جناب سرتیپ اسماعیل کوثری، از فرماندهان محترم سپاه فرموده اند که، نباید با واژه "نظامی"، مردم را ترساند "مگر نظامی‌ها چه کار کرده‌اند که مردم را می‌ترسانیم؟". در پاسخ به این همسنگر زمان ایستادگی در برابر دیکتاتور نظامی، مثل صدام، باید یادآور شد که، آنچه از نظر دور داشته اید کل تاریخ حضور نظامیان در قدرت، در تاریخ زمامداری جهانی است؛ بروز این پدیده شوم در هر کشوری، به روشنی از وجود بن بست، بحران، ناکارآمدی و... در تئوری و اجرای سیستم حاکم حکایت دارد، حضور بیش از پیش نظامیان در مصادر کشور ایران نیز لاجرم از بحران و ورشکستگی انقلاب و حاکمیت در تئوری، قانون و اجرا حکایت خواهد کرد.

سکانداری نظامیان، شکست تمام ظرفیت های موجود در کشور، انقلاب و کادرهای انقلابی را با صدای بلند در بین جهانیان فریاد خواهد زد، هر چند ما سر خود را در برف فرو کنیم و بخواهیم که نبینیم؛ این یک امر روشن و واضح نزد هر تحلیلگر، حتی آماتور است، که هر چه روند دخالت نظامیان در امور هر کشوری افزایش یابد، نشانگر عمق شکست و ناکارآمدی تئوری و تعمیق شکاف بین حاکمیت و مردم آن کشور تعبیر خواهد شد، چرا که اگر، مدار امور کشوری در روال عادی خود باشد، طبیعتا کارها باید در مدخل، روال و توسط اهل آن، اداره شود، و نباید تیغ و پوتین به کسی نشان داد، تا کار سامان گیرد.

هر چه نظامیان از روند اداره امور مختلف کشور عقب بنشینند و به پادگان های خود باز گردند، این روند بازگشت امور به سمت شرایط عادی، و در نتیجه نشان دهنده روند پیروزی تئوری، شعار، ایده، پویایی و... انقلاب و کشور خواهد بود، و شرایط عادی، یعنی موفقیت، سلامت، ایمنی، ثبات، پیروزی، حاکمیت منطق، قانون، مشروعیت، درست بودن تئوری، توانایی کادر کشور و...؛ واقعیتی که در ایران انگار هر چه می گذرد، خود را به عکس نشان می دهد، و یا عده ایی می خواهند آن را به عکس نشان دهند، و این پیام را به جهانیان مخابره کنند که شرایط ما بحرانی، شکست خورده و به بن بست رسیده است.

با پایان جنگ هشت ساله، به صورت طبیعی باید کشور از حالت نظامی خارج، و نظامیان به پادگان های خود باز می گشتند، و از حجم عددی، و دخالت آنان در امور کشور کاسته می شد، ولی با پایان این بلای ویرانگر هشت ساله، ورود نظامیان به روند امور کشور از معبر پروژه های اقتصادی آغاز، و روند پیش رونده حضورشان در قوا و شئون مختلف کشور را پایانی نبود و نیست، و اکنون کار به جایی رسیده که حوزه ایی در کشور نیست که در آن نظامیان حضوری نداشته باشند، به طوری که امروز قوه مقننه را می توان مجمع سرداران دانست، و خیز بعدی آنان در به دست گیری قوه مجریه، از مدت ها قبل زمزمه اش را آغاز و رواج داده اند، و به رغم تاکیدات بنیانگذار جمهوری اسلامی، روند دخالت نظامیان علاوه بر سیاست، در فرهنگ، اقتصاد، اجتماع و... در حوزه اجرا نیز هدف گیری شده است.

سوالی که با توجه به موارد باز گفته وجود دارد این که، شیفتگان خدمت در بخش نظامی، چه پیامی را به داخل و خارج کشور، از ضرورت حضور خود مخابره می کنند؟! آنچه آنان می خواهند بگویند را بگذاریم کنار؛ در نُرم بین المللی و در نظام جهانی قدرت، روشن است، مردم جهان، تنها موقعی تن به حاکمیت نظامیان داده اند، که نظامیان کودتایی صورت داده و به زور تسلط خود را تحمیل کرده اند، وگرنه هیچ انسان عاقل و سالمی وکالت تمام زندگی خود را به یک انسان مسلح و با اندیشه خاص نظامی واگذار نمی کند.

نتیجه این کودتاهای نظامی نیز، طولانی ترین دیکتاتوری ها، حداقل در منطقه غرب آسیاست، که نظامیان قدرت را از سیاسیون به شیوه های کودتایی خونین و خزنده گرفتند، و قدرت سیاسی را با حضور در قدرت، به سلاح های ملی کشور، در پادگان ها متصل و دایمی کردند، و سیستم ظلم ماندگاری را تاسیس و راهبری نمودند.

