وسوسه ی عاشقی ام باز کرد
  •  

02 آذر 1399
Author :  

وسوسه ی عاشقی ام باز کرد

دوش شبِ مستی ما، باز کرد        چون که نِگار گوشه چشم، باز کرد

مست شدم، روی به محراب عشق       دیده به بُت خورد و هوا باز کرد

دل به بخارا و سمرقند و بلخ                 ساقی ما، راز به شیراز کرد

دیده به پرواز درآمد ز شور                 دل ز غروبش، به دمی باز کرد

ترک نمازم، کنون در غمش                 رودکی ام، حلقه ز دل باز کرد

"روی به محراب نهادن چه سود؟"  [1]      دیده و دل را، به می، باز کرد

رو که یار گوشه ی دل را نمود             وسوسه ی عاشقی ام، باز کرد

از تو پذیرد وصالی به می                           نی نپذیرد دعا، ناز کرد

چون نپذیرد، می از مستِ می         ساقی ما، ساغر و می، راز کرد

ساقیِ هوشیار بدین بزم ده،           چشم شرابین رُخی، مست کرد

میکده و ساقی و می، رو بِنِه،           چشم به دیدار، خودش باز کرد

روزنه روشن از این شوخ چشم               چشم به دیدار، تو را، باز کرد

چشم تو ناز است، به هر غمزه ایی [2] دِه تو نَمی، چشم نمناک کرد

"دل به بخارا و بتان طراز"                 "وسوسه ی عاشقی" آغاز کرد

نی نپذیرد ز تو این دم نماز                  چون که به غمزه، نِگَه آغاز کرد

تکیه به کرسی زد و آتش کشید        چون به تسلی، سخن آغاز کرد

رتبه به افلاک زد آن سرخ روی،         چون که به بیداد، سخن آغاز کرد

حضرت لیلی، به مجنون خود،                راز دل از، غُصه ی دل باز کرد

روی به شیرینِ خوش الحان نمود             تیشه به داغ دل فرهاد کرد

آب زنید راه، که عاشق رسید                   دبدبه ی کوکبِ دل باز کرد

زانکه نگار از پس ابروی خویش             کوکب چشم، لای مژه باز کرد

حضرت سلطان! به سلطانیت،          زود به زود، چشم بچشم باز کرد

به نظم در آمده در 2 آذر 1399

 

 

[1] - در این نظم نوشته به استقبال از این قطعه، اثر شاعر بزرگ پارسی گوی مشهور ما، جناب رودکی سمرقندی رفتم که می فرمایند :  رو به محراب نهادن چه سود؟     دل به بخارا و بتان طراز       ایزد ما وسوسه عاشقی    از تو پذیرد، نپذیرد نماز   

[2] - غمزه. فرهنگ فارسی معین. (غَ زِ) [ع . غمزة] 1 - (مص ل.) یک بار با چشم یا ابرو اشاره کردن. 2 - (اِمص .) اشارة با چشم و ابرو. 3 - پلک زدن از روی ناز و کرشمه

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (2)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

کنگره جهانی پارسی گویان
August 3, 2022
·
فطرت آزاده می‌خواهم خراسانم برید
اصفهان و غور و یزد و تاجیکستانم برید
مشهد و پامیر و بلخ و سُغد و کابل خانه‌ام
مرو می‌خواهد مرا، باری سمنگانم برید
هستی‌ام، روح و روانم، جسم و جانم پارسی‌ست
بهر جان بخشیدنش کولاب و تهرانم برید
از تبار جامی و خیام و البیرونی‌ام
بر مزار حضرت ناصر بدخشانم برید
هم‌زبان و هم‌نژاد و کیش و آیینیم ما
شهر طوس و وخش و فرخار و شبرغانم برید
ای سمرقند! ای بخارا! ای تمام هستی ام!
از برای هم‌دلی بر شهر ختلانم برید
لندن و پاریس و مسکو کی شود خاک هری
دره ی پنجشیر و ورزاب و خوزستانم برید
کاسه‌ی صبرم به سر شد در دیار بی‌کسی
میله‌ی گلُ‌تپه و سالنگ و پغمانم و برید
خواهشم از دوستان این است بعد از مُردنم
از برای دفن کردن تا کرامانم برید
فضل احد «احدی»
https://www.facebook.com/profile.php?id=100081658067737&__cft__[0]=AZWMSE1eH4lMcgMctz2uUv4VWjzwcOLABXuRJtZeMCG7XgCteooHvJS0caKUdNSZzsvHfVJTXOXsUFQpzZy49YOvQvk7im_YcY6d7TbF_wbHC3MzTvGlFIvl88-6DOJatLpLiFUnTmuEmz4kUaQLOW0kuSK4P3Kj2F5cad0yvBJ1Xc75Q7Zk-EOosOIoqwAYvPk&__tn__=-]C%2CP-R

This comment was minimized by the moderator on the site

سمرقند؛ پایتخت تمدن فارسی است نه ترک!
کشورهای ترک‌زبان در تازه‌ترین نشست خود، سمرقند را به عنوان "پایتخت تمدن ترک" اعلام کرده‌اند.
اگر کسی با تاریخ آسیای میانه آشنا نبوده و یا شهر سمرقند را از نزدیک ندیده باشد، شاید تصور کند که مردمان آن‌جا ترک‌زبان‌اند. اما واقعیت این است که دو شهر سمرقند و بخارا، شهرهای تاجیک‌نشین آسیای میانه‌اند که هنوز اکثریت مطلق مردم این دو شهر (شاید ۹۰ درصد) به فارسی صحبت می‌کنند.
این دو شهر هم‌چنان جایگاه بلندی در حوزه تمدنی زبان فارسی دارد. بخارا تنها شهری در دنیا است که مردمان آن، به قول نرشخی در کتاب "تاریخ بخارا"، نماز به فارسی خوانده‌اند. سمرقند، زادگاه رودکی است؛ شاعری که پدر شعر فارسی خوانده می‌شود. در این دو شهر بود که پس از اسلام، دوباره زبان فارسی به همت امیران سامانی احیا شد.
چند سال پیش من سفری به سمرقند داشتم. هنوز که هنوز است در میان مردمان آن‌جا چنان تب فارسی‌گرایی بالا است که سایر فارسی‌زبانان منطقه را ریزه‌خوار دسترخوان سمرقند می‌دانند.
بنابراین، من به صراحت گفته می‌توانم که سمرقند اگر پایتخت تمدنی باشد، پایتخت تمدن فارسی است، لاغیر. این‌که این دو شهر در حال حاضر به ازبکستان تعلق گرفته، نتیجه سیاست‌های استعماری اتحاد جماهیر شوروی است. من در سفرم به شهرهای سمرقند و بخارا متوجه شدم که حافظه قومی مردمان آن‌جا، علی رغم سال‌ها سرکوب، هنوز به خوبی این را به یاد می‌آورد که به کدام تمدن، زبان و جهان تعلق دارند.
نام‌گذاری سمرقند به پایتخت تمدن ترک، غلط فاحشی است که فقط پان‌ترکیست‌ها می‌توانند مرتکبش شوند.
عبدالشهید ثاقب

هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در روستای گرمنِِ پشت بسطام، مردم ...
سلام...شاید برای خواندن این مطالب ودرک ان تا حدودی... ۳ساعت وقت گذاشتم...تشکر ؟از تمامی عوامل ..مخصو...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده استراتژی باخت - باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نی...