جناب پاپ! کاش موتور محرک عملت، وجدان بیدار انسانی ات بود تا تکلیف دینی ات
  •  

20 فروردين 1402
Author :  
چوپان گله های انسانی

 جناب پاپ فرانسیس!

کاش موتور محرک عمل دنیایی ات، وجدان بیدار انسانی ات، تکلیف اخلاقی ات، یا تعهدت به انسانیت بود، تا تکلیف دینی ات، و تعهدت به دستگاه مذهب، که در بهترین حالت تو پاسدار و نگهبان حد و حدود دینی ات هستی، تا خادم انسان و انسانیت، و تو خود و انسان را در خدمت مذهب و اعتقادی می بینی، که تو آن را به حق ترین در بین اعتقادات دیگرش می بینی، و هدایت تو بدین سمت، و عملت ناشی از این انگیزه است، از این روست که تو خادم مذهب خودی، نه خادم انسان و ارزش های انسانی، حال آنکه مذهب و هر آنچه از پدیده های این جهان است، باید در خدمت سعادت بشر باشند، تا بشر از آن سود جوید، نه این که خود و انسان را در خدمت مذهب، عقاید و حد و حدود آن قرار داد، که سردمداران عقاید و ایده ها، هر روز به تناسب شرایط و مصلحتِ عقیده و اعتقاد خود، به سمتی، از انسانی ترین تا خشن ترین تزها و اعمال گرایش می یابد، بی آنکه بین آن خشونت و ترحم تضاد ببینند.

در حالیکه نبرد بین معتقدین به اسلام و یهود در آوردگاه دیرین جنگ و نبرد، مهد ادیان ابراهیمی، زایشگاه اعتقادات و مذاهب الهی، سرزمین تاریخ مناقشه و درگیری های مذهبی، چالش برانگیز ترین زمین برای جنگ های مذهبی و... یعنی فلسطین به هر طریق ممکن ادامه دارد، و دو طرف نقشه ها می کِشند، تا از همدیگر چطور بیشتر و شدیدتر خون بریزند، و کشتار کنند، و هر یک دیگری را از حق حیات و سرزمین محروم نمایند، نماد عظمت مسیحیت، کلیسا و به خصوص کاتولیک های پر جلال و جبروت جهان، پاپ فرانسیس [1] که داستان عظمت، شهرت، تشریفات و زندگی لاکچری او و نهاد کلیسا، زبانزد خاص و عام است، ناگهان سر از زندانی در شهر رم در می آورد، و فروتنانه پاهای دوازده نوجوان خلافکار محبوس در زندان ویژه این گروه سنی در پایتخت ایتالیا را، با دستان خود شستشو داده، خشک کرده، و لب بر آن نهاده، و بر پای گنهکاران بوسه می نوازد، تا در یک حرکت نمادین، فروتنی خود را به نمایش بگذارد [2] و به حقیقت نمی توان کتمان کرد که این اوج فروتنی و مبارزه با نفس، از سوی یک رهبر بزرگ دینی و سیاسی است، که در جایگاه های والای دنیایی، مذهبی و اعتقادی دست به چنین کاری می زند.

اما از سوی دیگر نیز نمی توان به چنین اعمالی از ناحیه چنین انسان هایی، در چنین چارچوب های اعتقادی، اصلا اتکا کرد و آن را مبنای ارزیابی مثبت خود قرار داد، چرا که فارغ از این که مسلمان، یهودی، هندو، مسیحی، زرتشتی و... و یا معتقد به هر مکتب سیاسی و مذهبی که باشند، هر اقدامی از سوی آنها، در چارچوب اعتقادی آنان، و ناشی و بنا به دستورات مذهبی و مکتبی آنهاست، که انجام می شود، آنان به تکلیف دینی و فکری و اعتقادی خود عمل می کنند، همانگونه که ما نیز در دوره جنگ خسارتبار هشت ساله با دشمن بعثی، خود را مامور به "ادای تکلیف" [3] می دانستیم و می دیدیم، و تکلیفمدارانه و در چارچوب اعتقادی و مذهبی خود، بنا به شرایط محل، و تشخیص عمل دینی، گاه کشتن افراد را به شدیدترین وضع، و گاه نجات آنان در مترحمانه ترین حالت در سرلوحه کار و ماموریت خود داشتیم و...

