مقدمه مترجم (سایت یادداشت های بی مخاطب) :

 برای جاری کردن یک روندِ دیکتاتوری، لازم نیست رهبرِ کشوری با سیستمِ دیکتاتوری بود، در مقام راهبری یک کشور دمکراتیک و متکی بر سیستم انتخابات هم می توان، روح دیکتاتوری را بر مردم خود حاکم کرد، می توان با انتخابات و سیستمی دمکرات بر اریکه قدرت نشست، و نمک خورده، نمکدان شکست، و دیکتاتوری را در همین دمکراسی با تهی کردن آن از محتوا، کم کم جا انداخت، و قدم به قدم آنرا از وجوه دمکراسی و دیگر ملزومات یک نظام دمکرات تهی، و از درون آنرا خالی کرد، و به سوی سیستم دیکتاتوری برد.

نشانه های دیکتاتوری بسیارند، که در منش و رفتار این سیستم و راهبرانش می توان آن را دید، یکی از آن نشانه های دیکتاتوری، سرکوب رسانه های آزاد است، نشانه دیگر آن، اقلیت آزاری است و...، دیکتاتورها وقتی در اوضاع داخلی و خارجی خود، شکست احساس می کنند، انتقام این شکست ها را از بخش های ضعیف جامعه خود می گیرند، و چون بر خود نمی بینند که به اکثریت مردم زور بگویند، اقلیت ها را مهمترین طعمه زورگویی های مقتدرانه! خود انتخاب کرده، در حق آنان هر چه خواستند روا می دارند، چرا که احساس می کنند، زورگویی در حق آنان، هزینه ایی برای دیکتاتور و سیستم خسارتبارش در بر ندارد، و ظلم به اقلیت، به کسی نیز بر نمی خورد، لذا در بین جامعه خود دو قطبی ایجاد کرده، اقلیت ها را در قطب دشمنِ کشور تعریف، و به این ترتیب این اقلیت های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی اند که به مهمترین طعمه دیکتاتور تبدیل، و شکست های خود را، با تنبیه آنان همواره پوشش می دهند، تا قدرت و اقتدار خود را، در اوج شکست، همچنان نشان دهند.

دیکتاتورها در عین ظلم و جباریت، خود را به خدای متعال هم متصل می کنند، نه این که آنان به خدا عشق می ورزند، یا ارادت خاصی به خدا دارند، خدا وسیله کسب قدرت برای آنان است، چرا که دیکتاتورها به رغم ادعا، در عمل نشان داده اند، بی رحم ترین و خداناشناس ترین انسان هایند، که اگر خدا را می شناختند با خلق او این چنین از در ظلم و خدعه و نیرنگ وارد نمی شدند.

دیکتاتورها مدعی ارتباط و سخن با خداوند می شوند، نه این که قصد پیاده کردن رسم خدایی دارند و...، بلکه با سنگر گرفتن و ایستادن پشت سنگر خداوند، می توانند جباریت، قانون شکنی، زورگویی و... خود را توجیه کنند، چرا که خدا نیز جبار است، خدا نیز می تواند زور بگوید، پس او را به خود، یا خود را به او تعمیم می دهند، که در جایگاه نمایندگی خدا ایستاده اند، پس هم می تواند زور بگوید! و هم قانون بشکنند، و هم جبار باشند و...

ایستادن دیکتاتورها در کنار خدا، زورگویی آنان را توجیه پذیر می کند، خداوند می تواند قوانین خود را بشکند، شفاعت کند، شفا دهد، ببخشد و... پس دیکتاتورِ مدعی خدا نیز می تواند چنین کند! و می کند، بزرگترین مجرمان را می بخشد و عزت می دهد، کوچکترین ها را به شدت تنبیه می کند و...، تا به هدف ایجاد رعب و وحشت خود دست یابد.

نارندرا مودی و حزب و دولت حاکم BJP بر هند، که از مدعیان مذهب هندویی، و به خصوص خدای رام هستند، و پاگیری و قدرت گیری آنان در سنگر این خدا، در میان میلیون ها تجلی خداوند در میان خدایان هندوان، صورت گرفت، این روزها نیاز به یک افتتاح داشتند، آن هم کاری در ارتباط با خدا، تا آن را به رخ مردمِ خدادوست کشورشان بکشد، لذا معبدی را که بر ویرانه های مسجد بابری در حال ساخت بود را، یک سال قبل از آنکه کار ساختش به پایان برسد، در میان هیاهویی عجیب افتتاح کردند،

در مراسم افتتاح این معبد، بر خلاف موازین یک کشور سکولار، با قوانین اساسی معتبر در این رابطه، که هم در سیره سلف بود و هم در قوانین کشور، که مذهب از سیاست جدا باشد، تکثر مذهبی، زبانی، قومی و... امری قانونی، و پذیرفته شده است و...، اما نخست وزیر، در راس هیات حاکمیتی و سیاسی، افتتاح کننده، این مکان مذهبیِ مناقشه برانگیز در تاریخِ درگیری های فرقه ایی در هند می شود، که سال ها بر پای آن خون ها ریخته شد، خانه ها ویران شد، قوانین زیرپا نهاده شد و...،

اما با این حال، نخست وزیر در کنار موهان بهاگوات (رئیس گروه RSS از گروه های مادر در بین هندوهای افراطی)، ادیتیانات (سروزیر ایالت اتارپرداش)، آناندیبن پاتل (فرماندار ایالت اتارپرادش) معبد رام در شهر آیودیا در ایالت مهم اتارپرادش، افتتاح کردند. مودی در این افتتاحیه به همراه موهان بهاگوات و ادیتیانات سخنرانی کردند، مراسمی که در ساعت 12 و 20 دقیقه ظهر روز 22 ژانویه 2024 (2 بهمن 1402) آغاز گردید، ابتدا مراسم نیایش انجام پذیرفت، و سپس از مجسمه خدای رام، در داخل معبد، با 130 سانتیمتر ارتفاع، توسط نخست وزیر رونمایی شد و...

این مراسم را نسل دوم رهبران حزب BJP اجرا کردند، حال آنکه نسل اول، مسجد بابری را ویران کردند، و آنرا می توان یک میتینگ سیاسی – مذهبی دانست که عمده کارکرد آن تبلیغات سیاسی است، از این روست که علاوه بر سه میهمان عمده مذکور، افراد مشهوری از جمله ستاره های صنعت فیلم سازی هند (بالیوود)، مثل آمیتاب باچان، ویکی کوشال، راج کمار هیرانی، کاترینا کیف، الایبات، آیشمن خورانا، راجینیکانات، دهانوش، رام چاران و چیرانجیوی، در کنار خیل زیادی از روحانیون زعفرانی رنگ پوشِ هندو در این مراسم گرداگرد این معبد نشستند، و پذیرایی شدند تا این صفحه از تاریخ ملیگراییِ مذهبی هندوئیسم افراطی را ورق زنند.

سونو نیگام (Sonu Nigam) و... خواننده این مراسم عبادی – سیاسی با آهنگی زیبا و روحانی، به نام "سیارام" (Siya Ram) که به معنی" پیروزی از آن سیتارام (سیتا و رام) است" با تیم بزرگی از هنرمندان که آلات موسیقی خود را ماهرانه می نواختند، فضایی عبادی و روحانی را بر مجلس حکمفرما کردند، اجرای هنرمندانه ایی که با صدای نیایشگونه خود، هر خدایی را متوجه مجلس می کرد، و آنان با خلوص نیت و صدایی جادویی همه را متوجه خود نمودند، و با دم گرفتن ذکر سیاسی - مذهبی "زنده باد رام" هنر خود را به پایان بردند.

معبد رام ساخته شده بر ویرانه های مسجد بابری، مراسم افتتاح آن در 22 ژانویه 2024

و اما مهمترین بخش مراسم، حضور نارندرا مودی، و نقشی بود که او ایفا کرد، که بخش تشریفات نخست وزیری هند، به همراه راهبران این مراسم در سازمان روحانیت هندو (VHP) و... برنامه ایی عجیب را برای این لحظات تدارک دیده بودند، تا نخست وزیر، نه یک سیاستمدار کارکشته، که بلکه مومنی معتقد، و اهل ریاضت و ارتباط با خدا، تجلی نموده، مجلس، و بلکه هند، و جهان هندویی را به خود متوجه سازد، از این رو نخست وزیر در حالتی مخلصانه و افتاده، در برابر تجلی خدای رام، تحفه ایی برای پیشکشی به خدای خود در دست، پیاده و با پای برهنه، راه ساختمان صحن اصلی معبد را بر فرشی سرخ، بدون محافظ و همراه، میان خیلی میهمانان حاضر طی کرد.

و بزرگان حاضر در این مجلس را متاثر به خود نمود، و برخی از آنان موبایل به دست، این حرکت نخست وزیر را دنبال، و ثبت و ضبط کردند، او چنان هیبت خداجویی را در دل بینندگان حاضر در این مراسم ایجاد کرد که، بسیاری اشک شوق و پیروزی بر گونه های خود جاری کردند، و یادشان رفت نارندرا مودی روزی به عنوان "قصاب گجرات" مشهور بوده است، [1] و هزاران نفر از اقلیت مسلمان، در زمان سروزیری او بر این ایالت، در سال 2002 با همکاری بخش هایی از دولت ایالتی او، توسط اکثریت هندو سلاخی شدند و... مثلا "گویند دیو گیری" [2] (خزانه‌دار و معتمد انجمن ساخت معبد رام) که مدهوش هیبت نخست وزیرِ در قالب خدا فرو رفته، شده بود، عنوان داشت که ارادت مودی به مناسک نیایش خدای رام، او را به یاد "فقط یک پادشاه دیگر - چاتراپاتی شیواجی ماهاراج"[3] می‌اندازد.

