The Latest

کشف الاسرار در پاسخ به این کتاب است

امام خمینی کتاب کشف الاسرار خود را در پاسخ به این کتاب نوشت

این کتاب گوشه ایی از تاریخ انقلاب ماست

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

کتاب پیشنهادی

کتاب پیشنهادی

سندباد نامه

سندباد نامه

دانلود کتاب

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

کتابی مفید برای مطالعه

آنچه بر مفاخر ایران گذشت

کتاب پیشنهادی

کتاب را از اینجا بردارید

دانلود کتاب

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

گویند مارکو پلو در سفر خود به شرق چند روزی را در شاهرود گذراند، و از جمله به فراگیری لهجه شاهرودی اقدام کرد، لذا وقتی به ونیز برگشت، در ایتالیا زمانی که با این سوال مواجه شد که "چه برایمان از شاهرود آورده ای؟" مارکو به لهجه شاهرودی جواب داد که :

"اِز شاهرود واسِتون زهرمار بیاردُم، مگه مون سَر گنج بشستوم که هر دفعه هِروم شاهرود واسه شما رَوانيا سوغات بیاروم؟!! زِنگلاچوا باغ پیرومه که بخوردین... اِنگورم که بیاردُوم، گیلاس ها را هم هُلوپ هُلوپ کُوفت کردین... دِگَ از جُون سیاه مون چیشی هوخوایین، وِخیزین این بِساطو جمع کنین."

منبع :https://t.me/jarchy0273

 مارکو پلو به لهجه شاهرودی پاسخ می دهد

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

شاهرودی با خانمش دعواش میشه...

از خونه میزنه بیرون، بعد 2 ساعت زنگ میزنه به خانمش ...

زن:       هَن؟؟  چی چی هُوخوایی؟؟

مرد:      هِندانی مِن کُجا دِرُوم؟؟

زن:       کُدوم گُوری دِری؟؟  کِجا وِل هِنگِردی؟؟

مرد:      طِلا فروشی، میون خیابون فردوسی یادته؟ که یَه جُفت اَلَنگو داشت، که تو خیلی خُوشت هِمییامه...

زن:        آره آره عزیزوم، آره قربونت بروم، آره نفسوم، یادومه

مرد:       دوتا مغازه پایینترش داروم فلافل هُوخُوروم

زن:        کُوفته بُخوری، زَهر هلاهل بُخوری، جِز جِگر بِگیری و... یَه ساندویچ هم واخته مُو هم بِخر سریع بیار

 

جوک های شاهرودی - دعوای زن و شوهری

 

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

وقتی یک خانم شاهرودی مهیمانی داره، از شب قبل به کیسه برنج مراجعه کرده و در حالی که میهماناش رو زیر لب ذکر می کنه با پیمانه یی براشون برنج بر می داره تا برای مهیمانی فرداشون خیس کنه، پیمانه های این خانم شاهرودی ما از این قرارند:  

این پیمانه برا مار جونوم که حلالش هابشه،
این برا خووار قشنگم،
این برا بلا به شگل زده، زن براروم
  که کافور بخوره،
اینهم برا خاله مهربونم که گوشت تنش هاباشه،
اینم برا عمه انترم که زهر تنش هاباشه،
اینم برا زن عمو انگلم،
اینم برا زن دایی کاچووم،
این هم برا شومار بدرد بشستم،
اینم واسه دختر وانالیدش،
اینم واسه عروس های مردشور شکل شون زدش،
اینهم واخده مارو خووار کاسه کوری زشتش،
اینم برا شوبرار اطفاریم،
این پیمانه هم
 واسه شوپیرم،
اینهم
 واسه برارک مظلوموم،
این هم آخریش برا پیرک مهربونم که نوش جونش باشه.
 

لطیفه - لیست میهمانان یک خانم شاهرودی


+  نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 10:13
AM | یکشنبه یکم تیر 

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

لطیفه ایی شاهرودی - کوشامکو

"کوشامکو"جمله مختصر مفید یک بانوی شاهرودی است و آنرا موقعی ابراز می دارد که از روضه خارج شده و در میان انبوه کفش های داخل کفشکنِ روضه خانه به دنبال کفش هاشون می گردند.

 

+ نوشته شده در شنبه ششم اردیبهشت 1393 ساعت 15:11 شماره پست: 424

 

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

"سر بی شوم نیلی"  توصیه یکی از والدین شاهرودی به فرزند است که بدون خوردن شام به رختخواب نروند.

 

+ نوشته شده در شنبه ششم اردیبهشت 1393 ساعت 15:7 شماره پست: 423

 

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

قال الدکتور حجه الاسلام الحسن سرخه ایی السمنانی (زید عزه و ادام الله توفیقاته) 

"مَن لَم یاخذ الیارانه وجبت لّه الجنّه"
"هر کس یارانه نگیرد بهشت بر او واجب می شود."
منبع حدیث:
مصحف الحسن، جلد الاخر، فصل تدبیر، باب الکلید.
نتیجه
  تفسیری این حدیث این که :
وای بر مصیبت زده ایی که وارث بازمانده های "رها شده ایی" شود که خرابی های تاریخی ایجاد کرده باشد. در این صورت باید تمام دین و دنیاییان را به خدمت گرفت تا سنگی از سنگ هایی که این "رها شده" به چاه انداخته را دوباره بیرون کشید. بر بدن دست کاری شده ی بیمار سرطانی که از یک پزشک ناشی باقی مانده، پزشکی با تدبیر و حاذق نیاز است که آبرو و حیثیت تکنیکی و حرفه یی خود را به قمار
  گذارد و ریسک کند و به مداوای این بیمار سرطان دار پیشرفته بپردازد که شاید وقتی برای خوب شدنش باقی مانده باشد و شاید هم نمانده باشد. قربان ایثار چنین رادمردی که این چنین آبروی خود را به حراج تعمیر خرابی دیگران می گذارد. 

+ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم فروردین 1393 ساعت 19:27 شماره پست:

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

پسر میغانی به مادرش میگه :

دختر مش علی ر واخته مون خاستگاری کن
 مادر: هنباشه شیرش هادیم
پسر میگه پس بیم خاستگاری دختر لیلا
مادر : هنباشه اونم شیر هادیم
پسر با عصبانیت میگه : مون هنندانم ته مادر مونی یا ماده گو میغون  

+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم اسفند 1392 ساعت 22:29 شماره پست: 403

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در خدا را فراموش کن! خدا حواسش نی...
برای خدایِ ناشناخته خواجه محمد مهتاب را گفتند: خدای را می‌شناسی؟ گفت: آن‌قدر که انکارش نتوانم کرد و...
- یک نظز اضافه کرد در پیش از رسیدن کاروان عوام فریب ...
فرقه ضاله پایداری‌ نه علم را می شناسد و نه دین را مجید مرادی چند روز پیش بر سبیل اتفاق برنامه محف...