بوی پوتین، یا بوی حضور خسارتبار نظامیان در سیاست
  •  

14 مهر 1398
Author :  
تردید کن از وارد شدن در این دام ای سردار

 

اصولگرایان و یا بهتر بگویم "نواصولگرایان" که روزگاری محمود از کشکول آنان بیرون جهید، و عمر انقلاب را نصف، و کشور را تا آستانه فروپاشی پیش برد، و بر مقدرات این کشور برای هشت سال نحس مسلط شد، که نحوست آن همچنان گریبان کشور، ملت، دولت و انقلاب را رها نکرده، و نخواهد کرد، به نظر می رسد، اکنون از سردار قاسم سلیمانی، به عنوان اولین کارت سیاسی - انتخاباتی جدید خود رونمایی، و او را وارد روند تبلیغات زودهنگام کرده اند، تا ببینیم در این مدت باقی مانده، کارت های دیگرشان چه خواهد بود.

به نظر می رسد آنان بعد از تلاشی متمادی و مستحکم که با به خدمت گرفتن تمام ظرفیت های ملی و جناحی و تریبون های بیت المال در بعد ملی و داخلی داشته اند، اکنون مطمئن به پیروزی، خیلی زودتر از موعد معمول، فعالیت های انتخاباتی ریاست جمهوری را آغاز، و اقدامات آشکار خود را برای معرفی کاندیدای مورد نظر، با قاسم سلیمانی آشکار کردند،

هرچند باید گفت که فعالیت انتخاباتی آنان از فردای پیروزی روحانی بر رییسی، آغاز گردید، و هر روز هم شدت گرفت؛ حملاتی که در قالب مخالفت با مذاکرات برجام و..، سازماندهی شده، و هماهنگ از تریبون های رسمی و غیر رسمی، ملی و جناحی که بر آن مسلطند، پی گرفته شد و با عقیم کردن تحقق تمام وعده های انتخاباتی روحانی، اکنون به نظر می رسد که پروژه آنان تکمیل شده است.

و این روند با آمدن دونالد ترامپ در امریکا، بن سلمان در سعودی، نتانیاهو در اسراییل مثلت شوم عبری، عربی، امریکایی را نیز تکمیل، و به کمک دلواپسان قدرت آورد، تا شرایط ایران و منطقه را به سمتی ببرند که جناح مسلح به بانک، اسلحه و رسانه در داخل، بر بال بحران آفرینی ها سوار شده، حتی سیاست خارجی را هم در قبضه خود گیرد، و قدم به قدم قدرت خود را از طریق بی اثر کردن دولت، و نهادهای متولی کار دولتی، جایگزینی نهادهای خود را به جای نهادهای دولتی افزایش دهند،

و امروز به نوعی می توان گفت "رییس جمهور" دیگر، "رییس مردم ایران" نیست، نه در عمل چنین عرصه ایی در اختیار دارد، و نه در ابزار چنین وسیله ایی که ریاست خود را اعمال کند، گرچه قانونا و بر کاغذ او رییس "جمهور" ایران هست، اما نه قدرتی در خور نام و جایگاه قانونی – عرفی خود دارد، و نه وسیله برای اعمال این قدرت، و به واقع به یک عنصر، در کنار عناصر متعدد دیگر تبدیل شده است، و همان بهتر که او را "مسئول قوه اجرا" نامید، یا حتی کمتر از آن؛ و بدین لحاظ کاملا بی حیثیت و به شیر بی یال، اشکم و دم تبدیل شده است که در محاصره و کنترل منابع دیگر قدرت، روزگار سر می کند، و به حتم اینک روحانی آرزو می کند کاش این مدت باقی مانده به لحظه ایی بگذرد و تمام شود و خلاص.

اما ایجاد این شرایط توسط جناح اصولگرا همه برای این بود، تا در موعد انتخابات، مقدمه ایی حاصل شود، تا دولت بعدی در یک پروژه، که چند سال روی آن کار تبلیغاتی و گسترده شد، به جناحی واگذار گردد، که یکدستی مورد نظر آنان در کشور حاصل آید، و این متاسفانه همان وضعی است که در نمونه های امتحان شده در "شهرداری تهران" در دوره سردار قالیباف با بیش از 60 هزار میلیارد بدهی، و در سطح ملی در دو دوره ریاست جمهوری آقای محمود احمدی نژاد تجربه شد، و خسارات بی حد و اندازه آن تا دهه ها بر انقلاب و کشور باقی خواهد ماند.

اما سوژه انتخاباتی این حرکت منسجم و چند ساله، با رونمایی سیاسی از سردار قاسم سلیمانی در نهم مهر گذشته، آغاز شد، و چقدر بد است که کشور هرچه دارد، انگار باید خرج جناحبندی های سیاسی شود،

اگر بپذیریم که تمام تحرکات خارجی که در بعد نظامی و نهضتی در این دو دهه صورت گرفته به خوبی جهت گیری و عمل شده است، این یک نقطه موفقیت برای کشور و انقلاب است، و سمبل این پیروزی جناب سردار قاسم سلیمانی است، که آبرویی برای کشور و انقلاب محسوب می شود، اما انگار باید این را نیز در کنار همه ی چیزهایی که قمار کردیم، برای نابودی حریف سیاسی در این کشور خرج کرد، و این کارت برنده نظامی – نهضتی نیز یکی از قربانیان دیگر این سیاست باید دانست،

از پیش از 9 مهر ماه، که سایت های اصولگرایان در فضای مجازی همه را به گوش فرا دادن به مصاحبه سردار قاسم سلیمانی فراخواندند، و آن دکور و صحنه آرایی های تلویزیونی برای این مصاحبه تدارک دیدند، همه را به این نتیجه رساند که این مصاحبه با این کیفیت یک حرکت تبلیغاتی – انتخاباتی است.

