضایی
12:29 AM
سفارت ایران در پاریس: شمارش آرا به پایان رسید

سفارت ایران در فرانسه در توییتی نوشت که پس از پایان رای گیری در ساعت ۲۰ شمارش آرا آغاز شد و در ساعت ۲۱:۱۵ به پایان رسید. این نهاد اعلام کرد که نتایج آرا به ستاد انتخابات کشور ارسال شد.

12:12 AM
تمدید انتخابات حداکثر تا ۲ بامداد در برخی شعب، آغاز شمار آرا در سایر شعب

ستاد انتخابات کشور در اطلاعیه‌ای اعلام کرد شهرهایی که دارای مراجعه کننده هستند می‌توانند حداکثر تا ساعت دو بامداد به فعالیت خود ادامه دهند.
در این اطلاعیه همچنین گفته شده است که سایر شعب در صورت اتمام رای‌گیری می‌توانند اقدام به شمارش آرا کنند.
12:03 AM
در خواست تمامی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری برای تمدید زمان رای گیری تا دو بامداد

هر چهار کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری از وزارت کشور خواستند تا زمان رای گیری تا ساعت دو بامداد تمدید شود.
قاضی زاده هاشمی و محسن هاشمی در توییتی این درخواست را مطرح کردند. از سوی دیگر محمد علی ایزدی، رئیس ستاد انتخاباتی عبدالناصر همتی در نامه‌ای به رحمانی فضلی، وزیر کشور در خواست تمدید انتخابات تا ساعت دو بامداد را ارائه کرد.
علی نادری از اعضای ستاد انتخاباتی ابراهیم رئیسی نیز در اطلاعیه‌ای خواست که زمان انتخابات تمدید شود.

وی به نقل از شورای هماهنگی ستادهای مردمی ابراهیم رئیسی در اطلاعیه‌ای همراه با انتقاد گفت: «متأسفانه گزارش‌های مختلف ارسالی به این ستاد، حاکی از آن است که صبح امروز و در دو ساعت اولیه آغاز رأی‌گیری، ارتباط سامانه‌های فنی رأی‌گیری الکترونیک با مرکز، حدود یکصد دقیقه قطع بوده است.»
آقای نادری با ابراز تاسف از آنچه «اهمال مسئولان اجرایی» نامیده است از شورای نگهبان خواست انتخابات تمدید شود. از سوی دیگر محسن منصوری، نماینده ابراهیم رئیسی در وزارت کشور رسما درخواست کرد که انتخابات تا ساعت ۲ بامداد تمدید شود.

پیش از این ستاد انتخابات کشور و شورای نگهبان زمان رای‌گیری را تا ساعت ۱۲ تمدید کردند.

6/18/2021 11:12 PM
پیام احمد جنتی در یک ساعت‌ پایانی انتخابات
احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان در حالیکه تنها یک ساعت تا پایان ساعت قانونی اخذ رای باقی مانده است در پیامی به ناظران انتخابات خواست تا بی‌طرف باشند.
وی در این پیام نوشت: «سفارش می‌کنم شما را به رعایت بی‌طرفی و اخلاق. در این ساعات پایانی کارتان را با اتقان کامل انجام دهید.»


احمد جنتی
6/18/2021 10:03 PM

شورای نگهبان: انتخابات تا ساعت ۲۴ تمدید شد
عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد که انتخابات تا ساعت ۲۴ تمدید شده است. وی در توییتی نوشت که این تصمیم با هماهنگی وزارت کشور اتخاذ شده است.
طبق آخرین تصمیم، ستاد انتخابات کشور اعلام کرده بود که انتخابات تا ساعت ۲۲ تمدید شده است.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

عللِ رای‌ندادن و عدمِ شرکت در انتخابات

Posted: 17 Jun 2021 10:11 AM PDT

مجید توکلی

رای‌دادن و مشارکت در انتخابات مانع اصلی تغییرات فرهنگی در جامعه است و فاصله‌ی عرف و باورهای مردم با قانون را زیاد کرده است. رای‌دادن در این چند دهه در ساختار سیاسی ج.ا منجر به تثبیت و تقویتِ خودی‌ها و درنتیجه طرد و حذفِ غیرخودی‌ها و فرودستان شده است.

مشارکت‌کنندگان در انتخابات در سطح کلان با “حداقل‌خواهی” و نادیده‌گیریِ مطالباتِ حداکثریِ مردم، از حقیقت کوتاه آمده‌اند و نوعی از بی‌اعتنایی و بی‌تفاوتی نسبت به درستی و راستی را در جامعه گسترش داده‌اند و آن نادرستی‌ها را به فرهنگ رسمی تبدیل کرده‌اند.

در چند دهه اخیر از عبارات و شعارهایی برای ارتباط با جامعه و قدرت استفاده شده که دربردارنده‌ی ریاکاری، پنهانکاری و فریبکاری بوده است. از طرح‌شدنِ ایده‌های ناب و اصیل جلوگیری شده است و کسانی که به این محدودیت‌ها تن نداده‌اند، حذف و طرد شده‌اند.

به‌تدریج از افراد غیراصیل و خاکستری چهره‌سازی شده است تا آن‌ها نماینده و سخنگوی مردم شوند. حتی آن‌ها را با تمام خطاها و نادرستی‌های گذشته و حال‌شان در موقعیتِ شایستگان نشانده‌اند و نسبت به خطاها و گاه جنایت‌های پیشین‌شان سکوت شده است.

به این امید که شاید یک وضعِ اخلاقی و جامعه‌ی اخلاقی برای بروز واقعیتِ اخلاقی فراهم بیاید، در جهتِ خلاف با همه‌ی ارزش‌های اخلاقی موجود حرکت شده است. غافل از آنکه در راه رسیدن به آن جامعه‌ی مطلوب به موجوداتی غیراخلاقی و فاقد معیارهای ارزشمند تبدیل شده‌اند…

…که درنهایت اگر تمامیت‌خواهی و ساختارهای ناعادلانه‌اش هم رهایشان کند، چیزی جز همان نادرستی‌ها و ناراستی‌هایی که همیشه انجام داده‌اند، برای‌شان باقی نمی‌ماند. ترویجِ یک زبان غیراخلاقی و نخ‌نما و چهره‌سازی از ناشایسته درنهایت به عادی‌سازی و توجیهِ نادرستی و شر رسیده است.

مشیِ حداقل‌خواهی موجب شده است که کفِ مطالبات و خواسته‌های هر دوره سقفِ مطالبات و خواسته‌های دوره بعد باشد و یک وضعیتِ قهقرایی و انحطاطی ایجاد شود که نمایندگانش نیز چنین وضعیتی دارند و سنگرِ بد برای دفاع از خطرِ بدتر به “کارخانه‌ی تولید بدتر از بد” تبدیل شود.

اصلاح‌طلبیِ واقعاً موجود با این حداقل‌خواهیِ قهقرایی، «بدآگاهی» تولید می‌کند و چهره‌های سالم‌تر و صادق‌تر به‌تدریج حذف می‌شوند و به حاشیه می‌روند و از ایده‌ها و ارزش‌های درست و راست صرف‌نظر می‌شود تا از افراد ناشایسته چهره‌سازی شود و نمایندگی و تریبون به آن‌ها داده شود.