خلاصه انسان معتقد به تکلیف دینی و چارچوب اعتقادی، چه آن موقع که می کُشد، و چه آن موقع که می بخشد، به نوعی این خود او نیست، که تصمیم می گیرد، و عمل می کند، او عامل به دستورات دینی و اعتقادی خود است، که در هر موقعیتی دستور و یا عملی را اقتضا، و انسان را مامور به انجام آن می کند، لذا هر عملی برخواسته از دل پاک انسانِ مملو از عاطفه، عقل و انسانیتِ"انسانِ ما هُو انسان" نیست، بلکه این تکلیف دینی اوست، که بروز خارجی می یابد، گاه در ظالمانه ترین، بی منطق ترین، غیر قابل دفاع ترین و... شکل ممکن در راستای، محروم کردن تمام زنان یک کشور، و یا یک منطقه تحت سیطره، از تحصیل است، که [4] بروز می یابد، و گاه همین فرد با دایر کردن مکتبخانه ایی، به زنان آموزش هم می دهد، بین این بستن و آن باز کردن، در نظر انسان معتقد، اصلا نه تضادی دیده می شود، و نه سوال برانگیز است.

او گاه بوسیدن پای گنهکاران و طلب بخشش برای آنان از سوی خداوند را تکلیف خود و راهبری مذهبی خود می بیند، گاه کشتن آن گنهکاران به بدترین شیوه های ممکن، و در دردناکترین روش های تراژدیک، در دادگاه های تفتیش عقاید و یا پاشیدن اسید بر صورت آنان [5] و یا بردن آنان به بیابان ها، و سر به نیست کردن شان [6] و... تبلور می یابد، و لذا هر عمل مهربانانه یا جنایت کارانه ایی، در دیدگاه انسان ایدئولوژیک توجیه پذیر، انجامش قابل هضم، بدون احساس گناه، و وجداندرد خواهد بود، چنین انسانی، گاه چنان بشر را آزاد می بیند و می خواهند و توصیف می کند، که تو گویی هیچ نهضت آزادیبخشی در جهان انسانی، به گَرد آنان در آزادیخواهی و حُرّیَّت برای انسان نمی رسد، گاه همین فرد، کلفت ترین، ظالمانه ترین، محدودبار ترین زنجیرها را بر پای انسان، نه می بیند، و نه بدان معترض است، و حتی آن را لازم، واجب و لایق نیز می بینند و می خواند.

این است که اگر گزینشی به اعمال اهل اعتقاد نگاه کنیم، کار خیرخواهانه و به شدت فروتنانه آنان لذت بخش و امیدآفرین است، اما نیک که نگاه کنی، چنین عملی از سوی دیگر، ارزش پایه ایی ندارد، چرا که عامل، در حال انجام این عمل دینی، خود نیست، بلکه نوعی عمل به تکلیف دینی است، که از سوی وظیفه مندان و تکلیف مداران به عمل در می آید، و این فرد، در همان حال که این چنین خیرخواهانه و مهربانانه عمل می کند، این پتانسیل را هم دارد که، هر آن، و هر لحظه ایی که اقتضا کند، این تکلیف و عمل را به شکل و صورت دیگری بروز دهد، که درست مقابل این عمل فروتنانه و... خواهد بود، بلکه بسیار از سر تکبر و جباریت خواهد بود،

کاش روزی معتقدان و اهالی چارچوب های ایده و اعتقاد ایدئولوژیک، برای انجام اعمال خود، متکی به وجدان بیدار، و اخلاق انسانی و... خود هم می بودند، و لذا به حقوق و آزادی انسان، که تحقق سعادت و انسانیت او، تنها در شرایط آزادی و اختیار است که تبلور درست می یابد، هم اعتقاد می داشتند، انگاه بود که می توانستیم نسبت به عمل اخلاقی و وجدانی آنها خوشحال بوده، و بدان استناد می کردیم، آنگاه اعمال آنان ناشی از عمل به تکلیف و وظیفه دینی نبود، که گاه آنان را به انجام جنایات آشکار و پنهان، و گاه به سمت مقابل آن می کشاند، آنان خود بودند، و پایه ایی از انسانیت، اخلاق و حد و حدود حقوق و آزادی انسان را هم تمرین می کردند، این جا بود که این عمل، قابل اعتماد و استناد می شد

آنگاه بود که بوسیدن پای یک گنهکار از سوی "خورخه ماریو برگولیو" [7] بسیار لذت بخش، و ناشی از فروتنی و تمرین انسانیت یک فرد، و انتخاب فردی اش بود، اما صد افسوس که اکنون او در مقام پاپ فرانسیس، و رئیس کشور واتیکان، و رهبر سریر مقدس، و حاکمیت مرکزی کلیساهای کاتولیک جهان، دست بدین عمل می زند، که در تاریخِ چنین عناوین پرطمطراق مذهبی، پاپ ها جنایات فجیعی را نیز تکلیف دینی خود دیده اند، و احکام ظالمانه ایی را صادر و به انجام رسانده اند [8]. او اکنون این عمل فروتنانه را تکلیف خود می بیند، و جای خوشحالی دارد، اما ممکن است روزی دیگر، تکلیف دیگری را برای خود فرض و واجب ببیند، و بدان عمل کند.