اما تجربه ملل همسایه و منطقه و حتی جهان، نشان داده است که این حرکت از همین الان محکوم به شکستی بزرگ برای تدارک دهندگان آن است، اما نه شکست جناحی، که احتمالا با روحیه ایی که در ما مردم هست، در روند موجود شاید به یک پیروزی مقطعی برای اصولگرایان منتهی شود، اما در کل شکست ملی برای ملک و ملت به ارمغان خواهد آورد؛ چرا که این یک اصل امتحان شده در میراث سیاسی جهانیان است که ورود نظامیان را تا این حد در امور سیاست، فرهنگ، اقتصاد و اجتماع را خسارت بار دیده و شدیدا منع می کنند، تجربه ایی که بنیانگذار ج.ا.ایران نیز آن را لمس کرد و بارها به آن اشاره کرد. [1]

ترکیه و پاکستان دو نمونه بارز این تجربه اند، و اکنون تجربه این دو، در همسایه های شرقی و غربی، پیش روی ماست، که پاکستان با داشتن بمب هسته ایی از استانداردهای زندگی انسانی چنان فاصله گرفته است، که باید گفت مردم پاکستان فراموش شده ترین ملتی هستند که در گیر و دار تحرکات نظامیان، در به دست گیری سیاست خارجی و داخلی این کشور، له شده و در فقر و بیچارگی، شاهد قدرت روز افزون نظامیان خود هستند، و در مقابل ترک ها را مشاهده می کنیم که روز به روز از تسلط و سهم خواهی نظامیان در قدرت کم می کنند و نظامیان ترکیه از سیاست و اقتصاد ترکیه دور می شوند و ارتش این کشور به نقش خود یعنی دفاع، عقب رانده تا از کودتاهای پی در پی آن ها، ملک و ملت ترکیه رها شوند و راه توسعه و پیشرفت و عزت ملک و ملت ترکیه باز شود.

امروز نظامیان در شاخ افریقا نمونه دیگری از منجلاب ورود نظامیان در سیاست را به دید ملت های منطقه کشیده و ملت الجزایر، مصر، لیبی، سودان و... در اسارت برنامه های نظامیان در آمده و آرزوهای رهایی و پیشرفت را برای مردم خود به باد می دهند، این است که می توان گفت پیشروی نظامیان در قدرت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی جامعه یک پروژه امتحان شده با خسارات جبران ناپذیر و یا حداقل به سختی جبران شونده، در دیدرس همه ملت هاست.

برای همین هم می توان، به اصولگرایان و یا نواصولگرایان، توصیه کنم، تا دیر نشده است از این دام بگریزند، که این دام همه را به نابودی خواهد برد، چرا که ذات پوتین، پیش بردن کار به زور و بدون پرسش و توجه از عواقب آن است، و در مسلک نظامی گری اصل رسیدن به هدف تعیین شده توسط مافوق است و لذا بر تبعات آن چندان توجهی ندارند و توجه به خسارات اولویت بعدی آنان است و تجربه بشری این را نشان داده است که نظامیان بر سریر قدرت سیاسی نتوانسته اند در بلند مدت منافع ملک و ملت را تامین نمایند، الا موقعی که در کسوت نظامی و با لباس نظامی در خدمت سیاست گذاران سیاسی باشند، نه این که به راهبران سیاسی، اقتصادی و... تبدیل شوند. لذا سیاسیون اصولگرا هم باید بدانند که بادی که دو دهه است می کارند و بر آن می دمند، دیر یا زود به توفانی تبدیل شده، و خود آنها را هم با بقیه، با خود به نابودی خواهد برد.

دوست اصولگرای من که در سیاست گذاری و قدرت گیری سیاسی خود به کارت حاصل از کار نظامیان چشم دوخته ایی! درست است که آچارِ سرداریِ قاسم سلیمانی، پیچ هایی را برای کشور و منطقه باز کرده است، اما آچار خاص، زمخت، بله قربان گوی نظامی (که اقتضای کار نظامی اوست) برای باز کردن پیچ های ظریف و حساس سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مناسب نیست، و این استفاده نابجا، هم آچار و هم پیچ را با هم از بین خواهد برد؛ توصیه من به شما آیه 58 سوره نسا است که : "خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت ها را به صاحبانش بدهید! و هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید! خداوند، اندرزهای خوبی به شما می‌دهد! خداوند، شنوا و بیناست" [2]

عرصه سیاست از آنِ سیاستمداران است، نظامیان سیاستمداران خوبی نبوده و نیستند، و در صورت خروج از حرفه نظامی خود، معمولا به دیکتاتورهای خوبی مبدل می شوند، تاریخ منجی های نظامی بسیاری را ثبت کرده است که بعد از پیروزی به بلای جان ملت خود تبدیل شده اند، در تاریخ ملت ها از این دست بسیارند، دست بردارید.

سخنی هم با سردار قاسم سلیمانی دارم، شما که به حمد خداوند، و با به خدمت گرفتن تمام ظرفیت نظام، به موفقیت های نظامی دست یافته اید و آبرویی برای نظامیان کسب کرده اید، این آبرو را در خدمت سیاست نگیرید، بگذارید چهره سرداری شما در همان کسوت و تحرکات نظامی تان، تداعی گر موفقیت و پیروزی باشد. بازار سیاست جایی نیست که کسی بتواند وارد آن شود و به ملعبه دست قدرت تبدیل نشود، مطمئن هستم که در این صحنه شما نیز آبروی خود به قمار آورده اید، که در این قمار شکست و باخت این آبرو، چندان دور از دید نیست، سرداران دیگر درگیر در این صحنه را بنگرید، و سرنوشت آنان را درس عبرت خود قرار دهید، و از این دام بگریزید و نگذارید آبروی نظامی شما را خرج سیاست خود کنند.