همچنین در دو نوع سیاست‌ورزی دولت‌گرا و سیاست‌ورزی جامعه‌گرا دو مشکل ایجاد شده است. مشارکت در انتخابات در نگاهِ دولت‌گرای انتخابات‌محور موجب شده است تا بخشِ واقعیِ قدرت از رویاریی با واقعیت‌های سیاسی دور شود و در برابر تصمیمات سخت قرار نگیرد…

…یا تصمیمات سخت را توسط دیگرانی بگیرد و انجام دهد که اصلاح و تغییرِ سیاسی را ناپایدار و برگشت‌پذیر می‌کند و به یک‌معنا مسئولیتِ قدرت در برابر تغییراتِ ضروری -پس از رویارویی با بحران‌ها- را نپذیرد و انتخابات را به امکانی برای بلاگردانی و فرار از مسئولیت تبدیل کند.

در سیاست‌ورزی جامعه‌گرا نیز با تأکید بیش از اندازه بر انتخابات و تقلیلِ دموکراسی به انتخابات، از خیابان و روش‌های مختلف جنبش‌های اجتماعی برای پاسخگویی قدرت دور شده است. انتخابات‌گرایی بیش از هرچه در چند دهه گذشته مخالفت با جنبش‌های اجتماعی و اعتراضات مردمی بوده است.

گرچه گاهی انتخابات منجر به اعتراضات شده، اما پیامِ انتخابات‌گرایان به قدرت این بوده است که اگر اجازه ندهند در قدرت باشند، مردم به خیابان می‌آیند و کار سخت می‌شود! درعمل انتخابات‌گرایی راه تغییر سیاسی را احزاب و گروه‌های به‌رسمیت‌شناخته می‌داند و به ساختارهای کنونی تن می‌دهد.

پس به جنبش‌های اجتماعی که در جهت مشروعیت‌زدایی از قدرت و ایجاد فشارِ اجتماعی از انباشتِ نارضایتیِ عمومی حرکت می‌کند، می‌تازد و بحران‌سازی‌های جنبش‌های اجتماعی برای قدرت را ترسناک و خطرناک جلوه می‌دهد تا راه هرگونه تغییر به‌واسطه‌ی کنشِ مستقیم و حتی کنشِ نمادین را ببندد.

آن‌ها خواهان تن‌دادنِ جامعه به قوانین موجود (ولو بد و نادرست) می‌شوند. حتی مطالبه‌محوری اصیل در جامعه ایران وجود ندارد و برخی از گروه‌ها و احزاب که از قدرت دور مانده‌اند، تنها برای اینکه بگویند وجود دارند؛ به انتشار یک بیانیه‌ی مطالبه‌محوری در آستانه انتخابات می‌پردازند.

در این‌سال‌ها مطالبه‌محوری نه بر اصالتِ حقِ مردم در برابر قدرت اشاره داشته است و نه در پی ایجاد شکاف مردم و دولت برای بروز جنبش‌های اجتماعی از طریق بحران‌سازی و فشار اجتماعی برای تغییر سیاسی -چه با حضور نمایندگانی در قدرت و چه بدون آن- بوده است.

افزون‌بر علت فرهنگی‌ای که برای رای‌ندادن وجود دارد، چند دسته دیگر برای رای‌ندادن هم وجود دارد که معمولاً توسط گروه‌ها و افراد در برهه‌های مختلف بر یکی از آن‌ها تأکید می‌شود. برای کسانی که رای نمی‌دهند تمامی این علل موجه و قابل قبول است (و تاکتیکی بر یک علت تأکید می‌کنند).

دسته‌ی دوم علت‌ها به مبانی مرتبط است. برخی با فرضِ اینکه در اینجا یک نظام تمامیت‌خواه حاکم است و در یک تمامیت‌خواهی چیزی به نام انتخابات وجود ندارد، از انتخابات صرف‌نظر می‌کنند و برخلاف گذشته که معتقد به وجودِ فرصتِ انتخابات برای افشای نادرستی‌ها…

…و ناراستی‌های چنین حکومتی است، معتقدند که با ظهور رسانه‌های جدید و فراوانیِ استفاده از شبکه‌های اجتماعی و ارتباطی، نیازی به انتقال آگاهی و پیام در فضای برانگیختگیِ سیاسیِ در آستانه‌ی انتخابات نیست و فرصتِ آگاهی‌بخشی فراتر از تریبون‌های انتخاباتی است.

در دسته‌ی سوم برخی با تأکید بر انتخابات آزاد و عادلانه معتقدند که معیارهای معمول برای انتخابات دموکراتیک برقرار نیست؛ پس نباید به چنین انتخابات‌هایی تن بدهند. برخی نیز بیشتر بر انتخابات عادلانه توجه دارند و شرایط این انتخابات (یا انتخابات در جمهوری اسلامی) را کم‌وبیش…

…شبیه مسابقه فوتبالی می‌دانند که یک‌طرف به‌ازای هربار ورود توپ به زمین حریف امتیاز می‌گیرد و دیگری باید حتماً توپ را وارد دروازه حریفش کند. یا استعاره‌ها و مثال‌هایی که از بازی غیرعادلانه با وجود محدودیت‌های رسانه، نظارت‌های استصوابی و جهت‌گیری کلان وجود دارد.

در دسته‌ی چهارم برخی به‌سراغ علل موقتی و کوتاه‌مدت می‌روند و مثلاً برهه‌ای به‌علت ادعای تقلب در انتخابات ۸۸، یا به‌علت اعتراضات آبان یا شلیک به‌هواپیما، یه به‌علت ردِّ صلاحیتِ دوستانشان، مخالف شرکت در انتخاباتند و یا از ترسِ شکست و رای‌نیاوردن، در انتخابات شرکت نمی‌کنند.

گرچه تأثیرگذاریِ رویدادهایی تاریخی مانند آبانِ خونین در شکل‌گیری یک آگاهیِ دردمندانه برای شناخت بهتر از وضعیتِ فرودستیِ عمومیِ تمام غیرخودی‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مهم است، اما نباید رای‌دادن صرفاً به شوکِ آن تقلیل یابد؛ بلکه باید بر آگاهیِ پابرجایش تأکید شود.

در دسته پنجم برخی “منطقِ شکست” و شرایطِ امتناع دموکراسی از انتخابات را مبنا می‌گیرند تا به‌علت سرخوردگی از رای‌دادن‌های پیشین در انتخابات شرکت نکنند. مثلاً به استدلال‌های مرسوم در فضای عمومی و در محافل سیاسی نگاه می‌کنند و می‌بینند که تمامی ترس‌ها و علل پیشین بی‌معنا شده است.

افزایشِ کارآمدی و بهبود اقتصادی، جلوگیری از حرکت کشور به‌سوی شرایط جنگی و تخاصم با همسایگان و دنیا، حفظ یا پیوستن به توافقات و نظام جهانی (/نظم جهانی)، جلوگیری از شرایطِ بدتر و فاجعه‌بار، حفظ حداقل‌های دموکراسی یا تمرین دموکراسی، ایجاد شفافیت و جلوگیری از حاکمیت یکپارچه،…

جلوگیری از تصمیات مبهم و توطئه‌ها در اتاق‌های بسته و تک‌حزبی، جلوگیری از حذف از عرصه سیاست و عرصه عمومی (مانند آنچه برای احزاب غیررسمی رخ داده است)، حفظ امکان‌هایی برای بقای سیاسی نیروهای همگرا، امیدِ نقش‌آفرینی در بزنگاه و شرایط خاصی؛ همگی رنگ باخته است…

رای‌ندادن در اینجا واکنشی به این شکست‌هاست. دیگر انتخابات را دعوای سفره انقلاب می‌دانند و معتقدند که فلانی هم برود مجلس مگر چه می‌شود و با دشمنانش چه اتفاقِ دیگری ممکن است؛ نظام‌های رانت، تبعیض، منفعت و ناکارآمدی تغییر نمی‌کند. منطقِ شکست، ناممکن‌بودن (امتناع) را نشان می‌دهد.

