ای شرق! صبح تو کی طلوع خواهد کرد
  •  

09 آبان 1397
Author :  

آه ای شرق غرور انگیز بزرگ، ای خیزشگاه تاریخ، ای نقطه شروع تمدن ها، تو ای باند فرود آسمان! چقدر زمین هایت مستعد استبداد است؟! اینجا را انگار خداوندگارم برای تولید و پرورش استبداد و مستبدین ایجاد کرد، که این چنین بهشت استبداد و مستبدین شده است، تا در این نقطه از عالم متولد شوند و پا گیرند و بزرگترین ظلم ها را در انظار همه جهانیان انجام دهند، مستبدانه بزیند، و قهرمانانه بمیرند و بی شرمانه به وجود خود و اطرافیان و فلسفه منحط و به زنجیر کشنده اشان ببالند، و هر چه خواهند، تحمیل کنند، و نسل اندر نسل انسان هایی را که تنها یک بار فرصت زیستن در این جهان دارند، را له کرده و چنان تخدیرشان کنند که در فلاکت تمام، زیر یوغ استثمار، چشم به نجات بمانند و بمیرند، و حرکتی نکنند، و زندگی اشان شناسنامه هایی باشد که با  آمدن شان ثبت، و با رفتن شان ابطال می شود، و هر فریاد رهایی بخش و یا آزادیخواهی نیز کارد آجین شده و یا به تمسخر شب، به صبح نرسد.

آه این زمین های شوره زار شرق چقدر برای خواباندن مستبدین در نمک مناسب است، تا یکی پس از دیگری در زمان های مناسب خود بیایند و بروند، رهایی و آزادی را در گروگان خود نگهدارند، و کلید داری زندان آزادی را دست به دست کنند؛ انگار برای این زمین و اهلش، شرایطی برای رهایی و رشد نیست، که نیست، انگار شرق را خدا آفرید تا خورشید آزادی بارها و بارها در آن طلوع کند، و بعد از چند ساعتی، شادی بر لب ها بخشکد و نور آزادی در پشت کوهی غروب کند، و باز انگار نه انگار، که این زمین را هم به نور رهایی نیاز است، تا رشد و زندگی را در آن از سر گیرند.

اینجا انسان هایش را انگار برای رکوع و سجود آفریده اند، تا هر روز در مقابل قدرتمداری خم شده و دست و پا بوس این و آن باشند؛ شرق ای سرزمین عجایب ای سرزمین خوبی ها! چرا چنین آلوده زندان غرور و نخوت مستبدین شدی، و چرا این همه باران های پاک کننده و رهایی بخش در تو اثری ندارد. از چه توفان های اندیشه پاک و رهایی بخش انسانی در همه جهان وزیدن دارد و تو همچنان در خاک استبداد در غلطیده ایی و بدان خو کرده ایی؟!.

صبح رهایی تو کی فرا خواهد رسید.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
2092 Views
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.