مطالب نویسنده

وضعیت امروز عراق حاصل سال های دراز استبداد دیکتاتور بعثی است

وضعیت امروز عراق حاصل سال های دراز استبداد دیکتاتور بعثی است

مصطفوی 21 خرداد 1395 3173 کلیک ها

 گذشته از مشکلات و مصائبی که مستبدین و ظالمین در بعد داخلی برای ملت های خود ایجاد کرده و می کنند و ملت های تحت سلطه خود را از اوج عزت به قعر ذلت (مادی و معنوی) رهنمون می کنند، ولی خیانت عمده دیگری هم دارند و آن هزینه کردن سرمایه هایی است که در طول سالیان دراز توسط اسلاف تجمیع و سازماندهی می شوند؛ هر ملتی سرمایه های معنوی و مادیِ دارند که برای روز مبادا برای شان بسیار ضروری است و حفظ آن وظیفه هر حاکم خوب و بدی است ولی مستبدین که در مدار استبداد می افتند بسیاری از این سرمایه های ضروری کشور را خرج خود و جایگاه حاکمیت خود می کنند تا قدرت خود را توسعه دهند و یا آن را تمدید کنند و یا مقدمات جانشینی یکی از یاران و خانواده خود را مهیا کنند. 

وضعیت امروز عراق حاصل سال های دراز استبداد دیکتاتور بعثی است

از این نوع سرمایه ها می توان به توان دفاعی هر کشور که شامل فرزندان مسلح یک کشور اشاره کرد، که خود ما شاهد بودیم که در اولین روزهایِ شروع تجاوز ارتشِ بعث صدام به کشورمان در شهریور 1359، ارتش شاهنشاهی ساز ایران بدون در نظر گرفتن این که دیگر حکومت شاهنشاهی در کار نیست به نبرد مردانه با متجاوزینی پرداختند که هم انگیزه ملی گرایی، مذهبی، تاریخی و قدرت کافی داشتند که کشور ما را به خاک سیاه بنشانند، ولی همین ارتش شاهنشاهی ساز به عنوان یک سرمایه ملی (اگرچه بسیار تضعیف شده بود) در مقابل متجاوزین بعثی در حد توانش ایستاد، تا دیگران برسند و یا به خود آیند و کشور فرصت نجات یابد. نمونه بارز آن گزارش جناب آقای سیاری (فرمانده نیروی دریایی ج.ا.ایران) از روزهای اول جنگ بود که تنها پانصد نیروی کلاه سبز که او هم از آن جمله بود از همین ارتش شاهنشاهی خرمشهر را با کمک مردم حفظ کردند و این شهر سقوط نکرد.
در مقابل وضعیت کشور عراق در شرایط کنونی شاهد مثال دیگری در این زمینه است. اکنون خطری عظیم همچون تروریسم بعثی - داعشی در عراق به میدان آمده است ولی دیکتاتوری به نام صدام آنقدر نیرو و سرمایه های ملی عراق را علیه مردم خود سو استفاده کرد و در سرکوب آنان به کار برد که در روز نیاز در مقابل تجاوز امریکایی ها مقاومتی نداشت و امروز هم که داعشی ها کیان و مردم عراق و ناموس شان را به سخره گرفته اند، هیچ کاری از آن ساخته نیست که هیچ، حتی خیانت هم می کند و شهرها را تحویل قومی خارجی، متجاوز و وحشی می دهد که معلوم نیست به چه سرانجامی برای کشور و مردم عراق می اندیشند.
آری دیکتاتور بعثی معدوم آنقدر از این نیرو و سرمایه ی ملی در مقابل مردم شیعه و کرد عراق سو استفاده کرده که با رفتنش کیان عراق هم به خطر افتاد و هر متجاوزی از راه می رسد، هر کاری دلش بخواهد می کند و هر جنایتی را مرتکب می شود و نه کرد و نه شیعه جلودارش نیستند. امروز ناموس مردم مسلمان عراق در مناطق اشغالی از سوی تروریست های بعثی - داعشی در معرض بی عفتی متجاوزین تروریست قرار گرفته و تحت عنوان "جهاد نکاح" در معرض دست اندازی اراذل و اوباش خارجی قرار گرفته اند و بی شرم هایی تحت عنوان علمای اسلام راه شرعی دست اندازی به ناموس مسلمانان در مناطق تحت سلطه این بد نامانِ خشنِ مغول صفت را فراهم می کنند.
خداوند ملت هایِ گرفتار مستبدینِ تمامیت خواه را نجات دهد که بیش از این سرمایه هایِ ماندگار اقتدار آنان را خرج مسایل سیاسی و توسعه و تحکیم قدرت داخلی خویش نکنند و آنان را به حدی تضعیف نکنند که هر متجاوزی طمع به خاک، ناموس و ثروت شان کنند. وضعیت امروز عراق حاصل صرف سرمایه های ملی این کشور توسط دیکتاتور بعث در راستای منافع شخص اوست؛ خداوند بر عذاب صدام بیفزاید که سرمایه های ملی ملت عراق را خرج مطامع و منویات دل خود کرد و این ملت مظلوم را به این روز خبیث انداخت. خداوند دیگر مستبدین را نابود و رسوا نماید که سرمایه های ملی ملل مظلوم را صرف قدرت خود، اطرافیان و گروه و جناح شان می کنند و ملت هایِ مظلوم را ذلیل کرده و ریسک خطر را برای شان نزدیک و افزایش می دهند.

