بلایی به نام کاسبکاران فتنه - چه کاسبی کثیف و خسارت باری

کاسبکاران فتنه کسانی هستند که دست یابی به قدرت را از طریق نابودی آبرو و حیثیت و حتی جان رقبای سیاسی خود برای خود جستجو می کنند آنان توان رویارویی سیاسی رودر رو با رقیب را ندارند لذا ناجوانمردانه دهان رقیب را بسته و او را بمباران تبلیغاتی می کنند تا نابود و بی حثیت شود و خود کنار کشد. تریبون داران بزرگ آنان آنقدر روی واژه "فتنه" برای کوبیدن مخالفین سیاسی خود مانور رفته اند و آنقدر از این حربه برای کوبیدن رقیب سیاسی خود استفاده کرده اند که به قول دوستان نماینده مجلس شورای اسلامی بعضی از آنها به "کاسبکاران فتنه" تبدیل شده اند و واژه فتنه به وسیله ای برای کسب و کار سیاسی شان و اهرمی برای نابودی رقیب شان تبدیل شده است. بسیاری از دلسوزان نظام را با همین حربه از صحنه سیاسی خارج کردند و با مخفی شدن پشت همین واژه تصفیه ی جمعی عظیمی از سیاسیون رقیب خود در کشور انجام دادند. طوری عمل کردند که یک جناح عمده و با سابقه سیاسی کشور که روزگاری هم خانه و دوش به دوش امام خمینی (ره) بودند و همره او در صحنه جنگ و انقلاب را با تمام رهبران و کادرهایش از حقوق مدنی و قانونی شان محروم کرده و از صحنه کنار انداختند و خود شدند یکه تاز میدان سیاست ایران و البته بسیار ناموفق و خسارت بار هم برای کشور و هم برای انقلاب و هم برای تمام ظرفیت هایی که امام (ره)

و اصل مترقی ولایت فقیه او به وجود آورده بود و از یادگاران ایشان بود . آنان در راه ناصوابی که در پیش گرفته اند از همه دست آوردها و ابتکارات امام سو استفاده کردند و آنها را به وسیله ای برای کار سیاسی خود تبدیل کردند. بسیج و سپاه که از یادگاران و ابتکارات امام خمینی (ره) بود به وسیله ای برای شکست کاندیداهای انتخاباتی آنها تبدیل شد و... و البته این همان فتنه اصلی است که فتنه گران عرصه سیاسی نعل وارونه زدند و رقیب را فتنه گر نامیدند و هر دلسوزی که در این راه حرفی زد  و اعتراض کرد نیز فتنه گر معرفی کرده  او را از راندند.

بسیاری با همین نام از کارهای اجرایی برکنار شدند. بسیاری ممنوع التصویر شدند، بسیاری ممنوع التدریس شدند و... و خلاصه جناح راست کشور، جناح چپ را تمام و کمال از صحنه کشور با همین حربه حذف فیزیکی کرد. آش آنقدر شور شد که حتی افرادی هم که اغراض شخصی با هم داشتند از همین حربه برای محروم کردن رقبا استفاده کردند و... و خسارات زیاد و جبران ناپذیری به کشورمان وارد کردند. اگرچه نمی توان افراد و یا جناح های سیاسی را بی گناه تصور کرد و مطمئنا اشتباهاتی در کار خود داشته و دارند (دیکته نوشته ها غلط دارند)، اما این باعث نمی شود که  مثلا به خاطر اشتباهی آنها را از تمام عرصه کشور محروم کرد؛ کاری که جناح "راست" که اکنون به "اصولگرایان" معروف است به سر جناح "چپ" که اکنون "اصلاح طلبان" معروفند آوردند. کار را به جایی رساندند که طرفداری و یا گرایش به جناح مقابل سیاسی (اصلاح طلبی) یک جرم سیاسی و حتی انحراف دینی تلقی شد؛ در حالی که افراد منسوب به جناج چپ اکثرا از یاران و اطرافیان امام خمینی (ره) بوده و هستند، حتی یادگار و خانواده معظم بنیانگذار ج.ا.ایران حضرت امام خمینی (ره) هم که از نزدیکان به این جبهه بودند، و به همین جرم در حرم بنیانگذار ج.ا.ایران ناجوانمردانه و بیشرمانه توسط عده ایی "هو" شدند.

خلاصه اصولگرایان در این چندساله آنقدر افراط کردند که عضویت و یا هواداری از جناج سیاسی رقیب آن ها به یک جرم در کشور تبدیل شد و هرکجا چنین افرادی را یافتند به چوب حذف و اخراج و محدود راندند. طوری صحنه سیاسی را رقم زدند که انگار وفاداری به نظام مساوی بود با اصولگرایی و هرکه اصولگرا نبود از اصول انقلاب و ولایت فقیه منحرف تلقی شده به تیغ کینه شتری سپره می شد. این در حالی بود که این دو جناح سیاسی (راست و چپ و یا اصولگرا و اصلاح طلب) تنها دو نحله سیاسی و یا دو جناح سیاسی رقیب بیش نبودند (البته عمده سیاسیون کشور هم در این دو جناح جا می گرفتند حتی رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای هم از اعضا و رهبران جناح موسوم به راست بودند) که باید همچون دو بال جسم انقلاب را به حرکت در می آوردند.

