شاید که آتش، خاموشی، بر آتش سوزان ماست
  •  

22 شهریور 1399
Author :  

شاید که آتش، خاموشی، بر آتش سوزان ماست

بگذار تا رها در باد، بچشم طعم توفان را      شاید که این توفان، دوای دلِ توفانی ماست

بگذر ز من، تنها رها، در این دل آتش     شاید که آتش، خاموشی، بر آتش سوزان ماست

بگذار غلتان در میان موج، سرگردان خود باشم         شاید که موج هم آخرین، ایستگاه، بر دیدار ماست

بگذار تا که سقوطی بر تمام غصه ها حادث شود اکنون      شاید سقوطی اینچنین، پایانِ ویرانی ماست

بگذار این جهنم سرای، سرِ سودایی ما گردد          زانکه بهشت وعده بی انتها، بر غم طولانی ماست

به نظم در آمده در 17 فروردین 1399

به اشتراک بگذارید

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn
 مصطفی مصطفوی

پست الکترونیکی این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نظرات (0)

Rated 0 out of 5 based on 0 voters
هنوز نظری ثبت نشده است

نظر خود را اضافه کنید.

  1. ثبت نظر به عنوان مهمان.
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
Share Your Location
عبارت تصویر زیر را بازنویسی کنید. واضح نیست؟

دیدگاه

چون شر پدید آمد و بر دست و پای بشر بند زد، و او را به غارت و زندان ظالمانه خود برد، اندیشه نیز بعنوان راهور راه آزادگی، آفریده شد، تا فارغ از تمام بندها، در بالاترین قله های ممکن آسمانیِ آگاهی و معرفت سیر کند، و ره توشه ایی از مهر و انسانیت را فرود آورد. انسان هایی بدین نور دست یافتند، که از ذهن خود زنجیر برداشتند، تا بدون لکنت، و یا کندن از زمین، و مردن، بدین فضای روشنی والا دست یافته، و ره توشه آورند.

نظرات کاربران

- یک نظز اضافه کرد در چرا با مبارزین زمان خود، همان ...
دادگاه انقلاب اصفهان توماج صالحی را به اعدام محکوم کرد نگارش از یورونیوز فارسی تاریخ انتشار ۲۴/۰۴/۲۰...
- یک نظز اضافه کرد در مرثیه ایی بر عصر بی پناهی انسا...
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد یعنی از خوی غلامی ز سگان خوار تر است...