مطالب نویسنده

آقای محسن رضایی! "دفاع از بیت امام هم شد یک حرکت ضد انقلابی؟!!

مصطفوی 22 خرداد 1395 2172 کلیک ها

امروز آقای سردار محسن رضایی (دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام) بر کرسی سخنرانی تکیه زد که روزی معلم شهید این انقلاب "دکتر علی شریعتی" تکیه می زد و با سخنان حکیمانه خود از جذب جوانان این کشور به جریانات سوسیالیستی، کمونیستی و التقاطی در زمانی جلوگیری کرد که آنروز هرگز روحانیت چنین توانی از خود نشان نداد و به جوانان این کشور در آن روزهای حساس که صحنه انقلاب و انقلابی گری دست حریف بود، فهماند که از دل تشیع هم می توان مبارزه با ظلم بیرون کشید و این تنها جریان چپ نیست که تئوری مبارزه و مشی آن را در خود دارد؛ و امروز در بین مدیران ارشد ج.ا.ایران می توان افرادی را یافت که می گویند "اگر شریعتی نبود ما هم یک چریک فدایی و.... بودیم."

آری او دکتر شریعتی بود و این دکتر رضایی، او قهرمان مبارزه با استبداد داخلی و این قهرمان مبارزه با متجاوز خارجی، اما این کجا و آن کجا، خال مهرویان سیاه و دانه فلفل سیاه هردو جانسوزند اما این کجا و آن کجا، دکتر شریعتی تا شهادت بر عهد و پیمان ماند تا به صورت مرموزی از میان برداشته شد، و امروز جسد پاک این معلم مبارز در دمشق منتظر انصاف و ترحم یکی از همرزمانش است، که امروز بر اریکه های این انقلاب به ثمر نشسته تکیه زده اند، تا اجازه یابد بعد از سی و چند سال از شکست استبداد، به کشور خود باز گردد و در جایی که انقلاب را به دل جوانان این مرز و بوم پمپاژ می کرد، دفن شود؛ ولی مبارزین همسنگر او امروز او را فراموش کرده و مورد بی اعتنایی قرار می دهند تا در دمشق بماند و سند رسوایی انقلابیونی باشد که با هم به مبارزه با استبداد برخواستند و...

بگذریم از این ها، امروز در مراسمی شرکت جستم که برای تجلیل از شهدای انقلاب و حریم انقلاب در حسینیه ارشاد تشکیل شده بود، تجلیل از 1800 شهید منطقه سه تهران، و فرمانده ما در جنگ، جناب سردار محسن رضایی که به واسطه فرماندهی اش در جنگ بارها خدمت امام (ره) رسیده بود، سخنران چنین مراسمی بود و بر مکانی حضور یافت که به قول خود ایشان یکی از کانون های انقلاب بود و شهید مطهری و مرحوم شریعتی! (ظاهرا دکتر محسن رضایی اعتقادی به شهادت دکتر علی شریعتی ندارند و از لفظ مرحوم برای شریعتی استفاده کرد) و... را در خود دیده است.  

اما مهمترین نکته ایی که در سخنان آقای محسن رضایی جلوه داشت حمله ایشان به آیت الله هاشمی رفسنجانی بود که چرا به رد صلاحیت آیت الله سید حسن خمینی توسط شورای نگهبان قانون اساسی اعتراض کردند؟!!، و آقای محسن رضایی بدون ذکر نامه آقای هاشمی این کارش را ضد انقلابی تفسیر و اعلام کردند؟!!  ظاهرا از این پس باید جرم جدیدی را هم به جرم های رایج بین انقلابیون اضافه کرد، که اگر کسی از حرمت و حیثیت خاندان بنیانگذار ج.ا.ایران دفاع کند، این خود می شود حرکت ضد انقلابی، حتی اگر این دفاع را یکی از استوانه های انقلاب و فردی مثل هاشمی رفسنجانی انجام دهد؟!! و نیروهای درجه چندم زیردست آقای هاشمی در زمان مسولیت های خطیر، او را نیز رد صلاحیت کرده و ضد انقلابش خطاب خواهند کرد.