[1] - بخشی از توصیه های بنیانگذار ج.ا.ایران در زمینه مخالفت ایشان برای ورود نظامیان به سیاست : «اصل وارد شدن در حزب برای ارتش، برای سپاه پاسداران، برای قوای نظامی و انتظامی وارد شدنش جایز نیست، به فساد می‌کشد اینها را و من عرض می‌کنم کسانی که در رأس ارتش هستند و کسانی که در رأس سپاه پاسداران هستند، موظف هستند که ارتش را و سپاه را و سایر قوای مسلح را از احزاب کنار بزنند.»   «وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان‌طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروه‌ها و جبهه‌ها است، به آن عمل نمایند و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازی‌های سیاسی دور نگه دارند." «ورود سیاست در ارتش شکست ارتش است، این را باید بدانید و شرعاً جایز نیست». «برای سپاهی‌ها جایز نیست که وارد بشوند به دسته‌بندی، و آن طرفدار آن یکی، آن یکی طرفدار آن یکی. به شما چه ربط دارد که در مجلس چه می‌گذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهیها هم باز صحبت هست. خوب! انتخابات در محل خودش دارد می‌شود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا کنند؟ برای سپاه جایز نیست این. برای ارتش جایز نیست این. سپاهی را از آن تعهدی که دارد، از آن مطلبی که به عهده اوست باز می‌‏دارد و همین‌طور ارتش را؛ و ما در گفتارمان، در کردارمان که در محضر خدای تبارک و تعالی واقع است، باید فکر بکنیم…»

[2] - إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُكُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلى أَهلِها وَإِذا حَكَمتُم بَينَ النّاسِ أَن تَحكُموا بِالعَدلِ ۚ إِنَّ اللَّهَ نِعِمّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعًا بَصيرًا

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (14)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
This comment was minimized by the moderator on the site

  
This comment was minimized by the moderator on the site

See new Tweets Conversation

  
This comment was minimized by the moderator on the site

See new Tweets Conversation
عبدالرضا داوری DavariAbdolreza Nov 4
خبر قطعی دارم که در تابستان 98، سپهبد قاسم_سليماني قانع شده بود در انتخابات ریاست جمهوری 1400 کاندیدا شود که اگر شده بود، به انتخاباتی پرشور با رئیس جمهوری 30 میلیونی دست می یافتیم و همه بحرانهای امروز کور می‌شدند. ریشه بحرانهای امروز را در نیمه شبی که حاج قاسم را زدند، بیابید.
The following media includes potentially sensitive content. Change settings
قاسم محمدی ghasemsabz Replying to DavariAbdolreza
حاج رضا عزیز
مهمتر از اینکه سلیمانی چی کار میخواست بکنه اینکه چه کسانی سفر ایشان را لو دادند..
چون سفرهای سلیمانی خلیی مخفی بود و جزو رهبر فرمانده سپاه و یکی دو نفر در نیروی قدس کسی دیگه خبر نداشت و ربط آن با مجتبی چه است… سلیمانی حذف شد تا مجتبی مزاحم نداشته باشد

This comment was minimized by the moderator on the site

سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی
چون خوب هستيد
يادداشت مديرمسئول
مسیح مهاجری
بسم‌الله الرحمن الرحيم
در رسانه‌ها ديدم يکي از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در واکنش به اظهارنظرهائي که در مخالفت با ورود نظاميان به انتخابات رياست جمهوري 1400 مي‌شود، گفته است: مگر نظامي‌ها چه کار کرده‌اند که مردم را مي‌ترسانيد؟
از آنجا که يکي از مخالفان جدي ورود نظاميان به انتخابات رياست جمهوري 1400 و بطور کلي نامزد شدن آنها براي پست‌هاي سياسي اعم از رياست جمهوري يا وزارت، صاحب اين قلم است، لازم مي‌دانم به سؤال اين سردار، که مدتي نيز در کسوت عضويت در مجلس شوراي اسلامي بودند، پاسخ بدهم.
پاسخ را از يک اصل روشن که بخشي از قراردادهاي اجتماعي نه فقط در ايران بلکه در عموم مجامع است، شروع مي‌کنم. اين اصل اينست که نظاميان به دليل روحيه خاصي که همراه با ويژگي‌هاي مختص به محيط‌هاي نظامي است، بطور طبيعي و عادي به کرسي رياست جمهوري تکيه نمي‌زنند و در اختيار گرفتن حاکميت هيچ کشوري توسط آنها روا دانسته نمي‌شود. اين، يک امر عرفي معقول و منطقي است و آنچه برخلاف اين اصل در بعضي کشورها رخ مي‌دهد، غيرطبيعي است. به همين دليل است که تعابيري از قبيل «حکومت نظامي» و «دولت نظاميان» در عرف بين‌الملل، پديده‌اي غيرطبيعي و مخصوص زمان‌هاي غيرعادي تلقي مي‌شود. بر اين اساس، اگر بخواهيم به افکار عمومي جهان اين نکته را القاء کنيم که جمهوري اسلامي ايران در حالت غيرعادي بسر مي‌برد و شرايط در اين کشور بحراني است، بايد به نظاميان روي بياوريم و از آنها بخواهيم حکومت را در دست بگيرند. البته در آن صورت نيازي به انتخابات نيست و معمول اينست که نظاميان از راه‌هائي غير از انتخابات حکومت و دولت را در دست مي‌گيرند.
خوشبختانه جمهوري اسلامي ايران اکنون دچار بحران نيست و اين واقعيتي است که خود نظاميان به‌ويژه سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي همواره بر آن تأکيد مي‌کنند و با صداي رسا مي‌گويند اين کشور از بالاترين امنيت برخوردار است و هيچ مشکلي نداريم. در چنين حالتي، هيچ دليلي وجود ندارد که نظاميان به صحنه رقابت انتخاباتي بيايند و درصدد تصاحب کرسي رياست جمهوري برآيند.
علاوه بر اين اصل قطعي، نکته ديگر اينست که مردم ايران در دهه‌هاي گذشته بارها به نظاميان، حتي آنها که سال‌ها از کسوت نظامي‌گري فاصله گرفته و اقتصاد خواندند و با مشغول ساختن خود در سياست و اجرائيات، مقدمات بالا رفتن از نردبان قدرت را تمرين کرده بودند و خود را در معرض آراء مردم قرار دادند، رأي ندادند. اين رأي ندادن يک امر تصادفي نبود بلکه نشانه روشني از عدم استقبال جامعه از نظاميان براي قرار گرفتن در جايگاه حاکميت سياسي بود.
تجربه تلخي هم از ورود نظاميان به رده‌هاي مديريت ارشد سياسي از قبيل وزارت در دولت‌هاي نهم و دهم در حافظه مردم کشورمان وجود دارد که آنهم دليل روشن ديگري براي مخالفت با ورود نظاميان به عرصه سياست است. در دوره‌هائی از مجلس شورای اسلامی در دهه‌هاي اخير هم حضرات نظاميان حضوري پررنگ داشتند که آنهم تجربه موفقي نبود و حتي عوارض منفي نيز به همراه داشت. اينها همه را با قطع نظر از فرمان امام خميني مي‌دانم که نظاميان را از ورود به سياست منع کردند.
اما اينکه پرسيده‌اند مگر نظاميان چه کار کرده‌اند که مردم را مي‌ترسانيد، پاسخ اينست که چون نظاميان خوبند، حيف است وارد کاري شوند که کار آنها نيست. مخالفت با ورود نظاميان به انتخابات رياست جمهوري، به اين معنا نيست که آنها کار خلافي کرده‌اند. امام خميني که نظاميان را از ورود به سياست منع کردند، خير آنها را مي‌خواستند. اينکه امروز مي‌شنويم چندين نفر از نظاميان براي نامزدي رياست جمهوري صف بسته‌اند، اين سؤال را مطرح مي‌کند که آنها چه چيز بدي از نظامي بودن ديده‌اند که مي‌خواهند از آن فاصله بگيرند و به کاري که کارشان نيست بپردازند؟ بنابراين، سؤال اصلاً اين نيست که مگر نظاميان چه کرده‌اند که مردم را از آنها مي‌ترسانيد؟ بلکه اينست که نظاميان را چه شده است که مي‌خواهند خدمت به امنيت وطن را رها کنند و وارد سياست شوند؟ شما نظاميان چون خوب هستيد در جايگاه خودتان بمانيد.

