مطالب نویسنده

چه مشت های گونه گون که وا شوند و رسوا شوند

چه مشت های گونه گون که وا شوند و رسوا شوند "معلم شهید انقلاب دکتر علی شریعتی"

مصطفوی 20 خرداد 1395 5778 کلیک ها

تاریخ را چو بنگری این جمله دکتر علی شریعتی (درود خداوند بر روان پاکش باد) را به عینه می بینی. انگار خداوند چرخه ای از زندگی ها را به وجود آورد که مشت های بسته را باز کند و آدم ها را در عرصه زندگی شان بیازماید و مشت ها باز نشده را وا کند و خوشا به حال آنانی که وقتی مشت شان باز شد گند آن دماغ خودشان و دیگران را نیازارد. که اگر این حادثه در پایان عمرشان اتفاق افتد دیگر مجالی برای جبران آن نخواهد بود. خدایا مشت ما را موقعی باز کن که توان جبران داشته باشیم.  

دنیا را خداوند به وجود آورد و به تک تک بشر جدا جدا وقت داد تا خود - مشت خود را آنطور که مایلند باز کنند (اختیار). می توانند طوری باز کنند که وقتی باز کردند از آن بوی خوش عنبر آید و یا این که بوی تعفن!!!. و در ید قدرت من و توست که چگونه آن را (مشت بسته خود را) رقم زنیم. دنیای من و شما و بزرگ ارتش داران و بزرگ سپاه داران نیز با هم تفاوت نمی کند هر فردی از ما در حد و حوزه قدرت و نفوذ خود نقش خود را بازی خواهد کرد.

داستان حاتم طائی و آن مرد بیابانی را شنیده ایم که حاتم طائی در جواب سوال یکی از میهمانان خوان کرمش که سوال کرد از خود کریم تر هم دیده ای ؟!! که حاتم گفت آری شبی در بیابانی گم شدم و میهمان فردی بیابانی. که او بُزی را در آن شب برایم کشت و غذایی به من داد در حالی که آن بز تمام داراییش بود. او از من کریم تر است زیرا کرامت من تا آن حد نبوده است که تمام اموالم را ببخشم در حالی که آن فرد بیابانی در یک حرکت تمام داراییش را به پای من گم شده در بیابان ریخت در حالی که نمی دانست میهمانش حاتم است با آن همه دارایی.

از این داستان متوجه می شویم که اگر چه ممکن است دامنه مانور ما در قدرت نمایی و عمل در حدی بسیار پایین تر از بزرگ قدرت مداران باشد لیکن هر کس در حد توان و حوزه قدرت خود می تواند در گردش عمر - خود مشت خود را باز کند و یا رسوا شود و یا همچون "نفس مطمئنه" ای در درگاه خداوند حاضر شود.

پس بین دزدی بزرگ و دزدی کوچک و بین اختلاس بزرگ و اختلاس کوچک و بین ظلم بزرگ و ظلم کوچک و... تفاوتی نسیت و تنها خالق جهان در ارزیابی میزان آن به وُسع انجام دهنده آن توجه خواهد کرد و برای نمره دادن به عمل خواهد سنجید که فاعل آن چقدر قدرت داشت و در مقابل چقدر مرتکب (عمل خوب یا بد) شده است و همین (وُسع) میزان سنجش این قبیل کارها (چه خوب و چه بد) خواهد بود.

پس نباید گفت من که کاری نکردم (بیشتر از این توان نداشتی).

این چرخ گردون نسل ها خواهد چرخید و مشت ها وا خواهد کرد و روسوا ها و سربلند ها از خود به جای خواهد گذاشت. 

و این قصه ادامه دارد تا خداوند تصمیمی دیگر بگیرد.