بله نخست وزیری که با رای مردم، و در یک فرایند دمکراتیک به قدرت رسیده است، در دید اطرافیان چاپلوس [4] خود، به عنوان "پادشاه" دیده می شود، و این عنوان را می گیرد، تا در تکرار و تکثر، در آینده به واقعیت تبدیل شود، این چاپلوسی ها، مقدمه احساس و بعدها اعلام پادشاهی توسط افرادی است که بر کرسی های قدرت از طریق رای مردم جای می گیرند، و بعدها جا خوش می کنند و تا لحظات پایان عمر خود ماندگار می شوند، و به خواست و رای مردم دیگر هیچ ارزشی قایل نیستند، این همان شرایطی است که نظامِ سکولار، دمکرات و متکثر ناشی از انقلاب آزادیبخش 1947 گاندیِ بزرگ را تهدید می کند،

 گاندی که خود، بعد از پیروزی انقلاب آزادیبخش خود، از سلطه بریتانیا، به رغم شهرت و جایگاهی که در دل تمام مردم هند و بلکه جهان و حتی بریتانیایی ها داشته و دارد، می توانست حتی شاه باشد، اما هیچ مسئولیتی را بجز راهبری کاریزماتیک، راهنمایی خلق خدا، و کنترل افراد تازه به قدرت رسیده، بعد از پیروزی انقلاب بزرگش و... نپذیرفت، و در روزهای پایان زندگی اش به نیایش و عبادت، دفاع از شهروندان هندی از دست حرکات نو انقلابیون، که دست به انتقام جویی و کشتار و غارت علیه برخی از مردم هند، و به خصوص اقلیت ها، و به ویژه اقلیت مسلمان هند زده بودند، و آنان را که به دنبال جدایی پاکستان و بنگلادش از هند، دچار ظلم مضاعف کرده بودند، مشغول شد.

گاندی بر این دفاع پای فشرد و جان نیز بر این پیمان انسانی خود در برابر ملتی که می خواست آزاد باشند و تعیین کننده و..، نهاد؛ جامعه رادیکال هندو به رهبری گروه فراگیر RSS ، به دلیل دفاع گاندی از اقلیت های دینی بود، که چندماهی بعد از پیروزی انقلابش، او را کمکیار "خائنین به کشور" (اقلیت مسلمان) اعلام، و برای ترور و قتلش از بزرگان خود حکم شرعی و انقلابی گرفتند، آنرا مباح شمردند و آنرا توسط تروریستی وابسته به همین گروه، اجرا کردند. حال امروز بعد از نزدیک به 75 سال که از آن ترور می گذرد، یکی از اعضای RSS نخست وزیر هند شده است و بر خرابه های مسجد بابری مسلمانان، معبد رام را می سازند، و پیروزمندانه افتتاحش می کنند.

گاندیِ بزرگ توسط یکی از نیروهای گروه RSS با شلیک پیاپی تپانچه ایی در هنگام نیایش، و به هنگامی که در فرایند یک روزه اعتراضی علیه کشتار مسلمانان، توسط هندوهای افراطی بود، ترور شد، امروز رهبر RSS میداندار سیاست و مذهب در هندِ آزاد شده توسط گاندی است، انحراف در انقلاب ها اینگونه پیش می آید که ضد انقلاب ها، میداندار گام دوم انقلابی می شوند که قرار بود همه در برابر قانونش مساوی باشند، حال دیگر اثری از آن تساوی دیده نمی شود، انقلابی که باید به انحراف برده شود، و از درون تهی گردد، شکستن استخوان هایش را همه آشکارا می شنوند.

این است که ناظران بر این عقیده اند که نقش فعال نارندرا مودی در یک مراسم مذهبی این چنین مناقشه بر انگیز، می‌تواند به این معنا باشد که "فاصله اصولی" بین سیاست و مذهب - همانطور که در بنیان هند به عنوان یک ملت سکولار مشخص شده است - مبهم است. و اکنون کسی مثل مودی را در قدرت داریم که "مانند پادشاه عمل می‌کند و اعلام کرده است که الوهیت از او می‌گذرد یا از سوی خدا با صدای الهی برای انجام این مراسم انتخاب شده است. این تسلیم کامل دین، توسط سیاست است". راجیو بهارگاوا، دانشمند علوم سیاسی، به وایر گفت: "مرز بین دین و دولت در هند شکسته شده و کاملاً به ابتکار دولتی که دیکته می‌کند، مذهب و مراسم مذهبی برگزار می‌شود".

اما نخست وزیر هند، که مرزهای قانون اساسی سکولار هند را شکسته، و رسما راهبری مراسم افتتاح یک معبد مناقشه برانگیز را با همکاری رهبر RSS دنبال می کند، این در حالیست که یک طرف مغلوبِ اجرای این پروژه، فقط در داخل هند، بیش از دویست میلیون مسلمانی اند، که با دل هایی خونین، پا گرفتن معبدی را بر زمین مسجد تاریخی خود مشاهده گر و نظاره گرند، در اوج این پیروزی تاریخی هندوهای افراطی بر مسلمانان، نارندرا مودی، نخست وزیر هند، به حاضرین و میلیون ها دنبال کننده این مراسم تاریخ ساز، در مقابل تلویزیون ها، چه گفت؟ این ترجمه متن سخنرانی نارندرا مودی در این مراسم افتتاحیه است، که ترجمه می شود، تا ببینیم یک سیاستمدار کارکشته و قدرت طلب، چطور در نقش یک رهبر مذهبی، مردم و ملت خود را سیاسی کرده، و انقلاب شان را بعد از پیروزی، به انحراف می برد :

پیروز باد رام، همسر سیتا!

پیروز باد رام، همسر سیتا!

درودهایم نثار مردان مقدس و حکیمِ محترم (برهمنان زعفرانی پوش روحانیت هندو) حاضر در این صحنه، همه ارادتمندان رام که در اینجا حضور دارند و از هر گوشه جهان به هم متصلند. "رام رام" [5] به همه!

امروز، رام ما از راه رسید! رام ما پس از قرن ها انتظار و آرزو از راه رسید. خداوند ما رام پس از صبری بی ‌سابقه، قربانیان بی‌ شمار، چشم پوشی‌ها و توبه ‌ها وارد شده است. این لحظه ی فرخنده را به همه ی شما و همه ی همّیهنان در کشور، تبریک می گویم.

من پس از شهادت به خودآگاهی الهی در این حرم مطهر، در محضر شما حضور یافتم. خیلی حرف برای گفتن هست، اما گلویم از گفتن ناتوان. بدنم همچنان می لرزد، و ذهنم همچنان در آن لحظه روحانیِ (حضور در پای مجسمه رام در داخل معبد) غوطه ور است. رام لالای ما دیگر در چادر نمی ماند. [6] رام لالای ما اکنون در این معبد الهی اقامت خواهد داشت. اعتقاد راسخ و ایمان بی حد و حصر دارم که تجربه آنچه اکنون رخ داده است توسط پیروان رام در سراسر کشور و سراسر جهان احساس خواهد شد. این لحظه ماورایی است. این مقدس ترین لحظه هاست. این فضا، این محیط، این انرژی، این زمان ... نعمت حضرت خدای رام بر ماست. طلوع خورشید هاله ای از نور قابل توجهی را به 22 ژانویه 2024 آورده است. 22 ژانویه 2024 دیگر فقط یک تاریخ در تقویم ما نیست. این نشان دهنده آغاز یک دوره جدید است. از زمان برگزاری مراسم "نیایش زمین" [7] برای معبد رام، شور و هیجان هر روز در سراسر کشور افزایش یافته است.

با دیدن این ساخت و ساز، یک احساس نو از اعتماد به نفس در بین شهروندان این کشور متولد می شود. ما امروز وارث ره آورد قرن ها انتظاریم؛ امروز، ما صاحب معبدِ خدای رام هستیم. ملتی که بر فراز ذهنیت بردگی، و چالش های گذشته روییده است، و از هر چالش گذشته، شجاعت می گیرد، و پیدایش تاریخ جدیدی را می آفریند. حتی هزار سال بعد نیز، مردم از امروز و این لحظه سخن خواهند گفت، این از برکات بزرگ الهی خداوند رام است که ما در این لحظه زندگی می کنیم و شاهد این اتفاق هستیم. امروز، این روزها، جهت ها، و تمام گوشه و کنار جهان... همه چیز پر از الوهیت و روحانیت است. این یک دوره معمولی نیست. اینها خطوط خاطره ایی پاک نشدنی هستند، که با جوهر جاودانه بر چرخ زمان حک شده اند.

دوستان!