در این چند سال اصولگرایان تمامی امکانات کشور را به تمام و کمال در ید قدرت خود گرفتند و حتی به افراد سکوت کرده و در حیرت فرو رفته ها از این همه بی تدبیری جریان اصول گرایی که سخت آنان را در گیجی و ابهام و سکوت فرو برده بود، هم تاختند و آنان را به عنوان "ساکتین فتنه" معرفی کردند و... و بدین سان کشور و نظام را به گروگان خود گرفتند و هر چه در چنته داشتند رو کردند و غیر مستقیم فشار آوردند که همه باید اصولگرا باشند در غیر این صورت باید صحنه را ترک کنند و یا توبه و عذر خواهی کنند. درست مثل حرف و سیاست بوش (رییس جمهور امریکا) در بعد از حمله 11 سپتامبر 2001 که می گفت "یا با ما یا برما"؛ وسط آن رنگی را به رسمیت نمی شناسیم. این جا هم اگر می خواستی بمانی باید اصولگرا باشی و گرنه از اصحاب فتنه ای!!! این در حالی است که همه می دانند، اصولگرایی تنها یک نام برای یک جریان سیاسی بیش نیست که برای کسب قدرت در کشور فعال است و دیگر هیچ. والا اگر اصولگرایی این است که رقیب سیاسی را با هر وسیله ایی نابود کرد و از هر حربه ای برای نابودی او استفاده کرد که این نه اخلاقی و نه انسانی و نه دینی است و هر انقلابی مسلمان از این خصوصیت بری است. در این کش و قوس یاران و نزدیکان امام (ره) همچون هاشمی، خاتمی و... به حاشیه رفتند و کسانی که نه در انقلاب کسی از آنها ردی دیده و نه در جنگ رزمنده یی آنها را مشاهده کرده و نه در هیچ عرصه یی دیگر، و تا زمان رحلت امام (ره) ردی از آنان دیده بود؛ ایدئولوگ انقلاب شدند و اعتقاد به افکار و شخصیت آنها، به معیار انقلابی بودن برای انقلابیون تبدیل شد!!.

تا این که مردم شریف ایران باز به داد مظلومان ظلم دیده از ناحیه "کاسبکاران فتنه" آمدند و در حماسه سیاسی 24 خرداد 1392 در میان انبوه کاندیدهای اصولگرایان که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به مبارزه با تنها کاندیدای جبهه اعتدال و اصلاحات یعنی دکتر حسن روحانی آمده بودند به این تنها روحانی جمع رای دادند تا انقلاب را از دست کاسبکاران فتنه نجات دهد تا بیش از این نتوانند انشا لله بر نیروی انسانی و توان کشور بتازند و قربانی های بیشتری از آنها نگیرند. در این چند ساله نیز تمام امکانات ملی در اختیار اصولگریان قرار گرفت و این ظلم بزرگی بود که این جناح سیاسی در حق کشور انجام داد که افکار خود را افکار امام (ره) و مشی سیاسی خود را مشی سیاسی انقلاب و رهبران خود را جای رهبران انقلاب جا زد و امکانات زیادی از کشور ضایع کرد.

تنها در بعد اقتصادی 700 میلیارد دلار درآمد نفتی شانس و فرصتی بود که خدا به این ملت و کشور داد و می توانست سکوی پرش بلند کشور به سوی پیشرفت و سعادت باشد ولی این نشد و در مقابل ویرانه ای با رشد اقتصادی صفر یا منفی، تورم و بیکاری دو رقمی و... به دکتر روحانی تحویل شد، تا او هیچ فرصتی برای اشتباه و تمرین نداشته باشد و مجبور شود از فردای در دست گیری قدرت به جنگ غول های خسارت و بدهی و خرابی بجا مانده از هشت سال حاکمیت مطلق و یکدست اصولگرایان یعنی فساد اداری، رشوه، اختلاس های تاریخی، بیکاری، تورم، گرانی، کمبود بودجه، روابط خارجی ویران، کشور به هم ریخته، سازمان های نظارتی و برنامه ریز تعطیل شده و هزاران مرض دیگر برود. این است حاصل خودخواهی های یک جناح سیاسی که از تمام ظرفیت کشور (لشکری و کشوری) در جهت مطامع جناحی خود سود جست و این کشوری است که به نفر بعدی تحویل داده است که سه سال وقت نیاز است که (در حالت عادی) از کشور بحران زدایی کنند و آن را به حالت عادی در آورند و دوباره آن را روی ریل قرار داده و استارت مجدد کار حرکت مجدد آن را زند. 

 خدا این کشور را از دست افرادی که انقلاب و قانون اساسی و اصول بنیادین تفکر امام خمینی (ره) را به اسارت خود گرفته اند و بیرحمانه بر انقلاب، انقلابیون و کشور تاختند؛ نجات دهد. خدا دست هایی را که این انقلاب را وسیله کسب سیاسی خود قرار داده اند از سر این انقلاب قطع فرماید.

 

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 22:30 شماره پست: 319

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.