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

خبرنگار:این برداشت سیاسی که در مستند (آذر 1363 فرمانده هان سپاه) به آن پرداخته شده که با هدف اثرگذاری سیاسی برخی کارها در سپاه انجام می‌شده واقعا در میان سپاهیان در آن زمان وجود داشت؟
سید محمد ابوترابی) :"
نگاه بچه‌های ما آن زمان این بود که آقا محسن (رضایی - فرمانده وقت سپاه) و اطرافیان با نگاه برگشت به سیاست دارند کار می‌کنند، ولی طرح‌شان این بود که سیاستی مدنظر ماست که در خدمت جنگ باشد. مثلا در انتخاب آقای میرحسین (موسوی) در دور دوم نخست وزیری آقا محسن خیلی موثر بود. اما در نگاه سازمانی، اگر افراد چنین نگاهی داشته باشند، جنگ بهترین نقطه برای ورود به قدرت در آینده است. یعنی اگر کسانی در جنگ موفق باشند حتما در سیاست هم موفق خواهند شد؛ در فرانسه دوگل، در انگلیس چرچیل و در امریکا آیزن هاور این راه را رفته‌اند ولی در کشور ما این موضوع جواب نداده و مردم ما نظامیان را خصوصا فرماندهانی که یک روز سابقه رزمی ندارند را در سیاست قبول ندارند. شاید اگر حاج قاسم بود مورد اطمینان قرار می‌گرفت. هر چند خودم سال ۹۰ (1390) با نگرانی از ایشان (شهید قاسم سلیمانی) پرسیدم، برادرم برخی در نظر دارند شما را به سیاست بکشند ایشان گفتند، «هرگز، آدم سیاسی تاریخ مصرف دارد، فقط سرباز ملت است که می‌ماند و من این افتخار را با چیزی عوض نمی‌کنم»."
منبع : گزارش نشستی با حضور سید محمد ابوترابی به همراه سید علی صنیع ‌خانی (بازخوانی ماجرای آذر ۶۳ از زبان بازمانده شهدای خیبر) معصومه رشیدیان

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

مردم رئیس جمهور نظامی نمی‌خواهند
Posted: 03 Oct 2020 07:06 AM PDT
همزمان با دست و پنجه ‌نرم کردن مردم با گرانی و تنگناهای معیشتی و تامین نیازهای زندگی روزمره، مهم‌ترین اشتغال فکری عده‌ای از فعالان سیاسی این روزها اینست که راه نظامیان را برای تصدی منصب ریاست جمهوری هموار کنند. اخباری که درباره داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ به گوش می‌رسد حکایت از آمادگی حداقل ۵ نفر از نظامیان برای ورود به این انتخابات دارد. همین اخبار و فعالیت‌هائی که به تناسب آمادگی افراد برای ورود به انتخابات صورت گرفته، سوال‌ مهمی را مطرح کرده که روشن شدن پاسخ آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.سوال اینست که آیا نظامیان می‌توانند رئیس‌جمهور شوند؟
در کشور ما مناظره انتخاباتی از سال ۸۸ به شکل چالشی برگزار شد. حالا آمریکایی‌ها از ما یاد گرفته‌اند یا ما از آنها نمی‌دانم! هرچه هست خاطره تلخ آن مناظره که یک طرف با آمادگی قبلی تهاجم می‌کرد و طرف دیگر بیشتر حیرت‌زده به نظر می‌آمد نهایتا به نتیجه دلخواه رسید ولی نخستین بار بود که وجهه ارزشی و اخلاقی یک نظام ایدئولوژیک و ارزشی به شدت صدمه دید از آن مقطع به بعد همواره چراها و سؤالات بی‌پاسخ فراوانی مطرح بوده است که اگر پاسخ داده می‌شد و مورد بحث قرار می‌گرفت شاید به شرایط فعلی نمی‌رسیدیم و کج‌روی شدت نمی‌یافت.
برخی اوقات احساس می‌شود بسیاری از مسائل کنونی کشور براحتی قابل حل است و این همه درد و رنج لازم نیست ولی گویا اختلاف بر سر این است که حل مشکل بنام کدام فرد یا جریان سیاسی تمام شود و افتخارش نصیب کدام طرف گردد./ روزنامه جمهوری اسلامی

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

مجلس در تدارک حضور نظامیان در انتخابات ۱۴۰۰

Posted: 03 Sep 2020 11:27 AM PDT

طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری در دستور کار کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس قرار گرفت. بازتعریف رجل سیاسی، مشروط کردن نامزدها به داشتن مدرک کارشناسی ارشد و لزوم ارائه برنامه از سوی آنان از ویژگی‌های طرح جدید است. با بازتعریف رجل سیاسی، زمینه برای حضور نظامیان فراهم می‌شود. نام حسین دهقان و محمد باقر قالیباف که هر دو سابقه نظامی‌گری دارند به عنوان نامزدهای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰ بر سر زبان‌هاست.

قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۶ شورای نگهبان با صراحت اعلام کرده بود که تعریف رجل سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شامل زنان نمی‌شود. اکنون طرحی در دستور کار کمیسیون شوراها و امور داخلی محلس قرار گرفته که بر اساس آن رجل سیاسی کسی است که در جایگاه مدیران ارشد لشکری، کشوری یا نمایندگان مجلس باشد. محمد حسن آصفری، نایب رییس کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس چهارشنبه، ۱۲ شهریور در مصاحبه با خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت:

«در این طرح کسی رجل سیاسی است که از جایگاه اجتماعی برخوردار بوده و از مدیران ارشد لشکری، کشوری یا نمایندگان مجلس باشد. روسای جمهوری سابق، وزرا، معاونین آنها، شخصی که حداقل دو دوره نمایندگی مجلس را تجربه کرده باشد، فرماندهان کل سابق و کنونی نیروهای مسلح و افرادی که از طرف احزاب سیاسی معرفی شده باشند، در زمره رجال سیاسی محسوب می‌شوند. همچنین دبیران کل احزاب به شرطی به عنوان رجل سیاسی شناسایی می‌شوند که دارای سابقه اجرایی در سطح بالا باشند.»

به این ترتیب با بازتعریف رجل سیاسی، زمینه برای حضور نظامیان فراهم می‌شود. نام حسین دهقان و محمد باقر قالیباف که هر دو سابقه نظامیگری دارند به عنوان نامزدهای احتمالی انتخابات ۱۴۰۰ بر سر زبان‌هاست.

افرایش اختیارات شورای نگهبان

محمد حسن آصفری، نایب رییس کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس در ادامه مصاحبه با ایرنا گفت:

« در این طرح احزاب و تشکل‌های سیاسی می‌توانند نامزد خود را – در صورت دارا بودن شرایط عمومی مانند مدرک تحصیلی و سابقه اجرایی – به عنوان رجل سیاسی معرفی کنند که در صورت تایید صلاحیت، آن شخص به عنوان نماینده حزب یا تعدادی از احزاب شناخته می‌شود.»

علاوه بر این، نامزدهای ریاست جمهوری برخلاف دوره‌های قبلی باید برنامه‌های خود را به شورای نگهبان ارائه دهند و کارشناسان شورای نگهبان این برنامه‌ها را بررسی کنند و ملاک تایید یا رد برنامه‌های آنها هم شورای نگهبان خواهد بود. به یک معنا اختیارات شورای نگهبان در تأیید یا رد صلاحیت‌ها افزایش یافته است.

سید امیر حسین قاضی‌زاده، نایب ‌رئیس مجلس شورای اسلامی در روزهای اخیر از اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری با کمک مرکز پژوهش‌های شورای نگهبان خبر داده و گفته بود که از یک ماه پیش کار بر روی این طرح آغاز شده است. آصفری گفت:

«نگرانی بابت تصویب این طرح در کمیسیون وجود ندارد و آماده ارائه به هیات رئیسه مجلس است.»

حسام‌الدین آشنا، مشاور رسانه‌ای روحانی پیش از این احتمال داده بود که نرخ مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ حدود ۲۰ درصد باشد. علی مطهری، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی که رد صلاحیت شد و صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاح‌طلب پیش‌بینی کرده‌اند که در ۱۴۰۰ یک شخصیت تندرو رئیس جمهوری می‌شود. اکبر ترکان، از مشاوران روحانی نیز در مصاحبه با رسانه‌های داخلی گفته بود انتخابات ۱۴۰۰ بیش و کم به انتخابات مجلس در اسفند ۹۸ شباهت خواهد داشت: کاندیداهایی که از نظر فکری به اصول‌گریان نزدیک‌اند تأیید صلاحیت می‌شوند و لذا رقابت فقط بین اصول‌گرایان است. با تصویب طرح یاد شده این حلقه تنگ‌تر می‌شود.

منبع: رادیو زمانه

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

دخالت های بیجای نظامیان در امور رسوایی هایی را به بار می آورد و ابهت نظامیان را هم می شکند، به این نوشته نگاه کنید :

کجاست پاسختان به این مضحکه ملی ؟ Posted: 18 May 2020 10:32 AM PD مجتبی نجفی

یک ماهی هست از کشف محیر العقول دستگاه ویروس یاب میگذرد.سپاه قول داد به انتقادات پاسخ دهد.انجمن فیزیکدانان با کنایه نوشت اگر کارائی دستگاه ثابت شود مرزهای علم جابجا میشود.در داخل و خارج این به اصطلاح اختراع مضحکه خاص و عام شد. مسوولان سپاه این خنده ها را جوسازی دشمن دانستند و اثبات کارآمدی این دستگاه جادویی را به آینده محول کردند. “آینده” پناهگاه مسئولین برای فرار از انتقادات.

حالا کجاست پاسختان به این مضحکه ملی؟ پرسشی که از همان ابتدا مطرح شد این است در این نهاد نظامی چه سلسله مراتبی حاکم است که تا قبل از فریب فرمانده کل، کسی در مورد این اسباب بازی شک نمی کند و فرمانده یک نهاد نظامی با ذوق زدگی از اختراع بزرگ حاصل مجاهدت بسیجی در مقابل دوربین ها حرف میزند؟

پاسخ به این پرسش دشوار نیست. نهاد نظامی که علیه جامعه مدنی، بخش خصوصی و تنوع جامعه ایرانی باشد و از ایفای وظایف اصلی اش غافل شود بدنه کارشناسی قوی ندارد که فرق یک اسباب بازی و اختراع را تشخیص دهد.سپاه در اقتصاد چه گلی جز انحصارگری و نحیف کردن بخش خصوصی زده که بخواهد در عرصه علم و دانش پیشتازی کند؟ دخالت نابجایش در سیاست فضای گفتگو و بحث آزاد را به فضای ترس و سرکوب تبدیل کرده.