اینجا تأثیرگذاری‌های احساسی، تقلیدی و کم‌آگاهانه‌ای از یک دوست یا فرد شناخته‌شده از بین می‌رود و می‌توان از پروپاگاندایی که انتخابات ۹۶ با یک‌درصد مشارکتِ بیشتر از ۹۲ را حماسه جلوه می‌دهد، عبور کند. اینجا با آگاهیِ جدید نگاه به مراجعِ آگاهی، دانش، اعتبار و درستی دگرگون می‌شود.

با تغییرِ همنشینان و راهبرانش می‌بیند که همه‌ی نهادهای انتخابی و پاسخگو به‌طورپیوسته ضعیف‌تر شده‌اند و جای شورای شهر، مجلس، رئیس‌جمهور و هر نهاد انتخابی را نهادهای غیرانتخابی‌ای چون شورای نگهبان، مجمع تشخیص، قوه قضائیه، صدا و سیما و سپاه گرفته است که هیچ نظارتی بر آن‌ها نیست.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

نه به تحقیر

Posted: 17 Jun 2021 10:14 AM PDT

مجتبی نجفی

مدتها بود که بازی انتخابات را از پیش تعیین شده می دانستم. مهندسی تمام عیار زیر سایه دخالت های پیچیده بیت، نظارت استصوابی با بهره گیری از سیر رخدادهای تلخ صورت گرفته از آبان نود و هشت و سرنگونی هواپیما. عملکرد فاجعه بار دولت روحانی و زبان طلبکارانه برخی طیفهای اصلاح طلبان از مردم مزید بر علت شده تا مردم احساس تحقیرشدگی کنند. حالا جمعی از هموطنان سوای آنانکه شبانه روز برای تداوم یک زندگی رانتی-انگلی و حفظ پست های حقیرانه تلاش می کنند برای اعتلای ایران و دفاع از سنگر جمهوریت به هر دلیلی تصمیم بر شرکت دارند. برای این عده از هموطنانم احترام قائل هستم هر چند اقدامشان را بیهوده و شرکت در یک بازی از پیش طراحی شده می دانم.

معتقد هستم ” بزنید زیر میزشان” ابزار میخواهد. چکهای سنگینی را از سال نود وشش روحانی و جهانگیری کشیدند بدون آنکه آنها را پاس کنند. سرمایه اجتماعی جمع شده از هشتاد و هشت تا نود و دو صرف چند پیرزوی انتخاباتی شد که البته مزایایی داشت اما روند نود و شش وضعیت را دگرگون و آنچه را که ما مشاهده کردیم روند نزولی و گسست زبان حاکمان و مردم بود.

از آنجا که “زیر میز زدن” امکانات می خواهد شرکت بسیاری از دلسوزان را بدون توجه به این ملاحظات کم اثر یا بی اثر می دانم. متاسفانه هنوز در بسیاری سیاسیون این گزاره نگاه اراده گرایانه به جنبش های اجتماعی و حرکتهای جمعی قوی است در حالی که این جنبش ها در کانتکست رخ میدهند یعنی تحقق آنها نیازمند مجموعه ای از روابط و شبکه ای از بازیگران است. در این شرایط گفتمان ها تولید نیرو می کنند یا ماهیت سوژه ها و جهت گیریهایشان را تغییر میدهند. جنبش یا هر حرکت “نه” جمعی به اراده من یا دیگری نیست قبل از آن نیازمند کانتکستی است که در آن ابزار تحقق این نه جمعی فراهم شده باشد. پس بر خلاف تبلیغات معتقدم هیچ نشانه ای از یک موج را نمی بینم. بر خلاف نود و دو یا نود و شش حلقه های زنجیره تحقق موج همه از کار افتاده اند. وقتی مردم به تصمیمی جمعی برسند با اراده فلان شخص سیاسی تغییر پذیر نیست. هنوز برخی سیاسیون گمان می کنند مثلا یک کمپین یا موضع گیری چند فعال سیاسی برای تغییر شرایط اثرگذار است. این اثرگذاری زمانی مهم است که زنجیره های این موج حر کت می کردند. حتی اگر موسوی هم به کروبی و خاتمی میپیوست امکان موج آفرینی نبود.

برای من شرکت یا عدم شرکت در انتخابات تنها از منظر نتیجه است. نه بحث حیثیتی است نه درصد شرکت کننده از اهمیت اساسی برخوردار است. چهل درصد یا شصت درصد هم مهم نیست. برای همین نه سیاست شرکت کم اثر و بی اثر را می پسندم نه سیاست تحریم را. هنوز هم اگر کسی واقعا فکر می کند رایش می تواند تغییر شرایط دهد شرکت کند اما برای من این رای تنها نقش آفرینی در یک بازی بیهوده است. پس مدتهاست نه به بیست و هشت خرداد که به بیست و نهم خرداد به بعد فکر می کنم. به روزهایی که سرآغاز تحولات جدی در عرصه سیاسی اجتماعی ایران در دهه آتی شمسی خواهد شد. صف بندی ها در حال تغییرند و تحولات جامعه در حال تحمیل آرایش جدیدی از نیروهای سیاسی در ایران است. بخصوص اینکه انتخابات اخیر فقط مهندسی تمام عیار حاکمیت را نشان نداد ورشکستگی تشکیلاتی گفتمانی بسیاری گروههای اصلاح طلبی را نمایش داد. آنها حتی نتوانستند تصمیم درست جمعی بگیرند نه شرکت موثر کنند نه نه منسجم بگویند. بسیاری ادعاهای کار حزبی و پایبندی تشکیلاتی شان بر باد رفت.عده ای هم در خفا و آشکارا با رئیسی بیعت کردند. انتخابات اخیر در بین اصلاح طلبان هم شکاف های جدی به وجود خواهد آورد.

من در جمع هموطنانی خواهم بود که به بازی تحقیر حاکمیت نه می گویند. انتخابات را آخرالزمان نمی دانم و توان جامعه ایرانی را بسیار بالاتر از این می دانم که بخواهد تسلیم مدلهای تحمیلی حاکمیت بر شوون حیاتش شود. سیاست در نظر من یک سال دو سال نیست نگاههای میان مدت بلند مدت امکان مشاهده را بیشتر فراهم می کند. کلید پیروزی در تنوع روشی است. گاهی از صندوق استفاده می کنیم گاهی بحث های عمومی را ارتقا می دهیم زمانی نهاد می سازیم و گاه در فرآیند آموزش شرکت می کنیم . آمدن مردم به خیابان یا نیامدنشان به اراده فلان فعال سیاسی نیست. دوران سیاست پند و توصیه به سر آمده . سیاسی خوب باید نگاه چند بعدی داشته باشد آن هم در جامعه ای که روز به روز در حال تغییر و تحول است. باید قواعد جدید شناسایی و متناسب با آنها اقدام کرد.

