همسایه ها یاری کنید، سردار قالیباف شهر داری کنه

 در این دو سه ماهه، کشور با دو حادثه نسبتا مشابه در تعداد تلفات مواجه شد (البته نه در میزان خسارات که اصلا قابل مقایسه نیستد)، یکی حادثه قطار سمنان (آذرماه) که انگشت اتهام متوجه وزارت راه و ترابری (دولت تدبیر و امید) بود و یکی حادثه ساختمان پلاسکو (دیماه) که به صورت طبیعی قصور متوجه مدیریت شهری و ابواب جمعی شهرداری تهران (و در راس آن کاندیدای احتمالی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری 1396) بود؛ و با مقایسه نحوه برخورد مسولین کشور با این دو کیس می توان به عینه وضعیت "یک بام و دو هوا" را دید. در حادثه قطار از قصور و تقصیر و بی تدبیری دست اندرکاران وزارت راه سخن به میان آمد و تبلیغ شد و یک متخصص مربوط به راه آهن را مجبور به استعفا کردند و گفتند کم است و باید محاکمه هم شود، و اما در کیس مشابه ویرانی عظیم ساختمان پلاسکو که باز هم به کشتار هموطنان ما انجامید، از شهامت و فداکاری و تلاش مجاهدانه مقصرین حادثه تبلیغ، و نشان داده شد که شبانه روزی کار (البته خراب کاری) را جمع کردند. 

 

عملیات آواربرداری ساختمان پلاسکو

عملیات آواربرداری ساختمان پلاسکو که علیرغم تاکیدات مکرر آقای سید جلال ملکی (سخنگوی رسمی عملیات صحنه) مبنی بر عدم امکان زنده ماندن احدی از قربانیان در زیر آوار (از همان ساعات اولیه شروع کار)، اما همچنان به عنوان "عملیات امداد و نجات" تا آخرین روزها از آن یاد شد، و البته به درستی هم باید آن را "عملیات امداد و نجات" نامید که در واقع عملیات امداد و نجات عنصر کلیدی جریان اصولگرایان محبوب، برای انتخابات ریاست جمهوری آینده، از زیر فشار انتقادات به خاطر قصور، کم کاری، سو مدیریت، هرز رفتن منابع عظیم ثروت این مردم و... بود.

این عملیات بالاخره دیروز تمام شد اما انبوهی از سوالات و ابهامات بجای ماند و معلوم نیست که پاسخی برای آن وجود خواهد داشت یا نه و آیا دستورات مقامات عالی برای یافتن مقصرین این حادثه سر انجامی خواهد داشت و یا این که قصور و مقصر همچنان که تبلیغ شد، به همان اهالی شاغل در پلاسکو برای عدم توجه به اخطار شهرداری، مردمی که بعد از حادثه عکس سلفی گرفتند، تانکر گازوییل، کپسول های پیک نیکی و... تقلیل خواهد یافت.

اما آنچه شاهد آن بودیم باز هم سایه جناح بازی های سیاسی اصولگرایان بود، که سال هاست که ارکان انتصابی کشور را مادام العمر در اختیار و در خدمت خود و جناح سیاسی خود گرفته اند، که البته عریان تر از قبل در این حادثه هم دیده شد، به طوری که اصولگرایان محبوب و نازنازی آقایان، نهادها و تریبون های ملی که باید تنها در خدمت منافع ملی باشند، را به خدمت گرفته تا مهره کلیدی خود را از رسوایی هایی که بار دیگر گریبانگیرش شده بود نجات دهند.

نمونه بارز آن صدا و سیما بود که علاوه بر شبکه خبر که در این مدت شبانه روز در صحنه حضور داشت و گزارش، مصاحبه، پوشش خبری یکجانبه، انحصار خبری و... مستقیم داشت، تمام شبکه های رادیویی و تلویزیونی صدا و سیما نیز به خدمت گرفته شد تا هر سخن و حتی بنری که در خیابان ها، دهان ها و... به نفع شهردار و شهرداری و... و گل و بلبل نشان دادن شرایط بعد از سقوط این همه آوار و خسارات چند هزار میلیارد تومانی، کشته شدن ده ها هموطن، وجود داشت، را بزرگ کرده، و بگویند هیچ چیزی نشده، همه جبران می شود، هیچ ناراحت نباشید، بیمه هست، مردم هستند، وزارت کار هست، ثبت اسناد و املاک هست، بانک ها هستند، وام ها هستند، ثبت احوال هست، بنیاد مستضعفان هست، شهرداری هست، شورای شهر هست، سپاه و ارتش هستند، قوه قضائیه شبانه روزی حضور دارد، پلیس حاضر است، اصناف هستند، دارایی برای بخشش مالیات ها و دیون آماده است و... همه خسارات هم جبران می شود، اصلا دو سال بیمه بیکاری بگیرید و بعد بهتر از قبل جای جدید و مدرنتر تحویل خواهیم داد.

اصلا نگرانی وجود ندارد و همه همسایه ها و فامیل های دور و نزدیک و غیر فامیل ها یاری کردند تا طی بحث های یکطرفه که با کارشناسان خاص، مثل آقایان پیرهادی و چمران (نمایندگان شورای شهر تهران و...) که الحق در تمام پرونده های از این دستِ شهرداری (مثل املاک نجومی، بخشش زمین ها، سو مدیریت ها و...) سنگ تمام گذاشتند تا به ساحت کبریایی این کاندیدای محترم این فصل و فصل های دگر اصولگرایان! گردی ننشیند، تا بالاخره روزی کرسی ریاست جمهوری را همچون احمدی نژاد و ابواب جمعی اش تصاحب نماید و در این راه به زعم خود همه چیز را هزینه کردند تا تمام مقصرین تقصیرکاران را از صحنه عظیم و رسوای پلاسکو به سلامت عبور دهند، اما بعکس در حادثه قطار سمنان شما می توانید برنامه های صدا و سیما و... را مقایسه کنید تا تفاوت برخورد را در مصاحبه با آسیب دیدگان، سخنان ائمه جمعه، کارشناسان مدعو، صادر کنندگان پیام ها و... ببینید، که چقدر تفاوت وجود دارد. 

البته من معنی اصولگرایی را نفهمیدم که چیست و این جماعت از کدام اصول حرف می زنند و سنگ کدام اصول را به سینه های مبارک خود می زنند، اصولا نمی فهمم در میان اصولی که آقایان اصولگرایان بدان اصول، اصولگرا هستند و در سیاستمداری عجیب و غیر انسانی آنان چیزی به اسم "عدالت" و یا حد اقل انصاف به عنوان یک اصل هست یا نه، و اگر هست و پاسخ مثبت است، باید گفت این همان صورت عملی و بروز عینی "عدالت اصولگرایی" است که عریان می توان آن را در برخورد با این دو کیس دید، نمی دانم عدالت و انصاف به عنوان عنصر کلیدی جایی در این جریان سیاسی دارد؟!! (آقایان اصولگرا فاین تذهبون یا اولی الابصار).

You have no rights to post comments

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.