و حاشیه هایی که، در مراسم شهدا، به متن تبدیل می شوند، و نام هایی که به نام شهدا، و بر بدن های پاک شهدا، در حضور اهل و خانمان شهدا، سوار بر یاد و نام آنان شده، به متن اصلی تبدیل می شوند، تا بزرگ دیده شوند، و از متن اصلی افزون گردیده، در نهایت متن را، به حاشیه رانده، و شهدا، که خود صاحب اینگونه مراسمند، از صفحه ایی که خاص، به خود آنان تعلق دارد، حذف می شوند، و بدین ترتیب در نهایت، از صفحه روزگار امروز ما، نیز بیرون خواهند ماند؛ و پیام اصلی آنان، یعنی آزادی و استقلال و آقایی و کرامت این مردم و این کشور، در هیاهوی اهل قدرت، چینش کنندگان، و بازیگران قدرت، گم می شود؛

در روند فعلی مصادره شهدا توسط نهادها و افراد خاص، مراسم یادواره شهدا هم، به وسیله ایی تبدیل شده، تا جریان سیاسی خاص، با حرف ها و اهداف خاص، فرهنگ و اعتقاد خاص خود را به نام شهدا، به خورد عموم مردمی دهند، که به عشق شهدا در این گونه مراسم ها شرکت می کنند؛ حال آنکه شهدا وسیله ارتقا سیاسی، و توسعه قدرت، و انتشار افکار جریان های خاص نبوده و نیستند؛

 آنان به ایران و ایرانیان، در کل تاریخ این مرز و بوم، با همه ی تنوع و تفاوت اعتقاد، مذهب، فرهنگ و نحله های سیاسی متنوع شان تعلق دارند، شهدا نباید توسط عده ایی، جناحی، نهادی و... مصادره شوند، آنان تا ابد، سرمایه ایی ملی برای ایرانند؛ آنان را نباید به خود، نهاد خود، جناح سیاسی خود، حتی مذهب خود و... تقلیل داد، و البته این سرمایه را در نهایت، با این سو استفاده ها ضایع کرده و بی اثر نمود.

تاریخ مظلومیت رزمندگان و شهدای جنگ خسارتبار با حزب بعث صدام، به هشت سال نبرد با دشمن خونخواری مثل او، محدود نشد، و این روند انگار حتی بعد از دهه ها، که از پایان آن همه خسارت، کشتار، ویرانی، جنگ، درگیری و البته شهادت ها، که می گذرد، ادامه دارد؛ رزمندگان و شهدایی که از یک طرف، تحت شدیدترین تحریم های همه جانبه ی دو بلوک متخاصم شرق و غرب، از هرگونه سلاح و امکاناتی محروم ماندند، تا با کفِ دست خالی مانده از سلاح های مدرن روز، بدن های خود را، مانع پیشروی دشمنی کنند، که توسط شرق و غرب متفقانه حمایت می شدند، شرق و غربی که متحدانه، درگیری های سخت و مدام خود را، در کیس جنگ ایران و عراق، به کناری نهاده، و مقابل این شهدا و رزمندگان، صف واحد کشیده بودند،

تانک های متنوع و از جمله T72 های وحشتناک، جنگنده های سوخو، توپولوف، میگ، در شمار بسیار زیاد، توپ های دوربرد، سلاح های انفرادی و جمعی متنوع روسی از یک طرف، و جنگنده های میراژ، رادارهای رازیت، موشک های اگزوسه [1] و... فرانسوی، سلاح های شیمیایی آلمانی و... از این رزمندگان قتل عام ها کردند، اما، از یک طرف خارجی، چه انتظاری می توان داشت، آنان بر اساس منافع و امنیت ملی خود، همواره طرف ایستادن شان را، در درگیری های جهانی، انتخاب می کنند، و معقولانه می ایستند، تا ضرری را از منافع و امنیت ملی خود دور کنند، و یا سودی را به سوی این دو، سرازیر نمایند.

دردناک ترین وجه مظلومیت شهدا، رزمندگان، حماسه ی جنگی نابرابر، خانواده شهدا، فرهنگ ایثار و شهادت و...، موقعی خود را نشان می دهد، که عده ایی خود را میراث خوار آنان جا زده، و این سرمایه عظیم ملی را که، باید برای هزاره ها و نسل ها، خونِ شجاعت و غیرت در رگ ایرانیان بدواند را، به تیول اهداف پوچ سیاسی و جناحی، و قدرت طلبانه خود در آورده، رزمندگان، شهدا و خانواده اشان را به وسیله، و نردبان توسعه، و دست یابی به قدرت خود، تبدیل می کنند،

و از جمله، مراسم بزرگداشت شهدا را هم، تحت عنوان یادواره های زنجیره ایی، به خدمت اهداف خود در آورده، آنرا به میتینگ های سیاسی هم جناحی هایی خود، تبدیل، تا نام و عکس آنان را تبلیع، های لایت و بُولد می نمایند، و بدین ترتیب از خون شهدا هم برای رسیدن به مطامع سیاسی خود، نردبان ساخته، و چشم نمی پوشند، و مردمی را که به عشق تکریم و تعظیم ایثار و شهادتِ سربازان پاک باخته خود، که در دفاع از خاک و ناموس ارزشمند میهن شان، جان در طبق اخلاص نهادند، در این مراسم ها حضور یافته اند را، هدف قرار داده و با فرهنگ و ادبیات سیاسی خاص خود، بمباران می کنند، و چهره ها، نام ها و افکار و اهداف خاص سیاسی خود را، از طریق هزینه کرد خون شهدا، برجسته و معرفی کرده، افکار خود را، که آن را اصل و عین ایران، اسلام و انقلاب می دانند، منتشر می کنند و...، افسوس و صد افسوس که این طلای ناب شهادت و شهدا، خرج مُطلای افراد و اهداف اینان می شوند.