 

+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم تیر ۱۳۹۱ ساعت 16:48 شماره پست: 172

کاش می شد به سرعت افتاد و گذشت

مصطفوی 15 ارديبهشت 1396 10534 کلیک ها

گاه بر خوش قسمتی برگی غبطه می خورم

آنگاه که از شاخی جدا شده

در نهری فتاده، سبک و به سرعت می گذرد

بی آنکه فرصتی یابد تا به سبزه زار اطراف دلبسته شود

بی آنکه فرصت ساختنی یافته که پاسخگوی آن باشد

بی آنکه بر سر موری فرود آید و زخمی بر او زند

بی آنکه چشم کسی را کور کند، و یا نگاهی را به دنبال خود کشد

مقصد و راهش نزدیک و در آغوش آب نرم می رود

اما ما چه؟

بر نهری از مسایل، باید به هزار سنگ برخورد کنیم

و معلوم نیست که به مقصد برسیم، یانه

و یا این که تن پوکیده ما در کدام گنداب ته نشین شود

 

 

 

آسمان هم به تاراج زمین رفت

مصطفوی 25 مرداد 1396 6064 کلیک ها

آسمان هم به تاراج زمین رفت، آنگاه که مدعیانی پرگو از زمینیان واسطه بین آسمان و زمین شدند، و خود را "واسطه فیض الهی بر زمینینان" دانستند و پرده های عزت آسمان را هم دریدند و ثروت بزرگ آبروی آسمان و آسمانیان را نیز به تاراج  اهداف سودجویانه ی خود بردند، بی توجه به این که چشمه های آب حیات زمین از آسمان می جوشد و چشم سعادت جوی انسان در اثر نا امیدی از خود، زمین و زمینیان، به آسمان دوخته است و آخرین امیدگاه آنان آنجاست.

راه های آسمان صاف، پرتردد و امن و پر طراوت بود، تا آنکه با آمد و شدهای بی مورد، سودجویانه، و منفعت طلبانه به راهی پر از گرد و خاک و دست انداز مبدل شد، تا رغبتی به رفتن در این راه نیز نباشد و انسان امروز نه در زمین راه هایی امن بیابد و نه در بین آسمان و زمین،. و چنین انسانی نا امید از زمین و آسمان رها شده و مفلوک از تحمل تزویرهای رنگارنگ و هزاران مشکل دیگر تسلیم شده، و بی هرگونه دفاعی تن به هر خفتی دهد، تا بدین روش انسانیتش به تاراج سودجویانه تجار و تملک آدمیزادگان، و برده سازی و برده فروشی های مدرن رود.

 

داعش مسلکی یعنی گوش به فرمان، عقل، دین، انسانیت تعطیل

مصطفوی 22 خرداد 1396 3670 کلیک ها

 داعش را نباید یک گروه، بلکه یک تفکر باید دانست، زمانی که در 17 خرداد 1396 آن برادر هموطن و تروریست داعشی ما با لباس مبدل وارد محل ساختمان دیدارهای مردمی با نمایندگان مجلس شورای اسلامی شد، و نقاب از چهره برداشت و هموطنان حاضر در این مکان عمومی او را حامل پرچم سیاهی دیدند، که شهادتین را به رنگ سفید بر پهنه پارچه ایی سیاه نقش بسته بود، فورا به مرام و منش او پی برده و ناخودآگاه پا به فرار گذاشتند، زیرا می دانستند وقتی او مامور به عملیاتی شود، دیگر نه دین دارد، نه انسانیت، نه مرام خاصی، نه مردانگی، نه مروت، نه رحم، نه عقل، نه منطق و... او همه را از خود جدا کرده و وانهاده و وارد ماموریتی شده است که بدان از سوی رهبر، خلیفه و یا ولی امر خودخوانده مسلمینش، مامور شده و اختیار و مجوز به آتش گشودن دارد و مختار است که هر که را در مسیر خود یافت به آتش رگبار مسلسل خود ببندد، و یا با مواد منفجره تیکه تیکه کند