شما می دانید که "فرزند باد" جناب هانومان [8] هرجایی که امری مربوط به خداوند رام در میان باشد، حاضر و ناظری فعال است. از این رو در مقابل خادم و پیرو خدای رام جناب هانومان و معبد او در آیودیا [9] سر تعظیم فرود می آورم. مراتب احترامات خود را تقدیم مادر جانکی (Janaki)، حضرت لکشمن (Lakshman)، بهارات شاتروگانا (Bharat-Shatrughna) [10]، سرزمین مقدس آیودیا و رود مقدس "سرایو" تقدیم می کنم. در این لحظات تجربه الهی، حس ملاقات با حضرت حق به من دست داد که این به برکت انجام این کار بزرگ است که انجام شده است... آن ارواح الهی، آن مظاهر آسمانی نیز در این زمان در اطراف ما حضور دارند. من از این همه خودآگاهی الهی که نصیب مان شد، از آنان تشکر می کنم. من از حضرت خداوندگار رام به خاطر کاستی ها در تلاش، فداکاری ها، توبه ها و اظهار پشیمانی های که باید صورت می پذیرفت تا تحقق این پروژه، قرن ها طول نکشد، عذرخواهم. امروز، آن کاستی برطرف شده است. من اعتقاد دارم که قطعا خداوند رام امروز ما را خواهد بخشید.

هموطنان عزیز من!

وقتی خدای رام در ترتا یوگا [11] بازگشت، جناب تولسی داس [12] نوشت : "تمام ساکنان منطقه آیودیا و بقیه کشور با ورود خداوندِ رام پر از شادی شدند". بحرانی که به دلیل طولانی شدن جدایی بین خدای رام و مردم بوجود آمده بود، به پایان رسید. در آن دوره، جدایی خدای رام از مردم فقط 14 سال طول کشید، که حتی چنین جدایی هم غیر قابل تحمل بود. [13] در دوره ما، ساکنان آیودیا و کشور، دوره جدایی به طول قرن ها را تحمل کردند. نسل ها از ما این جدایی و دوری را درک کرده، و تحمل کرده، و رفتند. حتی در صفحه اول قانون اساسی ما، از خداوندگار رام ذکر به میان آمده است. و به رغم وجود او در قانون اساسی، یک چالش چند دهه ایی قانونی را بر وجود خدای رام داشتیم. من قدردانی خود را از قوه قضاییه هند ابراز می کنم که شأن عدالت را حفظ کرد. معبد خدای رام نیز به شیوه و منشی عادلانه و قانونمند ساخته شده است.

نخست وزیر هند، نارندرا مودی به همراه رهبر راستگرایان افراطی RSS در حال تقدیم نذورات خود بر مجسمه خدای رام در داخل معبد رام در آیودیا

دوستان!

 امروز جماعات بسیاری متشکل از پیروان رام در روستاها می خوانند و به ذکر مشغولند. بزرگداشت ها در معابد جاری است، و کمپین های پاکیزگی در حال اجراست. تمام کشور امروز را چنان جشن می گیرند که انگار جشن دیوالی [14] آمده است. آماده‌سازی برای روشن کردن "رام جیوتی" (چراغ الهی) خداوندگار رام در عصر این روز که هر خانواده در حال انجام آن است. به لطف خداوند رام، دیروز در نقطه مقدس آریچال مونایی (Arichal Munai) [15] در دهانوشکودی (DhanushKodi) بودم، در نقطه شروع رام ستو  (Ram Setu)، در لحظه ایی که خدای رام قصد عبور از اقیانوسِ (هند) را داشت، این همان لحظه ایی بود که مسیر زمان را تغییر داد. و این تلاش فروتنانه من برای احساس آن لحظه انگیزشی و احساسی بود. به آن نقطه گُلی هدیه کردم، اعتقادی را در آن لحظه تجربه کردم که همانطور که با این حرکت خدای رام، در آن لحظه چرخش زمانه را تغییر داد، امروز نیز با حرکت ما در ساخت معبد رام، این چرخ به سمت مثبت، دوباره تغییر جهت خواهد کرد. [16] در یازده روز تلاش و مراقبه، سعی کردم که رد پای عبور خدای رام را در آنجا لمس کنم، چه در معبد پانچاواتی (Panchavati) در ناشیک، معبد مقدس تریپریار (Triprayar) در کرالا، لپاکشی (Lepakshi) در آندرا پرادش، معبد رانگاناتاسوامی (Ranganathaswamy) در سریرانگام، معبد راماناتاسوامی (Ramanathaswamy) در رامسوارام، یا دانوشکودی (Dhanushkodi) ...، خوشبختم که با این احساس خالص پاک و مقدس این فرصت را داشتم که از اقیانوس تا رودخانه سرایو از این معابد زیارت کنم. از اقیانوس گرفته تا سرایو، همه جا روحِ جشنِ نامِ رام فراگیر شده است. خداوندگار رام به تمام ذرات روح بهارات (هند) متصل است. رام در درون خود مردم بهارات (هند) ساکن است. اگر روح درونی هر کسی را در بهارات لمس کنیم، این وحدت را تجربه خواهیم کرد، و این احساس در همه جا پیدا خواهد شد. چه چیز دیگری می تواند یک اصل عالی و سازماندهی کننده تر از خدای رام برای کشور باشد؟

هموطنان عزیز!

من این فرصت را داشته ام که به رامایانا (کتابی در تاریخ زندگی رام) به زبان های مختلف، در گوشه و کنار کشور در 11 روز گذشته گوش فرا دهم. حکیمان در توصیف خداوندگار رام گفته اند که "کسی که در او غرق می شوند، رام است". [17] رام وجود مطلق است و در همه جا، در خاطرات حضور دارد، از جشنواره ها گرفته، تا سنت ها. مردم در تمام دوره ها با رام زندگی کردند. در هر دوره ایی مردم آن دوره، رام را به زبان خود، و به روش خود توصیف نموده اند، و این جوهره وجودی رام است که مانند روند زندگی، به جریان خود ادامه می دهد. از دوره های باستانی، مردم در گوشه و کنار بهارات با جوهره وجودی رام لذت برده اند. رامکاتا (هفدهمین حلول خدای ویشنو از 24 حلول و تناسخ او) نامتناهی است و رام ابدی و لایزال است. آرمان ها، ارزش ها و آموزه های رام در همه جا یکسان است.

هموطنان عزیز!

در این لحظه ی تاریخی، همچنین ملت یاد می آورند افرادی که عمل و فداکاری آنان ما را به این روز فرخنده هدایت و دلالت نمود. بسیاری از مردم اوج فداکاری و ایثار را در خدمت به آرمان رام از خود نشان داده اند. همه ما مدیون فداکاران بی‌شمار رام هستیم، داوطلبان بیشمار و مردان مقدس و رهبران معنوی که در این راه تلاش کردند. [18]

دوستان!

مناسبت امروز تنها یک بزرگداشت نیست، امروز لحظه به واقعیت پیوستن بلوغ جامعه هند است. این بزرگداشت تنها در مورد پیروزی نیست، این مناسبت نه تنها برای پیروزی، بلکه در مورد تواضع برای ماست. تاریخ گواهی می دهد که بسیاری از ملت ها درگیر تاریخ خود بوده اند. این ملت‌ها هر گاه تلاش کردند تا گره‌های در هم ‌پیچیده از تاریخ خود را بگشایند، با دشواری‌ های عظیمی رو به ‌رو می ‌شدند و اغلب اوضاع از قبل هم پیچیده‌تر می ‌شد. با این حال، شیوه ای که کشور ما این فصل از تاریخ را با جدیت و شور احساس باز کرده است، نشان می دهد که آینده ما از گذشته ما به شدت زیباتر می شود. زمانی بود که کسانی می گفتند که اگر معبد رام ساخته شود، ما را به سمت هرج و مرج خواهد برد.

چنین افرادی قادر به درک قداست احساسات اجتماعی مردم بهارات نبودند. [19] ساخت این معبد برای خداوندگار رام، نشان از صلح، صبر، هماهنگی دو سویه و همکاری جامعه هند است. ما شاهدیم که ساخت این معبد، به آتش افروزی منجر نشد، و در واقع، تولد انرژی اجتماعی بود. ساخت معبد رام همچنین نماد الهام بخشی برای هر بخش از جامعه برای پیشرفت در مسیر آینده روشن است. من از چنان افرادی دعوت می کنم ... لطفا این را تجربه کنید، در مورد قضاوت و دیدگاه خود تجدید نظر کنید. رام آتش نیست، رام انرژی است. رام تنازع نیست، رام راه حل است. رام تنها به ما تعلق ندارد، رام متعلق به همه است. رام تنها حال و اکنون نیست، رام ابدی و لایزال است. [20]

دوستان!

به گونه ای که جهان، امروز در مراسم ساخت (Pran Pratistha) معبد رام گرد هم آمده است، ما شاهد جهانی بودن خداوندگار رام هستیم. درست در زمانی که این بزرگداشت در بهارات (هندوستان) در حال رخت دادن است، بزرگداشت هایی شبیه به آن در بسیاری از کشورها نیز در حال برگزاری است. امروز آنچه در فستیوال آیودیا در حال رخ دادن است، به عنوان بزرگداشتِ جهانی از سنت های رامایانا تبدیل شده است. ساخت معبد رام، قبول و صحه نهادن بر این مفهوم است که "جهان متشکل از یک خانواده است". [21]

دوستان!

امروز تنها روز تقدیس بت خدای رام در آیودیا نیست، بلکه تقدیس ایمان تزلزل ناپذیر به فرهنگ هندی، در قالب خدای رام است. این همچنین تقدیس ارزش های انسانی، ایده های نهایی است. امروز نیاز به این ارزش ها و ایده ها امری جهانی است. حل جهانی این مساله که " باشد که همه (و همه چیز) شاد باشند" قرن ها تکرار و دنبال شده است و امروزه این عزم در قالب و مانیفست معبد رام تجلی یافته است. این معبد فقط یک زیارتگاه صرف نیست. این تجلی مانیفست، فلسفه و بینش بهارات است. [22] این معبد تجلی آگاهی ملی در قالب خدای رام است. رام دین و ایمان هند، اساس هند، اندیشه و تفکر هند، قانون اساسی هند، شعور و آگاهی هند، غرور هند، جلال هند است. رام یک جریان پیوسته و ادامه دار است؛ رام یک ایده است؛ رام همچنین یک سیاست است. رام ابدی است. رام همیشگی است. رام فراگیر است. رام جهانی است. رام روح جهان است. و بنا بر این وقتی تقدیس رام صورت می گیرد، تاثیر آن فقط برای سال ها، یا قرن ها نیست، تاثیر آن هزاران سال ادامه دارد.