جناب سردار رضایی، حرکت آقای هاشمی رفسنجانی در اعتراض به رد صلاحیت سکاندار بیت شریف امام خمینی (ره) را همچنین عملی در راستای جدایی دین از سیاست ارزیابی کردند و عنوان داشتند که کسانی که سخن از شورایی شدن رهبری و رد صلاحیت نمایندگان توسط شورای نگهبان می رانند، به دنبال جدایی دین از سیاست هستند و این یک عمل ضد انقلابی است؟!!

به عبارتی آقای دکتر رضایی عنوان داشتند که اگر ظلمی دیدی و اعتراض کردی، همین می شوی عمل ضد انقلابی و خودت هم ضد انقلاب خواهی شد؟!!.

جناب آقای دکتر رضایی با چنین منطقی، چرا به مهاجر و انصار زمان پیامبر (ص) خرده می گیرید و آنها را به بی وفایی متهم می کنید، که چرا آنان به ظلم هایی که به خاندان رسول (ص) شد، تن دادند و سکوت کردند؟!! آقای فرمانده عزیز آنها هم مثل امثال شما برای حفظ اسلام و حاکمیت اسلامی، هر حرکت اعتراضی به حاکم وقت را حتی اگر در جهت ظلم به اهل بیت رسول (ص) بود را قابل اغماض می دانستند و با اشاره به وظیفه خطیر حاکم اسلامی او را در این زمینه صاحب حق و دست باز می دانستند و در این راستا غیر قابل نگوهش؟!!. شما هم علاوه بر سکوت در این خصوص حاکم وقت را مجوز می دهید که با معترضین به این ظلم در حق خاندان امام (ره) را به عنوان ضد انقلاب برخورد هم کنند؟!! 

جناب سردار رضایی! شما که می گویید "نباید چندگانگی ایجاد شود و باید انسجام درونی نظام حفظ شود وگرنه مشروطه تکرار می شود و انقلاب شکست می خورد" و به دنبال فرمولی هستید که مردم از حکومت جدا نشوند، لابد باید بدانید که انشقاق ها زمانی ایجاد می شود که حقوق متناسب با حق افراد داده نشود، لابد نظر شما این نیست که مردم یکپارچه بنشینند و نگاه کنند و آیت الله جنتی و... (شورای نگهبان) در یک امنیت کامل و آهنین هرکاری که دلش خواست بکند و همه روزه سکوت بگیرند و نگاه کنند که فردی که سکان بیت بنیانگذار این انقلاب (ره) را عهده دار است زیر پای کسانی که مدعی اسلام و انقلاب هستند و در واقع علنا سود جناح سیاسی خود را اعمال می کنند، له شود؛ و هیچ نگویند که توسط امثال شما متهم به ضد انقلابی نشوند؟!!

این سکوتی که شما توصیه می کنید، انقلابی بودن را نشان نمی دهد بلکه توصیه به روش "قاعدین" می کنید کاری که امثال آقای مصباح یزدی در زمان دستگری امام خمینی (ره) قبل از انقلاب انجام دادند، مثل همان ها که نشستند و نظاره کردند که حاکم وقت با اهل بیت رسول الله (ص) هر چه خواستند کردند و به اسم فتنه و خروج بر حاکم مسلمین در کربلا و... سلاخی اشان کردند.

آقای دکتر رضایی عزیز! انقلابی بودن قاعدتا این نیست که چشم و دهان بر خلاف ها بست، مثلا هزاران میلیارد از بیت المال در زمان دولت "خودی" ها به غارت رود و حتی آنها را به میز محاکمه نکشیم و غارت گران اموال این مردم حتی به سوالی هم در این زمینه پاسخ ندهند و در هیچ محکمه یی قلدرانه حاضر نشوند و ما هم جریان را کش ندهیم، چون آبروی خودمان خواهد رفت. و باز دوستانی مثل شما علیرغم هشت سال حاکمیت دوستان انقلابی امان، در همین مجلس شهدا مدعی شوید که اقتصاد این کشور را دست انقلابیون ندادند و دست لیبرال ها ماند، و اگر مثل جنگ، سیاست، هسته ایی و.... دست انقلابیون می دادند چنین و چنان می کردند؟!!؛