 

نوشته شده توسط سید مصطفی مصطفوی در 8:25 PM |  دوشنبه سیزدهم مرداد 1393

+ نوشته شده در شنبه ششم تیر ۱۳۹۴ ساعت 2:12 AM توسط سید مصطفی مصطفوی  | نظرات


 

انقلاب کراهتبارترین عمل جراحی عمیق اجتماع

انقلاب کراهتبارترین عمل جراحی عمیق اجتماع

مصطفوی 18 آبان 1395 6338 کلیک ها

تغییر و اصلاح یک خواست همیشگی برای بهبود وضع جاریست، و جوامع انسان ها دائما نیازمند آنند، تا مسیر توسعه و پیشرفت را طی کنند، ولی گاه رهبران و سکانداران جوامع به هیچ تغییر و اصلاحی به نفع، و بر پایه خواست اجتماع و مردم خود تن نمی دهند، و آنگاه که اصلاحات به بن بست رسید، تنها راهی که باقی می ماند، "انقلاب" است، که در پیش روی مردمِ مواجه شده با گوش های "کرِ سکاندار"  قرار می گیرد، تا رهبرانی که صدای مردم خود را به موقع نمی شنوند، از جایگاه سکانداری پایین کشیده، تا گوش های کر خود را در جایگاه یک فرد عادی برای خود حفظ کنند؛ وگرنه هر راهبر منطقی و مشروعی باید گوش هایی تیز به خواست "ولی نعمتان خود" داشته باشند.

 اما انقلاب به عنوان یک حرکت کراهتبار، اما اجتناب ناپذیر، به سان تن دادن به یک عمل جراحی عمیق و خسارتباری است که در کنار امید به رهایی از مصیبتِ بیماری، همه می دانند که اغلب موارد زخم های التیام ناپذیری بر جای می گذارد، و شرایط انسان را پهلو به پهلو، و یا دیوار به دیوار مرگ پیش می برد، و همین رفت و برگشت در حوالی دیوار مرگ است که منجر به زخم هایی (جسمی و روانی) شدید می شود، که حتی در صورت بهبودی از بیماری، برای سال ها آثار دردناک و عوارضش به جای خواهند ماند؛ و برخی از آنها تنها با مرگ، تو را رها خواهند نمود.

 باید گفت ریسک این جراحی ها و یا انقلابات، بسیار بالاست و حتی در برخی موارد با مرگ بیمار حین عمل و یا در زمان بازیابی سلامتی قرین است، لذا تفکر تکرار چنین عملی برای کسانی که آن را تجربه کرده اند، نیز ترس آور، و یادش ملال آور خواهد بود و...، اما گاه در اوج بیماری و ناچاری، ریسک انجام انقلاب و یا این جراحی عمیق و بزرگ اجتماعی را می پذیرند و لذاست که می بینیم انسان ها به امیدهایی چند، به تلخی و خسارات این داروی تلخ و مملو از عوارض جانبی (Side Effects) تن می دهند.