یک روحانی هندو در حال خوراندن نذر مقدس به نخست وزیر هند در مراسم افتتاح معبد رام در کنار رهبر RSS

مهاریشی والمیکی عنوان داشت: "پادشاهی رام برای هزاران سال بنیان نهاده شده و..." پادشاهی رام برای هزاران سال ساخته شد. هنگامی که رام وارد دوره "ترتا یوگا" (Treta Yuga) شد، تأسیس حاکمیت رام برای هزاران سال اتفاق افتاد. رام برای هزاران سال به هدایت جهان ادامه داد. لذا هموطنان همراه و عزیزم، امروز، سرزمین مقدس آیودیا برای همه ما، هر پیرو خدای رام، و هر شهروند سوالی را مطرح می کند. معبد بزرگ خدای رام ساخته شده است، خوب قدم بعدی چیست؟

انتظاری به طول قرن ها به پایان رسیده است. حال، چه چیزی در پیش است؟ در این مناسبت، ارواح الهی که برای برکت ما حضور دارند، شاهد و ناظر بر ما هستند. چگونه با آنها وداع کنیم؟ نه، قطعا نه. امروز با قلبی پاک احساس می کنم که چرخ زمان در حال چرخیدن است. این اتفاق مبارکی است که نسل ما به عنوان معمار یک مسیر بی پایان انتخاب شده است. نسل ها، بعد از هزاران سال، تلاش های ملت سازی ما را در این روزها به یاد خواهند آورد. بنابراین، من می خواهم بگویم - این زمان، زمان مناسب است. از امروز، از این لحظه مقدس، باید شالوده و بنیان هزار سال، آینده بهارات را بگذاریم. فراتر از ساخت معبد، ما، به عنوان یک ملت، باید متعهد شویم که از همین لحظه یک بهارات توانا و باشکوه بسازیم. افکار رام باید هم در ذهن، و هم در ذهن مردم باشد، این گامی است در مسیر ملت سازی. [23]

دوستان!

خواسته عصر حاضر این است که ما باید و نیازمندیم که آگاهی خود را گسترش دهیم. [24] آگاهی ما باید از الوهیت به ملت گسترش یابد، از رام به کل ملت. فداکاری الهه هانومان، خدمت هانومان، ایثار هانومان - اینها ویژگی هایی هستند که ما نباید آنها را در بیرون از کشور خود جستجو کنیم. احساس فداکاری، خدمت و تعهد  در وجود هر هندی، پایه و اساس یک بهارات (هند) توانا و باشکوه را تشکیل می دهند. و این گسترش آگاهی است - از الوهیت به ملت، و از رام به کل ملت! به محض اینکه به مادر قبیله ام "شباری" [25] فکر می کنم که زندگی خود را در کلبه ای دور افتاده در جنگل های دور گذرانده است، و ایمانی باور نکردنی در او بیدار می شود. مادر شباری مدت ها بود می گفت "رام خواهد آمد". این ایمان، احساس فداکاری، خدمت و تعهد در وجود هر هندی، پایه و اساس یک بهارات توانا، باشکوه و الهی را تشکیل خواهد داد. و این گسترش آگاهی است - از الوهیت به ملت، و از رام به کل ملت! همه ما می دانیم که دوستی نیشادراج (Nishadraj) به رام فراتر از هر حد و مرزی است. جاذبه نیشادراج به سمت رام و حس تعلقِ خدای رام به نیشادراج چقدر اساسی است! همه مال ما هستند، همه برابرند. احساس تعلق و برادری در هر هندی پایه و اساس یک بهارات توانا، باشکوه و الهی را تشکیل خواهد داد. و این گسترش آگاهی است - از الوهیت به ملت، و از رام به کل ملت! [26]

دوستان!

امروز، جای ناامیدی در کشور نیست، حتی اندکی. من فردی بسیار معمولی هستم، من فردی بسیار کوچک هستم. [27] اگر کسی اینچنین فکر می کند، باید "سهم سنجاب" (کنایه از سهم ناچیز) را به خاطر بسپارد. به یاد آوردنِ سهمِ سنجاب، تردید ما را بر طرف می کند و به ما می آموزد که هر تلاش کوچک یا بزرگ، قدرت و سهم خود را دارد. روح "تلاش همه" پایه و اساس یک بهارات توانا، باشکوه و الهی خواهد شد. و این گسترش آگاهی است - از الوهیت به ملت، و از رام به کل ملت!

دوستان!

راوان (Ravan) [28] شاه لانکا (Lanka) بسیار آگاه و دارای قدرت گسترده ایی بود. با این حال، به فداکاری تزلزل ناپذیر جاتایو (Jatayu) نگاه کنید. با راوان توانا مقابله کرد. با اینکه می دانست نمی تواند راوان را شکست دهد، باز هم او را به چالش می کشید. این تعهد به وظیفه پایه و اساس یک بهارات توانا، باشکوه و الهی است. این تعهد به وظیفه، پایه و اساس یک بهارات توانا، باشکوه و الهی است. این گسترش آگاهی است - از الوهیت به ملت و از رام به کل ملت! بیایید تصمیم بگیریم هر لحظه از زندگی خود را وقف ساختن کشور کنیم. بگذار کار برای ملت، ارادت ما به رام باشد و هر لحظه از زمان، ذره ای از بدنمان با هدف خدمت به ملت وقف خدمت به رام شود.

هموطنان!

عبادت خداوندگار حضرت رام باید برای ما خاص باشد. این عبادت باید فراتر تر از نفس خود، و برای جمع باشد. این عبادت باید فراتر از نفس، و برای ما به عنوان یک جامعه باشد. هدایایی که به خداوند تقدیم می‌شود، پاداش فداکاری ما برای توسعه "بهارات پیشرفته" خواهد بود. ما نیاز داریم که به خداوندگار رام شجاعت، تلاش و فداکاری مداوم عرضه داریم. با پرستش مداوم خداوندگار رام به این شیوه، ما قادر خواهیم بود بهارات را مرفه و توسعه دهیم.

هموطنان عزیز!

این "آینده پایدار" [29] توسعه بهارات است. امروز، بهارات مملو از نیروی جوانانی است، که سرشار از انرژی هستند. چنین شرایط مثبتی پس از چه مدت زمانی به وجود خواهد آمد. ما نباید این فرصت را از دست بدهیم. ما نباید بیکار بنشینیم. من می خواهم به جوانان کشورم بگویم - در مقابل شما الهام از سنت هزاران ساله نهفته است. شما نماینده آن نسل بهارات هستید که پرچم سه رنگ را بر روی ماه به اهتزاز در می آورد، که ماموریت "آدیتیا" را با پیمودن 15 لک کیلومتر، نزدیک شدن به خورشید، که پرچم تجاس را در آسمان به اهتزاز در می آورد ... پرچم ویکرانت را در اقیانوس. به میراث خود افتخار کنید و در مورد طلوع جدید بهارات بنویسید. بهارات با استقبال از قداست سنت و امکانات بی پایان مدرنیته، با پیمودن هر دو مسیر به اهداف سعادت خواهد رسید.

دوستان من!

آنچه در آینده خواهد آمد، اکنون است زمان موفقیت. آنچه در آینده خواهد آمد، اکنون است زمان تحقق. این معبد باشکوه رام شاهد ظهور بهارات، طلوع بهارات خواهد بود. این معبد بزرگ رام شاهد شکوفایی بهارات، توسعه بهارات خواهد بود! این معبد به ما می آموزد که اگر هدف با حقیقت تأیید شود، اگر هدف از جمع و نیرویی سازمان یافته زاده شده باشد، دستیابی به آن هدف غیر ممکن نیست. اکنون نوبت بهارات است و بهارات اکنون به جلو می رود. پس از قرن ها انتظار به اینجا رسیدیم. همه ما منتظر این دوران، و این دوره بوده ایم. اکنون، ما متوقف نخواهیم شد. ما همچنان به قله های توسعه صعود خواهیم کرد. با این روحیه با تعظیم در مقابل رام لالا به همه شما سلام صمیمانه می رسانم. با احترام به همه ی مردان مقدس!

پیروز باد رام، همسر سیتا!

پیروز باد رام، همسر سیتا!

پیروز باد رام، همسر سیتا!