از این روست که این بوسیدن قابل تقدیر، قابل اتکا نیست، چرا که در پس چنین عمل بسیار فروتنانه ایی، هر عمل دهشتناکی هم، از قتل، غارت، جنایت، بردگی، شکنجه و... و اسارت کل بشریت نیز می تواند بروز یابد، و پتانسیل آن در طول تاریخ ایده ها بوده، و خواهد بود، و انسان باید چشم باز کند، و "نه با یک مویز گرمی اش کند و نه با یک غوره سردی" [9]، چرا که انسان های اسیر چارچوب های اعتقادی و مکاتب فکری، این قابلیت را دارند که گاه به چنین حدی از فروتنی بروند، و در همان حال به دهشتناک ترین سمت نیز غش کنند، و در نظر انسان معتقد، تفاوتی بین این فروتنی و آن عمل خشونتبار وجود ندارد، هر دو عمل به تکلیف ایدئولوژیک، دینی، اعتقادی و... است و هر دو ثواب شرعی دنیایی و آخرتی خود را برای او به ارمغان می آورد! و بسته به شرایط، در جایی آن کشتار و جنایت شاید ثواب بیشتری هم داشته باشد.    

Click to enlarge image The shepherd.PNG

کاریکاتوری که پاپ را در نقش چوپان گله انسان ها می بیند و سعی دارد گرگ را نیز هدایت کند

[1] - پاپ فرانسیس Franciscus زادهٔ ۱۷ دسامبر ۱۹۳۶ در بوئنوس آیرس، آرژانتین است که از سال ۱۹۹۸ به عنوان سراسقف بوئنوس آیرس بخدمت پرداخت و در سال ۲۰۰۱ مقام کاردینالی را از پاپ ژان پل دوم دریافت کرد. برگولیو در سال ۲۰۱۳ به جای بندیکت شانزدهم به عنوان پاپ انتخاب شد و لقب فرانسیس را برای خود برگزید. وی نخستین عضو فرقهٔ یسوعی، اولین پاپ اهل قارهٔ آمریکا و پس از گرگوری سوم سوری، اولین پاپ غیر اروپایی است که به مقام پاپی می‌رسد البته با در نظر نگرفتن تبار ایتالیایی اش و صرف ولادت او در آرژانتین.

[2] - پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان در مراسم پنجشنبه مقدس که نماد «فروتنی» است، پاهای دوازده نوجوان محبوس که در زندان ویژه این گروه سنی در شهر رم، پایتخت ایتالیا، زندانی هستند را شست، خشک کرد و بوسید. این ۱۲ نفر شامل۱۰ پسر و دو دختر بودند که ۶ نفرشان زیر سن قانونی هستند. بقیه آنها نیز در حین گذراندن دوران محکومیت خود بالغ شده بودند. بنابر اعلام واتیکان در میان این زندانیان، یک جوان مسلمان از سنگال و جوانانی از رومانی، روسیه و کرواسی حضور داشتند. او به این جوانان زندانی اطمینان داد که «کرامت» همچنان در وجود آنهاست و تاکید کرد: «هر کدام از ما ممکن است گناه کنیم.» پنجشنبه مقدس در میان مسیحیان یادآور آیینی است که در آن عیسی مسیح در شام آخر پای ۱۲ تن از حواریون خود را شستشو داد. این اقدام پاپ فرانسیس حائز این پیام بود که کلیسای کاتولیک باید به افرادی که در حاشیه جامعه زندگی می‌کنند نیز توجه داشته باشد. پاپ که مشکل مزمن درد زانو دارد، در این دیدار به مدت ۹۰ دقیقه بدون کمک و البته با عصا راه رفت اما در نهایت در لحظه خروج برای جابه‌جا شدن از صندلی چرخدار استفاده کرد. مرکز «کاسال دل مارمو» در حومه شهر رم، ندامتگاهی ویژه نوجوانان است. مسیحیان به پنجشنبه پیش از عید پاک، پنجشنبه مقدس می‌گویند.  311311 کد خبر 1751483

[3] - "همۀ ما مأمور به تکلیف و وظیفه ایم نه مأمور به نتیجه" امام خمینی (ر.ک : صحیفه امام، ج 21 ، ص 285-284).