داعش مسلکی یعنی گوش به فرمان، عقل، دین، انسانیت تعطیل

شعار توحید و شهادتین را نابود کردی برادر

او دیگر از مرام، مسلک، دین، زبان، قومیت، تفکر و... قربانیانش نخواهد پرسید، و تنها هدفی که دارد عمل به وظیفه دینی است که احساس می کند و یا بر گردنش نهاده اند، تا به زعم خود جهاد کند و بر دشمن تعیین شده پیروز، و یا شهادت را پذیرا شده و راهی بهشت شود؛ عمده همت صرف این می شود که از تمام گلوله ها و بمب هایی که به همراه دارد، کمال استفاده را کرده و هر چه بیشتر کشتار نماید، او از سوی رهبران ایدئولوژیک خود اختیار آتش به هر سو و هر کس را دارد، تا هرچه می تواند، به آنچه که صلاح دانسته و تشخیص داده و یا برایش تشخیص داده اند، عمل کند و در این صحنه کشتار، او در سیاهی انسان هایی که در مقابلش قرار دارند و اکنون از سوی رهبر عزیزش مارک دشمن خورده اند، شلیک خواهد کرد، حتی اگر مثل او مسلمان، از شهادتین گویان، هموطن، و یا حتی از کسانی باشد که مثل او در سحرگاه دوازدهمین روز رمضان، نیت طاعت خداوند کرده و دهان به روزه داری بسته باشند و...

اما این حرف ها دیگر در این لحظه برای او معنی ندارد، اصلا مهم نیست که این افرادی که مارک دشمن بر آنها خورده برای چه، در محل دیدارهای مردمی مجلس شورای اسلامی حضور یافته اند، چه مشکلی آنان را بدینجا کشانده است و...، حتی شاید برای پیگیری مشکلی آمده باشند، که مشکل برادر داعشی ما هم باشد، اما این ها اصلا مهم نیست، که این هموطن چرا و از کجا آمده، او اکنون مارک تعلق به گروه مقابل و یا دشمن را خورده است و باید از روی زمین محو شود، خون، اموال، ناموس و... او همه مباح است.

برای این برادر داعشی مطیع اوامر ولی امر و خلیفه خودخوانده مسلمین! امروز روز کشتار است، پس باید بیرحمانه کشتار کرد، روز دیگر روز تصفیه است، پس باید بی توجه به نتایجش تصفیه کرد، روز دیگر روز غارت است، و او در نقش غارتگری قهار همچون مغول و تیمور ظاهر خواهد شد، روز دیگر روز تجاوز است، و او در نقش متجاوزی بی حد و حصر  و وحشی حضور خواهد یافت، روزی هم روز بخشش است، و او در نقش بخشنده ایی بزرگ بروز خواهد یافت؛ نوبت سر بریدن که شود در نقش قصابی چیره دست، سر انسان ها را همچون سر حیوانات بلکه فجیع تر خواهد برید؛ موقع تصفیه نژادی، برایش رحم و مروتی وجود ندارد و از زن و کودک و پیر و جوان خواهد کشت؛ روزی هم روز اجرای احکام خداست، آنروز هم پیشرو ترین ها، و بیرحم ترین ها در اجرای حدود شرعی، که حد آن را باز خود او تشخیص می دهد، خواهد بود؛ فصل عبادت هم که رسید، او در نقش زاهدترین و خاکسار در برابر خالق خواهد بود، و.... عجوبه ایی است این انسان خالی شده از همه چیز،

داعس مسلک به فرمانده اش می گوید: "قربان محاصره شدیم"

فرمانده اش می گوید:  "عالی است، زین پس می توانیم به هر سو شلیک کنیم"

بله اکنون مدت هاست که در منطقه ما دین و مذهب به وسیله کسب و توسعه قدرت و تعیین مناطق نفوذ قدرتمداران تبدیل شده است، و دیگر دین و مذهب، نه وحدت بخش است و نه نجات بخش، بلکه اسارت زا، بی رحم، خونخوار و... ظاهر شده و هر روزی در نقشی است که صحنه سیاست طلب کند؛ که اینجا دین و مذهب همچون مخدری است تا برادران داعش مسلک ما را به مثل انسان های حشیش مصرف کرده، هر دقیقه ایی به کاری و حالتی گمارد، که هر چه در صلاح و مصلحت خود می بینند، انجام دهند،