نارندرا مودی در حال پاشیدن گل بر زایران معبد خدای رام در روز افتتاح این معبد در 22 ژانویه 2024 در آیودیا ایالت اتارپرادش

[1] - فاجعه گودرا به دنبال تجاوز زوار معبد رام که از زیارت این معبد به گجرات باز می گشتند، به یک دختر از اقلیت مسلمان در ایستگاه راه آهن گودرا در ایالت گجرات به وقوع پیوست، که بستگان این دختر مسلمان در اعتراض به این عمل زوار رام، واگن را با زوارش به آتش کشیدند، بعد از این جریان، هندوهای افراطی با حمله وسیعی به اقلیت مسلمان در سطح ایالت، تمام اماکن و مغازه ها و... آنان را ویران، هزاران نفر را به طرز وحشیانه ایی سلاخی کردند، در آن زمان دولت نارندرا مودی بر گجرات حاکم بود و حتی هندوهایی افراطی آدرس منازل و اماکن مسلمانان را با کمک دستگاه های دولتی او، از اسناد دولتی بیرون کشیده و بدست می آوردند و یکی یکی به سراغ شان می رفتند، پرونده ایی در این رابطه علیه نارندرا مودی در سیستم قضایی هند ایجاد شد، که به سرنوشت پرونده هایی مبتلا گردید که معمولا در سیستم هایی با فساد گسترده و سیستمی، برای افراد وابسته به مافیای قدرت ایجاد می شود، و در مرور زمان، و کشتار شاهدین آن و... فراموش می شود. از آن زمان نارندرا مودی به قصاب کجرات مشهور شد، که این نام به واسطه وسعت کشتاری بود که از مسلمانان در این ارتباط در دولت او صورت پذیرفت و او هیچ اقدامی علیه این کشتار نکرد، و بلکه به کشتار کنندگان کمک هم کرد.

[2] Govind Dev Giri Ji Maharaj

[3] - از مشهورترین شاهان هندو که در بین ملیگرایان هندو، دارای جایگاه نجات بخشی است. شیواجی بوسله، یا چاتراپاتی شیواجی (زادروز: ۱۹ فوریه ۱۶۲۷ - مرگ: ۳ آوریل ۱۶۸۰) بنیان‌گذار امپراتوری مراتا در سال ۱۶۷۴ در غرب هند بود. به عنوان قهرمان بزرگ هندوستان شناخته می‌شود، به‌ویژه در ایالت امروزی مهاراشترا که با بهره از جنگ ‌فن جنگ پارتیزانی که متناسب کوهستان‌های ناهموار و دره‌های منطقه بود، توانست سرزمین‌هایی را تسخیر کند که بعدها بخشی از آن به دست امپراتوری مغولی هند یا پادشاهان گورکانی و شاه بیجاپور اشغال شد.

[4] - ویکتور شبشتین در کتاب "انقلاب‌های هزار و نهصد و هشتاد و نه" می‌نویسد: "چاپلوسی عنصری حیاتی برای موفقیت در همه رژیم‌های دیکتاتوری است،". اینجا در هند هم گام دوم انقلاب را هندوهای افراطی دنبال می کنند، و بعد از بزرگمردانی مثل مهاتما گاندی و جواهر لعل نهرو و...، امروزه مخالفان ایده این بزرگان، سکاندار ادامه راه انقلاب هند شده اند، افرادی مثل نارندرا مودی و موهان بهاگوات و... این روزها گام دوم را درست عکس شعارها و اهداف انقلاب آزادیبخش 1947 گاندی پیش می برند، همان بلایی که در گام دوم انقلاب بر انقلاب 1357 رفت، و مخالفین ایده خمینی، ایدئولوگ انقلاب آزادیبخش 57 شدند درست عکس شعارها و اهداف آن در حرکتند.

[5] - ذکر مذهبی "رام رام"، هم بعنوان جایگزین همان درودی است که ما موقع رسیدن به همدیگر می گوییم، رام رام بجای خداحافظ در انتهای دیدارها هم توسط مومنین به این خدا، گفته می شود، و در مراسم تشییع جنازه ها هم این ذکر "دم" گرفته و جنازه ها را تا ابدیت با این ذکر در برخی نقاط هند بدرقه می کنند.

[6] - اشاره به قرار گرفتن مجسمه خدای را در محوطه حیاط مسجد بابری از سال 1949 است که تا ویرانی این مسجد در سال 1992 ادامه یافت و تا کنون که با ساخت معبد جدیدی برای خدای رام، به صحن این معبد منتقل و در آن قرار داده شد.

[7] - مردم هند پیش از رفتن به یک منزل نوساز، مراسم دعا و نیایشی اجرا می کنند که به آن "بهومی پوجان" (Bhumi pujan) می گویند و بر این باورند که اجرای این آیین، رفاه و آرامش را به خانه نو ساخته به ارمغان خواهد آورد

[8] - Pavan Putra یا همان فرشته ایی که در سرعت حرکت به سان باد حرکت می کند یعنی هانومان فرشته ایی نجات بخش با صورت میمون وار به تصویر کشیده و بزرگ داشته می شود، او که برای خاندان رام، قهرمانی نجات بخش، و پر قدرت است، لذا وقتی سیتا همسر دلخواه خدای رام توسط دیوان ربوده شد، هانومان به نجاتش رفت، و قهرمانی ها کرد، برای این خدمتگزاری به خدای رام است که هانومان نزد معتقدین به این خدای هندوها، خیلی واجد احترام است بلاتشبیه همان نقش حضرت عباس را در زندگی امام سوم شیعیان دارد، که البته امام نیست اما نزد معتقدین به امامت، جایگاهی والا در شان امام دارد، و در ساخت اماکن مذهبی، نذر و نیاز و... شاید گاهی بر امام هم پیشی می گیرد، و گاه تنه به تنه امام، نزد پیروانش، صاحب قرب و احترام می باشد.

[9] - منطقه ایی که در آن معبد رام ساخته شده، مجموعه ایی از معابد است که یکی از آنها هانومانگیری، یعنی همان معبد هانومان است که ساخت آن به قرن دهم میلادی باز می گردد. 

[10] - برادر خدای رام، شاهزاده مادیوپورا در افسانه رامایانا، که او را ناشی از حلول و تناسخ ویشنو خدای خالق در مکتب هندو می دانند.

[11] - یکی از دوره های چندگانه در چرخه زندگی مذهبی در فلسفه تناسخ در فرهنگ هندوئیسم که این چرخه خلقت میلیاردها سال است که ادامه دارد.

[12] - تولسی داس، نویسنده حماسه رامایانا است که داستان زندگی این تناسخ و حلول را در بین خدایان هندو نوشته است.

[13] -  نخست وزیر هند به دوره ایی 14 ساله اشاره دارد که طبق افسانه رمایانا خدای رام برای باز پس گرفتن همسرش سیتا، آیودیا را ترک کرد، و همه را در غم دوری خود غرق نمود، که با بازگشتش همه شاد شدند.

[14] - جشن دیوالی یکی از جشن های بزرگ در شمال هند، و در بین هندوهای معتقد به خدای رام است که به مناسبت بازگشت سیتا همسر خدای رام به منزلش بعد از رهایی از راوان، انجام می گیرد، مردم چراغ بر می افروزند، این جشن نشانه ایی از پایان فصل سرما نیز می باشد. سمبل این جنش، افروختن چراغ و چراغانی است. آنرا جشن نور هم می توان گفت.

[15] - نقطه ایی در ساحل ایالت تامیل نادو در خلیج بنگال که با "رام ستو" وصل است، جایی که طبق افسانه خدای رام، گفته می شود پلی زیردریایی وجود دارد که از ساحل تامیل نادو به جزیره سریلانکا وصل می شود، همانجا که دیوان، همسر رام را بعد از ربایش از آیودیا، به آنجا بردند، و هانومان برای نجاتش از این پل عبور کرد، و رفت و او را نجات داد.

[16] - دقیقا نخست وزیر هند با بازسازی یک اقدام افسانه ایی در تاریخ زندگی خدای رام، حرکت خود را با آن مساوی دیده، و آن را نقطه عطف در تاریخ هندوییسم اعلام می دارد، او از تجربه اشراقی خود در ارتباط ماورایی با خدای رام می گوید و این افتتاح را این گونه خدایی جلوه می دهد. در حالی که این حرکت تنها یک مانور سیاسی برای کسب قدرت است، که دل های مومنان به خدای رام را با سیاستمداران همراه می کند، تا او را در مسیر کسب قدرت کمک کنند. مسجدی را ویران کرده، جایش معبدی ساختند، و این کار خود را یک نقطه عطف در کائنات تلقی کرده و می کنند. و آن را با آیات مقدس رامایانا همراه و هم جهت جلوه می دهند.

[17] - نخست وزیر هند در فضای مذهبی هند که دارای میلیون ها خداست، که از تناسخ و حلول های متعدد ایجاد شده، و اعتقاد به هر کدام آنها در منطقه ایی رواج کامل دارد، مثلا هانومان در منطقه مهاراشترا، یا رام در اتارپرادش، یا لکشمن در جنوب و... طرفداران غالب دارند اما مودی سعی دارد خدای رام که خدایان مهمتری همچون "ویشنو" یا "برهما" که پیش از او وجود دارند، به عنوان یک خدای ملی تعریف کرده، و این ملیت را رواج دهد، نوعی رگه های اعلام رام به عنوان یک خدای ملی را در سخنان این مرد سیاست می توان دید، که هند مدرن را با همراه کردن مردم هند با خدای رام تعریف می کند، می خواهد رام را یک خدای ملی بدانند، این همان تحقق شعار ملی گرایی هندوی است که به دنبال "یک ملت با یک ایدئولوژی، یک مذهب و یک زبان" خواهد بود، کاری که در جامعه متکثر هند، تقریبا غیر ممکن و بلکه باعث فروپاشی آن خواهد شد.