[4] - با روی کار آمدن مجدد روحانیون مذهبی در افغانستان که خود را طالب (طلبه علوم دینی) می نامند، از یک سال و نیم گذشته بانوان را از تحصیل بعد از کلاس ششم منع کرده، و آنان از تحصلات مدرسه و دانشگاه محروم نموده اند.

[5] - اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای در اصفهان مربوط به جنایت اسیدپاشی‌های پیاپی به ناحیهٔ صورت زنان بدون چادر در شهر اصفهان است که در مهرماه ۱۳۹۳ خورشیدی به وقوع پیوست. در جریان این اسیدپاشی‌ها، حداقل چهار دختر یا زن جوان مورد حمله قرار گرفته‌اند که منجر به مرگ یکی از آن‌ها گردید. برخی گزارش‌ها شمار قربانیان اسیدپاشی در اصفهان را تا ۱۵ نفر اعلام کرده‌اند. خبرهای اسیدپاشی در اصفهان، امنیت مردم شهر را مختل کرد، زنان و دختران شهر کمتر در معابر عمومی پدیدار می‌شدند. مدت‌ها قبل از شروع اسیدپاشی، به مدت ۲ هفته به موبایل‌های شهروندان اصفهانی، پیامکی با مضمون «روی صورت بدحجابان اسید پاشیده می‌شود» ارسال شده بود؛

[6] - قتل‌های محفلی کرمان به قتل‌هایی گفته می‌شود که در سال ۱۳۸۱ در کرمان اتفاق افتاد. ۶ تن از اعضای بسیج یکی از مساجد کرمان ۵ نفر از شهروندان کرمانی را به قتل رساندند. این افراد در چندین مرحله به اعدام محکوم شدند، اما در نهایت به دلیلی که رضایت خانواده‌های مقتولین خوانده شد، حکم اعدامشان لغو شد. این افراد در بازجویی‌ها با اشاره به شنیدن سخنرانی محمد تقی مصباح یزدی آنرا دلیل اعمال خود دانستند. مصباح یزدی در آن سخنان گفته بود «اگر کسی خلاف شرعی مرتکب شود مؤمنان وظیفه دارند به او تذکر دهند، در مرحله بعد وظیفه دارند که به پلیس معرفی اش کنند، و اگر بعد از چند بار به این نتیجه رسیدند که پلیس و دستگاه قضایی نیز این افراد را مجازات نمی‌کنند، خودشان می‌توانند دست به کار شده و خاطیان را به سزای اعمال خود برسانند.» مصباح یزدی با فرستادن نامه‌ای به دادگاه صدور فتوا را تکذیب نمود. اما گفت تمام سخنانش در کرمان «استنساخ از منابع معتبر فقهی بوده‌است.

[7] - نام اصلی او که بعد از انتخاب به عنوان پاپ اعظم واتیکان به فرانسیس تغییر نام یافت  

[8] - تفتیش عقاید، بازجوییِ دینی، ایمان‌کاوی اَنکیزیسیون Inquisition، دادگاه‌های بازجویی دینی و تفتیش عقاید بود، که در سدهٔ سیزدهم میلادی از سوی پاپ گرگوری نهم بنیان نهاده‌ شد به معنی سرکوب، آزار رساندن و جلوگیری از آزادی بیان افراد به دلیل باورهایشان است، در تعبیری دقیق‌تر به اَعمالِ سرکوب‌گرایانه‌ای گفته می‌شود که یک موضع صاحب‌قدرت، مردم را به دلیل باورهایی که دارند، مورد شکنجه و سرکوب قرار می‌دهد. مشهورترین آن، تفتیش عقاید در اروپای مسیحی است. به بیان دقیق‌تر عبارت بود از هیئت‌های داوری بسیار مجهز که کلیسای کاتولیک می‌کوشید از طریق آن‌ها به یکپارچگی دینی موردنظر خود نائل شود و آن را مبارزه با فرقه‌گرایی دینی می‌نامید. شروع روند تفتیش عقاید، قرن دوازدهم میلادی و در فرانسه بود. تفتیش عقاید پاپی دستگاه حقوقی بود که زیر نظر مستقیم پاپ قرار داشت. پاپ مفتّشانی را منصوب می‌کرد که وظیفهٔ یافتن بدعت‌گذاران و مجازات آنان را داشتند. نهایتاً پاپ ژان پل دوم، با تأیید دوره مشهور به جنایات کلیسا برای نخستین‌بار در تاریخ کلیسای کاتولیک، با «اشتباه» خواندن بیش از صد عمل کلیسا در آن دوران، از قربانیان شکنجه و مردم جهان عذرخواهی کرد