چندی پیش آقای خامنه ای گفته بود وقتی میتوانیم ماهواره به فضا بفرستیم جهش تولید هم شدنی است. خیلی عجیب است که رهبری یک سیستم سیاسی که خود شاهد فروپاشی یک ابرقدرت در دوران زمامداری اش بوده این نکته را فراموش کند که تسخیر فضا و بسط مناطق نفوذ و صنایع نظامی تنها یک بُعد از ابعاد امنیت است و این پیشرفتها وقتی تهی از معنا میشوند که یک ملت از درون فروپاشی شود. نیازی نیست به تاریخ دوردست برویم و سقوط امپراطوریها را سند کنیم. فروپاشی شوروی، افتادن در دام بازی تسلیحاتی بدون اینکه توسعه متوازنی داشته باشد تجربه زنده معاصر پیش روی ماست.

جهش تولید با نظامی گری که فرق اختراع و اسباب بازی را نداند ممکن نیست،با میدان دادن به مردم به رسمیت شناختن تکثرشان، تقویت حس تعلق به وطن به عنوان رفرنسی نه برای یک اقلیت کوچک که برای همه ، نظارت پذیر کردن قدرت و تقسیم آن ممکن است.

تجربه این اختراع مضحک پیش روی حاکمیت است: می خواهد به نظامی گری روی آورد یا جامعه مدنی. انتخاب اول تنش در ایران را دو چندان خواهد کرد، انتخاب دوم آغاز یک مسیر دشوار برای رسیدن به توسعه متوازن در سایه بحث آزاد و مشارکت موثر همه نیروهای وفادار به ایران است.

هر چه اوضاع میگذرد میل حاکمیت به گزینه اول قوی تر میشود و از گزینه دوم دورتر، میلی که هزینه تغییر را در ایران را دو چندان میکند.

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

نخستین ترورهای سیاسی در فردای تاسیس سپاه پاسداران

در دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۸، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد. دو روز پس از تاسیس در تاریخ چهارم اردیبهشت ۱۳۵۸ خورشیدی، آیت الله محمدبهشتی، طی حکمی جوادمنصوری را برای مدت شش ماه، به عنوان فرمانده سپاه پاسداران منصوب کرد. حکم انتصاب جواد منصوری به عنوان فرمانده سپاه در تاریخ دوم اردیبهشت ۱۳۵۸، نوشته و تایپ شده بود، اما به دلیل مخالفت آشکار رییس شورای انقلاب مرتضی_مطهری، و عضو کاریزماتیک و بسیار با نفوذ شورای انقلاب یعنی آیت_الله_طالقانی امضاء نشده بود. این دو شخصیت به لزوم تشکیل سپاه پاسداران اعتقاد نداشتند و با آن مخالف بودند. مطهری آشکارا با عملکردهای خشونت بار و انقلابی آیت الله خمینی و یارانش که سرشار از خونریزی و انتقام بود، مخالفت میکرد و شیوه تفکری طالقانی را در بخشش و عفو عمومی بیشتر می پسندبد. هر دو اعتقاد داشتند که کشور، ارتش و پلیس دارد، و حالا که انقلابی با کمترین میزان خونریزی شکل گرفته، با تاسیس یک سازمان نظامی انقلابی، تحت عنوان سپاه_پاسداران یا هر چیز دیگری، نظم موجود بیش از این در هم شکسته نشود، و مقدمات انحلال ارتش فراهم نشود.
http://telegram.me/bavarh
یکی دیگر از کسانی که با انحلال ارتش به شدت مخالفت میکرد سپهبد_محمدولی_قرنی، نخستین فرمانده ستاد کل ارتش پس از انقلاب بود. وی از ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ تا ۷ فروردین ۱۳۵۸ خورشیدی این سمت را بر عهده داشت. در نخستین روزهای فروردین ماه، سپهبد قرنی استعفانامه اعتراضی خود را برای خمینی فرستاد که با مخالفت خمینی مواجه شد. چند روز پس از آن نخست وزیر دولت موقت با مشاوره معاون نظامی خود مصطفی_چمران، قرنی را از سمت فرماندهی ستاد مشترک ارتش برکنار کرد. قرنی پس ار برکناری، همچنان با انحلال ارتش و تاسیس سپاه پاسداران مخالفت میکرد و از آنجا که نفوذ بسیاری روی شخص خمینی داشت و مشاوره های وی برای خمینی ارزشمند بود، مزاحمتهای فراوانی برای تاسیس سپاه ایجاد میکرد. یک روز پس از آنکه تشکیل سپاه پاسداران از سوی شورای انقلاب با وجود مخالفت مطهری و طالقانی اعلام شد، نخستین ترور مسلحانه در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ خورشیدی رخ داد و سپهبد_محمدولی_قرنی کشته شد. گروهی بنام فرقان مسئولیت این ترور را به عهده گرفت.
آیت الله بهشتی پای حکم انتصاب نخستین فرمانده سپاه، جواد منصوری را در چهارم اردیبهشت ۱۳۵۸ امضاء کرد. موجب اختلاف در شورای انقلاب شد و رییس شورای انقلاب مرتضی مطهری، به اینکه به موقعیت وی در این شورا توجه نشده است و چنین حکمی بدون امضای وی و با امضای یکی از اعضای شورای انقلاب یعنی محمد بهشتی صادر شده است، بشدت اعتراض کرد. جواد منصوری در گفتگو با بولتن نیوز، در دی ماه ۱۳۹۳، با اعتراف به این مخالفتها گفت:
http://telegram.me/bavarh
" آیت الله طالقانی که نسبت به سپاه یک حساسیت های خاصی داشت، بخصوص بخاطر برخوردهایی که با بعضی ها شده بود، ایشان فکر میکرد بعدا سپاه ممکن است تبدیل به یک قدرت مهار ناپذیر بشود ".
در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸، مطهری در حال خروج از جلسه شورای انقلاب در منزل یدالله سحابی، ترور شد. ولادیمبر_کوزیچکین، از افسران عالی رتبه سازمان کا گ ب، که در پوشش دیپلماتیک کاردار امور کنسولی وارد تهران شده بود، درباره ماهیت گروه فرقان در کتابش مینویسد:
" اول می ۱۹۷۹ میلادی، آیت الله مرتضی مطهری توسط تروریست ها در تهران کشته شد. یک چیزی که خودش را فرقان می نامید، مسئولیت این ترور را بر عهده گرفته بود. مقامات گفتند که فرقان یک گروه تندرو چپ گراست که با هدف مبارزه با جمهوری اسلامی و ترور روحانیون سرشناس و انقلابی شکل گرفته است. این ادعا برای ما در سازمان امنیت شوروی خیلی عجیب و باور کردنی بود. در درجه اول با شناختی که ما در کا گ ب از مطهری داشتیم، وی طرفدار پرحرارت سیاستهای خمینی نبود، بیشتر با آیت الله طالقانی همسو بود، و به استفاده از خشونت افسار گسیخته در برخورد با مخالفان اعتراض داشت. اگر از زاویه دید نیروهای چپ به این مساله نگاه کنیم، کشتن یک روحانی میانه رو همچون مطهری فایده ای برای گروههای چپ که حالا مخالفان رژیم انقلابی تازه تاسیس بودند، نمیکرد؛ و تنها موقعیت آنها را ضعیف تر میکرد. در ثانی، هیچکدام از رابطان ما در سازمان امنیت شوروی در بین گروههای چپ گرا، درباره گروهی بنام فرقان چیزی نمیدانستند و نام آنرا هم نشنیده بودند..."
http://telegram.me/bavarh
منابع:

