ایران فرانسه آسیاست، ایرانیان نیز آزادیخواه هستند
  •  

13 آذر 1398
Author :  
صحنه ایی از آزادیخواهی مردم در انقلاب فرانسه

کلاس درس استاد فردین مهاجر شیروانی، نویسنده کتاب ارزشمند "خیام و عقاب الموت" حوضی مملو از درس های تاریخی، جالب و شنیدنی است، باید گفت، "آنچه جوانان در آینه ببینند، پیران در خشت خام می بینند" استاد دیگر اسیر شر و شور نیست، که با امواج همراه شود، امواجی که در این سده اخیر ما را به هر جهتی که خواست برد، و وقتی رسیدیم از آب و تاب افتادیم، دیدم که به جایی نرسیدیم، و هنوز با آنچه می خواستیم و می خواهیم، فرسنگ ها فاصله داریم، در چنین ایستادن از بالاست که می توان گفت، مقایسه کرسی نشینان قدرت، دردی از ما دوا نمی کند، چاره و علاج کار ما در بررسی تفکر و عمل حاکم بر انقلاب هاست، دارو را در این سطح باید جستجو کرد، از افراد باید عبور کرد، و از آنان فرا رفت، تا ایرادات و نقاط منفی و مثبت کار خود را خوب دید.

و بدا به حال جامعه ایی که سرمایه های انسانی مملو از تجربه خود را به کُنج خانه های تَنگ زندگی سخت این روزها عقب رانده و منزوی کرده تا دنیایی از تجربه و تفکر، که حاملش آنانند، و می توانند راهگشا باشند، نه باشگاهی داشته تا که تبادل نشینند، و نه گوشی بیابند که بگویند، چنین جامعه ایی قرن ها در سرگردانی امواج پر طمطراق و گول زننده خواهد چرخید و حرکتی رو به جلو نخواهد داشت :

"... ایران گربه ایی هفت هزار ساله در میان دست و پای دایناسورها در منطقه خاورمیانه است، البته منظورم مردم خاورمیانه نیست، بلکه در بین غربی های فعال در خاورمیانه.

آقای محمد رضا پهلوی وقتی در مصر بود، در آخرین مصاحبه ایی که در اوج بیماری می خواست انجام دهد، و درخواست مصاحبه کرد، از آنجا که شاه با هر کسی حرف نمی زد، لذا اطرافیان گفتند چه کسی را بیاوریم که با شما مصاحبه کند، او خبرنگار انگلیسی مورد علاقه اش "رابرت فراست"، را پیشنهاد داد، [1] زیرا که به نوعی می خواست درد دل کند، در آنجا شاه گفته بودند "به عقیده من پادشاه ها را معمولا با پادشاه ها باید سنجید و مردم عادی را با مردم عادی". این جمله ی بدی نیست، و درست است، اما در مورد ایران، منِ فردین مهاجر شیروانی از کالبد ایشان اجازه می خواهم که این جواب را بدهم که با این جمله مخالفم، به عقیده یک تاریخ نگار، جواب محمدرضا را اینطوری می دهم، که بر عکس گفته پادشاه سابق ایران، "ما باید انقلاب ها را با انقلاب ها مقایسه و بسنجیم".

(از روی طنز خطاب به شاه) من از روح شما پوزش می خواهم، اجازه بدهید ما انقلاب ها را با هم بسنجیم تا پادشاهان را. ما به سنجش پادشاهان در ایران نیاز نداریم، ما در اینجا به سنجش انقلابات نیاز داریم، و این انقلاب فرانسه است که می تواند با انقلاب 57 ایران سنجش و مقایسه شود.

در ایران در سال 57 انقلاب رخ داده است، یعنی همان موقع که آقای خمینی از پاریس آمد، من البته نمی خواهم از ضد انقلاب دفاع کنم، عقیده من این است که ما می توانیم انقلاب ایران را با انقلاب کبیر فرانسه بسنجیم، این سنجش دقیق است و حوصله می خواهد، وگرنه کلی گویی کاری ندارد.

انقلاب 57 با انقلاب فرانسه خیلی شباهت ها دارد، مساله مهم که می توان گفت این که، ایران فرانسه آسیاست، ایرانیان نیز آزادیخواه هستند. من خود عاشق انقلاب کبیر (فرانسه) هستم، چرا که تمام حقه بازها در آن حضور دارند، دسیسه باز ترین ها. [2] خیلی اتفاقا جالب است که خود آقای خمینی هم از پاریس به تهران آمدند (منظور 12 بهمن 1357)، من مخالف رژیم کنونی هم نیستم،  

در انقلاب فرانسه یک دوره ترور پیش آمد، من در کتاب خود [3] این مطلب را نگفتم، فقط اشاره کردم، وقتی دانتون (یکی از انقلابیون بزرگ فرانسه است) [4] را برای اعدام به زیر گیوتین می بردند، وقتی از پله های چوبی پای گیوتین که بالا میرفت، رو به روبِسپیر [5] کرد و گفت "بعد از من نوبت خود توست"؛ او که دستور قتل دانتون را داده بود، بعدها از همان پله های چوبی گیوتین، ژاندارم های فرانسوی او را بالا بردند (و این پیش بینی دانتون بعدها درست از آب در آمد).