اما خوش به حال ملتی که واجد رهبرانی باشند که بتوانند دوره انقلاب و بازیابی و دوباره به حالت عادی برگشتن جامعه را در مدت کوتاهی به انجام رسانند و به زودی از این دوره سخت بدر آیند و دوره عمل و ریکاوری آن طولانی نشود، که اگر طولانی شود، حتما یا به مرگ و یا حداقل به تضعیف شدید بیمار (که همان جامعه است) می انجامد؛ و از این روست که مهمترین اقدام پزشکان مجرب (راهبران انقلاب) پس از هر عمل (انقلاب) سعی بلیغ و با فراست، جهت بازگشت بیمار به حالت اولیه در کوتاه ترین فرصت زمانی ممکن است، که از قضا این دوره مرگبارترین دوره، و بسیاری در این میان جان خود را از دست می دهند و یا عوارض جبران ناپذیری را متحمل می شوند.

 یعنی بهترین پزشکان (حکیم ترین رهبران انقلاب) ممکن است بهترین و موفق ترین عمل جراحی را در کوتاه ترین زمان ممکن انجام دهند، ولی افتادن بیمار به دست نادان ترین و بی توجه ترین پرستاران، زحمت علامه ترین و داناترین پزشکان را بی اثر کرده و مرگ و یا نقص عضو را برای بیمار رقم زنند، انقلاب هم همینطور می باشد، ممکن است در بهترین شیوه و با عالی ترین روش و اهداف به انجام رسد، ولی در دوره بازیابی و بازگشت به حالت عادی پس از انقلاب، کسانی این دوره را به دوره مرگ اهداف و دست آوردهایش، و در نتیجه مرگ انقلاب و جامعه خود تبدیل کنند.

لذا نگهداری جامعه و مریض در حالت تنش بعد از عمل جراحی، بزرگترین جفا به بیمار خواهد بود. (تهران - 18 آبان 1395)

قدرت و ثروت، در سایه کتاب و شمشیر

قدرت و ثروت، در سایه کتاب و شمشیر

مصطفوی 23 ارديبهشت 1397 4683 کلیک ها

سده هاست که شمشیرهای عمود و کمانی است که  از ما می کُشند؛ زیرا تجارت خون پر سود ترین تجارت است، هم قدرت می آورد و هم ثروت؛ و تو گویی راز این سودا را تمام ظالمان و مستبدین خوب فهمیده اند؛ در مرام و مسلک آنان انگار خون را خدا برای ریختن آفرید؛ شاید هم فکر می کنند، این رگ ها برای بریده شدن و شکافتن است، تا قدرت و شوکت و ثروتشان را آبیاری کند؛

بوی جنگ که می آید، خوب می فهمی که نقشه ی خون کشیده اند؛ باز از دُردانه ها و نازگُل های شیردل این منطقه لعنتی، لاله های پرپر و نخل های بی سر می خواهند؛ خدایا این چه سودایی بود، سودای خون؛ نمی دانم این بار در آن سوی خاکریزها، با سربازان کدام همسایه به سلاخی همدیگر خواهیم پرداخت.

این را فقط می دانم که ده ها قرن است که در هر رویارویی در این خاک جنگ خیز، هر دو طرف کتابی مقدس در یک دست، و شمشیری در دست دیگر داشتیم، و زین پس هم با این سطح آگاهی که داریم، باز خواهیم داشت، و از خدای این کتاب ها همواره درخواست کمک و یاری برای غلبه بر همدیگر خواهیم کرد؛ چون صلاح الدین ایوبی که قرآن در دست داشت، و ریچارد اول که انجیل را پناهگاه خود کرده بود،

غافل از این که خدای قرآن و انجیل آنرا برای هدایت بشر بسوی انسانیت ارسال داشت، ولی چه سود که اکنون این کتاب ها و پیروانش به پناهگاه کشورگشایان و زیاده خواهان تبدیل شده، و دو طرف در کتاب، شمشیر و هدف مشترکند، وجه اشتراک دیگرشان خونی است که از شمشیرهای کمانی و یا عمود شان از ما می ریزد.