۱. کتاب "رفیق آیت الله"، نوشته عباس فخرآور، ص۲۲۵ تا ۲۳۰.
۲. دستان فرقان به خون شهید قرنی آشفته است؛ سایت دفاع مقدس.
۳. جواد منصوری در گفتگو با بولتن نیوز، دی ماه ۱۳۹۳/ رفیق آیت الله، ص۲۲۸.
۴. کا گ ب در ایران؛ خاطرات و نوشته ولادیمبر کوزیچکین، ترجمه اسماعیل زند و دکتر حسین ابوترابیان، تهران، ۱۳۷۱، ص۳۸۲.

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

امروز دو ماه میگذرد.... و دیگر حاج قاسم قصه ی ما در بین ما نیست... دیگر چه فرقی میکند برایش هورا بکشید و یا دایه ی دلسوزش باشید... دیگر چه فرقی میکند... شاید بوی پوتین های سوخته بیدارمان کند... شاید ! پیش از انکه دیر شده باشد.

رهگذر
This comment was minimized by the moderator on the site

ایکاش کمی از منش و شخصیت و طبع بلند ایشان را الگو خود می گردیم
کمتر منم منم کنیم

هموطن .همرزم .برادر
This comment was minimized by the moderator on the site

رهگذر عزیز! بله عزیزم سه ماه از نوشته من می گذرد، و اکنون حاج قاسم از نظر مردم ایران عاقبت به خیر شده است، و به رغم نظر شما، بسیار فرق می کند، او را مردم ایران آنقدر در کنار خود حس کردند که این چنین به مشایعت ملی او آمدند، این تشییع یک اجتماع ملی حول محور یک "سرباز" بود، که همه ی پسوند و پیشوند های این سربازی را در وصیت خود، به دور ریخت، تا همان "سرباز قاسم سلیمانی" برای مردم خود باشد (کاش به این وصیت او در سنگ مزارش عمل شود)،
من هم مثل شما امیدوارم بوی پوتین های سوخته این سرباز ما را بیدار کندف و به همه بفهماند که هرکس به جایگاه خود برگردد، نظامیان به کسوت نظامی اشان، اقتصاد دانان به حرفه اقتصادی خود، پزشکان در کار خود، مهندسان به شغل خود، و روحانیت خصوصا به منابر وعظ و هدایت خود، پیش از آنکه همه جا بر اثر این جابجایی ها، و دخالت های بی مورد ویران شود، و پیش از اینکه دیر شده باشد.
رهگذر عزیز! ممنون از تلنگر شما، ولی باید متذکر شوم، به نظر من بوی پوتین های سوخته یک"سرباز" در صحنه نبرد، برای مشام خود او، و دلدادگانش، بسیار خوشتر از سوختن تمام شرف نظامی، شخصیت و آبروی انسانی او، در منجلاب قدرت طلبی، فساد سیاسی، فساد اقتصادی و... است، که متاسفانه این روزها می توان کسانی را در همرزمان این شهید دید که به فرمان بنیانگذار ج.ا.ایران وقعی ننهادند، و حرام خمینی برای آنها را، خود برای خود حلال و لازم دیدند، و اکنون در اثر بی توجهی به فریاد های بی امان او، و وصیت موکد ایشان، می توان سرداران همرده و حتی بزرگتر از حاج قاسم را در بین سپاهیان دید که در آن ورطه ی سقوط افتاده اند و...، و بوی پوتین های شرف نظامی اشان مشام ها را آزار می دهد.
به نظر من حاج قاسم سلیمانی را خدا عاقبت به خیر کرد، چرا که از او کمترین دخالت در سیاست، اقتصاد، فرهنگِ کشور را من سراغ دارم، کاش آن دخالت ها در دیپلماسی کشور هم نبود، که البته من نمی دانم نقش شخص ایشان به عنوان یک سربازِ در صحنه در این روند، چقدر بود، که اگر همین هم نبود، شاید از این مردم یکجا به احترامش بر می خواستند و از این هم بیشتر برای مشایعتش می آمدند،
این آمدن ها برای شرف نظامی و دفاعی و پاکی او از این موارد بود، که خرج چیز دیگری نشد، و او در کسوت نظامی از مردم و کشور خود دفاع کرد، و پاکی او از سیاست، اقتصاد و بازی در زمین قدرت طلبی جناح های سیاسی، و این که وسیله افزایش قدرت دیگران نشد و... و همه این ها باعث شد، که همه به شرف و اعتبار نظامی او ارج نهاده و یک مردم و بلکه یک منطقه و یا جهان به احترامش ایستادند، حتی دلدادگان وطن در کابینه محمد رضا پهلوی هم به این سرباز وطن و کارش احترام گذاشتند، همانگونه که خود حاج قاسم نیز در وصیت خود اشاره نموده است، این احترام به مقام "سربازی" ایشان بود.
خدا همه ما را عاقبت به خیر کند، تا ملعبه دست خدعه و تزویر و ریا و کثافت قدرت طلبی نشویم، و بدانیم که ولی نعمت ما این مردم هستند، نه صاحبان قدرت و رهبران جناح های سیاسی، که برخی را انگار فقط عزراییل می تواند، از کرسی قدرت بردارد و...
این تنها راه عاقبت به خیری است، چرا که خداوندان زر و زور و تزویر در مسیر حفظ و افزایش قدرت خود، و ادامه تکیه بر کرسی قدرت، حتی از مبتلا کردن نظامیان به سم مهلک سیاست، هم اجتناب نکرده، این مایه اتکای ملی را نیز، درگیر قدرت طلبی خود کرده اند، و در منش اینان حتی به کارت های برنده اخلاص و سربازی این مردم هم رحمی نیست،
و به رغم دانستن ضررهای بی شمار ورود سم سیاست و اقتصاد به بدنه نظامی کشور، این سم را دانسته در بدنه نظامی کشور تزریق می کنند، و امروز می بینیم که سپاه در تمام شوون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی دیپلماسی دخالت داده می شود، و برای حفظ روند سرازیر شدن منابع قدرت و ثروت، همه را، حتی رزمندگان ذخیره برای روز مبادای کشور را، فدای اهداف پست خود در قدرت طلبی های بی حاصل کرده و خواهند کرد،