[18] - نخست وزیر هند، نارندرا مودی در حالی از کسانی سخن گفت که در ایجاد این لحظه سیاسی – مذهبی نقش اساسی داشتند، و از آنان تجلیل کرد، که سیاست و ملاحظات قدرت اجازه نداد کسانی را که در ساخت این معبد و خرابی مسجد بابری نقش اساسی داشتند، در این مراسم باشند، چرا که صحنه پردازان این اقدام سیاسی، حضور آنان را تحت الشعاع قرار دهنده مردان روز سیاست می دانستند، و از این رو حضور لعل کریشنا ادوانی، مورلی منوهر جوشی و... که راهبران اساسی و بی نظیر پروژه ویرانی مسجد بابری در دهه 80 و 90 میلادی بودند، را مضر به خود تشخیص دادند، و امروز مودی بدون آنان، بر سفره ایی نشسته و خوشه بر می چینند که آنان روزی آن را گستراندند، اما سیاست آنقدر خشن و بی رحم است که مردان سیاست جدید، در حزب BJP مثل نارندرا مودی، ادیتیانات، موهان بهاگوات و... حضور آنرا برای وجهه سیاسی خود مضر دیدند و آنان را از آمدن به این مراسم مهم باز داشتند. غیبت شخصی مثل ادوانی در این مراسم کاملا محسوس و رسوا بود، مثل این که صاحب خانه ایی را از مراسم افتتاح خانه اش محروم کنیم.

[19] - مودی به عینه اعتراف می کند که چه حرکت خطرناکی را در تاریخ هندِ متکثر صورت داده اند، که دیگران در این حرکت له شدند، و عده ایی شاد و پیروز بر ویرانه های دیگران جولان می دهند، حال باید دید این کینه تاریخی که از آن زخم پانسمان برداشتند و بر آن نمک زدند، آیا به بهبود این زخم منجر می شود یا به چرک آلود شدن بیشتر آن. تاریخ به این سوال پاسخ خواهد داد، 550 سال طول کشید تا معبد رام بر جای مسجدی ساخته شود، چند سال خواهد گذشت تا معبد و یا مسجدی دیگر، بر خرابه های معبد رام ساخته شود، یا نه، ملت هند به نقطه ایی برسند که این معبد، و معبد سازی ها را به تاریخ بسپارند و مردم از بازی خدا و خدایانش خارج شوند، و برای بازدید از این صحنه های نفرت و شوق بیایند، و عبرتگاه ها را مشاهده کنند.

[20] - همسان سازی رام با هندوئیسم افراطی که در فرهنگ هندوتوا در جامعه سیاسی هند امروز توسط BJP و RSS در هند جاری شده است، نوعی جهانی سازی و ملی سازی آن را در هند و بلکه در جهان است، که در سخنان نخست وزیر هند می توان رگه هایی از آن هدف را مشاهده کرد، که با کیاست خاص مردان زیرک سیاسی، مودی خود و فرهنگ سیاسی خود را ملی و بلکه جهانی و ابدی جلوه می دهد، مودی خود و رام را از تغییر دهندگان روند تاریخ تعریف کرده، و آنرا ابدی و لایزال می نامد! آیا به واقع نحله های فکری در سیاست، این گونه اند، هرگز این چنین نیست؛ نحله های سیاسی می آیند و می روند، چنین لایزال خواندن خود و حرکت سیاسی خود، حرف های گزافی بیش نیست، کسانی که خود را در عرصه سیاست ابدی و لایزال می دیدند، امروز عبرت تاریخند، و جهانیان به اعمال و کردار آنان نگاه می کنند، و می خندند که اینان چطور و چقدر در توهم فرو رفته بودند، که خود را ابدی و جهانی می دیدند.

[21] - Vasudhaiva Kutumbakam

[22] - با همه کیاست و زیرکی که برای آقای مودی قایل هستم، اما اینجا او گاف بزرگی داد، خرابی مسجد بابری و ساخت معبد رام بر جای آن، یک نقطه روشن در فرهنگ و سیاست هند نیست، بلکه یک نقطه تاریک در این تاریخ است، این متناقض با فرهنگ ملی و رایج در هند است، نامیدن آن به عنوان یک الگو برای هند مدرن، اعلام آن بعنوان یک نقطه عطف، اشتباه آقای مودی و همکاران او در صحنه سیاست هند بود، فرهنگ هند و هندوئیسم با تسامح و تساهل، مدارا و تحمل همدیگر، تنوع و تکثر در فرهنگ، دین، زبان، آیین و... شناخته می شود، هند به سرزمین هفتاد و دو ملت، با میلیون ها خدا شناخته و مشهور است، که همه با تحمل و مدارا در کنار هم زندگی می کنند، حال این اوج عدم مدارا را به عنوان نقطه عطف برای هند مدرن نامیدن، اشتباه بزرگ رهبران حزب BJP و RSS بود، و ناشی از تسلط افراط گرایان بر این دو گروه سیاسی – مذهبی عمده می باشد، اگر آنان عاقل بودند بر این حرکت زشت خود مانور نمی رفتند، بلکه از وسیله زشتی که برای کسب قدرت از آن سود جسته اند و در قدرت قرار گرفتند، با سکوت می گذشتند، نه این که مغرور شده، آن را بولد کنند و هایلایت بر آن بکشند و...

[23] - سیاسی کردن موضوع تاریخی که ناشی از یک موضوع مذهبی ناشی از تنازع در یک جامعه است، برای ملت سازی، در جامعه ایی متکثر، خود اشتباه هندوئیسم افراطی است، هندی ها در شعار اساسی "وحدت در عین کثرت" بهتر می توانند جامعه خود را وحدت دهند، و ملت سازی کنند، تا این که یک جامعه متکثر را نزول داده، و به وحدت در یک دین (هندو)، یک ایدئولوژی (هندتوا) و یک زبان (هندی) و یک خدا (رام) مجبور کرد، این وحدت هرگز پای نخواهد گرفت.

[24] - آگاهی و آگاهی بخشی برای ایدئولوژی هایی که به سوی نادیده گرفتن دیگران پیش می روند، مضر است، دیکتاتورها اگرچه از آگاهی می گویند، اما در عمل آگاهی را مضر به حرکت و هدف خود می یابند، مودی اگرچه از آگاهی مردم سخن می گوید، اما در زمان او محدود شدن رسانه ها، انحصاری شدن آن، کثرت اهالی مطبوعات و رسانه ها که دچار مشکلات عدیده قضایی و .... شده اند امری روشن است، دوره حاکمیت او مملو از تعدی به رکن چهارم دمکراسی، یعنی رسانه های آزاد است.

[25] - زن پیری که از کرامت خدای رام برخوردار شد، از او در داستان رامایانا ذکر شده است.

[26] - بله از دید ناندرا مودی تعریف "آگاهی و بصیرت" همان انقیاد و محو شدن در اعتقادی است که او دارد، و بسیاری از مردم نه به خدای رام اعتقاد دارند و نه به "رامایانا" که داستان این خدا را در بر دارد، آنان که اعتقاد دارند نیز تعریف و قرائتی دیگر از این روند برای خود دارند، گاندی بزرگ نیز بسیاری از مبانی سیاسی حرکت اعتراضی خود را علیه استثمار هند توسط بریتانیا، و داستان مبارزات خدایان که در بهاگوان گیتا از رامایانا آمده است، گرفت، اما او با قرائتی از این داستان پیش رفت، که در نتیجه آن، قانون نویسی مثل دکتر اِمبادکار، قانون اساسی را نوشت که به برداشتن نظام طبقاتی ظالمانه هندو ، آزادی مردم و برابری آنان نزد قانون، و حق تعیین سرنوشت، و دفاع حداکثری از اقلیت ها را در پیش روی خود داشت و...، اما از همین رامایانا اینان به یکسان سازی و خالص سازی جامعه ی متکثر هندی فکر می کنند، به احیا طبقات ظالمانه باستان، و حاکمیت طبقه برهمنان (روحانیت هندو) و محدودیت طبقات دیگر، طبق سنت مذهبی هندو، و محو اقلیت ها و...

[27] - تمامیت خواهان و زورگویان عرصه سیاست، اگرچه گاه شکسته نفسی می کنند و خود را ناچیز می شمارند، اما پرونده عمل و تفکر آنان مملو تکبر و غرور است، و ظلمی که در مقابل ملتی روا داشته می شود که زیر چرخ های سیاست و تفکر آنان له می شوند و فریاد مظلومیت آنان را همه دنیا شنیده، و صدای خرد شدن استخوان آنان، گوش دنیا را متاثر کرده، اما آنان در راس هرم قدرت، خود را به نشنیدن می زنند، و هرگز به روی مبارک هم نمی آورند.

[28] - راوان پادشاه لانکا است که سیتا همسر رام را ربود و به لانکا برد

[29] - Amrit Kaal امریت کال، به معنی "آینده پایدار" است که در زبان مذهب، پایدار شدن، با خوردن اکسیر بدست می آید، اینجا طرحی از سوی نخست وزیر هند برای توسعه هند در سال 2024 منظور است.

کاریکاتوری که خدای رام را خوابیده بر زانوان سیتا همسر خود نشان می دهد که هانومان در حال مالش پاهای اوست، و می گوید خانه ی من کجاست؟!