به عنوان مثال در بین کشورهای واجد انقلاب و جمهوری اسلامی، نظامیان پاکستان در یک کودتای خزنده امروز چنان در روند قدرت پیش رفته اند که بالاترین شخص کشور یعنی نخست وزیر تعیین، ترور و... می کنند، گروه های تروریستی تشکیل می دهند و... از طریق ناامنی ها و... امورشان را پیش می برند، به طوری که ممکن است حتی یک غیر نظامی در صدر قوه مجریه پاکستان باشد، اما این نظامیانند که به واقع سیاست گذاری و حکومت می کنند، و این خیانت بزرگی، در حق مردم پاکستان بود که با آن انقلاب خونین خود، از هند در 1947 جدا شدند و می خواستند تا مستقل و آزاد زندگی کنند، و اکنون استقلال و آزادی شان بر باد فنا رفته و فقر و بدبختی گریبانگیر آنان شده، و کشورشان جولانگاه غرب و شرق و اعراب و وهابیت و... شده است.

لذا با این توصیف، جناح هایی که در کشور ما حضور نظامیان در قدرت را تسهیل و ریل گذاری می کنند، در واقع خیانت تاریخی بزرگ و آشکاری را در حق انقلاب، کشور و مردم ایران مرتکب می شوند؛ چرا که تجربه جهانی نشان داده است که حضور نظامیان در قدرت سیاسی، به دیکتاتوری های طولانی مدت، و دوران سیاه و مخوف سرکوب و خفقان منجر خواهد شد، دست آخر هم نظامیان بعد از سال ها حاکمیت جور، زمین سوخته را تحویل بعدی خواهند داد؛ نمونه روشن و زنده آن عراق، لیبی، الجزایر، مصر و... است.

حال بعضی خواهند گفت که بین نظامیان ما و دیگر کشورها مقایسه، قیاس مع الفارغ، بی انصافی و... است، اینان مسلمان، انقلابی، مخلص اند و... ولی باید گفت اسلام و انقلابی بودن و... در موارد پیش گفته، در ابتدا بوده است، بلکه در بعضی موارد به شدت هم بوده، انقلابی و مسلمان بودند، ولی آنچه مسلم و روشن تر است، قدرت فساد آور بوده، و انسان ها در برابر لغزش همه از یک تیره اند، همانطور که قدرت در جهان، از یک قانون پیروی می کند، وقتی نیروی مسلح و ملی، که دست آهنین قدرت ملیست، به قدرت سیاسی بدون توان تغییر و اصلاح مجهز شد، هرگز تفاوتی نمی کند هدف او چه باشد، لاجرم به تسلط سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... و دیکتاتوری بر همه شئون مردم و کشور منجر خواهد شد. و مصر، لیبی، پاکستان، الجزایر، سودان، سوریه و... مسلمان، و شیلی، کامبوج، کوبا و... غیر مسلمان، نمی شناسد، و فرقی در ماهیت دیکتاتوری و خفقان آنان نخواهد داشت.

حضور نظامیان در قدرت نشانه عقیم شدن تئوری، ایدئولوژی، ته کشیدن نیروی کشور، بی اثر شدن تخصص ها، شروع دیکتاتوری متکی به سلاح، کنار رفتن قانون، پایان علم، منطق، تخصص، میانه روی و... را فریاد خواهد زد، این پیام روشن آمدن نظامیان است.

سردار عزیز جناب کوثری، شاید بگویند، ما برای ساخت کشور پیش قدم شدیم، اما پهلوی ها نمونه افرادی بودند که بیشتر از هر کسی، آنان را در لباس نظامی دیده ایم، حتی ما که در کلاس ابتدایی بودیم، آنان را در عکس کلاس درس خود با لباس نظامی به ما نشان شان دادند، اما برغم خدمات شایانی که در ساخت ایران داشتند، تنفر از دیکتاتوری، مردم ایران را وادار به انقلابی مجدد، با فاصله ایی کم، بعد از انقلاب بزرگ مشروطه کرد، و این یک حقیقت روشن است، که یکی از دلایل تنفر ایرانیان از حاکمیت نظامیان، دیکتاتوری نظامیست، که بدنبالش لاجرم از راه در خواهد رسید، و ایران و ایرانی از دیکتاتوری متنفر، و در مقابل آزادیخواه است. امیدوارم دوباره در تاریخ حکمرانی این کشور، کسانی تمام تاریخ و تجربه بشر را نادیده نگیرند، و این چرخه ویرانگر، و عقب برنده را تکرار نکنند.  

تا همین جا هم وجهه این انقلاب با پیشروی نظامان در امور کشور مخشوش است، اما می توان با بازگشت به خواست مردم (آزادی، توان اصلاح، حق تعیین سرنوشت)، این لکه را از دامن انقلاب پاک کرد، پس هنوز دیر نشده، باید در این سیاست خود تجدید نظر کرد، و امور را به اهلش سپرد، و شیفتگان خدمت نظامی را به پادگان هایشان باز گرداند.

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در حجاب، یک عدم تفاهم ملت با قدرت...
ح‌سین ق‌دیانی, [4/26/2024 12:01 PM] از هادی_چوپان درس بگیریم آیینه‌ی توماج_صالحی باشیم ح‌سین ق‌دیانی...
- یک نظز اضافه کرد در بازی با دکمه های آغاز مجدد جنگ...
محکومیت به خواندن کتاب شهید مطهری در کنار مجازات زندان! محمد مطهری یک قاضی محترم، شروین حاجی‌پور ...