در نتیجه با احترام به رای دهندگانی که برای اعتلای ایران در انتخابات مشارکت می کنند به صف کسانی می پیوندم که در این انتخابات به تحقیر نه میگویند. این موضع نه از سر ناامیدی که برگرفته از امیدواری نسبت به آینده ایران است. ایرانی که تحولاتش آنقدر بزرگ هستند که در دهه آتی امکان بر هم زدن توازن نیروهای سیاسی هم وجود دارد.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

“زمین‌­پریشی” و کیمیای اجماع در سیاست ایران

Posted: 17 Jun 2021 10:33 PM PDT

رضا بهشتی معز

شاید در کمتر کشوری صحنه رسمی سیاست این اندازه کنتراست و نوسان غیرقابل پیش­بینی دارد و این اتفاق دستکم آشکارا از سه دهه پیش در ایران بسیار برجسته است. ریشه این پدیده سیاسی بطور اجمال در تفکیک و تعارض منابع قدرت است.

تفکیک و تعارضی که میان دو منبع مشروعیت عرفی و قدسی قدرت از قرن نوزدهم به این سو در جهان از میان رفته یا بسیار بندرت و موردی دیده می‌شود. این وارونگی در اتمسفر سیاستِ مدرن همچنان البته در ایران باقی و پُررنگ است. ما امروز در آستانه انتخابات عجیب و استثنایی سال ۱۴۰۰ در ایران و با ویژگی­های زیر در مرکز و اوج این کنتراست سیاسی ایستاده‌ایم که اجازه اجماع به بازیگران سیاسی منتقد را نمیدهد:

جامعه دستکم دو یا سه پاره شده است

حاکمیت عالی یا هسته صلب قدرتِ نظام صحنه‌گردان ناظر خاموش و با سناریوهای مرکب، آماده مدیریت است

نامزدهای مصوب برای اکثریت جامعه نامطلوب­ند

مردم و مشارکت­کنندگان دلسرد و نومید‌ند

فضای تبلیغات انتخاباتی ناموزون، خشک و نابرابر است

و سرانجام نخبگان فرهنگی-سیاسی منتقد و مستقل ایران در تشتت و وضعیت نامنسجمی قرار دارند و نمی‌توانند به اجماع فعال برسند.

من دراین یادداشت کوتاه باستعجال پد­یده‌شناسی میکنم و البته با موانع موجود به مقام تفصیل و تجویز نمی‌رسم. آنچه درباب موانع سیاست‌ورزی در ایران و تربیت سیاسی شهروندان، نیستی احزاب تاکنون و کمابیش گفته شده برای همه آگاهان سیاست ایران آشناست، من اما تلاش می‌کنم زمینه‌های دست‌نیافتن به اجماع نخبگان را در شرایط کنونی باجمال بررسی کنم.

من زمین بازی سیاست در ایران کنونی را به دو “عرصه سخت و نرم” تقسیم می‌کنم تا نشان دهم گیر کار کجاست. “عرصه سخت” زمینی است که بازی برای اغلب بازیگران سیاسی در آن ممکن نیست و”عرصه نرم”، زمین بازیِ اهدایی هسته سخت قدرت برای ذوق‌/بخت­آزمایی، جاه‌طلبی، پُرکردن فرصت‌های معطل و بارانداز نظام در حوزه‌های خدمات عمومی، مطالبات روزمره شهروندی و نماهای فرهنگی، مجازی یا دکوراتیو است.

نظام با اولویت‌های پیشینی و تعیینی و با فرض قیودی ضمانت‌آور و اطمینان‌بخش به اغلب بازیگران سیاسی در زمین نرم امکان ورود می­دهد و بنابراین عرصه بازی نرم در دسترس اغلب بازیگران سیاسی است. هزینه بازی در این زمین کم یا قابل کنترل و نتایج بازی قابل مهار، هم­پوشان، مکمل، و اغلب مدنی است. این عرصه قابلیت گفتگو و صورت­بندی یک منطق قابل­فهم عمومی برای عرضه/تقاضای سیاست دارد، فرهنگی/رفتاری است و از طیف و سطح­بندی ترجیحات برای تفهیم مطالبات به کفایت برخوردار است.

عرصه سخت بازی سیاسی ایران درست در نقطه مقابل قرار دارد. ورود در آن آسان و همگانی نیست، اعتبار بالا می­طلبد، مطالبات بسادگی فرموله نمی­شود، گفتگو درآن دو سطح زیرین و زبرین دارد و گفتگوی اصلی در سطح زیرین جریان پیدا می­کند. سطح زبرین کاربرد لجستیک و وساطت گفتمانی دارد و نمی­تواند با منابع اصلی قدرت درگیر شود. مظاهر عرصه سختِ بازی سیاسی، عینی، صریح، ظاهرا دستیاب، محاسباتی، نابرابر، عریان، امنیتی، قضایی، اقتصادی و نظامی است.

درباب تفاوتهای این دوعرصه بازهم می­توان نوشت اما مراد من در این فرصت کوتاه تا اینجا روشن است. با مقدمه بالا زمینه­های نرسیدن به اجماع میان بازیگران سیاسی در ایران بنظرم از دوسو قابل شناسایی است: از هردو منظرِ مردم و نظام سیاسی، شکافِ مطالبات و تفاوت سرعت میان آن مطالبات و بازیگران عرصه سیاسی آشکارا پدیدار است. بازیگران سیاست ایران در طیفی متنوع از مطالبات نظام تا مردم توزیع شده و قدرت نمایندگی مطالبات مردم را از یکسو و تعریف و عرضه مطالبات نظام از دیگرسو را ندارند. آنچه در این میان رخ میدهد پدیده­ای است که من از آن به عارضه “زمین­پریشی” (در برابر زمان­پریشی) تعبیر می­کنم. عارضه “زمین­پریشی” که من هنوز معادل خوبی برای لاتین آن ندارم اما معادل­هایی چون anatopique, Anachorisme, dystopique, hétérotopique, cacotopique برای توصیف اجمالی آن مفید است یک عارضه خطرناک و پرهزینه در زمین بازی سیاست ایران است و بسیاری از بازیگران انتقادی به آن مبتلا هستند.

زمین­پریشی یعنی بازیگران سیاست، زمین یا توپولوژی بازی خود را درست نمی­شناسند، بنابراین از نقاط کور، فراز یا فرود آن غافل­ند و درنتیجه جای ایستادن خود را درست نمی­دانند. آنها در زمین بازی انسجام ندارند و عرصه نرم و سخت زمین سیاست را گاه به عمد و گاه از سر ناگزیری بهم آمیخته و می­کوشند جابجا نمایندگی کنند. پریشانی در جایابی و جاشناسی در سطح رفتار مدنی شهروندان قابل مداراست حتی از نخبگان غافل سیاست هم قابل پذیرش است اما با بازیگرانی که صرفا برای بودن در زمین، جای هموار را نشان می­دهند اما ناتوان از بازی در زمین واقعی ناهموارند، نمی­توان کنار آمد.

بازیگران سیاسی می­خواهند به هر قیمت بازی کنند و چون میان عرضه و تقاضای بازار سیاست نسبت معقول و معنی‌داری نیست و اعتبار موجود بازیگران هم بسرعت رنگ می­بازد بنابراین در انتخاب و تعریف زمین بازی صادق نیستند. آنها اگر نماینده مطالبات نظام باشند مورد اقبال مردم نیستند و اگر مردم را نمایندگی کنند زمین بازی اهدایی نظام را از دست می‌دهند. من بر این باورم که عارضه فنی “زمین پریشی” همین­جا رخ میدهد: آنها برای کسب اعتبارعمومی و اقناع شهروندان ناگزیر از ارایه تصویری بزرگتر از واقع هستند یعنی در افکارعمومی وانمود می­کنند که از امکان و قدرت بازی در عرصه سخت سیاسی برخوردارند، حال آنکه در عمل اینطور نیست و به آنها اجازه بازی در عرصه سخت داده نمی­شود حتی اگر رییس­جمهور منتخب مردم باشند.

