گاه شماری های سحرگاهی یک سگ نگهبان
  •  

13 مهر 1399
Author :  
مخم دود شد از این آشفته گویی ها

زمزمه ها و یا توپ و تشرهای عبادت گونه ام،

به واق واق هایی معمول، تبدیل شده است،

که تنها چوپان را خوشست، بدین بیداری.

در حالی که خودم را لالاییست، برای خواب و رویایی بلند، غرق در آشفتگی هایم،

تا گرگ را نبینم، و غارت گله ام را نشنوم،

او در خیال خود مرا بیدار می بیند،

حال آنکه در خوابم،

و تنها به روایت و مرور دردهایی که کشیده ام، مشغول،

او در خواب و رویای خوش خود،

من هم مرورگر آشفته حالی هایی که شاهدش بودم، مثل او.

سیل بُرد، گرگ ها دریدندُ، زلزله ویران کرد،

اما او، همچنان به واق واق های من، دلخوش.

بارها به دنبال گرگ دویدم،

اما او، یاری شده به نیرویی غیبی و پنهانی،

همیشه از من تیزپاتر بود،

دیگر دویدن ها را نیز ثمری نمی بینم،

این روزها تنها به واق واقی، میان این صحنه های خون و غارت، بسنده می کنم،

او هم همین را می خواست،

تسلیم به ناتوانایی هایم!

اکنون این صحنه، نقشی است از نتیجه تسلیم، و در خواب و رویا بودن من،

مرا نه به شکوه پوشالی اش، و یا دندان های تیزش،

که به جادوی تزویرش تسلیم کرد،

این روزها خواب و بیداری ام عبادت است،

چرا که روز و شب بیدارم،

و در این هنگامه ذهن به هم ریخته ام،

روزه سکوت گرفته ام،

در حالی که می بینم و می شنوم، اما در خوابم،

پایم نیز سخت به سنگ تسلیم بسته است،

پس، شاید عبادت های نشسته ام، هم باطل باشد.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

حلالیت‌طلبیدن یا عذرخواهی چند ماه پیش یک استاد جامعه‌ شناسی دانشگاه تهران فوت کرد. او گرایشات مذهب...
- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
اگر حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسراییل را برد نظامی بدانیم؛ حمله به زنان سرزمینم توسط «گشت ارشاد ای...