ما انقلاب مشروطه و انقلاب 57 را داشتیم، که می توانیم آنرا با انقلاب کبیر فرانسه بسنجیم، محمدرضا با این جمله خود در آن مصاحبه ما را دارد سردرگم می کند،

کشیش های فرانسوی در حقه بازی، دست کشیش های دنیا را از پشت می بندند، می دانیم که بعد از انقلاب کبیر فرانسه، ناپلئون به قدرت رسید، یک گفتگوی کوتاهی بین کشیش "سی اس" و ناپلئون در تاریخ ثبت شده است، این کشیش ختم همه کشیش های دنیا بود، ناپلئون از این کشیش پرسید، "شما چرا با پادشاه اینقدر مخالف بودید"، کشیش سی اس جواب داد "برای این که شاه خیلی ظالم بود"، (حالا ناپلئون خودش یک امپراتور قدر قدرت است و انقلاب فرانسه را خفه کرده است و این سوال را مطرح می کنه!) ناپلئون گفت "اگر شاه اینقدر ظالم بود، من و شما الان اینجا نبودیم!"،

ناپلئون به کشیش سی اس گفت "به من راست بگویید، شما در زمان ترورها (دوره ترور انقلاب فرانسه) چه می کردید،" (ترورهایی که روبِسپیر انجام می داد، خیلی وحشتناک بود، و همه به گیوتین سپرده می شدند، و صبح به صبح سگ های پاریس خون اعدامی های پای این گیوتین را لیس می زدند)، کشیش سی اس گفت "والا حضرتا من فقط سرم را حفظ می کردم".

کتاب (خیام و عقاب الموت) من معرفی عصر سلاجقه است، در کتاب من هم انقلابی ها هستند، هم خیام هست، هم حسن صباح، هم خواجه نظام، این مطلب مربوط به هزار سال پیش است، ولی من معتقدم که حسن صباح یک انقلابی شیعه بود، و در کنارش حکیم عمر خیام بود خواجه نظام الملک وزیر بود، که بزرگترین رجل توس هستند.

من از رضاشاه تنقید (انتقاد) نمی کنم، پهلوی اول رفت به سمت اسب قوی ایی (آلمان) که بعدا بازنده شد، و این را هیچکس از جمله پهلوی اول نمی دانست، علم غیب که نداشت که آلمان شکست می خورد، و اگر جسارت این را پیدا می کرد که کمک کند، شاید به این وضع نمی افتاد، محافظه کاری کرد؛ پهلوی اول سردار سازندگی بود که خط قطار را ساخت و رفت، من به این صراحت معتقد نیستم که رضاشاه را انگلیسی ها آوردند، انگلیسی ها اینقدرها هم بزرگ نیستند، خود استالین و روزولت هم معتقد بودند که انگلیسی ها ظرفیت جنگی ندارند، بلکه ظرفیت حقه بازی دارند.

من سلطنت طلب نیستم، من با انقلاب هستم، معتقدم که باید جلو رفت، غذایی که بالا آوردم را که نمی توانم دوباره بخورم، غذایی که ایرانی ها یک بار بالا آوردند را نمی توانند دوباره به خورد مردم داد، ایران فرانسه آسیاست، جمهوری اول، دوم، سوم و... این یک حقه بازی است که بگوییم غذایی که یک بار ایرانیان خوردند و بالا آوردند را دوباره بخورید، این تحجر است. آیا انقلاب فرانسه، دوباره به سلطنت رجوع کرد؟! البته راه برای انتقاد از همه باز است،

من هیچ سمپاتی به امریکا ندارم، تمام علاقه من اول فرانسه و بعد آلمان است، امریکا مال یهودی هاست، اظهار نظرهایی که از امریکا به ایران لانسه (معرفی) می شود همه پوچ و بی معنی است، من امریکایی هم نیستم، علیه امریکا هم شعار نمی دهم، ولی فرانسه مدل خوبی برای ایران است

  

Click to enlarge image 052cb34c5a28df3880fbc6c16259f057.jpg

جمعی از روحانیون

[1] - احتمالا منظور استاد مصاحبه شاه با دیوید فراست در پاناما می باشد.

[2] - لابد به لحاظ مطالعاتی استاد بر این نظرند

[3] - "خیام و عقاب الموت" عنوان اثر استاد فردین می باشد.

[4] - ژرژ ژاک دانتون (به فرانسوی: Georges Jacques Danton) ‏ متولد ۱۷۹۴ اعدام ۱۷۵۹

[5] - ماکسیمیلیان فرانسوا ماری ایزدور دو روبِسپیر (به فرانسوی: Maximilien François Marie Isidore de Robespierre) (زاده ۶ مهٔ ۱۷۵۸ - درگذشته ۲۸ ژوئیه ۱۷۹۴) یکی از معروف‌ترین رهبران انقلاب فرانسه و یکی از تأثیرگذارترین اعضای کمیته نجات ملی انقلاب فرانسه بود و نقش به‌سزایی را در دوره وحشت پس از انقلاب و به راه‌انداختن آن بازی کرد. دوره وحشت و سرکوب، با دستگیری و اعدام خود وی با گیوتین به پایان رسید.

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.