برادر عزیز! در هشت سال گذشته این آقای احمدی نژاد و تیم انقلابی ایشان نبودند که کشوری با بیش از چهار درصد رشد اقتصادی از دولت قبلی تحویل گرفتند و با منفی پنج درصد رشد اقتصادی تحویل دولت بعدی دادند، آیا این دوستان انقلابی شما و ما نبودند که کشوری با نزدیک به هزار میلیارد دلار درآمد را به یک کشور ورشکسته و بدهکار تبدیل کردند و بیکاری، بی سامانی، فساد و غارت بیت المال و... را به اوج رساندند؛ حال شما تازه مدعی می شوید که اقتصاد این کشور دست انقلابیون نیفتاد که مثل جنگ و هسته ایی و... متحولش کنند؟!!.

آقای رضایی عزیز! اگر همین آقای هاشمی که شما امروز او را ضد انقلاب و حرکاتش را ضدانقلابی اعلام می کنید، نبود که طبق حکم امام خمینی (ره) باید امثال شما به دلیل شکست هایی که در آخر جنگ به کشور و انقلاب و رزمندگان تحمیل کردید، محاکمه نظامی می شدید، حال که نشدید و مانده اید، امروز به فردی مثل هاشمی می تازید که به تجاوز به حریم آبروی بیت امام (ره) اعتراض می کند و آنان که بیت امام (ره) را رد صلاحیت می کنند، را بی صلاحیت و رد صلاحیت شده اعلام می کنند.

آقای رضایی عزیز!  بگذار امثال شما این دفاع از بیت امام و یارانش را جو سازی تعبیر و تفسر و اعلام کنند، ولی این جوسازی نیست، بلکه این دفاع از حق و حقوق بیت امام (ره) است که پیش بینی این وضع را قبل از مرگ خود کرده بودند و فرمودند که "احتمال قوی می‌دهم که پس از من برای انتقام‌جویی از من به بعضی از نزدیکانم و دوستانم تهمت‌ها که من آنها را ناروا می‌دانم، بزنند. و به آتشی که باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند. و احیانا به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند."

آقای رضایی عزیز! چشمانت را باز کن و ببین که در حال حمله به همسنگرانت هستی که از بیت امام (ره) دفاع می کنند و سود حمله ات به کام امثال آقای مصباح یزدی خواهد رفت، که نه در جنگ و نه در انقلاب هیچ نقشی نداشتند و جز "قاعدین" آن زمان بودند و امروز بر سفره این انقلاب از متنعم ترین ها هستند و مشغول کنار گذاشتن السابقون، مجاهدان و فعالین این انقلابند. این را می خواهید آقای رضایی عزیز؟!!

دکتر! سردار عزیز! آن موقع که این عناوین را نداشتید که بهتر از الان در خط امام بودید، چرا چهره امامی (ره) را که بارها زیارت کردید را فراموش کرده اید؟! ما که از سربازان تو بودیم و چهره امام (ره) را هم ندیدیم باید از بیت شریفش دفاع کنیم ولی شما دفاع که نمی کنی که هیچ، عَلَمُ توقی هم که به دفاع بلند شده است را هم می خواهید بیندازید؟!! این شرط انصاف نیست آقای دکتر؟!! آقای سردار بزرگ؟!!  

  ttp://rezaee.ir/fa/news/2682

 

+ نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۴ ساعت 23:46 شماره پست: 883   

دوست دارم همانی باشم که هستم، بی نقاب

مصطفوی 23 خرداد 1395 1995 کلیک ها

به حرکت در سایه ام فرا می خوانند، اما خطر حرکت در روشنایی را به امنیت حرکت در تاریکی ترجیح می دهم، از آلودگی ها آگاهم و دیده ام که چگونه دوستانی حتی در زیر روشنایی روز ضرباتی پی در پی و مهلک را از نابکاران دریافت داشته اند، و همین فرمانم می دهد که در سایه حرکت کن، اما هم از تاریکی می ترسم و هم از حرکت در تاریکی متنفرم، حرکت در سایه و روشن را هم دوست ندارم و این نوع حرکت مرا از خودم هم متنفرم می کند. دوست دارم بدون هیچ نقابی در روشنایی کامل روز و بدون هیچ گونه حرکت زیکزاکی طی طریق کنم، بی دغدغه از اطرافم، بی ترس از دست ها و چشم های ناپاک، در صراط مستقیم باشم. در حالی که دوست دارم انسان زیرکی باشم، اما هرگز دوست ندارم که دیگران را به بازی های زیرکانه خود بگیرم، دوست دارم همانی باشم که هستم، به سادگی آب، بی تکلف، خالی از هر شیله و پیله. ای کاش زمانی برسد که انسان ها مجبور نباشند که انتخاب هایشان را برای خوشایند دیگران تغییر دهند.