[9] - چنین انسان هایی با عوض شدن شرایط، عقیده و نظرات شان هم سریع و به صورت متعارض عوض می شود، اصلا نمی توان روی حرف و عمل آنها حساب کرد، هر لحظه چیزی را اصلح می دانند، که گاه هر یک متضاد با دیگری است،  مدام از حالی به حالی دیگر می شوند، از مهربان ترین ها به ظالمانه ترین افراد تبدیل می شوند، آنان خود نیستند، بروز اعتقادات خود هستند.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

موارد مرتبط

نظرات (1)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

چرا دین‌داری بدون اخلاق نجات‌بخش نیست؟

اخلاق، معیار پذیرش دین است. دینی قابل پذیرش است که اخلاقیات رکن اصلی آن باشد. دینی که به الزامات اخلاقی محوریت ندهد، ارزش ایمان‌ورزی ندارد. خدایی که خارج از چارچوب اخلاق فرمان دهد، ارزش پرستیدن ندارد. پیامبری که به اخلاق محوریت ندهد شایستگی پیروی ندارد. اخلاق از چنان وزنی برخوردار است که خداناباورِ وفادار به الزامات اخلاقی مرجح است به خداباورِ خائن به الزامات اخلاقی. در ید قدرت و رحمت خداوند است که از حق خود برای پرستش بگذرد اما بخشیدن بندگانی که در حق دیگر بندگان ظلم و ستم و بی‌عدالتی روا داشته‌اند، صرفاً وابسته به بخشش کسانی است که مورد ظلم و ستم و بی‌عدالتی قرار گرفته‌اند.

تصور کنید دو گروه از مسلمانان به پیشگاه خداوند رسیده‌اند تا به اعمال آنها رسیدگی شود. گروه اول ملتزم به نماز و عبادت بوده‌ اما اصول اخلاقی را زیر پا گذاشته‌اند و دروغ و غیبت و تهمت و بی‌عدالتی و تبعیض در میان آنها رواج داشته است. گروه دوم ملتزم به نماز و عبادت نبوده‌اند اما قاعده زندگی آنها پرهیز از دروغ و غیبت و تهمت و بی‌عدالتی و ظلم و ستم بوده است. گروه اول بابت خیانت به اصول اخلاقی تقاضای بخشش دارد و گروه دوم بابت عدم التزام به نماز و عبادت. فکر می‌کنید خداوند چه پاسخی به آنها می‌دهد؟ به بیان دیگر خداوند چه امکانی در برابر آنها دارد؟

بر اساس آیات و روایات می‌توان تصور کرد که خداوند به گروه اول می‌فرماید نماز و عبادتی که به جا آوردید برای این بود که تقوا بورزید و از بدیها پرهیز کنید. شما نه تنها تقوا نورزیدید بلکه با بی‌اخلاقی‌های خود بندگانم را نسبت به دینی که فرستادم بدبین کردید. منِ خدا پایبند به اصول اخلاقی هستم و اخلاقاً نمی‌توانم تا بندگانم از شما راضی نشوند شما را ببخشم. حتی نمی‌توانم بابت نماز و عبادتی که به جا آوردید پاداشی برای شما در نظر بگیرم زیرا نه تنها شما را به انسانیت و اخلاقیات نزدیک نکرد بلکه بندگانم را از دین دور ساخت. خداوند به گروه دوم می‌فرماید با عدول از عبادت و اظهار بندگی، خود را از نعمتی بزرگ در دنیا و آخرت محروم کردید. اگر متوجه می‌شدید از چه موهبتی محروم شده‌اید و گرفتار چه خسرانی گشته‌اید، آرزو می‌کردید به دنیا برگردید و نقصان خود را جبران کنید. با این حال با وفاداری به اصول اخلاقی و انسانیت خود را از آتش جهنم نجات داده‌اید.

زهره سعیدی
1402/01/31

https://t.me/TeachingCriticalThinking

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده استراتژی باخت - باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نی...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
فارغ از مغایرت گشت ارشاد با قانون و اخلاق؛ اگر این کارها را برای انزجار مردم از حجاب و اسلام می‌کنند...