و ما مردم، که چون مرغ ها، قربانی جشن و عزای آنانیم، هم در جشن ها از سر شعف و تکبر سرمان را بریدند و هم در عزا، غضب شان ما را بی سر کرد، تا خوراک نفس سرکش شان شویم.

قدرت و ثروت، در سایه کتاب و شمشیر

 

نوای موسیقی روایتگر دردها و آلام بشر

مصطفوی 23 خرداد 1395 1991 کلیک ها

فریاد و ناله دردآلود برادران و اجدادم را از عمق تاریخ رنج آلودشان هنوز می شنوم، که البته انگار پایانی هم بر درد و آلام ما نیست و هر روز، روزگار بر روزگارییان تکرار می شود. قرن هاست که برادران و اجدادم بر خط و نوشتن آگاه شده اند، لیکن انگار نه قلمی می تواند و اجازه می یابد که بی پرده از دردها بگوید و نه فضایی حاصل می شود که حوصله شنیدن شرح درد و رنج ها را داشته باشد، و لذاست که انگار اجداد باهوشم درد دل های خود را در قالب زمزمه ها و یا نواهای موسیقی سروده و از خود بجای گذاشته و بدین طریق آن را به ما رسانده اند.

 موسیقی یکی از حاملان نوای دردآلود بشر است که اجدادمان آن را در آن برای مان به یادگار گذاشته اند، موسیقی کلاسیک هند که تبلور آن در نواهای رمزآلود مذهبی (1) آنان خود را بروز می دهد، فریاد دردی را منعکس می کند که از تاریخ رنج برادران مهاجر آریاییم که بدان سرزمین رفتند، نشان ها، نقش ها و روایت ها دارد. نی چوپان ایرانی هم همان سوزی را دارد که اجداد ما سال ها نواختند و سینه به سینه دردهای خود را بر نواهای موسیقی نی سوار کرده و به ما رسانده اند. تا آنجا که مولوی بلخی نیز در مطلع کتاب مثنوی اش ما را به صدای نی دلالت می کند که از جدایی ها و... شکایت می کند.

دردهای مردمی عادی که از زندگی و عمر خود، چیزی جز زندگی نمی خواستند ولی حتی این نیز از آنان دریغ شد، و زیر چرخ سیاستِ سیاست بازان و رهبران مکار و خدعه گر خود له شدند و صدای شان به کسی نرسید و یا برای آن گوش شنوایی نیافتند، جز آلات موسیقی که در تنهایی غم انگیز خود بنوازند و نوایی را بسرایند که حامل دردهای شان باشد، ملودی های خاص که روایتگر دردهای پدران برای فرزندان نادیده اشان شود.

 آنان نواختند نوایی را که از دل شان بر می خواست و آن را سوار بر صدای برخواسته از تارهای کشیده شده و ناگهان رها شده ای کردند، و یا نوایی را سوار صدای سرگردان پیچیده شده در فضایی محدود و یا ملودی را سوار بر ملکول های هوای فشرده شده ایی که از سوراخ های مختلف تعبیه شده بر چوب نی خارج می شدند و... تا هر کدام صدا و نوایی را که با حساب و کتاب در ابزاری ایجاد کنند. ابزاری که در هر زمانی که بر آن دمنده ایی بدمد، نوایی بیرون جهد که راوی درد دل های آنان باشد.

آری سازندگان وسایل موسیقی در این خطه و یا حتی باید گفت در جهان، وسایلی را ساختند که روایتگر غم و شادی آنان باشد و تا ابد نوایی را با آیندگان روایت کند که حامل دردها و شادی های آنان باشد.

1-  https://www.youtube.com/watch?v=HHtVyGhrPm0   

+ نوشته شده در سه شنبه چهارم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 15:59 شماره پست: 894

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
بالاخره فشارهای لابی صهیونیستی به آمریکا جواب داد و بایدن به اسرائیل برای پاسخ به ج. اسلامی چراغ سبز...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
شروع شد مجلس نمایندگان آمریکا شدیدترین لوایح را علیه ایران تصویب کرد مجلس نمایندگان آمریکا در پی ...