و این دردآور ترین مظلومیتی است که امروز دامنگیر شهدا، جنگ، و فرهنگ ملی شهادت و ایثار شده است، که شهدا و فرهنگ اصیل شان را که از سرمایه های معتبر و ملی کشورند، به وسیله ایی برای دست یابی به اهداف سیاسیِ جناح خاصِ فعال در سطح کشور، تبدیل می شوند؛ شاهد مثال آن، متن و محتوای سخنرانی مدعوین یادواره های شهدا است، که اگر حرف های آنان را به تحلیل و بررسی های بی طرفانه سپرد، آنگاه خواهیم دید، که خط خاص سیاسی، با اهداف خاص، محور بحث این سخنرانان است، و نان سیاسی خود و همفکران خود را، در قالب ملی جا زده، و در تنور مراسم شهدا می پزند.

مرحوم مادرم، که خود مادر یکی از همین شهداست، می گفت "حیف از طلا که خرج مُطلا [2] کند کسی"، و انگار طلای ناب شهادت، و فرهنگ ایثار آنانکه برای حفظ جان و مال و ناموس مردم خود، و دفاع از آب و خاک پاک میهن شان، و دفع تجاوز دشمن متجاوز، از جان عزیز مایه گذاشته اند، خرج توسعه و گسترش فرهنگ و اعتقاد افرادی، از جناح خاص سیاسی، در کشور می شود، جناحی که، جز به رسیدن، توسعه و گسترش قدرت خود، و همفکران شان، هدفی ندارند، و این هدف را نیز، در لایه ایی نازک از ارزش های جنگ، شهدا، مذهب و هرچه ارزش که باید سرمایه ملی باشد، پیچیده، دنبال می کنند.

به پوستر منتشر شده برای یادواره شهدای روستای گرمن نگاه کنید، این پوستر خود گویای جایگاه و نقش شهدایی است که، به نام آنان یادواره گرفته می شود، در حاشیه این پوستر، تصاویر آنانی که خود باید متن اصلی پوستر باشند را، می توان دید، تصاویر و نام ریز شهدا، به حاشیه عکس و نام درشت کسانی تبدیل شده اند که، در مراسم آنان، سخن گفته و اجرا خواهند داشت!

سپردن متن اصلی پوستر، که باید به تصویر و نام شهدایی اختصاص یابد که برایشان مراسم گرفته شود، به روایتگر، مداح، عمو غزالی و...، ظلم نیست!

حیف از طلا که خرج مُطلا کند کسی.

در طراحی این مراسمات، و آنچه در آن باید گفته شود، و این پوستر که پیشانی و پرچم این مراسم است، خانواده و اهل این شهدا چه نقشی داشته اند؟ آیا آنان راضی به حاشیه رفتن تصاویر و نام شهدای خود، در پای نام و عکس مجریان این مراسم، که متن اصلی شده اند، هستند؟!

از طراحان این پوستر یادواره شهدای ما، باید پرسید که، آیا در پوستر اعلامیه مراسم ختم عزیزان مرحوم خود نیز، این چنین دست و دل بازانه از نام، یاد و عکس عزیز از دست رفته خود، به نفع سخنران، مداح و مجری مراسم او، صرف نظر می کنید؟! که این چنین تصویر و نام شهدا ما را فدای برجسته کردن نام و عکس مجریان مدعو خود کرده اید؟! نام و عکس شهدا ما، که این مراسم برای آنان است، از نام و عکس مجریان برنامه، کم اهمیت تر است؟! 

حیف از طلا که خرج مُطلا کند کسی.

غریب تر و مظلوم تر از شهدا، کسی نیست، حتی در حضور اهل و خانواده اشان، این چنین به حاشیه برده می شوند. 

[1] - اگزوسه (Exocet) موشک ضدکشتی فرانسوی است که تولید آن از اواسط دهه ۱۹۷۰ آغاز شده و همچنان ادامه دارد. گونه‌های متفاوت موشک اگزوسه از کشتی، زیر دریایی، آتشبارهای ساحلی و هواپیماها و هلیکوپترهای جنگی شلیک می‌شوند. اگزوسه در سال ۱۹۷۴ وارد نیروی دریایی ارتش فرانسه شده و از آن زمان تاکنون به کشورهای متعدد دیگری نیز صادر شده و در دهه ۱۹۸۰ در جنگ‌های ایران و عراق و جنگ فالکلند شرکت داشت. عراقی‌ها در جنگ ایران و عراق به طور گسترده‌ای از این موشک علیه کشتی‌های نظامی و غیرنظامی ایران استفاده کردند و چندین کشتی ایرانی از جمله دو فروند از ناوچه‌های سبک کلاس بایندر با این موشک‌ها غرق شدند. تعدادی از هلیکوپترهای سوپرفریو عراق و تعدادی از میراژ اف-۱‌هایی که در اواخر جنگ به عراق تحویل شدند، قابلیت شلیک این موشک را داشتند. فرانسوی‌ها پیش از تحویل میراژ اف-۱های سازگار با اگزوسه، پنج فروند هواپیمای ضدکشتی سوپراتاندارد نیروی دریایی خود را به عراق اجاره داده بودند. در جنگ نفتکش‌ها در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۷ یک جنگنده میراژ اف-۱ عراقی با شلیک دو موشک اگزوسه ناوچه امریکایی یواس‌اس استارک را دچار صدمه جدی کرد.

[2] - مطلا فلز طلاکاری شده ایی است که، جلوه ایی از درخشش ارزشمند طلا دارد، و محتوایی از آهن بی قیمت و بی مقدار

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.