مصطفوی
This comment was minimized by the moderator on the site

کم زر بزن

:(
This comment was minimized by the moderator on the site

از پوتین هایِ خاکی، تا کفش هایِ ورنیِ وِرساچِه.



وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌

هرگاه به آنان گفته شود در زمين فساد نكنيد، مى‌گويند: همانا ما اصلاحگريم...



از قرار معلوم یادداشت های نگارنده ی این سطور قرار است بی مخاطب باشند، اما چگونه است که طنینِ تلخ و گزنده اش چندان هم بی مخاطب نیست... اگرچه "یادداشتِ بی مخاطب" اضافه ای نچسب و بی معناست، اما شاید نگارنده بر آن است که خود را در پسِ یک مکانیزم دفاعیِ خودساخته پنهان کند. بی آنکه بداند همه ی دنیا چهاردیواریِ بناشده ی تحلیلها و نگاشته هایش نیست...

و اما بعد....

در تاریخ بسیارند آنان که زمانی دوشادوش رسول خدا ص شمشیر زدند، زخم خوردند، جانبازی کردند، اما زیبایی های دنیا آنها را مقهور کرد و شمشیر بر علی ع کشیدند و فرق اش شکافتند... آری، گاهی مزه ی خورشت های کاخ دمشق حافظه ی ادمی را کور میکند. گاهی کت و شلوارهای اتوکشیده ی، و عطر و ادکلن های مارک دار بدجوری ادمی را هوایی میکند... گاهی عاروق های روشنفکری مان گل میکند و فکر میکنیم همه ی دنیا را فهمیده ایم و مثلاً هرکس جز منش و تفکر ما راه و روشی دیگر دارد مشتی گوسفند بیسواد و کچل و گروگوری است... این قصه وقتی دردش بیشتر میشود که روشنفکر داستانش از نان و اب همین نظام جایگاه ای برای خود دست و پا کرده باشد...

انگار یادمان رفته که خودمان زمانی با پوتین های پاره و خاکی قرار بود پیام آور راستینی باشیم برای نسل های بعدمان، و امروز خسته از آرمانی هستیم که پیر جماران برایمان میگفت.... آری... چقدر زیبا گفت مهدی باکری که دعا کنید شهید شوید، والا یا در دنیا و زیبایی هایش غرق میشوید، و یا از غصه و انزوا دق میکنید...

نترسید، بعید میدانیم قاسم سلیمانی از قماش امثال شما باشد که سودای دوختن شولایی در سر بپروراند... نه چونان دولت بی هنر و بی ثمرتان، و نه چونان هم کیشان دل در دنیا زده تان.... درد اور انجاست که امثال انانی که دنیا را دنیای موشک نمیدانند حال داییه ی مهربان تر از مادر برای امثال سلیمانی شده اند.... شما انقدر وقیحانه سخن میگویید که جایی برای مماشات در قلم نوازی ندیدم، از مزخرفیاتی بی سند، و مشتی لات و الاتِ نخ نماشده از عدم اختیارات رییس جمهورِ بی هنر و بی ثمرتان، تا توهین به ملتی که بهترین جوانانش را هدیه کرد تا امثال شما در این کشور امروز بتوانند ازادانه بی مخاطب بنگارند، تحصیل کنند، و با لباس های اتوکشیده ی یقه سقید عکس یادگاری بگیرند و عاروق روشنفکری شان را بزنند.... در روانشناسی اصلی است به نام مکانیزم دفاعی که آدمیان را از دریافت و مواجه با حقیقتی تلخ در زندگی شان باز میدارد، علی الخصوص نسبت به مواردی که کوهی از بافته های ذهنی شان را از بین ببرد، حقیر فکر میکنم جنابتان دچار این سندروم این روزها اپیدمیک شده اید، فلذا برای فرار به جلو بهانه های بس فکاهی در نگاشته هایتان موج میزند.... مثلا در توضیح نسبت جماعا دلواپسان با محور سیاسی تری-بی یا همان بولتن (ترامپ) بن سلمان و نتانیاهو، بدون هیچ تحلیل و فکت، درست مثل ادبیات راننده های محترم تاکسی سخن میگویید. این نشان دهند ه ی عمقِ کوتاه فکری شما و دچار شدن به سندروم مکانیزم دفاعی برای تخفیفِ آلامِ شکستِ تفکر اپیزریِ شما و دوستان نه چندان ظریف تان است....



بوی الرحمن امثال شما مدتهاست برخواسته.... وقت ان است کمی هم خودتان را مخاطب سخنانتان قرار دهید....

والسلام علی من اتبع الهدی

رهگذر
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در روستای گرمنِِ پشت بسطام، مردم ...
سلام...شاید برای خواندن این مطالب ودرک ان تا حدودی... ۳ساعت وقت گذاشتم...تشکر ؟از تمامی عوامل ..مخصو...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
تقاطع تنش‌زایی سید مصطفی تاج‌زاده استراتژی باخت - باخت جمهوری اسلامی در منطقه، به‌ویژه در اعزام نی...