اگر قدرت بخواهد خوی خشونت خود را نشان دهد، برادر داعشی ام در نقش خشن ترین، دهشت آفرین ترین، جلادترین، ظالم ترین ها و... ظاهر می شود، اگر خلیفه بخواهند رافت اسلامی نشان دهند او در نقش خدمت گذاری بی منت و بی مدعا و خاکی در خدمت کسانی در خواهد آمد که خلیفه و ولی امرش، امر کند؛ اگر زمانه اقتضای مظلوم نمایی کند، و خلیفه این نقش را از او بخواهد، او بهترین فیلم و رول را در این مسیر بازی خواهد کرد و چنان مظلومیتی از خود به نمایش در خواهد آورد که انگار از او مظلوم تر در این جهان وجود ندارد و...،

این است که انسان داعش مسلک حواس، عقل، وجدان و نیروهای درونی خدادادی خود را تعطیل و تمام حواس خود را معطوف به خلیفه و ولی امر خود خواهد کرد، تا نقش روز، دشمن روز، موضوع روز، رُول روز، شعار روز و... را مشخص کند، و او تمام وجود خود را در خدمت به آن هدف تعیین شده، مبذول دارد، و این رهبرش هست که تعیین می کند رئوف باشد، یا شدید؛ بنشیند، یا قیام کند؛ سکوت کند، یا فریاد بکشد؛ مظلوم باشد، یا ظلم کند؛ کشتار کند، یا کمک کند؛ ببخشید و یا تنبیه کند و... او اکنون بازیچه ایی است، با دست و دهانی به فرمان، و با کلیه حواسش در خدمت اهداف خلیفه و ولی امر قرار دارد، تفکر تعطیل، چشم ها کور، گوش ها کر، تنها چشم و گوش در خدمت منویات خلیفه خودخوانده مسلمین!

که این خلیفه را نیز تنها عده قلیلی در زد و بندهای پشت پرده تعیین کرده و او را تنها گزینه ایی می دانند که همه باید بدان گردن نهند، وگرنه از اسلام خارج و خون، مال، آبرو، ناموس، شخصیت، شغل، انسانیت و هر آنچه خالق هستی عطای شان فرموده است، از سوی نمایندگان او! سلب خواهد شد. شاید این همان مصداق نوشته گزارشگر و روزنامه نگار مشهور لهستانی آقای RYSZARD KAPUŚCIŃSKI   باشد که در سال 1992 در کتاب خود IMPERIUM نوشت :

"سه موضوع تهدید آمیز و همه گیر، جهان را تهدید می کند، اولین ملی گرایی، دوم نژادپرستی و سومین تهدید ناشی از بنیادگرایی مذهبی است. افکار و انسان های مرتبط با چنین تهدید های همه گیری، تفکراتی بسته، تک بعدی، یک شکل و بدون تنوع دارند، که حول یک موضوع، گره خورده و تجمع یافته اند، که آن همان دشمن است." [1]

 

 

[1]" - Three plagues, three contagions, threaten the world. The first is the plague of nationalism. The second is the plague of racism. The third is the plague of religious fundamentalism. […] A mind touched by such a contagion is a closed mind, one-dimensional, monothematic, pinning round one subject only – its enemy." (Extreme Right Wing Political Violence and Terrorism - 2013)   

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
ح‌سین ق‌دیانی, [4/26/2024 12:01 PM] از هادی_چوپان درس بگیریم آیینه‌ی توماج_صالحی باشیم ح‌سین ق‌دیانی...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
محکومیت به خواندن کتاب شهید مطهری در کنار مجازات زندان! محمد مطهری یک قاضی محترم، شروین حاجی‌پور ...