مثال اجمالی من در رویداد انتخابات جاری را برای روشن­سازی فضا بسرعت باهم مرور کنیم: هسته قاهر قدرت سلسله­ای از مقدمات را برای برگزاری انتخاباتی نمایشی و پایان بخشیدن به حق رای مردم و تاسیس نوعی ضمنی از “خلافت اسلامی” تدارک می­بیند. نامزدهای اصلی پیشتر از سوی شورای نگهبان درو و از صحنه خارج شده­اند. برای نامزدهای درجه دوم باقیمانده خطوطی قرمز رسم می­شود تا در تبلیغات خود وعده­هایی که مستلزم بازی در عرصه سخت است را ندهند. بنابراین پیشاپیش از رییس­جمهور قانونی منتخب اختیارات اصلی در زمینه­های سیاست­خارجی، سیاست داخلی، فضای مجازی (بخوانید ارتباطات­وفرهنگ عصر جدید)، حقوق و آزادیهای اجتماعی، سلب می­شود. بنابر سنت پیشین، وزارت­خانه­های فرهنگ، دفاع، خارجه، کشور و اطلاعات هم، یا در انحصار مطلق فقیه حاکم (مدعی اصلی زمین بازی) است یا رییس­جمهور ناگزیر به انتخاب و ترجیح اولویت­های رهبری در حوزه­های قضایی، انتظامی، دیپلماتیک، فرهنگی و امنیتی است و از کمترین میزان تصرف در آنها برخوردار است. می­ماند حوزه اقتصاد و مالیه که مسئول اجرایی کشور جز وظیفه گرداوری مالیات و توزیع خدمات و دستمزدها اختیار ویژه­ای ندارد چرا که پیـشتر نهادهای قدرتمند اقتصادی وابسته به هسته اصلی نظام و اغلب معاف از مالیات و حسابرسیِ مستقل، بخش مهمی از ثروت عمومی را دراختیار گرفته و مداخل خزانه با مخارج و تعهدات دولتی نمی­خواند. تولید ثروت با دخالت طبقه نورسیده وابسته به هسته قدرت چنان انحصاری شده که هرنوع رقابت آزاد در آن با تهدید مواجه می­شود.

بنابراین با چشم­انداز موجود و توصیفی بالا، رییس­جمهور منتخب مردم با فرض خروج بیطرفانه و منصفانه از صندوق­های رای، نه صاحب اختیارات مندرج در قانون اساسی که مسئولِ قابلِ اجرای تکالیف و اوامر رسیده از مقام عالی نظام یا فرمانده اصلی عرصه سخت است.

کسی که نمی‌تواند در سنگلاخ سیاست این نظام کاری از پیش ببرد، قواره او برای بازی در عرصه نرم تراشیده شده است یا او بضاعتی بیش از ان ندارد، شرافتمندانه است نامزد بازی نشود یا به مردم قدرت وعده بازی در زمین سخت ندهد.

زمین ­پریشی در عرصه سیاست ایران به معنای حقوقی کلمه نوعی تدلیس است و به کار میوه­فروش متقلبی شباهت دارد که برای جذب و اقناع مشتری فقط میوه­های درشت را دستچین و جانمایی می­کند اما همزمان مشتریان را بیم و امید می­دهد که “درشت­ها را فقط سوا نکنید” و در زمان تحویل فقط محصول مانده و ناهموار در دامان مشتری است.

من این جستار کوتاه را با این نتیجه می­بندم که بازیگران سیاسی منتقد در کشور ما ابتدا باید نسبت و موقعیت خود را در توپولوژی قدرت سیاسی ایران بروز و مدام بازتعریف کنند و سپس صورت­بندی نزدیک به­واقعی از آن برای افکارعمومی فراهم سازند تا بتوانند صورت­هزینه­ قابل اعتمادی از بازی خود در زمین ارایه کنند. این­کار جز با شفافیت پیوندهای اقتصادی این بازیگران با نظام یا همان مدیر بازی میسر نیست به این معنا که بخش­های سودآور محدود ولی تعریف شده­ای از سوی مدیران بازی در اختیار بازیگران مشتاقِ بقا قرار می­گیرد تا شکاف میان مطالبات مردم و توانایی بازیگران سیاسی هرگز پر نشود. بازی زمین­پریشانه در میدان اهدایی محدود نظام برای بقا اسباب دوام این شکاف، مهمترین مانع رسیدن به یک اجماع پایدار در میان بازیگران منتقد عرصه سیاست ایران است.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

چرا رأی نمی دهم؟ شرکت یا عدم شرکت در انتخابات ۱۴۰۰؟

Posted: 17 Jun 2021 11:16 PM PDT

محسن کدیور

ضمن تشکر از سپهر فردای ایران برگزارکننده این جلسه، و دوست گرامی و جامعه شناس محترم جناب آقای دکتر محمود صدری، من دیروز در کلاب هاوس عضو شدم و این اولین صحبت من در این نرم افزار است. ابتدا به چند نکته مقدماتی اشاره می کنم.

الف. اینها نکات مشترک ماست و درباره آن بحث نمی کنیم:

یک. باور به تمامیت ارضی و استقلال ایران، و لزوم تحصیل آزادی، آبادی و حاکمیت قانون و محوریت منافع ملی در کشورمان، دو. جمهوری اسلامی نظامی اقتدارگرا و مورد ادبار اکثریت شهروندان ایران است، و نظریه ولایت مطلقه فقیه چیزی جز استبداد مطلقه و خودکامگی در جامه دین نیست. سه. راهی جز اصلاحات ساختاری از طریق حتی الامکان خشونت پرهیز و توسعه درون‌زا تجویز نمی کنیم. چهار. سران جمهوری اسلامی نه صادقند نه قائل به دموکراسی و همواره برای انتخابات آزادانه مردم محدودیت ایجاد کرده اند. پنج. این انتخابات علاوه بر محدودیتهای قبلی «غیررقابتی» است. شش. آقای دکتر عبدالناصر همتی را خیرالموجودین، ودر مقایسه با دیگر نامزدهای تایید صلاحیت شده اصلح، و امتداد دولتهای حسن روحانی و اکبر هاشمی رفسنجانی می دانم.

ب. علیرغم نقاط مشترک منتقدان وضع موجود به دو دسته تقسیم می شوند: کسانی که می پندارند با این انتخابات می توان جلوی یک دست شدن قدرت را گرفت، و کسانی که معتقدند شرکت در این انتخابات عبث است و ناخواسته ایفای نقش در نمایشی است که نظام برپا کرده است. من جزء گروه دوم هستم.

به دو اصل معتقدم: تکثر آراء طبیعی است و به قائلان گروه اول احترام می گذارم. در حسن نیت اکثر قائلان به رویکرد نخست هم تردیدی نیست.