 

+ نوشته شده در شنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۴ ساعت 21:40 شماره پست: 885 

نیم سانت در حریم شان ورود کنی غوغا به پا می کنند

مصطفوی 23 خرداد 1395 2047 کلیک ها

 بسیاری از داشته هایم را باخته ام، ولی هنوز قمار شرف و انسانیت به پایان نرسیده و بسیاری برای باختن مانده، که دزدان در کمینش نشسته اند، گاه فشار دزدان سرگردنه به سرگیجه ام  انداخته و یا به انتحارم فرا می خواند، تا بر این وضع بشورم، اما باز حسی به متانتم می خواند. دزدان انسانیت تو را به سان نوچه ها می خواهند، شرفت را می گیرند تا نوچه صفت، مجری اوامرشان باشی. بی هیچ شخصیتی، تفکری، اختیاری، حدودی و... همه چیز تعطیل، و گوش به فرمان.

نیم سانت در حریم شان ورود کنی غوغا به پا می کنند و هماو برای تو اصلا حریمی قایل نیست، رگباری سخن می گوید و حتی لحظه ایی اجازه پاسخ به تو نمی دهد، و در واقع گوشی برای شنیدن ندارد و می خواهد تنها سخن گو باشد. هنگام سخن چهره در چهره چشمانش را برایت گرد می کند و می خواهد بدین وسیله تو را بترساند و تنها با رد و بدل کردن چند کلمه تو را مطیع خود کند. 

 

+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۴ ساعت 15:1 شماره پست: 887 

برونده تربیتی انسان بودن معیار تاثیر ادیان

مصطفوی 23 خرداد 1395 2001 کلیک ها

 این سوال را زیاد می شنویم که کدام دین به حق است؟!! ولی این اصولا سوال مناسبی نیست، چرا که روزگاری همه ادیان در وضعیت خوب، مناسب و به حق بودند، که توانستند دل انسان های عصر خود را بربایند، و خلاهای زندگی آنان را پر کردند و به سوال های اساسی اشان پاسخ دادند؛ لذا شاید مناسب ترین معیار برای ارزیابی هر دینی این باشد که هر جامعه ایی چه نوع انسان هایی را به عنوان برونده تربیتی خود پرورش می دهند و خروجی جامعه مدعی، چه نوع انسان هایی و با چه مشخصاتی خواهد بود.

این شاید بهترین معیاری باشد که هر دینی که انسان های انسان تری بیرون دهد، همان دین را باید نمره خوب داد؛ اگر دینی هزاران ادعا داشته باشد ولی برونده آن انسان های باشد که بویی از انسانیت نبرده اند هزار خوبی اش بی فایده خواهد بود و ادعاهای مطرح شده اش را هم نمی تواند موثر و مفید ارزیابی کرد، چرا که اگر ادعایی به فعلیت نتواند تبدیل شود، چه فایده ایی دارد.

همه ادیان آمده اند که انسان ها انسان تر باشند و انسانانه تر زندگی کنند و انسان ها را به سمت سعادت هدایت کنند ولی اگر دینی برای زندگی معتقدان خود انسانیتی به ارمغان نیاورد، بهتر است مدعی نشود. 

 

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم بهمن ۱۳۹۴ ساعت 23:22 شماره پست: 890

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
افزایش دزدی در ایران بررسی آمار‌های رسمی منتشر شده نشان می‌دهد میزان سرقت در پنج سال گذشته ۴ برابر ...
- یک نظز اضافه کرد در نظام برخاسته از قیام های اعترا...
بی‌بی‌سی دروغ می‌گوید، اما... رحیم قمیشی دو روز است روایتی از رسانه انگلیسی بی‌بی‌سی در فضای مجازی...