مقدمه مترجم (سایت یادداشت های بی مخاطب):

هند دهه هاست با فراز و فرودهایی زیادی، درگیر پدیده مخوف و دهشتناک ملیگرایی مذهبی افراط گرایان هندو است، که اقلیت ها را به عنوان "دیگران" در جامعه خود تعریف کرده (حال آنکه تنها در بُعد مذهبی، اقلیت مسلمانان نزدیک به یک پنجم جمعیت بیش از یک میلیارد نفری هند را تشکیل می دهند، دیگر جوامع مذهبی به کنار)، و تمام آنچه در توان دارند، را در محدود سازی اقلیت ها روا می دارند، اخیرا نیز آشکار و رسمی، سخن از کشتار نژادی و پاکسازی قومی آنان است، حزب BJP و یا "بهارتیا جاناتا پارتی" که خود شاخه سیاسی گروه مادر، یعنی RSS تلقی می شوند، و قدرت را به صورت یکپارچه در دهلی نو، از آن خود کرده است، تحت رهبری و زعامت آقای نارندرا مودی، که اکنون چند سالی است، در مقام نخست وزیری هند قرار دارد، فشارهایی را قانونی و غیر قانونی علیه هرگونه مخالف و یا معترض به این شرایط و روند موجود اعمال می نمایند.

و هند سکولار، دمکرات و کثرتگرا، به سمت یک دیکتاتوری مذهبی تک قرائتی هندویی که ایده های آن را ایدئولوگ های گروه RSS تعیین می کنند، در حرکت است، که این ایده مخوف تا کنون پایه های قانون اساسی انقلابی آن کشور را سست کرده، و می رود تا عرصه را بر تنوع فرهنگی، مذهبی و فکری هندیان تنگ کند، و ارزش های سکولار، کثرت گرا و دمکرات بزرگترین دمکراسی جهان را استحاله و دگرگون نماید.

جنبش هندوتوا یا ملیگرایی هندویی که گروه RSS آن را راهبری می کند، می رود تا از طریق انقلاب در انقلاب، دستاوردهای قیام استقلال طلبانه و آزادیخواهانه و ضدخشونت مهاتما گاندی (رهبر انقلاب هند علیه سلطه بریتانیا) و همکارانش در حزب کنگره، و نتایج درخشان آن کار جمعی مردم هند در آن حرکت بزرگ را گام به گام استحاله کرده، و یک نوع بازگشت به شرایط طبقاتی ظالمانه که در دوره باستان، در هند ساری و جاری بود را دوباره تجربه کنیم، که در طی آن طبقات منحل شده اجتماعی، که به واسطه ممنوعیت های زمان حاکمیت بریتانیا و به دنبال آن قوانین ناشی از انقلاب 1947 هند بدست آمد، و در قانون اساسی و عمومی هند، به عنوان اصول سکولار، دمکرات و کثرت گرایی و... لغو امتیازات طبقاتی و... شدند را به شیوه ایی خزنده و تدریجی به جایگاه های ظالمانه خود، با حقوق مندرج در فرهنگ باستانی هندویی، احیا و باز گرداند. مهمترین طبقه ایی که در این فرایند احیا می شود، طبقه روحانیون هندو یا جامعه برهمنان است، که اکنون در گروه های مختلف زیر گروه این تفکر، دست برتر را دارند، و در واقع صحنه گردان اصلی این حرکت هستند، این روند معترضینی دارد که یکی از آنان جامعه طنز پرداز هند است که در این مقاله به قلم پرفسور شمس الاسلام، به شباهت های برخورد با طنزپردازان بین حاکمیت هندوهای افراطی، و نازی های هیتلری در آلمان پرداخته می شود:

 

آیا هند مسیری را طی می کند که نازی ها در آلمان پیمودند؟

حکام و طبقه سردمداران هندی مدهوش از شراب قدرت، همچون دیگر هم قطاران جهانی اشان، شقاوتبار در منکوب و سرکوب هر اپوزیسیونی، که مقابل شان قرار گیرد عمل می کنند.

نویسنده : پورفسور شمس الاسلام [1] پنجم مارس 2021

 

چیزی را نشنو، چیزی را نبین و چیزی را نگو

(به او) دروغ گفته، در معرض خطر قرار گرفته، غارت شده، فریب داده شده

به سمت مسیرهای کوچه باغ، و در کوچه های تاریکی هدایت کن

چیزی را نشنو، چیزی را نبین و چیزی را نگو

(بخشی از یک قطعه موسیقی در سال 1982، اجرا توسط گروه موسیقی Discharge) [2]

حکام و طبقه سردمداران هندی مدهوش از شراب قدرت، همچون دیگر هم قطاران جهانی اشان، شقاوتبار و ظالمانه در منکوب و سرکوب هر اپوزیسیون و مخالفی، که مقابل اعمال غیر مجازشان قرار گیرند، عمل می کنند. این نه تنها خصوصیت حرکت های انبوهه هاست، اما در اینجا حتی بیان ادبیات مخالفت، و به شیوه کمدی هم شامل برخورد آنان می شود.

 بر حسب مطالب مندرج در کتاب "دایره المعارف بریتانیکا" هجو و طنز گویی یک شکل از هنر است : "عمدتا در شکل ادبی و دراماتیک است، که انسان ها یا افراد کنهکار، احمق، دارای نقطه ضعف، و مورد سو استفاده واقع شده ها، و به صورت جمعی و فردی با استفاده از روش های ریشخند، مسخره کردن، ادا و اصول در آوردن، طعنه زدن، مضحکه، کاریکاتور کشیدن، و دیگر روش ها مورد سرزنش قرار می گیرند، در این هنر به دنبال تحریک به سمت یک تغییر اجتماعی با استفاده از این پتانسیل هستند".

در بعضی مواقع نیز طنز قالب هنر اجرا به خود می گیرد، در آن از افراد شریر، احمق، مورد سو استفاده واقع شده، و افراد دارای نقطه ضعف، استفاده می شود، تا بدین وسیله گروه ها، شرکت ها، دولت های مدنظر توسط طنز پرداز به تمسخر گرفته شوند، و به سمت ایجاد جوامع قدرتمند، حرکت گردد. تاریخ مدرن هند شاهد محنت ها و سرکوب کمدین ها و طنزپردازان به صورت عادی و ساری و جاری بوده است، مدارک آن به صورت گسترده ایی در اسناد باقی مانده از دوره حاکمیت بریتانیایی ها در هند (قبل از 1947) به جای مانده است.

در اسناد باقی مانده از زمان حکمرانی حکام خارجی حاکم بر هند، که در مرکز اسناد ملی هند [3] در دهلی نگهداری می شود، یک بخش مجزا وجود دارد که از آن به عنوان "ادبیات تبعیدی" [4] نام گذاری شده است، که شامل صدها کتاب، مقاله، جوک، شعر، نمایشنامه است که در دوره حکام بیگانه حاکم بر هند، ممنوع اعلام شده بودند. منابعی از متون ادبی ممنوع شده که نشان می دهد، 138 متن به زبان هندی، و 68 مورد به زبان اردو، به صورت مجزا توسط این حاکمیت ها ممنوع اعلام شدند. با نظرداشت متون نوع شعر، 264 اثر به زبان هندی، و 58 مورد به زبان اردو، این متون به تبعید و در نتیجه به حاشیه فرستاده، و انتشار ممنوع اعلام گردیدند.

در این مرکز همچنین مواردی از ادبیات تبعیدی که به زبان انگلیسی و دیگر زبان های محلی هندی نگاشته شده اند نیز، نگهداری می شود. قابل گفتن است که حکام بریتانیایی مرکز اسناد منطقه ایی نیز تاسیس کرده بودند، که شامل تعداد بسیاری از متون ادبی ممنوع شده در دیگر زبان های مختلف رایج در هند است. 

غمگینانه این که، هند استقلال یافته (بعد از غلبه بر حکام بریتانیایی) نیز، شاهد ادامه ایپدمی عدم تحمل ادبیات و کارهای هنری از این نوع بوده، که ممنوع شدند، و نویسندگان و هنرمندان آن یا در زندان هستند و یا مجبور به مهاجرت به دیگر کشورها گردیدند.

آزار و اذیت به چنین افراد و اقشاری از جامعه هند، با روی کار آمدن دولت آر.اس.اس – بی جی پی (هندوهای افراطی) به رهبری آقای نارندرا مودی (نخست وزیر هند) در سال 2014، شدت و گسترش یافت، غیر طبیعی و تعجب آور نیست که آقای مودی شخصی با مشخصه مشهور تنفر از دمکراسی (مردم سالاری) بروز کرده است، چرا که او بعنوان یک شخصیت بارز ملیگرای هندو [5] ، تحت نفوذ و درس آموخته مکتب ایدئولوژیک، رهبر شاخص و مبرز RSS آقای ام.اس. گولوالکار [6] هستند. چنین تنفری از دمکراسی و مردم سالاری ناشی از عقایدی است که جناب گولوالکار در خلال سخنرانی خود در جمع 1350 نفر از کادرهای رده بالای گروه آر.اس.اس در مرکز ریاست گروه RSS در رامش باغ [7] در سال 1940 بیان داشت :  

"آر.اس.اس ملهم از یک پرچم، یک رهبر، یک ایدئولوژی، و روشن کننده چراغ تفکر هندوتوا [8] ، در اقصی نقاط این سرزمین بزرگ است". [9]

با چنین رویکرد و تفکری است که حاکمیت شش ساله اخیر نارندرا مودی بر دولت مرکزی، برای هنرمندان اهل طنز و کمدین های هند یک دوره دردناک و رنج زا بوده است. طنز نویس های بلند آوازه ایی همچون کونال کارما [10]، منور فاروقی [11] ، تانمای بات [12] ، اگریما جوشا [13] ، کیکو شاردا [14] و کاپیل شارما [15]  که طنزهای را در مورد (شخصیت، رفتار و سیاست های) نارندرا مودی، آمیت شاه [16] ، فساد و اختلاس، ریا و سالوس مابی عناصر مذهبی هندو، سکوت و بی عملی دستگاه قضا، به خصوص دادگاه عالی هند در مقابل حملات خشن و تجاوز (دولت افراط گرای هندو و...) به بندهای مدافع وجه دمکرات – سکولار و کثرت گرا در قانون اساسی هند، حقوق بشر، دستگیری های گسترده با سو استفاده از قوانین ضد ترور، به اشتراک گذاشتند، و در مقابل با درجه بالایی از خشونت علیه خود مواجه شده، و می شوند، و تعدادی از آنها دستگیر شدند؛ حتی برخی از این هنرمندان توسط عناصر غیر مسئول (لباس شخصی های) وابسته به رهبران مذهبی و حاکم هندو، به صورت گروهی و فردی شکنجه شدند، و زنان هنرمندی هم هستند که توسط عناصر متعصب وابسته به تفکر هندوتوا، حتی به تجاوز جنسی، و ضرب و شتم فیزیکی تهدید شدند.