اما اصل بحث:

برای عدم شرکت در انتخابات پیش رو چهار دلیل دارم:

دلیل اول. عبث و بی فایده بودن شرکت منتقدان وضع موجود در انتخابات

بر اساس آمار انتخابات دهه گذشته و نظرسنجی های این انتخابات، اکثریت شهروندان واجدان شرایط رای در این انتخابات شرکت نخواهند کرد و در خوشبینانه ترین حالت حداکثر ۴۵٪ در انتخابات شرکت خواهند کرد، یعنی ۲۸٪ کمتر از انتخابات دوره قبل ریاست جمهوری و حدود ۲-۳٪ بیش از انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۸. موافقان وضع موجود که به نامزد منصوب نظام رای می دهند مطابق نظرسنجی‌ها (از جمله ایسپا) هم در بهترین حالت ۱۷ میلیون خواهند بود حدود ۶۴٪ شرکت کنندگان در این انتخابات. رای آقای همتی در آخرین نظرسنجی ۴.۲٪ بوده، فرض کنید تا فردا دو نیم برابر شود و به ۱۰٪ برسد یعنی دو میلیون و ۷۰۰ هزار. تازه حدود دوسوم اصلاح طلبان و اکثراعتدالیون هم از وی حمایت کرده اند. رئیسی به احتمال بسیار قوی در همان دور اول انتخاب می شود و لذا کشانده شدن انتخابات به دور دوم بر اساس قرائن موجود محتمل به نظر نمی رسد. برای برهم زدن این تحلیل باید میزان مشارکت ۲۸٪ افزایش یابد و به دور قبل برگردد که محال وقوعی به نظر می رسد. در خواب و خیال نمی توان پیش رفت. با این آمار و این پیش بینی ها چه می کنید؟ اگر کمترین احتمال انتخاب نامزدی (غیر از رئیسی) بود هرگز تایید صلاحیت نمی شدند. نظام مغز خر نخورده که علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری «رای آور» را رد صلاحیت و همتی را تایید صلاحیت کند که امکان رقابت تاثیرگذار با نامزد نظام داشته باشد.

دلیل دوم. استمرار استدلال مخدوش انتخاب بین بد و بدتر

گفته می شود: شرکت در انتخابات و رای به رئیسی و یکی دو اصول گرای دیگر بدتر است. شرکت در انتخابات و رای به نامزدی که برای منتقدان وضع موجود نصب شده یعنی همتی بد است. در دو راهی بد و بدتر باید بد را انتخاب کرد. این انتخاب «نه» بزرگ به ریاست جمهور منصوب نظام است. اگر منتقدان درون حاکمیت می توانستند همتی را جانشین روحانی کنند نهایتا وضع موجود با دولت اعتدالی ادامه پیدا می کرد در حالی که با ریاست جمهوری رئیسی وضع داخلی و خارجی بدتر می شود.

اما این استدلال دیگر کار نمی کند. زیرا با این منطق هر بار جمهوریت نظم تقلیل یافته و شکل واقعی نظام یعنی حکومت یا خلافت اسلامی یا حکومت ولایی بیشتر هویدا می شود. انتخابات مناسک نیست که به هر قیمتی باید در آن شرکت کرد. راستی نظام باید چه می کرد که شما به این نتیجه برسید که دیگر شرکت در انتخابات بی معنی و بی فایده است؟ انتخابات با حذف عنصر رقابتی کاملا بی معنی است. در انتخاباتی که منتقدان وضع موجود مجاز به انتخاب نامزد مورد نظرشان نیستند و برایشان نامزد مورد نظر نظام را «نصب» کرده اند با شرکت در چنین انتخاباتی می خواهید چه چیزی را اثبات کنید؟ عمل به وظیفه مناسکِ شرکت در انتخابات را؟ منطق شرکت در انتخابات غیررقابتی همان منطق پوسیده انتخاب بین بد وبدتر و شرکت در مناسک انتخابات به هر قیمتی است. آنها که به فکر تجربه کردن این راه تجربه شده افتاده اند قبلا باید اصلاح پذیری نظام جمهوری اسلامی را اثبات کنند.

دلیل سوم. ریاست جمهوری در نظام ولایت مطلقه فقیه در هیچیک از تصمیم‌سازی‌ها کلان نقشی ندارد

در حکومت اسلامی یعنی جمهوری اسلامی موجود کلیه تصمیمات کلان را رهبری و منصوبانش می گیرند و رئیس جمهور «معاون اجرایی رهبری» بیشتر نیست، با حق انتخاب و تاثیرگذاری در کمتر از ۱۵٪ امور کشور. یعنی حتی اگر خیرالموجودین هم انتخاب شود هیچیک از ابربحرانهای کشور حل نخواهد شد. نه ماجراجویی‌های منطقه‌ای، نه انرژی پرهزینه هسته ای، نه سیاست موشکی، نه تعامل با جهان، نه آزادی های مصرح در همین قانون اساسی. رئیس جمهور مذکور در این نظامِ از اساس ویران چه می تواند بکند؟ مشکل در این شخص و آن شخص نیست، مشکل این است که جمهوری اسلامی رئیس جمهور نمی خواهد، معاون اجرایی هم هر که باشد تغییری در سیاستهای کلی نظام که توسط رهبری یا سپاه تعیین می شود ایجاد نخواهد شد.

دلیل چهارم. شرکت در چنین انتخاباتی رأی به مشروعیت نظام ولایی و حکومت اسلامی است

فرق نمی کند به چه کسی رای می دهید یا رای سفید یا باطله می دهید، مهم این است که رای بدهید و درصد شرکت در انتخابات را بالا ببرید. این را صریحا رهبر جمهوری اسلامی در سخنان ۲۶ خردادش ابراز داشت. بیش از ۵۵٪ مردم در این انتخابات شرکت نمی کنند آن هم در کشوری که در انتخابات قبلی ریاست جمهوری بیش از ۷۳٪ واجدان شرایط رای شرکت کرده اند. اگر تعداد شهروندان واجد شرایط رای که در انتخابات شرکت نمی کنند بسیار بیشتر از تعداد شهروندانی باشد که در انتخابات شرکت می کنند این به معنی ادبار اکثریت مردم ایران به انتخابات انتصاباتی و گامی به سوی «مشروعیت‌زدایی» از استبداد دینی است. در حقیقت جمهوری اسلامی از مردم «بیعت با نظام» را می خواهد. با عدم شرکت در این انتخابات تشریفاتی با نظام و رهبر آن بیعت نخواهیم کرد.

در یک انتخابات غیررقابتی غیر از رئیس جمهور منصوب دیگر نامزدها به گونه ای مهره‌چینی شده اند که رای آور نباشند و نقشی جز نخودی و گرم کننده تنور سرد انتخابات تشریفاتی نداشته باشند. نامزد غیراصول گرا نامزد منتخب اصلاح طلبان و اعتدال‌گرایان نیست و از سوی شورای نگهبان برای این جناح نصب شده است. جبهه اصلاح طلبان در دو رای گیری (یکی روز گذشته) بار دیگر اعلام کرد که در انتخابات اخیر نامزدی ندارد و شرکت نخواهد کرد. در انتخاباتی که مردم مشارکت نمی کنند رای آوردن نامزد مورد نظر نظام بسیار محتمل است. در چنین شرایطی رای به دو نامزد منصوب به عنوان نامزد اصلاح طلبان و اعتدالیون در انتخابات عملا بی اثر است و تنها فایده آن اعتبار بخشیدن به این انتخابات رسواست.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

به حرمت برگِ «رأی»

Posted: 17 Jun 2021 11:19 PM PDT

سولماز ایکدر

«برگ رای آخرین سهم من از دموکراسی»، این عبارت از شعارهای ستاد نسیم بود؛ نسل سومی‌های یاری‌گر میهن که سال ۸۴ پا به‌میدان گذاشته بودند تا تلاش کنند برای پاس‌داشت حقی سترگ؛ حفظ حق تعیین سرنوشت از طریق صندوق رای.

ما، مثل دیگر ملت‌ها، حق رای را نه روی سینی نقره که به قیمت ریخته‌شدن خون به دست آوردیم. نزدیک به صد و بیست سال است که روی این خاک و برای حراست از «حقِ رای» خون ریخته می‌شود، اما هنوز نه خاک سیرآب شده نه «حق تعیین سرنوشت» ما تثبیت.

من یکی از همان جوانانی بودم که سال ۸۴ با شعار دفاع از «برگ رای» به عنوان آخرین سهمم از دموکراسی پا به‌میدان گذاشتم و در تمامی سال‌های بعد از آن تلاش کردم نگذارم که این «حق» را از دستم خارج کنند.

در طی سال‌هایی که گذشت پیروز شدم، شکست خوردم، رأیم دزدیده شد، با کودتا رأیم نادیده گرفته شد و… اما مهمترین دستاوردم پافشاری بر لزوم تعیین حق سرنوشتم از طریق صندوق رأی بود.

فردا اما رأی نخواهم داد. برای اولین بار پس از ۲۲ سال بعد از اولین رأی که دادم، تصمیم گرفتم در انتخابات شرکت نکنم، این‌بار اما به حرمت «برگ رأی» است که از شرکت در انتخابات خودداری می‌کنم.

انتخابات در جمهوری اسلامی هیچ گاه آزاد و سالم نبود؛ حتی رفراندوم «جمهوری اسلامی آری یا نه» نیز از منظر نحوی طرح سوال، سالم نبود. اما تا پیش از این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، حداقل بعضا «رقابتی» بود.

به مرور اما گام‌به‌گام «انتخابات» از معنا تهی شد و ما نیز ذره‌ذره از آرمان‌هایمان عقب نشستیم. نهادهای انتخابی از معنا تهی شدند اما ما دل به‌ شعارها بستیم. دایره محذوفان روزبه‌روز گسترده‌تر شد، هرچند ما از «خواستن» دست برنداشتیم؛ به کم و کمتر راضی شدیم.

فردا اما روزی است که شرکت در «انتخابات» نوشتن نام یکی از افرادی که توسط شورای نگهبان «احراز صلاحیت» شدند، توهین به حقی است که من جوانی‌ام را برای پاس‌داشت آن دادم.

بخشی از «تحریمی»‌های انتخابات پیش رو، همچون من، پس از آبان ۹۸ و اسقاط هواپیمای اکراینی فهمیدند که فاصله‌شان با صندوق‌های رأی آن‌قدر عمیق شده است که دیگر به سادگی پر نمی‌شود.

سال ۹۶ مصداق «یوم المباهله» بود برای من و ما، اما پیش از این نیز بودند افرادی که تصمیم گرفتند به صندوق رأی پشت کنند. افرادی که بعد از ۸۸ ، ۷۶ یا سال‌های دهه ۶۰ به‌خصوص سال ۶۷ و ۶۷ و ۶۷ … به‌بعدانتخابات را بی‌اثر دانستند.

رویکرد «نظام» در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ اما میخ آخر بود به تابوت «دموکراسی‌خواهی»، به‌خصوص برای نسلی که هویت سیاسی‌شان را از سال ۷۶ گرفته بودند و وفادار بودند به انتخابات.

من قصد ندارم در این انتخابات شرکت کنم، اما با تمامی دردی که این تصمیم دارد، باید قبول کنم که شرکت در انتخابات فردا و رأی‌دادن در انتخابات فرمایشی، غیر رقابتی و مهندسی‌شده، تحقیر حقی است به نام «حق تعیین سرنوشت» و بی‌حرمتی است به «برگ رأی» که تمامی سال‌های گذشته برای حفظ حرمت آن جنگیده‌ام.

این تصمیم در تضاد با تصمیم خیل دوستان قدیمی که فردا به پای صندوق‌های رای می‌روند با باور اینکه رأی‌دادن به یک نامزد خاص آخرین تلاش‌شان است، برای زنده‌نگاه داشتن «صندوق رای» و «حق تعیین سرنوشت» نیست و همچنین «عقب‌نشینی» نیست از حقی که باور دارم و داریم به حق «رای» دادن؛ من و ما فقط خسته‌ایم.

من و ما تنها خسته‌ایم از این جنگ نابرابر و بی‌حاصل. جنگ بر سر «زندگی»، زندگی که حتی در نبود آرمان‌های آزادی‌طلبانه دلش کمی آسودگی نیز می‌خواست.

برای اولین‌بار در زندگی‌ام من هم یک تحریمی خواهم بود. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نه فقط شرکت نمی‌کنم، که آن ‌را تحریم هم می‌کنم تا فراموش نکنم حرمت «برگ رأی» را، حق تعیین سرنوشت را. رای نمی‌دهم تا فراموش نکنم خون ریخته شده در آبان ۹۸ و جان‌های پرپر شده در هواپیمای مسافربری اکراینی را.

فردا رأی نمی‌دهم، به آن برگ رأی که برایم مقدس بود، به آن صندوق که تمامی جوانیم را برای حفظ آن جنگیدم، پشت می‌کنم؛ تا حرمت‌شان را حفظ کنم. رأی نمی‌دهم تا صدای «نه» ای که می‌گویم کر کند گوش فلک را؛ من به انتخابات فرمایشی «نه» می‌گویم.

مطالب مرتبط با این پست
This comment was minimized by the moderator on the site

این نه بزرگ، انتخاب ماست که امروز مارا دوباره بهم می‌شناساند/ ما همدیگر را می‌بینیم!/ در جایی که چشمان شما را به آن راه نیست!

Posted: 17 Jun 2021 11:20 PM PDT

کلمه – امیر آخولقه

مسئله برآمدن یک ملت است در پناه یک نام رمز ساده و سرشار از شکوه؛
نه!
ما تحمیل این سبک زندگی را نپذیرفته‌ایم، بنابراین بساط مضحک و منحط شما را با قدرت کنار می‌زنیم.
بهم زدن صحنه بازی اینجاست که رخ می‌دهد دوستان!
اینجاست که با صدایی رسا و قامتی بلند همچون آن راهپیمایی با شکوه سکوت روز جاودانه ۲۵ بهمن ۸۸ به دزدان رای و قطاع الطریق راه مان، بی هیچ زبان، بی هیچ فریاد، بی هیچ شعار می‌گوییم ما تحقیر شما را نمی‌پذیریم!
لیاقت ندارید بر ما مردمان حکومت کنید پس بر سر سفره سرکوب تان نخواهیم نشست!
لیاقت ندارید برای ما تکلیف زندگی بچینید و حق رای بسازید! ما آن تکلیف را به انتخاب خود خواهیم ساخت و این حق را به وجدان خود خواهیم شناخت!