این عجیب و بغرنج نخواهد بود که زعامت و نخست وزیری آقای نارندرا مودی، به نوع حکمرانی هیتلر در آلمان منتسب می شود، که در رابطه با اهل هنر طنز هر دو این چنین برخورد کرده و می کنند.

 

کمدین ها و اهل طنز ممنوع شده در حکومت نازی ها در آلمان

کمدی و طنز در هر شکلی که رهبری و رژیم نازی را هدف بگیرد، مشمول ریسک بزرگی شده، و نتایج جدی را متوجه اهل هنر کرده، و حتی به مرگ و اعدام طنزگویان منجر می شد. در آرشیو سازمان مخوف اطلاعات و امنیت نازی ها [17] و هیتلر جوک های سیاسی ثبت شده است که توسط آلمان ها ساخته و منتشر می شد. برخی از این طنزهای سیاسی ارزش دانستن را دارند :

"چه تفاوتی بین خورشید و هیتلر هست؟ خورشید از شرق طلوع می کند، اما هیتلر در شرق می رود (در شرق سقوط می کند)".

"چه تفاوتی بین هند و آلمان هست؟ در هند یک شخص (مهاتما گاندی) به جای همه ی مردم گرسنگی می کشد، در آلمان همه مردم برای یک شخص (هیتلر) گرسنگی می کشند".

زارا لندر (یک خواننده مورد اقبال در حکومت نازی ها در آلمان) هر روز به مراکزی احضار می شد، چرا؟ چون او مرتب می خواند که "می دانم روزی یک معجزه رخ خواهد داد".

بذله های زیر که در مورد هیتلر گفتند، فردی از شهر فرانکفورت را به دو سال زندان در سال 1943 فرستاد، چرا که گفته بود :

"او کسی بود که مثل روس ها حکومت می کرد

موهایش را به شیوه فرانسوی ها مرتب می شد

سیبیل هایش را در مد انگلیسی ها قرار می داد

و خودش در آلمان متولد نشده بود

او قصابی، به شیوه رومیان را به ما می آموخت

از همسران ما درخواست به دنیا آوردن بچه های زیادی می کرد

اما خودش نمی توانست حتی یک فرزند بیاورد

او رهبر آلمان بود".

یک کشیش کاتولیک به نام پدر جوزف مولر، در ماه جولای 1944 به خاطر به زبان آوردن داستان زیر به مرگ محکوم و اعدام گردید :

"سرباز مجروحی در بستر مرگ درخواست کرد که برای آخرین بار می خواهد کسانی را ببیند که زندگی اش را به اینجا ختم کردند. پرستاران عکس پدر آلمان (هیتلر) را در سمت راست او قرار دادند. سپس عکس اچ.وی گورینگ (فرمانده نیروهای نظامی هیتلر) را در سمت چپ او قرار دادند، آن حال، سرباز گفت که اکنون مثل عیسیِ مصلوب بین دو مجرم خواهم مرد". [18]

خانم پاپسه پانو [19] ، بازیگر سرشناس که در مقابل سرکوب اهل طنز به واکنش برخواسته بود در یک توئیت در 4 فوریه 2021 نوشت :

"اگر یک توئیت وحدت شما را به جغ جغ می اندازد، یک جوک اعتقاد شما را سست می کند، یا اجرای یک هنرمند، اعتقادات مذهبی شما را به لرزه می اندازد، پس این شما هستید که باید روی ضعف سیستم ارزشی خود کار کنید و آن را تقویت کنید، نه اینکه برعکس، خود معلم تبلیغ دیگران شوید".

به دنبال این توئیت، زمان زیادی نگذشت تا "به او درسی بیاموزند". و در تاریخ سوم ماه مارس سال 2021 محل زندگی و دفترش به وسیله افسران سازمان های اطلاعاتی دستگاه اداری مودی مورد هجوم و بازرسی قرار گرفت، و این عملیات تا 24 ساعت ادامه یافت. او تنها فرد نبود که با چنین هجومی مواجه شد، بلکه محل زندگی و دفتر کار دو کارگردان معتبر و مشهور دیگر به نام های انورانگ کشیاپ [20] و ویکاس بال [21] نیز به همین شیوه زیر ضربه سازمان های اطلاعاتی رژیم مودی قرار گرفتند. جرم هر دوی آنان بیانی مخالفت با اقدامات ضد مردمی پلیس دولت آقای مودی بود.

با این حجم داستان هایی که از سرکوب نازیوار اهل طنز و هنر، دولت آقای مودی از خود بر جای می گذارد، زمان دوری نخواهد گذشت که هند به معلم و مدرس جهانی سرکوب تبدیل شود!

 

[1] - این مقاله توسط پرفسور  Shamsul Islam از اساتید دانشگاه دهلی در تاریخ 5 مارس 2021 منتشر گردید که اصل این مقاله را در آدرس  https://gaurilankeshnews.com/is-india-following-the-path-of-nazi-germany/ می توان یافت

[2] - بندهای این موسیقی اشاره هایی دارد به شیوه و متد برخورد با قربانیان گروه های هندوتوا در هنگام افتادن این طعمه ها به چنگ، که گفته می شود موقع تنبیه آنان صدای ضجه آنها را نشنو، با آنها هنگام تنبیه همنوا نشو، او را به مکان های خلوت ببر و ...  که بالاترین حد خشونت، حتی در مورد کودکان را تجویز می کند و به آنان آموزش می دهد :                                                                      Hear nothing

See nothing

Say nothing

Lied to,

Threatened

Cheated and deceive

Led up garden paths and into blind alleys

Hear nothing see nothing say nothing

در قسمت دیگری از این موسیقی خوانده می شود که :     چیزی نشنو، چیزی نبین و چیزی نگو     -  خواب آشفته و خشن ادامه یابد     - آخرین حد حمام خون    -   اعتراض، و مشاهده اعتراض قربانی -  من در این ثبت نام نمی کنم -  نوشیده از شراب قدرت    - در همین حال  -  یک جهنم روی زمین   -   گریه هایی برای کمک     -    احتمال نابودی زندگی   -  سوال :  حتی بچه ها؟   - پاسخ :  و بچه ها  هم   -  سرخی خون روان   -  آزادی بیان برای افراد گنگ و لال  -  پایان    

[3] - the National Archives of India [NAI]

[4] - Proscribed literature

[5] - Hindu nationalist

[6] - MS Golwalkar رهبر و بنیانگذار گروه آر.اس.اس که در دهه 1930 زمانی که مردم هند در حال مبارزه با بریتانیایی ها بودند و استقلال هند را دنبال می کردند او ایدئولوژی هندوتوا یا همان ملیگرایی هندو را بنیان نهاد.

[7] - Resham Bagh

[8] - Hindutva تفکری که معتقد است هند به مذهب هندو شناخته شده و تعلق دارد و اینجا سرزمین هندوهاست و باید همه هندو باشند، ادیان وارداتی از جمله اسلام، مسیحیت، پارسیان، یهودیان و.... باید یا به هندوها بازگردند و یا این سرزمین را ترک کنند و...

[9] - [MS Golwalkar, Shri Guruji Samagar Darshan (collected works of Golwalkar in Hindi), vol. 1, Bhartiya Vichar Sadhna, Nagpur, p. 11.]

[10] - Kunal Kamra

[11] - Munawar Faruqui

[12] - Tanmay Bhat

[13] - Agrima Joshua

[14] - Kiku Sharda

[15] - Kapil Sharma

[16] - Amit Shah نفر دوم در دولت حزب بی جی پی به نخست وزیری آقای نارندرا مودی

[17] - SD (Sicherheitsdienst des Reichsführers-SS),

[18] - [Haste, Cate, Nazi Women: Hitler’s seduction of a nation, Channel 4 Books, London, 2003, pp. 207-8.] اشاره ایی است به حادثه شام آخر که عیسی بین دو تن از حواریون خود، که او را به دشمنانش لو داده بودند، نشست و آخرین شام خود را خورد و دستگیر و اعدام شد

[19] - Taapsee Pannu,

[20] - Anurag Kashyap

[21] - Vikas Bahl

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

حلالیت‌طلبیدن یا عذرخواهی چند ماه پیش یک استاد جامعه‌ شناسی دانشگاه تهران فوت کرد. او گرایشات مذهب...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
اگر حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسراییل را برد نظامی بدانیم؛ حمله به زنان سرزمینم توسط «گشت ارشاد ای...