راهش چیست؟
راهش نرفتن به راه شماست.
راهش بازگشتن از راه تاریک شماست.
راهش راه ملت است
ملتی که زخمی، رنجور و بی پناه است اما غیرت و قوت خود را قائم به ذات خود از دست نداده،
ملتی که از اسب افتاده اما از اصل نیفتاده.
ملتی که انتخاب می‌کند؟
چه چیز را؟
آنچه شما از ما سلب کرده‌اید.
می‌بینید؟
تشنه اند! تشنه ما قبیله بی صدایان و قوم بی نام و نشانان!
تشنه اند تا باز نشان دهند که ما حاکمان حکومت برگزیده این ملتیم که چون موم در دستان ما نرم است.
جان ش را می ستانیم!
قبول مان دارد.
مال ش را می رباییم!
رای مان می‌دهد.
گلوله اش می‌زنیم!
پای انتخابات مان ایستاده است.
حبس ش می‌کنیم!
سلام مان می‌کند.
ما حق این ملتیم ای جهانیان!

که بر سر هر بساط گندیده و لجنی که برایش می گستریم، به آواز خوش می‌نشیند و زهر را زر می‌بیند و تحقیر را تکلیف.
اینجا آن نه ی بزرگ است که نشان می‌دهد ملتی چون ما مردم ایران چگونه حق خود می‌ستاند؟
نشان می‌دهد که خود انتخاب می‌کند و خود راه را برمی‌گزیند و چاه را برای چاه کن باقی می‌گذارد!
ظالمان در ظلمت خود تنهایند و ترس تنهایی ترسی کشنده است.
ترس تنهایی است که نعره شان را بر کوی و برزن و منبر و منار برآورده است که ایهاالناس!
رای واجب است و رای سفید حرام است و مردم بی رای راهی دوزخ اند و از جمله کفار!
حال آنکه حق بر فراز اینهمه اشباح الرجال ایستاده است که یدالله مع الجماعه.
حق با جماعتی است که استغنای خود در رد ظلم یافته اند و پرچم حق را به پایه دیرک کفرآمیز خیمه اموی شما می‌کوبند.
حق آنجاست که مردم از جهنمی که شما دوزخیان روی زمین، شما فرعونان متکبر، شما ائمه جمعه دروغین، شما خبرگان خفته و شما دولتمردان اخته برایشان ساخته اید پا بیرون می‌نهند و خود را می‌یابند!
خود را دوباره می‌بینند و میشناسند و به یاد می‌آورند! همچون آن تظاهرات عظیم ملی ۲۵ خرداد ۸۸ که ملتی در نهایت نجابت و شکوه، با سکوت خود سهمگین ترین فریادهای تاریخ را بر سر فرعون زمان آوار کرد و پاسخ از گلوله اراذل و اوباش ولایت گرفت!

آری!
این نه بزرگ است که امروز مارا دوباره بهم می‌شناساند و می‌نمایاند.
ما همدیگر را می‌بینیم!
روشن تر از آن روز جاودانه!
ما یک یک خود را، تک تک این وجودهای سرشار از غیرت و غرور را در جایی می‌بینیم که چشمان شما را به آن راه نیست!
آنجایی که توان دیدنتان نیست چون این انتخاب شما نیست.
انتخاب ماست
انتخاب یک ملت که نخواسته، خواسته شما را انتخاب کند!
انتخاب یک ملت که بیراهه شما را به راه خود پس زده
انتخاب یک ملت که نشان دهد آنجا که تحقیر و تکبر چهره کریه خود عیان کرده و ابایی از برکشیدن نقاب استصواب انتخابات هم ندارد، یک نه بزرگ چگونه همه این تک ها را همه این من ها و تو ها را بهم می‌رساند و بهم می شناساند و در آغوش هم آرام می‌دهد و ما را برمیسازد!

از وجدان بیدار ملت در تک تک خانه های این ملک مصیبت زده، چراغ برمیفروزد و نشانه امید می پراکند که این ماییم که نور روشن کرده‌ایم و در این شب تاریک تحقیر و تبعیض بی نتها، یکدیگر را تا اقصای دور می‌بینیم و برای هم نامه می‌فرستیم و دست می‌افشانیم!
نامه های ما
سلام های ما
نگاه های ما
و نداهای ما
حرف های ما از تمام شهرهای ایران، به وسعت تمام این خاک پر شکوه و پر غرور و پر امید، تام و تمام یک کلمه است که همه مان را به هم میرساند و خانه‌هایمان را قبله آمال مان می‌سازد و دلهامان در کنار هم سکنی می‌دهد و آن «نه» بزرگ ماست که ملتی را در کنار هم می‌نشاند!
این اسم رمز ماست!
نه! دیگر رأیی در کار نیست!

واکنش ها به این پست در فضای مجازی
This comment was minimized by the moderator on the site

دادش اصلاح طلب
اول نیت شما چلو کباب سلطانی بود حال به نان و پیازش هم راضی هستید
بابا دارید غرق میشید اون تخته پاره هم ول کنید
اخه دلتون به چی خوشه
شیخ الشیوخ هایتان هم سالها سر مردم به اسم اصلاح طلبی و چه و چه شیره مالیدن و دست آخر زیر عبای ولی فقیه بودن و مطیع امر
اخه دلتون خوشه که چیه بشه بابا دیگه تموم ماجرا !!!!


خیلی دلم میخواست رای بدم
رفتم شرایط رای دادن و خوندم...باید انسان بالغ باشه تا بتونه رای بده.بعد فکرکردم دیدم من هنوز اینقدر بالغ نیستم که بتوانم بدون اجازه ی همسرم از کشور خارج شوم..درس بخوانم و یا بدون اجازه ی همسرم کار کنم!
هنوز اینقدر بالغ نشده ام که حق حضانت فرزندم را به من بدهند یا حق طلاق را
اینقدر بالغ نشده ام که بتوانم در استادیوم از خودم محافظت کنم
اینقدر بالغ نشده ام که بتوانم پوشش خودم را خودم انتخاب کنم
آنقدر بالغ نیستم که ارزش دیه ی من اندازه ی مردها باشد
پس لابد اونقدر هم بالغ نیستم که بتوانم رای بدم، وانتخاب مناسبی هم داشته باشم

اقای محترم
والله فرقی نمی کند
الان همه کارهایشان را کردند
ما را سر کار گذاشتند
بزار ی دست ادم کشها شفاف وواضح وروشن دولت را بگیرند
تا حالا در خفا بود
اقلا تکلیف روشنه
منم عذاب وجدان نمی گیرم

خبر فوری
دقایقی پیش شورای نگهبان اعلام کرده
مردم اگه زیاد حرف بزنن نتایج رو همین الآن اعلام میکنیم...!

اتوبوسها از عراق برای عراقیهایی که کارت ملی ایرانی دارند برای رای دادن به ایران میآورند در آزاء زیارت و اقامت پانزده روزه انتشار دهید تا رژیم رسوا شود
کدوم کاندیدا
همه خامنه ای هست
اینها امدند ایرا را نابود کنند
کلا به هدفشان هم رسیدند
یعنی ی جای اباد برای ایران نازنین نگذاشتند
خیالتان راحت
من رای نمی دم
بزار ادم کشها کارشان را خوب وواضح انجام دهند
چه خوش باورید
سگ زرد برادر شغاله

من رای نمیدم

واکنش ها به این پست در فضای مجازی
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

حلالیت‌طلبیدن یا عذرخواهی چند ماه پیش یک استاد جامعه‌ شناسی دانشگاه تهران فوت کرد. او گرایشات مذهب...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
اگر حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسراییل را برد نظامی بدانیم؛ حمله به زنان سرزمینم توسط «گشت ارشاد ای...